Telegram Web Link
🌼🌿🌼🌿🌼


دلتنگ نگاهت شده ام ای دل و جانم
بازآی و ببین بی تو چه بی نام و نشانم

این دوریِ از روی تو سوق است به مردن
هرچند بعید است که خود زنده بمانم

#هما_گشتگر

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



گرچه خلوت گرچه خسته گرچه بی‌سو و سراغ
خواب‌هایی در قفس دیدیم با تعبیر باغ

از اناری حال دل پرسیدم امشب گفت: خون
لاله را گفتم: خبر تازه چه داری؟ گفت داغ!

سوگوارانیم و کاری بر نمی‌آید جز آه
لوک مست داغ بر گُرده چه دارد غیر ماغ؟

ما برادرهایمان را دفن کردیم ای دریغ
زیر حجم سایه‌ سنگین کاجی از کلاغ

عطسه‌های عافیت را ارج ننهادیم پس...
بوسه‌ افطارمان افتاد به وقت فراغ

می‌رود این روزها گل می‌دهد آغوش‌ها
باز عطر زلف یاری می‌خزد زیر دماغ

باز کوچه غرق لبخند و هیاهو‌ ‌می‌شود
باز هم گل می‌خریم از کودکی پشت چراغ

باز منقار قناری به غزل وا می‌شود
باغ را تحویل قمری می‌دهد یک روز زاغ

آرزو: گرمی‌فزای جمع یاران بودن است
چه تفاوت که می وصلیم یا نفت چراغ...


#حامد_عسکری
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


عاشق روی توام، خستهٔ هجرم چه کنی؟
نفسی از بر این عاشق مهجور مرو

دل رنجور مرا نیست به غیر از تو دوا
ای دوای دل ما، ار سر رنجور مرو


#اوحدی

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



همیشه گریه های زیر باران ماجرا دارد
که یک سر در پشیمانی ، سری هم در وفا دارد

میان خاطراتت آنچنان بر سینه می کوبم
که ثابت می کند یک دست هم گاهی صدا دارد

نبودت روزهایم را به قدری بی هویت کرد
که در تقویم من تنها غروب جمعه جا دارد

تصور می کنم عاشق شدن یک درد موروثیست
از آنجا که پدر عمریست در دستش عصا دارد

یقین دارم کسی ظرف دعا را جا به جا کرده
تو را من آرزو کردم کسی دیگر تو را دارد !


#علی_صفری
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



ای مُعلم سَخت می‌گيری بَر اين شاگردِ خود
من فَقَط دَرسی به نامِ عِشق از بَر كرده‌اَم !


#محمد_طباطبایی
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم

آن که می خواست برویم در دولت بگشاید
با که گویم که در خانه به رویش نگشودم

آمد آن دولت بیدار و مرا بخت فروخفت
من که یک عمر شب از دست خیالش نغنودم

آنکه می خواست غبار غمم از دل بزداید
آوخ آوخ که غبار رهش از پا نزدودم

یار سود از شرفم سر به ثریا و دریغا
که به پایش سر تعظیم به شکرانه نسودم

ای نسیم سحر آن شمع شبستان طرب را
گو به سر می رود از آتش هجران تودودم

جان فروشی مرا بین که به هیچش نخرد کس
این شد ای مایه امید ز سودای تو سودم

به غزل رام توان کرد غزالان رمیده
شهریارا غزلی هم به سزایش نسرودم

#استادشهریاجان
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


.

جمعه ها
می خواهم ات ...
اندکی مستانه تر
اندکی آهسته تر
جمعه ها
آرام باید
روی احساس
پا گذاشت..




#نوشین_جمشیدی

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


شنبه شد باده انگور سفارش دادم...
غزلےبا دف وسنتور سفارش دادم...

تا که یکشنبه شداز عشق عسل هاےلبت...
وسط مزرعه زنبور سفارش دادم...

من به دریاےلبت،روز دوشنبه زده ام...
روےامواج لبت،تور سفارش دادم...

چه عزیزاست سه شنبه که پس ازمدتها
رنگ موهاےتو را بور سفارش دادم...

عصر چهارشنبه نیا پاےقرار دل من...
چون که یک عالمه مامور سفارش دادم...

باز پنجشنبه،سر قبر غزل ها رفتم...
گریه کردم دو سه تا گور سفارش دادم...

جمعه هادست خودم نیست،دلم میگیرد.
استخوان دردم وساطورسفارش دادم..

#ناشناس

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
قشنگ ترین شعری که خوندید رو برامون کامنت کنید😊
🌼🌿🌼🌿🌼


⁣به هر چمن رسیده‌ام،از تو نشان ندیده‌ام
تو در کجا شکفته‌ای ، ای گلِ بی‌نظیر من؟

#حسین_منزوی

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



مفتون چشم کم نگه پر فتنه‌ات شوم
مجنون آهوانه نگه کردنت شوم

از صد قدم به ناوکی انداختی مرا
قربان دست و بازوی صید افکنت شوم

دامان سعی بر زده‌ای در هلاک من
ای من هلاک بر زدن دامنت شوم

زان تندخوتری که توانم ز بیم گشت
پیرامنت اگر همه پیراهنت شوم

کم می‌کنی نگاه ولی خوب می‌کنی
قربان طرح و وضع نگه کردنت شوم

کردی ز باده پیرهن عاشقانه چاک
شیدای چاک کردن پیراهنت شوم



محتشم_کاشانی
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


مـن گـرفـتـار شـبـم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده‌ام ...

سیب دندان‌زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم ، که فقط محض نگاه آمده‌ام ...

چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی ِ چاه آمده‌ام ...

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده‌ام ...

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده‌ام ...

#فریدون_مشیری

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


چشمانِ تو شعری ست که صد قافیه دارد
امّاچه کنم ؟ با دلِ من زاویه دارد!

این آبیِ بی واهمه،این شهرِستاره
چون علمِ نجوم است که صدفرضیه دارد

چشمانِ توچون معدنی ازنور وبلور است
البتّه غنی سازیِ آن حاشیه دارد!

این سفره ی رنگینِ قلمکار، کجایی ست؟
کزفلفل و نعناو نمک، ادویه دارد؟!

این باغِ پُراز برکت واین جنگلِ مخمل
بارانِ شکوفه است که هرثانیه دارد

این دُرّ ِیتیمی ست که دلخواهِ جهانی ست
هرعاشقِ دلخسته ازآن سهمیه دارد

اینقدر مرا از درِخود بازنگردان،
هرقطره ازاشکِ منِ عاشق،دیه دارد

من گریه کُنان قصدِتقرّب به تودارم
هرکس به تونزدیک شود آتیه دارد


حریری

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


زل  بر  تو،  شبی  زلال، سهمم  می‌شد
خوشبختی ِ بی‌ ملال،  سهمم  می‌شد

ای کاش  ته ِ  کافه‌ ای  از  ابر و عسل
دیدار ِ  تو   در  خیال،   سهمم  می‌شد

#شهراد_میدری

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


ساقی موافق نیست با پیمانه‌ی بعدی
سرمست باید رفت تا پیمانه‌ی بعدی

دل کندم از چشمانش و از خود نپرسیدم
چشمش چه خواهد کرد با دیوانه‌ی بعدی

عمری‌ست می‌آیند و می‌سوزند اما باز
از پیله بیرون می‌زند پروانه‌ی بعدی

بیهوده می‌گردی در این صحرا که هرگز نیست
گنجی در این ویرانه یا ویرانه‌ی بعدی

من آخرین مجنون صحراگرد این شهرم
ای دوستان! بدرود تا افسانه‌ی بعدی

#احسان‌انصاری


@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



‌‌‌‌‌از آن  نقّاش ِ بے همتا بُتی زیباست در چشمت
نشان از عالم بالا چہ روح افزاست در چشمت

تمّنا می ڪنم از تو بمانی در ڪنارم تا
ببینم بحرِ چشمانت، چرا غوغاست در چشمت؟

من از چشم ِ خدا بینم  ڪه  می بینم جمالت را
در این خیل ِ خیالاتم چہ حیرتهاست در چشمت

عجب چشم و بنا گوشی عجب حُسن و بَر و دوشی
نماندہ در سرم هوشی عجب بلواست در چشمت

ز چشمت نور ِ حق خواندم به تعریفت فرو ماندم
ڪہ در عشق تو پابندم صفا پیداست در چشمت

خدا اے خالق ِ هستی عجب نقشی نڪو بستی
ڪہ گویم من ز سر مستی نگہ گیراست در چشمت

همه نقش و نگار از من تمام ِ اعتبار از من
به هر شهر و دیار از من مگر حوّاست در چشمت

زدے با ابروان تیرم  مگر از جان ِ خود سیرم
نگاہ سخت وگیرایت چہ برق آساست در چشمت

میانِ مردم ِ چشمت شناور گشتہ ام با دل
و دیدم روح اعظم را ڪہ او بیناست در چشمت

تو چشمت بحر ِعمّان است ومن غوّاصِ آن دریا
بجز من ڪس نمی‌داند چہ واویلا است در چشمت

ز تو بحری  شدہ جانم تو بردے دین و ایمانم
ڪہ در سرما و در گرما دلم رسواست در چشمت

حبیبم  ای  بت ِ رعنا ڪہ در اعماق ِ این دریا
فقط از من بہ تنهایی، دل ِشیداست در چشمت


#حبیب_اله_خدابخشی
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼


عکس روی تو چو در آینه جام افتاد
عارف از خنده می در طمع خام افتاد

حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد

این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد

غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید
کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد

من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار
هر که در دایره گردش ایام افتاد

در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ
آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد

آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی
کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت
کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد

هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد

صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد


حافظ

@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



تا آیِنه‌ها، به من دهان کج کردند!
در من به تمامِ زندگی ، لج کردند!

دیدند که با تبِ تو ، من می‌میرم
تب‌ سنـجِ مـرا ، فرامـدرّج کردند!

#پرویز_شالی
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



آتشی ظاهر شد و پیدا و پنهانم بسوخت
شمع عشقش در گرفت و رشتهٔ جانم بسوخت

عشق جانان آتش است و جان من پروانه ای
منتش بر جان من کز عشق او جانم بسوخت

#شاه‌نعمت‌الله_ولی
@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
🌼🌿🌼🌿🌼



چشمان روشنت غزلی از بهار داشت
فصلی که عشق با دلِ تنگم قرار داشت

من کودکانه چشم به چشم تو دوختم
چون شیرِ کوچکی که خیال شکار داشت

از روزگار گفتی و با هم قدم زدیم
اما نه آن‌قَدَر که دلم انتظار داشت

من حرف می‌زدم که تو لب وا کنی، ولی
لب‌های کوچکت هوسِ اختصار داشت

با تو چه قصه‌ها که نمی‌گفت زندگی
با من چه غصه‌ها که بدِ روزگار داشت

رفتی شبیه آمدنت، ساده و غریب
چشمت نگفت با دلم آخر چه کار داشت

#پوریاشیرانی


@sherjanan

🌼🌿🌼🌿🌼
2024/05/17 02:12:43
Back to Top
HTML Embed Code: