Telegram Web Link
منشور_پیروزی_تفسیر_آیه_به_آیه_سوره_فتح.pdf
1.6 MB
🔸 منشور پیروزی در نبرد با اسرائیل

🔻تفسیر روان و آیه‌به‌آیه #سوره_فتح

برگرفته از دروس #استاد_عابدینی

در کوران فتنه‌های آخرالزمان و در میانه نبرد حق و باطل، آیا راهی برای تشخیص و نقشه‌ای برای پیروزی وجود دارد؟ قرآن کریم، در سوره مبارکه «فتح»، این نقشه راه را برای همیشه تاریخ ترسیم کرده است.

این گفتار، با نگاهی عمیق به منطق «فتح مبین» و «نصر عزیز» که در صلح حدیبیه تجلی یافت، نشان می‌دهد که چگونه همین سنت‌ها امروز در مصاف جبهه مقاومت با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی در حال تکرار است. در روزگاری که مفهوم «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» در برابر دشمنان اسلام معنایی دوباره می‌یابد و «سکینه الهی» بر قلب مجاهدان نازل می‌شود، بازخوانی سوره فتح، چراغ راهی برای درک پیروزی‌های آینده و آمادگی برای «فتح نهایی» است.

🗂 پرونده ویژه تفسیر سوره فتح

🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 چهارده حدیث در بیان عرضه اعمال بر پیامبر و امامان (علیهم السلام)
🔸
جامع الاحادیث
---
روایت اول
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/104483
الکافي، ج ۱، ص ۲۱۹
قائل: امام صادق (علیه السلام)

🔻 عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَی‌، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «مَا لَكُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله)؟»
⚡️ از سماعه از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که شنیدم ایشان می‌فرمودند: «شما را چه شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را اندوهگین می‌سازید؟»

🔻 فقَالَ لَهُ رَجُلٌ: كَيْفَ نَسُوؤُهُ؟
⚡️ مردی به ایشان عرض کرد: چگونه ایشان را اندوهگین می‌کنیم؟

🔻 فقَالَ: «أَمَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيْهِ، فَإِذَا رَأَی‌ فِيهَا مَعْصِيَةً سَاءَهُ ذَلِكَ، فَلاَ تَسُوءُوا رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ سُرُّوهُ».
⚡️ فرمود: «آیا نمی‌دانید که اعمال شما بر ایشان عرضه می‌شود؟ پس هرگاه در آن گناهی ببینند، آن ایشان را ناراحت می‌کند. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را اندوهگین نسازید و ایشان را مسرور و شادمان کنید.»

🔸🔸🔸
روایت دوم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233255
معاني الأخبار، ج ۱، ص ۳۹۲
قائل: امام صادق (علیه السلام)، پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

🔻 ...عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام): إِنَّ أَبَا اَلْخَطَّابِ كَانَ يَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) تُعْرَضُ عَلَيْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ كُلَّ خَمِيسٍ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ: «لَيْسَ هَكَذَا، وَ لَكِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) تُعْرَضُ عَلَيْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ كُلَّ صَبَاحٍ، أَبْرَارِهَا وَ فُجَّارِهَا، فَاحْذَرُوا، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» (التوبة: ۱۰۵)» وَ سَكَتَ. قَالَ أَبُو بَصِيرٍ: إِنَّمَا عَنَى اَلْأَئِمَّةَ (عليهم السلام).
⚡️ ... از ابوبصیر روایت شده که گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ابوالخطاب می‌گفت که اعمال امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هر پنجشنبه بر ایشان عرضه می‌شود؟ پس امام صادق (علیه السلام) فرمود: «این‌گونه نیست؛ بلکه اعمال امت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، هر صبح بر ایشان عرضه می‌شود، چه اعمال نیکوکاران و چه بدکاران. پس بر حذر باشید! و این همان سخن خداوند عز و جل است که می‌فرماید: «و بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»» و سکوت کردند. ابوبصیر گوید: منظور ایشان از «مؤمنان»، همانا ائمه (علیهم السلام) بود.

🔸🔸🔸
روایت سوم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300940
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۴
قائل: امام رضا (علیه السلام)

🔻 ...عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ (عليه السلام) قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ إِنَّ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارَهَا وَ فُجَّارَهَا فَاحْذَرُوا.
⚡️ ... از اباالحسن (امام رضا علیه السلام) روایت شده که درباره سخن خداوند عز و جل «عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید» سؤال شد، فرمودند: همانا اعمال بندگان، هر صبح بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرضه می‌شود، چه اعمال نیکوکاران و چه بدکاران. پس بر حذر باشید.

🔸
🔸🔸🔸
روایت چهارم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/229535
بحار الأنوار، ج ۱۷، ص ۱۴۴
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

🔻 ...عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْخُدْرِيِّ: أَنَّ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ قَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَدِدْتُ أَنَّكَ عُمِّرْتَ فِينَا عُمُرَ نُوحٍ (عليه السلام) فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) يَا عَمَّارُ حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ وَ وَفَاتِي لَيْسَ بِشَرٍّ لَكُمْ أَمَّا فِي حَيَاتِي فَتُحْدِثُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ لَكُمْ وَ أَمَّا بَعْدَ وَفَاتِي فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ أَحْسِنُوا اَلصَّلاَةَ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي وَ إِنَّكُمْ تُعْرَضُونَ عَلَيَّ بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ وَ أَنْسَابِكُمْ وَ قَبَائِلِكُمْ فَإِنْ يَكُنْ خَيْراً حَمِدْتُ اَللَّهَ وَ إِنْ يَكُنْ سِوَى ذَلِكَ اِسْتَغْفَرْتُ اَللَّهَ لَكُمْ فَقَالَ اَلْمُنَافِقُونَ وَ اَلشُّكَّاكُ وَ اَلَّذِينَ فِي قَلْبِهِمْ مَرَضٌ يَزْعُمُ أَنَّ اَلْأَعْمَالَ تُعْرَضُ عَلَيْهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ بِأَسْمَاءِ اَلرِّجَالِ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ أَنْسَابِهِمْ إِلَى قَبَائِلِهِمْ إِنَّ هَذَا لَهُوَ اَلْإِفْكُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى: «قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» فَقِيلَ لَهُ وَ مَنِ اَلْمُؤْمِنُونَ قَالَ عَامَّةٌ وَ خَاصَّةٌ أَمَّا اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ «وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» فَهُمْ آلُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ قَالَ «وَ سَتُرَدُّونَ إِلىٰ عٰالِمِ اَلْغَيْبِ وَ اَلشَّهٰادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» مِنْ طَاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ.
⚡️ ... از ابی‌سعید خدری روایت شده است: عمار بن یاسر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: دوست داشتم شما به اندازه عمر نوح (علیه السلام) در میان ما عمر می‌کردید. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای عمار، زندگی من برای شما خیر است و وفات من نیز برایتان شر نیست. اما در زندگی‌ام، شما [خطا] می‌کنید و من برایتان از خدا طلب آمرزش می‌کنم. و اما پس از وفاتم، تقوای الهی پیشه کنید و بر من و اهل بیتم به نیکی صلوات بفرستید. و همانا شما با نام‌هایتان و نام پدرانتان و نَسَب‌ها و قبایل‌تان بر من عرضه می‌شوید. پس اگر [عملتان] خیر باشد، خدا را ستایش می‌کنم و اگر غیر از آن باشد، برایتان از خدا طلب آمرزش می‌کنم. پس منافقان و شکاکان و کسانی که در دلهایشان بیماری است گفتند: «او گمان می‌کند که اعمال پس از وفاتش با نام مردان و نام پدران و نسب‌هایشان تا قبایلشان بر او عرضه می‌شود! این جز دروغی بزرگ نیست!» پس خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید». از ایشان پرسیده شد: «مؤمنان» چه کسانی هستند؟ فرمود: عام و خاص دارند؛ اما آن «مؤمنان» که خدا فرموده، آنان آل محمد هستند. سپس فرمود: «و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده می‌شوید، پس شما را از آنچه از طاعت و معصیت عمل می‌کردید، آگاه می‌سازد».

🔸🔸🔸
روایت پنجم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300947
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۵
قائل: امام باقر (علیه السلام)

🔻 ...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْأَعْمَالِ هَلْ تُعْرَضُ عَلَى اَلنَّبِيِّ قَالَ مَا فِيهِ شَكٌّ قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اَللَّهِ تَعَالَى «اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ إِنَّهُمْ شُهُودُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ.
⚡️ ... از محمد بن مسلم روایت شده که گفت: از ایشان (امام باقر علیه السلام) پرسیدم آیا اعمال بر پیامبر عرضه می‌شود؟ فرمود: در آن شکی نیست. عرض کردم: نظرتان درباره این سخن خداوند متعال چیست که «عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟ فرمود: همانا ایشان (پیامبر و مؤمنان خاص) گواهان خدا در زمین او هستند.
🔸
🔸🔸🔸
روایت ششم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300967
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۹
قائل: امام رضا (علیه السلام)

🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ اَلزَّيَّاتِ ... قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي قَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اَللَّهِ «قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ».⚡️ ... از عبدالله بن ابان زیات روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و خانواده‌ام دعا کنید. فرمود: «مگر من این کار را نمی‌کنم؟ به خدا قسم همانا اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه می‌شود.» راوی گوید: من این مطلب را بزرگ شمردم (و شگفت‌زده شدم). پس امام فرمود: «آیا کتاب خدا را نمی‌خوانی که می‌فرماید: «بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟»

🔸🔸🔸
روایت هفتم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/181487
تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۱۶، ص ۱۱۴
قائل: امام رضا (علیه السلام)

🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِمَوَالِيكَ فَقَالَ «وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِضُ أَعْمَالَهُمْ عَلَى اَللَّهِ فِي كُلِّ خَمِيسٍ».
⚡️ ... از عبدالله بن ابان روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و شیعیانتان دعا کنید. پس فرمود: «به خدا قسم من اعمال آنان را هر پنجشنبه بر خدا عرضه می‌کنم».

🔸🔸🔸
روایت هشتم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300975
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۳۰
قائل: امام رضا (علیه السلام)

🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ سَأَلُونِي أَنْ تَدْعُوَ اَللَّهَ لَهُمْ فَقَالَ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ أَعْمَالُهُمْ.
⚡️ ... از عبدالله بن ابان روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: گروهی از شیعیانتان از من خواسته‌اند که از شما بخواهم برایشان دعا کنید. پس فرمود: «به خدا قسم، همانا هر روز اعمالشان بر من عرضه می‌شود.»

🔸
🔸🔸🔸
روایت نهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/104484
الکافي، ج ۱، ص ۲۱۹
قائل: امام رضا (علیه السلام)

🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ اَلزَّيَّاتِ ... قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ هُوَ وَ اَللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام).
⚡️ ... از عبدالله بن ابان زیات روایت شده ... که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و خانواده‌ام دعا کنید. فرمود: «مگر من این کار را نمی‌کنم؟ به خدا قسم همانا اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه می‌شود.» راوی گوید: من این مطلب را بزرگ شمردم (و شگفت‌زده شدم). پس امام به من فرمود: «آیا کتاب خداوند عز و جل را نمی‌خوانی که می‌فرماید: «و بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟» سپس فرمود: «او (مصداق اتم مؤمنون) به خدا قسم علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) است.»

