تو سه ساله با یک رئیس مافیا صوری ازدواج کردی، گرچه او قدرتمند و خطرناک است ولی به نظر تو خیلی هات و سکسی بود.
شما دو تا توی یک تخت مشترک میخوابین، اما هرگز همدیگر رو نه بوسیدین و نه صمیمی بودین.
با خیلی از کار های اونداغ و خیس میشدی ولی همیشه روی حست سرپوش میزاشتی!
وقتی تهیونگ به خونه رسید، تو با خوشحالی لبخند زدی و برای استقبال رفتی.
درحالی که با دیدن تو در آن لباس شب مورد علاقهاش فکش افتاده بود به سمت اتاق خواب راه کج کرد.
تو با اشک هایی که روی گونه هات سرازیر شده بود دنبالش رفتی و از اون پرسیدی:یعنی اینقدر زشتم؟ به همین دلیل نه منو میبوسی، نه تو آغوشت میگیری یا حتی با من از اون کارا نمیکنی؟ من- پس متاسفم!
تهیونگ جلو اومد و گفت:هی سوییتی گریه نکن، من نمیدونستم تو منو اینطوری میخوای. من هیچوقت تو رو نبوسیدم چون میدونستم هیچوقت نمیتونم متوقف بشم، راهم رو کج کردم چون اگه 1 ثانیه دیگه تو رو با اون لباس میدیدم خودم برای در آوردن شون اقدام میکردم و مطمئن باش اونجامیکردمت !
🌱شرط ایمجین بعد +100 لایک
« #Imagine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
شما دو تا توی یک تخت مشترک میخوابین، اما هرگز همدیگر رو نه بوسیدین و نه صمیمی بودین.
با خیلی از کار های اون
وقتی تهیونگ به خونه رسید، تو با خوشحالی لبخند زدی و برای استقبال رفتی.
درحالی که با دیدن تو در آن لباس شب مورد علاقهاش فکش افتاده بود به سمت اتاق خواب راه کج کرد.
تو با اشک هایی که روی گونه هات سرازیر شده بود دنبالش رفتی و از اون پرسیدی:یعنی اینقدر زشتم؟ به همین دلیل نه منو میبوسی، نه تو آغوشت میگیری یا حتی با من از اون کارا نمیکنی؟ من- پس متاسفم!
تهیونگ جلو اومد و گفت:هی سوییتی گریه نکن، من نمیدونستم تو منو اینطوری میخوای. من هیچوقت تو رو نبوسیدم چون میدونستم هیچوقت نمیتونم متوقف بشم، راهم رو کج کردم چون اگه 1 ثانیه دیگه تو رو با اون لباس میدیدم خودم برای در آوردن شون اقدام میکردم و مطمئن باش اونجا
🌱شرط ایمجین بعد +100 لایک
« #Imagine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
••💜⃟🌿••
میکنی آخر مرا
درگیر بیماری قند
جان هر کس دوست داری
آنقدر شیرین نخند🌱💜
« #Screen » « #Idea »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
میکنی آخر مرا
درگیر بیماری قند
جان هر کس دوست داری
آنقدر شیرین نخند🌱💜
« #Screen » « #Idea »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
پدر و مادرت یک هفته تمام تو رو تو عمارت تنها گذاشتن و تو تنها در عمارت پرسه میزدی!
داشتی از پله ها پایین میرفتی تا چیزی برای نوشیدن بیاری، ناگهان صدایی بلند و باز شدن در رو می شنوی.
میترسی، فکر میکنی دزده، میخوای سریع عقب گرد کنی اما دیگه دیر شده بود.
حالا چند مرد با اسلحه در مقابلت ایستادند.
فریاد میزنی و روی زانو می نشینی و سرت رو می پوشونی اما میبینی که یکی به اونا ملحق شد.
مردی قد بلند با موهای تیره که به نظر رهبر اونا بود.
با قدم های سنگین به سمت تو میاید.
وقتی نزدیکت میشه مچت رو می گیره
و تو رو بالا می کشه و عمیقاً به چشمات نگاه میکنه.
به آرامی پوزخند میزند:پدرت کجاست؟
با ترس و لرز میگی: اون اینجا نیست. قسم می خورم! رفت سفر!
پوزخندش بزرگتر میشه:من از پدرت متنفرم اما اون یک دختر خیلی زیبا داره.
او به مردان پشت سرش علامتی میدهد که اونا اسلحهها رو پایین میارن.
تهیونگ:شاید اگر تو رو با خودم ببرم، بالاخره حساب کار دستش میاد.
چشمات گشاد میشه و سعی می کنی فرار کنی اما او تو رو می گیره و روی شونش می اندازه:ما می رویم خونه!
🌱شرط ایمجین بعد +100 لایک
« #Imagine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
داشتی از پله ها پایین میرفتی تا چیزی برای نوشیدن بیاری، ناگهان صدایی بلند و باز شدن در رو می شنوی.
میترسی، فکر میکنی دزده، میخوای سریع عقب گرد کنی اما دیگه دیر شده بود.
حالا چند مرد با اسلحه در مقابلت ایستادند.
فریاد میزنی و روی زانو می نشینی و سرت رو می پوشونی اما میبینی که یکی به اونا ملحق شد.
مردی قد بلند با موهای تیره که به نظر رهبر اونا بود.
با قدم های سنگین به سمت تو میاید.
وقتی نزدیکت میشه مچت رو می گیره
و تو رو بالا می کشه و عمیقاً به چشمات نگاه میکنه.
به آرامی پوزخند میزند:پدرت کجاست؟
با ترس و لرز میگی: اون اینجا نیست. قسم می خورم! رفت سفر!
پوزخندش بزرگتر میشه:من از پدرت متنفرم اما اون یک دختر خیلی زیبا داره.
او به مردان پشت سرش علامتی میدهد که اونا اسلحهها رو پایین میارن.
تهیونگ:شاید اگر تو رو با خودم ببرم، بالاخره حساب کار دستش میاد.
چشمات گشاد میشه و سعی می کنی فرار کنی اما او تو رو می گیره و روی شونش می اندازه:ما می رویم خونه!
🌱شرط ایمجین بعد +100 لایک
« #Imagine »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
••💜⃟🌿••
تو کنسرت 2025 همچین انتظاری رو از جیمین داریم😩
« #Vid »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟
تو کنسرت 2025 همچین انتظاری رو از جیمین داریم😩
« #Vid »
────────────── ˖ ࣪⊹ ִֶָ
⌜ @Taehyungi_ir ⌟