◽️ رونمایی کتاب «نظریههای منفیباف»
با سخنرانی مترجم کتاب: مسعود یوسفحصیرچین
🏛 فروشگاه سرزمین کتاب - گرگان
🗓 پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸
📍 گرگان، میدان کاخ، خیابان لشکر، جنب لشکر۲، فروشگاه سرزمین کتاب
◽️@utfinance◽️
با سخنرانی مترجم کتاب: مسعود یوسفحصیرچین
🏛 فروشگاه سرزمین کتاب - گرگان
🗓 پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸
📍 گرگان، میدان کاخ، خیابان لشکر، جنب لشکر۲، فروشگاه سرزمین کتاب
◽️@utfinance◽️
👍5❤1
📄 یادداشت
«لیبرالیسم و محافظهکاری؛ ائتلافی ناگزیر»
👤 مهدی تدینی
ایران به یک جناح راست متحد و قوی نیاز داره. این راست باید از محافظهکار سنتی و مدرن تا لیبرال راست رو در بر بگیره. فقط یک راست قدرتمند میتونه تضمینی بر آیندۀ ایران باشه. در این بین لیبرالها و محافظهکاران به هم نیاز متقابل دارند. محافظهکاران بدون لیبرالها ضعفهای اساسی در نظریۀ توسعه و حکمرانی دارند، لیبرالها هم بدون محافظهکاران بدنۀ اجتماعی قدرتمندی نخواهند داشت و تکوتنها میمونند.
لیبرالهای ایرانی رو به سه دستۀ کلی میشه تقسیم کرد: لیبرالهای کلاسیک، لیبرتارینها و لیبرالهای چپ. لیبرالهای چپ تکلیفشون مشخصه که تن به جناح راست نمیدن و بیشتر به سوی سوسیالدموکراسی میل میکنند. اینکه لیبرال چپ در جبهۀ راست جای بگیره، از محالات به نظر میرسه. لیبرتارینها هم که یک جریان کوچک اما روبهرشد هستند، اگر رادیکال باشند، به هیچ گروهی تن نمیدن، و حتی اگر نیم درصد باشند، حرف کسی جز خودشون رو قبول نخواهند داشت. این لیبرتارینها چون به آنارکوکاپیتالیسم نزدیکند (یا آنارکوکاپیتالیست هستند)، نمیتونن با محافظهکاری ایرانی کنار بیان. چون محافظهکاری ایرانی به هر حال میل به دولتگرایی داره و با اون دوز بالای دولتستیزی لیبرتارینیسم سازگار نیست.
در اینجا فقط لیبرالیسم کلاسیکه که انعطاف نظری و عملی بیشتری داره و میتونه با محافظهکاران همراه باشه. وظیفۀ این لیبرالها اینه که محافظهکاری ایرانی رو که به شدت هم در حال جذب تودهست «لیبرالیزه» کنه و از فاشیستی شدنش جلوگیری کنه. این دو جریان اگر به هم بپیوندند، آیندهای دارند، اگر نه، هر دو ناکام خواهند موند. اینکه برخی لیبرالها محافظهکاران رو عقبمونده قلمداد میکنند و برخی محافظهکاران به لیبرالها برچسبهای تحقیرآمیز میزنند، امکان ائتلافشون رو تخریب میکنه. این دو جریان در فضای سیاسی آیندۀ ایران مؤتلف دیگهای نمیتونن پیدا کنند؛ بهتره کار کردن با هم رو یاد بگیرند.
#لیبرالیسم #محافظهکاری
◽️@utfinance◽️
«لیبرالیسم و محافظهکاری؛ ائتلافی ناگزیر»
👤 مهدی تدینی
ایران به یک جناح راست متحد و قوی نیاز داره. این راست باید از محافظهکار سنتی و مدرن تا لیبرال راست رو در بر بگیره. فقط یک راست قدرتمند میتونه تضمینی بر آیندۀ ایران باشه. در این بین لیبرالها و محافظهکاران به هم نیاز متقابل دارند. محافظهکاران بدون لیبرالها ضعفهای اساسی در نظریۀ توسعه و حکمرانی دارند، لیبرالها هم بدون محافظهکاران بدنۀ اجتماعی قدرتمندی نخواهند داشت و تکوتنها میمونند.
لیبرالهای ایرانی رو به سه دستۀ کلی میشه تقسیم کرد: لیبرالهای کلاسیک، لیبرتارینها و لیبرالهای چپ. لیبرالهای چپ تکلیفشون مشخصه که تن به جناح راست نمیدن و بیشتر به سوی سوسیالدموکراسی میل میکنند. اینکه لیبرال چپ در جبهۀ راست جای بگیره، از محالات به نظر میرسه. لیبرتارینها هم که یک جریان کوچک اما روبهرشد هستند، اگر رادیکال باشند، به هیچ گروهی تن نمیدن، و حتی اگر نیم درصد باشند، حرف کسی جز خودشون رو قبول نخواهند داشت. این لیبرتارینها چون به آنارکوکاپیتالیسم نزدیکند (یا آنارکوکاپیتالیست هستند)، نمیتونن با محافظهکاری ایرانی کنار بیان. چون محافظهکاری ایرانی به هر حال میل به دولتگرایی داره و با اون دوز بالای دولتستیزی لیبرتارینیسم سازگار نیست.
در اینجا فقط لیبرالیسم کلاسیکه که انعطاف نظری و عملی بیشتری داره و میتونه با محافظهکاران همراه باشه. وظیفۀ این لیبرالها اینه که محافظهکاری ایرانی رو که به شدت هم در حال جذب تودهست «لیبرالیزه» کنه و از فاشیستی شدنش جلوگیری کنه. این دو جریان اگر به هم بپیوندند، آیندهای دارند، اگر نه، هر دو ناکام خواهند موند. اینکه برخی لیبرالها محافظهکاران رو عقبمونده قلمداد میکنند و برخی محافظهکاران به لیبرالها برچسبهای تحقیرآمیز میزنند، امکان ائتلافشون رو تخریب میکنه. این دو جریان در فضای سیاسی آیندۀ ایران مؤتلف دیگهای نمیتونن پیدا کنند؛ بهتره کار کردن با هم رو یاد بگیرند.
