داستان سلمان رشدی و دشواریهای حضور فقها در قدرت
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
پیشتر در داستان حجاب گفته بودم که نظام جمهوری اسلامی به دلیل معماری خاص آن، که فقیهی را در بلندپایهترین مقام سیاسی خود نشانده است، اصولاً نمیتواند نسبت به موضوع حجاب بیتفاوت باشد و همین ساختار و معماری نظام سیاسی است که ایجاد مسئله میکند. مثالی دیگر در این زمینه موضوع سلمان رشدی است. فارغ از جزئیات داستان سلمان رشدی و حکم ارتدادی که آیت الله خمینی برای او صادر کرد، به صورت ساده مسئله این است که فقیهی با اتکا به آموزههای فقهی که بدان باور دارد، و در صورت عدم عمل به آن آموزهها، از منظری درون دینی مرتکب گناهی بزرگ شده، حکم به ارتداد نویسندۀ کتابی داده است. مسئله از اینجا آغاز میشود که به خاطر ساختار و معماری خاص نظام سیاسی کنونی در ایران، این فقیه در عین فقیه بودن بالاترین مقام را در نظام سیاسی مستقر در کشور نیز برعهده دارد. این بدان معناست که حکم او فارغ از جنبههای فقهی و دینی، تبعات قابل توجه سیاسی برای ساکنان سرزمینی که او بر آن حکم میراند نیز در پی دارد. یکی از نقاط ضعف اساسی نظام سیاسی کنونی که با هیچ اصلاحی نیز ترمیمپذیر نیست، همین است؛ مگر آنکه منظور افرادی که از اصلاح و اصلاحپذیر بودن نظام جمهوری اسلامی دفاع میکنند این باشد که با روش اصلاح میخواهند روزی مسند ولی فقیه به عنوان یکی از مهمترین و کلیدیترین نقشهای موجود در نظام سیاسی کنونی را حذف کنند که قطعاً همان انقلاب است اگرچه ممکن است با روشی نرم صورت گیرد.
در ساختار سیاسی کنونی، ولی فقیه در موقعیتی قرار گرفته است که یا باید به آموزهها و احکام فقهی مورد پذیرش خود عمل کند، حتی اگر منافع اقتصادی و سیاسی ساکنان سرزمینی که بر آن حکم میراند تامین نشود؛ یا باید در برخی موارد احکام فقهی را در پیش پای مصلحت مردمان یک سرزمین قربانی کند که در این حال، طبیعتا از منظر دینی مرتکب گناهی بزرگ شده است و اعتبار خود را در نزد فقها و باورمندان به شریعت از دست خواهد داد.
در این شرایط یا فقها باید شجاعانه تصمیم بگیرند که خود و دین را از این موقعیت چالشبرانگیز خارج کنند، یا به این بازی تا آنجا ادامه دهند که بواسطۀ بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، بخش قابل توجهی از مردم به ستوه آمده و بر علیه ساختار سیاسی کنونی بشورند.
#معماری_نظام_سیاسی
#قانون_اساسی
#آیت_الله_خمینی
#سلمان_رشدی
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
پیشتر در داستان حجاب گفته بودم که نظام جمهوری اسلامی به دلیل معماری خاص آن، که فقیهی را در بلندپایهترین مقام سیاسی خود نشانده است، اصولاً نمیتواند نسبت به موضوع حجاب بیتفاوت باشد و همین ساختار و معماری نظام سیاسی است که ایجاد مسئله میکند. مثالی دیگر در این زمینه موضوع سلمان رشدی است. فارغ از جزئیات داستان سلمان رشدی و حکم ارتدادی که آیت الله خمینی برای او صادر کرد، به صورت ساده مسئله این است که فقیهی با اتکا به آموزههای فقهی که بدان باور دارد، و در صورت عدم عمل به آن آموزهها، از منظری درون دینی مرتکب گناهی بزرگ شده، حکم به ارتداد نویسندۀ کتابی داده است. مسئله از اینجا آغاز میشود که به خاطر ساختار و معماری خاص نظام سیاسی کنونی در ایران، این فقیه در عین فقیه بودن بالاترین مقام را در نظام سیاسی مستقر در کشور نیز برعهده دارد. این بدان معناست که حکم او فارغ از جنبههای فقهی و دینی، تبعات قابل توجه سیاسی برای ساکنان سرزمینی که او بر آن حکم میراند نیز در پی دارد. یکی از نقاط ضعف اساسی نظام سیاسی کنونی که با هیچ اصلاحی نیز ترمیمپذیر نیست، همین است؛ مگر آنکه منظور افرادی که از اصلاح و اصلاحپذیر بودن نظام جمهوری اسلامی دفاع میکنند این باشد که با روش اصلاح میخواهند روزی مسند ولی فقیه به عنوان یکی از مهمترین و کلیدیترین نقشهای موجود در نظام سیاسی کنونی را حذف کنند که قطعاً همان انقلاب است اگرچه ممکن است با روشی نرم صورت گیرد.
در ساختار سیاسی کنونی، ولی فقیه در موقعیتی قرار گرفته است که یا باید به آموزهها و احکام فقهی مورد پذیرش خود عمل کند، حتی اگر منافع اقتصادی و سیاسی ساکنان سرزمینی که بر آن حکم میراند تامین نشود؛ یا باید در برخی موارد احکام فقهی را در پیش پای مصلحت مردمان یک سرزمین قربانی کند که در این حال، طبیعتا از منظر دینی مرتکب گناهی بزرگ شده است و اعتبار خود را در نزد فقها و باورمندان به شریعت از دست خواهد داد.
در این شرایط یا فقها باید شجاعانه تصمیم بگیرند که خود و دین را از این موقعیت چالشبرانگیز خارج کنند، یا به این بازی تا آنجا ادامه دهند که بواسطۀ بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، بخش قابل توجهی از مردم به ستوه آمده و بر علیه ساختار سیاسی کنونی بشورند.
#معماری_نظام_سیاسی
#قانون_اساسی
#آیت_الله_خمینی
#سلمان_رشدی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
بنبست اصلاحِ «سیستمهای اصلاحناپذیر»!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
دوست عزیزم محمدرضا جلاییپور در مطلبی با عنوان «پرسشهایی از رئیسجمهور دربارهٔ اولویت محیطزیست بر توسعه» به نکات مهمی اشاره کرده است؛ گرچه متن کمی ابهام دارد اما برداشت من از آن، این است که او نظام جمهوری اسلامی را نظامی توسعهگرا و دوستدار محیطزیست نمیداند!
مسئله اصلی که اصلاحطلبان و از جمله دوست عزیرم محمدرضا با آن روبرو هستند این است که در عرصهٔ نقد و تبیین وضعیت، رویکردی نسبتا واقعبینانه و علمی اتخاذ میکنند اما در مرحلهٔ تجویز و راهکار، بواسطۀ پیشفرضهایی اثبات نشده و قابل نقد، رویکردی احساسی را برمیگزیند و به نظرم یکی از علتهای شکست اصلاحطلبی در ایران همین است؛ گرچه شرایط بهگونهای پیش میرود که رفته رفته اصلاحطلبان نیز با واقعیت «سیستمهای اصلاحناپذیر» آشنا میشوند و طبیعتا باید رویکردی واقعبینانهتر اتخاذ کنند.
آنچه که برای آيندهٔ ایران مهم است نه حمایت از ایدهٔ اصلاح «سیستمی اصلاحناپذیر» است و نه مخالفتی کورکورانه و بیهدف با ساختار سیاسی کنونی؛ بلکه باید از این سخن گفت که قانون اساسی و معماری نظام سیاسی ایران باید چگونه باشد تا توسعه و پایداری را برای این سرزمين و مردمانش به ارمغان آورد؛ با این رویکرد هم تکلیف بحث فرساینده و بینتیجهٔ اصلاحپذیر یا اصلاحناپذیر بودن ساختار سیاسی کنونی مشخص میشود، هم ایران با خطر کمتری مسیر پیشرو را خواهد پیمود؛ و هم سرمایههای انسانی ارزشمندی چون محمدرضا میتوانند نقشی اثرگذارتر در فردای ایران داشته باشند.
#سیستمهای_اصلاح_ناپذیر
#قانون_اساسی
#معماری_نظام_سیاسی
#معماری_نظام_حکمرانی
#محمدرضا_جلایی_پور
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
دوست عزیزم محمدرضا جلاییپور در مطلبی با عنوان «پرسشهایی از رئیسجمهور دربارهٔ اولویت محیطزیست بر توسعه» به نکات مهمی اشاره کرده است؛ گرچه متن کمی ابهام دارد اما برداشت من از آن، این است که او نظام جمهوری اسلامی را نظامی توسعهگرا و دوستدار محیطزیست نمیداند!
مسئله اصلی که اصلاحطلبان و از جمله دوست عزیرم محمدرضا با آن روبرو هستند این است که در عرصهٔ نقد و تبیین وضعیت، رویکردی نسبتا واقعبینانه و علمی اتخاذ میکنند اما در مرحلهٔ تجویز و راهکار، بواسطۀ پیشفرضهایی اثبات نشده و قابل نقد، رویکردی احساسی را برمیگزیند و به نظرم یکی از علتهای شکست اصلاحطلبی در ایران همین است؛ گرچه شرایط بهگونهای پیش میرود که رفته رفته اصلاحطلبان نیز با واقعیت «سیستمهای اصلاحناپذیر» آشنا میشوند و طبیعتا باید رویکردی واقعبینانهتر اتخاذ کنند.
آنچه که برای آيندهٔ ایران مهم است نه حمایت از ایدهٔ اصلاح «سیستمی اصلاحناپذیر» است و نه مخالفتی کورکورانه و بیهدف با ساختار سیاسی کنونی؛ بلکه باید از این سخن گفت که قانون اساسی و معماری نظام سیاسی ایران باید چگونه باشد تا توسعه و پایداری را برای این سرزمين و مردمانش به ارمغان آورد؛ با این رویکرد هم تکلیف بحث فرساینده و بینتیجهٔ اصلاحپذیر یا اصلاحناپذیر بودن ساختار سیاسی کنونی مشخص میشود، هم ایران با خطر کمتری مسیر پیشرو را خواهد پیمود؛ و هم سرمایههای انسانی ارزشمندی چون محمدرضا میتوانند نقشی اثرگذارتر در فردای ایران داشته باشند.
#سیستمهای_اصلاح_ناپذیر
#قانون_اساسی
#معماری_نظام_سیاسی
#معماری_نظام_حکمرانی
#محمدرضا_جلایی_پور
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
#کثافت_گشت_ارشاد_را_جمع_کنید
یا
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در پی حادثۀ ناگوار درگذشت «مهسا امینی»؛ به ابتکار دوست عزیزم محمدرضا جلاییپور هشتگ «کثافت گشت ارشاد را جمع کنید!» ایجاد شده است و تا این لحظه که این متن را مینویسم ۲۷۱ هزار نفر موافقت خود را با این هشتگ اعلام کردهاند. ضمن سپاس از او بابت این حرکت، نکاتی در نقد این هشتگ وجود دارد.
به نظرم این هشتگ چه از نظر مخاطب و چه از نظر رویکرد آن، در ادامۀ کنشگریها و نصیحتالملوکهای نافرجام و بیسرانجامی است که عموماً از سال ۱۳۷۶ به بعد و زیرعنوان اصلاحطلبی صورت گرفته است؛ اصولا بعد از دههها تجربه اندوزی باید به این نتیجه رسیده باشیم که مخاطب قرار دادن نظام سیاسی کنونی و تقاضای اینکه خود، مجری اصلاح پلشتیها یا به تعبیر محمدرضا «کثافتهایی» شود که خود پدید آورده است و ارتباطی تنگاتنگ با مبانی پارادایمی و معماری این نظام سیاسی دارد، اقدامی بیهوده است؛ و تنها به از دست رفتن زمان و تعمیق بحرانهای ایران میانجامد. ما نیازمند گذر از «کنید» به «کنیم» هستیم و باید مسئولیت خود را در کنشگری مؤثر برای گذر دادن ایران از این فضای خطرناک بپذیریم.
نکتۀ دیگر در مورد این هشتگ آن است که همانند رویکردهای پیشین اصلاحطلبان، اصولا به لایۀ بیرونی و سطحی این رخداد تلخ پرداخته است. «گشت ارشاد» یا به تعبیر محمدرضا «کثافت گشت ارشاد»، یکی از خروجیها و پلشتیهای برآمده از ماشینی (بخوانید «قانون اساسی» و «معماری خاص نظامی سیاسی») است که در حوزههای گوناگون اقتصاد، محیطزیست، آسیبهای اجتماعی، سیاست خارجی و... پلشتیهایی به همین اندازه منزجر کننده تولید کرده است.
بر این اساس به گمانم بهتر است که رویکردی عمیقتر و نقشی فعالانهتر اختیار کنیم و به علت اصلی و بنیادینی بپردازیم که «کثافت گشت ارشاد» یکی از پلشتیهای برآمده از آن است. بنابراین بهتر است از «کثافت گشت ارشاد را جمع کنیم!» بگذریم و مطالبهای اساسیتر را طرح کنیم که مخاطب آن تک تک ما ایرانیان فارغ از گرایشهای سیاسی، دینی و مذهبی هستیم:
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم
#ایران
#مهسا_امینی
#قانون_اساسی #معماری_نظام_سیاسی #بازنویسی_قانون_اساسی #بازآرایی_نظام_سیاسی
#کثافت_گشت_ارشاد_را_جمع_کنید
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم
#محمد_رضا_جلایی_پور
#سجاد_فتاحی
یا
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در پی حادثۀ ناگوار درگذشت «مهسا امینی»؛ به ابتکار دوست عزیزم محمدرضا جلاییپور هشتگ «کثافت گشت ارشاد را جمع کنید!» ایجاد شده است و تا این لحظه که این متن را مینویسم ۲۷۱ هزار نفر موافقت خود را با این هشتگ اعلام کردهاند. ضمن سپاس از او بابت این حرکت، نکاتی در نقد این هشتگ وجود دارد.
