کودتای ۱۲۹۹، آیتالله جنتی و بانو دلکش
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
سوم اسفندماه، سالروز چند رخداد است که به نظرم میتوان آنها را به یکدیگر ارتباط داد:
کودتای ۱۲۹۹
زادروز بانو دلکش، در ۱۳۰۳،
و زادروز آیتالله احمد جنتی در ۱۳۰۵ خورشیدی
آیتالله جنتی امروز از مرز ۹۵ سالگی میگذرد و در این سن، ایشان، هم یکی از اعضای شورای نگهبان و البته دبیر این شورا، هم عضو مجلس خبرگان رهبری و البته رئیس این مجلس، هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و هم عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ ۴ نهادی که از نظر ساختار نظام جمهوری اسلامی از جمله نهادهای مهم این نظام به شمار میروند. البته به نظر من اگر از منظر پایداری و پیشرفت ایران بنگریم بود یا نبود این نهادها چندان تفاوتی به حال ایران نمیکند و بلکه برخی از آنها اگر نباشند ایران احتمالا مسیر پیشرفت را با موانع کمتری خواهد پیمود. اما دوست داشته باشیم یا نه، این نهادها، نهادهایی مهم در نظام جمهوری اسلامی هستند که تصمیمهای آنها بر سرنوشت تمامی ایرانیان اثرگذار است؛ از این منظر قرار گرفتن فردی با این سن و سال، در ۴ نهاد مهم سیاسی کشور به گمانم سادهترین روش برای به ریشخند گرفتن اصول حکمرانی و دولتمداری در جهان امروز است.
تاریخ نشان داده است که کم اهمیت پنداشتن کارآمدی و توانمندی کنشگران کلیدی حاضر در ساختارها و نهادهای سیاسی کشورها، هزینههایی سنگین برای حکومتها و جوامع در پی داشته است؛ هزینههایی که خود را در شکل بحرانهای بزرگ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نشان دادهاند. هنگامی که این بحرانها نیز از راه رسیدند، رفته رفته جامعه به سمت هرجومرج و آشوب حرکت میکند، و در گام بعد وضعیت سیاسی ناپایدار میشود؛ در چنین شرایطی نظامیان رفته رفته سودای قدرت میکنند و زمینه برای ورود آنها به سیاست و در دست گرفتن سرنوشت کشورها از طریق روشهایی چون کودتا فراهم میشود. تاریخ را که بخوانیم کودتای ۱۲۹۹ در چنین شرایطی امکان وقوع یافت.
امروز زادروز بانو دلکش، یکی از زنان نامآور موسیقی ایران نیز هست؛ که طبیعتاً در نظام اندیشهای آیتالله جنتی، و شورای عالی انقلاب فرهنگی که برای سرزمینِ فرهنگخیزِ ایران سیاستگذاری میکنند صدایش و هنرش گناهی نابخشودنی است.
یادش گرامی. اسفند است و لحظه به لحظه به نوروز نزدیک میشویم پس همصدا با او بخوانیم
آمد نوبهار
طی شد هجر یار
مطرب نی بزن
ساقی می بیار...
#سوم_اسفند
#بانو_دلکش
#کودتای_۱۲۹۹
#احمد_جنتی
#نظام_حکمرانی
#کیفیت_حکمرانی
#پایداری_ايران
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
سوم اسفندماه، سالروز چند رخداد است که به نظرم میتوان آنها را به یکدیگر ارتباط داد:
کودتای ۱۲۹۹
زادروز بانو دلکش، در ۱۳۰۳،
و زادروز آیتالله احمد جنتی در ۱۳۰۵ خورشیدی
آیتالله جنتی امروز از مرز ۹۵ سالگی میگذرد و در این سن، ایشان، هم یکی از اعضای شورای نگهبان و البته دبیر این شورا، هم عضو مجلس خبرگان رهبری و البته رئیس این مجلس، هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و هم عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ ۴ نهادی که از نظر ساختار نظام جمهوری اسلامی از جمله نهادهای مهم این نظام به شمار میروند. البته به نظر من اگر از منظر پایداری و پیشرفت ایران بنگریم بود یا نبود این نهادها چندان تفاوتی به حال ایران نمیکند و بلکه برخی از آنها اگر نباشند ایران احتمالا مسیر پیشرفت را با موانع کمتری خواهد پیمود. اما دوست داشته باشیم یا نه، این نهادها، نهادهایی مهم در نظام جمهوری اسلامی هستند که تصمیمهای آنها بر سرنوشت تمامی ایرانیان اثرگذار است؛ از این منظر قرار گرفتن فردی با این سن و سال، در ۴ نهاد مهم سیاسی کشور به گمانم سادهترین روش برای به ریشخند گرفتن اصول حکمرانی و دولتمداری در جهان امروز است.
تاریخ نشان داده است که کم اهمیت پنداشتن کارآمدی و توانمندی کنشگران کلیدی حاضر در ساختارها و نهادهای سیاسی کشورها، هزینههایی سنگین برای حکومتها و جوامع در پی داشته است؛ هزینههایی که خود را در شکل بحرانهای بزرگ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نشان دادهاند. هنگامی که این بحرانها نیز از راه رسیدند، رفته رفته جامعه به سمت هرجومرج و آشوب حرکت میکند، و در گام بعد وضعیت سیاسی ناپایدار میشود؛ در چنین شرایطی نظامیان رفته رفته سودای قدرت میکنند و زمینه برای ورود آنها به سیاست و در دست گرفتن سرنوشت کشورها از طریق روشهایی چون کودتا فراهم میشود. تاریخ را که بخوانیم کودتای ۱۲۹۹ در چنین شرایطی امکان وقوع یافت.
امروز زادروز بانو دلکش، یکی از زنان نامآور موسیقی ایران نیز هست؛ که طبیعتاً در نظام اندیشهای آیتالله جنتی، و شورای عالی انقلاب فرهنگی که برای سرزمینِ فرهنگخیزِ ایران سیاستگذاری میکنند صدایش و هنرش گناهی نابخشودنی است.
یادش گرامی. اسفند است و لحظه به لحظه به نوروز نزدیک میشویم پس همصدا با او بخوانیم
آمد نوبهار
طی شد هجر یار
مطرب نی بزن
ساقی می بیار...
#سوم_اسفند
#بانو_دلکش
#کودتای_۱۲۹۹
#احمد_جنتی
#نظام_حکمرانی
#کیفیت_حکمرانی
#پایداری_ايران
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
مراحل بازبینی قانون اساسی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
هرچه پیشتر میرویم موضوع بازبینی قانون اساسی بیش از گذشته تبدیل به بحث اصلیِ فضای سیاسی و اجتماعی ایران میشود؛ بحثی که در آینده گروهها و جریانهای سیاسی، پیرامون آن صفآرایی خواهند کرد.
ایدۀ بازبینی قانون اساسی، برای آنکه تبدیل به ایدهای اجرایی و اثربخش شود و نتیجهای نیکو برای آیندۀ ایران داشته باشد باید ۴ گام را بهدرستی، صبر و دقت بپیماید:
گام نخست سخن گفتن از ضرورت پرداختن به این موضوع و تبدیل نمودن آن به مطالبهای عمومی است. در شرایط موجود برخی گروههای تحولخواه نسبت به ضرورت طرح و پیگیری این مطالبه تردید دارند؛ که این تردیدها بیانگر آن است که همچنان باید در مورد ضرورت پرداختن به این موضوع گفتگو کرد. حامیان ایدۀ بازبینی قانون اساسی باید بهگونهای مستدل و شفاف توضیح دهند که چرا معتقدند ریشۀ اصلی بحرانهای کنونی ایران را باید در قانون اساسی و معماری نظام سیاسی کنونی جستجو کرد.
گام دوم، پرداختن به بنیانها و پیسنگهایی است که باید قانون اساسی بر آن مبنا بازبینی شود. این مرحله بسیار مهم است و باید با حوصله و صبر پیموده شود؛ چرا که اختلافها و اشتراکهای گروهها و جریانهای اجتماعی و سیاسی کشور، در این گام خود را نشان خواهد داد؛ تجربۀ انقلاب ۱۳۵۷ برای ما کافی است که بدانیم لزوما شکلگیری ائتلافی گسترده بر سر مخالفت با وضع و نظام سیاسی موجود به آیندهای بهتر برای ایران منتهی نمیشود.
گام سوم، طرح اصول قانون اساسی، بر بنیانِ پیسنگهای طرح شده در گام دوم است. طراحی و معماری نظام حکمرانی و سیاسی آیندۀ ایران که در حقیقت اصول قانون اساسی را در عمل پیادهسازی و اجرا خواهد کرد، یکی از مهمترین بخشهای این مرحله است که باید با دقت به آن پرداخته شود.
اهمیت طراحی و معماری نظام حکمرانی و سیاسی در آن است که بهترین قوانین اساسی میتوانند با نظامهای حکمرانی و سیاسی بدریخت تعطیل شده و معلق شوند؛ همانطور که برخی اصول قانون اساسی کنونی ایران به همین دلیل تعطیل شده است.
پس از طی این سه گام، که بیشتر در قلمرو اندیشه و نظر است، به گام چهارم خواهیم رسید که پیادهسازی و اجرای قانون اساسی و نظام حکمرانی در واقعیت است.
در شرایط موجود، جامعۀ ایرانی و تحولخواهان، عموماً در حال پیمودن مرحلۀ نخستند؛ یعنی فعلاً بحثهایی مقدماتی در ضرورت بازبینی قانون اساسی مطرح است و تا تبديل شدنِ این خواست به خواستی عمومی فاصله داریم.
گروهها و جریانهای سیاسی حامی ایدۀ بازنگری در قانون اساسی و بازبینی در نظام سیاسی، ضمن بحث در مورد اهمیت و ضرورت این موضوع، باید ایدههای خود را به صورت شفاف در ارتباط با گامهای دوم و سوم نیز طرح نموده و آن را به بحث عمومی بگذارند؛ یعنی باید نسخههایی از پیشنویس قانون اساسی پیشنهادی خود را که در آن به دقت پیسنگها، اصول قانون اساسی و طراحی نظام حکمرانی مشخص شده است، تهیه و به صورت عمومی منتشر کنند؛ تنها بر اساس چنین متنهایی است که میتوان به نسخهای مناسب از قانون اساسی آیندۀ ایران رسید.
پینوشت: در مدتی که به موضوع قانون اساسی پرداختهام در حد توان، تلاش کردهام تا به گامهای اول و دوم بپردازم. مطالب مرتبط با هر یک از این گامها را میتوانید در پیوندهای زیر مشاهده کنید.
مطالب مرتبط با بحث ضرورت بازبینی قانون اساسی
مطالب مرتبط با بحث پیسنگهای قانون اساسی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
هرچه پیشتر میرویم موضوع بازبینی قانون اساسی بیش از گذشته تبدیل به بحث اصلیِ فضای سیاسی و اجتماعی ایران میشود؛ بحثی که در آینده گروهها و جریانهای سیاسی، پیرامون آن صفآرایی خواهند کرد.
