Forwarded from انجمن جامعه شناسی ایران
سعید معیدفر:
تعطیلی خانه اندیشمندان، نماد تهاجم شهرداری به سرمایه فرهنگی شهر
✍جواد مرشدی
گروه اجتماعی چندثانیه
سعید معید فر عضو انجمن جامعه شناسی ایران در خصوص تعطیلی خانه اندیشمندان علوم انسانی به"چندثانیه"می گوید:
🔹 من از پشت پرده اتفاقاتی که رخ داده، اطلاعی ندارم و تنها میتوانم درباره نفس این اقدام صحبت کنم. آنچه مسلم است، خانه اندیشمندان علوم انسانی یکی از پایگاههای فکری و فرهنگی برجسته شهر تهران بود؛ فضایی که همواره محل تضارب آرا، گفتوگوهای علمی، همایشها، نکوداشتها، و مناسبتهای مختلف از جمله آیینهای ملی و مذهبی بوده و هست.
🔹 خانه اندیشمندان علوم انسانی از همان ابتدا با دغدغهمندی و دوراندیشی برخی مدیران وقت در شهرداری و همکاری نهادهای علمی و فرهنگی، از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شکل گرفت.
🔹 تأسیس این خانه، حاصل زحمات و تلاشهای بسیاری بود؛ تلاشی داوطلبانه، مدنی و متعهدانه از سوی استادان، اندیشمندان، مدیران و حتی کارکنان اداری آن. شخصاً از نزدیک شاهد بودم که چگونه شبانهروز با انگیزههای فرهنگی و انسانی فعالیت میکردند؛ بیهیچ چشمداشت مادی
🔹 متأسفانه، در دوره مدیریت شهری کنونی، شاهد نگاهی ابزاری و غیر فرهنگی به شهر تهران هستیم. مدیرانی که نه تنها از درک تاریخی، فرهنگی و تمدنی این شهر و کشور بیبهرهاند، بلکه نگاهشان به تهران صرفاً سودجویانه و منفعتطلبانه است؛ گویی پایتخت را طعمهای برای بهرهبرداریهای مادی و جناحی میدانند.
🔹جای تأسف است که مدیران شهری کنونی، فاقد فهم دقیق از مفهوم توسعه پایدار و نیازهای واقعی شهروندان هستند. غفلت از حوزه فرهنگ، بیتوجهی به جامعه مدنی و نادیده گرفتن جایگاه نهادهای علمی و فرهنگی، از جمله این موارد است.
🔹 در گذشته نهچندان دور، حتی انجمن جامعهشناسی ایران نیز توانست در ساختمانی که با موافقت مدیریت وقت شهرداری در اختیارش گذاشته شده بود، مرکزی را برای آموزش شهروندی و توسعه اجتماعی ایجاد کند. این کانون، با مشارکت استادان برجسته و علاقهمندان فراوان، بهمدت ۹ سال فعالیت کرد. اما سال گذشته، با برخوردی نامناسب و بهدور از حرمت نهادهای علمی، این مرکز نیز بهنوعی تصرف و تعطیل شد.
🔹 بهوضوح پیداست که هدف مدیریت شهری کنونی، نه خدمترسانی، نه گسترش فرهنگ، و نه توسعه اجتماعی است؛ بلکه تخریب نظاممند زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی شهر است. این تخریب، تنها مادی نیست؛ بلکه هویت، میراث و سرمایه فرهنگی شهر را نشانه گرفته است.
🔹 خانه اندیشمندان علوم انسانی، خانه همه ما بود و هست. اشغال و تعطیلی این مرکز، ضایعهای عمیق و دردناک است. این فاجعه را به همه شهروندان تهرانی، استادان، اندیشمندان و جامعه علمی کشور تسلیت میگویم. امید آنکه افراد دلسوز، آگاه و مسئول به داد این شهر و مردم مظلوم و ستمدیده برسند و ما دیگر شاهد چنین روزهای تلخ و ناامیدکنندهای نباشیم./چندثانیه
#چند_ثانیه
@chandsanieh_news
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
تعطیلی خانه اندیشمندان، نماد تهاجم شهرداری به سرمایه فرهنگی شهر
✍جواد مرشدی
گروه اجتماعی چندثانیه
سعید معید فر عضو انجمن جامعه شناسی ایران در خصوص تعطیلی خانه اندیشمندان علوم انسانی به"چندثانیه"می گوید:
🔹 من از پشت پرده اتفاقاتی که رخ داده، اطلاعی ندارم و تنها میتوانم درباره نفس این اقدام صحبت کنم. آنچه مسلم است، خانه اندیشمندان علوم انسانی یکی از پایگاههای فکری و فرهنگی برجسته شهر تهران بود؛ فضایی که همواره محل تضارب آرا، گفتوگوهای علمی، همایشها، نکوداشتها، و مناسبتهای مختلف از جمله آیینهای ملی و مذهبی بوده و هست.
🔹 خانه اندیشمندان علوم انسانی از همان ابتدا با دغدغهمندی و دوراندیشی برخی مدیران وقت در شهرداری و همکاری نهادهای علمی و فرهنگی، از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شکل گرفت.
🔹 تأسیس این خانه، حاصل زحمات و تلاشهای بسیاری بود؛ تلاشی داوطلبانه، مدنی و متعهدانه از سوی استادان، اندیشمندان، مدیران و حتی کارکنان اداری آن. شخصاً از نزدیک شاهد بودم که چگونه شبانهروز با انگیزههای فرهنگی و انسانی فعالیت میکردند؛ بیهیچ چشمداشت مادی
🔹 متأسفانه، در دوره مدیریت شهری کنونی، شاهد نگاهی ابزاری و غیر فرهنگی به شهر تهران هستیم. مدیرانی که نه تنها از درک تاریخی، فرهنگی و تمدنی این شهر و کشور بیبهرهاند، بلکه نگاهشان به تهران صرفاً سودجویانه و منفعتطلبانه است؛ گویی پایتخت را طعمهای برای بهرهبرداریهای مادی و جناحی میدانند.
🔹جای تأسف است که مدیران شهری کنونی، فاقد فهم دقیق از مفهوم توسعه پایدار و نیازهای واقعی شهروندان هستند. غفلت از حوزه فرهنگ، بیتوجهی به جامعه مدنی و نادیده گرفتن جایگاه نهادهای علمی و فرهنگی، از جمله این موارد است.
🔹 در گذشته نهچندان دور، حتی انجمن جامعهشناسی ایران نیز توانست در ساختمانی که با موافقت مدیریت وقت شهرداری در اختیارش گذاشته شده بود، مرکزی را برای آموزش شهروندی و توسعه اجتماعی ایجاد کند. این کانون، با مشارکت استادان برجسته و علاقهمندان فراوان، بهمدت ۹ سال فعالیت کرد. اما سال گذشته، با برخوردی نامناسب و بهدور از حرمت نهادهای علمی، این مرکز نیز بهنوعی تصرف و تعطیل شد.
🔹 بهوضوح پیداست که هدف مدیریت شهری کنونی، نه خدمترسانی، نه گسترش فرهنگ، و نه توسعه اجتماعی است؛ بلکه تخریب نظاممند زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی شهر است. این تخریب، تنها مادی نیست؛ بلکه هویت، میراث و سرمایه فرهنگی شهر را نشانه گرفته است.
