ماسعی کردیم با#زنگ_منتورینگی،منتورینگ رومعرفی کنیم،دربارهاش باشماحرف بزنیم ودربحث وگفت وگورو باز کنیم.
آیاتونستیم به مجهولات وسوالات شمادربارهی منتورینگ پاسخ بدیم؟🙃
ادامهی #زنگ_منتورینگی به بازخورد،پیشنهادات وسوالات شمادربارهی منتورینگ وابسته است❤️
آیاتونستیم به مجهولات وسوالات شمادربارهی منتورینگ پاسخ بدیم؟🙃
ادامهی #زنگ_منتورینگی به بازخورد،پیشنهادات وسوالات شمادربارهی منتورینگ وابسته است❤️
Anonymous Poll
39%
اره بابا فهمیدیم دمت گرم 🤓
45%
تا حد خوبی گرفتم چی شده👌😎
16%
نه متاسفانه🥲
🕊 SNPM (Medicine) 🕊
ماسعی کردیم با#زنگ_منتورینگی،منتورینگ رومعرفی کنیم،دربارهاش باشماحرف بزنیم ودربحث وگفت وگورو باز کنیم.
آیاتونستیم به مجهولات وسوالات شمادربارهی منتورینگ پاسخ بدیم؟🙃
ادامهی #زنگ_منتورینگی به بازخورد،پیشنهادات وسوالات شمادربارهی منتورینگ وابسته است❤️
آیاتونستیم به مجهولات وسوالات شمادربارهی منتورینگ پاسخ بدیم؟🙃
ادامهی #زنگ_منتورینگی به بازخورد،پیشنهادات وسوالات شمادربارهی منتورینگ وابسته است❤️
#زنگ_منتورینگی
چه نتیجه لذت بخشی😋
به نظر میرسه رسالت ما در معرفی منتورینگ تا حد خوبی موفقیت آمیز بوده💥
به امید منتورینگی شدن همه شما دوستان عزیز😌
✅ در صورت تمایل به عضویت در منتورینگ، به عنوان منتی و منتور، به آیدی @SNPMAdmin پیام بدید.
🕊 @SNPM_Sums
چه نتیجه لذت بخشی😋
به نظر میرسه رسالت ما در معرفی منتورینگ تا حد خوبی موفقیت آمیز بوده💥
به امید منتورینگی شدن همه شما دوستان عزیز😌
✅ در صورت تمایل به عضویت در منتورینگ، به عنوان منتی و منتور، به آیدی @SNPMAdmin پیام بدید.
🕊 @SNPM_Sums
|کیس اول|
خانم ۵۶ سالهای که به تازگی مشخص شده به سرطان مبتلا است. خانواده او اصرار دارن که موضوع به بیمار گفته نشه. چون اگه بدونه، امیدش رو از دست میده و میگن اطلاع به بیمار رو به عهده ما بذارید. دختر بیمار بهش میگه به زودی خوب میشه؛ چه باید کرد؟
خانم ۵۶ سالهای که به تازگی مشخص شده به سرطان مبتلا است. خانواده او اصرار دارن که موضوع به بیمار گفته نشه. چون اگه بدونه، امیدش رو از دست میده و میگن اطلاع به بیمار رو به عهده ما بذارید. دختر بیمار بهش میگه به زودی خوب میشه؛ چه باید کرد؟
Anonymous Poll
28%
به بیمار میگم که بیماری جدیای داره اما فقط بخشی از اطلاعات رو در اختیارش میذارم
9%
طبق خواسته خانواده عمل میکنم و واقعیت رو پنهان میکنم
8%
تمام اطلاعات مربوط به بیماری رو در اختیار بیمار میذارم
55%
از بیمار میپرسم که نظرش درباره اطلاع از نتیجه ارزیابیها چیه و چقدر میخواد بدونه
هیچیک از ما آدم پارسال نیستیم.
آنهایی که دوستشان داشتهایم هم، دیگر آدم سال قبل نیستند.
این صرفاً نیکبختی است که انسان تغییرکردهی امسال، انسان تغییرکردهی دیگری را که سال قبل دوست داشته، همچنان دوست بدارد.
✒️William Somerset Mogham
نوروز مبارک ⚘️
🕊 @SNPM_Sums
آنهایی که دوستشان داشتهایم هم، دیگر آدم سال قبل نیستند.
این صرفاً نیکبختی است که انسان تغییرکردهی امسال، انسان تغییرکردهی دیگری را که سال قبل دوست داشته، همچنان دوست بدارد.
✒️William Somerset Mogham
نوروز مبارک ⚘️
🕊 @SNPM_Sums
🕊 SNPM (Medicine) 🕊
|کیس اول|
خانم ۵۶ سالهای که به تازگی مشخص شده به سرطان مبتلا است. خانواده او اصرار دارن که موضوع به بیمار گفته نشه. چون اگه بدونه، امیدش رو از دست میده و میگن اطلاع به بیمار رو به عهده ما بذارید. دختر بیمار بهش میگه به زودی خوب میشه؛ چه باید کرد؟
خانم ۵۶ سالهای که به تازگی مشخص شده به سرطان مبتلا است. خانواده او اصرار دارن که موضوع به بیمار گفته نشه. چون اگه بدونه، امیدش رو از دست میده و میگن اطلاع به بیمار رو به عهده ما بذارید. دختر بیمار بهش میگه به زودی خوب میشه؛ چه باید کرد؟
در انتقال خبر بد، چه مواردی را در نظر بگیریم؟
•°فرهنگی که در آن طبابت میکنیم؛
•°اختلاف نظر بین پزشک و بیمار درباره میزان اطلاعاتی که باید بگیرند؛
امروزه سوال این نیست که بگوییم یا نه، سوال این است که چقدر بگوییم.
•°حقیقت گویی یک باید اخلاقی؛
❗️از استثنائات بخوانیم:
_ایجاد آسیب روانی جدی در بیمار
_امتناع خود بیمار از گرفتن اطلاعات
_عدم کفایت(incompetence) بیمار
_اورژانسها
⚖دیدگاه قانونی:
گفتن حقیقت میتواند باعث کاهش اقدامات قانونی علیه پزشکان شود، بیماران ممکن است در بسیاری از مواقع از اینکه اطلاعات کافی به آنها داده نشده، به ویژه زمانی که خسارتی متوجه آنها باشه، از پزشک شکایت کنند.
❇️امروزه نظر غالب کشورها این است که باید خبر بد را به اطلاع بیمار رساند، با این وجود اختلاف فرهنگی در دیدگاه پزشکان در انتقال خبر بد موثر است. فرهنگ ما، حمایت از بیمار لاعلاج و ناخوش را توصیه میکند لذا پزشکان ترجیح میدهند که اطلاعات بیمار رو با خانواده او درمیان بگذارند.
توصیه در باب کیس:
بهتر است با بیمار صحبت شود و نظر او را درباره اطلاع از نتیجه ارزیابیها جویا شد؛ آیا میخواهد از تمامی جزئیات بیماریاش اطلاع پیدا کند یا اینکه ترجیح میدهد پزشک ابتدا با خانوادهاش صحبت کند. در هر حال باید به خواسته بیمار احترام گذاشت و زمانی که با خواسته بستگان یکی نیست باید با خانواده بیمار درباره ضرورت اطلاع بیمار صحبت کرد و کمک کردکه تا جای ممکن نظر خانواده با نظر بیمار منطبق شود.
‼️این تنها بخشی از نکاتیست که در باره این کیس مطرح میشود و قطعا برای برخورد با چنین شرایطی تمرین و تجربه و در نظر گرفتن سایر شرایط محیطی لازم است.
#ندانم_چالشی
🕊@SNPM_sums
•°فرهنگی که در آن طبابت میکنیم؛
•°اختلاف نظر بین پزشک و بیمار درباره میزان اطلاعاتی که باید بگیرند؛
امروزه سوال این نیست که بگوییم یا نه، سوال این است که چقدر بگوییم.
•°حقیقت گویی یک باید اخلاقی؛
❗️از استثنائات بخوانیم:
_ایجاد آسیب روانی جدی در بیمار
_امتناع خود بیمار از گرفتن اطلاعات
_عدم کفایت(incompetence) بیمار
_اورژانسها
⚖دیدگاه قانونی:
گفتن حقیقت میتواند باعث کاهش اقدامات قانونی علیه پزشکان شود، بیماران ممکن است در بسیاری از مواقع از اینکه اطلاعات کافی به آنها داده نشده، به ویژه زمانی که خسارتی متوجه آنها باشه، از پزشک شکایت کنند.
❇️امروزه نظر غالب کشورها این است که باید خبر بد را به اطلاع بیمار رساند، با این وجود اختلاف فرهنگی در دیدگاه پزشکان در انتقال خبر بد موثر است. فرهنگ ما، حمایت از بیمار لاعلاج و ناخوش را توصیه میکند لذا پزشکان ترجیح میدهند که اطلاعات بیمار رو با خانواده او درمیان بگذارند.
توصیه در باب کیس:
بهتر است با بیمار صحبت شود و نظر او را درباره اطلاع از نتیجه ارزیابیها جویا شد؛ آیا میخواهد از تمامی جزئیات بیماریاش اطلاع پیدا کند یا اینکه ترجیح میدهد پزشک ابتدا با خانوادهاش صحبت کند. در هر حال باید به خواسته بیمار احترام گذاشت و زمانی که با خواسته بستگان یکی نیست باید با خانواده بیمار درباره ضرورت اطلاع بیمار صحبت کرد و کمک کردکه تا جای ممکن نظر خانواده با نظر بیمار منطبق شود.
‼️این تنها بخشی از نکاتیست که در باره این کیس مطرح میشود و قطعا برای برخورد با چنین شرایطی تمرین و تجربه و در نظر گرفتن سایر شرایط محیطی لازم است.
#ندانم_چالشی
🕊@SNPM_sums
👍1
☀️ "ارباب و بنده" داستانی از "لئو تولستوی"، نگارشی در باب موضوع بشر و طمع است.