به نظرم این هشتگ چه از نظر مخاطب و چه از نظر رویکرد آن، در ادامۀ کنشگریها و نصیحتالملوکهای نافرجام و بیسرانجامی است که عموماً از سال ۱۳۷۶ به بعد و زیرعنوان اصلاحطلبی صورت گرفته است؛ اصولا بعد از دههها تجربه اندوزی باید به این نتیجه رسیده باشیم که مخاطب قرار دادن نظام سیاسی کنونی و تقاضای اینکه خود، مجری اصلاح پلشتیها یا به تعبیر محمدرضا «کثافتهایی» شود که خود پدید آورده است و ارتباطی تنگاتنگ با مبانی پارادایمی و معماری این نظام سیاسی دارد، اقدامی بیهوده است؛ و تنها به از دست رفتن زمان و تعمیق بحرانهای ایران میانجامد. ما نیازمند گذر از «کنید» به «کنیم» هستیم و باید مسئولیت خود را در کنشگری مؤثر برای گذر دادن ایران از این فضای خطرناک بپذیریم.
نکتۀ دیگر در مورد این هشتگ آن است که همانند رویکردهای پیشین اصلاحطلبان، اصولا به لایۀ بیرونی و سطحی این رخداد تلخ پرداخته است. «گشت ارشاد» یا به تعبیر محمدرضا «کثافت گشت ارشاد»، یکی از خروجیها و پلشتیهای برآمده از ماشینی (بخوانید «قانون اساسی» و «معماری خاص نظامی سیاسی») است که در حوزههای گوناگون اقتصاد، محیطزیست، آسیبهای اجتماعی، سیاست خارجی و... پلشتیهایی به همین اندازه منزجر کننده تولید کرده است.
بر این اساس به گمانم بهتر است که رویکردی عمیقتر و نقشی فعالانهتر اختیار کنیم و به علت اصلی و بنیادینی بپردازیم که «کثافت گشت ارشاد» یکی از پلشتیهای برآمده از آن است. بنابراین بهتر است از «کثافت گشت ارشاد را جمع کنیم!» بگذریم و مطالبهای اساسیتر را طرح کنیم که مخاطب آن تک تک ما ایرانیان فارغ از گرایشهای سیاسی، دینی و مذهبی هستیم:
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم
#ایران
#مهسا_امینی
#قانون_اساسی #معماری_نظام_سیاسی #بازنویسی_قانون_اساسی #بازآرایی_نظام_سیاسی
#کثافت_گشت_ارشاد_را_جمع_کنید
#ماشین_تولید_پلشتی_را_خاموش_کنیم
#محمد_رضا_جلایی_پور
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ژینا و گشودن راه آزادی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
خالهٔ ژینا امینی در مراسم به خاکسپاری او جملهای مهم را بیان کرد که به گمانم هرچه پیشتر برویم درستی آن بیش از پیش آشکار خواهد شد. او گفت:
«ژینا مسیر آزادی را برایمان باز کرد.
ژینا شهید است. ژینا شهید این جوانان است.»
محمدرضا جلاییپور در متنی که در کانال تلگرام و صفحهٔ اینستاگرام خود منتشر کرده است به برخی ویژگیهای حرکت اعتراضی شکلگرفته حول فاجعهٔ درگذشت ژینا اشاره کرده است. به نکات طرح شده از طرف محمدرضا باید یک نکته را اضافه کرد و آن این است که در این حرکت بواسطۀ شدت و عمق فاجعه، بخش قابلِتوجهی از افراد و جریانهای سیاسی که با نام اصلاحطلب میشناسیم، در سخن و عمل از اصلاحطلبی میانهرو به رادیکال (الگوی مصطفی تاجزاده) گذر کردند و این گامی مهم و بازگشت ناپذیر برای همسویی جریانهای سیاسی تحولخواه در ایران است. عدم همگرایی جریانهای گوناگون تحولخواه در دهههای گذشته یکی از عمدهترین دلایل شکست اين جریانها در بهبود وضعیت ایران بوده است. اکنون پایان اصلاحطلبی میانهرو و در ادامه شکست اصلاحطلبی رادیکال که به احتمال فراوان با محقق نشدن خواستههایی چون لغو حجاب اجباری و برچیده شدن گشت ارشاد به وقوع خواهد پیوست، زمینه را برای ائتلافی گسترده بین جریانهای تحولخواه ایرانی بر سر خواستههایی چون «بازنویسی قانون اساسی» و «بازآرایی نظام سیاسی» فراهم خواهد کرد و به نظرم اینگونه است که سخن خالهٔ ژینا محقق خواهد شد:
«ژینا مسیر آزادی را برایمان باز کرد.
ژینا شهید است. ژینا شهید این جوانان است.»
پینوشت: تصویر از صفحه اینستاگرام دکتر مهرزاد بروجردی برگرفته شده است.
#ایران
#ژینا_امینی #مهسا_امینی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#اصلاح_طلبی_میانه_رو
#اصلاح_طلبی_رادیکال
#محمدرضا_جلایی_پور
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
خالهٔ ژینا امینی در مراسم به خاکسپاری او جملهای مهم را بیان کرد که به گمانم هرچه پیشتر برویم درستی آن بیش از پیش آشکار خواهد شد. او گفت:
«ژینا مسیر آزادی را برایمان باز کرد.
ژینا شهید است. ژینا شهید این جوانان است.»
محمدرضا جلاییپور در متنی که در کانال تلگرام و صفحهٔ اینستاگرام خود منتشر کرده است به برخی ویژگیهای حرکت اعتراضی شکلگرفته حول فاجعهٔ درگذشت ژینا اشاره کرده است. به نکات طرح شده از طرف محمدرضا باید یک نکته را اضافه کرد و آن این است که در این حرکت بواسطۀ شدت و عمق فاجعه، بخش قابلِتوجهی از افراد و جریانهای سیاسی که با نام اصلاحطلب میشناسیم، در سخن و عمل از اصلاحطلبی میانهرو به رادیکال (الگوی مصطفی تاجزاده) گذر کردند و این گامی مهم و بازگشت ناپذیر برای همسویی جریانهای سیاسی تحولخواه در ایران است. عدم همگرایی جریانهای گوناگون تحولخواه در دهههای گذشته یکی از عمدهترین دلایل شکست اين جریانها در بهبود وضعیت ایران بوده است. اکنون پایان اصلاحطلبی میانهرو و در ادامه شکست اصلاحطلبی رادیکال که به احتمال فراوان با محقق نشدن خواستههایی چون لغو حجاب اجباری و برچیده شدن گشت ارشاد به وقوع خواهد پیوست، زمینه را برای ائتلافی گسترده بین جریانهای تحولخواه ایرانی بر سر خواستههایی چون «بازنویسی قانون اساسی» و «بازآرایی نظام سیاسی» فراهم خواهد کرد و به نظرم اینگونه است که سخن خالهٔ ژینا محقق خواهد شد:
«ژینا مسیر آزادی را برایمان باز کرد.
ژینا شهید است. ژینا شهید این جوانان است.»
پینوشت: تصویر از صفحه اینستاگرام دکتر مهرزاد بروجردی برگرفته شده است.
#ایران
#ژینا_امینی #مهسا_امینی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#اصلاح_طلبی_میانه_رو
#اصلاح_طلبی_رادیکال
#محمدرضا_جلایی_پور
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
سخن همچنان همین است!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
متن زیر در ۷ آذرماه ۱۳۹۸ منتشر شد و بعد از آن به جای سخن گفتن با نظام سیاسی تمرکز خود را بر آيندهٔ ایران و گفتگو با مردم قرار دادم؛ ماجرای تلخی است که در این سرزمین میتوان متنی متعلق به ۴ سال پیش را منتشر کرد اما گویی همین امروز نوشته شده است.
(بازنشر)
توضیح: این روزها دیگر دست آدمی به قلم نمیرود؛ راستش را بخواهید به نظر میرسد هرآنچه که باید برای نرسیدن به وضعیت کنونی گفته میشد، گفته شده است، حتی به راهکارهای برون رفت از چنین شرایطی نیز به صورت کامل پرداخته شده است؛ و هرآنچه گفته شود تکراری و ملال زاست. از این پس دیگر با نظام سیاسی سخنی نیست که اگر گوشی برای شنیدن و عزمی برای عمل در آن پیدا شود به اندازه کافی سخن و متن نیکو در اختیار دارد؛ اگرچه با در نظر داشتن واقعیت های جامعهشناختی به نظر میرسد دیگر زمانی ندارد. در چنین شرایطی وظیفه استراتژیک ایران گرایان ( از طیف های گوناگون درون و برون مرزی آن) سخن گفتن با ایرانیان در مورد شرایط پیچیده پیش رو، حفظ سرمایه اجتماعی با دوری گزیدن از موقعیت های سرمایه سوز و نظریه پردازی برای شرایطی است که تنها با نظریه پیچیدگی و آشوب قابل توضیح است.
10 مهرماه 1397 در همین کانال متنی کوتاه منتشر شد که بن مایه اصلی آن هشدار به نظام سیاسی برای نزدیک شدن به نقطهای بی بازگشت بود که وضعیت «خر یا پالان خر»! نامیده شد؛ به نظرم با رخدادهای آبان ماه از این نقطه عبور کردیم. از این پس حفظ پایداری ایران تنها با اتکا به ایران گرایان امکان پذیر است و نظام سیاسی همین که شر نرساند باید شکرگذار بود، گرچه در تواناییش برای این امر نیز تردیدهایی جدی وجود دارد.
✳️ایران و خطر نزدیک شدن به وضعیت «خر یا پالان خر»!✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
www.tg-me.com/SIAGS
✅ یکی از شعارهای انقلابیون ایران در سال 1357 این شعار بود که: «ما میگیم خر نمیخوایم پالان خر عوض میشه؛ ما میگیم شاه نمیخوایم نخست وزیر عوض میشه». فراگیر شدن این شعار گویای آن است که جامعه به وضعیتی رسیده که در آن دیگر حتی تغییراتی قابل توجه از قبیل تغییر نخست وزیر را چاره بهبود وضعیت خود نمیداند و تنها به دنبال ایجاد تغییراتی ساختاری و کلان است.
✅ اجرای اقدامات اصلاحی در نظامهای سیاسی زمانی دارد که اگر زمان آن سپری شد؛ آن سطح از اقدامات اصلاحی دیگر نخواهد توانست چاره ناکارآمدیها و نارضایتیهای انباشته شده باشد و نظام سیاسی باید سطح بالاتری از راهکارهای اصلاحی را دنبال نماید. به عنوان مثال اگر روزی با تغییر چند وزیر و انتخاب افرادی تواناتر بتوان بر ناکارآمدیها غلبه کرد و به مطالبات جامعه پاسخ گفت و این اقدام در زمان مناسب صورت نگیرد، آنگاه با انباشت ناکارآمدیها و نارضایتیها، دیگر تغییر وزرا کارساز نیست و باید چاره کار را در تغییر رئیسجمهور جستجو کرد و اگر زمان آن نیز بگذرد سطح اقدام اصلاحی از این نیز بیشتر افزایش خواهد یافت.
✅ اگر اکثریت قابل توجهی از اعضای جامعهای تغییر وزرای کابینه را درمان دردهای خود ندانند و حتی فراتر از آن احساس کنند که با تغییر روسای جمهور نیز تغییر محسوسی در وضعیت آنها ایجاد نمیشود، این نشانهای خطرناک از نزدیک شدن جامعه به نقطهی بی بازگشتی است که با توجه به شعار انقلابیون سال 1357 میتوان آن را نقطه «خر یا پالان خر» نامید؛ نقطهای که نظامهای سیاسی باید سخت مراقب نزدیک شدن به آن باشند.
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
متن زیر در ۷ آذرماه ۱۳۹۸ منتشر شد و بعد از آن به جای سخن گفتن با نظام سیاسی تمرکز خود را بر آيندهٔ ایران و گفتگو با مردم قرار دادم؛ ماجرای تلخی است که در این سرزمین میتوان متنی متعلق به ۴ سال پیش را منتشر کرد اما گویی همین امروز نوشته شده است.
(بازنشر)
توضیح: این روزها دیگر دست آدمی به قلم نمیرود؛ راستش را بخواهید به نظر میرسد هرآنچه که باید برای نرسیدن به وضعیت کنونی گفته میشد، گفته شده است، حتی به راهکارهای برون رفت از چنین شرایطی نیز به صورت کامل پرداخته شده است؛ و هرآنچه گفته شود تکراری و ملال زاست. از این پس دیگر با نظام سیاسی سخنی نیست که اگر گوشی برای شنیدن و عزمی برای عمل در آن پیدا شود به اندازه کافی سخن و متن نیکو در اختیار دارد؛ اگرچه با در نظر داشتن واقعیت های جامعهشناختی به نظر میرسد دیگر زمانی ندارد. در چنین شرایطی وظیفه استراتژیک ایران گرایان ( از طیف های گوناگون درون و برون مرزی آن) سخن گفتن با ایرانیان در مورد شرایط پیچیده پیش رو، حفظ سرمایه اجتماعی با دوری گزیدن از موقعیت های سرمایه سوز و نظریه پردازی برای شرایطی است که تنها با نظریه پیچیدگی و آشوب قابل توضیح است.
10 مهرماه 1397 در همین کانال متنی کوتاه منتشر شد که بن مایه اصلی آن هشدار به نظام سیاسی برای نزدیک شدن به نقطهای بی بازگشت بود که وضعیت «خر یا پالان خر»! نامیده شد؛ به نظرم با رخدادهای آبان ماه از این نقطه عبور کردیم. از این پس حفظ پایداری ایران تنها با اتکا به ایران گرایان امکان پذیر است و نظام سیاسی همین که شر نرساند باید شکرگذار بود، گرچه در تواناییش برای این امر نیز تردیدهایی جدی وجود دارد.
✳️ایران و خطر نزدیک شدن به وضعیت «خر یا پالان خر»!✳️
🖌 (سجاد فتاحی - جامعهشناس)
www.tg-me.com/SIAGS
✅ یکی از شعارهای انقلابیون ایران در سال 1357 این شعار بود که: «ما میگیم خر نمیخوایم پالان خر عوض میشه؛ ما میگیم شاه نمیخوایم نخست وزیر عوض میشه». فراگیر شدن این شعار گویای آن است که جامعه به وضعیتی رسیده که در آن دیگر حتی تغییراتی قابل توجه از قبیل تغییر نخست وزیر را چاره بهبود وضعیت خود نمیداند و تنها به دنبال ایجاد تغییراتی ساختاری و کلان است.
✅ اجرای اقدامات اصلاحی در نظامهای سیاسی زمانی دارد که اگر زمان آن سپری شد؛ آن سطح از اقدامات اصلاحی دیگر نخواهد توانست چاره ناکارآمدیها و نارضایتیهای انباشته شده باشد و نظام سیاسی باید سطح بالاتری از راهکارهای اصلاحی را دنبال نماید. به عنوان مثال اگر روزی با تغییر چند وزیر و انتخاب افرادی تواناتر بتوان بر ناکارآمدیها غلبه کرد و به مطالبات جامعه پاسخ گفت و این اقدام در زمان مناسب صورت نگیرد، آنگاه با انباشت ناکارآمدیها و نارضایتیها، دیگر تغییر وزرا کارساز نیست و باید چاره کار را در تغییر رئیسجمهور جستجو کرد و اگر زمان آن نیز بگذرد سطح اقدام اصلاحی از این نیز بیشتر افزایش خواهد یافت.
✅ اگر اکثریت قابل توجهی از اعضای جامعهای تغییر وزرای کابینه را درمان دردهای خود ندانند و حتی فراتر از آن احساس کنند که با تغییر روسای جمهور نیز تغییر محسوسی در وضعیت آنها ایجاد نمیشود، این نشانهای خطرناک از نزدیک شدن جامعه به نقطهی بی بازگشتی است که با توجه به شعار انقلابیون سال 1357 میتوان آن را نقطه «خر یا پالان خر» نامید؛ نقطهای که نظامهای سیاسی باید سخت مراقب نزدیک شدن به آن باشند.
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
تبدیل «منها» به «ما»
اعتراضات شکل گرفته پس از تراژدی ژینا حاوی مطالبات فراوانی است؛ از مطالباتی خرد چون برچیده شدن گشت ارشاد تا مطالباتی ساختاری و کلان که در شعارهای برخی معترضان به آنها اشاره شده است. یکپارچه کردن این مطالبات به راحتی ممکن نیست و علت آن هم این است که در ایران، در هر جنبش اجتماعی، تمامی مطالبات ناکام جنبشهای پیشین سر باز میکند.
اما نکتهای جالب در مورد مطالبات متکثر موجود در جامعهٔ ایران این است که اگر این مطالبات را برای رسیدن به راهکارهایی جهت برآورده شدن آنها به صورت اساسی بررسی کنیم به #بازنویسی_قانون_اساسی و #بازآرایی_نظام_سیاسی میرسیم.
بنابراین تصور میکنم راهکار تحقق مطالبات جنبشی که محمدرضا جلاییپور با بهرهگیری از خوشنویسی کسری کرکزی به زیبایی «جنبش ما» نامیده است #بازنویسی_قانون_اساسی و #بازآرایی_نظام_سیاسی است و باید در شعار و عمل بر این دو متمرکز شد. این دو میتوانند کانونی برای ائتلاف همهٔ ما ایرانیان با مطالباتی به ظاهر متکثر باشند، «منها» را به «ما» تبدیل کنند و این کثرت را به وحدت برسانند.
#ایران
#ژینا_امینی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
اعتراضات شکل گرفته پس از تراژدی ژینا حاوی مطالبات فراوانی است؛ از مطالباتی خرد چون برچیده شدن گشت ارشاد تا مطالباتی ساختاری و کلان که در شعارهای برخی معترضان به آنها اشاره شده است. یکپارچه کردن این مطالبات به راحتی ممکن نیست و علت آن هم این است که در ایران، در هر جنبش اجتماعی، تمامی مطالبات ناکام جنبشهای پیشین سر باز میکند.
اما نکتهای جالب در مورد مطالبات متکثر موجود در جامعهٔ ایران این است که اگر این مطالبات را برای رسیدن به راهکارهایی جهت برآورده شدن آنها به صورت اساسی بررسی کنیم به #بازنویسی_قانون_اساسی و #بازآرایی_نظام_سیاسی میرسیم.
بنابراین تصور میکنم راهکار تحقق مطالبات جنبشی که محمدرضا جلاییپور با بهرهگیری از خوشنویسی کسری کرکزی به زیبایی «جنبش ما» نامیده است #بازنویسی_قانون_اساسی و #بازآرایی_نظام_سیاسی است و باید در شعار و عمل بر این دو متمرکز شد. این دو میتوانند کانونی برای ائتلاف همهٔ ما ایرانیان با مطالباتی به ظاهر متکثر باشند، «منها» را به «ما» تبدیل کنند و این کثرت را به وحدت برسانند.
#ایران
#ژینا_امینی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه تلخ است که این شعر را در هر سال و دههای که میخوانیم باز هم تازه است. کجای کار را اشتباه میکنیم که هر از چندی باید بخوانیم
از خون جوانان وطن لاله دمیده...
#عارف_قزوینی
#همایون_شجریان
از خون جوانان وطن لاله دمیده...
#عارف_قزوینی
#همایون_شجریان
لحظهای سرنوشتساز
اصغر فرهادی در ویدئویی که به تازگی در صفحهٔ اینستاگرام خود خطاب به هنرمندان، روشنفکران و فعالین حقوق مدنی در سراسر دنیا منتشر کرده است بیان نموده که:
«این جامعه و خصوصا زنان راه سخت و دردآوری را تا به اینجا طی کردهاند و حالا به روشنی به نقطهٔ سرنوشتسازی رسیدهاند.»
همه باید بدانیم که این نقطه به معنی واقعی کلمه «سرنوشتساز» است. اگر بنا به هر دلیلی این حرکت به پیروزی نرسد، فضایی به شدت امنیتی تر، اقتصاد و محیطزیستی ویرانتر، جامعهای سرخورده تر و کشوری وابستهتر از امروز خواهیم داشت؛ که بخش قابلِتوجهی از انرژی و سرمایههای خود را در رخدادهای اخیر از دست داده است و در آن زمینه برای اجرای پروژهٔ جانشینی آماده است؛ اما اگر به پیروزی برسد و از گذشته درسهای لازم را آموخته باشیم، دستکم میتوانیم مسیر ساختن دوبارهٔ ایران را در کنار یکدیگر آغاز کنیم.
گرچه بهتر است کشورها به چنین نقطهای نرسند اما ایران رسیده است.
#ایران #پایداری
#اصغر_فرهادی
اصغر فرهادی در ویدئویی که به تازگی در صفحهٔ اینستاگرام خود خطاب به هنرمندان، روشنفکران و فعالین حقوق مدنی در سراسر دنیا منتشر کرده است بیان نموده که:
«این جامعه و خصوصا زنان راه سخت و دردآوری را تا به اینجا طی کردهاند و حالا به روشنی به نقطهٔ سرنوشتسازی رسیدهاند.»
همه باید بدانیم که این نقطه به معنی واقعی کلمه «سرنوشتساز» است. اگر بنا به هر دلیلی این حرکت به پیروزی نرسد، فضایی به شدت امنیتی تر، اقتصاد و محیطزیستی ویرانتر، جامعهای سرخورده تر و کشوری وابستهتر از امروز خواهیم داشت؛ که بخش قابلِتوجهی از انرژی و سرمایههای خود را در رخدادهای اخیر از دست داده است و در آن زمینه برای اجرای پروژهٔ جانشینی آماده است؛ اما اگر به پیروزی برسد و از گذشته درسهای لازم را آموخته باشیم، دستکم میتوانیم مسیر ساختن دوبارهٔ ایران را در کنار یکدیگر آغاز کنیم.
گرچه بهتر است کشورها به چنین نقطهای نرسند اما ایران رسیده است.
#ایران #پایداری
#اصغر_فرهادی
سخنی با علی کریمی و همۀ آنانی که در پی ساختن دوبارۀ ایرانند
✍️ سجاد فتاحی
توضیح: این متن اگرچه خطاب به علی کریمی نوشته شده است اما مخاطب آن همۀ آنانی هستند که این روزها فریاد میزنند: زن، زندگی، آزادی.
به جای نام علی، میتوانید نام خودتان را بگذارید.
سلام علی جان
قبل از هرچیز باید بگم که من یک پژوهشگرم و تا حالا نامهای به این سبک و سیاق ننوشتم؛ اما تصور میکنم در رابطه با این روزهای ایران شاید لازم باشه که به زبانی حرف بزنیم که زبان مشترک همۀ ماست.
نکتۀ دیگه اینه که اگه این نامه رو به تو مینویسم به خاطر اینه که دست تقدیر و البته مهربانی و شجاعت خودت، امروز تو رو در جایگاهی قرار داده که یکی از مهمترین افرادی هستی که بخش قابل توجهی از مردم این سرزمین به او اعتماد کردن و بهت دل بستن؛ خودت میدونی که این دل بستن و اعتماد کردن چقدر بار سنگینیه روی دوش یه آدم؛
من یه دانشجوی جامعهشناسی و ایرانشناسیم و توی این شرایط حساس نکاتی به نظرم میرسه که فکر کردم گفتنش از نگفتنش بهتره؛ حتما خیلی از اونها رو خودت میدونی اما گفتن دوبارش ضرری نداره؛ توی این نامه هم قرار نیست روده درازی کنم و فقط تیتروار یه سری نکات رو مینویسم؛ اگه نامه به دستت رسید و فکر کردی که باید در مورد هر کدوم از اونها توضیحات بیشتری بدم؛ بعدا میشه در مورد اونها صحبت کنیم.
- علی جان از نظر علمی هر جنبش اعتراضی و حرکت اجتماعی برای اینکه به پیروزی برسه باید خواستههای مشخصی داشته باشه؛ مثل فوتبال که هدف نهایی، زدن گل به تیم حریفه؛ وگرنه طبیعیه که مردم بعد از مدتی اعتراض و حضور در خیابان خسته میشن و باید به سر کار و زندگی خودشون برگردن؛ اولین کاری که باید بکنیم اینه که اهداف و خواستههای این جنبش اعتراضی رو مشخص کنیم؛ الان زیاد مشخص نیست و همین یک نقطه ضعف برای این حرکته؛ ممکنه یک عده بگن هدف این جنبش تعطیلی گشت ارشاد یا لغو حجاب اجباری در ایرانه؛ ممکنه یک عدۀ دیگه بگن هدف ما سرنگونی نظام سیاسی کنونیه و خیلی اهداف دیگه. به نظر من برای اینکه بتونیم یه هدف مناسب برای این حرکت اعتراضی گسترده انتخاب کنیم باید ببینیم علتهای این همه بدبختی ایران چیه؛ که یکی از اونها وضعیت نامناسب زنان و دختران این سرزمین و تراژدی تلخیه که برای ژینا اتفاق افتاد و کبریتی بود به انبار نارضایتیهای گستردهای که در جامعۀ ایران تلمبار شده. به نظر من علت این همه بدبختی رو باید در قانون اساسی و معماری نظام سیاسی کنونی جستجو کنیم و به افراد تقلیلش ندیم (توضیح مفصل این رو در کتابی با عنوان «ایران و مسئلۀ پایداری» آوردم)؛ بنابراین پیشنهادم اینه که هدف اصلی این حرکت درخواست «بازنویسی قانون اساسی» و «طراحی دوبارۀ یک نظام سیاسی جدید و کارآمد» باشه که بتونه ایران رو به اون جایگاهی که همه ما دوست داریم برسونه. ممکنه بعضیها با این هدفگذاری مخالف باشند؛ ایرادی هم نداره و اختلافنظر طبیعیه، اما نکتۀ اصلی اینه که این حرکت نیاز به هدف و خواستههایی صحیح، دقیق و مشخص داره وگرنه بعد از مدتی ضعیف میشه و از بین میره؛ بنابراین هرچه سریعتر هدف و خواستههای این حرکت باید مشخص بشه و پیشنهاد من «بازنویسی قانون اساسی» و «بازآرایی نظام سیاسیه»؛ میتونی یه فراخوان بدی و از مردم بخوای که اهداف مدنظرشون رو برات بفرستن و اونها رو با کمک یک تیم تحلیل کنی و به هدف یا اهداف نهایی برسی که مورد توافق اکثریته.
- علی جان، من تصور میکنم که این حرکت اعتراضی یه فرصت و نعمت بزرگ بود برای ایران، اون هم در شرایطی که عدهای میخوان این کشور رو در مسیر خطرناکتری از مسیرهای گذشته بندازن. اگه نظام سیاسی این حرکت اعتراضی رو سرکوب کنه یا خودمون به خاطر توجه نکردن به نکاتی که برای پیروزی این حرکت لازمه به اونها توجه کنیم، باعث خاموشی اون بشیم، دورۀ سختی در تاریخ ایران آغاز میشه؛ رهبر کنونی نظام سن و سال بالایی داره و احتمالا به زودی شخص جدیدی باید جایگزین او بشه؛ من قبلا در ۴ متن که سال ۱۳۹۹ منتشر شده، نوشتم که چه سناریوهایی پیشرومون هست و اونجا توضیح دادم که چرا مجتبی خامنهای و ابراهیم رئیسی تنها افرادین که نامزد جانشینی رهبر کنونین؛ اما این دو فرد برای اینکه بر مسند رهبری بشینن نیازمند یک فضای امنیتی شدیدن که به نظرم اگه حرکت اعتراضی کنونی سرکوب بشه یا به هر دلیل خودمون باعث خاموشیش بشیم اون فضا برای اونها مهیا میشه و اونوقت ایران در شرایط سختی قرار میگیره و در سالهای آینده باید شاهد اقتصاد، محیطزیست، جامعه و در یک کلام ایرانی ویرانتر از امروز باشیم.
مطالعه ادامهٔ متن در اینستنت ویو
#ایران #پایداری
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#علی_کریمی
#سجاد_فتاحی
✍️ سجاد فتاحی
توضیح: این متن اگرچه خطاب به علی کریمی نوشته شده است اما مخاطب آن همۀ آنانی هستند که این روزها فریاد میزنند: زن، زندگی، آزادی.
به جای نام علی، میتوانید نام خودتان را بگذارید.
سلام علی جان
قبل از هرچیز باید بگم که من یک پژوهشگرم و تا حالا نامهای به این سبک و سیاق ننوشتم؛ اما تصور میکنم در رابطه با این روزهای ایران شاید لازم باشه که به زبانی حرف بزنیم که زبان مشترک همۀ ماست.
نکتۀ دیگه اینه که اگه این نامه رو به تو مینویسم به خاطر اینه که دست تقدیر و البته مهربانی و شجاعت خودت، امروز تو رو در جایگاهی قرار داده که یکی از مهمترین افرادی هستی که بخش قابل توجهی از مردم این سرزمین به او اعتماد کردن و بهت دل بستن؛ خودت میدونی که این دل بستن و اعتماد کردن چقدر بار سنگینیه روی دوش یه آدم؛
من یه دانشجوی جامعهشناسی و ایرانشناسیم و توی این شرایط حساس نکاتی به نظرم میرسه که فکر کردم گفتنش از نگفتنش بهتره؛ حتما خیلی از اونها رو خودت میدونی اما گفتن دوبارش ضرری نداره؛ توی این نامه هم قرار نیست روده درازی کنم و فقط تیتروار یه سری نکات رو مینویسم؛ اگه نامه به دستت رسید و فکر کردی که باید در مورد هر کدوم از اونها توضیحات بیشتری بدم؛ بعدا میشه در مورد اونها صحبت کنیم.
- علی جان از نظر علمی هر جنبش اعتراضی و حرکت اجتماعی برای اینکه به پیروزی برسه باید خواستههای مشخصی داشته باشه؛ مثل فوتبال که هدف نهایی، زدن گل به تیم حریفه؛ وگرنه طبیعیه که مردم بعد از مدتی اعتراض و حضور در خیابان خسته میشن و باید به سر کار و زندگی خودشون برگردن؛ اولین کاری که باید بکنیم اینه که اهداف و خواستههای این جنبش اعتراضی رو مشخص کنیم؛ الان زیاد مشخص نیست و همین یک نقطه ضعف برای این حرکته؛ ممکنه یک عده بگن هدف این جنبش تعطیلی گشت ارشاد یا لغو حجاب اجباری در ایرانه؛ ممکنه یک عدۀ دیگه بگن هدف ما سرنگونی نظام سیاسی کنونیه و خیلی اهداف دیگه. به نظر من برای اینکه بتونیم یه هدف مناسب برای این حرکت اعتراضی گسترده انتخاب کنیم باید ببینیم علتهای این همه بدبختی ایران چیه؛ که یکی از اونها وضعیت نامناسب زنان و دختران این سرزمین و تراژدی تلخیه که برای ژینا اتفاق افتاد و کبریتی بود به انبار نارضایتیهای گستردهای که در جامعۀ ایران تلمبار شده. به نظر من علت این همه بدبختی رو باید در قانون اساسی و معماری نظام سیاسی کنونی جستجو کنیم و به افراد تقلیلش ندیم (توضیح مفصل این رو در کتابی با عنوان «ایران و مسئلۀ پایداری» آوردم)؛ بنابراین پیشنهادم اینه که هدف اصلی این حرکت درخواست «بازنویسی قانون اساسی» و «طراحی دوبارۀ یک نظام سیاسی جدید و کارآمد» باشه که بتونه ایران رو به اون جایگاهی که همه ما دوست داریم برسونه. ممکنه بعضیها با این هدفگذاری مخالف باشند؛ ایرادی هم نداره و اختلافنظر طبیعیه، اما نکتۀ اصلی اینه که این حرکت نیاز به هدف و خواستههایی صحیح، دقیق و مشخص داره وگرنه بعد از مدتی ضعیف میشه و از بین میره؛ بنابراین هرچه سریعتر هدف و خواستههای این حرکت باید مشخص بشه و پیشنهاد من «بازنویسی قانون اساسی» و «بازآرایی نظام سیاسیه»؛ میتونی یه فراخوان بدی و از مردم بخوای که اهداف مدنظرشون رو برات بفرستن و اونها رو با کمک یک تیم تحلیل کنی و به هدف یا اهداف نهایی برسی که مورد توافق اکثریته.
- علی جان، من تصور میکنم که این حرکت اعتراضی یه فرصت و نعمت بزرگ بود برای ایران، اون هم در شرایطی که عدهای میخوان این کشور رو در مسیر خطرناکتری از مسیرهای گذشته بندازن. اگه نظام سیاسی این حرکت اعتراضی رو سرکوب کنه یا خودمون به خاطر توجه نکردن به نکاتی که برای پیروزی این حرکت لازمه به اونها توجه کنیم، باعث خاموشی اون بشیم، دورۀ سختی در تاریخ ایران آغاز میشه؛ رهبر کنونی نظام سن و سال بالایی داره و احتمالا به زودی شخص جدیدی باید جایگزین او بشه؛ من قبلا در ۴ متن که سال ۱۳۹۹ منتشر شده، نوشتم که چه سناریوهایی پیشرومون هست و اونجا توضیح دادم که چرا مجتبی خامنهای و ابراهیم رئیسی تنها افرادین که نامزد جانشینی رهبر کنونین؛ اما این دو فرد برای اینکه بر مسند رهبری بشینن نیازمند یک فضای امنیتی شدیدن که به نظرم اگه حرکت اعتراضی کنونی سرکوب بشه یا به هر دلیل خودمون باعث خاموشیش بشیم اون فضا برای اونها مهیا میشه و اونوقت ایران در شرایط سختی قرار میگیره و در سالهای آینده باید شاهد اقتصاد، محیطزیست، جامعه و در یک کلام ایرانی ویرانتر از امروز باشیم.
مطالعه ادامهٔ متن در اینستنت ویو
#ایران #پایداری
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#علی_کریمی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
✳️مسئلهی جانشینی در ایران✳️
(بخش چهارم و پایانی: تبدیل لحظهٔ جانشینی به نقطهای برای گشایش گره کار ایران)
✍️ سجاد فتاحی - جامعهشناس
www.tg-me.com/SIAGS
✅ در قسمتهای پیشین گفته شد که:
⭕️ با توجه به این امر که بیش از 70 درصد قدرت سیاسی و اقتصادی کشور در زیرمجموعهی…
(بخش چهارم و پایانی: تبدیل لحظهٔ جانشینی به نقطهای برای گشایش گره کار ایران)
✍️ سجاد فتاحی - جامعهشناس
www.tg-me.com/SIAGS
✅ در قسمتهای پیشین گفته شد که:
⭕️ با توجه به این امر که بیش از 70 درصد قدرت سیاسی و اقتصادی کشور در زیرمجموعهی…
پرسشی از آيتالله سید علی سیستانی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
به نظرم برای عبور کمهزینهتر از این روزهای سخت، نیازمند همراهی تمامی آنانی هستیم که امیدی به همراهیشان هست؛ از اینرو امروز از طریق سایت آيتالله سیستانی، این پرسش را از ایشان پرسیدم:
آيتالله سیستانی! این روزهای سخت در ایران، سرزمینی که در آن متولد شدهاید، خواهد گذشت و مردم این سرزمین راه خود را خواهند گشود، اما نمیدانم تاریخ، سکوت علمای بزرگ شیعه در برابر نقض بدیهیترین اصول انسانی در این دوران را چگونه تفسیر خواهد کرد.
اگر ممکن است این پرسش را پاسخ دهید:
آیا اصول فقه شیعه میتواند سکوت علمای شیعه در برابر اعمال غیر انسانی نظام جمهوری اسلامی در برخورد با معترضان در ایران را توجیه کند؟ (با توجه به اینکه این شیوهٔ برخورد به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نحوهٔ نگرش و احساس مردم نسبت به مذهب شیعه اثرگذار است.) اگر آری چگونه؟ و اگر خیر! چرا جنابعالی که از بزرگترین علمای شیعه در زمان حاضر هستید سکوت کردهاید؟
صفحه اینستاگرام
#ایران
#آیت_الله_سیستانی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
به نظرم برای عبور کمهزینهتر از این روزهای سخت، نیازمند همراهی تمامی آنانی هستیم که امیدی به همراهیشان هست؛ از اینرو امروز از طریق سایت آيتالله سیستانی، این پرسش را از ایشان پرسیدم:
آيتالله سیستانی! این روزهای سخت در ایران، سرزمینی که در آن متولد شدهاید، خواهد گذشت و مردم این سرزمین راه خود را خواهند گشود، اما نمیدانم تاریخ، سکوت علمای بزرگ شیعه در برابر نقض بدیهیترین اصول انسانی در این دوران را چگونه تفسیر خواهد کرد.
اگر ممکن است این پرسش را پاسخ دهید:
آیا اصول فقه شیعه میتواند سکوت علمای شیعه در برابر اعمال غیر انسانی نظام جمهوری اسلامی در برخورد با معترضان در ایران را توجیه کند؟ (با توجه به اینکه این شیوهٔ برخورد به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نحوهٔ نگرش و احساس مردم نسبت به مذهب شیعه اثرگذار است.) اگر آری چگونه؟ و اگر خیر! چرا جنابعالی که از بزرگترین علمای شیعه در زمان حاضر هستید سکوت کردهاید؟
صفحه اینستاگرام
#ایران
#آیت_الله_سیستانی
✳️آری! صدای پای انقلاب میآید ✳️
(تحلیلی درباره ورود ایران به وضعیت انقلابی)
(بازنشر/ این مطلب اولین بار در ۱۴ دی ۱۳۹۸ منتشر شده است)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
✅ وضعیت انقلابی در یک کشور شرایطی است که در آن از یک سو درصد قابل توجهی از مردم دستیابی به رویاها و آرزوهای خود را در چارچوب حفظ نظم سیاسی کنونی امکانپذیر ندانند و از سوی دیگر پروژه اصلاح ساخت سیاسی نیز به دلایل گوناگون امکانناپذیر بوده و تلاشها برای آن با شکست مواجه شده باشد.
✅ در چنین شرایطی نیروها و جریانهای سیاسی کشور، علیرغم تکثرهای درونی، رفته رفته در دو قطب جای میگیرند: یک قطب، حامیان حفظ ساختار سیاسی و قطبی دیگر مخالفان ساخت کنونی و حامیان تغییر آن؛ که البته نمیتوان تکثرهای درونی این دو قطب را نادیده گرفت، اما اصلی جامعهشناختی وجود دارد که سبب وحدت درونی هر یک از این دو قطب میشود و آن اصل این است: وجود رقیب مشترک تضادهای درونی را به حالت تعلیق در میآورد.
✅ روند تغییر و تحولات ارزشها و نگرشهای جامعه ایرانی از یک سو و ناکارآمدیهای ساختاری سامانه سیاسی کنونی از سوی دیگر (که با برآمدن بحرانهای انباشته شده در چند دهه گذشته بیش از پیش خود را نشان میدهد) بیانگر آن است که جمعیت خواهان تغییر ساخت سیاسی که پاسخگویی به نیازهای خود را در چارچوب این ساخت امکانپذیر نمیدانند هر چه پیشتر میرویم افزایش خواهد یافت و سپاه انقلاب تقویت خواهد شد.
✅ ماکس وبر جامعهشناس شهیر آلمانی جملهای دارد که وصف شرایط کنونی ایران است، مضمون این جمله آن است که: بدترین شرایط برای یک کشور زمانی است که طبقه حاکم در عین حال طبقه در حال زوال نیز باشند.
باید توجه داشت که مفهوم طبقه در نظام اندیشهای وبر فراتر از طبقه اقتصادی است و تفاوتهای فرهنگی را نیز شامل میشود. طبقه حاکم در ایران از آنرو که ایجاد اصلاحات اساسی ساختاری را به معنای زوال خود میداند جز در شرایطی که به نظر میرسد دیگر کار از کار گذشته است و اکثریت جامعه حاضر به مصالحه نیست و شنیدن صدای انقلاب دیگر فایدهای ندارد، تن به اصلاحات ساختاری اساسی که لازمه برون رفت از شرایط کنونی است نخواهد داد و این اندک امید موجود نسبت به انجام اصلاحات اساسی پیش از رسیدن به نقطه بیبازگشت را کمرنگ میکند. باید توجه داشته باشیم که میل به مصالحه در جوامع همانند سایر پدیدههای اجتماعی زمانی دارد که اگر زمان آن گذشت مصالحه بین دو قطبِ تضاد اگر نگوییم غیر ممکن اما به دشواری امکانپذیر خواهد بود.
✅ با در نظر داشتن مجموع نکات فوق و شرایط ایران باید گفت:
⭕️ حرکت جامعه ایرانی به سمت وضعیت انقلابی که با توجه به شاخصهای اعتماد و سرمایه اجتماعی نهادی از آبان 96 آغاز شده بود و اولین تجلی آن در دی ماه 96 خود را نشان داد، با رخدادها و اعتراضات آبان 98 شدت گرفت و با ضربهای قابل توجه به اعتماد به نظام سیاسی ناشی از رخداد هدف قرار گرفتن پرواز شماره 752 و اعتراضات متعاقب آن به شدت تسریع شد.
✅ پاسخ به این پرسش که زمان وقوع انقلاب چه زمانی است؟ از آنرو که این پدیده اجتماعی- سیاسی در شرایطی رخ میدهد که جوامع از مرز پیچیدگی به آشوب گذر کردهاند به دشواری امکانپذیر است؛ در وضعیت انقلابی هر رخداد کوچک یا بزرگ، انقلاب را به مرحله نهایی میرساند.
✅ این پرسش نیز که آیا لزوماً انقلاب به ایجاد وضعیتی بهتر در کشور منتهی خواهد شد یا خیر نیز پاسخی قطعی ندارد و به عملکرد جامعه در زمینه بنیانگذاری ساخت سیاسی بعدی وابسته است. بنیانگذاری ساختی سیاسی، ناکارآمدتر از ساخت کنونی، فاجعه آفرین است و بنیانگذاری ساختی سیاسی، کارآمدتر از ساخت کنونی رهاییبخش و امید آفرین.
✅ وقوع یا عدم وقوع انقلابها با قدرت سرکوب نظامهای سیاسی نیز رابطه دارد؛ این قدرت سرکوب برای ساخت سیاسی کنونی به دو دلیل به شدت کاهش یافته است و در ادامه کاهش خواهد یافت. نخست ایجاد تزلزل در اعتقاد و اعتماد برخی نیروهای ارزشی نسبت به ساختار سیاسی که ارزشهای آنها را نقض کرده است و دیگری افزایش فشارهای اقتصادی بر بخشهای دیگری از این نیروها، همراستا با سایر بخشهای جامعه، که در کوتاه و بلند مدت امیدی به برطرف شدن آنها نیست و بر اساس نظر کارشناسان هرچه پیشتر رویم بیشتر نیز خواهد شد.
با در نظر داشتن نکات فوق جدا از هر احساس مثبت یا منفی که نسبت به پدیده انقلاب داشته باشیم به نظر میرسد اکنون جامعه ایرانی به صورت کامل در وضعیت انقلابی قرار گرفته است و هرچه پیشتر رویم این وضعیت تعمیق خواهد شد.
بر این اساس در پاسخ به پرسش آنانی که میخواهند بدانند انقلابی در راه است یا خیر باید گفت:
آری! صدای پای انقلاب میآید.
#انقلاب
#جریان_سوم_ایرانگرا
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
(تحلیلی درباره ورود ایران به وضعیت انقلابی)
(بازنشر/ این مطلب اولین بار در ۱۴ دی ۱۳۹۸ منتشر شده است)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
✅ وضعیت انقلابی در یک کشور شرایطی است که در آن از یک سو درصد قابل توجهی از مردم دستیابی به رویاها و آرزوهای خود را در چارچوب حفظ نظم سیاسی کنونی امکانپذیر ندانند و از سوی دیگر پروژه اصلاح ساخت سیاسی نیز به دلایل گوناگون امکانناپذیر بوده و تلاشها برای آن با شکست مواجه شده باشد.
✅ در چنین شرایطی نیروها و جریانهای سیاسی کشور، علیرغم تکثرهای درونی، رفته رفته در دو قطب جای میگیرند: یک قطب، حامیان حفظ ساختار سیاسی و قطبی دیگر مخالفان ساخت کنونی و حامیان تغییر آن؛ که البته نمیتوان تکثرهای درونی این دو قطب را نادیده گرفت، اما اصلی جامعهشناختی وجود دارد که سبب وحدت درونی هر یک از این دو قطب میشود و آن اصل این است: وجود رقیب مشترک تضادهای درونی را به حالت تعلیق در میآورد.
✅ روند تغییر و تحولات ارزشها و نگرشهای جامعه ایرانی از یک سو و ناکارآمدیهای ساختاری سامانه سیاسی کنونی از سوی دیگر (که با برآمدن بحرانهای انباشته شده در چند دهه گذشته بیش از پیش خود را نشان میدهد) بیانگر آن است که جمعیت خواهان تغییر ساخت سیاسی که پاسخگویی به نیازهای خود را در چارچوب این ساخت امکانپذیر نمیدانند هر چه پیشتر میرویم افزایش خواهد یافت و سپاه انقلاب تقویت خواهد شد.
✅ ماکس وبر جامعهشناس شهیر آلمانی جملهای دارد که وصف شرایط کنونی ایران است، مضمون این جمله آن است که: بدترین شرایط برای یک کشور زمانی است که طبقه حاکم در عین حال طبقه در حال زوال نیز باشند.
باید توجه داشت که مفهوم طبقه در نظام اندیشهای وبر فراتر از طبقه اقتصادی است و تفاوتهای فرهنگی را نیز شامل میشود. طبقه حاکم در ایران از آنرو که ایجاد اصلاحات اساسی ساختاری را به معنای زوال خود میداند جز در شرایطی که به نظر میرسد دیگر کار از کار گذشته است و اکثریت جامعه حاضر به مصالحه نیست و شنیدن صدای انقلاب دیگر فایدهای ندارد، تن به اصلاحات ساختاری اساسی که لازمه برون رفت از شرایط کنونی است نخواهد داد و این اندک امید موجود نسبت به انجام اصلاحات اساسی پیش از رسیدن به نقطه بیبازگشت را کمرنگ میکند. باید توجه داشته باشیم که میل به مصالحه در جوامع همانند سایر پدیدههای اجتماعی زمانی دارد که اگر زمان آن گذشت مصالحه بین دو قطبِ تضاد اگر نگوییم غیر ممکن اما به دشواری امکانپذیر خواهد بود.
✅ با در نظر داشتن مجموع نکات فوق و شرایط ایران باید گفت:
⭕️ حرکت جامعه ایرانی به سمت وضعیت انقلابی که با توجه به شاخصهای اعتماد و سرمایه اجتماعی نهادی از آبان 96 آغاز شده بود و اولین تجلی آن در دی ماه 96 خود را نشان داد، با رخدادها و اعتراضات آبان 98 شدت گرفت و با ضربهای قابل توجه به اعتماد به نظام سیاسی ناشی از رخداد هدف قرار گرفتن پرواز شماره 752 و اعتراضات متعاقب آن به شدت تسریع شد.
✅ پاسخ به این پرسش که زمان وقوع انقلاب چه زمانی است؟ از آنرو که این پدیده اجتماعی- سیاسی در شرایطی رخ میدهد که جوامع از مرز پیچیدگی به آشوب گذر کردهاند به دشواری امکانپذیر است؛ در وضعیت انقلابی هر رخداد کوچک یا بزرگ، انقلاب را به مرحله نهایی میرساند.
✅ این پرسش نیز که آیا لزوماً انقلاب به ایجاد وضعیتی بهتر در کشور منتهی خواهد شد یا خیر نیز پاسخی قطعی ندارد و به عملکرد جامعه در زمینه بنیانگذاری ساخت سیاسی بعدی وابسته است. بنیانگذاری ساختی سیاسی، ناکارآمدتر از ساخت کنونی، فاجعه آفرین است و بنیانگذاری ساختی سیاسی، کارآمدتر از ساخت کنونی رهاییبخش و امید آفرین.
✅ وقوع یا عدم وقوع انقلابها با قدرت سرکوب نظامهای سیاسی نیز رابطه دارد؛ این قدرت سرکوب برای ساخت سیاسی کنونی به دو دلیل به شدت کاهش یافته است و در ادامه کاهش خواهد یافت. نخست ایجاد تزلزل در اعتقاد و اعتماد برخی نیروهای ارزشی نسبت به ساختار سیاسی که ارزشهای آنها را نقض کرده است و دیگری افزایش فشارهای اقتصادی بر بخشهای دیگری از این نیروها، همراستا با سایر بخشهای جامعه، که در کوتاه و بلند مدت امیدی به برطرف شدن آنها نیست و بر اساس نظر کارشناسان هرچه پیشتر رویم بیشتر نیز خواهد شد.
با در نظر داشتن نکات فوق جدا از هر احساس مثبت یا منفی که نسبت به پدیده انقلاب داشته باشیم به نظر میرسد اکنون جامعه ایرانی به صورت کامل در وضعیت انقلابی قرار گرفته است و هرچه پیشتر رویم این وضعیت تعمیق خواهد شد.
بر این اساس در پاسخ به پرسش آنانی که میخواهند بدانند انقلابی در راه است یا خیر باید گفت:
آری! صدای پای انقلاب میآید.
#انقلاب
#جریان_سوم_ایرانگرا
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
@SIAGS
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
دیگر سخنی با شما نیست!
هرآنچه باید میگفتیم و میدانستید؛ گفتهایم؛ دیگر در صفحهای که چیده اید بازی نخواهیم کرد؛
شوهای تلویزیونی برگزار میکنید و در همان زمان که ما خیره به صفحهٔ تلویزیون و سرخوش از شنیدن صحبتهایی هستیم که تا دیروز گویندگانش بازداشت و اخراج میشدند، فرزندان این سرزمین را میکشید، میزنید و بازداشت میکنيد.
دیگر سخنی با شما نیست؛ هر آنچه لازم است خودمان انجام خواهیم داد؛ از آزادی تمامی آنهایی که بازداشت کردهاید؛ تا بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسیای که شایستهٔ این سرزمين و مردمانش باشد.
برای #شروین_حاجی_پور و همهٔ آنهایی که آزادشان خواهیم کرد.
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#شروین_حاجی_پور
هرآنچه باید میگفتیم و میدانستید؛ گفتهایم؛ دیگر در صفحهای که چیده اید بازی نخواهیم کرد؛
شوهای تلویزیونی برگزار میکنید و در همان زمان که ما خیره به صفحهٔ تلویزیون و سرخوش از شنیدن صحبتهایی هستیم که تا دیروز گویندگانش بازداشت و اخراج میشدند، فرزندان این سرزمین را میکشید، میزنید و بازداشت میکنيد.
دیگر سخنی با شما نیست؛ هر آنچه لازم است خودمان انجام خواهیم داد؛ از آزادی تمامی آنهایی که بازداشت کردهاید؛ تا بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسیای که شایستهٔ این سرزمين و مردمانش باشد.
برای #شروین_حاجی_پور و همهٔ آنهایی که آزادشان خواهیم کرد.
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#شروین_حاجی_پور
پایان یک رؤیا
(بازنشر/ این متن اولین بار در ۱۲ فروردین ۱۴۰۱ منتشر شده است)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
امروز ۱۲ فرودین است، روزی که نتیجۀ «همهپرسی جمهوری اسلامی» اعلام شد و بر آن اساس بخش قابل توجهی از ایرانیان به این نظام سیاسی «آری» گفتند.
در آذرماه ۱۳۵۸ هم قانون اساسی جمهوری اسلامی از طریق یک همهپرسی دیگر به رأی گذاشته شد و در آن نیز با رأی موافق حدود ۱۵ میلیون و ۶۸۰ هزار نفر از ایرانیان این قانون اساسی به تصویب رسید.
نتایج این همهپرسیها، در واقع نقطۀ پایانی بود بر رؤیای افزایش کارآمدی نظم سیاسی جدید در مقایسه با نظام سیاسی پیشین؛ چرا که نتیجۀ آنها، قانون اساسی و نظام سیاسیای را بر سرنوشت ایرانیان حاکم کرد که بخاطر ضعفها و نقصهایی بنیادین، نه تنها از کارآمدی و ظرفیت لازم برای حل و فصل مسائل ایران در جهان امروز برخوردار نیست بلکه خود مسئلهساز و بحرانزاست.
برخی از این ضعفها که در قالب سلسله مطالبی با عنوان پیسنگهای قانون اساسی به آنها پرداخته شده است و نیازی به شرح و بسط دوبارۀ آنها نیست این مواردند:
- تبعیض نظاممند دینی و مذهبی
- تبعیض نظاممند نسبت به زنان در مقایسه با مردان
- عدم توجه به اصل تفکیک قوا در عمل
- عدم استقلال قوۀ قضائیۀ
- مکانیزمها و سازوکارهای ناکارآمد برای حل بدون تنش مسئلۀ جانشینی
- عدم توجه به اصل توازن قوا در عمل و قرار گرفتن قوای سهگانۀ کشور ذیل یک نهاد فرادست در نظام سیاسی.
- نادیده گرفتن اصل ضرورت زیستنِ انسانِ ایرانی در چهارچوب محدودیتهای محیطزیستی ایران، که باعث ایجاد ناپایداریها و بحرانهای بزرگ محیطزیستی در ایران شده است.
- برهم خوردن توازن قدرت بین دولت (به معنای عام) و جامعۀ مدنی، به نفع دولت؛ بواسطۀ شکل خاص تزریق درآمدهای نفتی به ساختار اقتصادی و سیاسی ایران
- انحصارگرا بودن نظام سیاسی و قانون اساسی
ریشههای هر یک از بحرانهای ایران در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و سیاست داخلی و خارجی را میتوان در یک یا چند عامل فوق یافت؛ عوامل و ضعفهایی که عدم توجه به آنها ایدههایی چون «اصلاح تدریجی و گامبهگام» و «بهبود از طریق موفقیتهای کوچک» را در جمهوری اسلامی ناکام گذارده و تنها سبب از دست رفتن فرصت و تعمیق بحرانها میشود.
اولین گام برای بهبود شرایط ایران، گردآمدن ایرانیان (فارغ از دستهبندیهایی چون اصولگرا، اصلاحطلب و برانداز) حول خواست «بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی»، طرح پیشنهادها در این زمینه و حرکت به سوی عملی کردن این خواست بهگونهای خشونتپرهیز است.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#دوازدهم_فروردین
#جمهوری_اسلامی
#ايران #پایداری #حکمرانی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
(بازنشر/ این متن اولین بار در ۱۲ فروردین ۱۴۰۱ منتشر شده است)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
امروز ۱۲ فرودین است، روزی که نتیجۀ «همهپرسی جمهوری اسلامی» اعلام شد و بر آن اساس بخش قابل توجهی از ایرانیان به این نظام سیاسی «آری» گفتند.
در آذرماه ۱۳۵۸ هم قانون اساسی جمهوری اسلامی از طریق یک همهپرسی دیگر به رأی گذاشته شد و در آن نیز با رأی موافق حدود ۱۵ میلیون و ۶۸۰ هزار نفر از ایرانیان این قانون اساسی به تصویب رسید.
نتایج این همهپرسیها، در واقع نقطۀ پایانی بود بر رؤیای افزایش کارآمدی نظم سیاسی جدید در مقایسه با نظام سیاسی پیشین؛ چرا که نتیجۀ آنها، قانون اساسی و نظام سیاسیای را بر سرنوشت ایرانیان حاکم کرد که بخاطر ضعفها و نقصهایی بنیادین، نه تنها از کارآمدی و ظرفیت لازم برای حل و فصل مسائل ایران در جهان امروز برخوردار نیست بلکه خود مسئلهساز و بحرانزاست.
برخی از این ضعفها که در قالب سلسله مطالبی با عنوان پیسنگهای قانون اساسی به آنها پرداخته شده است و نیازی به شرح و بسط دوبارۀ آنها نیست این مواردند:
- تبعیض نظاممند دینی و مذهبی
- تبعیض نظاممند نسبت به زنان در مقایسه با مردان
- عدم توجه به اصل تفکیک قوا در عمل
- عدم استقلال قوۀ قضائیۀ
- مکانیزمها و سازوکارهای ناکارآمد برای حل بدون تنش مسئلۀ جانشینی
- عدم توجه به اصل توازن قوا در عمل و قرار گرفتن قوای سهگانۀ کشور ذیل یک نهاد فرادست در نظام سیاسی.
- نادیده گرفتن اصل ضرورت زیستنِ انسانِ ایرانی در چهارچوب محدودیتهای محیطزیستی ایران، که باعث ایجاد ناپایداریها و بحرانهای بزرگ محیطزیستی در ایران شده است.
- برهم خوردن توازن قدرت بین دولت (به معنای عام) و جامعۀ مدنی، به نفع دولت؛ بواسطۀ شکل خاص تزریق درآمدهای نفتی به ساختار اقتصادی و سیاسی ایران
- انحصارگرا بودن نظام سیاسی و قانون اساسی
ریشههای هر یک از بحرانهای ایران در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و سیاست داخلی و خارجی را میتوان در یک یا چند عامل فوق یافت؛ عوامل و ضعفهایی که عدم توجه به آنها ایدههایی چون «اصلاح تدریجی و گامبهگام» و «بهبود از طریق موفقیتهای کوچک» را در جمهوری اسلامی ناکام گذارده و تنها سبب از دست رفتن فرصت و تعمیق بحرانها میشود.
اولین گام برای بهبود شرایط ایران، گردآمدن ایرانیان (فارغ از دستهبندیهایی چون اصولگرا، اصلاحطلب و برانداز) حول خواست «بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی»، طرح پیشنهادها در این زمینه و حرکت به سوی عملی کردن این خواست بهگونهای خشونتپرهیز است.
مطالب مرتبط
پیسنگهای قانون اساسی
#دوازدهم_فروردین
#جمهوری_اسلامی
#ايران #پایداری #حکمرانی
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ساختار پوسیدهای که در دهههای گذشته بخش قابلِتوجهی از منابع انسانی، طبیعی و تاریخی این سرزمین قربانی ناکارآمدیهای آن شده است در حال فروریختن است!
خوب گوش کنیم، صدایش را میشنویم!
آخرین قربانی این ساختار ناکارآمد، آنهایی هستند که هنوز امیدی به بقا و اصلاح آن دارند و باور نکردهاند که در حال فروریختن است و باید آن را ترک کنند.
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
خوب گوش کنیم، صدایش را میشنویم!
آخرین قربانی این ساختار ناکارآمد، آنهایی هستند که هنوز امیدی به بقا و اصلاح آن دارند و باور نکردهاند که در حال فروریختن است و باید آن را ترک کنند.
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#سجاد_فتاحی
در ستایش امید
(بازنشر/ این مطلب در ششم فرودینماه ۱۴۰۱ منتشر شد و تصور نمیکردم که جوانههای امید اینچنین زود خودنمایی کنند.)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
ابوریحان بیرونی در کتاب اثرهای مانده از سدههای گذشته (آثارالباقیه عن القرون الخالیه) دربارۀ ششم فروردین ماه نوشته است: «۶ فروردین ، نوروز بزرگ است و نزد ایرانیان جشن بزرگ میباشد. گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان میگویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین، سعادت قسمت میکنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز روز امید میگويند.»
شاید سخن گفتن از «امید» آنهم در زمانهای که «ناامیدی» سکۀ رایج بازار است، اندکی مضحک باشد؛ اما به گمانم این شرایط ماندگار نیست و جامعۀ ایرانی در شرایط سکون پیش از طوفان خود است؛ و به زودی امید به توانایی خود برای تغییرِ شرایطِ کنونی در جامعه زنده خواهد شد.
«امید» در سیاهترین و سردترین ایام تاریخ این سرزمین، آتشِ رسیدن فردایی نو و بهتر را در دل ساکنان آن گرم و روشن نگاه داشته است؛ اما برای آنکه امید تبدیل به مفهومی مبتذل نشود؛ آنگونه که برخی آن را به ابتذال کشیدهاند باید به دو پرسش پاسخ گفت:
از چه چیز باید ناامید بود؟
و به چه چیز باید امید بست؟
تصور میکنم راز یأس و ناامیدی بزرگی که در شرایط کنونی، جامعۀ ایران را در بر گرفته است آن است که ما سالها و دههها به منبع ناامیدی خود امید بستیم و هربار ناامیدتر از گذشته بازگشتیم؛ اما اکنون با این واقعیت سخت روبرو شدهایم که دیگر نمیتوان و نباید به منبع ناامیدی امید بست؛ بعد از گذر از این مرحله است که منابع اصلی امید را خواهیم یافت و جامعۀ ایرانی از سکون، یأس و افسردگی کنونی خارج خواهد شد.
باور کنیم که امید در حال زاده شدن است!
بنگریم به زنان و دخترانی که در هیچ برههای از تاریخ این سرزمین اینچنین توانمند و آگاه نبودهاند و بزرگترین عاملان تغییر در آیندۀ ایرانند
بنگریم به نسلی که پرسشهای بزرگ دارد و پاسخهای کهنۀ دیروز، او را دیگر قانع نخواهد کرد
بنگریم به «ایدۀ ایران» که به گمانم هیچگاه در تاریخ این سرزمین چنین پویا نبوده است
اگر به همۀ اینها و بسیاری چیزهای دیگر که بیانگر حرکتهایی بزرگ در آیندۀ این سرزمینند بنگریم
و مهمتر از همه به توانایی خود برای پایان دادن به این فصلِ سرد ایمان بیاوریم
امید زاده خواهد شد.
روز امید بر همۀ ایرانیان فرخنده باد.
#ششم_فروردین
#امید
#ابوریحان_بیرونی
#سجاد_فتاحی
(بازنشر/ این مطلب در ششم فرودینماه ۱۴۰۱ منتشر شد و تصور نمیکردم که جوانههای امید اینچنین زود خودنمایی کنند.)
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
ابوریحان بیرونی در کتاب اثرهای مانده از سدههای گذشته (آثارالباقیه عن القرون الخالیه) دربارۀ ششم فروردین ماه نوشته است: «۶ فروردین ، نوروز بزرگ است و نزد ایرانیان جشن بزرگ میباشد. گویند خداوند در این روز مشتری را آفرید. زرتشتیان میگویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند، کیخسرو در این روز به آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره زمین، سعادت قسمت میکنند و از اینجاست که ایرانیان به این روز روز امید میگويند.»
شاید سخن گفتن از «امید» آنهم در زمانهای که «ناامیدی» سکۀ رایج بازار است، اندکی مضحک باشد؛ اما به گمانم این شرایط ماندگار نیست و جامعۀ ایرانی در شرایط سکون پیش از طوفان خود است؛ و به زودی امید به توانایی خود برای تغییرِ شرایطِ کنونی در جامعه زنده خواهد شد.
«امید» در سیاهترین و سردترین ایام تاریخ این سرزمین، آتشِ رسیدن فردایی نو و بهتر را در دل ساکنان آن گرم و روشن نگاه داشته است؛ اما برای آنکه امید تبدیل به مفهومی مبتذل نشود؛ آنگونه که برخی آن را به ابتذال کشیدهاند باید به دو پرسش پاسخ گفت:
از چه چیز باید ناامید بود؟
و به چه چیز باید امید بست؟
تصور میکنم راز یأس و ناامیدی بزرگی که در شرایط کنونی، جامعۀ ایران را در بر گرفته است آن است که ما سالها و دههها به منبع ناامیدی خود امید بستیم و هربار ناامیدتر از گذشته بازگشتیم؛ اما اکنون با این واقعیت سخت روبرو شدهایم که دیگر نمیتوان و نباید به منبع ناامیدی امید بست؛ بعد از گذر از این مرحله است که منابع اصلی امید را خواهیم یافت و جامعۀ ایرانی از سکون، یأس و افسردگی کنونی خارج خواهد شد.
باور کنیم که امید در حال زاده شدن است!
بنگریم به زنان و دخترانی که در هیچ برههای از تاریخ این سرزمین اینچنین توانمند و آگاه نبودهاند و بزرگترین عاملان تغییر در آیندۀ ایرانند
بنگریم به نسلی که پرسشهای بزرگ دارد و پاسخهای کهنۀ دیروز، او را دیگر قانع نخواهد کرد
بنگریم به «ایدۀ ایران» که به گمانم هیچگاه در تاریخ این سرزمین چنین پویا نبوده است
اگر به همۀ اینها و بسیاری چیزهای دیگر که بیانگر حرکتهایی بزرگ در آیندۀ این سرزمینند بنگریم
و مهمتر از همه به توانایی خود برای پایان دادن به این فصلِ سرد ایمان بیاوریم
امید زاده خواهد شد.
روز امید بر همۀ ایرانیان فرخنده باد.
#ششم_فروردین
#امید
#ابوریحان_بیرونی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
رویکرد و درصدهایی خطرناک
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در تجمعهای روزهای گذشته، گروهی از ایرانیان حاضر در تجمع، مهناز افشار و محسن نامجو را توبیخ و از جمع بیرون کردهاند. مهدی تدینی نیز در صفحهٔ اینستاگرام خود از مخاطبان صفحهٔ تاریخاندیشی، نظرسنجیای را انجام داده که درصدهای آن را تا لحظهٔ پاسخ من به پرسش او در این تصاویر میبينيد.
این روزها که مجال گفتن و شنیدن اندک است باید مختصر گفت: این رویکرد نه تنها رویکردی صحيح نیست بلکه به نظرم بسیار خطرناک است و میتواند ضربهای سنگین به حرکت کنونی وارد کند.
انقلابی که شعار آن «زن، زندگی، آزادی» است و مهمترین ویژگی آن تا کنون قرار گرفتن همهٔ ایرانیان با تمامی تکثرهای زیبایشان زیر پرچم این شعار است، باید خشونتپرهیز (دقت کنید که صحبت از خشونتپرهیزی است و نه دفاع مشروع) و مداراگر باشد و آغوشش برای همهٔ ایرانیان با تمامی تفاوتهایشان باز باشد؛ حتی آنانی که در آخرین لحظات از قایق شکستهٔ ساختار کنونی پیاده میشوند؛ مهناز افشار (که از نخستین روزهای آغاز این حرکت حضوری فعال در آن داشته است) و محسن نامجو که اصولا جای خود دارند.
این را از منظری ارزشی و احساسی نمیگویم، بلکه از قضا کاملا کارکردگرایانه است. این انقلاب برای پیروزی و رقم زدن آیندهای بهتر برای ایران و ایرانیان باید به شعار و اصول خود پایبند باشد؛ از شعار «زن، زندگی، آزادی»، چنین رفتارها و چنین درصدهایی زاده نمیشود؛ به نظرم اگر با هر بهانهای معتقد به حذف افراد از این حرکت با شکوه، چه پیش و چه پس از پیروزی هستیم، باید با در نظر داشتن شعار اصلی انقلاب، در این اعتقاد، تجدیدنظر کنیم؛ چنين رویکردی تنها به کار به انحراف کشاندن حرکت و تأمین منافع مخالفان راستین آن میآید؛ که بیگمان اگر دستور آن را نداده باشند اما از چنين حرکتی خوشحالند.
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#مهناز_افشار
#محسن_نامجو
#مهدی_تدینی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
در تجمعهای روزهای گذشته، گروهی از ایرانیان حاضر در تجمع، مهناز افشار و محسن نامجو را توبیخ و از جمع بیرون کردهاند. مهدی تدینی نیز در صفحهٔ اینستاگرام خود از مخاطبان صفحهٔ تاریخاندیشی، نظرسنجیای را انجام داده که درصدهای آن را تا لحظهٔ پاسخ من به پرسش او در این تصاویر میبينيد.
این روزها که مجال گفتن و شنیدن اندک است باید مختصر گفت: این رویکرد نه تنها رویکردی صحيح نیست بلکه به نظرم بسیار خطرناک است و میتواند ضربهای سنگین به حرکت کنونی وارد کند.
انقلابی که شعار آن «زن، زندگی، آزادی» است و مهمترین ویژگی آن تا کنون قرار گرفتن همهٔ ایرانیان با تمامی تکثرهای زیبایشان زیر پرچم این شعار است، باید خشونتپرهیز (دقت کنید که صحبت از خشونتپرهیزی است و نه دفاع مشروع) و مداراگر باشد و آغوشش برای همهٔ ایرانیان با تمامی تفاوتهایشان باز باشد؛ حتی آنانی که در آخرین لحظات از قایق شکستهٔ ساختار کنونی پیاده میشوند؛ مهناز افشار (که از نخستین روزهای آغاز این حرکت حضوری فعال در آن داشته است) و محسن نامجو که اصولا جای خود دارند.
این را از منظری ارزشی و احساسی نمیگویم، بلکه از قضا کاملا کارکردگرایانه است. این انقلاب برای پیروزی و رقم زدن آیندهای بهتر برای ایران و ایرانیان باید به شعار و اصول خود پایبند باشد؛ از شعار «زن، زندگی، آزادی»، چنین رفتارها و چنین درصدهایی زاده نمیشود؛ به نظرم اگر با هر بهانهای معتقد به حذف افراد از این حرکت با شکوه، چه پیش و چه پس از پیروزی هستیم، باید با در نظر داشتن شعار اصلی انقلاب، در این اعتقاد، تجدیدنظر کنیم؛ چنين رویکردی تنها به کار به انحراف کشاندن حرکت و تأمین منافع مخالفان راستین آن میآید؛ که بیگمان اگر دستور آن را نداده باشند اما از چنين حرکتی خوشحالند.
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#مهناز_افشار
#محسن_نامجو
#مهدی_تدینی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
آخرین تار موی
✍️ محسن رنانی
دوستان هی میپرسند چرا در این زمانه بیم و امید ساکتی؟ راستش دو مطلب تحلیلی نوشتهام و کنار نهادهام. آخر دیگر چه سخنی مانده است با حکومتی که نه گوشی برای شنیدن دارد و نه مهارتی برای دیالوگ؟ دیالوگ را رها کنید، با چهل سال حکمرانی هنوز مهارت سخن گفتنِ درست با جامعه را هم ندارد. آری چند دهه است که گفتنیها توسط نخبگان فکری و مدنی گفته شده است، اگر میتوانست، میشنید و اگر میخواست، گامی برمیداشت.
و آخر چه میتوان گفت با نسلی که چهل سال است از حکومت و از روشنفکران فقط حرف شنیده است و امروز تصمیم گرفته است خودش عمل کند. نسلی که قدرتمندانه با یک حرکت، کل صحنه بازی را تغییر داد و همه مرزها و محدودیتها را جابهجا کرد و نشان داد که جامعه، همچنان زنده و پویا است و به وقت خودش برگههای آسِ خود را رو میکند. و مفتخریم به جامعهای و نسلی که با رونمایی از ظرفیتهای نهفتهاش و آشکارسازی امیدهای وجودیاش، توانست یکشبه دریایی از امید روانشناختی را نیز برای خودش خلق کند.
همیشه به ما گفته بودند خون مظلوم خون خداست که برکت خواهد کرد و در دعاها خدا را به خون مظلوم سوگند دهید. اکنون چه برکتی عظیمتر از این که خون مهسای زیبای ایران، این همه انرژی و نشاط به جامعه تزریق کرد؟ بنگرید، نه تنها ملتی بلکه جهانی بهپا خاسته است برای پاسداشت حرمت خون دختری که نماد تبعیض بود، چون زن بود و کُرد بود و سُنی بود؛ و همه چیز مهیا بود که مرگ او درگمنامی فراموش شود. کاک امجد و باجی مژگان، میبینید چگونه جوانان از همه اقوام، زبانها و مذاهب ایرانی، قیام کردهاند تا خون دختر مظلوم شما زنده بماند؟ برکت بر شما و برکت بر این نسل باد. این روزها ایران، خداییترین، عرفانیترین و رویاییترین روزهای سه دهه اخیر خود را تجربه میکند. شرم باد بر آنان که افسانه بیدینی را به این نسل میبندند و حجاب را که طبق آموزههایی که خودشان به ما آموختهاند، نه جزء اصول دین است و نه جزء فروع دین، ابزار سرکوب این نسل کردهاند.
آری نسلی که قدرتمندانه برای خودش رهبر خلق میکند، اندیشه خلق میکند و راهکار خلق میکند، نیازی به رهنمودِ روشنفکران فرسوده و دانشگاهیان بیعملی چون من ندارد. او آنقدر قدرتمند است که همه خلاءها را خودش جبران میکند.
با حکومت نیز همه گفتنیها گفته شده است، شاید تنها سخنی که باقیمانده است و میتوان امروز بدون لکنت گفت این است که این نظام دارد شکست میخورد چون هیچگاه تئوری شکست نداشته است، فقط تئوری پیروزی دارد. آقایان، برای ماندن، باید تئوری شکست هم داشته باشید. با شیوهها و اندیشههای گذشته، نمیتوانید این نسل را مهار و با آن تعامل کنید. بنابراین برای حفاظت از خودتان و از کشور، تنها یک راه باقی مانده است و آن این که بپذیرید این قانون اساسی و این سامان سیاسی پاسخگوی این نسل و این جامعه نیست و لازم است بر اساس اقتضائات دنیای جدید و نسل جدید از نو بازنویسی و بازسازی شود. در این صورت، نخست باید نخبگان مستقل ملی و نمایندگان واقعی جامعه مدنی بویژه چهرگانی که جامعه به آنها اعتماد کرده است (سلبریتیها) را به رسمیت بشناسید و با آنان گفتوگو کنید تا درباره سازوکاری اعتمادآمیز به توافق برسید. سازوکاری که در آن، شیوه تشکیل «شورای ملی بازنویسی قانون اساسی» به دقت تعیین شده باشد. بازنویسیای که البته در چارچوب همین قانون اساسی کنونی به همهپرسی گذاشته خواهد شد. با پذیرش چنین فرایندی است که نخبگان و چهرگان میتوانند برای اقناع جامعه وارد گفتوگو با آن شوند. شاید و تنها شاید با این راهکار بتوانید اعتماد جامعه را جلب کنید و آنان را آرام کنید تا تحولات ضروری، در امنیت و آرامش چهره بندد.
و البته تعلل نکنید، فرصت اندک است. اگر خون بیشتری ریخته شود و خشونت همه جا را فراگیرد، دیگر نخبگان و چهرگان نیز از جامعه جرأت نخواهند کرد با حکومت گفتوگو کنند و راه مصالحه ملی بسته میشود.
زنهار و زنهار که گمان نکنید که سرکوب میکنید و تمام میشود. گیرم که در این لحظه، این شور اجتماعی سرکوب شود، پایان که نمییابد، بلکه به سانِ آتشِ زیرخاکستر خواهد ماند و انباشتهتر خواهد شد. آنگاه با بزنگاههای ناگزیر آینده که پیدرپی میرسند چه میکنید؟ آنگاه با لحظه جانشینی چه میکنید؟ لحظهای که دیگر اقتدار کاریزما حضور ندارد که به دستگاه سرکوب انسجام دهد و وجدان اخلاقی نیروهای سرکوب را اقناع کند. متوجه هستید که در آن لحظه که اقتدار کاریزما پایان مییابد جامعه بسانِ فنری که آزاد میشود همه انرژیهای انباشته خویش را بیرون میریزد؟ پس به خودتان و به ایران رحم کنید و تا اقتدار کاریزما هست، تحول را آغاز کنید. صمیمانه به جامعه بگویید که پیامش را شنیدهاید. این آخرین تار مویی است که میتوان به آن چنگ زد. والسلام.
محسن رنانی / ۱۱ مهر ۱۴۰۱
https://www.tg-me.com/Renani_Mohsen
✍️ محسن رنانی
دوستان هی میپرسند چرا در این زمانه بیم و امید ساکتی؟ راستش دو مطلب تحلیلی نوشتهام و کنار نهادهام. آخر دیگر چه سخنی مانده است با حکومتی که نه گوشی برای شنیدن دارد و نه مهارتی برای دیالوگ؟ دیالوگ را رها کنید، با چهل سال حکمرانی هنوز مهارت سخن گفتنِ درست با جامعه را هم ندارد. آری چند دهه است که گفتنیها توسط نخبگان فکری و مدنی گفته شده است، اگر میتوانست، میشنید و اگر میخواست، گامی برمیداشت.
و آخر چه میتوان گفت با نسلی که چهل سال است از حکومت و از روشنفکران فقط حرف شنیده است و امروز تصمیم گرفته است خودش عمل کند. نسلی که قدرتمندانه با یک حرکت، کل صحنه بازی را تغییر داد و همه مرزها و محدودیتها را جابهجا کرد و نشان داد که جامعه، همچنان زنده و پویا است و به وقت خودش برگههای آسِ خود را رو میکند. و مفتخریم به جامعهای و نسلی که با رونمایی از ظرفیتهای نهفتهاش و آشکارسازی امیدهای وجودیاش، توانست یکشبه دریایی از امید روانشناختی را نیز برای خودش خلق کند.
همیشه به ما گفته بودند خون مظلوم خون خداست که برکت خواهد کرد و در دعاها خدا را به خون مظلوم سوگند دهید. اکنون چه برکتی عظیمتر از این که خون مهسای زیبای ایران، این همه انرژی و نشاط به جامعه تزریق کرد؟ بنگرید، نه تنها ملتی بلکه جهانی بهپا خاسته است برای پاسداشت حرمت خون دختری که نماد تبعیض بود، چون زن بود و کُرد بود و سُنی بود؛ و همه چیز مهیا بود که مرگ او درگمنامی فراموش شود. کاک امجد و باجی مژگان، میبینید چگونه جوانان از همه اقوام، زبانها و مذاهب ایرانی، قیام کردهاند تا خون دختر مظلوم شما زنده بماند؟ برکت بر شما و برکت بر این نسل باد. این روزها ایران، خداییترین، عرفانیترین و رویاییترین روزهای سه دهه اخیر خود را تجربه میکند. شرم باد بر آنان که افسانه بیدینی را به این نسل میبندند و حجاب را که طبق آموزههایی که خودشان به ما آموختهاند، نه جزء اصول دین است و نه جزء فروع دین، ابزار سرکوب این نسل کردهاند.
آری نسلی که قدرتمندانه برای خودش رهبر خلق میکند، اندیشه خلق میکند و راهکار خلق میکند، نیازی به رهنمودِ روشنفکران فرسوده و دانشگاهیان بیعملی چون من ندارد. او آنقدر قدرتمند است که همه خلاءها را خودش جبران میکند.
با حکومت نیز همه گفتنیها گفته شده است، شاید تنها سخنی که باقیمانده است و میتوان امروز بدون لکنت گفت این است که این نظام دارد شکست میخورد چون هیچگاه تئوری شکست نداشته است، فقط تئوری پیروزی دارد. آقایان، برای ماندن، باید تئوری شکست هم داشته باشید. با شیوهها و اندیشههای گذشته، نمیتوانید این نسل را مهار و با آن تعامل کنید. بنابراین برای حفاظت از خودتان و از کشور، تنها یک راه باقی مانده است و آن این که بپذیرید این قانون اساسی و این سامان سیاسی پاسخگوی این نسل و این جامعه نیست و لازم است بر اساس اقتضائات دنیای جدید و نسل جدید از نو بازنویسی و بازسازی شود. در این صورت، نخست باید نخبگان مستقل ملی و نمایندگان واقعی جامعه مدنی بویژه چهرگانی که جامعه به آنها اعتماد کرده است (سلبریتیها) را به رسمیت بشناسید و با آنان گفتوگو کنید تا درباره سازوکاری اعتمادآمیز به توافق برسید. سازوکاری که در آن، شیوه تشکیل «شورای ملی بازنویسی قانون اساسی» به دقت تعیین شده باشد. بازنویسیای که البته در چارچوب همین قانون اساسی کنونی به همهپرسی گذاشته خواهد شد. با پذیرش چنین فرایندی است که نخبگان و چهرگان میتوانند برای اقناع جامعه وارد گفتوگو با آن شوند. شاید و تنها شاید با این راهکار بتوانید اعتماد جامعه را جلب کنید و آنان را آرام کنید تا تحولات ضروری، در امنیت و آرامش چهره بندد.
و البته تعلل نکنید، فرصت اندک است. اگر خون بیشتری ریخته شود و خشونت همه جا را فراگیرد، دیگر نخبگان و چهرگان نیز از جامعه جرأت نخواهند کرد با حکومت گفتوگو کنند و راه مصالحه ملی بسته میشود.
زنهار و زنهار که گمان نکنید که سرکوب میکنید و تمام میشود. گیرم که در این لحظه، این شور اجتماعی سرکوب شود، پایان که نمییابد، بلکه به سانِ آتشِ زیرخاکستر خواهد ماند و انباشتهتر خواهد شد. آنگاه با بزنگاههای ناگزیر آینده که پیدرپی میرسند چه میکنید؟ آنگاه با لحظه جانشینی چه میکنید؟ لحظهای که دیگر اقتدار کاریزما حضور ندارد که به دستگاه سرکوب انسجام دهد و وجدان اخلاقی نیروهای سرکوب را اقناع کند. متوجه هستید که در آن لحظه که اقتدار کاریزما پایان مییابد جامعه بسانِ فنری که آزاد میشود همه انرژیهای انباشته خویش را بیرون میریزد؟ پس به خودتان و به ایران رحم کنید و تا اقتدار کاریزما هست، تحول را آغاز کنید. صمیمانه به جامعه بگویید که پیامش را شنیدهاید. این آخرین تار مویی است که میتوان به آن چنگ زد. والسلام.
محسن رنانی / ۱۱ مهر ۱۴۰۱
https://www.tg-me.com/Renani_Mohsen
Telegram
Renani Mohsen / محسن رنانی
در اینجا آخرین نوشتههای محسن رنانی را میخوانید.
لینک تارنمای محسن رنانی:
www.renani.net
لینک تارنمای محسن رنانی:
www.renani.net
لیلیت تریان و پیسنگ اوّل قانون اساسی
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
(بازنشر/این مطلب در ۱۰ دیماه ۱۴۰۰ منتشر شده است)
در مطلبی که به زودی منتشر خواهد شد توضیح میدهم که چرا در شرایط کنونی ایران، پافشاری بر بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی مهم و حیاتی، و تنها راه باقیماندۀ اصلاح در این سرزمین پیش از وقوع شورشها و انقلاب کنترل ناپذیری است که نشانههای آن از سالها پیش در زیر پوست جامعۀ ایرانی ظاهر شده است. بر این اساس در مناسبتهای گوناگون دربارۀ مبانی و پیسنگهایی خواهم نوشت که یک قانون اساسی برای آنکه بتواند سرنوشتی نیکو برای ایران و ایرانیان رقم بزند باید بر آنها مبتنی باشد.
«احمد اشرف» جامعهشناس ایرانی در مصاحبهای با «فصلنامۀ ایراننامگ» ضمن نقد سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه، در ارتباط با سیاستهای اتخاذ شده در دورۀ او دربارۀ زنان معتقد است که:
«اگر چنین وضعی پیش نمیآمد، زنانِ ایران امروز همان وضعی را میداشتند که زنان در افغانستان دارند؛ هیچ تردیدی در این مطلب ندارم.»
اهمیت این نظر اشرف از آنروست که او از جملۀ جامعهشناسانی است که حب و بغضهای سیاسی را در تحلیلها و اظهارات خود وارد نمیکند و از قضا برادر او «حمید اشرف» یکی از کشتهشدگان پیش از انقلاب 1357 است. اگرچه سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه همانند سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی تبعات ناگواری برای جامعۀ ایران داشت، اما برخلاف سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی که هیچ منفعتی را نه برای دین و نه برای دنیای مردم نداشته است آن سیاست، علیرغم پیامدهای منفی بسیار، دستکم تبعات مثبتی را نیز برای زنان و جامعۀ ایرانی در پی داشت.
نسلی از زنان توانمند ایرانی که در فاصلۀ دهههای 1310 تا 1360 پا به عرصۀ فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و علمی نهادند نتیجۀ سیاستهای اتخاذ شده در حوزۀ زنان در دوران حکومت پهلوی اول و دوم بودند. یکی از این زنان، «لیلیت تریان» مجسمهساز ارمنیتبار ایرانی است؛ که در 10 دیماه 1309 زاده و در 16 اسفند 1397درگذشت. او را به عنوان «مادر مجسمهسازی ایران» میشناسند.
یکی از پیسنگهایی که قانون اساسی ایران باید بر آن بنا شود آن است که تمامی ایرانیان فارغ از جنس، دین و مذهب باید از حقوقی کاملاً برابر برخوردار باشند. بر این اساس اصولا در قانون اساسی نمیتوان از دین و مذهب رسمی سخن گفت.
10 دیماه، زادروز لیلیت تریان را میتوان به عنوان نمادی برای مطالبۀ زدودن تبعیض جنسی و دینی از قانون اساسی دانست؛ «قانونی که همۀ ایرانیان باید در آن برابر باشند»؛ این پیسنگِ اوّل است.
#دهم_دی
#لیلیت_تریان
#احمد_اشرف
#قانون_اساسی
#پی_سنگ_اول
#برابری_ایرانیان
#برابری_جنسی
#برابری_دینی
#سجاد_فتاحی
https://www.tg-me.com/SIAGS
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
(بازنشر/این مطلب در ۱۰ دیماه ۱۴۰۰ منتشر شده است)
در مطلبی که به زودی منتشر خواهد شد توضیح میدهم که چرا در شرایط کنونی ایران، پافشاری بر بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی مهم و حیاتی، و تنها راه باقیماندۀ اصلاح در این سرزمین پیش از وقوع شورشها و انقلاب کنترل ناپذیری است که نشانههای آن از سالها پیش در زیر پوست جامعۀ ایرانی ظاهر شده است. بر این اساس در مناسبتهای گوناگون دربارۀ مبانی و پیسنگهایی خواهم نوشت که یک قانون اساسی برای آنکه بتواند سرنوشتی نیکو برای ایران و ایرانیان رقم بزند باید بر آنها مبتنی باشد.
«احمد اشرف» جامعهشناس ایرانی در مصاحبهای با «فصلنامۀ ایراننامگ» ضمن نقد سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه، در ارتباط با سیاستهای اتخاذ شده در دورۀ او دربارۀ زنان معتقد است که:
«اگر چنین وضعی پیش نمیآمد، زنانِ ایران امروز همان وضعی را میداشتند که زنان در افغانستان دارند؛ هیچ تردیدی در این مطلب ندارم.»
اهمیت این نظر اشرف از آنروست که او از جملۀ جامعهشناسانی است که حب و بغضهای سیاسی را در تحلیلها و اظهارات خود وارد نمیکند و از قضا برادر او «حمید اشرف» یکی از کشتهشدگان پیش از انقلاب 1357 است. اگرچه سیاست کشف حجاب اجباری رضاشاه همانند سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی تبعات ناگواری برای جامعۀ ایران داشت، اما برخلاف سیاست حجاب اجباری جمهوری اسلامی که هیچ منفعتی را نه برای دین و نه برای دنیای مردم نداشته است آن سیاست، علیرغم پیامدهای منفی بسیار، دستکم تبعات مثبتی را نیز برای زنان و جامعۀ ایرانی در پی داشت.
نسلی از زنان توانمند ایرانی که در فاصلۀ دهههای 1310 تا 1360 پا به عرصۀ فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و علمی نهادند نتیجۀ سیاستهای اتخاذ شده در حوزۀ زنان در دوران حکومت پهلوی اول و دوم بودند. یکی از این زنان، «لیلیت تریان» مجسمهساز ارمنیتبار ایرانی است؛ که در 10 دیماه 1309 زاده و در 16 اسفند 1397درگذشت. او را به عنوان «مادر مجسمهسازی ایران» میشناسند.
یکی از پیسنگهایی که قانون اساسی ایران باید بر آن بنا شود آن است که تمامی ایرانیان فارغ از جنس، دین و مذهب باید از حقوقی کاملاً برابر برخوردار باشند. بر این اساس اصولا در قانون اساسی نمیتوان از دین و مذهب رسمی سخن گفت.
10 دیماه، زادروز لیلیت تریان را میتوان به عنوان نمادی برای مطالبۀ زدودن تبعیض جنسی و دینی از قانون اساسی دانست؛ «قانونی که همۀ ایرانیان باید در آن برابر باشند»؛ این پیسنگِ اوّل است.
#دهم_دی
#لیلیت_تریان
#احمد_اشرف
#قانون_اساسی
#پی_سنگ_اول
#برابری_ایرانیان
#برابری_جنسی
#برابری_دینی
#سجاد_فتاحی
https://www.tg-me.com/SIAGS
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
شورش، جنبش یا انقلاب؟ مسئله این نیست!
هدف؛ مسئله این است!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
توضیح: میلاد دخانچی در مطلبی که اخيرا منتشر کرده به پرسشها و نکاتی اشاره کرده است که اگرچه میتوان با آنها مخالف بود اما دستکم باید به آنها اندیشید. گرچه پیشتر در یادداشتهای مختلف به نکات طرح شده در این متن پرداختهام اما بیان مجدد آنها میتواند زمینه را برای بحث و گفتگویی عميقتر و دقيقتر در رابطه با حرکت اعتراضی اخیر فراهم کند.
مفاهیم مطرح در علوم اجتماعی حد و مرز سیالی دارند؛ به عنوان مثال هنوز توافق دقیقی بر سر تعریف شورش، جنبش یا انقلاب و مرز بین این پدیدههای اجتماعی وجود ندارد. بنابراين اگرچه ممکن است تعریف رخدادهای کنونی ایران و زدن یکی از این برچسبها بر آن مورد علاقهٔ متخصصین علوم اجتماعی باشد اما کمکی به وضعیت کنونی نخواهد کرد و توافقی نیز بر سر آن حاصل نخواهد شد.
از نظر من اعتراضهای کنونی در ایران با توجه به شعارها و اهداف طرح شده در آنها که امکان تحقق در چارچوب ساختار و نظام سیاسی کنونی را ندارند، آغاز حرکتی انقلابی در حوزهٔ سیاسی است که پیشتر در حوزههای فرهنگی و اجتماعی جامعهٔ ايران رخ داده و اکنون در ادامهٔ مسیر به سد ساختار سیاسی برخورد کرده است و چارهای جز مواجهه با آن ندارد. سخت یا نرم بودن این مواجهه نیز بیش از آنکه در دست معترضین باشد در دست مقامهای بلندمرتبهٔ نظام جمهوری اسلامی است که با توجه به تجارب قبلی و البته موارد اختلافی با معترضین، تصور نمیکنم مواجههای نرم باشد؛ همانگونه که تاکنون نیز نبوده است. اما میتوان از منظری کارکردی و نه حتی اخلاقی و فلسفی، به معترضین توصیه کرد که برای تحقق آیندهای بهتر برای ایران، صرفا بر اهداف تمرکز کنند؛ در دام خشونت نیفتند و هرگونه قضاوت در مورد افراد و اجرای قانون را به یک نهاد دادگستری مستقل و کارآمد واگذار کنند؛ که در فردای پیروزی باید یکی از نخستین نهادهایی باشد که تأسیس خواهد شد.
پیش از آنکه هر یک از ما بگوید اهداف اصلی این حرکت چه باید باشد؛ باید به این پرسش پاسخ دهد که ریشههای بحرانها و وضعیت کنونی ایران را باید در چه عواملی جستجو کرد؟
به گمان من اگر هر یک از بحرانها و مسائل مهم ایرانِ امروز را تحلیل کنیم در نهایت به نقص یا ضعفی در قانون اساسی و معماری نظام جمهوری اسلامی خواهیم رسید. بنابراین این حرکت اگر در پی تحقق شعارهای خویش است باید هدف خود را بر بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی متمرکز کند.
اینکه پیشنهادهای بدیل برای قانون و نظام سیاسی موجود چیست؛ پرسشی مهم است که باید همهٔ حامیان و همراهان این حرکت با توجه به توان خود به آن بپردازند.
از نظر نگارنده، قانون اساسی و نظام سیاسی جایگزینِ قانون و نظام موجود، فارغ از آنکه نام آنها را چه بگذاریم، باید بر اساس سیزده پیسنگی بنا شوند که در یادداشتهای گوناگون در یکسال گذشته به آنها اشاره شده است؛ و البته میتوان و باید مواردی را به آنها افزود؛ پیسنگهایی که در قانون اساسی و به تبع آن نظام سیاسی موجود به هیچیک از آنها توجهی نشده است و بحرانهای کنونی ایران برآمده از آنهاست.
اینکه سازوکار تهیه قانون اساسی و نظام سیاسی آینده چگونه باید باشد موضوعی است که در یادداشت دیگری به آن پرداخته خواهد شد.
پیسنگهای قانون اساسی
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#میلاد_دخانچی
#سجاد_فتاحی
هدف؛ مسئله این است!
✍️ سجاد فتاحی
www.tg-me.com/SIAGS
توضیح: میلاد دخانچی در مطلبی که اخيرا منتشر کرده به پرسشها و نکاتی اشاره کرده است که اگرچه میتوان با آنها مخالف بود اما دستکم باید به آنها اندیشید. گرچه پیشتر در یادداشتهای مختلف به نکات طرح شده در این متن پرداختهام اما بیان مجدد آنها میتواند زمینه را برای بحث و گفتگویی عميقتر و دقيقتر در رابطه با حرکت اعتراضی اخیر فراهم کند.
مفاهیم مطرح در علوم اجتماعی حد و مرز سیالی دارند؛ به عنوان مثال هنوز توافق دقیقی بر سر تعریف شورش، جنبش یا انقلاب و مرز بین این پدیدههای اجتماعی وجود ندارد. بنابراين اگرچه ممکن است تعریف رخدادهای کنونی ایران و زدن یکی از این برچسبها بر آن مورد علاقهٔ متخصصین علوم اجتماعی باشد اما کمکی به وضعیت کنونی نخواهد کرد و توافقی نیز بر سر آن حاصل نخواهد شد.
از نظر من اعتراضهای کنونی در ایران با توجه به شعارها و اهداف طرح شده در آنها که امکان تحقق در چارچوب ساختار و نظام سیاسی کنونی را ندارند، آغاز حرکتی انقلابی در حوزهٔ سیاسی است که پیشتر در حوزههای فرهنگی و اجتماعی جامعهٔ ايران رخ داده و اکنون در ادامهٔ مسیر به سد ساختار سیاسی برخورد کرده است و چارهای جز مواجهه با آن ندارد. سخت یا نرم بودن این مواجهه نیز بیش از آنکه در دست معترضین باشد در دست مقامهای بلندمرتبهٔ نظام جمهوری اسلامی است که با توجه به تجارب قبلی و البته موارد اختلافی با معترضین، تصور نمیکنم مواجههای نرم باشد؛ همانگونه که تاکنون نیز نبوده است. اما میتوان از منظری کارکردی و نه حتی اخلاقی و فلسفی، به معترضین توصیه کرد که برای تحقق آیندهای بهتر برای ایران، صرفا بر اهداف تمرکز کنند؛ در دام خشونت نیفتند و هرگونه قضاوت در مورد افراد و اجرای قانون را به یک نهاد دادگستری مستقل و کارآمد واگذار کنند؛ که در فردای پیروزی باید یکی از نخستین نهادهایی باشد که تأسیس خواهد شد.
پیش از آنکه هر یک از ما بگوید اهداف اصلی این حرکت چه باید باشد؛ باید به این پرسش پاسخ دهد که ریشههای بحرانها و وضعیت کنونی ایران را باید در چه عواملی جستجو کرد؟
به گمان من اگر هر یک از بحرانها و مسائل مهم ایرانِ امروز را تحلیل کنیم در نهایت به نقص یا ضعفی در قانون اساسی و معماری نظام جمهوری اسلامی خواهیم رسید. بنابراین این حرکت اگر در پی تحقق شعارهای خویش است باید هدف خود را بر بازنویسی قانون اساسی و بازآرایی نظام سیاسی متمرکز کند.
اینکه پیشنهادهای بدیل برای قانون و نظام سیاسی موجود چیست؛ پرسشی مهم است که باید همهٔ حامیان و همراهان این حرکت با توجه به توان خود به آن بپردازند.
از نظر نگارنده، قانون اساسی و نظام سیاسی جایگزینِ قانون و نظام موجود، فارغ از آنکه نام آنها را چه بگذاریم، باید بر اساس سیزده پیسنگی بنا شوند که در یادداشتهای گوناگون در یکسال گذشته به آنها اشاره شده است؛ و البته میتوان و باید مواردی را به آنها افزود؛ پیسنگهایی که در قانون اساسی و به تبع آن نظام سیاسی موجود به هیچیک از آنها توجهی نشده است و بحرانهای کنونی ایران برآمده از آنهاست.
اینکه سازوکار تهیه قانون اساسی و نظام سیاسی آینده چگونه باید باشد موضوعی است که در یادداشت دیگری به آن پرداخته خواهد شد.
پیسنگهای قانون اساسی
#ایران #پایداری
#بازنویسی_قانون_اساسی
#بازآرایی_نظام_سیاسی
#میلاد_دخانچی
#سجاد_فتاحی
Telegram
ایراننامه
من سجّاد فتّاحی، ايران پژوه و دارای درجهٔ دکتری در جامعهشناسی هستم. ایراننامه، مکانی است برای انتشار یادداشتهای من دربارهٔ ایران.
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link
ارسال پیام
@Sjdfattahi
صفحهٔ اینستاگرام
https://instagram.com/sajjad_fattahi_official?utm_medium=copy_link