Forwarded from رحیم محمدی
سلام و تشکر عزیز
البته برخی مقایسههای جنابعالی را صحیح نمیبینم، صنعت هستهای جزء هایتکهای درجه اول جهانِ امروز است. صنعت هستهای و دانش هستهای میتواند علوم را در دانشگاه و کشور ما متحول سازد.
اینکه جنابعالی نوشتید:
"حتی اگر از اساس غلط هم باشد."
صنعت هستهای نه از اساس غلط است و نه از تنه و شاخه.
صنعت هستهای فقط بمب و تسلیحاتش از نظر اخلاقی و انسانی غلط است و نباید در دام آن افتاد که البته قدرتمندان هم نمیگذارند یک کشور جهان سومی به آن دست یابد.
البته برخی مقایسههای جنابعالی را صحیح نمیبینم، صنعت هستهای جزء هایتکهای درجه اول جهانِ امروز است. صنعت هستهای و دانش هستهای میتواند علوم را در دانشگاه و کشور ما متحول سازد.
اینکه جنابعالی نوشتید:
"حتی اگر از اساس غلط هم باشد."
صنعت هستهای نه از اساس غلط است و نه از تنه و شاخه.
صنعت هستهای فقط بمب و تسلیحاتش از نظر اخلاقی و انسانی غلط است و نباید در دام آن افتاد که البته قدرتمندان هم نمیگذارند یک کشور جهان سومی به آن دست یابد.
جناب دکتر محمدی گرامی
بحث و نقد سیاست هسته ای را در کانال وزین" جامعه ایرانی" دنبال کردم و بهره بردم.
در صورت صلاحدید مایلم نظر بنده نیز به دوستان منعکس شود.
سیاست هسته ای ایران از ابتدا بدون نظر و حمایت و نظارت مردم بود و دلیل بنبست فعلی هم همین است.
اگر کشورهای دیگر به دنبال صنعت هسته ای یا پروژه مریخ می روند خواست و اراده شهروندان است و زندگی عادی شهروندان نیز تامین است.
جمهوری اسلامی با سیاست هسته ای آن هم بدون جلب نظر مردم یا نمایندگان اقشار و اصناف، هم تحریم گسترده و مزمن را موجب شد و هم در همان هستهای هم موفقیتی نداشت. به عبارت دیگر اگر دنبال بمب اتمی بودند - که رسما گفتند نیستیم و نخواهیم بود - بمب اتم که نساختند، اگر هم به دنبال برق هسته ای بودند که با این همه هزینه برق کشور را هم تامین نکردند! پس دستاورد هسته ای چه بود؟
حکومت حتی اگر کار و سیاست درست هم در پیش گیرد باز مشروعیت آن سیاست منوط به تایید مردم است و این سیاست تا امروز تایید مردم را نداشته است. مطالبات مردم چیزهای دیگری است و صنعت هستهای با توجه به وفور انواع انرژی در ایران اولویتی ندارد و در دو دهه اخیر جز خسارت و فقر ثمره ای نداشته است.
ارادتمند:
علی ملکپور
بحث و نقد سیاست هسته ای را در کانال وزین" جامعه ایرانی" دنبال کردم و بهره بردم.
در صورت صلاحدید مایلم نظر بنده نیز به دوستان منعکس شود.
سیاست هسته ای ایران از ابتدا بدون نظر و حمایت و نظارت مردم بود و دلیل بنبست فعلی هم همین است.
اگر کشورهای دیگر به دنبال صنعت هسته ای یا پروژه مریخ می روند خواست و اراده شهروندان است و زندگی عادی شهروندان نیز تامین است.
جمهوری اسلامی با سیاست هسته ای آن هم بدون جلب نظر مردم یا نمایندگان اقشار و اصناف، هم تحریم گسترده و مزمن را موجب شد و هم در همان هستهای هم موفقیتی نداشت. به عبارت دیگر اگر دنبال بمب اتمی بودند - که رسما گفتند نیستیم و نخواهیم بود - بمب اتم که نساختند، اگر هم به دنبال برق هسته ای بودند که با این همه هزینه برق کشور را هم تامین نکردند! پس دستاورد هسته ای چه بود؟
حکومت حتی اگر کار و سیاست درست هم در پیش گیرد باز مشروعیت آن سیاست منوط به تایید مردم است و این سیاست تا امروز تایید مردم را نداشته است. مطالبات مردم چیزهای دیگری است و صنعت هستهای با توجه به وفور انواع انرژی در ایران اولویتی ندارد و در دو دهه اخیر جز خسارت و فقر ثمره ای نداشته است.
ارادتمند:
علی ملکپور
Forwarded from فرهیختگان
خبر مهم و ویژه
اخوان المسلمین خود را منحل میکنند: لحظهای تاریخی در مصر معاصر
فتحی ابو النصر
در یک شگفتی بزرگ که بازتابهای گستردهای در محافل سیاسی و رسانهای داخل و خارج از مصر داشت، گروه اخوان المسلمین در بیانیهای رسمی اعلام کرد که خود را منحل کرده و به فعالیت سیاسی و سازمانی خود پایان میدهد، و حمایت کامل خود را از دولت مصر و نهادهای آن در "مرحلهای جدید از ساخت و ساز" اعلام میدارد.
این بیانیه که تاریخی توصیف شده، لحن نقدی جدی و رویکردی نوین را در بر داشت که بهطور اساسی با مسیر پیشین این گروه در حدود یک قرن فعالیت دینی و سیاسی تفاوت دارد.
به یاد داشته باشید که اخوان المسلمین در سال ۱۹۲۸ توسط حسن البنا تأسیس شد و به سرعت به بزرگترین جنبش اسلامی در مصر و جهان عرب تبدیل شد. با وجود اینکه بارها با ممنوعیت و سرکوب مواجه شد، اما همچنان حضوری پررنگ در صحنه عمومی داشت، تا آنکه پس از انقلاب ژانویه ۲۰۱۱ به قدرت رسید، ولی در سال ۲۰۱۳ پس از یک خیزش مردمی گسترده علیه حکومت آن برکنار شد.
واقعیت این است که اعلام انحلال این گروه، به گفته ناظران، پایانی است بر دورهای طولانی از منازعه و جدل میان دولت مصر و این گروه که بارها به استفاده ابزاری از دین برای اهداف سیاسی و تلاش برای برپایی یک دولت دینی که با ماهیت دولت ملی مدنی و باور به کثرتگرایی و شهروندی در تضاد است، متهم شده بود.
در بیانیه بهطور صریح به بازنگری در "اشتباهات گذشته" اشاره شده و اذعان گشته که درگیری با دولت به منافع کشور آسیب رسانده است. این بیانیه بر لزوم اولویت دادن به منافع ملی و حمایت از دولت، به جای تقابل با آن تأکید میکند.
برخی این تغییر را به منزله تسلیم شدن در برابر واقعیت جدید و فروپاشی نهایی ساختاری میدانند که از تفرقه، چنددستگی و ضربات امنیتی و سیاسی رنج میبرد.
در حالی که دیگران این گام را آغازی برای تحولی فکری در جریانهای اسلام سیاسی، و عقبنشینی تدریجی از صحنه نزاع بهسوی مشارکت صلحآمیز و همکاری ملی، به دور از خشونت و تکفیر میدانند.
نکته مهم در این لحظه تاریخی تنها اعلام انحلال نیست، بلکه اعتراف علنی به اشتباهات چند دهه گذشته و در نهایت همصدایی با صدای دولت و ملت است.
همچنین این اعلام ممکن است چهره رابطه دین و سیاست را در سراسر جهان عرب بازتعریف کند و فرصتی تازه برای مصر فراهم آورد تا ارزشهای ثبات، گشودگی و وحدت ملی را تحکیم بخشد.
در نهایت، این وظیفه دولت مصر است که این لحظه را آگاهانه درک کرده و تأکید کند که وطن جای همه است، به شرط آنکه به قانون و مشروعیت پایبند باشند. و برای خود اخوان المسلمین، بستن این پرونده شاید فرصتی نادر برای اصلاح یک مسیر طولانی و حرکت بهسوی مصری معتدلتر و عادلانهتر باشد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
اخوان المسلمین خود را منحل میکنند: لحظهای تاریخی در مصر معاصر
فتحی ابو النصر
در یک شگفتی بزرگ که بازتابهای گستردهای در محافل سیاسی و رسانهای داخل و خارج از مصر داشت، گروه اخوان المسلمین در بیانیهای رسمی اعلام کرد که خود را منحل کرده و به فعالیت سیاسی و سازمانی خود پایان میدهد، و حمایت کامل خود را از دولت مصر و نهادهای آن در "مرحلهای جدید از ساخت و ساز" اعلام میدارد.
این بیانیه که تاریخی توصیف شده، لحن نقدی جدی و رویکردی نوین را در بر داشت که بهطور اساسی با مسیر پیشین این گروه در حدود یک قرن فعالیت دینی و سیاسی تفاوت دارد.
به یاد داشته باشید که اخوان المسلمین در سال ۱۹۲۸ توسط حسن البنا تأسیس شد و به سرعت به بزرگترین جنبش اسلامی در مصر و جهان عرب تبدیل شد. با وجود اینکه بارها با ممنوعیت و سرکوب مواجه شد، اما همچنان حضوری پررنگ در صحنه عمومی داشت، تا آنکه پس از انقلاب ژانویه ۲۰۱۱ به قدرت رسید، ولی در سال ۲۰۱۳ پس از یک خیزش مردمی گسترده علیه حکومت آن برکنار شد.
واقعیت این است که اعلام انحلال این گروه، به گفته ناظران، پایانی است بر دورهای طولانی از منازعه و جدل میان دولت مصر و این گروه که بارها به استفاده ابزاری از دین برای اهداف سیاسی و تلاش برای برپایی یک دولت دینی که با ماهیت دولت ملی مدنی و باور به کثرتگرایی و شهروندی در تضاد است، متهم شده بود.
در بیانیه بهطور صریح به بازنگری در "اشتباهات گذشته" اشاره شده و اذعان گشته که درگیری با دولت به منافع کشور آسیب رسانده است. این بیانیه بر لزوم اولویت دادن به منافع ملی و حمایت از دولت، به جای تقابل با آن تأکید میکند.
برخی این تغییر را به منزله تسلیم شدن در برابر واقعیت جدید و فروپاشی نهایی ساختاری میدانند که از تفرقه، چنددستگی و ضربات امنیتی و سیاسی رنج میبرد.
در حالی که دیگران این گام را آغازی برای تحولی فکری در جریانهای اسلام سیاسی، و عقبنشینی تدریجی از صحنه نزاع بهسوی مشارکت صلحآمیز و همکاری ملی، به دور از خشونت و تکفیر میدانند.
نکته مهم در این لحظه تاریخی تنها اعلام انحلال نیست، بلکه اعتراف علنی به اشتباهات چند دهه گذشته و در نهایت همصدایی با صدای دولت و ملت است.
همچنین این اعلام ممکن است چهره رابطه دین و سیاست را در سراسر جهان عرب بازتعریف کند و فرصتی تازه برای مصر فراهم آورد تا ارزشهای ثبات، گشودگی و وحدت ملی را تحکیم بخشد.
در نهایت، این وظیفه دولت مصر است که این لحظه را آگاهانه درک کرده و تأکید کند که وطن جای همه است، به شرط آنکه به قانون و مشروعیت پایبند باشند. و برای خود اخوان المسلمین، بستن این پرونده شاید فرصتی نادر برای اصلاح یک مسیر طولانی و حرکت بهسوی مصری معتدلتر و عادلانهتر باشد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
فرهیختگان
آسمانِ فکرِ آزاد رنگ و لباس نمیشناسد
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین:
@IRANIntellectualsAdmin
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
از زمینِ سنت تا آسمانِ تجدد با اراده پرواز
فرهیختگی پایی در زمین و فکری آسمانی میخواهد
ارتباط با ادمین:
@IRANIntellectualsAdmin
امام علی(ع):
شجاعتر از خردمند، وجود ندارد...
تبادل نظر:
@iranintellectualsgroup
دربارهی پایان یک گفتمان سیاسی جنبشساز خاورمیانه؛
اسلامیسم و اُمت اسلام
رحیم محمدی
۴ خرداد ۱۴۰۴
خبر خود تعطیلیِ اخوانالمسلمین مصر، بزرگترین نشانهی "پارادایم شیفت" یا "جابجایی گفتمانی" در آگاهان و مردمان مسلمان خاورمیانه است.
در واقع بیش از سه دهه است که مردمان مسلمان خاورمیانه تصمیم گرفتهاند از جمالالدین اسدآبادی، ابوعلا مودودی، اقبال لاهوری، سید قطب، حسن بنا، علی شریعتی و آیتالله خمینی عبور کنند و گفتمان دیگری را آغاز کنند و راه جدیدی باز کنند و البته نشانههای این گذار از خیلی وقت پیش آشکار شده بود، من تقریباً ۱۵ سال پیش وقتی "تحلیل گفتمانها" را درس میدادم که در پایان بهار عربی و آغاز داعش بود، این نشانهها را توضیح میدادم که بخشی از آن مباحث در کتاب "گفتمانهای جامعه ایرانی" به چاپ رسیده است.
اما این خود انحلالی اخوانالمسلمین در میانهی جنگ خونبار غزه و قتل عام خونین که هنوز در آنجا ادامه دارد و رهبران حماس و جهاد اسلامی نیز از همفکران یا اعضای اخوانالمسلمین هستند، میتواند نشانهی پایان "اسلامیسم" و ایدئولوژی امت اسلامی هم باشد.
به هر حال این اتفاق بسیار مهمی است که مسلماً جامعهشناسان و پژوهشگران دیگر علل و فرآیند و پیامدهای آن را بیشتر توضیح خواهند داد.
#اخوان_المسلمین
کانال جامعه ایرانی:
تلگرام:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi
واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/IxZpaituwxd9KpX9d8trxi
اسلامیسم و اُمت اسلام
رحیم محمدی
۴ خرداد ۱۴۰۴
خبر خود تعطیلیِ اخوانالمسلمین مصر، بزرگترین نشانهی "پارادایم شیفت" یا "جابجایی گفتمانی" در آگاهان و مردمان مسلمان خاورمیانه است.
در واقع بیش از سه دهه است که مردمان مسلمان خاورمیانه تصمیم گرفتهاند از جمالالدین اسدآبادی، ابوعلا مودودی، اقبال لاهوری، سید قطب، حسن بنا، علی شریعتی و آیتالله خمینی عبور کنند و گفتمان دیگری را آغاز کنند و راه جدیدی باز کنند و البته نشانههای این گذار از خیلی وقت پیش آشکار شده بود، من تقریباً ۱۵ سال پیش وقتی "تحلیل گفتمانها" را درس میدادم که در پایان بهار عربی و آغاز داعش بود، این نشانهها را توضیح میدادم که بخشی از آن مباحث در کتاب "گفتمانهای جامعه ایرانی" به چاپ رسیده است.
اما این خود انحلالی اخوانالمسلمین در میانهی جنگ خونبار غزه و قتل عام خونین که هنوز در آنجا ادامه دارد و رهبران حماس و جهاد اسلامی نیز از همفکران یا اعضای اخوانالمسلمین هستند، میتواند نشانهی پایان "اسلامیسم" و ایدئولوژی امت اسلامی هم باشد.
به هر حال این اتفاق بسیار مهمی است که مسلماً جامعهشناسان و پژوهشگران دیگر علل و فرآیند و پیامدهای آن را بیشتر توضیح خواهند داد.
#اخوان_المسلمین
کانال جامعه ایرانی:
تلگرام:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi
واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/IxZpaituwxd9KpX9d8trxi
Telegram
جامعه ایرانی
دغدغهها و توضیحات جامعهشناختی از جامعه ایرانی ـ..ـ دکتر رحیـم محـمّدی
Sociology
رحیم محمدی
Rahim mohamadi
Rahim mohammadi
Sociology
رحیم محمدی
Rahim mohamadi
Rahim mohammadi
یادداشت ارسالی:
از خردمندی مهندس بازرگان تا خودتعطیلی اخوان المسلمین مصر
در خبرها آمده: گروه اخوان المسلمین در بیانیهای اعلام کرد که خود را منحل کرده و به فعالیت سیاسی و سازمانی خود پایان میدهد، و حمایت خود را از دولت مصر و نهادهای آن در "مرحلهای جدید از ساخت و ساز " اعلام میدارد. از این دست خبرهای شگفتانگیز نیم قرن اخیر در جهان اسلام کم نیست که عمدتا ماهیت عبور از ساحت ایدئولوژی اعم از نقابدار و بینقاب به عالم واقع گرایی دارد. اما در این میان این اعلامیه یادآور تجدید نظرطلبی مهندس بازرگان است که بیش از نیم قرن برای برپایی حکومت دینی و تلفیق دین و دولت تلاش کرد، اما در پایان عمر با شهامت به پای تاولزدهی خود نگاه کرد و اعلام کرد؛ مسیر طی شده اشتباه بوده است. بازرگان به عنوان یک اندیشمند و متفکر معاصر، در سالهای پایانی عمر با خردمندی به این موضوع میاندیشید که "چرا موضوع حکومت و مدیریت جامعه در چارچوب آیۀ بعثت و رسالت انبیای الهی تصریح نشده است؟
حاصل این تجدیدنظر، سخنرانی او در جشن مبعث سال 1371 انجمن اسلامی مهندسین بود، تحت عنوان «آخرت و خدا: تنها برنامۀ بعثت انبیاء»
این نگرش، اصل پذیرفته شده از سوی برخی متولیان دین در مورد «لزوم حکومت برای ایجاد جامعۀ توحیدی» را خدشهدار ساخت و حکومت پیامبران را مقولهای جدا از رسالت آنان معرفی کرد." بیان این اندیشه موجب ابراز عکسالعملهایی از سوی مدافعان «حکومت دینی» گردید، ولی در نهایت مهندس بازرگان را همچنان در تبیین این تفکر نوین پابرجا ساخت. بیگمان بین اندیشه رادیکال و بنیادگرای حسن البنّا مؤسس اخوانالمسلمین مصر با اندیشهی مسالمت جوی مهدی بازرگان رهبر نهضت آزادی ایران تفاوت زیاد است. اما هر دو در تمنای حکومت دینی بودند و سرانجام پیروان حسن البنا به همان نقطهای رسیدند که مهندس بازرگان 34 سال قبل رسید، و این رسیدن گرچه دیر هنگام بود، اما نشانهی خردورزی، ستودنی و درس آموز است.
شهسوار صادقی ۱۴۰۴/۳/۵
از خردمندی مهندس بازرگان تا خودتعطیلی اخوان المسلمین مصر
در خبرها آمده: گروه اخوان المسلمین در بیانیهای اعلام کرد که خود را منحل کرده و به فعالیت سیاسی و سازمانی خود پایان میدهد، و حمایت خود را از دولت مصر و نهادهای آن در "مرحلهای جدید از ساخت و ساز " اعلام میدارد. از این دست خبرهای شگفتانگیز نیم قرن اخیر در جهان اسلام کم نیست که عمدتا ماهیت عبور از ساحت ایدئولوژی اعم از نقابدار و بینقاب به عالم واقع گرایی دارد. اما در این میان این اعلامیه یادآور تجدید نظرطلبی مهندس بازرگان است که بیش از نیم قرن برای برپایی حکومت دینی و تلفیق دین و دولت تلاش کرد، اما در پایان عمر با شهامت به پای تاولزدهی خود نگاه کرد و اعلام کرد؛ مسیر طی شده اشتباه بوده است. بازرگان به عنوان یک اندیشمند و متفکر معاصر، در سالهای پایانی عمر با خردمندی به این موضوع میاندیشید که "چرا موضوع حکومت و مدیریت جامعه در چارچوب آیۀ بعثت و رسالت انبیای الهی تصریح نشده است؟
حاصل این تجدیدنظر، سخنرانی او در جشن مبعث سال 1371 انجمن اسلامی مهندسین بود، تحت عنوان «آخرت و خدا: تنها برنامۀ بعثت انبیاء»
این نگرش، اصل پذیرفته شده از سوی برخی متولیان دین در مورد «لزوم حکومت برای ایجاد جامعۀ توحیدی» را خدشهدار ساخت و حکومت پیامبران را مقولهای جدا از رسالت آنان معرفی کرد." بیان این اندیشه موجب ابراز عکسالعملهایی از سوی مدافعان «حکومت دینی» گردید، ولی در نهایت مهندس بازرگان را همچنان در تبیین این تفکر نوین پابرجا ساخت. بیگمان بین اندیشه رادیکال و بنیادگرای حسن البنّا مؤسس اخوانالمسلمین مصر با اندیشهی مسالمت جوی مهدی بازرگان رهبر نهضت آزادی ایران تفاوت زیاد است. اما هر دو در تمنای حکومت دینی بودند و سرانجام پیروان حسن البنا به همان نقطهای رسیدند که مهندس بازرگان 34 سال قبل رسید، و این رسیدن گرچه دیر هنگام بود، اما نشانهی خردورزی، ستودنی و درس آموز است.
شهسوار صادقی ۱۴۰۴/۳/۵
با سلام،
اگرچه خبر اعلامیه اخوان المسلمین مصر در برخی منابع محدود فارسی آمده است، اما همراهانی که دسترسی به منابع عربی دارند، اگر اطلاع دقیقتری از صحت و سقم آن دارند، لطفا به ما هم اطلاع دهند.
با تشکر
اگرچه خبر اعلامیه اخوان المسلمین مصر در برخی منابع محدود فارسی آمده است، اما همراهانی که دسترسی به منابع عربی دارند، اگر اطلاع دقیقتری از صحت و سقم آن دارند، لطفا به ما هم اطلاع دهند.