🔹 خانه اندیشمندان علوم انسانی، خانه همه ما بود و هست. اشغال و تعطیلی این مرکز، ضایعهای عمیق و دردناک است. این فاجعه را به همه شهروندان تهرانی، استادان، اندیشمندان و جامعه علمی کشور تسلیت میگویم. امید آنکه افراد دلسوز، آگاه و مسئول به داد این شهر و مردم مظلوم و ستمدیده برسند و ما دیگر شاهد چنین روزهای تلخ و ناامیدکنندهای نباشیم./چندثانیه
#چند_ثانیه
@chandsanieh_news
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
😢1
مذاکره با خارجی یا تغییر داخلی؟
رحیم محمدی
۱۵ مرداد ۱۴۰۴
در مقطع کنونی پس از جنگ اجتنابپذیر ۱۲ روزه که کشور ما به نقطهی شکنندهی کنونی رسیده است، پذیرش مذاکره با خارجیها نیز آشکارا جنبهی اجباری و الزامی پیدا کرده است و عملاً امریکا و اروپا و رژیم اسرائیل کشور را در مسیر مذاکرهی تحمیلی قرار دادهاند و البته معنا و پیامد چنین مذاکرهای نیز از پیش معلوم است.
متأسفانه سیاستمداران ایران نیز در هر مصاحبه و ملاقاتی علاقهمندی خود به مذاکره و شروط مذاکره را اعلام میکنند و به قول معروف توپ را در زمین خصم و رقیب میاندازند. اما در شرایط فعلی این بدترین و زیانبارترین گزینهای است که آنها انتخاب کردهاند و عملاً حال و آیندهی کشور را به ثمن بخس میفروشند.
در این شرایط اصولاً اِعمال تغییرات ساختاری و اساسی در داخل کشور از جمله تغییر ساختار سیاسی و حقوقی و اصلاح مناسبات دولت و ملت بر هر نوع مذاکره با خارجیها ترجیح دارد. اگر تغییرات در داخل آغاز شود، قبول مذاکراتِ تحمیلی نیز الزام و ضرورت خود را از دست میدهد و سیاست داخلی و خارجی از بنبست خارج میشود و مسیر جدیدی که بر اساس نظر و رأی ملت آغاز میشود، خود به خود زورگوییها را پاسخ میدهد و در داخل و خارج آیندهی اطمینانبخشی آغاز میشود.
اما در این شرایط اگر سیاستمداران همچنان گزینهی مذاکره را انتخاب کنند، این انتخاب آنها یک پیام و معنای مهم نیز برای مردم در داخل میفرستد؛ «ما هیچ تغییر ساختاری و اساسی در داخل را نخواهیم پذیرفت و مناسبات دولت و ملت به شکل اصولی تغییر نخواهد کرد.» این متأسفانه خطرناکترین اتفاقی است که در حال حاضر به قیمت بقاء قدرت شخصی در حال وقوع است. ولی به زودی پیامد داخلی این انتخاب نیز ظاهر خواهد شد و آنچه بر سر آن معامله کردهاند، الزاماً از دست خواهد رفت.
#کانال_جامعه_ایرانی
#مذاکره_با_خارجی
#تغییر_داخلی
رحیم محمدی
۱۵ مرداد ۱۴۰۴
در مقطع کنونی پس از جنگ اجتنابپذیر ۱۲ روزه که کشور ما به نقطهی شکنندهی کنونی رسیده است، پذیرش مذاکره با خارجیها نیز آشکارا جنبهی اجباری و الزامی پیدا کرده است و عملاً امریکا و اروپا و رژیم اسرائیل کشور را در مسیر مذاکرهی تحمیلی قرار دادهاند و البته معنا و پیامد چنین مذاکرهای نیز از پیش معلوم است.
متأسفانه سیاستمداران ایران نیز در هر مصاحبه و ملاقاتی علاقهمندی خود به مذاکره و شروط مذاکره را اعلام میکنند و به قول معروف توپ را در زمین خصم و رقیب میاندازند. اما در شرایط فعلی این بدترین و زیانبارترین گزینهای است که آنها انتخاب کردهاند و عملاً حال و آیندهی کشور را به ثمن بخس میفروشند.
در این شرایط اصولاً اِعمال تغییرات ساختاری و اساسی در داخل کشور از جمله تغییر ساختار سیاسی و حقوقی و اصلاح مناسبات دولت و ملت بر هر نوع مذاکره با خارجیها ترجیح دارد. اگر تغییرات در داخل آغاز شود، قبول مذاکراتِ تحمیلی نیز الزام و ضرورت خود را از دست میدهد و سیاست داخلی و خارجی از بنبست خارج میشود و مسیر جدیدی که بر اساس نظر و رأی ملت آغاز میشود، خود به خود زورگوییها را پاسخ میدهد و در داخل و خارج آیندهی اطمینانبخشی آغاز میشود.
اما در این شرایط اگر سیاستمداران همچنان گزینهی مذاکره را انتخاب کنند، این انتخاب آنها یک پیام و معنای مهم نیز برای مردم در داخل میفرستد؛ «ما هیچ تغییر ساختاری و اساسی در داخل را نخواهیم پذیرفت و مناسبات دولت و ملت به شکل اصولی تغییر نخواهد کرد.» این متأسفانه خطرناکترین اتفاقی است که در حال حاضر به قیمت بقاء قدرت شخصی در حال وقوع است. ولی به زودی پیامد داخلی این انتخاب نیز ظاهر خواهد شد و آنچه بر سر آن معامله کردهاند، الزاماً از دست خواهد رفت.
#کانال_جامعه_ایرانی
#مذاکره_با_خارجی
#تغییر_داخلی
👍1
سئوال:
یک سئوال در مورد کریدور زنگهزور؛
آیا اگر روسیه یا چین در موقعیت جغرافیایی ایران قرار داشت، اجازه میداد امریکا با همسایگانش همدست شود و یک "تغییرِ استراتژیک" در مرزش ایجاد کند؟ ترکیه چطور؟
ج. اسلامی یا رفته زیارت اربعین یا هنوز در فکر آزاد کردن لبنان و سوریه است، حالیاش نیست در مرز کشور چه اتفاقی افتاده است!
با کمال تأسف "تهدیدات استراتژیک" مرحله به مرحله در مرزهای ایران شکل میگیرد و خطر آشکارا آیندهی کشور را تهدید میکند.
رحیم محمدی
۱۸ مرداد ۱۴۰۴
#زنگه_زور
#زنگهزور
#زنگزور
یک سئوال در مورد کریدور زنگهزور؛
آیا اگر روسیه یا چین در موقعیت جغرافیایی ایران قرار داشت، اجازه میداد امریکا با همسایگانش همدست شود و یک "تغییرِ استراتژیک" در مرزش ایجاد کند؟ ترکیه چطور؟
ج. اسلامی یا رفته زیارت اربعین یا هنوز در فکر آزاد کردن لبنان و سوریه است، حالیاش نیست در مرز کشور چه اتفاقی افتاده است!
با کمال تأسف "تهدیدات استراتژیک" مرحله به مرحله در مرزهای ایران شکل میگیرد و خطر آشکارا آیندهی کشور را تهدید میکند.
رحیم محمدی
۱۸ مرداد ۱۴۰۴
#زنگه_زور
#زنگهزور
#زنگزور
👍8
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
سخنرانی دکتر رحیم محمدی
در نشست دانشگاه ایرانی: نقدی بر نظام دانشگاهی در ایران
عنوان: درنگی در مسئله دانشگاه ایرانی
دوشنبه 12 آذر 1403
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @iran_sociology
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
سخنرانی دکتر رحیم محمدی
در نشست دانشگاه ایرانی: نقدی بر نظام دانشگاهی در ایران
عنوان: درنگی در مسئله دانشگاه ایرانی
دوشنبه 12 آذر 1403
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @iran_sociology
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
👍3
Forwarded from عبدالله شهبازی
فراغتی پیش آمد و پرونده «حزب جاسوسان» را در شماره ۷ نشریه «آگاهی نو»، به مدیریت محمد قوچانی، تورق کردم. حیرتانگیز برایم انتشار برگهایی از بازجوییهای دو عضو دستگیرشده حزب توده ایران، رحمان هاتفی و هوشنگ اسدی، بعنوان «اسناد تاریخی» بود. (نمونه این بازجوییهای مندرج در «آگاهی نو» پیوست است.)
بازجوییهای فوق در اوایل سال ۱۳۶۲ اخذ شد در فضایی هولناک که از درون آن داستان معروف اعترافات اجباری سران حزب توده به «کودتا» بیرون آمد؛ سناریویی ساختگی از یک کودتای موهوم که همان زمان حتی با انکار آیتالله خمینی مواجه شد و سرانجام معلوم شد که از بیخ و بن نادرست و از طریق شکنجه های وحشتناک اخذ شده. این ماجرای تراژیک به بهای جان برخی از رهبران حزب توده ایران در حین بازجویی تمام شد، بویژه تقی کیمنش و رحمان هاتفی، و عوارض مهیب روانی و جسمی آن بر سایرین ماندگار ماند.
فردی که اعترافات فوق را از رحمان هاتفی و هوشنگ اسدی اخذ کرد یکی از بازجویان واحد اطلاعات سپاه با نام مستعار «حمید سرمدی» (ناصر پاشنا، بعداً ناصر سرمدی پارسا) بود. در حین این شکنجهها رحمان هاتفی (حیدر مهرگان) به قتل رسید و سپس با صحنهسازی مرگ او را خودکشی در سلول جلوه دادند. (عکس جسد و گزارش مربوطه پیوست است.)
درج این اعترافات خونین بعنوان «اسناد تاریخی» چهرهای جدید از «ژورنالیسم امنیتی» است که پس از چهار دهه ترومای مدهش آن سالها را زنده میکند. این اقدام شنیع در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار خواهد ماند و بعنوان نمونه مثالزدنی از عملکرد لمپن- خبرنگارانی ثبت خواهد شد که با وبسایتهای سخیف راست افراطی کار خود را آغاز کردند و اینک در قامت لمپن- محقق وارد عرصه تاریخنگاری سالهای پس از انقلاب ۵۷ شدهاند.
@abdollahshahbazi
بازجوییهای فوق در اوایل سال ۱۳۶۲ اخذ شد در فضایی هولناک که از درون آن داستان معروف اعترافات اجباری سران حزب توده به «کودتا» بیرون آمد؛ سناریویی ساختگی از یک کودتای موهوم که همان زمان حتی با انکار آیتالله خمینی مواجه شد و سرانجام معلوم شد که از بیخ و بن نادرست و از طریق شکنجه های وحشتناک اخذ شده. این ماجرای تراژیک به بهای جان برخی از رهبران حزب توده ایران در حین بازجویی تمام شد، بویژه تقی کیمنش و رحمان هاتفی، و عوارض مهیب روانی و جسمی آن بر سایرین ماندگار ماند.
فردی که اعترافات فوق را از رحمان هاتفی و هوشنگ اسدی اخذ کرد یکی از بازجویان واحد اطلاعات سپاه با نام مستعار «حمید سرمدی» (ناصر پاشنا، بعداً ناصر سرمدی پارسا) بود. در حین این شکنجهها رحمان هاتفی (حیدر مهرگان) به قتل رسید و سپس با صحنهسازی مرگ او را خودکشی در سلول جلوه دادند. (عکس جسد و گزارش مربوطه پیوست است.)
درج این اعترافات خونین بعنوان «اسناد تاریخی» چهرهای جدید از «ژورنالیسم امنیتی» است که پس از چهار دهه ترومای مدهش آن سالها را زنده میکند. این اقدام شنیع در تاریخ مطبوعات ایران ماندگار خواهد ماند و بعنوان نمونه مثالزدنی از عملکرد لمپن- خبرنگارانی ثبت خواهد شد که با وبسایتهای سخیف راست افراطی کار خود را آغاز کردند و اینک در قامت لمپن- محقق وارد عرصه تاریخنگاری سالهای پس از انقلاب ۵۷ شدهاند.
@abdollahshahbazi
👍2
رحیم محمدی
فراغتی پیش آمد و پرونده «حزب جاسوسان» را در شماره ۷ نشریه «آگاهی نو»، به مدیریت محمد قوچانی، تورق کردم. حیرتانگیز برایم انتشار برگهایی از بازجوییهای دو عضو دستگیرشده حزب توده ایران، رحمان هاتفی و هوشنگ اسدی، بعنوان «اسناد تاریخی» بود. (نمونه این بازجوییهای…
به مناسبت مطلب آقای عبدالله شهبازی مطلب زیر را نوشتم.
👇👇
👇👇
سلام عزیز. به این هم توجه کنیم در آن سالها، خود حزب توده هم چیزی مثل رقیب و خصماش بود. گمان نکنیم این طرف دعوا معصوم بود. به نوعی حتی غالبان این صحنه دستپروردگان حزب توده بودند. نیچه سخنی دارد؛ زیادی اگر به یک "حفرهی تاریکِ عمیق" چشم بدوزی، حفره تو را هم به درون خود میکشد. اگر تمام شب و روز دشمن خودت را تماشا کنی و به او فکر کنی تو هم مثل دشمنت میشوی. به همین خاطر دشمنان شبیهترین آدمها به یکدیگرند. شما نگاه کنید رژیم اسرائیل و قزافی و صدام و اسد و بقیه چقدر شبیه هماند.
بنابراین اگر دنبال حقیقت میگردیم، حقیقت در دست هیچکدام از طرفین نیست. بلکه در جایی نسبتأ دورتر پشت این ظواهر پنهان است.
این را هم اضافه کنم، این خطر هر لحظه من و شما را نیز تهدید میکند که شبیه دشمن خود بشویم. "شرّ سیاسی" همهی آدمها و دشمنان خود را نیز شبیه خودش میکند. دشمنی اگر از قلمرو عقل و اخلاق و آزادی خارج شود، دشمنانِ شرّ نیز شرّ میشوند. اینگونه میشود که خشونت، خشونت میآفریند.
رحیم محمدی
۱۹ مرداد ۱۴۰۴
کانال جامعه ایرانی
بنابراین اگر دنبال حقیقت میگردیم، حقیقت در دست هیچکدام از طرفین نیست. بلکه در جایی نسبتأ دورتر پشت این ظواهر پنهان است.
این را هم اضافه کنم، این خطر هر لحظه من و شما را نیز تهدید میکند که شبیه دشمن خود بشویم. "شرّ سیاسی" همهی آدمها و دشمنان خود را نیز شبیه خودش میکند. دشمنی اگر از قلمرو عقل و اخلاق و آزادی خارج شود، دشمنانِ شرّ نیز شرّ میشوند. اینگونه میشود که خشونت، خشونت میآفریند.
رحیم محمدی
۱۹ مرداد ۱۴۰۴
کانال جامعه ایرانی
👍2👏2👎1
مذاکره:
الان توجه همه معطوف به مذاکره است. اما تغییر داخلی و درمان شکاف دولت- ملت مقدم بر هر چیزی است، الان ایران ضعیف شده و مذاکره میتواند به فروش آیندهی کشور و ملت هم منجر شود. اگر در داخلِ کشور، قدرت دولت و ملت یکی نشود، پشت مذاکرهکنندگان خالی است.
رحیم محمدی
۱۹ مرداد ۱۴۰۴
#تقدم_تغییرات_داخلی
#مذاکره
الان توجه همه معطوف به مذاکره است. اما تغییر داخلی و درمان شکاف دولت- ملت مقدم بر هر چیزی است، الان ایران ضعیف شده و مذاکره میتواند به فروش آیندهی کشور و ملت هم منجر شود. اگر در داخلِ کشور، قدرت دولت و ملت یکی نشود، پشت مذاکرهکنندگان خالی است.
رحیم محمدی
۱۹ مرداد ۱۴۰۴
#تقدم_تغییرات_داخلی
#مذاکره
👍4
Forwarded from ایبنا (خبرگزاری کتاب ایران)
🔰رحیم محمدی از فراز و فرودهای جامعه شناسی در ایران میگوید؛
زیر سایه سنگین ایدئولوژی
🔸رحیم محمدی در این گفتوگو میگوید که چرا جامعهشناسی در ایران درست فهمیده نشد و چرا وقتی سوسیالیسم آمد جامعهشناسی تبدیل به ایدئولوژی شد مانند فلسفه. کسانی که استاد فلسفه در دانشگاه تهران بودند، مانند احمد فردید و شاگردان او، سخنگویان و خالقان یک ایدئولوژی بودند! در جامعهشناسی هم کتابهای آریانپور و شریعتی و طبری و حسین ادیبی و عبدالمعبود انصاری همگی ایدئولوژی مارکسیستی بودند.
🔸وقتی جامعهشناسی به عنوان یک علم، وارد ساختار زبانی و آگاهی ایرانی یا ایرانی اسلامی میشود، زبان ایرانی و این نظام آگاهی و این جهانبینی، علم جامعهشناسی را متأثر میکند و زمینه و زمانهی ایرانی جامعهشناسی را به سوی پرسشها و مسألهها و مفاهیم و تئوریهای خاصی هدایت میکند. دست کم در انتخاب موضوعات، اتفاقات جدیدی میافتد. بنابراین در واقع بین موضوعِ علم و خود علم و تئوریها و مفاهیمش یک رفت و آمدی هست و یک تأثیر و تأثّری هست.
🔸در ابتدا اصلاً «جامعهشناسی به عنوان علم» فهمیده نشد. مؤسسان جامعهشناسی در ایران کسانی مثل صدیقی و مهدوی نویسندهی کتاب «علم الاجتماع» و احسان نراقی، وقتی ما آثار آنها را میخوانیم هنوز احساس نمیکنیم علم جامعهشناسی و نظریهها و مفاهیم جامعهشناسی فهمیده شده است. در ایران علم جامعهشناسی و تئوریها و مفاهیم آن، نسل به نسل و به تدریج توسط استادان جامعهشناسی و پژوهشگران فهمیده میشود.
🔸ما در تاریخِ جامعهشناسی ایران یک مشکل اساسی داریم و آن فهم ناقص و غلط جامعهشناسی در ایران است و این اتفاق جامعهشناسی و حتی علوم اجتماعی را مستعد ساخت که به مثابه یک مجموعه آگاهی سیاسی و ایدئولوژی و روشنفکری فهمیده شود. بنابراین وقتی روشنفکری چپ و روشنفکری دینی اهمیت بالایی یافتند، جامعهشناسی هم بیشتر به سوی چپ و سوسیالیسم و اسلامیسم رفت و تبدیل به ایدئولوژی شد. البته فلسفه نیز همین بلا سرش آمد. جامعهشناسی به عنوانِ علم، از ابتدا نه به درستی فهمیده شد و نه سابقه و تاریخاش درک شد و نه توانست با نظام فکری قبلی که اندکی با آگاهی منورالفکری ساخته شده بود، سازگاری پیدا کند. بنابراین ایدئولوگهایی مثل احسان طبری و امیرحسین آریانپور و علی شریعتی شدند جامعهشناس.
ibna.ir/x6Bc6
@ibna_official
زیر سایه سنگین ایدئولوژی
🔸رحیم محمدی در این گفتوگو میگوید که چرا جامعهشناسی در ایران درست فهمیده نشد و چرا وقتی سوسیالیسم آمد جامعهشناسی تبدیل به ایدئولوژی شد مانند فلسفه. کسانی که استاد فلسفه در دانشگاه تهران بودند، مانند احمد فردید و شاگردان او، سخنگویان و خالقان یک ایدئولوژی بودند! در جامعهشناسی هم کتابهای آریانپور و شریعتی و طبری و حسین ادیبی و عبدالمعبود انصاری همگی ایدئولوژی مارکسیستی بودند.
🔸وقتی جامعهشناسی به عنوان یک علم، وارد ساختار زبانی و آگاهی ایرانی یا ایرانی اسلامی میشود، زبان ایرانی و این نظام آگاهی و این جهانبینی، علم جامعهشناسی را متأثر میکند و زمینه و زمانهی ایرانی جامعهشناسی را به سوی پرسشها و مسألهها و مفاهیم و تئوریهای خاصی هدایت میکند. دست کم در انتخاب موضوعات، اتفاقات جدیدی میافتد. بنابراین در واقع بین موضوعِ علم و خود علم و تئوریها و مفاهیمش یک رفت و آمدی هست و یک تأثیر و تأثّری هست.
🔸در ابتدا اصلاً «جامعهشناسی به عنوان علم» فهمیده نشد. مؤسسان جامعهشناسی در ایران کسانی مثل صدیقی و مهدوی نویسندهی کتاب «علم الاجتماع» و احسان نراقی، وقتی ما آثار آنها را میخوانیم هنوز احساس نمیکنیم علم جامعهشناسی و نظریهها و مفاهیم جامعهشناسی فهمیده شده است. در ایران علم جامعهشناسی و تئوریها و مفاهیم آن، نسل به نسل و به تدریج توسط استادان جامعهشناسی و پژوهشگران فهمیده میشود.
🔸ما در تاریخِ جامعهشناسی ایران یک مشکل اساسی داریم و آن فهم ناقص و غلط جامعهشناسی در ایران است و این اتفاق جامعهشناسی و حتی علوم اجتماعی را مستعد ساخت که به مثابه یک مجموعه آگاهی سیاسی و ایدئولوژی و روشنفکری فهمیده شود. بنابراین وقتی روشنفکری چپ و روشنفکری دینی اهمیت بالایی یافتند، جامعهشناسی هم بیشتر به سوی چپ و سوسیالیسم و اسلامیسم رفت و تبدیل به ایدئولوژی شد. البته فلسفه نیز همین بلا سرش آمد. جامعهشناسی به عنوانِ علم، از ابتدا نه به درستی فهمیده شد و نه سابقه و تاریخاش درک شد و نه توانست با نظام فکری قبلی که اندکی با آگاهی منورالفکری ساخته شده بود، سازگاری پیدا کند. بنابراین ایدئولوگهایی مثل احسان طبری و امیرحسین آریانپور و علی شریعتی شدند جامعهشناس.
ibna.ir/x6Bc6
@ibna_official
ایبنا
زیر سایه سنگین ایدئولوژی
رحیم محمدی در این گفتوگو میگوید که چرا جامعهشناسی در ایران درست فهمیده نشد و چرا وقتی سوسیالیسم آمد جامعهشناسی تبدیل به ایدئولوژی شد مانند فلسفه. کسانی که استاد فلسفه در دانشگاه تهران بودند، مانند احمد فردید و شاگردان او، سخنگویان و خالقان یک ایدئولوژی…
👍1
Forwarded from جامعه شناسی کشورهای اسلامی
🔷 انجمن جامعه شناسی ایران، گروه کشورهای اسلامی، با همکاری بنیاد مطالعات قفقاز برگزار می کند:
➖ همایش تخصصی:
ایران و کریدور زنگزور
زمینه ها و پیامدها
سخنرانان:
🎙رحیم محمدی، مدیر گروه جامعه شناسی ایران
🎙الهه کولایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
🎙سیدمهدی حسینی، استادیار حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
🎙مرجان بدیعی، دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران
🎙سید رضا موسوی نیا، دانشیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
🎙حمیدرضا دالوند، دانشیار تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی
🎙جعفر خاشع،مدیر بنیاد مطالعات قفقاز
🎙احسان موحدیان، کارشناس مسائل قفقاز
🗓زمان: یکشنبه ۲۶ امرداد ۱۴۰۴
@sociologyofislamiccountries20
➖ همایش تخصصی:
ایران و کریدور زنگزور
زمینه ها و پیامدها
سخنرانان:
🎙رحیم محمدی، مدیر گروه جامعه شناسی ایران
🎙الهه کولایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
🎙سیدمهدی حسینی، استادیار حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
🎙مرجان بدیعی، دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران
🎙سید رضا موسوی نیا، دانشیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
🎙حمیدرضا دالوند، دانشیار تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی
🎙جعفر خاشع،مدیر بنیاد مطالعات قفقاز
🎙احسان موحدیان، کارشناس مسائل قفقاز
🗓زمان: یکشنبه ۲۶ امرداد ۱۴۰۴
@sociologyofislamiccountries20
Forwarded from اتچ بات
جمعه های کتاب
معرفی کتاب(16)
گفتمان های جامعه ایرانی
مولف :دکتر رحیم محمدی
نشر نقد فرهنگ
رحیم محمدی از زمره جامعه شناسانی می باشد که در عین حضوردر متن و بطن تحلیل و تبیین رخدادهای و پدیده های اجتماعی ؛ مسوولیت کنشگری خود را فراموش نمی کند وبعنوان فردی دانشگاهی تلاش وافری در پرداختن به موضوعات مطرح در سطح جامعه با زبان جامعه شناختی و گاهی حتی میان رشته ای می نماید.کتاب گفتمان های جامعه ایرانی یکی از کتاب های ارزشمندی می باشد که مولف تلاش نموده است که با نگاه میان رشته ای و با تکیه بر تاریخ ایران و روند تغییرات زبان، نگاهی شفاف و نو از ساختارهای آگاهی در نظام معنایی ایران بیان نماید. در واقع او قائل به سه زبان می باشد: زبان روزمره ، زبان دانشگاهی و زبان روشنفکری. او نقش کنشگر اجتماعی را در سیر تحولات جامعه ایرانی پر رنگ می کند و در قسمتی از کتابش بیان می نماید:
"وقتی که مقدمات اجتماعی ظهور «کنشگر ایرانی» در معنای جدید کلمه یا آنچه در اینجا «گویشگر» و «سوژه متکلّم» مینامیم، مهیّا شده است، دیگر وضعیّت تاریخ و جامعه ایران هم به کلی منقلب شده است و منطق زمانه و زمینه از اساس تغییر کرده است. کنشگر دیگر رعیّت و انسان مُنقاد و مُنفعل نیست، بلکه انسانی بهمراتب چموش و یک فعّال اجتماعی است که از نو میتواند به تغییر و ترقی و اصلاح امور و انقلاب و توسعه و شهر و قانون و خانواده بیاندیشد و جهان خویش را از نو برسازد. کنشگر و سوژه اساساً زبان و آگاهی و عمل و ارادهی خویش را تازه نموده است و نسبتی مستقیم با معاصرت و تجدد دارد. سوژگی در اثر دیالکتیک و تضارب زبانی و فکری و فرهنگی و عملی که انسان ایرانی قدیم بهصورت تاریخی و جمعی با مدرنیته اروپایی پیدا کرد، آغاز گردید و از آن پس ایرانی در وضعیّت تاریخی خویش دچار تردید شد و به بحران آگاهی و معنا مبتلا گردید و راه تجدد را در ایران گشود. از اینرو، تجدد ایرانی مستقیماً با تکوین شرایط سوژگی و «تجدید» ساختارهای آگاهی و نظم معنائی پیوسته است".
فهرست کلی مطالب کتاب عبارت است از:
مقدمه
فصلگفتار نخست
از زبانشناسی تا پدیدارشناسی اجتماعی زبان؛
در تاریخِ نظریة زبان و چیستی زبان
فصلگفتار دوم
پدیدارشناسی اجتماعی زبانِ متعارف؛
در دیسیپلینهای مدرن زبان
فصلگفتار سوم
از زبان متعارف تا گفتمان اجتماعی
در چیستی گفتمان و شرایط ظهور آن
فصلگفتار چهارم
از زبان متعارف تا گفتمان اجتماعی
در نسبت گفتمان با تاریخ و جامعه
فصلگفتار پنجم
از زبان متعارف تا گفتمان اجتماعی
در روششناسی تحلیل گفتمان
فصلگفتار ششم
تحولات زبانهای ایرانی و جهان ایرانی؛
در نقد دورهبندی سهگانة تاریخ ایران
فصلگفتار هفتم
مسائل زبانهای ایرانی؛
در تقابل و تضارب زبانهای ایرانی و زبانهای بیگانه
فصلگفتار هشتم
تجدد ایران
گسستها و واسازیهای زبان فارسی
فصلگفتار نهم
تجدد ایرانی گفتمانهای اجتماعی؛
گفتمان سنت
فصلگفتار دهم
تجدد ایرانی گفتمانهای اجتماعی؛
گفتمان قدرت ـ ایدئولوژی
فصلگفتار یازدهم
تجدد ایرانی گفتمانهای اجتماعی؛
گفتمان تجدد ـ کلانشهری
فصلگفتار دوازدهم
تجدد ایرانی
گفتمانهای روشنفکری و دانشگاهی
فصلگفتار سیزدهم
تجدد ایرانی
وضعیت چند گفتمانی جامعة ایرانی و مشکل تضاد اجتماعی
فصلگفتار چهاردهم
آیندة گفتمانهای ایرانی
مطالعه کتاب را به تمام علاقمندان، دانشجویان و اصحاب علوم اجتماعی توصیه می نماییم.