« در این اثر میتوان دید که اساسا طمع و در تبعِ آن امید و آمال در ساختار زندگی بشر چگونه جایگاهی دارد.»
☀️ یک پرسش ساده اما بنیادین، تقریبا ذهن هر متفکر کنجکاوی را به خود مشغول میدارد و آن این است که اساسا به چه امیدی روز را شب میکنیم و شب را روز؟ به چه امیدی گذران روزها و سالها را انتظار میکشیم و در یک کلام به چه امیدی زندگی میکنیم؟ احتمالا با امیدی طمعوار!
☀️ چون طماع هستیم زندگی را پیمیگیریم و در انتظار طلوع سپیده دم فردا هستیم اما آن لحظهای که زندگی از همهی جوانب ما را بسنده باشد دیگر امید و انتظار فرا رسیدن فردا به پایان میرسد.
☀️ اینکه طمع چقدر اخلاقی یا غیر اخلاقی؛ چقدر خوب یا بد و یا چقدر مفید یا مضر است اساسا محل بحث من نیست؛ فارغ از اینگونه قضاوتها، اگر امیدوار به زندگی هستیم طماع هستیم؛ یعنی برای فردا و پس فردا و سال آیندهمان طمعِ پولی، قدرتی، خوشبختیای یا هر چیز دیگری را داریم. فقط آنگاه که مطلقا تسلیم میشویم از طمع جدا گشتهایم.
☀️ اربابِ داستانِ تولستوی در بخشی از روایت در اوج خودخواهی و خودبینی و رویاپردازی است اما در نقطهای بحرانی به ناگهان تسلیم میشود و از طمع میبُرد؛ آنچنان تسلیم میشود که خود را فدای بندهاش میکند.
☀️ آنچه که میتوان بصورت بنیادین بدان پرداخت این است که رسیدن به این نقطهی بحرانی (بُریدن از طمع) چگونه وضعیتی است! آنگاه که کسی حقیقتا از هر گونه طمعی جدا میگردد مسئلهایست شایستهی اندیشیدن.
📜 بخشی از این کتاب:
«فکرش فقط در اطراف یک چیز دور میزد که یگانه هدف و معنای زندگی و تنها مایه دلخوشی و غرورش بود و آن این بود که چقدر دارایی تاکنون به هم زده است و چقدر در آینده میتواند به دست آورد و دیگر آشنایانش چقدر پول گرد آوردهاند و میآورند و او نیز در آینده از آنها عقب نخواهد ماند و از آنها بیشتر به دست خواهد آورد.»
✍️ ابراهیم صدر
#کتاب
🕊 @SNPM_Sums
« در این اثر میتوان دید که اساسا طمع و در تبعِ آن امید و آمال در ساختار زندگی بشر چگونه جایگاهی دارد.»
☀️ یک پرسش ساده اما بنیادین، تقریبا ذهن هر متفکر کنجکاوی را به خود مشغول میدارد و آن این است که اساسا به چه امیدی روز را شب میکنیم و شب را روز؟ به چه امیدی گذران روزها و سالها را انتظار میکشیم و در یک کلام به چه امیدی زندگی میکنیم؟ احتمالا با امیدی طمعوار!
☀️ چون طماع هستیم زندگی را پیمیگیریم و در انتظار طلوع سپیده دم فردا هستیم اما آن لحظهای که زندگی از همهی جوانب ما را بسنده باشد دیگر امید و انتظار فرا رسیدن فردا به پایان میرسد.
☀️ اینکه طمع چقدر اخلاقی یا غیر اخلاقی؛ چقدر خوب یا بد و یا چقدر مفید یا مضر است اساسا محل بحث من نیست؛ فارغ از اینگونه قضاوتها، اگر امیدوار به زندگی هستیم طماع هستیم؛ یعنی برای فردا و پس فردا و سال آیندهمان طمعِ پولی، قدرتی، خوشبختیای یا هر چیز دیگری را داریم. فقط آنگاه که مطلقا تسلیم میشویم از طمع جدا گشتهایم.
☀️ اربابِ داستانِ تولستوی در بخشی از روایت در اوج خودخواهی و خودبینی و رویاپردازی است اما در نقطهای بحرانی به ناگهان تسلیم میشود و از طمع میبُرد؛ آنچنان تسلیم میشود که خود را فدای بندهاش میکند.
☀️ آنچه که میتوان بصورت بنیادین بدان پرداخت این است که رسیدن به این نقطهی بحرانی (بُریدن از طمع) چگونه وضعیتی است! آنگاه که کسی حقیقتا از هر گونه طمعی جدا میگردد مسئلهایست شایستهی اندیشیدن.
📜 بخشی از این کتاب:
«فکرش فقط در اطراف یک چیز دور میزد که یگانه هدف و معنای زندگی و تنها مایه دلخوشی و غرورش بود و آن این بود که چقدر دارایی تاکنون به هم زده است و چقدر در آینده میتواند به دست آورد و دیگر آشنایانش چقدر پول گرد آوردهاند و میآورند و او نیز در آینده از آنها عقب نخواهد ماند و از آنها بیشتر به دست خواهد آورد.»
