داستان کوتاه


بقال خرزویل


© نسیم خاکسار


@Note_story

اگر به اندازه کافی نخوابم، دیگر نمی‌توانم کسی را دوست داشته باشم.



📖دوست کوچک

© دونا تارت


@Writing_lovers

یک نویسنده باید بتواند در پوست قهرمان فرو برود؛ این از الزامات نویسندگی است، و از این نظر ضروری.


© دینا روبینا


@Writing_lovers

.
》》》》》》》》》》》》》》》》》》


یکی از مشکلات به هنگام نوشتن این است که فکر کنید باید بر همه اجزا و عناصر خارج ذهنتان هم تسلط داشته باشید؛ به یاد داشته باشید نوشتن یک کتاب، مسیری مستقیم و هموار نیست؛ نمی‌توانید سفر را از جایی آغاز کنید و مستقیم تا خود مقصد بروید. برخلاف تصورات، گاهی حتی باید به جای پیشروی عقب نشینی کنید و گاهی مجبور می‌شوید بی‌هیچ مقصدی در یک مسیر دایره وار دور خود بچرخید.


📕نویسندگی خلاق به زبان ساده

© مگی هاماند

《《《《《《《《《《《《《《《《《《

@Writing_lovers

‌از نظر من هم کوتاه گویی و گزیده گویی یکی از اصول سبک نگارش است. دقت در انتخاب کلمات و رعایت قواعد دستوری هم از آن جمله است. تسلط داشتن بر زبان و کلمه در دنیای ادبیات از نوع تسلطی است که فرضاً مجسمه ساز بر خاک و سنگ دارد.

اما درباره ذهن شخصیت و جهانی که شخصیت در آن زندگی می‌کند، توجه کردن به آنچه درون ذهن شخص می‌گذرد البته بسیار مهم است ولی پرداختن به آن نمی‌بایست به قیمت بی‌توجهی به آنچه در محیط بیرون می‌گذرد تمام شود. التفات به احوالات درونی‌گاه برای طفره رفتن از ترسیم جهان بیرون است و بی‌اعتنائی به ذهن افراد از تبعات‌‌‌ همان ادبیات ایدئولوژی زده که قرار بود همه چیز را از دریچة روابط تولید ترسیم کند. از نظر من احوالات درون شخصیت، بدون تأثیر پذیری از جهان بیرون نمی‌تواند تغییر و تحولی بردارد و نویسنده باید تعادلی میان این دو بیابد. من به هر حال همیشه در پی جستن این تعادلم.
‌

© مهشید امیرشاهی
منبع

@Writing_lovers

گزیده‌ای از کتاب‌های مورد علاقه همینگوی

در سال ۱۹۳۵، ارنست همینگوی فهرستی از کتاب‌هایی که می‌خواست برای اولین بار بخواند، تهیه کرد. از جمله آنها:

🪶 آنا کارنینا ، لئو تولستوی

🪶 «ماجراهای هاکلبری فین» اثر مارک تواین

🪶 «برادران کارامازوف» اثر فئودور داستایوفسکی




@Writing_lovers

آیا امروز خورشید بر من می‌تابد تا بتوانم به دیروز فکر کنم؟


📖 دستکش


© فریدریش شیلر


@Writing_lovers

ماشین تحریرم رفت. هاها با قلم و کاغذ کار می‌کنم. برنامه دارم تا از شر سه داستان کوتاه نسبتاً خوب و چهار شعر نه چندان خوب برای ماتریکس مجله ادبی کوچک و نسبتاً قدیمی‌ای در فیلادلفیا، خلاص شوم.



📕از نوشتن
نامه های چارلز بوکوفسکی
ناداستان آمریکا

© ابل دبریتو


@Writing_lovers

هر چه بیشتر بنویسید غریزه‌ای را که به شما در دور انداختن گزینه‌های از پیش تعیین شده کمک می‌کند، بیشتر تقویت می‌کنید. با این حال وقتی کار را آغاز می‌کنید واقعاً نمی‌دانید کدام راه بهتر است و هیچ وقت هم نخواهید فهمید؛ مگر آنکه راه های گوناگون را امتحان کنید.


📕 نویسندگی خلاق به زبان ساده

© مگی هاماند


✍ تمرین

فهرستی از چیزهایی تهیه کنید که شما را شیفته و مجذوب خود می‌کنند. شاید یک فرهنگ خاص، یک زبان، ورزش خاصی یا شکل هنری و جنبه‌های روانی انسان، یک دوره تاریخی یک کشور یا ناحیه یک حرفه، یک نوع سرگرمی و..... آیا از تمام این چیزها در طرح داستان خود استفاده کرده اید؟ اگر نه چرا؟


@Writing_lovers

به اقیانوس نگاه کن، گاهی خشمگین، گاهی مهربان! شب‌ها مثل ما می‌خوابد و بعد از یک خواب آرام، با حال خوبی از خواب بیدار می‌شود!



📖بیست هزار فرسنگ زیر دریا

© ژول ورن



@Writing_lovers

به دلایل نامعلومی برخی از بهترین فکرها صبح ها وقتی خواب آلوده هستم و هنگام مسواک زدن به ذهن من می‌رسد. فکرها، عبارات، سؤالات و کشفیات هم به طرز عجیبی در طول روز می‌تواند در ذهنتان جرقه بزند.

پس همانند نویسندگان خلاق و موفق همواره کارت فهرست تاشده در جیبتان داشته باشید و آماده باشید هرگاه که در حالت ناامیدی هستید و یا در بزرگراه به سمت محل کارتان می‌روید و ناگهان کلمه مناسبی به ذهنتان می‌رسد آن را یادداشت کنید. فکرها و راهکارهای بزرگ نوشتن به همین شکل ظاهر و به سرعت هم ناپدید می‌شوند. کلید کاوشگری آماده بودن است. شما هرگز نمی‌دانید نور خلاقیت چه موقع می‌درخشد.



📕 همه چیز درباره نویسندگی خلاق.

© کرول وایتلی

@Writing_lovers

هرکسی از بچگی استعدادی دارد. من نیز همواره هوش و گوش ادبی داشته‌ام. کلمات مرا مسحور می‌کنند. کلمه‌ها برایم سطحی نیستند برایم، گویی رنگ و بو دارند.
علاقه‌ی عجیب من به زبان فارسی بود که باعث شد من نویسنده شوم. نثر من در «چه‌گوارا» بسیار ضعیف است. این زبانی که اکنون در اختیار من است، آن موقع نبود. وقتی با فروغ آشنا شدم، داستانی را برای او گفتم که او از من خواست آن را بنویسم. من از شعرهای فروغ تأثیر زیادی گرفتم؛ چون می‌دیدم همان نگاه و رابطه‌ای را که من با اشیا داشتم، او بیش‌تر داشت. نثر داریوش آشوری و شاهرخ مسکوب که از دوستان من بودند، هم بسیار بر من اثر گذاشت و این‌ها فارسی من را جلو برد. البته خواندن آثار خارجی هم روی من اثر گذاشت. نویسنده‌ی محبوب من، ولادیمیر ناباکوف است. زبان برایم بسیار مهم است و مجموعه‌ی این عوامل سبب می‌شود خود را در صداها و لحظه‌های تاریخی پیدا کنم که برای من اقیانوسی است. پیش‌تر می‌ترسیدم که به فارسی بنویسم؛ اما الآن ترسم ریخته و می‌توانم با آن به سواری بروم.


© گلی ترقی


@writing_lovers

◾️◾️◾️◾️

دریغا عشق
که بر باد شد .‌‌.‌.

"ترانه ی کوچک سه رودبار"
‎#لورکا
دکلمه و ترجمه ی ‎#شاملو