🔴توجیه نهجالبلاغهای
🔺۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔘امیدوار بودن در ایران خیلی سخت است ولی از سوی دیگر محکوم به امیدیم و باید این وضع را تحمل کنیم شاید محکوم به رفتار افسانه سیزیف هستیم که سنگی را بالای کوه ببریم ولی تا رسیدن به قله دوباره به پایین سقوط میکند. شخصا اگر امید نداشته باشم میمیرم، حتی اگر به لحاظ جسمی هم نفس بکشم؛ ارزشی ندارد. هر وقت میآییم قدری شاد و امیدوار شویم خبر ناامیدکننده بعدی را باید هضم یا تحمل کنیم.
🔘۱۲۰،۰۰۰ مراسم برای آقای رییسی میخواهند بگیرند کسانی که قادر نیستند ۱۲۰ خط مثبت و مستدل در وصف دوره مدیریت او بنویسند. ولی این هم برای من مهم نیست ۱۲۰،۰۰۰،۰۰۰ مراسم هم بگیرند اگر از جیب مبارک و شخصی خودشان باشد به من ربطی ندارد ولی بعید میدانم حاضر شوند ۱۲ مراسم از جیب خود بگیرند.
🔘حالا این جماعت را کاری ندارم جماعتی که شعار عدالت هم میدهند. ولی آقای پزشکیان حتما توجیهی عقلی و شرعی و قانونی و اخلاقی برای این اتلاف منابع از جیب ملت دارند ان را اعلان نمایند. وفاق خوبه نه از جیب فقرا. اقای پزشکیان آیا شما خودتان حاضرید هزار تومان برای برگزاری چنین مراسمی کمک کنید؟
🔘ایشان راه افتاده و دستان خود را برای مدرسه سازی مناطق محروم بسوی دیگران و مردم باز کرده که اقدام پسندیدهای است، ولی بفرمایند این بودجه کلان که صرف چنین مراسمی میشود سودش به جیب چه کسانی میرود؟ کدام کودک فقیر از ان بهرهمند میشود؟ به نظرم خشکه به آنان بدهند بهتره که ملت را خشمگین و پر از نفرت کنند.
🔘همه اینها یک طرف این برنامهها به زیان آن مرحوم هم هست. البته این به ما ربطی ندارد هنگامی که متولیان امر چنین دغدغهای ندارند به ما چه ربطی دارد؟
🔘حداقل انتظار میرفت که پس از تبلیغات ویرانگر ترامپ، تاییدیه آن را با این کارها صادر نکنید. من فقط، ماندهام این برنامه از کدام ذهنهای خلاق و ضد حکومتی بیرون میآید. جالبه بعدش هم مثل عجوزهها میگویند بیگانگان علیه ما تبلیغ میکنند.
🔘به دلایلی نمیخواستم در این مورد چیزی بنویسم ولی هر چه فکر کردم دیدم پا گذاشتن روی وجدان حرفهای خیلی بدتر از مردن و سختتر از ناامید شدن است.
🔺۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔘امیدوار بودن در ایران خیلی سخت است ولی از سوی دیگر محکوم به امیدیم و باید این وضع را تحمل کنیم شاید محکوم به رفتار افسانه سیزیف هستیم که سنگی را بالای کوه ببریم ولی تا رسیدن به قله دوباره به پایین سقوط میکند. شخصا اگر امید نداشته باشم میمیرم، حتی اگر به لحاظ جسمی هم نفس بکشم؛ ارزشی ندارد. هر وقت میآییم قدری شاد و امیدوار شویم خبر ناامیدکننده بعدی را باید هضم یا تحمل کنیم.
🔘۱۲۰،۰۰۰ مراسم برای آقای رییسی میخواهند بگیرند کسانی که قادر نیستند ۱۲۰ خط مثبت و مستدل در وصف دوره مدیریت او بنویسند. ولی این هم برای من مهم نیست ۱۲۰،۰۰۰،۰۰۰ مراسم هم بگیرند اگر از جیب مبارک و شخصی خودشان باشد به من ربطی ندارد ولی بعید میدانم حاضر شوند ۱۲ مراسم از جیب خود بگیرند.
🔘حالا این جماعت را کاری ندارم جماعتی که شعار عدالت هم میدهند. ولی آقای پزشکیان حتما توجیهی عقلی و شرعی و قانونی و اخلاقی برای این اتلاف منابع از جیب ملت دارند ان را اعلان نمایند. وفاق خوبه نه از جیب فقرا. اقای پزشکیان آیا شما خودتان حاضرید هزار تومان برای برگزاری چنین مراسمی کمک کنید؟
🔘ایشان راه افتاده و دستان خود را برای مدرسه سازی مناطق محروم بسوی دیگران و مردم باز کرده که اقدام پسندیدهای است، ولی بفرمایند این بودجه کلان که صرف چنین مراسمی میشود سودش به جیب چه کسانی میرود؟ کدام کودک فقیر از ان بهرهمند میشود؟ به نظرم خشکه به آنان بدهند بهتره که ملت را خشمگین و پر از نفرت کنند.
🔘همه اینها یک طرف این برنامهها به زیان آن مرحوم هم هست. البته این به ما ربطی ندارد هنگامی که متولیان امر چنین دغدغهای ندارند به ما چه ربطی دارد؟
🔘حداقل انتظار میرفت که پس از تبلیغات ویرانگر ترامپ، تاییدیه آن را با این کارها صادر نکنید. من فقط، ماندهام این برنامه از کدام ذهنهای خلاق و ضد حکومتی بیرون میآید. جالبه بعدش هم مثل عجوزهها میگویند بیگانگان علیه ما تبلیغ میکنند.
🔘به دلایلی نمیخواستم در این مورد چیزی بنویسم ولی هر چه فکر کردم دیدم پا گذاشتن روی وجدان حرفهای خیلی بدتر از مردن و سختتر از ناامید شدن است.
🔴ترمیم کابینه
🔺۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹عباس عبدی. فیاض زاهد. محمد مهاجری
🔘انتصابات دولتی همیشه محل مجادله و اعتراض بوده است. یک بار آقای پزشکیان مطلبی بیان کرد که گر چه چندان قانع کننده نبود ولی معیار مناسبی برای نقد وضع برخی از وزرا است. آقای رییس جمهور معتقد بود که به جای حساسیت روی افراد، عملکردآنها را در نظر بگیرید. به این معنا که وظایف روشنی تعریف کنید، سپس اجازه دهید او عمل کند، اگر موفق نبود تغییرش دهید.
🔘گر چه این ایده می تواند به این صورت تکمیل شود که از ابتدای انتصاب، باید معیارها و شاخصهای روشنی برای افراد در نظر گرفت و بدون آنها کسی را منصوب نکرد. ولی در هر حال اکنون میتوانیم توافق کنیم که با معیار ایشان به ارزیابی عملکرد منصوبشدگان کنونی بپردازیم. اگر کسانی که منصوب هستند تغییر نکنند، معنایش این است که آقای پزشکیان از عملکرد آنان رضایت دارند، در غیر این صورت باید در اولین فرصت مدیر کنونی را تغییر دهد.
🔘واقعیت این است که ناترازی های موجود بویژه در حوزه انرژی ریشه در گذشته دارد، بویژه در سه سال دولت آقای رییسی این ناترازیها تشدید شد، بنابراین متوجه ریشهها هستیم، ولی به این دلیل که از گذشته بوده، نمیتوان مدیر کنونی را تبرئه کرد.
🔘متأسفانه وزارت نیرو نه تنها هیچ گام مهمی در جهت بهبود این وضع برنداشته است، بلکه بدتر از آن اظهارات و وعدههای عجیب و غریبی داده که هیچ کدام کارشناسی نبوده و محقق هم نشده است. کافی است به چند مورد اشاره شود .
🔘در ماجرای دستور رئیس جمهور درباره توقف مازوتسوزی و لغوآن اقای پزشکیان گفت: «دلمان نمیخواست مازوت بسوزانیم و وزیر نیرو گفته بود اگر دو ساعت خاموشی بدهیم مشکل حل میشود، اما محاسبه درست نبود و متوجه شدیم حتی اگر یک روز هم خاموشی میدادیم مشکل حل نمیشد». خوب همان زمان باید وزیر تغییر میکرد زیرا این حد از خطای کارشناسی پذیرفتنی نیست. سپس آقای وزیر وعده داد که در زمستان نیاز به قطع برق نمیشود ولی شد و رئیس جمهور ناچار به عذرخواهی شد و گفت گزارش اشتباه به او داده شده بود.
https://telegra.ph/ترمیم-کابینه-05-16
🔺۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹عباس عبدی. فیاض زاهد. محمد مهاجری
🔘انتصابات دولتی همیشه محل مجادله و اعتراض بوده است. یک بار آقای پزشکیان مطلبی بیان کرد که گر چه چندان قانع کننده نبود ولی معیار مناسبی برای نقد وضع برخی از وزرا است. آقای رییس جمهور معتقد بود که به جای حساسیت روی افراد، عملکردآنها را در نظر بگیرید. به این معنا که وظایف روشنی تعریف کنید، سپس اجازه دهید او عمل کند، اگر موفق نبود تغییرش دهید.
🔘گر چه این ایده می تواند به این صورت تکمیل شود که از ابتدای انتصاب، باید معیارها و شاخصهای روشنی برای افراد در نظر گرفت و بدون آنها کسی را منصوب نکرد. ولی در هر حال اکنون میتوانیم توافق کنیم که با معیار ایشان به ارزیابی عملکرد منصوبشدگان کنونی بپردازیم. اگر کسانی که منصوب هستند تغییر نکنند، معنایش این است که آقای پزشکیان از عملکرد آنان رضایت دارند، در غیر این صورت باید در اولین فرصت مدیر کنونی را تغییر دهد.
🔘واقعیت این است که ناترازی های موجود بویژه در حوزه انرژی ریشه در گذشته دارد، بویژه در سه سال دولت آقای رییسی این ناترازیها تشدید شد، بنابراین متوجه ریشهها هستیم، ولی به این دلیل که از گذشته بوده، نمیتوان مدیر کنونی را تبرئه کرد.
🔘متأسفانه وزارت نیرو نه تنها هیچ گام مهمی در جهت بهبود این وضع برنداشته است، بلکه بدتر از آن اظهارات و وعدههای عجیب و غریبی داده که هیچ کدام کارشناسی نبوده و محقق هم نشده است. کافی است به چند مورد اشاره شود .
🔘در ماجرای دستور رئیس جمهور درباره توقف مازوتسوزی و لغوآن اقای پزشکیان گفت: «دلمان نمیخواست مازوت بسوزانیم و وزیر نیرو گفته بود اگر دو ساعت خاموشی بدهیم مشکل حل میشود، اما محاسبه درست نبود و متوجه شدیم حتی اگر یک روز هم خاموشی میدادیم مشکل حل نمیشد». خوب همان زمان باید وزیر تغییر میکرد زیرا این حد از خطای کارشناسی پذیرفتنی نیست. سپس آقای وزیر وعده داد که در زمستان نیاز به قطع برق نمیشود ولی شد و رئیس جمهور ناچار به عذرخواهی شد و گفت گزارش اشتباه به او داده شده بود.
https://telegra.ph/ترمیم-کابینه-05-16
Telegraph
ترمیم کابینه
🔺۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ 🔹عباس عبدی. فیاض زاهد. محمد مهاجری 🔘انتصابات دولتی همیشه محل مجادله و اعتراض بوده است. یک بار آقای پزشکیان مطلبی بیان کرد که گر چه چندان قانع کننده نبود ولی معیار مناسبی برای نقد وضع برخی از وزرا است. آقای رییس جمهور معتقد بود که به جای…
Forwarded from هممیهن
ارتباطات شیپوری
سرمقاله هممیهن
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹در شماره امروز «هممیهن» چند گزارش خبری دیده میشود. سمیناری درباره یکی از مدیران توسعهگرای دولتهای قبل؛ گزارشی از کودکان کار؛ گزارشی درباره روز جهانی ارتباطات؛ سخنان یک امامجمعه در مدح فررندآوری به این مضمون که «در اهواز یک بانو، ۲۳ فرزند دارد؛ بانوی دیگری هم ۱۰ فرزند دارد و فرزند یازدهمش در راه است و میخواهد ۱۲ فرزند به دنیا بیاورد، در حالی که خانه ندارد و همسرش هم شغل ندارد.»
🔹همچنین، بازتاب گسترده سخنان ترامپ نزد مردم و رسانههای داخلی خودمان، درباره حکومت و جامعه ایران هنگام سفر اخیر او به کشورهای جنوبی خلیجفارس، و بالاخره استقبال مقامات دولت از تصویب کنوانسیون پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از ۱۵سال. اینها موضوعات ظاهراً بیارتباطی هستند که امروز به آنها پرداخته شده است.