#لیبرالیسم #محافظهکاری
◽️@utfinance◽️
👏28👍7👎5❤3😱1
◽️ نشستی پیرامون کتاب «نظریههای منفیباف»
با سخنرانی مترجم کتاب: مسعود یوسفحصیرچین
🏛 شهر کتاب - ساری
🗓 جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸
◽️@utfinance◽️
با سخنرانی مترجم کتاب: مسعود یوسفحصیرچین
🏛 شهر کتاب - ساری
🗓 جمعه ۱۸ مهر ۱۴۰۴
⏰ ساعت ۱۸
◽️@utfinance◽️
👍3❤1💔1
Forwarded from مرتضی کاظمی
نسبت دین با آزادی، عدالت و اقتصاد
🔹 بازگشت به حقوق
در ادامهی مجموعهی یادداشتهایم دربارهی فهم و تعریف دین، آزادی و عدالت، این نوشته تلاشی است برای جمعبندی و ترسیم نسبت میان این سه مفهوم اساسی.
۱. دین، آمیزهای از روایتها و مفاهیم انسانی؛ نه منشأ آنها
دین در اصل مجموعهای از روایتها دربارهی اشخاصی است که ادعای پیامبری داشتهاند؛ کسانی که گفته میشود با امر الهی یا نیرویی مافوق طبیعی در ارتباط بودهاند. آنچه بعدها به نام دین شناخته شد، آمیزهای است از این روایتها با مفاهیم انسانیِ پیشینی چون عدالت، آزادی و اخلاق؛ مفاهیمی که دین آنها را در روایت خود جذب، تفسیر، و گاه مصادره یا حتی منحرف کرده است. به بیان دیگر، دین نه خاستگاه ارزشهای انسانی، بلکه ترکیبکننده و در بسیاری موارد تملککنندهی آنهاست.
۲. آزادی و عدالت؛ پیشادینی و انسانی
آزادی، پیش از آنکه شعار سیاسی باشد، پاسخی است به کهنترین نیاز انسان: رهایی از ارادهی دیگران. آزادی یعنی دستیابی به حقوق فردی در برابر قدرت و دولت؛ حقی که پیش از هر دین و حکومتی وجود داشته است.
عدالت نیز سازوکاری برای بازگرداندن حق به صاحب حق است، نه تقسیم غنیمت یا برابری تحمیلی. عدالت از دل رابطهی میان انسانها زاده شد، از میل طبیعی به انصاف و توازن. انسانها پیش از آنکه دین یا حکومت داشته باشند، برای رفع نزاع، به داوران و بزرگان پناه میبردند. این همان عدالتِ خودجوشی است که بعدها در قالب نهادهای قضایی شکل گرفت.
آزادی و عدالت، هر دو پدیدههایی پیشادینیاند. آنها از دل زندگی جمعی انسان بیرون آمدهاند، نه از آسمان. دینها شاید آنها را معنا کرده یا در خدمت نظم خود قرار داده باشند، اما منشأشان زمین است؛ تجربهی زیستهی انسانها در برابر قدرت، ترس و بیعدالتی.
۳. اقتصاد و بازار؛ تجربهای انسانی، نه فرمانی دینی
بازار، همانند زبان، پدیدهای خودجوش است. انسانها مبادله را از سر نیاز و اعتماد آغاز کردند، نه از سر فرمان. هیچ متن مقدسی دستور به ایجاد بازار نداد؛ بازار از دل زندگی روزمره و تعامل آزاد انسانها پدید آمد.
آزادی اقتصادی و حق مالکیت، همانند آزادی و عدالت، از گوهر انسانی برمیخیزند نه از وحی. نظم بازار از کنشهای آزاد انسانها شکل میگیرد، نه از دستور قدرت یا تقدیس دینی.
بازار و آزادی اقتصادی همان ریشهای را دارند که عدالت و قضاوت عادلانه دارند: تجربهی انسانها برای همزیستی، مبادله و زیستن در چارچوب اعتماد متقابل.
۴. دین و قدرت؛ دو چهرهی یک خطر
اگر دین در آغاز مجموعهای از روایتها بود، در گذر زمان به نهاد قدرت تبدیل شد؛ قدرتی که نهتنها خود را واسطهی میان خدا و مردم میدانست، بلکه میخواست تعیین کند عدالت چیست، چه چیزی اخلاقی است و آزادی تا کجا مجاز است.
از همینجاست که باید از آسیبهای دین مراقبت کرد، همانگونه که همیشه نگران آسیبهای دولت هستیم. هرگاه روایت دینی در قدرت رسوب کند، دیر یا زود به ابزار تسلط و تضییع حقوق تبدیل میشود. وقتی آزادی و عدالت به دین گره میخورند، از جایگاه «حق طبیعی» به سطح «امتیاز مشروط» سقوط میکنند؛ امتیازی که با هر تفسیر تازه میتواند از انسان گرفته شود. همانطور که در سیاست، وقتی دولت خود را مالک جان و مال مردم بداند آزادی نابود میشود، در حوزهی ایمان نیز وقتی دین خود را مالک اخلاق و عدالت بداند، حقیقت از میان میرود.
۵. بازگشت به حقوق
آزادی، عدالت، اخلاق و حتی مفهوم بازار، همگی از دل تجربههای انسانی برآمدهاند. دینها گاهی این تجربهها را در قالبِ روایت خود بازسازی و گاه مصادره یا تحریف میکنند، نه اینکه آنها را بیافرینند.
رهایی انسان در گروِ بازگشت به حقوق است: یعنی بازگرداندن مفاهیمی چون عدالت، آزادی، مالکیت و اخلاق به سرچشمهی انسانیشان؛ به خرد، تجربه و زندگی روزمرهی انسانها.
دین، اگر بخواهد با جهان مدرن همزیست شود، باید بپذیرد که حداکثر یک روایتگر است، نه قانونگذار؛ و دولت اگر بخواهد مشروع بماند، باید بپذیرد که حافظ حقوق است، نه خالق آن.
انسان مدرن، در حقیقت، همان انسان دیرین است که پس از قرنها تجربه و خطا، دوباره به ریشههای پیشادینی خود بازمیگردد؛ به همان نقطهای که اخلاق، عدالت و آزادی از دل زندگی برخاسته بودند.
به زبان سادهتر:
رهایی یعنی:
بازگشت از فرمان به خرد؛
از ایمانِ اجباری به تجربهی انسانی؛
و بازگشت به حقوق
✍️ مرتضی کاظمی
🗓 ۱۷ مهر ۱۴۰۴
🔗 www.tg-me.com/mortezakazemii
🔹 بازگشت به حقوق
در ادامهی مجموعهی یادداشتهایم دربارهی فهم و تعریف دین، آزادی و عدالت، این نوشته تلاشی است برای جمعبندی و ترسیم نسبت میان این سه مفهوم اساسی.
۱. دین، آمیزهای از روایتها و مفاهیم انسانی؛ نه منشأ آنها
دین در اصل مجموعهای از روایتها دربارهی اشخاصی است که ادعای پیامبری داشتهاند؛ کسانی که گفته میشود با امر الهی یا نیرویی مافوق طبیعی در ارتباط بودهاند. آنچه بعدها به نام دین شناخته شد، آمیزهای است از این روایتها با مفاهیم انسانیِ پیشینی چون عدالت، آزادی و اخلاق؛ مفاهیمی که دین آنها را در روایت خود جذب، تفسیر، و گاه مصادره یا حتی منحرف کرده است. به بیان دیگر، دین نه خاستگاه ارزشهای انسانی، بلکه ترکیبکننده و در بسیاری موارد تملککنندهی آنهاست.
۲. آزادی و عدالت؛ پیشادینی و انسانی
آزادی، پیش از آنکه شعار سیاسی باشد، پاسخی است به کهنترین نیاز انسان: رهایی از ارادهی دیگران. آزادی یعنی دستیابی به حقوق فردی در برابر قدرت و دولت؛ حقی که پیش از هر دین و حکومتی وجود داشته است.
عدالت نیز سازوکاری برای بازگرداندن حق به صاحب حق است، نه تقسیم غنیمت یا برابری تحمیلی. عدالت از دل رابطهی میان انسانها زاده شد، از میل طبیعی به انصاف و توازن. انسانها پیش از آنکه دین یا حکومت داشته باشند، برای رفع نزاع، به داوران و بزرگان پناه میبردند. این همان عدالتِ خودجوشی است که بعدها در قالب نهادهای قضایی شکل گرفت.
آزادی و عدالت، هر دو پدیدههایی پیشادینیاند. آنها از دل زندگی جمعی انسان بیرون آمدهاند، نه از آسمان. دینها شاید آنها را معنا کرده یا در خدمت نظم خود قرار داده باشند، اما منشأشان زمین است؛ تجربهی زیستهی انسانها در برابر قدرت، ترس و بیعدالتی.
۳. اقتصاد و بازار؛ تجربهای انسانی، نه فرمانی دینی
بازار، همانند زبان، پدیدهای خودجوش است. انسانها مبادله را از سر نیاز و اعتماد آغاز کردند، نه از سر فرمان. هیچ متن مقدسی دستور به ایجاد بازار نداد؛ بازار از دل زندگی روزمره و تعامل آزاد انسانها پدید آمد.
آزادی اقتصادی و حق مالکیت، همانند آزادی و عدالت، از گوهر انسانی برمیخیزند نه از وحی. نظم بازار از کنشهای آزاد انسانها شکل میگیرد، نه از دستور قدرت یا تقدیس دینی.
بازار و آزادی اقتصادی همان ریشهای را دارند که عدالت و قضاوت عادلانه دارند: تجربهی انسانها برای همزیستی، مبادله و زیستن در چارچوب اعتماد متقابل.
۴. دین و قدرت؛ دو چهرهی یک خطر
اگر دین در آغاز مجموعهای از روایتها بود، در گذر زمان به نهاد قدرت تبدیل شد؛ قدرتی که نهتنها خود را واسطهی میان خدا و مردم میدانست، بلکه میخواست تعیین کند عدالت چیست، چه چیزی اخلاقی است و آزادی تا کجا مجاز است.
از همینجاست که باید از آسیبهای دین مراقبت کرد، همانگونه که همیشه نگران آسیبهای دولت هستیم. هرگاه روایت دینی در قدرت رسوب کند، دیر یا زود به ابزار تسلط و تضییع حقوق تبدیل میشود. وقتی آزادی و عدالت به دین گره میخورند، از جایگاه «حق طبیعی» به سطح «امتیاز مشروط» سقوط میکنند؛ امتیازی که با هر تفسیر تازه میتواند از انسان گرفته شود. همانطور که در سیاست، وقتی دولت خود را مالک جان و مال مردم بداند آزادی نابود میشود، در حوزهی ایمان نیز وقتی دین خود را مالک اخلاق و عدالت بداند، حقیقت از میان میرود.
۵. بازگشت به حقوق
آزادی، عدالت، اخلاق و حتی مفهوم بازار، همگی از دل تجربههای انسانی برآمدهاند. دینها گاهی این تجربهها را در قالبِ روایت خود بازسازی و گاه مصادره یا تحریف میکنند، نه اینکه آنها را بیافرینند.
رهایی انسان در گروِ بازگشت به حقوق است: یعنی بازگرداندن مفاهیمی چون عدالت، آزادی، مالکیت و اخلاق به سرچشمهی انسانیشان؛ به خرد، تجربه و زندگی روزمرهی انسانها.
دین، اگر بخواهد با جهان مدرن همزیست شود، باید بپذیرد که حداکثر یک روایتگر است، نه قانونگذار؛ و دولت اگر بخواهد مشروع بماند، باید بپذیرد که حافظ حقوق است، نه خالق آن.
انسان مدرن، در حقیقت، همان انسان دیرین است که پس از قرنها تجربه و خطا، دوباره به ریشههای پیشادینی خود بازمیگردد؛ به همان نقطهای که اخلاق، عدالت و آزادی از دل زندگی برخاسته بودند.
به زبان سادهتر:
رهایی یعنی:
بازگشت از فرمان به خرد؛
از ایمانِ اجباری به تجربهی انسانی؛
و بازگشت به حقوق
✍️ مرتضی کاظمی
🗓 ۱۷ مهر ۱۴۰۴
🔗 www.tg-me.com/mortezakazemii
👌4👍2👎2❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 ترور رزمآرا با چراغ سبز مصدق و فاطمی
🔗 همچنین بخوانید: روایت عزتالله سحابی از همکاری جبهه ملی و فداییان اسلام
◽️@utfinance◽️
🔗 همچنین بخوانید: روایت عزتالله سحابی از همکاری جبهه ملی و فداییان اسلام
◽️@utfinance◽️
👍15👏2❤1👎1
Forwarded from Iran International ایران اینترنشنال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موسی غنینژاد، اقتصاددان، در گفتوگویی یوتیوبی گفت: «ادامه وضع موجود، منجر به فروپاشی اقتصادی در ایران میشود.»
محمد ماشینچیان، پژوهشگر ارشد حکمرانی، در اینباره گفت: «تردیدی نیست که اقتصاد ایران در حال فروپاشی است اما جمهوری اسلامی با مالیات پنهان یعنی تورم، بار فشارها را بر دوش مردم ایران منتقل میکند و بقای خودش را تضمین میکند.»
@iranintltv
محمد ماشینچیان، پژوهشگر ارشد حکمرانی، در اینباره گفت: «تردیدی نیست که اقتصاد ایران در حال فروپاشی است اما جمهوری اسلامی با مالیات پنهان یعنی تورم، بار فشارها را بر دوش مردم ایران منتقل میکند و بقای خودش را تضمین میکند.»
@iranintltv
👌18👍4👎2😱2❤1
📄 استاندارد طلا چیست؟
چگونه میتوان انضباط مالی را به دولتها تحمیل کرد؟
👤 مهرپویا علا
سیاست رعایت استاندارد طلا حد بالایی از انضباط مالی را به دولتها تحمیل میکند؛ آنچنانکه حتی استقلال کامل بانک مرکزی از دولت هم نمیتواند جای آن را بگیرد. این سیاست مالی جلوی بزرگتر شدن دولت و گسترش مفرط دامنۀ مداخلههای آن در جامعه را میگیرد و در نتیجه اساساً یک سیاست لیبرال است.
◽️@utfinance◽️
چگونه میتوان انضباط مالی را به دولتها تحمیل کرد؟
👤 مهرپویا علا
سیاست رعایت استاندارد طلا حد بالایی از انضباط مالی را به دولتها تحمیل میکند؛ آنچنانکه حتی استقلال کامل بانک مرکزی از دولت هم نمیتواند جای آن را بگیرد. این سیاست مالی جلوی بزرگتر شدن دولت و گسترش مفرط دامنۀ مداخلههای آن در جامعه را میگیرد و در نتیجه اساساً یک سیاست لیبرال است.
◽️@utfinance◽️
اکوایران
استاندارد طلا چیست؟ چگونه میتوان انضباط مالی را به دولتها تحمیل کرد؟
سیاست رعایت استاندارد طلا حد بالایی از انضباط مالی را به دولتها تحمیل میکند؛ آنچنانکه حتی استقلال کامل بانک مرکزی از دولت هم نمیتواند جای آن را بگیرد. این سیاست مالی جلوی بزرگتر شدن دولت و گسترش مفرط دامنۀ مداخلههای آن در جامعه را میگیرد و در نتیجه…
👍8❤1👎1
👤 چهره روز
ماریا کورینا ماچادو برنده نوبل صلح 2025 کیست؟
ماریا ماچادو ۵۸ ساله، حزب اپوزیسیون ونزوئلا؛ حزب «ونته ونزوئلا» (به معنی: بیا ونزوئلا) که گرایش لیبرال دارد را رهبری میکند. او فعلاَ در خفا زندگی میکند.
او در سال ۱۹۹۲ بنیاد خیریه «اتینئا» را برای کمک به کودکان خیابانی در شهر کاراکاس تأسیس کرد.
ده سال بعد او همراه با دیگران بنیادی را برای حمایت از برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه ایجاد کرد که برنامههای آموزشی و نظارتی را به پیش میبرد.
ماچادو در سال ۲۰۱۰ با گرفتن آرای زیادی به مجمع ملی ونزوئلا راه یافت، اما دولت سوسیالیست حاکم در سال ۲۰۱۴ او را از مجلس بیرون کرد.
ماچادو در سال ۲۰۲۳ نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ را اعلام کرد، اما دادگاههای این کشور او را رد صلاحیت کردند.
رئیس کمیته نوبل صلح، خانم ماچادو را «قهرمان صلح» نامید که برای سست کردن پایههای «سلطه مستحکم قدرت» حکومت ونزوئلا تلاش کرده است. او گفت: «دموکراسی به مردمی بستگی دارد... به کسانی که با وجود خطرات جدی، جرئت میکنند پا پیش بگذارند.»
◽️@utfinance◽️
ماریا کورینا ماچادو برنده نوبل صلح 2025 کیست؟
ماریا ماچادو ۵۸ ساله، حزب اپوزیسیون ونزوئلا؛ حزب «ونته ونزوئلا» (به معنی: بیا ونزوئلا) که گرایش لیبرال دارد را رهبری میکند. او فعلاَ در خفا زندگی میکند.
او در سال ۱۹۹۲ بنیاد خیریه «اتینئا» را برای کمک به کودکان خیابانی در شهر کاراکاس تأسیس کرد.
ده سال بعد او همراه با دیگران بنیادی را برای حمایت از برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه ایجاد کرد که برنامههای آموزشی و نظارتی را به پیش میبرد.
ماچادو در سال ۲۰۱۰ با گرفتن آرای زیادی به مجمع ملی ونزوئلا راه یافت، اما دولت سوسیالیست حاکم در سال ۲۰۱۴ او را از مجلس بیرون کرد.
ماچادو در سال ۲۰۲۳ نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ را اعلام کرد، اما دادگاههای این کشور او را رد صلاحیت کردند.
رئیس کمیته نوبل صلح، خانم ماچادو را «قهرمان صلح» نامید که برای سست کردن پایههای «سلطه مستحکم قدرت» حکومت ونزوئلا تلاش کرده است. او گفت: «دموکراسی به مردمی بستگی دارد... به کسانی که با وجود خطرات جدی، جرئت میکنند پا پیش بگذارند.»
◽️@utfinance◽️
👌9❤1👍1👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖥 The transition has begun!
This is what Venezuela, Land of Grace, will look like
👤 María Corina Machado
©️ Vente Venezuela
◽️@utfinance◽️
This is what Venezuela, Land of Grace, will look like
👤 María Corina Machado
©️ Vente Venezuela
◽️@utfinance◽️
❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖥 پیام «ماریا کورینا ماچادو» به کنفرانس «ایران 2025»
📌 با زیرنویس فارسی
🗓 سپتامبر 2025
خانم ماریا کورینا ماچادو برنده جایزه نوبل صلح 2025 است.
او در این پیام گفته بود:
◽️@utfinance◽️
📌 با زیرنویس فارسی
🗓 سپتامبر 2025
خانم ماریا کورینا ماچادو برنده جایزه نوبل صلح 2025 است.
او در این پیام گفته بود:
من عمیقاً از Nufdi و Reza Pahlavi برای افتخار سخنرانی در کنفرانس ایران ۲۰۲۵ سپاسگزارم.
ما برای یک هدف مشترک در کنار هم ایستادهایم: آزادی. در حالی که رژیمهای کاراکاس و تهران توطئه میکنند، مردم ما به طور فعال در حال سازماندهی و مقاومت هستند.
حرکت ما غیرقابل توقف است. هیچ رژیمی نمیتواند بر اراده ملتی که از قبل آیندهای جدید را انتخاب کرده است، غلبه کند.
روزهای روشنی در پیش است.
ونزوئلا آزاد خواهد شد. ایران آزاد خواهد شد.
◽️@utfinance◽️
👍23👎8⚡2❤1👏1
◽️ ماریا کورینا ماچادو جایزه نوبل صلح را به «مردم رنجکشیده ونزوئلا» و «ترامپ» تقدیم کرد
ماچادو در اکانت اکس خود نوشت:
◽️@utfinance◽️
ماچادو در اکانت اکس خود نوشت:
این قدردانی از مبارزه همه ونزوئلاییها، انگیزهای برای به پایان رساندن وظیفهمان است: فتح آزادی.
ما در آستانه پیروزی هستیم و امروز، بیش از هر زمان دیگری، روی رئیسجمهور ترامپ، مردم ایالات متحده، مردم آمریکای لاتین و کشورهای دموکراتیک جهان به عنوان متحدان اصلی خود برای دستیابی به آزادی و دموکراسی حساب میکنیم.
من این جایزه را به مردم رنجکشیده ونزوئلا و رئیسجمهور ترامپ به خاطر حمایت قاطعش از آرمان ما تقدیم میکنم!
◽️@utfinance◽️
❤20👎4👍1👌1
◽️ رشته توئیت:
بررسی گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره اثر مکانیسم ماشه بر اقتصاد ایران
👤 علی رضائی حسنآبادی
🔗 متن یکپارچه رشته توئیت را اینجا بخوانید
◽️@utfinance◽️
بررسی گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره اثر مکانیسم ماشه بر اقتصاد ایران
👤 علی رضائی حسنآبادی
🔗 متن یکپارچه رشته توئیت را اینجا بخوانید
◽️@utfinance◽️
X (formerly Twitter)
Ali Rezaei.H (@Sertzuier) on X
اخیرا مرکز پژوهشهای مجلس، همراستا با تلاش دیگر دستگاهها برای بیاثر جلوه دادن فعالسازی مکانیسم ماشه، گزارشی پرجزییات و به ظاهر کارشناسی منتشر کرده که نمونه کلاسیکی از سمبل کردن و غلبه ذهنیت پروپاگاندایی در نگارش متون تخصصی است. در این نوشته قصد دارم برخی…
❤3
🖥 انسان، طبیعت و علم
👥 گفتوگوی پوریا آزادی با مانی بشرزاد
1️⃣ قسمت نخست
2️⃣ قسمت دوم
3️⃣ قسمت سوم
4️⃣ قسمت چهارم و پایانی
——————————————————————————
©️ یوتیوب پوریا آزادی (The Maze)
——————————————————————————
🔗 کانال تلگرام پوریا آزادی
🔗 کانال تلگرام مانی بشرزاد
◽️@utfinance◽️
👥 گفتوگوی پوریا آزادی با مانی بشرزاد
1️⃣ قسمت نخست
2️⃣ قسمت دوم
3️⃣ قسمت سوم
4️⃣ قسمت چهارم و پایانی
——————————————————————————
©️ یوتیوب پوریا آزادی (The Maze)
——————————————————————————
🔗 کانال تلگرام پوریا آزادی
🔗 کانال تلگرام مانی بشرزاد
◽️@utfinance◽️
YouTube
ماز-قسمت چهل و دوم-انسان، طبیعت و علم1- با حضور مانی بشرزاد
**ویژهبرنامه گفتگوهای نوروزی ۱۴۰۴ | قسمت اول با مانی بشرزاد**
به مناسبت نوروز ۱۴۰۴، مجموعهای از گفتگوهای صمیمانه را با دوستانم که در حوزههای مختلف علمی فعالیت دارند، تهیه کردهام. در این گفتگوها، علاوه بر مرور مسیرهای علمی و پژوهشی مهمانان، به بررسی…
به مناسبت نوروز ۱۴۰۴، مجموعهای از گفتگوهای صمیمانه را با دوستانم که در حوزههای مختلف علمی فعالیت دارند، تهیه کردهام. در این گفتگوها، علاوه بر مرور مسیرهای علمی و پژوهشی مهمانان، به بررسی…
🔥3❤1👎1
📄 معرفی و پیشنهاد کتاب تازه: نظریههای منفیباف
👤 محمدرضا مردانیان
کتاب نظریههای منفیباف با عنوان فرعی «چگونه پژوهش- کنشگری همهچیز را به نژاد، جنسیت و هویت ربط میدهد و چرا این مسئله به ضرر همه است»، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار منتشرشدهٔ دههٔ اخیر در حوزهٔ کنشگری است.
نویسندگان که خودشان اهل آکادمی، فعال فرهنگی و کنشگر اجتماعی هستند، با شجاعت و وضوحی تحسینبرانگیز، نشان میدهند چگونه اندیشههای پستمدرن، که روزی فقط در فضای محدود دانشکدههای علوم انسانی جریان داشت، امروز به نیرویی فرهنگی بدل شده که بسیاری از بحثهای اخلاقی و سیاسی زمانهٔ ما را شکل میدهد.
پلاکروز و لینزی ریشههای این جریان را از فلسفهٔ شکگرایانه و منفیبافانهٔ متفکرانی چون میشل فوکو، ژاک دریدا و فرانسوا لیوتار تا نظریههای مدرنِ نژاد، جنسیت و هویت دنبال میکنند. از نظر آنان، نقد قدرت و دانش که در بدو ماجرا، ابزاری برای فهم بهتر و درستتر نابرابریها بود، به ایدئولوژیای بدل شده که قدرت را تنها معیار حقیقت میداند و عقل، شواهد و مدارک و ارزشهای جهانشمول انسانی را چیزهایی بهمثابهٔ ابزار سرکوب معرفی میکند.
یکی از نقاط قوت اصلی کتاب، وضوح و سادگی بیان آن است. نویسندگانْ مفاهیم دشوار و انتزاعی را به زبانی روشن و قابلفهم توضیح میدهند، بیآنکه دست به ذبح معانی و مفاهیم عمیق بزنند. هر فصل شاخهای از «پستمدرنیسم کاربردی» را معرفی و نقد کرده و نشان میدهد چگونه نیتهای نخستین عدالتخواهانه در مسیرشان در نهایت به نتایج معکوس منجر شدهاند.
در دل این کتاب، دفاعی قاطعانه از لیبرالیسم کلاسیک قرار دارد؛ نه بهعنوان برچسبی سیاسی بلکه بهعنوان سنتی فکری و اخلاقی که بر خرد، حقوق فردی و گفتوگوی آزاد استوار است. نویسندگان هشدار میدهند که این سنت که زیربنای پیشرفت علمی و تکوین جامعهٔ مدرن بوده، اکنون زیر فشار و ضرب ایدئولوژیهایی قرار گرفته که هویت را جایگزین حقیقت و احساس را جایگزین منطق و عقلانیت کردهاند.
پیام نویسندگان ساده اما ژرف است: اگر حقیقت به مسئلهای از جنس قدرت تبدیل شود، عدالت حقیقی دیگر میسر نخواهد بود. این هشدار، نهفقط برای غرب، بلکه برای کشورهایی مثل ایران نیز اهمیت دارد؛ جایی که ایدئولوژی و «حق انحصاری در تفسیر حقیقت» سالهاست مانع گفتوگوی آزادانه شده است. این کتاب یادآور میشود که حتی در جوامع بهاصطلاح آزاد هم، دگماتیسم فکری میتواند از دل «عدالتخواهی» سر بیرون برآورد.
نویسندگان با وجود انتقادهای تند به ایدئولوژیهای اینچنینی، اما منصفانه برخورد میکنند. آنان اذعان دارند که نظریههای نژاد و جنسیت به بیعدالتیهای حقیقی اشاره کردهاند، اما تأکید میکنند که طرد و نفی خردگرایی و عینیت، تحت لوای هواداری از عدالت، در نهایت به زیان همان هدفهاست. نقد آنها علیه موضوع و هدف عدالت نیست، بلکه علیه نظریههایی است که عدالت را تحریف میکنند.
گرچه برخی منتقدان میگویند کتاب در سادهسازی اندیشههای پیچیده اغراق کرده، اما به نظرم همین سادگی نقطهٔ قوت آن است. نظریههای منفیباف دریچههای گفتوگویی ضروری را در باب معنای حقیقت، آزادی و برابری در دنیای امروز میگشاید.
در پایان باید این را اضافه کنم که این کتاب دفاعیهای متهورانه از آزادی فکری است. یادآوری میکند که جستوجوی حقیقت، محتاج تواضع، شجاعت و آمادگی برای گفتوگو با دیدگاههای مخالف است. نظریههای منفیباف برای هرکسی که دلنگران افول خرد و گفتوگو در سپهر عمومی است و برای کسانی که اشکال دیگری از همین تعصب را تجربه کردهاند، هم راهنماست و هم الهامبخش.
▪️نظریههای منفیباف: چگونه پژوهش–کنشگری همهچیز را به نژاد، جنسیت و هویت ربط میدهد – و چرا این مسئله به ضرر همه است | هلن پلاکرز، جیمز لینزی | ترجمهٔ مسعود یوسفحصیرچین | نشر کتاب پارسه | ۴۵۵ صفحه، رقعی | ۵۹۵,۰۰۰ تومان
▪️ Original title:
Cynical theories (2020), Helen Pluckrose & James Lindsay
◽️@utfinance◽️
👤 محمدرضا مردانیان
کتاب نظریههای منفیباف با عنوان فرعی «چگونه پژوهش- کنشگری همهچیز را به نژاد، جنسیت و هویت ربط میدهد و چرا این مسئله به ضرر همه است»، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار منتشرشدهٔ دههٔ اخیر در حوزهٔ کنشگری است.
نویسندگان که خودشان اهل آکادمی، فعال فرهنگی و کنشگر اجتماعی هستند، با شجاعت و وضوحی تحسینبرانگیز، نشان میدهند چگونه اندیشههای پستمدرن، که روزی فقط در فضای محدود دانشکدههای علوم انسانی جریان داشت، امروز به نیرویی فرهنگی بدل شده که بسیاری از بحثهای اخلاقی و سیاسی زمانهٔ ما را شکل میدهد.
پلاکروز و لینزی ریشههای این جریان را از فلسفهٔ شکگرایانه و منفیبافانهٔ متفکرانی چون میشل فوکو، ژاک دریدا و فرانسوا لیوتار تا نظریههای مدرنِ نژاد، جنسیت و هویت دنبال میکنند. از نظر آنان، نقد قدرت و دانش که در بدو ماجرا، ابزاری برای فهم بهتر و درستتر نابرابریها بود، به ایدئولوژیای بدل شده که قدرت را تنها معیار حقیقت میداند و عقل، شواهد و مدارک و ارزشهای جهانشمول انسانی را چیزهایی بهمثابهٔ ابزار سرکوب معرفی میکند.
یکی از نقاط قوت اصلی کتاب، وضوح و سادگی بیان آن است. نویسندگانْ مفاهیم دشوار و انتزاعی را به زبانی روشن و قابلفهم توضیح میدهند، بیآنکه دست به ذبح معانی و مفاهیم عمیق بزنند. هر فصل شاخهای از «پستمدرنیسم کاربردی» را معرفی و نقد کرده و نشان میدهد چگونه نیتهای نخستین عدالتخواهانه در مسیرشان در نهایت به نتایج معکوس منجر شدهاند.
در دل این کتاب، دفاعی قاطعانه از لیبرالیسم کلاسیک قرار دارد؛ نه بهعنوان برچسبی سیاسی بلکه بهعنوان سنتی فکری و اخلاقی که بر خرد، حقوق فردی و گفتوگوی آزاد استوار است. نویسندگان هشدار میدهند که این سنت که زیربنای پیشرفت علمی و تکوین جامعهٔ مدرن بوده، اکنون زیر فشار و ضرب ایدئولوژیهایی قرار گرفته که هویت را جایگزین حقیقت و احساس را جایگزین منطق و عقلانیت کردهاند.
پیام نویسندگان ساده اما ژرف است: اگر حقیقت به مسئلهای از جنس قدرت تبدیل شود، عدالت حقیقی دیگر میسر نخواهد بود. این هشدار، نهفقط برای غرب، بلکه برای کشورهایی مثل ایران نیز اهمیت دارد؛ جایی که ایدئولوژی و «حق انحصاری در تفسیر حقیقت» سالهاست مانع گفتوگوی آزادانه شده است. این کتاب یادآور میشود که حتی در جوامع بهاصطلاح آزاد هم، دگماتیسم فکری میتواند از دل «عدالتخواهی» سر بیرون برآورد.
نویسندگان با وجود انتقادهای تند به ایدئولوژیهای اینچنینی، اما منصفانه برخورد میکنند. آنان اذعان دارند که نظریههای نژاد و جنسیت به بیعدالتیهای حقیقی اشاره کردهاند، اما تأکید میکنند که طرد و نفی خردگرایی و عینیت، تحت لوای هواداری از عدالت، در نهایت به زیان همان هدفهاست. نقد آنها علیه موضوع و هدف عدالت نیست، بلکه علیه نظریههایی است که عدالت را تحریف میکنند.
گرچه برخی منتقدان میگویند کتاب در سادهسازی اندیشههای پیچیده اغراق کرده، اما به نظرم همین سادگی نقطهٔ قوت آن است. نظریههای منفیباف دریچههای گفتوگویی ضروری را در باب معنای حقیقت، آزادی و برابری در دنیای امروز میگشاید.
در پایان باید این را اضافه کنم که این کتاب دفاعیهای متهورانه از آزادی فکری است. یادآوری میکند که جستوجوی حقیقت، محتاج تواضع، شجاعت و آمادگی برای گفتوگو با دیدگاههای مخالف است. نظریههای منفیباف برای هرکسی که دلنگران افول خرد و گفتوگو در سپهر عمومی است و برای کسانی که اشکال دیگری از همین تعصب را تجربه کردهاند، هم راهنماست و هم الهامبخش.
▪️نظریههای منفیباف: چگونه پژوهش–کنشگری همهچیز را به نژاد، جنسیت و هویت ربط میدهد – و چرا این مسئله به ضرر همه است | هلن پلاکرز، جیمز لینزی | ترجمهٔ مسعود یوسفحصیرچین | نشر کتاب پارسه | ۴۵۵ صفحه، رقعی | ۵۹۵,۰۰۰ تومان
▪️ Original title:
Cynical theories (2020), Helen Pluckrose & James Lindsay
◽️@utfinance◽️
❤11👍1
Audio
🎧 پادکست
ایدهها و پدیدهها
5⃣1️⃣ قسمت پانزدهم
🎙 امیررضا عبدلی
در دهه 1970 اقتصادهای بزرگ غربی تورّم شدیدی را تجربه کردند. امّا اقتصاد کینزی که در آن سالها جریان اصلی علم اقتصاد به شمار میرفت، قادر به توضیح چنین پدیدهای نبود و تجویزی هم برای آن نداشت.
این ناکامی پیروان کینز زمینه را برای مطرح شدن ایدههای میلتون فریدمن و مکتب پولگرایی فراهم کرد که شرایط اقتصاد را در پرتو «نظریه مقداری پول» تحلیل میکردند.
1️⃣ قسمت نخست را اینجا گوش دهید
2️⃣ قسمت دوم را اینجا گوش دهید
3️⃣ قسمت سوم را اینجا گوش دهید
4️⃣ قسمت چهارم را اینجا گوش دهید
5️⃣ قسمت پنجم را اینجا گوش دهید
6️⃣ قسمت ششم را اینجا گوش دهید
7️⃣ قسمت هفتم را اینجا گوش دهید
8️⃣ قسمت هشتم را اینجا گوش دهید
9️⃣ قسمت نهم را اینجا گوش دهید
🔟 قسمت دهم را اینجا گوش دهید
1️⃣1️⃣ قسمت یازدهم را اینجا گوش دهید
2⃣1⃣ قسمت دوازدهم را اینجا گوش دهید
3⃣1⃣ قسمت سیزدهم را اینجا گوش دهید
4⃣1⃣ قسمت چهاردهم را اینجا گوش دهید
◽️@utfinance◽️
◼️@Amirrezaabdolipodcast◼️
ایدهها و پدیدهها
5⃣1️⃣ قسمت پانزدهم
🎙 امیررضا عبدلی
«ایدهها و پدیدهها» پادکستی درباره تاریخ اندیشههای اقتصادی است.
در دهه 1970 اقتصادهای بزرگ غربی تورّم شدیدی را تجربه کردند. امّا اقتصاد کینزی که در آن سالها جریان اصلی علم اقتصاد به شمار میرفت، قادر به توضیح چنین پدیدهای نبود و تجویزی هم برای آن نداشت.
این ناکامی پیروان کینز زمینه را برای مطرح شدن ایدههای میلتون فریدمن و مکتب پولگرایی فراهم کرد که شرایط اقتصاد را در پرتو «نظریه مقداری پول» تحلیل میکردند.
1️⃣ قسمت نخست را اینجا گوش دهید
2️⃣ قسمت دوم را اینجا گوش دهید
3️⃣ قسمت سوم را اینجا گوش دهید
4️⃣ قسمت چهارم را اینجا گوش دهید
5️⃣ قسمت پنجم را اینجا گوش دهید
6️⃣ قسمت ششم را اینجا گوش دهید
7️⃣ قسمت هفتم را اینجا گوش دهید
8️⃣ قسمت هشتم را اینجا گوش دهید
9️⃣ قسمت نهم را اینجا گوش دهید
🔟 قسمت دهم را اینجا گوش دهید
1️⃣1️⃣ قسمت یازدهم را اینجا گوش دهید
2⃣1⃣ قسمت دوازدهم را اینجا گوش دهید
3⃣1⃣ قسمت سیزدهم را اینجا گوش دهید
4⃣1⃣ قسمت چهاردهم را اینجا گوش دهید
◽️@utfinance◽️
◼️@Amirrezaabdolipodcast◼️
❤5👍1
◽️ توئیت روز
👤 آزاد عندلیبی
نمیخواهم گیر بدهم، ولی یکی به خانم نرگس محمدی بگوید که تبریکِ شما به ماریا کورینا ماچادو از آن بلّاچاو خواندن در میدانِ آزادی هم رقتانگیزتر است. آنها به آب و آتش زدهاند، به چهارتا بیانیه دل خوش نکردهاند، حتا با حملهٔ نظامی به ونزوئلا هم همدل شدهاند تا کشورشان از شرّ متخصصانِ بلّاچاو خلاص شودـــــیعنی کسانی که بلّاچاو ذکرِ هر روزشان است، و بلّاچاو را خیلی بهتر از شما بلغور میکنند. اگر هم محضِ جور شدنِ جنس و آدابِ نوبلیستی تبریکی گفتهاید که هیچ. میخندیم و سرگرم میشویم.
#نرگس_محمدی
#ماریا_ماچادو
#نوبل_صلح
◽️@utfinance◽️
👤 آزاد عندلیبی
نمیخواهم گیر بدهم، ولی یکی به خانم نرگس محمدی بگوید که تبریکِ شما به ماریا کورینا ماچادو از آن بلّاچاو خواندن در میدانِ آزادی هم رقتانگیزتر است. آنها به آب و آتش زدهاند، به چهارتا بیانیه دل خوش نکردهاند، حتا با حملهٔ نظامی به ونزوئلا هم همدل شدهاند تا کشورشان از شرّ متخصصانِ بلّاچاو خلاص شودـــــیعنی کسانی که بلّاچاو ذکرِ هر روزشان است، و بلّاچاو را خیلی بهتر از شما بلغور میکنند. اگر هم محضِ جور شدنِ جنس و آدابِ نوبلیستی تبریکی گفتهاید که هیچ. میخندیم و سرگرم میشویم.
#نرگس_محمدی
#ماریا_ماچادو
#نوبل_صلح
◽️@utfinance◽️
❤22👍6👎2
◽️ تصویر روز
امروز در سرتاسر اورشلیم از دونالد ترامپ با این متن تقدیر شده است:
◽️@utfinance◽️
امروز در سرتاسر اورشلیم از دونالد ترامپ با این متن تقدیر شده است:
کوروش بزرگ زنده است
◽️@utfinance◽️
👍21👎14⚡4
📚 کتاب
نقشآفرینان آزاد: چگونه تکامل به ما ارادهی آزاد بخشید
Free Agents: How Evolution Gave Us Free Will
👤 نویسنده: کوین جی. میچل
ترجمه: علی صادقی
ویراستاران: پوریا آزادی و آسیه علیخواه
©️ منبع: ناشر @karevankherad
◽️@utfinance◽️
نقشآفرینان آزاد: چگونه تکامل به ما ارادهی آزاد بخشید
Free Agents: How Evolution Gave Us Free Will
👤 نویسنده: کوین جی. میچل
ترجمه: علی صادقی
ویراستاران: پوریا آزادی و آسیه علیخواه
©️ منبع: ناشر @karevankherad
◽️@utfinance◽️
👍4👎2
