سابقه انتشار روزنامه «کوردستان»
✍ صالحنیکبخت
🔸انتشار «کوردستان» اولین روزنامه در تاریخ ملت کرد گامی بزرگ و آغازی ارزشمند بود.از قراین چنین پیداست که روزنامه «کوردستان» سریع و وسیع به دست مردم کورد می رسیده و تأثیر مهمی نیز بر جای می گذاشته است.مثلاً در شماره 3 این روزنامه نامه ای چاپ شده از شام به امضای (ن.ح)خطاب به مقداد مدحت بدرخان، نویسنده نامه در کمال خوشوقتی از اهمیت و ارزش روزنامه کوردستان صحبت نموده و احساس خود را چنین بیان کرده است:"ره حمه ت له بابی ته بت، خودتی ده وله تا مه زن بکات و ...."
به دنبال همین نامه قطعه شعری از جوانی کورد از روژئاوا به اسم (شیخ ا.فتاح) بچاپ رسیده که اشاره دارد به اهمیت و تآثیر روزنامه کوردستان در بین توده مردم. در سایر شماره های کوردستان نمونه های دیگری از این قبیل بچشم می خورد.
🔸بی گمان نخستین روزنامه کوردی (روزنامه کوردستان) چراغی پرفروغ بوده که در افق عصر نوین مردم کورد برافروخته گردید و شمار زیادی از مورخین و نویسندگان کورد و غیر کورد، بر این واقعیت اذعان داشته اند ."دکتر شاکر خصباب" و "دکتربلچ شیرکو" دو نویسنده معاصرعرب و کورد، روزنامه کوردستان را مقدمه یک تحول فرهنگی در زندگی مردم کوردستان دانسته اند.همین اهمیت باعث ترس و نگرانی دولتمردان عثمانی یعنی اسلاف سلطان رجب کنونی گردید، تا جایی که از همان اولین قدم به مبارزه با روزنامه و انتشار کوردستان پرداختند.مقداد مدحت بدرخان را همانند یک مجرم فراری تلقی کرده و از دولت مصر درخواست کردند که وی را دستگیر و به دولت عثمانی تحویل نماید.
🔸همین فشارهای سیاسی و جو تهدید و ارعاب باعث شد روزنامه کوردستان بعد از انتشار5 شماره آن در قاهره، کار خود را در مصر تعطیل کرده و ادامه انتشار روزنامه به «ژنو» منتقل شود. در ژنو هم بعد از چاپ چند شماره انتشار آن متوقف و بعضی از شماره های آن در برلین انتشار یافت.
🔸تاریخ روزنامه نگاری کوردی به یکصد و بیست و ششمین سال عمر خود رسیده و 22 آوریل،"روز روزنامه نگاری کوردی " نام گرفته است. هر چند متأسفانه در تقویم ملی کورد به این امر مهم چندان پرداخته نمی شود. طی این ۱۲۶ سال به مرور در هر چهارپارچه کردستان و نیز در اتحاد جماهیر شوروی سابق و ارمنستان، آذربایجان و سایر کشورهای دیگر بخصوص اروپا نشریات کوردی یکی پس از دیگری پا به عرصه وجود نهادند و امروزه علاوه بر کانالهای مختلف رادیویی و تلویزیونی و نشریات الکترونیکی صدها نشریه به زبان کوردی در سراسر جهان چاپ و منتشر میشوند.
🔸در سال 1912 انتشار روزنامه ای به نام "کورد" یا کوردستان در شهر ارومیه آغاز گردید .جا دارد این موضوع مطرح شود که متأسفانه تاریخ نویسان کورد به دو مسئله ی انتشار روزنامه کوردستان و نقش خاندان بدرخانیان در مبارزات ملت کورد کمتر توجه کرده اند و آنقدر که در مدح و ثنای بعضی از رهبران و روسای عشیره ها نوشته شده در مورد بدرخانیان که روسای آن کسانی بودند که پیش از دیگران خواستار حقوق ملی کوردها شدند مطلبی ننوشته اند.
🔸ضمناً «کنگره بدرخان» درخصوص روزنامه نگاری کوردی چند سال در شهرهای دهوک، سلیمانیه و برلین و قاهره و وین برگزار شد و اینجانب به کنگره بدرخان دعوت شدم و در دو کنگره برلین و دهوک شرکت کرده و پیشنهاد دادم جشنواره مطبوعات کوردی هرساله برگزار و به روزنامه نگاران و روزنامه برتر جایزه داده شود.گرچه در کنگره دهوک این پیشنهاد پذیرفته شد ولی خروجی پیدا نکرد.
https://www.tg-me.com/salehnikbakht
✍ صالحنیکبخت
🔸انتشار «کوردستان» اولین روزنامه در تاریخ ملت کرد گامی بزرگ و آغازی ارزشمند بود.از قراین چنین پیداست که روزنامه «کوردستان» سریع و وسیع به دست مردم کورد می رسیده و تأثیر مهمی نیز بر جای می گذاشته است.مثلاً در شماره 3 این روزنامه نامه ای چاپ شده از شام به امضای (ن.ح)خطاب به مقداد مدحت بدرخان، نویسنده نامه در کمال خوشوقتی از اهمیت و ارزش روزنامه کوردستان صحبت نموده و احساس خود را چنین بیان کرده است:"ره حمه ت له بابی ته بت، خودتی ده وله تا مه زن بکات و ...."
به دنبال همین نامه قطعه شعری از جوانی کورد از روژئاوا به اسم (شیخ ا.فتاح) بچاپ رسیده که اشاره دارد به اهمیت و تآثیر روزنامه کوردستان در بین توده مردم. در سایر شماره های کوردستان نمونه های دیگری از این قبیل بچشم می خورد.
🔸بی گمان نخستین روزنامه کوردی (روزنامه کوردستان) چراغی پرفروغ بوده که در افق عصر نوین مردم کورد برافروخته گردید و شمار زیادی از مورخین و نویسندگان کورد و غیر کورد، بر این واقعیت اذعان داشته اند ."دکتر شاکر خصباب" و "دکتربلچ شیرکو" دو نویسنده معاصرعرب و کورد، روزنامه کوردستان را مقدمه یک تحول فرهنگی در زندگی مردم کوردستان دانسته اند.همین اهمیت باعث ترس و نگرانی دولتمردان عثمانی یعنی اسلاف سلطان رجب کنونی گردید، تا جایی که از همان اولین قدم به مبارزه با روزنامه و انتشار کوردستان پرداختند.مقداد مدحت بدرخان را همانند یک مجرم فراری تلقی کرده و از دولت مصر درخواست کردند که وی را دستگیر و به دولت عثمانی تحویل نماید.
🔸همین فشارهای سیاسی و جو تهدید و ارعاب باعث شد روزنامه کوردستان بعد از انتشار5 شماره آن در قاهره، کار خود را در مصر تعطیل کرده و ادامه انتشار روزنامه به «ژنو» منتقل شود. در ژنو هم بعد از چاپ چند شماره انتشار آن متوقف و بعضی از شماره های آن در برلین انتشار یافت.
🔸تاریخ روزنامه نگاری کوردی به یکصد و بیست و ششمین سال عمر خود رسیده و 22 آوریل،"روز روزنامه نگاری کوردی " نام گرفته است. هر چند متأسفانه در تقویم ملی کورد به این امر مهم چندان پرداخته نمی شود. طی این ۱۲۶ سال به مرور در هر چهارپارچه کردستان و نیز در اتحاد جماهیر شوروی سابق و ارمنستان، آذربایجان و سایر کشورهای دیگر بخصوص اروپا نشریات کوردی یکی پس از دیگری پا به عرصه وجود نهادند و امروزه علاوه بر کانالهای مختلف رادیویی و تلویزیونی و نشریات الکترونیکی صدها نشریه به زبان کوردی در سراسر جهان چاپ و منتشر میشوند.
🔸در سال 1912 انتشار روزنامه ای به نام "کورد" یا کوردستان در شهر ارومیه آغاز گردید .جا دارد این موضوع مطرح شود که متأسفانه تاریخ نویسان کورد به دو مسئله ی انتشار روزنامه کوردستان و نقش خاندان بدرخانیان در مبارزات ملت کورد کمتر توجه کرده اند و آنقدر که در مدح و ثنای بعضی از رهبران و روسای عشیره ها نوشته شده در مورد بدرخانیان که روسای آن کسانی بودند که پیش از دیگران خواستار حقوق ملی کوردها شدند مطلبی ننوشته اند.
🔸ضمناً «کنگره بدرخان» درخصوص روزنامه نگاری کوردی چند سال در شهرهای دهوک، سلیمانیه و برلین و قاهره و وین برگزار شد و اینجانب به کنگره بدرخان دعوت شدم و در دو کنگره برلین و دهوک شرکت کرده و پیشنهاد دادم جشنواره مطبوعات کوردی هرساله برگزار و به روزنامه نگاران و روزنامه برتر جایزه داده شود.گرچه در کنگره دهوک این پیشنهاد پذیرفته شد ولی خروجی پیدا نکرد.
https://www.tg-me.com/salehnikbakht
Telegram
صالح نیکبخت
کانال رسمی صالح نیکبخت
🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹
در باب حقوق ؛ جامعه ؛ فرهنگ ؛ سیاست ؛ تاریخ و زندگی
🌿🌺☘️⚘️🌾🍀🌹
در باب حقوق ؛ جامعه ؛ فرهنگ ؛ سیاست ؛ تاریخ و زندگی
👍14❤3👎1
Forwarded from سیدعلی صالحی
شعر تازهای از سیدعلی صالحی
طغیانِ دختر دریا
تا امروز نتوانستید
مرا به تبعیدِ بیواژه برانید.
من خود به ارادهی خود
از زادگاهِ گرسنگان گریختهام.
و
تا همین امروز
که تنفسِ مُستمرِ آدمی
از آن سویِ مرگ میآید،
من دیوانهوار زندگی کردهام.
من زندهام هنوز،
بیهوده مرا
خلوت نشینِ خانه نخوانید.
من شورشِ مطلقام
در عشقبازیِ نرگس و آزادیِ تمام.
مگر او چه کرده است
که کلماتِ غمگیناش را
تنها در مزامیرِ مردگان میخوانید؟
شما
شاعران را
حتی
از شلیک به شبِ شرور
خلعِ خواب کردهاید.
اما آنها سرانجام
کلماتِ هزار پَردهی خود را
پس خواهند گرفت؛
این خطِ جبرئیل وُ
این هم
نشانِ رسولانِ رویانویس!
https://T.me/SeyyedAliSalehi
طغیانِ دختر دریا
تا امروز نتوانستید
مرا به تبعیدِ بیواژه برانید.
من خود به ارادهی خود
از زادگاهِ گرسنگان گریختهام.
و
تا همین امروز
که تنفسِ مُستمرِ آدمی
از آن سویِ مرگ میآید،
من دیوانهوار زندگی کردهام.
من زندهام هنوز،
بیهوده مرا
خلوت نشینِ خانه نخوانید.
من شورشِ مطلقام
در عشقبازیِ نرگس و آزادیِ تمام.
مگر او چه کرده است
که کلماتِ غمگیناش را
تنها در مزامیرِ مردگان میخوانید؟
شما
شاعران را
حتی
از شلیک به شبِ شرور
خلعِ خواب کردهاید.
اما آنها سرانجام
کلماتِ هزار پَردهی خود را
پس خواهند گرفت؛
این خطِ جبرئیل وُ
این هم
نشانِ رسولانِ رویانویس!
https://T.me/SeyyedAliSalehi
Telegram
سیدعلی صالحی
The Official Telegram Channel Of SeyyedAli Salehi
https://Instagram.Com/Seyyedalisalehi_official
باشد که تا هست، هول نباشد،هراس نباشد، تنها عشق، آدمی، آزادی، امید، و باز هم امید...!
نثار شما و برای شما مردم شریف همین روزگار.
سیدعلی صالحی
https://Instagram.Com/Seyyedalisalehi_official
باشد که تا هست، هول نباشد،هراس نباشد، تنها عشق، آدمی، آزادی، امید، و باز هم امید...!
نثار شما و برای شما مردم شریف همین روزگار.
سیدعلی صالحی
❤10👍1
بودجهخواران تفرقه
✍علی رضایی
در جهانی که رسانهها قرار است بلندگوی عقل، آگاهی و گفتوگو باشند، ما گرفتار هیولایی هستیم که گرچه خود را «ملی» مینامد ،اما نه از ملت است و نه برای ملت . صدا و سیمایی که سالانه هزاران میلیارد تومان از بودجه عمومی را میبلعد، اما محصولش نه آگاهی و انسجام ، بلکه تحقیر، توهین و تفرقه است.
بله، بیش از ۳۵ هزار میلیارد تومان در سال! عددی که اگر به صاحب آن عقل و درایت میدادند نه آنتن ، امروز ما صاحب بزرگترین زیرساختهای آموزش، سلامت، فرهنگ و توسعه انسانی در منطقه بودیم.اما چه شد؟ این پول رفت در جیب بنگاه بانگ و رنگی که دشمن آگاهی و آزادی و بلندگوی جهالت و تعصب و تحجر است. زهر سازان ساکن در جام جم در آخرین ابتکار چه کرده اند؟!مقدسات اهل سنت را به سخره گرفته و پس از کاهش تنش میان ایران و عربستان و پس از سفر وزیر دفاع سعودی به ایران ، به سران این کشور مهم و تاثیرگذار در منطقه فحاشی کرده و به جای «تقریب» تریبون رسمی تفکیک و تقابل شده اند.
صدا و سیما، بهجای آنکه رسانه وحدت باشد، عملاً قرارگاه تندروهایی شده است که حتی در بین بدنه مذهبی کشور هم در اقلیتاند.حالا کار به جایی رسیده که وقتی وزیر دفاع عربستان به تهران میآید، رسانه رسمی کشور ما با الفاظ سخیف و لمپنی، تمام قواعد دیپلماسی را به خاک میسپارد و به خلق دشمنی دوباره مشغول میشود. انگار آنتن صداوسیما را به دست افراد قبیلهای دادهاند که فقط زبان نفرت بلدند.
اما فاجعه فقط این نیست. فاجعه آنجاست که همین رسانه، با همان بودجه سنگین، سالهاست به گونهای رفتار میکند که اگر براندازان هم میخواستند اعتباری از حکومت بگیرند، اینقدر دقیق و موفق عمل نمیکردند.این دستگاه در بیاعتمادسازی عمومی، در تهیسازی مشروعیت و در تبدیل مردم به مخالف، از هر رسانه خارج از کشوری مؤثرتر بوده است.
رسانهای که باید بلندگوی حقیقت و مردم باشد، امروز بلندگوی تحقیر مردم و دفن حقیقت شده است. صدا و سیما نه تنها وظیفهاش را در دنیای رسانههای مسئولیت پذیر انجام نمیدهد، بلکه عملاً به دشمن داخلی مشروعیت و آرامش اجتماعی بدل شده است.
باید به حاکمیت هشدار داد : اگر به فوریت برای اصلاح بنیادین این هیولای بودجهخوار فکری نکنید، بهزودی «براندازی واقعی» نه از لندن و پاریس و واشنگتن ، بلکه از جام جم کلید خواهد خورد.این رسانه، بیش از هر دشمن خارجی، در حال بریدن ریشههای مشروعیت است.
این صدا، صدای ملت نیست؛ صدای زنگ خطر است.می شنوید؟!
این سیما، سیمای فردای ایران نیست؛ تصویر ویرانی اعتماد است. می بینید؟!
خود دانید!
@salehnikbakht
✍علی رضایی
در جهانی که رسانهها قرار است بلندگوی عقل، آگاهی و گفتوگو باشند، ما گرفتار هیولایی هستیم که گرچه خود را «ملی» مینامد ،اما نه از ملت است و نه برای ملت . صدا و سیمایی که سالانه هزاران میلیارد تومان از بودجه عمومی را میبلعد، اما محصولش نه آگاهی و انسجام ، بلکه تحقیر، توهین و تفرقه است.
بله، بیش از ۳۵ هزار میلیارد تومان در سال! عددی که اگر به صاحب آن عقل و درایت میدادند نه آنتن ، امروز ما صاحب بزرگترین زیرساختهای آموزش، سلامت، فرهنگ و توسعه انسانی در منطقه بودیم.اما چه شد؟ این پول رفت در جیب بنگاه بانگ و رنگی که دشمن آگاهی و آزادی و بلندگوی جهالت و تعصب و تحجر است. زهر سازان ساکن در جام جم در آخرین ابتکار چه کرده اند؟!مقدسات اهل سنت را به سخره گرفته و پس از کاهش تنش میان ایران و عربستان و پس از سفر وزیر دفاع سعودی به ایران ، به سران این کشور مهم و تاثیرگذار در منطقه فحاشی کرده و به جای «تقریب» تریبون رسمی تفکیک و تقابل شده اند.
صدا و سیما، بهجای آنکه رسانه وحدت باشد، عملاً قرارگاه تندروهایی شده است که حتی در بین بدنه مذهبی کشور هم در اقلیتاند.حالا کار به جایی رسیده که وقتی وزیر دفاع عربستان به تهران میآید، رسانه رسمی کشور ما با الفاظ سخیف و لمپنی، تمام قواعد دیپلماسی را به خاک میسپارد و به خلق دشمنی دوباره مشغول میشود. انگار آنتن صداوسیما را به دست افراد قبیلهای دادهاند که فقط زبان نفرت بلدند.
اما فاجعه فقط این نیست. فاجعه آنجاست که همین رسانه، با همان بودجه سنگین، سالهاست به گونهای رفتار میکند که اگر براندازان هم میخواستند اعتباری از حکومت بگیرند، اینقدر دقیق و موفق عمل نمیکردند.این دستگاه در بیاعتمادسازی عمومی، در تهیسازی مشروعیت و در تبدیل مردم به مخالف، از هر رسانه خارج از کشوری مؤثرتر بوده است.
رسانهای که باید بلندگوی حقیقت و مردم باشد، امروز بلندگوی تحقیر مردم و دفن حقیقت شده است. صدا و سیما نه تنها وظیفهاش را در دنیای رسانههای مسئولیت پذیر انجام نمیدهد، بلکه عملاً به دشمن داخلی مشروعیت و آرامش اجتماعی بدل شده است.
باید به حاکمیت هشدار داد : اگر به فوریت برای اصلاح بنیادین این هیولای بودجهخوار فکری نکنید، بهزودی «براندازی واقعی» نه از لندن و پاریس و واشنگتن ، بلکه از جام جم کلید خواهد خورد.این رسانه، بیش از هر دشمن خارجی، در حال بریدن ریشههای مشروعیت است.
این صدا، صدای ملت نیست؛ صدای زنگ خطر است.می شنوید؟!
این سیما، سیمای فردای ایران نیست؛ تصویر ویرانی اعتماد است. می بینید؟!
خود دانید!
@salehnikbakht
👍21🤬1
*&&&&*
📝 *آقای#جبلی! کلید اتاقتان را به نگهبان بدهید؛ دست #وحیدجلیلی را بگیرید و با هم تشریف ببرید منزل*
✍️ "محمد مهاجری"، روزنامهنگار اصولگرا نوشت:
✍آقای رئیس صداوسیما، سلام
دیروز دوستی برایم نوشته بود که همینالان تلویزیون دارد فیلم عمرمختار را نشان میدهد. فیلم در باره مبارزه مردم لیبی با ایتالیاست و در فیلم نشان میدهد که مذاکرات شکست میخورد.
✍صداوسیما این همه روز را رها کرده و هماینک که مذاکرات در ایتالیا انجام میشود ،آن را پخش میکند! لابد هیچکس هم نمیفهمد که منظور از پخش این فیلم چیست!
✍هنوز چندساعتی از این موضوع نگذشته که برنامهای در تلویزیون پخش میشود که خلاف وحدت فرقههای دیناسلام است. بعدش هم صداوسیما بیانیه میدهد که فلانیها را برکنار کردیم و... و تحویل دادگستری و حراستیها دادیم و از اینحرفها.
✍دوسه روز قبل هم برنامهای که از قبل ضبط شده بوده روی آنتن میرود که آن هم جنجال میشود و...
✍اینها فقط مشت نمونهخروار است. و نشان میدهد خطاها حال همه را به همزده. همچنین ثابت میکند جنابعالی توان ادارهمجموعهای را که به شما سپرده شده است ندارید.
✍ بدتر اینکه اصلا رئیس صداوسیما شما نیستید و یک نظام ملوکالطوایفی حاکم شده و هر باند و جریانی سهم خودش را میبرد.
✍این وسط اسم فردی به نام آقای وحید جلیلی هم مطرح میشود که بعضیها میخواهند بگویند رئیس واقعی صداوسیما اوست. اما کسانی که میشناسندش معتقدند نباید گناهش را شست چون او هم طفلکی مانند شماست و کاری دستش نیست.
✍قصه آن است که اداره این همه شبکه رادیویی و تلویزیونی که هر کدامش به یک حکومت خودمختار شبیه است کار شما نیست. حتی اگر به ۴۵سال پیش که تلویزیون فقط کانال یک و دو داشت (و هرکدام هم فقط چند ساعت برنامه داشت) برگردیم، باز هم مدیریتش از سر شما زیاد است چه برسد به الان که حتی ادارهکردن بعضی مجریهای تلویزیون هم از دست شما خارج است.
✍ خواستم یک پیشنهاد به شما بدهم:
دست آقاوحید جلیلی را بگیرید و با هم از دفترتان بروید منزل. کلید را هم به نگهبان جلوی درب صداوسیما بدهید. دوهفته بروید منزل یا هرجای دیگری. آن وقت است که متوجه خواهید شد بودن و نبودنتان چه فرقی میکند. قطعا اگر اوضاع بهتر نشود بدتر نخواهدشد. آسمان هم به زمین نمیاید. اینقدر هم شاهد گاف و اشتباه نخواهید بود.
✍ در همین دو هفتهای که نیستید به تفریحات سالم بپردازید. فیلمها و سریالهای صدبار تکرارشده صداوسیما را ببینید و اگر فرصت شد سرچ کنید و نحوه مدیریت رسانههای تصویری منطقه و جهان را مرور کنید. در انصورت خواهید دریافت که چقدر از قافله عقبید.
✍اگر کلاهتان را قاضی کنید و در این دو هفته به عملکردتان فکر کنید دیگر به این فکر نمیکنید که برگردید و کلید را از نگهبان پس بگیرید.
ایام خوبشدن حال صداوسیمای بدونجبلی_جلیلی مستدام!
@salehnikbakht
📝 *آقای#جبلی! کلید اتاقتان را به نگهبان بدهید؛ دست #وحیدجلیلی را بگیرید و با هم تشریف ببرید منزل*
✍️ "محمد مهاجری"، روزنامهنگار اصولگرا نوشت:
✍آقای رئیس صداوسیما، سلام
دیروز دوستی برایم نوشته بود که همینالان تلویزیون دارد فیلم عمرمختار را نشان میدهد. فیلم در باره مبارزه مردم لیبی با ایتالیاست و در فیلم نشان میدهد که مذاکرات شکست میخورد.
✍صداوسیما این همه روز را رها کرده و هماینک که مذاکرات در ایتالیا انجام میشود ،آن را پخش میکند! لابد هیچکس هم نمیفهمد که منظور از پخش این فیلم چیست!
✍هنوز چندساعتی از این موضوع نگذشته که برنامهای در تلویزیون پخش میشود که خلاف وحدت فرقههای دیناسلام است. بعدش هم صداوسیما بیانیه میدهد که فلانیها را برکنار کردیم و... و تحویل دادگستری و حراستیها دادیم و از اینحرفها.
✍دوسه روز قبل هم برنامهای که از قبل ضبط شده بوده روی آنتن میرود که آن هم جنجال میشود و...
✍اینها فقط مشت نمونهخروار است. و نشان میدهد خطاها حال همه را به همزده. همچنین ثابت میکند جنابعالی توان ادارهمجموعهای را که به شما سپرده شده است ندارید.
✍ بدتر اینکه اصلا رئیس صداوسیما شما نیستید و یک نظام ملوکالطوایفی حاکم شده و هر باند و جریانی سهم خودش را میبرد.
✍این وسط اسم فردی به نام آقای وحید جلیلی هم مطرح میشود که بعضیها میخواهند بگویند رئیس واقعی صداوسیما اوست. اما کسانی که میشناسندش معتقدند نباید گناهش را شست چون او هم طفلکی مانند شماست و کاری دستش نیست.
✍قصه آن است که اداره این همه شبکه رادیویی و تلویزیونی که هر کدامش به یک حکومت خودمختار شبیه است کار شما نیست. حتی اگر به ۴۵سال پیش که تلویزیون فقط کانال یک و دو داشت (و هرکدام هم فقط چند ساعت برنامه داشت) برگردیم، باز هم مدیریتش از سر شما زیاد است چه برسد به الان که حتی ادارهکردن بعضی مجریهای تلویزیون هم از دست شما خارج است.
✍ خواستم یک پیشنهاد به شما بدهم:
دست آقاوحید جلیلی را بگیرید و با هم از دفترتان بروید منزل. کلید را هم به نگهبان جلوی درب صداوسیما بدهید. دوهفته بروید منزل یا هرجای دیگری. آن وقت است که متوجه خواهید شد بودن و نبودنتان چه فرقی میکند. قطعا اگر اوضاع بهتر نشود بدتر نخواهدشد. آسمان هم به زمین نمیاید. اینقدر هم شاهد گاف و اشتباه نخواهید بود.
✍ در همین دو هفتهای که نیستید به تفریحات سالم بپردازید. فیلمها و سریالهای صدبار تکرارشده صداوسیما را ببینید و اگر فرصت شد سرچ کنید و نحوه مدیریت رسانههای تصویری منطقه و جهان را مرور کنید. در انصورت خواهید دریافت که چقدر از قافله عقبید.
✍اگر کلاهتان را قاضی کنید و در این دو هفته به عملکردتان فکر کنید دیگر به این فکر نمیکنید که برگردید و کلید را از نگهبان پس بگیرید.
ایام خوبشدن حال صداوسیمای بدونجبلی_جلیلی مستدام!
@salehnikbakht
👍18❤1👎1
آینده کردها در سوریه و ترکیه؛ آیا زمان صلح فرا رسیده است؟
بیش از یک قرن است که مسئله کردها در ترکیه به یکی از مناقشات پیچیده و مزمن تبدیل شده است. اما اکنون، با تحولاتی که در ترکیه و سوریه در حال وقوع است، چشمانداز تازهای برای حل این مسئله تاریخی شکل گرفته؛ چشماندازی که میتواند مقدمهای برای دگرگونیهای بنیادین در این منطقه باشد.
در سوریه، امضای تفاهمنامهای میان دولت انتقالی و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در تاریخ ۱۰ مارس، نقطه عطفی در مسیر به رسمیت شناخته شدن حقوق کردها در این کشور بهشمار میرود. مطابق این تفاهمنامه، اداره خودگردان شمال و شرق سوریه– که کردها در آن نقش محوری دارند – قرار است بهعنوان بخشی از ساختار سیاسی، اقتصادی، دفاعی و آموزشی سوریه جدید پذیرفته شود. این توافق گامی مهم برای تثبیت جایگاه تاریخی کردها در بافت اجتماعی سوریه است.
کمیسیونهای مشترکی تا پایان سال ۲۰۲۵ مأمور تدوین و اجرای مفاد این تفاهمنامه خواهند بود؛ فرایندی که تاکنون در حوزه آموزش پیشرفت قابلتوجهی داشته است. این مسیر، در عین حال، واکنشی مستقیم به تلاشهای بیثباتکننده ترکیه در شمال سوریه-که عملیات نظامی و استفاده از نیروهای نیابتی افراطی، همچون داعش و ارتش ملی سوریه- به نگرانیهای بینالمللی دامن زده ، تلقی میشود.
اما در آن سوی مرز، یعنی ترکیه نیز شاهد تحولاتی موازی است. پس از یک دهه سکوت، گفتوگوهایی میان دولت و عبدالله اوجالان، رهبر در بند حزب کارگران کردستان یا (پ.ک.ک)، از سر گرفته شده است. پیام تاریخی اوجالان در ۲۷ فوریه – که خواستار حل سیاسی مسئله کردها از طریق پارلمان و توقف مبارزه مسلحانه پ.ک.ک شد – با استقبال گسترده داخلی و بینالمللی مواجه شد. این پیام، و آتشبس یکجانبه پ.ک.ک که متعاقب آن اعلام شد، نشانهای از آمادگی کردها برای ورود به مرحلهای جدید از مبارزه، اینبار با ابزار سیاسی و قانونی است.
ترکیه طی دهههای اخیر میلیاردها دلار در جنگ با کردها هزینه کرده، در حالی که بحران اقتصادی و انزوای سیاسی این کشور را بیشازپیش تحت فشار قرار داده است. اکنون، با عقبنشینی تدریجی اردوغان از برخی مواضع سختگیرانه، شرایط برای آغاز روندی واقعی جهت حل مسئله کردها فراهم شده است. آزادی اوجالان، پایان عملیاتهای نظامی و تدوین قانون اساسی دموکراتیک از سوی دولت ترکیه میتواند زمینهساز صلحی پایدار باشد.
حل مسئله کردها، تنها یک خواسته قومی نیست بلکه کلید اصلاحات سیاسی و ثبات در کل منطقه به شمار میرود. الگویی که در ترکیه و سوریه در حال شکلگیری است، اگر با ارادهای سیاسی و حمایت منطقهای و بینالمللی همراه شود، میتواند راه را برای پایان دیگر درگیریهای مزمن در عراق، لبنان و برخی مناطق دیگر نیز هموار سازد.
ممکن است سال ۲۰۲۵ بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ سیاسی خاورمیانه ثبت شود؛ سالی که صدای صلح از دل سالها جنگ و محرومیت برخاست.
منبع: اندیشکده گیت اوی هاوس
@salehnikbakht
بیش از یک قرن است که مسئله کردها در ترکیه به یکی از مناقشات پیچیده و مزمن تبدیل شده است. اما اکنون، با تحولاتی که در ترکیه و سوریه در حال وقوع است، چشمانداز تازهای برای حل این مسئله تاریخی شکل گرفته؛ چشماندازی که میتواند مقدمهای برای دگرگونیهای بنیادین در این منطقه باشد.
در سوریه، امضای تفاهمنامهای میان دولت انتقالی و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در تاریخ ۱۰ مارس، نقطه عطفی در مسیر به رسمیت شناخته شدن حقوق کردها در این کشور بهشمار میرود. مطابق این تفاهمنامه، اداره خودگردان شمال و شرق سوریه– که کردها در آن نقش محوری دارند – قرار است بهعنوان بخشی از ساختار سیاسی، اقتصادی، دفاعی و آموزشی سوریه جدید پذیرفته شود. این توافق گامی مهم برای تثبیت جایگاه تاریخی کردها در بافت اجتماعی سوریه است.
کمیسیونهای مشترکی تا پایان سال ۲۰۲۵ مأمور تدوین و اجرای مفاد این تفاهمنامه خواهند بود؛ فرایندی که تاکنون در حوزه آموزش پیشرفت قابلتوجهی داشته است. این مسیر، در عین حال، واکنشی مستقیم به تلاشهای بیثباتکننده ترکیه در شمال سوریه-که عملیات نظامی و استفاده از نیروهای نیابتی افراطی، همچون داعش و ارتش ملی سوریه- به نگرانیهای بینالمللی دامن زده ، تلقی میشود.
اما در آن سوی مرز، یعنی ترکیه نیز شاهد تحولاتی موازی است. پس از یک دهه سکوت، گفتوگوهایی میان دولت و عبدالله اوجالان، رهبر در بند حزب کارگران کردستان یا (پ.ک.ک)، از سر گرفته شده است. پیام تاریخی اوجالان در ۲۷ فوریه – که خواستار حل سیاسی مسئله کردها از طریق پارلمان و توقف مبارزه مسلحانه پ.ک.ک شد – با استقبال گسترده داخلی و بینالمللی مواجه شد. این پیام، و آتشبس یکجانبه پ.ک.ک که متعاقب آن اعلام شد، نشانهای از آمادگی کردها برای ورود به مرحلهای جدید از مبارزه، اینبار با ابزار سیاسی و قانونی است.
ترکیه طی دهههای اخیر میلیاردها دلار در جنگ با کردها هزینه کرده، در حالی که بحران اقتصادی و انزوای سیاسی این کشور را بیشازپیش تحت فشار قرار داده است. اکنون، با عقبنشینی تدریجی اردوغان از برخی مواضع سختگیرانه، شرایط برای آغاز روندی واقعی جهت حل مسئله کردها فراهم شده است. آزادی اوجالان، پایان عملیاتهای نظامی و تدوین قانون اساسی دموکراتیک از سوی دولت ترکیه میتواند زمینهساز صلحی پایدار باشد.
حل مسئله کردها، تنها یک خواسته قومی نیست بلکه کلید اصلاحات سیاسی و ثبات در کل منطقه به شمار میرود. الگویی که در ترکیه و سوریه در حال شکلگیری است، اگر با ارادهای سیاسی و حمایت منطقهای و بینالمللی همراه شود، میتواند راه را برای پایان دیگر درگیریهای مزمن در عراق، لبنان و برخی مناطق دیگر نیز هموار سازد.
ممکن است سال ۲۰۲۵ بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ سیاسی خاورمیانه ثبت شود؛ سالی که صدای صلح از دل سالها جنگ و محرومیت برخاست.
منبع: اندیشکده گیت اوی هاوس
@salehnikbakht
👍31❤3
گوشت قربانی با طعم داوری
✍علی رضایی
هممیهن ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
حق داوری نجومی و تراژدی مالِ بیصاحب در شرکتهای دولتی
در روزگاری که برای بسیاری از مردم، تأمین معاش اولیه،بدل به رؤیا شده است،ناگهان خبری از زبان رئیس قوه قضائیه منتشر می شود:شخصی پنجاه میلیارد تومان بعنوان حقالزحمه برای داوری یک پرونده دریافت کرده است! بله، درست خواندید؛ پنجاه هزار میلیون تومان،برای داوری یک دعوای حقوقی در دل یک شرکت دولتی.
در نگاه اول ممکن است برخی تصور کنند با ماجرایی استثنایی روبرو هستیم؛اما واقعیت این است که این «استثنا»، نمونه ای از یک قاعده خطرناکتر است: فسادِ آرام، مزمن و ساختاریافته در اقتصاد دولتی.
شرکتهای دولتی امروز دیگر صرفاً بنگاههای اقتصادی نیستند؛آنها جزایری مستقل شده اند، با قوانین نانوشته، حلقههای بسته و سفرههایی محدود که همیشه برای مهمانانی خاص پهن میشود.
این فقط نمونه ای از دست بخشنده بنگاه های دولتی در بخش حقوقی آنهاست و شما حدیث مفصل از سایر بخش های این ارگان ها و شرکت ها بخوانید. داوران، مشاوران حقوقی و وکلای خاصالخاص، در این قبیل شرکت ها ،همه از درِ کوچکی وارد میشوند که تنها با گذر از هفتخان حراست ، توصیه ، نسبت و رابطه به روی آنان گشوده میشود.به قول عوام، در ارگان ها و نهادهای دولتی«وکیل شدن» نه تجربه و هنر میخواهد و نه سواد؛ فقط باید با دربان«آشنا» باشی...
البته غمانگیزتر ، نگاه مدیران این شرکتها و نهادها به اموال عمومی است. جایی که مدیر، نه صاحب مال است، نه دغدغهای برای حفظ آن دارد و نه فردا در برابر کسی بابت نحوه مدیریتش بازخواست میشود.
در این قبیل شرکت ها، وقتی پای قرارداد داوری ، مشاوره یا وکالت به میان میآید، دیگر چانهزنیای در کار نیست.نه سقفی مطرح است و نه حتی کفِ عرفی؛ فقط یک امضا کافیست.چرا؟چون «شرکت دولتی است، و پولش بی صاحب است»!
در کشورهای توسعهیافته ، کوچکسازی دولت و کاهش مداخلهگری در اقتصاد نه یک انتخاب سیاسی ، بلکه یک ضرورت عقلانی است.تجربه ثابت کرده است که هر جا دولت بزرگتر، ناکارآمدتر و بیپاسخگوتر شده، رانت، فساد و تبعیض نهادینهتر شدهاست.شرکتهای دولتی در بسیاری از کشورها بهتدریج واگذار یا منحل شدهاند، چرا که فقدان انگیزه در کسب سود، نبود رقابت، و انحصار ذاتی، منجر به هدررفت منابع ملی شده است.
در نقطه مقابل، اقتصاد خصوصی پویا و رقابتی نه تنها کارآمدتر است، بلکه امکان نظارت، شفافیت و پاسخگویی در آن بیشتر است. وقتی مال، مالِ خودت باشد، حساب میکنی، صرفهجویی میکنی، وکیل ارزانتر میگیری، داور بیطرفتر با حق الزحمه ای معقول انتخاب میکنی و...
ولی وقتی مال مردم، بدون نظارت واقعی در دستان حلقهای خاص باشد، نتیجه میشود پنجاه میلیارد برای صدور یک رأی داوری!
سؤال اصلی اما اینجاست: چگونه باید با این نوع فساد پنهان، اما پرهزینه، مقابله کرد؟پاسخ ساده است، اگرچه اجرای آن دشوار: باید ساختار را تغییر داد.
تا زمانی که این شرکتها همچنان در مالکیت دولت بمانند، همچنان با بودجه عمومی تغذیه شوند و همچنان حلقه مدیرانشان بر پایه روابط بچرخد، نه حقالزحمههای نجومی پایان خواهد یافت و نه طمع بهرهمندی از این خوان گسترده از بین خواهد رفت.
تنها راه نجات، عبور از اقتصاد دولتی است. خصوصیسازی واقعی، رقابت آزاد، شفافیت قراردادها، و پاسخگویی مدیران به صاحبان حقیقی مال – یعنی مردم – کلید بازسازی اعتماد عمومی و جلوگیری از غارت نرم منابع ملی است.
در غیر این صورت، هر از گاهی شاهد یک «پنجاه میلیارد» تازه خواهیم بود، که با لبخندی حقوقی، عنوان «حقالزحمه» به خود میگیرد؛ و ملت، تنها نظارهگر تقسیم گوشت قربانی خواهد بود.
این بار که این مطلب از زبان رئیس قوه قضاییه مطرح شده است ،اکنون چشمها به خود او دوخته شده؛که آیا این ماجرا در حد یک تذکر باقی میماند؟یا آغازی است برپاکسازی سیستماتیک فساد پنهان در دل قراردادهای شبهخصوصی شرکتهای دولتی؟
رئیس قوه قضائیه، ابزارهایی برای مقابله با این موضوعات در اختیار دارد که میتواند آنها را بهکار گیرد:
1)تشکیل شعب ویژه نظارت بر قراردادهای کلان شرکتهای دولتی، بهویژه در حوزههایی چون داوری، مشاوره حقوقی،خرید خدمات مالی و مشاوران پروژهای.
2)الزام شرکتهای دولتی به ثبت عمومی قراردادهای حقوقی و داوری در سامانه شفافیت قوه قضائیه، مشابه سامانههای مزایده و مناقصه،به نحوی که قابل رصد برای نهادهای ناظر، رسانهها و مردم باشد.
3)شناسایی حلقههای بستهی تامین خدمات حقوقی و معرفی آنها به هیئتهای تخلفات اداری و قضایی.
5)ترغیب سایر نهادها به خصوصیسازی واقعی و مبارزه با رانت از مسیر سیاستگذاری قضایی.
فساد، زمانی عقبنشینی خواهد کرد که ساختارهای تولید آن متلاشی شوند
https://hammihanonline.ir/%D9%85%D8%A4%D9%84%D9%81-288-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C
✍علی رضایی
هممیهن ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
حق داوری نجومی و تراژدی مالِ بیصاحب در شرکتهای دولتی
در روزگاری که برای بسیاری از مردم، تأمین معاش اولیه،بدل به رؤیا شده است،ناگهان خبری از زبان رئیس قوه قضائیه منتشر می شود:شخصی پنجاه میلیارد تومان بعنوان حقالزحمه برای داوری یک پرونده دریافت کرده است! بله، درست خواندید؛ پنجاه هزار میلیون تومان،برای داوری یک دعوای حقوقی در دل یک شرکت دولتی.
در نگاه اول ممکن است برخی تصور کنند با ماجرایی استثنایی روبرو هستیم؛اما واقعیت این است که این «استثنا»، نمونه ای از یک قاعده خطرناکتر است: فسادِ آرام، مزمن و ساختاریافته در اقتصاد دولتی.
شرکتهای دولتی امروز دیگر صرفاً بنگاههای اقتصادی نیستند؛آنها جزایری مستقل شده اند، با قوانین نانوشته، حلقههای بسته و سفرههایی محدود که همیشه برای مهمانانی خاص پهن میشود.