✍️ ابراهیم صدر
#کتاب
🕊 @SNPM_Sums
#دقایقی_با_موسیقی
🎥 Chocolat (2000)
🎼 Rachel Portman
🎵 ...
🎨 River Landscape
👨🎨 Ernest Lawsonearly
🕊 @SNPM_Sums
🎥 Chocolat (2000)
🎼 Rachel Portman
🎵 ...
🎨 River Landscape
👨🎨 Ernest Lawsonearly
🕊 @SNPM_Sums
#فرهنگستان_تفکر
✅ به نظر میرسد که مهمترین و خاموشترین آفتِ عصرِ ما در حیطهی تفکر، محدود کردنِ جوهرهی اندیشه به منطقِ صرف است.
☀️•° منطق، همانگونه که از لفظش بر میآید، پرداختن به "امر گفتنی" است؛ لکن آنچه که توجه به آن اهمیت دارد این است که "امور ناگفتنی" نیز در بستر تفکر جریان دارند.
☀️ •° کاربست منطق، بدلیل انحصار آن به "امر گفتنی"، در طی تاریخ علم و گفتمان، جریان غالب اندیشه بوده است. این غالبیت بدیهی مینماید زیرا "امر گفتنی" بر خلاف" امر ناگفتنی" قابلیت انتقال و رشد دارد؛ پتانسیل نظاممندی و دوران سازی دارد و طبعا میتواند عامل روابط اجتماعی و تجمیع قدرت و سود آوری باشد.
☀️ •° منطق متشکل از آکسیومهایی است همچون امتناع ارتفاع و اجتماع نقیضین و اینهمانی که سبب میشوند امور برای افراد ، گفتنی و همچنین قابل فهم شوند اما "امور ناگفتنی" میتوانند از چنین آکسیومهایی تبعیت نکنند و نتیجتا برای سایرین قابل فهم نباشند.
☀️ •° به تعبیری دیگر "امر گفتنی" در فضایی بینالاذهانی شکل میگیرد و برای سایرین فهم میشود اما "امر ناگفتنی" در فضایِ درونیِ شخص تجربه میشود و به زبان نمیآید و نهایتا یک امر شخصی باقی میماند.
☀️ •° "امر ناگفتنی" نمیتواند محتوای هیچ کتاب و خطابهای شود و دم زدن از فحوایِ آن بیهوده است؛ فقط میتوان نشان داد چنین جریانی در اندیشه وجود دارد و برای خود صورتی دارد.
هگل، کییرکگور و هایدگر از فیلسوفان سرآمدی هستند که به این امور ناگفتنی اشاره کردهاند اما به نظر میرسد که این اشارات در عصر آنان و همچنین در عصرِ علمزده و سطحینگرِ ما کماکان نهفته است و خیزش آن در سدههای آینده خواهد بود.
☀️ •° مسلما "امر ناگفتنی" برای یکایکِ ما به وفور رخ میدهد اما سرکوب آن به سبب غالبیت منطق و گفتنی نبودن آن ما را از توجه به آن دور میکند. افکارِ جاری در هذیانهای شدیدِ ناشی از تب یا احساساتِ گنگ و مبهمِ کابوسها یا رویاها آنچنان از منطق بیگانه هستند که قابلیت بیان و انتقال ندارند اما بالاخره تجربهای شخصی هستند که "امری ناگفتنی" را برای فرد رقم میزنند؛ امری ناگفتنی، ژرف و ارزشمند!
📝ابراهیم صدر
🕊 @SNPM_Sums
✅ به نظر میرسد که مهمترین و خاموشترین آفتِ عصرِ ما در حیطهی تفکر، محدود کردنِ جوهرهی اندیشه به منطقِ صرف است.
☀️•° منطق، همانگونه که از لفظش بر میآید، پرداختن به "امر گفتنی" است؛ لکن آنچه که توجه به آن اهمیت دارد این است که "امور ناگفتنی" نیز در بستر تفکر جریان دارند.
☀️ •° کاربست منطق، بدلیل انحصار آن به "امر گفتنی"، در طی تاریخ علم و گفتمان، جریان غالب اندیشه بوده است. این غالبیت بدیهی مینماید زیرا "امر گفتنی" بر خلاف" امر ناگفتنی" قابلیت انتقال و رشد دارد؛ پتانسیل نظاممندی و دوران سازی دارد و طبعا میتواند عامل روابط اجتماعی و تجمیع قدرت و سود آوری باشد.
☀️ •° منطق متشکل از آکسیومهایی است همچون امتناع ارتفاع و اجتماع نقیضین و اینهمانی که سبب میشوند امور برای افراد ، گفتنی و همچنین قابل فهم شوند اما "امور ناگفتنی" میتوانند از چنین آکسیومهایی تبعیت نکنند و نتیجتا برای سایرین قابل فهم نباشند.
☀️ •° به تعبیری دیگر "امر گفتنی" در فضایی بینالاذهانی شکل میگیرد و برای سایرین فهم میشود اما "امر ناگفتنی" در فضایِ درونیِ شخص تجربه میشود و به زبان نمیآید و نهایتا یک امر شخصی باقی میماند.
☀️ •° "امر ناگفتنی" نمیتواند محتوای هیچ کتاب و خطابهای شود و دم زدن از فحوایِ آن بیهوده است؛ فقط میتوان نشان داد چنین جریانی در اندیشه وجود دارد و برای خود صورتی دارد.
هگل، کییرکگور و هایدگر از فیلسوفان سرآمدی هستند که به این امور ناگفتنی اشاره کردهاند اما به نظر میرسد که این اشارات در عصر آنان و همچنین در عصرِ علمزده و سطحینگرِ ما کماکان نهفته است و خیزش آن در سدههای آینده خواهد بود.
☀️ •° مسلما "امر ناگفتنی" برای یکایکِ ما به وفور رخ میدهد اما سرکوب آن به سبب غالبیت منطق و گفتنی نبودن آن ما را از توجه به آن دور میکند. افکارِ جاری در هذیانهای شدیدِ ناشی از تب یا احساساتِ گنگ و مبهمِ کابوسها یا رویاها آنچنان از منطق بیگانه هستند که قابلیت بیان و انتقال ندارند اما بالاخره تجربهای شخصی هستند که "امری ناگفتنی" را برای فرد رقم میزنند؛ امری ناگفتنی، ژرف و ارزشمند!
📝ابراهیم صدر
🕊 @SNPM_Sums
یا حق 🍃
💯کارگاه کیسهای شایع مخصوص همه منتورهای مجموعه (قدیم و جدید☺️) برگزار می گردد🥳
🔺 این کارگاه با حضور استاد *محقق زاده در روز پنجشنبه ۲۹م اردیبهشت ماه(همین فردا)، ساعت ۴ونیم الی ۶ونیم در ساختمان شماره ۳، طبقه دوم برگزار می شود. (اتاق یا سالن برگزاری رو به زودی خواهیم گفت)
🔺شرکت در کارگاه برای شما منتور جدید اجباریه☠ و برای سایر منتور ها اختیاری
• منتورهای گرامی منتظر دیدارتون هستیم😍
-----------------------
🕊 @SNPM_Sums
💯کارگاه کیسهای شایع مخصوص همه منتورهای مجموعه (قدیم و جدید☺️) برگزار می گردد🥳
🔺 این کارگاه با حضور استاد *محقق زاده در روز پنجشنبه ۲۹م اردیبهشت ماه(همین فردا)، ساعت ۴ونیم الی ۶ونیم در ساختمان شماره ۳، طبقه دوم برگزار می شود. (اتاق یا سالن برگزاری رو به زودی خواهیم گفت)
🔺شرکت در کارگاه برای شما منتور جدید اجباریه☠ و برای سایر منتور ها اختیاری
• منتورهای گرامی منتظر دیدارتون هستیم😍
-----------------------
🕊 @SNPM_Sums
🕊 SNPM (Medicine) 🕊 pinned «یا حق 🍃 💯کارگاه کیسهای شایع مخصوص همه منتورهای مجموعه (قدیم و جدید☺️) برگزار می گردد🥳 🔺 این کارگاه با حضور استاد *محقق زاده در روز پنجشنبه ۲۹م اردیبهشت ماه(همین فردا)، ساعت ۴ونیم الی ۶ونیم در ساختمان شماره ۳، طبقه دوم برگزار می شود. (اتاق یا سالن برگزاری…»
#فرهنگستان_تفکر
▪▪قدرت، چارچوب فهم و زندگانی ما را میسازد.
▪گزارهی فوق اصلیترین گزارهی این نوشتار است اما مراد از قدرت، لزوما شخص یا حکومت و یا یک جریان مشخص که فعالانه در حال برنامهریزی برای شرارت باشد نیست بلکه قدرتی که این چارچوب را تدارک میبیند مبهم و غیر انسانی است؛ چیزیست ورای زد و بند ظاهری ایدئولوژیها و امکانات سرمایهداران. این قدرت نیروییست فراگیر که در اسکلتبندی روح زمان مستتر است و اعمال میشود.
▪ادعای پیچیدهی فوق را با مثالی ساده تبیین میکنم: فهم و شناخت یک مداد چگونه بر ما عارض میشود؟ یک کودک چگونه یاد میگیرد که فرق بین مداد و خودکار چیست؟
▪اساسا ساختار یادگیری ما اینگونه است که چند نمونه از چیزی را به ما نشان میدهند و سپس ما با بکارگیری شاخصهای شباهت و تفاوت و همچنین بازی با تصورات و به خرج دادن ابتکار عمل موارد بعدی را شناسایی میکنیم.
اگر در آغاز فرآیند یادگیری، ده بار مدادهای گوناگونی را به ما نشان دهند احتمالا برای یازدهمین بار میتوانیم از بین تعدادی شیءِ میلهمانند، مداد را تشخیص دهیم.
▪حال در مثال فوق فرض کنید که وقتی برای یازدهمین بار بر اساس ده مثال قبل میخواهید مداد را از بین اشیاء گوناگون انتخاب کنید فردی وارد شود و بگوید این مداد نیست بلکه خودکار است. از این به بعد فرق بین مداد و خودکار را یاد میگیریم. شاید دهها بار دیگر خودکارهای گوناگونی را ببینیم و تفاوتش را با مداد تشخیص دهیم اما در مرحلهی بعدی اگر در انتخاب مداد از بین اشیاء میلهمانند فردی به ما بگوید که این مداد نیست بلکه مته است و فلان کاربرد را دارد آنگاه دیدگاه ما نسبت به اشیاء کم کم شکل میگیرد.
▪ مثال سادهی فوق را به همه ی ابعاد زندگی تعمیم دهید. از بدو تولد ما یاد میگیریم و فرق بین اشیاء و انسانها و تفکرات را اندک اندک یاد میگیریم. از چیزی پنج شش مثال میبینیم و در موقعیت بعدی خودمان مستقیما فاعل شناخت میشویم اما امکان دارد مادر یا پدر یا هر کس دیگری وارد ماجرا شوند و بگویند اشتباه میکنی! بین آن پنج مثال قبلی و این یکی فلان تفاوت وجود دارد پس این مانند آن پنج شش چیز قبلی نیست.
▪این فردی که وارد میشود و تذکر میدهد؛ همو نمایانگر قدرت است. قدرت است که با نمایندههایش وارد میشود و میگوید فرق بین مداد و خودکار چیست و هر کدام چه کاربردی دارند؛ به کار بستن گرامر زبان چگونه صحیح است و چگونه غلط؛ رنگ زرشکی و آجری دو رنگ متمایزند؛ میمون با گوریل فرق دارد و یا دموکراسی با استبداد در تضاد است.
▪از بدو تولد و در دامان پدر و مادر و سپس مهدکودک و مدرسه و دانشگاه و جامعه، ما هر لحظه در حال یادگیری هستیم و از والدین و معلم و استاد و همکلاسی و بقال و نانوا گرفته تا کتابها و نشریات و رسانهها در حال پایه ریزی و اصلاح شناخت و یادگیری ما هستند. اما اینها خودِ قدرت نیستند بلکه نمایندگان قدرتاند زیرا خودشان نیز توسط چیز دیگری تربیت شده و شکل گرفتهاند و صرفا فقط یافتههای خویش را به ما انتقال میدهند.
▪قدرت بصورت مبهم و پنهانی در طی سالیان دراز در بستر تاریخ حرکت میکند و نمایندگانش را تربیت میکنند تا آنان نیز نسل بعد را هدایت کنند. این قدرت است که ذره به ذره اجزای زندگی ما را تعریف میکند و چارچوبی را رسم میکند تا فهم ما در آن ظهور یابد.
▪تکرار میکنم؛ لزوما این قدرت یک هویت مشخص و معین ندارد تا از فردا بتوانیم با توهم توطئه علیه عالم و آدم جبهه گیری کنیم بلکه امریست مبهم و مستتر در روح زمان.
📝ابراهیم صدر
▪▪قدرت، چارچوب فهم و زندگانی ما را میسازد.
▪گزارهی فوق اصلیترین گزارهی این نوشتار است اما مراد از قدرت، لزوما شخص یا حکومت و یا یک جریان مشخص که فعالانه در حال برنامهریزی برای شرارت باشد نیست بلکه قدرتی که این چارچوب را تدارک میبیند مبهم و غیر انسانی است؛ چیزیست ورای زد و بند ظاهری ایدئولوژیها و امکانات سرمایهداران. این قدرت نیروییست فراگیر که در اسکلتبندی روح زمان مستتر است و اعمال میشود.
▪ادعای پیچیدهی فوق را با مثالی ساده تبیین میکنم: فهم و شناخت یک مداد چگونه بر ما عارض میشود؟ یک کودک چگونه یاد میگیرد که فرق بین مداد و خودکار چیست؟
▪اساسا ساختار یادگیری ما اینگونه است که چند نمونه از چیزی را به ما نشان میدهند و سپس ما با بکارگیری شاخصهای شباهت و تفاوت و همچنین بازی با تصورات و به خرج دادن ابتکار عمل موارد بعدی را شناسایی میکنیم.
اگر در آغاز فرآیند یادگیری، ده بار مدادهای گوناگونی را به ما نشان دهند احتمالا برای یازدهمین بار میتوانیم از بین تعدادی شیءِ میلهمانند، مداد را تشخیص دهیم.
▪حال در مثال فوق فرض کنید که وقتی برای یازدهمین بار بر اساس ده مثال قبل میخواهید مداد را از بین اشیاء گوناگون انتخاب کنید فردی وارد شود و بگوید این مداد نیست بلکه خودکار است. از این به بعد فرق بین مداد و خودکار را یاد میگیریم. شاید دهها بار دیگر خودکارهای گوناگونی را ببینیم و تفاوتش را با مداد تشخیص دهیم اما در مرحلهی بعدی اگر در انتخاب مداد از بین اشیاء میلهمانند فردی به ما بگوید که این مداد نیست بلکه مته است و فلان کاربرد را دارد آنگاه دیدگاه ما نسبت به اشیاء کم کم شکل میگیرد.
▪ مثال سادهی فوق را به همه ی ابعاد زندگی تعمیم دهید. از بدو تولد ما یاد میگیریم و فرق بین اشیاء و انسانها و تفکرات را اندک اندک یاد میگیریم. از چیزی پنج شش مثال میبینیم و در موقعیت بعدی خودمان مستقیما فاعل شناخت میشویم اما امکان دارد مادر یا پدر یا هر کس دیگری وارد ماجرا شوند و بگویند اشتباه میکنی! بین آن پنج مثال قبلی و این یکی فلان تفاوت وجود دارد پس این مانند آن پنج شش چیز قبلی نیست.
▪این فردی که وارد میشود و تذکر میدهد؛ همو نمایانگر قدرت است. قدرت است که با نمایندههایش وارد میشود و میگوید فرق بین مداد و خودکار چیست و هر کدام چه کاربردی دارند؛ به کار بستن گرامر زبان چگونه صحیح است و چگونه غلط؛ رنگ زرشکی و آجری دو رنگ متمایزند؛ میمون با گوریل فرق دارد و یا دموکراسی با استبداد در تضاد است.
▪از بدو تولد و در دامان پدر و مادر و سپس مهدکودک و مدرسه و دانشگاه و جامعه، ما هر لحظه در حال یادگیری هستیم و از والدین و معلم و استاد و همکلاسی و بقال و نانوا گرفته تا کتابها و نشریات و رسانهها در حال پایه ریزی و اصلاح شناخت و یادگیری ما هستند. اما اینها خودِ قدرت نیستند بلکه نمایندگان قدرتاند زیرا خودشان نیز توسط چیز دیگری تربیت شده و شکل گرفتهاند و صرفا فقط یافتههای خویش را به ما انتقال میدهند.
▪قدرت بصورت مبهم و پنهانی در طی سالیان دراز در بستر تاریخ حرکت میکند و نمایندگانش را تربیت میکنند تا آنان نیز نسل بعد را هدایت کنند. این قدرت است که ذره به ذره اجزای زندگی ما را تعریف میکند و چارچوبی را رسم میکند تا فهم ما در آن ظهور یابد.
▪تکرار میکنم؛ لزوما این قدرت یک هویت مشخص و معین ندارد تا از فردا بتوانیم با توهم توطئه علیه عالم و آدم جبهه گیری کنیم بلکه امریست مبهم و مستتر در روح زمان.
📝ابراهیم صدر
🔅از قرن هفتم:
"و چون طبیب شتاب نماید در نوشاندنِ دوا قبل از شناختِ مراحلِ بیماری، مقابله کند به ادویه قبل از علمِ به شدتِ مرض، در احوالِ مزاجِ بیمار تامل ننماید و خاص و عامِ وی را از هم باز نشناسد و در این حال، قصدِ اصلاحِ فسادِ حالِ مریض و بازگرداندنِ گمشدهیِ علیل و حفظِ صحت و راحتِ وی نماید، چنان جانی جاهلی است که دومی بر وی نباشد" :)
📝بخشی از وصیتنامهی اخلاقی-طبی علامه قطبالدین شیرازی در کتاب "فی بیان الحاجه الی الطب و الاطباء و وصایاهم"
🎨 پزشکی که نبض زنی را میگیرد
👨🎨 پشت جلد کتاب قانون ابنسینا
🕊 @SNPM_Sums
"و چون طبیب شتاب نماید در نوشاندنِ دوا قبل از شناختِ مراحلِ بیماری، مقابله کند به ادویه قبل از علمِ به شدتِ مرض، در احوالِ مزاجِ بیمار تامل ننماید و خاص و عامِ وی را از هم باز نشناسد و در این حال، قصدِ اصلاحِ فسادِ حالِ مریض و بازگرداندنِ گمشدهیِ علیل و حفظِ صحت و راحتِ وی نماید، چنان جانی جاهلی است که دومی بر وی نباشد" :)
📝بخشی از وصیتنامهی اخلاقی-طبی علامه قطبالدین شیرازی در کتاب "فی بیان الحاجه الی الطب و الاطباء و وصایاهم"
🎨 پزشکی که نبض زنی را میگیرد
👨🎨 پشت جلد کتاب قانون ابنسینا
🕊 @SNPM_Sums
این شما و این #منتورینگ:🥳
《جلسه آمادگی آزمون علومپایه بعد از ترمهای مجازی》
🔹درباره چی؟؟
با هر بیس علمی چه طور علومپایه رو خوب پشت سر بذارم؟
چه جوری بخونم؟
چه درسایی هستن؟
کدوم مهمترن؟
چه جوری استرسمو کنترل کنم؟
و هر سوالی که شما مطرح میکنید اونجا تا گفت و گو کنیم:)
🔹با کی؟؟
۳ نفر که با روش و شرایط متفاوت به علومپایه بدرود گفتن:
ملیکا نیکعهد (نمره ۱۳۰)
متین ورمزیار (۲/۵ درصد، نمره ۱۶۱)
علی شاهرخ (نمره ۹۹)
🔻زمان: ۴شنبه، ۲۵ خرداد
🔻ساعت: ۱۶ تا ۱۹
🔻مکان: ساختمان شماره۳، سالن فرهنگ (همکف)
•علومپایه هر چقدر و به هر دلیلی هم که ترسناک باشه هنوز یه ترسِ ناشی از ناآشنا بودنه:)) منتظرتونیم...•
🕊 @SNPM_Sums
《جلسه آمادگی آزمون علومپایه بعد از ترمهای مجازی》
🔹درباره چی؟؟
با هر بیس علمی چه طور علومپایه رو خوب پشت سر بذارم؟
چه جوری بخونم؟
چه درسایی هستن؟
کدوم مهمترن؟
چه جوری استرسمو کنترل کنم؟
و هر سوالی که شما مطرح میکنید اونجا تا گفت و گو کنیم:)
🔹با کی؟؟
۳ نفر که با روش و شرایط متفاوت به علومپایه بدرود گفتن:
ملیکا نیکعهد (نمره ۱۳۰)
متین ورمزیار (۲/۵ درصد، نمره ۱۶۱)
علی شاهرخ (نمره ۹۹)
🔻زمان: ۴شنبه، ۲۵ خرداد
🔻ساعت: ۱۶ تا ۱۹
🔻مکان: ساختمان شماره۳، سالن فرهنگ (همکف)
•علومپایه هر چقدر و به هر دلیلی هم که ترسناک باشه هنوز یه ترسِ ناشی از ناآشنا بودنه:)) منتظرتونیم...•
🕊 @SNPM_Sums
🕊 SNPM (Medicine) 🕊
این شما و این #منتورینگ:🥳 《جلسه آمادگی آزمون علومپایه بعد از ترمهای مجازی》 🔹درباره چی؟؟ با هر بیس علمی چه طور علومپایه رو خوب پشت سر بذارم؟ چه جوری بخونم؟ چه درسایی هستن؟ کدوم مهمترن؟ چه جوری استرسمو کنترل کنم؟ و هر سوالی که شما مطرح میکنید اونجا…
فرم ثبت نام جلسه علومپایه (چند ثانیه وقت میگیره):
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeJKezqe3J1yHEMQ-rX5jOW3hdx-nO0nAFRLkRe-AN59BuU2A/viewform?usp=sf_link
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeJKezqe3J1yHEMQ-rX5jOW3hdx-nO0nAFRLkRe-AN59BuU2A/viewform?usp=sf_link
Google Docs
فرم ثبت نام کارگاه علوم پایه
"He who studies medicine without books sails an uncharted sea, but he who studies medicine without patients does not go to sea at all."
"کسی که پزشکی را بدون کتاب فرا میگیرد، بر دریایی نامعلوم و بیمکان بر نقشه، بادبان گسترده؛ ولی کسی که پزشکی را بدون بیمار مطالعه میکند، اصلا به دریا نرفته است!"
William Osler
📷 Auscultation: Snapshots of Osler at the Bedside - 1903
🕊 @SNPM_Sums
"کسی که پزشکی را بدون کتاب فرا میگیرد، بر دریایی نامعلوم و بیمکان بر نقشه، بادبان گسترده؛ ولی کسی که پزشکی را بدون بیمار مطالعه میکند، اصلا به دریا نرفته است!"
William Osler
📷 Auscultation: Snapshots of Osler at the Bedside - 1903
🕊 @SNPM_Sums
این شما و این #منتورینگ:
*"کارگاه ورود به بالین"*
درباره چی؟
⭕کشیک چیه؟
⭕استیودنت چه کارهست؟
⭕ارتباط با سال بالایی ها چجوریه؟
و سوالای یک نواستیودنت!
با حضور؟
🔺استاد نقش زن (معاون محترم آموزش بالین)
🔺دکتر محمد بهرامی (اینترن)
کی و کجا؟
🔜چهارشنبه ۸ تیر
🔺ساعت ۱۳ تا ۱۵
🔺سالن فرهنگ
بفرمایید ثبت نام:))
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSc-HN2GzT0Qy5F0AnCzrEjceimSb7tQzrPVGH__qtg_egckrA/viewform?usp=sf_link
🕊 @SNPM_Sums
*"کارگاه ورود به بالین"*
درباره چی؟
⭕کشیک چیه؟
⭕استیودنت چه کارهست؟
⭕ارتباط با سال بالایی ها چجوریه؟
و سوالای یک نواستیودنت!
با حضور؟
🔺استاد نقش زن (معاون محترم آموزش بالین)
🔺دکتر محمد بهرامی (اینترن)
کی و کجا؟
🔜چهارشنبه ۸ تیر
🔺ساعت ۱۳ تا ۱۵
🔺سالن فرهنگ
بفرمایید ثبت نام:))
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSc-HN2GzT0Qy5F0AnCzrEjceimSb7tQzrPVGH__qtg_egckrA/viewform?usp=sf_link
🕊 @SNPM_Sums