سرخط
Photo
🔴 نه به اعدام؛ آسیبشناسی، افسانهها و استدلالها
☑️ در آستانهی نگارش این متن، تعداد اعدامها سر به فلک کشیده و انگار جمهوری اسلامی در رقابت با خودش برای رکورد زدن است. زنان زندان قرچک به جرم رابطهی خارج از ازدواج اعدام شدهاند؛ زندانیان مواد مخدر در سیستان و بلوچستان اعدام شدهاند؛ تعداد اعدامهای زندانیان سیاسی روز به روز بیشتر میشود؛ حکم اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و مجاهد کورکور در معرض اجراست؛ اکبر دانشور کار، سید محمد تقوی سنگدهی، بابک علیپور، پویا قبادی بیستونی، وحید بنیعامریان و سید ابوالحسن منتظر را به اتهام بغی از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام به اعدام محکوم کردهاند؛ و ما هم مانند خیلی از مردم، دیگر از شنیدن اخبار اعدام احساس خشم وحشتناک و تنفر عمیق از حکومت بهمان دست نمیدهد و دلپیچه و اضطراب را تجربه نمیکنیم. خبر را در اینستاگرام، توییتر یا گوگل میخوانیم یا در تلویزیون میشنویم و سپس به زندگی ادامه میدهیم تا روز جدید و اذان صبحی نو و خبری تازه؛ اینگونه است مواجههی کنونی ما با اعدام دربارهی افرادی که نمیشناسیمشان؛ حتی اسم بعضیهایشان را هم نمیدانیم. شدیدترین واکنشمان نسبت به اعدام این است که:«باز هم اعدام سیاسی! بابا جای مبارز سیاسی زندان نیست چه برسد به اعدام!» و به خواندن باقی اخبار ادامه میدهیم. اگر فرد اعدامشده، سیاسی نباشد و جرمش مواد مخدر باشد، دلمان میسوزد و میگوییم:«بیچاره؛ میتونست زندگی کنه. اما سیاسی نبود که.» انگار چون سیاسی نیست، خشم کمتری تجربه میکنیم. دربارهی اعدامهای قاتلان و متجاوزان نیز که کاملاً موافقیم و احساس رضایت میکنیم:«مرتیکه حقش بود. چیه میخوای راست راست توی خیابون راه بره به ناموس مردم دستدرازی کنه؟! چاقو بِکِشه و بِکُشه؟» این نوع نگاه ما چند مسئله را پیش میکشد.
۱) انگار از بس خبر اعدام شنیدهایم، فکر میکنیم اعدام چیزی طبیعی است. خب بالأخره نظام دیکتاتور برقرار است و اعدام میکند دیگر. هرکسی خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند:«مبارزه میکنی؟ سیاسی شدی؟ خب باید هزینهاش رو هم بدی.» این طرز تفکر اصلا طبیعی نیست! سالهای نه چندان دور، از خبر اعدام گلسرخی و چریکهای فدایی خلق و مجاهدین، دانشگاه از خشم منفجر میشد؛ اما امروز دانشگاهیان کمی هستند که به حکم اعدام اعتراض میکنند (تا الآن به شکل مشخص عدهای از دانشجویان دانشگاه «علامه» از این کارزار حمایت کردهاند).
۲) زندانیان سیاسی بلوچ و کرد و اهوازی را به اسم مجرم مواد مخدر اعدام میکنند که ما حساس نشویم. این افراد به وکیل و روند معمول دادرسی دسترسی ندارند. میبینیم که حتی اعدام هم طبقاتی است و هرچه فرد از طبقهی کمبرخوردارتر باشد، احتمال اعدامش بیشتر است.
۳) انگار ما فقط به اعدام سیاسی حساس هستیم و شکلهای دیگر اعدام را قبول داریم. مثل اعدام مواد مخدر یا تجاوز. در صورتی که اعدام یعنی قتل عمد حکومتی و هر شکلی از آن باید منع شود. اینکه ما دیگر نسبت به خبر اعدام حساسیت زیادی نداریم یا بعضی اعدامها را کماهمیت میدانیم، ما را متوجه ساختاری پنهان میکند: اقتصاد سیاسیِ خبر؛ یعنی ساختاری که ما را نسبت به موضوعی سِر و بیحس کند؛ به ما بگوید اعدام هم چیزی است مثل تورم و گرانی. خبر یک «کالا»ست که در کارخانهای به نام «خبرگزاری» توسط کارگرانی به نام «خبرنگار» تحت مدیریتی سرمایهدارانه به نام «مؤسسهی فلان» تولید میشود و به دست مصرفکنندگان (یعنی ما) میرسد. هر چه کالا جذابتر (مثل خبر اعدام فلان زندانی سیاسی) مصرفکنندهاش (مخاطبان) بیشتر. اما این یعنی فاجعه. لحظهای که اعدام برای ما عادی شود، لحظهای که همچون «خبر گرانی» و «فلان فساد در حکومت» و «بهمان سفر رئیس جمهور به فلان جا» این هم یک خبر باشد میان بقیه، یعنی سیستم بازی را برده است. چون توانسته مقاومت ما را بکشد. سازوکار «طبیعیسازی» اعدام همچین چیزی است که دارد سرمان میآيد. اعدام عادی نیست، نبوده و نباید بشود. اما حالا ما آمادهایم تا همراه شما مخاطبان دغدغهمند، بار دیگر فاجعهی اعدام را برای خود یادآوری کنیم و در کنار «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» بایستیم.
در ادامه، مطالبی مربوط به حکم اعدام یا قتل حکومتی را مرور میکنیم.
⭕️ افسانههایی دربارهی اعدام:
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3hc2a276
#نه_به_اعدام
#جرم
#سیستم_قضایی
@sarkhatism
☑️ در آستانهی نگارش این متن، تعداد اعدامها سر به فلک کشیده و انگار جمهوری اسلامی در رقابت با خودش برای رکورد زدن است. زنان زندان قرچک به جرم رابطهی خارج از ازدواج اعدام شدهاند؛ زندانیان مواد مخدر در سیستان و بلوچستان اعدام شدهاند؛ تعداد اعدامهای زندانیان سیاسی روز به روز بیشتر میشود؛ حکم اعدام پخشان عزیزی، وریشه مرادی و مجاهد کورکور در معرض اجراست؛ اکبر دانشور کار، سید محمد تقوی سنگدهی، بابک علیپور، پویا قبادی بیستونی، وحید بنیعامریان و سید ابوالحسن منتظر را به اتهام بغی از طریق عضویت در گروههای مخالف نظام به اعدام محکوم کردهاند؛ و ما هم مانند خیلی از مردم، دیگر از شنیدن اخبار اعدام احساس خشم وحشتناک و تنفر عمیق از حکومت بهمان دست نمیدهد و دلپیچه و اضطراب را تجربه نمیکنیم. خبر را در اینستاگرام، توییتر یا گوگل میخوانیم یا در تلویزیون میشنویم و سپس به زندگی ادامه میدهیم تا روز جدید و اذان صبحی نو و خبری تازه؛ اینگونه است مواجههی کنونی ما با اعدام دربارهی افرادی که نمیشناسیمشان؛ حتی اسم بعضیهایشان را هم نمیدانیم. شدیدترین واکنشمان نسبت به اعدام این است که:«باز هم اعدام سیاسی! بابا جای مبارز سیاسی زندان نیست چه برسد به اعدام!» و به خواندن باقی اخبار ادامه میدهیم. اگر فرد اعدامشده، سیاسی نباشد و جرمش مواد مخدر باشد، دلمان میسوزد و میگوییم:«بیچاره؛ میتونست زندگی کنه. اما سیاسی نبود که.» انگار چون سیاسی نیست، خشم کمتری تجربه میکنیم. دربارهی اعدامهای قاتلان و متجاوزان نیز که کاملاً موافقیم و احساس رضایت میکنیم:«مرتیکه حقش بود. چیه میخوای راست راست توی خیابون راه بره به ناموس مردم دستدرازی کنه؟! چاقو بِکِشه و بِکُشه؟» این نوع نگاه ما چند مسئله را پیش میکشد.
۱) انگار از بس خبر اعدام شنیدهایم، فکر میکنیم اعدام چیزی طبیعی است. خب بالأخره نظام دیکتاتور برقرار است و اعدام میکند دیگر. هرکسی خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند:«مبارزه میکنی؟ سیاسی شدی؟ خب باید هزینهاش رو هم بدی.» این طرز تفکر اصلا طبیعی نیست! سالهای نه چندان دور، از خبر اعدام گلسرخی و چریکهای فدایی خلق و مجاهدین، دانشگاه از خشم منفجر میشد؛ اما امروز دانشگاهیان کمی هستند که به حکم اعدام اعتراض میکنند (تا الآن به شکل مشخص عدهای از دانشجویان دانشگاه «علامه» از این کارزار حمایت کردهاند).
۲) زندانیان سیاسی بلوچ و کرد و اهوازی را به اسم مجرم مواد مخدر اعدام میکنند که ما حساس نشویم. این افراد به وکیل و روند معمول دادرسی دسترسی ندارند. میبینیم که حتی اعدام هم طبقاتی است و هرچه فرد از طبقهی کمبرخوردارتر باشد، احتمال اعدامش بیشتر است.
۳) انگار ما فقط به اعدام سیاسی حساس هستیم و شکلهای دیگر اعدام را قبول داریم. مثل اعدام مواد مخدر یا تجاوز. در صورتی که اعدام یعنی قتل عمد حکومتی و هر شکلی از آن باید منع شود. اینکه ما دیگر نسبت به خبر اعدام حساسیت زیادی نداریم یا بعضی اعدامها را کماهمیت میدانیم، ما را متوجه ساختاری پنهان میکند: اقتصاد سیاسیِ خبر؛ یعنی ساختاری که ما را نسبت به موضوعی سِر و بیحس کند؛ به ما بگوید اعدام هم چیزی است مثل تورم و گرانی. خبر یک «کالا»ست که در کارخانهای به نام «خبرگزاری» توسط کارگرانی به نام «خبرنگار» تحت مدیریتی سرمایهدارانه به نام «مؤسسهی فلان» تولید میشود و به دست مصرفکنندگان (یعنی ما) میرسد. هر چه کالا جذابتر (مثل خبر اعدام فلان زندانی سیاسی) مصرفکنندهاش (مخاطبان) بیشتر. اما این یعنی فاجعه. لحظهای که اعدام برای ما عادی شود، لحظهای که همچون «خبر گرانی» و «فلان فساد در حکومت» و «بهمان سفر رئیس جمهور به فلان جا» این هم یک خبر باشد میان بقیه، یعنی سیستم بازی را برده است. چون توانسته مقاومت ما را بکشد. سازوکار «طبیعیسازی» اعدام همچین چیزی است که دارد سرمان میآيد. اعدام عادی نیست، نبوده و نباید بشود. اما حالا ما آمادهایم تا همراه شما مخاطبان دغدغهمند، بار دیگر فاجعهی اعدام را برای خود یادآوری کنیم و در کنار «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» بایستیم.
در ادامه، مطالبی مربوط به حکم اعدام یا قتل حکومتی را مرور میکنیم.
⭕️ افسانههایی دربارهی اعدام:
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3hc2a276
#نه_به_اعدام
#جرم
#سیستم_قضایی
@sarkhatism
Telegraph
نه به اعدام؛ آسیبشناسی، افسانهها و استدلالها
☑️ در آستانهی نگارش این متن، تعداد اعدامها سر به فلک کشیده و انگار جمهوری اسلامی در رقابت با خودش برای رکورد زدن است. زنان زندان قرچک به جرم رابطهی خارج از ازدواج اعدام شدهاند؛ زندانیان مواد مخدر در سیستان و بلوچستان اعدام شدهاند؛ تعداد اعدامهای زندانیان…
Forwarded from منجنیق
🔴 غلامحسین ساعدی بر دیوارهای خیابان دلگشا
سالها «نیمهی پنهان»ش را در کیهان تهران افشا کردند. در برنامهی «هویت» نشان دادند چه موجود خطرناکی است. کتابها و حتا نامش را در ارشاد لاریجانی و میرسلیم علامت ممنوع زدند و سالها دندانقروچه رفتند که دستشان به بدن او نرسیده بود تا به تیرک اعدام ببندند. بعد که بخشی از همین کیهاننویسان و مستندسازان و تولیدات فرهنگی-امنیتی جمهوری اسلامی با یک دنده به دنده به برادران تاجدارشان پیوستند «نیمهی پنهان»ش را در کیهان لندن افشا کردند. در مغازله با سرشکنجهگر بازنشسته در «منوتو» سری جدید «هویت» را ساختند و به یاری فوج فوج اینفلوئنسر و اجامر و اراذل و توئیتزن اجارهای خواستند کار ناتمام اعلیحضرت و ولایت فقیه را تمام کنند که در دوران اعلیحضرت نیز او را بر تخت تمشیت بسته بودند و دژخیمان ساواک بدنش را به ضرب کابل دریده بودند. اتحاد مقدس فرقهی شاش و پاسداران تباهی اما بار دیگر نام غلامحسین ساعدی را به میان آورد.
شب گذشته در تهران، خیابان دلگشا، درست همانجایی که غلامحسین ساعدی مطبی باز کرده بود که در آن بیماران فقیر را به رایگان درمان میکرد، آنجا که اکنون ساختمان را ویران کردهاند و تنها دیواری از آن برجا مانده با رد محوی از پلهها، یاران ما، تصویر ساعدی را بر دیوار نقش زدند و در محلههای اطراف عکس و متن کوتاهی در مورد او را پخش کردند. در این متن از جمله نوشته شده است: «این روزها بلندگوهای حامی سلطنت بارها به ما گفتهاند ساعدی موجود پلیدی است چون در مورد زمان شاه گفته "هر روز در مملکت مهمانی بود" اما این را نمیگویند که ساعدی گفته هر روز در این مملکت برای آنها که حکومت را در دست داشتند مهمانی بود در حالی که بسیاری از مردم در فقر و بدبختی زندگی میکردند. امروز هم هر روز در مملکت مهمانی است. افطارهای رایگان، ساندیس و کیک راهپیماییهای حکومتی، جشنها و پارتیهای آقازادهها در ویلاهای آنچنانی، خرید سیسمونی از ترکیه، آقازادههای ساکن در کشورهای غربی که در رفاه کامل زندگی میکنند، دزدها و اختلاسگرهایی که هیچکس با آنها کاری ندارد هر روز مهمانی دارند اما بسیاری از مردم محتاج نان و بهداشت و آموزش و مسکن هستند. آن دستگاه احمقپروری که میخواهد به ما بقبولاند همه در رفاه و مهمانی زندگی میکردند همان دستگاهی است که میخواهد آنها که گرسنهاند به این فکر نکنند که چطور میشود کاری کرد که گرسنگی تمام شود. ساعدی نویسنده و پزشک گرسنهها بوده است، نویسنده و پزشک پاپتیها، دهاتیها، فقرا، آنها که صبح تا شب کار میکنند اما هیچچیزی ندارند و شکمسیرهای دربار در اروپا و آمریکا و شکمسیرهای بیت در تهران از او تنفر دارند چون به آنهایی تعلق داشت که میخواستند گرسنگی نباشد».
دی ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective
سالها «نیمهی پنهان»ش را در کیهان تهران افشا کردند. در برنامهی «هویت» نشان دادند چه موجود خطرناکی است. کتابها و حتا نامش را در ارشاد لاریجانی و میرسلیم علامت ممنوع زدند و سالها دندانقروچه رفتند که دستشان به بدن او نرسیده بود تا به تیرک اعدام ببندند. بعد که بخشی از همین کیهاننویسان و مستندسازان و تولیدات فرهنگی-امنیتی جمهوری اسلامی با یک دنده به دنده به برادران تاجدارشان پیوستند «نیمهی پنهان»ش را در کیهان لندن افشا کردند. در مغازله با سرشکنجهگر بازنشسته در «منوتو» سری جدید «هویت» را ساختند و به یاری فوج فوج اینفلوئنسر و اجامر و اراذل و توئیتزن اجارهای خواستند کار ناتمام اعلیحضرت و ولایت فقیه را تمام کنند که در دوران اعلیحضرت نیز او را بر تخت تمشیت بسته بودند و دژخیمان ساواک بدنش را به ضرب کابل دریده بودند. اتحاد مقدس فرقهی شاش و پاسداران تباهی اما بار دیگر نام غلامحسین ساعدی را به میان آورد.
شب گذشته در تهران، خیابان دلگشا، درست همانجایی که غلامحسین ساعدی مطبی باز کرده بود که در آن بیماران فقیر را به رایگان درمان میکرد، آنجا که اکنون ساختمان را ویران کردهاند و تنها دیواری از آن برجا مانده با رد محوی از پلهها، یاران ما، تصویر ساعدی را بر دیوار نقش زدند و در محلههای اطراف عکس و متن کوتاهی در مورد او را پخش کردند. در این متن از جمله نوشته شده است: «این روزها بلندگوهای حامی سلطنت بارها به ما گفتهاند ساعدی موجود پلیدی است چون در مورد زمان شاه گفته "هر روز در مملکت مهمانی بود" اما این را نمیگویند که ساعدی گفته هر روز در این مملکت برای آنها که حکومت را در دست داشتند مهمانی بود در حالی که بسیاری از مردم در فقر و بدبختی زندگی میکردند. امروز هم هر روز در مملکت مهمانی است. افطارهای رایگان، ساندیس و کیک راهپیماییهای حکومتی، جشنها و پارتیهای آقازادهها در ویلاهای آنچنانی، خرید سیسمونی از ترکیه، آقازادههای ساکن در کشورهای غربی که در رفاه کامل زندگی میکنند، دزدها و اختلاسگرهایی که هیچکس با آنها کاری ندارد هر روز مهمانی دارند اما بسیاری از مردم محتاج نان و بهداشت و آموزش و مسکن هستند. آن دستگاه احمقپروری که میخواهد به ما بقبولاند همه در رفاه و مهمانی زندگی میکردند همان دستگاهی است که میخواهد آنها که گرسنهاند به این فکر نکنند که چطور میشود کاری کرد که گرسنگی تمام شود. ساعدی نویسنده و پزشک گرسنهها بوده است، نویسنده و پزشک پاپتیها، دهاتیها، فقرا، آنها که صبح تا شب کار میکنند اما هیچچیزی ندارند و شکمسیرهای دربار در اروپا و آمریکا و شکمسیرهای بیت در تهران از او تنفر دارند چون به آنهایی تعلق داشت که میخواستند گرسنگی نباشد».
دی ۱۴۰۳
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective
سرخط
Photo
🔴 خشمگین از نئولیبرالیسم-امپریالیسم، ترسان از انقلاب
🖊 چطور محور مقاومتیها مبارزه با نئولیبرالیسم و امپریالیسم را تحریف میکنند؟
☑️ این روزها به سراغ «برنامهی جدال» علی علیزاده بروید، بار دیگر با چهرههایی مواجه میشوید که با آمار و حتی دقتی مثال زدنی، مؤلفههای «نئولیبرالیسم» و «منطق بازاریسازی جامعه» توسط عوامل دولت پزشکیان همراه با اشاره به موافقت خامنهای با این مؤلفهها تحلیل میکنند. آنان در کنار کسانی چون «حسین راغفر» و «فرشاد مؤمنی» از «تولیدزُدایی» شکایت میکنند و هژمونی «بورژوازی مستغلات» و «بورژوازی مالیگرا» بر اقتصاد کشور را باعث «فساد» و آنچه «سرمایهداری رفاقتی» خوانده میشود، معرفی میکنند.
☑️ از سوی دیگر با دست گذاشتن بر نقشآفرینیهای مخرب امپریالیسم آمریکا و استعمار صهیونیستی در منطقه، مدام هشدار میدهند که «محور مقاومت» به سرکردگی ایران باید کاری بکند و اگر همینطور دست روی دست بگذارد، دومینوی سقوط و فروپاشی محور مقاومت به ایران هم میرسد. حتی به وضوح از جمهوری اسلامی دعوت میکنند که «اتمی» شود تا این سلاح بهمثابه عامل بازدارندهی امپریالیسم آمریکا از تعرض نقشآفرینی کند.
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3afbtad2
@sarkhatism
🖊 چطور محور مقاومتیها مبارزه با نئولیبرالیسم و امپریالیسم را تحریف میکنند؟
☑️ این روزها به سراغ «برنامهی جدال» علی علیزاده بروید، بار دیگر با چهرههایی مواجه میشوید که با آمار و حتی دقتی مثال زدنی، مؤلفههای «نئولیبرالیسم» و «منطق بازاریسازی جامعه» توسط عوامل دولت پزشکیان همراه با اشاره به موافقت خامنهای با این مؤلفهها تحلیل میکنند. آنان در کنار کسانی چون «حسین راغفر» و «فرشاد مؤمنی» از «تولیدزُدایی» شکایت میکنند و هژمونی «بورژوازی مستغلات» و «بورژوازی مالیگرا» بر اقتصاد کشور را باعث «فساد» و آنچه «سرمایهداری رفاقتی» خوانده میشود، معرفی میکنند.
☑️ از سوی دیگر با دست گذاشتن بر نقشآفرینیهای مخرب امپریالیسم آمریکا و استعمار صهیونیستی در منطقه، مدام هشدار میدهند که «محور مقاومت» به سرکردگی ایران باید کاری بکند و اگر همینطور دست روی دست بگذارد، دومینوی سقوط و فروپاشی محور مقاومت به ایران هم میرسد. حتی به وضوح از جمهوری اسلامی دعوت میکنند که «اتمی» شود تا این سلاح بهمثابه عامل بازدارندهی امپریالیسم آمریکا از تعرض نقشآفرینی کند.
متن کامل را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3afbtad2
@sarkhatism
Telegraph
خشمگین از نئولیبرالیسم-امپریالیسم، ترسان از انقلاب
🖊 چطور محور مقاومتیها مبارزه با نئولیبرالیسم و امپریالیسم را تحریف میکنند؟ ☑️ این روزها به سراغ «برنامهی جدال» علی علیزاده بروید، بار دیگر با چهرههایی مواجه میشوید که با آمار و حتی دقتی مثال زدنی، مؤلفههای «نئولیبرالیسم» و «منطق بازاریسازی جامعه» توسط…