Telegram Web Link
💢انجمن جامعه شناسی ایران، سلسله نشست‌های «اعتراضات 1401، ماهیت، چیستی و چرایی » را برگزار می کند.
 
نشست اول: ماهیت اعتراضات

با حضور :
دکتر سعید معیدفر
دکتر حسین سراج‌زاده
دکتر میرطاهر موسوی
اسماعیل خلیلی
 
دبیر نشست: دکتر سمیه توحیدلو
 زمان: چهارشنبه 25 آبان 1401 -  ‌ساعت 15 الی 17:30 

نشست به طور زنده در صفحات انجمن در شبکه های اجتماعی پخش می‌شود.
▪️آپارات:
 www.aparat.com/iran_sociology
▪️اینستاگرام :  Isa13_99

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
لحظۀ خداحافظی!

بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد؛ گرچه پیش از آن هم، برایم کم و بیش روشن بود.
از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند.
من این سرزمین را سرزمین عطار و سنایی و مولوی و خیام و حافظ و سعدی می‌دانستم. هرگز فکر نمی‌کردم بخشی از مردم این سرزمین روزی به این نقطه برسند. حالا که رسیده‌اند، دیگر جای حضور من نیست. به هر حال، من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شده‌ام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب مانده‌ام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح می‌دهم.
این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که می‌خواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک می‌کنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانه‌ام.
از این به بعد، بر نوشتن کتاب‌هایم متمرکر می‌شوم و در این کانال نیز فقط در بارۀ تاریخ و امور انتزاعی می‌نویسم و کلامی از آنچه در این کشور می‌گذرد و خواهد گذشت، نخواهم نوشت. این تصمیم برگشت‌ناپذیر است.
اگر ممنوع‌الخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران شکوفایی فرهنگ ایران، به سمرقند یا بخارا می‌رفتم و یا راهی عراق می‌شدم و به یادِ لحظه‌های غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن می‌شدم.
با این همه، من عاشق وطنم هستم. برایش دعای خیر می‌کنم و این تنها کاری است که فعلاً از دستم برمی‌آید.
#احمد_زیدآبادی
#حامد_اسماعیلیون
#خدا_حافظی
#فرهنگ_ایران
#آینده_کشور
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
عباس وریج کاظمی pinned «📝 چرا تصنیف‌های عصر مشروطه هنوز زمزمه می‌شوند؟ عباس کاظمی @varijkazemi در طول این دو ماه که اعتراضات درگرفته است، «مرغ سحر» دیگر زمزمه نمی‌شود. به‌جایش «از خون جوانان وطن» است که شنیده و خوانده می‌شود. تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده»، بارها در اعتراضات…»
عباس وریج کاظمی
عباس کاظمی جنبشی که سرانجام نیکویی دارد از ابتدای مسیر خودش را نشان می‌دهد. اما شورشی که از سر استیصال است و با خشم گره بخورد به مسیری می‌رود که به حذف آدمها و جریانها ختم می‌شود. بوی آشنای خشم و خشونت بی‌پایان از همین ابتدای راه به مشام می‌رسد. اتهام زدن…
آقای زیدآبادی در این احساس تنها نیست، روشنفکران و اهل فکر زیادی از دو سو وادار به سکوت شدند. ازیک‌طرف، فشار حاکمیت و ازدیگرسو فشار بخشی از مردم معترض.
ابتدای اعتراضات، از خشونتی گفتم که بر یکدیگر روا می‌داریم و همچنان معتقدم که نقطه‌ضعف مهم را باید در همین اشکال پیچیدهٔ خشونت نمادین و آشکار جست‌جو کرد.
اندکی فکر کنیم،چگونه فردی که از زندان و تبعید و تهدید حکومت کم نیاورده،از پیامدهای زندان جامعه، تصمیم به انصراف از کنش‌گری سیاسی گرفته‌است.
💢انجمن جامعه شناسی ایران، سلسله نشست‌های «اعتراضات 1401، ماهیت، چیستی و چرایی » را برگزار می‌کند:
 
🔸نشست دوم؛ چیستی و چرایی اعتراضات


🔹با حضور :
دکتر هادی خانیکی
دکتر مقصود فراستخواه
دکتر افسانه کمالی
دکتر ابوالفضل مرشدی

🔹دبیر نشست: دکتر سمیه توحیدلو
 
🔻زمان: چهارشنبه 2 آذر 1401 -  ‌ساعت 15 الی 17:30 

🔻نشست به طور زنده در صفحات انجمن در شبکه های اجتماعی پخش می‌شود.

