من رو مرزهایی راه میرم که دارم به شکستنشون فکر می‌کنم.
من رهات می‌کنم، همین جا. و امیدوارم
دیگه دستمون به هم نرسه.
امروز یکی از بچه‌ها ‌گفت پدرشوهر خیلی خوبه بچه‌ها. حتما پدرشوهر داشته باشین. گفتیم خود شوهر چی؟ گفت توصیه نمی‌کنم.
دقیقا جایی از زندگیمم که از بچگیم اسمش رو می‌شنیدم استرس می‌گرفتم و می‌گفتم کاش هیچ‌وقت اون روز نیاد.
«امیدوارم جایی که قلبت ناراحته نمونی عزیزم.»
آنها که آمده بودند از غم ما بکاهند،
غم بیشتری به ما هدیه دادند عزیز من.
یاد بعضی نفرات روشنم می دارد؟
نه جناب یوشیج ؛
یاد بعضی نفرات غمگینم می دارد...
شایدم نه!!
Arianfar – Nobate Mane
شکوندی منو…بخوامم دیگه مثل قبل نمیشه…
بهم میگه بنظرم شباهت زیادی با شب داری
آروم ، غمگین و ساکت
نه صبری واسه‌م مونده نه دل‌و دماغی. بزرگ‌سالی و زیادی فهمیدن تو این جامعه همه‌ی تلاش‌ش رو کرد برای اینکه از من آدم دیگه‌ای بسازه. آدمی که زود از کوره در میره، آدمی که برای همه‌چیز عجوله، آدمی که حوصله‌ی حرف‌زدن نداره و مغزش دیگه هیچی رو نمی‌کشه نتیجه‌ی جوونی‌ تباه شده و بر باد رفته‌س.
میگن یه جایی از راه تصمیم می‌گیری راهتو عوض کنی که حتی آبی توی قمقمه ت برای راه جدید که هیچ برای مقصد راه الانت هم نمونده. ولی تو به هر حال میری سراغ راه جدید. چون انسانه دیگه؛ به امید چشمه‌ای توی مسیر حرکت می‌کنه‌، فقط به امیدش...
بچه های عزیزم خیلی مراقب خودتون باشین🙏🏻🫶🏻
" ما همه‌مان حیف بودیم..."
اگه به هر دلیلی نتونستید از تهران برید احساس تنهایی و از دست دادن و باختن نداشته باشید. قرار نیست اینجا حتما اتفاق بدی براتون بیفته و حواستون باشه شما تنها آدم‌هایی نیستید که تو تهران موندید. هنوز خیلی‌ها هستن که نتونستن یا نخواستن که از تهران خارج بشن.
هر اتفاقی که بیفته همه کنار هم هستیم و امیدوارم هیچ اتفاق بدی برای هیچکدومتون نیفته.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/06/26 22:04:37
Back to Top
HTML Embed Code: