بسم الله
#حدیث
🔸 وصیتنامه امام حسن مجتبی (ع): پیشبینی فتنه، اتمام حجت و اوج خویشتنداری امام حسین (ع) در ماجرای تدفین
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/75490
إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۴۱۴
قائل: امام حسن مجتبی (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)
---
🔻 عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ زِيَادٍ اَلْمُحَارِبِيِّ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتِ اَلْحَسَنَ (عليه السلام) اَلْوَفَاةُ اِسْتَدْعَى اَلْحُسَيْنَ (عليه السلام) و قَالَ لَهُ: «يَا أَخِي إِنَّنِي مُفَارِقُكَ و لاَحِقٌ بِرَبِّي، و قَدْ سُقِيتُ اَلسَّمَّ و رَمَيْتُ بِكَبِدِي فِي اَلطَّسْتِ، و إِنِّي لَعَارِفٌ بِمَنْ سَقَانِي و مِنْ أَيْنَ دُهِيتُ، و أَنَا اخاصمه إِلَى اَللَّهِ عَزَّ و جَلَّ، فَبِحَقِّي عَلَيْكَ إِنْ تَكَلَّمْتَ فِي ذَلِكَ بِشَيْءٍ، و اِنْتَظِرْ مَا يُحْدِثُ اَللَّهُ تَبَارَكَ و تَعَالَى فِيَّ، فإذا قضيت فَغَسِّلْنِي و كَفِّنِّي، و اِحْمِلْنِي عَلَى سَرِيرِي إِلَى قَبْرِ جَدِِّي رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) و سلّم لاجدّد بِهِ عَهْداً، ثُمَّ رُدَّنِي إِلَى قَبْرِ جَدَّتِي فَاطِمَةَ فَادْفِنِّي هُنَاكَ، و سَتَعْلَمُ يَا اِبْنَ أُمِّ إنّ اَلْقَوْمَ يَظُنُّونَ أَنَّكُمْ تُرِيدُونَ دَفْنِي عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) و سلّم فَيَجْلِبُونَ فِي مَنْعِكُمْ مِنْ ذَلِكَ، و بِاللَّهِ اقسم عليكم أن تهريق في أمري محجمة من دم». ثُمَّ وَصَّى إِلَيْهِ بِأَهْلِهِ و وُلْدِهِ و تَرِكَاتِهِ و مَا كَانَ وَصَّى أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) حين استخلفه.
⚡️ عبدالله بن ابراهیم از زیاد محاربی روایت کرده است که گفت: هنگامی که وفات امام حسن (علیه السلام) فرارسید، امام حسین (علیه السلام) را فراخواند و به او فرمود:
⚡ «ای برادر، من از تو جدا میشوم و به پروردگارم ملحق میگردم. به من زهر خورانده شده و جگرم را در طشت انداختهام. و من به خوبی میدانم چه کسی به من زهر داده و از کجا این مصیبت بر من وارد شده است، و من با او نزد خداوند عز و جل مخاصمه (دادخواهی) خواهم کرد. پس تو را به حقی که بر گردنت دارم [سوگند میدهم] که در این باره سخنی نگویی و منتظر باشی تا ببینی خداوند تبارک و تعالی درباره من چه پیش میآورد.
⚡ پس چون از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و بر تابوتم به سوی قبر جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حمل کن تا با ایشان تجدید عهد کنم، سپس مرا به سوی قبر جدهام فاطمه (بنت اسد) بازگردان و آنجا دفنم کن. و به زودی خواهی دانست ای پسر مادرم که این قوم گمان میکنند شما میخواهید مرا نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن کنید، پس برای جلوگیری از این کار، هیاهو به راه میاندازند.
⚡ و به خدا سوگندتان میدهم که در کار [تشییع و دفن] من، به اندازه یک حجامت خون ریخته نشود.»
🔻سپس درباره خانواده، فرزندان و اموالش به ایشان وصیت کرد و آنچه را امیرالمؤمنین (علیه السلام) هنگام جانشین قرار دادن او وصیت کرده بود، [به امام حسین علیه السلام] وصیت نمود.
#حدیث
🔸 وصیتنامه امام حسن مجتبی (ع): پیشبینی فتنه، اتمام حجت و اوج خویشتنداری امام حسین (ع) در ماجرای تدفین
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/75490
إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۴۱۴
قائل: امام حسن مجتبی (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)
---
🔻 عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ زِيَادٍ اَلْمُحَارِبِيِّ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتِ اَلْحَسَنَ (عليه السلام) اَلْوَفَاةُ اِسْتَدْعَى اَلْحُسَيْنَ (عليه السلام) و قَالَ لَهُ: «يَا أَخِي إِنَّنِي مُفَارِقُكَ و لاَحِقٌ بِرَبِّي، و قَدْ سُقِيتُ اَلسَّمَّ و رَمَيْتُ بِكَبِدِي فِي اَلطَّسْتِ، و إِنِّي لَعَارِفٌ بِمَنْ سَقَانِي و مِنْ أَيْنَ دُهِيتُ، و أَنَا اخاصمه إِلَى اَللَّهِ عَزَّ و جَلَّ، فَبِحَقِّي عَلَيْكَ إِنْ تَكَلَّمْتَ فِي ذَلِكَ بِشَيْءٍ، و اِنْتَظِرْ مَا يُحْدِثُ اَللَّهُ تَبَارَكَ و تَعَالَى فِيَّ، فإذا قضيت فَغَسِّلْنِي و كَفِّنِّي، و اِحْمِلْنِي عَلَى سَرِيرِي إِلَى قَبْرِ جَدِِّي رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) و سلّم لاجدّد بِهِ عَهْداً، ثُمَّ رُدَّنِي إِلَى قَبْرِ جَدَّتِي فَاطِمَةَ فَادْفِنِّي هُنَاكَ، و سَتَعْلَمُ يَا اِبْنَ أُمِّ إنّ اَلْقَوْمَ يَظُنُّونَ أَنَّكُمْ تُرِيدُونَ دَفْنِي عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) و سلّم فَيَجْلِبُونَ فِي مَنْعِكُمْ مِنْ ذَلِكَ، و بِاللَّهِ اقسم عليكم أن تهريق في أمري محجمة من دم». ثُمَّ وَصَّى إِلَيْهِ بِأَهْلِهِ و وُلْدِهِ و تَرِكَاتِهِ و مَا كَانَ وَصَّى أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) حين استخلفه.
⚡️ عبدالله بن ابراهیم از زیاد محاربی روایت کرده است که گفت: هنگامی که وفات امام حسن (علیه السلام) فرارسید، امام حسین (علیه السلام) را فراخواند و به او فرمود:
⚡ «ای برادر، من از تو جدا میشوم و به پروردگارم ملحق میگردم. به من زهر خورانده شده و جگرم را در طشت انداختهام. و من به خوبی میدانم چه کسی به من زهر داده و از کجا این مصیبت بر من وارد شده است، و من با او نزد خداوند عز و جل مخاصمه (دادخواهی) خواهم کرد. پس تو را به حقی که بر گردنت دارم [سوگند میدهم] که در این باره سخنی نگویی و منتظر باشی تا ببینی خداوند تبارک و تعالی درباره من چه پیش میآورد.
⚡ پس چون از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و بر تابوتم به سوی قبر جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حمل کن تا با ایشان تجدید عهد کنم، سپس مرا به سوی قبر جدهام فاطمه (بنت اسد) بازگردان و آنجا دفنم کن. و به زودی خواهی دانست ای پسر مادرم که این قوم گمان میکنند شما میخواهید مرا نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن کنید، پس برای جلوگیری از این کار، هیاهو به راه میاندازند.
⚡ و به خدا سوگندتان میدهم که در کار [تشییع و دفن] من، به اندازه یک حجامت خون ریخته نشود.»
🔻سپس درباره خانواده، فرزندان و اموالش به ایشان وصیت کرد و آنچه را امیرالمؤمنین (علیه السلام) هنگام جانشین قرار دادن او وصیت کرده بود، [به امام حسین علیه السلام] وصیت نمود.
🔻 فَلَمَّا مَضَى لِسَبِيلِهِ و غَسَّلَهُ اَلْحُسَيْنُ (عليه السلام) و كَفَّنَهُ و حَمَلَهُ عَلَى سَرِيرِهِ لَمْ يَشُكَّ مَرْوَانُ و بَنُو اميّة أنّهم سيدفنونه عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) و سلّم، فَتَجَمَّعُوا و لَبِسُوا اَلسِّلاَحَ، فَلَمَّا تَوَجَّهَ بِهِ اَلْحُسَيْنُ (عليه السلام) إِلَى قَبْرِ جَدِّهِ رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) و سلّم لِيُجَدِّدَ بِهِ عَهْداً أَقْبَلُوا فِي جَمْعِهِمْ و لَحِقَتْهُمْ عَائِشَةُ عَلَى بَغْلٍ و هِيَ تَقُولُ: نَحُّوا اِبْنَكُمْ عَنْ بَيْتِي فَإِنَّهُ لاَ يُدْفَنُ فِيهِ و يُهْتَكُ عَلَيْهِ حِجَابُهُ. و في رواية محمد بن مسلم عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ (عليه السلام) فقال الحسين لها: «قديما أنت هتكتي حجاب رسول اللّه و ادخلت بيته من أبغضه، إن اللّه سائلك عن ذلك، إن أخي أمرني أن أقرّبه من رسول اللّه ليجدد به عهدا» إلى آخر كلامه.
⚡️ پس هنگامی که [امام حسن علیه السلام] از دنیا رفتند و امام حسین (علیه السلام) ایشان را غسل داد و کفن کرد و بر تابوتش حمل نمود، مروان و بنیامیه تردیدی نداشتند که آنان میخواهند او را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دفن کنند. پس جمع شدند و سلاح پوشیدند. زمانی که امام حسین (علیه السلام) او را به سوی قبر جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برد تا با ایشان تجدید عهد کند، آنان با جمعیت خود روی آوردند و عایشه نیز سوار بر قاطری به آنها ملحق شد و میگفت: پسرتان را از خانه من دور کنید، چرا که او در آن دفن نمیشود و حجاب [حُرمت] پیامبر بر او دریده میشود.
🔻 و در روایت محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) آمده که امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: «از دیرباز تو خود حرمت حجاب (حُرمت) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شکستهای و کسی را که ایشان دشمن میداشت به خانهاش وارد کردی. همانا خداوند در این باره از تو بازخواست خواهد کرد. برادرم به من دستور داده است که او را به [مزار] رسول خدا (ص) نزدیک کنم تا با ایشان تجدید عهد نماید» تا پایان سخن ایشان.
🔻 قال: ثُمَّ تَكَلَّمَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَنَفِيَّةِ فَقَالَ: يَا عَائِشَةُ يَوْماً عَلَى بَغْلٍ و يَوْماً عَلَى جَمَلٍ فَمَا تَمْلِكِينَ نَفْسَكِ عَدَاوَةً لِبَنِي هَاشِمٍ! قَالَ: فَأَقْبَلَتْ عَلَيْهِ و قَالَتْ: يَا اِبْنَ اَلْحَنَفِيَّةِ، هَؤُلاَءِ بَنُو اَلْفَوَاطِمِ يَتَكَلَّمُونَ فما كلامك؟ فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ (عليه السلام): «و أَنَّى تَفْقِدِينَ مُحَمَّداً مِنَ اَلْفَوَاطِمِ، فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ وَلَدَتْهُ ثَلاَثُ فَوَاطِمَ: فَاطِمَةُ بِنْتُ عِمْرَانَ بْنِ عَائِذٍ، و فَاطِمَةُ بِنْتُ رَبِيعَةَ، و فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ». فَقَالَتْ عَائِشَةُ: نَحُّوا اِبْنَكُمْ و اذهبوا، فإنّكم قوم خصمون. فمضى الحسين بالحسن (عليهما السلام) إِلَى اَلْبَقِيعِ و دَفَنَهُ هناك.
⚡️ راوی گوید: سپس محمد بن حنفیه سخن گفت و فرمود: ای عایشه، روزی سوار بر قاطر و روزی سوار بر شتر! تو در دشمنی با بنیهاشم مالک نفس خود نیستی! راوی گوید: پس عایشه به او رو کرد و گفت: ای پسر حنفیه، اینان پسران فاطمهها هستند که سخن میگویند، تو را به سخن گفتن چه کار؟
⚡پس امام حسین (علیه السلام) فرمود: «و چگونه محمد را از فاطمهها جدا میدانی؟ به خدا قسم که او را سه فاطمه به دنیا آوردهاند: فاطمه بنت عمران بن عائذ، و فاطمه بنت ربیعه، و فاطمه بنت اسد.» پس عایشه گفت: پسرتان را دور کنید و بروید، که شما قومی جدلکننده هستید. پس امام حسین (علیه السلام)، پیکر امام حسن (علیه السلام) را به سوی بقیع برد و ایشان را آنجا به خاک سپردند.
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 اوج حلم و آیندهنگری امام حسن (ع) برای جلوگیری از فتنه: مهمترین وجه این وصیت، آیندهنگری شگفتانگیز امام مجتبی (علیه السلام) و اولویت دادن به حفظ جان شیعیان و جلوگیری از تفرقه است. ایشان با علم امامت، فتنهای را که بنیامیه بر سر مزار پیامبر (ص) به پا خواهند کرد، پیشبینی کرده و با گرفتن سوگندی محکم از برادرشان، «وَ بِاللَّهِ اقسم عليكم أن تهريق في أمري محجمة من دم»، راه را بر هرگونه درگیری خونین میبندند. این نشان میدهد که برای امام، حفظ وحدت امت و جلوگیری از خونریزی، حتی از محل دفنشان نیز مهمتر است.
🔻 ارجاع دادخواهی به محکمه الهی: امام حسن (علیه السلام) با اینکه قاتل خود را به خوبی میشناسند (إِنِّي لَعَارِفٌ بِمَنْ سَقَانِي)، از افشای نام او و ایجاد یک بحران سیاسی و اجتماعی در آن مقطع حساس خودداری میکنند. ایشان با جمله «أَنَا اخاصمه إِلَى اَللَّهِ عَزَّ و جَلّ» (من با او نزد خدا دادخواهی خواهم کرد)، مسیر صحیح مواجهه با ظلم و فتنه در آن شرایطی که امکان اجرای عدالت دنیوی فراهم نیست، نشان میدهند و همه چیز را به دادگاه عدل الهی واگذار میکنند که این خود، درسی بزرگ در صبر و توکل است.
⚡️ پس هنگامی که [امام حسن علیه السلام] از دنیا رفتند و امام حسین (علیه السلام) ایشان را غسل داد و کفن کرد و بر تابوتش حمل نمود، مروان و بنیامیه تردیدی نداشتند که آنان میخواهند او را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دفن کنند. پس جمع شدند و سلاح پوشیدند. زمانی که امام حسین (علیه السلام) او را به سوی قبر جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برد تا با ایشان تجدید عهد کند، آنان با جمعیت خود روی آوردند و عایشه نیز سوار بر قاطری به آنها ملحق شد و میگفت: پسرتان را از خانه من دور کنید، چرا که او در آن دفن نمیشود و حجاب [حُرمت] پیامبر بر او دریده میشود.
🔻 و در روایت محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام) آمده که امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: «از دیرباز تو خود حرمت حجاب (حُرمت) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شکستهای و کسی را که ایشان دشمن میداشت به خانهاش وارد کردی. همانا خداوند در این باره از تو بازخواست خواهد کرد. برادرم به من دستور داده است که او را به [مزار] رسول خدا (ص) نزدیک کنم تا با ایشان تجدید عهد نماید» تا پایان سخن ایشان.
🔻 قال: ثُمَّ تَكَلَّمَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَنَفِيَّةِ فَقَالَ: يَا عَائِشَةُ يَوْماً عَلَى بَغْلٍ و يَوْماً عَلَى جَمَلٍ فَمَا تَمْلِكِينَ نَفْسَكِ عَدَاوَةً لِبَنِي هَاشِمٍ! قَالَ: فَأَقْبَلَتْ عَلَيْهِ و قَالَتْ: يَا اِبْنَ اَلْحَنَفِيَّةِ، هَؤُلاَءِ بَنُو اَلْفَوَاطِمِ يَتَكَلَّمُونَ فما كلامك؟ فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ (عليه السلام): «و أَنَّى تَفْقِدِينَ مُحَمَّداً مِنَ اَلْفَوَاطِمِ، فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ وَلَدَتْهُ ثَلاَثُ فَوَاطِمَ: فَاطِمَةُ بِنْتُ عِمْرَانَ بْنِ عَائِذٍ، و فَاطِمَةُ بِنْتُ رَبِيعَةَ، و فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ». فَقَالَتْ عَائِشَةُ: نَحُّوا اِبْنَكُمْ و اذهبوا، فإنّكم قوم خصمون. فمضى الحسين بالحسن (عليهما السلام) إِلَى اَلْبَقِيعِ و دَفَنَهُ هناك.
⚡️ راوی گوید: سپس محمد بن حنفیه سخن گفت و فرمود: ای عایشه، روزی سوار بر قاطر و روزی سوار بر شتر! تو در دشمنی با بنیهاشم مالک نفس خود نیستی! راوی گوید: پس عایشه به او رو کرد و گفت: ای پسر حنفیه، اینان پسران فاطمهها هستند که سخن میگویند، تو را به سخن گفتن چه کار؟
⚡پس امام حسین (علیه السلام) فرمود: «و چگونه محمد را از فاطمهها جدا میدانی؟ به خدا قسم که او را سه فاطمه به دنیا آوردهاند: فاطمه بنت عمران بن عائذ، و فاطمه بنت ربیعه، و فاطمه بنت اسد.» پس عایشه گفت: پسرتان را دور کنید و بروید، که شما قومی جدلکننده هستید. پس امام حسین (علیه السلام)، پیکر امام حسن (علیه السلام) را به سوی بقیع برد و ایشان را آنجا به خاک سپردند.
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 اوج حلم و آیندهنگری امام حسن (ع) برای جلوگیری از فتنه: مهمترین وجه این وصیت، آیندهنگری شگفتانگیز امام مجتبی (علیه السلام) و اولویت دادن به حفظ جان شیعیان و جلوگیری از تفرقه است. ایشان با علم امامت، فتنهای را که بنیامیه بر سر مزار پیامبر (ص) به پا خواهند کرد، پیشبینی کرده و با گرفتن سوگندی محکم از برادرشان، «وَ بِاللَّهِ اقسم عليكم أن تهريق في أمري محجمة من دم»، راه را بر هرگونه درگیری خونین میبندند. این نشان میدهد که برای امام، حفظ وحدت امت و جلوگیری از خونریزی، حتی از محل دفنشان نیز مهمتر است.
🔻 ارجاع دادخواهی به محکمه الهی: امام حسن (علیه السلام) با اینکه قاتل خود را به خوبی میشناسند (إِنِّي لَعَارِفٌ بِمَنْ سَقَانِي)، از افشای نام او و ایجاد یک بحران سیاسی و اجتماعی در آن مقطع حساس خودداری میکنند. ایشان با جمله «أَنَا اخاصمه إِلَى اَللَّهِ عَزَّ و جَلّ» (من با او نزد خدا دادخواهی خواهم کرد)، مسیر صحیح مواجهه با ظلم و فتنه در آن شرایطی که امکان اجرای عدالت دنیوی فراهم نیست، نشان میدهند و همه چیز را به دادگاه عدل الهی واگذار میکنند که این خود، درسی بزرگ در صبر و توکل است.
🔻 اتمام حجت و دفاع از حریم اهل بیت (ع): برای اتمام حجت، امام حسین (علیه السلام) و محمد بن حنفیه در برابر توهینها و تحرکات دشمن، سکوت نمیکنند و با صلابت به دفاع از حق میپردازند. پاسخ کوبنده امام حسین (ع) به عایشه و یادآوری شکستن حرمت خانه پیامبر (ص) توسط خود او، و همچنین پاسخ هوشمندانه ایشان در دفاع از نسب محمد بن حنفیه و اتصال او به «سه فاطمه»، اوج درایت و حضور حماسی، شجاعت در کلام، و دفاع از کیان اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) را نشان میدهد.
🔻 تثبیت حقانیت در اوج مظلومیت: این واقعه، نمادی از مظلومیت عمیق اهل بیت (علیهم السلام) است؛ تا جایی که حتی از دفن شدن در کنار جد بزرگوارشان نیز منع میشوند. با این حال، در همین اوج مظلومیت، خویشتنداری و عمل به وصیت امام حسن (ع) توسط امام حسین (ع)، حقانیت و عظمت روحی این خاندان را بیش از پیش به اثبات میرساند و چهره واقعی دشمنانشان را که حتی به پیکر بیجان فرزند پیامبر (ص) نیز رحم نمیکنند، برای تاریخ آشکار میسازد.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
🔻 تثبیت حقانیت در اوج مظلومیت: این واقعه، نمادی از مظلومیت عمیق اهل بیت (علیهم السلام) است؛ تا جایی که حتی از دفن شدن در کنار جد بزرگوارشان نیز منع میشوند. با این حال، در همین اوج مظلومیت، خویشتنداری و عمل به وصیت امام حسن (ع) توسط امام حسین (ع)، حقانیت و عظمت روحی این خاندان را بیش از پیش به اثبات میرساند و چهره واقعی دشمنانشان را که حتی به پیکر بیجان فرزند پیامبر (ص) نیز رحم نمیکنند، برای تاریخ آشکار میسازد.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (ع)، و روایتی از توطئه معاویه و مروان بن حکم و عایشه، و خویشتنداری امام حسین (ع)، و افشای فتنه ایشان برای تاریخ
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/519993
دلائل الإمامة، ج ۱، ص ۱۶۰
قائل: امام حسن مجتبی (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)
---
🔻 وَ كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ سَمَّهُ سَبْعِينَ مَرَّةً، فَلَمْ يَعْمَلْ فِيهِ اَلسَّمُّ، فَأَرْسَلَ إِلَى اِمْرَأَتِهِ جَعْدَةَ اِبْنَةِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ اَلْكِنْدِيِّ، وَ بَذَلَ لَهَا عِشْرِينَ أَلْفَ دِينَارٍ، وَ إِقْطَاعَ عَشْرِ ضِيَاعٍ مِنْ شِعْبِ سُورَا، وَ سَوَادِ اَلْكُوفَةِ، وَ ضَمِنَ لَهَا أَنْ يُزَوِّجَهَا يَزِيدَ اِبْنَهُ، فَسَقَتِ اَلْحَسَنَ اَلسُّمَّ فِي بُرَادَةِ اَلذَّهَبِ فِي اَلسَّوِيقِ اَلْمُقَنَّدِ، فَلَمَّا اِسْتَحْكَمَ فِيهِ اَلسُّمُّ قَاءَ كَبِدَهُ.
⚡️ و سبب وفات ایشان آن بود که معاویه هفتاد مرتبه به ایشان زهر خورانید، اما زهر در ایشان اثر نکرد. پس [معاویه] به سوی همسرش جعده، دختر محمد بن اشعث بن قیس کندی، فرستاد و به او بیست هزار دینار و مالکیت ده مزرعه از منطقه شِعبِ سورا و سواد کوفه را بخشید و برایش ضمانت کرد که او را به ازدواج پسرش یزید درآورد. پس [جعده] زهر را در براده طلا در سویق شیرین شده به امام حسن (علیه السلام) نوشانید. هنگامی که زهر در بدن ایشان مستحکم شد، تکههای خونین جگرشان را از دهانشان بالا آوردند.
🔻 وَ دَخَلَ عَلَيْهِ أَخُوهُ اَلْحُسَيْنُ (عليه السلام) فَقَالَ لَهُ: كَيْفَ أَنْتَ يَا أَخِي؟ فَقَالَ لَهُ: كَيْفَ يَكُونُ مَنْ قَلْبُ كَبِدِهِ فِي اَلطَّسْتِ. فَقَالَ لَهُ: مَنْ فَعَلَ بِكَ؟ لِأَنْتَقِمَ. قَالَ: إِذَنْ لاَ أُعْلِمُكَ.
⚡️ و برادرشان حسین (علیه السلام) بر ایشان وارد شد و فرمود: «حالت چگونه است ای برادر؟» به ایشان پاسخ داد: «چگونه خواهد بود حال کسی که پاره جگرش در طشت است؟» به ایشان گفت: «چه کسی با تو چنین کرد؟ تا انتقام بگیرم.» فرمود: «اگر [بخواهی انتقام بگیری]، پس تو را آگاه نخواهم کرد.»
🔻 وَ لَمَّا حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاةُ قَالَ لِأَخِيهِ اَلْحُسَيْنِ: إِذَا مِتُّ فَغَسِّلْنِي، وَ حَنِّطْنِي، وَ كَفِّنِّي، وَ صَلِّ عَلَيَّ، وَ اِحْمِلْنِي إِلَى قَبْرِ جَدِّي حَتَّى تُلْحِدَنِي إِلَى جَانِبِهِ، فَإِنْ مُنِعْتَ مِنْ ذَلِكَ فَبِحَقِّ جَدِّكَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ أَبِيكَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أُمِّكَ فَاطِمَةَ، وَ بِحَقِّي عَلَيْكَ إِنْ خَاصَمَكَ أَحَدٌ رُدَّنِي إِلَى اَلْبَقِيعِ، فَادْفِنِّي فِيهِ وَ لاَ تُهْرِقْ فِيَّ مِحْجَمَةَ دَمٍ.
⚡️ و هنگامی که وفاتشان فرارسید، به برادرشان حسین فرمودند: «چون از دنیا رفتم، مرا غسل ده، حنوط کن، کفن نما و بر من نماز بخوان و مرا به سوی قبر جدم ببر تا در کنار ایشان به خاک بسپاری. پس اگر از این کار منع شدی، تو را به حق جدت رسول الله و پدرت امیرالمؤمنین و مادرت فاطمه و به حقی که من بر تو دارم [سوگند میدهم] که اگر کسی با تو به خصومت برخاست، مرا به سوی بقیع بازگردان و در آنجا به خاک بسپار و در [کار دفن] من، به اندازه یک حجامت هم خونی ریخته نشود.»
🔻 فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ أَمْرِهِ وَ صَلَّى عَلَيْهِ وَ سَارَ بِنَعْشِهِ يُرِيدُ قَبْرَ جَدِّهِ رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) لِيُلْحِدَهُ مَعَهُ، بَلَغَ ذَلِكَ مَرْوَانَ بْنَ اَلْحَكَمِ، طَرِيدَ رَسُولِ اَللَّهِ، فَوَافَى مُسْرِعاً عَلَى بَغْلَةٍ، حَتَّى دَخَلَ عَلَى عَائِشَةَ فَقَالَ لَهَا: يَا أُمَّ اَلْمُؤْمِنِينَ، إِنَّ اَلْحُسَيْنَ يُرِيدُ أَنْ يَدْفِنَ أَخَاهُ اَلْحَسَنَ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّهِ، وَ وَ اَللَّهِ لَئِنْ دَفَنَهُ مَعَهُ لَيَذْهَبَنَّ فَخْرُ أَبِيكَ وَ صَاحِبِهِ عُمَرَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ.
⚡️ پس چون [امام حسین علیه السلام] از کار [تجهیز] ایشان فارغ شد و بر او نماز خواند و با تابوتش به راه افتاد در حالی که قصد داشت او را کنار قبر جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به خاک بسپارد، این خبر به مروان بن حکم، رانده شده رسول خدا، رسید. پس شتابان سوار بر قاطری آمد تا بر عایشه وارد شد و به او گفت: ای امالمؤمنین، حسین میخواهد برادرش حسن را کنار قبر جدش دفن کند. و به خدا قسم اگر او را در کنارش دفن کند، فخر و افتخار پدرت و رفیقش عمر (در تدفینشان کنار پیامبر) تا روز قیامت از بین خواهد رفت.
#حدیث
🔸شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (ع)، و روایتی از توطئه معاویه و مروان بن حکم و عایشه، و خویشتنداری امام حسین (ع)، و افشای فتنه ایشان برای تاریخ
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/519993
دلائل الإمامة، ج ۱، ص ۱۶۰
قائل: امام حسن مجتبی (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)
---
🔻 وَ كَانَ سَبَبُ وَفَاتِهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ سَمَّهُ سَبْعِينَ مَرَّةً، فَلَمْ يَعْمَلْ فِيهِ اَلسَّمُّ، فَأَرْسَلَ إِلَى اِمْرَأَتِهِ جَعْدَةَ اِبْنَةِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ اَلْكِنْدِيِّ، وَ بَذَلَ لَهَا عِشْرِينَ أَلْفَ دِينَارٍ، وَ إِقْطَاعَ عَشْرِ ضِيَاعٍ مِنْ شِعْبِ سُورَا، وَ سَوَادِ اَلْكُوفَةِ، وَ ضَمِنَ لَهَا أَنْ يُزَوِّجَهَا يَزِيدَ اِبْنَهُ، فَسَقَتِ اَلْحَسَنَ اَلسُّمَّ فِي بُرَادَةِ اَلذَّهَبِ فِي اَلسَّوِيقِ اَلْمُقَنَّدِ، فَلَمَّا اِسْتَحْكَمَ فِيهِ اَلسُّمُّ قَاءَ كَبِدَهُ.
⚡️ و سبب وفات ایشان آن بود که معاویه هفتاد مرتبه به ایشان زهر خورانید، اما زهر در ایشان اثر نکرد. پس [معاویه] به سوی همسرش جعده، دختر محمد بن اشعث بن قیس کندی، فرستاد و به او بیست هزار دینار و مالکیت ده مزرعه از منطقه شِعبِ سورا و سواد کوفه را بخشید و برایش ضمانت کرد که او را به ازدواج پسرش یزید درآورد. پس [جعده] زهر را در براده طلا در سویق شیرین شده به امام حسن (علیه السلام) نوشانید. هنگامی که زهر در بدن ایشان مستحکم شد، تکههای خونین جگرشان را از دهانشان بالا آوردند.
🔻 وَ دَخَلَ عَلَيْهِ أَخُوهُ اَلْحُسَيْنُ (عليه السلام) فَقَالَ لَهُ: كَيْفَ أَنْتَ يَا أَخِي؟ فَقَالَ لَهُ: كَيْفَ يَكُونُ مَنْ قَلْبُ كَبِدِهِ فِي اَلطَّسْتِ. فَقَالَ لَهُ: مَنْ فَعَلَ بِكَ؟ لِأَنْتَقِمَ. قَالَ: إِذَنْ لاَ أُعْلِمُكَ.
⚡️ و برادرشان حسین (علیه السلام) بر ایشان وارد شد و فرمود: «حالت چگونه است ای برادر؟» به ایشان پاسخ داد: «چگونه خواهد بود حال کسی که پاره جگرش در طشت است؟» به ایشان گفت: «چه کسی با تو چنین کرد؟ تا انتقام بگیرم.» فرمود: «اگر [بخواهی انتقام بگیری]، پس تو را آگاه نخواهم کرد.»
🔻 وَ لَمَّا حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاةُ قَالَ لِأَخِيهِ اَلْحُسَيْنِ: إِذَا مِتُّ فَغَسِّلْنِي، وَ حَنِّطْنِي، وَ كَفِّنِّي، وَ صَلِّ عَلَيَّ، وَ اِحْمِلْنِي إِلَى قَبْرِ جَدِّي حَتَّى تُلْحِدَنِي إِلَى جَانِبِهِ، فَإِنْ مُنِعْتَ مِنْ ذَلِكَ فَبِحَقِّ جَدِّكَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ أَبِيكَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أُمِّكَ فَاطِمَةَ، وَ بِحَقِّي عَلَيْكَ إِنْ خَاصَمَكَ أَحَدٌ رُدَّنِي إِلَى اَلْبَقِيعِ، فَادْفِنِّي فِيهِ وَ لاَ تُهْرِقْ فِيَّ مِحْجَمَةَ دَمٍ.
⚡️ و هنگامی که وفاتشان فرارسید، به برادرشان حسین فرمودند: «چون از دنیا رفتم، مرا غسل ده، حنوط کن، کفن نما و بر من نماز بخوان و مرا به سوی قبر جدم ببر تا در کنار ایشان به خاک بسپاری. پس اگر از این کار منع شدی، تو را به حق جدت رسول الله و پدرت امیرالمؤمنین و مادرت فاطمه و به حقی که من بر تو دارم [سوگند میدهم] که اگر کسی با تو به خصومت برخاست، مرا به سوی بقیع بازگردان و در آنجا به خاک بسپار و در [کار دفن] من، به اندازه یک حجامت هم خونی ریخته نشود.»
🔻 فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ أَمْرِهِ وَ صَلَّى عَلَيْهِ وَ سَارَ بِنَعْشِهِ يُرِيدُ قَبْرَ جَدِّهِ رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) لِيُلْحِدَهُ مَعَهُ، بَلَغَ ذَلِكَ مَرْوَانَ بْنَ اَلْحَكَمِ، طَرِيدَ رَسُولِ اَللَّهِ، فَوَافَى مُسْرِعاً عَلَى بَغْلَةٍ، حَتَّى دَخَلَ عَلَى عَائِشَةَ فَقَالَ لَهَا: يَا أُمَّ اَلْمُؤْمِنِينَ، إِنَّ اَلْحُسَيْنَ يُرِيدُ أَنْ يَدْفِنَ أَخَاهُ اَلْحَسَنَ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّهِ، وَ وَ اَللَّهِ لَئِنْ دَفَنَهُ مَعَهُ لَيَذْهَبَنَّ فَخْرُ أَبِيكَ وَ صَاحِبِهِ عُمَرَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ.
⚡️ پس چون [امام حسین علیه السلام] از کار [تجهیز] ایشان فارغ شد و بر او نماز خواند و با تابوتش به راه افتاد در حالی که قصد داشت او را کنار قبر جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به خاک بسپارد، این خبر به مروان بن حکم، رانده شده رسول خدا، رسید. پس شتابان سوار بر قاطری آمد تا بر عایشه وارد شد و به او گفت: ای امالمؤمنین، حسین میخواهد برادرش حسن را کنار قبر جدش دفن کند. و به خدا قسم اگر او را در کنارش دفن کند، فخر و افتخار پدرت و رفیقش عمر (در تدفینشان کنار پیامبر) تا روز قیامت از بین خواهد رفت.
🔻 فَقَالَتْ لَهُ: فَمَا أَصْنَعُ يَا مَرْوَانُ؟ قَالَ: تَلْحَقِي بِهِ وَ تَمْنَعِي مِنَ اَلدُّخُولِ إِلَيْهِ. قَالَتْ: فَكَيْفَ أَلْحَقُهُ؟ قَالَ: هَذَا بَغْلِي فَارْكَبِيهِ وَ اِلْحَقِي اَلْقَوْمَ قَبْلَ اَلدُّخُولِ. فَنَزَلَ لَهَا عَنْ بَغْلِهِ، وَ رَكِبَتْهُ، وَ أَسْرَعَتْ إِلَى اَلْقَوْمِ، وَ كَانَتْ أَوَّلَ اِمْرَأَةٍ رَكِبَتْ اَلسَّرْجَ هِيَ، فَلَحِقَتْهُمْ وَ قَدْ صَارُوا إِلَى حَرَمِ قَبْرِ جَدِّهِمَا رَسُولِ اَللَّهِ، فَرَمَتْ بِنَفْسِهَا بَيْنَ اَلْقَبْرِ وَ اَلْقَوْمِ، وَ قَالَتْ: وَ اَللَّهِ، لاَ يُدْفَنُ اَلْحَسَنُ هَاهُنَا أَوْ تُحْلَقَ هَذِهِ وَ أَخْرَجَتْ نَاصِيَتَهَا بِيَدِهَا.
⚡️ عایشه به او گفت: پس چه کنم ای مروان؟ گفت: خود را به او برسانی و از ورودش [به حجره] جلوگیری کنی. گفت: چگونه خود را به او برسانم؟ گفت: این قاطر من است، سوارش شو و قبل از آنکه وارد شوند خود را به آن گروه برسان. پس از قاطرش برای او پیاده شد و عایشه سوار آن گردید و به سوی جمعیت شتافت، و او اولین زنی بود که بر زین سوار شد. پس به آنان رسید در حالی که به حریم قبر جدشان رسول خدا رسیده بودند. پس خود را در فاصلهی باقی مانده میان قبر و آنها انداخت و گفت: به خدا قسم، حسن اینجا دفن نخواهد شد مگر آنکه این [موی پیشانی من] تراشیده شود؛ و موی پیشانیاش را با دستش بیرون آورد.
🔻 وَ كَانَ مَرْوَانُ لَمَّا رَكِبَتْ بَغْلَهُ جَمَعَ مَنْ كَانَ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ وَ حَثَّهُمْ، فَأَقْبَلَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ وَ هُوَ يَقُولُ: يَا رُبَّ هَيْجَا هِيَ خَيْرٌ مِنْ دَعَةٍ. أَ يُدْفَنُ عُثْمَانُ فِي أَقْصَى اَلْبَقِيعِ وَ يُدْفَنُ اَلْحَسَنُ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ؟! وَ اَللَّهِ، لاَ يَكُونُ ذَلِكَ أَبَداً وَ أَنَا أَحْمِلُ اَلسَّيْفَ.
⚡️ و مروان هنگامی که عایشه سوار قاطرش شد، هر کس از بنیامیه را که بود جمع کرد و آنان را تحریک نمود. پس او و یارانش روی آوردند در حالی که [مروان] میگفت: «ای بسا جنگ و هیاهویی که از آسایش و راحتی بهتر است. آیا عثمان در دورترین نقطه بقیع دفن شود و حسن در کنار رسول خدا؟! به خدا قسم، تا زمانی که من شمشیر به دست دارم، این هرگز نخواهد شد.»
🔻 وَ كَادَتِ اَلْفِتْنَةُ تَقَعُ، وَ عَائِشَةُ تَقُولُ: وَ اَللَّهِ، لاَ يَدْخُلُ دَارِي مَنْ أَكْرَهُ. فَقَالَ لَهَا اَلْحُسَيْنُ: هَذِهِ دَارُ رَسُولِ اَللَّهِ، وَ أَنْتِ حَشِيَّةٌ مِنْ تِسْعِ حَشَيَاتٍ خَلَّفَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ، وَ إِنَّمَا نَصِيبُكَ مِنَ اَلدَّارِ مَوْضِعُ قَدَمَيْكَ.
⚡️ و نزدیک بود که فتنهای واقع شود و عایشه میگفت: به خدا قسم، کسی را که دوست ندارم وارد خانه من نمیشود.
پس امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: «این خانه رسول خداست، و تو یک سهم از نُه سهمی هستی که رسول خدا به جا گذاشتند، و بهره تو از این خانه تنها به اندازه جای دو پایت است.»
🔻 فَأَرَادَ بَنُو هَاشِمٍ اَلْكَلاَمَ وَ حَمَلُوا اَلسِّلاَحَ، فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ: اَللَّهَ اَللَّهَ، لاَ تَفْعَلُوا فَتُضَيِّعُوا وَصِيَّةَ أَخِي. وَ قَالَ لِعَائِشَةَ: وَ اَللَّهِ، لَوْ لاَ أَنَّهُ أَوْصَى إِلَيَّ أَلاَّ أُهْرِقَ فِيهِ مِحْجَمَةَ دَمٍ لَدَفَنْتُهُ هَاهُنَا وَ لَوْ رَغِمَ لِذَلِكَ أَنْفُكِ. وَ عَدَلَ بِهِ إِلَى اَلْبَقِيعِ فَدَفَنَهُ فِيهِ مَعَ اَلْغُرَبَاءِ.
⚡️ پس بنیهاشم خواستند سخن بگویند و سلاح برگرفتند. اما حسین فرمود: «خدا را! خدا را! چنین نکنید که وصیت برادرم را ضایع میکنید.» و به عایشه فرمود: «به خدا قسم، اگر او به من وصیت نکرده بود که در [ماجرای دفن] او به اندازه یک حجامت خون نریزم، هر آینه او را همینجا دفن میکردم، حتی اگر بینی تو به خاک مالیده میشد.» و با پیکر مطهر ایشان به سوی بقیع رفت و او را در آنجا با غریبان به خاک سپرد.
🔻 وَ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ: يَا حُمَيْرَاءُ، كَمْ لَنَا مِنْكِ؟! فَيَوْمٌ عَلَى جَمَلٍ، وَ يَوْمٌ عَلَى بَغْلٍ! فَقَالَتْ: إِنْ شَاءَ أَنْ يَكُونَ يَوْمٌ عَلَى جَمَلٍ، وَ يَوْمٌ عَلَى بَغْلٍ، وَ اَللَّهِ مَا يَدْخُلُ اَلْحَسَنُ دَارِي.
⚡️ و عبدالله بن عباس گفت: ای حمیراء، چقدر ما از تو [رنج] داریم؟! روزی بر شتر و روزی بر قاطر! پس [عایشه] گفت: اگر قرار است روزی بر شتر و روزی بر قاطر باشد، [باشد]! به خدا قسم حسن وارد خانه من نمیشود.
⚡️ عایشه به او گفت: پس چه کنم ای مروان؟ گفت: خود را به او برسانی و از ورودش [به حجره] جلوگیری کنی. گفت: چگونه خود را به او برسانم؟ گفت: این قاطر من است، سوارش شو و قبل از آنکه وارد شوند خود را به آن گروه برسان. پس از قاطرش برای او پیاده شد و عایشه سوار آن گردید و به سوی جمعیت شتافت، و او اولین زنی بود که بر زین سوار شد. پس به آنان رسید در حالی که به حریم قبر جدشان رسول خدا رسیده بودند. پس خود را در فاصلهی باقی مانده میان قبر و آنها انداخت و گفت: به خدا قسم، حسن اینجا دفن نخواهد شد مگر آنکه این [موی پیشانی من] تراشیده شود؛ و موی پیشانیاش را با دستش بیرون آورد.
🔻 وَ كَانَ مَرْوَانُ لَمَّا رَكِبَتْ بَغْلَهُ جَمَعَ مَنْ كَانَ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ وَ حَثَّهُمْ، فَأَقْبَلَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ وَ هُوَ يَقُولُ: يَا رُبَّ هَيْجَا هِيَ خَيْرٌ مِنْ دَعَةٍ. أَ يُدْفَنُ عُثْمَانُ فِي أَقْصَى اَلْبَقِيعِ وَ يُدْفَنُ اَلْحَسَنُ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ؟! وَ اَللَّهِ، لاَ يَكُونُ ذَلِكَ أَبَداً وَ أَنَا أَحْمِلُ اَلسَّيْفَ.
⚡️ و مروان هنگامی که عایشه سوار قاطرش شد، هر کس از بنیامیه را که بود جمع کرد و آنان را تحریک نمود. پس او و یارانش روی آوردند در حالی که [مروان] میگفت: «ای بسا جنگ و هیاهویی که از آسایش و راحتی بهتر است. آیا عثمان در دورترین نقطه بقیع دفن شود و حسن در کنار رسول خدا؟! به خدا قسم، تا زمانی که من شمشیر به دست دارم، این هرگز نخواهد شد.»
🔻 وَ كَادَتِ اَلْفِتْنَةُ تَقَعُ، وَ عَائِشَةُ تَقُولُ: وَ اَللَّهِ، لاَ يَدْخُلُ دَارِي مَنْ أَكْرَهُ. فَقَالَ لَهَا اَلْحُسَيْنُ: هَذِهِ دَارُ رَسُولِ اَللَّهِ، وَ أَنْتِ حَشِيَّةٌ مِنْ تِسْعِ حَشَيَاتٍ خَلَّفَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ، وَ إِنَّمَا نَصِيبُكَ مِنَ اَلدَّارِ مَوْضِعُ قَدَمَيْكَ.
⚡️ و نزدیک بود که فتنهای واقع شود و عایشه میگفت: به خدا قسم، کسی را که دوست ندارم وارد خانه من نمیشود.
پس امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: «این خانه رسول خداست، و تو یک سهم از نُه سهمی هستی که رسول خدا به جا گذاشتند، و بهره تو از این خانه تنها به اندازه جای دو پایت است.»
🔻 فَأَرَادَ بَنُو هَاشِمٍ اَلْكَلاَمَ وَ حَمَلُوا اَلسِّلاَحَ، فَقَالَ اَلْحُسَيْنُ: اَللَّهَ اَللَّهَ، لاَ تَفْعَلُوا فَتُضَيِّعُوا وَصِيَّةَ أَخِي. وَ قَالَ لِعَائِشَةَ: وَ اَللَّهِ، لَوْ لاَ أَنَّهُ أَوْصَى إِلَيَّ أَلاَّ أُهْرِقَ فِيهِ مِحْجَمَةَ دَمٍ لَدَفَنْتُهُ هَاهُنَا وَ لَوْ رَغِمَ لِذَلِكَ أَنْفُكِ. وَ عَدَلَ بِهِ إِلَى اَلْبَقِيعِ فَدَفَنَهُ فِيهِ مَعَ اَلْغُرَبَاءِ.
⚡️ پس بنیهاشم خواستند سخن بگویند و سلاح برگرفتند. اما حسین فرمود: «خدا را! خدا را! چنین نکنید که وصیت برادرم را ضایع میکنید.» و به عایشه فرمود: «به خدا قسم، اگر او به من وصیت نکرده بود که در [ماجرای دفن] او به اندازه یک حجامت خون نریزم، هر آینه او را همینجا دفن میکردم، حتی اگر بینی تو به خاک مالیده میشد.» و با پیکر مطهر ایشان به سوی بقیع رفت و او را در آنجا با غریبان به خاک سپرد.
🔻 وَ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ: يَا حُمَيْرَاءُ، كَمْ لَنَا مِنْكِ؟! فَيَوْمٌ عَلَى جَمَلٍ، وَ يَوْمٌ عَلَى بَغْلٍ! فَقَالَتْ: إِنْ شَاءَ أَنْ يَكُونَ يَوْمٌ عَلَى جَمَلٍ، وَ يَوْمٌ عَلَى بَغْلٍ، وَ اَللَّهِ مَا يَدْخُلُ اَلْحَسَنُ دَارِي.
⚡️ و عبدالله بن عباس گفت: ای حمیراء، چقدر ما از تو [رنج] داریم؟! روزی بر شتر و روزی بر قاطر! پس [عایشه] گفت: اگر قرار است روزی بر شتر و روزی بر قاطر باشد، [باشد]! به خدا قسم حسن وارد خانه من نمیشود.
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 توطئه سیاسی و انگیزههای دنیوی: این روایت به روشنی ابعاد سیاسی شهادت امام حسن (علیه السلام) را آشکار میکند. اصرار معاویه بر قتل ایشان (هفتاد بار تلاش) و تطمیع جعده با وعدههای عظیم (ثروت، ملک و ازدواج با یزید)، نشاندهنده حذف یک مانع بزرگ برای موروثی کردن خلافت بود. در ادامه، استدلال مروان برای تحریک عایشه نیز کاملاً دنیوی و سیاسی است: «لَيَذْهَبَنَّ فَخْرُ أَبِيكَ وَ صَاحِبِهِ عُمَرَ»؛ او از غیرت دینی سخن نمیگوید، بلکه هشدار میدهد به «از دست رفتن افتخار تدفینشان کنار پیامبر»، و برتری جایگاه سیاسی غاصبانهای که برای خود ساخته بودند.
🔻 اولویت مطلق حفظ وحدت و جلوگیری از خونریزی: وصیت امام حسن (علیه السلام) اوج حکمت و دلسوزی ایشان برای امت اسلام است. سوگند دادن امام حسین (علیه السلام) به مقدسترین مقدسات (بِحَقِّ جَدِّكَ... وَ أَبِيكَ... وَ أُمِّكَ... وَ بِحَقِّي عَلَيْكَ) برای پرهیز از خونریزی (لاَ تُهْرِقْ فِيَّ مِحْجَمَةَ دَمٍ)، نشان میدهد که برای امام، حفظ انسجام و وحدت و جان مسلمانان و جلوگیری از فتنه، از هر امر دیگری، حتی محل دفنشان، بالاتر است. این وصیت، یک اصل استراتژیک برای رهبران الهی است.
🔻 دفاع قاطع از حقیقت، در عین خویشتنداری: عمل به وصیت امام به معنای سکوت در برابر باطل نیست. لذا امام حسین (علیه السلام) در اوج خویشتنداری، با صلابت به ادعای مالکیت عایشه بر خانه پیامبر (ص) پاسخ میدهند و جایگاه حقوقی او را به دقت مشخص میکنند: «این خانه رسول خداست، و سهم تو فقط یک نهم و به اندازه جای پایت است.» این پاسخ هم دفاع از حقیقت است و هم افشای ادعای بیاساس طرف مقابل.
همچنین ایشان روشن میکنند که اگر ملزم به وصیت برادر نبودند، با قدرت، حق خود را اجرا میکردند.
🔻 افشاگری چهرهها و مواضع: این واقعه تاریخی در این صحنه خاص، چهرهها و مواضع را برای تاریخ آشکار میکند. از یک سو، صبر، حکمت و پایبندی به عهد اهل بیت (علیهم السلام) قرار دارد و از سوی دیگر، تحریکگری مروان (رانده شده پیامبر)، تعصبات عایشه (که بر قاطر به جنگ میآید) و شمشیر کشیدن بنیامیه. کنایه ابن عباس (يَوْمٌ عَلَى جَمَلٍ، وَ يَوْمٌ عَلَى بَغْلٍ) و پاسخ متکبرانه عایشه، این تقابل را به وضوح ثبت کرده و حقانیت مظلومانه اهل بیت (علیهم السلام) را به اثبات میرساند.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 توطئه سیاسی و انگیزههای دنیوی: این روایت به روشنی ابعاد سیاسی شهادت امام حسن (علیه السلام) را آشکار میکند. اصرار معاویه بر قتل ایشان (هفتاد بار تلاش) و تطمیع جعده با وعدههای عظیم (ثروت، ملک و ازدواج با یزید)، نشاندهنده حذف یک مانع بزرگ برای موروثی کردن خلافت بود. در ادامه، استدلال مروان برای تحریک عایشه نیز کاملاً دنیوی و سیاسی است: «لَيَذْهَبَنَّ فَخْرُ أَبِيكَ وَ صَاحِبِهِ عُمَرَ»؛ او از غیرت دینی سخن نمیگوید، بلکه هشدار میدهد به «از دست رفتن افتخار تدفینشان کنار پیامبر»، و برتری جایگاه سیاسی غاصبانهای که برای خود ساخته بودند.
🔻 اولویت مطلق حفظ وحدت و جلوگیری از خونریزی: وصیت امام حسن (علیه السلام) اوج حکمت و دلسوزی ایشان برای امت اسلام است. سوگند دادن امام حسین (علیه السلام) به مقدسترین مقدسات (بِحَقِّ جَدِّكَ... وَ أَبِيكَ... وَ أُمِّكَ... وَ بِحَقِّي عَلَيْكَ) برای پرهیز از خونریزی (لاَ تُهْرِقْ فِيَّ مِحْجَمَةَ دَمٍ)، نشان میدهد که برای امام، حفظ انسجام و وحدت و جان مسلمانان و جلوگیری از فتنه، از هر امر دیگری، حتی محل دفنشان، بالاتر است. این وصیت، یک اصل استراتژیک برای رهبران الهی است.
🔻 دفاع قاطع از حقیقت، در عین خویشتنداری: عمل به وصیت امام به معنای سکوت در برابر باطل نیست. لذا امام حسین (علیه السلام) در اوج خویشتنداری، با صلابت به ادعای مالکیت عایشه بر خانه پیامبر (ص) پاسخ میدهند و جایگاه حقوقی او را به دقت مشخص میکنند: «این خانه رسول خداست، و سهم تو فقط یک نهم و به اندازه جای پایت است.» این پاسخ هم دفاع از حقیقت است و هم افشای ادعای بیاساس طرف مقابل.
همچنین ایشان روشن میکنند که اگر ملزم به وصیت برادر نبودند، با قدرت، حق خود را اجرا میکردند.
🔻 افشاگری چهرهها و مواضع: این واقعه تاریخی در این صحنه خاص، چهرهها و مواضع را برای تاریخ آشکار میکند. از یک سو، صبر، حکمت و پایبندی به عهد اهل بیت (علیهم السلام) قرار دارد و از سوی دیگر، تحریکگری مروان (رانده شده پیامبر)، تعصبات عایشه (که بر قاطر به جنگ میآید) و شمشیر کشیدن بنیامیه. کنایه ابن عباس (يَوْمٌ عَلَى جَمَلٍ، وَ يَوْمٌ عَلَى بَغْلٍ) و پاسخ متکبرانه عایشه، این تقابل را به وضوح ثبت کرده و حقانیت مظلومانه اهل بیت (علیهم السلام) را به اثبات میرساند.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
منشور_پیروزی_تفسیر_آیه_به_آیه_سوره_فتح.pdf
1.6 MB
🔸 منشور پیروزی در نبرد با اسرائیل
🔻تفسیر روان و آیهبهآیه #سوره_فتح
✅ برگرفته از دروس #استاد_عابدینی
➖در کوران فتنههای آخرالزمان و در میانه نبرد حق و باطل، آیا راهی برای تشخیص و نقشهای برای پیروزی وجود دارد؟ قرآن کریم، در سوره مبارکه «فتح»، این نقشه راه را برای همیشه تاریخ ترسیم کرده است.
➖این گفتار، با نگاهی عمیق به منطق «فتح مبین» و «نصر عزیز» که در صلح حدیبیه تجلی یافت، نشان میدهد که چگونه همین سنتها امروز در مصاف جبهه مقاومت با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی در حال تکرار است. در روزگاری که مفهوم «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» در برابر دشمنان اسلام معنایی دوباره مییابد و «سکینه الهی» بر قلب مجاهدان نازل میشود، بازخوانی سوره فتح، چراغ راهی برای درک پیروزیهای آینده و آمادگی برای «فتح نهایی» است.
🗂 پرونده ویژه تفسیر سوره فتح
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
🔻تفسیر روان و آیهبهآیه #سوره_فتح
✅ برگرفته از دروس #استاد_عابدینی
➖در کوران فتنههای آخرالزمان و در میانه نبرد حق و باطل، آیا راهی برای تشخیص و نقشهای برای پیروزی وجود دارد؟ قرآن کریم، در سوره مبارکه «فتح»، این نقشه راه را برای همیشه تاریخ ترسیم کرده است.
➖این گفتار، با نگاهی عمیق به منطق «فتح مبین» و «نصر عزیز» که در صلح حدیبیه تجلی یافت، نشان میدهد که چگونه همین سنتها امروز در مصاف جبهه مقاومت با استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی در حال تکرار است. در روزگاری که مفهوم «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» در برابر دشمنان اسلام معنایی دوباره مییابد و «سکینه الهی» بر قلب مجاهدان نازل میشود، بازخوانی سوره فتح، چراغ راهی برای درک پیروزیهای آینده و آمادگی برای «فتح نهایی» است.
🗂 پرونده ویژه تفسیر سوره فتح
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 چهارده حدیث در بیان عرضه اعمال بر پیامبر و امامان (علیهم السلام)
🔸
جامع الاحادیث
---
روایت اول
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/104483
الکافي، ج ۱، ص ۲۱۹
قائل: امام صادق (علیه السلام)
🔻 عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَی، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «مَا لَكُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله)؟»
⚡️ از سماعه از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که شنیدم ایشان میفرمودند: «شما را چه شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را اندوهگین میسازید؟»
🔻 فقَالَ لَهُ رَجُلٌ: كَيْفَ نَسُوؤُهُ؟
⚡️ مردی به ایشان عرض کرد: چگونه ایشان را اندوهگین میکنیم؟
🔻 فقَالَ: «أَمَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيْهِ، فَإِذَا رَأَی فِيهَا مَعْصِيَةً سَاءَهُ ذَلِكَ، فَلاَ تَسُوءُوا رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ سُرُّوهُ».
⚡️ فرمود: «آیا نمیدانید که اعمال شما بر ایشان عرضه میشود؟ پس هرگاه در آن گناهی ببینند، آن ایشان را ناراحت میکند. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را اندوهگین نسازید و ایشان را مسرور و شادمان کنید.»
🔸🔸🔸
روایت دوم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233255
معاني الأخبار، ج ۱، ص ۳۹۲
قائل: امام صادق (علیه السلام)، پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 ...عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام): إِنَّ أَبَا اَلْخَطَّابِ كَانَ يَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) تُعْرَضُ عَلَيْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ كُلَّ خَمِيسٍ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ: «لَيْسَ هَكَذَا، وَ لَكِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) تُعْرَضُ عَلَيْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ كُلَّ صَبَاحٍ، أَبْرَارِهَا وَ فُجَّارِهَا، فَاحْذَرُوا، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» (التوبة: ۱۰۵)» وَ سَكَتَ. قَالَ أَبُو بَصِيرٍ: إِنَّمَا عَنَى اَلْأَئِمَّةَ (عليهم السلام).
⚡️ ... از ابوبصیر روایت شده که گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ابوالخطاب میگفت که اعمال امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هر پنجشنبه بر ایشان عرضه میشود؟ پس امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اینگونه نیست؛ بلکه اعمال امت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، هر صبح بر ایشان عرضه میشود، چه اعمال نیکوکاران و چه بدکاران. پس بر حذر باشید! و این همان سخن خداوند عز و جل است که میفرماید: «و بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»» و سکوت کردند. ابوبصیر گوید: منظور ایشان از «مؤمنان»، همانا ائمه (علیهم السلام) بود.
🔸🔸🔸
روایت سوم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300940
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۴
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ (عليه السلام) قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ إِنَّ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارَهَا وَ فُجَّارَهَا فَاحْذَرُوا.
⚡️ ... از اباالحسن (امام رضا علیه السلام) روایت شده که درباره سخن خداوند عز و جل «عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید» سؤال شد، فرمودند: همانا اعمال بندگان، هر صبح بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرضه میشود، چه اعمال نیکوکاران و چه بدکاران. پس بر حذر باشید.
🔸
#حدیث
🔸 چهارده حدیث در بیان عرضه اعمال بر پیامبر و امامان (علیهم السلام)
🔸
جامع الاحادیث
---
روایت اول
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/104483
الکافي، ج ۱، ص ۲۱۹
قائل: امام صادق (علیه السلام)
🔻 عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَی، عَنْ سَمَاعَةَ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «مَا لَكُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله)؟»
⚡️ از سماعه از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که شنیدم ایشان میفرمودند: «شما را چه شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را اندوهگین میسازید؟»
🔻 فقَالَ لَهُ رَجُلٌ: كَيْفَ نَسُوؤُهُ؟
⚡️ مردی به ایشان عرض کرد: چگونه ایشان را اندوهگین میکنیم؟
🔻 فقَالَ: «أَمَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيْهِ، فَإِذَا رَأَی فِيهَا مَعْصِيَةً سَاءَهُ ذَلِكَ، فَلاَ تَسُوءُوا رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ سُرُّوهُ».
⚡️ فرمود: «آیا نمیدانید که اعمال شما بر ایشان عرضه میشود؟ پس هرگاه در آن گناهی ببینند، آن ایشان را ناراحت میکند. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را اندوهگین نسازید و ایشان را مسرور و شادمان کنید.»
🔸🔸🔸
روایت دوم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233255
معاني الأخبار، ج ۱، ص ۳۹۲
قائل: امام صادق (علیه السلام)، پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 ...عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام): إِنَّ أَبَا اَلْخَطَّابِ كَانَ يَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) تُعْرَضُ عَلَيْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ كُلَّ خَمِيسٍ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ: «لَيْسَ هَكَذَا، وَ لَكِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) تُعْرَضُ عَلَيْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ كُلَّ صَبَاحٍ، أَبْرَارِهَا وَ فُجَّارِهَا، فَاحْذَرُوا، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» (التوبة: ۱۰۵)» وَ سَكَتَ. قَالَ أَبُو بَصِيرٍ: إِنَّمَا عَنَى اَلْأَئِمَّةَ (عليهم السلام).
⚡️ ... از ابوبصیر روایت شده که گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ابوالخطاب میگفت که اعمال امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هر پنجشنبه بر ایشان عرضه میشود؟ پس امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اینگونه نیست؛ بلکه اعمال امت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، هر صبح بر ایشان عرضه میشود، چه اعمال نیکوکاران و چه بدکاران. پس بر حذر باشید! و این همان سخن خداوند عز و جل است که میفرماید: «و بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»» و سکوت کردند. ابوبصیر گوید: منظور ایشان از «مؤمنان»، همانا ائمه (علیهم السلام) بود.
🔸🔸🔸
روایت سوم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300940
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۴
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ (عليه السلام) قَالَ: سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ إِنَّ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارَهَا وَ فُجَّارَهَا فَاحْذَرُوا.
⚡️ ... از اباالحسن (امام رضا علیه السلام) روایت شده که درباره سخن خداوند عز و جل «عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید» سؤال شد، فرمودند: همانا اعمال بندگان، هر صبح بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرضه میشود، چه اعمال نیکوکاران و چه بدکاران. پس بر حذر باشید.
🔸
🔸🔸🔸
روایت چهارم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/229535
بحار الأنوار، ج ۱۷، ص ۱۴۴
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 ...عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْخُدْرِيِّ: أَنَّ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ قَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَدِدْتُ أَنَّكَ عُمِّرْتَ فِينَا عُمُرَ نُوحٍ (عليه السلام) فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) يَا عَمَّارُ حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ وَ وَفَاتِي لَيْسَ بِشَرٍّ لَكُمْ أَمَّا فِي حَيَاتِي فَتُحْدِثُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ لَكُمْ وَ أَمَّا بَعْدَ وَفَاتِي فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ أَحْسِنُوا اَلصَّلاَةَ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي وَ إِنَّكُمْ تُعْرَضُونَ عَلَيَّ بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ وَ أَنْسَابِكُمْ وَ قَبَائِلِكُمْ فَإِنْ يَكُنْ خَيْراً حَمِدْتُ اَللَّهَ وَ إِنْ يَكُنْ سِوَى ذَلِكَ اِسْتَغْفَرْتُ اَللَّهَ لَكُمْ فَقَالَ اَلْمُنَافِقُونَ وَ اَلشُّكَّاكُ وَ اَلَّذِينَ فِي قَلْبِهِمْ مَرَضٌ يَزْعُمُ أَنَّ اَلْأَعْمَالَ تُعْرَضُ عَلَيْهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ بِأَسْمَاءِ اَلرِّجَالِ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ أَنْسَابِهِمْ إِلَى قَبَائِلِهِمْ إِنَّ هَذَا لَهُوَ اَلْإِفْكُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى: «قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» فَقِيلَ لَهُ وَ مَنِ اَلْمُؤْمِنُونَ قَالَ عَامَّةٌ وَ خَاصَّةٌ أَمَّا اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ «وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» فَهُمْ آلُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ قَالَ «وَ سَتُرَدُّونَ إِلىٰ عٰالِمِ اَلْغَيْبِ وَ اَلشَّهٰادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» مِنْ طَاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ.
⚡️ ... از ابیسعید خدری روایت شده است: عمار بن یاسر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: دوست داشتم شما به اندازه عمر نوح (علیه السلام) در میان ما عمر میکردید. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای عمار، زندگی من برای شما خیر است و وفات من نیز برایتان شر نیست. اما در زندگیام، شما [خطا] میکنید و من برایتان از خدا طلب آمرزش میکنم. و اما پس از وفاتم، تقوای الهی پیشه کنید و بر من و اهل بیتم به نیکی صلوات بفرستید. و همانا شما با نامهایتان و نام پدرانتان و نَسَبها و قبایلتان بر من عرضه میشوید. پس اگر [عملتان] خیر باشد، خدا را ستایش میکنم و اگر غیر از آن باشد، برایتان از خدا طلب آمرزش میکنم. پس منافقان و شکاکان و کسانی که در دلهایشان بیماری است گفتند: «او گمان میکند که اعمال پس از وفاتش با نام مردان و نام پدران و نسبهایشان تا قبایلشان بر او عرضه میشود! این جز دروغی بزرگ نیست!» پس خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید». از ایشان پرسیده شد: «مؤمنان» چه کسانی هستند؟ فرمود: عام و خاص دارند؛ اما آن «مؤمنان» که خدا فرموده، آنان آل محمد هستند. سپس فرمود: «و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده میشوید، پس شما را از آنچه از طاعت و معصیت عمل میکردید، آگاه میسازد».
🔸🔸🔸
روایت پنجم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300947
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۵
قائل: امام باقر (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْأَعْمَالِ هَلْ تُعْرَضُ عَلَى اَلنَّبِيِّ قَالَ مَا فِيهِ شَكٌّ قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اَللَّهِ تَعَالَى «اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ إِنَّهُمْ شُهُودُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ.
⚡️ ... از محمد بن مسلم روایت شده که گفت: از ایشان (امام باقر علیه السلام) پرسیدم آیا اعمال بر پیامبر عرضه میشود؟ فرمود: در آن شکی نیست. عرض کردم: نظرتان درباره این سخن خداوند متعال چیست که «عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟ فرمود: همانا ایشان (پیامبر و مؤمنان خاص) گواهان خدا در زمین او هستند.
🔸
روایت چهارم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/229535
بحار الأنوار، ج ۱۷، ص ۱۴۴
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 ...عَنْ أَبِي سَعِيدٍ اَلْخُدْرِيِّ: أَنَّ عَمَّارَ بْنَ يَاسِرٍ قَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَدِدْتُ أَنَّكَ عُمِّرْتَ فِينَا عُمُرَ نُوحٍ (عليه السلام) فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) يَا عَمَّارُ حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ وَ وَفَاتِي لَيْسَ بِشَرٍّ لَكُمْ أَمَّا فِي حَيَاتِي فَتُحْدِثُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ لَكُمْ وَ أَمَّا بَعْدَ وَفَاتِي فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ أَحْسِنُوا اَلصَّلاَةَ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي وَ إِنَّكُمْ تُعْرَضُونَ عَلَيَّ بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ وَ أَنْسَابِكُمْ وَ قَبَائِلِكُمْ فَإِنْ يَكُنْ خَيْراً حَمِدْتُ اَللَّهَ وَ إِنْ يَكُنْ سِوَى ذَلِكَ اِسْتَغْفَرْتُ اَللَّهَ لَكُمْ فَقَالَ اَلْمُنَافِقُونَ وَ اَلشُّكَّاكُ وَ اَلَّذِينَ فِي قَلْبِهِمْ مَرَضٌ يَزْعُمُ أَنَّ اَلْأَعْمَالَ تُعْرَضُ عَلَيْهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ بِأَسْمَاءِ اَلرِّجَالِ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ أَنْسَابِهِمْ إِلَى قَبَائِلِهِمْ إِنَّ هَذَا لَهُوَ اَلْإِفْكُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى: «قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» فَقِيلَ لَهُ وَ مَنِ اَلْمُؤْمِنُونَ قَالَ عَامَّةٌ وَ خَاصَّةٌ أَمَّا اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ «وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» فَهُمْ آلُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ قَالَ «وَ سَتُرَدُّونَ إِلىٰ عٰالِمِ اَلْغَيْبِ وَ اَلشَّهٰادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» مِنْ طَاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ.
⚡️ ... از ابیسعید خدری روایت شده است: عمار بن یاسر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کرد: دوست داشتم شما به اندازه عمر نوح (علیه السلام) در میان ما عمر میکردید. پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ای عمار، زندگی من برای شما خیر است و وفات من نیز برایتان شر نیست. اما در زندگیام، شما [خطا] میکنید و من برایتان از خدا طلب آمرزش میکنم. و اما پس از وفاتم، تقوای الهی پیشه کنید و بر من و اهل بیتم به نیکی صلوات بفرستید. و همانا شما با نامهایتان و نام پدرانتان و نَسَبها و قبایلتان بر من عرضه میشوید. پس اگر [عملتان] خیر باشد، خدا را ستایش میکنم و اگر غیر از آن باشد، برایتان از خدا طلب آمرزش میکنم. پس منافقان و شکاکان و کسانی که در دلهایشان بیماری است گفتند: «او گمان میکند که اعمال پس از وفاتش با نام مردان و نام پدران و نسبهایشان تا قبایلشان بر او عرضه میشود! این جز دروغی بزرگ نیست!» پس خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید». از ایشان پرسیده شد: «مؤمنان» چه کسانی هستند؟ فرمود: عام و خاص دارند؛ اما آن «مؤمنان» که خدا فرموده، آنان آل محمد هستند. سپس فرمود: «و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده میشوید، پس شما را از آنچه از طاعت و معصیت عمل میکردید، آگاه میسازد».
🔸🔸🔸
روایت پنجم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300947
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۵
قائل: امام باقر (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْأَعْمَالِ هَلْ تُعْرَضُ عَلَى اَلنَّبِيِّ قَالَ مَا فِيهِ شَكٌّ قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اَللَّهِ تَعَالَى «اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ إِنَّهُمْ شُهُودُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ.
⚡️ ... از محمد بن مسلم روایت شده که گفت: از ایشان (امام باقر علیه السلام) پرسیدم آیا اعمال بر پیامبر عرضه میشود؟ فرمود: در آن شکی نیست. عرض کردم: نظرتان درباره این سخن خداوند متعال چیست که «عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟ فرمود: همانا ایشان (پیامبر و مؤمنان خاص) گواهان خدا در زمین او هستند.
🔸
🔸🔸🔸
روایت ششم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300967
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۹
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ اَلزَّيَّاتِ ... قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي قَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اَللَّهِ «قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ».⚡️ ... از عبدالله بن ابان زیات روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و خانوادهام دعا کنید. فرمود: «مگر من این کار را نمیکنم؟ به خدا قسم همانا اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه میشود.» راوی گوید: من این مطلب را بزرگ شمردم (و شگفتزده شدم). پس امام فرمود: «آیا کتاب خدا را نمیخوانی که میفرماید: «بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟»
🔸🔸🔸
روایت هفتم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/181487
تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۱۶، ص ۱۱۴
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِمَوَالِيكَ فَقَالَ «وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِضُ أَعْمَالَهُمْ عَلَى اَللَّهِ فِي كُلِّ خَمِيسٍ».
⚡️ ... از عبدالله بن ابان روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و شیعیانتان دعا کنید. پس فرمود: «به خدا قسم من اعمال آنان را هر پنجشنبه بر خدا عرضه میکنم».
🔸🔸🔸
روایت هشتم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300975
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۳۰
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ سَأَلُونِي أَنْ تَدْعُوَ اَللَّهَ لَهُمْ فَقَالَ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ أَعْمَالُهُمْ.
⚡️ ... از عبدالله بن ابان روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: گروهی از شیعیانتان از من خواستهاند که از شما بخواهم برایشان دعا کنید. پس فرمود: «به خدا قسم، همانا هر روز اعمالشان بر من عرضه میشود.»
🔸
روایت ششم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300967
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۲۹
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ اَلزَّيَّاتِ ... قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي قَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اَللَّهِ «قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ».⚡️ ... از عبدالله بن ابان زیات روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و خانوادهام دعا کنید. فرمود: «مگر من این کار را نمیکنم؟ به خدا قسم همانا اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه میشود.» راوی گوید: من این مطلب را بزرگ شمردم (و شگفتزده شدم). پس امام فرمود: «آیا کتاب خدا را نمیخوانی که میفرماید: «بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟»
🔸🔸🔸
روایت هفتم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/181487
تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج ۱۶، ص ۱۱۴
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِمَوَالِيكَ فَقَالَ «وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِضُ أَعْمَالَهُمْ عَلَى اَللَّهِ فِي كُلِّ خَمِيسٍ».
⚡️ ... از عبدالله بن ابان روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و شیعیانتان دعا کنید. پس فرمود: «به خدا قسم من اعمال آنان را هر پنجشنبه بر خدا عرضه میکنم».
🔸🔸🔸
روایت هشتم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/300975
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام، ج ۱، ص ۴۳۰
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) إِنَّ قَوْماً مِنْ مَوَالِيكَ سَأَلُونِي أَنْ تَدْعُوَ اَللَّهَ لَهُمْ فَقَالَ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ أَعْمَالُهُمْ.
⚡️ ... از عبدالله بن ابان روایت شده که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: گروهی از شیعیانتان از من خواستهاند که از شما بخواهم برایشان دعا کنید. پس فرمود: «به خدا قسم، همانا هر روز اعمالشان بر من عرضه میشود.»
🔸
🔸🔸🔸
روایت نهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/104484
الکافي، ج ۱، ص ۲۱۹
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ اَلزَّيَّاتِ ... قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ هُوَ وَ اَللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام).
⚡️ ... از عبدالله بن ابان زیات روایت شده ... که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و خانوادهام دعا کنید. فرمود: «مگر من این کار را نمیکنم؟ به خدا قسم همانا اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه میشود.» راوی گوید: من این مطلب را بزرگ شمردم (و شگفتزده شدم). پس امام به من فرمود: «آیا کتاب خداوند عز و جل را نمیخوانی که میفرماید: «و بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟» سپس فرمود: «او (مصداق اتم مؤمنون) به خدا قسم علی بن ابیطالب (علیه السلام) است.»
🔸🔸🔸
روایت دهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/362369
بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۲۹
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): مَا مِنْ إِثْنَيْنِ وَ لاَ خَمِيسٍ إِلاَّ تُرْفَعُ فِيهِ اَلْأَعْمَالُ إِلاَّ عَمَلَ اَلْمَقَادِيرِ.
⚡️ و با اسنادش از ابوایوب روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هیچ دوشنبه و پنجشنبهای نیست مگر آنکه اعمال در آن [به پیشگاه الهی] بالا برده میشود، مگر عمل مربوط به تقدیرات.
🔸🔸🔸
روایت یازدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/205381
بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۲۹
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 وَ مِنْهُ، نَقْلاً مِنْ كِتَابِ اَلْأَزْمِنَةِ لِمُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلْمَرْزُبَانِيِّ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) يَصُومُ اَلْإِثْنَيْنِ وَ اَلْخَمِيسَ فَقِيلَ لَهُ لِمَ ذَلِكَ فَقَالَ (صلى الله عليه و آله) إِنَّ اَلْأَعْمَالَ تُرْفَعُ فِي كُلِّ إِثْنَيْنِ وَ خَمِيسٍ فَأُحِبُّ أَنْ تُرْفَعَ عَمَلِي وَ أَنَا صَائِمٌ.
⚡️ و از آن کتاب، به نقل از کتاب «الازمنة» نوشته محمد بن عمران مرزبانی آمده است که گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفتند. به ایشان گفته شد: چرا؟ پس فرمودند (صلی الله علیه و آله): همانا اعمال در هر دوشنبه و پنجشنبه [به پیشگاه الهی] بالا برده میشود، و من دوست دارم که عملم در حالی که روزهدار هستم بالا برده شود.
🔸
روایت نهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/104484
الکافي، ج ۱، ص ۲۱۹
قائل: امام رضا (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبَانٍ اَلزَّيَّاتِ ... قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (عليه السلام) اُدْعُ اَللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اَللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَيَرَى اَللّٰهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ» قَالَ هُوَ وَ اَللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام).
⚡️ ... از عبدالله بن ابان زیات روایت شده ... که گفت: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: برای من و خانوادهام دعا کنید. فرمود: «مگر من این کار را نمیکنم؟ به خدا قسم همانا اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه میشود.» راوی گوید: من این مطلب را بزرگ شمردم (و شگفتزده شدم). پس امام به من فرمود: «آیا کتاب خداوند عز و جل را نمیخوانی که میفرماید: «و بگو: عمل کنید! پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنان، عمل شما را خواهند دید»؟» سپس فرمود: «او (مصداق اتم مؤمنون) به خدا قسم علی بن ابیطالب (علیه السلام) است.»
🔸🔸🔸
روایت دهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/362369
بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۲۹
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله): مَا مِنْ إِثْنَيْنِ وَ لاَ خَمِيسٍ إِلاَّ تُرْفَعُ فِيهِ اَلْأَعْمَالُ إِلاَّ عَمَلَ اَلْمَقَادِيرِ.
⚡️ و با اسنادش از ابوایوب روایت کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هیچ دوشنبه و پنجشنبهای نیست مگر آنکه اعمال در آن [به پیشگاه الهی] بالا برده میشود، مگر عمل مربوط به تقدیرات.
🔸🔸🔸
روایت یازدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/205381
بحار الأنوار، ج ۵، ص ۳۲۹
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 وَ مِنْهُ، نَقْلاً مِنْ كِتَابِ اَلْأَزْمِنَةِ لِمُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ اَلْمَرْزُبَانِيِّ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) يَصُومُ اَلْإِثْنَيْنِ وَ اَلْخَمِيسَ فَقِيلَ لَهُ لِمَ ذَلِكَ فَقَالَ (صلى الله عليه و آله) إِنَّ اَلْأَعْمَالَ تُرْفَعُ فِي كُلِّ إِثْنَيْنِ وَ خَمِيسٍ فَأُحِبُّ أَنْ تُرْفَعَ عَمَلِي وَ أَنَا صَائِمٌ.
⚡️ و از آن کتاب، به نقل از کتاب «الازمنة» نوشته محمد بن عمران مرزبانی آمده است که گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفتند. به ایشان گفته شد: چرا؟ پس فرمودند (صلی الله علیه و آله): همانا اعمال در هر دوشنبه و پنجشنبه [به پیشگاه الهی] بالا برده میشود، و من دوست دارم که عملم در حالی که روزهدار هستم بالا برده شود.
🔸
🔸🔸🔸
روایت دوازدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233240
بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۳۵
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 روى أصحابنا: أن أعمال الأمة تعرض على النّبيّ (صلّى اللّه عليه و آله) في كل إثنين و خميس فيعرفها و كذلك تعرض على أئمة الهدى (عليهم السلام) فيعرفونها.
⚡️ اصحاب ما روایت کردهاند: که اعمال امت در هر دوشنبه و پنجشنبه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرضه میشود و ایشان از آنها آگاه میگردند، و همچنین بر ائمه هدی (علیهم السلام) عرضه میشود و آنان نیز از آن آگاه میشوند.
🔸🔸🔸
روایت سیزدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/346597
الغيبة (للطوسی)، ج ۱، ص ۳۸۷
قائل: امام صادق (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَمْراً عَرَضَهُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) ثُمَّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) وَ سَائِرِ اَلْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ يَنْتَهِيَ إِلَى صَاحِبِ اَلزَّمَانِ (عليه السلام) ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى اَلدُّنْيَا وَ إِذَا أَرَادَ اَلْمَلاَئِكَةُ أَنْ يَرْفَعُوا إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَمَلاً عُرِضَ عَلَى صَاحِبِ اَلزَّمَانِ (عليه السلام) ثُمَّ يَخْرُجُ عَلَى وَاحِدٍ بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ يُعْرَضَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) ثُمَّ يُعْرَضُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا نَزَلَ مِنَ اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا عُرِجَ إِلَى اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا اِسْتَغْنَوْا عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ طَرْفَةَ عَيْنٍ.
⚡️ ... از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: هرگاه خداوند امری را اراده کند، آن را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، سپس بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سایر ائمه، یکی پس از دیگری عرضه میکند تا به صاحب الزمان (علیه السلام) برسد و سپس به دنیا صادر میشود. و هرگاه فرشتگان بخواهند عملی را به سوی خداوند عز و جل بالا ببرند، آن را بر صاحب الزمان (علیه السلام) عرضه میکنند، سپس [از طریق ایشان] بر یکی پس از دیگری [از ائمه] تا آنکه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرضه شود و سپس بر خداوند عز و جل عرضه گردد. پس آنچه از جانب خدا نازل میشود به دست ایشان است و آنچه به سوی خدا بالا میرود (عروج میکند) به دست ایشان است و ایشان به اندازه یک چشم بر هم زدن از خداوند عز و جل بینیاز نیستند.
🔸🔸🔸
روایت چهاردهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233267
بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۴۳
قائل: امام صادق (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ: إِنَّ اَلْأَعْمَالَ تُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ خَمِيسٍ فَإِذَا كَانَ اَلْهِلاَلُ أُكْمِلَتْ فَإِذَا كَانَ اَلنِّصْفُ مِنْ شَعْبَانَ عُرِضَتْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ عَلَى عَلِيٍّ (عليه السلام) ثُمَّ يُنْسَخُ فِي اَلذِّكْرِ اَلْحَكِيمِ.
⚡️ ... از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: همانا اعمال در هر پنجشنبه بر من عرضه میشود، پس چون هلال ماه [نو] شود، کامل میگردد. پس چون نیمه شعبان فرا رسد، بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و بر علی (علیه السلام) عرضه میشود و سپس در «ذکر حکیم» (لوح محفوظ) نسخه برداری (ثبت نهایی) میشود.
🔸
روایت دوازدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233240
بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۳۵
قائل: پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
🔻 روى أصحابنا: أن أعمال الأمة تعرض على النّبيّ (صلّى اللّه عليه و آله) في كل إثنين و خميس فيعرفها و كذلك تعرض على أئمة الهدى (عليهم السلام) فيعرفونها.
⚡️ اصحاب ما روایت کردهاند: که اعمال امت در هر دوشنبه و پنجشنبه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرضه میشود و ایشان از آنها آگاه میگردند، و همچنین بر ائمه هدی (علیهم السلام) عرضه میشود و آنان نیز از آن آگاه میشوند.
🔸🔸🔸
روایت سیزدهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/346597
الغيبة (للطوسی)، ج ۱، ص ۳۸۷
قائل: امام صادق (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَمْراً عَرَضَهُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) ثُمَّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) وَ سَائِرِ اَلْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ يَنْتَهِيَ إِلَى صَاحِبِ اَلزَّمَانِ (عليه السلام) ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى اَلدُّنْيَا وَ إِذَا أَرَادَ اَلْمَلاَئِكَةُ أَنْ يَرْفَعُوا إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَمَلاً عُرِضَ عَلَى صَاحِبِ اَلزَّمَانِ (عليه السلام) ثُمَّ يَخْرُجُ عَلَى وَاحِدٍ بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ يُعْرَضَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) ثُمَّ يُعْرَضُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا نَزَلَ مِنَ اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا عُرِجَ إِلَى اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا اِسْتَغْنَوْا عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ طَرْفَةَ عَيْنٍ.
⚡️ ... از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: هرگاه خداوند امری را اراده کند، آن را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، سپس بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سایر ائمه، یکی پس از دیگری عرضه میکند تا به صاحب الزمان (علیه السلام) برسد و سپس به دنیا صادر میشود. و هرگاه فرشتگان بخواهند عملی را به سوی خداوند عز و جل بالا ببرند، آن را بر صاحب الزمان (علیه السلام) عرضه میکنند، سپس [از طریق ایشان] بر یکی پس از دیگری [از ائمه] تا آنکه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرضه شود و سپس بر خداوند عز و جل عرضه گردد. پس آنچه از جانب خدا نازل میشود به دست ایشان است و آنچه به سوی خدا بالا میرود (عروج میکند) به دست ایشان است و ایشان به اندازه یک چشم بر هم زدن از خداوند عز و جل بینیاز نیستند.
🔸🔸🔸
روایت چهاردهم
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/233267
بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۴۳
قائل: امام صادق (علیه السلام)
🔻 ...عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ: إِنَّ اَلْأَعْمَالَ تُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ خَمِيسٍ فَإِذَا كَانَ اَلْهِلاَلُ أُكْمِلَتْ فَإِذَا كَانَ اَلنِّصْفُ مِنْ شَعْبَانَ عُرِضَتْ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ (صلى الله عليه و آله) وَ عَلَى عَلِيٍّ (عليه السلام) ثُمَّ يُنْسَخُ فِي اَلذِّكْرِ اَلْحَكِيمِ.
⚡️ ... از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود: همانا اعمال در هر پنجشنبه بر من عرضه میشود، پس چون هلال ماه [نو] شود، کامل میگردد. پس چون نیمه شعبان فرا رسد، بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و بر علی (علیه السلام) عرضه میشود و سپس در «ذکر حکیم» (لوح محفوظ) نسخه برداری (ثبت نهایی) میشود.
🔸
🔸🔸🔸
🔸مهمترین نکات احادیث:
🔻 اصل قرآنی عرضه اعمال و تفسیر "المؤمنون": این مجموعه روایات، اصل اعتقادی «عرضه اعمال» را بر پایه آیه ۱۰۵ سوره توبه «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» استوار میکنند. روایات به روشنی تبیین میکنند که منظور از «المؤمنون» در این آیه، نه عموم مؤمنان، بلکه مصداق اکمل و خاص آن یعنی ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند که به عنوان «شُهُودُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ» (گواهان خدا در زمینش) بر اعمال انسانها نظارت دارند (احادیث ۲، ۴، ۵، ۶، ۹).
🔻 پیوند عاطفی و استغفار معصومین: این نظارت صرفاً یک مشاهده خشک و بیاثر نیست، بلکه با پیوندی عمیق همراه است. اعمال نیک بندگان موجب سرور و شادمانی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) میشود و گناهان، ایشان را اندوهگین میسازد (حدیث ۱). این آگاهی، انگیزه دائمی آنان برای دعا و طلب آمرزش است؛ چه در حیات ظاهری پیامبر (ص) و چه پس از آن، ایشان و اوصیاءشان برای گناهکاران امت استغفار میکنند (حدیث ۴، ۶).
🔻 زمانبندیهای مختلف در مراتب عرضه اعمال: روایات زمانهای متعددی را برای عرضه اعمال ذکر میکنند که میتوان آنها را به صورت سطوح مختلفی از مراتب عرضهی صفحهی نفوس و اعمال (از اعمال جزئی تا رویکرد و حرکت کلی و شاکله وجودی) در نظر گرفت:
* عرضه آنی و روزانه: نظارت دائمی و مستمر امام هر عصر بر اعمال شیعیان (كُلَّ صَبَاحٍ، كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ).
* عرضه هفتگی: گزارشهای دورهای در روزهای دوشنبه و پنجشنبه که بر پیامبر (ص) و همه ائمه (ع) و در پیشگاه الهی عرضه میشود. روزه گرفتن پیامبر (ص) در این دو روز هم، نشاندهنده اهمیت ویژه این عرضه هفتگی است (احادیث ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴).
* عرضه ماهانه و سالانه: جمعبندی کلیتر در ابتدای هر ماه و یک عرضه جامع و نهایی در نیمه شعبان که پس از آن، کتاب اعمال در لوح محفوظ الهی ثبت میگردد (حدیث ۱۴).
✅ #استاد_عابدینی در مورد «مراتب عرضهی اعمال» میفرمایند:
این موضوع که می فرمایند عرضه اعمال انسان پنجشنبه ها انجام میشود، و یا میفرمایند مثلا در سال بعضی از شبهای سال، یا هر روز از سال ، یا دوشنبه و پنجشنبه هر هفته انجام می شود و یا بعضی از شبها و بعضی از روزها را می فرمایند اینها از باب مراتب عرضه اعمال است. مراتب عرضه چنانچه در شبهای قدر هم هست که مراتب تقدیر و تأیید و تنفیذ و امضای حکم مقدرات در آنجا اتفاق می افتد. در عرضه اعمال هم مراتبی است گاهی جملةً عرضه میشوند، گاهی تک تک عرضه میشوند، گاهی اعمال خاص و ویژه ای عرضه میشوند، و... همه اینها در حقیقت مراتب عرضه اعمال می باشند و تعارض و تهافتی با همدیگر ندارند و همگی با این بیان «مراتب عرضه اعمال» قابل جمعاند.
🔻 همچنین، هر کدام از این «عرضه اعمال»ها که لحظه به لحظه زمانهایش متفاوت میشود «مراتب تثبیتِ عمل» هم پیدا می کنند یعنی آنجایی که اعمال انسان صبح به صبح عرضه می شود یا لحظه به لحظه عرضه می شود، این شخص ممکن است قبل از این که موعد عرضه هفتگی اعمالش بشود توبه کند و آن اعمال بدش را جبرانش بکند، و اگر جبران بکند این بار در عرضهی هفتگی عملش میتواند در آن مرتبه، بصورت توبه کرده، جور دیگری (متفاوت ار عرضهی هر صبح و هر لحظه) عرضه بشود.
پس با این بیان، خطاها و گناهان قابل جبران است، یعنی، در عرضهی اعمالمان هم فرصت و مراحلی را برای جبران کردن برای ما قرار داده اند.
🌐 (کتاب پیدای پنهان؛ عرضه اعمال بر امام (ع)، ص٣٣ و ١١۷)
🔻 اهل بیت (ع)؛ واسطههای فیض و مجاری علم الهی: حدیث سیزدهم، این باور را در یک چارچوب کیهانی و بسیار عمیق قرار میدهد. اهل بیت (علیهم السلام) کانال دوطرفه میان عالم امر و عالم خلق هستند. هر امری از جانب خدا، از طریق این سلسله نورانی (از پیامبر تا امام زمان) به عالم دنیا نازل میشود و هر عملی از بندگان، از طریق همین سلسله (از امام زمان تا پیامبر) به پیشگاه الهی صعود میکند. این مقام، ایشان را به عنوان واسطههای کل فیض و علم الهی معرفی میکند که در عین حال، لحظهای از خداوند بینیاز نیستند: «فَمَا نَزَلَ مِنَ اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا عُرِجَ إِلَى اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا اسْتَغْنَوْا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ طَرْفَةَ عَيْنٍ».
🔻 نتیجه عملی؛ لزوم مراقبت و حذر: هدف نهایی از بیان این حقیقت، ایجاد حالت «مراقبه» و «تقوا» در زندگی مؤمنان است. آگاهی از اینکه هر عمل، فکر و نیتی تحت نظارت دائمی ناظرانی دلسوز و معصوم (علیهم السلام) قرار دارد، این قویترین عامل بازدارنده از گناه، و بهترین مشوق در حرکت به سوی نیکیها است. به همین دلیل در روایات این هشدار دائماً در عباراتی مثل «فَاحْذَرُوا» (پس بر حذر باشید) آمده است (احادیث ۲ و ۳).
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
🔸مهمترین نکات احادیث:
🔻 اصل قرآنی عرضه اعمال و تفسیر "المؤمنون": این مجموعه روایات، اصل اعتقادی «عرضه اعمال» را بر پایه آیه ۱۰۵ سوره توبه «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» استوار میکنند. روایات به روشنی تبیین میکنند که منظور از «المؤمنون» در این آیه، نه عموم مؤمنان، بلکه مصداق اکمل و خاص آن یعنی ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند که به عنوان «شُهُودُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ» (گواهان خدا در زمینش) بر اعمال انسانها نظارت دارند (احادیث ۲، ۴، ۵، ۶، ۹).
🔻 پیوند عاطفی و استغفار معصومین: این نظارت صرفاً یک مشاهده خشک و بیاثر نیست، بلکه با پیوندی عمیق همراه است. اعمال نیک بندگان موجب سرور و شادمانی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) میشود و گناهان، ایشان را اندوهگین میسازد (حدیث ۱). این آگاهی، انگیزه دائمی آنان برای دعا و طلب آمرزش است؛ چه در حیات ظاهری پیامبر (ص) و چه پس از آن، ایشان و اوصیاءشان برای گناهکاران امت استغفار میکنند (حدیث ۴، ۶).
🔻 زمانبندیهای مختلف در مراتب عرضه اعمال: روایات زمانهای متعددی را برای عرضه اعمال ذکر میکنند که میتوان آنها را به صورت سطوح مختلفی از مراتب عرضهی صفحهی نفوس و اعمال (از اعمال جزئی تا رویکرد و حرکت کلی و شاکله وجودی) در نظر گرفت:
* عرضه آنی و روزانه: نظارت دائمی و مستمر امام هر عصر بر اعمال شیعیان (كُلَّ صَبَاحٍ، كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ).
* عرضه هفتگی: گزارشهای دورهای در روزهای دوشنبه و پنجشنبه که بر پیامبر (ص) و همه ائمه (ع) و در پیشگاه الهی عرضه میشود. روزه گرفتن پیامبر (ص) در این دو روز هم، نشاندهنده اهمیت ویژه این عرضه هفتگی است (احادیث ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴).
* عرضه ماهانه و سالانه: جمعبندی کلیتر در ابتدای هر ماه و یک عرضه جامع و نهایی در نیمه شعبان که پس از آن، کتاب اعمال در لوح محفوظ الهی ثبت میگردد (حدیث ۱۴).
✅ #استاد_عابدینی در مورد «مراتب عرضهی اعمال» میفرمایند:
این موضوع که می فرمایند عرضه اعمال انسان پنجشنبه ها انجام میشود، و یا میفرمایند مثلا در سال بعضی از شبهای سال، یا هر روز از سال ، یا دوشنبه و پنجشنبه هر هفته انجام می شود و یا بعضی از شبها و بعضی از روزها را می فرمایند اینها از باب مراتب عرضه اعمال است. مراتب عرضه چنانچه در شبهای قدر هم هست که مراتب تقدیر و تأیید و تنفیذ و امضای حکم مقدرات در آنجا اتفاق می افتد. در عرضه اعمال هم مراتبی است گاهی جملةً عرضه میشوند، گاهی تک تک عرضه میشوند، گاهی اعمال خاص و ویژه ای عرضه میشوند، و... همه اینها در حقیقت مراتب عرضه اعمال می باشند و تعارض و تهافتی با همدیگر ندارند و همگی با این بیان «مراتب عرضه اعمال» قابل جمعاند.
🔻 همچنین، هر کدام از این «عرضه اعمال»ها که لحظه به لحظه زمانهایش متفاوت میشود «مراتب تثبیتِ عمل» هم پیدا می کنند یعنی آنجایی که اعمال انسان صبح به صبح عرضه می شود یا لحظه به لحظه عرضه می شود، این شخص ممکن است قبل از این که موعد عرضه هفتگی اعمالش بشود توبه کند و آن اعمال بدش را جبرانش بکند، و اگر جبران بکند این بار در عرضهی هفتگی عملش میتواند در آن مرتبه، بصورت توبه کرده، جور دیگری (متفاوت ار عرضهی هر صبح و هر لحظه) عرضه بشود.
پس با این بیان، خطاها و گناهان قابل جبران است، یعنی، در عرضهی اعمالمان هم فرصت و مراحلی را برای جبران کردن برای ما قرار داده اند.
🌐 (کتاب پیدای پنهان؛ عرضه اعمال بر امام (ع)، ص٣٣ و ١١۷)
🔻 اهل بیت (ع)؛ واسطههای فیض و مجاری علم الهی: حدیث سیزدهم، این باور را در یک چارچوب کیهانی و بسیار عمیق قرار میدهد. اهل بیت (علیهم السلام) کانال دوطرفه میان عالم امر و عالم خلق هستند. هر امری از جانب خدا، از طریق این سلسله نورانی (از پیامبر تا امام زمان) به عالم دنیا نازل میشود و هر عملی از بندگان، از طریق همین سلسله (از امام زمان تا پیامبر) به پیشگاه الهی صعود میکند. این مقام، ایشان را به عنوان واسطههای کل فیض و علم الهی معرفی میکند که در عین حال، لحظهای از خداوند بینیاز نیستند: «فَمَا نَزَلَ مِنَ اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا عُرِجَ إِلَى اَللَّهِ فَعَلَى أَيْدِيهِمْ وَ مَا اسْتَغْنَوْا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ طَرْفَةَ عَيْنٍ».
🔻 نتیجه عملی؛ لزوم مراقبت و حذر: هدف نهایی از بیان این حقیقت، ایجاد حالت «مراقبه» و «تقوا» در زندگی مؤمنان است. آگاهی از اینکه هر عمل، فکر و نیتی تحت نظارت دائمی ناظرانی دلسوز و معصوم (علیهم السلام) قرار دارد، این قویترین عامل بازدارنده از گناه، و بهترین مشوق در حرکت به سوی نیکیها است. به همین دلیل در روایات این هشدار دائماً در عباراتی مثل «فَاحْذَرُوا» (پس بر حذر باشید) آمده است (احادیث ۲ و ۳).
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 ارزش حقیقی نیکی: چرا بخششِ پیش از درخواست، احسان است و بخششِ پس از آن، جبران آبروی ریخته شده
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/109981
الکافي، ج ۴، ص ۲۳
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
🔻 أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ وَ غَيْرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ نُوحِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلذُّهْلِيِّ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ:
🔻 اَلْمَعْرُوفُ اِبْتِدَاءٌ وَ أَمَّا مَنْ أَعْطَيْتَهُ بَعْدَ اَلْمَسْأَلَةِ فَإِنَّمَا كَافَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ يَبِيتُ لَيْلَتَهُ أَرِقاً مُتَمَلْمِلاً يَمْثُلُ بَيْنَ اَلرَّجَاءِ وَ اَلْيَأْسِ لاَ يَدْرِي أَيْنَ يَتَوَجَّهُ لِحَاجَتِهِ ثُمَّ يَعْزِمُ بِالْقَصْدِ لَهَا فَيَأْتِيكَ وَ قَلْبُهُ يَرْجُفُ وَ فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ قَدْ تَرَی دَمَهُ فِي وَجْهِهِ لاَ يَدْرِي أَ يَرْجِعُ بِكَأْبَةٍ أَمْ بِفَرَحٍ.
⚡ از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: «نیکی و احسانِ واقعی، آن است که بدون درخواست و پیشدستانه باشد. و اما کسی که پس از درخواست به او چیزی میدهی، در حقیقت تو پاداشِ آبرویی را دادهای که او برای تو خرج کرده است؛ [آبروی کسی که] شب را با بیخوابی و بیقراری به صبح میرساند، میان امید و ناامیدی در نوسان است، نمیداند برای حاجتش به کجا رو کند. سپس تصمیم میگیرد که به سراغت آید، پس نزد تو میآید در حالی که قلبش میلرزد و بندبند وجودش به رعشه افتاده، سرخیِ [شرم را] در چهرهاش میبینی و نمیداند که آیا با اندوه باز خواهد گشت یا با شادمانی.»
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 تعریف حقیقی «معروف» (نیکی): امام صادق (علیه السلام) در این حدیث، یک تعریف دقیق و عمیق از نیکی و احسان ارائه میدهند. «اَلْمَعْرُوفُ اِبْتِدَاءٌ»؛ نیکی واقعی آن است که از روی شناخت و پیشدستی باشد، نه واکنشی به یک درخواست. این نوع بخشش، ارزش حقیقی دارد زیرا از کرامت و بزرگواری نفس بخشنده سرچشمه میگیرد و کرامت و آبروی گیرنده را به طور کامل حفظ میکند.
🔻 هزینه روانی و حیثیتیِ «درخواست کردن»: این حدیث به شکلی بینظیر، رنج و عذاب روحی یک نیازمندِ آبرومند را پیش از درخواست کردن به تصویر میکشد. این هزینه سنگین شامل بیخوابی (أَرِقاً) ، اضطراب (مُتَمَلْمِلاً) ، سرگردانی میان امید و ناامیدی (يَمْثُلُ بَيْنَ اَلرَّجَاءِ وَ اَلْيَأْسِ) ، ترس و نگرانی (قَلْبُهُ يَرْجُفُ) ، و شرم و خجالت (قَدْ تَرَی دَمَهُ فِي وَجْهِهِ) است. امام (علیه السلام) به ما یادآوری میکنند که فرد سائل و نیازمند واقعی، پیش از آنکه دستش را دراز کند، گرانبهاترین دارایی خود یعنی «آبرویش» را هزینه کرده است.
🔻 بخشش پس از درخواست، «جبران» است نه «احسان»: عبارت کلیدی حدیث «فَإِنَّمَا كَافَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ» (در حقیقت تو پاداش آبرویی را دادهای که او برای تو خرج کرده است)، ماهیت کمک پس از درخواست را دگرگون میکند.
از این دیدگاه، این بخشش دیگر یک لطف یکطرفه نیست، بلکه نوعی «جبران» و «پاداش» در برابر بهای سنگینی است که فرد نیازمند با ریختن آبرویش پرداخته است.
این نگاه، از غرور بخشنده میکاهد و حقارت را از گیرنده میزداید.
🔻 دعوت به حساسیت و کرامت انسانی: این کلام امام (ع) یک دستورالعمل اخلاقی برای پرورش حساسیت اجتماعی و حفظ کرامت انسانی است.
پیام اصلی حدیث این است که مؤمن باید آنقدر نسبت به اطرافیان خود هوشیار و دلسوز باشد که نیازها را پیش از آنکه به زبان آیند، تشخیص دهد و برای رفع آنها پیشقدم شود تا انسانی ناچار به تحمل رنجِ درخواست کردن نشود.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
#حدیث
🔸 ارزش حقیقی نیکی: چرا بخششِ پیش از درخواست، احسان است و بخششِ پس از آن، جبران آبروی ریخته شده
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/109981
الکافي، ج ۴، ص ۲۳
قائل: امام صادق (علیه السلام)
---
🔻 أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ وَ غَيْرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ نُوحِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلذُّهْلِيِّ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عليه السلام) قَالَ:
🔻 اَلْمَعْرُوفُ اِبْتِدَاءٌ وَ أَمَّا مَنْ أَعْطَيْتَهُ بَعْدَ اَلْمَسْأَلَةِ فَإِنَّمَا كَافَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ يَبِيتُ لَيْلَتَهُ أَرِقاً مُتَمَلْمِلاً يَمْثُلُ بَيْنَ اَلرَّجَاءِ وَ اَلْيَأْسِ لاَ يَدْرِي أَيْنَ يَتَوَجَّهُ لِحَاجَتِهِ ثُمَّ يَعْزِمُ بِالْقَصْدِ لَهَا فَيَأْتِيكَ وَ قَلْبُهُ يَرْجُفُ وَ فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ قَدْ تَرَی دَمَهُ فِي وَجْهِهِ لاَ يَدْرِي أَ يَرْجِعُ بِكَأْبَةٍ أَمْ بِفَرَحٍ.
⚡ از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: «نیکی و احسانِ واقعی، آن است که بدون درخواست و پیشدستانه باشد. و اما کسی که پس از درخواست به او چیزی میدهی، در حقیقت تو پاداشِ آبرویی را دادهای که او برای تو خرج کرده است؛ [آبروی کسی که] شب را با بیخوابی و بیقراری به صبح میرساند، میان امید و ناامیدی در نوسان است، نمیداند برای حاجتش به کجا رو کند. سپس تصمیم میگیرد که به سراغت آید، پس نزد تو میآید در حالی که قلبش میلرزد و بندبند وجودش به رعشه افتاده، سرخیِ [شرم را] در چهرهاش میبینی و نمیداند که آیا با اندوه باز خواهد گشت یا با شادمانی.»
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 تعریف حقیقی «معروف» (نیکی): امام صادق (علیه السلام) در این حدیث، یک تعریف دقیق و عمیق از نیکی و احسان ارائه میدهند. «اَلْمَعْرُوفُ اِبْتِدَاءٌ»؛ نیکی واقعی آن است که از روی شناخت و پیشدستی باشد، نه واکنشی به یک درخواست. این نوع بخشش، ارزش حقیقی دارد زیرا از کرامت و بزرگواری نفس بخشنده سرچشمه میگیرد و کرامت و آبروی گیرنده را به طور کامل حفظ میکند.
🔻 هزینه روانی و حیثیتیِ «درخواست کردن»: این حدیث به شکلی بینظیر، رنج و عذاب روحی یک نیازمندِ آبرومند را پیش از درخواست کردن به تصویر میکشد. این هزینه سنگین شامل بیخوابی (أَرِقاً) ، اضطراب (مُتَمَلْمِلاً) ، سرگردانی میان امید و ناامیدی (يَمْثُلُ بَيْنَ اَلرَّجَاءِ وَ اَلْيَأْسِ) ، ترس و نگرانی (قَلْبُهُ يَرْجُفُ) ، و شرم و خجالت (قَدْ تَرَی دَمَهُ فِي وَجْهِهِ) است. امام (علیه السلام) به ما یادآوری میکنند که فرد سائل و نیازمند واقعی، پیش از آنکه دستش را دراز کند، گرانبهاترین دارایی خود یعنی «آبرویش» را هزینه کرده است.
🔻 بخشش پس از درخواست، «جبران» است نه «احسان»: عبارت کلیدی حدیث «فَإِنَّمَا كَافَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ» (در حقیقت تو پاداش آبرویی را دادهای که او برای تو خرج کرده است)، ماهیت کمک پس از درخواست را دگرگون میکند.
از این دیدگاه، این بخشش دیگر یک لطف یکطرفه نیست، بلکه نوعی «جبران» و «پاداش» در برابر بهای سنگینی است که فرد نیازمند با ریختن آبرویش پرداخته است.
این نگاه، از غرور بخشنده میکاهد و حقارت را از گیرنده میزداید.
🔻 دعوت به حساسیت و کرامت انسانی: این کلام امام (ع) یک دستورالعمل اخلاقی برای پرورش حساسیت اجتماعی و حفظ کرامت انسانی است.
پیام اصلی حدیث این است که مؤمن باید آنقدر نسبت به اطرافیان خود هوشیار و دلسوز باشد که نیازها را پیش از آنکه به زبان آیند، تشخیص دهد و برای رفع آنها پیشقدم شود تا انسانی ناچار به تحمل رنجِ درخواست کردن نشود.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸کلام گهربار امام حسن مجتبی (علیه السلام) در لزوم حفظ حرمت آبروی سائل در هنگام بخشش و احسان به او
🔸
https://ablibrary.net/#/reading/booklist/10170/47
المحاسن والمساوئ، ابراهيم بن محمد البيهقي، ص ۴۷
https://lib.eshia.ir/71810/1/380
دانشنامه امام حسن (علیه السلام) ج١ ص۳۸۰
قائل: امام حسن مجتبی (علیه السلام)
---
🔻 وَ ذُكِرُوا أَنَّهُ أَتَاهُ رَجُلٌ فِي حَاجَةٍ فَقَالَ: اِذْهَبْ فَاكْتُبْ حَاجَتَكَ فِي رِقَّةٍ وَ اِرْفَعْهَا إِلَيْنَا نَقْضِهَا لَكَ.
⚡ و روایت کردهاند که مردی برای حاجتی نزد امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمد. پس [امام] به او فرمودند: «برو و حاجتت را در برگهای بنویس و آن را برای ما بفرست تا آن را برایت برآورده سازیم.»
🔻 قَالَ: فَرَفَعَ إِلَيْهِ حَاجَتَهُ، فَأَضْعَفَهَا لَهُ، فَقَالَ بَعْضُ جُلَسَائِهِ: مَا كَانَ أَعْظَمَ بَرَكَةَ اَلرُّقْعَةِ عَلَيْهِ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ.
⚡ راوی گوید: پس [آن مرد] حاجتش را برای ایشان فرستاد، و امام (علیه السلام) آن را برایش دو برابر کردند. پس یکی از همنشینان ایشان گفت:
«ای پسر رسول خدا، این چه نوشته و نامهی پر برکتی برایش بود!»
🔻 فَقَالَ (علیه السلام): بَرَكَتُهَا عَلَيْنَا أَعْظَمُ حِينَ جَعَلَنَا لِلْمَعْرُوفِ أَهْلاً، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اَلْمَعْرُوفَ مَا كَانَ اِبْتِدَاءً مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَةٍ؟ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَيْتَهُ بَعْدَ مَسْأَلَةٍ فَإِنَّمَا أَعْطَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ،
⚡امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «برکت او برای ما بزرگتر [از کار ما برای او] بود، چرا که او ما را شایستهی احسان و نیکی کردن قرار داد (و ما را اهل احسان دانست).
⚡آیا ندانستهای که احسان و نیکیِ واقعی، آن است که بدون درخواست و پیشدستانه باشد؟ اما کسی که پس از درخواست به او چیزی میدهی، در حقیقت در برابر آبرویی که برای تو خرج کرده به او عطا کردهای.
🔻وَ عَسَى أَنْ يَكُونَ بَاتَ لَيْلَتَهُ مُتَمَلْمِلاً أَرِقاً يَمِيلُ بَيْنَ اَلْيَأْسِ وَ اَلرَّجَاءِ لاَ يَعْلَمُ لِمَا يَتَوَجَّهُ مِنْ حَاجَتِهِ أَبِكَأبَةِ اَلرَّدِّ أَمْ بِسُرُورِ اَلنَّجَاحِ فَيَأْتِيكَ وَ فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ وَ قَلْبُهُ خَائِفٌ يَخْفِقُ، فَإِنْ قَضَيْتَ لَهُ حَاجَتَهُ فِيمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ مِمَّا نَالَ مِنْ مَعْرُوفِكَ.
⚡ و چه بسا که او شبش را با بیقراری و بیخوابی به سر برده، میان ناامیدی و امید در نوسان بوده و نمیدانسته برای حاجتش [که به سوی تو میآید] با اندوهِ رد شدن مواجه میشود یا با شادیِ موفقیت.
⚡پس نزد تو میآید در حالی که بندبند وجودش میلرزد و قلبش ترسان و تپنده است. پس اگر حاجتش را در برابر آبرویی که برای تو خرج کرده برآورده سازی، همانا آن [آبرویی که او در برابر تو داده] بزرگتر است از آن احسان و نیکیای که او از تو دریافت کرده است.»
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 حکمت درخواست کتبی؛ اوج حفظ کرامت: رفتار امام حسن (علیه السلام) در این داستان، خود یک درس بزرگ است.
امام میتوانستند مستقیماً از او سؤال کنند و او نیز با زبان پاسخ دهد. اما با دستور به «نوشتن حاجت»، دو هدف والا را دنبال میکنند:
⚡١. حفظ کرامت سائل: امام (ع) با درخواستِ نوشتن حاجت، مانع از آن میشوند که فرد نیازمند مجبور شود نیاز خود را در مقابل دیگران به زبان آورد و شرمنده شود. این عمل، اوج تکریم و حفظ آبروی سائل است و نشان میدهد که امام حتی در مقام پاسخگویی به درخواست نیز، به دنبال حفظ حداکثری کرامت انسانی اوست.
همچنین این نشان میدهد که امام پیشاپیش از «نیاز» او آگاهند و تنها به دنبال راهی کریمانه برای برآوردن آن هستند. این علم، یک علم پیشگیرانه است که قبل از وقوع یک موقعیت تحقیرآمیز، آن را مدیریت میکنند.
⚡٢. ایجاد یک موقعیت تربیتی: این روش، زمینهای برای آموزش یک درس اخلاقی عمیق به همنشینان و تمام بشریت در طول تاریخ میشود.
🔻 برکتِ بخشش برای بخشنده، بزرگتر است: پاسخ امام به همنشین خود، یک تغییر نگرش بنیادین است. ایشان یادآوری میکنند که توفیقِ نیکی کردن و شایستگیِ اینکه انسان مجرای خیر الهی باشد (جَعَلَنَا لِلْمَعْرُوفِ أَهْلاً)، نعمتی بزرگتر از خودِ مالِ بخشیده شده است. این نگاه، به جای ایجاد حس «مِنّت» در بخشنده، حس «شکرگزاری» (برای توفیق خیرات یافتن) را در او زنده میکند.
🔻 تأیید و تبیین مجدد تعریف «معروف» حقیقی: این روایت، همان مفهوم عمیقی را که در حدیث قبلی از امام صادق (علیه السلام) دیدیم، در قالب یک داستان عملی تبیین میکند. «معروف» واقعی، بخشش پیشدستانه و بدون درخواست است.
#حدیث
🔸کلام گهربار امام حسن مجتبی (علیه السلام) در لزوم حفظ حرمت آبروی سائل در هنگام بخشش و احسان به او
🔸
https://ablibrary.net/#/reading/booklist/10170/47
المحاسن والمساوئ، ابراهيم بن محمد البيهقي، ص ۴۷
https://lib.eshia.ir/71810/1/380
دانشنامه امام حسن (علیه السلام) ج١ ص۳۸۰
قائل: امام حسن مجتبی (علیه السلام)
---
🔻 وَ ذُكِرُوا أَنَّهُ أَتَاهُ رَجُلٌ فِي حَاجَةٍ فَقَالَ: اِذْهَبْ فَاكْتُبْ حَاجَتَكَ فِي رِقَّةٍ وَ اِرْفَعْهَا إِلَيْنَا نَقْضِهَا لَكَ.
⚡ و روایت کردهاند که مردی برای حاجتی نزد امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمد. پس [امام] به او فرمودند: «برو و حاجتت را در برگهای بنویس و آن را برای ما بفرست تا آن را برایت برآورده سازیم.»
🔻 قَالَ: فَرَفَعَ إِلَيْهِ حَاجَتَهُ، فَأَضْعَفَهَا لَهُ، فَقَالَ بَعْضُ جُلَسَائِهِ: مَا كَانَ أَعْظَمَ بَرَكَةَ اَلرُّقْعَةِ عَلَيْهِ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ.
⚡ راوی گوید: پس [آن مرد] حاجتش را برای ایشان فرستاد، و امام (علیه السلام) آن را برایش دو برابر کردند. پس یکی از همنشینان ایشان گفت:
«ای پسر رسول خدا، این چه نوشته و نامهی پر برکتی برایش بود!»
🔻 فَقَالَ (علیه السلام): بَرَكَتُهَا عَلَيْنَا أَعْظَمُ حِينَ جَعَلَنَا لِلْمَعْرُوفِ أَهْلاً، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اَلْمَعْرُوفَ مَا كَانَ اِبْتِدَاءً مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَةٍ؟ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَيْتَهُ بَعْدَ مَسْأَلَةٍ فَإِنَّمَا أَعْطَيْتَهُ بِمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ،
⚡امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «برکت او برای ما بزرگتر [از کار ما برای او] بود، چرا که او ما را شایستهی احسان و نیکی کردن قرار داد (و ما را اهل احسان دانست).
⚡آیا ندانستهای که احسان و نیکیِ واقعی، آن است که بدون درخواست و پیشدستانه باشد؟ اما کسی که پس از درخواست به او چیزی میدهی، در حقیقت در برابر آبرویی که برای تو خرج کرده به او عطا کردهای.
🔻وَ عَسَى أَنْ يَكُونَ بَاتَ لَيْلَتَهُ مُتَمَلْمِلاً أَرِقاً يَمِيلُ بَيْنَ اَلْيَأْسِ وَ اَلرَّجَاءِ لاَ يَعْلَمُ لِمَا يَتَوَجَّهُ مِنْ حَاجَتِهِ أَبِكَأبَةِ اَلرَّدِّ أَمْ بِسُرُورِ اَلنَّجَاحِ فَيَأْتِيكَ وَ فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ وَ قَلْبُهُ خَائِفٌ يَخْفِقُ، فَإِنْ قَضَيْتَ لَهُ حَاجَتَهُ فِيمَا بَذَلَ لَكَ مِنْ وَجْهِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ مِمَّا نَالَ مِنْ مَعْرُوفِكَ.
⚡ و چه بسا که او شبش را با بیقراری و بیخوابی به سر برده، میان ناامیدی و امید در نوسان بوده و نمیدانسته برای حاجتش [که به سوی تو میآید] با اندوهِ رد شدن مواجه میشود یا با شادیِ موفقیت.
⚡پس نزد تو میآید در حالی که بندبند وجودش میلرزد و قلبش ترسان و تپنده است. پس اگر حاجتش را در برابر آبرویی که برای تو خرج کرده برآورده سازی، همانا آن [آبرویی که او در برابر تو داده] بزرگتر است از آن احسان و نیکیای که او از تو دریافت کرده است.»
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 حکمت درخواست کتبی؛ اوج حفظ کرامت: رفتار امام حسن (علیه السلام) در این داستان، خود یک درس بزرگ است.
امام میتوانستند مستقیماً از او سؤال کنند و او نیز با زبان پاسخ دهد. اما با دستور به «نوشتن حاجت»، دو هدف والا را دنبال میکنند:
⚡١. حفظ کرامت سائل: امام (ع) با درخواستِ نوشتن حاجت، مانع از آن میشوند که فرد نیازمند مجبور شود نیاز خود را در مقابل دیگران به زبان آورد و شرمنده شود. این عمل، اوج تکریم و حفظ آبروی سائل است و نشان میدهد که امام حتی در مقام پاسخگویی به درخواست نیز، به دنبال حفظ حداکثری کرامت انسانی اوست.
همچنین این نشان میدهد که امام پیشاپیش از «نیاز» او آگاهند و تنها به دنبال راهی کریمانه برای برآوردن آن هستند. این علم، یک علم پیشگیرانه است که قبل از وقوع یک موقعیت تحقیرآمیز، آن را مدیریت میکنند.
⚡٢. ایجاد یک موقعیت تربیتی: این روش، زمینهای برای آموزش یک درس اخلاقی عمیق به همنشینان و تمام بشریت در طول تاریخ میشود.
🔻 برکتِ بخشش برای بخشنده، بزرگتر است: پاسخ امام به همنشین خود، یک تغییر نگرش بنیادین است. ایشان یادآوری میکنند که توفیقِ نیکی کردن و شایستگیِ اینکه انسان مجرای خیر الهی باشد (جَعَلَنَا لِلْمَعْرُوفِ أَهْلاً)، نعمتی بزرگتر از خودِ مالِ بخشیده شده است. این نگاه، به جای ایجاد حس «مِنّت» در بخشنده، حس «شکرگزاری» (برای توفیق خیرات یافتن) را در او زنده میکند.
🔻 تأیید و تبیین مجدد تعریف «معروف» حقیقی: این روایت، همان مفهوم عمیقی را که در حدیث قبلی از امام صادق (علیه السلام) دیدیم، در قالب یک داستان عملی تبیین میکند. «معروف» واقعی، بخشش پیشدستانه و بدون درخواست است.
ablibrary.net
مكتبة أهل البيت علیهم السلام
مكتبة إسلامية شاملة تحتوي على آلاف الكتب من جميع المذاهب الإسلامية مع إمكانية البحث والمطالعة.
Ahlulbayt Library is an online Islamic library with thousands of books from various Islamic sects.
Ahlulbayt Library is an online Islamic library with thousands of books from various Islamic sects.
هر عطایی که پس از سؤال باشد، در واقع جبران و پاداش بهای سنگینی است که فرد نیازمند با خرج کردن آبرو و تحمل فشار روانی پرداخته است.
🔻 تحلیل روانشناختی عمیق از حال سائل: امام مجتبی (علیه السلام) با توصیفی بسیار دقیق و تأثیرگذار، رنجهای پنهان یک فرد نیازمند را به تصویر میکشند: بیخوابی، اضطراب، نوسان میان بیم و امید، لرزش بدن و تپش قلب. این تحلیل عمیق، نشاندهنده اوج همدلی و درک امام از حالات درونی انسانهاست و به ما میآموزد که ارزش آبروی یک مؤمن چقدر والاست و نباید آن را به سادگی هزینه کرد. ارزش آنچه سائل میدهد (آبرویش)، از آنچه میگیرد (مال)، بیشتر است.
🔻علم امام به حال درونی و رنج پنهان سائل (احاطه بر باطن): اوج داستان در توصیف دقیق و نافذ امام از حال درونی آن مرد نیازمند است. عباراتی چون «بَاتَ لَيْلَتَهُ مُتَمَلْمِلًا أَرِقاً» (شبش را در اضطراب و بیخوابی گذرانده) و «فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ وَ قَلْبُهُ خَائِفٌ يَخْفِقُ» (بندبند وجودش مرتعش است و میلرزد و قلبش ترسان و در تپش است)، صرفاً یک حدس روانشناختی یا یک تعمیم شاعرانه نیست. این، بیان دقیق علم امام (علیه السلام) به رنجی است که آن مرد در درون خود کشیده است.
⚡این یک علم حضوری به تاریخچه رنج روحی یک انسان است؛ علمی که به امام اجازه میدهد درد و اضطراب یک شب تا صبح آن نیازمند را حس کنند و تلاش کنند آبرویش را با درخواست کتبی حفظ کرده، و فوق نیازش به او ببخشند تا خوشحالش نمایند.
🔻پیوند علم و کرامت (دانش در خدمت بزرگواری): این داستان به بهترین شکل نشان میدهد که علم امام، علمی منفعل و صرفاً برای دانستن نیست. بلکه علمی فعال است که بلافاصله به کریمترین و زیباترین عمل منجر میشود. امام نه تنها نیاز را میدانند و رنج او را درک میکنند، بلکه راهی را برای پاسخ انتخاب میکنند که کرامت او را حفظ کرده و سپس با دو برابر کردن عطا، اوج بزرگواری خود را نشان میده دهند.
این یعنی علم امام، ابزار تحقق «رحمت» و «کرامت» الهی در زمین است و هرگز از فعل اخلاقی جدا نیست.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
🔻 تحلیل روانشناختی عمیق از حال سائل: امام مجتبی (علیه السلام) با توصیفی بسیار دقیق و تأثیرگذار، رنجهای پنهان یک فرد نیازمند را به تصویر میکشند: بیخوابی، اضطراب، نوسان میان بیم و امید، لرزش بدن و تپش قلب. این تحلیل عمیق، نشاندهنده اوج همدلی و درک امام از حالات درونی انسانهاست و به ما میآموزد که ارزش آبروی یک مؤمن چقدر والاست و نباید آن را به سادگی هزینه کرد. ارزش آنچه سائل میدهد (آبرویش)، از آنچه میگیرد (مال)، بیشتر است.
🔻علم امام به حال درونی و رنج پنهان سائل (احاطه بر باطن): اوج داستان در توصیف دقیق و نافذ امام از حال درونی آن مرد نیازمند است. عباراتی چون «بَاتَ لَيْلَتَهُ مُتَمَلْمِلًا أَرِقاً» (شبش را در اضطراب و بیخوابی گذرانده) و «فَرَائِصُهُ تُرْعَدُ وَ قَلْبُهُ خَائِفٌ يَخْفِقُ» (بندبند وجودش مرتعش است و میلرزد و قلبش ترسان و در تپش است)، صرفاً یک حدس روانشناختی یا یک تعمیم شاعرانه نیست. این، بیان دقیق علم امام (علیه السلام) به رنجی است که آن مرد در درون خود کشیده است.
⚡این یک علم حضوری به تاریخچه رنج روحی یک انسان است؛ علمی که به امام اجازه میدهد درد و اضطراب یک شب تا صبح آن نیازمند را حس کنند و تلاش کنند آبرویش را با درخواست کتبی حفظ کرده، و فوق نیازش به او ببخشند تا خوشحالش نمایند.
🔻پیوند علم و کرامت (دانش در خدمت بزرگواری): این داستان به بهترین شکل نشان میدهد که علم امام، علمی منفعل و صرفاً برای دانستن نیست. بلکه علمی فعال است که بلافاصله به کریمترین و زیباترین عمل منجر میشود. امام نه تنها نیاز را میدانند و رنج او را درک میکنند، بلکه راهی را برای پاسخ انتخاب میکنند که کرامت او را حفظ کرده و سپس با دو برابر کردن عطا، اوج بزرگواری خود را نشان میده دهند.
این یعنی علم امام، ابزار تحقق «رحمت» و «کرامت» الهی در زمین است و هرگز از فعل اخلاقی جدا نیست.
🔸
@SalehiBooks
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 شیعه کیست؟ تفاوت «محب» و «شیعه» در کلام امام عسکری (علیه السلام)، در قصه خطای یکی از محبانشان
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/259624
بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۱۶۰
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/410143
البرهان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۶۰۶
قائل: امام حسن عسکری (علیه السلام)
---
🔻 قَالَ أَبُو يَعْقُوبَ يُوسُفُ بْنُ زِيَادٍ، وَ عَلِيُّ بْنُ سَيَّارٍ (رضیَ الله عنهما): حَضَرْنَا لَيْلَةً عَلَی غُرْفَةِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام)، وَ قَدْ كَانَ مَلِكُ اَلزَّمَانِ لَهُ مُعَظِّماً، وَ حَاشِيَتُهُ لَهُ مُبَجِّلِينَ، إِذْ مَرَّ عَلَيْنَا وَالِي اَلْبَلَدِ، وَالِي اَلْجِسْرَيْنِ، وَ مَعَهُ رَجُلٌ مَكْتُوفٌ، وَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام) مُشْرِفٌ مِنْ رَوْزَنَتِهِ، فَلَمَّا رَآهُ اَلْوَالِي تَرَجَّلَ عَنْ دَابَّتِهِ إِجْلاَلاً لَهُ. فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام): «عُدْ إِلَی مَوْضِعِكَ». فَعَادَ وَ هُوَ مُعَظِّمٌ لَهُ،
⚡ ابویعقوب یوسف بن زیاد و علی بن سیار (رضی الله عنهما) گویند: شبی در کنار غرفه (بالاخانه) امام حسن عسکری (علیه السلام) حاضر بودیم. و حاکم (والی شهر) در آن امام را بزرگ میداشت و برای ایشان احترام قائل بود، و اطرافیانش هم احترامش میکردند.
⚡ناگاه والی شهر، که والی «جسرین» بود، از کنار ما گذشت در حالی که مردی دستبسته همراهش بود. و امام حسن عسکری (علیهما السلام) از پنجره اتاقشان نظارهگر بودند. وقتی والی، امام را دید، برای ادای احترام از مرکب خود پیاده شد. پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) فرمودند: «به جای خود بازگرد.» او در حالی که همچنان امام را بزرگ میداشت، بازگشت،
🔻 وَ قَالَ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، أَخَذْتُ هَذَا فِي هَذِهِ اَللَّيْلَةِ عَلَی بَابِ حَانُوتِ صَيْرَفِيٍّ، فَاتَّهَمْتُهُ بِأَنَّهُ يُرِيدُ نَقْبَهُ وَ اَلسَّرِقَةَ مِنْهُ، فَقَبَضْتُ عَلَيْهِ، فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَضْرِبَهُ خَمْسَ مِائَةِ سَوْطٍ، وَ هَذَا سَبِيلِي فِي مَنْ أَتَّهِمُهُ مِمَّنْ آخُذُهُ، لِيَكُونَ قَدْ شَقِيَ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَنِي وَ يَسْأَلَنِي فِيهِ مَنْ لاَ أُطِيقُ مُدَافَعَتَهُ.
⚡ و گفت: ای پسر رسول خدا، این مرد را امشب درب دکان صرافی دستگیر کردم و او را متهم نمودم که قصد سوراخ کردن دیوار و دزدی از آن را داشته است، پس او را بازداشت کردم. هنگامی که خواستم پانصد تازیانه به او بزنم - و این روش من درباره متهمانی است که دستگیرشان مینمایم تا پیش از آنکه کسی بیاید و از من درخواست بخشش آنها کند و من نتوانم درخواستش را رد کنم، حداقل زودتر بخشی از تنبیه گناهش را (با زدن ۵۰۰ تازیانه) مجازات کرده باشم
🔻 فَقَالَ لِي: اِتَّقِ اَللَّهَ، وَ لاَ تَتَعَرَّضْ لِسَخَطِ اَللَّهِ، فَإِنِّي مِنْ شِيعَةِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام)، وَ شِيعَةِ هَذَا اَلْإِمَامِ أَبِي اَلْقَائِمِ بِأَمْرِ اَللَّهِ (علیه السلام). فَكَفَفْتُ عَنْهُ، وَ قُلْتُ: أَنَا مَارٌّ بِكَ عَلَيْهِ، فَإِنْ عَرَفَكَ بِالتَّشَيُّعِ أَطْلَقْتُ عَنْكَ، وَ إِلاَّ قَطَعْتُ يَدَكَ وَ رِجْلَكَ، بَعْدَ أَنْ أَجْلِدَكَ أَلْفَ سَوْطٍ. وَ قَدْ جِئْتُكَ بِهِ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، فَهَلْ هُوَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام) كَمَا اِدَّعَی؟
⚡ به من گفت: از خدا بترس و خود را در معرض خشم خدا قرار مده، که من از شیعیان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و شیعه این امام، ابوالقائم به امرالله (علیه السلام) هستم. پس من از [زدن] او دست کشیدم و گفتم: تو را از برابر او عبور میدهم، اگر او تو را به عنوان شیعه شناخت، آزادت میکنم وگرنه پس از آنکه هزار تازیانه به تو زدم، دست و پایت را قطع خواهم کرد. و اکنون او را نزد شما آوردهام ای پسر رسول خدا، حال آیا او از شیعیان علی (علیه السلام) است، همانطور که ادعا کرده؟
🔻 فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام): «مَعَاذَ اَللَّهُ، مَا هَذَا مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، وَ إِنَّمَا اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ فِي يَدِكَ لاِعْتِقَادِهِ فِي نَفْسِهِ أَنَّهُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)». فَقَالَ اَلْوَالِي: كَفَيْتَنِي مَؤُونَتَهُ، اَلْآنَ أَضْرِبُهُ خَمْسَ مِائَةِ ضَرْبَةٍ لاَ حَرَجَ عَلَيَّ فِيهَا.
⚡ پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) فرمودند: «پناه بر خدا، این مرد از شیعیان علی (علیه السلام) نیست. و همانا خداوند او را به دست تو گرفتار کرده به خاطر این اعتقاد [اشتباه] او در مورد خودش که گمان میکند از شیعیان علی (علیه السلام) است.» والی گفت: زحمت مرا کم کردی، اکنون پانصد ضربه به او میزنم که هیچ اشکالی بر من در آن نیست.
#حدیث
🔸 شیعه کیست؟ تفاوت «محب» و «شیعه» در کلام امام عسکری (علیه السلام)، در قصه خطای یکی از محبانشان
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/259624
بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۱۶۰
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/410143
البرهان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۶۰۶
قائل: امام حسن عسکری (علیه السلام)
---
🔻 قَالَ أَبُو يَعْقُوبَ يُوسُفُ بْنُ زِيَادٍ، وَ عَلِيُّ بْنُ سَيَّارٍ (رضیَ الله عنهما): حَضَرْنَا لَيْلَةً عَلَی غُرْفَةِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیهم السلام)، وَ قَدْ كَانَ مَلِكُ اَلزَّمَانِ لَهُ مُعَظِّماً، وَ حَاشِيَتُهُ لَهُ مُبَجِّلِينَ، إِذْ مَرَّ عَلَيْنَا وَالِي اَلْبَلَدِ، وَالِي اَلْجِسْرَيْنِ، وَ مَعَهُ رَجُلٌ مَكْتُوفٌ، وَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام) مُشْرِفٌ مِنْ رَوْزَنَتِهِ، فَلَمَّا رَآهُ اَلْوَالِي تَرَجَّلَ عَنْ دَابَّتِهِ إِجْلاَلاً لَهُ. فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام): «عُدْ إِلَی مَوْضِعِكَ». فَعَادَ وَ هُوَ مُعَظِّمٌ لَهُ،
⚡ ابویعقوب یوسف بن زیاد و علی بن سیار (رضی الله عنهما) گویند: شبی در کنار غرفه (بالاخانه) امام حسن عسکری (علیه السلام) حاضر بودیم. و حاکم (والی شهر) در آن امام را بزرگ میداشت و برای ایشان احترام قائل بود، و اطرافیانش هم احترامش میکردند.
⚡ناگاه والی شهر، که والی «جسرین» بود، از کنار ما گذشت در حالی که مردی دستبسته همراهش بود. و امام حسن عسکری (علیهما السلام) از پنجره اتاقشان نظارهگر بودند. وقتی والی، امام را دید، برای ادای احترام از مرکب خود پیاده شد. پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) فرمودند: «به جای خود بازگرد.» او در حالی که همچنان امام را بزرگ میداشت، بازگشت،
🔻 وَ قَالَ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، أَخَذْتُ هَذَا فِي هَذِهِ اَللَّيْلَةِ عَلَی بَابِ حَانُوتِ صَيْرَفِيٍّ، فَاتَّهَمْتُهُ بِأَنَّهُ يُرِيدُ نَقْبَهُ وَ اَلسَّرِقَةَ مِنْهُ، فَقَبَضْتُ عَلَيْهِ، فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَضْرِبَهُ خَمْسَ مِائَةِ سَوْطٍ، وَ هَذَا سَبِيلِي فِي مَنْ أَتَّهِمُهُ مِمَّنْ آخُذُهُ، لِيَكُونَ قَدْ شَقِيَ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَنِي وَ يَسْأَلَنِي فِيهِ مَنْ لاَ أُطِيقُ مُدَافَعَتَهُ.
⚡ و گفت: ای پسر رسول خدا، این مرد را امشب درب دکان صرافی دستگیر کردم و او را متهم نمودم که قصد سوراخ کردن دیوار و دزدی از آن را داشته است، پس او را بازداشت کردم. هنگامی که خواستم پانصد تازیانه به او بزنم - و این روش من درباره متهمانی است که دستگیرشان مینمایم تا پیش از آنکه کسی بیاید و از من درخواست بخشش آنها کند و من نتوانم درخواستش را رد کنم، حداقل زودتر بخشی از تنبیه گناهش را (با زدن ۵۰۰ تازیانه) مجازات کرده باشم
🔻 فَقَالَ لِي: اِتَّقِ اَللَّهَ، وَ لاَ تَتَعَرَّضْ لِسَخَطِ اَللَّهِ، فَإِنِّي مِنْ شِيعَةِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام)، وَ شِيعَةِ هَذَا اَلْإِمَامِ أَبِي اَلْقَائِمِ بِأَمْرِ اَللَّهِ (علیه السلام). فَكَفَفْتُ عَنْهُ، وَ قُلْتُ: أَنَا مَارٌّ بِكَ عَلَيْهِ، فَإِنْ عَرَفَكَ بِالتَّشَيُّعِ أَطْلَقْتُ عَنْكَ، وَ إِلاَّ قَطَعْتُ يَدَكَ وَ رِجْلَكَ، بَعْدَ أَنْ أَجْلِدَكَ أَلْفَ سَوْطٍ. وَ قَدْ جِئْتُكَ بِهِ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، فَهَلْ هُوَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام) كَمَا اِدَّعَی؟
⚡ به من گفت: از خدا بترس و خود را در معرض خشم خدا قرار مده، که من از شیعیان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و شیعه این امام، ابوالقائم به امرالله (علیه السلام) هستم. پس من از [زدن] او دست کشیدم و گفتم: تو را از برابر او عبور میدهم، اگر او تو را به عنوان شیعه شناخت، آزادت میکنم وگرنه پس از آنکه هزار تازیانه به تو زدم، دست و پایت را قطع خواهم کرد. و اکنون او را نزد شما آوردهام ای پسر رسول خدا، حال آیا او از شیعیان علی (علیه السلام) است، همانطور که ادعا کرده؟
🔻 فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام): «مَعَاذَ اَللَّهُ، مَا هَذَا مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، وَ إِنَّمَا اِبْتَلاَهُ اَللَّهُ فِي يَدِكَ لاِعْتِقَادِهِ فِي نَفْسِهِ أَنَّهُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)». فَقَالَ اَلْوَالِي: كَفَيْتَنِي مَؤُونَتَهُ، اَلْآنَ أَضْرِبُهُ خَمْسَ مِائَةِ ضَرْبَةٍ لاَ حَرَجَ عَلَيَّ فِيهَا.
⚡ پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) فرمودند: «پناه بر خدا، این مرد از شیعیان علی (علیه السلام) نیست. و همانا خداوند او را به دست تو گرفتار کرده به خاطر این اعتقاد [اشتباه] او در مورد خودش که گمان میکند از شیعیان علی (علیه السلام) است.» والی گفت: زحمت مرا کم کردی، اکنون پانصد ضربه به او میزنم که هیچ اشکالی بر من در آن نیست.
🔻 فَلَمَّا نَحَّاهُ بَعِيداً، قَالَ: اِبْطَحُوهُ، فَبَطَحُوهُ، وَ أَقَامَ عَلَيْهِ جَلاَّدَيْنِ: وَاحِداً عَنْ يَمِينِهِ، وَ آخَرَ عَنْ شِمَالِهِ، وَ قَالَ: أَوْجِعَاهُ. فَأَهْوَيَا إِلَيْهِ بِعِصِيِّهِمَا، فَكَانَا لاَ يُصِيبَانِ اِسْتَهُ شَيْئاً، إِنَّمَا يُصِيبَانِ اَلْأَرْضَ، فَضَجَرَ مِنْ ذَلِكَ، وَ قَالَ: وَيْلَكُمَا، تَضْرِبَانِ اَلْأَرْضَ؟ اِضْرِبَا اِسْتَهُ.
⚡ پس چون او را کمی دور کرد، گفت: او را به رو بخوابانید. پس او را خواباندند و دو جلاد را بر او گماشت: یکی از سمت راستش و دیگری از سمت چپش، و گفت: محکم او را بزنید. پس [دو جلاد] با چوبهایشان به سوی او فرود آمدند، اما هیچ ضربهای به بدن او نمیزدند، بلکه فقط به زمین میزدند. والی از این وضع به تنگ آمد و گفت: وای بر شما، زمین را میزنید؟ بدنش را بزنید.
🔻 فَذَهَبَا يَضْرِبَانِ اِسْتَهُ، فَعَدَلَتْ أَيْدِيهِمَا، فَجَعَلاَ يَضْرِبُ بَعْضُهُمَا بَعْضاً، وَ يَصِيحُ، وَ يَتَأَوَّهُ، فَقَالَ: وَيْحَكُمَا، أَ مَجْنُونَانِ أَنْتُمَا، يَضْرِبُ بَعْضُكُمَا بَعْضاً؟! اِضْرِبَا اَلرَّجُلَ. فَقَالاَ: مَا نَضْرِبُ إِلاَّ اَلرَّجُلَ، وَ مَا نَقْصِدُ سِوَاهُ، وَ لَكِنْ تَعْدِلُ أَيْدِينَا حَتَّی يَضْرِبَ بَعْضُنَا بَعْضاً.
⚡ پس رفتند تا بدنش را بزنند، اما دستانشان منحرف شد و شروع کردند به زدن یکدیگر، و فریاد میزدند و ناله میکردند. والی گفت: وای بر شما، آیا دیوانه شدهاید که یکدیگر را میزنید؟! مرد را بزنید. گفتند: ما جز مرد را نمیزنیم و قصدی جز او نداریم، ولی دستانمان منحرف میشود تا اینکه یکدیگر را میزنیم.
🔻 قَالَ: فَقَالَ: يَا فُلاَنُ، وَ يَا فُلاَنُ، حَتَّی دَعَا أَرْبَعَةً، وَ صَارُوا مَعَ اَلْأَوَّلِينَ سِتَّةً، وَ قَالَ: أَحِيطُوا بِهِ فَأَحَاطُوا بِهِ، فَكَانَ يَعْدِلُ بِأَيْدِيهِمْ وَ تَرْفَعُ عِصِيِّهِمْ إِلَی فَوْقُ، فَكَانَتْ لاَ تَقَعُ إِلاَّ بِالْوَالِي، فَسَقَطَ عَنْ دَابَّتِهِ، وَ قَالَ: قَتَلْتُمُونِي، قَتَلَكُمْ اَللَّهُ، مَا هَذَا؟ قَالُوا: مَا ضَرَبْنَا إِلاَّ إِيَّاهُ.
⚡ راوی گوید: پس [والی] گفت: ای فلان و ای فلان، تا اینکه چهار نفر دیگر را صدا زد و با آن دو نفر اول، شش نفر شدند و گفت: او را محاصره کنید. پس او را محاصره کردند، اما [باز هم خدا] دستانشان را منحرف میکرد و چوبهایشان به بالا میرفت و جز بر بدن والی فرود نمیآمد. پس [والی] از مرکبش سقوط کرد و گفت: مرا کشتید، خدا شما را بکشد، این چه وضعی است؟ گفتند: ما جز او را نزدیم.
🔻 ثُمَّ قَالَ لِغَيْرِهِمْ: تَعَالَوْا فَاضْرِبُوا هَذَا. فَجَاءُوا يَضْرِبُونَهُ بَعْدُ، فَقَالَ: وَيْلَكُمْ، إِيَّايَ تَضْرِبُونَ؟! قَالُوا: لاَ وَ اَللَّهِ، مَا نَضْرِبُ إِلاَّ اَلرَّجُلَ: قَالَ اَلْوَالِي. فَمِنْ أَيْنَ لِي هَذِهِ اَلشَّجَاةُ بِرَأْسِي، وَ وَجْهِي، وَ بَدَنِي إِنْ لَمْ تَكُونُوا تَضْرِبُونِي؟ قَالُوا: شَلَّتْ أَيْمَانُنَا إِنْ كُنَّا قَصَدْنَاكَ بِضَرْبٍ.
⚡ سپس به دیگران گفت: بیایید و این را بزنید. پس آمدند تا او را بزنند، [اما باز ضربات به والی خورد]، پس [والی] گفت: وای بر شما، مرا میزنید؟! گفتند: نه به خدا، ما جز آن مرد را نمیزنیم. والی گفت: پس این زخمهای سر و صورت و بدنم از کجاست اگر شما مرا نمیزنید؟ گفتند: دستانمان فلج باد اگر ما قصد زدن تو را داشته باشیم.
🔻 فَقَالَ اَلرَّجُلُ لِلْوَالِي: يَا عَبْدَ اَللَّهِ، أَ مَا تَعْتَبِرُ بِهَذِهِ اَلْأَلْطَافِ اَلَّتِي بِهَا يُصْرَفُ عَنِّي هَذَا اَلضَّرْبُ - وَيْلَكَ - رُدَّنِي إِلَی اَلْإِمَامِ، وَ اِمْتَثِلْ فِي أَمْرِهِ. قَالَ: فَرَدَّهُ اَلْوَالِي بَعْدُ بَيْنَ يَدَيِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام)، فَقَالَ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، عَجَباً لِهَذَا، أَنْكَرْتَ أَنْ يَكُونَ مِنْ شِيعَتِكُمْ، وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ شِيعَتِكُمْ فَهُوَ مِنْ شِيعَةِ إِبْلِيسَ، وَ هُوَ فِي اَلنَّارِ، وَ قَدْ رَأَيْتُ لَهُ مِنَ اَلْمُعْجِزَاتِ مَا لاَ يَكُونُ إِلاَّ لِلْأَنْبِيَاءِ! فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (علیهما السلام): قُلْ: «أَوْ لِلْأَوْصِيَاءِ».
⚡ پس آن مرد به والی گفت: ای بنده خدا، آیا از این الطافی که به وسیله آن، این ضربات از من دفع میشود، عبرت نمیگیری؟ - وای بر تو - مرا به نزد امام بازگردان و در مورد من از فرمان او پیروی کن. راوی گوید: پس والی او را به نزد امام حسن عسکری (علیهما السلام) بازگرداند و گفت: ای پسر رسول خدا، از کار این مرد در شگفتم! شما منکر شیعه بودن او شدید، در حالی که هر کس از شیعیان شما نباشد، از شیعیان ابلیس است و در آتش خواهد بود؛ و من از او معجزاتی دیدم که جز برای انبیاء رخ نمیدهد! پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) فرمودند: بگو: «یا برای اوصیاء».
🔻 فَقَالَ اَلْحَسَنُ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام) لِلْوَالِي: «يَا عَبْدَ اَللَّهِ، إِنَّهُ كَذَبَ فِي دَعْوَاهُ أَنَّهُ مِنْ شِيعَتِنَا كَذِبَةً لَوْ عَرَفَهَا ثُمَّ تَعَمَّدَهَا لاَبْتُلِيَ بِجَمِيعِ عَذَابِكَ لَهُ، وَ لَبَقِيَ فِي اَلْمُطْبَقِ ثَلاَثِينَ سَنَةً، وَ لَكِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی رَحِمَهُ لِإِطْلاَقِ كَلِمَةٍ عَلَی مَا عَنَی، لاَ عَلَی تَعَمُّدِ كَذِبٍ. وَ أَنْتَ - يَا عَبْدَ اَللَّهِ - فَاعْلَمْ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ خَلَّصَهُ مِنْ يَدَيْكَ، خَلِّ عَنْهُ، فَإِنَّهُ مِنْ مَوَالِينَا وَ مُحِبِّينَا، وَ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا». فَقَالَ اَلْوَالِي: مَا كَانَ هَذَا كُلُّهُ عِنْدَنَا إِلاَّ سَوَاءً، فَمَا اَلْفَرْقُ؟
⚡ پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) به والی فرمودند: «ای بنده خدا، او در ادعای شیعه بودن ما دروغی گفت که اگر معنایش را میدانست و سپس عمداً آن را میگفت، هر آینه به تمام عذاب تو مبتلا میشد و سی سال در زندان تاریک باقی میماند. اما خداوند متعال به خاطر به زبان آوردن کلمهای بر اساس معنایی که [در ذهن داشت]، نه از روی دروغگویی عمدی، به او رحم کرد. و تو - ای بنده خدا - بدان که خداوند عز و جل او را از دستان تو رهانیده است. او را رها کن، که او از دوستداران (موالین) و محبین ماست، ولی از شیعیان ما نیست.» والی گفت: همه اینها نزد ما یکی بود، پس فرق چیست؟
🔻 قَالَ لَهُ اَلْإِمَامِ (علیه السلام): «اَلْفَرْقُ: أَنَّ شِيعَتَنَا هُمُ اَلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ آثَارَنَا، وَ يُطِيعُونَّا فِي جَمِيعِ أَوَامِرِنَا وَ نَوَاهِينَا، فَأُولَئِكَ مِنْ شِيعَتِنَا، فَأَمَّا مَنْ خَالَفَنَا فِي كَثِيرٍ مِمَّا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْهِ فَلَيْسُوا مِنْ شِيعَتِنَا». قَالَ اَلْإِمَامُ (علیه السلام) لِلْوَالِي: «وَ أَنْتَ قَدْ كَذَبْتَ كَذِبَةً لَوْ تَعَمَّدْتَهَا وَ كَذَبْتَهَا لاَبْتَلاَكَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِضَرْبِ أَلْفِ سَوْطٍ، وَ سِجْنِ ثَلاَثِينَ سَنَةً فِي اَلْمُطْبَقِ». فَقَالَ: وَ مَا هِيَ، يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ؟
⚡ امام (علیه السلام) به او فرمود: «فرق این است: شیعیان ما کسانی هستند که از آثار ما پیروی میکنند و در تمام اوامر و نواهی ما، از ما اطاعت میکنند. اینان شیعیان ما هستند. اما کسی که در بسیاری از واجباتی که خدا بر او فرض کرده با ما مخالفت کند، از شیعیان ما نیست.» امام (علیه السلام) به والی فرمود: «و تو نیز دروغی گفتی که اگر عمداً آن را میگفتی، خداوند عز و جل تو را به هزار تازیانه و سی سال حبس در زندان تاریک مبتلا میکرد.» والی گفت: آن چه بود ای پسر رسول خدا؟
🔻 قَالَ: زَعَمْتَ أَنَّكَ رَأَيْتَ لَهُ مُعْجِزَاتٍ، إِنَّ اَلْمُعْجِزَاتِ لَيْسَتْ لَهُ، إِنَّمَا هِيَ لَنَا، أَظْهَرَهَا اَللَّهُ تَعَالَی فِيهِ إِبَانَةً لِحُجَّتِنَا، وَ إِيضَاحاً لِجَلاَلَتِنَا وَ شَرَفِنَا، وَ لَوْ قُلْتَ: شَاهَدْتُ فِيهِ مُعْجِزَاتٍ. لَمْ أُنْكِرْهُ عَلَيْكَ، أَ لَيْسَ إِحْيَاءُ عِيسَی (علیه السلام) اَلْمَيِّتَ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلْمَيِّتِ أَمْ لِعِيسَی؟ أَ وَ لَيْسَ خَلَقَ مِنَ اَلطِّينِ كَهَيْئَةِ اَلطَّيْرِ، فَصَارَ طَيْراً بِإِذْنِ اَللَّهِ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلطَّائِرِ، أَوْ لِعِيسَی (علیه السلام)؟ أَ وَ لَيْسَ اَلَّذِينَ جُعِلُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلْقِرَدَةِ، أَوْ لِنَبِيِّ ذَلِكَ اَلزَّمَانِ؟» فَقَالَ اَلْوَالِي: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ.
⚡ فرمود: «گمان کردی که برای او معجزاتی دیدهای. همانا معجزات از آنِ او نیست، بلکه از آنِ ماست که خداوند متعال آن را در [مورد] او آشکار ساخت تا حجیت ما را بیان و جلالت و شرف ما را روشن سازد. و اگر میگفتی: در [مورد] او معجزاتی مشاهده کردم، بر تو ایراد نمیگرفتم. آیا زنده کردن مرده توسط عیسی (علیه السلام) معجزه نیست؟ آیا آن معجزه از آنِ مرده است یا از آنِ عیسی؟ آیا اینکه [عیسی] از گِل چیزی به شکل پرنده ساخت و به اذن خدا پرنده شد، معجزه نیست؟ آیا آن از آنِ پرنده است یا از آنِ عیسی (علیه السلام)؟ آیا آنانی که به بوزینههایی رانده شده تبدیل شدند، معجزه نیست؟ آیا آن از آنِ بوزینههاست یا از آنِ پیامبر آن زمان؟» پس والی گفت: از پروردگارم طلب آمرزش میکنم و به سوی او توبه مینمایم.
🔻 ثُمَّ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام) لِلرَّجُلِ اَلَّذِي قَالَ إِنَّهُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام): «يَا عَبْدَ اَللَّهِ، لَسْتَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ مُحِبِّيهِ، إِنَّ شِيعَةَ عَلِيٍّ (علیه السلام): اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی فِيهِمْ: «وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِكَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ هُمْ فِيهٰا خٰالِدُونَ» (البقرة: ۸۲)،
⚡ پس امام حسن عسکری (علیهما السلام) به والی فرمودند: «ای بنده خدا، او در ادعای شیعه بودن ما دروغی گفت که اگر معنایش را میدانست و سپس عمداً آن را میگفت، هر آینه به تمام عذاب تو مبتلا میشد و سی سال در زندان تاریک باقی میماند. اما خداوند متعال به خاطر به زبان آوردن کلمهای بر اساس معنایی که [در ذهن داشت]، نه از روی دروغگویی عمدی، به او رحم کرد. و تو - ای بنده خدا - بدان که خداوند عز و جل او را از دستان تو رهانیده است. او را رها کن، که او از دوستداران (موالین) و محبین ماست، ولی از شیعیان ما نیست.» والی گفت: همه اینها نزد ما یکی بود، پس فرق چیست؟
🔻 قَالَ لَهُ اَلْإِمَامِ (علیه السلام): «اَلْفَرْقُ: أَنَّ شِيعَتَنَا هُمُ اَلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ آثَارَنَا، وَ يُطِيعُونَّا فِي جَمِيعِ أَوَامِرِنَا وَ نَوَاهِينَا، فَأُولَئِكَ مِنْ شِيعَتِنَا، فَأَمَّا مَنْ خَالَفَنَا فِي كَثِيرٍ مِمَّا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَيْهِ فَلَيْسُوا مِنْ شِيعَتِنَا». قَالَ اَلْإِمَامُ (علیه السلام) لِلْوَالِي: «وَ أَنْتَ قَدْ كَذَبْتَ كَذِبَةً لَوْ تَعَمَّدْتَهَا وَ كَذَبْتَهَا لاَبْتَلاَكَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِضَرْبِ أَلْفِ سَوْطٍ، وَ سِجْنِ ثَلاَثِينَ سَنَةً فِي اَلْمُطْبَقِ». فَقَالَ: وَ مَا هِيَ، يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ؟
⚡ امام (علیه السلام) به او فرمود: «فرق این است: شیعیان ما کسانی هستند که از آثار ما پیروی میکنند و در تمام اوامر و نواهی ما، از ما اطاعت میکنند. اینان شیعیان ما هستند. اما کسی که در بسیاری از واجباتی که خدا بر او فرض کرده با ما مخالفت کند، از شیعیان ما نیست.» امام (علیه السلام) به والی فرمود: «و تو نیز دروغی گفتی که اگر عمداً آن را میگفتی، خداوند عز و جل تو را به هزار تازیانه و سی سال حبس در زندان تاریک مبتلا میکرد.» والی گفت: آن چه بود ای پسر رسول خدا؟
🔻 قَالَ: زَعَمْتَ أَنَّكَ رَأَيْتَ لَهُ مُعْجِزَاتٍ، إِنَّ اَلْمُعْجِزَاتِ لَيْسَتْ لَهُ، إِنَّمَا هِيَ لَنَا، أَظْهَرَهَا اَللَّهُ تَعَالَی فِيهِ إِبَانَةً لِحُجَّتِنَا، وَ إِيضَاحاً لِجَلاَلَتِنَا وَ شَرَفِنَا، وَ لَوْ قُلْتَ: شَاهَدْتُ فِيهِ مُعْجِزَاتٍ. لَمْ أُنْكِرْهُ عَلَيْكَ، أَ لَيْسَ إِحْيَاءُ عِيسَی (علیه السلام) اَلْمَيِّتَ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلْمَيِّتِ أَمْ لِعِيسَی؟ أَ وَ لَيْسَ خَلَقَ مِنَ اَلطِّينِ كَهَيْئَةِ اَلطَّيْرِ، فَصَارَ طَيْراً بِإِذْنِ اَللَّهِ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلطَّائِرِ، أَوْ لِعِيسَی (علیه السلام)؟ أَ وَ لَيْسَ اَلَّذِينَ جُعِلُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ مُعْجِزَةً، أَ هِيَ لِلْقِرَدَةِ، أَوْ لِنَبِيِّ ذَلِكَ اَلزَّمَانِ؟» فَقَالَ اَلْوَالِي: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ.
⚡ فرمود: «گمان کردی که برای او معجزاتی دیدهای. همانا معجزات از آنِ او نیست، بلکه از آنِ ماست که خداوند متعال آن را در [مورد] او آشکار ساخت تا حجیت ما را بیان و جلالت و شرف ما را روشن سازد. و اگر میگفتی: در [مورد] او معجزاتی مشاهده کردم، بر تو ایراد نمیگرفتم. آیا زنده کردن مرده توسط عیسی (علیه السلام) معجزه نیست؟ آیا آن معجزه از آنِ مرده است یا از آنِ عیسی؟ آیا اینکه [عیسی] از گِل چیزی به شکل پرنده ساخت و به اذن خدا پرنده شد، معجزه نیست؟ آیا آن از آنِ پرنده است یا از آنِ عیسی (علیه السلام)؟ آیا آنانی که به بوزینههایی رانده شده تبدیل شدند، معجزه نیست؟ آیا آن از آنِ بوزینههاست یا از آنِ پیامبر آن زمان؟» پس والی گفت: از پروردگارم طلب آمرزش میکنم و به سوی او توبه مینمایم.
🔻 ثُمَّ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنِ عَلِيٍّ (علیهما السلام) لِلرَّجُلِ اَلَّذِي قَالَ إِنَّهُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام): «يَا عَبْدَ اَللَّهِ، لَسْتَ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ (علیه السلام)، إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ مُحِبِّيهِ، إِنَّ شِيعَةَ عَلِيٍّ (علیه السلام): اَلَّذِينَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی فِيهِمْ: «وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِكَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ هُمْ فِيهٰا خٰالِدُونَ» (البقرة: ۸۲)،
⚡سپس امام حسن عسکری (علیهما السلام) به آن مردی که گفته بود از شیعیان علی (علیه السلام) است، فرمودند: «ای بنده خدا، تو از شیعیان علی (علیه السلام) نیستی، بلکه از دوستداران او هستی. همانا شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که خداوند متعال دربارهشان فرموده: «و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آنان اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند» (البقرة: ۸۲)،
🔻 وَ هُمُ اَلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ، وَ وَصَفُوهُ بِصِفَاتِهِ، وَ نَزَّهُوهُ عَنْ خِلاَفِ صِفَاتِهِ، وَ صَدَّقُوا مُحَمَّداً فِي أَقْوَالِهِ، وَ صَوَّبُوهُ فِي كُلِّ أَفْعَالِهِ، وَ قَالُوا: إِنَّ كَانَ عَلِيّاً بَعْدَهُ سَيِّداً إِمَاماً، وَ قَرْماً هُمَاماً، لاَ يَعْدِلُهُ مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ أَحَدٌ، وَ لاَ كُلُّهُمْ إِذَا اِجْتَمَعُوا فِي كِفَّةٍ يُوزَنُونَ بِوَزْنِهِ، بَلْ يَرْجَحُ عَلَيْهِمْ كَمَا تَرْجَحُ اَلسَّمَاءُ وَ اَلْأَرْضُ عَلَی اَلذَّرَّةِ،
⚡ و آنان کسانی هستند که به خدا ایمان آوردند و او را به صفاتش وصف کردند و او را از آنچه خلاف صفاتش است منزه داشتند، و محمد را در گفتارش تصدیق کردند و او را در تمام افعالش درست دانستند، و گفتند: همانا علی پس از او، سرور و امام و بزرگمردی والا مقام است که هیچ کس از امت محمد با او برابری نمیکند و اگر همه آنها را در یک کفه ترازو جمع کنند، با وزن او سنجیده نمیشوند، بلکه او بر آنان برتری دارد همانگونه که آسمان و زمین بر یک ذره برتری دارد.
🔻 وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ لاَ يُبَالُونَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ أَ وَقَعَ اَلْمَوْتُ عَلَيْهِمْ، أَوْ وَقَعُوا عَلَی اَلْمَوْتِ.
⚡ و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که در راه خدا باکی ندارند که مرگ بر آنان فرود آید یا آنان بر مرگ فرود آیند.
🔻وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ يُؤْثِرُونَ إِخْوَانَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ، وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ، وَ هُمُ اَلَّذِينَ لاَ يَرَاهُمُ اَللَّهُ حَيْثُ نَهَاهُمْ، وَ لاَ يَفْقِدُهُمْ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ.
⚡و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که برادرانشان را بر خود ترجیح میدهند، هرچند خودشان نیازمند باشند. و آنان کسانی هستند که خداوند هرگز آنان را در جایی که نهی کرده نمیبیند و هرگز آنان را در جایی که امر کرده، غایب نمییابد.
🔻وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ يَقْتَدُونَ بِعَلِيٍّ فِي إِكْرَامِ إِخْوَانِهِمُ اَلْمُؤْمِنِينَ
⚡و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که در گرامی داشتن برادران مؤمنشان به علی اقتدا میکنند.
🔻 مَا عَنْ قَوْلِي أَقُولُ لَكَ هَذَا، بَلْ أَقُولُهُ عَنْ قَوْلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)، فَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «وَ عَمِلُوا اَلصَّالِحَاتِ» قَضَوُا اَلْفَرَائِضَ كُلَّهَا بَعْدَ اَلتَّوْحِيدِ، وَ اِعْتِقَادِ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلْإِمَامَةِ».
⚡ این را از پیش خود به تو نمیگویم، بلکه از قول حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) میگویم. و این است معنای قول خداوند متعال: «و عملوا الصالحات»؛ یعنی تمام واجبات را پس از توحید و اعتقاد به نبوت و امامت به جا آوردند.
🔻 وَ أَعْظَمُهَا فَرْضَانِ:
«و بزرگترین آن واجبات بر آنها دو چیز است: »
⚡قَضَاءُ حُقُوقِ اَلْإِخْوَانِ فِي الله
«۱. ادا کردن حقوق برادران دینی»
⚡وَ اِسْتِعْمَالُ اَلتَّقِيَّةِ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
«۲. رعایت و بکاربستن تقیه در برابر دشمنان خدا.»
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 تعریف دقیق «شیعه» و تفاوت آن با «محب»: این حدیث، یکی از کلیدیترین روایات در تبیین تفاوت میان «دوستدار اهل بیت (محب)» و «شیعه حقیقی» است. امام عسکری (علیه السلام) به صراحت مرز این دو را مشخص میکنند: «شیعیان ما کسانی هستند که از آثار ما پیروی میکنند و در تمام اوامر و نواهی ما، از ما اطاعت میکنند.» شیعه بودن، تنها یک ادعای زبانی یا محبت قلبی نیست، بلکه یک التزام عملی و کامل به سیره و دستورات اهل بیت (علیهم السلام) است. کسی که محبت دارد اما در عمل مخالف است، «محب» است نه «شیعه».
🔻 رحمت الهی در سایه محبت و توسل: با وجود اینکه ادعای مرد متهم دقیق نبود، اما صرفِ ابراز محبت و پناه بردن به نام امیرالمؤمنین (ع) و امام زمانش، موجب نزول رحمت الهی و دخالت معجزهآسای امام (ع) برای نجات او شد. این نشان میدهد که خداوند برای محبت و توسل به اهل بیت (ع) ارزشی عظیم قائل است و حتی اگر فرد در درجات بالای شیعه بودن نباشد، این محبت میتواند در سختیها دستگیر او باشد.
🔻 وَ هُمُ اَلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ، وَ وَصَفُوهُ بِصِفَاتِهِ، وَ نَزَّهُوهُ عَنْ خِلاَفِ صِفَاتِهِ، وَ صَدَّقُوا مُحَمَّداً فِي أَقْوَالِهِ، وَ صَوَّبُوهُ فِي كُلِّ أَفْعَالِهِ، وَ قَالُوا: إِنَّ كَانَ عَلِيّاً بَعْدَهُ سَيِّداً إِمَاماً، وَ قَرْماً هُمَاماً، لاَ يَعْدِلُهُ مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ أَحَدٌ، وَ لاَ كُلُّهُمْ إِذَا اِجْتَمَعُوا فِي كِفَّةٍ يُوزَنُونَ بِوَزْنِهِ، بَلْ يَرْجَحُ عَلَيْهِمْ كَمَا تَرْجَحُ اَلسَّمَاءُ وَ اَلْأَرْضُ عَلَی اَلذَّرَّةِ،
⚡ و آنان کسانی هستند که به خدا ایمان آوردند و او را به صفاتش وصف کردند و او را از آنچه خلاف صفاتش است منزه داشتند، و محمد را در گفتارش تصدیق کردند و او را در تمام افعالش درست دانستند، و گفتند: همانا علی پس از او، سرور و امام و بزرگمردی والا مقام است که هیچ کس از امت محمد با او برابری نمیکند و اگر همه آنها را در یک کفه ترازو جمع کنند، با وزن او سنجیده نمیشوند، بلکه او بر آنان برتری دارد همانگونه که آسمان و زمین بر یک ذره برتری دارد.
🔻 وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ لاَ يُبَالُونَ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ أَ وَقَعَ اَلْمَوْتُ عَلَيْهِمْ، أَوْ وَقَعُوا عَلَی اَلْمَوْتِ.
⚡ و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که در راه خدا باکی ندارند که مرگ بر آنان فرود آید یا آنان بر مرگ فرود آیند.
🔻وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ يُؤْثِرُونَ إِخْوَانَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ، وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ، وَ هُمُ اَلَّذِينَ لاَ يَرَاهُمُ اَللَّهُ حَيْثُ نَهَاهُمْ، وَ لاَ يَفْقِدُهُمْ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ.
⚡و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که برادرانشان را بر خود ترجیح میدهند، هرچند خودشان نیازمند باشند. و آنان کسانی هستند که خداوند هرگز آنان را در جایی که نهی کرده نمیبیند و هرگز آنان را در جایی که امر کرده، غایب نمییابد.
🔻وَ شِيعَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) هُمُ اَلَّذِينَ يَقْتَدُونَ بِعَلِيٍّ فِي إِكْرَامِ إِخْوَانِهِمُ اَلْمُؤْمِنِينَ
⚡و شیعیان علی (علیه السلام) کسانی هستند که در گرامی داشتن برادران مؤمنشان به علی اقتدا میکنند.
🔻 مَا عَنْ قَوْلِي أَقُولُ لَكَ هَذَا، بَلْ أَقُولُهُ عَنْ قَوْلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)، فَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَی: «وَ عَمِلُوا اَلصَّالِحَاتِ» قَضَوُا اَلْفَرَائِضَ كُلَّهَا بَعْدَ اَلتَّوْحِيدِ، وَ اِعْتِقَادِ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلْإِمَامَةِ».
⚡ این را از پیش خود به تو نمیگویم، بلکه از قول حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) میگویم. و این است معنای قول خداوند متعال: «و عملوا الصالحات»؛ یعنی تمام واجبات را پس از توحید و اعتقاد به نبوت و امامت به جا آوردند.
🔻 وَ أَعْظَمُهَا فَرْضَانِ:
«و بزرگترین آن واجبات بر آنها دو چیز است: »
⚡قَضَاءُ حُقُوقِ اَلْإِخْوَانِ فِي الله
«۱. ادا کردن حقوق برادران دینی»
⚡وَ اِسْتِعْمَالُ اَلتَّقِيَّةِ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».
«۲. رعایت و بکاربستن تقیه در برابر دشمنان خدا.»
🔸
🔸مهمترین نکات حدیث:
🔻 تعریف دقیق «شیعه» و تفاوت آن با «محب»: این حدیث، یکی از کلیدیترین روایات در تبیین تفاوت میان «دوستدار اهل بیت (محب)» و «شیعه حقیقی» است. امام عسکری (علیه السلام) به صراحت مرز این دو را مشخص میکنند: «شیعیان ما کسانی هستند که از آثار ما پیروی میکنند و در تمام اوامر و نواهی ما، از ما اطاعت میکنند.» شیعه بودن، تنها یک ادعای زبانی یا محبت قلبی نیست، بلکه یک التزام عملی و کامل به سیره و دستورات اهل بیت (علیهم السلام) است. کسی که محبت دارد اما در عمل مخالف است، «محب» است نه «شیعه».
🔻 رحمت الهی در سایه محبت و توسل: با وجود اینکه ادعای مرد متهم دقیق نبود، اما صرفِ ابراز محبت و پناه بردن به نام امیرالمؤمنین (ع) و امام زمانش، موجب نزول رحمت الهی و دخالت معجزهآسای امام (ع) برای نجات او شد. این نشان میدهد که خداوند برای محبت و توسل به اهل بیت (ع) ارزشی عظیم قائل است و حتی اگر فرد در درجات بالای شیعه بودن نباشد، این محبت میتواند در سختیها دستگیر او باشد.