🔸🔸🔸
روایت دهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/362369
بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۲۹
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

🔻 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): مَا مِنْ إِثْنَيْنِ وَ لاَ خَمِيسٍ إِلاَّ تُرْفَعُ فِيهِ اَلْأَعْمَالُ إِلاَّ عَمَلَ اَلْمَقَادِيرِ.
⚡️ و با اسنادش از ابوایوب روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هیچ دوشنبه و پنجشنبه‌ای نیست مگر آنکه اعمال در آن [به پیشگاه الهی] بالا برده می‌شود، مگر عمل مربوط به تقدیرات.

🔸🔸🔸
روایت یازدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/205381
بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۲۹
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

🔻 وَ مِنْهُ، نَقْلاً مِنْ كِتَابِ اَلْأَزْمِنَةِ لِمُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلْمَرْزُبَانِيِّ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) يَصُومُ اَلْإِثْنَيْنِ وَ اَلْخَمِيسَ فَقِيلَ لَهُ لِمَ ذَلِكَ فَقَالَ (صلى الله عليه و آله) إِنَّ اَلْأَعْمَالَ تُرْفَعُ فِي كُلِّ إِثْنَيْنِ وَ خَمِيسٍ فَأُحِبُّ أَنْ تُرْفَعَ عَمَلِي وَ أَنَا صَائِمٌ.
⚡️ و از آن کتاب، به نقل از کتاب «الازمنة» نوشته محمد بن عمران مرزبانی آمده است که گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه می‌گرفتند. به ایشان گفته شد: چرا؟ پس فرمودند (صلی الله علیه و آله): همانا اعمال در هر دوشنبه و پنجشنبه [به پیشگاه الهی] بالا برده می‌شود، و من دوست دارم که عملم در حالی که روزه‌دار هستم بالا برده شود.

🔸
🔸🔸🔸
روایت دوازدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233240
بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۳۵
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

🔻 روى أصحابنا: أن أعمال الأمة تعرض على النّبيّ (صلّى اللّه عليه و آله) في كل إثنين و خميس فيعرفها و كذلك تعرض على أئمة الهدى (عليهم السلام) فيعرفونها.
⚡️ اصحاب ما روایت کرده‌اند: که اعمال امت در هر دوشنبه و پنجشنبه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرضه می‌شود و ایشان از آنها آگاه می‌گردند، و همچنین بر ائمه هدی (علیهم السلام) عرضه می‌شود و آنان نیز از آن آگاه می‌شوند.

🔸🔸🔸
روایت سیزدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/346597
الغيبة (للطوسی)، ج ۱، ص ۳۸۷
قائل: امام صادق (علیه السلام)

🔻 ...عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَمْراً عَرَضَهُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) ثُمَّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) وَ سَائِرِ اَلْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ يَنْتَهِيَ إِلَى صَاحِبِ اَلزَّمَانِ (عليه السلام) ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى اَلدُّنْيَا وَ إِذَا أَرَادَ اَلْمَلاَئِكَةُ أَنْ يَرْفَعُوا إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَمَلاً عُرِضَ عَلَى صَاحِبِ اَلزَّمَانِ (عليه السلام) ثُمَّ يَخْرُجُ عَلَى وَاحِدٍ بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ يُعْرَضَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) ثُمَّ يُعْرَضُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا نَزَلَ مِنَ اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا عُرِجَ إِلَى اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا اِسْتَغْنَوْا عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ طَرْفَةَ عَيْنٍ.
⚡️ ... از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: هرگاه خداوند امری را اراده کند، آن را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، سپس بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سایر ائمه، یکی پس از دیگری عرضه می‌کند تا به صاحب الزمان (علیه السلام) برسد و سپس به دنیا صادر می‌شود. و هرگاه فرشتگان بخواهند عملی را به سوی خداوند عز و جل بالا ببرند، آن را بر صاحب الزمان (علیه السلام) عرضه می‌کنند، سپس [از طریق ایشان] بر یکی پس از دیگری [از ائمه] تا آنکه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرضه شود و سپس بر خداوند عز و جل عرضه گردد. پس آنچه از جانب خدا نازل می‌شود به دست ایشان است و آنچه به سوی خدا بالا می‌رود (عروج می‌کند) به دست ایشان است و ایشان به اندازه یک چشم بر هم زدن از خداوند عز و جل بی‌نیاز نیستند.

🔸🔸🔸
روایت چهاردهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233267
بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۴۳
قائل: امام صادق (علیه السلام)

🔻 ...عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ: إِنَّ اَلْأَعْمَالَ تُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ خَمِيسٍ فَإِذَا كَانَ اَلْهِلاَلُ أُكْمِلَتْ فَإِذَا كَانَ اَلنِّصْفُ مِنْ شَعْبَانَ عُرِضَتْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ عَلَى عَلِيٍّ (عليه السلام) ثُمَّ يُنْسَخُ فِي اَلذِّكْرِ اَلْحَكِيمِ.
⚡️ ... از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: همانا اعمال در هر پنجشنبه بر من عرضه می‌شود، پس چون هلال ماه [نو] شود، کامل می‌گردد. پس چون نیمه شعبان فرا رسد، بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و بر علی (علیه السلام) عرضه می‌شود و سپس در «ذکر حکیم» (لوح محفوظ) نسخه برداری (ثبت نهایی) می‌شود.

🔸
🔸🔸🔸

🔸مهمترین نکات احادیث:

🔻 اصل قرآنی عرضه اعمال و تفسیر "المؤمنون": این مجموعه روایات، اصل اعتقادی «عرضه اعمال» را بر پایه آیه ۱۰۵ سوره توبه «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» استوار می‌کنند. روایات به روشنی تبیین می‌کنند که منظور از «المؤمنون» در این آیه، نه عموم مؤمنان، بلکه مصداق اکمل و خاص آن یعنی ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند که به عنوان «شُهُودُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ» (گواهان خدا در زمینش) بر اعمال انسان‌ها نظارت دارند (احادیث ۲، ۴، ۵، ۶، ۹).

🔻 پیوند عاطفی و استغفار معصومین: این نظارت صرفاً یک مشاهده خشک و بی‌اثر نیست، بلکه با پیوندی عمیق همراه است. اعمال نیک بندگان موجب سرور و شادمانی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) می‌شود و گناهان، ایشان را اندوهگین می‌سازد (حدیث ۱). این آگاهی، انگیزه دائمی آنان برای دعا و طلب آمرزش است؛ چه در حیات ظاهری پیامبر (ص) و چه پس از آن، ایشان و اوصیاءشان برای گناهکاران امت استغفار می‌کنند (حدیث ۴، ۶).

🔻 زمان‌بندی‌های مختلف در مراتب عرضه اعمال: روایات زمان‌های متعددی را برای عرضه اعمال ذکر می‌کنند که می‌توان آن‌ها را به صورت سطوح مختلفی از مراتب عرضه‌ی صفحه‌ی نفوس و اعمال (از اعمال جزئی تا رویکرد و حرکت کلی و شاکله وجودی) در نظر گرفت:
* عرضه آنی و روزانه: نظارت دائمی و مستمر امام هر عصر بر اعمال شیعیان (كُلَّ صَبَاحٍ، كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ).
* عرضه هفتگی: گزارش‌های دوره‌ای در روزهای دوشنبه و پنجشنبه که بر پیامبر (ص) و همه ائمه (ع) و در پیشگاه الهی عرضه می‌شود. روزه گرفتن پیامبر (ص) در این دو روز هم، نشان‌دهنده اهمیت ویژه این عرضه هفتگی است (احادیث ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴).
* عرضه ماهانه و سالانه: جمع‌بندی کلی‌تر در ابتدای هر ماه و یک عرضه جامع و نهایی در نیمه شعبان که پس از آن، کتاب اعمال در لوح محفوظ الهی ثبت می‌گردد (حدیث ۱۴).

#استاد_عابدینی در مورد «مراتب عرضه‌ی اعمال» می‌فرمایند:
این موضوع که می فرمایند عرضه اعمال انسان پنجشنبه ها انجام می‌شود، و یا می‌فرمایند مثلا در سال بعضی از شبهای سال، یا هر روز از سال ، یا دوشنبه و پنجشنبه هر هفته انجام می شود و یا بعضی از شبها و بعضی از روزها را می فرمایند اینها از باب مراتب عرضه اعمال است. مراتب عرضه چنانچه در شبهای قدر هم هست که مراتب تقدیر و تأیید و تنفیذ و امضای حکم مقدرات در آنجا اتفاق می افتد. در عرضه اعمال هم مراتبی است گاهی جملةً عرضه می‌شوند، گاهی تک تک عرضه می‌شوند، گاهی اعمال خاص و ویژه ای عرضه می‌شوند، و... همه اینها در حقیقت مراتب عرضه اعمال می باشند و تعارض و تهافتی با همدیگر ندارند و همگی با این بیان «مراتب عرضه اعمال» قابل جمع‌اند.

🔻 همچنین، هر کدام از این «عرضه اعمال»ها که لحظه به لحظه زمان‌هایش متفاوت می‌شود «مراتب تثبیتِ عمل» هم پیدا می کنند یعنی آنجایی که اعمال انسان صبح به صبح عرضه می شود یا لحظه به لحظه عرضه می شود، این شخص ممکن است قبل از این که موعد عرضه هفتگی اعمالش بشود توبه کند و آن اعمال بدش را جبرانش بکند، و اگر جبران بکند این بار در عرضه‌ی هفتگی عملش می‌تواند در آن مرتبه، بصورت توبه کرده، جور دیگری (متفاوت ار عرضه‌ی هر صبح و هر لحظه) عرضه بشود.
پس با این بیان، خطاها و گناهان قابل جبران است، یعنی، در عرضه‌ی اعمال‌مان هم فرصت و مراحلی را برای جبران کردن برای ما قرار داده اند.

🌐 (کتاب پیدای پنهان؛ عرضه اعمال بر امام (ع)، ص٣٣ و ١١۷)

🔻 اهل بیت (ع)؛ واسطه‌های فیض و مجاری علم الهی: حدیث سیزدهم، این باور را در یک چارچوب کیهانی و بسیار عمیق قرار می‌دهد. اهل بیت (علیهم السلام) کانال دوطرفه میان عالم امر و عالم خلق هستند. هر امری از جانب خدا، از طریق این سلسله نورانی (از پیامبر تا امام زمان) به عالم دنیا نازل می‌شود و هر عملی از بندگان، از طریق همین سلسله (از امام زمان تا پیامبر) به پیشگاه الهی صعود می‌کند. این مقام، ایشان را به عنوان واسطه‌های کل فیض و علم الهی معرفی می‌کند که در عین حال، لحظه‌ای از خداوند بی‌نیاز نیستند: «فَمَا نَزَلَ مِنَ اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا عُرِجَ إِلَى اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا اسْتَغْنَوْا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ طَرْفَةَ عَيْنٍ».

🔻 نتیجه عملی؛ لزوم مراقبت و حذر: هدف نهایی از بیان این حقیقت، ایجاد حالت «مراقبه» و «تقوا» در زندگی مؤمنان است. آگاهی از اینکه هر عمل، فکر و نیتی تحت نظارت دائمی ناظرانی دلسوز و معصوم (علیهم السلام) قرار دارد، این قوی‌ترین عامل بازدارنده از گناه، و بهترین مشوق در حرکت به سوی نیکی‌ها است. به همین دلیل در روایات این هشدار دائماً در عباراتی مثل «فَاحْذَرُوا» (پس بر حذر باشید) آمده است (احادیث ۲ و ۳).

🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 ارزش حقیقی نیکی: چرا بخششِ پیش از درخواست، احسان است و بخششِ پس از آن، جبران آبروی ریخته شده
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/109981
الکافي، ج ۴، ص ۲۳
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
🔻 أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ وَ غَيْرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ نُوحِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلذُّهْلِيِّ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ:

🔻 اَلْمَعْرُوفُ اِبْتِدَاءٌ وَ أَمَّا مَنْ أَعْطَيْتَهُ بَعْدَ اَلْمَسْأَلَةِ فَإِنَّمَا كَافَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ يَبِيتُ لَيْلَتَهُ أَرِقاً مُتَمَلْمِلاً يَمْثُلُ بَيْنَ اَلرَّجَاءِ وَ اَلْيَأْسِ لاَ يَدْرِي أَيْنَ يَتَوَجَّهُ لِحَاجَتِهِ ثُمَّ يَعْزِمُ بِالْقَصْدِ لَهَا فَيَأْتِيكَ وَ قَلْبُهُ يَرْجُفُ وَ فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ قَدْ تَرَی‌ دَمَهُ فِي وَجْهِهِ لاَ يَدْرِي أَ يَرْجِعُ بِكَأْبَةٍ أَمْ بِفَرَحٍ.

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: «نیکی و احسانِ واقعی، آن است که بدون درخواست و پیش‌دستانه باشد. و اما کسی که پس از درخواست به او چیزی می‌دهی، در حقیقت تو پاداشِ آبرویی را داده‌ای که او برای تو خرج کرده است؛ [آبروی کسی که] شب را با بی‌خوابی و بی‌قراری به صبح می‌رساند، میان امید و ناامیدی در نوسان است، نمی‌داند برای حاجتش به کجا رو کند. سپس تصمیم می‌گیرد که به سراغت آید، پس نزد تو می‌آید در حالی که قلبش می‌لرزد و بندبند وجودش به رعشه افتاده، سرخیِ [شرم را] در چهره‌اش می‌بینی و نمی‌داند که آیا با اندوه باز خواهد گشت یا با شادمانی.»

🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:

🔻 تعریف حقیقی «معروف» (نیکی): امام صادق (علیه السلام) در این حدیث، یک تعریف دقیق و عمیق از نیکی و احسان ارائه می‌دهند. «اَلْمَعْرُوفُ اِبْتِدَاءٌ»؛ نیکی واقعی آن است که از روی شناخت و پیش‌دستی باشد، نه واکنشی به یک درخواست. این نوع بخشش، ارزش حقیقی دارد زیرا از کرامت و بزرگواری نفس بخشنده سرچشمه می‌گیرد و کرامت و آبروی گیرنده را به طور کامل حفظ می‌کند.

🔻 هزینه روانی و حیثیتیِ «درخواست کردن»: این حدیث به شکلی بی‌نظیر، رنج و عذاب روحی یک نیازمندِ آبرومند را پیش از درخواست کردن به تصویر می‌کشد. این هزینه سنگین شامل بی‌خوابی (أَرِقاً) ، اضطراب (مُتَمَلْمِلاً) ، سرگردانی میان امید و ناامیدی (يَمْثُلُ بَيْنَ اَلرَّجَاءِ وَ اَلْيَأْسِ) ، ترس و نگرانی (قَلْبُهُ يَرْجُفُ) ، و شرم و خجالت (قَدْ تَرَی‌ دَمَهُ فِي وَجْهِهِ) است. امام (علیه السلام) به ما یادآوری می‌کنند که فرد سائل و نیازمند واقعی، پیش از آنکه دستش را دراز کند، گران‌بهاترین دارایی خود یعنی «آبرویش» را هزینه کرده است.

🔻 بخشش پس از درخواست، «جبران» است نه «احسان»: عبارت کلیدی حدیث «فَإِنَّمَا كَافَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ» (در حقیقت تو پاداش آبرویی را داده‌ای که او برای تو خرج کرده است)، ماهیت کمک پس از درخواست را دگرگون می‌کند.
از این دیدگاه، این بخشش دیگر یک لطف یک‌طرفه نیست، بلکه نوعی «جبران» و «پاداش» در برابر بهای سنگینی است که فرد نیازمند با ریختن آبرویش پرداخته است.
این نگاه، از غرور بخشنده می‌کاهد و حقارت را از گیرنده می‌زداید.

🔻 دعوت به حساسیت و کرامت انسانی: این کلام امام (ع) یک دستورالعمل اخلاقی برای پرورش حساسیت اجتماعی و حفظ کرامت انسانی است.
پیام اصلی حدیث این است که مؤمن باید آنقدر نسبت به اطرافیان خود هوشیار و دلسوز باشد که نیازها را پیش از آنکه به زبان آیند، تشخیص دهد و برای رفع آنها پیش‌قدم شود تا انسانی ناچار به تحمل رنجِ درخواست کردن نشود.

🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸کلام گهربار امام حسن مجتبی (علیه السلام) در لزوم حفظ حرمت آبروی سائل در هنگام بخشش و احسان به او
🔸
https://ablibrary.net/#/reading/booklist/10170/47
المحاسن والمساوئ، ابراهيم بن محمد البيهقي، ص ۴۷

https://lib.eshia.ir/71810/1/380
دانشنامه امام حسن (علیه السلام) ج١ ص۳۸۰

قائل: امام حسن مجتبی (علیه السلام)
---
🔻 وَ ذُكِرُوا أَنَّهُ أَتَاهُ رَجُلٌ فِي حَاجَةٍ فَقَالَ: اِذْهَبْ فَاكْتُبْ حَاجَتَكَ فِي رِقَّةٍ وَ اِرْفَعْهَا إِلَيْنَا نَقْضِهَا لَكَ.
و روایت کرده‌اند که مردی برای حاجتی نزد امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمد. پس [امام] به او فرمودند: «برو و حاجتت را در برگه‌ای بنویس و آن را برای ما بفرست تا آن را برایت برآورده سازیم.»

🔻 قَالَ: فَرَفَعَ إِلَيْهِ حَاجَتَهُ، فَأَضْعَفَهَا لَهُ، فَقَالَ بَعْضُ جُلَسَائِهِ: مَا كَانَ أَعْظَمَ بَرَكَةَ اَلرُّقْعَةِ عَلَيْهِ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ.
راوی گوید: پس [آن مرد] حاجتش را برای ایشان فرستاد، و امام (علیه السلام) آن را برایش دو برابر کردند. پس یکی از همنشینان ایشان گفت:
«ای پسر رسول خدا، این چه نوشته و نامه‌ی پر برکتی برایش بود!»

🔻 فَقَالَ (علیه السلام): بَرَكَتُهَا عَلَيْنَا أَعْظَمُ حِينَ جَعَلَنَا لِلْمَعْرُوفِ أَهْلاً، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اَلْمَعْرُوفَ مَا كَانَ اِبْتِدَاءً مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَةٍ؟ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَيْتَهُ بَعْدَ مَسْأَلَةٍ فَإِنَّمَا أَعْطَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ،
امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «برکت او برای ما بزرگ‌تر [از کار ما برای او] بود، چرا که او ما را شایسته‌ی احسان و نیکی کردن قرار داد (و ما را اهل احسان دانست).
آیا ندانسته‌ای که احسان و نیکیِ واقعی، آن است که بدون درخواست و پیش‌دستانه باشد؟ اما کسی که پس از درخواست به او چیزی می‌دهی، در حقیقت در برابر آبرویی که برای تو خرج کرده به او عطا کرده‌ای.

🔻وَ عَسَى أَنْ يَكُونَ بَاتَ لَيْلَتَهُ مُتَمَلْمِلاً أَرِقاً يَمِيلُ بَيْنَ اَلْيَأْسِ وَ اَلرَّجَاءِ لاَ يَعْلَمُ لِمَا يَتَوَجَّهُ مِنْ حَاجَتِهِ أَبِكَأبَةِ اَلرَّدِّ أَمْ بِسُرُورِ اَلنَّجَاحِ فَيَأْتِيكَ وَ فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ وَ قَلْبُهُ خَائِفٌ يَخْفِقُ، فَإِنْ قَضَيْتَ لَهُ حَاجَتَهُ فِيمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ مِمَّا نَالَ مِنْ مَعْرُوفِكَ.
و چه بسا که او شبش را با بی‌قراری و بی‌خوابی به سر برده، میان ناامیدی و امید در نوسان بوده و نمی‌دانسته برای حاجتش [که به سوی تو می‌آید] با اندوهِ رد شدن مواجه می‌شود یا با شادیِ موفقیت.
پس نزد تو می‌آید در حالی که بندبند وجودش می‌لرزد و قلبش ترسان و تپنده است. پس اگر حاجتش را در برابر آبرویی که برای تو خرج کرده برآورده سازی، همانا آن [آبرویی که او در برابر تو داده] بزرگ‌تر است از آن احسان و نیکی‌ای که او از تو دریافت کرده است.»

🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:

🔻 حکمت درخواست کتبی؛ اوج حفظ کرامت: رفتار امام حسن (علیه السلام) در این داستان، خود یک درس بزرگ است.
امام می‌توانستند مستقیماً از او سؤال کنند و او نیز با زبان پاسخ دهد. اما با دستور به «نوشتن حاجت»، دو هدف والا را دنبال می‌کنند:

١. حفظ کرامت سائل: امام (ع) با درخواستِ نوشتن حاجت، مانع از آن می‌شوند که فرد نیازمند مجبور شود نیاز خود را در مقابل دیگران به زبان آورد و شرمنده شود. این عمل، اوج تکریم و حفظ آبروی سائل است و نشان می‌دهد که امام حتی در مقام پاسخگویی به درخواست نیز، به دنبال حفظ حداکثری کرامت انسانی اوست.
همچنین این نشان می‌دهد که امام پیشاپیش از «نیاز» او آگاهند و تنها به دنبال راهی کریمانه برای برآوردن آن هستند. این علم، یک علم پیشگیرانه است که قبل از وقوع یک موقعیت تحقیرآمیز، آن را مدیریت می‌کنند.

٢. ایجاد یک موقعیت تربیتی: این روش، زمینه‌ای برای آموزش یک درس اخلاقی عمیق به همنشینان و تمام بشریت در طول تاریخ می‌شود.

🔻 برکتِ بخشش برای بخشنده، بزرگ‌تر است: پاسخ امام به همنشین خود، یک تغییر نگرش بنیادین است. ایشان یادآوری می‌کنند که توفیقِ نیکی کردن و شایستگیِ اینکه انسان مجرای خیر الهی باشد (جَعَلَنَا لِلْمَعْرُوفِ أَهْلاً)، نعمتی بزرگ‌تر از خودِ مالِ بخشیده شده است. این نگاه، به جای ایجاد حس «مِنّت» در بخشنده، حس «شکرگزاری» (برای توفیق خیرات یافتن) را در او زنده می‌کند.

🔻 تأیید و تبیین مجدد تعریف «معروف» حقیقی: این روایت، همان مفهوم عمیقی را که در حدیث قبلی از امام صادق (علیه السلام) دیدیم، در قالب یک داستان عملی تبیین می‌کند. «معروف» واقعی، بخشش پیش‌دستانه و بدون درخواست است.
هر عطایی که پس از سؤال باشد، در واقع جبران و پاداش بهای سنگینی است که فرد نیازمند با خرج کردن آبرو و تحمل فشار روانی پرداخته است.

🔻 تحلیل روان‌شناختی عمیق از حال سائل: امام مجتبی (علیه السلام) با توصیفی بسیار دقیق و تأثیرگذار، رنج‌های پنهان یک فرد نیازمند را به تصویر می‌کشند: بی‌خوابی، اضطراب، نوسان میان بیم و امید، لرزش بدن و تپش قلب. این تحلیل عمیق، نشان‌دهنده اوج همدلی و درک امام از حالات درونی انسان‌هاست و به ما می‌آموزد که ارزش آبروی یک مؤمن چقدر والاست و نباید آن را به سادگی هزینه کرد. ارزش آنچه سائل می‌دهد (آبرویش)، از آنچه می‌گیرد (مال)، بیشتر است.

🔻علم امام به حال درونی و رنج پنهان سائل (احاطه بر باطن): اوج داستان در توصیف دقیق و نافذ امام از حال درونی آن مرد نیازمند است. عباراتی چون «بَاتَ لَيْلَتَهُ مُتَمَلْمِلًا أَرِقاً» (شبش را در اضطراب و بی‌خوابی گذرانده) و «فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ وَ قَلْبُهُ خَائِفٌ يَخْفِقُ» (بندبند وجودش مرتعش است و میلرزد و قلبش ترسان و در تپش است)، صرفاً یک حدس روانشناختی یا یک تعمیم شاعرانه نیست. این، بیان دقیق علم امام (علیه السلام) به رنجی است که آن مرد در درون خود کشیده است.

این یک علم حضوری به تاریخچه رنج روحی یک انسان است؛ علمی که به امام اجازه می‌دهد درد و اضطراب یک شب تا صبح آن نیازمند را حس کنند و تلاش کنند آبرویش را با درخواست کتبی حفظ کرده، و فوق نیازش به او ببخشند تا خوشحالش نمایند.

🔻پیوند علم و کرامت (دانش در خدمت بزرگواری): این داستان به بهترین شکل نشان می‌دهد که علم امام، علمی منفعل و صرفاً برای دانستن نیست. بلکه علمی فعال است که بلافاصله به کریم‌ترین و زیباترین عمل منجر می‌شود. امام نه تنها نیاز را می‌دانند و رنج او را درک می‌کنند، بلکه راهی را برای پاسخ انتخاب می‌کنند که کرامت او را حفظ کرده و سپس با دو برابر کردن عطا، اوج بزرگواری خود را نشان می‌ده دهند.
این یعنی علم امام، ابزار تحقق «رحمت» و «کرامت» الهی در زمین است و هرگز از فعل اخلاقی جدا نیست.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 شیعه کیست؟ تفاوت «محب» و «شیعه» در کلام امام عسکری (علیه السلام)، در قصه خطای یکی از محبان‌شان
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/259624
بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۱۶۰

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/410143
البرهان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۶۰۶

قائل: امام حسن عسکری (علیه السلام)
---
🔻 قَالَ أَبُو يَعْقُوبَ يُوسُفُ بْنُ زِيَادٍ، وَ عَلِيُّ بْنُ سَيَّارٍ (رضیَ الله عنهما): حَضَرْنَا لَيْلَةً عَلَی‌ غُرْفَةِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام)، وَ قَدْ كَانَ مَلِكُ اَلزَّمَانِ لَهُ مُعَظِّماً، وَ حَاشِيَتُهُ لَهُ مُبَجِّلِينَ، إِذْ مَرَّ عَلَيْنَا وَالِي اَلْبَلَدِ، وَالِي اَلْجِسْرَيْنِ، وَ مَعَهُ رَجُلٌ مَكْتُوفٌ، وَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام) مُشْرِفٌ مِنْ رَوْزَنَتِهِ، فَلَمَّا رَآهُ اَلْوَالِي تَرَجَّلَ عَنْ دَابَّتِهِ إِجْلاَلاً لَهُ. فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام): «عُدْ إِلَی‌ مَوْضِعِكَ». فَعَادَ وَ هُوَ مُعَظِّمٌ لَهُ،
ابویعقوب یوسف بن زیاد و علی بن سیار (رضی الله عنهما) گویند: شبی در کنار غرفه (بالاخانه) امام حسن عسکری (علیه السلام) حاضر بودیم. و حاکم (والی شهر) در آن امام را بزرگ میداشت و برای ایشان احترام قائل بود، و اطرافیانش هم احترامش میکردند.
ناگاه والی شهر، که والی «جسرین» بود، از کنار ما گذشت در حالی که مردی دست‌بسته همراهش بود. و امام حسن عسکری (علیهما السلام) از پنجره اتاقشان نظاره‌گر بودند. وقتی والی، امام را دید، برای ادای احترام از مرکب خود پیاده شد. پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) فرمودند: «به جای خود بازگرد.» او در حالی که همچنان امام را بزرگ می‌داشت، بازگشت،

🔻 وَ قَالَ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، أَخَذْتُ هَذَا فِي هَذِهِ اَللَّيْلَةِ عَلَی‌ بَابِ حَانُوتِ صَيْرَفِيٍّ، فَاتَّهَمْتُهُ بِأَنَّهُ يُرِيدُ نَقْبَهُ وَ اَلسَّرِقَةَ مِنْهُ، فَقَبَضْتُ عَلَيْهِ، فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَضْرِبَهُ خَمْسَ مِائَةِ سَوْطٍ، وَ هَذَا سَبِيلِي فِي مَنْ أَتَّهِمُهُ مِمَّنْ آخُذُهُ، لِيَكُونَ قَدْ شَقِيَ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَنِي وَ يَسْأَلَنِي فِيهِ مَنْ لاَ أُطِيقُ مُدَافَعَتَهُ.
و گفت: ای پسر رسول خدا، این مرد را امشب درب دکان صرافی دستگیر کردم و او را متهم نمودم که قصد سوراخ کردن دیوار و دزدی از آن را داشته است، پس او را بازداشت کردم. هنگامی که خواستم پانصد تازیانه به او بزنم - و این روش من درباره متهمانی است که دستگیرشان می‌نمایم تا پیش از آنکه کسی بیاید و از من درخواست بخشش آنها کند و من نتوانم درخواستش را رد کنم، حداقل زودتر بخشی از تنبیه گناهش را (با زدن ۵۰۰ تازیانه) مجازات کرده باشم

🔻 فَقَالَ لِي: اِتَّقِ اَللَّهَ، وَ لاَ تَتَعَرَّضْ لِسَخَطِ اَللَّهِ، فَإِنِّي مِنْ شِيعَةِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام)، وَ شِيعَةِ هَذَا اَلْإِمَامِ أَبِي اَلْقَائِمِ بِأَمْرِ اَللَّهِ (علیه السلام). فَكَفَفْتُ عَنْهُ، وَ قُلْتُ: أَنَا مَارٌّ بِكَ عَلَيْهِ، فَإِنْ عَرَفَكَ بِالتَّشَيُّعِ أَطْلَقْتُ عَنْكَ، وَ إِلاَّ قَطَعْتُ يَدَكَ وَ رِجْلَكَ، بَعْدَ أَنْ أَجْلِدَكَ أَلْفَ سَوْطٍ. وَ قَدْ جِئْتُكَ بِهِ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، فَهَلْ هُوَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام) كَمَا اِدَّعَی‌؟
به من گفت: از خدا بترس و خود را در معرض خشم خدا قرار مده، که من از شیعیان امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) و شیعه این امام، ابوالقائم به امرالله (علیه السلام) هستم. پس من از [زدن] او دست کشیدم و گفتم: تو را از برابر او عبور می‌دهم، اگر او تو را به عنوان شیعه شناخت، آزادت می‌کنم وگرنه پس از آنکه هزار تازیانه به تو زدم، دست و پایت را قطع خواهم کرد. و اکنون او را نزد شما آورده‌ام ای پسر رسول خدا، حال آیا او از شیعیان علی (علیه السلام) است، همانطور که ادعا کرده؟

🔻 فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام): «مَعَاذَ اَللَّهُ، مَا هَذَا مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، وَ إِنَّمَا اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ فِي يَدِكَ لاِعْتِقَادِهِ فِي نَفْسِهِ أَنَّهُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)». فَقَالَ اَلْوَالِي: كَفَيْتَنِي مَؤُونَتَهُ، اَلْآنَ أَضْرِبُهُ خَمْسَ مِائَةِ ضَرْبَةٍ لاَ حَرَجَ عَلَيَّ فِيهَا.
پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) فرمودند: «پناه بر خدا، این مرد از شیعیان علی (علیه السلام) نیست. و همانا خداوند او را به دست تو گرفتار کرده به خاطر این اعتقاد [اشتباه] او در مورد خودش که گمان می‌کند از شیعیان علی (علیه السلام) است.» والی گفت: زحمت مرا کم کردی، اکنون پانصد ضربه به او می‌زنم که هیچ اشکالی بر من در آن نیست.

🔻 فَلَمَّا نَحَّاهُ بَعِيداً، قَالَ: اِبْطَحُوهُ، فَبَطَحُوهُ، وَ أَقَامَ عَلَيْهِ جَلاَّدَيْنِ: وَاحِداً عَنْ يَمِينِهِ، وَ آخَرَ عَنْ شِمَالِهِ، وَ قَالَ: أَوْجِعَاهُ. فَأَهْوَيَا إِلَيْهِ بِعِصِيِّهِمَا، فَكَانَا لاَ يُصِيبَانِ اِسْتَهُ شَيْئاً، إِنَّمَا يُصِيبَانِ اَلْأَرْضَ، فَضَجَرَ مِنْ ذَلِكَ، وَ قَالَ: وَيْلَكُمَا، تَضْرِبَانِ اَلْأَرْضَ؟ اِضْرِبَا اِسْتَهُ.
پس چون او را کمی دور کرد، گفت: او را به رو بخوابانید. پس او را خواباندند و دو جلاد را بر او گماشت: یکی از سمت راستش و دیگری از سمت چپش، و گفت: محکم او را بزنید. پس [دو جلاد] با چوب‌هایشان به سوی او فرود آمدند، اما هیچ ضربه‌ای به بدن او نمی‌زدند، بلکه فقط به زمین می‌زدند. والی از این وضع به تنگ آمد و گفت: وای بر شما، زمین را می‌زنید؟ بدنش را بزنید.

🔻 فَذَهَبَا يَضْرِبَانِ اِسْتَهُ، فَعَدَلَتْ أَيْدِيهِمَا، فَجَعَلاَ يَضْرِبُ بَعْضُهُمَا بَعْضاً، وَ يَصِيحُ، وَ يَتَأَوَّهُ، فَقَالَ: وَيْحَكُمَا، أَ مَجْنُونَانِ أَنْتُمَا، يَضْرِبُ بَعْضُكُمَا بَعْضاً؟! اِضْرِبَا اَلرَّجُلَ. فَقَالاَ: مَا نَضْرِبُ إِلاَّ اَلرَّجُلَ، وَ مَا نَقْصِدُ سِوَاهُ، وَ لَكِنْ تَعْدِلُ أَيْدِينَا حَتَّی‌ يَضْرِبَ بَعْضُنَا بَعْضاً.
پس رفتند تا بدنش را بزنند، اما دستانشان منحرف شد و شروع کردند به زدن یکدیگر، و فریاد می‌زدند و ناله می‌کردند. والی گفت: وای بر شما، آیا دیوانه شده‌اید که یکدیگر را می‌زنید؟! مرد را بزنید. گفتند: ما جز مرد را نمی‌زنیم و قصدی جز او نداریم، ولی دستانمان منحرف می‌شود تا اینکه یکدیگر را می‌زنیم.