#دفترشهرقزوین-#انجمن #جامعه شناسی ایران
@ISA_QCO
معرفی کتاب(16)
گفتمان های جامعه ایرانی
مولف :دکتر رحیم محمدی
نشر نقد فرهنگ
رحیم محمدی از زمره جامعه شناسانی می باشد که در عین حضوردر متن و بطن تحلیل و تبیین رخدادهای و پدیده های اجتماعی ؛ مسوولیت کنشگری خود را فراموش نمی کند وبعنوان فردی دانشگاهی تلاش وافری در پرداختن به موضوعات مطرح در سطح جامعه با زبان جامعه شناختی و گاهی حتی میان رشته ای می نماید.کتاب گفتمان های جامعه ایرانی یکی از کتاب های ارزشمندی می باشد که مولف تلاش نموده است که با نگاه میان رشته ای و با تکیه بر تاریخ ایران و روند تغییرات زبان، نگاهی شفاف و نو از ساختارهای آگاهی در نظام معنایی ایران بیان نماید. در واقع او قائل به سه زبان می باشد: زبان روزمره ، زبان دانشگاهی و زبان روشنفکری. او نقش کنشگر اجتماعی را در سیر تحولات جامعه ایرانی پر رنگ می کند و در قسمتی از کتابش بیان می نماید:
"وقتی که مقدمات اجتماعی ظهور «کنشگر ایرانی» در معنای جدید کلمه یا آنچه در اینجا «گویشگر» و «سوژه متکلّم» مینامیم، مهیّا شده است، دیگر وضعیّت تاریخ و جامعه ایران هم به کلی منقلب شده است و منطق زمانه و زمینه از اساس تغییر کرده است. کنشگر دیگر رعیّت و انسان مُنقاد و مُنفعل نیست، بلکه انسانی بهمراتب چموش و یک فعّال اجتماعی است که از نو میتواند به تغییر و ترقی و اصلاح امور و انقلاب و توسعه و شهر و قانون و خانواده بیاندیشد و جهان خویش را از نو برسازد. کنشگر و سوژه اساساً زبان و آگاهی و عمل و ارادهی خویش را تازه نموده است و نسبتی مستقیم با معاصرت و تجدد دارد. سوژگی در اثر دیالکتیک و تضارب زبانی و فکری و فرهنگی و عملی که انسان ایرانی قدیم بهصورت تاریخی و جمعی با مدرنیته اروپایی پیدا کرد، آغاز گردید و از آن پس ایرانی در وضعیّت تاریخی خویش دچار تردید شد و به بحران آگاهی و معنا مبتلا گردید و راه تجدد را در ایران گشود. از اینرو، تجدد ایرانی مستقیماً با تکوین شرایط سوژگی و «تجدید» ساختارهای آگاهی و نظم معنائی پیوسته است".
فهرست کلی مطالب کتاب عبارت است از:
مقدمه
فصلگفتار نخست
از زبانشناسی تا پدیدارشناسی اجتماعی زبان؛
در تاریخِ نظریة زبان و چیستی زبان
فصلگفتار دوم
پدیدارشناسی اجتماعی زبانِ متعارف؛
در دیسیپلینهای مدرن زبان
فصلگفتار سوم
از زبان متعارف تا گفتمان اجتماعی
در چیستی گفتمان و شرایط ظهور آن
فصلگفتار چهارم
از زبان متعارف تا گفتمان اجتماعی
در نسبت گفتمان با تاریخ و جامعه
فصلگفتار پنجم
از زبان متعارف تا گفتمان اجتماعی
در روششناسی تحلیل گفتمان
فصلگفتار ششم
تحولات زبانهای ایرانی و جهان ایرانی؛
در نقد دورهبندی سهگانة تاریخ ایران
فصلگفتار هفتم
مسائل زبانهای ایرانی؛
در تقابل و تضارب زبانهای ایرانی و زبانهای بیگانه
فصلگفتار هشتم
تجدد ایران
گسستها و واسازیهای زبان فارسی
فصلگفتار نهم
تجدد ایرانی گفتمانهای اجتماعی؛
گفتمان سنت
فصلگفتار دهم
تجدد ایرانی گفتمانهای اجتماعی؛
گفتمان قدرت ـ ایدئولوژی
فصلگفتار یازدهم
تجدد ایرانی گفتمانهای اجتماعی؛
گفتمان تجدد ـ کلانشهری
فصلگفتار دوازدهم
تجدد ایرانی
گفتمانهای روشنفکری و دانشگاهی
فصلگفتار سیزدهم
تجدد ایرانی
وضعیت چند گفتمانی جامعة ایرانی و مشکل تضاد اجتماعی
فصلگفتار چهاردهم
آیندة گفتمانهای ایرانی
مطالعه کتاب را به تمام علاقمندان، دانشجویان و اصحاب علوم اجتماعی توصیه می نماییم.
#دفترشهرقزوین-#انجمن #جامعه شناسی ایران
@ISA_QCO
Telegram
attach 📎
👍1
دکتر رحیم محمدی
<unknown>
🔻همایش تخصصی:
ایران و کریدور زنگزور
زمینه ها و پیامدها
👤 دکتر رحیم محمدی
مدیر گروه جامعه شناسی ایران
«آگاهی ملی و جایگاه ایران در فلات ایران»
🎙مجله صوتی گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی، انجمن جامعهشناسی ایران
#فایل_صوتی _ ۲۶ امرداد ۱۴۰۴
@sociologyofislamiccountries20
کانال جامعه ایرانی:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi
ایران و کریدور زنگزور
زمینه ها و پیامدها
👤 دکتر رحیم محمدی
مدیر گروه جامعه شناسی ایران
«آگاهی ملی و جایگاه ایران در فلات ایران»
🎙مجله صوتی گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی، انجمن جامعهشناسی ایران
#فایل_صوتی _ ۲۶ امرداد ۱۴۰۴
@sociologyofislamiccountries20
کانال جامعه ایرانی:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi
❤1
نکته اما تلخ:
ویدیویی میدیدم همین نخست وزیر رژیم اسرائیل داشت نقشهی اسرائیلِ بزرگ را توضیح میداد، اونقدر بزرگ که در جنوب با ایران هممرز شده بود. یاد حرف مارکس افتادم مسألهی یهود به سادگی حل شدنی نیست. بعید میدانم خاورمیانه روز خوش ببیند.