🔹آپارات:
 www.aparat.com/iran_sociology

🔹اینستاگرام :  
instagram.com/isa13_99
جابجایی‌های_عظیم_فرهنگی_و_اجتماعی_و_جنبش‌زندگی‌روزمره_در_ایران.pdf
1.8 MB
عباس کاظمی
آبان ۱۴۰۱
🔸عنوان: جابجایی‌های عظیم فرهنگی و اجتماعی و جنبش‌زندگی‌روزمره در ایران

🔷چگونه جنبش آرام زندگی‌روزمره به سطحی رادیکال در ابتدای دهه ۱۴۰۰ رسید؟ برای توضیح آن به پنج تحول و جابجایی عمده در جامعه ایران در اواخر دهه ۹۰ اشاره کردم.


📘دوماهنامه چشم انداز ایران
شماره ۱۳۶
فایل پی‌دی‌اف ضمیمه است
@varijkazemi
نگاهی به تحولات تونس و بازگشت اقتدارگرایی

🖋خدیجه کشاورز

《این روزها یکی از نگرانی‌های برخی از روشنفکران ایرانی در برابر اعتراضاتی که خیابان‌های ایران را در برگرفته است، نگرانی از سرنوشت کشورمان در فردای تحولات احتمالی است. یکی از دلایل نگرانی آنان، سرنوشت کشورهای عربی پس از بهار عربی است. اعتراضاتی که به بهار عربی موسوم شد چهرۀ برخی از کشورهای عربی را دگرگون کرد.》


ادامه‌ی مطلب را می‌توانید در اینجا بخوانید.

https://www.tg-me.com/culturalstudies_usc

کانال مطالعات‌فرهنگی ایرانی
📄جابجایی‌های عظیم فرهنگی و اجتماعی و جنبش‌زندگی‌روزمره در ایران
✍️عباس کاظمی




🔷چگونه جنبش آرام زندگی‌روزمره به سطحی رادیکال در ابتدای دهه ۱۴۰۰ رسید؟ برای توضیح آن به پنج تحول و جابجایی عمده در جامعه ایران در اواخر دهه ۹۰ اشاره کردم.


📘دوماهنامه چشم انداز ایران

@varijkazemi
این جستار در شمارۀ 136 دوماهنامۀ چشم‌انداز ایران چاپ شده و پیش‌از‌این در کانال بارگذاری شده است. به‌منظور آسان‌تر‌شدن مطالعه متن، نسخهٔ با‌کیفیت‌تری از آن را در اینجا بارگذاری کردیم.

فایل پی‌دی‌اف نسخۀ جدید، ضمیمه است.
#مقاله

@varijkazemi
18.pdf
219.1 KB
📘تاملی بر کتاب سفر نظریه‌ها؛
سفرهای بی‌بازگشت
🔸دکتر جبار رحمانی
🔷روزنامه ایران، ۱۳ آذر ۱۴۰۱👆

🧊لینک خرید آنلاین کتاب
https://idebook.ir/books/237758/سفر-نظریه-ها-اگر

#سفر_نظریه_ها #کتاب #نقد_کتاب
https://www.tg-me.com/Varijkazemi
" فرد در چنین جامعه‌ای ناچار است تنها با همان نهاد سنتی خانواده که اکنون بارِ تمامی نیروهای واسط اجتماعی را بر دوش می کشد سر کند. اما حقیقت آن است که فرد در جامعه‌ای بدون پشتوانه زندگی می‌کند. این داستان همان چیزی است که فیلم جدایی نادر از سیمین آن را روایت می‌کند و هشداری مهم برای جامعه‌ای است که هنوز قصه جدایی‌ها را باور نکرده است."

در روز یک‌شنبه‌ی پیش‌رو قرار است از کتاب "امر روزمره در جامعه پساانقلابی بحث و گفت‌وگو کنیم.
در این جلسه دکتر عباس کاظمی نیز مهمان ما خواهد بود.
همچنین شرکت در پاتوق تا اطلاع ثانوی رایگان خواهد بود.
آیدی تلگرام برای نام‌نویسی و هماهنگی:
@patoqadmin
تاریخ: یک‌شنبه ۲۰ آذر.
ساعت برگزاری: ۱۶:۰۰

مکان برگزاری: تهران-کریمخان-خیابان ایرانشهر-خیابان کلانتری-پلاک 48-بالای کافه آپ‌آرت‌مان-کتابفروشی دی.
@Drnematallahfazeli

📝 صدای بلوچ؛ در رثا و ثنای محمود زندمقدم

🔻نعمت الله فاضلی، روزنامه هم میهن، 17 آذر 1401

محمود زندمقدم مردم‌نگار ایرانی تمام‌عیار بود. مردم‌نگاری «نوشتن فرهنگ» و به سخن درآوردن تجربه‌های زیسته قوم، ملت یا گروهی از مردم است؛ و او از قهرمانان این قبیله مردم‌نگاران بود. سنت مردم‌نگاری ایرانی دیرین است و با ناصرخسرو و سفرنامه‌اش آغاز می شود، سنتی که انسان ایرانی در بستر زبان و ادبیات فارسی می‌بالد و تداوم می‌یابد تا معنای نهفته در فرهنگ ایرانی در گوشه‌گوشه ایران و در میان اقوام و گروه‌های ساکن این سرزمین را روایت و حکایت کند؛ و خلاقیت‌ها، عاملیت‌ها، نوآوری‌ها، دردها، رنج‌ها، خواست‌ها، شیوه‌های انطباق با طبیعت، تاریخ و تمدن ایرانی را با تمام شباهت‌ها و تفاوت‌هایش در کلمات بگنجاند.

سده سیزدهم این سنت با برآمدن و بالنده شدن تجدد ایرانی احیا شد و جانی و جهانی تازه یافت. زندمقدم فرزند زبان، زمینه و زمانه خود بود. دانش‌ها و علوم مدرن را می‌شناخت و از نخستین دانش‌آموختگان برنامه‌ریزی توسعه در ایران بود که برای «آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای روستایی» در 1343 عازم بلوچستان شد؛ سفری که او را «سخت تحت‌تاثیر حال و هوای بلوچستان» قرار داد؛ تاثیری که عشق و شوق مادالعمر در او برای آموختن، اندیشیدن، روایت کردن و نوشتن فرهنگ و مردم بلوچ خلق کرد چنان عشق شورانگیزی که 58سال از عمر هشت84 ساله‌اش را وقف بلوچ‌ها کرد.

راوی خلاق، جسور، صادق، دانا و نقاد مردم و سرزمین و فرهنگ سیستان‌و‌بلوچستان شد. بیش از هر کس دیگری با جان و جهان بلوچ مأنوس و آشنا بود. وجب به وجب بلوچستان را زیسته و دریا، خاک، دیار و انسان بلوچ را عاشقانه لمسیده و فهمیده بود و با جادوی قلم، آنها را ترسیم و توصیف کرد. مردی که ماموریتش در این جهان را شناخت و عمرش را تمام و کمال و شرافتمندانه در خدمت آن قرار داد. آمده بود صدای بلوچ و دردها و رنج های آن شود و شد. به قول خودش «خطه‌ای دورافتاده» که در آن روزگار «نه هواپیما بود و پروازهای منظم، نه جاده و آسفالت و رفت‌وآمد منظم». بارها و بارها به آنجا سفر و اقامت کرد تا «فضای بی‌همتایی که بلوچ در آن نفس می‌کشد، زندگی می‌کند و...» مردم‌نگارانه و ادیبانه به جهان زبان انتقال دهد. او شرافتمندانه و آزاده‌وار نوشت و زیست. سختی‌های بی‌شمار کشید تا راوی سختی‌های سختی کشیدگان و رنج‌دیدگان جهان باشد.