ایدۀ بازبینی قانون اساسی، برای آنکه تبدیل به ایدهای اجرایی و اثربخش شود و نتیجهای نیکو برای آیندۀ ایران داشته باشد باید ۴ گام را بهدرستی، صبر و دقت بپیماید:
گام نخست سخن گفتن از ضرورت پرداختن به این موضوع و تبدیل نمودن آن به مطالبهای عمومی است. در شرایط موجود برخی گروههای تحولخواه نسبت به ضرورت طرح و پیگیری این مطالبه تردید دارند؛ که این تردیدها بیانگر آن است که همچنان باید در مورد ضرورت پرداختن به این موضوع گفتگو کرد. حامیان ایدۀ بازبینی قانون اساسی باید بهگونهای مستدل و شفاف توضیح دهند که چرا معتقدند ریشۀ اصلی بحرانهای کنونی ایران را باید در قانون اساسی و معماری نظام سیاسی کنونی جستجو کرد.
گام دوم، پرداختن به بنیانها و پیسنگهایی است که باید قانون اساسی بر آن مبنا بازبینی شود. این مرحله بسیار مهم است و باید با حوصله و صبر پیموده شود؛ چرا که اختلافها و اشتراکهای گروهها و جریانهای اجتماعی و سیاسی کشور، در این گام خود را نشان خواهد داد؛ تجربۀ انقلاب ۱۳۵۷ برای ما کافی است که بدانیم لزوما شکلگیری ائتلافی گسترده بر سر مخالفت با وضع و نظام سیاسی موجود به آیندهای بهتر برای ایران منتهی نمیشود.
گام سوم، طرح اصول قانون اساسی، بر بنیانِ پیسنگهای طرح شده در گام دوم است. طراحی و معماری نظام حکمرانی و سیاسی آیندۀ ایران که در حقیقت اصول قانون اساسی را در عمل پیادهسازی و اجرا خواهد کرد، یکی از مهمترین بخشهای این مرحله است که باید با دقت به آن پرداخته شود.
اهمیت طراحی و معماری نظام حکمرانی و سیاسی در آن است که بهترین قوانین اساسی میتوانند با نظامهای حکمرانی و سیاسی بدریخت تعطیل شده و معلق شوند؛ همانطور که برخی اصول قانون اساسی کنونی ایران به همین دلیل تعطیل شده است.
پس از طی این سه گام، که بیشتر در قلمرو اندیشه و نظر است، به گام چهارم خواهیم رسید که پیادهسازی و اجرای قانون اساسی و نظام حکمرانی در واقعیت است.
در شرایط موجود، جامعۀ ایرانی و تحولخواهان، عموماً در حال پیمودن مرحلۀ نخستند؛ یعنی فعلاً بحثهایی مقدماتی در ضرورت بازبینی قانون اساسی مطرح است و تا تبديل شدنِ این خواست به خواستی عمومی فاصله داریم.
گروهها و جریانهای سیاسی حامی ایدۀ بازنگری در قانون اساسی و بازبینی در نظام سیاسی، ضمن بحث در مورد اهمیت و ضرورت این موضوع، باید ایدههای خود را به صورت شفاف در ارتباط با گامهای دوم و سوم نیز طرح نموده و آن را به بحث عمومی بگذارند؛ یعنی باید نسخههایی از پیشنویس قانون اساسی پیشنهادی خود را که در آن به دقت پیسنگها، اصول قانون اساسی و طراحی نظام حکمرانی مشخص شده است، تهیه و به صورت عمومی منتشر کنند؛ تنها بر اساس چنین متنهایی است که میتوان به نسخهای مناسب از قانون اساسی آیندۀ ایران رسید.
پینوشت: در مدتی که به موضوع قانون اساسی پرداختهام در حد توان، تلاش کردهام تا به گامهای اول و دوم بپردازم. مطالب مرتبط با هر یک از این گامها را میتوانید در پیوندهای زیر مشاهده کنید.
مطالب مرتبط با بحث ضرورت بازبینی قانون اساسی
مطالب مرتبط با بحث پیسنگهای قانون اساسی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
مطالب مرتبط با بحث ضرورت بازبینی قانون اساسی
✅ گام نخست در بازبینی قانون اساسی، بیان اهمیت اين ایده و تبدیل نمودن آن به مطالبهای عمومی است. در ماههای گذشته در مطالب زیر تلاش شده است تا به این موضوع پرداخته شود.
✅ کارزارِ اصلاحِ قانون اساسی و بازنگری در نظامِ سیاسی (بخش اول)
✅ کارزارِ اصلاح/ بازنویسیِ قانونِ اساسی و بازنگری در نظامِ سیاسی (بخش دوّم: بازنویسی یا اصلاح؛ مسئله این نیست!)
✅ چرا انقلاب شد و چرا انقلابی دوباره در راه است؟!
✅ قانون اساسی و خانهای که روی آب است! (خواستِ بازنویسیِ قانون اساسی، کانون همگرایی تحولخواهانِ ایرانی)
✅ گام نخست در بازبینی قانون اساسی، بیان اهمیت اين ایده و تبدیل نمودن آن به مطالبهای عمومی است. در ماههای گذشته در مطالب زیر تلاش شده است تا به این موضوع پرداخته شود.
✅ کارزارِ اصلاحِ قانون اساسی و بازنگری در نظامِ سیاسی (بخش اول)
✅ کارزارِ اصلاح/ بازنویسیِ قانونِ اساسی و بازنگری در نظامِ سیاسی (بخش دوّم: بازنویسی یا اصلاح؛ مسئله این نیست!)
✅ چرا انقلاب شد و چرا انقلابی دوباره در راه است؟!
✅ قانون اساسی و خانهای که روی آب است! (خواستِ بازنویسیِ قانون اساسی، کانون همگرایی تحولخواهانِ ایرانی)
Telegram
ایراننامه
کارزارِ اصلاحِ قانون اساسی و بازنگری در نظامِ سیاسی
(بخش اول)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
از سال ۱۳۸۶ که تحصیل در رشتۀ جامعهشناسی را شروع کردم، اندیشیدن و نوشتن دربارۀ مسائل و بحرانهای گوناگون ایران، بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمرهام بوده است؛ حضور در…
(بخش اول)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
از سال ۱۳۸۶ که تحصیل در رشتۀ جامعهشناسی را شروع کردم، اندیشیدن و نوشتن دربارۀ مسائل و بحرانهای گوناگون ایران، بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمرهام بوده است؛ حضور در…
مطالب مرتبط با بحث پیسنگهای قانون اساسی
✅ گام دوم در بازبینی قانون اساسی، پرداختن به بنیانها یا پیسنگهایی است که قانون اساسی نوین ایران باید بر آنها مبتنی باشد. در ماههای گذشته در مطالب زیر تلاش شده است تا به این موضوع پرداخته شود.
✅ لیلیت تریان و پیسنگ اوّل
✅ فاطمیّه و پیسنگِ دوّمِ قانونِ اساسی
✅ فاجعۀ پرواز 752 و پیسنگ سوّم قانون اساسی
✅ هاشمی رفسنجانی و پیسنگِ چهارمِ قانونِ اساسی (مسئلۀ جانشینی)
✅ شورای سلطنت و پیسنگِ پنجمِ قانونِ اساسی (اصلاحات زمان دارد!)
✅ ایرج پزشکزاد، رادیو تراژدی و پیسنگِ سوّم قانونِ اساسی
✅ خروج شاه و پیسنگِ ششمِ قانونِ اساسی (توزیع متوازنِ قدرت در نظام سیاسی)
✅ محیطزیستِ ایران و پیسنگِ هفتم قانون اساسی (زیستن در چارچوب محدودیتهای محیطزیستِ ایران)
✅ محمّد فاضلی و پیسنگِ هشتم قانونِ اساسی
✅ پیسنگ نهم قانون اساسی: تناسب بین مسئولیت و قدرت
✅ قانون اساسی، تورم و اخلاق (پیسنگ دهم قانونِ اساسی: استقلال بانک مرکزی)
✅ نفت و توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی(پیسنگ یازدهم قانون اساسی)
✅ قانون اساسی، فراگیر یا انحصارگرا؟ (پیسنگ دوازدهم قانون اساسی)
✅ تاراج امانت ملّت بوسیلۀ دولت
(پیسنگ سیزدهم قانونِ اساسی: تفسیرپذیری و ناکارآمدی قانونِ اساسی)
✅ آیتالله خمینی، بازرگان و اینشتین (اسلام برای ایران؟ یا ایران برای اسلام؟)
✅ گام دوم در بازبینی قانون اساسی، پرداختن به بنیانها یا پیسنگهایی است که قانون اساسی نوین ایران باید بر آنها مبتنی باشد. در ماههای گذشته در مطالب زیر تلاش شده است تا به این موضوع پرداخته شود.
✅ لیلیت تریان و پیسنگ اوّل
✅ فاطمیّه و پیسنگِ دوّمِ قانونِ اساسی
✅ فاجعۀ پرواز 752 و پیسنگ سوّم قانون اساسی
✅ هاشمی رفسنجانی و پیسنگِ چهارمِ قانونِ اساسی (مسئلۀ جانشینی)
✅ شورای سلطنت و پیسنگِ پنجمِ قانونِ اساسی (اصلاحات زمان دارد!)
✅ ایرج پزشکزاد، رادیو تراژدی و پیسنگِ سوّم قانونِ اساسی
✅ خروج شاه و پیسنگِ ششمِ قانونِ اساسی (توزیع متوازنِ قدرت در نظام سیاسی)
✅ محیطزیستِ ایران و پیسنگِ هفتم قانون اساسی (زیستن در چارچوب محدودیتهای محیطزیستِ ایران)
✅ محمّد فاضلی و پیسنگِ هشتم قانونِ اساسی
✅ پیسنگ نهم قانون اساسی: تناسب بین مسئولیت و قدرت
✅ قانون اساسی، تورم و اخلاق (پیسنگ دهم قانونِ اساسی: استقلال بانک مرکزی)
✅ نفت و توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی(پیسنگ یازدهم قانون اساسی)
✅ قانون اساسی، فراگیر یا انحصارگرا؟ (پیسنگ دوازدهم قانون اساسی)
✅ تاراج امانت ملّت بوسیلۀ دولت
(پیسنگ سیزدهم قانونِ اساسی: تفسیرپذیری و ناکارآمدی قانونِ اساسی)
✅ آیتالله خمینی، بازرگان و اینشتین (اسلام برای ایران؟ یا ایران برای اسلام؟)
Telegram
ایراننامه
لیلیت تریان و پیسنگ اوّل
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در مطلبی که به زودی منتشر خواهد شد توضیح میدهم که چرا در شرایط کنونی ایران، پافشاری بر اصلاحِ اساسیِ قانون اساسی، مهم و حیاتی، و تنها راه باقیماندۀ اصلاح در این سرزمین پیش از وقوع شورشها و انقلاب کنترل…
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در مطلبی که به زودی منتشر خواهد شد توضیح میدهم که چرا در شرایط کنونی ایران، پافشاری بر اصلاحِ اساسیِ قانون اساسی، مهم و حیاتی، و تنها راه باقیماندۀ اصلاح در این سرزمین پیش از وقوع شورشها و انقلاب کنترل…
فداکاری اینان و نفعپرستی آنان
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
هواپیمای جنگندۀ اف ۵ دچار نقص فنی شده است و خلبانان در برابر دو گزینهاند:
اجکت، نجات جان خود، و سقوط هواپیما در منطقهای مسکونی که مشخص نیست چه فاجعهای را به دنبال خواهد داشت و باقی ماندن در هواپیما، از دست دادن جان خود و تلاش برای آنکه در منطقهای کمتر خطرناک سقوط کند.