🔻 قَالَ: فَقَالَ: يَا فُلاَنُ، وَ يَا فُلاَنُ، حَتَّی‌ دَعَا أَرْبَعَةً، وَ صَارُوا مَعَ اَلْأَوَّلِينَ سِتَّةً، وَ قَالَ: أَحِيطُوا بِهِ فَأَحَاطُوا بِهِ، فَكَانَ يَعْدِلُ بِأَيْدِيهِمْ وَ تَرْفَعُ عِصِيِّهِمْ إِلَی‌ فَوْقُ، فَكَانَتْ لاَ تَقَعُ إِلاَّ بِالْوَالِي، فَسَقَطَ عَنْ دَابَّتِهِ، وَ قَالَ: قَتَلْتُمُونِي، قَتَلَكُمْ اَللَّهُ، مَا هَذَا؟ قَالُوا: مَا ضَرَبْنَا إِلاَّ إِيَّاهُ.
راوی گوید: پس [والی] گفت: ای فلان و ای فلان، تا اینکه چهار نفر دیگر را صدا زد و با آن دو نفر اول، شش نفر شدند و گفت: او را محاصره کنید. پس او را محاصره کردند، اما [باز هم خدا] دستانشان را منحرف می‌کرد و چوب‌هایشان به بالا می‌رفت و جز بر بدن والی فرود نمی‌آمد. پس [والی] از مرکبش سقوط کرد و گفت: مرا کشتید، خدا شما را بکشد، این چه وضعی است؟ گفتند: ما جز او را نزدیم.

🔻 ثُمَّ قَالَ لِغَيْرِهِمْ: تَعَالَوْا فَاضْرِبُوا هَذَا. فَجَاءُوا يَضْرِبُونَهُ بَعْدُ، فَقَالَ: وَيْلَكُمْ، إِيَّايَ تَضْرِبُونَ؟! قَالُوا: لاَ وَ اَللَّهِ، مَا نَضْرِبُ إِلاَّ اَلرَّجُلَ: قَالَ اَلْوَالِي. فَمِنْ أَيْنَ لِي هَذِهِ اَلشَّجَاةُ بِرَأْسِي، وَ وَجْهِي، وَ بَدَنِي إِنْ لَمْ تَكُونُوا تَضْرِبُونِي؟ قَالُوا: شَلَّتْ أَيْمَانُنَا إِنْ كُنَّا قَصَدْنَاكَ بِضَرْبٍ.
سپس به دیگران گفت: بیایید و این را بزنید. پس آمدند تا او را بزنند، [اما باز ضربات به والی خورد]، پس [والی] گفت: وای بر شما، مرا می‌زنید؟! گفتند: نه به خدا، ما جز آن مرد را نمی‌زنیم. والی گفت: پس این زخم‌های سر و صورت و بدنم از کجاست اگر شما مرا نمی‌زنید؟ گفتند: دستانمان فلج باد اگر ما قصد زدن تو را داشته باشیم.

🔻 فَقَالَ اَلرَّجُلُ لِلْوَالِي: يَا عَبْدَ اَللَّهِ، أَ مَا تَعْتَبِرُ بِهَذِهِ اَلْأَلْطَافِ اَلَّتِي بِهَا يُصْرَفُ عَنِّي هَذَا اَلضَّرْبُ - وَيْلَكَ - رُدَّنِي إِلَی‌ اَلْإِمَامِ، وَ اِمْتَثِلْ فِي أَمْرِهِ. قَالَ: فَرَدَّهُ اَلْوَالِي بَعْدُ بَيْنَ يَدَيِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام)، فَقَالَ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، عَجَباً لِهَذَا، أَنْكَرْتَ أَنْ يَكُونَ مِنْ شِيعَتِكُمْ، وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ شِيعَتِكُمْ فَهُوَ مِنْ شِيعَةِ إِبْلِيسَ، وَ هُوَ فِي اَلنَّارِ، وَ قَدْ رَأَيْتُ لَهُ مِنَ اَلْمُعْجِزَاتِ مَا لاَ يَكُونُ إِلاَّ لِلْأَنْبِيَاءِ! فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام): قُلْ: «أَوْ لِلْأَوْصِيَاءِ».
پس آن مرد به والی گفت: ای بنده خدا، آیا از این الطافی که به وسیله آن، این ضربات از من دفع می‌شود، عبرت نمی‌گیری؟ - وای بر تو - مرا به نزد امام بازگردان و در مورد من از فرمان او پیروی کن. راوی گوید: پس والی او را به نزد امام حسن عسکری (علیهما السلام) بازگرداند و گفت: ای پسر رسول خدا، از کار این مرد در شگفتم! شما منکر شیعه بودن او شدید، در حالی که هر کس از شیعیان شما نباشد، از شیعیان ابلیس است و در آتش خواهد بود؛ و من از او معجزاتی دیدم که جز برای انبیاء رخ نمی‌دهد! پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) فرمودند: بگو: «یا برای اوصیاء».
🔻 فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام) لِلْوَالِي: «يَا عَبْدَ اَللَّهِ، إِنَّهُ كَذَبَ فِي دَعْوَاهُ أَنَّهُ مِنْ شِيعَتِنَا كَذِبَةً لَوْ عَرَفَهَا ثُمَّ تَعَمَّدَهَا لاَبْتُلِيَ بِجَمِيعِ عَذَابِكَ لَهُ، وَ لَبَقِيَ فِي اَلْمُطْبَقِ ثَلاَثِينَ سَنَةً، وَ لَكِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی‌ رَحِمَهُ لِإِطْلاَقِ كَلِمَةٍ عَلَی‌ مَا عَنَی‌، لاَ عَلَی‌ تَعَمُّدِ كَذِبٍ. وَ أَنْتَ - يَا عَبْدَ اَللَّهِ - فَاعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ خَلَّصَهُ مِنْ يَدَيْكَ، خَلِّ عَنْهُ، فَإِنَّهُ مِنْ مَوَالِينَا وَ مُحِبِّينَا، وَ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا». فَقَالَ اَلْوَالِي: مَا كَانَ هَذَا كُلُّهُ عِنْدَنَا إِلاَّ سَوَاءً، فَمَا اَلْفَرْقُ؟
پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) به والی فرمودند: «ای بنده خدا، او در ادعای شیعه بودن ما دروغی گفت که اگر معنایش را می‌دانست و سپس عمداً آن را می‌گفت، هر آینه به تمام عذاب تو مبتلا می‌شد و سی سال در زندان تاریک باقی می‌ماند. اما خداوند متعال به خاطر به زبان آوردن کلمه‌ای بر اساس معنایی که [در ذهن داشت]، نه از روی دروغ‌گویی عمدی، به او رحم کرد. و تو - ای بنده خدا - بدان که خداوند عز و جل او را از دستان تو رهانیده است. او را رها کن، که او از دوستداران (موالین) و محبین ماست، ولی از شیعیان ما نیست.» والی گفت: همه اینها نزد ما یکی بود، پس فرق چیست؟

🔻 قَالَ لَهُ اَلْإِمَامِ (علیه السلام): «اَلْفَرْقُ: أَنَّ شِيعَتَنَا هُمُ اَلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ آثَارَنَا، وَ يُطِيعُونَّا فِي جَمِيعِ أَوَامِرِنَا وَ نَوَاهِينَا، فَأُولَئِكَ مِنْ شِيعَتِنَا، فَأَمَّا مَنْ خَالَفَنَا فِي كَثِيرٍ مِمَّا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْهِ فَلَيْسُوا مِنْ شِيعَتِنَا». قَالَ اَلْإِمَامُ (علیه السلام) لِلْوَالِي: «وَ أَنْتَ قَدْ كَذَبْتَ كَذِبَةً لَوْ تَعَمَّدْتَهَا وَ كَذَبْتَهَا لاَبْتَلاَكَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِضَرْبِ أَلْفِ سَوْطٍ، وَ سِجْنِ ثَلاَثِينَ سَنَةً فِي اَلْمُطْبَقِ». فَقَالَ: وَ مَا هِيَ، يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ؟
امام (علیه السلام) به او فرمود: «فرق این است: شیعیان ما کسانی هستند که از آثار ما پیروی می‌کنند و در تمام اوامر و نواهی ما، از ما اطاعت می‌کنند. اینان شیعیان ما هستند. اما کسی که در بسیاری از واجباتی که خدا بر او فرض کرده با ما مخالفت کند، از شیعیان ما نیست.» امام (علیه السلام) به والی فرمود: «و تو نیز دروغی گفتی که اگر عمداً آن را می‌گفتی، خداوند عز و جل تو را به هزار تازیانه و سی سال حبس در زندان تاریک مبتلا می‌کرد.» والی گفت: آن چه بود ای پسر رسول خدا؟

🔻 قَالَ: زَعَمْتَ أَنَّكَ رَأَيْتَ لَهُ مُعْجِزَاتٍ، إِنَّ اَلْمُعْجِزَاتِ لَيْسَتْ لَهُ، إِنَّمَا هِيَ لَنَا، أَظْهَرَهَا اَللَّهُ تَعَالَی‌ فِيهِ إِبَانَةً لِحُجَّتِنَا، وَ إِيضَاحاً لِجَلاَلَتِنَا وَ شَرَفِنَا، وَ لَوْ قُلْتَ: شَاهَدْتُ فِيهِ مُعْجِزَاتٍ. لَمْ أُنْكِرْهُ عَلَيْكَ، أَ لَيْسَ إِحْيَاءُ عِيسَی‌ (علیه السلام) اَلْمَيِّتَ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلْمَيِّتِ أَمْ لِعِيسَی‌؟ أَ وَ لَيْسَ خَلَقَ مِنَ اَلطِّينِ كَهَيْئَةِ اَلطَّيْرِ، فَصَارَ طَيْراً بِإِذْنِ اَللَّهِ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلطَّائِرِ، أَوْ لِعِيسَی‌ (علیه السلام)؟ أَ وَ لَيْسَ اَلَّذِينَ جُعِلُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلْقِرَدَةِ، أَوْ لِنَبِيِّ ذَلِكَ اَلزَّمَانِ؟» فَقَالَ اَلْوَالِي: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ.
فرمود: «گمان کردی که برای او معجزاتی دیده‌ای. همانا معجزات از آنِ او نیست، بلکه از آنِ ماست که خداوند متعال آن را در [مورد] او آشکار ساخت تا حجیت ما را بیان و جلالت و شرف ما را روشن سازد. و اگر می‌گفتی: در [مورد] او معجزاتی مشاهده کردم، بر تو ایراد نمی‌گرفتم. آیا زنده کردن مرده توسط عیسی (علیه السلام) معجزه نیست؟ آیا آن معجزه از آنِ مرده است یا از آنِ عیسی؟ آیا اینکه [عیسی] از گِل چیزی به شکل پرنده ساخت و به اذن خدا پرنده شد، معجزه نیست؟ آیا آن از آنِ پرنده است یا از آنِ عیسی (علیه السلام)؟ آیا آنانی که به بوزینه‌هایی رانده شده تبدیل شدند، معجزه نیست؟ آیا آن از آنِ بوزینه‌هاست یا از آنِ پیامبر آن زمان؟» پس والی گفت: از پروردگارم طلب آمرزش می‌کنم و به سوی او توبه می‌نمایم.

