پیتر هیگز درگذشت
پیتر هیگز فیزیکدانی که نظریه اش علم را تغییر داد و نیم قرن بعد با کشف شدن آن برنده جایزه نوبل شد، 8 آپریل 2024 در 94 سالگی در گذشت.
نظریه او در مورد ذره بنیادی بوزون هیگز بود که کشف آن در سال 2012 در مرکز تحقیقات سرن به طور گسترده به عنوان بزرگترین پیشرفت در فیزیک ذرات طی 30 سال اخیر مورد استقبال قرار گرفت.
چیزی که به عنوان بوزون هیگز شناخته می شود، پاسخ این سوال است که ذرات بنیادی جرم خود را از کجا میگیرند: با تعامل با میدان هیگز نامرئی که فضا را در بر گرفته است.
این تعامل که به مکانیسم «بروت-انگلرت-هیگز» معروف است، جایزه نوبل فیزیک را در سال 2013 برای هیگز و فرانسوا انگلرت بلژیکی به ارمغان آورد. در سال 1964، اولین مقاله هیگز در مورد این مدل توسط یک مجله فیزیک دانشگاهی در سرن با توضیح «بدون ارتباط با فیزیک» رد شد. مقاله تجدید نظر شده او، اگرچه هفتهها پس از مقاله انگلرت و بروت منتشر شد، اولین مقالهای بود که به صراحت وجود ذرهای جدید را پیشبینی کرد.
پیتر هیگز فیزیکدانی که نظریه اش علم را تغییر داد و نیم قرن بعد با کشف شدن آن برنده جایزه نوبل شد، 8 آپریل 2024 در 94 سالگی در گذشت.
نظریه او در مورد ذره بنیادی بوزون هیگز بود که کشف آن در سال 2012 در مرکز تحقیقات سرن به طور گسترده به عنوان بزرگترین پیشرفت در فیزیک ذرات طی 30 سال اخیر مورد استقبال قرار گرفت.
چیزی که به عنوان بوزون هیگز شناخته می شود، پاسخ این سوال است که ذرات بنیادی جرم خود را از کجا میگیرند: با تعامل با میدان هیگز نامرئی که فضا را در بر گرفته است.
این تعامل که به مکانیسم «بروت-انگلرت-هیگز» معروف است، جایزه نوبل فیزیک را در سال 2013 برای هیگز و فرانسوا انگلرت بلژیکی به ارمغان آورد. در سال 1964، اولین مقاله هیگز در مورد این مدل توسط یک مجله فیزیک دانشگاهی در سرن با توضیح «بدون ارتباط با فیزیک» رد شد. مقاله تجدید نظر شده او، اگرچه هفتهها پس از مقاله انگلرت و بروت منتشر شد، اولین مقالهای بود که به صراحت وجود ذرهای جدید را پیشبینی کرد.
Forwarded from Science Magazine
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍1🔥1
image_2024-05-15_22-49-40.png
333.2 KB
با پدر پزشکی هستهای جهان آشنا شوید
جورج دی هیوسی که به دلیل فعالیتهایش بر روی عناصر رادیواکتیو و توسعه ردیابهای رادیواکتیو مشهور است، اولین کسی بود که مشاهده فرآیندهای زیستی موجودات زنده را ممکن کرد.
جورج دی هیوسی که به دلیل فعالیتهایش بر روی عناصر رادیواکتیو و توسعه ردیابهای رادیواکتیو مشهور است، اولین کسی بود که مشاهده فرآیندهای زیستی موجودات زنده را ممکن کرد.
در آغاز قرن بیستم، تحقیقات در مورد فرآیندهای فیزیولوژیکی و آناتومیکی در جریان بود. سوالات اساسی در مورد نحوه عملکرد سیستم عصبی، نقش باکتریها در بیماری و همچنین درک ما از سیستم ایمنی مورد بررسی قرار میگرفت.
اما درک دانشمندان از عملکرد درونی بدن هنوز محدود بود. موجودات زنده فقط در مراحل اولیه درک میشدند و دانش لازم در مورد آناتومی و پزشکی در بیشتر موارد از طریق تشریح پس از مرگ به دست میآمد.
با ظهور دستگاه اشعهایکس در سال ۱۸۹۵، توانایی ما برای نگاه کردن به داخل بدن به شدت تغییر کرد. با این حال، این فناوری هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار داشت و تنها تصاویری خلاصه البته مهم از آنچه در جریان بود ارائه میکرد. توانایی مشاهده فرآیندهای زیستی در لحظه بدون ایجاد اختلال در آنها یا ایجاد هرگونه آسیب هنوز به واقعیت تبدیل نشده بود.
اما همه اینها با ظهور ردیابهای رادیویی، که در دهه ۱۹۲۰ توسط جورج دی هیوسی توسعه یافت، تغییر کرد. این ردیابها عناصر رادیواکتیوی بودند که میتوانستند از طریق فرآیندهای شیمیایی و زیستی مختلف بررسی شوند و به دانشمندان این امکان را میدادند تا درک عمیقتری از نحوه عملکرد موجودات به دست آورند.
اما درک دانشمندان از عملکرد درونی بدن هنوز محدود بود. موجودات زنده فقط در مراحل اولیه درک میشدند و دانش لازم در مورد آناتومی و پزشکی در بیشتر موارد از طریق تشریح پس از مرگ به دست میآمد.
با ظهور دستگاه اشعهایکس در سال ۱۸۹۵، توانایی ما برای نگاه کردن به داخل بدن به شدت تغییر کرد. با این حال، این فناوری هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار داشت و تنها تصاویری خلاصه البته مهم از آنچه در جریان بود ارائه میکرد. توانایی مشاهده فرآیندهای زیستی در لحظه بدون ایجاد اختلال در آنها یا ایجاد هرگونه آسیب هنوز به واقعیت تبدیل نشده بود.
اما همه اینها با ظهور ردیابهای رادیویی، که در دهه ۱۹۲۰ توسط جورج دی هیوسی توسعه یافت، تغییر کرد. این ردیابها عناصر رادیواکتیوی بودند که میتوانستند از طریق فرآیندهای شیمیایی و زیستی مختلف بررسی شوند و به دانشمندان این امکان را میدادند تا درک عمیقتری از نحوه عملکرد موجودات به دست آورند.
image_2024-05-15_22-51-09.png
200.2 KB
شروعی پر از چالش
دی هیوسی در روز یکم ماه اوت سال ۱۸۸۵ در بوداپست مجارستان در یک خانواده اشرافی به دنیا آمد. با توجه به ثروت و موقعیت خانوادهاش، دسترسی آسانی به امکانات تحصیلی داشت و پیش از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه فرایبورگ در سال ۱۹۰۸، تحصیل در رشتههای فیزیک و ریاضیات را در بوداپست و برلین به پایان رساند.
دی هیوسی در روز یکم ماه اوت سال ۱۸۸۵ در بوداپست مجارستان در یک خانواده اشرافی به دنیا آمد. با توجه به ثروت و موقعیت خانوادهاش، دسترسی آسانی به امکانات تحصیلی داشت و پیش از دریافت مدرک دکترا از دانشگاه فرایبورگ در سال ۱۹۰۸، تحصیل در رشتههای فیزیک و ریاضیات را در بوداپست و برلین به پایان رساند.
پس از فارغ التحصیلی، دی هیوسی مدتی را در تعدادی از موسسات اروپایی گذراند و با دانشمندانی مانند فریتز هابر(Fritz Haber) در برلین، ارنست رادرفورد(Earnest Rutherford) در منچستر و کاسیمیر فاجان(Kasimir Fajan) در کارلسروهه همکاری کرد و سپس در سال ۱۹۲۰ اقامت خود در کپنهاگ را آغاز کرد.
در طول این مدت، او در حال بررسی یک حوزه تحقیقاتی جدید به نام شیمی هستهای بود که بر تبدیل عناصر از طریق واپاشی رادیواکتیو و ویژگیهای اساسی که تعیین کننده پایداری و خواص عناصر مختلف و ایزوتوپهای آنها بود، تمرکز داشت.
دی هیوسی پیشتر نیز در این زمینه تجربه داشت. در طول اقامت در منچستر در سال ۱۹۱۱، جایی که او به عنوان محقق فوق دکترا برای رادرفورد کار میکرد، از او خواسته شد تا سرب رادیواکتیو(۲۱۰Pb) را از مخلوطی ترکیب شده با سرب غیر رادیواکتیو استخراج کند.
پس از دو سال تلاش و شکست، دی هیوسی موفق به انجام این کار نشد. او نتیجه گرفت که اگرچه جداسازی سرب رادیواکتیو از سرب پایدار غیرممکن است اما توانایی اندازهگیری رادیواکتیویته در این مخلوط را دارد و آن را به یک «ردیاب» عالی برای تجزیه و تحلیل شیمیایی تبدیل کرد.
او از این نظریه برای اولین بار به طور غیر رسمی برای گرفتن مچ صاحبخانهاش استفاده کرد. دی هیوسی معتقد بود که او گوشت باقی مانده از غذاهای قبلی را برای شام سرو میکند و او به عنوان یک دانشمند، با استفاده از ابزاری که در دست داشت، شروع به تحقیق کرد.
یک روز عصر، پس از پایان شام، او مقداری از مخلوط سرب را به باقی ماندههای بشقابش اضافه کرد و به ظاهر آن را دور ریخت. وقتی چند روز از او پذیرایی شد، الکتروسکوپ خود را برای تجزیه و تحلیل غذای «جدید» روی میز آورد و متوجه شد که عناصر رادیواکتیو هنوز در ظرف وجود دارد. این شک او را تایید کرد و در حالی بود که صاحبخانه او را به انجام «جادو» متهم میکرد.
دی هیوسی پس از آغاز اقامتش در منچستر، به مؤسسه تحقیقات رادیوم در وین رفت و در آنجا دوستش فردریش آدولف پانت(Adolf Paneth) را یافت که مستقلا روی همین مشکل کار می کرد.
این زوج به طور مشترک یافتههای خود را در سال ۱۹۲۳ در مورد جدایی ناپذیری سرب رادیواکتیو از سرب غیر رادیواکتیو و همچنین استفاده از مخلوط به عنوان ردیاب نشانگر رادیویی منتشر کردند که از آن برای تجزیه و تحلیل حلالیت سولفید سرب و کرومات سرب استفاده میشد. در طول دهه بعدی، دی هیوسی مقالات متعددی را در مورد روشهای ردیابی رادیویی منتشر کرد که اغلب پانت نیز در آنها همکاری داشت.
اصل ردیاب
پس از جنگ جهانی اول و دوره انقلاب سیاسی و ضدانقلاب در پرتو فروپاشی امپراتوری اتریش-مجارستان، دولت فاشیستی در مجارستان تازه استقلال یافته بود و شروع به سلب حقوق تمامی شهروندان یهودی از جمله برکناری آنها از مشاغل و موقعیتها در جامعه آن زمان کرده بود و دی هیوسی که در آن زمان در دانشگاه بوداپست کار میکرد، متعاقبا اخراج شد.
در طول این مدت، او در حال بررسی یک حوزه تحقیقاتی جدید به نام شیمی هستهای بود که بر تبدیل عناصر از طریق واپاشی رادیواکتیو و ویژگیهای اساسی که تعیین کننده پایداری و خواص عناصر مختلف و ایزوتوپهای آنها بود، تمرکز داشت.
دی هیوسی پیشتر نیز در این زمینه تجربه داشت. در طول اقامت در منچستر در سال ۱۹۱۱، جایی که او به عنوان محقق فوق دکترا برای رادرفورد کار میکرد، از او خواسته شد تا سرب رادیواکتیو(۲۱۰Pb) را از مخلوطی ترکیب شده با سرب غیر رادیواکتیو استخراج کند.
پس از دو سال تلاش و شکست، دی هیوسی موفق به انجام این کار نشد. او نتیجه گرفت که اگرچه جداسازی سرب رادیواکتیو از سرب پایدار غیرممکن است اما توانایی اندازهگیری رادیواکتیویته در این مخلوط را دارد و آن را به یک «ردیاب» عالی برای تجزیه و تحلیل شیمیایی تبدیل کرد.
او از این نظریه برای اولین بار به طور غیر رسمی برای گرفتن مچ صاحبخانهاش استفاده کرد. دی هیوسی معتقد بود که او گوشت باقی مانده از غذاهای قبلی را برای شام سرو میکند و او به عنوان یک دانشمند، با استفاده از ابزاری که در دست داشت، شروع به تحقیق کرد.
یک روز عصر، پس از پایان شام، او مقداری از مخلوط سرب را به باقی ماندههای بشقابش اضافه کرد و به ظاهر آن را دور ریخت. وقتی چند روز از او پذیرایی شد، الکتروسکوپ خود را برای تجزیه و تحلیل غذای «جدید» روی میز آورد و متوجه شد که عناصر رادیواکتیو هنوز در ظرف وجود دارد. این شک او را تایید کرد و در حالی بود که صاحبخانه او را به انجام «جادو» متهم میکرد.