دوشنبه، دوم اسفندماه ۱۴۰۰، سرهنگ خلبان «صادق فلاحی» و سرگرد خلبان «علیرضا حنیفهزاد» گزینۀ دوم را انتخاب کردند.
تاریخ ایران سرشار از حضور مردان و زنانی چون این دو بوده است که در برهههای گوناگون، گزینۀ دوم را انتخاب کردهاند و ایران، بر شانههای آنها ایران شده است و ایران مانده است.
بگذریم از اینکه در تاریخ این سرزمین، سیاستمداران و سیاستپیشگانی نیز بودهاند که سرمایههای ایران و مردمانش را قربانی منافع شخصی و خواستههای کوتهنظرانۀ خود کردهاند و فجایع و سختیهای بزرگی را برای ایرانیان رقم زدهاند.
در شرایطی که هر روز کوتهنظری، نفعپرستی و خامی سیاستمداران این سرزمین، فاجعهای را بر سر مردمان ایران، ویران میکند، که فرسودگی ناوگان هوایی ایران نیز یکی از آنهاست، از دست دادن انسانهایی چون صادق فلاحی و علیرضا حنیفهزاد غمی سنگینتر را بر دل مینشاند.
امروز سالروز تأسیس هواپیمایی ملی ایران (هما)، در سال ۱۳۴۰ است؛ ناوگان هوایی ایران و نیروی هوایی ایران در دهههای گذشته فاصله یکی از بهترین و کارآمدترین ناوگانهای هوایی در خاورميانه و جهان، و یکی از ضعیفترین آنها را با سرعتی باورنکردنی پیموده است؛ که این معجزه حکمرانی ناکارآمد است؛ که سرمایههای انسانی ارزشمندی چون فلاحی و حنیفهزاد هزینه آن را میدهند.
#دوم_اسفند
#سقوط_جنگنده
#صادق_فلاحی
#علیرضا_حنیفه_زاد
#هما
#هواپیمایی_ملی_ایران
#حکمرانی
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
هواپیمای جنگندۀ اف ۵ دچار نقص فنی شده است و خلبانان در برابر دو گزینهاند:
اجکت، نجات جان خود، و سقوط هواپیما در منطقهای مسکونی که مشخص نیست چه فاجعهای را به دنبال خواهد داشت و باقی ماندن در هواپیما، از دست دادن جان خود و تلاش برای آنکه در منطقهای کمتر خطرناک سقوط کند.
دوشنبه، دوم اسفندماه ۱۴۰۰، سرهنگ خلبان «صادق فلاحی» و سرگرد خلبان «علیرضا حنیفهزاد» گزینۀ دوم را انتخاب کردند.
تاریخ ایران سرشار از حضور مردان و زنانی چون این دو بوده است که در برهههای گوناگون، گزینۀ دوم را انتخاب کردهاند و ایران، بر شانههای آنها ایران شده است و ایران مانده است.
بگذریم از اینکه در تاریخ این سرزمین، سیاستمداران و سیاستپیشگانی نیز بودهاند که سرمایههای ایران و مردمانش را قربانی منافع شخصی و خواستههای کوتهنظرانۀ خود کردهاند و فجایع و سختیهای بزرگی را برای ایرانیان رقم زدهاند.
در شرایطی که هر روز کوتهنظری، نفعپرستی و خامی سیاستمداران این سرزمین، فاجعهای را بر سر مردمان ایران، ویران میکند، که فرسودگی ناوگان هوایی ایران نیز یکی از آنهاست، از دست دادن انسانهایی چون صادق فلاحی و علیرضا حنیفهزاد غمی سنگینتر را بر دل مینشاند.
امروز سالروز تأسیس هواپیمایی ملی ایران (هما)، در سال ۱۳۴۰ است؛ ناوگان هوایی ایران و نیروی هوایی ایران در دهههای گذشته فاصله یکی از بهترین و کارآمدترین ناوگانهای هوایی در خاورميانه و جهان، و یکی از ضعیفترین آنها را با سرعتی باورنکردنی پیموده است؛ که این معجزه حکمرانی ناکارآمد است؛ که سرمایههای انسانی ارزشمندی چون فلاحی و حنیفهزاد هزینه آن را میدهند.
#دوم_اسفند
#سقوط_جنگنده
#صادق_فلاحی
#علیرضا_حنیفه_زاد
#هما
#هواپیمایی_ملی_ایران
#حکمرانی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
دو ابتهاج و غم نهفته در تاریخ معاصر ایران
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
ششم اسفندماه زادروز سایۀ شعر ایران است. از منظر اجتماعی، شعر امیرهوشنگ ابتهاج را میتوان آیینهای تمامنما از غمها و ناامیدیهای تاریخ معاصر ایران دانست.
شعرهای سایه، غمی سنگین را بر دل مخاطب مینشاند؛ غمی که ریشههای آن را میتوان در تکتک رخدادهای غمانگیز تاریخ معاصر ایران به نظاره نشست؛ غمی که برآمده از دویدنها و نرسیدنهای ملتی است که تاریخ نیز از نرسیدن آن در عجب مانده است. اما همچنان باید با او و برای او، که ارغوان شعر ایران نیز هست، خواند:
ارغوان، بیرق گلگون، بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش؛
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من...
امروز در تصادفی جالب سالروز درگذشت ابوالحسن ابتهاج، یکی از بزرگان تاریخ معاصر ایران، و البته عموی امیرهوشنگ ابتهاج نیز هست، او در طی دوران ریاست خود بر سازمان برنامه (۱۳۳۷-۱۳۳۳)، تحولی عظیم را در این سازمان و برنامههای عمرانی ایران بهوجود آورد؛ بهگونهای که تا سالها، اثر خدمات او بر وضعیت ایران و رشدی که در دهۀ ۱۳۴۰، پدید آمد قابل مشاهده بود؛ دههای که میتوان آن را دهۀ طلایی اقتصاد و رشد ایران در قرنی دانست که در روزهای پایانی آن هستیم؛ دههای که اگر ادامه مییافت ایران، شباهتی با آنچه که امروز است نداشت؛ اما دریغ و درد که نظامهای سیاسی ایران در دوران پیش و پس از انقلاب به جای آنکه ابتهاجدوست و ابتهاجپرور باشند؛ ابتهاجستیز بودند و سرنوشت ابتهاجستیزی نیز جز بردن عرض خود و زحمت دادن ملت چیز دیگری نیست.
ابوالحسن ابتهاج که با اتهاماتی واهی در آبان ۱۳۴۰ بازداشت شد، با صراحت و شفافیت ستودنی خود به درستی میگفت که:
«در مملکتی که دزدها آزادانه راه میروند، من باید به زندان بروم.»
#ششم_اسفند
#امیرهوشنگ_ابتهاج
#سایه
#ابوالحسن_ابتهاج
#ايران #حکمرانی #پایداری
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
ششم اسفندماه زادروز سایۀ شعر ایران است. از منظر اجتماعی، شعر امیرهوشنگ ابتهاج را میتوان آیینهای تمامنما از غمها و ناامیدیهای تاریخ معاصر ایران دانست.
شعرهای سایه، غمی سنگین را بر دل مخاطب مینشاند؛ غمی که ریشههای آن را میتوان در تکتک رخدادهای غمانگیز تاریخ معاصر ایران به نظاره نشست؛ غمی که برآمده از دویدنها و نرسیدنهای ملتی است که تاریخ نیز از نرسیدن آن در عجب مانده است. اما همچنان باید با او و برای او، که ارغوان شعر ایران نیز هست، خواند:
ارغوان، بیرق گلگون، بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش؛
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من...
امروز در تصادفی جالب سالروز درگذشت ابوالحسن ابتهاج، یکی از بزرگان تاریخ معاصر ایران، و البته عموی امیرهوشنگ ابتهاج نیز هست، او در طی دوران ریاست خود بر سازمان برنامه (۱۳۳۷-۱۳۳۳)، تحولی عظیم را در این سازمان و برنامههای عمرانی ایران بهوجود آورد؛ بهگونهای که تا سالها، اثر خدمات او بر وضعیت ایران و رشدی که در دهۀ ۱۳۴۰، پدید آمد قابل مشاهده بود؛ دههای که میتوان آن را دهۀ طلایی اقتصاد و رشد ایران در قرنی دانست که در روزهای پایانی آن هستیم؛ دههای که اگر ادامه مییافت ایران، شباهتی با آنچه که امروز است نداشت؛ اما دریغ و درد که نظامهای سیاسی ایران در دوران پیش و پس از انقلاب به جای آنکه ابتهاجدوست و ابتهاجپرور باشند؛ ابتهاجستیز بودند و سرنوشت ابتهاجستیزی نیز جز بردن عرض خود و زحمت دادن ملت چیز دیگری نیست.
ابوالحسن ابتهاج که با اتهاماتی واهی در آبان ۱۳۴۰ بازداشت شد، با صراحت و شفافیت ستودنی خود به درستی میگفت که:
«در مملکتی که دزدها آزادانه راه میروند، من باید به زندان بروم.»
#ششم_اسفند
#امیرهوشنگ_ابتهاج
#سایه
#ابوالحسن_ابتهاج
#ايران #حکمرانی #پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
موضع جمهوری اسلامی در برابر تهاجم به اوکراین و مسئلهٔ جانشینی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
ماهها پيش از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، در سلسله یادداشتهایی درباره مسئلهٔ جانشینی در ایران گفته شد که تا اطلاع ثانوی موضع جمهوری اسلامی در برابر تمامی تحولات مهم داخلی و خارجی را باید بر اساس بحران جانشینی پیشروی این نظام سیاسی تحليل کرد. نحوهٔ مواجهۀ جمهوری اسلامی با موضوعاتی چون انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، سند همکاری ایران و چین، طرح محدودیت اینترنت و تهاجم نظامی روسيه به اوکراین در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است.
بر خلاف برخی فعالین سیاسی و اجتماعی که تصور میکنند جمهوری اسلامی نمیداند چه میکند و به تبعات تصمیمهای خود آگاه نیست و پیوسته این نظام سیاسی و سیاستمداران حاکم را نصیحت میکنند، (بدون آنکه از خود بپرسند چرا اين نصیحتها شنیده و عملی نمیشود؟)، تصور میکنم از قضا جمهوری اسلامی به خوبی به تبعات تصمیمهای خود آگاه است؛ اما برای حفظ این ساختار چارهای جز این تصمیمها نیست. یعنی اگر منتقدین این تصمیمها نیز در همین ساختار قرار میگرفتند و میخواستند بدون تغییرات اساسی در این نظام سیاسی، بقای آن را برای مدت زمان بیشتری تأمین کنند آنها نیز چارهای جز همین انتخابها نداشتند.
نظامهای سياسی برای بقا نیازمند کارآمدی و مشروعیت داخلی هستند؛ وقتی این دو، به هر دلیلی فرو ریخت، وابستگی به قدرتهای منطقهای و جهانی تنها راه بقاست. جمهوری اسلامی که به خاطر نقصهای ساختاری اصولا امکان و ظرفيت کارآمدی را ندارد، در طول دهههای گذشته بواسطۀ همین ناکارآمدی، سرمايه اجتماعی و مشروعیت خود را نیز در بین بخشهای قابل توجهی از جامعهٔ ایرانی از دست داده است؛ روابط ایران با غرب هم در شرایط مناسبی نیست و در چنین صحنهای تنها گزینۀ بقا وابستگی و تبدیل شدن به مستعمره پنهان روسيه و چین است. این موضوع زمانی که بحران جانشینی نیز نزديک و نزدیکتر میشود فشار بیشتری را بر نظام سياسی جهت وابستگی هرچه بیشتر به روسيه و چین اعمال میکند؛ چون با بروز مسئلهٔ جانشینی، حمایت روسیه و چین برای گذر از این بحران، ضروری است.
اینگونه است که در شرایط موجود جمهوری اسلامی گزینهای جز تبعیت از سیاستهای روسيه به صورت عام و مسئلهٔ تهاجم نظامی روسيه به اوکراین به صورت خاص ندارد.
فعالین سیاسی که از جمهوری اسلامی میخواهند موضعی متفاوت از مواضع کنونی در برابر اینترنت و تهاجم به اوکراین اتخاذ کند تکلیف مالایطاق میکنند.
#تهاجم_نظامی_به_اوکراین
#روسیه
#مسئله_جانشینی
#ايران #حکمرانی #قانون_اساسی #پایداری
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
ماهها پيش از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، در سلسله یادداشتهایی درباره مسئلهٔ جانشینی در ایران گفته شد که تا اطلاع ثانوی موضع جمهوری اسلامی در برابر تمامی تحولات مهم داخلی و خارجی را باید بر اساس بحران جانشینی پیشروی این نظام سیاسی تحليل کرد. نحوهٔ مواجهۀ جمهوری اسلامی با موضوعاتی چون انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، سند همکاری ایران و چین، طرح محدودیت اینترنت و تهاجم نظامی روسيه به اوکراین در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است.
بر خلاف برخی فعالین سیاسی و اجتماعی که تصور میکنند جمهوری اسلامی نمیداند چه میکند و به تبعات تصمیمهای خود آگاه نیست و پیوسته این نظام سیاسی و سیاستمداران حاکم را نصیحت میکنند، (بدون آنکه از خود بپرسند چرا اين نصیحتها شنیده و عملی نمیشود؟)، تصور میکنم از قضا جمهوری اسلامی به خوبی به تبعات تصمیمهای خود آگاه است؛ اما برای حفظ این ساختار چارهای جز این تصمیمها نیست. یعنی اگر منتقدین این تصمیمها نیز در همین ساختار قرار میگرفتند و میخواستند بدون تغییرات اساسی در این نظام سیاسی، بقای آن را برای مدت زمان بیشتری تأمین کنند آنها نیز چارهای جز همین انتخابها نداشتند.
نظامهای سياسی برای بقا نیازمند کارآمدی و مشروعیت داخلی هستند؛ وقتی این دو، به هر دلیلی فرو ریخت، وابستگی به قدرتهای منطقهای و جهانی تنها راه بقاست. جمهوری اسلامی که به خاطر نقصهای ساختاری اصولا امکان و ظرفيت کارآمدی را ندارد، در طول دهههای گذشته بواسطۀ همین ناکارآمدی، سرمايه اجتماعی و مشروعیت خود را نیز در بین بخشهای قابل توجهی از جامعهٔ ایرانی از دست داده است؛ روابط ایران با غرب هم در شرایط مناسبی نیست و در چنین صحنهای تنها گزینۀ بقا وابستگی و تبدیل شدن به مستعمره پنهان روسيه و چین است. این موضوع زمانی که بحران جانشینی نیز نزديک و نزدیکتر میشود فشار بیشتری را بر نظام سياسی جهت وابستگی هرچه بیشتر به روسيه و چین اعمال میکند؛ چون با بروز مسئلهٔ جانشینی، حمایت روسیه و چین برای گذر از این بحران، ضروری است.
اینگونه است که در شرایط موجود جمهوری اسلامی گزینهای جز تبعیت از سیاستهای روسيه به صورت عام و مسئلهٔ تهاجم نظامی روسيه به اوکراین به صورت خاص ندارد.
فعالین سیاسی که از جمهوری اسلامی میخواهند موضعی متفاوت از مواضع کنونی در برابر اینترنت و تهاجم به اوکراین اتخاذ کند تکلیف مالایطاق میکنند.
#تهاجم_نظامی_به_اوکراین
#روسیه
#مسئله_جانشینی
#ايران #حکمرانی #قانون_اساسی #پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
۱۷ اسفند ۱۳۵۷، اولین اعتراض نسبت به عقبگرد
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
امروز ۸ مارس روز جهانی زن و سالروز راهپیمایی بزرگ گروهی از زنان ایران در مخالفت با حجاب اجباری در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ است. زنانی که ناباورانه از دست رفتن بسیاری از آزادیهای اجتماعی خود را به نظاره نشسته بودند و شعار میدادند:
ما انقلاب نکردیم / تا به عقب برگردیم
اما دوست داشته باشیم یا نه، این انقلاب در بسیاری از حوزههای اجتماعی و از جمله حوزۀ زنان نه گامی به پیش بلکه چند گام به پس بود و راهپیمایی ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ نیز نخستین اعتراض به عقبگرد در حوزهٔ حقوق زنان.
«لغو قانون حمایت خانواده» و «اجباری شدن حجاب اسلامی» که مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب و با دستور آیتالله خمینی رخ داد تکلیف مسئلۀ زنان در قانون اساسی آینده و نظام سیاسی برآمده از آن را تا حدود زیادی مشخص کرد.
زنان ایران در چند دهۀ گذشته هزینههای فراوانی دادهاند تا سطح نگرش مقامهای بلندپایه در نظام جمهوری اسلامی نسبت به مسئلۀ زنان تعدیل و اصلاح شود؛ و البته موفق نیز بودهاند؛ اما مسئلۀ اصلی آن است که این اصلاح و تعدیل نگرش در هر سطحی که باشد همیشه چند گام از آنچه که باید عقبتر است و همین موضوع هزینههای مادی و معنوی فراوانی را بر جامعه و زنان ایرانی تحمیل میکند.
کشورها برای پیشرفت نیازمند قوانین اساسی، نظامهای سیاسی و مقامهای سیاسی عالیرتبهای هستند که اگر مسیر پیشرفت جامعه را هموار نمیکنند، دستکم خود تبدیل به مانع و وزنهای سنگین برای حرکت به سمت آیندهای بهتر نباشند؛ این موضوع در قانون اساسی و طراحی نظام سیاسی کنونی به کل نادیده گرفته شده است؛ و مسئلۀ زنان ایران یکی از بارزترین مصادیق آن است.
#هشت_مارس
#هفدهم_اسفند
#حقوق_زنان
#حجاب_اجباری
#ايران #پایداری #قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
امروز ۸ مارس روز جهانی زن و سالروز راهپیمایی بزرگ گروهی از زنان ایران در مخالفت با حجاب اجباری در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ است. زنانی که ناباورانه از دست رفتن بسیاری از آزادیهای اجتماعی خود را به نظاره نشسته بودند و شعار میدادند:
ما انقلاب نکردیم / تا به عقب برگردیم
اما دوست داشته باشیم یا نه، این انقلاب در بسیاری از حوزههای اجتماعی و از جمله حوزۀ زنان نه گامی به پیش بلکه چند گام به پس بود و راهپیمایی ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ نیز نخستین اعتراض به عقبگرد در حوزهٔ حقوق زنان.
«لغو قانون حمایت خانواده» و «اجباری شدن حجاب اسلامی» که مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب و با دستور آیتالله خمینی رخ داد تکلیف مسئلۀ زنان در قانون اساسی آینده و نظام سیاسی برآمده از آن را تا حدود زیادی مشخص کرد.
زنان ایران در چند دهۀ گذشته هزینههای فراوانی دادهاند تا سطح نگرش مقامهای بلندپایه در نظام جمهوری اسلامی نسبت به مسئلۀ زنان تعدیل و اصلاح شود؛ و البته موفق نیز بودهاند؛ اما مسئلۀ اصلی آن است که این اصلاح و تعدیل نگرش در هر سطحی که باشد همیشه چند گام از آنچه که باید عقبتر است و همین موضوع هزینههای مادی و معنوی فراوانی را بر جامعه و زنان ایرانی تحمیل میکند.
کشورها برای پیشرفت نیازمند قوانین اساسی، نظامهای سیاسی و مقامهای سیاسی عالیرتبهای هستند که اگر مسیر پیشرفت جامعه را هموار نمیکنند، دستکم خود تبدیل به مانع و وزنهای سنگین برای حرکت به سمت آیندهای بهتر نباشند؛ این موضوع در قانون اساسی و طراحی نظام سیاسی کنونی به کل نادیده گرفته شده است؛ و مسئلۀ زنان ایران یکی از بارزترین مصادیق آن است.
#هشت_مارس
#هفدهم_اسفند
#حقوق_زنان
#حجاب_اجباری
#ايران #پایداری #قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ايران به روايت حسين بشیریه
امشب در صفحهٔ اینستاگرام ايرانِ پایدار با محمد فاضلی عزیز در مورد استادی گفتگو خواهم کرد که میتوان او را در زمرۀ اثرگذارترین اندیشمندان علوم سیاسی ایران در سدهٔ اخیر دانست.
دانشی مردی که بر خلاف گروهی که ما را به امید واهی به رستگاری در ساختار سیاسی کنونی میخوانند، معایب و نواقص ستُرگ آن را سالها پیش در برابر چشمانمان نهاد و به ما آموخت که تا این نواقص برقرار است در بر همین پاشنه خواهد چرخید؛ و امید به منبع ناامیدی، بیهودهترین کاری است که میتوان انجام داد.
تحمیل رنج دوری از وطن نیز مجازات روشنگری او در این زمینه است.
به امید دیدار دوبارهٔ او در ایران
#ایران_پایدار
https://www.tg-me.com/iranepaydar_official
#روایت_ایران
#حسین_بشیریه
#محمد_فاضلی
https://www.tg-me.com/fazeli_mohammad
#سجاد_فتاحی
امشب در صفحهٔ اینستاگرام ايرانِ پایدار با محمد فاضلی عزیز در مورد استادی گفتگو خواهم کرد که میتوان او را در زمرۀ اثرگذارترین اندیشمندان علوم سیاسی ایران در سدهٔ اخیر دانست.
دانشی مردی که بر خلاف گروهی که ما را به امید واهی به رستگاری در ساختار سیاسی کنونی میخوانند، معایب و نواقص ستُرگ آن را سالها پیش در برابر چشمانمان نهاد و به ما آموخت که تا این نواقص برقرار است در بر همین پاشنه خواهد چرخید؛ و امید به منبع ناامیدی، بیهودهترین کاری است که میتوان انجام داد.
تحمیل رنج دوری از وطن نیز مجازات روشنگری او در این زمینه است.
به امید دیدار دوبارهٔ او در ایران
#ایران_پایدار
https://www.tg-me.com/iranepaydar_official
#روایت_ایران
#حسین_بشیریه
#محمد_فاضلی
https://www.tg-me.com/fazeli_mohammad
#سجاد_فتاحی
من عصبانی هستم؛ این گام نخست برای بهبود شرایط است!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
«دارون عجماوغلو» و «جیمز رابینسون» در کتاب ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی به درستی میگویند که:
«شهروندان، مادامی میتوانند در غیردموکراسی قدرت سیاسی داشته باشند که زمینهساز تهدیدی معتبر به انقلاب یا ناآرامی اجتماعی به شکل جدی شوند؛ بهگونهای که به منافع اقتصادی و اجتماعی فرادستانی که قدرت سیاسی رسمی را کنترل میکنند، آسیب رسانند.» (ص. ۲۷۰)
ما فرودستان در برابر سوء استفادۀ فرادستان از «قدرت قانونی»، ابزاری جز استفاده از «قدرت عملی» خود در شکل «اعتراض»، «اعتصاب» و حتی «انقلاب» نداریم و فرادستان نیز میتوانند از بین گزینههای «امتیاز دادن»، «دموکراسیسازی» و «سرکوب» گزینۀ مطلوب خود را برگزینند.
آگاهی فرادستانِ ایران از عصبانیت ما از شرایط کنونی و خسته شدن همۀ ما از این شرایط برای همه بهتر است
برای ایران
برای خودمان
و حتی برای فرادستانی که در صورت ادامۀ این مسیر گرفتار خشم سهمگین فرودستان خواهند شد.
اگر هیچ راهی به ذهنمان برای بهبود شرایط نمیرسد اما میتوانیم دستکم فریاد بزنیم و بگوییم:
من عصبانی هستم و دیگر حاضر نیستم این وضع را تحمل کنم!
در طول تاریخ، این نقطۀ شروع، برای بهبود شرایط بوده است.
فقط باید یادمان باشد که فریاد اعتراض، اگرچه برای بهبود شرایط لازم است اما کافی نیست!
#شبکه
#دارون_عجم_اوغلو
#جیمز_رابینسون
#ریشههای_اقتصادی_دیکتاتوری_و_دموکراسی
#ایران #پایداری #قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
«دارون عجماوغلو» و «جیمز رابینسون» در کتاب ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی به درستی میگویند که:
«شهروندان، مادامی میتوانند در غیردموکراسی قدرت سیاسی داشته باشند که زمینهساز تهدیدی معتبر به انقلاب یا ناآرامی اجتماعی به شکل جدی شوند؛ بهگونهای که به منافع اقتصادی و اجتماعی فرادستانی که قدرت سیاسی رسمی را کنترل میکنند، آسیب رسانند.» (ص. ۲۷۰)
ما فرودستان در برابر سوء استفادۀ فرادستان از «قدرت قانونی»، ابزاری جز استفاده از «قدرت عملی» خود در شکل «اعتراض»، «اعتصاب» و حتی «انقلاب» نداریم و فرادستان نیز میتوانند از بین گزینههای «امتیاز دادن»، «دموکراسیسازی» و «سرکوب» گزینۀ مطلوب خود را برگزینند.
آگاهی فرادستانِ ایران از عصبانیت ما از شرایط کنونی و خسته شدن همۀ ما از این شرایط برای همه بهتر است
برای ایران
برای خودمان
و حتی برای فرادستانی که در صورت ادامۀ این مسیر گرفتار خشم سهمگین فرودستان خواهند شد.
اگر هیچ راهی به ذهنمان برای بهبود شرایط نمیرسد اما میتوانیم دستکم فریاد بزنیم و بگوییم:
من عصبانی هستم و دیگر حاضر نیستم این وضع را تحمل کنم!
در طول تاریخ، این نقطۀ شروع، برای بهبود شرایط بوده است.
فقط باید یادمان باشد که فریاد اعتراض، اگرچه برای بهبود شرایط لازم است اما کافی نیست!
#شبکه
#دارون_عجم_اوغلو
#جیمز_رابینسون
#ریشههای_اقتصادی_دیکتاتوری_و_دموکراسی
#ایران #پایداری #قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ایران، سدۀ نو، نظم نو، قانون نو
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در مرز پایان یک سده و آغاز سدهای نو ایستادهایم.
وضعیت ایران در پایان سدۀ چهاردهم خورشیدی از منظر شاخصهای محیطزیستی، اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، وضعیتی نامناسب است (برای گزارشی دربارۀ وضعیت پایداری ایران اینجا را ببینید)؛ ما با محیطزیستی فرسوده، اقتصادی ورشکسته، و جامعهای سرخورده به سدۀ جدید پا میگذاریم.
اگرچه میتوان عوامل درونی و بیرونی گوناگونی را برای توضیح این وضعیت و شکستها و ناکامیهای سدۀ گذشته برشمرد؛ اما به گمانم دو دلیل از همه مهمترند:
نخست قوانین اساسی نامناسب، که بواسطۀ بیتوجهی به پیسنگها و بنیانهایی که یک قانون اساسی کارآمد باید بر آنها مبتنی باشد؛ قوانینی بودهاند که از دل آنها استبداد، سرکوب، کودتا، انقلاب، تورم و جنگ زاده شده است.
دومین عامل، معماری و طراحی نظامهای سیاسی پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ است؛ که خود زادۀ علت نخست است. این نظامها بواسطۀ برخوردار نبودن از ویژگیهایی چون، شفافیت، پاسخگویی، توازن و تفکیک قوا و... اصول مثبت موجود در قوانین اساسی را نیز بیاثر و تعطیل کردهاند.
طنز تلخ داستان سدۀ پیش آن است که قانون اساسی و نظام سیاسی برآمده از انقلاب ۱۳۵۷، که زادۀ ناکارآمدیهای نظم سیاسی پیشین بود، به مراتب ناکارآمدتر و نامناسبتر از قانون اساسی مشروطه و نظام پهلوی بود؛ تفاوت آن قانون و نظام سیاسی و این قانون و نظام سیاسی را میتوان در جایگاه ایران در منطقه و جهان در امروز و دیروز دید.
سایر شکستها و تلخکامیهای این سده برآمده از دو عامل بنیادین فوق است.
بدون توجه به این عوامل، نادیده گرفتن آنها در تحلیل و عدم تغییر آنها، سدۀ نو تکرار تلخ سدۀ گذشته خواهد بود در ظاهری جدید.
بر این اساس است که در ساعات، روزها، هفتهها و ماههای نخستین این سده باید خواست بازنگری قانونِ اساسی و بازآرایی نظام سیاسی را به خواستی عمومی تبدیل کرد، دربارۀ آن سخن گفت، بدیلهای قانون اساسی و نظام سیاسی کنونی را طرح کرد و برای فرصتی آماده شد که دیر یا زود از راه خواهد رسید و فرصتی برای بنیانگذاری دوباره است:
بنیانگذاری قانونِ نو و نظمِ سیاسیِ نو در سدهای نو.
نوروز بر همۀ دوستداران آن فرخنده باد.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#سده_پانزدهم
#نوروز
#ایران #پایداری #قانون_اساسی
#بازنگری_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در مرز پایان یک سده و آغاز سدهای نو ایستادهایم.
وضعیت ایران در پایان سدۀ چهاردهم خورشیدی از منظر شاخصهای محیطزیستی، اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، وضعیتی نامناسب است (برای گزارشی دربارۀ وضعیت پایداری ایران اینجا را ببینید)؛ ما با محیطزیستی فرسوده، اقتصادی ورشکسته، و جامعهای سرخورده به سدۀ جدید پا میگذاریم.
اگرچه میتوان عوامل درونی و بیرونی گوناگونی را برای توضیح این وضعیت و شکستها و ناکامیهای سدۀ گذشته برشمرد؛ اما به گمانم دو دلیل از همه مهمترند:
نخست قوانین اساسی نامناسب، که بواسطۀ بیتوجهی به پیسنگها و بنیانهایی که یک قانون اساسی کارآمد باید بر آنها مبتنی باشد؛ قوانینی بودهاند که از دل آنها استبداد، سرکوب، کودتا، انقلاب، تورم و جنگ زاده شده است.
دومین عامل، معماری و طراحی نظامهای سیاسی پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ است؛ که خود زادۀ علت نخست است. این نظامها بواسطۀ برخوردار نبودن از ویژگیهایی چون، شفافیت، پاسخگویی، توازن و تفکیک قوا و... اصول مثبت موجود در قوانین اساسی را نیز بیاثر و تعطیل کردهاند.
طنز تلخ داستان سدۀ پیش آن است که قانون اساسی و نظام سیاسی برآمده از انقلاب ۱۳۵۷، که زادۀ ناکارآمدیهای نظم سیاسی پیشین بود، به مراتب ناکارآمدتر و نامناسبتر از قانون اساسی مشروطه و نظام پهلوی بود؛ تفاوت آن قانون و نظام سیاسی و این قانون و نظام سیاسی را میتوان در جایگاه ایران در منطقه و جهان در امروز و دیروز دید.
سایر شکستها و تلخکامیهای این سده برآمده از دو عامل بنیادین فوق است.
بدون توجه به این عوامل، نادیده گرفتن آنها در تحلیل و عدم تغییر آنها، سدۀ نو تکرار تلخ سدۀ گذشته خواهد بود در ظاهری جدید.
بر این اساس است که در ساعات، روزها، هفتهها و ماههای نخستین این سده باید خواست بازنگری قانونِ اساسی و بازآرایی نظام سیاسی را به خواستی عمومی تبدیل کرد، دربارۀ آن سخن گفت، بدیلهای قانون اساسی و نظام سیاسی کنونی را طرح کرد و برای فرصتی آماده شد که دیر یا زود از راه خواهد رسید و فرصتی برای بنیانگذاری دوباره است:
بنیانگذاری قانونِ نو و نظمِ سیاسیِ نو در سدهای نو.
نوروز بر همۀ دوستداران آن فرخنده باد.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#سده_پانزدهم
#نوروز
#ایران #پایداری #قانون_اساسی
#بازنگری_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
نفت و توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی
(پیسنگ یازدهم قانون اساسی)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
یکی از عوامل مهم و اساسی در کارآمدی نظامهای حکمرانی، طراحی آنها به گونهای است که در گذر زمان، توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی حفظ شود؛ یعنی دولت نتواند با انباشت منابع گوناگون اقتصادی و سیاسی، قدرت خود را بهگونهای افزایش دهد که جامعۀ مدنی را تحت سلطه و استیلای خود در آورده و ساختار اجتماعی و سیاسی را به سمت الگویی استبدادی هدایت نماید.
در سدۀ گذشته نوع خاص تزریق درآمدهای نفتی به نظامهای سیاسی ایران (در این زمینه تفاوت چندانی بین دوران پهلوی و جمهوری اسلامی وجود ندارد)، سبب افزایش قابل ملاحظۀ قدرت و استقلال این نظامها در برابر جامعۀ مدنی شد. هنگامی هم که توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی به نفع دولت از بین برود، دولتها عموماً جامعۀ مدنی را که مزاحم اجرای بیدردسر سیاستهای خود میدانند سرکوب نموده و خود را از نعمت شنیدن صدای اعتراض آن در زمان مناسب بیبهره میکنند؛ اما این اعتراضها و نارضایتیها در زیرپوست جامعه گسترش یافته و بهیکباره با تکانه و بحرانی سر باز نموده و تبدیل به شورشها یا انقلابهای اجتماعی- سیاسی میشوند. از این منظر است که در طراحی نظامهای حکمرانی، وابستگی اقتصادی دولت به جامعه و حفظ توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی موضوعی مهم و اساسی است؛ که در سدۀ گذشته نوع خاص تزریق درآمدهای نفتی به ساختار اقتصادی- سیاسی ایران مانعی مهم بر سر راه آن بوده است.
از منظر توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی در ایران میتوان بسیاری از کنشهای اصلاحطلبان ایرانی در سدۀ گذشته را مورد نقد قرار داد، چرا که بر خلاف شعارهای این جریان سیاسی، برآیند کنشهای آنها در زمان حضور در قدرت، به افزایش قدرت دولت و نظام سیاسی در برابر جامعۀ مدنی ایران منجر شده است؛ و به همین دلیل، بواسطۀ ضعف نظری، ناخواسته مسیر اصلاح در ایران را مسدود کردهاند. این موضوعی است که در فرصتی دیگر باید به آن پرداخته شود.
بر این اساس یکی از پیسنگهایی که در بازنویسی قانون اساسی باید مورد توجه قرار گیرد، «حفظ توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی» و بر آن اساس طراحی سازوکاری برای تزریق درآمدهای نفتی، و البته سایر درآمدهای مشابه، به اقتصاد و نظام سیاسی ایران بهگونهای است که این درآمدها سبب برهم خوردن توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی در ایران نشود.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#نفت
#جامعه_مدنی
#ایران #پایداری #حکمرانی #قانون_اساسی
#پی_سنگ_های_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
(پیسنگ یازدهم قانون اساسی)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
یکی از عوامل مهم و اساسی در کارآمدی نظامهای حکمرانی، طراحی آنها به گونهای است که در گذر زمان، توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی حفظ شود؛ یعنی دولت نتواند با انباشت منابع گوناگون اقتصادی و سیاسی، قدرت خود را بهگونهای افزایش دهد که جامعۀ مدنی را تحت سلطه و استیلای خود در آورده و ساختار اجتماعی و سیاسی را به سمت الگویی استبدادی هدایت نماید.
در سدۀ گذشته نوع خاص تزریق درآمدهای نفتی به نظامهای سیاسی ایران (در این زمینه تفاوت چندانی بین دوران پهلوی و جمهوری اسلامی وجود ندارد)، سبب افزایش قابل ملاحظۀ قدرت و استقلال این نظامها در برابر جامعۀ مدنی شد. هنگامی هم که توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی به نفع دولت از بین برود، دولتها عموماً جامعۀ مدنی را که مزاحم اجرای بیدردسر سیاستهای خود میدانند سرکوب نموده و خود را از نعمت شنیدن صدای اعتراض آن در زمان مناسب بیبهره میکنند؛ اما این اعتراضها و نارضایتیها در زیرپوست جامعه گسترش یافته و بهیکباره با تکانه و بحرانی سر باز نموده و تبدیل به شورشها یا انقلابهای اجتماعی- سیاسی میشوند. از این منظر است که در طراحی نظامهای حکمرانی، وابستگی اقتصادی دولت به جامعه و حفظ توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی موضوعی مهم و اساسی است؛ که در سدۀ گذشته نوع خاص تزریق درآمدهای نفتی به ساختار اقتصادی- سیاسی ایران مانعی مهم بر سر راه آن بوده است.
از منظر توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی در ایران میتوان بسیاری از کنشهای اصلاحطلبان ایرانی در سدۀ گذشته را مورد نقد قرار داد، چرا که بر خلاف شعارهای این جریان سیاسی، برآیند کنشهای آنها در زمان حضور در قدرت، به افزایش قدرت دولت و نظام سیاسی در برابر جامعۀ مدنی ایران منجر شده است؛ و به همین دلیل، بواسطۀ ضعف نظری، ناخواسته مسیر اصلاح در ایران را مسدود کردهاند. این موضوعی است که در فرصتی دیگر باید به آن پرداخته شود.
بر این اساس یکی از پیسنگهایی که در بازنویسی قانون اساسی باید مورد توجه قرار گیرد، «حفظ توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی» و بر آن اساس طراحی سازوکاری برای تزریق درآمدهای نفتی، و البته سایر درآمدهای مشابه، به اقتصاد و نظام سیاسی ایران بهگونهای است که این درآمدها سبب برهم خوردن توازن قدرت بین دولت و جامعۀ مدنی در ایران نشود.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#نفت
#جامعه_مدنی
#ایران #پایداری #حکمرانی #قانون_اساسی
#پی_سنگ_های_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
قانون اساسی، فراگیر یا انحصارگرا؟
(پیسنگ دوازدهم قانون اساسی)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
یکی از پرسشهای اساسی برای مشخص نمودن اینکه یک قانونِ اساسی، سرنوشتی نیکو برای ساکنان یک سرزمین رقم میزند و موجبات شادکامی آنها را فراهم میکند یا خیر این پرسش است:
قانونِ اساسی، فراگیر و کثرتگراست یا استبدادی و انحصارگرا؟
«دارون عجماوغلو» و «جیمز رابینسون» در کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟»، ریشۀ ثروت و فقر کشورها و پیروزی یا فروپاشی آنها را نه به موقعیت جغرافیایی، نه به جهل رهبران سیاسی و نه به فرهنگ و دین حاکم بر آنها ارتباط نمیدهند؛ آنها اگرچه نقش این عوامل را نادیده نمیگیرند اما معتقدند که این نوعِ نهادهای سیاسی و اقتصادی موجود در کشورهاست که سرنوشت آنها را رقم میزند.
به سادهترین بیان، نهادهای یک کشور، قواعد بازی در آن سرزمینند و یکی از مهمترین این نهادها و بزرگترین قاعدۀ بازی قانون اساسی است.
اگر قواعد بازی سیاسی و اقتصادی در یک کشور امکان مشارکت و بازی در عرصههای سیاسی و اقتصادی را برای تمامی مردمان آن سرزمین فراهم کنند آنها را نهادهای فراگیر یا کثرتگرا و اگر این نهادها به گونهای باشند که تنها امکان بازیگری در حوزههای سیاسی و اقتصادی را برای عدهای محدود ایجاد نمایند آنها را نهادهای انحصارگرا، استبدادی یا استثماری مینامیم.
بر این اساس در یک کشور سه حالت وجود دارد:
یا نهادهای اقتصادی و سیاسی فراگیر حاکمند
یا نهادهای سیاسی و اقتصادی انحصارگرا، استبدادی و استثماری سلطه دارند
یا ترکیبی از هر دو که در نهایت به یکی از دو قطب بالا میرسند.
از این منظر مسئلۀ اساسی ایران در سدۀ چهاردهم آن بود که در چنبرۀ نهادها و قوانین اساسی انحصارگرا و استثماری گرفتار بود و انقلاب ۱۳۵۷ و قانون اساسی و نظام سیاسی برآمده از آن هم نه تنها این مسئله را حل نکرد بلکه بر ابعاد آن بهگونهای بیمارگونه افزود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی، ماهیتا پرورش دهندۀ نهادهای سیاسی استبدادی و مطلقه و نهادهای اقتصادی استثماری است و این یکی از مهمترین دلایل وضعیت ناگوار ایران در دهههای پایانی سدۀ چهاردهم بود.
بر این اساس در سدۀ پانزدهم باید قاعدۀ بازی و قانون اساسی را بهگونهای نوشت که
این قانون، به عنوان مهمترین نهاد و اصلیترین قاعدۀ بازی در این سرزمین، مشوق و حامی نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر باشد و امکان رشد نهادهای سیاسی و اقتصادی، انحصارگرا، استبدادی و استثماری را در نظر و عمل محدود نماید.
این پیسنگ دوازدهم قانون اساسی است.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#ایران #پایداری #حکمرانی #قانون_اساسی
#دارون_عجم_اوغلو
#جیمز_رابینسون
#چرا_ملت_ها_شکست_میخورند؟
#پی_سنگ_های_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
(پیسنگ دوازدهم قانون اساسی)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
یکی از پرسشهای اساسی برای مشخص نمودن اینکه یک قانونِ اساسی، سرنوشتی نیکو برای ساکنان یک سرزمین رقم میزند و موجبات شادکامی آنها را فراهم میکند یا خیر این پرسش است:
قانونِ اساسی، فراگیر و کثرتگراست یا استبدادی و انحصارگرا؟
«دارون عجماوغلو» و «جیمز رابینسون» در کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟»، ریشۀ ثروت و فقر کشورها و پیروزی یا فروپاشی آنها را نه به موقعیت جغرافیایی، نه به جهل رهبران سیاسی و نه به فرهنگ و دین حاکم بر آنها ارتباط نمیدهند؛ آنها اگرچه نقش این عوامل را نادیده نمیگیرند اما معتقدند که این نوعِ نهادهای سیاسی و اقتصادی موجود در کشورهاست که سرنوشت آنها را رقم میزند.
به سادهترین بیان، نهادهای یک کشور، قواعد بازی در آن سرزمینند و یکی از مهمترین این نهادها و بزرگترین قاعدۀ بازی قانون اساسی است.
اگر قواعد بازی سیاسی و اقتصادی در یک کشور امکان مشارکت و بازی در عرصههای سیاسی و اقتصادی را برای تمامی مردمان آن سرزمین فراهم کنند آنها را نهادهای فراگیر یا کثرتگرا و اگر این نهادها به گونهای باشند که تنها امکان بازیگری در حوزههای سیاسی و اقتصادی را برای عدهای محدود ایجاد نمایند آنها را نهادهای انحصارگرا، استبدادی یا استثماری مینامیم.
بر این اساس در یک کشور سه حالت وجود دارد:
یا نهادهای اقتصادی و سیاسی فراگیر حاکمند
یا نهادهای سیاسی و اقتصادی انحصارگرا، استبدادی و استثماری سلطه دارند
یا ترکیبی از هر دو که در نهایت به یکی از دو قطب بالا میرسند.
از این منظر مسئلۀ اساسی ایران در سدۀ چهاردهم آن بود که در چنبرۀ نهادها و قوانین اساسی انحصارگرا و استثماری گرفتار بود و انقلاب ۱۳۵۷ و قانون اساسی و نظام سیاسی برآمده از آن هم نه تنها این مسئله را حل نکرد بلکه بر ابعاد آن بهگونهای بیمارگونه افزود.
