Forwarded from کردستان نامه
📚آرام جانم میرود.
✍ اسماعیل شمس
🔻خبر، تلخ و جانگداز است. پیمان حسنزاده از پرآوازهترین استادان موسیقی در هورامان از میان "ما" رفت؛ مردی که گویا با مردم دیارش پیمان بسته بود تا معنای کهن و تاریخی هورامان(اورامان) را به اکنون بیاورد و به نسل فردا آموزش دهد. هرچند درباره وجه تسمیه هورامان(اورامان)دیدگاهها و نظرات مختلفی ارائه شده است، اما به نظر میرسد این کلمه بیش از هر چیز در "رام" ریشه دارد که به معنای نوازندگی است و رامشگر یا نوزانده هم از آن ساخته شده است. افزون بر عجین شدن فرهنگ و جغرافیای هورامان با آواز و موسیقی و هوره و سیاوچمانه، منابع تاریخی هم بر صحت این فرضیه مهر تٲیید میزنند. در کتاب برهان قاطع درباره اورامن[اورامان/ اورومون] چنین آمده است: اورامن (مفرد اورامنان) به ضم الف و فتح میم و سکون نون، نوعی از خوانندگی و گویندگی است که شعر آن به زبان پهلوی است. اورامن به روستای اورامه از توابع جوشقان در همدان منسوب بوده و چون این نوع گویندگی را شخصی از خنیاگران آن ده وضع کرده است بنابراین به اورامن شهرت یافته است(برهان قاطع ،1/182). در کتاب سفینه تبریز که توسط ابوالمجد محمد بن مسعود تبریزی در سالهای 721-723 ق کتابت شده است، درباره اورامنان چنین نوشته شده است : « قبیله ای بودند در همدان که ایشان را اورامنان گفتندی که همه دو بیتی گفتندی و دوبیتی فهلوی را به حسب آن اورامنان می گویند»(تبریزی، 524). او در جای دیگری می نویسد: « زنان و مردان [قبیله اورامنان] همه عاشق بوده اند و در عشق، مرده؛ و اورام محبوب ایشان بود»(همو،528).در کتاب تاریخ الوزرا، نوشته ابوالرجاء قمی درباره مجلس شادی و طرب خواجه قوام الدین همدانی در بغداد چنین آمده است: «خواجه کنیزکی را گفت : اورامنی بگوی.کنیزک، کنیزک دیگری را گفت : خواجه بادیه رفت. اورامنی بزن. قوام الدین... بخندید.دستارچه در دست داشت. میگردانید و می گفت...»(ابوالرجا،10- 11).
🔻آرام و آرامش نیز همچون اورامان ریشه در رام و رامش دارد و از قضا دیگر معنای رام، شادمانی و آسودگی است. هورامان به مثابه "حصن حصین خداآفرین" جزیرهای کوهستانی و محصور در کوهها و در مقایسه با دشتهای همجوار تا حدود زیادی مصون از تعرض و تهاجم دشمنان بوده است. این اقلیم و این طبیعت فضای مناسبی را برای آنچه اورامنان و اورامن یا همان هوره و سیاوچمانه و نظیر آن نامیده شده فراهم آورده است.
🔻فقدان پیمان حسنزاده یک فاجعه منفرد و انتزاعی و جدای از قبل و بعدش نیست. رفتن او، سببش هرچه باشد، رفتن "آرام جان هورامان" است. معالاسف مدتهاست هورامان گرفتار مشکلات عدیدهای است که تکرار آنها فقط سبب عادی شدن هرچه بیشترشان میشود. چند ده سال پیش ماهی یکبار هم کسی خبر فوت نمیشنید،اما اکنون تنها در یک روز در شهر کوچک و کمجمعیتی مثل پاوه پنجنفر از دنیا میروند. مدتهاست قبرستانها و مراسمهای ختم در هورامان ما شلوغتر از هر جای دیگری است. بررسی جامعهشناسانه آمار افراد متوفی و سبب وفات هریک به اندازه کافی گویاست و نشان میدهد درد چیست و درمان کجاست و موضوع یادداشت من هم این نیست. مطلبی که میخواهم بگویم، درخواستی عاجزانه از اهل قلم است. متٱسفانه فضای مجازی در جامعه ما به آستانه غیرقابل تحمل بودن رسیده است. انسان وقتی وارد آن میشود، شاهد جنگ همه با همه است. خطابم اول به خودم است. مردم ما به اندازه کافی گرفتار مشکلات روزمره خود هستند، ما اهل قلم اگر نمیتوانیم یار شاطر این مردم باشیم، بار خاطر آنان نشویم.این روزها برخی صفحههای مجازی مملو از تهمت و برچسپزنی است.جماعتی هیچ حدیقفی را برای خود تعریف نکرده اند و به آسانی شخصیت و حیثیت و گذشته و اکنون مخالف یا منتقد خود را در ملٲ عام آماج شدیدترین حملات قرار میدهند و فراموش میکنند این فرد مانند خودشان پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند، خانواده، دوست و همکار و همسایه دارد. گویا همه فراموش کردهایم که در نهایت خونی مشترک در رگهایمان جاری است. مخلوق یک خالقیم. پاهایمان بر یک خاک تکیه زدهاند و زیر سقف یک آسمان هستیم و از یک هوا و یک آب استفاده میکنیم. اگر هرکدام از اینها نباشند یا زلزلهای بیاید دیگر میان منِ پیرو فلان نحله یا شمای مدافع فلان ایدئولوژی و فلان دسته هیچ تفاوتی قائل نیست و همه ما را با هم نابود میکند. نیاز اصلی امروز، نگاه به فردا بر اساس منافع و مصالح مشترک است نه ماندن در قفس تاریخ و دعوا بر سر عناصر مشترک یا متفاوت. پیمان حسنزاده هم رفت و فردا معلوم نیست نوبت کدام یک از ماست. بیایید به احترام اسم او با دیارمان پیمان ببندیم که نگذاریم بیش از این آرام جانِ او برود. خدمت به هورامان و کردستان جدال و کشمکش بر سر گذشته آن نیست، تلاش برای آرامش و توسعه فردایش است.
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.
https://www.tg-me.com/kurdistanname
✍ اسماعیل شمس
🔻خبر، تلخ و جانگداز است. پیمان حسنزاده از پرآوازهترین استادان موسیقی در هورامان از میان "ما" رفت؛ مردی که گویا با مردم دیارش پیمان بسته بود تا معنای کهن و تاریخی هورامان(اورامان) را به اکنون بیاورد و به نسل فردا آموزش دهد. هرچند درباره وجه تسمیه هورامان(اورامان)دیدگاهها و نظرات مختلفی ارائه شده است، اما به نظر میرسد این کلمه بیش از هر چیز در "رام" ریشه دارد که به معنای نوازندگی است و رامشگر یا نوزانده هم از آن ساخته شده است. افزون بر عجین شدن فرهنگ و جغرافیای هورامان با آواز و موسیقی و هوره و سیاوچمانه، منابع تاریخی هم بر صحت این فرضیه مهر تٲیید میزنند. در کتاب برهان قاطع درباره اورامن[اورامان/ اورومون] چنین آمده است: اورامن (مفرد اورامنان) به ضم الف و فتح میم و سکون نون، نوعی از خوانندگی و گویندگی است که شعر آن به زبان پهلوی است. اورامن به روستای اورامه از توابع جوشقان در همدان منسوب بوده و چون این نوع گویندگی را شخصی از خنیاگران آن ده وضع کرده است بنابراین به اورامن شهرت یافته است(برهان قاطع ،1/182). در کتاب سفینه تبریز که توسط ابوالمجد محمد بن مسعود تبریزی در سالهای 721-723 ق کتابت شده است، درباره اورامنان چنین نوشته شده است : « قبیله ای بودند در همدان که ایشان را اورامنان گفتندی که همه دو بیتی گفتندی و دوبیتی فهلوی را به حسب آن اورامنان می گویند»(تبریزی، 524). او در جای دیگری می نویسد: « زنان و مردان [قبیله اورامنان] همه عاشق بوده اند و در عشق، مرده؛ و اورام محبوب ایشان بود»(همو،528).در کتاب تاریخ الوزرا، نوشته ابوالرجاء قمی درباره مجلس شادی و طرب خواجه قوام الدین همدانی در بغداد چنین آمده است: «خواجه کنیزکی را گفت : اورامنی بگوی.کنیزک، کنیزک دیگری را گفت : خواجه بادیه رفت. اورامنی بزن. قوام الدین... بخندید.دستارچه در دست داشت. میگردانید و می گفت...»(ابوالرجا،10- 11).
🔻آرام و آرامش نیز همچون اورامان ریشه در رام و رامش دارد و از قضا دیگر معنای رام، شادمانی و آسودگی است. هورامان به مثابه "حصن حصین خداآفرین" جزیرهای کوهستانی و محصور در کوهها و در مقایسه با دشتهای همجوار تا حدود زیادی مصون از تعرض و تهاجم دشمنان بوده است. این اقلیم و این طبیعت فضای مناسبی را برای آنچه اورامنان و اورامن یا همان هوره و سیاوچمانه و نظیر آن نامیده شده فراهم آورده است.
🔻فقدان پیمان حسنزاده یک فاجعه منفرد و انتزاعی و جدای از قبل و بعدش نیست. رفتن او، سببش هرچه باشد، رفتن "آرام جان هورامان" است. معالاسف مدتهاست هورامان گرفتار مشکلات عدیدهای است که تکرار آنها فقط سبب عادی شدن هرچه بیشترشان میشود. چند ده سال پیش ماهی یکبار هم کسی خبر فوت نمیشنید،اما اکنون تنها در یک روز در شهر کوچک و کمجمعیتی مثل پاوه پنجنفر از دنیا میروند. مدتهاست قبرستانها و مراسمهای ختم در هورامان ما شلوغتر از هر جای دیگری است. بررسی جامعهشناسانه آمار افراد متوفی و سبب وفات هریک به اندازه کافی گویاست و نشان میدهد درد چیست و درمان کجاست و موضوع یادداشت من هم این نیست. مطلبی که میخواهم بگویم، درخواستی عاجزانه از اهل قلم است. متٱسفانه فضای مجازی در جامعه ما به آستانه غیرقابل تحمل بودن رسیده است. انسان وقتی وارد آن میشود، شاهد جنگ همه با همه است. خطابم اول به خودم است. مردم ما به اندازه کافی گرفتار مشکلات روزمره خود هستند، ما اهل قلم اگر نمیتوانیم یار شاطر این مردم باشیم، بار خاطر آنان نشویم.این روزها برخی صفحههای مجازی مملو از تهمت و برچسپزنی است.جماعتی هیچ حدیقفی را برای خود تعریف نکرده اند و به آسانی شخصیت و حیثیت و گذشته و اکنون مخالف یا منتقد خود را در ملٲ عام آماج شدیدترین حملات قرار میدهند و فراموش میکنند این فرد مانند خودشان پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند، خانواده، دوست و همکار و همسایه دارد. گویا همه فراموش کردهایم که در نهایت خونی مشترک در رگهایمان جاری است. مخلوق یک خالقیم. پاهایمان بر یک خاک تکیه زدهاند و زیر سقف یک آسمان هستیم و از یک هوا و یک آب استفاده میکنیم. اگر هرکدام از اینها نباشند یا زلزلهای بیاید دیگر میان منِ پیرو فلان نحله یا شمای مدافع فلان ایدئولوژی و فلان دسته هیچ تفاوتی قائل نیست و همه ما را با هم نابود میکند. نیاز اصلی امروز، نگاه به فردا بر اساس منافع و مصالح مشترک است نه ماندن در قفس تاریخ و دعوا بر سر عناصر مشترک یا متفاوت. پیمان حسنزاده هم رفت و فردا معلوم نیست نوبت کدام یک از ماست. بیایید به احترام اسم او با دیارمان پیمان ببندیم که نگذاریم بیش از این آرام جانِ او برود. خدمت به هورامان و کردستان جدال و کشمکش بر سر گذشته آن نیست، تلاش برای آرامش و توسعه فردایش است.
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.
https://www.tg-me.com/kurdistanname
Telegram
کردستان نامه
کردستان نامه کانالی است با مدیریت اسماعیل شمس، دکترای تاریخ ، هدف کانال، تولید دانش آکادمیک و تخصصی در حوزه مطالعات کردی و به ویژه تاریخ کردستان و کرد است.
ارتباط با ادمین:
@Esmail_shams
[email protected]
ارتباط با ادمین:
@Esmail_shams
[email protected]
👍10❤1💔1😭1
خط و خیمهٔ خیام بر دفتر و ادبیات کُردی
حبیب الله مستوفی
«خەیام خوای ناسیوە، بەڵام وەک خواناسە گەورەکان. لای وابوە خوا هەموی هەر خۆشی و بەزەیی و جوانی و بێ نیازی یە. هەرگیز نە چاوی لە نوێژ و رۆژووی کەسەو نە وازیشی لە تۆڵەساندن و گۆشت برژاندن و کەلاک هەڵواسین و رشتنی فرمێسک و خوێنە…»
ماموستا عبدالرحمن شرفکندی (هەژار)
(خیام خدا را چونان خدا شناسان بزرگ می شناخته. نزد او خدا مظهر سرور، مهربانی، زیبایی و بی نیازی است. خدا نه چشم به راهِ نماز و روزهٔ کسی است و نه مشتاق انتقام گرفتن و سوزاندن بدن، بر دار کردن، گریه کردن و خون ریختن.)
هدف این یادداشت حتی مروری کوتاه در باب اندیشه و نگاه خیام نیست زیرا این کار، مرد و نیز میدان و مجال خود را می طلبد. از این رو تنها سخن دقیق و عمیق ماموستا هه ژار را در صدر نوشته نهادم. سقراط زمانی گفت «تفاوت من و اهالی آتن در این است که من می دانم که نمی دانم اما آنها آن قدر با هوش نیستند که بدانند که نمی دانند.»
حکایت خیام هم سقراط گونه است. برای درک زبان و زمانهٔ او باید ۱۰۰۰ سال به عقب بر گشت و در قرن پنجم هجری اقتدار علما و شیوخ جبه پوشِ خوش سیما و تنگ نگاه را دید. در هر شهری منابر، تکایا و خانقاه ها باز و خطیبان، صوفیان و درویشان بر فراز بودند و هریک بواسطه نماز یا روزه ای به سوی بهشت دعوت می کردند. خیام اگر باهوش ترین فرد زمانهٔ خود نبوده باشد بدون تردید جسور ترین فرد بوده است که بی پرده پرسش های درون را که بسیاری پنهان می کردند بیان کرده و از ندانستن ها گفته است. جمعی از شاعران کُرد و نیز هورامی سرایان رَخت بە زیر چادر پر پهنای خیام کشیدە و خطِ او را دردفاتر شعری خود جای داده اند کە شرحش قابل تأمل و نیازمند حال و مقال دیگری است. تنها به چند نمونە بدون تبیین و تفسیر اشاره می شود.
*یک توضیح و پوزش: [برای عزیزانی که با زبان کردی یا هورامی آشنا نیستند مفهوم اشعار به فارسی ترجمه شده که چون هر ترجمهٔ شعری دیگر حتماً کامل نیست و عذر خواهم]
۱- ماموستا مەولەوی (۱۲۲۱-۱۳۰۰ق)
«ھەرچی دیت وەچەم شی وەسەفەردا
ھەرچی مەوینی ھانەگۆزەردا
کەس حاڵی نەبیو ھیچ کەس نەفاما
ئەوپەی چێش ویەرد ئید پەی چێش ئاما»
(آنچه را قبلاً دیده ای اینک رهسپار سفر نیستی شده و آنچه امروز می بینی در حال گذر است. هیچ کس این نکته را که چرا آن رفت و چرا این آمد فهم نکرد.)
خیام:
«در دایرهای که آمد و رفتنِ ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینَزَنَد دمی در این معنی راست
کاِین آمدن از کجا و رفتن به کجاست؟»
۲- مامۆسا بێسارانی (۱۰۵۳-۱۱۱۳ق)
«موترێب بکێشە ئاە ناڵەی نەی
کەیکاوس کۆ شی؟دارا کەی بێ کەی»
(مطرب در نَی بدَم و ناله سَر کُن ؛ کیکاووس کجا رفت و دورانِ دارا چه زمانی بود؟)
خیام:
«مرغی دیدم نشسته بر باره طوس
در پیش نهاده کلهٔ کیکاووس
با کله همیگفت که افسوس! افسوس!
کو بانگ جرسها و کجا ناله کوس؟»
٣- ماموستا سەیدی (۱۱۹۹-۱۲۶۵ق)
«دنیا شاریوەن چوون قەڏیم شاران
ساکنەن تێشدا هەزار هەزاران
وەلێ کەس جاوید چەنەش نەمەنڏەن
هەر پەنج ڕۆ کەسێو چاگەنە بەنڏەن
نە ئارامێ هەن نە هۆ قەرارێ
جەی شار بەر مەشان هەر ڕۆ هەزارێ
پەیاپەی مەشان یاران بەو راوە
یەکێ نمارو سەر بە دماوە»
(دنیا چون شهری قدیمی است که جمع پر شماری در آن ساکنند اما هریک تنها چند روزی در آن زندگی می کنند و هیچکدام در آن ماندگار نیستند و مدام در حال رفتن اند و حتی یک نفر بر نمی گردد.)
خیام:
«آنها که کُهَن شدند و این ها که نوَند
هر کس به مراد خویش یک تَک بدوَند
این کهنه جهان به کس نمانَد باقی
رفتند و رویم، دیگر آیند و رَوَند»
۴ _ میرزا محمود مستوفی (۱۲۵۴-۱۳۱۶خ
«چەرخت چەمەر بۆ کەج باز کەج نەرد
چەنیت دڵ ئاما وەیتەور شانای نەرد
لاشەی کام بوزرگ نەکەردی فەرتووت
تەخت کێت نەکەرد وە تەخت تابووت
ئەنگووست پەی کێ نەڏا وە ماشە؟
باڵای بەخت کێت نەکەرد چەواشە؟»
(سرنگون شوی! ای چرخ پر تزویر و شیون دامن گیرت باد! چگونه به خود اجازه دادی چنین بی رحمانه بازی کنی؟ پیکر کدام شخص نامدار را فرسوده نکردی و تخت فرمان روایی کدام فرمان روا را به تابوت تبدیل ننمودی؟ زندگی کدام شخص را هدف قرار ندادی و بخت و اقبال چه کسی را دیگرگون نکردی؟)
خیام:
«ای چرخ فلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینهٔ توست»
۵ _ میرزا عبدالقادر پاوه ای (۱۲۶۶-۱۳۲۸ق)
فەڵەک پڕ خارەن، فەڵەک پڕ خارەن
فەڵەک خاترم خەیلێ پر خارەن
جەعەسر ئادەم تا حاڵ تەحریر
تۆ پای کێت وە خاک نەکەردەن ئەسیر
(ای چرخ فلک فکر و ذهنم پریشان است، از زمان خلقت آدم تا حال تو چه کسی را اسیر خاک نکرده ای؟)
خیام:
آن کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد
بس داغ که او بر دلِ غمناک نهاد
بسیار لبِ چو لعل و زُلفَین چو مُشک
در طبل زمین و حُقهٔ خاک نهاد
٦ _ حەمدی ساحێبقڕان. (۱۸۷۸-۱۹۳۶م)
حبیب الله مستوفی
«خەیام خوای ناسیوە، بەڵام وەک خواناسە گەورەکان. لای وابوە خوا هەموی هەر خۆشی و بەزەیی و جوانی و بێ نیازی یە. هەرگیز نە چاوی لە نوێژ و رۆژووی کەسەو نە وازیشی لە تۆڵەساندن و گۆشت برژاندن و کەلاک هەڵواسین و رشتنی فرمێسک و خوێنە…»
ماموستا عبدالرحمن شرفکندی (هەژار)
(خیام خدا را چونان خدا شناسان بزرگ می شناخته. نزد او خدا مظهر سرور، مهربانی، زیبایی و بی نیازی است. خدا نه چشم به راهِ نماز و روزهٔ کسی است و نه مشتاق انتقام گرفتن و سوزاندن بدن، بر دار کردن، گریه کردن و خون ریختن.)
هدف این یادداشت حتی مروری کوتاه در باب اندیشه و نگاه خیام نیست زیرا این کار، مرد و نیز میدان و مجال خود را می طلبد. از این رو تنها سخن دقیق و عمیق ماموستا هه ژار را در صدر نوشته نهادم. سقراط زمانی گفت «تفاوت من و اهالی آتن در این است که من می دانم که نمی دانم اما آنها آن قدر با هوش نیستند که بدانند که نمی دانند.»
حکایت خیام هم سقراط گونه است. برای درک زبان و زمانهٔ او باید ۱۰۰۰ سال به عقب بر گشت و در قرن پنجم هجری اقتدار علما و شیوخ جبه پوشِ خوش سیما و تنگ نگاه را دید. در هر شهری منابر، تکایا و خانقاه ها باز و خطیبان، صوفیان و درویشان بر فراز بودند و هریک بواسطه نماز یا روزه ای به سوی بهشت دعوت می کردند. خیام اگر باهوش ترین فرد زمانهٔ خود نبوده باشد بدون تردید جسور ترین فرد بوده است که بی پرده پرسش های درون را که بسیاری پنهان می کردند بیان کرده و از ندانستن ها گفته است. جمعی از شاعران کُرد و نیز هورامی سرایان رَخت بە زیر چادر پر پهنای خیام کشیدە و خطِ او را دردفاتر شعری خود جای داده اند کە شرحش قابل تأمل و نیازمند حال و مقال دیگری است. تنها به چند نمونە بدون تبیین و تفسیر اشاره می شود.
*یک توضیح و پوزش: [برای عزیزانی که با زبان کردی یا هورامی آشنا نیستند مفهوم اشعار به فارسی ترجمه شده که چون هر ترجمهٔ شعری دیگر حتماً کامل نیست و عذر خواهم]
۱- ماموستا مەولەوی (۱۲۲۱-۱۳۰۰ق)
«ھەرچی دیت وەچەم شی وەسەفەردا
ھەرچی مەوینی ھانەگۆزەردا
کەس حاڵی نەبیو ھیچ کەس نەفاما
ئەوپەی چێش ویەرد ئید پەی چێش ئاما»
(آنچه را قبلاً دیده ای اینک رهسپار سفر نیستی شده و آنچه امروز می بینی در حال گذر است. هیچ کس این نکته را که چرا آن رفت و چرا این آمد فهم نکرد.)
خیام:
«در دایرهای که آمد و رفتنِ ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس مینَزَنَد دمی در این معنی راست
کاِین آمدن از کجا و رفتن به کجاست؟»
۲- مامۆسا بێسارانی (۱۰۵۳-۱۱۱۳ق)
«موترێب بکێشە ئاە ناڵەی نەی
کەیکاوس کۆ شی؟دارا کەی بێ کەی»
(مطرب در نَی بدَم و ناله سَر کُن ؛ کیکاووس کجا رفت و دورانِ دارا چه زمانی بود؟)
خیام:
«مرغی دیدم نشسته بر باره طوس
در پیش نهاده کلهٔ کیکاووس
با کله همیگفت که افسوس! افسوس!
کو بانگ جرسها و کجا ناله کوس؟»
٣- ماموستا سەیدی (۱۱۹۹-۱۲۶۵ق)
«دنیا شاریوەن چوون قەڏیم شاران
ساکنەن تێشدا هەزار هەزاران
وەلێ کەس جاوید چەنەش نەمەنڏەن
هەر پەنج ڕۆ کەسێو چاگەنە بەنڏەن
نە ئارامێ هەن نە هۆ قەرارێ
جەی شار بەر مەشان هەر ڕۆ هەزارێ
پەیاپەی مەشان یاران بەو راوە
یەکێ نمارو سەر بە دماوە»
(دنیا چون شهری قدیمی است که جمع پر شماری در آن ساکنند اما هریک تنها چند روزی در آن زندگی می کنند و هیچکدام در آن ماندگار نیستند و مدام در حال رفتن اند و حتی یک نفر بر نمی گردد.)
خیام:
«آنها که کُهَن شدند و این ها که نوَند
هر کس به مراد خویش یک تَک بدوَند
این کهنه جهان به کس نمانَد باقی
رفتند و رویم، دیگر آیند و رَوَند»
۴ _ میرزا محمود مستوفی (۱۲۵۴-۱۳۱۶خ
«چەرخت چەمەر بۆ کەج باز کەج نەرد
چەنیت دڵ ئاما وەیتەور شانای نەرد
لاشەی کام بوزرگ نەکەردی فەرتووت
تەخت کێت نەکەرد وە تەخت تابووت
ئەنگووست پەی کێ نەڏا وە ماشە؟
باڵای بەخت کێت نەکەرد چەواشە؟»
(سرنگون شوی! ای چرخ پر تزویر و شیون دامن گیرت باد! چگونه به خود اجازه دادی چنین بی رحمانه بازی کنی؟ پیکر کدام شخص نامدار را فرسوده نکردی و تخت فرمان روایی کدام فرمان روا را به تابوت تبدیل ننمودی؟ زندگی کدام شخص را هدف قرار ندادی و بخت و اقبال چه کسی را دیگرگون نکردی؟)
خیام:
«ای چرخ فلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینهٔ توست»
۵ _ میرزا عبدالقادر پاوه ای (۱۲۶۶-۱۳۲۸ق)
فەڵەک پڕ خارەن، فەڵەک پڕ خارەن
فەڵەک خاترم خەیلێ پر خارەن
جەعەسر ئادەم تا حاڵ تەحریر
تۆ پای کێت وە خاک نەکەردەن ئەسیر
(ای چرخ فلک فکر و ذهنم پریشان است، از زمان خلقت آدم تا حال تو چه کسی را اسیر خاک نکرده ای؟)
خیام:
آن کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد
بس داغ که او بر دلِ غمناک نهاد
بسیار لبِ چو لعل و زُلفَین چو مُشک
در طبل زمین و حُقهٔ خاک نهاد
٦ _ حەمدی ساحێبقڕان. (۱۸۷۸-۱۹۳۶م)
👍14❤1
«گەر لە خیلقەت دا دەبووم حاڵی کە ئەحواڵی حەیات
یا بە خەو دەمدی سوئالی قەبروو بازاری مەمات
بمبوایێ ئەودەمە وەک ئیستە جوزئێ ئیخییار
رووەشم مەیلم بکردایێ ئەگەر بۆ کائینات»
(اگر در ابتدای بوجود آمدنم بر احوال جهان آگاه می شدم و اوضاع قبر و مرگ را حتی در خواب می دیدم، اگر اندک اختیاری که اینک دارم را آن زمان داشتم سیاه روی شوم اگر تمایلی به توجه به کائنات می داشتم)
خیام:
«گر آمدنم بخود بُدی نامَدَمی
وَر نیز شدن به من بُدی کَی شُدَمی
بِه زان نَبُدی که اندر این دَیرِ خراب
نه آمَدَمی نه شُدَمی نه بُدَمی»
٧ _ ماموستا ھەژار (۱۳۰۰-۱۳۶۹خ)
«ئەی تەکیە نشین شێخی بە سۆرەو تۆرە
پێت وانەبێ هەر مەستی یە، کارم زۆرە
من خوێنی ترێ دەمژم و تۆ خوێنی هەژار
جوابم دەرەوە کێ یە پتر خوێن خۆرە؟!»
(ای شیخ خود بزرگ بین و به ظاهر آگاه که در تکیه نشسته ای! چنین نپنداری که کارمن فقط مستی است، کارهای بیشتری دارم. من خون انگور می نوشم و تو خون فقرا را، حال پاسخم ده کدام از ما بیشتر خون می خوریم. )
خیام:
«ای صاحب فتوا، ز تو پرکارتریم
با اینهمه مستی، از تو هشیارتریم
تو خونِ کسان خوری و ما خونِ رَزان
انصاف بده، کدام خونخوارتریم؟»
یا بە خەو دەمدی سوئالی قەبروو بازاری مەمات
بمبوایێ ئەودەمە وەک ئیستە جوزئێ ئیخییار
رووەشم مەیلم بکردایێ ئەگەر بۆ کائینات»
(اگر در ابتدای بوجود آمدنم بر احوال جهان آگاه می شدم و اوضاع قبر و مرگ را حتی در خواب می دیدم، اگر اندک اختیاری که اینک دارم را آن زمان داشتم سیاه روی شوم اگر تمایلی به توجه به کائنات می داشتم)
خیام:
«گر آمدنم بخود بُدی نامَدَمی
وَر نیز شدن به من بُدی کَی شُدَمی
بِه زان نَبُدی که اندر این دَیرِ خراب
نه آمَدَمی نه شُدَمی نه بُدَمی»
٧ _ ماموستا ھەژار (۱۳۰۰-۱۳۶۹خ)
«ئەی تەکیە نشین شێخی بە سۆرەو تۆرە
پێت وانەبێ هەر مەستی یە، کارم زۆرە
من خوێنی ترێ دەمژم و تۆ خوێنی هەژار
جوابم دەرەوە کێ یە پتر خوێن خۆرە؟!»
(ای شیخ خود بزرگ بین و به ظاهر آگاه که در تکیه نشسته ای! چنین نپنداری که کارمن فقط مستی است، کارهای بیشتری دارم. من خون انگور می نوشم و تو خون فقرا را، حال پاسخم ده کدام از ما بیشتر خون می خوریم. )
خیام:
«ای صاحب فتوا، ز تو پرکارتریم
با اینهمه مستی، از تو هشیارتریم
تو خونِ کسان خوری و ما خونِ رَزان
انصاف بده، کدام خونخوارتریم؟»
👍16
Forwarded from دلنوشتههای تاریخیِ علی مرادی مراغهای (على مرادی مراغه ای)
💥به مناسبت امروز ۲۹ اردیبهشت
✍️علی مرادی مراغه ای
✅ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ش زادروز "دکتر محمد مصدق"در ۱۲۵۸ ه.ش.
🌷بخشی از آخرین دفاع مصدق در دادگاه بدوی نظامی:
«... آری تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من اینست که صنعت نفت را ملی کردهام و بساط استعمار و اعمال نفوذ منافع اقتصادی عظیمترین امپراطوریهای جهان را از این مملکت برچیدهام و پنجه در پنجه مخوفترین سازمانهای استعماری و جاسوسی بینالمللی در افکندهام و به قیمت از دست رفتن خود و خانوادهام و به قیمت جان و عرض و مالم، خداوند مرا توفیق عطا فرمود تا با همت و اراده مردم آزاده این مملکت، بساط این دستگاه وحشت انگیز را درنوردم.
من طی این همه فشار و ناملایمات، این همه تهدید و تضییقات از علت اساسی و اصلی گرفتاری خودم غافل نیستم و به خوبی میدانم که سرنوشت من باید مایه عبرت مردانی شود که ممکن است در آتیه در سراسر خاورمیانه درصدد گسیختن زنجیر بندگی و بردگی استعمار برآیند....»
✍️علی مرادی مراغه ای
✅ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ش زادروز "دکتر محمد مصدق"در ۱۲۵۸ ه.ش.
🌷بخشی از آخرین دفاع مصدق در دادگاه بدوی نظامی:
«... آری تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من اینست که صنعت نفت را ملی کردهام و بساط استعمار و اعمال نفوذ منافع اقتصادی عظیمترین امپراطوریهای جهان را از این مملکت برچیدهام و پنجه در پنجه مخوفترین سازمانهای استعماری و جاسوسی بینالمللی در افکندهام و به قیمت از دست رفتن خود و خانوادهام و به قیمت جان و عرض و مالم، خداوند مرا توفیق عطا فرمود تا با همت و اراده مردم آزاده این مملکت، بساط این دستگاه وحشت انگیز را درنوردم.
من طی این همه فشار و ناملایمات، این همه تهدید و تضییقات از علت اساسی و اصلی گرفتاری خودم غافل نیستم و به خوبی میدانم که سرنوشت من باید مایه عبرت مردانی شود که ممکن است در آتیه در سراسر خاورمیانه درصدد گسیختن زنجیر بندگی و بردگی استعمار برآیند....»
Telegram
attach 📎
👍4👎2💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اقدام جمعی هنرمندان حوزه موسیقی در بزرگذاشت زنده یاد استاد پرویز مشکاتیان کاری بی بدیل وستایش انگیز است. چه خوب است انچه هنردوستان گرامی نیشابور انجام دادند ،در سایر شهرها و استانهای کشور هم در مورد موسیقیدانان ، خوانندگان ونیز سایر هنرها انجام شود و بی توجهیها کوتاهی های ارگانهای دولتی مسئول هم گوشزد شود و هم انهارا ازخواب غفلت بیدار کنند. ایران میهن همه باشندگان انست
صالح نیک بخت وکیل دادگستری
@salehnikbakht
صالح نیک بخت وکیل دادگستری
@salehnikbakht
❤10👍2
آئین اهدای جایزه و نشان علامه طباطبایی به ۲۰ نفر از دانشمندان برجسته کشور امشب (سهشنبه) با حضور پزشکیان رئیس جمهور، فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت، حسین افشین معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان رئیس جمهور، تنی چند از مسئولان عالیرتبه کشور و جمعی از نخبگان در مرکز همایشهای صداوسیما برگزار شد.
جایزه «علامه طباطبایی» یکی از بالاترین افتخارات علمی کشور است که توسط بنیاد ملی نخبگان و به پاس خدمات برجسته علمی، پژوهشی و آموزشی به اندیشمندان و اساتید پیشگام اهدا میشود.
بنیاد ملی نخبگان در این آئین با تکیه بر ارزیابیهای تخصصی و دقیق و با همکاری نهادهای علمی کشور، برگزیدگان این دوره را بر اساس شاخصهای دقیق علمی و پژوهشی انتخاب کرده است.
اسامی دانشمندان ممتاز دریافت کننده نشان علامه طباطبایی:
عبدالله سلیمی استاد شیمی تجزیه در دانشگاه کردستان متولد ۱۳۴۶ در بانه است سلیمی که جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا و عضو مدعو فرهنگستان علوم و عضو هیأت تحریریه ۳ مجله معتبر بین المللی است، عناوین متعددی نظیر استاد نمونه کشوری، پژوهشگر برتر کشوری، شیمی دان برتر انجمن شیمی ایران و برگزیده جشنواره بین المللی خوارزمی برگزیده فرهنگستان علوم پزشکی است و چندین بار به عنوان محقق برتر در حوزه نانو فناوری برگزیده شده و به عنوان سرآمد علمی توسط فدراسیون سرآمدان علمی انتخاب و دریافت مدال علمی از یونسکو را در کارنامه خود دارد.
محمد علی صحراییان استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص مغز و اعصاب متولد ۱۳۵۰ است. صحراییان که جزو پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا است برگزیده جایزه رازی و عضو وابسته فرهنگستان علوم پزشکی است. صحراییان که نائب رئیس انجمن ام اس ایران، مؤلف صدها مقاله معتبر بین المللی و یکی از دو نویسنده اصلی کتاب اطلس MRI ضایعات MS است که توسط Springer منتشر شده است.
علی رمضانی استاد شیمی آلی در دانشگاه زنجان متولد ۱۳۴۶ در زنجان جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیاست و عناوین متعددی نظیر پژوهشگر برگزیده کشوری، استاد نمونه کشوری استاد برجسته شیمی در شاخه آلی، سرآمد علمی برگزیده کشور و برگزیده جشنواره بین المللی خوارزمی را در کارنامه خود دارد. رمضانی که عنوان دار دانشمند بین المللی ۱S۱ است، مؤلف بیش از ۶۰۰ مقاله معتبر بین المللی ۶ عنوان کتاب به زبان فارسی بیش از ۲۰ عنوان فصل کتاب بین المللی بوده است، ۱۵ اختراع را در کارنامه دارد و عضو هیأت تحریریه چند مجله معتبر بین المللی است.
حجت الاسلام و المسلمین سید مصطفی محقق داماد استاد حقوق در دانشگاه شهید بهشتی متولد ۱۳۲۴ در قم است. محقق داماد برگزیده جشنواره بین المللی فارابی و استاد نمونه کشوری، عضو پیوسته و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم است و مؤلف بالغ بر ۴۰ کتاب و دهها مقاله به زبانهای انگلیسی، عربی و فارسی در حوزه حقوق فقه و فلسفه است که تألیفات وی تاکنون برگزیده سه کتاب سال و دو کتاب شایسته تقدیر شده است.
ژاله آموزگار استاد بازنشسته فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران متولد ۱۳۱۸ است. آموزگار که شخصیت پیشکسوت برگزیده در جشنواره فارابی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی عضو شورای عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و عضو هیأت مشورتی انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران است بیش از ۱۳ کتاب، ۵۷ مقاله زبان فارسی، هفت مقاله به زبان انگلیسی را در فعالیتهای پژوهشی خود دارد. آموزگار برگزیده جایزه نشان عالی دولت فرانسه و جایزه سرو ایرانی به پاس یک عمر تلاش علمی و فرهنگی و خدمت به بازشناسی آثار و نوشتههای بازمانده از ایران کهن است.
محمدعلی موحد چهره ماندگار ادبیات متولد ۱۳۰۲ است. موحد نویسنده آموزگار، ادیب، پژوهشگر حقوق دان و تاریخدان برجسته ایرانی است موحد که جایزه بین المللی فارابی را نیز در کارنامه دارد، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و عضو شورای عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی است و تألیفات متعدد او در حوزههای، ادبیات، تاریخ عرفان و حقوق چندین دوره برگزیده کتاب سال شده است.
رضا شعبانی استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه شهید بهشتی متولد ۱۳۱۷ در صمغ آباد قزوین است. وی چهره ماندگار حوزه تاریخ و برجسته ترین متخصص تاریخ ایران در دوره افشاریه است. شعبانی که سابقه چهار سال تدریس در دانشگاه کمبریج ترجمه و تألیف بالغ بر ۴۳ کتاب و چاپ بیش از ۲۵۰ مقاله به زبانهای، فارسی فرانسه و انگلیسی را در کارنامه دارد پایه گذار رشتههای تاریخ و باستان شناسی در بسیاری از دانشگاههای کشور است.
جایزه «علامه طباطبایی» یکی از بالاترین افتخارات علمی کشور است که توسط بنیاد ملی نخبگان و به پاس خدمات برجسته علمی، پژوهشی و آموزشی به اندیشمندان و اساتید پیشگام اهدا میشود.
بنیاد ملی نخبگان در این آئین با تکیه بر ارزیابیهای تخصصی و دقیق و با همکاری نهادهای علمی کشور، برگزیدگان این دوره را بر اساس شاخصهای دقیق علمی و پژوهشی انتخاب کرده است.
اسامی دانشمندان ممتاز دریافت کننده نشان علامه طباطبایی:
عبدالله سلیمی استاد شیمی تجزیه در دانشگاه کردستان متولد ۱۳۴۶ در بانه است سلیمی که جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا و عضو مدعو فرهنگستان علوم و عضو هیأت تحریریه ۳ مجله معتبر بین المللی است، عناوین متعددی نظیر استاد نمونه کشوری، پژوهشگر برتر کشوری، شیمی دان برتر انجمن شیمی ایران و برگزیده جشنواره بین المللی خوارزمی برگزیده فرهنگستان علوم پزشکی است و چندین بار به عنوان محقق برتر در حوزه نانو فناوری برگزیده شده و به عنوان سرآمد علمی توسط فدراسیون سرآمدان علمی انتخاب و دریافت مدال علمی از یونسکو را در کارنامه خود دارد.
محمد علی صحراییان استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص مغز و اعصاب متولد ۱۳۵۰ است. صحراییان که جزو پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا است برگزیده جایزه رازی و عضو وابسته فرهنگستان علوم پزشکی است. صحراییان که نائب رئیس انجمن ام اس ایران، مؤلف صدها مقاله معتبر بین المللی و یکی از دو نویسنده اصلی کتاب اطلس MRI ضایعات MS است که توسط Springer منتشر شده است.
علی رمضانی استاد شیمی آلی در دانشگاه زنجان متولد ۱۳۴۶ در زنجان جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیاست و عناوین متعددی نظیر پژوهشگر برگزیده کشوری، استاد نمونه کشوری استاد برجسته شیمی در شاخه آلی، سرآمد علمی برگزیده کشور و برگزیده جشنواره بین المللی خوارزمی را در کارنامه خود دارد. رمضانی که عنوان دار دانشمند بین المللی ۱S۱ است، مؤلف بیش از ۶۰۰ مقاله معتبر بین المللی ۶ عنوان کتاب به زبان فارسی بیش از ۲۰ عنوان فصل کتاب بین المللی بوده است، ۱۵ اختراع را در کارنامه دارد و عضو هیأت تحریریه چند مجله معتبر بین المللی است.
حجت الاسلام و المسلمین سید مصطفی محقق داماد استاد حقوق در دانشگاه شهید بهشتی متولد ۱۳۲۴ در قم است. محقق داماد برگزیده جشنواره بین المللی فارابی و استاد نمونه کشوری، عضو پیوسته و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم است و مؤلف بالغ بر ۴۰ کتاب و دهها مقاله به زبانهای انگلیسی، عربی و فارسی در حوزه حقوق فقه و فلسفه است که تألیفات وی تاکنون برگزیده سه کتاب سال و دو کتاب شایسته تقدیر شده است.
ژاله آموزگار استاد بازنشسته فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران متولد ۱۳۱۸ است. آموزگار که شخصیت پیشکسوت برگزیده در جشنواره فارابی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی عضو شورای عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و عضو هیأت مشورتی انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران است بیش از ۱۳ کتاب، ۵۷ مقاله زبان فارسی، هفت مقاله به زبان انگلیسی را در فعالیتهای پژوهشی خود دارد. آموزگار برگزیده جایزه نشان عالی دولت فرانسه و جایزه سرو ایرانی به پاس یک عمر تلاش علمی و فرهنگی و خدمت به بازشناسی آثار و نوشتههای بازمانده از ایران کهن است.
محمدعلی موحد چهره ماندگار ادبیات متولد ۱۳۰۲ است. موحد نویسنده آموزگار، ادیب، پژوهشگر حقوق دان و تاریخدان برجسته ایرانی است موحد که جایزه بین المللی فارابی را نیز در کارنامه دارد، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و عضو شورای عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی است و تألیفات متعدد او در حوزههای، ادبیات، تاریخ عرفان و حقوق چندین دوره برگزیده کتاب سال شده است.
رضا شعبانی استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه شهید بهشتی متولد ۱۳۱۷ در صمغ آباد قزوین است. وی چهره ماندگار حوزه تاریخ و برجسته ترین متخصص تاریخ ایران در دوره افشاریه است. شعبانی که سابقه چهار سال تدریس در دانشگاه کمبریج ترجمه و تألیف بالغ بر ۴۳ کتاب و چاپ بیش از ۲۵۰ مقاله به زبانهای، فارسی فرانسه و انگلیسی را در کارنامه دارد پایه گذار رشتههای تاریخ و باستان شناسی در بسیاری از دانشگاههای کشور است.
👍3
حسن بیورانی استاد مهندسی برق و مدیر مرکز پژوهشی ریزشبکه و شبکههای هوشمند الکتریکی در دانشگاه کردستان متولد ۱۳۴۶ در بانه است. بیورانی که جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد دنیا است، از معدود دانشمندان ایرانی است که به عنوان عضو برجسته IEEE Fellow برگزیده شده است. این درجه عالی ترین درجه علمی این مؤسسه است که حاصل دو دهه فعالیت او در زمینه کنترل ریزشبکهها، چاپ صدها مقاله و کتاب معتبر بین المللی است. بیورانی همچنین به عنوان استاد نمونه کشوری استاد برجسته مهندسی برق و استاد پیشکسوت پژوهشی کشور شناخته شده است.
سید محمد علی رضوی استاد علوم و مهندسی صنایع غذایی دانشگاه فردوسی مشهد، متولد ۱۳۴۶ در لشت نشاء گیلان است. رضوی جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا، است که مؤلف صدها مقاله معتبر بین المللی و چندین کتاب از ناشران داخلی و بین المللی معتبر است و عناوینی نظیر استاد نمونه کشوری و پژوهشگر برگزیده کشوری را در کارنامه دارد. رضوی که دارای کرسی پژوهشی از بنیاد علم ایران است عضو هیأت تحریریه چندین مجله معتبر داخلی و بین المللی است.
حمیدرضا ربیعی استاد مهندسی برق در دانشگاه صنعتی شریف متولد ۱۳۴۰ در تهران است. ربیعی که مؤلف صدها مقاله معتبر بین المللی است، کارشناس ارشد شرکت Intel استاد معین برق و کامپیوتر دانشگاههای PSU SUOGI در آمریکا و UNB در کانادا و محقق ارشد شرکت A & Bell Labs Lucent آمریکا است. ربیعی که عناوینی نظیر استاد نمونه کشوری و پژوهشگر برگزیده کشوری را در کارنامه دارد عضو وابسته فرهنگستان علوم مؤسس و رئیس مرکز تحقیقاتی فناوری اطلاعات و ارتباطات پیشرفته دانشگاه صنعتی شریف و مؤسس و مدیر آزمایشگاه رسانههای دیجیتال دانشگاه صنعتی شریف است.
صدیقه نبیان استاد دامپزشکی دانشگاه تهران متولد ۱۳۳۹ در تهران است. نبیان دبیر یکی از کمیتههای انجمن علمی انگل شناسی، عضو انجمن علمی زنبور عسل، سردبیر مجله علوم و فنون زنبور عسل، عضو هیأت تحریریه مجله طب دامی ایران و عضو کمیته فنی بهداشت و بیماریهای زنبور عسل و کرم ابریشم سازمان دامپزشکی است. نبیان پژوهشگر برگزیده کشوری در بخش پژوهشگران ارتباط با صنعت است و مؤلف سه کتاب و بیش از ۸۰ مقاله معتبر بین المللی و داخلی و مترجم ۲ کتاب است.
نضال صراف زادگان استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و استاد وابسته دانشگاه British Co lumbia متولد ۱۳۴۰ است. صراف زادگان که جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا است، مؤلف بیش از ۷۵۰ مقاله معتبر بین المللی و ۱۶ کتاب در زمینه پیشگیری، مدیریت و درمان بیماریهای قلبی و عروقی، ترویج زندگی سالم و بازتوانی بیماران قلبی است و در بیش از ۸۰ گردهمایی بین المللی به عنوان سخنران شرکت داشته است. وی که عناوینی نظیر برنده جایزه بین المللی از سازمان جهانی بهداشت و پژوهشگر برتر کشوری را در کارنامه دارد مؤسس و رئیس پژوهشکده قلب و عروق اصفهان است.
علی منتظری استاد پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی و متخصص اپیدمیولوژی متولد ۱۳۳۷ در قم است. منتظری که جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا و مؤلف صدها مقاله معتبر علمی است از پژوهشگران برجسته و مؤثر ملی و بین المللی در حوزه کیفیت زندگی وابسته به سلامت و روان سنجی ابزارهای سنجش سلامت است و عناوینی نظیر پژوهشگر برگزیده کشوری و دو دوره برگزیده جشنواره رازی را در کارنامه دارد. منتظری مدیر مسئول و سردبیر دو ماهنامه پایش و عضو هیأت تحریریه چندین نشریه علمی - پژوهشی کشور و چند نشریه بین المللی است.
فرشته معتمدی استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و متخصص فیزیولوژی و علوم اعصاب، متولد ۱۳۲۳ در بروجرد است. معتمدی که عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی و بنیانگذار رشته فیزیولوژی در کشور و مرکز تحقیقات علوم اعصاب در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است مؤلف بیش از ۲۰۰ مقاله معتبر بین المللی و داخلی و دارای نشان دولتی پژوهش از ریاست جمهوری و برگزیده چندین جشنواره پژوهشی است. معتمدی استاد مدعو دانشگاه UCLانگلستان است و ریاست فدراسیون آسیایی و اقیانوسیه ای علوم اعصاب و نائب رئیسی فدراسیون انجمنهای فیزیولوژی آسیایی و اقیانوسیهای را در کارنامه دارد.
محمدرضا اختصاصی استاد منابع طبیعی دانشگاه یزد متولد ۱۳۳۹ در یزد است. او که از بنیان گذاران انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایران و مؤسس شرکت دانش بنیان ریزگرد پایش ایساتیس است طراحی و نظارت بر اجرای چندین پروژه بیابان زدایی و آبخیزداری را در مناطق مختلف بر عهده داشته و مؤلف بالغ بر ۶ کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله علمی پژوهشی و بین المللی و عنوان دار استاد نمونه کشوری و پژوهشگر برتر کشوری بوده و همچنین ثبت سه اختراع را در حوزه فرسایش و کنترل ریزگردها در کارنامه دارد.
سید محمد علی رضوی استاد علوم و مهندسی صنایع غذایی دانشگاه فردوسی مشهد، متولد ۱۳۴۶ در لشت نشاء گیلان است. رضوی جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا، است که مؤلف صدها مقاله معتبر بین المللی و چندین کتاب از ناشران داخلی و بین المللی معتبر است و عناوینی نظیر استاد نمونه کشوری و پژوهشگر برگزیده کشوری را در کارنامه دارد. رضوی که دارای کرسی پژوهشی از بنیاد علم ایران است عضو هیأت تحریریه چندین مجله معتبر داخلی و بین المللی است.
حمیدرضا ربیعی استاد مهندسی برق در دانشگاه صنعتی شریف متولد ۱۳۴۰ در تهران است. ربیعی که مؤلف صدها مقاله معتبر بین المللی است، کارشناس ارشد شرکت Intel استاد معین برق و کامپیوتر دانشگاههای PSU SUOGI در آمریکا و UNB در کانادا و محقق ارشد شرکت A & Bell Labs Lucent آمریکا است. ربیعی که عناوینی نظیر استاد نمونه کشوری و پژوهشگر برگزیده کشوری را در کارنامه دارد عضو وابسته فرهنگستان علوم مؤسس و رئیس مرکز تحقیقاتی فناوری اطلاعات و ارتباطات پیشرفته دانشگاه صنعتی شریف و مؤسس و مدیر آزمایشگاه رسانههای دیجیتال دانشگاه صنعتی شریف است.
صدیقه نبیان استاد دامپزشکی دانشگاه تهران متولد ۱۳۳۹ در تهران است. نبیان دبیر یکی از کمیتههای انجمن علمی انگل شناسی، عضو انجمن علمی زنبور عسل، سردبیر مجله علوم و فنون زنبور عسل، عضو هیأت تحریریه مجله طب دامی ایران و عضو کمیته فنی بهداشت و بیماریهای زنبور عسل و کرم ابریشم سازمان دامپزشکی است. نبیان پژوهشگر برگزیده کشوری در بخش پژوهشگران ارتباط با صنعت است و مؤلف سه کتاب و بیش از ۸۰ مقاله معتبر بین المللی و داخلی و مترجم ۲ کتاب است.
نضال صراف زادگان استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و استاد وابسته دانشگاه British Co lumbia متولد ۱۳۴۰ است. صراف زادگان که جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا است، مؤلف بیش از ۷۵۰ مقاله معتبر بین المللی و ۱۶ کتاب در زمینه پیشگیری، مدیریت و درمان بیماریهای قلبی و عروقی، ترویج زندگی سالم و بازتوانی بیماران قلبی است و در بیش از ۸۰ گردهمایی بین المللی به عنوان سخنران شرکت داشته است. وی که عناوینی نظیر برنده جایزه بین المللی از سازمان جهانی بهداشت و پژوهشگر برتر کشوری را در کارنامه دارد مؤسس و رئیس پژوهشکده قلب و عروق اصفهان است.
علی منتظری استاد پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی و متخصص اپیدمیولوژی متولد ۱۳۳۷ در قم است. منتظری که جزء پژوهشگران پراستناد یک درصد برتر دنیا و مؤلف صدها مقاله معتبر علمی است از پژوهشگران برجسته و مؤثر ملی و بین المللی در حوزه کیفیت زندگی وابسته به سلامت و روان سنجی ابزارهای سنجش سلامت است و عناوینی نظیر پژوهشگر برگزیده کشوری و دو دوره برگزیده جشنواره رازی را در کارنامه دارد. منتظری مدیر مسئول و سردبیر دو ماهنامه پایش و عضو هیأت تحریریه چندین نشریه علمی - پژوهشی کشور و چند نشریه بین المللی است.
فرشته معتمدی استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و متخصص فیزیولوژی و علوم اعصاب، متولد ۱۳۲۳ در بروجرد است. معتمدی که عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی و بنیانگذار رشته فیزیولوژی در کشور و مرکز تحقیقات علوم اعصاب در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است مؤلف بیش از ۲۰۰ مقاله معتبر بین المللی و داخلی و دارای نشان دولتی پژوهش از ریاست جمهوری و برگزیده چندین جشنواره پژوهشی است. معتمدی استاد مدعو دانشگاه UCLانگلستان است و ریاست فدراسیون آسیایی و اقیانوسیه ای علوم اعصاب و نائب رئیسی فدراسیون انجمنهای فیزیولوژی آسیایی و اقیانوسیهای را در کارنامه دارد.
محمدرضا اختصاصی استاد منابع طبیعی دانشگاه یزد متولد ۱۳۳۹ در یزد است. او که از بنیان گذاران انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایران و مؤسس شرکت دانش بنیان ریزگرد پایش ایساتیس است طراحی و نظارت بر اجرای چندین پروژه بیابان زدایی و آبخیزداری را در مناطق مختلف بر عهده داشته و مؤلف بالغ بر ۶ کتاب و بیش از ۱۰۰ مقاله علمی پژوهشی و بین المللی و عنوان دار استاد نمونه کشوری و پژوهشگر برتر کشوری بوده و همچنین ثبت سه اختراع را در حوزه فرسایش و کنترل ریزگردها در کارنامه دارد.
👍2
طاهره کاغذچی استاد مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر متولد ۱۳۲۵ در تهران است. وی چهره ماندگار حوزه مهندسی شیمی، استاد نمونه کشور عضو پیوسته گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم و جزء بهترین مؤلفان و مترجمان زن در رشته مهندسی کشور است. کاغذچی که راه اندازی گروه صنایع غذایی و اولین دوره دکتری مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی امیرکبیر را در کارنامه دارد، عضو انجمن شیمیدانان آمریکا، عضو انجمن نفت ایران و جزء دانشمندان برتر زن آسیا است که با انتخاب انجمن آکادمیهای علوم و مجامع علمی آسیا به این عنوان دست یافته است.
پروین پرتوی استاد شهرسازی در دانشگاه هنر ایران متولد ۱۳۳۵ در مهاباد است. پرتوی با تألیف و ترجمه چهار کتاب و بیش از ۷۰ مقاله علمی از پژوهشگران پراستناد علوم انسانی است و کسب مقام معلم نمونه دانشگاه هنر در دو سال متوالی، پژوهشگر برگزیده دانشکده معماری و شهرسازی و برگزیده عنوان شهرساز پیشکسوت در حوزه دانش نظری در مراسم بزرگداشت روز جهانی شهرساز از افتخارات او است. پرتوی در زمینه برنامه ریزی و توسعه شهری پایدار و شناخت رابطه آن با اکوسیستم و تغییرات اقلیمی شهرسازی حساس به آب و پدیدارشناسی مکان صاحب نظر است.
رضا محمودی استاد مهندسی متالورژی و مواد در دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان علوم، متولد ۱۳۳۲ در خمین است. محمودی که پژوهشگر پراستناد یک درصد دنیا است. مؤلف صدها مقاله معتبر علمی و عضو هیأت تحریریه چهار مجله معتبر بین المللی است. محمودی که استاد مدعو دانشگاه British Columbia و Vancouver کانادا است برگزیده عناوینی نظیر پژوهشگر برگزیده کشور، پژوهشگر و مدرس برجسته دانشگاه تهران، استاد و پژوهشگر نمونه دانشگاه تهران و نویسنده بین برجسته دانشگاه تهران است.
مصطفی گودرزی طراح گرافیک، نقاش، مستندساز، نویسنده و استاد هنرهای تجسمی در دانشگاه تهران متولد ۱۳۳۹ در بروجرد است. وی که عضو پیوسته و رئیس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر است در زمینه هنرشناسی تطبیقی و تحلیل و نقد آثار نقاشی صاحب نظر بوده و افتخاراتی همچون دریافت دیپلم افتخار از نمایشگاه بین المللی گرافیک مسکو و دریافت چندین جایزه و لوح یادبود را در کارنامه خود دارد. گودرزی مؤسس و سردبیر چندین نشریه تخصصی و کتاب پژوهشی بوده و مؤلف تعدادی کتاب و مقاله است.
علیرضا مشفق استاد فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف، متولد ۱۳۳۵ در دزفول است. مشفق که عنوان پژوهشگر برگزیده کشور، استاد نمونه کشور، استاد ممتاز و پژوهشگر برتر کشوری را در کارنامه دارد، پژوهشگر پراستناد دانشگاه شریف، از محققان برتر رشته علوم و فناوری نانو، مؤلف بیش از ۱۸۰ مقاله معتبر در مجلات بین المللی است و تا کنون ۶ بار جزء سرآمدان علمی کشور از سوی بنیاد ملی علم ایران برگزیده شده است. مشفق که عضو هیأت تحریریه در یکی از مجلات انجمن شیمی آمریکا است، مؤسس انجمن خلأ ایران و رئیس دو دوره آن بوده است.
پروین پرتوی استاد شهرسازی در دانشگاه هنر ایران متولد ۱۳۳۵ در مهاباد است. پرتوی با تألیف و ترجمه چهار کتاب و بیش از ۷۰ مقاله علمی از پژوهشگران پراستناد علوم انسانی است و کسب مقام معلم نمونه دانشگاه هنر در دو سال متوالی، پژوهشگر برگزیده دانشکده معماری و شهرسازی و برگزیده عنوان شهرساز پیشکسوت در حوزه دانش نظری در مراسم بزرگداشت روز جهانی شهرساز از افتخارات او است. پرتوی در زمینه برنامه ریزی و توسعه شهری پایدار و شناخت رابطه آن با اکوسیستم و تغییرات اقلیمی شهرسازی حساس به آب و پدیدارشناسی مکان صاحب نظر است.
رضا محمودی استاد مهندسی متالورژی و مواد در دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان علوم، متولد ۱۳۳۲ در خمین است. محمودی که پژوهشگر پراستناد یک درصد دنیا است. مؤلف صدها مقاله معتبر علمی و عضو هیأت تحریریه چهار مجله معتبر بین المللی است. محمودی که استاد مدعو دانشگاه British Columbia و Vancouver کانادا است برگزیده عناوینی نظیر پژوهشگر برگزیده کشور، پژوهشگر و مدرس برجسته دانشگاه تهران، استاد و پژوهشگر نمونه دانشگاه تهران و نویسنده بین برجسته دانشگاه تهران است.
مصطفی گودرزی طراح گرافیک، نقاش، مستندساز، نویسنده و استاد هنرهای تجسمی در دانشگاه تهران متولد ۱۳۳۹ در بروجرد است. وی که عضو پیوسته و رئیس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر است در زمینه هنرشناسی تطبیقی و تحلیل و نقد آثار نقاشی صاحب نظر بوده و افتخاراتی همچون دریافت دیپلم افتخار از نمایشگاه بین المللی گرافیک مسکو و دریافت چندین جایزه و لوح یادبود را در کارنامه خود دارد. گودرزی مؤسس و سردبیر چندین نشریه تخصصی و کتاب پژوهشی بوده و مؤلف تعدادی کتاب و مقاله است.
علیرضا مشفق استاد فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف، متولد ۱۳۳۵ در دزفول است. مشفق که عنوان پژوهشگر برگزیده کشور، استاد نمونه کشور، استاد ممتاز و پژوهشگر برتر کشوری را در کارنامه دارد، پژوهشگر پراستناد دانشگاه شریف، از محققان برتر رشته علوم و فناوری نانو، مؤلف بیش از ۱۸۰ مقاله معتبر در مجلات بین المللی است و تا کنون ۶ بار جزء سرآمدان علمی کشور از سوی بنیاد ملی علم ایران برگزیده شده است. مشفق که عضو هیأت تحریریه در یکی از مجلات انجمن شیمی آمریکا است، مؤسس انجمن خلأ ایران و رئیس دو دوره آن بوده است.
👍4
🔺اسرائیل و طوفان اروپا!
مجموعه مواضع و اقدامات و لو فعلا محدود اروپا به ویژه فرانسه، انگلیس، اسپانیا، کانادا و هلند در چند روز اخیر علیه اسرائیل و در حمایت از غزه تقریبا بیسابقه است و گزاف نیست اگر آن را «طوفان اروپا» بنامیم؛ از صدور بیانیههای سهجانبه و هفتجانبه رهبران اروپا با لحن بسیار تند و متهم کردن اسرائیل به کشتار کودکان گرفته تا احضار سفیر آن در انگلیس، تعلیق شراکت با اتحادیه اروپا و مذاکرات تجارت آزاد، وضع تحریم، تصویب بررسی منع صادرات سلاح (پارلمان اسپانیا)، افزایش تحرکات اعتراضی مردمی و سیاسی و....
در مقابل، اما نتانیاهو و نزدیکانش اروپا را به حمایت از حماس و «یهودیستیزی» متهم میکنند.
خواسته کلیدی اروپا و جهان توقف نسلکشی در غزه، پایان دادن به گرسنگی جمعی به عنوان یک سلاح و سرازیر شدن کمکهای انسانی به این منطقه است که بیش از 70 روز است تحت شدیدترین بمبارانها و کشتارها در محاصره همهجانبه غذایی و دارویی نیز قرار دارد.
فعلا فشارهای جهانی جز ورود کمکهای ناچیز نتیجه خاصی نداشته است؛ اما این فشارها بالاخره نتیجه خواهد داد.
در جنگ ویتنام هم تقریبا همین اتفاق افتاد؛ ابتدا تظاهرات مردمی در گوشه و کنار جهان حتی در خود آمریکا و سپس تحرکات پارلمانها و دولتها بود که در نهایت آمریکا را مجبور به پایان دادن به جنگ و خروج از باتلاق ویتنام کرد.
مواضع بسیار تند اروپا (به استثنای آلمان) بروندادی از تحولی است که در 19 ماه گذشته به موازات تداوم جنگ غزه در افکار عمومی غرب شکل گرفته است؛ البته آنچه اخیرا اين موج را فربهتر و وارد فاز اتخاذ اقداماتی و لو در سطحی محدود کرد، فاجعهبارتر شدن نسلکشی و توامان قطحی و گرسنگی دادن مردم و کودکان غزه و بمباران و کشتار افسارگسیخته است؛ تا جایی که حتی در داخل خود اسرائیل هم برخی چون یائیر گولان رئیس حزب دموکراتها، موشه یعلون وزیر دفاع اسبق، و دو نخست وزیر سابق (ایهود اولمرت و ایهود باراک) به شکل «بیسابقهای» زبان به انتقاد گشودهاند. گولان چند روز پیش در سخنانی دولت نتانیاهو را به منفور کردن اسرائیل در جهان متهم کرد و گفت که کشتار کودکان غزه به یک سرگرمی تبدیل شده است. یعلون جنگ کنونی را پاکسازی نژادی نامید و اولمرت آن را جنایت جنگی.
هر چند واکنش جهان در مقایسه با عمق ابرفاجعه انسانی در باریکه غزه ناچیز است، اما غلیانی که در افکار عمومی و نخبگان به ویژه در غرب در جریان و در حال سرایت به پارلمانها و دولتها هم هست، گویای «تحولی تاریخی» در قبال اسرائیل و فلسطین است که آثار آن رفته رفته در حال پدیدار شدن میباشد؛ از جمله که فعلا مشروعیت اخلاقی و روایت اسرائیل در جهان دچار فروپاشی شده و روایت فلسطین قدرت گرفته است.
این شیفت پارادایمی صرفا محصول رفتار اسرائیل و نسلکشی جاری نیست، بلکه مولود استقامت تاریخی مردم غزه در این 19 ماه هم هست که اگر تسلیم شده بودند، چنین تحولی هم لزوما رخ نمیداد.
اسرائیل پس از حدود دو سال کشتار و یکسان کردن نوار غزه با خاک همچنان اعلام میکند که به اهداف جنگ نرسیده و آزادی گروگانها و نابودی حماس را دنبال میکند. اما نتانیاهو هر چه بیشتر قتلعام میکند نه تنها به اهداف نزدیک نمیشود، بلکه روند تحول جهانی علیه اسرائیل را صعودیتر کرده و چوب حراج بیشتری به داراییهای راهبردی آن حتی نزد نزدیکترین متحدان خود یعنی آمریکا و اروپا میزند؛ تا جایی که ترامپ به عنوان بزرگترین حامی آن هم به گفته رسانههای اسرائیلی و آمریکایی کاسه صبرش از رفتار نتانیاهو لبریز شده است.
نتانیاهو که در نتیجه تحولات لبنان و سوریه و… از تغییر خاورمیانه میگفت، اکنون با دنیایی در حال تغییر به زیان اسرائیل مواجه است و واکنش به حمله هفتم اکتبر حماس، خود به بزرگترین تهدید در مقیاسی جهانی برای اسراییل تبدیل شده و نه تنها این جنگ افسارگسیخته به نابودی حماس به عنوان خونبهای جبران هفتم اکتبر ختم نشده، بلکه موجب بحران عمیق داخلی و گرفتار شدن در باتلاقی نیز شده که به نوشته روزنامه عبریزبان یدیعوت احرونوت، اسرائیل پس از 592 روز جنگ به نازلترین جایگاه بینالمللی رسیده و با «سونامی» مواجه است.
در همین حال هم پروژه عادیسازی روابط و ادغام اسرائیل در خاورمیانه به عنوان پیشدرآمد نظم نوین قفل شده و ترامپ نیز در سفر اخیر خود نتوانست آن را وارد مهمترین ایستگاه خود (عربستان) کند. در مقابل صدای مطالبه تشکیل و شناسایی کشور فلسطین اکنون بلندتر از هر زمان شده است.
در چنین وضعیتی برخی فعالان مجازی اسرائیلی نتانیاهو را به بازی در زمین سنوار متهم میکنند و سخنانش قبل از حمله هفتم اکتبر را بازنشر میدهند که گفته بود اسرائیل را «در نقطه برخورد با اراده بینالمللی قرار خواهیم داد و با پایان دادن به ادغام آن در (نظم) منطقه و جهان به شدت منزوی خواهیم کرد.»
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
مجموعه مواضع و اقدامات و لو فعلا محدود اروپا به ویژه فرانسه، انگلیس، اسپانیا، کانادا و هلند در چند روز اخیر علیه اسرائیل و در حمایت از غزه تقریبا بیسابقه است و گزاف نیست اگر آن را «طوفان اروپا» بنامیم؛ از صدور بیانیههای سهجانبه و هفتجانبه رهبران اروپا با لحن بسیار تند و متهم کردن اسرائیل به کشتار کودکان گرفته تا احضار سفیر آن در انگلیس، تعلیق شراکت با اتحادیه اروپا و مذاکرات تجارت آزاد، وضع تحریم، تصویب بررسی منع صادرات سلاح (پارلمان اسپانیا)، افزایش تحرکات اعتراضی مردمی و سیاسی و....
در مقابل، اما نتانیاهو و نزدیکانش اروپا را به حمایت از حماس و «یهودیستیزی» متهم میکنند.
خواسته کلیدی اروپا و جهان توقف نسلکشی در غزه، پایان دادن به گرسنگی جمعی به عنوان یک سلاح و سرازیر شدن کمکهای انسانی به این منطقه است که بیش از 70 روز است تحت شدیدترین بمبارانها و کشتارها در محاصره همهجانبه غذایی و دارویی نیز قرار دارد.
فعلا فشارهای جهانی جز ورود کمکهای ناچیز نتیجه خاصی نداشته است؛ اما این فشارها بالاخره نتیجه خواهد داد.
در جنگ ویتنام هم تقریبا همین اتفاق افتاد؛ ابتدا تظاهرات مردمی در گوشه و کنار جهان حتی در خود آمریکا و سپس تحرکات پارلمانها و دولتها بود که در نهایت آمریکا را مجبور به پایان دادن به جنگ و خروج از باتلاق ویتنام کرد.
مواضع بسیار تند اروپا (به استثنای آلمان) بروندادی از تحولی است که در 19 ماه گذشته به موازات تداوم جنگ غزه در افکار عمومی غرب شکل گرفته است؛ البته آنچه اخیرا اين موج را فربهتر و وارد فاز اتخاذ اقداماتی و لو در سطحی محدود کرد، فاجعهبارتر شدن نسلکشی و توامان قطحی و گرسنگی دادن مردم و کودکان غزه و بمباران و کشتار افسارگسیخته است؛ تا جایی که حتی در داخل خود اسرائیل هم برخی چون یائیر گولان رئیس حزب دموکراتها، موشه یعلون وزیر دفاع اسبق، و دو نخست وزیر سابق (ایهود اولمرت و ایهود باراک) به شکل «بیسابقهای» زبان به انتقاد گشودهاند. گولان چند روز پیش در سخنانی دولت نتانیاهو را به منفور کردن اسرائیل در جهان متهم کرد و گفت که کشتار کودکان غزه به یک سرگرمی تبدیل شده است. یعلون جنگ کنونی را پاکسازی نژادی نامید و اولمرت آن را جنایت جنگی.
هر چند واکنش جهان در مقایسه با عمق ابرفاجعه انسانی در باریکه غزه ناچیز است، اما غلیانی که در افکار عمومی و نخبگان به ویژه در غرب در جریان و در حال سرایت به پارلمانها و دولتها هم هست، گویای «تحولی تاریخی» در قبال اسرائیل و فلسطین است که آثار آن رفته رفته در حال پدیدار شدن میباشد؛ از جمله که فعلا مشروعیت اخلاقی و روایت اسرائیل در جهان دچار فروپاشی شده و روایت فلسطین قدرت گرفته است.
این شیفت پارادایمی صرفا محصول رفتار اسرائیل و نسلکشی جاری نیست، بلکه مولود استقامت تاریخی مردم غزه در این 19 ماه هم هست که اگر تسلیم شده بودند، چنین تحولی هم لزوما رخ نمیداد.
اسرائیل پس از حدود دو سال کشتار و یکسان کردن نوار غزه با خاک همچنان اعلام میکند که به اهداف جنگ نرسیده و آزادی گروگانها و نابودی حماس را دنبال میکند. اما نتانیاهو هر چه بیشتر قتلعام میکند نه تنها به اهداف نزدیک نمیشود، بلکه روند تحول جهانی علیه اسرائیل را صعودیتر کرده و چوب حراج بیشتری به داراییهای راهبردی آن حتی نزد نزدیکترین متحدان خود یعنی آمریکا و اروپا میزند؛ تا جایی که ترامپ به عنوان بزرگترین حامی آن هم به گفته رسانههای اسرائیلی و آمریکایی کاسه صبرش از رفتار نتانیاهو لبریز شده است.
نتانیاهو که در نتیجه تحولات لبنان و سوریه و… از تغییر خاورمیانه میگفت، اکنون با دنیایی در حال تغییر به زیان اسرائیل مواجه است و واکنش به حمله هفتم اکتبر حماس، خود به بزرگترین تهدید در مقیاسی جهانی برای اسراییل تبدیل شده و نه تنها این جنگ افسارگسیخته به نابودی حماس به عنوان خونبهای جبران هفتم اکتبر ختم نشده، بلکه موجب بحران عمیق داخلی و گرفتار شدن در باتلاقی نیز شده که به نوشته روزنامه عبریزبان یدیعوت احرونوت، اسرائیل پس از 592 روز جنگ به نازلترین جایگاه بینالمللی رسیده و با «سونامی» مواجه است.
در همین حال هم پروژه عادیسازی روابط و ادغام اسرائیل در خاورمیانه به عنوان پیشدرآمد نظم نوین قفل شده و ترامپ نیز در سفر اخیر خود نتوانست آن را وارد مهمترین ایستگاه خود (عربستان) کند. در مقابل صدای مطالبه تشکیل و شناسایی کشور فلسطین اکنون بلندتر از هر زمان شده است.
در چنین وضعیتی برخی فعالان مجازی اسرائیلی نتانیاهو را به بازی در زمین سنوار متهم میکنند و سخنانش قبل از حمله هفتم اکتبر را بازنشر میدهند که گفته بود اسرائیل را «در نقطه برخورد با اراده بینالمللی قرار خواهیم داد و با پایان دادن به ادغام آن در (نظم) منطقه و جهان به شدت منزوی خواهیم کرد.»
#صابر_گل_عنبری
@Salehnikbakht
👍9👎1
در باره ی تاریخ وشوند نامگذاری « سقز» به آگاهی می توان رساند که : بر اساس بن مایه های تاریخ کهن ایرانی ـ به ویژه کتیبه های آشوری ( ۷۵۰ پیش از میلاد مسیح ) و دیگر مورخان ایرانی وانیرانی در دسترس- از میان نظرها ی متعدد مطرح شده ، دو دیدگاه زیر بر دیگر موارد , به نظر برتر می نماید:۱- <سقز > در نخستین با هم سازی های قوم ماد < ایزیرتا> نامیده شده، پایتخت مادها بوده است ،این نام، برگرفته از < سیاکسا ر> نام یکی از پادشاهان ماد است که یونانیان ، اورا < سیاکس> می خواندند. ۲- واژه ی <سقز> مشتق از <سکا> ویادگار این قوم به نام های: < سکز < و< ساکز> است که هووخشتره، پادشاه ماد، توانست با < پروتوئیس> پادشاه سکاها پیوند خوبی برقرار کند، پس گروهی از سکاهارا به غرب ماد کوچاند واین سرزمین را به نام آنان < ساکز > خواند که اکنون <سقز> نامیده می شود. از این روی ، از مجموع این هردو دیدگاه ، تاریخ سقز چنین می شود: ( ۷۵۰ پیش از میلاد مسیح + ۲۰۲۵ سال کنونی میلادی، جمعا تاریخ سقز دقیقا تا سال جاری، ۲۷۷۵ سال است.) والأمر إلیکم. سقز- احمد امینی
@salehnikbakht
@salehnikbakht
👏6👍4
پژوهندگان ورجاوند! از دیدگاه بنده ، بهتر آن است که شورای گرامی شهر وفرسالارانی که پرسیده هستند وتلاش هایشان را ارج بسیار می گزارم، برای نامگذاری < روز سقز> که تنها پیرویی ناپخته از دیگر جای ها همچون سنندج یا ...بیش نیست، شتاب نکنند. به جای آن ، به گونه ی روشمند و قانونی ، بجد پیگیر باشند تا کهن شهر سقز، به <مرکز استان> مکریان- که در این باره سخن ها رفته است - یا هرنام دیگری دگرسان گردد ،آن گاه ، روز تصویب آن را که پدید آور شادی مردم این دیار هم خواهد بود < روز سقز> بنامند. ایدون باد. احمد امینی
@salehnikbakht
@salehnikbakht
👏7
نسل ما سال ۱۴۰۰ و قرن جدید را هم دید. ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قرنها پیش و نه قرنها بعد کسی آن را تجربه میکند.
ما نسل انتقال هستیم.
نسلی که پیوند دهندهی آخرین نسل سنتی و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.
نسلی هستیم که هم خانوادهی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.
نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کمکم با آن غریبه شد.
نسلی هستیم که همسایه و هم محلهای بخش مهمی از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمیشناسد.
نسلی هستیم که پای تلویزیونهای کوچک سیاه و سفید، ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامههای مختلف، تلویزیونهای چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.
نسلی که با تلفنهای سکهای و عمومی بزرگ شدیم و هنرمان بازکردن صفربند تلفنهای خانگی بود و نسلی را دیدیم با تلفنهای همراه و هوشمند.
نسلی که گروههای گفتگویمان، جمع شدن هایمان داخل کوچه بود و نسلی را دیدیم که با ایسنتاگرام و واتساپ و تلگرام، جمعهای مجازی تشکیل دادند.
نسلی که مسافرت با مینیبوس، پیکان و پشت وانت را تجربه کردیم و نسلی را دیدیم با اتومبیلهای مدرن و هواپیما و...
نسلی که با هفتسنگ و توپپلاستیکی و تیله، بزرگ شدیم و نسل بازیهای «پلی استیشن»، «آمانگ آس» و «پاپ جی» را دیدیم.
نسلی که هفتهها و ماهها در خانه پدربزرگ و عمو و دایی و ... میماندیم و نسلی را دیدیم که ماهها و سالها خبری از هم ندارند.
نسلی که با صدای هایده و داریوش و شهرام شهپره مست میشدیم و نسلی را دیدیم که با «کی پاپ» و «بلک پینک» و «بی تی اس» و «اکسو» روزگار میگذرانند.
نسلی که پول تو جیبیمان سکهای بود و تغذیههایمان نان و قندی و لقمه پنیری و نسلی را دیدیم که با کارت بانکی زندگی کرد و انبوهی از فستفودها را دید.
نسلی که با خریدن کفشی، تمام لذت دنیا در وجودمان موج می زد و نسلی را دیدیم که قفسهای از کفشهای جورواجور دارد و هیچ لذتی از آن نمی برد.
نسلی که لباسهای عیدمان تمام دلخوشیمان بود و نسلی را دیدیم با انبوهی از لباسهای رنگارنگی که هیچ حسی به آنها ندارند.
نسلی که ماهها چشم انتظار فیلم جدیدی بر پرده سینما بودیم و نسلی را دیدیم که به راحتی به انبوهی از فیلها دسترسی دارد.
نسلی هستیم که با دوربینهای«کداک» و «فوجی» عکس میگرفتیم و همیشه اضطراب ظاهر نشدن عکسها را داشتیم و نسلی را دیدیم که با دوربین موبایلش، هر لحظه و هر جا سلفی میگیرد.
نسلی هستیم که تماشای آلبومهای خانوادگی، یکی از سرگرمی مهمانهایمان بود و نسلی را دیدیم که هزاران عکس بی حس را در رم و فلش ذخیره میکند.
نسلی صبور که هفتهها منتظر قسمت دیگری از یک سریال بودیم و نسلی عجول را دیدیم که تحمل یک روز انتظار برای دیدن قسمت دیگری از سریالی تلویزیونی ندارد.
نسلی که پذیرایی خانههایمان پر بود از پشتی و بالشهای رنگارنگ و نسلی را دیدیم که مبل و صندلی بخش زیادی از فضای خانه را اشغال کرده است.
ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قبلا وجود داشته و نه بعدها به وجود میآید.
نه نسل قبل از ما باورش میشد که روزی بیاید که هر کسی صاحب تلفنی باشد و با آن با هر کجای دنیا تماس تصویری بگیرد و تلویزیونهای رنگی هوشمند،کامپیوتر، لبتاب و ماهواره داشته باشد و صاحب اینترنتی شود که جهان را به دهکدهای کوچک تبدیل کند و جای پدربزرگها و مادربزرگها سرای سالمندان باشد و آپارتمان، مکان زندگی شود. و نه نسل بعد از ما باورش میشود که روزگاری، مردمی بدون تلویزیون و موبایل زندگی کردهاند، بچهها اتاق مخصوص نداشتهاند، خانوادهها پرجمعیت بودهاند و بچهها کلی برادر و خواهر و خاله و عمو و دایی و عمه داشتهاند، خبری از اینستا و واتساپ و ...نبوده و خانهها، حیاط بزرگی داشتهاند.
ما نسل انتقالیم. آخرین بازماندههای نسل سنتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مدرن. ما با تمام سختیهایی که داشتهایم نسلی بی نظیریم.
@salehnikbakht
ما نسل انتقال هستیم.
نسلی که پیوند دهندهی آخرین نسل سنتی و اولین نسل مدرن در پهنای ایران زمین است.
نسلی هستیم که هم خانوادهی پرجمعیت را دیدیم و هم خانواده کم جمعیت تک فرزندی را تجربه کردیم.
نسلی هستیم که عمو، عمه، دایی و خاله برایمان بسیار پررنگ بود و نسلی را دیدیم که کمکم با آن غریبه شد.
نسلی هستیم که همسایه و هم محلهای بخش مهمی از خاطراتمان بود و نسلی را دیدیم که در یک آپارتمان چند واحدی کسی، کسی را نمیشناسد.
نسلی هستیم که پای تلویزیونهای کوچک سیاه و سفید، ساعتها چشم انتظار یک برنامه کودک نشستیم و نسلی را دیدیم که با انبوهی از برنامههای مختلف، تلویزیونهای چند بعدی و هوشمند را تجربه کرد.
نسلی که با تلفنهای سکهای و عمومی بزرگ شدیم و هنرمان بازکردن صفربند تلفنهای خانگی بود و نسلی را دیدیم با تلفنهای همراه و هوشمند.
نسلی که گروههای گفتگویمان، جمع شدن هایمان داخل کوچه بود و نسلی را دیدیم که با ایسنتاگرام و واتساپ و تلگرام، جمعهای مجازی تشکیل دادند.
نسلی که مسافرت با مینیبوس، پیکان و پشت وانت را تجربه کردیم و نسلی را دیدیم با اتومبیلهای مدرن و هواپیما و...
نسلی که با هفتسنگ و توپپلاستیکی و تیله، بزرگ شدیم و نسل بازیهای «پلی استیشن»، «آمانگ آس» و «پاپ جی» را دیدیم.
نسلی که هفتهها و ماهها در خانه پدربزرگ و عمو و دایی و ... میماندیم و نسلی را دیدیم که ماهها و سالها خبری از هم ندارند.
نسلی که با صدای هایده و داریوش و شهرام شهپره مست میشدیم و نسلی را دیدیم که با «کی پاپ» و «بلک پینک» و «بی تی اس» و «اکسو» روزگار میگذرانند.
نسلی که پول تو جیبیمان سکهای بود و تغذیههایمان نان و قندی و لقمه پنیری و نسلی را دیدیم که با کارت بانکی زندگی کرد و انبوهی از فستفودها را دید.
نسلی که با خریدن کفشی، تمام لذت دنیا در وجودمان موج می زد و نسلی را دیدیم که قفسهای از کفشهای جورواجور دارد و هیچ لذتی از آن نمی برد.
نسلی که لباسهای عیدمان تمام دلخوشیمان بود و نسلی را دیدیم با انبوهی از لباسهای رنگارنگی که هیچ حسی به آنها ندارند.
نسلی که ماهها چشم انتظار فیلم جدیدی بر پرده سینما بودیم و نسلی را دیدیم که به راحتی به انبوهی از فیلها دسترسی دارد.
نسلی هستیم که با دوربینهای«کداک» و «فوجی» عکس میگرفتیم و همیشه اضطراب ظاهر نشدن عکسها را داشتیم و نسلی را دیدیم که با دوربین موبایلش، هر لحظه و هر جا سلفی میگیرد.
نسلی هستیم که تماشای آلبومهای خانوادگی، یکی از سرگرمی مهمانهایمان بود و نسلی را دیدیم که هزاران عکس بی حس را در رم و فلش ذخیره میکند.
نسلی صبور که هفتهها منتظر قسمت دیگری از یک سریال بودیم و نسلی عجول را دیدیم که تحمل یک روز انتظار برای دیدن قسمت دیگری از سریالی تلویزیونی ندارد.
نسلی که پذیرایی خانههایمان پر بود از پشتی و بالشهای رنگارنگ و نسلی را دیدیم که مبل و صندلی بخش زیادی از فضای خانه را اشغال کرده است.
ما بینظیرترین نسلی هستیم که نه قبلا وجود داشته و نه بعدها به وجود میآید.
نه نسل قبل از ما باورش میشد که روزی بیاید که هر کسی صاحب تلفنی باشد و با آن با هر کجای دنیا تماس تصویری بگیرد و تلویزیونهای رنگی هوشمند،کامپیوتر، لبتاب و ماهواره داشته باشد و صاحب اینترنتی شود که جهان را به دهکدهای کوچک تبدیل کند و جای پدربزرگها و مادربزرگها سرای سالمندان باشد و آپارتمان، مکان زندگی شود. و نه نسل بعد از ما باورش میشود که روزگاری، مردمی بدون تلویزیون و موبایل زندگی کردهاند، بچهها اتاق مخصوص نداشتهاند، خانوادهها پرجمعیت بودهاند و بچهها کلی برادر و خواهر و خاله و عمو و دایی و عمه داشتهاند، خبری از اینستا و واتساپ و ...نبوده و خانهها، حیاط بزرگی داشتهاند.
ما نسل انتقالیم. آخرین بازماندههای نسل سنتی و اولین اهالی دهکده مجازی نسل مدرن. ما با تمام سختیهایی که داشتهایم نسلی بی نظیریم.
@salehnikbakht
👍21❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این عکس اونقدر ارزشمند هست که حد و اندازه نداره تقریبا تمام پایههای سینما و تئاتر ایران رو اینجا مشاهده میکنید نکته جالب برای خودم حضور رقیه چهره آزاد بود که تصاویر جوانیش بسیار نایاب هستن، خانم چهره آزاد همان بازیگر نفش اول فیلم "مادر" علی حاتمی بودن
از پایین
اصغر گرمسیری
اسماعیل مهرتاش- معز دیوان فکری - لرتا - تقی روحانی - ملوک ضرابی - حالتی- عصمت صفوی - ایران دفتری
زرندی - جمشید شیبانی - شهلا ریاحی - بدری هورفر - فروغ سهامی - رقیه چهرهآزاد - مفید
؟ - مجید محسنی - امینی - نصرت کریمی
مصطفی اسکویی - ایران قادری - خانم فکری - تقی ظهوری - روحبخش - عباس زاهدی - ؟ - حمید قنبری
؟ - احمد قدکچیان - شهرزاد فکری - هوشنگ بهشتی - علی تابش
مرتضی احمدی
🎵 موسیقی شنیده نشدهی این ریل با صدای بانو شهلا میباشد
@salehnikbakht
از پایین
اصغر گرمسیری
اسماعیل مهرتاش- معز دیوان فکری - لرتا - تقی روحانی - ملوک ضرابی - حالتی- عصمت صفوی - ایران دفتری
زرندی - جمشید شیبانی - شهلا ریاحی - بدری هورفر - فروغ سهامی - رقیه چهرهآزاد - مفید
؟ - مجید محسنی - امینی - نصرت کریمی
مصطفی اسکویی - ایران قادری - خانم فکری - تقی ظهوری - روحبخش - عباس زاهدی - ؟ - حمید قنبری
؟ - احمد قدکچیان - شهرزاد فکری - هوشنگ بهشتی - علی تابش
مرتضی احمدی
🎵 موسیقی شنیده نشدهی این ریل با صدای بانو شهلا میباشد
@salehnikbakht
👍7❤2
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴چند درس از دومخرداد
🔺سرمقاله هممیهن اول خرداد ۱۴۰۴
🔘فرد بیستوهشتمین سالروز دومخرداد و انتخاب شدن آقای خاتمی بهعنوانِ رئیسجمهور است؛ اتفاقی که برای همه ناظران و تحلیلگران و کنشورزان سیاسی آن دوره غیرقابلپیشبینی بود. نگاه همه با دیدن آن رویداد و رفتار مردم، نسبت به جامعه تغییر کرد.
🔘برخی مقاومت کردند و آن را گذرا تلقی کردند و به دنبال دسیسهچینی علیه آن رفتند و گفتند شش ماهه کار دولت دومخردادی تمام است و در نهایت خودشان دست به خودکشی زدند. برخی دیگر بیشبرآورد داشتند و آن آرا را دائمی دانستند و نسبت به اشتباهات احتمالی خود حساسیت زیادی پیدا نکردند. در نتیجه پس از یک دوره به نسبت خوب در تاریخ سیاسی ایران که اگر نگوییم بینظیر قطعاً کمنظیر بود در سال۱۳۸۴ وارد دوره سیاهی شدیم که اتفاقاً این دوره نیز در تاریخ سیاسی اخیر ایران بینظیر بود.
🔘درباره تحلیل چرایی این نزول وحشتناک بحث شده است ولی اکنون میخواهیم به برخی از مهمترین درسهای دومخرداد بپردازیم. اولین و مهمترین درس پذیرش غیرقابل حذف بودن نیروهای اجتماعی و سیاسی است. آنان که از حذف اصلاحطلبان خوشحال بودند اکنون باید متوجه شده باشند که پس از آنان با نیروهایی طرف هستند که به کمتر از مرگ و به دارکشیدن آنان رضایت نمیدهند.
🔘این مسئله برای اصلاحطلبان هم صادق است. اصولگرایان سنتی نسبت به تندروها مثل ژانژاک روسو در برابر روبسپیر هستند. در هر صورت اولین درس این است که حذف هیچ نیرویی ممکن نیست. راهحل، به رسمیت شناختن همگان است و باید زیر یک سقف زندگی کرد. نیرویی که دنبال حذف دیگری باشد حتی اگر در کوتاهمدت موفق شود در میانمدت به قهقرا خواهد رفت.
🔘۲۸ سال زمان کمی نیست. اگر هر نسل را ۱۵ سال بدانیم، دو نسل امروز ما از آن رویداد فاقد خاطره جمعی هستند. مهمتر اینکه یک انقطاع سیاسی و تجربی هم رخ داده است که هیچ حس همراهی و تعلق خاطری میان دو نسل بعدی با آن رویداد وجود ندارد. لذا نسلهای جدید درصدد تجربه خودشان هستند و این موجب تکرار خطاهای گذشته در هر دو طرف حکومت و منتقدان و مردم میشود. گویی، باید چرخ را از نو اختراع کنیم. این انقطاع نسلی با شکاف رسانهای روبهرو شده در نتیجه، بسیار عمیقتر از شکافهای نسلی گذشته شده است.
🔘یکی از مهمترین تجربیات دولت برآمده از دومخرداد افزایش سرمایه اجتماعی دولت و کسب اعتماد مردم است. شاید خیلیها ندانند که آن دولت برای اولین بار پس از انقلاب ارز را تکنرخی کرد. چندین سال بساط بازار ارز آزاد برچیده شد و همه کارها از طریق بانکها انجام میشد و حتی ارز بازار آزاد در برخی مواقع اندکی هم ارزانتر از ارز رسمی بود.
🔘رانتهای حکومتی به حداقل رسید. این اصلاحات بدون عوارض اجتماعی انجام میشد. حتی در سال۱۳۷۷ قیمت بنزین را ۵۰درصد گران کردند و کوچکترین اعتراضی ثبت نشد. برنامه سوم توسعه را نوشتند و با مشارکت همگانی اجرا کردند که موفقترین برنامه بود. دنبال اجرای حذف نرخهای پایین حاملهای انرژی بودند و آن را در قانون آوردند تا اجرا کنند؛ ولی با آمدن مجلس اصولگرا و در نهایت بیعقلی، آن را متوقف کردند و همه مشکلات انرژی از این تصمیم نابخردانه ناشی شد. بعد هم گفتند به مردم عیدی دادند. امروز نتیجه فاجعهبار آن عیدی را همه میبینیم.
🔘شاخص حاکمیت قانون را از ۲۵درصد به ۴۹درصد رساندند. سالانه چندصدهزار شغل ایجاد کردند که فقط در سال پایانی آن ۶۴۰ هزار شغل ایجاد شد که به گواهی آمار رسمی چندین برابر تمام مشاغل ایجاد شده در هشتسال دولت بعدی یعنی احمدینژاد است.
🔘ثبات اقتصادی را شکل دادند. صندوق ذخیره ارزی را درست کردند که شاید اولین مورد در منطقه بود و دولت بعدی آن را به هوا برد و ته صندوق را پاک کرد. شاخص فساد در پایینترین نقطه بود و در دولت بعدی حدود دو برابر شد. تورم کاملاً متعادل و رو به کاهش بود. شاید یکسومِ اکنون بود. مشارکت سیاسی خوب بود. کشورهای دیگر برای ایران احترام فراوان قائل بودند. عقلانیت در همه حوزهها جاری و ساری بود.
🔘همه اینها محصول اعتماد متقابل میان دولت با مردم بود. ولی درس مهم این بود که ایجاد همه اینها یک طرف، حفظ آن در طرف دیگر است که متاسفانه انجام نشد و کشور را در وضعیت تنش و تحریم و فساد و ناکارآمدی قرار داد.
🔺سرمقاله هممیهن اول خرداد ۱۴۰۴
🔘فرد بیستوهشتمین سالروز دومخرداد و انتخاب شدن آقای خاتمی بهعنوانِ رئیسجمهور است؛ اتفاقی که برای همه ناظران و تحلیلگران و کنشورزان سیاسی آن دوره غیرقابلپیشبینی بود. نگاه همه با دیدن آن رویداد و رفتار مردم، نسبت به جامعه تغییر کرد.
🔘برخی مقاومت کردند و آن را گذرا تلقی کردند و به دنبال دسیسهچینی علیه آن رفتند و گفتند شش ماهه کار دولت دومخردادی تمام است و در نهایت خودشان دست به خودکشی زدند. برخی دیگر بیشبرآورد داشتند و آن آرا را دائمی دانستند و نسبت به اشتباهات احتمالی خود حساسیت زیادی پیدا نکردند. در نتیجه پس از یک دوره به نسبت خوب در تاریخ سیاسی ایران که اگر نگوییم بینظیر قطعاً کمنظیر بود در سال۱۳۸۴ وارد دوره سیاهی شدیم که اتفاقاً این دوره نیز در تاریخ سیاسی اخیر ایران بینظیر بود.
🔘درباره تحلیل چرایی این نزول وحشتناک بحث شده است ولی اکنون میخواهیم به برخی از مهمترین درسهای دومخرداد بپردازیم. اولین و مهمترین درس پذیرش غیرقابل حذف بودن نیروهای اجتماعی و سیاسی است. آنان که از حذف اصلاحطلبان خوشحال بودند اکنون باید متوجه شده باشند که پس از آنان با نیروهایی طرف هستند که به کمتر از مرگ و به دارکشیدن آنان رضایت نمیدهند.
🔘این مسئله برای اصلاحطلبان هم صادق است. اصولگرایان سنتی نسبت به تندروها مثل ژانژاک روسو در برابر روبسپیر هستند. در هر صورت اولین درس این است که حذف هیچ نیرویی ممکن نیست. راهحل، به رسمیت شناختن همگان است و باید زیر یک سقف زندگی کرد. نیرویی که دنبال حذف دیگری باشد حتی اگر در کوتاهمدت موفق شود در میانمدت به قهقرا خواهد رفت.
🔘۲۸ سال زمان کمی نیست. اگر هر نسل را ۱۵ سال بدانیم، دو نسل امروز ما از آن رویداد فاقد خاطره جمعی هستند. مهمتر اینکه یک انقطاع سیاسی و تجربی هم رخ داده است که هیچ حس همراهی و تعلق خاطری میان دو نسل بعدی با آن رویداد وجود ندارد. لذا نسلهای جدید درصدد تجربه خودشان هستند و این موجب تکرار خطاهای گذشته در هر دو طرف حکومت و منتقدان و مردم میشود. گویی، باید چرخ را از نو اختراع کنیم. این انقطاع نسلی با شکاف رسانهای روبهرو شده در نتیجه، بسیار عمیقتر از شکافهای نسلی گذشته شده است.
🔘یکی از مهمترین تجربیات دولت برآمده از دومخرداد افزایش سرمایه اجتماعی دولت و کسب اعتماد مردم است. شاید خیلیها ندانند که آن دولت برای اولین بار پس از انقلاب ارز را تکنرخی کرد. چندین سال بساط بازار ارز آزاد برچیده شد و همه کارها از طریق بانکها انجام میشد و حتی ارز بازار آزاد در برخی مواقع اندکی هم ارزانتر از ارز رسمی بود.
🔘رانتهای حکومتی به حداقل رسید. این اصلاحات بدون عوارض اجتماعی انجام میشد. حتی در سال۱۳۷۷ قیمت بنزین را ۵۰درصد گران کردند و کوچکترین اعتراضی ثبت نشد. برنامه سوم توسعه را نوشتند و با مشارکت همگانی اجرا کردند که موفقترین برنامه بود. دنبال اجرای حذف نرخهای پایین حاملهای انرژی بودند و آن را در قانون آوردند تا اجرا کنند؛ ولی با آمدن مجلس اصولگرا و در نهایت بیعقلی، آن را متوقف کردند و همه مشکلات انرژی از این تصمیم نابخردانه ناشی شد. بعد هم گفتند به مردم عیدی دادند. امروز نتیجه فاجعهبار آن عیدی را همه میبینیم.
🔘شاخص حاکمیت قانون را از ۲۵درصد به ۴۹درصد رساندند. سالانه چندصدهزار شغل ایجاد کردند که فقط در سال پایانی آن ۶۴۰ هزار شغل ایجاد شد که به گواهی آمار رسمی چندین برابر تمام مشاغل ایجاد شده در هشتسال دولت بعدی یعنی احمدینژاد است.
🔘ثبات اقتصادی را شکل دادند. صندوق ذخیره ارزی را درست کردند که شاید اولین مورد در منطقه بود و دولت بعدی آن را به هوا برد و ته صندوق را پاک کرد. شاخص فساد در پایینترین نقطه بود و در دولت بعدی حدود دو برابر شد. تورم کاملاً متعادل و رو به کاهش بود. شاید یکسومِ اکنون بود. مشارکت سیاسی خوب بود. کشورهای دیگر برای ایران احترام فراوان قائل بودند. عقلانیت در همه حوزهها جاری و ساری بود.
🔘همه اینها محصول اعتماد متقابل میان دولت با مردم بود. ولی درس مهم این بود که ایجاد همه اینها یک طرف، حفظ آن در طرف دیگر است که متاسفانه انجام نشد و کشور را در وضعیت تنش و تحریم و فساد و ناکارآمدی قرار داد.
👍5👌5
دقت کن با چه کسی دوستی میکنی،
زیرا بلبل تو را سمت گل
و کلاغ تو را سمت ویرانه خواهد کشید.
👤 هاکان منگوچ
📗 هیچ ملاقاتی تصادفی نیست
@salehnikbakht
زیرا بلبل تو را سمت گل
و کلاغ تو را سمت ویرانه خواهد کشید.
👤 هاکان منگوچ
📗 هیچ ملاقاتی تصادفی نیست
@salehnikbakht
👍13👏1
خادمِ فرهنگِ ایران،
باغبانِ مثنوی و پیرِ پایندهٔ ادب و عرفان،
دکتر محمّدعلی موحد صد و دو ساله شد.
شاد و خرّم دوّمِ خردادِ ما
روزِ میلادِ مِهیناستادِ ما
آن موحّد کاو به توحیدِ نظر
جمع کرده جملهٔ اضدادِ ما
آن شگفتآمیزهٔ عشق و خرد
اعتدالِ مردمی و دادِ ما
مفخرِ ایرانزمین در این زمان
صیتش از تبریز تا بغدادِ ما
عاشقِ راهِ مصدق، آن بزرگ
پیشوا و رهبرِ آزادِ ما
✍محمدرضا شفیعی کدکنی
@salehnikbakht
باغبانِ مثنوی و پیرِ پایندهٔ ادب و عرفان،
دکتر محمّدعلی موحد صد و دو ساله شد.
شاد و خرّم دوّمِ خردادِ ما
روزِ میلادِ مِهیناستادِ ما
آن موحّد کاو به توحیدِ نظر
جمع کرده جملهٔ اضدادِ ما
آن شگفتآمیزهٔ عشق و خرد
اعتدالِ مردمی و دادِ ما
مفخرِ ایرانزمین در این زمان
صیتش از تبریز تا بغدادِ ما
عاشقِ راهِ مصدق، آن بزرگ
پیشوا و رهبرِ آزادِ ما
✍محمدرضا شفیعی کدکنی
@salehnikbakht
❤6👍1