#مسأله_یهود
#خاورمیانه
رحیم محمدی
۲۷ مرداد ۱۴۰۴
ویدیویی میدیدم همین نخست وزیر رژیم اسرائیل داشت نقشهی اسرائیلِ بزرگ را توضیح میداد، اونقدر بزرگ که در جنوب با ایران هممرز شده بود. یاد حرف مارکس افتادم مسألهی یهود به سادگی حل شدنی نیست. بعید میدانم خاورمیانه روز خوش ببیند.
#مسأله_یهود
#خاورمیانه
رحیم محمدی
۲۷ مرداد ۱۴۰۴
👍1👎1😢1
یه ریزه برای زینب موسوی
رحیم محمدی
۴ شهریور ۱۴۰۴
من آن ویدیوی شوخی خانم موسوی را نگاه کردم که البته اگر از چند واژهی اروتیک او بگذریم که کاشکی نبود، ولی به هر حال طنز و طنّازی اینجور چیزها هم دارد.
معلوم است این ستیزندگان با زینب موسوی، هيچ وقت "مثنوی معنوی" مولوی را نخواندهاند، چشمتان روز بد نبیند کابارههایی دارد بیا و ببین...
بابا جان شوخی و طنز را هم نباید به هر قیمتی محدود کرد، آخه این مقدسسازیها دیگه چیه؟
اتفاقا با فردوسی و حافظ و مولوی و پیامبران و امامان هم شوخی لازم است، اینقدر هم نباید دچار افسون و افسونزدگی شد. به اشاره بگویم ذهن و فرهنگ ایرانی- اسلامی کم دچار خرافه و افسون و افسانه نیست. گاهی به این بیماری تاریخی هم فکر بکنید.
آگاهان بهتر میدانند طنز و شوخی با "هر چیز مقدس پنداشته شدهای" موجب میشود، آدمها اندکی با مقدسات هم انتقادی برخورد کنند و آزاد از خرافه و افسون به آنها فکر کنند و مقداری از تعصبات و خرافات رها شوند.
امان از ذهنهای افسونزده ... امان از فرهنگ افسونزده ... امان از خرافه و تعصب...
شما فکر میکنید این نهنه مرده آرامش دوستدار چگونه متوجه "امتناع تفکر" شد؟ خب از همین جور کنشها و واکنشها دیگه
بابا جان فردوسی از مفاخر بزرگِ حکمت و ادب و تفکر ماست و ما هم امروز کم و بیش پی بردهایم که اگر شاهنامه نبود به احتمال زیاد معارف و جهانبینی و فرزانگی ایران پیش از اسلام به کلی فراموش میشد و به محاق تاريکیها میرفت، چنانکه بخش زیادی از آن رفت، اما همهی اینها مانع نمیشود که ما شاهنامه را دستمایهی طنز و شوخی نکنیم. اتفاقاً اینها طنزخوری خوبی دارند.
بابا جان در گذشته ایرانیها فقط ۱۴ معصوم داشتند، شما را به مقدساتتان دیگه فردوسی نهنه مرده را هم به معصومین اضافه نکنید. لطفاً برای آزادی هم یک محدودهای قائل بشوید.
کانال جامعه ایرانی
#زینب_موسوی
#طنز
#شاهنامه
رحیم محمدی
۴ شهریور ۱۴۰۴
من آن ویدیوی شوخی خانم موسوی را نگاه کردم که البته اگر از چند واژهی اروتیک او بگذریم که کاشکی نبود، ولی به هر حال طنز و طنّازی اینجور چیزها هم دارد.
معلوم است این ستیزندگان با زینب موسوی، هيچ وقت "مثنوی معنوی" مولوی را نخواندهاند، چشمتان روز بد نبیند کابارههایی دارد بیا و ببین...
بابا جان شوخی و طنز را هم نباید به هر قیمتی محدود کرد، آخه این مقدسسازیها دیگه چیه؟
اتفاقا با فردوسی و حافظ و مولوی و پیامبران و امامان هم شوخی لازم است، اینقدر هم نباید دچار افسون و افسونزدگی شد. به اشاره بگویم ذهن و فرهنگ ایرانی- اسلامی کم دچار خرافه و افسون و افسانه نیست. گاهی به این بیماری تاریخی هم فکر بکنید.
آگاهان بهتر میدانند طنز و شوخی با "هر چیز مقدس پنداشته شدهای" موجب میشود، آدمها اندکی با مقدسات هم انتقادی برخورد کنند و آزاد از خرافه و افسون به آنها فکر کنند و مقداری از تعصبات و خرافات رها شوند.
امان از ذهنهای افسونزده ... امان از فرهنگ افسونزده ... امان از خرافه و تعصب...
شما فکر میکنید این نهنه مرده آرامش دوستدار چگونه متوجه "امتناع تفکر" شد؟ خب از همین جور کنشها و واکنشها دیگه
بابا جان فردوسی از مفاخر بزرگِ حکمت و ادب و تفکر ماست و ما هم امروز کم و بیش پی بردهایم که اگر شاهنامه نبود به احتمال زیاد معارف و جهانبینی و فرزانگی ایران پیش از اسلام به کلی فراموش میشد و به محاق تاريکیها میرفت، چنانکه بخش زیادی از آن رفت، اما همهی اینها مانع نمیشود که ما شاهنامه را دستمایهی طنز و شوخی نکنیم. اتفاقاً اینها طنزخوری خوبی دارند.
بابا جان در گذشته ایرانیها فقط ۱۴ معصوم داشتند، شما را به مقدساتتان دیگه فردوسی نهنه مرده را هم به معصومین اضافه نکنید. لطفاً برای آزادی هم یک محدودهای قائل بشوید.
کانال جامعه ایرانی
#زینب_موسوی
#طنز
#شاهنامه
❤6👍6👎6
شـهر پیر پسر کم ندارد!
رحیم محمدی
پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴
روز سهشنبه ۱۴ مرداد که مصادف با سالروز مشروطیّت بود، رفتم در یکی از سالنهای سینمایی مگامال کوروش نشستم و بیش از سه ساعت فیلم بلند «پیر پسر» ساختهی آقای اکتای براهنی را تماشا کردم. از نام فیلم که متضاد «پیر دختر» است از قبل حدس زده بودم، فیلم در حوزهی خانواده و «روابط زن و مرد» خواهد بود. اما اعتراف میکنم ماجراهای صریح فیلم مقداری از حد انتظار من فراتر بود و گمان نمیکردم فیلم تا این میزان به یک مسألهی مزمن ایرانی که در روابط زنان و مردان پنهان است، نزدیک شود.
داستان فیلم قطعاً از زنکشیها و همسرکشیها و دخترکشیهایی که در دهههای اخیر در شهرها و روستاهای ما بیش از اندازه زیاد شده است، متأثر است و از این درد اخلاقی و عاطفی و فرهنگی روایتی مختار ساخته و خواسته گوشهای از آن را مقداری بیشتر از معمول بکاود. بالاخره در آخرهای فیلم معلوم میشود پدر خانواده که با دو پسر پُر سن و سال و مجرد خود زندگی میکند، یک معشوقه و دو همسر قبلی خود را کشته و در جایی از خانهی خود دفن کرده است.
داستان فیلم کوشیده پرده از روی «جنبههایِ تاریکِ روابط دو جنس مخالف در ایران» بردارد و تماشاچی را مقداری صریحتر به اندرونیِ پنهان روابط زن و مرد یا دختر و پسر ببرد و ذهن و عاطفهی او را درگیر این بیماری اجتماعی ـ روانی بکند و به یاد او بیاورد، خیلی باید از اخلاق و فرهنگ و عواطفی که قاتلهای بالقوه میپرورند، ترسید و البته که من ترسیدم! زیرا نهانخانههایِ تاریخی مردسالاری و پدرسالاری ایرانی ـ اسلامی را مقداری میفهمم و کمی میدانم در اعماق پنهان بخشی از روابط زنان و مردان چه گذشته است. این فیلم فقط اندکی از چرک و گند این رابطهی تاریخی و عاشقانه را بیرون ریخته است که اگر بیشتر از این میشد، از بوی گندش کسی نمیتوانست بنشیند و فیلم را تماشا کند.
عزیزان از این دست فیلمها و داستانها و روایتها نترسیم و گاهی برای لحظاتی هم که شده با مسألهها و بیماریهای جمعی و عمومی خویش بیپرده مواجه شویم و در چیستی و سیر تکوین آنها فکر کنیم تا شاید درمانی برایشان پیدا شود.
کانال جامعه ایرانی
تلگرام:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi
واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/IxZpaituwxd9KpX9d8trxi
#فیلم
#پیر_پسر
#فیلم_و_زندگی_روزمره
#زن_کشی
رحیم محمدی
پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴
روز سهشنبه ۱۴ مرداد که مصادف با سالروز مشروطیّت بود، رفتم در یکی از سالنهای سینمایی مگامال کوروش نشستم و بیش از سه ساعت فیلم بلند «پیر پسر» ساختهی آقای اکتای براهنی را تماشا کردم. از نام فیلم که متضاد «پیر دختر» است از قبل حدس زده بودم، فیلم در حوزهی خانواده و «روابط زن و مرد» خواهد بود. اما اعتراف میکنم ماجراهای صریح فیلم مقداری از حد انتظار من فراتر بود و گمان نمیکردم فیلم تا این میزان به یک مسألهی مزمن ایرانی که در روابط زنان و مردان پنهان است، نزدیک شود.
داستان فیلم قطعاً از زنکشیها و همسرکشیها و دخترکشیهایی که در دهههای اخیر در شهرها و روستاهای ما بیش از اندازه زیاد شده است، متأثر است و از این درد اخلاقی و عاطفی و فرهنگی روایتی مختار ساخته و خواسته گوشهای از آن را مقداری بیشتر از معمول بکاود. بالاخره در آخرهای فیلم معلوم میشود پدر خانواده که با دو پسر پُر سن و سال و مجرد خود زندگی میکند، یک معشوقه و دو همسر قبلی خود را کشته و در جایی از خانهی خود دفن کرده است.
داستان فیلم کوشیده پرده از روی «جنبههایِ تاریکِ روابط دو جنس مخالف در ایران» بردارد و تماشاچی را مقداری صریحتر به اندرونیِ پنهان روابط زن و مرد یا دختر و پسر ببرد و ذهن و عاطفهی او را درگیر این بیماری اجتماعی ـ روانی بکند و به یاد او بیاورد، خیلی باید از اخلاق و فرهنگ و عواطفی که قاتلهای بالقوه میپرورند، ترسید و البته که من ترسیدم! زیرا نهانخانههایِ تاریخی مردسالاری و پدرسالاری ایرانی ـ اسلامی را مقداری میفهمم و کمی میدانم در اعماق پنهان بخشی از روابط زنان و مردان چه گذشته است. این فیلم فقط اندکی از چرک و گند این رابطهی تاریخی و عاشقانه را بیرون ریخته است که اگر بیشتر از این میشد، از بوی گندش کسی نمیتوانست بنشیند و فیلم را تماشا کند.
عزیزان از این دست فیلمها و داستانها و روایتها نترسیم و گاهی برای لحظاتی هم که شده با مسألهها و بیماریهای جمعی و عمومی خویش بیپرده مواجه شویم و در چیستی و سیر تکوین آنها فکر کنیم تا شاید درمانی برایشان پیدا شود.
کانال جامعه ایرانی
تلگرام:
https://www.tg-me.com/RahimMohamadi
واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/IxZpaituwxd9KpX9d8trxi
#فیلم
#پیر_پسر
#فیلم_و_زندگی_روزمره
#زن_کشی
Telegram
جامعه ایرانی
دغدغهها و توضیحات جامعهشناختی از جامعه ایرانی ـ..ـ دکتر رحیـم محـمّدی
Sociology
رحیم محمدی
Rahim mohamadi
Rahim mohammadi
Sociology
رحیم محمدی
Rahim mohamadi
Rahim mohammadi
👍7❤4
Forwarded from ایبنا (خبرگزاری کتاب ایران)
📚احیای دنیای حافظ در شعر شهریار/خلا محسوس نپرداختن به ادبیات به ساحت فلسفه و نظریه در ادبیات فارسی
رحیم محمدی، نویسنده و جامعهشناس معتقد است که شهریار در میان همعصران خود شاعری استثنایی محسوب میشود که خاستگاه اندیشهای و جهانبینی حافظ را داشت و اشعارش ما را با جهان حافظ پیوند میزند.👇
b2n.ir/g92208
🆔@ibnaibna
رحیم محمدی، نویسنده و جامعهشناس معتقد است که شهریار در میان همعصران خود شاعری استثنایی محسوب میشود که خاستگاه اندیشهای و جهانبینی حافظ را داشت و اشعارش ما را با جهان حافظ پیوند میزند.👇
b2n.ir/g92208
🆔@ibnaibna
Forwarded from ایبنا (خبرگزاری کتاب ایران)
📚شهریار به زمانه و زمینه خودش تعلق نداشت/او معاصر ما نیست
رحیم محمدی گفت: شهریار به زمانه و زمینه خودش تعلقی نداشت و این از گرفتاریهای شهریار به لحاظ معرفت شناختی است. او به دنیای سعدی و حافظ تعلق داشت و گذشته سعادت، شقاوت و آینده را چنان میدید که حافظ میدید گرچه حافظ و سعدی با عصر خودشان معاصر بودند و معاصرت داشتند اما آیا شهریار سخنگوی عصر خودش بود؟👇
b2n.ir/a27813
@ibnaibna
رحیم محمدی گفت: شهریار به زمانه و زمینه خودش تعلقی نداشت و این از گرفتاریهای شهریار به لحاظ معرفت شناختی است. او به دنیای سعدی و حافظ تعلق داشت و گذشته سعادت، شقاوت و آینده را چنان میدید که حافظ میدید گرچه حافظ و سعدی با عصر خودشان معاصر بودند و معاصرت داشتند اما آیا شهریار سخنگوی عصر خودش بود؟👇
b2n.ir/a27813
@ibnaibna
👍2❤1