دی هیوسی پس از آغاز اقامتش در منچستر، به مؤسسه تحقیقات رادیوم در وین رفت و در آنجا دوستش فردریش آدولف پانت(Adolf Paneth) را یافت که مستقلا روی همین مشکل کار می کرد.
این زوج به طور مشترک یافتههای خود را در سال ۱۹۲۳ در مورد جدایی ناپذیری سرب رادیواکتیو از سرب غیر رادیواکتیو و همچنین استفاده از مخلوط به عنوان ردیاب نشانگر رادیویی منتشر کردند که از آن برای تجزیه و تحلیل حلالیت سولفید سرب و کرومات سرب استفاده میشد. در طول دهه بعدی، دی هیوسی مقالات متعددی را در مورد روشهای ردیابی رادیویی منتشر کرد که اغلب پانت نیز در آنها همکاری داشت.
اصل ردیاب
پس از جنگ جهانی اول و دوره انقلاب سیاسی و ضدانقلاب در پرتو فروپاشی امپراتوری اتریش-مجارستان، دولت فاشیستی در مجارستان تازه استقلال یافته بود و شروع به سلب حقوق تمامی شهروندان یهودی از جمله برکناری آنها از مشاغل و موقعیتها در جامعه آن زمان کرده بود و دی هیوسی که در آن زمان در دانشگاه بوداپست کار میکرد، متعاقبا اخراج شد.
👍1
image_2024-05-15_22-55-00.png
432.3 KB
او در سال ۱۹۲۰ به کپنهاگ نقل مکان کرد تا به دعوت نیلز بور(Niels Bohr) در موسسه تازه تاسیس فیزیک نظری کار کند. در آن جا، در سال ۱۹۲۳، همراه با فیزیکدان هلندی، دیرک کاستر (Dirk Coster)، عنصر رادیواکتیو گمشده موسوم به «عنصر ۷۲» را کشف کردند که آن را هافنیوم(hafnium) نامیدند که نام لاتین کپنهاگ بود که این عنصر در آن کشف شد.
👍1
در همان سال، دی هیوسی همچنین شروع به استفاده از ردیابهای هستهای خود برای مطالعه فرآیندهای متابولیک در گیاهان و حیوانات کرد که اولین آزمایشها شامل انتقال سرب رادیواکتیو در گیاهان لوبیا بود. او دریافت که توزیع سرب رادیواکتیو را میتوان در ساقه، ریشه و برگهای گیاه دنبال و اندازهگیری کرد و به این ترتیب برای اولین بار میتوان فرآیندهای زیستی زنده را در لحظه واقعی مشاهده کرد.
یافتههای او در مورد «اصل ردیاب» در سال ۱۹۲۳ منتشر شد و توجه زیادی را به ویژه در جامعه پزشکی به سمت خود برانگیخت. با این حال، در آن زمان کاربرد محدودی در پزشکی داشت زیرا تنها ایزوتوپهای رادیویی موجود یعنی سرب بسیار سمی بودند و با سیستمهای زنده سازگار نبودند.
برای حل این مشکل، دی هیوسی، با همکاری سوند لومهولت(Svend Lomholt) متخصص پوست دانمارکی و شیمیدان جنز کریستینسن(Jens Christiansen)، به دنبال یک جایگزین زیست سازگار بودند.
لومهولت با عنصر بیسموت به عنوان درمانی برای سیفلیس کار میکرد، اما در آن زمان مشخص نبود که نحوه عملکرد آن برای درمان بیماری چیست و چگونه در بدن جذب میشود. دی هیوسی و کریستینسن اولین کاربرد ردیابهای هستهای را در یک حیوان زنده در سال ۱۹۲۴ نشان دادند که گردش ایزوتوپ بیسموت ۲۱۰Bi در خرگوش را پس از تزریق عضلانی داروهای ضد سیفلیس ردیابی کرد.
در طول دهههای بعد، با کشف ایزوتوپهای بیشتر، اصل ردیاب اصلاح شد و زمینه پزشکی هستهای را پایهگذاری کرد.
مهاجرت
در سال ۱۹۲۶، دی هیوسی در دانشگاه آلبرت لودویگ در فرایبورگ، آلمان، کرسی استادی گرفت. با این حال، پس از هشت سال دیگر، او دومین مهاجرت خود را در سال ۱۹۳۴، پس از به قدرت رسیدن نازیها آغاز کرد. او دوباره به کپنهاگ گریخت و در کنار بور که به تعدادی از محققان در اروپا پناهنده شده بودند، کمک میکرد، اقامت کرد. بور به آنها پناه میداد یا به سازماندهی عبور آنها به ایالات متحده و بریتانیا کمک میکرد.
زمانی که نازیها کپنهاگ را در سال ۱۹۴۳ تسخیر کردند، دی هیوسی جایزه نوبل فیزیکدانان آلمانی ماکس فون لائوه(Max von Laue) و جیمز فرانک(James Franck) را در تیزاب سلطانی(Aqua regia) حل کرد تا از تصرف آنها توسط نازیها جلوگیری کند. او پس از آن به استکهلم گریخت. در همان سال، جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۴۳ را به دلیل فعالیتهایش در زمینه استفاده از ایزوتوپها به عنوان ردیاب در مطالعه فرآیندهای شیمیایی دریافت کرد. با به تعویق افتادن مراسم اهدای نوبل، او به طور رسمی در سال ۱۹۴۴ این افتخار را دریافت کرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، دی هیوسی برای مدت کوتاهی به کپنهاگ بازگشت و طلا را از محلولی که برای «پنهان کردن» جوایز نوبل آلمانیها استفاده کرده بود، استخراج کرد. او طلای به دست آمده را به آکادمی سلطنتی سوئد بازگرداند، و در آن جا از مواد اولیه آن برای ساخت دو مدال جدید برای لائو و فرانک استفاده شد.
پس از آن، دی هیوسی به استکهلم بازگشت و در آنجا در مؤسسه شیمی آلی در دانشگاه استکهلم کار کرد. او در سال ۱۹۶۱ در فرایبورگ درگذشت.
یک میراث ماندگار
دی هیوسی علاوه بر دریافت جایزه نوبل در سال ۱۹۴۳، جوایز، تقدیرنامهها و مدارک افتخاری متعدد دیگری نیز دریافت کرد که چهار مورد از آنها دکترای افتخاری پزشکی بودند که نشان دهنده احترامی است که جامعه پزشکی برای او قائل بود.
کمکهای مهمی که دی هیوسی انجام داد تنها محدود به حوزه نوظهور شیمی هستهای نبود، بلکه زمینههای بسیاری را در بر گرفت و شاید مهمتر از همه، درکی عمیقتر از درون بدن و همچنین ابزاری اساسی برای تشخیص و درمان بیماریها ارائه کرد.
هیوسی به دلیل سهم درخشان خود در نمایان کردن درون بدن، عنوان پدر پزشکی هستهای را از آن خود کرده است.
یافتههای او در مورد «اصل ردیاب» در سال ۱۹۲۳ منتشر شد و توجه زیادی را به ویژه در جامعه پزشکی به سمت خود برانگیخت. با این حال، در آن زمان کاربرد محدودی در پزشکی داشت زیرا تنها ایزوتوپهای رادیویی موجود یعنی سرب بسیار سمی بودند و با سیستمهای زنده سازگار نبودند.
برای حل این مشکل، دی هیوسی، با همکاری سوند لومهولت(Svend Lomholt) متخصص پوست دانمارکی و شیمیدان جنز کریستینسن(Jens Christiansen)، به دنبال یک جایگزین زیست سازگار بودند.
لومهولت با عنصر بیسموت به عنوان درمانی برای سیفلیس کار میکرد، اما در آن زمان مشخص نبود که نحوه عملکرد آن برای درمان بیماری چیست و چگونه در بدن جذب میشود. دی هیوسی و کریستینسن اولین کاربرد ردیابهای هستهای را در یک حیوان زنده در سال ۱۹۲۴ نشان دادند که گردش ایزوتوپ بیسموت ۲۱۰Bi در خرگوش را پس از تزریق عضلانی داروهای ضد سیفلیس ردیابی کرد.
در طول دهههای بعد، با کشف ایزوتوپهای بیشتر، اصل ردیاب اصلاح شد و زمینه پزشکی هستهای را پایهگذاری کرد.
مهاجرت
در سال ۱۹۲۶، دی هیوسی در دانشگاه آلبرت لودویگ در فرایبورگ، آلمان، کرسی استادی گرفت. با این حال، پس از هشت سال دیگر، او دومین مهاجرت خود را در سال ۱۹۳۴، پس از به قدرت رسیدن نازیها آغاز کرد. او دوباره به کپنهاگ گریخت و در کنار بور که به تعدادی از محققان در اروپا پناهنده شده بودند، کمک میکرد، اقامت کرد. بور به آنها پناه میداد یا به سازماندهی عبور آنها به ایالات متحده و بریتانیا کمک میکرد.
زمانی که نازیها کپنهاگ را در سال ۱۹۴۳ تسخیر کردند، دی هیوسی جایزه نوبل فیزیکدانان آلمانی ماکس فون لائوه(Max von Laue) و جیمز فرانک(James Franck) را در تیزاب سلطانی(Aqua regia) حل کرد تا از تصرف آنها توسط نازیها جلوگیری کند. او پس از آن به استکهلم گریخت. در همان سال، جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۴۳ را به دلیل فعالیتهایش در زمینه استفاده از ایزوتوپها به عنوان ردیاب در مطالعه فرآیندهای شیمیایی دریافت کرد. با به تعویق افتادن مراسم اهدای نوبل، او به طور رسمی در سال ۱۹۴۴ این افتخار را دریافت کرد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، دی هیوسی برای مدت کوتاهی به کپنهاگ بازگشت و طلا را از محلولی که برای «پنهان کردن» جوایز نوبل آلمانیها استفاده کرده بود، استخراج کرد. او طلای به دست آمده را به آکادمی سلطنتی سوئد بازگرداند، و در آن جا از مواد اولیه آن برای ساخت دو مدال جدید برای لائو و فرانک استفاده شد.
پس از آن، دی هیوسی به استکهلم بازگشت و در آنجا در مؤسسه شیمی آلی در دانشگاه استکهلم کار کرد. او در سال ۱۹۶۱ در فرایبورگ درگذشت.
یک میراث ماندگار
دی هیوسی علاوه بر دریافت جایزه نوبل در سال ۱۹۴۳، جوایز، تقدیرنامهها و مدارک افتخاری متعدد دیگری نیز دریافت کرد که چهار مورد از آنها دکترای افتخاری پزشکی بودند که نشان دهنده احترامی است که جامعه پزشکی برای او قائل بود.
کمکهای مهمی که دی هیوسی انجام داد تنها محدود به حوزه نوظهور شیمی هستهای نبود، بلکه زمینههای بسیاری را در بر گرفت و شاید مهمتر از همه، درکی عمیقتر از درون بدن و همچنین ابزاری اساسی برای تشخیص و درمان بیماریها ارائه کرد.
هیوسی به دلیل سهم درخشان خود در نمایان کردن درون بدن، عنوان پدر پزشکی هستهای را از آن خود کرده است.
👍1
🌐 انبساط جهان ما ممکن است به دلیل وجود جهان دیگر ضد ماده باشد
یک نظریه جدید میگوید که انبساط شتابدار عالم را میتوان بدون نیاز به انرژی تاریک و تنها با فرض وجود یک جهان دیگر از پادماده توضیح داد.
پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ برابر با ۱۳ ژوئن ۲۰۲۴
انبساط شتابدار گیتی و سرعت غیرطبیعی چرخش کهکشانها از جمله بزرگترین رازهای کیهانشناسی مدرن به شمار میروند.
دانشمندان عموما انرژی تاریک را توضیحی برای پدیده نخست و ماده تاریک را به عنوان توضیحی برای پدیده دوم ارائه میدهند و میگویند، در کنار ماده معمولی شکلدهنده عالم که تنها پنج درصد از گیتی را تشکیل میدهد، ماده تاریک حدود ۲۷ درصد از کیهان ما را شکل داده و ۶۸ درصد باقیمانده نیز از چیزی تشکیل شده که انرژی تاریک نام دارد.
کیهانشناسان در حال حاضر گیتی را با استفاده از مدلی به نام مدل لانداــسی دیام توصیف میکنند. این مدل که بر مبنای مشاهدات دقیق از پرتوهای به جامانده از مهبانگ (بیگبنگ) یا همان تابش زمینه ریزموج کیهانی (CMB) صورتبندی شده اصطلاحا مدل استاندارد نامیده میشود.
با این حال این مدل دربرگیرنده مفاهیمی مانند ماده تاریک و انرژی تاریک است که هنوز به طور مستقیم مشاهده نشدهاند. این عدم قطعیت برخی از دانشمندان را وادار کرده است تا به دنبال توضیحات دیگر و تبیینهای جایگزینی بگردند.
عدهای از کیهانشناسان میگویند، گاهی برای تطبیق مشاهدات مختلف کیهانشناسی با مدلها، نمیشود از مدل لانداــسی دیام استفاده کرد و به همین علت آنها از یک نظریه جایگزین به نام نظریه دینامیک نیوتنی اصلاحشده (MOND) استفاده میکنند.
در واقع نظریه موند یا همان نظریه دینامیک نیوتونی اصلاحشده برای توضیح ناهنجاریهای مشاهدهشده در سرعت چرخش کهکشانها پیشنهاد شده است. این نظریه برخلاف مدل رایج استاندارد ماده تاریک میگوید که ناهنجاریها در سرعت چرخش کهکشانها را نه الزاما با فرض وجود ماده تاریک، بلکه میتوان با یک صورتبندی جدید از همان قانون گرانش نیوتن نیز توضیح داد.
اینک برخی از دانشمندان میگویند، وجود یک گیتی پادماده که مانند خود جهان ما در مهبانگ پدیده آمده، میتواند رفتار عالم قابل مشاهده را بدون فرض وجود انرژی تاریک و یا دینامیک نیوتونی اصلاحشده توضیح دهد.
دانشمندان پیش از این نیز این احتمال را طرح کرده بودند که عالم ما در زمان پیدایش خود یک پادجهان همزاد نیز داشته که قوانین فیزیک در آن وارونه عمل میکنند و به بیان دیگر، زمان در آن رو به عقب میرود.
به گفته آنها اما این جهان وارونه فرضی مستلزم وجود یکی از انواع نوترینوها است که در آزمایشهای فیزیک آشکار نمیشوند. نمان کومار، پژوهشگر کیهانشناسی در موسسه فناوری هند، در مقاله جدیدی با عنوان "در باب انبساط شتابدار گیتی" (On the Accelerated Expansion of the Universe) مینویسد که در مدل او برای توضیح انبساط شتابدار عالم به هیچ شکلی از انرژی تاریک یا رویکردهای گرانشی اصلاحشده نیازی نیست. اما در این مدل به فرض وجود یک گیتی دیگر نیاز است که جریان زمانی آن به طور وارونه با گیتی ما مرتبط باشد.
کومار میگوید که مدل او با استفاده از مفاهیم استاندارد نظریه کوانتومی و نسبیت عام نشان میدهد که فرض وجود این پادجهان دوقلو میتواند انبساط شتابدار گیتی ما را بدون نیاز به انرژی تاریک توضیح دهد. با این حال، توضیح انبساط گیتی با مدل کومار هنوز نارساییهای فراوانی دارد. از جمله آنکه وجود جفت گیتی ما یا همان جهان پادمادهای که در مهبانگ ایجاد شده و بر انبساط جهان ما اثر میگذارد قابل آشکارسازی نیست.
اگرچه این نقص تنها منحصر به این مدل جدید نیست و اساسا مدل انرژی تاریک نیز نقص مشابهی دارد. به همین دلیل است که دانشمندان بسیاری تلاش میکنند حفرههای موجود در نظریه انبساط گیتی را به روشهای مختلفی غیر از انرژی تاریک توضیح دهند.
بر اساس مدلهای پذیرفتهشده کنونی به خصوص بر اساس مدل تورمی آلن گوت، گیتی ما در کسر بسیار ناچیزی از ثانیه پس از پیدایش خود، از اندازه یک پروتون تا اندازه یک گریپفروت، بزرگ و متورم شده است. راجر پنروز، برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۲۰۲۰ میلادی، میگوید اگر نظریه تورمی را کنار بگذاریم، باید جایگزین و بدیلی در اختیار داشته باشیم که بتواند انبساط گیتی را توضیح دهد.
به گفته او گیتی ما از یک ایون (aeon) قبلی آمده و هر مهبانگ آغاز یک ایون (aeon) جدید است و عالم ما تنها یکی از حلقههای زنجیر به شمار میرود و پیش از آن و پس از آن عوالم دیگری وجود داشته یا وجود خواهند داشت.
یک نظریه جدید میگوید که انبساط شتابدار عالم را میتوان بدون نیاز به انرژی تاریک و تنها با فرض وجود یک جهان دیگر از پادماده توضیح داد.
پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ برابر با ۱۳ ژوئن ۲۰۲۴
انبساط شتابدار گیتی و سرعت غیرطبیعی چرخش کهکشانها از جمله بزرگترین رازهای کیهانشناسی مدرن به شمار میروند.
دانشمندان عموما انرژی تاریک را توضیحی برای پدیده نخست و ماده تاریک را به عنوان توضیحی برای پدیده دوم ارائه میدهند و میگویند، در کنار ماده معمولی شکلدهنده عالم که تنها پنج درصد از گیتی را تشکیل میدهد، ماده تاریک حدود ۲۷ درصد از کیهان ما را شکل داده و ۶۸ درصد باقیمانده نیز از چیزی تشکیل شده که انرژی تاریک نام دارد.
کیهانشناسان در حال حاضر گیتی را با استفاده از مدلی به نام مدل لانداــسی دیام توصیف میکنند. این مدل که بر مبنای مشاهدات دقیق از پرتوهای به جامانده از مهبانگ (بیگبنگ) یا همان تابش زمینه ریزموج کیهانی (CMB) صورتبندی شده اصطلاحا مدل استاندارد نامیده میشود.
با این حال این مدل دربرگیرنده مفاهیمی مانند ماده تاریک و انرژی تاریک است که هنوز به طور مستقیم مشاهده نشدهاند. این عدم قطعیت برخی از دانشمندان را وادار کرده است تا به دنبال توضیحات دیگر و تبیینهای جایگزینی بگردند.
عدهای از کیهانشناسان میگویند، گاهی برای تطبیق مشاهدات مختلف کیهانشناسی با مدلها، نمیشود از مدل لانداــسی دیام استفاده کرد و به همین علت آنها از یک نظریه جایگزین به نام نظریه دینامیک نیوتنی اصلاحشده (MOND) استفاده میکنند.
در واقع نظریه موند یا همان نظریه دینامیک نیوتونی اصلاحشده برای توضیح ناهنجاریهای مشاهدهشده در سرعت چرخش کهکشانها پیشنهاد شده است. این نظریه برخلاف مدل رایج استاندارد ماده تاریک میگوید که ناهنجاریها در سرعت چرخش کهکشانها را نه الزاما با فرض وجود ماده تاریک، بلکه میتوان با یک صورتبندی جدید از همان قانون گرانش نیوتن نیز توضیح داد.
اینک برخی از دانشمندان میگویند، وجود یک گیتی پادماده که مانند خود جهان ما در مهبانگ پدیده آمده، میتواند رفتار عالم قابل مشاهده را بدون فرض وجود انرژی تاریک و یا دینامیک نیوتونی اصلاحشده توضیح دهد.
دانشمندان پیش از این نیز این احتمال را طرح کرده بودند که عالم ما در زمان پیدایش خود یک پادجهان همزاد نیز داشته که قوانین فیزیک در آن وارونه عمل میکنند و به بیان دیگر، زمان در آن رو به عقب میرود.
به گفته آنها اما این جهان وارونه فرضی مستلزم وجود یکی از انواع نوترینوها است که در آزمایشهای فیزیک آشکار نمیشوند. نمان کومار، پژوهشگر کیهانشناسی در موسسه فناوری هند، در مقاله جدیدی با عنوان "در باب انبساط شتابدار گیتی" (On the Accelerated Expansion of the Universe) مینویسد که در مدل او برای توضیح انبساط شتابدار عالم به هیچ شکلی از انرژی تاریک یا رویکردهای گرانشی اصلاحشده نیازی نیست. اما در این مدل به فرض وجود یک گیتی دیگر نیاز است که جریان زمانی آن به طور وارونه با گیتی ما مرتبط باشد.
کومار میگوید که مدل او با استفاده از مفاهیم استاندارد نظریه کوانتومی و نسبیت عام نشان میدهد که فرض وجود این پادجهان دوقلو میتواند انبساط شتابدار گیتی ما را بدون نیاز به انرژی تاریک توضیح دهد. با این حال، توضیح انبساط گیتی با مدل کومار هنوز نارساییهای فراوانی دارد. از جمله آنکه وجود جفت گیتی ما یا همان جهان پادمادهای که در مهبانگ ایجاد شده و بر انبساط جهان ما اثر میگذارد قابل آشکارسازی نیست.
اگرچه این نقص تنها منحصر به این مدل جدید نیست و اساسا مدل انرژی تاریک نیز نقص مشابهی دارد. به همین دلیل است که دانشمندان بسیاری تلاش میکنند حفرههای موجود در نظریه انبساط گیتی را به روشهای مختلفی غیر از انرژی تاریک توضیح دهند.
بر اساس مدلهای پذیرفتهشده کنونی به خصوص بر اساس مدل تورمی آلن گوت، گیتی ما در کسر بسیار ناچیزی از ثانیه پس از پیدایش خود، از اندازه یک پروتون تا اندازه یک گریپفروت، بزرگ و متورم شده است. راجر پنروز، برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۲۰۲۰ میلادی، میگوید اگر نظریه تورمی را کنار بگذاریم، باید جایگزین و بدیلی در اختیار داشته باشیم که بتواند انبساط گیتی را توضیح دهد.
به گفته او گیتی ما از یک ایون (aeon) قبلی آمده و هر مهبانگ آغاز یک ایون (aeon) جدید است و عالم ما تنها یکی از حلقههای زنجیر به شمار میرود و پیش از آن و پس از آن عوالم دیگری وجود داشته یا وجود خواهند داشت.
🔥1
از-عمو-آلبرت-بپرس .pdf
16.3 MB
از عمو آلبرت بپرس
راسل استنرد
کتابهای راسل استنرد یا استنارد هم عالی هستند،و برای نوجوانان پیشنهاد میکنم.
از جمله کتابهاش:دنیای شگفت انگیزِ آقای تامپکینز_نامه به عمو آلبرت_عمو آلبرت و سیاه چاله ها_زمان و فضای عمو آلبرت_عمو آلبرت در جستجوی کوانتوم_پایان عصر اکتشافات.
راسل استنرد
کتابهای راسل استنرد یا استنارد هم عالی هستند،و برای نوجوانان پیشنهاد میکنم.
از جمله کتابهاش:دنیای شگفت انگیزِ آقای تامپکینز_نامه به عمو آلبرت_عمو آلبرت و سیاه چاله ها_زمان و فضای عمو آلبرت_عمو آلبرت در جستجوی کوانتوم_پایان عصر اکتشافات.
❤1👍1🔥1
معرفی چند سایت حوزهی پژوهش برای تقویت رزومه علمی
سایت Google Scholar: یک موتور جستجوی تخصصی برای مقالات علمی و تحقیقاتی با بیش از ۲۰۰ میلیون مقاله.
سایتarXiv: یک سامانه پیشچاپ که به تحقیقگران اجازه میدهد پیش از انتشار رسمی مقالات خود را به اشتراک بگذارند.
سایت ResearchGate: یک شبکه اجتماعی برای تحقیقگران که در آن میتوانید با همکاران خود مشارکت کنید، مقالات خود را به اشتراک بگذارید و اخبار تحقیقاتی را دنبال کنید.
سایت BioRxiv: یک سامانه پیشچاپ برای تحقیقات بیوشیمی و بیولوژی مولکولی که به تحقیقگران اجازه میدهد پیش از انتشار رسمی مقالات خود را به اشتراک بگذارند.
سایت PubMed: یک پایگاه داده بزرگ از مقالات پزشکی و تحقیقاتی که به تحقیقگران اجازه میدهد به آنها دسترسی داشته باشند و به جستجوی مقالات مورد نظر خود بپردازند.
سایت IEEE Xplore: یک پایگاه داده بزرگ از مقالات علمی و پژوهشی در حوزههای مختلف از جمله مهندسی برق و الکترونیک که به تحقیقگران اجازه میدهد به آنها دسترسی داشته باشند و به جستجوی مقالات مورد نظر خود بپردازند.
سایت JSTOR: یک پایگاه داده علمی برای مقالات و کتابهای دانشگاهی با بیش از ۱۰۰۰ ناشر مختلف.
سایت ScienceDirect: یک پایگاه داده علمی برای مقالات و کتابهای دانشگاهی در حوزههای مختلف از جمله علوم پایه، پزشکی و مهندسی.
سایت Scopus: یک پایگاه داده علمی که به تحقیقگران اجازه میدهد به مقالات و کتابهایی در حوزههای مختلف دسترسی داشته باشند.
سایت PLOS ONE: یک سامانه پیشچاپ باز برای مقالات علمی که به تحقیقگران اجازه میدهد مقالات خود را بررسی کنند و پس از پذیرش، مقالات را به اشتراک بگذارند.
سایت Google Scholar: یک موتور جستجوی تخصصی برای مقالات علمی و تحقیقاتی با بیش از ۲۰۰ میلیون مقاله.
سایتarXiv: یک سامانه پیشچاپ که به تحقیقگران اجازه میدهد پیش از انتشار رسمی مقالات خود را به اشتراک بگذارند.
سایت ResearchGate: یک شبکه اجتماعی برای تحقیقگران که در آن میتوانید با همکاران خود مشارکت کنید، مقالات خود را به اشتراک بگذارید و اخبار تحقیقاتی را دنبال کنید.
سایت BioRxiv: یک سامانه پیشچاپ برای تحقیقات بیوشیمی و بیولوژی مولکولی که به تحقیقگران اجازه میدهد پیش از انتشار رسمی مقالات خود را به اشتراک بگذارند.
سایت PubMed: یک پایگاه داده بزرگ از مقالات پزشکی و تحقیقاتی که به تحقیقگران اجازه میدهد به آنها دسترسی داشته باشند و به جستجوی مقالات مورد نظر خود بپردازند.
سایت IEEE Xplore: یک پایگاه داده بزرگ از مقالات علمی و پژوهشی در حوزههای مختلف از جمله مهندسی برق و الکترونیک که به تحقیقگران اجازه میدهد به آنها دسترسی داشته باشند و به جستجوی مقالات مورد نظر خود بپردازند.
سایت JSTOR: یک پایگاه داده علمی برای مقالات و کتابهای دانشگاهی با بیش از ۱۰۰۰ ناشر مختلف.
سایت ScienceDirect: یک پایگاه داده علمی برای مقالات و کتابهای دانشگاهی در حوزههای مختلف از جمله علوم پایه، پزشکی و مهندسی.
سایت Scopus: یک پایگاه داده علمی که به تحقیقگران اجازه میدهد به مقالات و کتابهایی در حوزههای مختلف دسترسی داشته باشند.
سایت PLOS ONE: یک سامانه پیشچاپ باز برای مقالات علمی که به تحقیقگران اجازه میدهد مقالات خود را بررسی کنند و پس از پذیرش، مقالات را به اشتراک بگذارند.
1859694-1368629834498910oooooiiii.pdf
2.1 MB
🔳 کتاب : مسائل و راه حل ها در مکانیک کوانتومی
🔶 انتشارات دانشگاه کمبریج
🛑 کتاب بسیار مفید برای اساتید و دانشجویان فیزیک
🔷 این مجموعه از مسائل حل شده با موضوعات استاندارد تحت پوشش در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد در مکانیک کوانتومی مطابقت دارد
🔶 انتشارات دانشگاه کمبریج
🛑 کتاب بسیار مفید برای اساتید و دانشجویان فیزیک
🔷 این مجموعه از مسائل حل شده با موضوعات استاندارد تحت پوشش در دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد در مکانیک کوانتومی مطابقت دارد
SixMeasurementProblems-FAMuller20230 (1).pdf
341.8 KB
🔳 عنوان مقاله: ۶ مسئله اندازه گیری مکانیک کوانتومی
🔷 مقاله عالی برای کسانی که به بحث مسئله اندازه گیری علاقمند هستند
🔷 مقاله عالی برای کسانی که به بحث مسئله اندازه گیری علاقمند هستند
🔥2
First coherent picture of an atomic nucleus made of quarks and gluons
https://phys.org/news/2024-10-coherent-picture-atomic-nucleus-quarks.html
https://phys.org/news/2024-10-coherent-picture-atomic-nucleus-quarks.html
🔥4❤1👍1
The nature of natural laws
https://aeon.co/essays/on-seeing-the-laws-of-nature-as-a-recipe-or-a-news-report
خلاصه مقاله:
این مقاله به مفهوم قوانین طبیعی میپردازد که همان "قاعده های پایدار" هستند که به ما امکان پیشبینی و درک رفتار اشیاء در جهان را میدهند. در این مقاله، مدل "کیک لایه ای" از جهان معرفی میشود که دیدگاهی جبرگرایانه است و به رنه دکارت و آیزاک نیوتن بازمیگردد. در این مدل، وضعیت جهان در یک لحظه، همراه با قوانین طبیعی، وضعیت بعدی را تعیین میکند.
با این حال، فیزیک مدرن چالشهایی را برای این مدل به همراه دارد. نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین و فرمولبندی لاگرانژی در مکانیک کلاسیک نشان میدهند که آینده میتواند بر گذشته تأثیر بگذارد که با مدل "کیک لایه ای" در تضاد است. مکانیک کوانتومی و مدلهای رتروکازال (علیت معکوس) این دیدگاه را پیچیده تر میکنند.
فیلسوفانی مانند تیم مودلین از مدل "کیک لایه ای" دفاع میکنند و معتقدند که قوانین موجودات ابتدایی هستند که آینده را از حال تولید میکنند. مدل "روزنامه ای" دیوید لوئیس پیشنهاد میکند که قوانین فقط توصیف میکنند که چه اتفاقی میافتد بدون اینکه باعث آن شوند، اما این مدل در توضیح دلیل وجود نظمها مشکل دارد.
مقاله نتیجه میگیرد که اگرچه مدل "کیک لایه ای" محدودیتهایی دارد، ممکن است هنوز هم در کنار مدلهای دیگر برای توضیح جنبه های مختلف قوانین طبیعی مفید باشد. مدل "جلیقه تنگ" به عنوان یک سازش پیشنهاد میشود که میگوید قوانین امکانات را محدود میکنند بدون اینکه مشخص کنند چگونه این کار را انجام میدهند، اما این مدل نیز با چالشهای متافیزیکی روبرو است. در نهایت، مقاله پیشنهاد میکند که ترکیبی از مدلها ممکن است برای درک کامل قوانین طبیعی ضروری باشد.
https://aeon.co/essays/on-seeing-the-laws-of-nature-as-a-recipe-or-a-news-report
خلاصه مقاله:
این مقاله به مفهوم قوانین طبیعی میپردازد که همان "قاعده های پایدار" هستند که به ما امکان پیشبینی و درک رفتار اشیاء در جهان را میدهند. در این مقاله، مدل "کیک لایه ای" از جهان معرفی میشود که دیدگاهی جبرگرایانه است و به رنه دکارت و آیزاک نیوتن بازمیگردد. در این مدل، وضعیت جهان در یک لحظه، همراه با قوانین طبیعی، وضعیت بعدی را تعیین میکند.
با این حال، فیزیک مدرن چالشهایی را برای این مدل به همراه دارد. نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین و فرمولبندی لاگرانژی در مکانیک کلاسیک نشان میدهند که آینده میتواند بر گذشته تأثیر بگذارد که با مدل "کیک لایه ای" در تضاد است. مکانیک کوانتومی و مدلهای رتروکازال (علیت معکوس) این دیدگاه را پیچیده تر میکنند.
فیلسوفانی مانند تیم مودلین از مدل "کیک لایه ای" دفاع میکنند و معتقدند که قوانین موجودات ابتدایی هستند که آینده را از حال تولید میکنند. مدل "روزنامه ای" دیوید لوئیس پیشنهاد میکند که قوانین فقط توصیف میکنند که چه اتفاقی میافتد بدون اینکه باعث آن شوند، اما این مدل در توضیح دلیل وجود نظمها مشکل دارد.
مقاله نتیجه میگیرد که اگرچه مدل "کیک لایه ای" محدودیتهایی دارد، ممکن است هنوز هم در کنار مدلهای دیگر برای توضیح جنبه های مختلف قوانین طبیعی مفید باشد. مدل "جلیقه تنگ" به عنوان یک سازش پیشنهاد میشود که میگوید قوانین امکانات را محدود میکنند بدون اینکه مشخص کنند چگونه این کار را انجام میدهند، اما این مدل نیز با چالشهای متافیزیکی روبرو است. در نهایت، مقاله پیشنهاد میکند که ترکیبی از مدلها ممکن است برای درک کامل قوانین طبیعی ضروری باشد.
Aeon
The nature of natural laws
Physicists and philosophers today have formulated three opposing models that explain how laws work. Which is the best?
👍1🔥1
این موتورهای پلاسمایی برای ماموریت های فضایی بین سیاره ای با مسافت های طولانی مناسب هستند.
💥انواع موتورهای پلاسمایی:
1⃣ پیشرانه های لایه ای دوبل هلیکون: این پیشرانه ها از امواج رادیویی برای خلق پلاسما و نازل مغناطیسی برای متمرکز کردن و شتاب پلاسما به خارج از موتور راکت استفاده می کند.
2⃣ پیشرانه های مگنتوپلاسمادینامیک:
این پیشرانه ها از نیروی لورنتس (نیرویی که نتیجه برهم کنش بین یک میدان مغناطیسی و جریان الکتریکی است) به منظور تولید پیشران استفاده میکند.
3⃣ پیشرانه های القایی پالسی:
این پیشرانه ها نیز از نیروی لورنتس برای تولید پیشران استفاده میکند اما برخلاف پیشرانه مگنتوپلاسمادینامیک، آنها از هیچ الکترودی استفاده نمیکنند.
4⃣ پیشرانه های پلاسمایی بدون الکترود:
این پیشرانه ها از نیروی پاندروموتیو(ponderomotive) که روی هر پلاسما و یا ذرات بارداری که تحت تاثیر یک گرادیان چگالی انرژی الکترومغناطیسی قوی، الکترون ها و یونهای پلاسما را در جهتی یکسان شتاب میدهد، استفاده میکند.
5⃣ پیشرانه های اثر هال:
پیشرانه های اثر هال (همچنین پیشرانه های پلاسمای پایا نیز نامیده می شوند) یک میدان مغناطیسی پایا موضعی قوی عمود بر میدان الکتریکی خلق شده بین آند بالاجریان و کاتد پایین جریان که خنثی کننده نامیده می شود، برای ایجاد کاتد مجازی(ناحیه با چگالی الکترون بالا) در خارج از دستگاه ترکیب می کند. این کاتد مجازی سپس یونهای تشکیل شده داخل پیشرانه را نزدیک آند جذب می کند. در نهایت پرتو یونی شتاب یافته توسط برخی از الکترونهای گسیل شده توسط خنثی کننده، را خنثی می شوند.
6⃣ راکت مگنتوپلاسمایی ویژه متغیر(VASIMR):
این راکت، از امواج رادیویی برای یونیزه کردن یک پیشران درون پلاسما استفاده میکند. سپس، یک میدان مغناطیسی، پلاسما را از موتور راکت، شتاب میدهد.
💥انواع موتورهای پلاسمایی:
1⃣ پیشرانه های لایه ای دوبل هلیکون: این پیشرانه ها از امواج رادیویی برای خلق پلاسما و نازل مغناطیسی برای متمرکز کردن و شتاب پلاسما به خارج از موتور راکت استفاده می کند.
2⃣ پیشرانه های مگنتوپلاسمادینامیک:
این پیشرانه ها از نیروی لورنتس (نیرویی که نتیجه برهم کنش بین یک میدان مغناطیسی و جریان الکتریکی است) به منظور تولید پیشران استفاده میکند.
3⃣ پیشرانه های القایی پالسی:
این پیشرانه ها نیز از نیروی لورنتس برای تولید پیشران استفاده میکند اما برخلاف پیشرانه مگنتوپلاسمادینامیک، آنها از هیچ الکترودی استفاده نمیکنند.
4⃣ پیشرانه های پلاسمایی بدون الکترود:
این پیشرانه ها از نیروی پاندروموتیو(ponderomotive) که روی هر پلاسما و یا ذرات بارداری که تحت تاثیر یک گرادیان چگالی انرژی الکترومغناطیسی قوی، الکترون ها و یونهای پلاسما را در جهتی یکسان شتاب میدهد، استفاده میکند.
5⃣ پیشرانه های اثر هال:
پیشرانه های اثر هال (همچنین پیشرانه های پلاسمای پایا نیز نامیده می شوند) یک میدان مغناطیسی پایا موضعی قوی عمود بر میدان الکتریکی خلق شده بین آند بالاجریان و کاتد پایین جریان که خنثی کننده نامیده می شود، برای ایجاد کاتد مجازی(ناحیه با چگالی الکترون بالا) در خارج از دستگاه ترکیب می کند. این کاتد مجازی سپس یونهای تشکیل شده داخل پیشرانه را نزدیک آند جذب می کند. در نهایت پرتو یونی شتاب یافته توسط برخی از الکترونهای گسیل شده توسط خنثی کننده، را خنثی می شوند.
6⃣ راکت مگنتوپلاسمایی ویژه متغیر(VASIMR):
این راکت، از امواج رادیویی برای یونیزه کردن یک پیشران درون پلاسما استفاده میکند. سپس، یک میدان مغناطیسی، پلاسما را از موتور راکت، شتاب میدهد.