او مردم‌نگار بود؛ و مردم‌نگاری شرافت را نگاشت و آفرید. در حالی دوشنبه چهاردهم آذرماه (1401) از میان ما رفت که بلوچ‌ها بیش از هر زمانی نیازمند او بودند، او که صدای بلوچ بود خالق یکی از ماندگارترین شاهکارهای زبان فارسی و مردم‌شناسی ایران شد. «حکایت بلوچ» را در هفت جلد نوشت. هر جلد سفری است به جهان پر نقش و نگار و انباشته از رنج و فلاکت؛ فلاکت انسان‌ها، بلوچ‌ها.

«از ایرانشهر که بیرون آمدیم، جاده باریکی می‌گذشت از میان کشتزارهای پراکنده. رسیدیم به بمپور. دهی مثل همه دهات بلوچستان؛ مردمی سیاه سوخته، با موهای وز کرده و غبار گرفته و چشمان آفتاب زده و سفیدی‌ها: کدر و بیمارگونه؛ سیاهی‌ها مات؛ صورت‌ها؛ زرد و چروکیده- مانند پوست گرمکی که میان خاک و گل لگدمال کرده باشند؛ پیکرها تکیده و لاغر؛ تا بخواهی کور و کچل و افلیج. ثلثی از مردم زمین‌گیر. بچه‌ها تراخمی و نزار. لول می‌زدند توی گل، لجن و خاک. خوب بود گوشتی نبود زیر پوست‌ها- پوستی که سیاه بود و ترکیده بود روی استخوان- که اگر گوشتی بود، میان گل و لجن و بخار، گندانده بودش آفتاب. چند دکان بقالی: لانه مگس، زنبور و پشه. کلبه‌های گلی با درهای حصیری: دمل‌های چرکی که تاول زده بودند روی تن زمین. راهی خاکی و باریک که می‌گذشت از میان دو جوی لجن و کلبه‌های حصیری و گلی» (جلد اول ص 33).

این قطعه نه‌تنها نمونه‌ای از سبک و نثر او، بلکه بازنمایی‌ای است از شیوه مردم‌نگاری انتقادی که زندمقدم خالق آن شد و توانست سنگ‌بنای تازه‌ای در عمارت مردم‌نگاری ایرانی بنهد. اما مقصود او حتی این نبود که شاهکاری بیافریند یا مردم‌نگاری انتقادی ایرانی را گامی بلند به جلو ببرد، او می‌گوید صرفا «ادای دِین» است: «نه قصد تاریخ‌نگاری، نه تحلیل‌های اجتماعی و اقتصادی و از این دست کارها. احساس دِین می‌کردم به مردم بلوچ، می‌خواستم ادای‌دین کنم و بس» (همان 16).
https://payamema.ir/payam/articlerelation/77620

نهال نفیسی
محمود زند مقدم، مردم‌شناس گشاده‌دست
Forwarded from زیر سقف آسمان
چشم‌اندازی_نظری_در_باره‌ی_خیزش‌های_اجتماعی‌ی_ایران.pdf
1.4 MB
♦️چشم‌اندازی نظری در باره‌ی خیزش‌های اجتماعی‌ی ایران / نسخه‌ی کامل و ویرایش شده

✍️حسن محدّثی‌ی گیلوایی
۱۷ آذر ۱۴۰۱


🔻درآمد
نوشتن این بحث بلند و طولانی را در بحبوجه‌ی یک جنبش اجتماعی‌ی سراسری و از ۲۸ مهر ۱۴۰۱ آغاز کرده ام و در ۱۱ آذر به پایان رسانده ام. الان که این نوشته را برای بازنشر کامل آن ویرایش می‌کنم، ۱۷ آذر ۱۴۰۱ است و جنبش هم‌چنان ادامه دارد. نوشتن در بحبوحه‌ی یک جنبش هم‌راه با پی‌گیری‌ی اخبار هر روزه‌ی آن و نیز هم‌راه با مطالعه‌ی دیگر خیزش‌های اجتماعی و جنبش‌های اجتماعی در دهه‌های اخیر در ایران، به من این امکان را داده است که به زمینه‌‌ی اجتماعی‌ی بروز آن‌ها بیش‌تر توجّه کنم. کوشیدم تا جایی‌که ممکن است در عین مفهوم‌سازی‌ی لازم برای تبیین و توضیح این پدیده، مفاهیمی قابل فهم برای مخاطب عام را به‌کار بگیرم و تا جایی‌که ممکن است دقیق سخن بگویم و از کلّی‌گویی پرهیز کنم. امیدوار ام این نوشته مورد توجّه مخاطبان ارج‌مند قرار گیرد. انتشار عمومی‌ی آن به من فرصت دریافت نقدهای صاحب‌نظران ارج‌مند و آموختن بیش‌تر را می‌دهد.



#رژیم_سیاسی
#خیزش_اجتماعی
#جنبش_اجتماعی



@NewHasanMohaddesi
جابه_جایی_های_عظیم_فرهنگی_اجتماعی.aac
128.6 MB
🔷عباس کاظمی

📣 فایل صوتی🗣 مقاله جابجایی‌هایی عظیم فرهنگی و اجتماعی و جنبش زندگی‌روزمره در ایران


🔸گوینده سمانه سمیع
📘تدوین نیما کاظمی

زمان شنیدن: ۵۶ دقیقه

https://www.tg-me.com/Varijkazemi

#مقاله #جنبش_اجتماعی #مهسا
📝رسانه‌ها چگونه زندگی ما را تغییر دادند؟
✍️عباس کاظمی
@varijkazemi

قرنی که گذشت، برای همه جهان و نیز جامعه ایرانی، قرن انقلاب ارتباطات بود و در آن کیفیت «ارتباطات نزدیک» جایش را به کمیت «ارتباطات دور» داده است.

- تلگراف موجب شناسایی بیشتر ایران ازسوی دولت‌های اروپایی شد. همچنین ایرانی‌ها از آداب و سبک زندگی اروپاییان اطلاع بیشتری حاصل کردند. بنای تلگراف‌خانه به یکی از مکان‌های مهم حضور و تجمع مردم و مهم‌تر از همه به مکانی برای نشان‌دادن اعتراضات و تحصن بدل شد. نامه و تلگراف، ابزارهایی مهم برای تحولات اجتماعی و نیز مناسبات فردی در قرن سیزده بودند؛ انقلاب مشروطه ازطریق نامه‌های اعتراضی و تلگراف‌ها موجب شکل‌گیری جماعت‌های اعتراضی شد.

- آمدن رادیو نیز با برق‌کشی‌ خانه‌ها همراه شد. تا سال ۱۳۱۶ برق تقریباً به درون خانه‌ها راه پیدا نکرده بود؛ تنها صرف روشنایی معابر شهر می‌شد. مجلۀ نگین در شمارۀ یک خود در سال 1344 در مقاله‌ای با عنوان «برق تهران» به قلم م.ادیب می‌نویسد «مردم از برق میترسیدند و افرادی که دارای برق بودند قبل از آنکه کلید برق را بچرخانند سوره معروف آیه‌لکرسی را میخواندند و سپس کلید را با احتیاط میزدند».

- اما از دهۀ ۵۰ به بعد، «مصرف جمعی صدا»، به «تولید صدا» ازطریق استفاده از دستگاه ضبط‌صوت و توسعۀ نوارهای کاست تبدیل شد. من خودم هیچ‌گاه پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌ام را ندیدم؛ آنها در دهۀ ۴۰ مردند و صدایشان را در دهۀ ۵۰ به‌صورت جمعی ازطریق نوار کاست می‌شنیدیم. پدرم با افتخاری وصف‌نشدنی که با نوعی هاله تقدس حول دستگاه ضبط‌صوت همراه بود، صدای گذشتگانی را به گوش ما می‌رساند که نشنیده بودیم.
ازسوی‌دیگر، ضبط‌صوت امکان ضبط صدای کودکی‌مان را فراهم می‌کرد که در آن زمان برایمان عجیب بود که پدر هرچند سال یک بار صدای کودکی‌مان را برای میهمانانی که از راه می‌رسیدند پخش می‌کرد.

کاری که ضبط‌صوت در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شمسی در ایران کرد، پخش عمومی صداها بود که اثری جمعی داشت اما هدفون‌ها این صداها را از اجتماع دور می‌کردند و درون گوش‌های فردی کوچ می‌دادند، و جامعه از آنچه درون گوش‌ها و کله‌های مردم می‌گذشت بی‌خبر بود. جوانان دهه‌هفتادی به بعد در ایران چیزهایی را گوش می‌کردند که با علایق فردی‌شان گره خورده بود. هر فردی چیزی درون گوش‌هایش می‌گذاشت و درحالی‌که در تنهایی خود می‌خزید، به‌آرامی زیر لب نجوا می‌کرد.

- وقتی در دهۀ هفتاد تلفن ثابت نیز به شهرهای کوچک و روستاها وارد شد، شیوۀ ارتباطات محلی دستخوش تغییر شد؛ زنان توانستند بدون اینکه از خانه خارج شوند، با افراد دیگر پیوند برقرار کنند و دختران و پسران جوان، راهی جدید برای تعاملات خود بیایند. تلفن‌های ثابت تا دهۀ ۷۰ که هنوز در همه خانه‌ها نبود، شکلی جدید از روابط همسایگی را موجب شدند.

- رویدادهای مهم اجتماعی که ارزش ثبت‌شدن داشتند، درون دوربین عکاسی می‌رفتند و بعد آلبوم‌های خانوادگی و بعد آلبوم‌های شخصی، راهی جدید برای رفت‌وآمد میان گذشته و حال فراهم آوردند. آن آلبوم‌ها درمجموع خصوصی بودند و از «نامحرمان» دور نگاه داشته می‌شدند. دهه‌ها بعد، مجموع تصاویر عکس‌های خصوصی ما در صفحات اینستاگرام، معنای حریم خصوصی را به‌کل تغییر داد و چیزهایی که از بستگان دور و همسایگان مخفی نگاه داشته می‌شد، برای کل جهان به نمایش در‌آمد.

- تلویزیون، ابتدا رسانه‌ای متعلق به طبقۀ متوسط روبه‌بالا بود. مجله اطلاعات هفتگی در مقاله‌ «از داریه تا تلویزیون» در سال ۱۳۳۶ نوشته بود که «می‌گویند بزودی در تهران دستگاه تلویزیون راه میافتد آنوقت است که تهرانیها... وارد عصر جدید میشوند» (جواهرکلام، ۱۳۳۶). حتی در سال‌های انقلاب نیز همه در خانه تلویزیون نداشتند و بخشی قابل‌توجه از همسایه‌ها برای دیدن اخبار، فیلم و کودکان برای تماشای کارتون و مردان عمدتاً برای شنیدن اخبار به خانۀ ما می‌آمدند و طی مناسکی که به خوردن نیز منتهی می‌شد، عمل تماشاگری صورت می‌گرفت.

⬅️ غرق‌شدن در شبکه‌های اجتماعی، ما را امتداد گوشی‌های هوشمند کرده است و نه برعکس. در ابتدا گوشی‌های موبایل بر بدن ما اضافه شده بودند و بدن ما را امتداد می‌بخشیدند اما اینک در انتهای قرنی که گذشت می‌توانیم بگوییم که ما زائیده‌ای برروی گوشی‌های هوشمندمانیم؛ ما بدان‌ها چسبیده و گره خورده‌ایم.

اشکال اولیۀ ارتباطات به‌میانجی رسانه در نوعی تعامل جمعی ریشه داشت اما هرچه به انتهای قرن نزدیک شده‌ایم، رسانه‌ها شکل تعامل فردی‌تر را ترویج کردند و ابزارهای رسانه‌ای، وجهی شخصی‌سازی‌شده یافتند. رادیو و تلویزیون و ضبط‌صوت و گرامافون، رسانه‌ای متعلق به کل خانواده بودند اما اکنون کامپیوترها، لپ‌تاپ‌ها و گوشی‌های تلفن شخصی- که جای آنها را گرفته‌اند- دیگر به خانواده تعلق ندارند، بلکه اشیایی فردی‌شده‌اند.


🔗متن کامل #مقاله پی‌دی‌اف در دسترس است (ماهنامۀ پیوست، اردیبهشت‌1401)
2025/07/07 06:59:10
Back to Top
HTML Embed Code: