مطالعات نشان میدهند که پناهندگان تا ده برابر بیشتر از افراد عادی در معرض PTSD قرار دارند. این پیامدهای روانی نه تنها کیفیت زندگی آنها را کاهش میدهد، بلکه بازگشت به زندگی عادی و فعالیت اجتماعی را دشوار میسازد.
The Good Lie
اگر میخواهید این مشکلات روانی و چالشهای پناهندگان را به شیوهای عاطفی و ملموس درک کنید، تماشای فیلم The Good Lie را از دست ندهید. این فیلم داستان گروهی از پناهندگان سودانی را روایت میکند که پس از فرار از جنگ داخلی، به آمریکا منتقل میشوند. در این مسیر، با چالشهای روانی مانند PTSD، شوک فرهنگی و احساس گناه بازماندهها مواجه میشوند. فیلم بهخوبی نشان میدهد که چگونه حمایت اجتماعی و پذیرش میتواند به بهبود سلامت روان این افراد کمک کند.
در انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مرکز مطالعات جهان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اختلال موکنی (تریکوتیلومانیا) یک اختلال ناتوانکننده است که شامل کشیدن مکرر موها و از دست دادن قابل مشاهده آن میشود و میتواند به ناراحتیهای روانی و مشکلات اجتماعی و کاری منجر شود. ویژگیهای شخصیتی مرتبط با این اختلال، که به عنوان اختلالات تکراری متمرکز بر بدن شناخته میشوند، در ادبیات روانپزشکی مورد بحث قرار گرفتهاند. درک عواملی که به این رفتارها کمک میکنند یا در مقابله با آنها مؤثرند، میتواند به توسعه درمانهای مؤثرتر کمک کند، اما تحقیقات کمی در مورد ویژگیهای شخصیتی افراد مبتلا به تریکوتیلومانیا انجام شده است.
✍️ مترجم: فاطمه امامقلی، دانشجوی کارشناسی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید 🌱
| @Psychology_Foundation |
✍️ مترجم: فاطمه امامقلی، دانشجوی کارشناسی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید 🌱
| @Psychology_Foundation |
📚 تالیف کتاب "ابراز هیجانها در انسان و حیوان" اثر چارلز داروین، سرآغازی بر پژوهش در حوزه بیانگرهای چهرهای (facial expressions) بود. اهمیت این بیانگرها در قابلیت فوقالعاده آنها برای برقراری ارتباط است. داروین بر این باور بود که بیانگرهای چهرهای، جهانی و مشترک هستند و همه انسانها به شیوهای مشابه آنها را ابراز و تفسیر میکنند. به عبارت دیگر، این اشکال ارتباط غیرکلامی مختص به یک گونه است و نه یک فرهنگ. او این بیانگرها را بقایای واکنشهای فیزیولوژیکی میدانست که زمانی سودمند بودهاند. برای مثال، حرکات ماهیچههای صورت هنگام ترس (مانند افزایش میدان بینایی، حجم هوای داخل بینی و سرعت حرکات چشم) و نفرت (مانند نازک شدن چشمها و کاهش حجم هوای داخل بینی) به ترتیب ادراک انسان را افزایش و کاهش داده و پاسخهای مفید به محرک ترسناک و مشمئزکننده تولید میکنند.
📄 پژوهش انجام شده توسط پل اکمن و همکاران تا حدی از دیدگاه داروین حمایت کرد. این پژوهش نشان داد که بیانگرهای چهرهای در هیجانهای اصلی مانند خشم، شادی، تعجب، ترس، نفرت و غم، جهانی هستند. اکمن و همکاران به گینه نو سفر کرده و اعضای قبیله بدوی ساوتفور را مورد مطالعه قرار دادند. به اعضای قبیله داستانهایی با محتوای هیجانی و همچنین عکسهایی از زنان و مردان آمریکایی که در حال ابراز شش هیجان اصلی بودند، ارائه شد. نتایج نشان داد که افراد قبیله به خوبی داستانها را با عکسها تطبیق دادند. علاوه بر این، از آنها خواسته شد بیانگرهای چهرهای مطابق با داستانها ابراز کنند و سپس، از آنها عکس گرفته شد. آزمودنیهای آمریکایی نیز به خوبی این عکسها را تفسیر هیجانی کردند.
🔻 از طرفی، تریسی و ماتسوموتو در پژوهشی دیگر به بررسی ابرازهای غرور و هیجان متضاد آن، یعنی شرم، در ورزشکاران جودوی مسابقات المپیک و پارالمپیک پرداختند. ابراز غرور در ورزشکاران سراسر دنیا با پیروزی همبستگی داشت. ابراز شرم نیز، که اغلب با نشانههایی چون افتادگی شانهها و جمع کردن قفسه سینه همراه بود، با باخت همبستگی نشان میداد. با این حال، استثنایی در میان گروهی از ورزشکاران وجود داشت که از فرهنگهای فوقالعاده فردگرا مانند ایالات متحده و اروپای غربی میآمدند. در این فرهنگها، شرم به عنوان هیجانی منفی و ننگین در نظر گرفته میشود و فرد سعی در مخفی کردن آن دارد. بنابراین، اگر چه ابراز و تفسیر هیجانهای اصلی امری جهانشمول است، نوع ابراز برخی هیجانات به شدت تحت تأثیر فرهنگ قرار دارد؛ مانند شرم، قاطعیت، حسادت، تحقیر، اضطراب و دستپاچگی.
🖇 به مثالهای دیگری توجه کنید: در حالی که فرهنگهای فردگرا ابراز شرم را منع میکنند، فرهنگهای جمعگرا آن را مجاز دانسته و حتی تشویق میکنند. هنجارهای فرهنگی در آمریکا عمدتاً ابراز اندوه و گریه را در مردان منع میکنند، اما آن را برای زنان مجاز میدانند. در مقابل، هنجارهای فرهنگی سنتی در ژاپن لبخند عمیق و راحت را برای زنان مجاز نمیدانند و در این فرهنگ، زنان اغلب خندههای خود را با دست میپوشانند. در حالی که لبخندهای عمیق و راحت زنان غربی تشویق میشوند، جمعگرایی در ژاپن موجب میشود که هیجانهای چهرهای منفی با لبخند و خنده پوشانده شود. بهطور کلی، آنها در مقایسه با فرهنگهای فردگرا بیانگرهای چهرهای کمتری نشان میدهند.
✍ این تفاوتها بیانگر این است که ارتباطات انسانی در بسترهای فرهنگی متفاوت، چه تنوع شگرفی میتواند داشته باشد. چنین درکی از پیوند عمیق بین فرهنگ و هیجانها، به ما این امکان را میدهد که بدون قضاوتهای نادرست، به تنوعی که در شیوههای ابراز احساسات وجود دارد، احترام بگذاریم.
لینک کتاب
نویسنده: نازنین رجبنیا، دانشجوی کارشناسی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید 🌱
| @Psychology_Foundation |
📄 پژوهش انجام شده توسط پل اکمن و همکاران تا حدی از دیدگاه داروین حمایت کرد. این پژوهش نشان داد که بیانگرهای چهرهای در هیجانهای اصلی مانند خشم، شادی، تعجب، ترس، نفرت و غم، جهانی هستند. اکمن و همکاران به گینه نو سفر کرده و اعضای قبیله بدوی ساوتفور را مورد مطالعه قرار دادند. به اعضای قبیله داستانهایی با محتوای هیجانی و همچنین عکسهایی از زنان و مردان آمریکایی که در حال ابراز شش هیجان اصلی بودند، ارائه شد. نتایج نشان داد که افراد قبیله به خوبی داستانها را با عکسها تطبیق دادند. علاوه بر این، از آنها خواسته شد بیانگرهای چهرهای مطابق با داستانها ابراز کنند و سپس، از آنها عکس گرفته شد. آزمودنیهای آمریکایی نیز به خوبی این عکسها را تفسیر هیجانی کردند.
🔻 از طرفی، تریسی و ماتسوموتو در پژوهشی دیگر به بررسی ابرازهای غرور و هیجان متضاد آن، یعنی شرم، در ورزشکاران جودوی مسابقات المپیک و پارالمپیک پرداختند. ابراز غرور در ورزشکاران سراسر دنیا با پیروزی همبستگی داشت. ابراز شرم نیز، که اغلب با نشانههایی چون افتادگی شانهها و جمع کردن قفسه سینه همراه بود، با باخت همبستگی نشان میداد. با این حال، استثنایی در میان گروهی از ورزشکاران وجود داشت که از فرهنگهای فوقالعاده فردگرا مانند ایالات متحده و اروپای غربی میآمدند. در این فرهنگها، شرم به عنوان هیجانی منفی و ننگین در نظر گرفته میشود و فرد سعی در مخفی کردن آن دارد. بنابراین، اگر چه ابراز و تفسیر هیجانهای اصلی امری جهانشمول است، نوع ابراز برخی هیجانات به شدت تحت تأثیر فرهنگ قرار دارد؛ مانند شرم، قاطعیت، حسادت، تحقیر، اضطراب و دستپاچگی.
🖇 به مثالهای دیگری توجه کنید: در حالی که فرهنگهای فردگرا ابراز شرم را منع میکنند، فرهنگهای جمعگرا آن را مجاز دانسته و حتی تشویق میکنند. هنجارهای فرهنگی در آمریکا عمدتاً ابراز اندوه و گریه را در مردان منع میکنند، اما آن را برای زنان مجاز میدانند. در مقابل، هنجارهای فرهنگی سنتی در ژاپن لبخند عمیق و راحت را برای زنان مجاز نمیدانند و در این فرهنگ، زنان اغلب خندههای خود را با دست میپوشانند. در حالی که لبخندهای عمیق و راحت زنان غربی تشویق میشوند، جمعگرایی در ژاپن موجب میشود که هیجانهای چهرهای منفی با لبخند و خنده پوشانده شود. بهطور کلی، آنها در مقایسه با فرهنگهای فردگرا بیانگرهای چهرهای کمتری نشان میدهند.
✍ این تفاوتها بیانگر این است که ارتباطات انسانی در بسترهای فرهنگی متفاوت، چه تنوع شگرفی میتواند داشته باشد. چنین درکی از پیوند عمیق بین فرهنگ و هیجانها، به ما این امکان را میدهد که بدون قضاوتهای نادرست، به تنوعی که در شیوههای ابراز احساسات وجود دارد، احترام بگذاریم.
لینک کتاب
نویسنده: نازنین رجبنیا، دانشجوی کارشناسی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید 🌱
| @Psychology_Foundation |
Forwarded from انجمن نوروساینس و علوم شناختی
| @Neuro_Association |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
طبق نظریه رشد روانی-اجتماعی اریک اریکسون، دوران پیری (مرحله هشتم رشد) با چالش بین یکپارچگی نفس (ego integrity) و یأس (despair) همراه است. اُوِه، شخصیت اصلی فیلم، در ابتدا در مرحله یأس قرار دارد. او همسرش را از دست داده، بازنشسته شده و حس میکند که جایگاه و هدفی در جامعه ندارد. رفتارهای او، مانند تلاش برای خودکشی، نشاندهنده ناتوانی در پذیرش گذشته و احساس پوچی در زندگی است. اما به مرور و با ایجاد روابط جدید، او به سمت یکپارچگی نفس حرکت میکند، به این معنا که گذشته را میپذیرد و معنایی جدید در زندگی خود مییابد.
براساس نظریههای روانشناسی اجتماعی و سالمندی (Cacioppo & Cacioppo, 2018)، یکی از مهمترین چالشهای پیری، انزوای اجتماعی است که میتواند به افسردگی، اضطراب و کاهش عملکرد شناختی منجر شود. اُوِه در ابتدای فیلم فردی گوشهگیر و منزوی است که با جامعه و همسایگانش ارتباطی حداقلی دارد. با این حال، ورود پروانه (همسایه ) و خانوادهاش به زندگی او، عاملی برای شکستن این انزوا میشود. پژوهشها نشان دادهاند که تعاملات بیننسلی میتوانند سلامت روانی سالمندان را بهبود بخشند و احساس ارزشمندی را در آنها تقویت کنند .
نظریه معنا در زندگی (Frankl, 1959) نشان میدهد که داشتن هدف میتواند حتی در شرایط سخت، فرد را از ناامیدی نجات دهد. در این فیلم، اُوِه پس از مدتها دوباره نقشی فعال در جامعه پیدا میکند، از همسایگانش حمایت میکند و مسئولیتهایی میپذیرد. این روند، مطابق با یافتههای تحقیقاتی است که نشان دادهاند داشتن هدف در سالمندی، عاملی مهم در کاهش افسردگی و افزایش طول عمر است (Steptoe & Fancourt, 2019).
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا مدارس ما، بهجای پرورش، ناخواسته در حال پیشداوریاند؟
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
با عنایت به شرایط پرفشار و نگرانکننده کنونی که حفاظت از سلامت روان اهمیتی بسیار ویژه دارد، سلسله جلسات روانشناسی ترومای جمعی به صورت رایگان برای شما عزیزان در کانال قرار داده میشود.
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from شبکه نخبگان ایران
با توجه به درخواست هموطنان عزیز و اختلال اینترنت، دوره امداد اولیه و پیشرفته که در تلگرام منتشر شده بود، در کانال شبکه نخبگان ایران در پیامرسان بله نیز قرار گرفت:
| @IranElitesNet |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from شبکه نخبگان ایران
🔺اطلاعیه مهم | با توجه به اختلالات و احتمال ملی شدن اینترنت، جهت دنبال کردن فعالیتها و محتواهای شبکه نخبگان ایران و تمامی زیرمجموعههای آن، کانال شبکه در پیامرسان بله را دنبال نمایید:
🆔 https://ble.ir/IranElitesNet
🆔 https://ble.ir/IranElitesNet
🆔 https://ble.ir/IranElitesNet
🆔 https://ble.ir/IranElitesNet
🆔 https://ble.ir/IranElitesNet
🆔 https://ble.ir/IranElitesNet
خاستگاه واژهی «خودشیفتگی» به اسطوره یونانی نارسیسوس بازمیگردد؛ جوانی که مجذوب تصویر خود در آب شد و از فرط عشق به خویشتن جان داد. این اسطوره دو مؤلفه کلیدیِ خودشیفتگی را در خود دارد: شیفتگی افراطی به خود، و بیاعتنایی یا تحقیر دیگران. همین عناصر قرنها بعد در توصیف بالینی NPD نقش یافتند.
در نخستین کاربردهای علمی، خودشیفتگی نوعی انحراف جنسی تلقی میشد. نظریهپردازان اولیه، افرادی را که به بدن خود یا تصویرشان دلبستهاند، از نظر جنسی منحرف میدانستند. در این دوره، خودشیفتگی با خودارضایی افراطی و همجنسگرایی هممعنا تلقی میشد.
فروید خودشیفتگی را بهعنوان مرحلهای در رشد جنسی انسان در نظر گرفت، نه صرفاً انحراف.
در اوایل قرن بیستم، مفهوم خودشیفتگی وارد روانکاوی شد. اتو رانک اولین کسی بود که آن را به ویژگیهایی چون خودبینی و میل به تحسین ربط داد. زیگموند فروید در مقالهی مشهور «درآمدی بر خودشیفتگی» دو نوع خودشیفتگی را معرفی کرد.
فروید تأکید داشت که مقدار مشخصی از خودشیفتگی برای بقا، عزت نفس و رشد طبیعی لازم است.
در ادامه، نظریهپردازانی مانند کارل آبراهام خودشیفتگی را با ویژگیهایی چون غرور افراطی، تحقیر دیگران و یگانگی خود تبیین کردند. نگاه او به شخصیتهای خودشیفته از جنبهی خودمحورانه و کمالطلبانه بود.
همزمان، فیلسوفی چون مارتین بوبر، نوع رابطه انسانها را به دو شکل «من-تو» (رابطه اصیل) و «من-آن» (رابطه ابزاری) تقسیم کرد. خودشیفتگان، عمدتاً در نوع دوم رابطه باقی میمانند و از ورود به ارتباطهای اصیل میگریزند تا آسیبپذیری خود را پنهان کنند.
ویلهلم رایش مفهوم «زره عضلانی» را مطرح کرد؛ حالتی که در آن بدن فرد دچار انقباض مزمن و دفاعی میشود تا از ابراز احساسات سرکوبشده جلوگیری کند. او این زره را سازوکاری برای حفظ خودشیفتگی و جلوگیری از تجربهی شرم یا ترس میدانست.
در این دوران، روانکاوانی چون هاینز هارتمن توجه خود را بر «ایگو» و کارکردهای سازشی آن متمرکز کردند. مفهوم «خود آرمانی» و نیاز به حفظ عزت نفس وارد نظریههای خودشیفتگی شد. نگاه به خودشیفتگی دیگر صرفاً مرضی نبود، بلکه راهی برای حفظ ثبات روانی در برابر تهدیدها تلقی شد.
در نیمه دوم قرن بیستم، سه رویکرد مهم برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته شکل گرفت:
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در کانال انجمن علمی روانشناسی شبکه نخبگان ایران با ما همراه باشید
| @Psychology_Foundation |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM