پذیرش بی قید و شرط
پذیرش رفتار های اشتباه فرزند!
🧶@rismanmagazine
پذیرش تمامی رفتار ها، احساسات و نگرش های دیگری
پذیرش رفتار های اشتباه فرزند!
کارل راجرز
🧶@rismanmagazine
❤8🕊2
در دهه 50 میلادی، سالومون اَش - روانشناس آمریکایی - مجموعهای از آزمایش های معروف رو انجام داد که نشانگر بود که تا چه حد نظر و قضاوت افراد میتواند تحت تأثیر گروه قرار بگیرد.
آزمایش بدین شکل انجام شده است:
تصور کنید در یک تست بینایی سنجی شرکت کردید. چند فرد دیگر هم همراه تو هستند (دستیاران آزمایش کننده). یک خط نمونه وجود دارد و سه خط دیگر در اندازه های متفاوت قرار داده میشود. هر آزمودنی باید بگوید کدام خط هم اندازه با خط نمونه است.
در بعضی موارد همه درست جواب میدهند، اما در ۱۲ مرحلهی اصلی (Critical Trials)، دستیاران آزمایش کننده که به عنوان افراد عادی دیگری که تست میدهند، عمداً جواب غلط میدهند.
سؤال: تو نظر واقعی خودت را میگویی یا با گروه هماهنگ میشوی ؟
📊 نتایج:
حدود ۷۵٪ شرکتکنندهها حداقل یک بار با گروه همنوایی کردند، حتی وقتی میدانستند جواب غلط است.
به طور میانگین، افراد یکسوم مواقع پاسخ نادرست گروه را تکرار میکردند.
حضور فقط یک نفر که جواب درست بدهد، میزان همنوایی را به شدت پایین آورد (۵ تا ۱۰٪).
هرچه تعداد افراد گروه بیشتر از ۳ نفر میشد، احتمال همنوایی هم بیشتر میشد.
در شرایط کنترل (بدون فشار گروه)، افراد ۹۹٪ مواقع جواب درست را انتخاب میکردند.
💡 دلایل همنوایی:
وقتی از شرکتکننده ها پرسیدند چرا با گروه همراه شدند، بیشتر گفتند:
نمیخواستند مسخره یا طرد بشوند.
بعضیها هم فکر کردند گروه باهوشتر از خودشان است.
⚖️ نکات کلیدی:
فشار اجتماعی میتواند باعث میشود افراد واقعیت را نبینند و خود را فریب دهند.
داشتن حتی یک همراهِ مخالف، قدرت زیادی در کاهش همنوایی دارد.
همنوایی وقتی بیشتر میشود که: گروه بزرگتر باشد، کار سختتر باشد، یا اعضای گروه از نظر اجتماعی معتبرتر به نظر برسند.
برعکس، وقتی فردی بتواند نظرش را خصوصی اعلام کند، میزان همنوایی به شدت کاهش پیدا میکند.
📌 اهمیت:
این آزمایش نشان داد که ما انسانها، خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنیم، تحت تأثیر فشار جمع قرار میگیریم. در زندگی واقعی، در موقعیتهای پیچیدهتر و فشارهای شدیدتر، این اثر میتواند حتی قویتر نیز عمل کند.
✍مشکات احمدزاده
منبع
🧶@rismanmagazine
آزمایش بدین شکل انجام شده است:
تصور کنید در یک تست بینایی سنجی شرکت کردید. چند فرد دیگر هم همراه تو هستند (دستیاران آزمایش کننده). یک خط نمونه وجود دارد و سه خط دیگر در اندازه های متفاوت قرار داده میشود. هر آزمودنی باید بگوید کدام خط هم اندازه با خط نمونه است.
در بعضی موارد همه درست جواب میدهند، اما در ۱۲ مرحلهی اصلی (Critical Trials)، دستیاران آزمایش کننده که به عنوان افراد عادی دیگری که تست میدهند، عمداً جواب غلط میدهند.
سؤال: تو نظر واقعی خودت را میگویی یا با گروه هماهنگ میشوی ؟
📊 نتایج:
حدود ۷۵٪ شرکتکنندهها حداقل یک بار با گروه همنوایی کردند، حتی وقتی میدانستند جواب غلط است.
به طور میانگین، افراد یکسوم مواقع پاسخ نادرست گروه را تکرار میکردند.
حضور فقط یک نفر که جواب درست بدهد، میزان همنوایی را به شدت پایین آورد (۵ تا ۱۰٪).
هرچه تعداد افراد گروه بیشتر از ۳ نفر میشد، احتمال همنوایی هم بیشتر میشد.
در شرایط کنترل (بدون فشار گروه)، افراد ۹۹٪ مواقع جواب درست را انتخاب میکردند.
💡 دلایل همنوایی:
وقتی از شرکتکننده ها پرسیدند چرا با گروه همراه شدند، بیشتر گفتند:
نمیخواستند مسخره یا طرد بشوند.
بعضیها هم فکر کردند گروه باهوشتر از خودشان است.
⚖️ نکات کلیدی:
فشار اجتماعی میتواند باعث میشود افراد واقعیت را نبینند و خود را فریب دهند.
داشتن حتی یک همراهِ مخالف، قدرت زیادی در کاهش همنوایی دارد.
همنوایی وقتی بیشتر میشود که: گروه بزرگتر باشد، کار سختتر باشد، یا اعضای گروه از نظر اجتماعی معتبرتر به نظر برسند.
برعکس، وقتی فردی بتواند نظرش را خصوصی اعلام کند، میزان همنوایی به شدت کاهش پیدا میکند.
📌 اهمیت:
این آزمایش نشان داد که ما انسانها، خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنیم، تحت تأثیر فشار جمع قرار میگیریم. در زندگی واقعی، در موقعیتهای پیچیدهتر و فشارهای شدیدتر، این اثر میتواند حتی قویتر نیز عمل کند.
✍مشکات احمدزاده
منبع
🧶@rismanmagazine
Verywell Mind
The Asch Conformity Experiments
During the 1950s, psychologist Solomon Asch conducted a series of experiments designed to demonstrate the power of conformity in groups.
❤6🕊2
فیلم (Last Night in Soho) اثر ادگار رایت (۲۰۲۱) یکی از آن فیلمهایی است که در نگاه اول جذاب و پرزرق و برق به نظر میرسد، اما وقتی کمی عمیقتر میشویم، نقاط قوت و ضعف آشکاری پیدا میکند.
نقاط قوت فیلم:
۱. کارگردانی و سبک بصری درخشان
۲. عملکرد خوب بازیگران
۳. موسیقی و طراحی صدا
۴. ایده اولیه جذاب
نقاط ضعف و نقدها:
۱. سردرگمی در تون و ژانر:
فیلم در نیمه اول به شدت جذاب و روانشناختی است، اما در نیمه دوم به سمت یک اسلشر معمولی میلغزد. این تغییر جهت ناگهانی، فیلم را از یک اثر عمیق روانشناختی به یک درام ترسناک سطحی تقلیل میدهد.
۲. شخصیتپردازی ضعیف:
شخصیت الایزا در طول فیلم رشد چندانی ندارد و بیشتر به عنوان یک «تماشاچی» در داستان سندی عمل میکند. علاوه بر این، شخصیتهای مرد فیلم (به جز جک) بسیار کلیشهای و تکبعدی هستند. حتی شخصیت سندی نیز در نیمه دوم فیلم تا حدی مسخ شده و از پیچیدگی خارج میشود.
۳. پرداخت سطحی به مضامین اجتماعی:
فیلم قصد دارد درباره سوءاستفاده از زنان، فمینیسم و نوستالژی صحبت کند، اما در نهایت این مضامین را به شکل واضح و عمیقی بررسی نمیکند. به عنوان مثال، پایانبندی فیلم که در آن ارواح قربانیان به انتقامگیری میپردازند، بیشتر شبیه به یک پایان فانتزی و سادهانگارانه است تا یک commentary اجتماعی قدرتمند.
۴. پایین آمدن از اوج در میانه فیلم:
فیلم در سکانسهای اولیه که الایزا خود را در دهه ۶۰ میبیند، به اوج زیباییشناسانه و روایی میرسد، اما هرچه به انتها نزدیک میشویم، از خلاقیت و عمق آن کاسته میشود و به یک داستان پیشپاافتاده روح انتقامجو تبدیل میشود.
«دیشب در سوهو» یک فیلم دیدنی اما ناکامل است. اگر شما عاشق سبک بصری ادگار رایت باشید یا از دیدن بازآفرینی دهه ۶۰ لندن لذت ببرید، قطعاً از تماشای آن سود خواهید برد. اما اگر به دنبال یک تریلر روانشناختی عمیق با پایانبندی قوی هستید، ممکن است کمی ناامید شوید.
این فیلم بیشتر شبیه به یک کلیپ موزیکال بلند و زیباست تا یک اثر روانکاوانه. با این حال، به خاطر خلاقیت بصری و عملکرد خوب بازیگرانش، ارزش یک بار تماشا را دارد.
🧶@rismanmagazine
نقاط قوت فیلم:
۱. کارگردانی و سبک بصری درخشان
۲. عملکرد خوب بازیگران
۳. موسیقی و طراحی صدا
۴. ایده اولیه جذاب
نقاط ضعف و نقدها:
۱. سردرگمی در تون و ژانر:
فیلم در نیمه اول به شدت جذاب و روانشناختی است، اما در نیمه دوم به سمت یک اسلشر معمولی میلغزد. این تغییر جهت ناگهانی، فیلم را از یک اثر عمیق روانشناختی به یک درام ترسناک سطحی تقلیل میدهد.
۲. شخصیتپردازی ضعیف:
شخصیت الایزا در طول فیلم رشد چندانی ندارد و بیشتر به عنوان یک «تماشاچی» در داستان سندی عمل میکند. علاوه بر این، شخصیتهای مرد فیلم (به جز جک) بسیار کلیشهای و تکبعدی هستند. حتی شخصیت سندی نیز در نیمه دوم فیلم تا حدی مسخ شده و از پیچیدگی خارج میشود.
۳. پرداخت سطحی به مضامین اجتماعی:
فیلم قصد دارد درباره سوءاستفاده از زنان، فمینیسم و نوستالژی صحبت کند، اما در نهایت این مضامین را به شکل واضح و عمیقی بررسی نمیکند. به عنوان مثال، پایانبندی فیلم که در آن ارواح قربانیان به انتقامگیری میپردازند، بیشتر شبیه به یک پایان فانتزی و سادهانگارانه است تا یک commentary اجتماعی قدرتمند.
۴. پایین آمدن از اوج در میانه فیلم:
فیلم در سکانسهای اولیه که الایزا خود را در دهه ۶۰ میبیند، به اوج زیباییشناسانه و روایی میرسد، اما هرچه به انتها نزدیک میشویم، از خلاقیت و عمق آن کاسته میشود و به یک داستان پیشپاافتاده روح انتقامجو تبدیل میشود.
«دیشب در سوهو» یک فیلم دیدنی اما ناکامل است. اگر شما عاشق سبک بصری ادگار رایت باشید یا از دیدن بازآفرینی دهه ۶۰ لندن لذت ببرید، قطعاً از تماشای آن سود خواهید برد. اما اگر به دنبال یک تریلر روانشناختی عمیق با پایانبندی قوی هستید، ممکن است کمی ناامید شوید.
این فیلم بیشتر شبیه به یک کلیپ موزیکال بلند و زیباست تا یک اثر روانکاوانه. با این حال، به خاطر خلاقیت بصری و عملکرد خوب بازیگرانش، ارزش یک بار تماشا را دارد.
🧶@rismanmagazine
❤4👍1
🩵 نظریه جامعهفرهنگی ویگوتسکی 🩵
چرا رشد ما بدون دیگران ممکن نیست؟
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا بعضی چیزها را فقط وقتی یاد میگیریم که کسی کنارمان باشد؟ مثلاً وقتی پدر یا مادر دوچرخهسواری را به ما یاد میدهند، یا وقتی همکارمان کار با یک نرمافزار را قدم به قدم نشانمان میدهد. این دقیقاً همان جایی است که نظریه جامعهفرهنگی (Sociocultural Theory) وارد میشود.