با تشکر
پرسشها از کجا میآیند؟
رحیم محمدی
۸ خرداد ۱۴۰۴
خیلی وقتها پیش میآید که در میانهی پژوهشها و تأملات و در هنگام خواندن کتاب و مقاله، پرسشهایی در ذهنم پیدا میشوند که گاهی شاید پرسشهای مهمی هم باشند، ولی مدتی بعد فراموش میشوند و شاید پنهانی اثری از آنها در ذهنم باقی میماند.
به عنوان مثال زمانی که اندکی در "تاریخِ ریاضیات" مطالعه و تأمل میکردم این پرسش یا پرسشها در ذهنم پیدا شدند:
- پیامبران اگر ریاضیدان بودند چه اتفاقی میافتاد؟
- چرا هیچ ریاضیدانی پیامبر نشد؟
- اگر ریاضیات و علمِ نبی باهم تلاقی کنند، کدامیک باقی میماند؟ و چرا؟
- آیا تاریخ ریاضیات و تاریخ نبوّت نسبتی باهم دارند؟
کانال جامعه ایرانی
#ریاضیات
#علم_نبی
رحیم محمدی
۸ خرداد ۱۴۰۴
خیلی وقتها پیش میآید که در میانهی پژوهشها و تأملات و در هنگام خواندن کتاب و مقاله، پرسشهایی در ذهنم پیدا میشوند که گاهی شاید پرسشهای مهمی هم باشند، ولی مدتی بعد فراموش میشوند و شاید پنهانی اثری از آنها در ذهنم باقی میماند.
به عنوان مثال زمانی که اندکی در "تاریخِ ریاضیات" مطالعه و تأمل میکردم این پرسش یا پرسشها در ذهنم پیدا شدند:
- پیامبران اگر ریاضیدان بودند چه اتفاقی میافتاد؟
- چرا هیچ ریاضیدانی پیامبر نشد؟
- اگر ریاضیات و علمِ نبی باهم تلاقی کنند، کدامیک باقی میماند؟ و چرا؟
- آیا تاریخ ریاضیات و تاریخ نبوّت نسبتی باهم دارند؟
کانال جامعه ایرانی
#ریاضیات
#علم_نبی
📝 در آستانه؛
زوال سیاسی، مذاکرات ایران و آمریکا و گذار دموکراتیک
*📍یادداشت تحلیلی دکتر سعید مدنی از زندان دماوند درباره زوال سیاسی نظام و امکان گذار دموکراتیک*
🖋️ *سعید مدنی*
🔻گفته شده سقوط حکومتها در امواج انقلابی تحت تاثیر سه عامل قرار دارد: 1) زوال منابع و فشار مالی ،۲) شکاف نخبگان در قدرت و 3) توانایی بسیج از سوی مخالفان. ارزیابی دقیق این سه عامل در این مختصر نمیگنجد. اما در یک نگاه کلی به نظر میرسد هر سه به سود تحول و تغییر حرکت میکنند. البته این وضعیت نباید به ساده انگاری درباره روند تحولات ایران از جمله مشابه سازی با تحولات سوریه و سقوط یازده روزه بشار اسد یا حتی انقلاب 57 و امثال آن منجر شود. عوامل موثر در تحولات ایران امروز فراتر از سه عامل مذکور بسیار پیچیده هستند و لذا پیشبینی فرایند تغییر را بسیار دشوار میسازند.
🔻در برابر چنین شرایطی جمهوری اسلامی دیر یا زود ناچار است یا به تبعیت از خصلت پراگماتیستی خود –که برای مثال با استناد به صلح امام حسن مذاکره با قاتل قاسم سلیمانی را توجیه میکند -چرخشهای بزرگی را اتخاذ کند و با به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت و رای و نظر مردم به تغییرات ساختاری در مسیری کم هزینه و خشونت پرهیز تن دهد یا با ادامه وضع موجود منتظر آیندهای بیثباتتر، مبهم و غیرقابل کنترل و پرهزینه برای ایران باشد و هزینههای انحصار پروژه جمهوری اسلامی به مثابه یک پروژه صرفاً نظامی- امنیتی را بر ملت ایران تحمیل کند.
🔺اما به قول معروف به نیزه میتوان تکیه کرد اما بر روی آن نمیتوان نشست.
🔻با توجه به تجربه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و دینی- مذهبی جمهوری اسلامی به نظر میرسد اکنون برجسته ترین و موفقترین ویژگی جمهوری اسلامی، وجوه امنیتی- نظامی آن است که به اتکای آن توانسته وضعیت موجود را کنترل و اعتراضات دامنهدار گروههای مختلف اجتماعی را سرکوب کند. آیا با وجود روند وضعیت نابسامان ساختاری که پیش از این توضیح داده شد، جمهوری اسلامی میتواند به اتکای قدرت امنیتی- نظامی و دستاوردهای حاصل از توافق باآمریکا امیدوار به تداوم وضع موجود باشد؟
🔻خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال 1401 اگرچه در پیوند با اعتراضات موج دوم از خصایص آنها برخوردار بود، اما با نشان دادن تفاوتهایی خبر از ورود به موج سوم اعتراضات میداد. در پایان این اعتراضات 100 روزه و تحولات پس از آن زمینه برای برآمدن موج سوم اعتراضات فراهم آمده که هنوز بحث درباره مشخصههای آن زود هنگام است ،اما احتمال میرود موج سوم با اولویت مطالبات اقتصادی حامل تلفیقی از اعتراضات به وضعیت سیاسی و اقتصادی باشد و احتمالاً فراگیری آن بسیار بیشتر از دو موج قبلی خواهد بود.
🔻جمهوری اسلامی مبتلا به مشکلات عمیق ساختاری است و تبعات حاصل از توافق با آمریکا به ویژه گشایش نسبی در تامین منابع محدود ارزی و تزریق دلار به این موجود سراسر بحران، بدون اصلاحات عمیق ساختاری نه تنها بهبود جدی در وضعیت آن ایجاد نمیکند، بلکه حتی ممکن است وضعیت نابسامان کنونی را بسیار وخیمتر کند. سالها است که بسیاری ناظران و صاحب نظران تاکید میکنند که با وجود شواهد بسیار مبنی بر بحران در نظام، ریشه و علت بحرانها، ساختار سیاسی حاکم بر کشور است و بدون اصلاح این ساختار سیاسی و آغاز فرآیند دموکراسیسازی، تزریق دلار حاصل از کاهش تنش ایران و غرب نمیتواند بهبود اساسی میان مدت و بلند مدت در وضعیت ایجاد کند. اکنون مشکلات ایران به ویژه مسائل اقتصادی، بسیار پیچیده و بحرانی تر از پیش شده است، و انتظار اینکه دولت (قوه مجریه) یا حتی سه قوه بتوانند وضعیت موجود را سامان دهند و از شدت بحرانها به طور پایدار بکاهند خطا است؛
🔻منشا و دلیل بحرانها فراتر از دولت و در کلیت نظام حکمرانی است. برای مثال قیمت ارز به میزان فروش نفت و درآمدهای ارزی حاصل از آن وابسته است و فروش نفت به سیاست خارجی، و فرمان سیاست خارجی در دستان رهبری نظام.
🔗متن کامل را اینجا بخوانید
https://telegra.ph/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%87--%D8%B2%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%88-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9-05-28
@hoseinrazzagh
زوال سیاسی، مذاکرات ایران و آمریکا و گذار دموکراتیک
*📍یادداشت تحلیلی دکتر سعید مدنی از زندان دماوند درباره زوال سیاسی نظام و امکان گذار دموکراتیک*
🖋️ *سعید مدنی*
🔻گفته شده سقوط حکومتها در امواج انقلابی تحت تاثیر سه عامل قرار دارد: 1) زوال منابع و فشار مالی ،۲) شکاف نخبگان در قدرت و 3) توانایی بسیج از سوی مخالفان. ارزیابی دقیق این سه عامل در این مختصر نمیگنجد. اما در یک نگاه کلی به نظر میرسد هر سه به سود تحول و تغییر حرکت میکنند. البته این وضعیت نباید به ساده انگاری درباره روند تحولات ایران از جمله مشابه سازی با تحولات سوریه و سقوط یازده روزه بشار اسد یا حتی انقلاب 57 و امثال آن منجر شود. عوامل موثر در تحولات ایران امروز فراتر از سه عامل مذکور بسیار پیچیده هستند و لذا پیشبینی فرایند تغییر را بسیار دشوار میسازند.
🔻در برابر چنین شرایطی جمهوری اسلامی دیر یا زود ناچار است یا به تبعیت از خصلت پراگماتیستی خود –که برای مثال با استناد به صلح امام حسن مذاکره با قاتل قاسم سلیمانی را توجیه میکند -چرخشهای بزرگی را اتخاذ کند و با به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت و رای و نظر مردم به تغییرات ساختاری در مسیری کم هزینه و خشونت پرهیز تن دهد یا با ادامه وضع موجود منتظر آیندهای بیثباتتر، مبهم و غیرقابل کنترل و پرهزینه برای ایران باشد و هزینههای انحصار پروژه جمهوری اسلامی به مثابه یک پروژه صرفاً نظامی- امنیتی را بر ملت ایران تحمیل کند.
🔺اما به قول معروف به نیزه میتوان تکیه کرد اما بر روی آن نمیتوان نشست.
🔻با توجه به تجربه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و دینی- مذهبی جمهوری اسلامی به نظر میرسد اکنون برجسته ترین و موفقترین ویژگی جمهوری اسلامی، وجوه امنیتی- نظامی آن است که به اتکای آن توانسته وضعیت موجود را کنترل و اعتراضات دامنهدار گروههای مختلف اجتماعی را سرکوب کند. آیا با وجود روند وضعیت نابسامان ساختاری که پیش از این توضیح داده شد، جمهوری اسلامی میتواند به اتکای قدرت امنیتی- نظامی و دستاوردهای حاصل از توافق باآمریکا امیدوار به تداوم وضع موجود باشد؟
🔻خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال 1401 اگرچه در پیوند با اعتراضات موج دوم از خصایص آنها برخوردار بود، اما با نشان دادن تفاوتهایی خبر از ورود به موج سوم اعتراضات میداد. در پایان این اعتراضات 100 روزه و تحولات پس از آن زمینه برای برآمدن موج سوم اعتراضات فراهم آمده که هنوز بحث درباره مشخصههای آن زود هنگام است ،اما احتمال میرود موج سوم با اولویت مطالبات اقتصادی حامل تلفیقی از اعتراضات به وضعیت سیاسی و اقتصادی باشد و احتمالاً فراگیری آن بسیار بیشتر از دو موج قبلی خواهد بود.
🔻جمهوری اسلامی مبتلا به مشکلات عمیق ساختاری است و تبعات حاصل از توافق با آمریکا به ویژه گشایش نسبی در تامین منابع محدود ارزی و تزریق دلار به این موجود سراسر بحران، بدون اصلاحات عمیق ساختاری نه تنها بهبود جدی در وضعیت آن ایجاد نمیکند، بلکه حتی ممکن است وضعیت نابسامان کنونی را بسیار وخیمتر کند. سالها است که بسیاری ناظران و صاحب نظران تاکید میکنند که با وجود شواهد بسیار مبنی بر بحران در نظام، ریشه و علت بحرانها، ساختار سیاسی حاکم بر کشور است و بدون اصلاح این ساختار سیاسی و آغاز فرآیند دموکراسیسازی، تزریق دلار حاصل از کاهش تنش ایران و غرب نمیتواند بهبود اساسی میان مدت و بلند مدت در وضعیت ایجاد کند. اکنون مشکلات ایران به ویژه مسائل اقتصادی، بسیار پیچیده و بحرانی تر از پیش شده است، و انتظار اینکه دولت (قوه مجریه) یا حتی سه قوه بتوانند وضعیت موجود را سامان دهند و از شدت بحرانها به طور پایدار بکاهند خطا است؛
🔻منشا و دلیل بحرانها فراتر از دولت و در کلیت نظام حکمرانی است. برای مثال قیمت ارز به میزان فروش نفت و درآمدهای ارزی حاصل از آن وابسته است و فروش نفت به سیاست خارجی، و فرمان سیاست خارجی در دستان رهبری نظام.
🔗متن کامل را اینجا بخوانید
https://telegra.ph/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%87--%D8%B2%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%88-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9-05-28
@hoseinrazzagh
Telegraph
🔴در آستانه
( زوال سیاسی، مذاکرات ایران و آمریکا و گذار دموکراتیک) 💠سعید مدنی @iranfardamag آیا آغاز مذاکرات علنی مجدد ایران و آمریکا حکایت از ورود جمهوری اسلامی به دورهای جدید از مناسبات داخلی و خارجی دارد؟ آیا در صورت توافق جامع یا غیرجامع، انتظار توقف روند فرسایشی…
سخنِ تجربه:
از حرفهایی خوشم میآید که آدمها وقتی به یه جایی میرسند یا به مرحلهای میرسند که فقط خودشاناند و حرفِ تجربه و دل و مغز خودشان را میزنند. خودم هم مدتی است اینجور حرفها را خیلی خوب تشخیص میدم، اگه چیزی قاطیش باشه میفهمم. گویا اینم مرحلهای از عمر آدمیزاد است، کاری هم نمیشه کرد. سالها پیش در کلاس کسی شرکت میکردم که یه وقتی در میانهی حرفش گفت؛ من این حرفها که میزنم، بعضیهاتون به سن من که رسیدید، خواهید فهمید. بعضیهاتون هم هیچوقت نخواهید فهمید. یادش گرامی، به هر حال چند سالی است دیگه در جهان ما نیست.
رحیم محمدی
جمعه ۹ خرداد ۱۴۰۴
از حرفهایی خوشم میآید که آدمها وقتی به یه جایی میرسند یا به مرحلهای میرسند که فقط خودشاناند و حرفِ تجربه و دل و مغز خودشان را میزنند. خودم هم مدتی است اینجور حرفها را خیلی خوب تشخیص میدم، اگه چیزی قاطیش باشه میفهمم. گویا اینم مرحلهای از عمر آدمیزاد است، کاری هم نمیشه کرد. سالها پیش در کلاس کسی شرکت میکردم که یه وقتی در میانهی حرفش گفت؛ من این حرفها که میزنم، بعضیهاتون به سن من که رسیدید، خواهید فهمید. بعضیهاتون هم هیچوقت نخواهید فهمید. یادش گرامی، به هر حال چند سالی است دیگه در جهان ما نیست.
رحیم محمدی
جمعه ۹ خرداد ۱۴۰۴
Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
ضمن عرض تسلیت مجدد به همکار عزیز، دکتر علی ساعی، استاد محترم دانشگاه تربیت مدرس و عضو باسابقهی انجمن جامعهشناسی، به اطلاع میرساند مراسم ختم دختر ایشان، شادوران مرحومه فاطمه ساعی، فردا، پنجشنبه ۱۴۰۳/۳/۱۵ ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ در مسجد دانشگاه تربیت مدرس برگزار خواهد شد.
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
پرسشهای الهیاتی:
چرا هیچ ریاضیدانی پیامبر نشد؟
اگر پیامبری ریاضیدان بود، چه اتفاقی میافتاد؟
از همراهان عزیز کانال که نقد و نظر یا پاسخی در مورد پرسشهای بالا دارند، به من ارسال کنند که در کانال منتشر کنم.
یک گفتگوی الهیاتی به زبان علم و فلسفه و دین میتواند راه اندیشیدن را باز کند.
رحیم محمدی
۱۶ خرداد ۱۴۰۴
چرا هیچ ریاضیدانی پیامبر نشد؟
اگر پیامبری ریاضیدان بود، چه اتفاقی میافتاد؟
از همراهان عزیز کانال که نقد و نظر یا پاسخی در مورد پرسشهای بالا دارند، به من ارسال کنند که در کانال منتشر کنم.
یک گفتگوی الهیاتی به زبان علم و فلسفه و دین میتواند راه اندیشیدن را باز کند.
رحیم محمدی
۱۶ خرداد ۱۴۰۴
یک توضیح و پاسخ به پرسشهای فوق از طرف دوست گرامی دکتر علی ملکپور ارسال شده، تقدیم میشود.
👇👇
👇👇
Forwarded from علی ملکپور
با درود و سلام خدمت جناب دکتر محمدی اندیشمند گرامی وطن
پیرو فراخوان حضرت شما در خصوص دو پرسش ذیل، پاسخ مختصر بنده تقدیم میشود تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
پرسشها:
*پرسشهای الهیاتی*
۱. چرا هیچ ریاضیدانی پیامبر نشد؟
۲. اگر پیامبری ریاضیدان بود، چه اتفاقی میافتاد؟
پاسخ:
پاسخ به پرسش های فوق را از دو منظر بروندینی و دروندینی میتوان پی گرفت.
در پاسخ بروندینی، صاحب نظران و منتقدان اصولا به اصالت و حقانیت ادعا و دعوت پیامبران قایل نیستند و صدق ادعای آنها را تایید نمیکنند، لذا به نظر بنده پاسخ بروندینی قابل طرح نیست مگر از منظر علم تاریخ و جامعهشناسی تاریخی به نقش و جایگاه پیامبران در جوامع انسانی - حتی به رغم عدم باور به رسالت آنها - پرداخته شود و نقش پیامبران به عنوان نخبگان معاصرتی و گروههای مرجع در تاریخ باستانی جوامع بررسی شود.
اما از بعد دروندینی این قبیل پرسشها در طول قرون و اعصار و ادیان بسط یافته و بسی فلسفه ها و استدلال ها پیرامون آن سکل گرفته است.
پاسخ بنده به پرسش جناب دکتر محمدی نیز از نوع پاسخ دروندینی و باورمندانه است بدین شرح:
۱. تاریخ طولانی پیامبری یا رسالت دیرینه است و چندان واضح نیست که آیا در بین پیامبران گذشته ریاضیدانی بوده یا خیر! ولی قطعا ریاضیدانی با شهرت جهانی در بین انبیاء شناسایی و معرفی نشده است یا بنده اطلاعی ندارم.
۲. غرض از ارسال رسل و ماموریت پیامبران هدایت انسانها به توحید ، عدالت، اخلاق و آخرت است و این همه لزوما از افرادی متخلق به این صفات و فضایل برمیآید و چه بسا از دانشمندان و ریاضیدانان و ... ساخته نبود و نیست کما اینکه امروزه هم لزوما رهبران اخلاقمدار، صلحجو و هدایتگر مردم لزوما از میان دانشگاهیان و عالمان نیستند
۳. اغلب پیامبران - و نه همه انها - از میان توده مردم و از مشاغل کشاورزی و دامداری و ...بودند. این انتخاب احتمالا بواسطه سهولت ارتباط، لزوم اصلاحات جامعه محور و امکان باورپذیری بهتر مردم بوده است آنچه که اصطلاحا گفته میشود " هیچ پیامبری نیامد مگر آنکه به زبان قومش - یعنی به اقتضای فرهنگ و زمانهاش - سخن میگوید".
۴. پیامبران برای هدایت بشر به ارزشهای بنیادین پیشگفته ماموریت داشتند. انها داعیه پیشبرد علوم و فنون نداشتند تا به ریاضیات یا علوم دیگر مجهز باشند. توسعه علم بر عهده ابنای بشرست ولی هدایت جوامع به توحید و اخلاق و آخرت از عهده بشر به حد کفایت ساخته نیست و راز گمراهی و سیاهکاری بشر در تاریخ و حتی امروز هم همین است که به رغم توسعه دمافزون علم، ولی صلح و صلاح و صلاحیت چندان که باید رشد و تعمیم نیافته است.
۵. موارد فوق پاسخ به پرسش اول است که چرا ریاضیدانی به پیامبری نرسید؟
ولی پرسش دوم که اگر ریاضی دانی به پیامبری می رسید چه اتفاقی میافتاد؟ باید گفت که این پرسش قابل بررسی نیست زیرا در تحلیل تاریخی و اجتماعی جای اما و اگر نیست.مثل اینکه بپرسیم اگر به جای حکومت پهلوی سلسله قاجار ادامه می یافت چه می شد، و یا اگر دولت دکتر مصدق با کوتای ۲۸ مرداد ۳۲ برکنار نمیشد چه اتفاقی میافتاد؟
باید به واقعیت ها بپردازیم نه آنچه که احتمال وقوع داشت اما به هر دلیل به واقعیت نیافت.
۶. به رغم توصیح (۵) می توان گفت که اگر ریاضیدانی پیامبر می شد مردم بر دعوی پیامبری او و صدق گفتارش کمتر باور میداشتند و آنچه را که پیامبر ریاضیدان( فرضی) به عنوان وحی به خدا نسبت میداد به هوش و دانش خود ریاصیدان منسوب میکردند.
۷. بخشی از باور و ایمان مردم به پیامبران در گذشته و حتی در دنیای معاصر به این واقعیت مربوط می شود که پیامبران اغلب افرادی بیسواد ( امّی) بودند و چندان حقایق و نشانههایی از حکمت و فضیلت و جهانبینی تاثیرگذار و پایدار زاییده ذهن انسانهای معمولی و امّی و یا بادیهنشین نمیتواند باشد بلکه باید از منبع غیربشری و الهی الهام گرفته باشد.
۸. آخرین وجه پاسخ به پرسش فوق این است که ایمان به حقانیت دعوت انبیاء الهی یک امر عاطفی و کششی روحانی و عاشقانه است و البته فلسفه و استدلال هم مقوم و مکمل آن است. در این معنا نمی توان صرفا با استدلال و زبان علم و فناوری در هر دورهای چنین ایمانی را در دل خلایق ایجاد کرد و یا با چنین افزارهای معاصرتی ایمان را از قلوب و نفوس مومنان زدود.
این خلاصهای به اقتضای بحث در این موقعیت است و طبعا ناقص و نارساست که با مشارکت دیگر مخاطبان گرامی، میتواند نقد، بررسی و تکمیل شود.
ارادتمند:
علی ملکپور
۱۴۰۴/۰۲/۱۷
پیرو فراخوان حضرت شما در خصوص دو پرسش ذیل، پاسخ مختصر بنده تقدیم میشود تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
پرسشها:
*پرسشهای الهیاتی*
۱. چرا هیچ ریاضیدانی پیامبر نشد؟
۲. اگر پیامبری ریاضیدان بود، چه اتفاقی میافتاد؟
پاسخ:
پاسخ به پرسش های فوق را از دو منظر بروندینی و دروندینی میتوان پی گرفت.
در پاسخ بروندینی، صاحب نظران و منتقدان اصولا به اصالت و حقانیت ادعا و دعوت پیامبران قایل نیستند و صدق ادعای آنها را تایید نمیکنند، لذا به نظر بنده پاسخ بروندینی قابل طرح نیست مگر از منظر علم تاریخ و جامعهشناسی تاریخی به نقش و جایگاه پیامبران در جوامع انسانی - حتی به رغم عدم باور به رسالت آنها - پرداخته شود و نقش پیامبران به عنوان نخبگان معاصرتی و گروههای مرجع در تاریخ باستانی جوامع بررسی شود.
اما از بعد دروندینی این قبیل پرسشها در طول قرون و اعصار و ادیان بسط یافته و بسی فلسفه ها و استدلال ها پیرامون آن سکل گرفته است.
پاسخ بنده به پرسش جناب دکتر محمدی نیز از نوع پاسخ دروندینی و باورمندانه است بدین شرح:
۱. تاریخ طولانی پیامبری یا رسالت دیرینه است و چندان واضح نیست که آیا در بین پیامبران گذشته ریاضیدانی بوده یا خیر! ولی قطعا ریاضیدانی با شهرت جهانی در بین انبیاء شناسایی و معرفی نشده است یا بنده اطلاعی ندارم.
۲. غرض از ارسال رسل و ماموریت پیامبران هدایت انسانها به توحید ، عدالت، اخلاق و آخرت است و این همه لزوما از افرادی متخلق به این صفات و فضایل برمیآید و چه بسا از دانشمندان و ریاضیدانان و ... ساخته نبود و نیست کما اینکه امروزه هم لزوما رهبران اخلاقمدار، صلحجو و هدایتگر مردم لزوما از میان دانشگاهیان و عالمان نیستند
۳. اغلب پیامبران - و نه همه انها - از میان توده مردم و از مشاغل کشاورزی و دامداری و ...بودند. این انتخاب احتمالا بواسطه سهولت ارتباط، لزوم اصلاحات جامعه محور و امکان باورپذیری بهتر مردم بوده است آنچه که اصطلاحا گفته میشود " هیچ پیامبری نیامد مگر آنکه به زبان قومش - یعنی به اقتضای فرهنگ و زمانهاش - سخن میگوید".
۴. پیامبران برای هدایت بشر به ارزشهای بنیادین پیشگفته ماموریت داشتند. انها داعیه پیشبرد علوم و فنون نداشتند تا به ریاضیات یا علوم دیگر مجهز باشند. توسعه علم بر عهده ابنای بشرست ولی هدایت جوامع به توحید و اخلاق و آخرت از عهده بشر به حد کفایت ساخته نیست و راز گمراهی و سیاهکاری بشر در تاریخ و حتی امروز هم همین است که به رغم توسعه دمافزون علم، ولی صلح و صلاح و صلاحیت چندان که باید رشد و تعمیم نیافته است.
۵. موارد فوق پاسخ به پرسش اول است که چرا ریاضیدانی به پیامبری نرسید؟
ولی پرسش دوم که اگر ریاضی دانی به پیامبری می رسید چه اتفاقی میافتاد؟ باید گفت که این پرسش قابل بررسی نیست زیرا در تحلیل تاریخی و اجتماعی جای اما و اگر نیست.مثل اینکه بپرسیم اگر به جای حکومت پهلوی سلسله قاجار ادامه می یافت چه می شد، و یا اگر دولت دکتر مصدق با کوتای ۲۸ مرداد ۳۲ برکنار نمیشد چه اتفاقی میافتاد؟
باید به واقعیت ها بپردازیم نه آنچه که احتمال وقوع داشت اما به هر دلیل به واقعیت نیافت.
۶. به رغم توصیح (۵) می توان گفت که اگر ریاضیدانی پیامبر می شد مردم بر دعوی پیامبری او و صدق گفتارش کمتر باور میداشتند و آنچه را که پیامبر ریاضیدان( فرضی) به عنوان وحی به خدا نسبت میداد به هوش و دانش خود ریاصیدان منسوب میکردند.
۷. بخشی از باور و ایمان مردم به پیامبران در گذشته و حتی در دنیای معاصر به این واقعیت مربوط می شود که پیامبران اغلب افرادی بیسواد ( امّی) بودند و چندان حقایق و نشانههایی از حکمت و فضیلت و جهانبینی تاثیرگذار و پایدار زاییده ذهن انسانهای معمولی و امّی و یا بادیهنشین نمیتواند باشد بلکه باید از منبع غیربشری و الهی الهام گرفته باشد.
۸. آخرین وجه پاسخ به پرسش فوق این است که ایمان به حقانیت دعوت انبیاء الهی یک امر عاطفی و کششی روحانی و عاشقانه است و البته فلسفه و استدلال هم مقوم و مکمل آن است. در این معنا نمی توان صرفا با استدلال و زبان علم و فناوری در هر دورهای چنین ایمانی را در دل خلایق ایجاد کرد و یا با چنین افزارهای معاصرتی ایمان را از قلوب و نفوس مومنان زدود.
این خلاصهای به اقتضای بحث در این موقعیت است و طبعا ناقص و نارساست که با مشارکت دیگر مخاطبان گرامی، میتواند نقد، بررسی و تکمیل شود.
ارادتمند:
علی ملکپور
۱۴۰۴/۰۲/۱۷
پاسخ و توضیح دکتر مسعود حمزه به پرسشهای الهیاتی که بالاتر مطرح شده است.
با تشکر از ایشان عینا تقدیم میشود.
👇👇
با تشکر از ایشان عینا تقدیم میشود.
👇👇
Forwarded from مسعود حمزه دکترای تاریخ ایران بعد از اسلام و پژوهشگر تاریخ اندیشه ایرانی
👈 با درود جناب دکتر محمدی .
✅ در پاسخ به پرسش به قول شما الهیاتی مبنی بر این که :
چرا هیچ ریاضی دانی پیامبر نشد؟
و یا
اگر پیامبری ریاضی دان بود چه اتفاقی می افتاد؟
✍ مسعود حمزه
اجازه می خواهم ضمن همدلی و هم نظری با پاسخ جناب آقای علی ملک پور به جنبه دیگری از موضوع بپردازم و آن تمایزو تعارض بنیادهای علم و ایمان است.
با عرض پوزش، از این منظر اساسا پرسش فوق پرسش به جایی نیست!
زیرا بنیادهای علم و ایمان اساسا چندان متمایز و متخالفند که نمی توان آن دو را در جای هم نشاند.
هر چند می دانیم که در سپهر آندیشه ادیان مختلف و مشخصا مسیحیت و اسلام بوده اند افرادی که هم در سلک عالم دینی بوده اند و هم متبحر در علوم دقیقه، مثل بوعلی سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ بهایی، حسن زاده آملی و بسیارانی دیگر .
با این وجود می دانیم که بنیاد همه علوم بخصوص علوم دقیقه مثل ریاضیات و ...بر پایه آزمون و خطا و ابطال پذیری استوار است. علوم بر بنیاد عقل و استدلال و استنباط قابل تعمیم و قابل نقد بنا می شوند به همین دلیل کاملا ابطال پذیرند.
در حالی که رسالت و پیام پیامبران و سنت آنان حداقل در خصوص پیامبران شناخته شده مبتنی بر ایمان و یقین و باور درونی است که حتی گاهی با بدیهی ترین وجوه عقلانی ناسازگار می نماید. یکی از این وجوه روشن، معجزات پیامبران است مثل شکافتن نیل با عصای موسی و یا رنده ساختن مردگان توسط عیسی ، که آن را به نشانه درستی رسالت و حقانیت خود بروز می داده اند و پیروان و باور مندان را به قبول آن دعوت می کرده اند.
بنیاد اندیشه دینی که پیامبران واضعان انند بر باور درونی و قلبی و ایمان و یقین استوار است و به هیچ روی جایی برای تردید و تشکیک در آن دیده نشده است در حالی که بنیاد علم بر شک و ابطال پذیری استوار است.
منشا علم عقل و منشا دین ایمان است.
منشا علم تجربه و آزمون و منشا دین کشفیات شهودی است. مثل ده فرمان موسی در طور و یا نزول وحی به پیامبر اسلام.
با توجه به تخالف بنیادهای علم و دین بدیهی است که نه پیامبری میتوانسته ریاضی دان باشد و نه ریاضی دانی می توانسته ادعای پیامبری کند.
✅ در پاسخ به پرسش به قول شما الهیاتی مبنی بر این که :
چرا هیچ ریاضی دانی پیامبر نشد؟
و یا
اگر پیامبری ریاضی دان بود چه اتفاقی می افتاد؟
✍ مسعود حمزه
اجازه می خواهم ضمن همدلی و هم نظری با پاسخ جناب آقای علی ملک پور به جنبه دیگری از موضوع بپردازم و آن تمایزو تعارض بنیادهای علم و ایمان است.
با عرض پوزش، از این منظر اساسا پرسش فوق پرسش به جایی نیست!
زیرا بنیادهای علم و ایمان اساسا چندان متمایز و متخالفند که نمی توان آن دو را در جای هم نشاند.
هر چند می دانیم که در سپهر آندیشه ادیان مختلف و مشخصا مسیحیت و اسلام بوده اند افرادی که هم در سلک عالم دینی بوده اند و هم متبحر در علوم دقیقه، مثل بوعلی سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ بهایی، حسن زاده آملی و بسیارانی دیگر .
با این وجود می دانیم که بنیاد همه علوم بخصوص علوم دقیقه مثل ریاضیات و ...بر پایه آزمون و خطا و ابطال پذیری استوار است. علوم بر بنیاد عقل و استدلال و استنباط قابل تعمیم و قابل نقد بنا می شوند به همین دلیل کاملا ابطال پذیرند.
در حالی که رسالت و پیام پیامبران و سنت آنان حداقل در خصوص پیامبران شناخته شده مبتنی بر ایمان و یقین و باور درونی است که حتی گاهی با بدیهی ترین وجوه عقلانی ناسازگار می نماید. یکی از این وجوه روشن، معجزات پیامبران است مثل شکافتن نیل با عصای موسی و یا رنده ساختن مردگان توسط عیسی ، که آن را به نشانه درستی رسالت و حقانیت خود بروز می داده اند و پیروان و باور مندان را به قبول آن دعوت می کرده اند.
بنیاد اندیشه دینی که پیامبران واضعان انند بر باور درونی و قلبی و ایمان و یقین استوار است و به هیچ روی جایی برای تردید و تشکیک در آن دیده نشده است در حالی که بنیاد علم بر شک و ابطال پذیری استوار است.
منشا علم عقل و منشا دین ایمان است.
منشا علم تجربه و آزمون و منشا دین کشفیات شهودی است. مثل ده فرمان موسی در طور و یا نزول وحی به پیامبر اسلام.
با توجه به تخالف بنیادهای علم و دین بدیهی است که نه پیامبری میتوانسته ریاضی دان باشد و نه ریاضی دانی می توانسته ادعای پیامبری کند.
دکتر ماهمنیر ایرانپور نقد و توضیحی نسبت به نوشتهی دکتر حمزه نوشتهاند که ضمن تشکر عيناً تقدیم میشود:
👇👇
👇👇
Forwarded from ماهمنیر ایرانپور
درود آقای دکتر حمزه گرامی
به نکته خوبی اشاره کردید، اما آنچه من برداشت کردم پرسش آقای دکتر محمدی عزیز درباره شخص پیامبر بود نه اندیشهها و باورهای پیامبر، ابطالپذیری مربوط به اندیشهها و باورهاست و نه شخص، پرسش اینجاست که چرا هیچ ریاضیدانی پیامبر نشد؟!
درحالیکه شما به وجهی به مقایسه الهیات و ریاضیات پرداختهاید؛ و ابطالپذیری در حوزه علوم مطرح است و نه ایمان.
شخص پیامبر برای گسترش عقاید خود نیاز به پیروانی دارد که از سر ایمان او را بیچون وچرا و تعبدا بپذیرند و بنابراین اندیشههای خود را یا انچه را بهعنوان وحی به مردم ارائه میکند قطعی میداند؛ درحالیکه ریاضیدان هم مانند هر دانشمند دیگری همنشین شک است.
شک و تردید بوده که پیوسته باعث گسترش علوم مختلف شده اما باورهای یک پیامبر باید قطعی باشد یا بنماید. شاید پیامبران هم در درون خودشان شک میکردهاند اما برای پراکنده نشدن پیروانشان هرگز آن را بیان نکردهاند چون از دید یک پیامبر وحی غیرقابل شک و تردیدناپذیر است.
@DrMohamadi96
به نکته خوبی اشاره کردید، اما آنچه من برداشت کردم پرسش آقای دکتر محمدی عزیز درباره شخص پیامبر بود نه اندیشهها و باورهای پیامبر، ابطالپذیری مربوط به اندیشهها و باورهاست و نه شخص، پرسش اینجاست که چرا هیچ ریاضیدانی پیامبر نشد؟!
درحالیکه شما به وجهی به مقایسه الهیات و ریاضیات پرداختهاید؛ و ابطالپذیری در حوزه علوم مطرح است و نه ایمان.
شخص پیامبر برای گسترش عقاید خود نیاز به پیروانی دارد که از سر ایمان او را بیچون وچرا و تعبدا بپذیرند و بنابراین اندیشههای خود را یا انچه را بهعنوان وحی به مردم ارائه میکند قطعی میداند؛ درحالیکه ریاضیدان هم مانند هر دانشمند دیگری همنشین شک است.
شک و تردید بوده که پیوسته باعث گسترش علوم مختلف شده اما باورهای یک پیامبر باید قطعی باشد یا بنماید. شاید پیامبران هم در درون خودشان شک میکردهاند اما برای پراکنده نشدن پیروانشان هرگز آن را بیان نکردهاند چون از دید یک پیامبر وحی غیرقابل شک و تردیدناپذیر است.
@DrMohamadi96
جناب آقای فریدون رزمی پاسخ و توضیحاتی ارسال کردند که ضمن تشکر عیناً تقدیم میشود:
۱۸ خرداد ۱۴۰۴
👇👇
۱۸ خرداد ۱۴۰۴
👇👇