🔹این گزارشها که جز تاسف خوردن درباره چگونگی آنها چیز دیگری نمیتوان گفت در موضوع ارتباطات به هم میرسند. اگر ارتباطات و رسانههای رسمی و موثر و واقعی داشتیم الزامات و ضرورتهای رویکرد توسعهگرا چنان در ذهن و روان جامعه نهادینه میشد که کارمان به اینجا نمیرسید که مدعیان سیاسی ضدتوسعه پرچمدار امور شوند و رطب و یابس ببافند و کشور را برای دو دهه در رکود و توقف نگهدارند.
🔹کشوری که ۲۵سال پیش سند خوب چشمانداز ایران در سال۱۴۰۴ را تصویب و امروز باید به تحقق آنها افتخار میکردیم؛ ولی روشن است که به عقب رفتهایم. اگر رسانه واقعی داشتیم، ممکن نبود که چنین گزارههای ناراحتکنندهای در مدح فرزندآوری گفته شود و کسی هم نباشد که بپرسد چگونه بدون داشتن خانه و شغل سرپرست خانوار، هزینه ۱۰فررند را تامین میکند؟
🔹چنین رسانهای فوری گزارشی از این وضعیت میداد. آن هم در روزی که آمار روبهرشد ترک تحصیل و نیز کودکان کار در کشور خطری جدی برای توسعه و آینده کشور محسوب میشود.
🔹اگر رسانه رسمی موثر و آزاد و بازتابدهنده واقعیت بود، هیچگاه ممکن نبود که به وضعیتی دچار شویم که ترامپ از آن سوی دنیا بباید اینجا و حرفهایی بزند که ذهن و روان و اعتمادبهنفس مردم را دچار خدشه کند و هیچ پاسخ رسمی درخوری هم داده نشود.
🔹اگر رسانه مورد نظر بود، هیچگاه جمعی به نام مجمع تشخیص مصلحت با آن دم و دستگاه عریض و طویل و بودجه فراوان، پس از ۱۵سال متنی را تصویب کند با این شرط که مغایر قوانین و سیاستهای جاری کشور نباشد! خُب اینکه تصویب نمیخواست.
🔹در نظام ارتباطی سالم، رسانه شیپور یکسویه ساختار سیاسی نیست؛ بلکه واسطهای است میان جامعه و حکومت و میان افراد و گروههای اجتماعی با یکدیگر. رسانه باید بازتابدهنده واقعیتهای متنوع اجتماعی باشد، نه ابزاری برای حذف و یکدستسازی صداها.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹در شماره امروز «هممیهن» چند گزارش خبری دیده میشود. سمیناری درباره یکی از مدیران توسعهگرای دولتهای قبل؛ گزارشی از کودکان کار؛ گزارشی درباره روز جهانی ارتباطات؛ سخنان یک امامجمعه در مدح فررندآوری به این مضمون که «در اهواز یک بانو، ۲۳ فرزند دارد؛ بانوی دیگری هم ۱۰ فرزند دارد و فرزند یازدهمش در راه است و میخواهد ۱۲ فرزند به دنیا بیاورد، در حالی که خانه ندارد و همسرش هم شغل ندارد.»
🔹همچنین، بازتاب گسترده سخنان ترامپ نزد مردم و رسانههای داخلی خودمان، درباره حکومت و جامعه ایران هنگام سفر اخیر او به کشورهای جنوبی خلیجفارس، و بالاخره استقبال مقامات دولت از تصویب کنوانسیون پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از ۱۵سال. اینها موضوعات ظاهراً بیارتباطی هستند که امروز به آنها پرداخته شده است.
🔹این گزارشها که جز تاسف خوردن درباره چگونگی آنها چیز دیگری نمیتوان گفت در موضوع ارتباطات به هم میرسند. اگر ارتباطات و رسانههای رسمی و موثر و واقعی داشتیم الزامات و ضرورتهای رویکرد توسعهگرا چنان در ذهن و روان جامعه نهادینه میشد که کارمان به اینجا نمیرسید که مدعیان سیاسی ضدتوسعه پرچمدار امور شوند و رطب و یابس ببافند و کشور را برای دو دهه در رکود و توقف نگهدارند.
🔹کشوری که ۲۵سال پیش سند خوب چشمانداز ایران در سال۱۴۰۴ را تصویب و امروز باید به تحقق آنها افتخار میکردیم؛ ولی روشن است که به عقب رفتهایم. اگر رسانه واقعی داشتیم، ممکن نبود که چنین گزارههای ناراحتکنندهای در مدح فرزندآوری گفته شود و کسی هم نباشد که بپرسد چگونه بدون داشتن خانه و شغل سرپرست خانوار، هزینه ۱۰فررند را تامین میکند؟
🔹چنین رسانهای فوری گزارشی از این وضعیت میداد. آن هم در روزی که آمار روبهرشد ترک تحصیل و نیز کودکان کار در کشور خطری جدی برای توسعه و آینده کشور محسوب میشود.
🔹اگر رسانه رسمی موثر و آزاد و بازتابدهنده واقعیت بود، هیچگاه ممکن نبود که به وضعیتی دچار شویم که ترامپ از آن سوی دنیا بباید اینجا و حرفهایی بزند که ذهن و روان و اعتمادبهنفس مردم را دچار خدشه کند و هیچ پاسخ رسمی درخوری هم داده نشود.
🔹اگر رسانه مورد نظر بود، هیچگاه جمعی به نام مجمع تشخیص مصلحت با آن دم و دستگاه عریض و طویل و بودجه فراوان، پس از ۱۵سال متنی را تصویب کند با این شرط که مغایر قوانین و سیاستهای جاری کشور نباشد! خُب اینکه تصویب نمیخواست.
🔹در نظام ارتباطی سالم، رسانه شیپور یکسویه ساختار سیاسی نیست؛ بلکه واسطهای است میان جامعه و حکومت و میان افراد و گروههای اجتماعی با یکدیگر. رسانه باید بازتابدهنده واقعیتهای متنوع اجتماعی باشد، نه ابزاری برای حذف و یکدستسازی صداها.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
🔴دو نگاه متضاد
🔺اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘واقعیت این است که میان بسیاری از افراد و گروهها اختلاف چندانی در ارزشهای اجتماعی و دینی و اخلاقی نیست، آنچه آنان را از یکدیگر متمایز و حتی به ستیزهجویی وادار میکند، اختلاف آنان در روشهای تحقق این اصول و ارزشها است. قاطبه پدران و مادران دوست دارند فرزندانشان تربیت و موفق و با شخصیت شوند ولی برخی از آنان راه خشونت و تهدید و فشار و تنبیه را بر میگزینند که اغلب نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه نتیجه عکس هم دارد. در مقابل عدهای دیگر راه ملاطفت و مهربانی و گفتگو و به رسمیت شناختن حق آزادی و انتخاب فرد را میروند.
🔘مواجهه با مسأله سیاستهای فرهنگی و اجتماعی در ایران نیز از این نوع است. شاید اختلاف چندانی میان اغلب نیروها در ارزشهای مطلوب اجتماعی نباشد، در حالی که اختلاف اساسی آنها در باره شیوه تحقق این ارزشها است. اخیرا ریاست محترم خبرگان رهبری نکاتی را درباره حجاب گفتند که به احتمال فراوان بسیاری از محجبهها را هم ناراحت خواهد کرد و اساسا این رویکرد به نتیجه مثبت نیز منتهی نمیشود. این روش، درمان و راه حل نیست بلکه عین بیماری و مسأله است.
🔘ایشان در آخرین اجلاس خبرگان گفت که: ▪️«در خصوص مسئله حجاب قوانینی تصویب کنیم که برای افراد محجبه امتیار قائل شود، از جمله تخفیف مالیاتی و بخشودگی جرایمی مانند جرایم رانندگی تعلق بگیرد، این امتیاز باعث میشود افراد به سمت حجاب تشویق شوند.»▪️
🔘اتفاقا ماجرا بر عکس است. زنان ایران هنگامی که در رژیم گذشته مواجه با فشارهای سیاسی شدند و در استخدامها و مراسم رسمی، زنان محجبه حضوری نداشتند و در دانشگاهها مواجه با محدودیت و حتی تمسخر شده بودند و به نحوی آزادی انتخاب پوشش از آنان سلب شد، مقاومت کردند و هزینه دادند و در مخالفت با سیاست رسمی عمل نمودند. حتی برخی افراد که مذهبی هم نبودند، ولی سعی میکردند که پوشش آنان به نحوی نباشد که رژیم گذشته تبلیغ میکند. بسیاری از دختران سیاسی غیرمذهبی و چپ هم در سالهای منتهی به انقلاب روسری سر میکردند.
🔘تعلق امتیازات اجتماعی هر کدام فلسفه خاص خود را دارد. بخشودگی مالیاتی برای افزایش سرمایهگذاری یا تولید در موضوعات یا مناطق خاص است نه برای محجبه شدن، بخشودگی جرایم رانندگی برای کاهش تخلفات بعدی است و نه انجام و افزایش تخلف رانندگی افراد محجبه، حجابی که برای این موارد باشد بطور کلی و پیشاپیش بیاعتبار شده است.
https://telegra.ph/دو-نگاه-متضاد-05-17
🔺اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘واقعیت این است که میان بسیاری از افراد و گروهها اختلاف چندانی در ارزشهای اجتماعی و دینی و اخلاقی نیست، آنچه آنان را از یکدیگر متمایز و حتی به ستیزهجویی وادار میکند، اختلاف آنان در روشهای تحقق این اصول و ارزشها است. قاطبه پدران و مادران دوست دارند فرزندانشان تربیت و موفق و با شخصیت شوند ولی برخی از آنان راه خشونت و تهدید و فشار و تنبیه را بر میگزینند که اغلب نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه نتیجه عکس هم دارد. در مقابل عدهای دیگر راه ملاطفت و مهربانی و گفتگو و به رسمیت شناختن حق آزادی و انتخاب فرد را میروند.
🔘مواجهه با مسأله سیاستهای فرهنگی و اجتماعی در ایران نیز از این نوع است. شاید اختلاف چندانی میان اغلب نیروها در ارزشهای مطلوب اجتماعی نباشد، در حالی که اختلاف اساسی آنها در باره شیوه تحقق این ارزشها است. اخیرا ریاست محترم خبرگان رهبری نکاتی را درباره حجاب گفتند که به احتمال فراوان بسیاری از محجبهها را هم ناراحت خواهد کرد و اساسا این رویکرد به نتیجه مثبت نیز منتهی نمیشود. این روش، درمان و راه حل نیست بلکه عین بیماری و مسأله است.
🔘ایشان در آخرین اجلاس خبرگان گفت که: ▪️«در خصوص مسئله حجاب قوانینی تصویب کنیم که برای افراد محجبه امتیار قائل شود، از جمله تخفیف مالیاتی و بخشودگی جرایمی مانند جرایم رانندگی تعلق بگیرد، این امتیاز باعث میشود افراد به سمت حجاب تشویق شوند.»▪️
🔘اتفاقا ماجرا بر عکس است. زنان ایران هنگامی که در رژیم گذشته مواجه با فشارهای سیاسی شدند و در استخدامها و مراسم رسمی، زنان محجبه حضوری نداشتند و در دانشگاهها مواجه با محدودیت و حتی تمسخر شده بودند و به نحوی آزادی انتخاب پوشش از آنان سلب شد، مقاومت کردند و هزینه دادند و در مخالفت با سیاست رسمی عمل نمودند. حتی برخی افراد که مذهبی هم نبودند، ولی سعی میکردند که پوشش آنان به نحوی نباشد که رژیم گذشته تبلیغ میکند. بسیاری از دختران سیاسی غیرمذهبی و چپ هم در سالهای منتهی به انقلاب روسری سر میکردند.
🔘تعلق امتیازات اجتماعی هر کدام فلسفه خاص خود را دارد. بخشودگی مالیاتی برای افزایش سرمایهگذاری یا تولید در موضوعات یا مناطق خاص است نه برای محجبه شدن، بخشودگی جرایم رانندگی برای کاهش تخلفات بعدی است و نه انجام و افزایش تخلف رانندگی افراد محجبه، حجابی که برای این موارد باشد بطور کلی و پیشاپیش بیاعتبار شده است.
https://telegra.ph/دو-نگاه-متضاد-05-17
Telegraph
دو نگاه متضاد
🔺اعتماد ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ ✍️عباس عبدی 🔘واقعیت این است که میان بسیاری از افراد و گروهها اختلاف چندانی در ارزشهای اجتماعی و دینی و اخلاقی نیست، آنچه آنان را از یکدیگر متمایز و حتی به ستیزهجویی وادار میکند، اختلاف آنان در روشهای تحقق این اصول و ارزشها است.…
Forwarded from هممیهن
ضرورت اصلاح نظام آموزشی
سرمقاله هممیهن
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹مهمترین متغیر اجتماعی که همه متغیرهای دیگر را تحت تاثیر خود قرار میدهد، آموزش بهویژه آموزش پایه و عمومی است. اولین و سادهترین پرسش در مورد آموزش، اقتصادی است. اینکه چه اندازه از تولید ناخالص داخلی به بخش آموزش اختصاص دارد؟
🔹وضع ایران در اوائل دهه۸۰ به نسبت بهتر بود؛ ولی هنوز با توصیههای جهانی و یونسکو فاصله زیادی داشت. در دهه گذشته این سهم بسیار کمتر شده و از آن بدتر اینکه با رکود و عدم رشد اقتصادی، سرانه بخش آموزش با سرعت کمتر شده و به نصف گذشته رسیده است و بیجهت نیست آقای رئیسجمهور دنبال تامین منابع مدرسهسازی از مردم است.
🔹درحالیکه چه در گذشته و چه در حال، منابع فراوانی تلف یا صرف امور غیرضرور شده است. نمونهاش همین انواع هزینههایی که برای اینهمه مراسم رسمی غیرضرور و بزرگداشت و غیره میشود. نهفقط منابع عمومی بلکه خانوارها هم منابع درآمدی رو به کاهش و اندک خود را صرف خوراک و مسکن کردهاند و از سال۱۳۹۷ تاکنون سهم آموزش در هزینه خانوارها بهشدت کاهش یافته و به حدود یکدرصد رسیده است.
🔹پیامدهای کاهش شدید بودجه بخش آموزش روشن است. کاهش کیفیت مدارس و دانشگاهها، فرار مغزها به دلیل نبود امکانات آموزشی و پژوهشی، افزایش نابرابری آموزشی بین مناطق مختلف و عدم تطابق مهارتهای فارغالتحصیلان با نیاز بازار کار، از این جملهاند.
🔹یکی از مهمترین عوارض این وضعیت ناتوانی در نوسازی ابزار و فنآوری آموزشی و اینترنت است که موجب رکود کامل برای رسیدن به آموزش مدرن میشود. البته مشکل فوق مالی و سختافزاری است. درحالیکه ضعفهای نظام آموزشی ایران در درجه اول نرمافزاری است.
🔹اولین مشکل، کتابمحوری آموزش عمومی در ایران است. بهدرستی، مقام رهبری همین کتابها را هم جذاب نمیدانند؛ درحالیکه آموزش مدرن در حال عبور از کتابمحوری است.
🔹مشکل بعدی تأکید بر معلممحوری و با هدف حفظ کردن است.نیروهایی که اکنون در فضای عمومی حضور دارند، همگی افرادی هستند که پیش از سال۱۳۸۵ آموزش دیدهاند. زمانی که آموزش در مسیر افول قرار نداشت. از دهه آینده نیروهایی به عرصه عمومی خواهند آمد که اغلب آنان به لحاظ مجموعه کیفیتهای آموزشی در حداقلها خواهند بود و اثرات بسیار زیانباری را بر جامعه بار خواهند کرد.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹مهمترین متغیر اجتماعی که همه متغیرهای دیگر را تحت تاثیر خود قرار میدهد، آموزش بهویژه آموزش پایه و عمومی است. اولین و سادهترین پرسش در مورد آموزش، اقتصادی است. اینکه چه اندازه از تولید ناخالص داخلی به بخش آموزش اختصاص دارد؟
🔹وضع ایران در اوائل دهه۸۰ به نسبت بهتر بود؛ ولی هنوز با توصیههای جهانی و یونسکو فاصله زیادی داشت. در دهه گذشته این سهم بسیار کمتر شده و از آن بدتر اینکه با رکود و عدم رشد اقتصادی، سرانه بخش آموزش با سرعت کمتر شده و به نصف گذشته رسیده است و بیجهت نیست آقای رئیسجمهور دنبال تامین منابع مدرسهسازی از مردم است.
🔹درحالیکه چه در گذشته و چه در حال، منابع فراوانی تلف یا صرف امور غیرضرور شده است. نمونهاش همین انواع هزینههایی که برای اینهمه مراسم رسمی غیرضرور و بزرگداشت و غیره میشود. نهفقط منابع عمومی بلکه خانوارها هم منابع درآمدی رو به کاهش و اندک خود را صرف خوراک و مسکن کردهاند و از سال۱۳۹۷ تاکنون سهم آموزش در هزینه خانوارها بهشدت کاهش یافته و به حدود یکدرصد رسیده است.
🔹پیامدهای کاهش شدید بودجه بخش آموزش روشن است. کاهش کیفیت مدارس و دانشگاهها، فرار مغزها به دلیل نبود امکانات آموزشی و پژوهشی، افزایش نابرابری آموزشی بین مناطق مختلف و عدم تطابق مهارتهای فارغالتحصیلان با نیاز بازار کار، از این جملهاند.
🔹یکی از مهمترین عوارض این وضعیت ناتوانی در نوسازی ابزار و فنآوری آموزشی و اینترنت است که موجب رکود کامل برای رسیدن به آموزش مدرن میشود. البته مشکل فوق مالی و سختافزاری است. درحالیکه ضعفهای نظام آموزشی ایران در درجه اول نرمافزاری است.
🔹اولین مشکل، کتابمحوری آموزش عمومی در ایران است. بهدرستی، مقام رهبری همین کتابها را هم جذاب نمیدانند؛ درحالیکه آموزش مدرن در حال عبور از کتابمحوری است.
🔹مشکل بعدی تأکید بر معلممحوری و با هدف حفظ کردن است.نیروهایی که اکنون در فضای عمومی حضور دارند، همگی افرادی هستند که پیش از سال۱۳۸۵ آموزش دیدهاند. زمانی که آموزش در مسیر افول قرار نداشت. از دهه آینده نیروهایی به عرصه عمومی خواهند آمد که اغلب آنان به لحاظ مجموعه کیفیتهای آموزشی در حداقلها خواهند بود و اثرات بسیار زیانباری را بر جامعه بار خواهند کرد.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
Forwarded from هممیهن
ملت ماندگار
سرمقاله هممیهن
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹هر گاه بقا و ثبات ایران در خطر میافتد، بهصورت خودکار نیروی بازسازیکننده و مدافع تمدنی آن فعال میشود و به مقابله برمیخیزد. نمونه آن، اخبار استفاده از نام جعلی برای خلیجفارس از سوی ترامپ بود که در عمل نهتنها آن را نادیده گرفت؛ بلکه در یکی از گفتوگوهای خود بارها از نام کامل و واقعی آن استفاده و سعی کرد تا حدی مسئله پیشآمده را جبران کند.
🔹ایران امروز در چنین وضعیت اتحاد تمدنی قرار دارد و به نظر میرسد که نوعی وحدت عمومی و ملی برای عبور از وضعیت کنونی در حال شکلگیری است. بدون تردید در سه دهه گذشته سیستم سیاسی در موضوعات کلان کشور تا این اندازه متحد و هماهنگ نبوده است.
🔹نهتنها در هماهنگی ریاستجمهوری با مقامرهبری، بلکه در سطح سران قوا و نیروهای نظامی و انتظامی نوعی تفاهم کلی را میبینیم. بهطور قطع، اختلافنظر و دیدگاه وجود دارد؛ ولی همواره دو نکته را رعایت میکنند.
🔹اول اینکه، اختلافات را به ستیزهجویی تبدیل نمیکنند در نتیجه ماجرا را به سطح جامعه و عرصه عمومی نمیکشانند. دوم اینکه، در حد ممکن به جمعبندی رسیده و در جایی مسئله را پایان میدهند.
🔹البته برخی تندروها هستند که سعی میکنند آتشی را روشن کنند و به داخل این خرمن بیندازند و برخی از آنان در مجلس هم فعال هستند؛ ولی خوشبختانه و تاکنون در چند محور مهم شکست خوردهاند. بنابراین، وفاق درونساختاری در حد مطلوبی تحقق یافته که بتوان امیدوار به سرریز این وفاق به جامعه بود.
🔹اکنون میتوان گفت که تاحدی چشمانداز چنین وفاقی هم مثبت شده است. نمونه آن، سخنان آقای خاتمی در روز گذشته است که نشان میدهد اراده معطوف به این تحولات را در سطحی بالاتر از ریاستجمهوری ارزیابی میکنند و این دلیل وجودی وفاق مزبور است.
🔹آقای خاتمی بهدرستی اشاره میکند که: «ایران همواره در طول تاریخ مورد تهاجم بیگانگان بوده و آسیبهای فراوان دیده است، اما در نهایت آنچه مانده این ملت است که حتی مهاجمان را نیز در درون فرهنگ و تمدن خود جذب و هضم کرده است.»
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹هر گاه بقا و ثبات ایران در خطر میافتد، بهصورت خودکار نیروی بازسازیکننده و مدافع تمدنی آن فعال میشود و به مقابله برمیخیزد. نمونه آن، اخبار استفاده از نام جعلی برای خلیجفارس از سوی ترامپ بود که در عمل نهتنها آن را نادیده گرفت؛ بلکه در یکی از گفتوگوهای خود بارها از نام کامل و واقعی آن استفاده و سعی کرد تا حدی مسئله پیشآمده را جبران کند.
🔹ایران امروز در چنین وضعیت اتحاد تمدنی قرار دارد و به نظر میرسد که نوعی وحدت عمومی و ملی برای عبور از وضعیت کنونی در حال شکلگیری است. بدون تردید در سه دهه گذشته سیستم سیاسی در موضوعات کلان کشور تا این اندازه متحد و هماهنگ نبوده است.
🔹نهتنها در هماهنگی ریاستجمهوری با مقامرهبری، بلکه در سطح سران قوا و نیروهای نظامی و انتظامی نوعی تفاهم کلی را میبینیم. بهطور قطع، اختلافنظر و دیدگاه وجود دارد؛ ولی همواره دو نکته را رعایت میکنند.
🔹اول اینکه، اختلافات را به ستیزهجویی تبدیل نمیکنند در نتیجه ماجرا را به سطح جامعه و عرصه عمومی نمیکشانند. دوم اینکه، در حد ممکن به جمعبندی رسیده و در جایی مسئله را پایان میدهند.
🔹البته برخی تندروها هستند که سعی میکنند آتشی را روشن کنند و به داخل این خرمن بیندازند و برخی از آنان در مجلس هم فعال هستند؛ ولی خوشبختانه و تاکنون در چند محور مهم شکست خوردهاند. بنابراین، وفاق درونساختاری در حد مطلوبی تحقق یافته که بتوان امیدوار به سرریز این وفاق به جامعه بود.
🔹اکنون میتوان گفت که تاحدی چشمانداز چنین وفاقی هم مثبت شده است. نمونه آن، سخنان آقای خاتمی در روز گذشته است که نشان میدهد اراده معطوف به این تحولات را در سطحی بالاتر از ریاستجمهوری ارزیابی میکنند و این دلیل وجودی وفاق مزبور است.
🔹آقای خاتمی بهدرستی اشاره میکند که: «ایران همواره در طول تاریخ مورد تهاجم بیگانگان بوده و آسیبهای فراوان دیده است، اما در نهایت آنچه مانده این ملت است که حتی مهاجمان را نیز در درون فرهنگ و تمدن خود جذب و هضم کرده است.»
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
🔴مهاجرت یا پناهندگی؟
🔺اعتماد ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت به مناسبت روز جهانی خانواده، به دعوت انجمن جامعهشناسی بنده به همراه خانم دکتر کاظمیپور در خانه اندیشمندان نشستی برگزار کردیم. سخنان خانم دکتر کاظمیپور در باره متغیرهای اصلی و کلی خانواده بود، و سخنان من نیز در باره مسأله روز خانواده یا فرزندآوری بود، که چرا و چگونه فرزندآوری لوث شده است. متن پیاده شده این سخنان و صوت آن را به محض دریافت تقدیم میکنم. منتظر بودم که کل صورت و تصویر آن منتشر شود که به یک باره دیدم، بخش کوتاهی (یک دقیقه) از سخنان پایانی، در فضای مجازی منتشر شده و برخی از فعالان رسانهای نیز در نقد آن به نکاتی اشاره کردهاند، بدون اینکه توجه شود که ابتدا چه گفتهام.
🔘نقد تحلیلها و رویکردهای هر کس نه تنها خوب، بلکه لازم است. البته در مورد من که بیش از ۹۰ درصد مطالبم مکتوب است، طبعاً به سادگی میتوان به نوشتههایم که از جمله بندی دقیقتری برخوردار است ارجاع شود، ولی در موارد شفاهی نیز مشکلی نیست، به شرطی که کلیت متن یا صوت دیده و شنیده شود. تحلیل من در این سخنرانی متفاوت از نظرات مکتوبم نبود.
🔘در باره فرزندآوری مفصل توضیح دادم که دو عامل کلی در کاهش فرزندآوری موثر است. اول تحولات اجتماعی و رشد و توسعه جامعه که در این باره تاثیر چندانی نمیتوان گذاشت. ولی ایران هنوز با این وجه از مشکل مواجه نیست. ولی علت اصلی و مهم چیز دیگری است که در تمام یادداشتهای خود مکرر به آن اشاره کردهام و حتی نتایج آخرین پیمایشها را هم در آنجا خواندم، این عامل همان وضعیت نامناسب اقتصادی و توقف رشد آن در دهه ۱۳۹۰ است که آن را عامل اصلی تشدید این فرآیند دانستم و اینکه با اقداماتی شبیه قانون فرزندآوری هیچ مشکلی حل نخواهد شد که بدتر میشود.
🔘شرح این مسأله کلیت سخنرانی را تشکیل میداد. نکته دیگری که اضافه کردم این بود، هنگامی که سبک زندگی مردم با ابعاد کوچک خانواده هماهنگ شود، برگرداندن آن به شرایط با فرزند بیشتر ممکن نیست و به مسأله مسکن اشاره کردم و مواردی را از کشورهای دیگر مثال زدم.
🔘در پایان این نکته مطرح شد که باید بدانیم اگر روند کاهنده جمعیت بر اثر تحولات اجتماعی و فرهنگی باشد بازگرداندن این روند به سادگی ممکن نیست و بسیاری از کشورها در افزایش زاد و ولد شکست خوردهاند. البته ما هنوز به این مرحله نرسیدهایم. آن کشورها نیز مسأله را از طریق مهاجرت حل کردهاند یا تخفیف دادهاند، و روشن است که مهاجرت متفاوت از پناهندگی است.
🔘مهاجرت مربوط به جامعه و مقصد مطلوبی است که شهروند واجد شرایط از کشور دیگر زندگی در آنجا را ترجیح میدهد و بطور رسمی تقاضای مهاجرت میکند. در حالی که پناهندگان از روی استیصال به کشور دیگر میروند. مهاجرت یک پدیده کاملاً قانونی و دارای روند شناخته شده است ولی پناهندگان باید در اردوگاهها نگهداری شوند و یک پدیده جهانی و با مسئولیت بینالمللی است، و این دو مسأله متفاوت است.
🔘ما امروز با پدیده مهاجرت از ایران مواجهیم که حداقل در چندین یادداشت و گفتگوی مفصل با شرح مطالعات در این باره نوشتهام. از سوی دیگر با پدیده مهاجرت به کشور نیز روبرو نیستیم، بلکه دچار پدیده پناهندگانیم که عوارض جدی خود را دارد. علیرغم این آنچه که در ایران با آن مخالفت میشود صرفاً پناهندگی نیست، که من در یادداشت روز ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ به آن پرداختم.
🔘این مخالفتهای به حق را نباید در قالب بیگانهستیزی طرح کرد. من در بخشی از یادداشت مذکور خود حتی عوارض این نوع حضور پناهندگان را برای ساختار اقتصادی کشور به این شرح نوشته بودم: ▪️"اقتصاد کشور به ظاهر از وجود نیروی ارزان آنان کار سود میبرد، ولی این واقعیت رویههای دیگر هم دارد. اول اینکه نیروی کار ارزان لزوماً به سود اقتصاد نیست، زیرا مانع از نوآوری فنآورانه و... میشود، و تولید، چسبندگی زیادی به نیروی کار ارزان پیدا میکند. به علاوه جامعه و اقتصاد ایران یارانهمحور است، نان، آب، انرژی، آموزش، بهداشت، حمل و نقل و انواع و اقسام کالاها و خدمات دیگر به صورت یارانهای عرضه میشوند که استفاده میلیونها نفر از این کالاها و خدمات، فشار مضاعفی را بر یارانههای پرداختی میآورد، سود این یارانهها در حقیقت به جیب کارفرماها میرود."▪️
🔘در هر حال چنین تقطیعهایی در فضای مجازی بویژه از سوی ترولهای مجازی، دور از انتظار نیست، و استقبال افراد سطحی نیز از آنها عجیب نیست ولی از نویسندگان و صاحبنظران محترمی که با فضای مجازی آشنا هستند و از سوی دیگر مطالب مکتوب من نیز در دسترس آنان است، انتظار داشتم که اجازه ندهند این شیوههای نقد رواج یابد، زیرا کمکی به حل مسایل جامعه ایران و شکلگیری تفاهم نمیکند. روزی نوبت خودتان هم خواهد شد و ترولها به جان شما خواهند افتاد.
🔺اعتماد ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت به مناسبت روز جهانی خانواده، به دعوت انجمن جامعهشناسی بنده به همراه خانم دکتر کاظمیپور در خانه اندیشمندان نشستی برگزار کردیم. سخنان خانم دکتر کاظمیپور در باره متغیرهای اصلی و کلی خانواده بود، و سخنان من نیز در باره مسأله روز خانواده یا فرزندآوری بود، که چرا و چگونه فرزندآوری لوث شده است. متن پیاده شده این سخنان و صوت آن را به محض دریافت تقدیم میکنم. منتظر بودم که کل صورت و تصویر آن منتشر شود که به یک باره دیدم، بخش کوتاهی (یک دقیقه) از سخنان پایانی، در فضای مجازی منتشر شده و برخی از فعالان رسانهای نیز در نقد آن به نکاتی اشاره کردهاند، بدون اینکه توجه شود که ابتدا چه گفتهام.
🔘نقد تحلیلها و رویکردهای هر کس نه تنها خوب، بلکه لازم است. البته در مورد من که بیش از ۹۰ درصد مطالبم مکتوب است، طبعاً به سادگی میتوان به نوشتههایم که از جمله بندی دقیقتری برخوردار است ارجاع شود، ولی در موارد شفاهی نیز مشکلی نیست، به شرطی که کلیت متن یا صوت دیده و شنیده شود. تحلیل من در این سخنرانی متفاوت از نظرات مکتوبم نبود.
🔘در باره فرزندآوری مفصل توضیح دادم که دو عامل کلی در کاهش فرزندآوری موثر است. اول تحولات اجتماعی و رشد و توسعه جامعه که در این باره تاثیر چندانی نمیتوان گذاشت. ولی ایران هنوز با این وجه از مشکل مواجه نیست. ولی علت اصلی و مهم چیز دیگری است که در تمام یادداشتهای خود مکرر به آن اشاره کردهام و حتی نتایج آخرین پیمایشها را هم در آنجا خواندم، این عامل همان وضعیت نامناسب اقتصادی و توقف رشد آن در دهه ۱۳۹۰ است که آن را عامل اصلی تشدید این فرآیند دانستم و اینکه با اقداماتی شبیه قانون فرزندآوری هیچ مشکلی حل نخواهد شد که بدتر میشود.
🔘شرح این مسأله کلیت سخنرانی را تشکیل میداد. نکته دیگری که اضافه کردم این بود، هنگامی که سبک زندگی مردم با ابعاد کوچک خانواده هماهنگ شود، برگرداندن آن به شرایط با فرزند بیشتر ممکن نیست و به مسأله مسکن اشاره کردم و مواردی را از کشورهای دیگر مثال زدم.
🔘در پایان این نکته مطرح شد که باید بدانیم اگر روند کاهنده جمعیت بر اثر تحولات اجتماعی و فرهنگی باشد بازگرداندن این روند به سادگی ممکن نیست و بسیاری از کشورها در افزایش زاد و ولد شکست خوردهاند. البته ما هنوز به این مرحله نرسیدهایم. آن کشورها نیز مسأله را از طریق مهاجرت حل کردهاند یا تخفیف دادهاند، و روشن است که مهاجرت متفاوت از پناهندگی است.
🔘مهاجرت مربوط به جامعه و مقصد مطلوبی است که شهروند واجد شرایط از کشور دیگر زندگی در آنجا را ترجیح میدهد و بطور رسمی تقاضای مهاجرت میکند. در حالی که پناهندگان از روی استیصال به کشور دیگر میروند. مهاجرت یک پدیده کاملاً قانونی و دارای روند شناخته شده است ولی پناهندگان باید در اردوگاهها نگهداری شوند و یک پدیده جهانی و با مسئولیت بینالمللی است، و این دو مسأله متفاوت است.
🔘ما امروز با پدیده مهاجرت از ایران مواجهیم که حداقل در چندین یادداشت و گفتگوی مفصل با شرح مطالعات در این باره نوشتهام. از سوی دیگر با پدیده مهاجرت به کشور نیز روبرو نیستیم، بلکه دچار پدیده پناهندگانیم که عوارض جدی خود را دارد. علیرغم این آنچه که در ایران با آن مخالفت میشود صرفاً پناهندگی نیست، که من در یادداشت روز ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ به آن پرداختم.
🔘این مخالفتهای به حق را نباید در قالب بیگانهستیزی طرح کرد. من در بخشی از یادداشت مذکور خود حتی عوارض این نوع حضور پناهندگان را برای ساختار اقتصادی کشور به این شرح نوشته بودم: ▪️"اقتصاد کشور به ظاهر از وجود نیروی ارزان آنان کار سود میبرد، ولی این واقعیت رویههای دیگر هم دارد. اول اینکه نیروی کار ارزان لزوماً به سود اقتصاد نیست، زیرا مانع از نوآوری فنآورانه و... میشود، و تولید، چسبندگی زیادی به نیروی کار ارزان پیدا میکند. به علاوه جامعه و اقتصاد ایران یارانهمحور است، نان، آب، انرژی، آموزش، بهداشت، حمل و نقل و انواع و اقسام کالاها و خدمات دیگر به صورت یارانهای عرضه میشوند که استفاده میلیونها نفر از این کالاها و خدمات، فشار مضاعفی را بر یارانههای پرداختی میآورد، سود این یارانهها در حقیقت به جیب کارفرماها میرود."▪️
🔘در هر حال چنین تقطیعهایی در فضای مجازی بویژه از سوی ترولهای مجازی، دور از انتظار نیست، و استقبال افراد سطحی نیز از آنها عجیب نیست ولی از نویسندگان و صاحبنظران محترمی که با فضای مجازی آشنا هستند و از سوی دیگر مطالب مکتوب من نیز در دسترس آنان است، انتظار داشتم که اجازه ندهند این شیوههای نقد رواج یابد، زیرا کمکی به حل مسایل جامعه ایران و شکلگیری تفاهم نمیکند. روزی نوبت خودتان هم خواهد شد و ترولها به جان شما خواهند افتاد.
Forwarded from هممیهن
پس از یک سال
سرمقاله هممیهن
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹امروز سالگرد سقوط بالگرد مرحوم آقای رئیسی است. این رویداد فرصتی شد تا در سیاست داخلی تغییرات زیادی صورت گیرد و در همین مدت کوتاه، منجر به تغییرات سیاسی عمیقی شد که باید منتظر آثار مثبت یا منفی و بزرگتر آن در آینده بود.
🔹اکنون پس از گذشت یک سال از این حادثه امکان ارزیابی بهتری از مسائل مربوط به آن وجود دارد. بدین منظور، روزنامه «هممیهن» امروز در صفحات سیاسی خود، سه پرسش مشخص را با فعالان اصولگرا مطرح کرده است.
🔹خواستهایم که علت سقوط، چرایی مراسم گسترده سالگرد و ویژگیهای آن مرحوم را توضیح دهند. البته، به مناسبت سالگرد ترجیح دادیم بهجای نقد ببینیم خود دوستان و حامیان آن مرحوم ماجرا را چگونه میبینند.
🔹درباره اولین پرسش معلوم است که هنوز هیچ توافقی ندارند و حتی اتفاقنظر نسبت به گزارش نهایی نهادهای رسمی حکومت هم ندارند. برخی از آنان بسیار دوست دارند که این اتفاق را به اسرائیل و آمریکا نسبت دهند. هیچ شواهدی هم ارائه نمیدهند و فقط بهصورت تحلیلی میگویند. شاید از پذیرش تبعات ناشی از اینکه مسئولیت را متوجه اطرافیان و دولت آقای رئیسی کنند، میترسند.
🔹در هر حال، میخواهند بگویند بیگانگان انجام دادهاند تا اعتباری به دست آید. ولی متوجه نیستند که اگر شواهدی در این زمینه وجود دارد، باید نهادهای لاپوشانیکننده را نقد کنند و اینکه چرا پاسخ نمیدهند.
🔹بهعلاوه، هنگامی که چنین اعتقادی دارند باید هم پاسخ دهند که چرا خلاف مقررات با بالگرد به منطقه مرزی رفتهاند؟ مسئولیت این خطای روشن با کیست؟ آنان هم که آن را حادثه میدانند آیا نباید برای تعیین مسئول چنین اتفاقی حرفی بزنند که تقصیر از چه کسی بوده؟
🔹بگذریم، که حرف زیاد است. اصولگرایان و بهویژه مدافعان دولت سیزدهم درباره ۱۲۰هزار مراسم با بودجه رسمی نیز دچار مشکل در اظهارنظر هستند. برخی صادقانه درصدد توجیه هستند که اینها همان مراسم عادی مساجد است. خُب اینکه نیاز به برنامهریزی و اعلام نداشت.
🔹طبعاً، هرکس که محبوب مردم باشد، مردم یادش را گرامی میدارند و نیازی به پرداخت چنین هزینههایی نیست. البته برخی از اصولگرایان هم خیلی محترمانه چنین برنامهای را نقد و رد کردهاند. تحلیل پاسخها به پرسش سوم مهمتر است. بهویژه این روزها که دوستان و طرفداران ایشان در گفتوگوها مطالب عجیب و غریبی میگویند که گمان میکنند اینها در تعریف ایشان است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔹امروز سالگرد سقوط بالگرد مرحوم آقای رئیسی است. این رویداد فرصتی شد تا در سیاست داخلی تغییرات زیادی صورت گیرد و در همین مدت کوتاه، منجر به تغییرات سیاسی عمیقی شد که باید منتظر آثار مثبت یا منفی و بزرگتر آن در آینده بود.
🔹اکنون پس از گذشت یک سال از این حادثه امکان ارزیابی بهتری از مسائل مربوط به آن وجود دارد. بدین منظور، روزنامه «هممیهن» امروز در صفحات سیاسی خود، سه پرسش مشخص را با فعالان اصولگرا مطرح کرده است.
🔹خواستهایم که علت سقوط، چرایی مراسم گسترده سالگرد و ویژگیهای آن مرحوم را توضیح دهند. البته، به مناسبت سالگرد ترجیح دادیم بهجای نقد ببینیم خود دوستان و حامیان آن مرحوم ماجرا را چگونه میبینند.
🔹درباره اولین پرسش معلوم است که هنوز هیچ توافقی ندارند و حتی اتفاقنظر نسبت به گزارش نهایی نهادهای رسمی حکومت هم ندارند. برخی از آنان بسیار دوست دارند که این اتفاق را به اسرائیل و آمریکا نسبت دهند. هیچ شواهدی هم ارائه نمیدهند و فقط بهصورت تحلیلی میگویند. شاید از پذیرش تبعات ناشی از اینکه مسئولیت را متوجه اطرافیان و دولت آقای رئیسی کنند، میترسند.
🔹در هر حال، میخواهند بگویند بیگانگان انجام دادهاند تا اعتباری به دست آید. ولی متوجه نیستند که اگر شواهدی در این زمینه وجود دارد، باید نهادهای لاپوشانیکننده را نقد کنند و اینکه چرا پاسخ نمیدهند.
🔹بهعلاوه، هنگامی که چنین اعتقادی دارند باید هم پاسخ دهند که چرا خلاف مقررات با بالگرد به منطقه مرزی رفتهاند؟ مسئولیت این خطای روشن با کیست؟ آنان هم که آن را حادثه میدانند آیا نباید برای تعیین مسئول چنین اتفاقی حرفی بزنند که تقصیر از چه کسی بوده؟
🔹بگذریم، که حرف زیاد است. اصولگرایان و بهویژه مدافعان دولت سیزدهم درباره ۱۲۰هزار مراسم با بودجه رسمی نیز دچار مشکل در اظهارنظر هستند. برخی صادقانه درصدد توجیه هستند که اینها همان مراسم عادی مساجد است. خُب اینکه نیاز به برنامهریزی و اعلام نداشت.
🔹طبعاً، هرکس که محبوب مردم باشد، مردم یادش را گرامی میدارند و نیازی به پرداخت چنین هزینههایی نیست. البته برخی از اصولگرایان هم خیلی محترمانه چنین برنامهای را نقد و رد کردهاند. تحلیل پاسخها به پرسش سوم مهمتر است. بهویژه این روزها که دوستان و طرفداران ایشان در گفتوگوها مطالب عجیب و غریبی میگویند که گمان میکنند اینها در تعریف ایشان است.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
Forwarded from خبرفوری
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی در #گفتگو با خبرفوری:
@AkhbareFori | Link
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔴مساله؛ فراتر از فرزندآوری
🔺 اعتماد ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘اطلاعرسانی از نتایج یک پژوهش رسمی جهاد دانشگاهی از سوی دبیر ستاد ملی جمعیت کافی بود که برخی وارد میدان شوند و اظهار نظر نمایند که؛ چنین است و چنان نیست و... و عجیبتر اینکه برخی از آقایان روحانیون هم در صدا و سیما فوری واکنش نشان دادند و معلوم نیست چرا این احتمال را نمیدهند که چنین واکنشهایی از حیث ایجاد انگیزه در مردم به فرزندآوری اثر مثبتی ندارد اگر منفی نباشد.
🔘فرزندآوری مسأله امروز مردم نیست، بلکه مسأله اصلی چیز دیگری است که خود را در قالبهای گوناگون از جمله ناامیدی، مهاجرت از کشور و عدم مشارکت سیاسی و انتخاباتی و همچنین در موضوع فرزندآوری و کاهش ازدواج نشان داده است. به عبارت دیگر اگر از مسأله فرزندآوری فراتر نرویم، امکان حل هیچ مسألهای از جمله فرزندآوری وجود ندارد.
🔘آنچه که دبیر محترم ستاد ملی جمعیت گفتند این بود که ۷۷٫۷ درصد زوجها تمایلی به فرزندآوری ندارند. این گزاره در کلیت خود درست است ولی این به منزله نفی فرزندآوری از سوی آنان نیست. اگر به جزییات پاسخهای بعدی آنان مراجعه شود، متوجه ابعاد واقعی ماجرا میشویم.
🔘در درجه اول این پاسخ ناظر به سوالی است در باره تمایل به فرزندآوری در حال حاضر و نه به طور دایمی. پس بخش مهمی از آنان پاسخ طبیعی دادهاند، زیرا به تعداد کافی، ۲ یا ۳ و بیشتر فرزند دارند و دیگر نیازی نمیبینند که فرزند بیاورند. این تحقیق از زنان تا ۵۰ سال انجام شده است. بخشی نیز مشکلات دیگری از جمله بیماری دارند که عدم رغبت آنان به فرزندآوری طبیعی است.
https://telegra.ph/مساله-فراتر-از-فرزند%E2%80%8Cآوری-05-20
🔺 اعتماد ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘اطلاعرسانی از نتایج یک پژوهش رسمی جهاد دانشگاهی از سوی دبیر ستاد ملی جمعیت کافی بود که برخی وارد میدان شوند و اظهار نظر نمایند که؛ چنین است و چنان نیست و... و عجیبتر اینکه برخی از آقایان روحانیون هم در صدا و سیما فوری واکنش نشان دادند و معلوم نیست چرا این احتمال را نمیدهند که چنین واکنشهایی از حیث ایجاد انگیزه در مردم به فرزندآوری اثر مثبتی ندارد اگر منفی نباشد.
🔘فرزندآوری مسأله امروز مردم نیست، بلکه مسأله اصلی چیز دیگری است که خود را در قالبهای گوناگون از جمله ناامیدی، مهاجرت از کشور و عدم مشارکت سیاسی و انتخاباتی و همچنین در موضوع فرزندآوری و کاهش ازدواج نشان داده است. به عبارت دیگر اگر از مسأله فرزندآوری فراتر نرویم، امکان حل هیچ مسألهای از جمله فرزندآوری وجود ندارد.
🔘آنچه که دبیر محترم ستاد ملی جمعیت گفتند این بود که ۷۷٫۷ درصد زوجها تمایلی به فرزندآوری ندارند. این گزاره در کلیت خود درست است ولی این به منزله نفی فرزندآوری از سوی آنان نیست. اگر به جزییات پاسخهای بعدی آنان مراجعه شود، متوجه ابعاد واقعی ماجرا میشویم.
🔘در درجه اول این پاسخ ناظر به سوالی است در باره تمایل به فرزندآوری در حال حاضر و نه به طور دایمی. پس بخش مهمی از آنان پاسخ طبیعی دادهاند، زیرا به تعداد کافی، ۲ یا ۳ و بیشتر فرزند دارند و دیگر نیازی نمیبینند که فرزند بیاورند. این تحقیق از زنان تا ۵۰ سال انجام شده است. بخشی نیز مشکلات دیگری از جمله بیماری دارند که عدم رغبت آنان به فرزندآوری طبیعی است.
https://telegra.ph/مساله-فراتر-از-فرزند%E2%80%8Cآوری-05-20
Telegraph
مساله؛ فراتر از فرزندآوری
🔺 اعتماد ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ ✍️عباس عبدی 🔘اطلاعرسانی از نتایج یک پژوهش رسمی جهاد دانشگاهی از سوی دبیر ستاد ملی جمعیت کافی بود که برخی وارد میدان شوند و اظهار نظر نمایند که؛ چنین است و چنان نیست و... و عجیبتر اینکه برخی از آقایان روحانیون هم در صدا و سیما فوری…
🔴چند درس از دومخرداد
🔺سرمقاله هممیهن اول خرداد ۱۴۰۴
🔘فرد بیستوهشتمین سالروز دومخرداد و انتخاب شدن آقای خاتمی بهعنوانِ رئیسجمهور است؛ اتفاقی که برای همه ناظران و تحلیلگران و کنشورزان سیاسی آن دوره غیرقابلپیشبینی بود. نگاه همه با دیدن آن رویداد و رفتار مردم، نسبت به جامعه تغییر کرد.
🔘برخی مقاومت کردند و آن را گذرا تلقی کردند و به دنبال دسیسهچینی علیه آن رفتند و گفتند شش ماهه کار دولت دومخردادی تمام است و در نهایت خودشان دست به خودکشی زدند. برخی دیگر بیشبرآورد داشتند و آن آرا را دائمی دانستند و نسبت به اشتباهات احتمالی خود حساسیت زیادی پیدا نکردند. در نتیجه پس از یک دوره به نسبت خوب در تاریخ سیاسی ایران که اگر نگوییم بینظیر قطعاً کمنظیر بود در سال۱۳۸۴ وارد دوره سیاهی شدیم که اتفاقاً این دوره نیز در تاریخ سیاسی اخیر ایران بینظیر بود.
🔘درباره تحلیل چرایی این نزول وحشتناک بحث شده است ولی اکنون میخواهیم به برخی از مهمترین درسهای دومخرداد بپردازیم. اولین و مهمترین درس پذیرش غیرقابل حذف بودن نیروهای اجتماعی و سیاسی است. آنان که از حذف اصلاحطلبان خوشحال بودند اکنون باید متوجه شده باشند که پس از آنان با نیروهایی طرف هستند که به کمتر از مرگ و به دارکشیدن آنان رضایت نمیدهند.
🔘این مسئله برای اصلاحطلبان هم صادق است. اصولگرایان سنتی نسبت به تندروها مثل ژانژاک روسو در برابر روبسپیر هستند. در هر صورت اولین درس این است که حذف هیچ نیرویی ممکن نیست. راهحل، به رسمیت شناختن همگان است و باید زیر یک سقف زندگی کرد. نیرویی که دنبال حذف دیگری باشد حتی اگر در کوتاهمدت موفق شود در میانمدت به قهقرا خواهد رفت.
🔘۲۸ سال زمان کمی نیست. اگر هر نسل را ۱۵ سال بدانیم، دو نسل امروز ما از آن رویداد فاقد خاطره جمعی هستند. مهمتر اینکه یک انقطاع سیاسی و تجربی هم رخ داده است که هیچ حس همراهی و تعلق خاطری میان دو نسل بعدی با آن رویداد وجود ندارد. لذا نسلهای جدید درصدد تجربه خودشان هستند و این موجب تکرار خطاهای گذشته در هر دو طرف حکومت و منتقدان و مردم میشود. گویی، باید چرخ را از نو اختراع کنیم. این انقطاع نسلی با شکاف رسانهای روبهرو شده در نتیجه، بسیار عمیقتر از شکافهای نسلی گذشته شده است.
🔘یکی از مهمترین تجربیات دولت برآمده از دومخرداد افزایش سرمایه اجتماعی دولت و کسب اعتماد مردم است. شاید خیلیها ندانند که آن دولت برای اولین بار پس از انقلاب ارز را تکنرخی کرد. چندین سال بساط بازار ارز آزاد برچیده شد و همه کارها از طریق بانکها انجام میشد و حتی ارز بازار آزاد در برخی مواقع اندکی هم ارزانتر از ارز رسمی بود.
🔘رانتهای حکومتی به حداقل رسید. این اصلاحات بدون عوارض اجتماعی انجام میشد. حتی در سال۱۳۷۷ قیمت بنزین را ۵۰درصد گران کردند و کوچکترین اعتراضی ثبت نشد. برنامه سوم توسعه را نوشتند و با مشارکت همگانی اجرا کردند که موفقترین برنامه بود. دنبال اجرای حذف نرخهای پایین حاملهای انرژی بودند و آن را در قانون آوردند تا اجرا کنند؛ ولی با آمدن مجلس اصولگرا و در نهایت بیعقلی، آن را متوقف کردند و همه مشکلات انرژی از این تصمیم نابخردانه ناشی شد. بعد هم گفتند به مردم عیدی دادند. امروز نتیجه فاجعهبار آن عیدی را همه میبینیم.
🔘شاخص حاکمیت قانون را از ۲۵درصد به ۴۹درصد رساندند. سالانه چندصدهزار شغل ایجاد کردند که فقط در سال پایانی آن ۶۴۰ هزار شغل ایجاد شد که به گواهی آمار رسمی چندین برابر تمام مشاغل ایجاد شده در هشتسال دولت بعدی یعنی احمدینژاد است.
🔘ثبات اقتصادی را شکل دادند. صندوق ذخیره ارزی را درست کردند که شاید اولین مورد در منطقه بود و دولت بعدی آن را به هوا برد و ته صندوق را پاک کرد. شاخص فساد در پایینترین نقطه بود و در دولت بعدی حدود دو برابر شد. تورم کاملاً متعادل و رو به کاهش بود. شاید یکسومِ اکنون بود. مشارکت سیاسی خوب بود. کشورهای دیگر برای ایران احترام فراوان قائل بودند. عقلانیت در همه حوزهها جاری و ساری بود.
🔘همه اینها محصول اعتماد متقابل میان دولت با مردم بود. ولی درس مهم این بود که ایجاد همه اینها یک طرف، حفظ آن در طرف دیگر است که متاسفانه انجام نشد و کشور را در وضعیت تنش و تحریم و فساد و ناکارآمدی قرار داد.
🔺سرمقاله هممیهن اول خرداد ۱۴۰۴
🔘فرد بیستوهشتمین سالروز دومخرداد و انتخاب شدن آقای خاتمی بهعنوانِ رئیسجمهور است؛ اتفاقی که برای همه ناظران و تحلیلگران و کنشورزان سیاسی آن دوره غیرقابلپیشبینی بود. نگاه همه با دیدن آن رویداد و رفتار مردم، نسبت به جامعه تغییر کرد.
🔘برخی مقاومت کردند و آن را گذرا تلقی کردند و به دنبال دسیسهچینی علیه آن رفتند و گفتند شش ماهه کار دولت دومخردادی تمام است و در نهایت خودشان دست به خودکشی زدند. برخی دیگر بیشبرآورد داشتند و آن آرا را دائمی دانستند و نسبت به اشتباهات احتمالی خود حساسیت زیادی پیدا نکردند. در نتیجه پس از یک دوره به نسبت خوب در تاریخ سیاسی ایران که اگر نگوییم بینظیر قطعاً کمنظیر بود در سال۱۳۸۴ وارد دوره سیاهی شدیم که اتفاقاً این دوره نیز در تاریخ سیاسی اخیر ایران بینظیر بود.
🔘درباره تحلیل چرایی این نزول وحشتناک بحث شده است ولی اکنون میخواهیم به برخی از مهمترین درسهای دومخرداد بپردازیم. اولین و مهمترین درس پذیرش غیرقابل حذف بودن نیروهای اجتماعی و سیاسی است. آنان که از حذف اصلاحطلبان خوشحال بودند اکنون باید متوجه شده باشند که پس از آنان با نیروهایی طرف هستند که به کمتر از مرگ و به دارکشیدن آنان رضایت نمیدهند.
🔘این مسئله برای اصلاحطلبان هم صادق است. اصولگرایان سنتی نسبت به تندروها مثل ژانژاک روسو در برابر روبسپیر هستند. در هر صورت اولین درس این است که حذف هیچ نیرویی ممکن نیست. راهحل، به رسمیت شناختن همگان است و باید زیر یک سقف زندگی کرد. نیرویی که دنبال حذف دیگری باشد حتی اگر در کوتاهمدت موفق شود در میانمدت به قهقرا خواهد رفت.
🔘۲۸ سال زمان کمی نیست. اگر هر نسل را ۱۵ سال بدانیم، دو نسل امروز ما از آن رویداد فاقد خاطره جمعی هستند. مهمتر اینکه یک انقطاع سیاسی و تجربی هم رخ داده است که هیچ حس همراهی و تعلق خاطری میان دو نسل بعدی با آن رویداد وجود ندارد. لذا نسلهای جدید درصدد تجربه خودشان هستند و این موجب تکرار خطاهای گذشته در هر دو طرف حکومت و منتقدان و مردم میشود. گویی، باید چرخ را از نو اختراع کنیم. این انقطاع نسلی با شکاف رسانهای روبهرو شده در نتیجه، بسیار عمیقتر از شکافهای نسلی گذشته شده است.
🔘یکی از مهمترین تجربیات دولت برآمده از دومخرداد افزایش سرمایه اجتماعی دولت و کسب اعتماد مردم است. شاید خیلیها ندانند که آن دولت برای اولین بار پس از انقلاب ارز را تکنرخی کرد. چندین سال بساط بازار ارز آزاد برچیده شد و همه کارها از طریق بانکها انجام میشد و حتی ارز بازار آزاد در برخی مواقع اندکی هم ارزانتر از ارز رسمی بود.
🔘رانتهای حکومتی به حداقل رسید. این اصلاحات بدون عوارض اجتماعی انجام میشد. حتی در سال۱۳۷۷ قیمت بنزین را ۵۰درصد گران کردند و کوچکترین اعتراضی ثبت نشد. برنامه سوم توسعه را نوشتند و با مشارکت همگانی اجرا کردند که موفقترین برنامه بود. دنبال اجرای حذف نرخهای پایین حاملهای انرژی بودند و آن را در قانون آوردند تا اجرا کنند؛ ولی با آمدن مجلس اصولگرا و در نهایت بیعقلی، آن را متوقف کردند و همه مشکلات انرژی از این تصمیم نابخردانه ناشی شد. بعد هم گفتند به مردم عیدی دادند. امروز نتیجه فاجعهبار آن عیدی را همه میبینیم.
🔘شاخص حاکمیت قانون را از ۲۵درصد به ۴۹درصد رساندند. سالانه چندصدهزار شغل ایجاد کردند که فقط در سال پایانی آن ۶۴۰ هزار شغل ایجاد شد که به گواهی آمار رسمی چندین برابر تمام مشاغل ایجاد شده در هشتسال دولت بعدی یعنی احمدینژاد است.
🔘ثبات اقتصادی را شکل دادند. صندوق ذخیره ارزی را درست کردند که شاید اولین مورد در منطقه بود و دولت بعدی آن را به هوا برد و ته صندوق را پاک کرد. شاخص فساد در پایینترین نقطه بود و در دولت بعدی حدود دو برابر شد. تورم کاملاً متعادل و رو به کاهش بود. شاید یکسومِ اکنون بود. مشارکت سیاسی خوب بود. کشورهای دیگر برای ایران احترام فراوان قائل بودند. عقلانیت در همه حوزهها جاری و ساری بود.
🔘همه اینها محصول اعتماد متقابل میان دولت با مردم بود. ولی درس مهم این بود که ایجاد همه اینها یک طرف، حفظ آن در طرف دیگر است که متاسفانه انجام نشد و کشور را در وضعیت تنش و تحریم و فساد و ناکارآمدی قرار داد.
Forwarded from هممیهن
سرنوشت مذاکرات و تکرار یک پیشبینی
سرمقاله هممیهن
۰۳ خرداد ۱۴۰۴
🔹در هفتههای اخیر و پس از دور سوم گفتوگوها شاهد سخنان ضدونقیضی از سوی مسئولان آمریکایی هستیم که به قول معروف یکی به نعل میزنند و یکی به میخ. نمیدانیم این یک بازی طراحیشده از پیش است یا ناشی از اختلافات داخلی مقامات آمریکایی یا شیوهای است برای کسب امتیاز؟
🔹ولی تقریباً روشن است که کلیات موضع ایران از ابتدا روشن بوده و طبعاً در مذاکرات هم تکرار شده و اگر طرف آمریکایی نمیپسندید، از همان اول میتوانست میز مذاکره را ترک کند.
🔹این سرمقاله در شرایطی نوشته میشود که تا این لحظه هیچگونه خبری رسمی و غیررسمی جز ادامه مذاکرات در هفته آینده از محتوای مذاکرات ایران و آمریکا بیرون نیامده است بنابراین، آنچه در ادامه میآید به وضعیت و اخبار پیش از مذاکرات مربوط میشود. هرچند نحوه برخورد طرفین نشان میدهد که ارزیابی اولیه حداقل منفی نبوده است.
🔹اولین نکته این است که اراده ایران در مقایسه با ایالات متحده برای آغاز گفتوگوها، روشنتر و منسجمتر است. درحالیکه برخلاف رویکرد اعلامی قبلی، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا با ادبیاتی تند و غیردیپلماتیک و حتی به نحوی که نشان از عصبانت وی دارد، اهمیت مذاکرات را پایین آورده و آن را فقط به یک نشست مقدماتی تقلیل داده است.
🔹در طرف ایران چنین دوگانگی درونساختاری دیده نمیشود و اتفاقاً حمایت کامل از گروه مذاکرهکننده و اراده رسمی برای کاهش تنش و رسیدن به توافق بهخوبی مشهود است. بنابراین، میتوان گفت که دودستگی در طرف آمریکایی زیاد است؛ بهویژه با موضعگیری تند وزارت امورخارجه آمریکا که از این مذاکرات حذف شدهاند. این دوگانگی آشکار است. به همین دلیل باید نسبت به نتایج و دستاوردهای احتمالی محتاط بود.
🔹همچنین ویتکاف مذاکرهکننده اصلی ترامپ پیش از سفر به عمان گفت: «من فکر میکنم موضع ما برچیدن برنامه هستهای است. بههرحال، این بدان معنا نیست که ما در حاشیه، راههای دیگری برای مصالحه بین دو کشور پیدا نخواهیم کرد… جایی که خط قرمز ما است [این است که] تسلیحاتی شدن توانایی هستهای شما ممکن نیست.»
🔹اگر فقط بخش اول سخنان ویتکاف را مبنا قرار دهیم، روشن خواهد بود که این به معنی نقض مذاکره است و هیچ گفتوگویی دراینباره صورت نخواهد گرفت و اصولاً مذاکره منتفی است. ولی جمله دوم آقای ویتکاف راهحل را نشان داده است و مانعی برای رسیدن به توافق نخواهد بود.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۰۳ خرداد ۱۴۰۴
🔹در هفتههای اخیر و پس از دور سوم گفتوگوها شاهد سخنان ضدونقیضی از سوی مسئولان آمریکایی هستیم که به قول معروف یکی به نعل میزنند و یکی به میخ. نمیدانیم این یک بازی طراحیشده از پیش است یا ناشی از اختلافات داخلی مقامات آمریکایی یا شیوهای است برای کسب امتیاز؟
🔹ولی تقریباً روشن است که کلیات موضع ایران از ابتدا روشن بوده و طبعاً در مذاکرات هم تکرار شده و اگر طرف آمریکایی نمیپسندید، از همان اول میتوانست میز مذاکره را ترک کند.
🔹این سرمقاله در شرایطی نوشته میشود که تا این لحظه هیچگونه خبری رسمی و غیررسمی جز ادامه مذاکرات در هفته آینده از محتوای مذاکرات ایران و آمریکا بیرون نیامده است بنابراین، آنچه در ادامه میآید به وضعیت و اخبار پیش از مذاکرات مربوط میشود. هرچند نحوه برخورد طرفین نشان میدهد که ارزیابی اولیه حداقل منفی نبوده است.
🔹اولین نکته این است که اراده ایران در مقایسه با ایالات متحده برای آغاز گفتوگوها، روشنتر و منسجمتر است. درحالیکه برخلاف رویکرد اعلامی قبلی، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا با ادبیاتی تند و غیردیپلماتیک و حتی به نحوی که نشان از عصبانت وی دارد، اهمیت مذاکرات را پایین آورده و آن را فقط به یک نشست مقدماتی تقلیل داده است.
🔹در طرف ایران چنین دوگانگی درونساختاری دیده نمیشود و اتفاقاً حمایت کامل از گروه مذاکرهکننده و اراده رسمی برای کاهش تنش و رسیدن به توافق بهخوبی مشهود است. بنابراین، میتوان گفت که دودستگی در طرف آمریکایی زیاد است؛ بهویژه با موضعگیری تند وزارت امورخارجه آمریکا که از این مذاکرات حذف شدهاند. این دوگانگی آشکار است. به همین دلیل باید نسبت به نتایج و دستاوردهای احتمالی محتاط بود.
🔹همچنین ویتکاف مذاکرهکننده اصلی ترامپ پیش از سفر به عمان گفت: «من فکر میکنم موضع ما برچیدن برنامه هستهای است. بههرحال، این بدان معنا نیست که ما در حاشیه، راههای دیگری برای مصالحه بین دو کشور پیدا نخواهیم کرد… جایی که خط قرمز ما است [این است که] تسلیحاتی شدن توانایی هستهای شما ممکن نیست.»
🔹اگر فقط بخش اول سخنان ویتکاف را مبنا قرار دهیم، روشن خواهد بود که این به معنی نقض مذاکره است و هیچ گفتوگویی دراینباره صورت نخواهد گرفت و اصولاً مذاکره منتفی است. ولی جمله دوم آقای ویتکاف راهحل را نشان داده است و مانعی برای رسیدن به توافق نخواهد بود.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
🔴حقوق قضات؛ حلقهای فراموششده در زنجیره عدالت
🔺اعتماد ۴ خرداد ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘یکی از وکلای جوان و متعهد به حرفه حقوق، فیلم کوتاهی را برای من فرستاد که یک قاضی محترم و شاید مستاصل در حال توضیح حقوق و دستمزد قضات کشور است و این که قضات برای رسیدگی به هر پرونده بطور متوسط حدود سیصد هزار تومان میگیرند. در حالی که حتی برخی از این پروندهها حاوی چند هزار برگ هستند که وکلا برای خواندن آنها از موکلین خود ده میلیون تومان و بیشتر میگیرند. در حالی که قضات باید خیلی دقیق بخوانند و مهمتر این که حکم هم صادر کنند، که بار مسئولیت اخلاقی و روانی سنگینی هم دارد.
🔘متاسفانه جامعه ایران اعم از حکومت یا افکار عمومی ملتزم به الزامات انتطارات خود از قاضی نیستند، بطور مشخص توجه کافی به حقوق پرداختی به قضات ندارند. با توجه به نقش منحصر بفرد امر قضا در ایجاد عدالت اشاره کوتاهی به مسأله حقوق اندک قضات میکنم بویژه که میدانم برخی از پرداختها در شرکتهای دولتی بسیار بالاست و افراد منصوب در این شرکتها هم بیش از آن که بر اساس صلاحیت حرفهای منصوب شده و در خدمت اهداف شرکت باشند در خدمت پارتی توصیه کننده مثل نمایندگان مجلس هستند.
🔘درست است که هيچ شرایطی مجوز حقوقی و اخلاقی برای ارتکاب فساد را فراهم نمیکند ولی چند نکته را فراموش نکنیم. فساد چهرههای فراوان دارد و با شکلهای گوناگونی خود را عرضه میکند که بسیار وسوسه انگیز است. از ابتدا در قالب رشوه وارد نمیشود این در مراحل آخر است. بعلاوه هنگامی که حقوق کم باشد تعداد افرادی که برای ورود به چرخه فساد وسوسه میشوند افزایش مییابند. همچنین با افزایشی شدن این روند، کمکم فساد نیز به امری پذیرفته شده تبدیل و قبح آن زایل میشود.
🔘از سوی دیگر قضات حتی نمیتوانند همچون صاحبان سایر مشاغل به کارهای دیگر بپردازند که تا حدی کسری درآمد خود را جبران کنند. در نتیجه با وجود محدودیتهای مالی دولت و حکومت، قضات و در نتیجه نهاد عدالت بیش از پیش ضربه خورده و ضعیف میشوند.
🔘در هر نظام حقوقی که سودای عدالت دارد، قضات، نهفقط باید نماد قانون باشند، بلکه پناهگاه مردم در برابر بیعدالتی و تخلف هستند. در ایران، این ستون کلیدی ساختار حاکمیت قانون، از نگاه برنامهریزان اقتصادی و مسئولان نهادهای بودجهریز مغفول مانده است و در شرايط تورمی ۴۰ درصدی افزایش حقوق ۲۰ درصدی نتایج فاجعهباری را برای تحقق عدالت ایجاد میکند.
🔘مسأله حقوق و دستمزد قضات، تنها یک دغدغه صنفی نیست؛ بلکه نشانهای از وضعیت سلامت نهادی دستگاه قضاست، که با زندگی روزمره مردم و رضایت از آن، امنیت حقوقی سرمایهگذاران و کارآیی نظام عدالت گره خورده است.
🔘بررسیهای موجود نشان میدهد که میانگین حقوق سالانه قضات ما، در مقایسه با متوسط درآمد سالانه جامعه ایران حدود ۱.۵ برابر است. این در حالیست که در بسیاری از کشورهای دیگر این نسبت بسیار بالاتر است؛ در ایالات متحده تا ۴٫۸ برابر، در برزیل تا ۸ برابر، و حتی در کشورهایی با درآمد سرانه پایینتر مانند هند، گاه تا ۱۵ برابر گزارش شده است؛ ولی در ایران قضات با درآمدی کمتر از اغلب مدیران میانی در بخشهای دولتی و حتی خصوصی، مسئولیتهایی سنگینتر را بر دوش دارند.
🔘البته، باید توجه داشت که بالا بودن نسبت حقوق قضات لزوماً به معنای کاهش فساد نیست. در کشورهای اسکاندیناوی مانند دانمارک و سوئد، با وجود چندان بالا نبودن نسبت حقوق قضات به متوسط درامد مردم(۲ تا ۲٫۵ برابر که نسبت به ایران خیلی بیشتر است)، سطح فساد قضایی نزدیک به صفر است. اما تفاوت در اینجاست که این کشورها درامد بالایی دارند و نیز دارای ساختارهای رفاهی و اقتصادی بسیار منسجماند، نابرابری درآمدی اندکی دارند و خدمات عمومی گستردهای به همه شهروندان ارائه میشود ومهمتر این که شفافیت و نظارت عمومی هم بالاست. در چنین ساختاری، حتی دریافت حقوقی متوسط هم میتواند احساس عدالت و رضایت شغلی ایجاد کند.
🔘در ایران، ساختار معیشتی متفاوت است. نابرابری درآمد، تورم مزمن، کاهش قدرت خرید و ضعف خدمات رفاهی، باعث شده است که قاضی با همان حقوق اندک، در برابر فشارهای اقتصادی و اجتماعی آسیبپذیرتر باشد. طبیعی است که در چنین شرایطی، انگیزهها برای ترک شغل، مهاجرت به بخشهای دیگر یا حتی پذیرش مداخلات غیرقانونی افزایش مییابد؛ و این، خطری است که نهفقط برای یک فرد یا یک پرونده، بلکه برای کل نظام عدالت تهدیدآمیز است.
🔘زمان آن رسیده که مسئله حقوق قضات نه بهعنوان یک موضوع اداری یا حسابداری، بلکه بهعنوان یک دغدغه راهبردی در سیاستگذاری عمومی دیده شود. حفظ شأن قاضی، حفظ اعتبار قضاوت و عدالت است. تا زمانی که استقلال و کرامت اقتصادی قضات تأمین نشود، استقلال قضایی تنها واژهای زیبا در متون قانونی باقی خواهد ماند.
🔺اعتماد ۴ خرداد ۱۴۰۴
✍️عباس عبدی
🔘یکی از وکلای جوان و متعهد به حرفه حقوق، فیلم کوتاهی را برای من فرستاد که یک قاضی محترم و شاید مستاصل در حال توضیح حقوق و دستمزد قضات کشور است و این که قضات برای رسیدگی به هر پرونده بطور متوسط حدود سیصد هزار تومان میگیرند. در حالی که حتی برخی از این پروندهها حاوی چند هزار برگ هستند که وکلا برای خواندن آنها از موکلین خود ده میلیون تومان و بیشتر میگیرند. در حالی که قضات باید خیلی دقیق بخوانند و مهمتر این که حکم هم صادر کنند، که بار مسئولیت اخلاقی و روانی سنگینی هم دارد.
🔘متاسفانه جامعه ایران اعم از حکومت یا افکار عمومی ملتزم به الزامات انتطارات خود از قاضی نیستند، بطور مشخص توجه کافی به حقوق پرداختی به قضات ندارند. با توجه به نقش منحصر بفرد امر قضا در ایجاد عدالت اشاره کوتاهی به مسأله حقوق اندک قضات میکنم بویژه که میدانم برخی از پرداختها در شرکتهای دولتی بسیار بالاست و افراد منصوب در این شرکتها هم بیش از آن که بر اساس صلاحیت حرفهای منصوب شده و در خدمت اهداف شرکت باشند در خدمت پارتی توصیه کننده مثل نمایندگان مجلس هستند.
🔘درست است که هيچ شرایطی مجوز حقوقی و اخلاقی برای ارتکاب فساد را فراهم نمیکند ولی چند نکته را فراموش نکنیم. فساد چهرههای فراوان دارد و با شکلهای گوناگونی خود را عرضه میکند که بسیار وسوسه انگیز است. از ابتدا در قالب رشوه وارد نمیشود این در مراحل آخر است. بعلاوه هنگامی که حقوق کم باشد تعداد افرادی که برای ورود به چرخه فساد وسوسه میشوند افزایش مییابند. همچنین با افزایشی شدن این روند، کمکم فساد نیز به امری پذیرفته شده تبدیل و قبح آن زایل میشود.
🔘از سوی دیگر قضات حتی نمیتوانند همچون صاحبان سایر مشاغل به کارهای دیگر بپردازند که تا حدی کسری درآمد خود را جبران کنند. در نتیجه با وجود محدودیتهای مالی دولت و حکومت، قضات و در نتیجه نهاد عدالت بیش از پیش ضربه خورده و ضعیف میشوند.
🔘در هر نظام حقوقی که سودای عدالت دارد، قضات، نهفقط باید نماد قانون باشند، بلکه پناهگاه مردم در برابر بیعدالتی و تخلف هستند. در ایران، این ستون کلیدی ساختار حاکمیت قانون، از نگاه برنامهریزان اقتصادی و مسئولان نهادهای بودجهریز مغفول مانده است و در شرايط تورمی ۴۰ درصدی افزایش حقوق ۲۰ درصدی نتایج فاجعهباری را برای تحقق عدالت ایجاد میکند.
🔘مسأله حقوق و دستمزد قضات، تنها یک دغدغه صنفی نیست؛ بلکه نشانهای از وضعیت سلامت نهادی دستگاه قضاست، که با زندگی روزمره مردم و رضایت از آن، امنیت حقوقی سرمایهگذاران و کارآیی نظام عدالت گره خورده است.
🔘بررسیهای موجود نشان میدهد که میانگین حقوق سالانه قضات ما، در مقایسه با متوسط درآمد سالانه جامعه ایران حدود ۱.۵ برابر است. این در حالیست که در بسیاری از کشورهای دیگر این نسبت بسیار بالاتر است؛ در ایالات متحده تا ۴٫۸ برابر، در برزیل تا ۸ برابر، و حتی در کشورهایی با درآمد سرانه پایینتر مانند هند، گاه تا ۱۵ برابر گزارش شده است؛ ولی در ایران قضات با درآمدی کمتر از اغلب مدیران میانی در بخشهای دولتی و حتی خصوصی، مسئولیتهایی سنگینتر را بر دوش دارند.
🔘البته، باید توجه داشت که بالا بودن نسبت حقوق قضات لزوماً به معنای کاهش فساد نیست. در کشورهای اسکاندیناوی مانند دانمارک و سوئد، با وجود چندان بالا نبودن نسبت حقوق قضات به متوسط درامد مردم(۲ تا ۲٫۵ برابر که نسبت به ایران خیلی بیشتر است)، سطح فساد قضایی نزدیک به صفر است. اما تفاوت در اینجاست که این کشورها درامد بالایی دارند و نیز دارای ساختارهای رفاهی و اقتصادی بسیار منسجماند، نابرابری درآمدی اندکی دارند و خدمات عمومی گستردهای به همه شهروندان ارائه میشود ومهمتر این که شفافیت و نظارت عمومی هم بالاست. در چنین ساختاری، حتی دریافت حقوقی متوسط هم میتواند احساس عدالت و رضایت شغلی ایجاد کند.
🔘در ایران، ساختار معیشتی متفاوت است. نابرابری درآمد، تورم مزمن، کاهش قدرت خرید و ضعف خدمات رفاهی، باعث شده است که قاضی با همان حقوق اندک، در برابر فشارهای اقتصادی و اجتماعی آسیبپذیرتر باشد. طبیعی است که در چنین شرایطی، انگیزهها برای ترک شغل، مهاجرت به بخشهای دیگر یا حتی پذیرش مداخلات غیرقانونی افزایش مییابد؛ و این، خطری است که نهفقط برای یک فرد یا یک پرونده، بلکه برای کل نظام عدالت تهدیدآمیز است.
🔘زمان آن رسیده که مسئله حقوق قضات نه بهعنوان یک موضوع اداری یا حسابداری، بلکه بهعنوان یک دغدغه راهبردی در سیاستگذاری عمومی دیده شود. حفظ شأن قاضی، حفظ اعتبار قضاوت و عدالت است. تا زمانی که استقلال و کرامت اقتصادی قضات تأمین نشود، استقلال قضایی تنها واژهای زیبا در متون قانونی باقی خواهد ماند.
Forwarded from نشر نی
نشر نی برگزار میکند:
جلسهٔ نقد و بررسی کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر»
با حضور:
مقصود فراستخواه
عباس عبدی
فرزاد نعمتی
زمان: دوشنبه ۵ خرداد، ساعت ۱۸:۱۵
مکان: خیابان فاطمی، خیابان رهی معیری، نبش خیابان فکوری، پلاک ۲۰، ساختمان نشر نی، طبقهٔ پنجم
نشر نی برگزار میکند:
جلسهٔ نقد و بررسی کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر»
با حضور:
مقصود فراستخواه
عباس عبدی
فرزاد نعمتی
زمان: دوشنبه ۵ خرداد، ساعت ۱۸:۱۵
مکان: خیابان فاطمی، خیابان رهی معیری، نبش خیابان فکوری، پلاک ۲۰، ساختمان نشر نی، طبقهٔ پنجم
Forwarded from هممیهن
سرمه نکشید، کور میکنید
سرمقاله هممیهن
۰۴ خرداد ۱۴۰۴
🔹سیاستگذاری در ایران شبیه وصله پینه کردن است. بهجای پرداختن به متن درگیر حاشیه میشوند. منطق رسمی برای اداره امور و جلوگیری از تخلف، اساس را بر حداکثر کردن محدودیت و مجازاتها میگذارد. درحالیکه سیاستگذاری واقعی باید به جنبههای ایجابی و مثبت نگاه کند و محدودیتها را به حداقل برساند.
🔹این سیاستگذاری فشل هر روز موانع و مجوزها و ناظران را بیشتر میکند تا جلوی فساد و تخلف را بگیرد. در عمل هم متوجه میشوند که همه مجوزها و نظارتهای جدید فرصتی شدهاند برای فساد بیشتر.
🔹به همین دلیل است هر چه جلوتر آمدهایم، ارقام فسادها سر به فلک کشیده و آخرین آن در دولت آقای رئیسی بود که پرداخت 3/7میلیارد دلار در یک مورد بسیار فاحش به نام چای دبش رخ داد.
🔹اهمیت آن فساد در این بود که آقای رئیسی در زمان قوه قضائیه خود دادگاههای ضدفساد را با دادرسی یکمرحلهای راه انداخت که نشان دهد مبارزی سخت علیه فساد است. ولی غافل از اینکه نهتنها رکورد فساد در آن دولت شکسته شد، بلکه وزیر کشاورزی او با این اتهام محاکمه شد که: «معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تسهیل فرآیند ثبت سفارشهای کلان واردات چای، با وجود هشدار کمیتههای نظارتی. وی متهم است که با علم به خلاف بودن ماجرا، به هشدارها تمکین نکرده و حتی پیگیر لغو مصوبه هشداردهنده از معاون اول رئیسجمهور بوده است. دادگاه اعلام کرده چنانچه او به وظایف قانونی خود عمل میکرد، از وقوع این تخلفات سنگین جلوگیری میشد.»
🔹فعلاً نمیخواهیم در صداقت یا عدم صداقت تندروها در مبارزه با فساد بحث کنیم؛ ولی روشن است که در این ادعا شکست خوردهاند و حتی رکورد زدهاند. این حداقل ناشی از درک نادرست آنان از مشکل و راهحل است.
🔹سیاستگذاری آنان در مبارزه با فساد دقیقاً مثل این است که کسی با عوارض خطیر مرض قند روبهرو باشد؛ ولی به علت تشخیص نادرست، مصرف شیرینیجات به او تجویز یا توصیه شود.
🔹اکنون با گذشت دو تا سه سال از این فساد بزرگ که دو مقام عالی وزارتی و دهها کارمند عالیرتبه و متوسط درگیر پرونده و از محکومین آن هستند و حکم صادره علیه متهمین بیش از ۶۰۰هزار کلمه و در حدود ۲۰۰۰صفحه عادی است؛ بانک مرکزی بخشنامهای را برای جلوگیری از وقوع چنین فسادهایی تهیه کرده است؛ بخشنامههایی که مثل موارد قبلی غیرممکن است مشکل فساد را حل کند و در بهترین حالت افزایش نمیدهد و در بدترین حالت موجب رشد فساد میشود.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۰۴ خرداد ۱۴۰۴
🔹سیاستگذاری در ایران شبیه وصله پینه کردن است. بهجای پرداختن به متن درگیر حاشیه میشوند. منطق رسمی برای اداره امور و جلوگیری از تخلف، اساس را بر حداکثر کردن محدودیت و مجازاتها میگذارد. درحالیکه سیاستگذاری واقعی باید به جنبههای ایجابی و مثبت نگاه کند و محدودیتها را به حداقل برساند.
🔹این سیاستگذاری فشل هر روز موانع و مجوزها و ناظران را بیشتر میکند تا جلوی فساد و تخلف را بگیرد. در عمل هم متوجه میشوند که همه مجوزها و نظارتهای جدید فرصتی شدهاند برای فساد بیشتر.
🔹به همین دلیل است هر چه جلوتر آمدهایم، ارقام فسادها سر به فلک کشیده و آخرین آن در دولت آقای رئیسی بود که پرداخت 3/7میلیارد دلار در یک مورد بسیار فاحش به نام چای دبش رخ داد.
🔹اهمیت آن فساد در این بود که آقای رئیسی در زمان قوه قضائیه خود دادگاههای ضدفساد را با دادرسی یکمرحلهای راه انداخت که نشان دهد مبارزی سخت علیه فساد است. ولی غافل از اینکه نهتنها رکورد فساد در آن دولت شکسته شد، بلکه وزیر کشاورزی او با این اتهام محاکمه شد که: «معاونت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تسهیل فرآیند ثبت سفارشهای کلان واردات چای، با وجود هشدار کمیتههای نظارتی. وی متهم است که با علم به خلاف بودن ماجرا، به هشدارها تمکین نکرده و حتی پیگیر لغو مصوبه هشداردهنده از معاون اول رئیسجمهور بوده است. دادگاه اعلام کرده چنانچه او به وظایف قانونی خود عمل میکرد، از وقوع این تخلفات سنگین جلوگیری میشد.»
🔹فعلاً نمیخواهیم در صداقت یا عدم صداقت تندروها در مبارزه با فساد بحث کنیم؛ ولی روشن است که در این ادعا شکست خوردهاند و حتی رکورد زدهاند. این حداقل ناشی از درک نادرست آنان از مشکل و راهحل است.
🔹سیاستگذاری آنان در مبارزه با فساد دقیقاً مثل این است که کسی با عوارض خطیر مرض قند روبهرو باشد؛ ولی به علت تشخیص نادرست، مصرف شیرینیجات به او تجویز یا توصیه شود.
🔹اکنون با گذشت دو تا سه سال از این فساد بزرگ که دو مقام عالی وزارتی و دهها کارمند عالیرتبه و متوسط درگیر پرونده و از محکومین آن هستند و حکم صادره علیه متهمین بیش از ۶۰۰هزار کلمه و در حدود ۲۰۰۰صفحه عادی است؛ بانک مرکزی بخشنامهای را برای جلوگیری از وقوع چنین فسادهایی تهیه کرده است؛ بخشنامههایی که مثل موارد قبلی غیرممکن است مشکل فساد را حل کند و در بهترین حالت افزایش نمیدهد و در بدترین حالت موجب رشد فساد میشود.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
Forwarded from هممیهن
کورتر شدن گرهها
سرمقاله هممیهن
۰۵ خرداد ۱۴۰۴
🔹در روزهای اخیر اتفاقات بهظاهر بیارتباط با همدیگر در ایران رخ داده که همه آنها به نحوی آبشخور مشترکی دارند. اول، اعتراضات نانوایان است. اعتراضی که منطقاً پاسخی به آن نمیتوان داد. خرید یک نان سنگک به قیمت ۵هزار تومان با هزینههای سنگین جاری و دستمزدهای موجود معقول نیست، مگر از طریق اقدامات خلاف چون فروش آرد و کوچک کردن چانه خمیر نان و...
🔹دوم، اعتراض رانندگان و کامیونداران است که به تغییر قیمت گازوئیل و چند مورد جزئی دیگر معترض هستند.
🔹سوم، پیدا کردن دهها کیلومتر لولهکشی و مخازن روزمینی سوخت غیرمجاز در بندر کوچک کلاهی در استان هرمزگان و کشف میلیونها لیتر سوخت قاچاق و مشاهده شدن کاخهای سربهفلککشیده قاچاقچیان سوخت در این بندر کوچک روستایی است.
🔹چهارم، دستورالعمل توقف واگذاری سایپا به خریداران است. این موارد ریشه در کدام ویژگی سیاسی در ایران دارند؟ همه آنها به نحوی تابع چند عامل مرتبط به هم هستند.
🔹اول، وابستگی حکومت به درآمدهای نفتی و حمایت از قیمتگذاری دستوری برای کسب رضایت مردم. کسانی که در نهایت نابخردی مانع قانون افزایش گامبهگام قیمت حاملهای انرژی شدند و خوشخیالانه زهر تثبیت قیمت را به نام عسل و عیدی به کام مردم و اقتصاد کشور ریختند.
🔹دوم، فقدان اعتماد میان سیاستگذاران و مردم که هیچکدام از تصمیمات و وعدههای رسمی را جدی و صادقانه تلقی نکرده و با آن همراهی کافی نمیکنند. سوم، دولت بزرگ و پرخرج است که نیروهای ناکارآمد آن در دولتهای اصولگرایان تندرو به صورت فلهای افزایش مییابند و ازیکسو، درآمد دولت را کم میکنند و از سوی دیگر، هزینههای دولت را زیاد کرده و موجب کسری بودجه میشوند. در نتیجه، دنبال جبران کسری بودجه میروند.
🔹راهحل مرسوم این هدف استقراض از سیستم بانکی است که موجب تورم و افزایش فقر مردم میشود و نوعی دست کردن در جیب ملت است. اگر هم بتوانند دنبال افزایش قیمت حاملهای انرژی میروند که مردم تن نمیدهند و درگیری و اعتراض میشود.
🔹ویژگی چهارم هم، به رسمیت نشناختن دیگران برای گفتوگو کردن است. مردمی که در حرفههای گوناگون شاغل هستند و باید از طریق نهادهای خود در تعامل با دولت باشند و خواستها و مطالبات خود را به صورت مدنی طرح کنند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام
سرمقاله هممیهن
۰۵ خرداد ۱۴۰۴
🔹در روزهای اخیر اتفاقات بهظاهر بیارتباط با همدیگر در ایران رخ داده که همه آنها به نحوی آبشخور مشترکی دارند. اول، اعتراضات نانوایان است. اعتراضی که منطقاً پاسخی به آن نمیتوان داد. خرید یک نان سنگک به قیمت ۵هزار تومان با هزینههای سنگین جاری و دستمزدهای موجود معقول نیست، مگر از طریق اقدامات خلاف چون فروش آرد و کوچک کردن چانه خمیر نان و...
🔹دوم، اعتراض رانندگان و کامیونداران است که به تغییر قیمت گازوئیل و چند مورد جزئی دیگر معترض هستند.
🔹سوم، پیدا کردن دهها کیلومتر لولهکشی و مخازن روزمینی سوخت غیرمجاز در بندر کوچک کلاهی در استان هرمزگان و کشف میلیونها لیتر سوخت قاچاق و مشاهده شدن کاخهای سربهفلککشیده قاچاقچیان سوخت در این بندر کوچک روستایی است.
🔹چهارم، دستورالعمل توقف واگذاری سایپا به خریداران است. این موارد ریشه در کدام ویژگی سیاسی در ایران دارند؟ همه آنها به نحوی تابع چند عامل مرتبط به هم هستند.
🔹اول، وابستگی حکومت به درآمدهای نفتی و حمایت از قیمتگذاری دستوری برای کسب رضایت مردم. کسانی که در نهایت نابخردی مانع قانون افزایش گامبهگام قیمت حاملهای انرژی شدند و خوشخیالانه زهر تثبیت قیمت را به نام عسل و عیدی به کام مردم و اقتصاد کشور ریختند.
🔹دوم، فقدان اعتماد میان سیاستگذاران و مردم که هیچکدام از تصمیمات و وعدههای رسمی را جدی و صادقانه تلقی نکرده و با آن همراهی کافی نمیکنند. سوم، دولت بزرگ و پرخرج است که نیروهای ناکارآمد آن در دولتهای اصولگرایان تندرو به صورت فلهای افزایش مییابند و ازیکسو، درآمد دولت را کم میکنند و از سوی دیگر، هزینههای دولت را زیاد کرده و موجب کسری بودجه میشوند. در نتیجه، دنبال جبران کسری بودجه میروند.
🔹راهحل مرسوم این هدف استقراض از سیستم بانکی است که موجب تورم و افزایش فقر مردم میشود و نوعی دست کردن در جیب ملت است. اگر هم بتوانند دنبال افزایش قیمت حاملهای انرژی میروند که مردم تن نمیدهند و درگیری و اعتراض میشود.
🔹ویژگی چهارم هم، به رسمیت نشناختن دیگران برای گفتوگو کردن است. مردمی که در حرفههای گوناگون شاغل هستند و باید از طریق نهادهای خود در تعامل با دولت باشند و خواستها و مطالبات خود را به صورت مدنی طرح کنند.
▫️ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
📌هممیهن را در فضای مجازی دنبال کنید:
🔗سایت | 🔗اینستاگرام | 🔗 واتساپ | 🔗تلگرام