پیاژه شناخت و معرفت را بیشتر امری جهانی و ثابت میدانست که صرفا به اجسام اطراف کودک و خود آن توجه دارد. در حالی که ویگوتسکی تأکید داشت، رشد میتواند در فرهنگهای مختلف، مسیرهای متفاوتی داشته باشد و طبق آن فاکتور های اجتماعی و انسانی بیشتری در رشد کودک مؤثرند.
[ این نظریه که توسط لِو ویگوتسکی، روانشناس روسی، پایهگذاری شد که بر نقش اساسی جامعه، فرهنگ و تعاملات اجتماعی در یادگیری و رشد تأکید دارد. بر اساس این دیدگاه، یادگیری فرآیندی فردی و جدا از دیگران نیست، بلکه شدیداً به محیط اجتماعی و فرهنگی ما گره خورده است. طبق نظریه ویگوتسکی، تعامل اجتماعی اساس رشد ذهنی است. مغز ما در تعامل با والدین، معلمان، دوستان و حتی فرهنگ عمومی جامعه شکل میگیرد.
یکی از نکات کلیدی نظریه ی ویگوتسکی، منطقه رشد نزدیک (Zone of Proximal Development) است. فاصلهای بین آنچه کودک میتواند به تنهایی انجام دهد و آنچه با کمک یک فرد با تجربه بیشتر قادر به یادگیریاش میشود. و این نکته، نظریه ی کامل تری را نسبت به پیاژه ارائه میدهد و بطور دگماتیسم به تاثیر اجتماع نمیپردازد. ]
× نکاتی که ویگوتسکی در نظریهاش به آنها پرداخته است،
• هر فرهنگ ابزارهای خاصی برای یادگیری دارد؛ مثلاً یک فرهنگ بر یادداشتبرداری تأکید میکند و دیگری بر تکرار شفاهی.
• ویگوتسکی باور داشت که بازی و تخیل، کودکان را فراتر از سن واقعیشان میبرد و به رشد مفاهیم انتزاعی کمک میکند. بدین طریق از بازی کردن، یادگیری شکل میگیرد.
• در آموزش، معلمان با شناخت "منطقه رشد نزدیک" میتوانند درسها را طوری طراحی کنند که دانشآموزان کمی فراتر از توان فعلیشان یاد بگیرند.
• در بازی و تربیت، والدین و مربیان با فراهمکردن فرصتهای بازی، به رشد اجتماعی و ذهنی کودک کمک میکنند.
• در زندگی روزمره، تعامل با افراد باتجربهتر، ارزشمندترین ابزار ما برای یادگیری و رشد است.
{جمعبندی}
نظریه جامعهفرهنگی ویگوتسکی نشان میدهد که رشد ما تنها نتیجه استعدادهای درونیمان نیست، بلکه محصول مستقیم جامعه، فرهنگ و افرادی است که با آنها در تعامل هستیم. به زبان ساده: بدون دیگران، ما همان آدمی نمیشویم که هستیم.
✍️ مشکات احمدزاده
منبع
🧶@rismanmagazine
چرا رشد ما بدون دیگران ممکن نیست؟
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا بعضی چیزها را فقط وقتی یاد میگیریم که کسی کنارمان باشد؟ مثلاً وقتی پدر یا مادر دوچرخهسواری را به ما یاد میدهند، یا وقتی همکارمان کار با یک نرمافزار را قدم به قدم نشانمان میدهد. این دقیقاً همان جایی است که نظریه جامعهفرهنگی (Sociocultural Theory) وارد میشود.
پیاژه شناخت و معرفت را بیشتر امری جهانی و ثابت میدانست که صرفا به اجسام اطراف کودک و خود آن توجه دارد. در حالی که ویگوتسکی تأکید داشت، رشد میتواند در فرهنگهای مختلف، مسیرهای متفاوتی داشته باشد و طبق آن فاکتور های اجتماعی و انسانی بیشتری در رشد کودک مؤثرند.
[ این نظریه که توسط لِو ویگوتسکی، روانشناس روسی، پایهگذاری شد که بر نقش اساسی جامعه، فرهنگ و تعاملات اجتماعی در یادگیری و رشد تأکید دارد. بر اساس این دیدگاه، یادگیری فرآیندی فردی و جدا از دیگران نیست، بلکه شدیداً به محیط اجتماعی و فرهنگی ما گره خورده است. طبق نظریه ویگوتسکی، تعامل اجتماعی اساس رشد ذهنی است. مغز ما در تعامل با والدین، معلمان، دوستان و حتی فرهنگ عمومی جامعه شکل میگیرد.
یکی از نکات کلیدی نظریه ی ویگوتسکی، منطقه رشد نزدیک (Zone of Proximal Development) است. فاصلهای بین آنچه کودک میتواند به تنهایی انجام دهد و آنچه با کمک یک فرد با تجربه بیشتر قادر به یادگیریاش میشود. و این نکته، نظریه ی کامل تری را نسبت به پیاژه ارائه میدهد و بطور دگماتیسم به تاثیر اجتماع نمیپردازد. ]
× نکاتی که ویگوتسکی در نظریهاش به آنها پرداخته است،
• هر فرهنگ ابزارهای خاصی برای یادگیری دارد؛ مثلاً یک فرهنگ بر یادداشتبرداری تأکید میکند و دیگری بر تکرار شفاهی.
• ویگوتسکی باور داشت که بازی و تخیل، کودکان را فراتر از سن واقعیشان میبرد و به رشد مفاهیم انتزاعی کمک میکند. بدین طریق از بازی کردن، یادگیری شکل میگیرد.
• در آموزش، معلمان با شناخت "منطقه رشد نزدیک" میتوانند درسها را طوری طراحی کنند که دانشآموزان کمی فراتر از توان فعلیشان یاد بگیرند.
• در بازی و تربیت، والدین و مربیان با فراهمکردن فرصتهای بازی، به رشد اجتماعی و ذهنی کودک کمک میکنند.
• در زندگی روزمره، تعامل با افراد باتجربهتر، ارزشمندترین ابزار ما برای یادگیری و رشد است.
{جمعبندی}
نظریه جامعهفرهنگی ویگوتسکی نشان میدهد که رشد ما تنها نتیجه استعدادهای درونیمان نیست، بلکه محصول مستقیم جامعه، فرهنگ و افرادی است که با آنها در تعامل هستیم. به زبان ساده: بدون دیگران، ما همان آدمی نمیشویم که هستیم.
✍️ مشکات احمدزاده
منبع
🧶@rismanmagazine
Verywell Mind
What Is Sociocultural Theory?
Sociocultural theory explains how social interaction and culture shape learning and cognitive development. Learn how Vygotsky’s theory works.
❤6
🔮 تحلیل رویا از نظر روانشناسان مختلف
📚 موضوع رویا و تحلیل آن، از گذشته تاکنون یکی از جذابترین و در عین حال پیچیدهترین مباحث روانشناسی بوده است. هر روانشناس بزرگ با توجه به رویکرد خود، تعبیر و تفسیر متفاوتی از خواب ارائه داده و همین تفاوتها باعث شده مطالعه رویا نه تنها راهی برای شناخت ذهن فردی، بلکه دریچهای برای فهم عمیقتر روان انسان باشد.
🧠 فروید(رویا، راهی برای ورود به ناخودآگاه):
فروید نخستین کسی بود که به طور علمی به بررسی و تحلیل رویا پرداخت.
او در کتاب معروف تعبیر رویا بیان کرد که رویاها راهی به سوی ناخودآگاه هستند. از نظر او رویاها بازتابی از احساسات سرکوب شده و تمایلات جنسی و پرخاشگرانه ناخودآگاه هستند.
از نظر او رویا دولایه دارد:
۱) محتوای آشکار(همان چیزی که در خواب میبینیم).
۲) محتوای نهفته(معنای پنهان و ناخودآگاه که پشت نمادها و تصاویر خواب قرار دارد).
از نظر فروید برخی مکانیزمهای دفاعی مانند جابجایی، نمادسازی و فشردهسازی باعث تغییر شکل محتوای نهفته به محتوای آشکار میشوند.
🖇 یونگ(رویا، به عنوان پیام ناخودآگاه شخصی و جمعی):
یونگ شاگرد فروید بود اما دیدگاهی متفاوت داشت؛ او معتقد که رویا فقط بازتاب امیال سرکوب شده نیست، بلکه ابزاری برای خودشناسی و رشد روانی است.
او معتقد بود ناخودآگاه شخصی(خاطرات و تجربیات فردی) و ناخودآگاه جمعی(لایهی عمیق تر از روان که شامل کهن الگوهای مشترک بین همه انسانها است) میشود.
رویاها از نظر یونگ نوعی پیام از ناخودآگاه هستند که به ما کمک میکنند بخشهای سرکوب شده شخصیتمان را بشناسیم و به سمت ایجاد تعادل روانی قدم برداریم.
یونگ با پیوند دادن نمادهای خواب به اسطورهها، افسانهها و کهن الگوهای فرهنگی معنا را گسترش میداد تا پیام ناخودآگاه روشنتر شود.
✅ آدلر(رویا، راهی برای جبران و تلاش برای برتری):
آدلر رویاها را بازتاب تلاش فرد برای جبران کمبودها و رسیدن به برتری میدانست.او کمتر روی نمادها تمرکز داشت و بیشتر بر این نکته که رویاها چطور میتوانند شیوه زندگی و نگرش کلی فرد را نشان دهند؛ مثلاً کسی که در زندگی احساس ضعف میکند، ممکن است خواب ببیند که در حال پرواز یا قهرمانی است.
🧩 مکتب گشتالت(رویا، راهی برای بیان مستقیم احساسات):
درمانگران گشتالت رویا را پیامی از خود میدانستند.
آنها معتقد بودند هر عنصر خواب( مانند درخت، حیوان یا حتی یک وسیله) بخشی از شخصیت فرد رویابین هستند.
از نظر درمانگران گشتالت رویاها محیطی برای تمرین مواجه با احساسات، رفتار و تضادهای درونی هستند؛ این روش به فرد کمک میکند تا با تمام بخشهای سرکوب شده خود ارتباط برقرار کند.
🧶 روانشناسی معاصر:
در قرن ۲۰ و ۲۱، علاوه بر دیدگاههای روانکاوانه، تئوریهای علمیتری هم مطرح شد:
✓ فرضیه فعالسازی: خواب محصول فعالیت تصادفی مغز در طول خواب REM است و ذهن تلاش میکند آن را به یک روایت معنادار تبدیل کند.
✓ نظریه پردازش حافظه: خواب به ادغام خاطرات و یادگیری کمک میکند و بخشهایی از تجربیات روزانه در قالب رویا ظاهر میشوند.
✓ دیدگاه شناختی: رویا ادامه همان فرایندهای فکری بیداری است؛ یعنی ذهن در خواب هم همان دغدغهها و مشکلات روزمره را پردازش میکند.
✨ درنهایت تحلیل خواب فرصتی است برای شناخت بهتر ذهن، احساسات و مسیر رشد فردی.
✍نسترن پیرامون
🧶@rismanmagazine
📚 موضوع رویا و تحلیل آن، از گذشته تاکنون یکی از جذابترین و در عین حال پیچیدهترین مباحث روانشناسی بوده است. هر روانشناس بزرگ با توجه به رویکرد خود، تعبیر و تفسیر متفاوتی از خواب ارائه داده و همین تفاوتها باعث شده مطالعه رویا نه تنها راهی برای شناخت ذهن فردی، بلکه دریچهای برای فهم عمیقتر روان انسان باشد.
🧠 فروید(رویا، راهی برای ورود به ناخودآگاه):
فروید نخستین کسی بود که به طور علمی به بررسی و تحلیل رویا پرداخت.
او در کتاب معروف تعبیر رویا بیان کرد که رویاها راهی به سوی ناخودآگاه هستند. از نظر او رویاها بازتابی از احساسات سرکوب شده و تمایلات جنسی و پرخاشگرانه ناخودآگاه هستند.
از نظر او رویا دولایه دارد:
۱) محتوای آشکار(همان چیزی که در خواب میبینیم).
۲) محتوای نهفته(معنای پنهان و ناخودآگاه که پشت نمادها و تصاویر خواب قرار دارد).
از نظر فروید برخی مکانیزمهای دفاعی مانند جابجایی، نمادسازی و فشردهسازی باعث تغییر شکل محتوای نهفته به محتوای آشکار میشوند.
🖇 یونگ(رویا، به عنوان پیام ناخودآگاه شخصی و جمعی):
یونگ شاگرد فروید بود اما دیدگاهی متفاوت داشت؛ او معتقد که رویا فقط بازتاب امیال سرکوب شده نیست، بلکه ابزاری برای خودشناسی و رشد روانی است.
او معتقد بود ناخودآگاه شخصی(خاطرات و تجربیات فردی) و ناخودآگاه جمعی(لایهی عمیق تر از روان که شامل کهن الگوهای مشترک بین همه انسانها است) میشود.
رویاها از نظر یونگ نوعی پیام از ناخودآگاه هستند که به ما کمک میکنند بخشهای سرکوب شده شخصیتمان را بشناسیم و به سمت ایجاد تعادل روانی قدم برداریم.
یونگ با پیوند دادن نمادهای خواب به اسطورهها، افسانهها و کهن الگوهای فرهنگی معنا را گسترش میداد تا پیام ناخودآگاه روشنتر شود.
✅ آدلر(رویا، راهی برای جبران و تلاش برای برتری):
آدلر رویاها را بازتاب تلاش فرد برای جبران کمبودها و رسیدن به برتری میدانست.او کمتر روی نمادها تمرکز داشت و بیشتر بر این نکته که رویاها چطور میتوانند شیوه زندگی و نگرش کلی فرد را نشان دهند؛ مثلاً کسی که در زندگی احساس ضعف میکند، ممکن است خواب ببیند که در حال پرواز یا قهرمانی است.
🧩 مکتب گشتالت(رویا، راهی برای بیان مستقیم احساسات):
درمانگران گشتالت رویا را پیامی از خود میدانستند.
آنها معتقد بودند هر عنصر خواب( مانند درخت، حیوان یا حتی یک وسیله) بخشی از شخصیت فرد رویابین هستند.
از نظر درمانگران گشتالت رویاها محیطی برای تمرین مواجه با احساسات، رفتار و تضادهای درونی هستند؛ این روش به فرد کمک میکند تا با تمام بخشهای سرکوب شده خود ارتباط برقرار کند.
🧶 روانشناسی معاصر:
در قرن ۲۰ و ۲۱، علاوه بر دیدگاههای روانکاوانه، تئوریهای علمیتری هم مطرح شد:
✓ فرضیه فعالسازی: خواب محصول فعالیت تصادفی مغز در طول خواب REM است و ذهن تلاش میکند آن را به یک روایت معنادار تبدیل کند.
✓ نظریه پردازش حافظه: خواب به ادغام خاطرات و یادگیری کمک میکند و بخشهایی از تجربیات روزانه در قالب رویا ظاهر میشوند.
✓ دیدگاه شناختی: رویا ادامه همان فرایندهای فکری بیداری است؛ یعنی ذهن در خواب هم همان دغدغهها و مشکلات روزمره را پردازش میکند.
✨ درنهایت تحلیل خواب فرصتی است برای شناخت بهتر ذهن، احساسات و مسیر رشد فردی.
✍نسترن پیرامون
🧶@rismanmagazine
❤7
فراخوان جذب همکاری با مجموعه ریسمان❗️🌟
کانون ریسمان از افراد مستعد و خلاق برای همکاری در تولید محتوای اینستاگرامی دعوت به عمل میآورد.
همکاری با کانون ریسمان برای شما رزومه معتبری خواهد بود🌟
برای اطلاعات بیشتر به روابط عمومی ریسمان پیام دهید:
@Rismanravabtomomi
🧶@rismanmagazine
کانون ریسمان از افراد مستعد و خلاق برای همکاری در تولید محتوای اینستاگرامی دعوت به عمل میآورد.
همکاری با کانون ریسمان برای شما رزومه معتبری خواهد بود🌟
برای اطلاعات بیشتر به روابط عمومی ریسمان پیام دهید:
@Rismanravabtomomi
🧶@rismanmagazine
❤1