قانون اساسی جمهوری اسلامی، ماهیتا پرورش دهندۀ نهادهای سیاسی استبدادی و مطلقه و نهادهای اقتصادی استثماری است و این یکی از مهمترین دلایل وضعیت ناگوار ایران در دهههای پایانی سدۀ چهاردهم بود.
بر این اساس در سدۀ پانزدهم باید قاعدۀ بازی و قانون اساسی را بهگونهای نوشت که
این قانون، به عنوان مهمترین نهاد و اصلیترین قاعدۀ بازی در این سرزمین، مشوق و حامی نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر باشد و امکان رشد نهادهای سیاسی و اقتصادی، انحصارگرا، استبدادی و استثماری را در نظر و عمل محدود نماید.
این پیسنگ دوازدهم قانون اساسی است.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#ایران #پایداری #حکمرانی #قانون_اساسی
#دارون_عجم_اوغلو
#جیمز_رابینسون
#چرا_ملت_ها_شکست_میخورند؟
#پی_سنگ_های_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
در ستایش امید
(ششم فرودینماه روز امید فرخنده باد)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
ابوریحان بیرونی در کتاب اثرهای مانده از سدههای گذشته (آثارالباقیه عن القرون الخالیه) دربارۀ ششم فروردین ماه نوشته است: «۶ فروردین ، نوروز بزرگ است و نزد ایرانیان جشن بزرگ میباشد. گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان میگویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین، سعادت قسمت میکنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز روز امید میگويند.»
شاید سخن گفتن از «امید» آنهم در زمانهای که «ناامیدی» سکۀ رایج بازار است، اندکی مضحک باشد؛ اما به گمانم این شرایط ماندگار نیست و جامعۀ ایرانی در شرایط سکون پیش از طوفان خود است؛ و به زودی امید به توانایی خود برای تغییرِ شرایطِ کنونی در جامعه زنده خواهد شد.
«امید» در سیاهترین و سردترین ایام تاریخ این سرزمین، آتشِ رسیدن فردایی نو و بهتر را در دل ساکنان آن گرم و روشن نگاه داشته است؛ اما برای آنکه امید تبدیل به مفهومی مبتذل نشود؛ آنگونه که برخی آن را به ابتذال کشیدهاند باید به دو پرسش پاسخ گفت:
از چه چیز باید ناامید بود؟
و به چه چیز باید امید بست؟
تصور میکنم راز یأس و ناامیدی بزرگی که در شرایط کنونی، جامعۀ ایران را در بر گرفته است آن است که ما سالها و دههها به منبع ناامیدی خود امید بستیم و هربار ناامیدتر از گذشته بازگشتیم؛ اما اکنون با این واقعیت سخت روبرو شدهایم که دیگر نمیتوان و نباید به منبع ناامیدی امید بست؛ بعد از گذر از این مرحله است که منابع اصلی امید را خواهیم یافت و جامعۀ ایرانی از سکون، یأس و افسردگی کنونی خارج خواهد شد.
باور کنیم که امید در حال زاده شدن است!
بنگریم به زنان و دخترانی که در هیچ برههای از تاریخ این سرزمین اینچنین توانمند و آگاه نبودهاند و بزرگترین عاملان تغییر در آیندۀ ایرانند
بنگریم به نسلی که پرسشهای بزرگ دارد و پاسخهای کهنۀ دیروز، او را دیگر قانع نخواهد کرد
بنگریم به «ایدۀ ایران» که به گمانم هیچگاه در تاریخ این سرزمین چنین پویا نبوده است
اگر به همۀ اینها و بسیاری چیزهای دیگر که بیانگر حرکتهایی بزرگ در آیندۀ این سرزمینند بنگریم
و مهمتر از همه به توانایی خود برای پایان دادن به این فصلِ سرد ایمان بیاوریم
امید زاده خواهد شد.
روز امید بر همۀ ایرانیان فرخنده باد.
#ششم_فروردین
#امید
#ابوریحان_بیرونی
#سجاد_فتاحی
(ششم فرودینماه روز امید فرخنده باد)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
ابوریحان بیرونی در کتاب اثرهای مانده از سدههای گذشته (آثارالباقیه عن القرون الخالیه) دربارۀ ششم فروردین ماه نوشته است: «۶ فروردین ، نوروز بزرگ است و نزد ایرانیان جشن بزرگ میباشد. گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان میگویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین، سعادت قسمت میکنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز روز امید میگويند.»
شاید سخن گفتن از «امید» آنهم در زمانهای که «ناامیدی» سکۀ رایج بازار است، اندکی مضحک باشد؛ اما به گمانم این شرایط ماندگار نیست و جامعۀ ایرانی در شرایط سکون پیش از طوفان خود است؛ و به زودی امید به توانایی خود برای تغییرِ شرایطِ کنونی در جامعه زنده خواهد شد.
«امید» در سیاهترین و سردترین ایام تاریخ این سرزمین، آتشِ رسیدن فردایی نو و بهتر را در دل ساکنان آن گرم و روشن نگاه داشته است؛ اما برای آنکه امید تبدیل به مفهومی مبتذل نشود؛ آنگونه که برخی آن را به ابتذال کشیدهاند باید به دو پرسش پاسخ گفت:
از چه چیز باید ناامید بود؟
و به چه چیز باید امید بست؟
تصور میکنم راز یأس و ناامیدی بزرگی که در شرایط کنونی، جامعۀ ایران را در بر گرفته است آن است که ما سالها و دههها به منبع ناامیدی خود امید بستیم و هربار ناامیدتر از گذشته بازگشتیم؛ اما اکنون با این واقعیت سخت روبرو شدهایم که دیگر نمیتوان و نباید به منبع ناامیدی امید بست؛ بعد از گذر از این مرحله است که منابع اصلی امید را خواهیم یافت و جامعۀ ایرانی از سکون، یأس و افسردگی کنونی خارج خواهد شد.
باور کنیم که امید در حال زاده شدن است!
بنگریم به زنان و دخترانی که در هیچ برههای از تاریخ این سرزمین اینچنین توانمند و آگاه نبودهاند و بزرگترین عاملان تغییر در آیندۀ ایرانند
بنگریم به نسلی که پرسشهای بزرگ دارد و پاسخهای کهنۀ دیروز، او را دیگر قانع نخواهد کرد
بنگریم به «ایدۀ ایران» که به گمانم هیچگاه در تاریخ این سرزمین چنین پویا نبوده است
اگر به همۀ اینها و بسیاری چیزهای دیگر که بیانگر حرکتهایی بزرگ در آیندۀ این سرزمینند بنگریم
و مهمتر از همه به توانایی خود برای پایان دادن به این فصلِ سرد ایمان بیاوریم
امید زاده خواهد شد.
روز امید بر همۀ ایرانیان فرخنده باد.
#ششم_فروردین
#امید
#ابوریحان_بیرونی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
بزرگترین علت ناکامی اصلاحات در ایران
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
به گمانم عجماوغلو و رابینسون در کتاب ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی به یکی از اصلیترین علل ناکامی اصلاحات در ایران اشاره کردهاند.
انقلابیون دیروز که سران اصلاحطلب امروز هستند جامعه را بواسطهٔ انقلابی ناکام در بنیانگذاریِ صحیح، از انقلاب میترسانند و به این ترتیب مهمترین ابزار تغییر وضع موجود را از جامعه میگیرند؛ و خواسته یا ناخواسته به استمرار وضع کنونی کمک میکنند. ترس از انقلاب بزرگترین علت ناکامی اصلاحات در ایران است.
#عجم_اوغلو
#رابینسون
#ریشههای_اقتصادی_دیکتاتوری_و_دموکراسی
#تهدید_انقلاب
#ناکامی_اصلاحات
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
به گمانم عجماوغلو و رابینسون در کتاب ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی به یکی از اصلیترین علل ناکامی اصلاحات در ایران اشاره کردهاند.
انقلابیون دیروز که سران اصلاحطلب امروز هستند جامعه را بواسطهٔ انقلابی ناکام در بنیانگذاریِ صحیح، از انقلاب میترسانند و به این ترتیب مهمترین ابزار تغییر وضع موجود را از جامعه میگیرند؛ و خواسته یا ناخواسته به استمرار وضع کنونی کمک میکنند. ترس از انقلاب بزرگترین علت ناکامی اصلاحات در ایران است.
#عجم_اوغلو
#رابینسون
#ریشههای_اقتصادی_دیکتاتوری_و_دموکراسی
#تهدید_انقلاب
#ناکامی_اصلاحات
#سجاد_فتاحی
آری یا نه؟ همچنان مسئله همین است!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، پدران ما آرایی را به صندوقها ریختند که اثر آن تا به امروز ادامه دارد.
بخش قابل توجهی از آنانی که رأی «آری» به «جمهوری اسلامی» دادند به یقین نمیدانستند که به چه چیز رأی میدهند؛ چرا که جمهوری اسلامی در آن زمان نه قانون اساسی داشت و نه طراحی و معماری نظام سیاسیای که قرار بود این قانون اساسی را پیادهسازی و اجرا کند مشخص شده بود؛ و همین، یعنی ندانستن اینکه به چه چیز رأی «آری» میدهیم کافی بود تا بدانند که باید به آن «نه» گفت؛ گرچه خودِ همین نام نیز به تنهایی دلایل فراوانی برای نه گفتن دارد؛ اما ۲۰ میلیون و ۲۸۶ هزار و ۳۵۳ نفر به آن آری گفتند.
۴۳ سال از آن روز گذشته است و امروز دیگر ما میدانیم که جمهوری اسلامی چیست، معماری و طراحی نظام سیاسی و حکمرانی برخاسته از قانون اساسی آن چگونه است، سطح کارآمدی و ظرفیت این نظام سیاسی برای حل مسائل ایران تا چه اندازه است، و نتیجۀ عملکرد آن در حوزههای اجتماعی، محیطزیستی، اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی نیز در پیشرویمان است.
همۀ اینها کافی است تا آگاهانه به جمهوری اسلامی «نه» بگوییم.
اما مهمتر از این نه، بدیلی است که باید برای این نظام سیاسی و قانون اساسی آن یافت و آیندۀ ایران را بر آن بنا کرد. پدرانمان یک بار در سال ۱۳۵۸ به نظام سیاسی پیشین، بدون آنکه بدانند جایگزین آن چیست «نه» گفتند؛ و همین تجربه باید برای ما کافی باشد که نه گفتن به تنهایی کافی نیست.
برای ساختن آیندۀ ایران در مواجهه با جمهوری اسلامی باید دو چیز را کنترل کرد، نخست «ترس» و دیگری «خشم»؛ ترس را باید کنترل کرد و بر آن غلبه نمود تا بدون لکنت زبان بگوییم که با این نظام سیاسی بواسطۀ نقصها و ضعفهای فراوان موجود در آن و بواسطۀ آنچه که بر سر ایران و ایرانیان آورده است مخالفیم؛ و «خشم» را باید کنترل کرد، چرا که خشم آتشی است که همهچیز را خواهد سوخت، حتی فردای ایران را.
رأی من به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن «نه» است و دلایل این نه را از منظر معماری نظام حکمرانی در کتاب ایران و مسئلهٔ پايداری نوشتهام.
شما هم اگر دوست داشتید در مورد دلایل موافقت یا مخالفت خود با جمهوری اسلامی بگویید و بنویسید.
#ايران #پایداری #قانون_اساسی
#جمهوری_اسلامی
#حکمرانی #ظرفیت_حکومت
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، پدران ما آرایی را به صندوقها ریختند که اثر آن تا به امروز ادامه دارد.
بخش قابل توجهی از آنانی که رأی «آری» به «جمهوری اسلامی» دادند به یقین نمیدانستند که به چه چیز رأی میدهند؛ چرا که جمهوری اسلامی در آن زمان نه قانون اساسی داشت و نه طراحی و معماری نظام سیاسیای که قرار بود این قانون اساسی را پیادهسازی و اجرا کند مشخص شده بود؛ و همین، یعنی ندانستن اینکه به چه چیز رأی «آری» میدهیم کافی بود تا بدانند که باید به آن «نه» گفت؛ گرچه خودِ همین نام نیز به تنهایی دلایل فراوانی برای نه گفتن دارد؛ اما ۲۰ میلیون و ۲۸۶ هزار و ۳۵۳ نفر به آن آری گفتند.
۴۳ سال از آن روز گذشته است و امروز دیگر ما میدانیم که جمهوری اسلامی چیست، معماری و طراحی نظام سیاسی و حکمرانی برخاسته از قانون اساسی آن چگونه است، سطح کارآمدی و ظرفیت این نظام سیاسی برای حل مسائل ایران تا چه اندازه است، و نتیجۀ عملکرد آن در حوزههای اجتماعی، محیطزیستی، اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی نیز در پیشرویمان است.
همۀ اینها کافی است تا آگاهانه به جمهوری اسلامی «نه» بگوییم.
اما مهمتر از این نه، بدیلی است که باید برای این نظام سیاسی و قانون اساسی آن یافت و آیندۀ ایران را بر آن بنا کرد. پدرانمان یک بار در سال ۱۳۵۸ به نظام سیاسی پیشین، بدون آنکه بدانند جایگزین آن چیست «نه» گفتند؛ و همین تجربه باید برای ما کافی باشد که نه گفتن به تنهایی کافی نیست.
برای ساختن آیندۀ ایران در مواجهه با جمهوری اسلامی باید دو چیز را کنترل کرد، نخست «ترس» و دیگری «خشم»؛ ترس را باید کنترل کرد و بر آن غلبه نمود تا بدون لکنت زبان بگوییم که با این نظام سیاسی بواسطۀ نقصها و ضعفهای فراوان موجود در آن و بواسطۀ آنچه که بر سر ایران و ایرانیان آورده است مخالفیم؛ و «خشم» را باید کنترل کرد، چرا که خشم آتشی است که همهچیز را خواهد سوخت، حتی فردای ایران را.
رأی من به جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن «نه» است و دلایل این نه را از منظر معماری نظام حکمرانی در کتاب ایران و مسئلهٔ پايداری نوشتهام.
شما هم اگر دوست داشتید در مورد دلایل موافقت یا مخالفت خود با جمهوری اسلامی بگویید و بنویسید.
#ايران #پایداری #قانون_اساسی
#جمهوری_اسلامی
#حکمرانی #ظرفیت_حکومت
#ایران_و_مسئلۀ_پایداری
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
پایان یک رؤیا
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
امروز ۱۲ فرودین است، روزی که نتیجۀ «همهپرسی جمهوری اسلامی» اعلام شد و بر آن اساس بخش قابل توجهی از ایرانیان به این نظام سیاسی «آری» گفتند.
در آذرماه ۱۳۵۸ هم قانون اساسی جمهوری اسلامی از طریق یک همهپرسی دیگر به رأی گذاشته شد و در آن نیز با رأی موافق حدود ۱۵ میلیون و ۶۸۰ هزار نفر از ایرانیان این قانون اساسی به تصویب رسید.
نتایج این همهپرسیها، در واقع نقطۀ پایانی بود بر رؤیای افزایش کارآمدی نظم سیاسی جدید در مقایسه با نظام سیاسی پیشین؛ چرا که نتیجۀ آنها، قانون اساسی و نظام سیاسیای را بر سرنوشت ایرانیان حاکم کرد که بخاطر ضعفها و نقصهایی بنیادین، نه تنها از کارآمدی و ظرفیت لازم برای حل و فصل مسائل ایران در جهان امروز برخوردار نیست بلکه خود مسئلهساز و بحرانزاست.
برخی از این ضعفها که در قالب سلسله مطالبی با عنوان پیسنگهای قانون اساسی به آنها پرداخته شده است و نیازی به شرح و بسط دوبارۀ آنها نیست این مواردند:
- تبعیض نظاممند دینی و مذهبی
- تبعیض نظاممند نسبت به زنان در مقایسه با مردان
- عدم توجه به اصل تفکیک قوا در عمل
- عدم استقلال قوۀ قضائیۀ
- مکانیزمها و سازوکارهای ناکارآمد برای حل بدون تنش مسئلۀ جانشینی
- عدم توجه به اصل توازن قوا در عمل و قرار گرفتن قوای سهگانۀ کشور ذیل یک نهاد فرادست در نظام سیاسی.
- نادیده گرفتن اصل ضرورت زیستنِ انسانِ ایرانی در چهارچوب محدودیتهای محیطزیستی ایران، که باعث ایجاد ناپایداریها و بحرانهای بزرگ محیطزیستی در ایران شده است.
- برهم خوردن توازن قدرت بین دولت (به معنای عام) و جامعۀ مدنی، به نفع دولت؛ بواسطۀ شکل خاص تزریق درآمدهای نفتی به ساختار اقتصادی و سیاسی ایران
- انحصارگرا بودن نظام سیاسی و قانون اساسی
ریشههای هر یک از بحرانهای ایران در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و سیاست داخلی و خارجی را میتوان در یک یا چند عامل فوق یافت؛ عوامل و ضعفهایی که عدم توجه به آنها ایدههایی چون «اصلاح تدریجی و گامبهگام» و «بهبود از طریق موفقیتهای کوچک» را در جمهوری اسلامی ناکام گذارده و تنها سبب از دست رفتن فرصت و تعمیق بحرانها میشود.
اولین گام برای بهبود شرایط ایران، گردآمدن ایرانیان (فارغ از دستهبندیهایی چون اصولگرا، اصلاحطلب و برانداز) حول خواست «بازنویسی قانون اساسی و بازنگری در نظام سیاسی»، طرح پیشنهادها در این زمینه و حرکت به سوی عملی کردن این خواست بهگونهای خشونتپرهیز است.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#دوازدهم_فروردین
#جمهوری_اسلامی
#ايران #پایداری #حکمرانی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
امروز ۱۲ فرودین است، روزی که نتیجۀ «همهپرسی جمهوری اسلامی» اعلام شد و بر آن اساس بخش قابل توجهی از ایرانیان به این نظام سیاسی «آری» گفتند.
در آذرماه ۱۳۵۸ هم قانون اساسی جمهوری اسلامی از طریق یک همهپرسی دیگر به رأی گذاشته شد و در آن نیز با رأی موافق حدود ۱۵ میلیون و ۶۸۰ هزار نفر از ایرانیان این قانون اساسی به تصویب رسید.
نتایج این همهپرسیها، در واقع نقطۀ پایانی بود بر رؤیای افزایش کارآمدی نظم سیاسی جدید در مقایسه با نظام سیاسی پیشین؛ چرا که نتیجۀ آنها، قانون اساسی و نظام سیاسیای را بر سرنوشت ایرانیان حاکم کرد که بخاطر ضعفها و نقصهایی بنیادین، نه تنها از کارآمدی و ظرفیت لازم برای حل و فصل مسائل ایران در جهان امروز برخوردار نیست بلکه خود مسئلهساز و بحرانزاست.
برخی از این ضعفها که در قالب سلسله مطالبی با عنوان پیسنگهای قانون اساسی به آنها پرداخته شده است و نیازی به شرح و بسط دوبارۀ آنها نیست این مواردند:
- تبعیض نظاممند دینی و مذهبی
- تبعیض نظاممند نسبت به زنان در مقایسه با مردان
- عدم توجه به اصل تفکیک قوا در عمل
- عدم استقلال قوۀ قضائیۀ
- مکانیزمها و سازوکارهای ناکارآمد برای حل بدون تنش مسئلۀ جانشینی
- عدم توجه به اصل توازن قوا در عمل و قرار گرفتن قوای سهگانۀ کشور ذیل یک نهاد فرادست در نظام سیاسی.
- نادیده گرفتن اصل ضرورت زیستنِ انسانِ ایرانی در چهارچوب محدودیتهای محیطزیستی ایران، که باعث ایجاد ناپایداریها و بحرانهای بزرگ محیطزیستی در ایران شده است.
- برهم خوردن توازن قدرت بین دولت (به معنای عام) و جامعۀ مدنی، به نفع دولت؛ بواسطۀ شکل خاص تزریق درآمدهای نفتی به ساختار اقتصادی و سیاسی ایران
- انحصارگرا بودن نظام سیاسی و قانون اساسی
ریشههای هر یک از بحرانهای ایران در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و سیاست داخلی و خارجی را میتوان در یک یا چند عامل فوق یافت؛ عوامل و ضعفهایی که عدم توجه به آنها ایدههایی چون «اصلاح تدریجی و گامبهگام» و «بهبود از طریق موفقیتهای کوچک» را در جمهوری اسلامی ناکام گذارده و تنها سبب از دست رفتن فرصت و تعمیق بحرانها میشود.
اولین گام برای بهبود شرایط ایران، گردآمدن ایرانیان (فارغ از دستهبندیهایی چون اصولگرا، اصلاحطلب و برانداز) حول خواست «بازنویسی قانون اساسی و بازنگری در نظام سیاسی»، طرح پیشنهادها در این زمینه و حرکت به سوی عملی کردن این خواست بهگونهای خشونتپرهیز است.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#دوازدهم_فروردین
#جمهوری_اسلامی
#ايران #پایداری #حکمرانی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
نمیدانم از بداقبالی تاریخِ ماست یا بزرگی سخن حافظ، که این بیت، در گذر قرنها همچنان تازه است...
و گویی آنان که مردمان این سرزمین را در آغاز هر ماه رمضان با تهدید مورد خطاب قرار میدهند که روزهخواران را چنین و چنان میکنیم و در دلها نفرت میکارند از سرنوشت محتسبان تاریخ درسی نیاموختهاند.
#رمضان
#حافظ
#سجاد_فتاحی
https://www.tg-me.com/SIAGS
و گویی آنان که مردمان این سرزمین را در آغاز هر ماه رمضان با تهدید مورد خطاب قرار میدهند که روزهخواران را چنین و چنان میکنیم و در دلها نفرت میکارند از سرنوشت محتسبان تاریخ درسی نیاموختهاند.
#رمضان
#حافظ
#سجاد_فتاحی
https://www.tg-me.com/SIAGS