يقول لقمان الحكيم .

من حمل ما لا يطيق عجز.
ومن أعجب بنفسه هلك.
ومن تكبر على الناس ذل.
ومن لم يشاور ندم.
ومن جالس العلماء علم.
ومن قل كلامه دامت عافيته
💙❤️🌺

‏أسوأ لحظة في حياة الإنسان هي اللحظة اللي بيكتشف فيها فشل اختياره اللي مافي زول أجبره عليه🥀🩶 ..

#قِصَصُ_التَّائِبِينَ《06》.
#الاخيـــــــــــــــــــــــــــــرة.
#أسرار جُمعة.
بِعنوان: [يلا نتوب].

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏سعيد: قبل التوبة أسمي كان "سعي" حرف الدال بِعتبرو كان ما موجود؛ لأنو ما كُنتَ فعلًا سعيد كُنتَ عايش فِي ضنك و ضيق عجيب!
فِي يوم سمعتَ درس عن التوبة و أثر فيني جِدًا و بقيتْ أتقرب مِنْ ربنا مِنْ اللحظة ديك و لما بقيت أبتعد عن المعاصي و أجاهد فِي الطاعة حسيتْ بِلذة القرب مِنْ الله و ياداب لقيتْ حرف الدال و أسمي بقى"سعيد" و بقى لي نصيب مِنْ أسمي.

مُحمد: نسأل الله أن يديم عليك هذا الشعور و تكون دائمًا لك نصيب مِنْ أسمك.

سعيد: اللهُمَّ أمين.

مُحمد: جزاك الله خيرًا يا سعيد
ونسأل الله لكَ الثبات.

سعيد: و جزاك الجنة.

مُحمد: مازن الإعلامي.

مازن"وهو يبتسم": يا أهلين.

مُحمد: أها الناس دي مُتشوقة تسمع قصتك و أنا أولهُم طبعًا.

مازن: جِدًا.
أصلًا أنا مِنْ الخرطوم و وقت الحرب طلعنا، أسأل الله أن يرجع الأمان و السلام لِلسودان.

الكُل: اللهُمَّ أمين.

مازن: يلا بعد طلعنا مِنْ الخرطوم مشينا بيت خالي و قعدنا معاهُم فِترة، فِي يوم قاعد جنب الباب بتاع ناس خالي جاتْ بت و شاغلتها و ده كان برنامجي ثابت كُل يوم بقعد جنب الباب و بشاغل بنات الناس و ناسي إنو عِندي أخت و إنو ربنا أمرني بِغض البصر و كان لدرجة فِي وحدات مِنْ يشوفوني بغيروا الشارع، أصلًا لا عِندي شغلة ولا مشغلة شغل ماف و جامعة مُقفلة و ما شغالين أونلاين و التلفون أتشفشف فِي الطريق وقت جايين لي ناس خالي يعني فاضي بِكُلو، أها فِي يوم قاعد أشاغل فِي بت جاتْ أختي طالعة مِنْ البيت و شافتني!
و أنا أتوترتَ شديد وخجلتَ و خفتَ تكون سمعتني و فعلًا حصل الخايف مِنهُ و طلعتْ سمعتْ!

"هسه أنتَ خجلان؛ عشان أنا شُفتكَ فما بالك بعدين وقت تقيف بين يدايَّ الله و يسألك؟ "

قالت لي الجملة دي بس و دخلتْ
أنا بقيتْ قاعد فِي مكاني و الجملة قاعدة تتكرر فِي أضاني

"هسه أنتَ خجلان؛ عشان أنا شُفتكَ فما بالك بعدين وقت تقيف بيت يدايَّ الله و يسألك؟ "

"هسه أنتَ خجلان؛ عشان أنا شُفتكَ فما بالك بعدين وقت تقيف بيت يدايَّ الله و يسألك؟ "

الجُملة بس شغالة تتكرر لي
و كُنتَ سرحان و خاتي عيوني فِي الأرض و بعاين فِي الفراغ

أختي دي بقيتْ ما بقدر أعاين ليها زاتو و بحاول أتحاشى إنو ألقاها فِي البيت و كم يوم و أنا شغال أفكر فِي الموضوع ده، و فِي يوم كُنتَ نايم فِي السرير و سرحان فِي السقف جاتْ أختي قالت لي يا مازن
بدون أعاين ليها قُلتَ ليها أي.
أصلًا كيف أقدر أعاين ليها بعد الحصل ده و صورتي قدامها بقتْ مُشوهة و مهزوزة قِدامها؟!

قالت لي :
مازن، أنتَ ما كُنتَ كِدا قبل تدخل الجامعة!
و بعتقد السبب لي تغيرك دا أصحابك الصاحبتهم فِي الجامعة
الصاحب ساحب وهم مع الزمن بقوا يغيروك و يسحبوك لي طريق الضلال بدون ما تحس وأنا بعرفك يا أخوي و عارفة إنو جواك خير، مازن..

مازن"بِحُزن": أي يا مُزن.

مُُزن"و الدموع فِعيونها": أنا عايزة أخوي الزمان.

كلماتها وقعتْ فِي قلبي، و مِنْ اليوم داك أنا بقيتْ أجاهد إنو أرجع لي مُزن أخوها القديم و أحسن كمان.

بقيتْ أمشي المسجد و صلواتي كُلها هناك و بديتْ حِفظ القرآن و ختمتو بِفضل الله و مُزن كانت بِتسمع لي أصلًا هي كان نزلتْ مركز تحفيظ وقت جينا بيت ناس خالي و ختمتْ ولاحظتَ هي زاتها بعد الحرب أتغيرتْ شديد و التزمتْ، فعلًا الحرب دي كانت لي خير!
و صاحبتَ لي شباب كُتار مُلتزمين اللهُمَّ بارِك لقيتهُم فِي المسجد و فعلًا كانوا نِعم الصُحبة، بِأختصار أختي كانت سبب لي هدايتي.

مُحمد: اللهُمَّ بارِك
ربنا يحفظكم لِبعض.

مازن: اللهُمَّ أمين.
و فِي موقفين حصلوا معي و مِنْ الوقت داك ألتمستَ التغير الحصل فيني.

مُحمد: و اللي هم؟

مازن: قبل أتغير كُنتَ قاعد جنب الباب زِي عادتي، جوا بتين ماشين فِي الطريق مِنْ شافوني واحدة قالت لي صحبتها براحة "أعوذ بالله".

قالت ليها :
مالك شُفتِ شيطان؟

قالت ليها :
الولد القاعد برا داك هسه يضايقنا لفي لفي أرح نمشي بِالشارع التاني.

و غيروا شارعهم و مشوا بِمسافة واحدة تانية لكن أبعد، يعني أتخيل تكون مؤذي لي درجة زول يغير أتجاهو؛ عشان أنتَ موجود!

مُحمد"وهو بِضحك": كُنتَ عامل ليهُم رُعب قُلتَ لي.

مازن: شديييد، ربنا يغفر لي.

مُحمد: و الموقف التاني؟

مازن: الموقف التاني بعد أتغيرتَ كُنتَ ماشي على المسجد و نفس البتين ديلاك كانوا مارات لكن غضيت بصري سريع مِنهُم، الرجعتْ صحبتها اليوم داك قالت ليها :
أقرصيني سرريع.

قالت ليها :
مالك يا بت؟

قالت ليها :
بس أقرصي أنتِ.

بعد قرصتها قالت ليها :
يعني أنا ما قاعدة أتخيل!

قالت ليها :
فِي شنو أحكي؟

قالت ليها :
الهسه مر بجنبنا و غضي بصرو ما عاين لينا دا الضيف القاعد بيت ناس عمو سعيد و كُل الوقت بكون قاعد برا البيت داك و يوم قُلتَ ليكِ نغير الشارع؛ عشان هو موجود، عرفتِ؟

قالت ليها :
أي عِرفتو
سبحان الهادي!

و كُل واحدة بقتْ تضرب كف على كف و تقول سبحان مُغير الأحوال!
و كملوا طريقهم.

مُحمد: سبحان الهادي بِالجد.

مازن: الحمد لله على نِعمة الهداية
و أسأل الله أن يهدي جميع شباب المُسلمين و يعينهُم على غض البصر و يرزقهُم زوجات صالحات مُصلحات.

الكُل: أمين.

مُحمد: نورتونا جًِدا يا شباب
أسأل الله أن تكون قِصصكم هذه عِبرة و عِظة لِجميع الناس و سبب لي هدايتهم وأن يثبتكم على دينه، فجزاكم الله خير الجزاء وبارك الله فيكم ونفع بكم.

الكُل:اللهُمَّ أمين.

مُحمد"وهو بِقبل على الكاميرا": أعزائي المُشاهدين، حا قد وِصلنا إلى نهاية حلقتنا التي كانت بِعنوان "قِصَصُ التَّائِبِينَ" و نرجو أن تكونوا قد أستفدتم و تحصلتم على معلومات جديدة و مُفيدة و أسأل الله العظيم رب العرش العظيم أن تكون هذه الحلقة سبب لي هدايتكم و رجوعكم إلى الله، ف أنتظرونا فِي لقاء قادم
سبحانك اللهُمِّ و بحمدك أشهد أن لاإله إلاأنت أستغفرك وأتوب إليك.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏النهــــــــــــــــــــــــاية‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏

اللهم إجعلنا خفافاََ، لطافاََ، محطات آمان وراحة ع كل من مر بنا💙.. وظلاََ يظل كل محتاج من آفات الحزن والآسى😴💙✨

ولربما تأتي المسرةُ بغتةً
و تراك تنسى كُلَّ أيام الألم
.
ثِقْ بالذي أعطاكَ قلباً طيّباً
ستطيب دُنيانا وتزدحم النعم

الأرواح التي فيها شيءٌ منڪَ ..
تعرف ڪَيف تخاطب روحڪَ بـِ لآ ڪَلمــــــاتٍ ..
فَـ الإهتمام هو سيد البقاء ؛ وَ الإحتواء هو إجادة الحضور ..
فَـ ليسَ ڪُلُّ من بقيَ احتوىٰ .. وَ ليسَ ڪُلُّ من حضر اهتم
الڪُلّ يسمع صوتڪَ .. ومن يحبڪَ يسمع صمتڪَ ..!
- فرق ڪَبير بينهما ..
❀ الأول يسمع حرفاً .. ✍🏻
❀ وَ الثاني يسمع نبضاً .. 💓
❀ وَ الثالث ينظر من بعيد ..!
لـِ يرىٰ شيئـــاً من الواقع ؛ وَ لڪِن هو حلمٌ لآ أڪَثر ..

الكلام السيء يؤذي، ولو ألبسته وشاح المزاح..

والكلمة الطيبة تُسلي و تسرُّ، ولو كانت مجاملة.. 🥀🩶
‏

الفضيلة الكاملة هي أن لا تفعل بغيرك م لا تحب أن يُفعل بك💙🌸✨

‏«يؤجر المرء رغم أنفه، وليست كلّ الأُجور تأتي بمُتعة الطاعات، وكثير منها ما يأتك من سَريرِ المَرضِ، ووخز الإبرِ، ورعشة الحُمّى، وقهر الضّيمِ، ومشقّة السَّير، وجوع الفقر، وسهر الهمّ، ومرارة الغربة، وحُزن الفقد، وحسن التسليم والإحتساب، وتعب المُجاهد، ومُغالبة الهوى؛ فصابر وأصطبِر»

لا تَجلِس فارِغًا

اسْتَغفِر، سَبّح، هَلّل، كَبّر، حَوقِل

لاتَغفَل.

"اللهم إنك عفو .."
أسألك لأنك العفوّ، لا لكوني مستحقًا لعفوك ..
أسألك لأنك العفوّ، وعافية الدنيا والآخرة فرعٌ عن عفوك ..
أسألك لأنك العفوّ، وأبواب الأنس والسكينة مفتاحها عفوك ..
أسألك لأنك العفوّ، ولا معنى لصلاتي ودعائي وابتهالي إن لم تعف وتغفر ..
أسألك لأنك العفوّ، وقد خاب وخسر من سُطر قدره في ليلة لم تعف عنه فيها ..

"تحب العفو .."
وحياتي كلها - يا مولاي - دليلٌ على حبك للعفو ..
رأيت حبك للعفو في عودتي إليك بعد كل انقطاع ..
رأيت حبك للعفو في وقوفي الآن بين يديك على كثرة ذنوبي ..
رأيت حبك للعفو في كل نبضة حب أو ومضة رجاء أو رعدة خشية بلغت فؤادي على ما يحوطه من حُجب الغفلة والجهل بك ..
رأيت حبك للعفو في سؤالي العفو منك ..

"فاعف عني"!

من أدمن طرق الباب يوشك أن يُفتح له!
وما أوسع باب الليلة إلى العفو والعتق والمغفرة!
إنه رب العالمين الذي يدعوك إليه!
إنها الجنة! .. إنها النار!
أمر عظيم والله!
يا فلان! .. يا فلانة! .. أنقذوا أنفسكم!
ألا يستحق العتق أن تترك الآن كل ما في يديك وتجأر إلى الله تطلب النجاة؟!
ألا تحبون أن يغفر الله لكم؟!