این فقط نمونه ای از دست بخشنده بنگاه های دولتی در بخش حقوقی آنهاست و شما حدیث مفصل از سایر بخش های این ارگان ها و شرکت ها بخوانید. داوران، مشاوران حقوقی و وکلای خاصالخاص، در این قبیل شرکت ها ،همه از درِ کوچکی وارد میشوند که تنها با گذر از هفتخان حراست ، توصیه ، نسبت و رابطه به روی آنان گشوده میشود.به قول عوام، در ارگان ها و نهادهای دولتی«وکیل شدن» نه تجربه و هنر میخواهد و نه سواد؛ فقط باید با دربان«آشنا» باشی...
البته غمانگیزتر ، نگاه مدیران این شرکتها و نهادها به اموال عمومی است. جایی که مدیر، نه صاحب مال است، نه دغدغهای برای حفظ آن دارد و نه فردا در برابر کسی بابت نحوه مدیریتش بازخواست میشود.
در این قبیل شرکت ها، وقتی پای قرارداد داوری ، مشاوره یا وکالت به میان میآید، دیگر چانهزنیای در کار نیست.نه سقفی مطرح است و نه حتی کفِ عرفی؛ فقط یک امضا کافیست.چرا؟چون «شرکت دولتی است، و پولش بی صاحب است»!
در کشورهای توسعهیافته ، کوچکسازی دولت و کاهش مداخلهگری در اقتصاد نه یک انتخاب سیاسی ، بلکه یک ضرورت عقلانی است.تجربه ثابت کرده است که هر جا دولت بزرگتر، ناکارآمدتر و بیپاسخگوتر شده، رانت، فساد و تبعیض نهادینهتر شدهاست.شرکتهای دولتی در بسیاری از کشورها بهتدریج واگذار یا منحل شدهاند، چرا که فقدان انگیزه در کسب سود، نبود رقابت، و انحصار ذاتی، منجر به هدررفت منابع ملی شده است.
در نقطه مقابل، اقتصاد خصوصی پویا و رقابتی نه تنها کارآمدتر است، بلکه امکان نظارت، شفافیت و پاسخگویی در آن بیشتر است. وقتی مال، مالِ خودت باشد، حساب میکنی، صرفهجویی میکنی، وکیل ارزانتر میگیری، داور بیطرفتر با حق الزحمه ای معقول انتخاب میکنی و...
ولی وقتی مال مردم، بدون نظارت واقعی در دستان حلقهای خاص باشد، نتیجه میشود پنجاه میلیارد برای صدور یک رأی داوری!
سؤال اصلی اما اینجاست: چگونه باید با این نوع فساد پنهان، اما پرهزینه، مقابله کرد؟پاسخ ساده است، اگرچه اجرای آن دشوار: باید ساختار را تغییر داد.
تا زمانی که این شرکتها همچنان در مالکیت دولت بمانند، همچنان با بودجه عمومی تغذیه شوند و همچنان حلقه مدیرانشان بر پایه روابط بچرخد، نه حقالزحمههای نجومی پایان خواهد یافت و نه طمع بهرهمندی از این خوان گسترده از بین خواهد رفت.
تنها راه نجات، عبور از اقتصاد دولتی است. خصوصیسازی واقعی، رقابت آزاد، شفافیت قراردادها، و پاسخگویی مدیران به صاحبان حقیقی مال – یعنی مردم – کلید بازسازی اعتماد عمومی و جلوگیری از غارت نرم منابع ملی است.
در غیر این صورت، هر از گاهی شاهد یک «پنجاه میلیارد» تازه خواهیم بود، که با لبخندی حقوقی، عنوان «حقالزحمه» به خود میگیرد؛ و ملت، تنها نظارهگر تقسیم گوشت قربانی خواهد بود.
این بار که این مطلب از زبان رئیس قوه قضاییه مطرح شده است ،اکنون چشمها به خود او دوخته شده؛که آیا این ماجرا در حد یک تذکر باقی میماند؟یا آغازی است برپاکسازی سیستماتیک فساد پنهان در دل قراردادهای شبهخصوصی شرکتهای دولتی؟
رئیس قوه قضائیه، ابزارهایی برای مقابله با این موضوعات در اختیار دارد که میتواند آنها را بهکار گیرد:
1)تشکیل شعب ویژه نظارت بر قراردادهای کلان شرکتهای دولتی، بهویژه در حوزههایی چون داوری، مشاوره حقوقی،خرید خدمات مالی و مشاوران پروژهای.
2)الزام شرکتهای دولتی به ثبت عمومی قراردادهای حقوقی و داوری در سامانه شفافیت قوه قضائیه، مشابه سامانههای مزایده و مناقصه،به نحوی که قابل رصد برای نهادهای ناظر، رسانهها و مردم باشد.
3)شناسایی حلقههای بستهی تامین خدمات حقوقی و معرفی آنها به هیئتهای تخلفات اداری و قضایی.
5)ترغیب سایر نهادها به خصوصیسازی واقعی و مبارزه با رانت از مسیر سیاستگذاری قضایی.
فساد، زمانی عقبنشینی خواهد کرد که ساختارهای تولید آن متلاشی شوند
https://hammihanonline.ir/%D9%85%D8%A4%D9%84%D9%81-288-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C
👍10😱2
Forwarded from Gerîla
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 بەشداربووان و شاندەکان گەیشتن بە شوێنی کۆنفرانسی یەکگرتوویی کورد.
🔴 گەیشتنی شاند و کەسایەتییەکان بۆ شوێنی کۆنفرانسی "یەکگرتوویی و هەڵوێستی کورد لە ڕۆژاڤا-کوردستان" کە زیاتر لە 400 بەشداربووی ڕۆژئاوا و باکور و باشووری کوردستان لەخۆدەگرێت، ئەمە جگە لە کەسایەتییەکانی چەند ناوچەیەکی سووریا.
➖➖➖➖
@gerilame
🔴 گەیشتنی شاند و کەسایەتییەکان بۆ شوێنی کۆنفرانسی "یەکگرتوویی و هەڵوێستی کورد لە ڕۆژاڤا-کوردستان" کە زیاتر لە 400 بەشداربووی ڕۆژئاوا و باکور و باشووری کوردستان لەخۆدەگرێت، ئەمە جگە لە کەسایەتییەکانی چەند ناوچەیەکی سووریا.
➖➖➖➖
@gerilame
❤13
🔺انفجار بندرعباس و فرضیه خرابکاری!
انفجار امروز در بندر عباس در هنگامه حساس و مهمی یعنی در روز برگزاری دور سوم مذاکرات در مسقط رخ داده و به همین علت متعاقب وقوع انفجار نگاهها به سمت اسرائیل به عنوان مظنون اصلی حادثه رفته است که از این طریق میخواهد این مذاکرات را بر هم بزند و به شکست بکشاند.
هنوز با گذشت ساعتها از این واقعه، طبق معمول روایت دقیقی از علت آن و حجم خسارت اقتصادی منتشر نشده و دقیقا مشخص نیست که چه اتفاقی افتاده و علت حادثه چیست و چه بسا فعلا هم روشن نشود.
از این رو، هنوز مشخص نیست که حادثهای طبیعی بوده که به صورت تصادفی در روز دور سوم مذاکرات رخ داده یا نه و اقدامی خرابکارانه است.
اما اگر فرضیه دوم را مبنا قرار دهیم، باید دید هدف چه بوده است؟ در این حالت هدف هر چه بوده باشد، به شکست کشاندن مذاکرات نبوده است. خود اسرائیل هم به خوبی میداند که چنین عملیاتی به فرض دست داشتن در آن موجب پایان دادن و به شکست کشاندن مذاکرات نمیشود.
بنابراین این فرضیه که اسرائیل با هدف شکست مذاکرات مسقط دست به این کار زده باشد، چندان موضوعیت پیدا نمیکند. واقعیت این است که نه این اقدام -اگر خرابکارانه باشد- و حتی عملیاتی غیر مستقیم فراتر از آن هم از جمله ترور و .... موجب تعطیلی مذکرات نمیشود؛ هر چند ممکن است در صورت تکرار به آن لطمه بزند. تنها اقدامی که این روند را به شکست و تعطیلی میکشاند و یا دستکم موجب تعلیق آن میشود، حمله آشکار و صریح اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران است.
اما اتفاق دیگری که میتواند موجب پایان دادن به دیپلماسی با ایران از طرف ترامپ شود، این است که یک حادثه بزرگ علیه نیروهای آمریکایی در منطقه رخ دهد که تلفات جانی قابل توجه در پی داشته باشد و به ایران یا متحدان آن منتسب شود.
حمله به تاسیسات هستهای نیز، هم فعلا بعید به نظر میرسد و هم این که بدون موافقت و چراغ سبز آمریکا ممکن نیست که اسرائیل به این اقدام دست بزند؛ به ویژه در این دوره که ترامپ در کاخ سفید حاکم است و نتانیاهو به شدت در مقابل او دست به عصا حرکت میکند؛ تا جایی که حتی عصبانیت و خشم خود از روند دیپلماتیک کنونی میان تهران و واشنگتن را در حرف و حدیث هم بروز نمیدهد و در موضعگیری کلامی به شدت محتاطانه سخن میگوید.
این رویکرد بیبی برخلاف رویه نه چندان دور اوست که در ایام اوباما و بایدن در پیش گرفته بود و به کنگره آمریکا میرفت و علنا سیاستهای دو رئیس جمهور دموکرات حاکم را به چالش میکشید.
اما اکنون که نتانیاهو اولویت و تمام هم و غمش ماندن در قدرت است و در بعد کلامی تا این اندازه ملاحظه ترامپ را میکند، بدون هماهنگی با او دست به کاری نمیزند که موجب خشم و انتقام او شود.
البته این بدان معنا نیست که فرضیه خرابکاری در حادثه انفجار در بندرعباس کلا منتفی است، بلکه در یک حالت دیگر این فرضیه همچنان پابرجاست و آن هم این که اگر واقعا خرابکاری باشد، میتواند کار موساد و با هماهنگی آمریکا باشد، اما چنان که گفته شد هدف تعطیلی مذاکرات نیست، چون اساسا چنین هدفی با این حادثه محقق نمیشود، بلکه هدف میتواند فشار عملی در خارج از میز مذاکرات برای گرفتن امتیازات بیشتر و دادن امتیازات کمتر در خود مذاکرات باشد.
در این راستا به فرض صحت چنین فرضیهای، وقوع خرابکاری در بزرگترین بندر کانتینری ایران و دومین از این نوع در سطح منطقه با توجه به حجم آسیب اقتصادی که میتواند به شاهراه تجارت کشور وارد شود، واجد اهمیت و پیام خاص خود است.
از این رو باز تاکید میشود اگر فرضیه وقوع خرابکاری صحت داشته باشد، میتوان انتظار داشت که در آینده نیز چنین حوادثی با اهداف پیشگفته تکرار شود که در این صورت به چالشی جدی فراروی مذاکرات تبدیل خواهد شد.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
انفجار امروز در بندر عباس در هنگامه حساس و مهمی یعنی در روز برگزاری دور سوم مذاکرات در مسقط رخ داده و به همین علت متعاقب وقوع انفجار نگاهها به سمت اسرائیل به عنوان مظنون اصلی حادثه رفته است که از این طریق میخواهد این مذاکرات را بر هم بزند و به شکست بکشاند.
هنوز با گذشت ساعتها از این واقعه، طبق معمول روایت دقیقی از علت آن و حجم خسارت اقتصادی منتشر نشده و دقیقا مشخص نیست که چه اتفاقی افتاده و علت حادثه چیست و چه بسا فعلا هم روشن نشود.
از این رو، هنوز مشخص نیست که حادثهای طبیعی بوده که به صورت تصادفی در روز دور سوم مذاکرات رخ داده یا نه و اقدامی خرابکارانه است.
اما اگر فرضیه دوم را مبنا قرار دهیم، باید دید هدف چه بوده است؟ در این حالت هدف هر چه بوده باشد، به شکست کشاندن مذاکرات نبوده است. خود اسرائیل هم به خوبی میداند که چنین عملیاتی به فرض دست داشتن در آن موجب پایان دادن و به شکست کشاندن مذاکرات نمیشود.
بنابراین این فرضیه که اسرائیل با هدف شکست مذاکرات مسقط دست به این کار زده باشد، چندان موضوعیت پیدا نمیکند. واقعیت این است که نه این اقدام -اگر خرابکارانه باشد- و حتی عملیاتی غیر مستقیم فراتر از آن هم از جمله ترور و .... موجب تعطیلی مذکرات نمیشود؛ هر چند ممکن است در صورت تکرار به آن لطمه بزند. تنها اقدامی که این روند را به شکست و تعطیلی میکشاند و یا دستکم موجب تعلیق آن میشود، حمله آشکار و صریح اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران است.
اما اتفاق دیگری که میتواند موجب پایان دادن به دیپلماسی با ایران از طرف ترامپ شود، این است که یک حادثه بزرگ علیه نیروهای آمریکایی در منطقه رخ دهد که تلفات جانی قابل توجه در پی داشته باشد و به ایران یا متحدان آن منتسب شود.
حمله به تاسیسات هستهای نیز، هم فعلا بعید به نظر میرسد و هم این که بدون موافقت و چراغ سبز آمریکا ممکن نیست که اسرائیل به این اقدام دست بزند؛ به ویژه در این دوره که ترامپ در کاخ سفید حاکم است و نتانیاهو به شدت در مقابل او دست به عصا حرکت میکند؛ تا جایی که حتی عصبانیت و خشم خود از روند دیپلماتیک کنونی میان تهران و واشنگتن را در حرف و حدیث هم بروز نمیدهد و در موضعگیری کلامی به شدت محتاطانه سخن میگوید.
این رویکرد بیبی برخلاف رویه نه چندان دور اوست که در ایام اوباما و بایدن در پیش گرفته بود و به کنگره آمریکا میرفت و علنا سیاستهای دو رئیس جمهور دموکرات حاکم را به چالش میکشید.
اما اکنون که نتانیاهو اولویت و تمام هم و غمش ماندن در قدرت است و در بعد کلامی تا این اندازه ملاحظه ترامپ را میکند، بدون هماهنگی با او دست به کاری نمیزند که موجب خشم و انتقام او شود.
البته این بدان معنا نیست که فرضیه خرابکاری در حادثه انفجار در بندرعباس کلا منتفی است، بلکه در یک حالت دیگر این فرضیه همچنان پابرجاست و آن هم این که اگر واقعا خرابکاری باشد، میتواند کار موساد و با هماهنگی آمریکا باشد، اما چنان که گفته شد هدف تعطیلی مذاکرات نیست، چون اساسا چنین هدفی با این حادثه محقق نمیشود، بلکه هدف میتواند فشار عملی در خارج از میز مذاکرات برای گرفتن امتیازات بیشتر و دادن امتیازات کمتر در خود مذاکرات باشد.
در این راستا به فرض صحت چنین فرضیهای، وقوع خرابکاری در بزرگترین بندر کانتینری ایران و دومین از این نوع در سطح منطقه با توجه به حجم آسیب اقتصادی که میتواند به شاهراه تجارت کشور وارد شود، واجد اهمیت و پیام خاص خود است.
از این رو باز تاکید میشود اگر فرضیه وقوع خرابکاری صحت داشته باشد، میتوان انتظار داشت که در آینده نیز چنین حوادثی با اهداف پیشگفته تکرار شود که در این صورت به چالشی جدی فراروی مذاکرات تبدیل خواهد شد.
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
👍9❤2👎2
اول فاجعه بعد توجه!
دوستی که به دلیل نوع تخصصش، با سازمان بنادر در ارتباط است و از آنجا شناخت عمیقی دارد، در دوران ریاست جمهوری رئیسی ،بارها به من یادآوری کرد که برخی مدیران گماشته شده در این سازمان از الفبای امور بندرداری بیاطلاعند و این مسئله به زودی با وقوع بحران، خود را نشان خواهد داد.
به کارگیری افراد نالایق و ناشایست در پستهای کلیدی و تخصصی که تنها هنرشان تظاهر به دینداری و حمایت از حکومت است، بزرگترین بلا و آفت مدیریت در کشور شده است. هر نهاد و سازمانی را از این قبیل نیروها چنان پر کردهاند که دستگاه دولت به موجودی آماسکرده و حجیم و بیتحرک و تنبل و کژکارکرد تبدیل شده است و بخش عظیمی از بودجهٔ جاری کشور را هم میبلعد.
این وضع، حال هر آدم دلسوز و آگاهی را به هم میزند و نومید میکند.
بدبختانه هر باندی برای خود شبکهای از رسانه هم در اختیار دارد که به محض برکناری یکی از اعضا، قیل و قالش به آسمان میرود!
مگر در برنامههای اعلامی، همیشه قرار نبوده دولت کوچک و چابک و کارآمد شود؟ پس چرا هر چه زمان گذشته، این دستگاه حجیمتر و تنبلتر و ناکارآمدتر شده و کار به این نقطهٔ اسفبار رسیده است؟
امیدوارم پس از فرونشستن آتش بندرگاه رجایی، دولت تیم بیطرف و متخصصی را مأمور تحقیق و تهیهٔ گزارشی از وضعیت سازمان بنادر در طول چند سال اخیر کند و آن را به آگاهی مردم هم برساند.
چرا در این مملکت تا فاجعه و مصیبتی در یک بخش رخ ندهد، توجه کسی به مشکلات آنجا جلب نمیشود؟
#احمد_زیدآبادی
@salehnikbakht
دوستی که به دلیل نوع تخصصش، با سازمان بنادر در ارتباط است و از آنجا شناخت عمیقی دارد، در دوران ریاست جمهوری رئیسی ،بارها به من یادآوری کرد که برخی مدیران گماشته شده در این سازمان از الفبای امور بندرداری بیاطلاعند و این مسئله به زودی با وقوع بحران، خود را نشان خواهد داد.
به کارگیری افراد نالایق و ناشایست در پستهای کلیدی و تخصصی که تنها هنرشان تظاهر به دینداری و حمایت از حکومت است، بزرگترین بلا و آفت مدیریت در کشور شده است. هر نهاد و سازمانی را از این قبیل نیروها چنان پر کردهاند که دستگاه دولت به موجودی آماسکرده و حجیم و بیتحرک و تنبل و کژکارکرد تبدیل شده است و بخش عظیمی از بودجهٔ جاری کشور را هم میبلعد.
این وضع، حال هر آدم دلسوز و آگاهی را به هم میزند و نومید میکند.
بدبختانه هر باندی برای خود شبکهای از رسانه هم در اختیار دارد که به محض برکناری یکی از اعضا، قیل و قالش به آسمان میرود!
مگر در برنامههای اعلامی، همیشه قرار نبوده دولت کوچک و چابک و کارآمد شود؟ پس چرا هر چه زمان گذشته، این دستگاه حجیمتر و تنبلتر و ناکارآمدتر شده و کار به این نقطهٔ اسفبار رسیده است؟
امیدوارم پس از فرونشستن آتش بندرگاه رجایی، دولت تیم بیطرف و متخصصی را مأمور تحقیق و تهیهٔ گزارشی از وضعیت سازمان بنادر در طول چند سال اخیر کند و آن را به آگاهی مردم هم برساند.
چرا در این مملکت تا فاجعه و مصیبتی در یک بخش رخ ندهد، توجه کسی به مشکلات آنجا جلب نمیشود؟
#احمد_زیدآبادی
@salehnikbakht
👍9❤1
“اگر دلقکها را استخدام کنید، نهایتاً یک سیرک خواهید داشت”
✍توماس فریدمن روزنامه نگار
البته همه سیرکها خندهدار نیستند کارکرد برخی سیرکها هم تراژدی است....
@salehnikbakht
✍توماس فریدمن روزنامه نگار
البته همه سیرکها خندهدار نیستند کارکرد برخی سیرکها هم تراژدی است....
@salehnikbakht
❤7👍3
Forwarded from KurdPress | کُردپرس (kurdpress)
📰 بی تابی ٥ عضو شورای شهر در قبال ارومیه رنگین کمانی!
📝 سرویس آذربایجان غربی- در اتفاقی عجیب، امروز ٥ عضو شورای شهر ارومیه که همیشه در جلسات رسمی شورا با نادیده انگار زبان رسمی کشور! به زبان ترکی صحبت می کردند، پس از اعتراض نمادین عضو کُرد شورای شهر از طریق سخنرانی به زبان کردی، این وضعیت را تاب نیاورده و جلسه را ترک کردند.
🆔 http://kurdpress.com/x4fV3
📱 شبکههای اجتماعی کردپرس:
📺 یوتیوب | 🎥 آپارات | 📸 اینستاگرام
💬 تلگرام اصلی | 💬 تلگرام ایران | 🌐 وبسایت
📰 @KurdPressCom
📝 سرویس آذربایجان غربی- در اتفاقی عجیب، امروز ٥ عضو شورای شهر ارومیه که همیشه در جلسات رسمی شورا با نادیده انگار زبان رسمی کشور! به زبان ترکی صحبت می کردند، پس از اعتراض نمادین عضو کُرد شورای شهر از طریق سخنرانی به زبان کردی، این وضعیت را تاب نیاورده و جلسه را ترک کردند.
🆔 http://kurdpress.com/x4fV3
📱 شبکههای اجتماعی کردپرس:
📺 یوتیوب | 🎥 آپارات | 📸 اینستاگرام
💬 تلگرام اصلی | 💬 تلگرام ایران | 🌐 وبسایت
📰 @KurdPressCom
❤10👍5😱2🤬2🤣1
توصیف کارشناسان آمریکایی از کنفرانس وحدت کردها در سوریه
روز گذشته 26 آوریل 2025 کنفرانس وحدت گروههای کرد سوریه با شرکت بیش از 400 شخصیت سیاسی- نظامی کرد سوریه و حضور برخی نمایندگان گروههای کرد عراق و دولت اقلیم کردستان برگزار شد که هدف از آن ایجاد وحدت میان گروههای کرد سوریه برای پیگیری مطالبات آنها پس از سقوط حکومت بشار اسد و روی کار آمدن دولتی جدی به رهبری احمد الشرع، رهبر هیئت تحریرالشام و رئیس جمهور موقت این کشور عنوان شده است.
کنفرانس وحدت کردهای سوریه در بیش از 20 رسانه جهانی انعکاس یافت و برخی خبرگزاری های مهم جهان مانند رویترز، آسوشیتدپرس و خبرگزاری فرانسه این اقدام را تلاش جدی کردهای سوریه برای تحقق مدل حکمرانی برپایه تمرکز زدایی و اختیار عمل گروه های قومی-مذهبی در سوریه دانسته اند.
الیزا مارکوس، پژوهشگر مسائل کردهای سوریه و نویسنده کتاب « خون و باور» درباره نبرد 40 ساله میان ترکیه و پ.ک.ک، این کنفرانس را دستاورد بزرگی برای عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک دانست؛ چرا که به گفته او، ایده های اوجالان برای ایجاد تمرکز زدایی در سوریه و رسیدن کردها به خود گردانی توسط حزب اتحاد دموکراتیک سوریه یا PYD بوده و این حزب با دستور اوجالان تاسیس شده است.
این مشاور سابق دولت آمریکا در صفحه خود در شبکه ایکس نوشت: برگزاری کنفرانس وحدت کردها در سوریه پیروزی بزرگی برای اوجالان است که او حزب اتحاد دموکراتیک کرد سوریه را در این کشور برای محافظت از حقوق اقلیت ها تاسیس کرد. اکنون همه چشم ها به ترکیه و قندیل، قرارگاه اصلی پ.ک.ک دوخته شده است. مارکوس یادآوری کرده است که دهها عضو پ.ک.ک در سوریه برای تحقق حقوق کردها کشته شده اند.
نادین مائنزا، از مقامات سابق دولت آمریکا و کارشناس مسائل کردهای سوریه نیز در واکنش به برگزاری کنفرانس وحدت کردها در سوریه نوشت: برای اولین بار، نمایندگانی از احزاب و نهادهای کردی مانند، حزب دموکرات کردستان عراق، حکومت اقلیم کردستان عراق، اداره خودگردان کردی در سوریه، حزب اتحاد دموکراتیک کرد سوریه، شورای میهنی کرد سوریه و دیگران گرد هم آمدند تا هیئتی را برای مذاکره با دولت دمشق تعیین و تایید کنند.
این مقام سابق دولت آمریکا کنفرانس وحدت کردهای سوریه را گامی مهم در فراهم کردن زمینه وحدت میان گروههای کرد سوریه از یک سو و اقلیم کردستان و کردهای سوریه از سوی دیگر خوانده است.
@salehnikbakht
روز گذشته 26 آوریل 2025 کنفرانس وحدت گروههای کرد سوریه با شرکت بیش از 400 شخصیت سیاسی- نظامی کرد سوریه و حضور برخی نمایندگان گروههای کرد عراق و دولت اقلیم کردستان برگزار شد که هدف از آن ایجاد وحدت میان گروههای کرد سوریه برای پیگیری مطالبات آنها پس از سقوط حکومت بشار اسد و روی کار آمدن دولتی جدی به رهبری احمد الشرع، رهبر هیئت تحریرالشام و رئیس جمهور موقت این کشور عنوان شده است.
کنفرانس وحدت کردهای سوریه در بیش از 20 رسانه جهانی انعکاس یافت و برخی خبرگزاری های مهم جهان مانند رویترز، آسوشیتدپرس و خبرگزاری فرانسه این اقدام را تلاش جدی کردهای سوریه برای تحقق مدل حکمرانی برپایه تمرکز زدایی و اختیار عمل گروه های قومی-مذهبی در سوریه دانسته اند.
الیزا مارکوس، پژوهشگر مسائل کردهای سوریه و نویسنده کتاب « خون و باور» درباره نبرد 40 ساله میان ترکیه و پ.ک.ک، این کنفرانس را دستاورد بزرگی برای عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک دانست؛ چرا که به گفته او، ایده های اوجالان برای ایجاد تمرکز زدایی در سوریه و رسیدن کردها به خود گردانی توسط حزب اتحاد دموکراتیک سوریه یا PYD بوده و این حزب با دستور اوجالان تاسیس شده است.
این مشاور سابق دولت آمریکا در صفحه خود در شبکه ایکس نوشت: برگزاری کنفرانس وحدت کردها در سوریه پیروزی بزرگی برای اوجالان است که او حزب اتحاد دموکراتیک کرد سوریه را در این کشور برای محافظت از حقوق اقلیت ها تاسیس کرد. اکنون همه چشم ها به ترکیه و قندیل، قرارگاه اصلی پ.ک.ک دوخته شده است. مارکوس یادآوری کرده است که دهها عضو پ.ک.ک در سوریه برای تحقق حقوق کردها کشته شده اند.
نادین مائنزا، از مقامات سابق دولت آمریکا و کارشناس مسائل کردهای سوریه نیز در واکنش به برگزاری کنفرانس وحدت کردها در سوریه نوشت: برای اولین بار، نمایندگانی از احزاب و نهادهای کردی مانند، حزب دموکرات کردستان عراق، حکومت اقلیم کردستان عراق، اداره خودگردان کردی در سوریه، حزب اتحاد دموکراتیک کرد سوریه، شورای میهنی کرد سوریه و دیگران گرد هم آمدند تا هیئتی را برای مذاکره با دولت دمشق تعیین و تایید کنند.
این مقام سابق دولت آمریکا کنفرانس وحدت کردهای سوریه را گامی مهم در فراهم کردن زمینه وحدت میان گروههای کرد سوریه از یک سو و اقلیم کردستان و کردهای سوریه از سوی دیگر خوانده است.
@salehnikbakht
👍17
در اقدامی انساندوستانه، خانواده جاویدنام رایان رحیمی، کودک دو و نیم ساله کردستانی که دچار مرگ مغزی شده بود، با اهدای اعضای بدن او، جان کودکان نیازمند دیگری را نجات دادند.
پس از تأیید تشخیص مرگ مغزی این کودک معصوم، خانواده او با تصمیمی بزرگ و خداپسندانه، رضایت خود را برای اهدای اعضای رایان اعلام کردند و نام فرزندشان را در لوح ایثار جاودانه ساختند.
این نخستین مورد اهدای عضو در سال ۱۴۰۴ در کردستان است که با همت و تلاش واحد فراهمآوری اعضای دانشگاه به سرانجام رسیده است.
اقدام ارزشمند خانواده رحیمی، جلوهای روشن از سخاوت و نوعدوستی مردم شریف کردستان را به نمایش گذاشت و نشان داد که حتی در سختترین لحظات میتوان با انتخاب ایثار، امید را به دلهای نیازمند بخشید.
@salehnikbakht
پس از تأیید تشخیص مرگ مغزی این کودک معصوم، خانواده او با تصمیمی بزرگ و خداپسندانه، رضایت خود را برای اهدای اعضای رایان اعلام کردند و نام فرزندشان را در لوح ایثار جاودانه ساختند.
این نخستین مورد اهدای عضو در سال ۱۴۰۴ در کردستان است که با همت و تلاش واحد فراهمآوری اعضای دانشگاه به سرانجام رسیده است.
اقدام ارزشمند خانواده رحیمی، جلوهای روشن از سخاوت و نوعدوستی مردم شریف کردستان را به نمایش گذاشت و نشان داد که حتی در سختترین لحظات میتوان با انتخاب ایثار، امید را به دلهای نیازمند بخشید.
@salehnikbakht
❤35👍5
🔺تهدیدهای «بیسابقه» نتانیاهو!
نتانیاهو در این دو سال همواره ایران را تهدید کرده است؛ اما تهدیدهای دیروز او مبنی بر «نابودی کامل» تاسیسات هستهای و مراکز غنیسازی اورانیوم صریحتر از همیشه و تقریبا «بیسابقه» بود.
این تهدیدها یک روز بعد از انفجار بندرعباس قابل توجه است. با این حال، فهم بهتر اظهارات دیروز نتانیاهو مستلزم شناخت بستر یا بسترهای آن است.
در دو بستر داخلی اسرائیل و مذاکرات ایران و آمریکا میتوان تهدیدهای نتانیاهو را تحلیل کرد. درباره مورد نخست میتوان گفت که مذاکرات ایران و آمریکا تقریبا وارد متن کشمکشهای داخلی اسرائیل شده است.
نتانیاهو از زمان شروع این مذاکرات به شدت هدف حمله تند مخالفان است و آنها مدام با طعنه به بیبی حمله میکنند و شروع دیپلماسی میان آمریکای ترامپ و ایران را شکستی برای او و سیاستهایش میدانند.
در این راستا، یائیر لاپید رهبر اپوزیسیون اسرائیل اخیرا نتانیاهو را «بزدل و ترسو» نامید و او را متهم به ممانعت از اجرایی شدن طرحش در اکتبر گذشته برای حمله به میادین نفتی ایران کرد و خواستار اعلان 5 شرط در تعامل با پرونده هستهای شد.
در همین حال هم نفتالی بنت نخست وزیر اسبق اسرائیل که از شانس بیشتری نسبت به نتانیاهو در انتخابات آینده برخوردار است، راهبرد او در قبال ایران را «شعار بدون عمل» دانست و سیاست مناخیم بگین را به او متذکر شد که مبتنی بر «حمله و نابود کردن» برنامه هستهای دشمنان بود.
توام با ادامه مذاکرات این انتقادات شدت گرفت و نتانیاهو تقریبا به سه روش واکنش نشان داد؛ نخست «درز دادن» خبر وجود تصمیم حمله به تاسیسات هستهای ایران و جلوگیری ترامپ از آن در رسانههای آمریکایی بود. البته این «درز خبری» علاوه بر مصرف داخلی در اسرائیل، مصرف مذاکراتی دیگری هم دارد که در ادامه یادداشت به آن اشاره خواهد شد. در واقع نتانیاهو با این کار میخواست به جامعه اسرائیل اعلام کند که مصمم به «نابودی» تاسیسات هستهای ایران است و عدم حمله را به مخالفت ترامپ نسبت دهد.
اما شیوه دوم نیز صدور بیانیه دفتر نتانیاهو در واکنش به انتقادات داخلی بود که در آن به تعهد مجدد او برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی تاکید و اعلام کرد: «نخست وزیر عملیاتهای علنی و سری متعددی را در نبرد علیه برنامه هستهای ایران رهبری کرده و اگر این عملیاتها نبود ایران امروز زرادخانه هستهای داشت و این عملیاتها نزدیک به یک دهه برنامه هستهای ایران را به عقب انداخته است.»
به نظر میرسد که راهکار سوم نتانیاهو در مواجهه با انتقادات فزاینده داخلی ایراد تهدیدهای بیسابقه دیشب بود تا عزم «جدی» خود را در مقابله با برنامه هستهای ایران نشان دهد.
جدا از الزامات ورود مذاکرات ایران و آمریکا به کشمکشهای سیاسی در اسرائیل، اما این مواضع نتانیاهو را نمیتوان صرفا در این بستر و به دور از بستر مذاکرات ایران و آمریکا دید.
اما در رابطه با بستر دوم تهدیدهای نتانیاهو، دو احتمال وجود دارد؛ نخست این که نوعی فشار بر ترامپ برای کوتاه نیامدن از خواسته کلیدی اسرائیل مبنی بر برچیدن برنامه هستهای ایران در مذاکرات و احتمال دون نیز نوعی تقسیم کار میان ترامپ و نتانیاهو است که به مرگ بگیرد تا ایران به تب و دادن حداکثر امتیازات در مذاکرات تن دهد.
در این احتمال، نتانیاهو نقش پلیس بد و مرد دیوانه را بعهده دارد که ترامپ هم از آن به عنوان ابزار چانهزنی در مذاکرات استفاده میکند؛ با این پیام به ایران که اگر فلان خواسته و شروط در مذاکرات برآورد نشود، دست اسرائیل را برای حمله باز میگذارم.
واقعیت امر این که با توجه به وضعیت خاص نتانیاهو و نگرانیاش از انتقام ترامپ بعید است که بخواهد با فشار شخصیت خودشیفته ترامپ را تحریک کند. از این رو، مصرف مذاکراتی این تهدیدها بیشتر معطوف به قسمی تقسیم کار با ترامپ بنظر میرسد تا فشار بر او. خود نتانیاهو هم میداند که هر گونه حمله به تاسیسات هستهای ایران بدون موافقت و همکاری آمریکا امکانپذیر نیست و ترامپ نیز به این مهم واقف است. بنابراین تهدید به نابودی این تاسیسات لزوما فشاری متوجه ترامپ نمیکند.
در موضوع حمله به تاسیسات هستهای ایران تلاش نتانیاهو این است که آمریکا را درگیر کند نه این که خود اسرائیل راسا اقدام کند و حملهای در این سطح را بدون هماهنگی و همکاری واشنگتن انجام دهد؛ والا اکنون شرایط سیاسی اسرائیل برای چنین عملی آماده است و بر خلاف جنگ غزه که مخالفان نتانیاهو خواهان پایان دادن به آن در مقابل آزادی گروگانها هستند، اما حمله به ایران پشتوانه نوعی اجماع داخلی را دارد و جریانهای دیگر در این خصوص تندتر از نتانیاهو هستند.
در کل هر چند در سطح کلان میطلبد تهدیدات نتانیاهو چنان جدی تلقی شود که انگار همین فردا عملی میشود؛ اما فعلا تمرکز اسرائیل بر خرابکاری به موازات مذاکرات است….
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
نتانیاهو در این دو سال همواره ایران را تهدید کرده است؛ اما تهدیدهای دیروز او مبنی بر «نابودی کامل» تاسیسات هستهای و مراکز غنیسازی اورانیوم صریحتر از همیشه و تقریبا «بیسابقه» بود.
این تهدیدها یک روز بعد از انفجار بندرعباس قابل توجه است. با این حال، فهم بهتر اظهارات دیروز نتانیاهو مستلزم شناخت بستر یا بسترهای آن است.
در دو بستر داخلی اسرائیل و مذاکرات ایران و آمریکا میتوان تهدیدهای نتانیاهو را تحلیل کرد. درباره مورد نخست میتوان گفت که مذاکرات ایران و آمریکا تقریبا وارد متن کشمکشهای داخلی اسرائیل شده است.
نتانیاهو از زمان شروع این مذاکرات به شدت هدف حمله تند مخالفان است و آنها مدام با طعنه به بیبی حمله میکنند و شروع دیپلماسی میان آمریکای ترامپ و ایران را شکستی برای او و سیاستهایش میدانند.
در این راستا، یائیر لاپید رهبر اپوزیسیون اسرائیل اخیرا نتانیاهو را «بزدل و ترسو» نامید و او را متهم به ممانعت از اجرایی شدن طرحش در اکتبر گذشته برای حمله به میادین نفتی ایران کرد و خواستار اعلان 5 شرط در تعامل با پرونده هستهای شد.
در همین حال هم نفتالی بنت نخست وزیر اسبق اسرائیل که از شانس بیشتری نسبت به نتانیاهو در انتخابات آینده برخوردار است، راهبرد او در قبال ایران را «شعار بدون عمل» دانست و سیاست مناخیم بگین را به او متذکر شد که مبتنی بر «حمله و نابود کردن» برنامه هستهای دشمنان بود.
توام با ادامه مذاکرات این انتقادات شدت گرفت و نتانیاهو تقریبا به سه روش واکنش نشان داد؛ نخست «درز دادن» خبر وجود تصمیم حمله به تاسیسات هستهای ایران و جلوگیری ترامپ از آن در رسانههای آمریکایی بود. البته این «درز خبری» علاوه بر مصرف داخلی در اسرائیل، مصرف مذاکراتی دیگری هم دارد که در ادامه یادداشت به آن اشاره خواهد شد. در واقع نتانیاهو با این کار میخواست به جامعه اسرائیل اعلام کند که مصمم به «نابودی» تاسیسات هستهای ایران است و عدم حمله را به مخالفت ترامپ نسبت دهد.
اما شیوه دوم نیز صدور بیانیه دفتر نتانیاهو در واکنش به انتقادات داخلی بود که در آن به تعهد مجدد او برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی تاکید و اعلام کرد: «نخست وزیر عملیاتهای علنی و سری متعددی را در نبرد علیه برنامه هستهای ایران رهبری کرده و اگر این عملیاتها نبود ایران امروز زرادخانه هستهای داشت و این عملیاتها نزدیک به یک دهه برنامه هستهای ایران را به عقب انداخته است.»
به نظر میرسد که راهکار سوم نتانیاهو در مواجهه با انتقادات فزاینده داخلی ایراد تهدیدهای بیسابقه دیشب بود تا عزم «جدی» خود را در مقابله با برنامه هستهای ایران نشان دهد.
جدا از الزامات ورود مذاکرات ایران و آمریکا به کشمکشهای سیاسی در اسرائیل، اما این مواضع نتانیاهو را نمیتوان صرفا در این بستر و به دور از بستر مذاکرات ایران و آمریکا دید.
اما در رابطه با بستر دوم تهدیدهای نتانیاهو، دو احتمال وجود دارد؛ نخست این که نوعی فشار بر ترامپ برای کوتاه نیامدن از خواسته کلیدی اسرائیل مبنی بر برچیدن برنامه هستهای ایران در مذاکرات و احتمال دون نیز نوعی تقسیم کار میان ترامپ و نتانیاهو است که به مرگ بگیرد تا ایران به تب و دادن حداکثر امتیازات در مذاکرات تن دهد.
در این احتمال، نتانیاهو نقش پلیس بد و مرد دیوانه را بعهده دارد که ترامپ هم از آن به عنوان ابزار چانهزنی در مذاکرات استفاده میکند؛ با این پیام به ایران که اگر فلان خواسته و شروط در مذاکرات برآورد نشود، دست اسرائیل را برای حمله باز میگذارم.
واقعیت امر این که با توجه به وضعیت خاص نتانیاهو و نگرانیاش از انتقام ترامپ بعید است که بخواهد با فشار شخصیت خودشیفته ترامپ را تحریک کند. از این رو، مصرف مذاکراتی این تهدیدها بیشتر معطوف به قسمی تقسیم کار با ترامپ بنظر میرسد تا فشار بر او. خود نتانیاهو هم میداند که هر گونه حمله به تاسیسات هستهای ایران بدون موافقت و همکاری آمریکا امکانپذیر نیست و ترامپ نیز به این مهم واقف است. بنابراین تهدید به نابودی این تاسیسات لزوما فشاری متوجه ترامپ نمیکند.
در موضوع حمله به تاسیسات هستهای ایران تلاش نتانیاهو این است که آمریکا را درگیر کند نه این که خود اسرائیل راسا اقدام کند و حملهای در این سطح را بدون هماهنگی و همکاری واشنگتن انجام دهد؛ والا اکنون شرایط سیاسی اسرائیل برای چنین عملی آماده است و بر خلاف جنگ غزه که مخالفان نتانیاهو خواهان پایان دادن به آن در مقابل آزادی گروگانها هستند، اما حمله به ایران پشتوانه نوعی اجماع داخلی را دارد و جریانهای دیگر در این خصوص تندتر از نتانیاهو هستند.
در کل هر چند در سطح کلان میطلبد تهدیدات نتانیاهو چنان جدی تلقی شود که انگار همین فردا عملی میشود؛ اما فعلا تمرکز اسرائیل بر خرابکاری به موازات مذاکرات است….
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
👍8😭1