🔻 ثُمَّ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام) لِلرَّجُلِ اَلَّذِي قَالَ إِنَّهُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام): «يَا عَبْدَ اَللَّهِ، لَسْتَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ مُحِبِّيهِ، إِنَّ شِيعَةَ عَلِيٍّ (علیه السلام): اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی‌ فِيهِمْ: «وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِكَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ هُمْ فِيهٰا خٰالِدُونَ» (البقرة: ۸۲)،
سپس امام حسن عسکری (علیهما السلام) به آن مردی که گفته بود از شیعیان علی (علیه السلام) است، فرمودند: «ای بنده خدا، تو از شیعیان علی (علیه السلام) نیستی، بلکه از دوستداران او هستی. همانا شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که خداوند متعال درباره‌شان فرموده: «و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آنان اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند» (البقرة: ۸۲)،

🔻 وَ هُمُ اَلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ، وَ وَصَفُوهُ بِصِفَاتِهِ، وَ نَزَّهُوهُ عَنْ خِلاَفِ صِفَاتِهِ، وَ صَدَّقُوا مُحَمَّداً فِي أَقْوَالِهِ، وَ صَوَّبُوهُ فِي كُلِّ أَفْعَالِهِ، وَ قَالُوا: إِنَّ كَانَ عَلِيّاً بَعْدَهُ سَيِّداً إِمَاماً، وَ قَرْماً هُمَاماً، لاَ يَعْدِلُهُ مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ أَحَدٌ، وَ لاَ كُلُّهُمْ إِذَا اِجْتَمَعُوا فِي كِفَّةٍ يُوزَنُونَ بِوَزْنِهِ، بَلْ يَرْجَحُ عَلَيْهِمْ كَمَا تَرْجَحُ اَلسَّمَاءُ وَ اَلْأَرْضُ عَلَی‌ اَلذَّرَّةِ،
و آنان کسانی هستند که به خدا ایمان آوردند و او را به صفاتش وصف کردند و او را از آنچه خلاف صفاتش است منزه داشتند، و محمد را در گفتارش تصدیق کردند و او را در تمام افعالش درست دانستند، و گفتند: همانا علی پس از او، سرور و امام و بزرگمردی والا مقام است که هیچ کس از امت محمد با او برابری نمی‌کند و اگر همه آنها را در یک کفه ترازو جمع کنند، با وزن او سنجیده نمی‌شوند، بلکه او بر آنان برتری دارد همانگونه که آسمان و زمین بر یک ذره برتری دارد.

🔻 وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ لاَ يُبَالُونَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ أَ وَقَعَ اَلْمَوْتُ عَلَيْهِمْ، أَوْ وَقَعُوا عَلَی‌ اَلْمَوْتِ.
و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که در راه خدا باکی ندارند که مرگ بر آنان فرود آید یا آنان بر مرگ فرود آیند.

🔻وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ يُؤْثِرُونَ إِخْوَانَهُمْ عَلَی‌ أَنْفُسِهِمْ، وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ، وَ هُمُ اَلَّذِينَ لاَ يَرَاهُمُ اَللَّهُ حَيْثُ نَهَاهُمْ، وَ لاَ يَفْقِدُهُمْ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ.
و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که برادرانشان را بر خود ترجیح می‌دهند، هرچند خودشان نیازمند باشند. و آنان کسانی هستند که خداوند هرگز آنان را در جایی که نهی کرده نمی‌بیند و هرگز آنان را در جایی که امر کرده، غایب نمی‌یابد.

🔻وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ يَقْتَدُونَ بِعَلِيٍّ فِي إِكْرَامِ إِخْوَانِهِمُ اَلْمُؤْمِنِينَ
و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که در گرامی داشتن برادران مؤمنشان به علی اقتدا می‌کنند.

🔻 مَا عَنْ قَوْلِي أَقُولُ لَكَ هَذَا، بَلْ أَقُولُهُ عَنْ قَوْلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)، فَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَی‌: «وَ عَمِلُوا اَلصَّالِحَاتِ» قَضَوُا اَلْفَرَائِضَ كُلَّهَا بَعْدَ اَلتَّوْحِيدِ، وَ اِعْتِقَادِ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلْإِمَامَةِ».
این را از پیش خود به تو نمی‌گویم، بلکه از قول حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) می‌گویم. و این است معنای قول خداوند متعال: «و عملوا الصالحات»؛ یعنی تمام واجبات را پس از توحید و اعتقاد به نبوت و امامت به جا آوردند.

🔻 وَ أَعْظَمُهَا فَرْضَانِ:
«و بزرگ‌ترین آن واجبات بر آنها دو چیز است: »

قَضَاءُ حُقُوقِ اَلْإِخْوَانِ فِي الله
«۱. ادا کردن حقوق برادران دینی»

وَ اِسْتِعْمَالُ اَلتَّقِيَّةِ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
«۲. رعایت و بکاربستن تقیه در برابر دشمنان خدا.»

🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:

🔻 تعریف دقیق «شیعه» و تفاوت آن با «محب»: این حدیث، یکی از کلیدی‌ترین روایات در تبیین تفاوت میان «دوستدار اهل بیت (محب)» و «شیعه حقیقی» است. امام عسکری (علیه السلام) به صراحت مرز این دو را مشخص می‌کنند: «شیعیان ما کسانی هستند که از آثار ما پیروی می‌کنند و در تمام اوامر و نواهی ما، از ما اطاعت می‌کنند.» شیعه بودن، تنها یک ادعای زبانی یا محبت قلبی نیست، بلکه یک التزام عملی و کامل به سیره و دستورات اهل بیت (علیهم السلام) است. کسی که محبت دارد اما در عمل مخالف است، «محب» است نه «شیعه».

🔻 رحمت الهی در سایه محبت و توسل: با وجود اینکه ادعای مرد متهم دقیق نبود، اما صرفِ ابراز محبت و پناه بردن به نام امیرالمؤمنین (ع) و امام زمانش، موجب نزول رحمت الهی و دخالت معجزه‌آسای امام (ع) برای نجات او شد. این نشان می‌دهد که خداوند برای محبت و توسل به اهل بیت (ع) ارزشی عظیم قائل است و حتی اگر فرد در درجات بالای شیعه بودن نباشد، این محبت می‌تواند در سختی‌ها دستگیر او باشد.

🔻 ماهیت معجزه: حجتی برای امام، نه کرامتی برای فرد: امام (ع) با دقت، برداشت اشتباه والی را تصحیح می‌کنند. والی، معجزه را به خودِ مرد متهم نسبت می‌دهد (رَأَيْتُ لَهُ مِنَ اَلْمُعْجِزَاتِ) ، اما امام روشن می‌سازند که معجزه، حجتی برای اثبات حقانیت امام است که در یک فرد دیگر ظهور یافته است. همان‌طور که زنده شدن مرده، معجزه عیسی (ع) است نه خودِ مرده. این یک نکته دقیق کلامی و اعتقادی است.

🔻 جایگاه رفیع و مسئولیت سنگین شیعه بودن: امام در پایان، با توصیفاتی بلند، جایگاه حقیقی «شیعه علی (ع)» را ترسیم می‌کنند. شیعه حقیقی کسی است که: ایمان و عمل صالح را با هم دارد، به مقام والای امیرالمؤمنین (ع) ایمان کامل دارد، در راه خدا از مرگ نمی‌هراسد، اهل ایثار است و مهم‌تر از همه، دارای تقوای کامل است؛ یعنی «خداوند هرگز آنان را در جایی که نهی کرده نمی‌بیند و هرگز آنان را در جایی که امر کرده، غایب نمی‌یابد.» این تعریف، نشان می‌دهد که شیعه بودن یک مقام رفیع و یک مسئولیت بسیار سنگین است که نیازمند تلاش مستمر در میدان عمل است.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 مرز دقیق «شیعه» و «محب» در کلام معصومین (ع): روایتی جامع از امام حسن عسکری (ع) در نقل از پیامبر اکرم تا امام رضا (ع) و امام جواد (ع)، در باب شرایط سنگین و جایگاه رفیع شیعه بودن
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/hadith/259623
جامع الأحادیث
https://hadith.inoor.ir/hadith/259623
بحار الأنوار ، ج ۶۵، ص ۱۵۴

hadith.inoor.ir/hadith/410142
البرهان في تفسير القرآن ج ۴، ص ۶۰۲

قائل: امام حسن عسکری (علیه السلام)، سپس بترتب از پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا امام جواد (علیه السلام)
---
🔻 م، [تفسير الإمام عليه السلام]، قَالَ (عليه السلام) قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): اِتَّقُوا اَللَّهَ مَعَاشِرَ اَلشِّيعَةِ فَإِنَّ اَلْجَنَّةَ لَنْ تَفُوتَكُمْ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ بِهَا عَنْكُمْ قَبَائِحُ أَعْمَالِكُمْ فَتَنَافَسُوا فِي دَرَجَاتِهَا
در تفسیر امام عسکری (علیه السلام) آمده است که ایشان فرمودند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای گروه شیعیان، تقوای الهی پیشه کنید، که بهشت هرگز از دست شما نخواهد رفت، هرچند اعمال زشتتان رسیدن شما به آن را به تأخیر اندازد. پس در [کسب] درجات آن با یکدیگر رقابت کنید.

🔻 قِيلَ فَهَلْ يَدْخُلُ جَهَنَّمَ أَحَدٌ مِنْ مُحِبِّيكَ وَ مُحِبِّي عَلِيٍّ (عليه السلام) قَالَ مَنْ قَذِرَ نَفْسُهُ بِمُخَالَفَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ وَاقَعَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ ظَلَمَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ وَ خَالَفَ مَا رُسِمَ لَهُ مِنَ اَلشَّرِيعَاتِ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ قَذِراً طَفِساً يَقُولُ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ (عليه السلام) يَا فُلاَنُ أَنْتَ قَذِرٌ طَفِسٌ لاَ تَصْلُحُ لِمُرَافَقَةِ مَوَالِيكَ اَلْأَخْيَارِ وَ لاَ لِمُعَانَقَةِ اَلْحُورِ اَلْحِسَانِ وَ لاَ اَلْمَلاَئِكَةِ اَلْمُقَرَّبِينَ لاَ تَصِلُ إِلَى مَا هُنَاكَ إِلاَّ بِأَنْ تَطْهُرَ عَنْكَ مَا هَاهُنَا يَعْنِي مَا عَلَيْكَ مِنَ اَلذُّنُوبِ فَيَدْخُلُ إِلَى اَلطَّبَقِ اَلْأَعْلَى مِنْ جَهَنَّمَ فَيُعَذَّبُ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ
پرسیده شد: آیا کسی از دوستداران تو و دوستداران علی (علیه السلام) وارد جهنم می‌شود؟ فرمود: کسی که خود را با مخالفت با محمد و علی آلوده کرده، مرتکب محرمات شده، به مردان و زنان مؤمن ستم کرده و با آنچه از شریعت برایش ترسیم شده مخالفت ورزیده است، روز قیامت آلوده و کثیف می‌آید. محمد و علی (علیه السلام) به او می‌گویند: ای فلانی، تو آلوده و کثیفی و شایستگی همراهی با سروران نیکوکارت و هم‌آغوشی با حوریان زیبا و فرشتگان مقرب را نداری. به آنچه آنجاست نمی‌رسی مگر اینکه از آنچه اینجاست پاک شوی - یعنی از گناهانی که بر عهده داری. پس به بالاترین طبقه جهنم وارد می‌شود و به خاطر برخی از گناهانش عذاب می‌گردد.

🔻 وَ مِنْهُمْ مَنْ يُصِيبُهُ اَلشَّدَائِدُ فِي اَلْمَحْشَرِ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ ثُمَّ يَلْقُطُهُ مِنْ هُنَا وَ مِنْ هُنَا مَنْ يَبْعَثُهُمْ إِلَيْهِ مَوَالِيهِ مِنْ خِيَارِ شِيعَتِهِمْ كَمَا يَلْقُطُ اَلطَّيْرُ اَلْحَبَّ
و برخی از آنان به خاطر پاره‌ای از گناهانشان، در محشر دچار سختی‌ها می‌شوند، سپس سرورانشان، بهترینِ شیعیان خود را به سوی او می‌فرستند تا او را از اینجا و آنجا برچینند، همان‌گونه که پرنده دانه را برمی‌چیند.

🔻 وَ مِنْهُمْ مَنْ يَكُونُ ذُنُوبُهُ أَقَلَّ وَ أَخَفَّ فَيُطَهَّرُ مِنْهَا بِالشَّدَائِدِ وَ اَلنَّوَائِبِ مِنَ اَلسَّلاَطِينِ وَ غَيْرِهِمْ وَ مِنَ اَلْآفَاتِ فِي اَلْأَبْدَانِ فِي اَلدُّنْيَا لِيُدْلَى فِي قَبْرِهِ وَ هُوَ طَاهِرٌ
و برخی از آنان گناهانشان کمتر و سبک‌تر است، پس به وسیله سختی‌ها و گرفتاری‌ها از جانب پادشاهان و غیر آنان و به وسیله آسیب‌های بدنی در دنیا پاک می‌شوند تا در حالی که پاک است به قبرش سپرده شود.

🔻 وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقْرُبُ مَوْتُهُ وَ قَدْ بَقِيَتْ عَلَيْهِ سَيِّئَةٌ فَيُشْتَدُّ نَزْعُهُ وَ يُكَفَّرُ بِهِ عَنْهُ
و برخی از آنان مرگشان نزدیک می‌شود در حالی که گناهی بر او باقی مانده است، پس جان کندنش سخت می‌شود و به این وسیله [گناهانش] پوشانده می‌شود.

🔻 فَإِنْ بَقِيَ شَيْءٌ وَ قَوِيَتْ عَلَيْهِ يَكُونُ لَهُ بَطَرٌ وَ اِضْطِرَابٌ فِي يَوْمِ مَوْتِهِ فَيَقِلُّ مَنْ بِحَضْرَتِهِ فَيَلْحَقُهُ بِهِ اَلذُّلُّ فَيُكَفَّرُ عَنْهُ
پس اگر چیزی باقی بماند و بر او چیره شود، در روز مرگش دچار سرکشی و اضطراب می‌شود، پس حاضران در کنارش کم می‌شوند و به این سبب خواری به او می‌رسد و [گناهش] پوشانده می‌شود.
🔻 فَإِنْ بَقِيَ شَيْءٌ أُتِيَ بِهِ وَ لَمَّا يُلْحَدْ فَيُوضَعُ فَيَتَفَرَّقُونَ عَنْهُ فَيُطَهَّرُ
پس اگر چیزی باقی بماند، او را می‌آورند و هنوز به خاک سپرده نشده، او را [بر زمین] می‌گذارند و [مردم] از او پراکنده می‌شوند و به این وسیله پاک می‌گردد.

🔻 فَإِنْ كَانَ ذُنُوبُهُ أَعْظَمَ وَ أَكْثَرَ طَهُرَ مِنْهَا بِشَدَائِدِ عَرَصَاتِ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَإِنْ كَانَتْ أَكْثَرَ وَ أَعْظَمَ طَهُرَ مِنْهَا فِي اَلطَّبَقِ اَلْأَعْلَى مِنْ جَهَنَّمَ وَ هَؤُلاَءِ أَشَدُّ مُحِبِّينَا عَذَاباً وَ أَعْظَمُهُمْ ذُنُوباً لَيْسَ هَؤُلاَءِ يُسَمَّوْنَ بِشِيعَتِنَا وَ لَكِنَّهُمْ يُسَمَّوْنَ بِمُحِبِّينَا وَ اَلْمُوَالِينَ لِأَوْلِيَائِنَا وَ اَلْمُعَادِينَ لِأَعْدَائِنَا
پس اگر گناهانش بزرگ‌تر و بیشتر باشد، به وسیله سختی‌های عرصه‌های روز قیامت از آن پاک می‌شود. و اگر باز هم بیشتر و بزرگ‌تر باشد، در بالاترین طبقه جهنم از آن پاک می‌گردد. و اینان از دوستداران ما هستند که سخت‌ترین عذاب را دارند و بزرگ‌ترین گناهان را مرتکب شده‌اند. اینان «شیعیان» ما نامیده نمی‌شوند، بلکه «دوستداران» ما و «طرفداران دوستان ما» و «دشمنان دشمنان ما» نامیده می‌شوند.

🔻 إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ شَيَّعَنَا وَ اِتَّبَعَ آثَارَنَا وَ اِقْتَدَى بِأَعْمَالِنَا
همانا شیعیان ما کسانی هستند که از ما پیروی کرده، دنباله‌رو آثار ما بوده و به اعمال ما اقتدا کرده‌اند.

🔻 و قال الإِمامُ (عليه السلام): «قَالَ رَجُلٌ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): يَا رَسُولَ اَللَّهِ، فُلاَنٌ يَنْظُرُ إِلَى حَرَمِ جَارِهِ، وَ إِنْ أَمْكَنَهُ مُوَاقَعَةُ حَرَامٍ لَمْ يَنْزِعْ عَنْهُ؟ فَغَضِبَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله)، وَ قَالَ: اِئْتُونِي بِهِ. فَقَالَ رَجُلٌ آخَرُ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ، إِنَّهُ مِنْ شِيعَتِكُمْ، مِمَّنْ يَعْتَقِدُ مُوَالاَتَكَ وَ مُوَالاَةَ عَلِيٍّ، وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ أَعْدَائِكُمَا. فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): لاَ تَقُلْ إِنَّهُ مِنْ شِيعَتِنَا، فَإِنَّهُ كَذِبٌ، إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ شَيَّعَنَا وَ تَبِعَنَا فِي أَعْمَالِنَا، وَ لَيْسَ هَذَا اَلَّذِي ذَكَرْتَهُ فِي هَذَا اَلرَّجُلِ، مِنْ أَعْمَالِنَا.
و امام (علیه السلام) فرمودند: مردی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: ای رسول خدا، فلانی به نامحرم همسایه‌اش نگاه می‌کند و اگر امکان انجام حرامی برایش فراهم شود، از آن دست نمی‌کشد؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خشمگین شدند و فرمودند: او را نزد من آورید. مرد دیگری گفت: ای رسول خدا، او از شیعیان شماست؛ از کسانی که به دوستی شما و دوستی علی معتقد است و از دشمنان شما دو نفر بیزاری می‌جوید. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: نگو که او از شیعیان ماست، که این دروغ است. همانا شیعیان ما کسانی هستند که از ما پیروی کرده و در اعمالمان دنباله‌رو ما باشند، و این چیزی که درباره این مرد گفتی، از اعمال ما نیست.

🔻 وَ قِيلَ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام): فُلاَنٌ مُسْرِفٌ عَلَى نَفْسِهِ بِالذُّنُوبِ اَلْمُوبِقَاتِ، وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ مِنْ شِيعَتِكُمْ! فَقَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام): قَدْ كُتِبَتْ عَلَيْكَ كَذِبَةٌ، أَوْ كَذِبَتَانِ، إِنْ كَانَ مُسْرِفاً بِالذُّنُوبِ عَلَى نَفْسِهِ، يُحِبُّنَا وَ يُبْغِضُ أَعْدَاءَنَا، فَهُوَ كَذِبَةٌ وَاحِدَةٌ، هُوَ مِنْ مُحِبِّينَا لاَ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ إِنْ كَانَ يُوَالِي أَوْلِيَاءَنَا، وَ يُعَادِي أَعْدَاءَنَا، وَ لَيْسَ هُوَ بِمُسْرِفٍ عَلَى نَفْسِهِ فِي اَلذُّنُوبِ كَمَا ذَكَرْتَ، فَهُوَ مِنْكَ كَذِبَةٌ، لِأَنَّهُ لاَ يُسْرِفُ فِي اَلذُّنُوبِ، وَ إِنْ كَانَ لاَ يُسْرِفُ فِي اَلذُّنُوبِ، وَ لاَ يُوَالِينَا، وَ لاَ يُعَادِي أَعْدَاءَنَا فَهُوَ مِنْكَ كَذِبَتَانِ.
و به امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفته شد: فلانی با گناهان هلاک‌کننده بر خود اسراف می‌کند و با این حال از شیعیان شماست! پس امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: یک دروغ یا دو دروغ بر تو نوشته شد. اگر او با گناه بر خود اسراف می‌کند اما ما را دوست دارد و دشمنان ما را دشمن می‌دارد، پس این یک دروغ است؛ او از دوستداران ماست نه از شیعیان ما. و اگر دوستان ما را دوست دارد و با دشمنان ما دشمنی می‌کند و آنگونه که تو گفتی بر خود در گناهان اسراف‌کار نیست، این از جانب تو یک دروغ است، زیرا او در گناهان اسراف نمی‌کند. و اگر نه در گناهان اسراف می‌کند و نه ما را دوست دارد و نه با دشمنان ما دشمنی می‌کند، این از جانب تو دو دروغ است.
🔻 وَ قَالَ رَجُلٌ لاِمْرَأَتِهِ: اِذْهَبِي إِلَى فَاطِمَةَ (عليها السلام) بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) فاسأليها عَنِّي: أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمْ، أَوْ لَسْتُ مِنْ شِيعَتِكُمْ؟ فَسَأَلَتْهَا، فَقَالَتْ (عليها السلام): قُولِي لَهُ: إِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاكَ، وَ تَنْتَهِي عَمَّا زَجَرْنَاكَ، فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ إِلاَّ فَلاَ.
و مردی به همسرش گفت: نزد فاطمه (علیها السلام) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برو و از او درباره من بپرس: آیا من از شیعیان شما هستم یا از شیعیان شما نیستم؟ زن از ایشان پرسید. حضرت فاطمه (علیها السلام) فرمودند: به او بگو: اگر به آنچه تو را امر کرده‌ایم عمل می‌کنی و از آنچه تو را بازداشته‌ایم دوری می‌کنی، پس تو از شیعیان ما هستی، وگرنه نیستی.

🔻 فَرَجَعَتْ، فَأَخْبَرَتْهُ، فَقَالَ: يَا وَيْلِي، وَ مَنْ يَنْفَكُّ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْخَطَايَا؟ فَأَنَا إِذَنْ خَالِدٌ فِي اَلنَّارِ، فَإِنَّ مَنْ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِهِمْ فَهُوَ خَالِدٌ فِي اَلنَّارِ.
زن بازگشت و او را باخبر کرد. مرد گفت: ای وای بر من! چه کسی از گناهان و خطاها جداست؟ پس من در این صورت در آتش جاودان خواهم بود، زیرا هر کس از شیعیان آنان نباشد، در آتش جاودان است.

🔻 فَرَجَعَتِ اَلْمَرْأَةُ، فَقَالَتْ لِفَاطِمَةَ (عليها السلام) مَا قَالَ لَهَا زَوْجُهَا، فَقَالَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام): لَيْسَ هَكَذَا، إِنَّ شِيعَتَنَا مِنْ خِيَارِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ، وَ كُلُّ مُحِبِّينَا، وَ مُوَالِي أَوْلِيَائِنَا، وَ مُعَادِي أَعْدَائِنَا، وَ اَلْمُسَلِّمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ لَنَا، لَيْسُوا مِنْ شِيعَتِنَا إِذَا خَالَفُوا أَوَامِرَنَا وَ نَوَاهِيَنَا فِي سَائِرِ اَلْمُوبِقَاتِ، وَ هُمْ مَعَ ذَلِكَ فِي اَلْجَنَّةِ، وَ لَكِنْ بَعْدَ مَا يُطَهَّرُونَ، مِنْ ذُنُوبِهِمْ بِالْبَلاَيَا وَ اَلرَّزَايَا أَوْ فِي عَرَصَاتِ اَلْقِيَامَةِ بِأَنْوَاعِ شَدَائِدِهَا، أَوْ فِي اَلطَّبَقِ اَلْأَعْلَى مِنْ جَهَنَّمَ بِعَذَابِهَا، إِلَى أَنْ نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنَا مِنْهَا، وَ نَنْقُلَهُمْ إِلَى حَضْرَتِنَا.
زن بازگشت و آنچه شوهرش گفته بود را به حضرت فاطمه (علیها السلام) عرض کرد. پس حضرت فاطمه (علیها السلام) فرمودند: این‌گونه نیست. همانا شیعیان ما از بهترین‌های اهل بهشت هستند. و همه دوستداران ما و طرفداران دوستان ما و دشمنان دشمنان ما و کسی که با قلب و زبانش تسلیم ماست، اگر در سایر گناهان هلاک‌کننده با اوامر و نواهی ما مخالفت کنند، از شیعیان ما نیستند. و آنان با این حال در بهشت خواهند بود، اما پس از آنکه از گناهانشان پاک شوند؛ یا با بلاها و مصیبت‌ها، یا در عرصه‌های قیامت با انواع سختی‌هایش، یا در بالاترین طبقه جهنم با عذابش، تا زمانی که ما با محبت خود آنان را از آنجا نجات دهیم و به محضر خود منتقلشان کنیم.

🔻 وَ قَالَ رَجُلٌ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (عليهما السلام): يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، إِنِّي مِنْ شِيعَتِكُمْ. فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنِ عَلِيٍّ (عليهما السلام): يَا عَبْدَ اَللَّهِ، إِنْ كُنْتَ لَنَا فِي أَوَامِرِنَا وَ زَوَاجِرِنَا مُطِيعاً فَقَدْ صَدَقْتَ، وَ إِنْ كُنْتَ بِخِلاَفِ ذَلِكَ فَلاَ تَزِدْ فِي ذُنُوبِكَ بِدَعْوَاكَ مَرْتَبَةً شَرِيفَةً لَسْتَ مِنْ أَهْلِهَا، لاَ تَقُلْ: أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمْ، وَ لَكِنْ قُلْ: أَنَا مِنْ مُوَالِيكُمْ، وَ مُحِبِّيكُمْ، وَ مُعَادِي أَعْدَائِكُمْ. وَ أَنْتَ فِي خَيْرٍ، وَ إِلَى خَيْرٍ.
و مردی به حسن بن علی (علیهما السلام) گفت: ای پسر رسول خدا، من از شیعیان شما هستم. پس حسن بن علی (علیهما السلام) فرمودند: ای بنده خدا، اگر تو در اوامر و نواهی ما مطیع هستی، پس راست گفته‌ای. و اگر خلاف آن هستی، پس با ادعای مقامی شریف که اهلش نیستی، بر گناهانت میفزا. نگو: من از شیعیان شما هستم، بلکه بگو: من از دوستداران و محبان شما و دشمن دشمنان شما هستم. و تو در خیر هستی و به سوی خیر می‌روی.

🔻 وَ قَالَ رَجُلٌ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عليهما السلام): يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمْ. قَالَ (عليه السلام): اِتَّقِ اَللَّهَ، وَ لاَ تَدَّعِيَنَّ شَيْئاً يَقُولُ لَكَ اَللَّهُ: كَذَبْتَ، وَ فَجَرْتَ فِي دَعْوَاكَ. إِنَّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ، وَ لَكِنْ قُلْ: إِنِّي مِنْ مُوَالِيكُمْ وَ مُحِبِّيكُمْ.
و مردی به حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهما السلام) گفت: ای پسر رسول خدا، من از شیعیان شما هستم. امام (علیه السلام) فرمودند: تقوای الهی پیشه کن و چیزی را ادعا مکن که خداوند به تو بگوید: در ادعایت دروغ گفتی و گناه کردی. همانا شیعیان ما کسانی هستند که قلب‌هایشان از هرگونه فریب، کینه و خیانت سالم باشد. بلکه بگو: من از دوستداران و محبان شما هستم.

🔻 وَ قَالَ رَجُلٌ لِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ (عليهما السلام): يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمُ اَلْخُلَّصِ. فَقَالَ لَهُ: يَا عَبْدَ اَللَّهِ، فَإِذَنْ أَنْتَ كَإِبْرَاهِيمَ اَلْخَلِيلِ (عليه السلام)، اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: «وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرٰاهِيمَ، إِذْ جٰاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» (الصافات، ۸۳-۸۴). فَإِنْ كَانَ قَلْبُكَ كَقَلْبِهِ فَأَنْتَ مِنْ شِيعَتِنَا، وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ قَلْبُكَ كَقَلْبِهِ، وَ هُوَ طَاهِرٌ مِنَ اَلْغِشِّ وَ اَلْغِلِّ فَأَنْتَ مِنْ مُحِبِّينَا، وَ إِلاَّ فَإِنَّكَ إِنْ عَرَفْتَ أَنَّكَ بِقَوْلِكَ كَاذِبٌ فِيهِ إِنَّكَ لَمُبْتَلًى بِفَالِجٍ لاَ يُفَارِقُكَ إِلَى اَلْمَوْتِ، أَوْ جُذَامٍ لِيَكُونَ كَفَّارَةً لِكِذْبِكَ هَذَا.
و مردی به علی بن الحسین (علیهما السلام) گفت: ای پسر رسول خدا، من از شیعیان خالص شما هستم. امام به او فرمودند: ای بنده خدا، پس در این صورت تو مانند ابراهیم خلیل (علیه السلام) هستی که خداوند متعال فرمود: «و همانا از شیعیان او ابراهیم بود، آنگاه که با قلبی سلیم نزد پروردگارش آمد» (الصافات، ۸۳-۸۴). پس اگر قلبت مانند قلب اوست، تو از شیعیان ما هستی. و اگر قلبت مانند قلب او نیست، در حالی که او از فریب و کینه پاک است، پس تو از دوستداران ما هستی. وگرنه، اگر بدانی که در گفتارت دروغ می‌گویی، هرآینه به فلجی مبتلا خواهی شد که تا زمان مرگ از تو جدا نشود یا به جذام، تا کفاره این دروغت باشد.

🔻 وَ قَالَ اَلْبَاقِرُ (عليه السلام) لِرَجُلٍ فَخَرَ عَلَى آخَرَ، قَالَ: أَ تُفَاخِرُنِي وَ أَنَا مِنْ شِيعَةِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله) وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلطَّيِّبِينَ؟! فَقَالَ لَهُ اَلْبَاقِرُ (عليه السلام): مَا فَخَرْتَ عَلَيْهِ وَ رَبِّ اَلْكَعْبَةِ، وَ غُبْنٌ مِنْكَ عَلَى اَلْكَذِبِ. يَا عَبْدَ اَللَّهِ، أَ مَالُكَ اَلَّذِي مَعَكَ تُنْفِقُهُ عَلَى نَفْسِكَ أَحَبُّ إِلَيْكَ، أَمْ تُنْفِقُهُ عَلَى إِخْوَانِكَ اَلْمُؤْمِنِينَ؟ قَالَ: بَلْ أُنْفِقُهُ عَلَى نَفْسِي. قَالَ: فَلَسْتَ مِنْ شِيعَتِنَا، فَإِنَّا نَحْنُ مَا نُنْفِقُ عَلَى اَلْمُنْتَحِلِينَ مِنْ إِخْوَانِنَا أَحَبُّ إِلَيْنَا مِنْ أَنْ نُنْفِقَ عَلَى أَنْفُسِنَا، وَ لَكِنْ قُلْ: أَنَا مِنْ مُحِبِّيكُمْ، وَ مِنَ اَلرَّاجِينَ لِلنَّجَاةِ بِمَحَبَّتِكُمْ.
و امام باقر (علیه السلام) به مردی که بر دیگری فخر فروخت و گفت: آیا بر من فخر می‌فروشی در حالی که من از شیعیان محمد (صلی الله علیه و آله) و آل محمد پاکان هستم؟!، فرمودند: به پروردگار کعبه که بر او فخر نفروختی، و این از جانب تو زیانی بر دروغگویی است. ای بنده خدا، آیا مالی که همراه توست، خرج کردنش برای خودت نزد تو محبوب‌تر است یا خرج کردنش برای برادران مؤمنت؟ گفت: بلکه خرج کردنش برای خودم. امام فرمودند: پس تو از شیعیان ما نیستی، زیرا ما خرج کردن برای برادران هم‌کیشمان را از خرج کردن برای خودمان بیشتر دوست داریم. بلکه بگو: من از دوستداران شما و از امیدواران به نجات به وسیله محبت شما هستم.

🔻 وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ (عليه السلام): إِنَّ عَمَّاراً اَلدُّهْنِيَّ شَهِدَ اَلْيَوْمَ عِنْدَ اِبْنِ أَبِي لَيْلَى قَاضِي اَلْكُوفَةِ بِشَهَادَةٍ، فَقَالَ لَهُ اَلْقَاضِي: قُمْ - يَا عَمَّارُ - فَقَدْ عَرَفْنَاكَ، لاَ نُقْبَلُ شَهَادَتُكَ لِأَنَّكَ رَافِضِيٌّ. فَقَامَ عَمَّارٌ، وَ قَدِ اِرْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ، وَ اِسْتَفْرَغَهُ اَلْبُكَاءُ، فَقَالَ لَهُ اِبْنُ أَبِي لَيْلَى: أَنْتَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْعِلْمِ وَ اَلْحَدِيثِ، إِنْ كَانَ يَسُوؤُكَ أَنْ يُقَالَ لَكَ رَافِضِيٌّ فَتَبَرَّأْ مِنَ اَلرَّفْضِ، فَأَنْتَ مِنْ إِخْوَانِنَا.
و به امام صادق (علیه السلام) گفته شد: امروز عمار دُهنی نزد ابن ابی لیلی، قاضی کوفه، شهادتی داد. قاضی به او گفت: برخیز ای عمار، ما تو را شناختیم، شهادتت را نمی‌پذیریم زیرا تو رافضی هستی. عمار برخاست در حالی که بندبند وجودش می‌لرزید و به شدت گریه می‌کرد. ابن ابی لیلی به او گفت: تو مردی از اهل علم و حدیث هستی، اگر اینکه به تو رافضی گفته شود تو را ناراحت می‌کند، از رفض (تشیع) بیزاری بجو تا از برادران ما باشی.
2025/10/02 21:37:05
Back to Top
HTML Embed Code: