Telegram Web Link
محدودیت‌های چت جی‌پی‌تی در پژوهش‌های تاریخی و علمی (تجربه بررسی تاریخی سوره ولایت)
.
چت جی‌پی‌تی، به عنوان یک ابزار هوش مصنوعی، قابلیت پردازش حجم عظیمی از داده‌ها و ارائه اطلاعات سریع را داراست.
با این حال، در حوزه‌های خاص و پیچیده علمی، مانند پژوهش‌های تاریخی، این مدل با محدودیت‌های قابل‌توجهی روبه‌رو است که در فرآیندهای دقیق تحقیقی، می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند.

در روند گفتگویی، تصمیم داشتم تا بررسی دقیقی در خصوص «سوره ولایت» انجام دهم؛ و تحلیل‌هایی دقیق و علمی بر اساس منابع موجود ارائه کنم.
این پژوهش شامل موضوعات مختلفی چون «خاستگاه این سوره، تاریخچه‌ای که آن را در متون مختلف نشان داده است، و همچنین شواهدی که نشان دهد این سوره ممکن است در دوره‌های خاص تاریخی وجود داشته باشد یا نه» بود.

اما در این فرآیند، نتایج نهایی کمتر از آنچه که انتظار می‌رفت، برآورده شد.
به جای ارائه تحلیل‌های تاریخی معتبر و مستند، بیشتر پاسخ‌ها شامل اطلاعات کلی، غیرمستند، و گاهاً تکراری از منابع مختلف بود که توانستند تنها مقدمات سطحی را پوشش دهند.
به عنوان مثال، در بررسی متون و نسخه‌های خطی که سوره ولایت را درج کرده‌اند، مدل قادر به دسترسی به منابع تاریخی دقیق و ارائه تحلیل علمی در مورد صحت یا زمان انتشار این سوره در متون مختلف نشد.

این فرایند چندین بار از مرحله‌ای به مرحله دیگر پیش رفت، اما همواره با مشکلاتی نظیر عدم توانایی در یافتن منابع معتبر یا ارائه شواهد جدید روبه‌رو بودیم.
در موارد مختلف، مدل قادر به تفکیک درست میان اطلاعات مستند و نادرست نبود و بیشتر مطالبی که ارائه می‌کرد، به نوعی اشتباه یا ناقص بودند.
این محدودیت‌ها در نهایت، مانع از پیشبرد تحقیق و کسب نتایج علمی معتبر شدند.

این گفتگوهایی که انجام شد، نشان‌دهنده این واقعیت است که در پژوهش‌های تاریخی، به ویژه در موضوعات خاص مانند سوره ولایت، به جای اتکا به هوش مصنوعی باید به منابع معتبر، نسخه‌های خطی و پژوهش‌های علمی عمیق مراجعه کرد.
چت جی‌پی‌تی می‌تواند به عنوان یک ابزار کمکی در جستجوی اطلاعات اولیه و مفاهیم کلی مفید باشد، اما نمی‌تواند جایگزین تحقیقات علمی عمیق و دسترسی به منابع اصلی گردد.

در این گفتگوی انجام شده، تجربه نشان داد که برای دستیابی به تحلیل‌های معتبر و دقیق، به منابع دست‌اول و مشورت با متخصصان نیاز است، چرا که هوش مصنوعی توانایی تحلیل‌های عمیق تاریخی و علمی را ندارد.
.
https://www.tg-me.com/kashkoolenesbatanparishan/128
👍31
قرآن و مصحف
Photo
زبان پیامبر و خط سریانی
.
زبان عربی، به‌عنوان زبان پیامبر اسلام(ص)، یک زبان شفاهی بوده؛ که از آن برای انتقال وحی استفاده گشته است.
اما پیش از اسلام، زبان عربی فاقد خط خاصی بوده؛ و به‌جای آن کمبود، از خط آرامی سریانی برای نگارش استفاده می‌شده است، که البته افراد نادری به این خط آشنا بوده‌اند.
این مسأله به‌ویژه در زمان پیامبر اسلام، هنگامی که آیات قرآن توسط کاتبان نوشته می‌شد، با چالش‌هایی روبرو بوده است؛ که بر دقت و فهم صحیح مفاهیم قرآن تأثیر می‌گذاشتند.

چالش‌هایی همانند:
۱. عدم تطابق میان حروف و صداها.
زبان عربی دارای حروف خاصی است که در خط آرامی معادل دقیقی برای آن‌ها وجود ندارد. حروفی مانند «ع»، «غ»، «ق» در زبان عربی معنای ویژه‌ای دارند که در خط آرامی نمی‌توانستند به‌درستی ثبت شوند.
این تفاوت‌ها می‌تواند موجب تغییر معنای آیات قرآن در هنگام انتقال شفاهی به خط آرامی شود.

۲. محدودیت در ثبت حرکات.
در زبان عربی، حرکات (فتح، کسر، ضم، تنوین) در تلفظ و معنی کلمات بسیار مهم هستند. اما در خط آرامی سریانی، به‌ویژه در نسخه‌های اولیه آن، این حرکات ثبت نمی‌شدند.
حذف حرکات می‌تواند باعث بروز ابهاماتی در درک معنای کلمات شود. برای مثال، کلماتی مانند “رَحِمَ” و “رَحْمَ” بدون حرکات به‌راحتی اشتباه فهمیده می‌شوند.

۳. ساختار نحوی و گرامری متفاوت.
ساختار نحوی زبان عربی پیچیدگی‌هایی دارد که در خط آرامی سریانی به‌طور دقیق منتقل نمی‌شود.
ترتیب کلمات در عربی می‌تواند معنای خاصی ایجاد کند، اما این ترتیب در خط آرامی ممکن است تغییر کند و به همین دلیل معانی آیات قرآن به اشتباه منتقل شوند.

۴. واژه‌ها و اصطلاحات فرهنگی خاص.
زبان عربی به‌ویژه در قرآن از واژه‌ها و اصطلاحات دینی خاصی استفاده می‌کند که در خط آرامی معادل دقیقی ندارند.
این موضوع باعث می‌شود که مفاهیم کلیدی قرآن در فرآیند انتقال شفاهی به مکتوب، از دست بروند، یا دچار انحراف گردند.

۵. تأثیر ساختار جملات بر معنای قرآن.
زبان عربی در قرآن از ساختارهای بلاغی و ادبی پیچیده‌ای استفاده می‌کند؛ که انتقال آن‌ها به خط آرامی می‌تواند تغییراتی در معنی ایجاد کند.
برای مثال، جملات مرکب یا معکوس در زبان عربی ممکن است در خط آرامی به‌درستی بازتاب نیابند، و یا بر تفاسیر آیات تأثیر بگذارند.
.
نکته
انتقال زبان شفاهی عربی به خط آرامی سریانی با چالش‌های قابل توجهی روبرو بوده است که می‌تواند بر دقت و صحت مفاهیم قرآن تأثیر بگذارد.
این چالش‌ها شامل تفاوت‌های واج‌شناختی، مشکلات در ثبت حرکات، تفاوت‌های نحوی و گرامری، و معادل نداشتن برخی واژه‌ها و اصطلاحات است.
بنابراین، برای درک صحیح قرآن، باید به برخی مسائل، توجه ویژه‌ای نشان داد:
1. چگونه می‌توان به دقت، فرآیند انتقال زبان عربی به خط آرامی را مستند و تحلیل نمود؟
2. تأثیر کدام‌یک از تفاوت‌های ساختاری بین زبان عربی و خط آرامی، بیشترین تأثیر را بر فهم مفاهیم قرآن دارند؟
3. در چه مواردی می‌توان از روش‌های دیگری برای حفظ دقت مفاهیم قرآن در خط نوشتاری، بهره جست؟
.
https://www.tg-me.com/QuranMushaf2023/431
👍2👎2
قرآن و مصحف
Photo
دو قرن سکوت
.
بحث تحریف قرآن از دیرباز یکی از چالش‌های محوری در مطالعات اسلامی و تاریخی بوده است.
برای پاسخ به این پرسش که آیا قرآن در طول تاریخ تحریف شده است یا خیر، دو رویکرد اصلی وجود دارد:
نخست، رویکرد کلامی و جدلی؛ که در آن با استدلال‌های فرقه‌ای و متنی به دفاع از عدم تحریف قرآن پرداخته می‌شود.
هرچند که این شیوه به دلیل ماهیت نظری و وابستگی به باورهای دینی، همواره نمی‌تواند به‌طور قطعی برای طرف خصم، قانع‌کننده باشد.
در مقابل، رویکرد باستان‌شناسی و نسخه‌شناسی، به این مسأله نگاه می‌کند که، آیا می‌توان با استناد به نسخه‌های قدیمی قرآن، تحریف‌ناپذیری آن را اثبات کرد؟.
این روش، برخلاف رویکرد کلامی، بر پایه شواهد عینی و مستند از نسخه‌های باستانی قرآن، استوار است.
.
برای پیشبرد این رویکرد باستان‌شناسی، ضروری است تا نسخه‌های از قرآن (یا لااقل یک نسخه از قرآن)، که ویژگی‌های خاصی داشته باشد، ارایه و مورد ارزیابی قرار گیرد.
نسخه‌ای که باید به‌طور «کامل» تمام سوره‌ها و آیات قرآن را دربرداشته باشد؛ و در عین حال، از نظر «یکپارچگی کتابت» به‌گونه‌ای باشد که نشان دهد این نسخه توسط یک کاتب (یا گروهی واحد در یک بازه زمانی واحد)، نوشته شده است؛ یعنی از تلفیق نسخ مختلف (که در زمان‌ها و مکان‌های متفاوت به وجود آمده‌اند) برساخته شده نباشد.
علاوه بر این، «قدمت نسخه» نیز نکته‌ای حیاتی است؛ چرا که تنها، نسخه‌هایی که به‌طور علمی «تاریخ‌گذاری» شده و متعلق به دوران پیامبر اسلام یا اوایل خلافت عثمانی باشند، می‌توانند به‌طور قطعی اثبات کنند که قرآن در شکل کنونی خود از ابتدای اسلام، حفظ شده است.
.
متأسفانه در شرایط کنونی، هیچ نسخه‌ای از قرآن که تمامی این ویژگی‌ها ( یعنی: کامل بودن، یکپارچگی کتابت و قدمت نسخه) را دارا باشد، در دسترس نیست.
اکنون نسخه‌های قرآن که به‌طور کامل در اختیار ما هستند، عمدتاً به قرن سوم هجری و بعد از آن تعلق دارند.
در نتیجه، برای دوران‌های اولیه تاریخ اسلام، به ویژه قرن اول هجری، نسخه‌ای کامل از قرآن که بتوان آن را به‌طور قطعی به پیامبر اسلام(ص) نسبت داد، وجود ندارد.

این وضعیت در اصطلاح، به دو قرن سکوت و غیبت اشاره دارد؛ چرا که از این دو قرن، هیچ نسخه‌ای از قرآن که همه ویژگی‌های مذکور را داشته باشد، کشف نشده است؛ و به همین دلیل، نمی‌توان از طریق روش باستان‌شناسی، «عدم تحریف قرآن» را در این دوران‌ها اثبات نمود.
.
این مسأله به‌طور مستقیم بر تحقیقات علمی در زمینه تحریف قرآن تأثیر مستقیم می‌گذارد. برای آن که به‌طور علمی نمی‌توان عدم تحریف قرآن را اثبات کرد.
به عبارت ساده، فقدان چنین نسخه‌ای به معنای آن است که اثبات عدم تحریف قرآن از طریق رویکرد باستان‌شناسی برای این دو قرن به‌طور قطعی، ممکن نیست.
.
https://www.tg-me.com/QuranMushaf2023/433
👍4👎2
الهامات پیامبر
.
در منظومه‌ی نبوت اسلامی، تجربه‌ی وحی را نمی‌توان به دریافت صرفِ متن قرآن فروکاست.
بررسی روشمند متون دینی نشان می‌دهد که پیامبر اسلام(ص) با چهار گونه‌ی متمایز از الهام یا وحی مواجه بوده است؛ که هر یک جایگاه معرفتی و نقش تاریخی متفاوتی در شکل‌گیری شریعت و سنت دینی دارند.
.
نخست، وحی قرآنی است؛ وحی‌ای تدوینی که منجر به شکل‌گیری مصحف شده است. در این نوع، ادعا شده که هم معنا و هم لفظ مستقیماً از جانب خداوند القا شده و پیامبر صرفاً ناقل امانت‌دار آن بوده است.
ویژگی‌هایی همچون اعجاز بیانی، تلاوت‌پذیری، مصونیت از تحریف، و جایگاه liturgical این متون، وحی قرآنی را به یگانه متن متعبدانه در سنت اسلامی بدل کرده است.

دوم، وحی بیانی یا حدیث قدسی است. در این قالب، فرض شده که معنا از جانب خداوند الهام می‌شود، اما بیان آن به زبان و واژگان پیامبر واگذار شده است.
این متون، اغلب دربردارنده‌ی مفاهیم اخلاقی، دعوتی یا توحیدی‌اند؛ و با آن‌که شأنی قدسی دارند، اما در ردیف قرآن قرار نمی‌گیرند و تحدی‌پذیر هم نیستند.

سوم، وحی تشریعی مناسکی است؛ دسته‌ای از فرامین و آموزه‌های عملی که در قالب آیات قرآن نازل نشده‌اند، اما ادعا شده که پیامبر آن‌ها را از طریق الهام یا وحی غیرمتنی دریافت کرده است؛ و الزاماً اجتهاد شخص پیامبر نیستند.
کیفیت نماز، تعداد رکعت‌ها، جزئیات زکات و مناسک حج از این نوع‌اند.
این بخش از تعالیم نبوی، تحت عنوان سنت به امت مسلمان منتقل شده، ولی فرض شده که ریشه‌ای وحیانی دارند.

چهارم، الهام عمومی انسانی است؛ نوعی هدایت درونی که اختصاص به پیامبران ندارد و می‌تواند در تجربه‌ی شهودی، فطری یا وجدانی انسان‌ها تجلی یابد.
نمونه‌هایی چون الهام به مادر موسی یا آیه‌ی «فألهمها فجورها و تقواها» شاهدی بر این سطح از ارتباط الهی‌اند.
.
این چهارگونه الهام، تنها با فهم دقیق ساحت‌های وحی و نسبت آن‌ها با زبان، معنا و عمل، قابل تحلیل‌اند.
در جهانی که برداشت‌های صلب و تقلیل‌گرایانه از وحی فراگیر شده‌اند، بازگشت به چنین تفکیکی، می‌تواند هم‌زمان، هم عمق معرفتی سنت را بازسازی کند و هم افق‌های تازه‌ای برای تأمل درباره‌ی تجربه‌ی نبوی یا وحی مستقیم بگشاید.

(پست بعد را ببینید)
.
https://www.tg-me.com/dinaznegahidigar/348
👍2
قرآن و مصحف
Photo
غربال الهامات پیامبر
.
وقتی از «وحی» سخن می‌گوییم، ذهن ما اغلب به آیات قرآن محدود می‌ماند. اما در منظومه‌ی پیامبری، آیا تنها یک گونه‌ی وحی وجود داشته است؟
مرور داده‌های متنی و روایی، نشان می‌دهد که پیامبر اسلام(ص) با اشکال متنوعی از الهام و افاضه مواجه بوده؛ پاره‌ای در قالب آیات قرآن، پاره‌ای به‌صورت احادیث قدسی، بخشی در قالب تعلیم مناسک و شرایع عملی، و بخشی نیز به‌شکل الهامات انسانی که اختصاصی به پیامبران ندارند.
اگر این طبقه‌بندی را بپذیریم (وحی قرآنی، وحی قدسی، وحی مناسکی، و الهام انسانی) آنگاه پرسش از مکانیزم تشخیص و تمایز این چهار سنخ الهام، اهمیت بنیادینی پیدا می‌کند.

در کدام لحظه یا با کدام ابزار معرفتی، پیامبر درمی‌یافت که آنچه دریافت می‌کند، آیه‌ای است برای کتاب خدا، نه صرفاً دستور مناسکی یا پند شخصی؟ آیا پیامبر صاحب نوعی علم حضوری ویژه بود که به او امکان تمییز این تجلیات گوناگون را می‌داد؟ یا تفاوت، در شدت و کیفیت شهودات باطنی او نهفته بود؟

اما مسئله وقتی عمق بیشتری می‌یابد که وارد منازعه‌ی دیرپای «لفظی یا مفهومی بودن وحی» شویم.
اگر وحی از سنخ الفاظ باشد و خداوند کلمات را القا کرده باشد، می‌توان با استناد به سبک و آهنگ و نظم آیات قرآنی، تفاوت را بازشناخت.
اما اگر تنها معنا یا تجربه‌ی قدسی به پیامبر افاضه شده و الفاظ، محصول ذهن و زبان خود او باشد، چگونه می‌توانیم این تفکیک را عینی، قطعی، و الهی بدانیم؟
آیا در این حالت، پیامبر(ص) خود بر اساس فهم و اجتهاد خویش تعیین می‌کرده که کدام مضمون، شایسته‌ی درج در قرآن است و کدام نه؟

و اگر چنین باشد، دیگر چگونه می‌توان بر مرز میان وحی و غیر وحی ایستادگی کرد؟
آیا همه‌ی آنچه ما امروز «سنت» می‌نامیم، به‌معنای دقیق کلمه، وحی نیست؟ یا بالعکس، آیا بخشی از آنچه «وحی» می‌نامیم، در اصل، اجتهاد و تشخیص پیامبر بوده است؟

این پرسش‌ها، نه برای تضعیف ایمان، بلکه برای عمق‌بخشی به شناخت وحی و پیامبر ضروری‌اند. شاید زمان آن رسیده باشد که در باب وحی، به‌جای تکرار پاسخ‌های گذشته، جرأت بازگشودن سؤال‌ها و جواب‌های جدید را بازیابیم.
.
https://www.tg-me.com/QuranMushaf2023/438
👍31
قرآن‌بسندگی و مناسک
.
قرآن‌بسنده‌ها به گروهی از مسلمانان اطلاق می‌شود که به‌عنوان مبنای اصلی فهم دین، تنها به قرآن کریم استناد می‌کنند؛ و از احادیث و روایات پیامبر اسلام چشم‌پوشی می‌نمایند.
این گروه، بر این باورند که قرآن به‌تنهایی قادر است تمامی نیازهای دینی انسان را پاسخ دهد و هیچ‌گونه وابستگی به سایر منابع حدیثی یا سنتی ندارند.
در این میان، دو رویکرد عمده در میان قرآن‌بسنده‌ها قابل شناسایی است:
نخست، گروهی که قرآن را به‌عنوان مبنای اصلی دین می‌پذیرند، ولی در صورتی که احادیث با قرآن هماهنگ باشند، آن‌ها را نیز قبول دارند.
دوم، گروهی که به‌طور کلی و به صورت افراطی، احادیث را (با دلایل مختلف) رد کرده و تنها قرآن را کافی برای درک و اجرای دین می‌دانند.
.
اکنون پرسش اصلی این است که در صورت اتکا مستقل به قرآن، چگونه می‌توان مناسک دینی اسلامی را به‌درستی اجرا کرد؟
قرآن به‌عنوان کتابی الهی، اصول کلی دین را بیان نموده است، اما در بسیاری از موارد، جزییات عملی مربوط به عبادات و مناسک دینی را ارائه نکرده است.
برای مثال، قرآن دستور به اقامه نماز می‌دهد، اما هیچ‌گونه توضیحی در خصوص نحوه انجام نماز نداده است.
همین خلأ در جزییات، قرآن‌بسنده‌ها را با چالشی جدی مواجه می‌کند:
چگونه باید عبادات را بر اساس قرآن انجام داد در حالی که هیچ دستورالعمل عملی برای آن‌ها وجود ندارد؟
.
قرآن‌بسنده‌ها در مواجهه با این چالش، معمولاً دو نوع پاسخ ارائه می‌دهند. نخست، برخی معتقدند که سنت پیامبر، که به‌عنوان تفسیر عملی قرآن در نظر گرفته می‌شود، به‌طور طبیعی از نسل به نسل منتقل شده است؛ و نیازی به احادیث و روایات مکتوب نیست.
به بیان دیگر، آنها بر این باورند که مسلمانان از ابتدای تاریخ تا به امروز، مناسک دینی را از یکدیگر فرا گرفته‌اند؛ و بنابراین هیچ‌گونه فاصله‌ای در انتقال سنت پیامبر وجود ندارد.
دوم، برخی دیگر استدلال می‌کنند که چون قرآن کامل و جامع است، تمامی جزییات دینی باید از خود قرآن استخراج شود و نیازی به مراجعه به احادیث نیست.
.
اما این استدلالات، در مواجهه با واقعیت‌های تاریخی و اجتماعی اسلام، با دشواری‌های جدی روبه‌رو هستند.
تاریخ نشان می‌دهد که مسلمانان در طول قرون مختلف در مناطق جغرافیایی مختلف پراکنده شده‌اند؛ و همین پراکندگی، باعث شده است که برداشت‌های متفاوتی از دین و مناسک مذهبی شکل گیرد.
علاوه بر این، انقطاع نسلی میان مسلمانان اولیه و جوامع اسلامی معاصر، موجب شده است که سنت پیامبر به‌طور کامل و بدون تغییر به نسل‌های بعدی منتقل نشود.
در چنین شرایطی، اتکا به قرآن و رد احادیث، عملاً به معنای از دست دادن جزییاتی است؛ که برای فهم صحیح و اجرای مناسک دینی ضروری هستند.
.
بدین ترتیب، قرآن‌بسنده‌ها در مواجهه با پرسش‌های عملی همچون چگونگی نماز خواندن، روزه گرفتن، و انجام سایر عبادات با مشکلات جدی مواجه می‌شوند.
از آنجا که قرآن جزئیات این اعمال را بیان نکرده است، آنها نمی‌توانند به‌طور مستقل از قرآن، روش‌های اجرایی عبادات را استخراج کنند.
این مسئله به‌ویژه برای قرآن‌بسنده‌های افراطی که به هیچ‌وجه به احادیث، اعتقادی ندارند، چالشی اساسی است.
.
در نهایت، می‌توان سه پرسش بنیادی را برای قرآن‌بسنده‌ها مطرح کرد:
۱- چرا قرآن که خود را کتابی کامل و جامع معرفی می‌کند، جزییات مناسک عبادی را که برای اجرای صحیح دین ضروری هستند، بیان نکرده است؟
۲- چگونه ممکن است فردی که تنها به قرآن ایمان دارد و احادیث را رد می‌کند، بدون دسترسی به سنت پیامبر، بتواند مناسک دینی را به‌درستی انجام دهد؟
۳- اگر قرآن به‌تنهایی کافی است، چرا در طول تاریخ، مسلمانان در اجرای مناسک دینی و عباداتشان، تفاوت‌های فاحش و قابل توجهی داشته‌اند؟
.
https://www.tg-me.com/dinaznegahidigar/351
👍21😁1
Forwarded from کتخه‌شناسی
https://www.tg-me.com/kazemostadiqom

مقاله منتشر شده جدید در شماره ۲ (دوره۲) مجله «نوآوری‌های تفسیری» با عنوان:

معرفی نسخۀ خطی روض‌الجنان ابوالفتوح رازی (وقف شده توسط شاه عباس صفوی)
.
کاظم استادی
.
فایل مقاله👇
https://iij.araku.ac.ir/article_720217_62dd539fa9192927a9f72b0abfb855e1.pdf

چکیده:
برای ابوالفتوح رازی (متوفی بعد از ۵۵۲ق)، تألیفات متعددی ذکر شده؛ امّا مشهورترین اثری که به آن شناخته می‌شود، کتاب تفسیر فارسی وی با عنوان «روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن» می‌باشد؛ که بر اساس تقسیم‌بندی مؤلف و ظاهر بیشتر نسخه‌های خطی این اثر، در بیست مجلد تنظیم و تألیف گشته است. در ضمن فهرست نسخ خطی تفسیر ابوالفتوح رازی، نسخه‌ای از روض الجنان مطرح است که دارای وقف‌نامه‌ای از شاه عباس صفوی به تاریخ 1037ق می‌باشد. در کنار این وقفنامه، یادداشتی آمده که نشان می‌دهد این اثر وقفی، شامل چهار مجلد «ضخیم و بزرگ» و شامل همۀ تفسیر ابوالفتوح بوده‌، و هر چهار مجلد آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وقف آستان قم شده‌اند. با توجه به این که بیشتر آثار وقف شده توسط شاه عباس به آستان قم مفقود شده‌اند، اکنون لازم است بررسی شود که آیا همۀ نسخ مجلدات این تفسیر، موجود و قابل شناسایی هستند یا خیر؟ و اگر موجودند در چه مکان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایی نگهداری می‌شوند و مشخصات فهرستی و ظاهری آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها چگونه هستند؟ در بررسی و فهرست این مجلدات چهارگانه تفسیر وقفی شاه عباس، مشخص شد که جلد اول تفسیر در کتابخانه فیضیه؛ و جلد دوم آن در انبار موزه آستان قم؛ و جلد چهارم آن در مخزن کتابخانه آستان وجود دارند؛ و مجلد سوم تفسیر نیز، مفقود است.
.
کلیدواژه‌ها:
تفسیر ابوالفتوح؛ کتابخانه و موزه آستان قم؛ کتابخانه فیضیه؛ نسخ وقفی صفوی.
.
https://www.tg-me.com/kazemostadiqom
👌2
قرآن و مصحف
Photo
ابهام در تناسبِ سور و تحريف قرآن
.
يك.
به اعتقاد شیعیان (یا لااقل شیعیه امامیه)، هر سوره قرآن كريم (جز سوره توبه) با آیهٔ «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌شود؛ اما اهل‌سنت، فقط «بسم الله» سوره حمد را جزء سوره می‌دانند؛ و بقيه سوره‌ها را بدون بسم الله مى‌دانند (و ايشان، در قرآن‌هاى چاپی موجود نيز، شماره آيه نمى‌زنند).
.
دو.
از آنجايى كه قرآن‌هاى قديمى، هيچكدام توسط شيعيان نگارش نيافته‌اند (يا حداقل چنين نسخه‌هايى در دسترس نيستند) و همه قرآن‌ها توسط اهل‌سنت مكتوب شده‌اند؛ و اختلافاتى نيز بر سرِ ابتدا و انتهاى برخى سوره‌هاى قرآن كريم، وجود دارد؛ شايد بتواند گوياى اين نكته باشد كه قرآن‌هاى متقدم در صدر اسلام، فاقد بسم الله، يا حداقل، نشانه‌هاى تعيين سور، بوده‌اند.
.
سه.
همچنين، اختلافاتى بر سر تعداد سوره‌هاى قرآن (هم در شيعه و هم در اهل‌سنت) وجود دارد؛ كه از ١١١ تا ١١٥ سوره، متغير هستند
(برخى از اين اختلافات، در فقه نيز موضوعيت يافته است؛ مثلاً:
در نمازهای واجب یومیه، انسان باید بعد از حمد، یک سوره تمام بخواند. اما سوره «الضحی» و «الم نشرح» و همچنین سوره «فیل» و «لاِیلاف»، طبق نظر برخى مراجع تقليد، در نماز روى هم، یک سوره حساب می‏شود.)
.
نكته
اين وضعيت سوره‌هاى قرآن، مى‌تواند به عنوان شاهدى قابل‌توجه، مورد تأمل و بررسى پژوهشگران قرار گيرد؛ تا مشخص شود:
آيا نبود بسم الله و علائم ديگر، و ابهام در شروع و پايان سوره‌ها از صدر اسلام؛ و نيز تناسب سور و همچنين، تعداد سوره‌هاى قرآن، مى‌تواند مسأله تحريف قرآن را پشتيبانى كند يا خير؟
.
(مشهد مقدس ٩دى ١٣٩٧)
.
https://www.tg-me.com/QuranMushaf2023/442
👍32👎1
قرآن و مصحف
Photo
روم و ژئووحی
.
بررسی آیات ۱ تا ۶ سوره روم خارج از چارچوب پیش‌فرض‌های کلامی و الهیاتی یا با «فرا رفتن از نگاه سنتی تفسیری»، این امکان را فراهم می‌آورد که متن را در نسبت با زمینه‌های «تاریخی، روانی و اجتماعی» عصر پیامبر اسلام(ص) تحلیل کنیم.
در این نگاه، قرآن نه به مثابه متنی فوق‌تاریخی یا الهی، بلکه به عنوان سندی برآمده از تحولات فرهنگی و ژئوپولیتیک قرن هفتم میلادی دیده می‌شود؛ متنی که در واکنش به رخدادهایی واقعی و تأثیرگذار در پیرامون خود شکل گرفته است.

از نظر تاریخی، شواهد مستقل غیرقرآنی، چون منابع بیزانسی و روایت‌های نسبیِ مستقل، حاکی از آن است که در حوالی سال ۶۱۴ میلادی، نیروهای خسروپرویز موفق به تصرف اورشلیم شدند و ارتش روم را متحمل شکست سنگینی کردند. پیروزی متقابل رومیان در سال‌های ۶۲۶–۶۲۷ نیز در منابع، قابل پیگیری است.
از این حیث، مضمون آیات ابتدایی سوره روم می‌تواند ناظر به همین وقایع باشد، اما نکته کلیدی آنجاست که این آیات احتمالاً پس از رخداد اولیه (شکست روم) و در حالی نازل شده‌اند که نشانه‌هایی از بازگشت قدرت به روم، مشاهده شده بود. بنابراین، اصطلاح «بضع سنین» در آیه بیشتر جنبه تأویلی و روانی دارد تا «پیش‌گویانه».
در چنین خوانشی، کارکرد این آیات نه اعلام امر غیبی، بلکه مدیریت احساسات جمعی جامعه نوپای اسلامی است.

در این میان، نکته مهم آن است که پیروزی روم، که در منطقه نفوذ آن‌ها یعنی شام و فلسطین رخ داد، برای عرب‌های حجاز مستقیماً محسوس نبود، مگر آن که بپذیریم این آیات برای مردمانی نازل شده‌اند که ارتباطی سیاسی یا تجاری بسیار نزدیکی با این مناطق داشته‌اند.
در غیر این صورت، آیات نه حامل اطلاعات جدید، بلکه ابزار «خطابی» برای تقویت امید و انسجام روانی جمعی هستند.
این مسئله، در متن آیه ۴ («و یومئذٍ یفرح المؤمنون») برجسته شده است.

همچنین، اگر نظریه‌هایی چون دیدگاه ریچارد بل، مبنی بر آن‌که بخشی از آیات در فرایند کتابت و تدوین نهایی، دچار جابه‌جایی ساختاری و تحشیه شده‌اند را بپذیریم، شاید بعید نباشد که انسجام و متن این سوره نیز دستخوش بازسازی گشته، و اصالت تفسیری - تاریخی آن مخدوش شده باشد. که این احتمال، در تبیین لحن غیرخطی و گاه مبهم آیات اولیه سوره، مؤثر است.

در مجموع، به نظر می‌رسد که این بخش از قرآن را می‌توان تلاشی دانست برای بهره‌برداری از وقایع ژئوپولیتیک، به منظور تثبیت گفتمان پیامبر(ص) در میان پیروان خود.
این تبیین، یادآور آن است که قرآن، دست‌کم در بخشی از ساختار خود، متنی است که هم‌زمان با رخدادهای پیرامونی و در کنش با شرایط سیاسی-اجتماعی زمانه‌اش معنا می‌یابد، نه در انزوای الهیاتی صرف.
.
https://www.tg-me.com/QuranMushaf2023/444
👍31
قرآن و مصحف
Photo
تکرار و تکرار و تکرار
.
سوره الرحمن یکی از ویژه‌ترین و پیچیده‌ترین سوره‌های قرآن است که به‌خاطر تکرار پیوسته و فراوان آیه «فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» شناخته می‌شود.
این تکرار بیش از حد معمول، باعث شده نظریات متعددی درباره علت وجود آن مطرح شود.
برخی دیدگاه‌ها بر این باورند که این تکرار، نوعی انسجام و ریتم خاص در سوره ایجاد می‌کند که نقش تأکیدی و تذکری دارد؛ هرچند که ممکن است در جریان نسخه‌نگاری یا انتقال شفاهی، برخی آیات به صورت غیرمنظم و تکرار وارد متن شده باشند.
بحث اختلاف در مکی یا مدنی بودن سوره و مخاطب بودن انسان و جن نیز از دیگر محورهای تحقیق است، که به‌خودی‌خود، پیچیدگی سوره را افزایش داده است.
.
اما بر مبنای تحلیل کاربردی رفتارهای شفاهی جلسات قرائت قرآن، می‌توان جدیدترین فرضیه‌ را درباره علت تکرار این آیه، مطرح کرد.
در فرهنگ اسلامی و برخی از ادیان دیگر، قرائت و خواندن متون مقدس، تنها یک عمل فردی نیست، بلکه یک فعالیت اجتماعی و تعاملی می‌باشد.
در چنین جلساتی، پس از خواندن هر بخش یا آیه، معمولاً شنوندگان واکنش‌های شفاهی از خود نشان می‌دهند؛ این واکنش‌ها ممکن است شکل «تأیید، تعظیم، تعجب، یا تشویق» داشته باشند و در اصطلاح، «پاسخ جمعی» نامیده می‌شوند.
این رفتارهای آیینی، علاوه بر تقویت ارتباط بین قاری و جمعیت، نقش تثبیت‌کننده و تعمیق‌دهنده مفاهیم را دارند.

در این چارچوب، فرض می‌شود که تکرار آیه «فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» در سوره الرحمن، بازماندهٔ چنین پاسخ جمعی شفاهی و دینامیکی باشد.
به این معنا که در زمان نزول و تلاوت سوره، پس از هر بار خواندن بخشی از نعمت‌ها و آیات، شنوندگان به نشانه‌ی تعجب و تأکید، همین عبارت را تکرار می‌کردند.
این تکرار نه صرفاً یک شعر یا جمله ثابت، بلکه بخشی از یک دیالوگ زنده بین قاری و جمع بود که پیام وحی را با شدت و عمق بیشتری به مخاطب منتقل می‌کرد.
در این میان، با گذر زمان و فرآیند تثبیت متن قرآن، این پاسخ‌های شفاهی، به صورت ثابت وارد متن نوشتاری قرآن شده و به شکل تکراری که امروز می‌بینیم، درآمده‌اند.

این فرضیه به شکل معناداری تکرار ظاهراً نامنظم و بیش از حد این آیه را توضیح می‌دهد و گویای آن است که قرآن تنها یک متن نوشتاری صرف نبوده، بلکه بخشی از یک جریان آیینی، فرهنگی و اجتماعی است. حضور این تکرارهای جمعی، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی ارتباط زنده بین پیامبر(ص)، قاری و مردم در محیطی پر از شور و هیجان معنوی باشد؛ که متن مقدس را زنده و اثرگذار می‌ساخته است.

در واقع، این فرضیه ضمن این که به سؤالاتی درباره انسجام سوره پاسخ می‌دهد، چشم‌انداز جدیدی درباره فهم قرآن ارائه می‌کند؛ این که قرآن ممکن است در بسیاری از بخش‌هایش ترکیبی از وحی الهی و پاسخ‌های آیینی مردم باشد.
این ترکیب دوگانه، قرآن را به یک متن زنده و تعاملی تبدیل می‌کند که با دینامیک جامعه در زمان پیامبر(ص) ارتباط تنگاتنگی داشته است.

از سوی دیگر، این فرضیه می‌تواند درک ما را نسبت به جنبه‌های مختلف سوره الرحمن، از جمله مخاطب بودن انسان و جن و نیز علت برخی تغییرات احتمالی در متن، تسهیل کند.
به عبارت دیگر، اگر تکرار آیه پاسخ جمعی شفاهی باشد، دیگر نیازی نیست این تکرار را صرفاً به تفاوت‌های قرائتی یا نسخه‌شناسی و یا حتی اشتباهات کتابتی نسبت داد. بلکه می‌توان آن را یک پدیده طبیعی ناشی از تعامل آیینی و شفاهی زمان نزول دانست.

بنابراین، با توجه به تحلیل‌های مطرح شده، می‌توان نتیجه گرفت که تکرار آیه «فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» در سوره الرحمن، نه تنها دارای کارکردی زینتی و شعری است، بلکه بازتاب‌دهنده‌ی یک تعامل زنده و پویا میان قاری و شنوندگان است.
این تعامل، جلوه‌ای از ماهیت اجتماعی و آیینی قرآن را نشان می‌دهد و به ما کمک می‌کند تا این کتاب مقدس را فراتر از یک متن صرف، به عنوان یک جریان زنده و جاری در بستر تاریخ و فرهنگ زمان پیامبر(ص) بفهمیم.
بنابراین، این فرضیه تعامل شفاهی و پاسخ جمعی، می‌تواند به عنوان یک چارچوب نوین برای تحلیل این تکرار خاص در سوره الرحمن مطرح شود.
.
https://www.tg-me.com/QuranMushaf2023/446
👍31👎1
خلاصه رزمه کاظم استادی.pdf
267.4 KB
شرح نعمت
(معرفی مقالات و آثار کاظم استادی)
خرداد ۱۴۰۴ش
.
https://www.tg-me.com/zendegybazendegy
👍2
قرآن و مصحف
Photo
تغییرِ اسم و زمان، و مسأله تحریف قرآن

(یادداشت ۳ ژوئن ۲۰۱۹م)
.
فرض این است که قرآن، کلام خداوند است؛ و در این متن، خداوند از طریق وحی، با پیامبر(ص) و مردم سخن گفته است؛ و آنان را مورد خطابِ خود قرار داده است.

یک.
وقتی قرآن کنونی و موجود را ملاحظه می‌کنیم، یکی از مسائل قابل‌توجه، که هر خواننده دقیقی با آن روبرو می‌شود، این است که:
1ـ در آیات قرآن، تغییرِ وضعیتِ زمانِ «کلام خداوند» به عنوان «متکلم» وجود دارد؛ به این معنی که خداوند در آن واحد، هم متکلم است، هم مخاطب، و هم حاضر، و هم غائب. از این وضعیت با «دیدِ بلاغی»، به «صنعت التفات» یاد می‌کنند؛ و انواعی نیز برای آن بیان نموده‌اند.
یا مُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (نمل- ۹) یا مُوسى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ (قصص- ۳۰).

2ـ در آیات قرآن، تغییرِ اسامی و ضمائرِ «کلام خداوند» به عنوان «متکلم» وجود دارد؛ همانند: الله، رب، انا، انی، هو و ...
برای تقریب به ذهن، به عنوان نمونه، به جمله زیر دقت کنید:
«کاظم به مشهد رفت. من اکنون در حرم هستم. او مشغول قرآن خواندن است. ما در حال تفکریم.»
این دو رویه (1 و 2)، در سراسر قرآن کریم، به وفور دیده می‌شود؛ به عنوان نمونه، و به صورت اتفاقی، اکنون آیات 25 تا 50 سورۀ بقره را نگاه کردم؛ و شما نیز نگاه کنید.
.
دو.
برای بررسی هر مسألۀ علمی‌ای، هم نگاه مثبت مفید است؛ و هم نگاه منفی.
نگاه مثبت، یعنی حسن‌ظن به مسأله، و نگاه منفی یعنی سوء‌ظن به مسأله.
متن قرآن و متون دینی نیز، از این قاعده، مستثنی نیستند.
اگر با دید منفی به تغییرِ اسامی و ضمائرِ کلام خداوند به عنوان «متکلم» بنگریم؛ شاید بتوان مسأله جابجائی و «تحریفِ آیات قرآن» را برای این مسأله مورد نظر و توجه قرار داد.
بنابراین، لازم است پژوهشگران، این «فرضیه» را مورد بررسی قرار دهند؛ تا مشخص شود:
آیا این آشفتگی یا تغییرِ وضعیت، در کلامِ متکلم، در متن کنونی قرآن، به علت جاسازی نامناسب آیات و برخی از کلمات قرآن کریم در کنار هم، توسط افرادِ صدر اسلام نمی‌باشد؟
.
https://www.tg-me.com/QuranMushaf2023/449
👍1
قوم لوط و پترا
.
از بررسی آیات مرتبط با داستان قوم لوط در قرآن، می‌توان به برخی استنباط‌هایی جغرافیایی صدر اسلام رسید.
مثلاً قرآن در چندین آیه به ویرانه‌های قوم لوط اشاره می‌کند؛ و در بیانی تکرارشونده، از مخاطبان خود می‌خواهد که از این ویرانه‌ها که در مسیر عبورشان قرار دارد، عبرت بگیرند.
این موضوع جدای از بار معنوی و اخلاقی خود، در لایه‌های عمیق‌تر، نکاتی از موقعیت جغرافیایی مخاطبان اولیه قرآن را نیز روشن می‌کند.
.
در سوره صافات آیات ۱۳۷ و ۱۳۸، خداوند می‌فرماید:
«وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحِینَ، وَبِاللَّیْلِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ».
این آیات با لحنی هشداردهنده، بر عبور مکرر شبانه‌روزی مخاطبان قرآن از کنار دیار قوم لوط تأکید دارند.
در سوره حجر آیه ۷۶ نیز آمده است:
«وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ».
این آیه نیز، تأکید می‌کند محل ویرانه‌های قوم لوط بر راهی پابرجا و در دسترس قرار دارد.

بنابراین، تصریح مکرر به «راه بودن»، «مرور مداوم» و «قابل رؤیت بودن» آن منطقه، دلالت روشنی دارد بر این که «مخاطبان این آیات به طور مستقیم در جغرافیایی می‌زیسته‌اند که با خرابه‌های قوم لوط در تماس مکرر بوده‌اند».
.
با استناد به داده‌های تاریخی و زمین‌شناسی، موقعیت شهرهای قوم لوط همچون سدوم و عموره در منطقه جنوب شرقی بحر المیت قرار می‌گیرد، یعنی در مرزهای کنونی اردن و فلسطین.
از سوی دیگر، مکه و مدینه کنونی، در حجاز جنوبی واقع‌اند و فاصله آن‌ها تا بحر المیت چیزی حدود ۱۲۰۰ کیلومتر است. با توجه به وسایل حمل‌ونقل و سبک زندگی آن دوران، عبور روزانه یا شبانه‌روزی از چنین فاصله‌ای عملاً غیرممکن است. بنابراین، اشاره قرآن به عبور «روز و شب» مخاطبان از کنار خرابه‌های قوم لوط، نمی‌تواند ناظر به مردمی باشد که در مکه یا مدینه کنونی می‌زیسته‌اند. پس این نکته، با تصور سنتی از جغرافیای اسلام اولیه، در تضاد است.
.
در مقابل، مناطقی چون «پترا، وادی موسی، تبوک و بُصری» در شمال حجاز و جنوب شامات، در فاصله‌ای بسیار نزدیک به منطقه ویرانه‌های قوم لوط قرار دارند.
این مناطق نه تنها در مسیر طبیعی تجارت شام به یمن قرار دارند، بلکه در متون کهن نیز به عنوان مراکز تمدن و تجارت شناخته شده‌اند.
از منظر جغرافیای قرآنی، نزدیکی این مناطق به ویرانه‌های قوم لوط به مراتب با محتوای آیات یادشده هم‌خوان‌تر است.
بنابراین، از خلال تحلیل صرفاً درون‌متنی قرآن، می‌توان نتیجه گرفت که پیامبر اسلام(ص) و نخستین مخاطبان وحی، در جغرافیایی زیسته‌اند که عبور مکرر از کنار دیار قوم لوط برایشان عینی و ملموس بوده؛ و این جغرافیا منطبق با منطقه حجاز شمالی (پترا) است، نه مکه و مدینه امروزی در جنوب حجاز.
.
https://www.tg-me.com/dinaznegahidigar/397
👍1👎1
2025/10/24 02:11:03
Back to Top
HTML Embed Code: