Telegram Web Link
Forwarded from هم‌میهن
کلیدی که شکست

سرمقاله هم‌میهن
۲۱ اسفند ۱۴۰۳


🔹آقای محمد مهاجری از کنش‌گران سیاسی و رسانه‌ای اصولگرا با شمّ تیز یا اطلاعاتی که دارد خبر از کلید خوردن پروژه حمله به دولت از جانب تندروها در آینده نزدیک داده است

🔹در اصل وجود انگیزه تندروها برای چنین رفتار ضد ملی، تردیدی نیست. این را از روی محتواهای چند هفته اخیر تندترین رسانه مکتوب آنها می‌توان دید، ولی به نظر می‌رسد که چند اتفاق پیش‌بینی‌نشده، بساط آنان را حداقل به‌طور موقت برچیده است

🔹بساطی که ابتدا با مصوبه پوشش آغاز کردند و با درایت مسئولین و رئیس‌جمهور به در بسته خورد و از دایره ابلاغ خارج گردید و مدتی است که با صرف هزینه مالی و پرداخت پول(بنا به ادعای صریح یک نماینده مجلس) برای راه انداختن تظاهرات چند نفری قصد طرح دوباره این مصوبه خلاف امنیت ملی را دارند و حتی کارشان به تحصن جلوی منازل مراجع هم کشیده شده است

🔹همزمان نیز بحث استیضاح وزیر اقتصاد را کلید زدند. طرح اول که معلوم بود شکست می‌خورد و آب در هاون کوبیدن است

🔹پس از آن دنبال آغاز حمله به شخص رئیس‌جمهور بودند که دو واقعه پیاپی آنان را به گوشه رینگ برده است. اولی، صدور حکم محکومیت دو وزیر اصلی آقای رئیسی در اَبَرفساد 3/7میلیارد دلاری چای دبش بود. این حکم ضربه هولناکی به تمام ادعاهای مهمل و پوچ تندروها زد. تمام ادعاهای ضدفساد آنان را نقش بر آب کرد. از آن بدتر راه افتادند که اینها فاسد نیستند، بلکه ترک فعل کردند

🔹هنوز از این ضربه سنگین رها نشده بودند که اظهارات مهم رهبری درباره دریافت گزارش پوچ و مهمل از دولت قبل ضربه نهایی و کاری را وارد کرد؛ به‌ویژه که معلوم شده است منشأ گزارش‌های پوچ و مهمل در دولت رئیسی همین تندروها هستند

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴چگونه بنزین سیاست‌مدار شد؟

🔺اعتماد ۲۲ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘ناترازی‌ انرژی در سال جاری به حدی رسید که همه را با ابعاد این فاجعه آشنا کرد. ریشه آن نیز سیاسی شدن حامل‌های انرژی است. چرا یک کالا سیاسی می‌شود؟ بطور قطع اهمیت آن کالا در حیات اجتماعی و اقتصادی در سیاسی شدن آن تاثیرگذار است. مثلا آب کالایی سیاسی میان کشورها است. ولی خودرو فاقد اهمیتی سیاسی است. البته همه مسأله در اهمیت کالا خلاصه نمی‌شود. آیا بنزین هم به همین دلیل سیاسی است؟ این علت هست ولی دلایل مهم دیگری هم دارد.

🔘سیاسی شدن بنزین ناشی از مدیریت نادرست و نیز رویکرد رسمی غیر صادقانه‌ای است که طی چند دهه شاهد آن بوده‌ایم. البته و مهم‌تر از هر عامل دیگری؛ نفتی بودن ایران است که موجب شکل‌گیری حکومتی مستقل از جامعه شد و رفتار اقتصادی خود و مردمش را تحت تأثیر این ویژگی قرار داد. اگر ایران مثل پاکستان یا ترکیه نفت نداشت، باید بنزین و نفت را به قیمت روز وارد می‌کرد و با سود متعارف به مردم می‌فروخت ولی هنگامی که نفت دارد، می‌خواهد درآمدهای آن دست دولت و حکومت باشد و آن را مطابق اراده خود و برای حامی‌پروری مصرف کند.

🔘مردم هم متوقع می‌شوند و دنبال سیاست‌مداری می‌گردند و از کسی حمایت می‌کنند که وعده عرضه کالاهای ارزان‌تر دهد. ارزان‌تری که مابه‌التفاوت آن از جای دیگری و از جیب ملت برداشته می‌شود. این برداشتِ هزینه اغلب غیر مستقیم است و برای مردم مشهود نیست، ولی قیمت بنزین برای همه ملموس است.

🔘هنگامی که حکومت جرأت نکند قیمت بنزین را آزاد نماید، شکاف قیمتی بنزین آزاد و رسمی زیاد می‌شود. در نتیجه از یک سو اتلاف منابع و مصرف غیربهینه اوج می‌گیرد، و از سوی دیگر وسایل مصرف‌کننده و به طور مشخص خودرو؛ حساسیت خود را به میزان مصرف از دست می‌دهند. لذا فن‌آوری آنها از مصرف بهینه عقب می‌افتد چون قیمت خودرو تابع میزان مصرف نیست، با پس‌افتادگی فن‌آوری، صنعت نیز از رقابت باز می‌ماند. مصرف با سرعت بالا می‌رود.

🔘تا این مرحله دولت پیاپی به مردم منت می‌گذارد که بنزین ارزان است و ما مثلاً فلان مقدار به شما یارانه می‌دهیم. خودش را پدر و قیم و دلسوز!! مردم معرفی می‌کند. ولی این مسیر به چند دلیل به بن‌بست می‌رسد. اول افزایش شدید مصرف. حکومت از یک سو بنزین را ارزان می‌فروشد، و‌ از سوی دیگر مصرف و قاچاق زیاد می‌شود، پس مجبور است برای افزایش تولید بنزین سرمایه‌گذاری کند و این سیاست منابع مالی و نفتی زیادی را تحلیل می‌برد. کیفیت تولیدات پالایشگاه‌ها کم و کمتر می‌شود، کیفیت سوخت و بهره‌وری پایین می‌آید، آلودگی هم اوج می‌گیرد. ولی ضربه نهایی را کسر بودجه می‌زند. وضع اقتصادی که بد شود، درآمدهای ناپایدار نفت کم می‌شود و دولت دچار کسر بودجه می‌شود.

https://telegra.ph/چگونه-بنزین-سیاست%E2%80%8Cمدار-شد-03-11
Forwarded from هم‌میهن
فراتر از تندروی

سرمقاله هم‌میهن
۲۳ اسفند ۱۴۰۳


🔹هرگونه که نگاه کنیم، باز هم نمی‌توانیم آن اندازه خوشبین باشیم که اقدامات خطرناک تندروها را مسئله‌ای عادی و فقط در سطح زدن دولت بدانیم؛ و باید به این نتیجه رسید که جریانی انحرافی پشت نابخردی‌های اخیر است

🔹گزارش‌ها حاکی از آن است که تندروها برای به زمین زدن کشور در تهران و شهرهای مختلف از جمله اصفهان دست به کار شده‌اند و در شرایط بحرانی کشور دنبال خلق چالش حجاب هستند. ازاین‌رو، مدتی است که چندین دسته معدود این‌سو و آن‌سو درباره ابلاغ و اجرای مصوبه پوشش زنان اعتراض می‌کنند.

🔹جلوی مجلس و جلوی خانه مراجع و... جمع می‌شوند و سخنرانی می‌کنند. درحالی‌که می‌دانند این تصمیم از سوی شورای‌عالی امنیت ملی است و با توقف آن خطر بزرگی را از کشور برطرف کردند

🔹آیا ممکن است که برنامه‌ریزان تجمعات غیرقانونی که هزینه آنان را از منابع مجهول تامین می‌کنند، ندانند که مصوبه مجلس علیه منافع ملی کشور است و به‌سرعت دست‌اندکاران اصلی آن را مشمول اقدامات دادگاه بین‌المللی کیفری خواهد کرد؟ این بسیار خطرناک است

🔹آنان کار را به‌جایی رسانده‌اند که تندروهای رسمی هم در برابر این جماعت کم آورده‌‌اند و ضمن انشعاب از آنان این اقدام‌شان را فراتر از تندروی و مصداق برنامه‌ریزی برای بحران‌سازی بر سر مسئله حجاب در کشور دانسته‌اند

🔹در این مسیر چنان بی‌پروا شده‌اند که سخنران آنان نسبت دروغ به رهبری می‌دهد؛ درحالی‌که مدعی تبعیت از رهبری هستند. این رفتار چنان‌ واضح است که دوستان خودشان هم اقدام به محکوم کردن آنان می‌کنند

🔹جالب‌ترین بخش این ماجرا آنجاست که به‌‌رغم همه هزینه‌های گزافی که برای جمع‌کردن آنان خرج کردند، حداکثر به حدود ۶۰۰نفر رسیدند

🔹اشتباهی که تندروها می‌کنند، این است که از اتفاقات سال‌های ۹۶ و ۹۸ درس نمی‌گیرند. آنان می‌توانند جرقه اعتراضات را بزنند، ولی قادر نیستند که تا پایان مهار آن را در اختیار خود داشته باشند و بدون تردید از دستان‌شان در می‌رود؛ همچنان که در گذشته چنین شد

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴نهاد علم در ایران فاقد استقلال است

🔺گفتگو با ایبنا ۲۲ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

▪️سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کتاب «از دارالفنون تا امیرکبیر» اثر عباس عبدی، یکی از آثار مهم در حوزه تاریخ و نقد دانشگاهی در ایران محسوب می‌شود. در این کتاب، مولف به بررسی تاریخ ایجاد و رشد دانشگاه و فضای دانشگاهی در ایران می‌پردازد و روند تحول این نهاد را از دوران دارالفنون (اولین دانشگاه‌های نوین در ایران) تا دوران امیرکبیر (دانشگاه صنعتی امیرکبیر یا پلی‌تکنیک تهران) مورد بررسی قرار می‌دهد. او با استناد به مستندات تاریخی و روایت‌های دقیق، تلاش می‌کند تا چرایی تغییرات ساختاری و اجتماعی در نظام آموزش عالی ایران را روشن کند و به بررسی چالش‌ها و موفقیت‌های دوره‌های مختلف دانشگاهی، نقش دانشگاه‌ها در شکوفایی فکری و رشد اقتصادی و همچنین تأثیر تحولات سیاسی بر فضای دانشگاهی می‌پردازد. از آنجایی که این کتاب با ارائه تحلیلی جامع و مستدل، چشم‌اندازی عمیق از تحولات این نهاد مهم را به خواننده ارائه می‌دهد به سراغ مولف آن، عباس عبدی فعال سیاسی و پژوهشگر اجتماعی رفتیم تا درباره کتابش مفصل تر گفت‌وگو کنیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

🔹شما در این کتاب تاریخچه تحول دانشگاه‌های ایران را از دارالفنون تا دانشگاه امیرکبیر بررسی کرده‌اید؛ به نظر شما بزرگ‌ترین نقطه قوت و ضعف نظام آموزش عالی ایران در این مسیر چه بوده است؟

🔘به نظر بنده در درجه اول وارداتی بودن نهاد آموزش عالی یا علم و فقدان پیوند این نهاد با متن جامعه ایرانی مهمترین مشکل بود. البته گریزی از آن نبود چون نهادی علمی مشابه آنچه در غرب بود در ایران نداشتیم و باید هم وارد می‌شد. علومی هم که وارد شد برای برآورده کردن نیازهای حکومت و دربار بود. از سوی دیگر نهاد دانشگاه باید در بطن جامعه‌ای باشد که مردم آن هم باسواد باشند.

🔘در این مورد میان ایران و ژاپن مقایسه کرده‌ام که در ژاپن دانشگاه هنگامی به‌طور جدی ساخته شد که بی‌سوادی عملاً به حداقل رسیده بود. در ایران دارالفنون هنگامی تاسیس شد که درصد باسوادی زیر ده درصد بود و هنوز مدارس مدرن برای آموزش نداشتیم. و مرحوم رشدیه چند دهه بعد و با چه مشقتی اقدام به راه‌اندازی مدرسه به سبک جدید کرد. سومین ایراد هم فقدان استقلال نهاد علم و دانشگاه بود که از ابتدا تابع حکومت شد و اینها و موارد دیگر موجب اختلال در کارکرد نهاد دانشگاه در ایران گردیده بود.

🔹در کتاب به نقش سیاست و تحولات اجتماعی بر دانشگاه‌های ایران اشاره شده؛ آیا این تأثیر را بیشتر مثبت می‌بینید یا منفی؟ چرا این ارتباط در ایران تا این حد پررنگ است؟

🔘با اینکه خودم از فعالان سیاسی دانشگاه بوده‌ام ولی همیشه سیاسی شدن دانشگاه را برای جامعه و حتی نهاد دانشگاهی زیان‌بار می‌دانستم. این وضعیت ناهنجار در درجه اول تقصیر حکومت است و به علت ضعف نهادهای حزبی و سیاسی رخ می‌دهد چون جامعه به نهاد سیاسی نیاز دارد و اگر حکومت اجازه شکل‌گیری نهاد سیاست را ندهد مردم نهادهای دیگر چون آموزش یا دین و رسانه را تبدیل به سکوی سیاسی می‌کنند و این نهادها از کارکرد واقعی خودشان باز می‌مانند.

🔹یکی از دغدغه‌های مهم کتاب، مسئله مدرنیزاسیون دانشگاه‌هاست. فکر می‌کنید چرا دانشگاه‌های ایران علی‌رغم تلاش‌های تاریخی هنوز به استانداردهای جهانی دست پیدا نکرده‌اند؟

🔘به قول مرحوم مظفرالدین شاه همه چیزمان باید به همه چیزمان بخورد. دانشگاههای ایران در این دو دهه قدری در رقابت عقب افتاده‌اند و الا به لحاظ کلی و در مقایسه با سایر نهادهای ایران وضع بهتری داشتند.

🔹در مسیر شکل‌گیری نهاد دانشگاه در ایران، کدام تصمیمات مدیریتی یا سیاسی بیشترین تأثیر را در پیشرفت یا عقب‌ماندگی این نهاد داشته‌اند؟ آیا این تصمیمات هنوز هم پیامدهایشان را نشان می‌دهند؟

🔘مهمترین مسأله؛ دخالت دولت در امور دانشگاه در محتوای درس‌ها و پذیرش استاد و دانشجو و سهمیه دادن و نیز مدیریت از بالای آن است. حکومت‌ها همیشه نوعی ترس از دانشگاه دارند که تبدیل به فوبیا شده است. علت هم ترس آنها از علم است.

🔹شما در این کتاب از دارالفنون به عنوان نقطه آغاز آموزش مدرن در ایران یاد کرده‌اید؛ فکر می‌کنید ایده‌های امیرکبیر در تأسیس این نهاد تا چه حد در ساختار آموزشی امروز ایران زنده مانده است؟ آیا از آن ایده‌ها فاصله گرفته‌ایم؟

🔘واقعیت این است که امیرکبیر پیش از بهره‌برداری از دارالفنون در حمام فین کاشان به تیغ کین کشته شد و فرصتی برای پیاده کردن ایده‌هایش نداشت که بدانیم چه بود. هر چند دارالفنون وصله ناچسبی برای آن دوره از تاریخ ایران بود. فعلاً که نماند و نمی‌دانیم اگر بود دقیقاً چه کاری می‌کرد. ولی در یک جامعه بی‌سواد؛ دانشگاه کارکرد بیشتری جز در خدمت دولت بودن نمی‌توانست داشته باشد.

https://ibna.ir/x6x7H
🔴هاراگیری به جای یقه‌گیری

🔺اعتماد ۲۵ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘آقای رییس جمهور در جلسه‌ای در باره تورم و گرانی کالاها، اظهار داشته‌اند که نمی‌دانند برای گرانی یقه چه کسی را باید گرفت؟ خوب! اگر پاسخ این پرسش ساده هنوز روشن نشده باشد، به چه پرسش دیگری در کشور می‌توان پاسخ داد؟ در واقع آقای پزشکیان چندان تقصیری ندارند، چون پنج دهه است که واقعیت ماجرا را به هر نحوی که هست انکار می‌کنیم و این انکار به یک عادت فکری تبدیل شده است.

🔘قیمت هر کالا در درجه اول ناشی از ارزش و قدرت خرید پول است. همیشه می‌گوییم که چرا کالا گران فروخته می‌شود. این پرسش در اغلب موارد غلط است. باید پرسید که چرا ارزش پول کم می‌شود. درک تفاوت این دو پرسش مهم است. فرض کنید که ارزش یک تن کالای معین مثل گندم معادل یک گرم طلای ۲۴ عیار باشد. حالا اگر کسی بجای آن بخواهد طلای آب شده با عیار ۱۲ پرداخت کند، باید دو گرم بدهد، در اینجا قیمت و ارزش گندم تغییر نکرده، این ارزش سکه پرداختی است که کم شده است.

🔘این را نمی‌گویند گران شدن کالا، بلکه می‌گویند کم شدن ارزش پول. ارزش پول ناشی از کم شدن ارزش عیار آن است، یک گرم طلای ۲۴ را برمی‌دارند و با یک گرم مس قاطی می‌کنند می‌شود دو گرم، ولی در اصل همان یک گرم طلای خالص است. چه کسی این کار را می‌کند؟ حکومت. پس برای گرانی نیازی نیست یقه‌گیری شود، بلکه باید هاراگیری شود.

🔘دولت چرا عیار پول را کم می‌کند؟ برای اینکه متناسب با درآمدهایش خرج نمی‌کند، و کسری دارد. درآمدش کمتر از حد لازم است چون کارآیی آن کم است، مسئولیت‌های بیهوده‌ای را متوجه خود کرده است. منابع فراوانی را به کسانی می‌دهند که هیچ خدمتی به مردم نمی‌کنند، سهل است که حضورشان هم زیان‌بار است. کافی است آقای رییس جمهور نگاهی به بودجه کشور بیندازند، در واقع حکومت و دولت حامی‌پروری می‌کنند. همه هزینه‌ها را هم از جیب مردم می‌پردازند. چون هزینه آنان بالاست، ولی درآمدهایشان کم است، لذا تقلب کرده و عیار پول را کم می‌کنند. مثل دوغ لیلی است که دوغش کم بود و آبش خیلی!

🔘ای کاش به جای پرداخت پول به مردم، طلا می‌دادند. برای اطلاع آقای رییس جمهور یک نمونه را مثال می‌زنم. در سال ۱۳۹۵، با حداقل حقوق پرداختی به کارگران می‌شد حدود ۷ گرم طلای ۱۸ عیار خرید، در سال جاری این معادله به حدود یک گرم کاهش یافته است. در واقع عیار پول یک هفتم کم شده است.

🔘شما جراح قلب هستید و از دسترنج خود می‌خورید و نباید مسأله گرانی را تقصیر پزشک بیندازید. در سال ۹۵ برای یک جراحی قلبِ باز، چقدر دستمزد می‌گرفتید؟ الان چقدر؟ در حالی که دستمزد ریالی شما چند برابر شده و به طلا حداقل ۳ برابر کمتر شده است. پس قدرت و ارزش پول فقط از طرف حکومت‌ها است که کم یا زیاد می‌شود. این کاهش یا به علت سیاست‌های مالی و پولی و یا به دلیل سایر سیاست‌های اقتصادی، بویژه ناپایداری روابط خارجی انجام می‌شود.

🔘می‌پرسند که اگر ارز گران شده، چرا کالاهایی که در انبار است و با ارز ارزان‌تر وارد شده نیز گران شده است؟ پاسخ روشن است اگر به هر دلیلی همین امروز حکومت روابط خارجی خود را اصلاح کند و آقای رییس جمهور هم لازم است بخاطر مردم قدری بیش‌تر به این مسأله توجه نمایند، و ارز ۳۰ درصد یا حتی بیش‌تر ارزان شود، تمام کالاهایی که با ارز گران خریداری شده باید با قیمت جدید ارزان‌تر فروخته شود و مردم نمی‌پذیرند که به همان قیمت گران‌تر بخرند، به این دلیل که خریدار با ارز گران‌تری خریده است.

🔘پس منطق بازار این است و درست هم هست، شما هم فروشنده باشید همین کار را خواهید کرد، اگر هم ارزان بدهید کسانی هستند که از شما یکجا می‌خرند و سپس به قیمت روز می‌فروشند، پس با قیمت نمی‌توان جنگ کرد. تنها راه کوپنی کردن کالاها است که آن هم هزینه‌های وحشتناک و فساد خود را دارد.

🔘در واقع دولت‌ها برای جبران سیاست‌های نادرست خود، رو به سوی قیمت‌گذاری می‌آورند و دستگاه‌های تعزیراتی و عریض و طویل ایجاد می‌کنند که هم فسادزا است و هم اینکه هزینه سنگینی را بر دوش ملت بار می‌کند.

🔘آقای رییس جمهور می‌توانست از بانک مرکزی آمار نقدینگی و تولید را بگیرند، تا متوجه شوند، چرا عرضه پول و نقدینگی که در دست دولت است در سال گذشته حدود ۳۵ درصد بیش‌تر شده، ولی تولید حداکثر ۴ درصد بیش‌تر شده است. اگر این کار را انجام دهند، متوجه مسئولیت مستقیم و اصلی حکومت شامل همه نیروهای آن در تورم خواهند شد.

🔘شما تبدیل به ماشین پرداخت شده‌اید، از طریق تولید نقدینگی، بدون اینکه به مردم پاسخگویی نمایید. تازه می‌خواهید، یقه دیگران را هم بگیرید. بخشی از بودجه‌های پرداختی صرف اموری می‌شود که هیچ خبری و اطلاعی از آن ندارید. بنابراین به جای یقه‌گیری در بخش عرضه کالا و خدمات باید به هاراگیری در بخش عرضه پول و نقدینگی بپردازید.
Forwarded from هم‌میهن
رتبه صعودی فساد

سرمقاله هم‌میهن
۲۵ اسفند ۱۴۰۴


🔹آیا برای برنامه‌ریزان کشور هنوز این پرسش مطرح نشده که چرا رتبه احساس فساد در ایران از سال۱۳۸۴ به‌این‌سو، به‌جز مقاطعی محدود در دوره روحانی اغلب صعودی بوده است؟

🔹رتبه فساد ایران در سال۱۳۸۴ برابر ۸۶ بود و در دولت احمدی‌نژاد آسانسوری بالا رفت و به ۱۶۸ رسید! یعنی در جایگاه دوازدهمین کشور جهان با بیشترین احساس فساد قرار گرفتیم و فقط ۱۱کشور وضع فسادشان بدتر از ایران بود

🔹در دولت روحانی قدری بهبود یافت و در دولت رئیسی دوباره بد شد و الان تقریباً در رتبه ۱۵۰ است. چرا این رتبه برخلاف ادعاها هر سال بدتر شده است؟

🔹بهتر است به سخنان اخیر رئیس قوه‌قضائیه توجه کنیم که گفت: «کسی که از فرودگاه به دریا و از میان محله‌ها کیلومترها خط لوله قاچاق سوخت می‌کشد که آدم معمولی نیست. با قاچاقچیانی (مانند کسی که برای قاچاق سوخت از فرودگاه خط لوله کشیده بودند) برخورد کنیم سروصداها بلند می‌شود.»

🔹جناب آقای اژه‌ای؛ ریشه فساد در همین‌جا است که افراد در برابر قانون مساوی نیستند. حکومت قانون در برابر خود آدم معمولی و غیرمعمولی ندارد. همه در برابر قانون باید مساوی باشند. ولی این کیست که در روز روشن قاچاق می‌کند و اگر برخورد کنید، سروصدا می‌کند؟

🔹کلاً قانون دلبخواهی شده؛ چه در مقام قانونگذاری که نماینده سه درصدی برای اهداف خودش قانون می‌گذارد و مردم و دستگاه‌های اجرایی و نظارتی و قضایی هم هرکدام بر حسب اولویت‌های خود رفتار و آن را اجرا می‌کنند یا نمی‌کنند

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
Forwarded from هم‌میهن
زیبایی سیاست

سرمقاله هم‌میهن
۲۶ اسفند ۱۴۰۴


🔹نه‌تنها انسان که خداوند هم زیبایی را دوست دارد. زیبایی در اجسام و اشخاص معیارهای بصری و البته سلیقه‌ای دارد ولی برای زیبایی موضوعات انتزاعی و غیرمادی هم می‌توان سنجه‌های مناسب تعیین کرد. امام علی سنجه زیبایی سیاست و‌ حکومت و حاکمان را، عدالت دانسته است

🔹با این حساب سیاست در ایران و در مفهوم عام آن تا چه اندازه زیباست؟ روی دیگر عدالت ظلم و تبعیض و فساد است که سیاست را به تناسب زشت می‌کند. سوالی که باید از خود بپرسیم این است که سیاست در ایران چقدر زشت یا چقدر زیبا است؟

🔹این پرسش را همه سیاسیون به‌ویژه آنان که داخل قدرت هستند از جمله آقای پزشکیان باید پاسخ دهند. اغلب افراد معتقدند که امسال و در آغاز نوروز و سال جدید وضع اقتصادی خوب نیست و حتی دور از رونق کم‌رمق گذشته است. در گذشته به‌ویژه دهه ۶۰ هم با چنین شرایطی مواجه بودیم ولی وضعیت امروز با گذشته از چند جهت تفاوت دارد

🔹اول اینکه همه یا اغلب مردم می‌دانستند که چرا وضع‌شان به خوبی گذشته نیست. آن را به شرایط انقلاب و جنگ مرتبط می‌دانستند. دوم هم فاصله عمیقی میان خود و مسئولین نمی‌دیدند. سوم و مهمتر اینکه به آینده امید داشتند. چهارم، شاهد فسادهای نجومی چون نهاده‌های دامی و چای دبش و حقوق‌های نجومی و فساد گسترده نبودند

🔹اکنون آقای رئیس‌جمهور باید توضیح دهند که در چه وضعیتی هستیم و چرا و چگونه؟ و با این دست‌فرمان به کجا داریم می‌رویم؟

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir
WhatsApp
🔴سه شرط تحقق عدالت

🔺اعتماد ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘در میان سخنان مسئولین کشور شاید بتوان گفت که رویکردهای آقای اژه‌ای در فهم مسایل و مشکلات راهگشاتر از دیگران است. حداقل می‌توان گفت که در اغلب موارد پرسش‌های خوبی را طرح می‌کنند. اخیراً نیز در سخنان خود در باره عدالت اجتماعی و وضعیت ناخوشایند نابرابری طبقاتی و مسأله جرم و مجازات سخنان جالبی را گفت: ▪️«با چه سازوکار و ساختاری عدالت اجتماعی محقق می‌شود؟ با کدام قانون این امر امکان‌پذیر است؟ از حوزه، دانشگاه، پژوهشگاه و جاهای مختلف خواسته‌ام با در نظر گرفتن مقتضیات زمان در مورد مجازات‌ها نظرشان را بگویند. برخی اوقات مجازات سنگین کردیم در حد سلب حیات اما بازدارنده نبود چون بستر به گونه‌ای که مجدد آن زمینه فراهم و تولید می‌شود.»▪️

🔘خوب! از بنده پرسشی در این باره نشده است ولی در حد خودم به پرسش ایشان پاسخ می‌دهم. این یادداشت را می‌توان در حدود ده یادداشت بسط داد ولی از آنجا که پیش‌تر هم در این زمینه‌ها مفصل نوشته‌ام، بنابراین ترجیح می‌دهم موجز و چکیده بنویسم.

🔘عدالت هنگامی محقق می‌شود که قانون حاکم باشد. قانونی که البته عادلانه تنظیم شده باشد. همچنین ساختارهای اجتماعی و اقتصادی در تعارض با تحقق عدالت نباشد. خیلی مختصر باید گفت هیچ کدام از این سه شرط را نداریم، یا حداقل اینکه فاصله ما با وضعیت مطلوب زیاد است.

https://telegra.ph/سه-شرط-تحقق-عدالت-03-16
🔴پایان ۸۸؛ حصر نمادین

🔺هم‌میهن ۲۸ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘حدود شش‏ماه پیش خبر رفع حصر از آقای کروبی جدی شد؛ ولی برخی ملاحظات پیش آمد که در عمل این رفع حصر محقق نشد تا اینکه بالاخره روز گذشته اعلام گردید که حصر آقای کروبی برداشته شده است و امیدوارم هرچه زودتر نیز حصر آقای موسوی و سرکار خانم رهنورد نیز به پایان برسد. دوست دارم دراین‏باره و تا حد ممکن صریح بنویسم. حرف‏هایی که در ۱۴سال گذشته مکرر و به‏صورت عمومی یا در جلسات خصوصی اظهار داشته‏ام.

🔘اولین بار که ماجرای رفع حصر به‏صورت جدی مطرح شد، سال۱۳۹۲ و در جریان انتخابات ریاست‏جمهوری آن سال و نیز پس از پیروزی آقای روحانی بود. از همان زمان هم می‏گفتم و معتقد بودم که رفع حصر بر حسب اینکه از چه زاویه‏ای به آن نگاه می‏کنیم، موضوعی مهم یا کم‏اهمیت است.

🔘رفع حصر مهمترین شعار سیاسی بود؛ اگر با هدف عبور از ماجرای زیان‏بار ۸۸ بود. منظورم از زیان‏بار بودن آن ماجرا این است که ۸۸ نقطه عطفی در فضای سیاسی و تبدیل آن به فضای مسموم امنیتی بود. دنبال ارائه تحلیل کاملی از مقصریابی نیستم؛ فقط به‏طور خلاصه معتقدم که احمدی‏نژاد نقش اصلی را در پهن کردن این بساط داشت، ولی اشتباه سیاسی را اصلاح‏طلبان مرتکب شدند که وارد این بازی شدند و اشتباه حکومت هم این بود که متوجه تبعات اقدامات احمدی‏نژاد نبود و تمام‏قد پشتیبان او شد.

🔘سال ۸۸ بازی با جمع جبری بسیار منفی بود. رفع حصر می‏توانست مطالبه‏ای در ذیل اتفاقات و تنش‌های ۸۸ باشد که نه‏تنها به نتیجه نمی‏رسید که هیچ‏گاه هم نرسید، بلکه مطالبه‏ای زیان‏بار هم بود. به عبارت دیگر، اگر قرار بود روابط و تعاملات سیاسی جامعه بر محور ۸۸ ادامه می‏یافت، مطالبه رفع حصر جز دمیدن بر آتش آن اختلافات نتیجه دیگری نداشت.

🔘ولی مطالبه رفع حصر اگر برای عبور از تنش‏های آن مقطع بود، بهترین شعار سیاسی ممکن بود. شعاری که در عمل هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت، تا اینکه با حمایت اصلاح‏طلبان از آقای پزشکیان و وعده‏های انتخاباتی او عملاً وارد مرحله جدیدی شد و باید رفع حصر نیز محقق می‏شد. به همین دلیل گفت‏وگوها برای رفع حصر از شهریورماه آغاز شد، که به نظرم باید همان زمان خاتمه پیدا می‏کرد و اگر چنین شده بود، حصر آقای موسوی و خانم رهنورد نیز تاکنون تمام شده بود.

🔘به همین دلیل، در دیداری که با جمعی از دوستان خدمت آقای کروبی بودم؛ تحلیل خودم را از این ماجرا ارائه کردم و معتقد بودم که رفع حصر هریک را نباید منوط به رفع حصر دیگری کرد و به‏طور طبیعی هرکدام آغاز شود اگر با رویکرد عبور از ۸۸ و احیای سیاست به معنای واقعی باشد، باید از آن استقبال کرد. اکنون خشنودی خود را از این تصمیم ریاست قوه‏قضائیه ابراز می‏دارم و اطمینان دارم به‏زودی گام بعدی برای پایان دادن به حصر نیز برداشته خواهد شد. قدری درباره اهمیت این تصمیم توضیح خواهم داد.

🔘آنان که اتفاقات سال۸۸ را به یاد دارند، می‏دانند که جمعیت معترض در ۲۵خرداد سال۱۳۸۸ بسیار فراوان و بی‏نظیر بود و‏ می‏توانست پایه‏ای برای بهبود امور باشد. ولی تداوم آن اعتراضات تا رسیدن به ۲۵بهمن ۱۳۸۹ که بسیار کم‏رمق بود را نمی‏توان فقط در ذیل سرکوب توجیه کرد یا حتی اگر هم همین باشد، هیچ‏چیز جز عدم موفقیت آن حرکت را نمی‏رساند.

🔘پس از رفتارهای احمدی‏نژاد در سال۹۰ و رو شدن دست او برای نظام سیاسی باید کوشش می‏شد که از ماجرای ۸۸ به نحو سازنده‏ای عبور شود و طبعاً چنین عبوری مترادف با رفع حصر نیز بود؛ ولی برخی نیروها همچنان دنبال رفع حصر در ذیل تنش‏ها و اختلافات سال ۸۸ بودند و به نتیجه هم نمی‏رسیدند. این رویکرد اگر نه همسو ولی مکمل رویکرد تندروترین نیروهای درون حاکمیت بود که اکنون همه آنان قربان صدقه احمدی‏نژاد می‏روند و در ذیل طرفداری از مرحوم مصباح متحد شده‏اند.

🔘خوشبختانه همزمان و یا حتی پیش از آمدن پزشکیان، رویکرد هشتادوهشتی تعدیل شده است. گرچه این آغاز راه است و نمی‏دانم طرفین تا چه اندازه به ادامه آن پایبند هستند. پاسخ مثبت و عاقلانه اصلاح‏طلبان و تداوم آن از طریق رفع حصر از آقای موسوی و خانم رهنورد و همچنین رفع محدودیت‏ها از آقای خاتمی می‏تواند نویدبخش تحولات دیگری باشد؛ تحولاتی که به تقویت پایه‏های مردمی حکومت و حضور بیشتر نیروهای گوناگون در عرصه سیاست منجر شود.

🔘🔘باید منتظر ماه‏های آینده باشیم. شاید نه‏فقط در این مورد بلکه در زمینه‏هایی دیگر هم گشایش‏هایی آغاز شود و همه را به آینده ایران امیدوار کند؛ درباره کارهایی که می‏توان کرد یا باید کرد؛ بعداً خواهم نوشت.
🔴 آرزوی سال

🔘چه آرزویی مهمتر از اتحاد همگان برای توسعه و رفاه جامعه و مردم ایران می‌توان داشت. برای رفع فقر و فساد و تبعیض.
- فقر مادی رو به گسترش و تورم پایدار و فراتر از آن فقر فکری و لجاجت سیاسی و به رسمیت نشناختن دیگران.
- فساد فراگیر و نه تنها سیستماتیک بلکه عادی و اجتناب ناپذیر شده که ریشه در انحصارگرایی رو به تمرکز و فقدان آزادی و استقلال رسانه‌ای دارد.
- تبعیض در همه چیز، از اجرای قانون گرفته تا گزینش و انتصابات و بهره‌مندی از مواهب مادی و معنوی.

🔘سال ۱۴۰۴ سال سختی است به نظر می‌رسد اگر این سال را به سلامت رد کنیم پس از آن آرامشی نسبی در انتظار مردم خواهد بود. در غیر این صورت تصوری از آینده نمی‌توان داشت. بنابر این آرزویی جز عبور مسالمت‌‌امیز بسوی آرامش برای میهن مردم و ایران ندارم.💐💐
🔴🔴🔴از امروز تا پایان تعطیلات، به تناسب مطالب کوتاهی بجای یادداشت‌های روزانه تقدیم می‌کنم
🔴بزرگترین خطر علیه حکومت

🔺اول فروردین ۱۴۰۴

🔘یکی در تلویزیون گفته مشت اخر را به آمریکا می‌زنیم و وارث زمین می‌شویم. دیگری با ارائه نقشه تحلیل نظامی کرده که یک راکت ۲۰۰ دلاری می‌تواند کل ارتش آمریکا را در منطقه به زانو درآورد. آن دیگری علت قطع مسابقه فوتبال را آن هم یک ساعت پس از افطار، روزه‌دار بودن بازیکنان دانسته است. بالاخره نفر بعدی خبر از داشتن اَبَرسلاحی داده که هیچ کشوری یارای مقابله با آن را ندارد یا حتی نمی‌توانند مشابهش را بسازند.

🔘نقد و تخطئه گویندگان این اظهارات هدف این یادداشت نیست. اعتبار رسانه‌ی منتشر کننده این نظرات هم در همین حد و اندازه‌ اظهارات است. مسأله مهم‌تر این است که موارد فوق نشان می‌دهد که این رسانه مخاطبان خود را تا چه اندازه نادان و منفعل فرض می‌کنند.

🔘چنین تصوری مستقل از این که ناآگاهانه یا فریبکارانه عرضه شود، بزرگترین خطری است که حکومت ایران را تهدید می‌کند. خطر آن از مجموعه خطرات دیگر، شامل آمریکا و اسراییل و کل اپوزیسیون و همه ناترازی‌های موجود و زلزله و خشکسالی و کم‌آبی و تحریم بیشتر است. در واقع همه خطرات دیگر زاییده تخدیر رسانه رسمی است.
🔴بهم‌ریختگی

🔺 نوآوران ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

🔘مصوبه حجاب بکلی تندروها را دچار مخمصه کرده و به هم ریخته‌ است. این بهم‌ریختگی از یک سو به صورت شکاف عمیق میان خودشان مشهود است، و از سوی دیگر سخنان و مواضع و رفتارهای متناقض و بی‌پایه آنان حکایت از اختلال فکری و حتی ذهنی معترضین به عدم اجرای مصوبه حجاب می‌کند. مصوبه‌ای که بنا به برداشت نهاد امنیت ملی ناقض امنیت کشور است.

🔘یکی از فعال‌ترین نیروهایی که دنبال تصویب و اجرای قوانین عجیب و غریب و غیرعلمی و بعضا غیرقابل اجرا و حتی خلاف امنیت مثل فرزنداوری، حجاب، صیانت است، برای روشن شدن منظورش از قانون حجاب با آزمون تأسف‌بار و عجیبی مواجه شد. وی در گفتگو با یک سایت خبری مواجه با این آزمون مجری شد که یکی از خانم‌های همکار خود را دعوت کرد تا روی صندلی بنشیند و از این آقا خواست که بگوید حجاب این خانم مصداق نهی قانون می‌شود یا خیر؟

🔘این خانم مانتوی کوتاهی پوشیده بود آستین هم تا حدی بالا بود و روسری هم تقریبا فقط اندکی از انتهای سرش را پوشانده بود ولی از جلو تمام موها افشان و پیدا بود. قطعا خانم مهسا امینی پوشیده‌تر از ایشان بود. این آقا که از بانیان اصلی قانون حجاب است، گفت این خانم مشمول قانون نمی‌شود اگر تاپ پوشیده بودند یا نیمه برهنه بودند مشمول می‌شد. همچنین اگر روسری یا شال نداشت مشمول جریمه ۵ میلیون تومانی می‌شد.

🔘البته وی این توضیح مهم را داد که گرچه مشمول قانون موجود که از قبل بوده، می‌شود ولی مشمول مصوبه جدید مجلس که اجرایش متوقف شده نمی‌شود. همچنین گفت که پوشش آن خانم خلاف شرع است ولی مطابق قانون جدید ممنوع نیست و جالبتر این که فقط جریمه می‌شود.

🔘این یعنی ملاک مصوبه جدید رعایت حجاب شرعی نیست و این بر خلاف قانون موجود است که صریحا حجاب شرعی را مبنای رفتار قرار داده است. پس اگر مبنای این قانون شرع نیست دیگر دعوا سر چیست؟ روشن است که باید عرف مبنا باشد. عرف جامعه ایران بنا بر نظرسنجی‌های گوناگون مخالف با جریمه کردن یا مجازات این حد از حجاب یا پوشش است.

🔘بعلاوه قدری مو را پوشاندن و بیشترش پیدا باشد چه اثری دارد که برداشتن روسری را جرم کشف حجاب می‌دانید وجود اندکش را موجب حفظ عفت و حجاب؟ از این گذشته چرا آن را از دایره جرم خارج و وارد خلاف(مثل جریمه رانندگی) کرده‌اید؟

🔘این قانون موجب انشقاق و شکاف جدی میان تندروها شده که پیش از این متحد یکدیگر بودند. در نتیجه بخشی از آنان معترضین خیابانی را بشدت محکوم می‌کنند. یکی از فعالان معترضین نیز برای دفاع از خود و حمله به جناح مقابل گفت: «نکند خدای نکرده شما هم ناخواسته در تعطیلی احکام الهی شریک شده باشید!» در حالی که وی نمی‌داند حکم حجاب در قانون کنونی وجود دارد و مصوبه اخیر آنان که جلوی اجرایش را گرفتند برای نادیده گرفتن حکم شرعی تهیه شده است.

🔘بنابر این اصولگرایان تندرو نه در پی شرع هستند چون آن را نمی‌دانند و نه پی اخلاقی و نه توسعه. آنان به نوعی در حال دست و پازدن هستند. کارشان بجایی رسیده که علیه حکومت هم شاخ و شانه می‌کشند و با افتخار می‌گویند که در تجمعات غیرقانونی شرکت می‌کنند. بشدت طرفدار افزایش تنش اعم از داخلی یا خارجی هستند.

🔘علیه گرانی فریاد می‌زنند و برای جامعه و مردم اشک تمساح می‌ریزند و مدعی هستند که علیه فساد هستند ولی نه تنها کوچکترین اقدامی در جهت محکومیت فساد ۳/۷ میلیارد دلاری نکردند بلکه تمام قد در دفاع از برخی محکومین آن به میدان آمدند و اکنون هم بجای پرداختن به مسایل اساسی در حال رد گم کردن هستند و با هزینه فراوان تعدادی افراد را از راه‌های دور به تهران آورده‌اند تا بلکه مصوبه مغایر با امنیت کشور را به اجرا درآورند.

🔘چرا تندروها دنبال درگیری هستند؟ چون در توسعه و آرامش هیچ جایگاهی ندارند. ولی در جنگ و فلاکت شاید شانسی داشته باشند. مشکل اینجاست که اینها خود را طلبکار نظام می‌دانند و اکنون خواهان دریافت طلب‌های خود هستند. آنان شمشیرهایی بودند که در گذشته و برای ساکت کردن دیگران از نیام بیرون کشیده شدند و دیگر داخل غلاف نمی‌روند.
🔴کارگُروه‌ یا کارگِره‌

🔺 اول فروردین ۱۴۰۴

🔘در پی نامگذاری سال ۱۴۰۴ با عنوان سال «سرمایه‌گذاری برای تولید» توسط مقام رهبری
معاون اول رئیس‌جمهور اقدام به تشکیل کارگروه ویژه‌ای متشکل از دستگاه‌های اجرایی و نهادهای مرتبط کرد تا گام عملی برای تحقق این شعار برداشته شود.

🔘دولتی که مهمترین دغدغه اقتصادی آن هموار کردن راه برای سرمایه‌گذاری نباشد، یعنی درکی از اقتصاد ندارد پس وای بر آن، و اگر تا کنون در این باره کاری نکرده بطور قطع از این به بعد هم کاری نخواهد کرد. اگر برای این کار برنامه داشته و تا کنون کارهایی را انجام داده و فقط برای ریاکاری و نشان دادن تبعیت، و بشکل صوری کارگروه تاسیس کرده باز هم وای به حال آن؛ که قطعا کارهای قبلی هم تعطیل خواهد شد.

🔘در هر صورت اسامی اعضای کار گروه و مصوبات آن و موانع سرمایه‌گذاری در ایران را هم منتشر کنید. اگر بتوان فرار سرمایه را کم کرد و پول را از خرید ارز و طلا خارج کرد، بعد در باره افزایش سرمایه‌گذاری حرف خواهیم زد.
🔴 آش شور مصوبه حجاب

🔺دوم فروردین ۱۴۰۴

🔘پیامک زیر را از سرشماره ۰۲۱۷۰۰۰۷۸۵۴ دریافت کردم. «جهت ثبت در تاریخ؛ قانون حجاب باید ابلاغ شود. عدم اجرا گردن دولت» متاسفانه افرادی که پول ملت را صرف تولید و ارسال این پیام‌ها می‌کنند و حقوق هم می‌گیرند، توجه ندارند که؛ ابلاغ این مصوبه به عهده رییس مجلس و اجرای کیفری آن به عهده دستگاه قضایی است و هیچکدام به دولت ربطی ندارد گرچه دولت بحق مخالف ابلاغ آن بوده و هست. بعلاوه همین الان برای حجاب قانون هست نیازی به ابلاغ این مصوبه جدید و خلاف امنیت نیست. باید بپرسید که قانون موجود چرا اجرا نمی‌شود؟ مطابق تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر می‌شوند، به حبس از 10 روز تا 2 ماه و یا 50 تا 500 هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»

🔘خوب اگر جرات دارید پیگیر اجرای همین قانون باشید. مبنای آن هم حجاب شرعی و نه پوشش عرفی است. در حالی که مصوبه اخیری که دنبال ابلاغ آن هستید هیچ ربطی به حجاب شرعی ندارد. مطابق توضیحات یکی از بانیان اصلی این مصوبه در یک گفتگوی تصویری، فقط کافیه تاپ نپوشند و یک شالی، لچکی چیزی روی سر انداخته شود.

🔘آش این قانون آن‌قدر شور است که صدای خودشان هم درآمده است و سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس معتقد است که: «قانون حجاب قابلیت اجرا ندارد. با توجه به اینکه حوزه فرهنگ در افکار ما شکل می‌‌گیرد، حق نداریم با جزا و کیفر در این حوزه فعالیت کنیم در حالی که در قانون حجاب و عفاف، نه تنها این نگاه(جزایی و کیفری) وجود دارد بلکه شدت آن را هم بالا برده‌اند. به نظرم قانون حجاب و عفاف با این حجم از مشکلات، سرنوشت قانون ماهواره را پیدا کرده و منزوی و مطرود می‌شود. این قانون چنان نواقص جدی دارد که در مقام یک حقوقدان و فردی که در دستگاه قضا کار کرده، ادعا می کنم که قابلیت اجرا ندارد و نباید بر یک اشتباه پافشاری کرد.»
🔴 نتیجه‌گیری درست مهاجری

🔺سوم فروردین ۱۴۰۴

🔘با پایان حصر آقای کروبی، فرصتی پیش آمد تا نگاهی دوباره به اتفاقات سال ۸۸ شود. اتفاقی که بدون تردید نقطه عطف تاریخی بود، به نحوی که پس از آن اوضاع کشور و سیاست مثل گذشته نشد که نشد. گرچه بهتر نمی‌شد، ولی با نهایت تأسف رو به قهقرا رفت. به همین مناسبت آقای محمد مهاجری روزنامه‌نگار خوش ذوق و صریح القلم و مسئول و با هشتگ ابداعی «ماـاصولگرایان» که شفاف‌تر از هر نویسنده دیگرای به نقد سیاست‌ورزی جناح متبوع خود می‌پردازد، یادداشتی را با عنوان «رفع حصر از کروبی، حصر برای احمدی‌نژاد» به بازخوانی اتفاقات آن سال پرداخت و آن را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد.

🔘بطور خلاصه وی ماجرا را از انتخابات سال ۸۴ آغاز می‌کند و احمدی‌نژاد را ناشناخته‌ترین نامزد از ۷ نامزد موجود آن دوره می‌داند که مورد حمایت تندروهای اصولگرا قرار گرفت، و دو جناح اصلی با این تحلیل که هاشمی شانسی ندارد انتخابات را منهای او تعریف کردند و رقابت را میان گروه و یا درون جناح خودشان تعریف کردند بویژه اصلاح‌طلبان که معین را برنده قطعی می‌دانستند. در حالی که اگر معین و کروبی ائتلاف می‌کردند حتی اگر به دور دوم می‌رفتند با هاشمی رقابت می‌کردند و بازی به احمدی‌نژاد نمی‌رسید.

🔘احمدی‌نژاد با افکار عمومی و طبقات پایین بازی کرد و با جلب حمایت روحانیون رای آورد و خود را نماینده اصیل جریان انقلابی جا زد و چنین جا انداخت که اگر در سال ۸۸ رای نیاورد به منزله سقوط نظام و انقلاب است و از این طریق از جریان اصولگرا و‌ حکومت سهم‌خواهی و باجگیری کرد. در حالی که افراد زیادی از این جریان او را ناصالح می‌دانستند ولی در آن فضای دو قطبی جرات واقع‌گویی را نداشتند.

🔘در نهایت انتخابات ۸۸ فقط یک برنده داشت و آن احمدی‌نژاد بود. و اصلاح‌طلبان و نظام هر دو باختند. در پایان نتیجه گرفته که احمدی‌نژاد اکنون و پس از ۱۶ سال حتی نزد تندروهای اصولگرا به زشتی شناخته می‌شود و در واقعیت او در حصر است و حصرکنندگان کروبی و موسوی از این کار باری نبستند.(پایان تحلیل مهاجری)

🔘گرچه تحلیل من از انتخابات ۸۴ و ۸۸ قدری متفاوت است ولی با نتیجه‌گیری کلی آقای مهاجری موافقم که هر دو طرف بازی یعنی جریان اصلاحات و حکومت بازنده اصلی بودند و کلا کشور شکست خورد. علت انتخاب او در دور اول سال ۸۴ قدری شبهه ناک است ولی این مسأله ای را حل نمی‌کند. ایران و حکومت آن پس از آمدن احمدی‌نژاد چنان ضربه‌ای خورد که کمر راست کردن از زیر بار این ضربه وحشتناک اگر نگوییم ناممکن، خیلی سخت است.

🔘مسئولیت اصلاح‌طلبان در وقوع این رخداد در ۸۴ و تداوم آن در ۸۸ سیاسی و اخلاقی است و مسئولیت حکومت سیاسی و اخلاقی و حقوقی است. آن فاجعه گذشت و حکومت هم متوجه ماجرا شد هر چند اذعان نکرد ولی متاسفانه هنوز در مسیر نادرست ادامه می‌دهد و اصلاح‌طلبان هم چندان توان یا رغبتی به تغییر مسیر ندارند شاید به این دلیل که امیدی به گرفتن پاسخ مثبت از حکومت ندارند.

🔘رفتاری که با پزشکیان شده است و عملا شعارهای اصلی او را به شیوه‌های گوناگون زمین‌گیر کرده‌اند. شورای نگهبان، مجمع تشخیص، فیلتر بسیار تنگ تایید صلاحیت‌ها، مجلس استصوابی چند درصدی، صدا و سیما و شورای فضای مجازی، سیاست خارجی همگی کمابیش بر طریق گذشته عمل می‌کنند و این بی‌اعتمادی مردم و منتقدین را دامن می‌زند.
🔴 امکان گفتگو با ویتکاف

🔺سوم فروردین ۱۴۰۴

🔘تا آنجا که می‌دانم گفتگو با افراد با نفوذ آمریکایی که در دولت آمریکا پست اداری و سازمانی ندارند منع نشده است. استیون ویتکاف گرچه نماینده ویژه ترامپ در منطقه است، ولی این را نمی‌توان پست دولتی در وزارت‌خارجه به معنای مرسوم دانست. مواضع او در باره ایران و در گفتگو با تاکر کارلسون نسبت به همه کسان دیگر در دولت آمریکا معقول‌تر بود، و پیام‌های روشنی داشت. ضمن این که دوست چهل ساله ترامپ و مورد اعتماد او و از نئوکان‌ها به دور است.

🔘می‌توان با او ترجیحا در تهران یا شهر دیگری در منطقه گفتگو کرد، و مواضع ایران را هم گفت و نظرات طرف مقابل را هم استمزاج نمود و جمع‌بندی کرد که نظرات طرفین تا چه اندازه به هم نزدیک یا دور است. مطابق قاعده مشهور، مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی‌دانند. این گفتگوی غیررسمی و استمزاجی اعلان عمومی هم شود.

🔘مکمل این ایده، موافقت با آمدن تاکر کارلسون به ایران برای تهیه گزارش و گفتگو است. واقعیت این است که اکنون رسانه‌های جریان رسمی مثل cnn و nbc و... در برابر رسانه‌های جدید چون توییتر و یوتیوب اثرگذاری کمتری دارند.
آینده (عباس عبدی)
🔴 امکان گفتگو با ویتکاف 🔺سوم فروردین ۱۴۰۴ 🔘تا آنجا که می‌دانم گفتگو با افراد با نفوذ آمریکایی که در دولت آمریکا پست اداری و سازمانی ندارند منع نشده است. استیون ویتکاف گرچه نماینده ویژه ترامپ در منطقه است، ولی این را نمی‌توان پست دولتی در وزارت‌خارجه به معنای…
🔴یکی از کارشناسان روابط خارجی، نکات مثبت دیگری را به عنوان دفاع از این ایده ارسال کرده است.

🔹رویکرد مبتنی بر دیپلماسی و‌ اجتناب از جنگ، نیازمند اقدام‌های ابتکاری است. دعوت از ویتکاف و‌ کارلسون کمک می‌کند که پیام‌ها از بدون میانجی به امریکا و دولت یا شخص ترامپ منتقل شود، بدون آنکه سو تفاهم و چالشهای منفعت‌جویانه میانجی‌ها در میان باشد. بعلاوه این دیدارها شکل رسمی هم ندارد و در عین حال ویتکاف می‌تواند حدود امکانات چانه‌زنی را مشخص و ترسیم سازد و از این نظر با آگاهی بیشتری می‌توان مذاکره مستقیم را رد کرد یا پذیرفت.
این ایده از نظر تبلیغاتی هم به نفع ایران است که اقدامی دیپلماتیک انجام داده و در عین حال بطور رسمی وارد مذاکره نشده است.
🔴حرف درست یک روحانی برانداز

🔺چهارم فروردین ۱۴۰۴

🔘یک روحانی که از برگزار کنندگان تظاهرات علیه توقف مصوبه حجاب است نکات جالبی گفته است. نکاتی که در چارچوب اسلام آقای مصباح یزدی حرف‌های درستی است. او گفته: «این‌ور مرز و سیم خاردار، با آن‌ور مرز و سیم‌خاردار چه تفاوتی دارد؟ سرود ملی، مطرب بازی است! مگر خاک، مقدس می‌شود؟ پرچم ملی، یک تکه پارچه است، مقدس نیست! ملیت، خلاف اسلام است.»

🔘تقریبا که نه؛ تحقیقا این نگاه مطابق نگاه دین است و هر رویکردی که بخواهد اسلام را بدون نظر و خواست مردم و واقعیت نظام بین‌المللی یعنی نظامِ دولت-ملت در ایران حاکم کند، قطعا باید چنین گزاره‌هایی را بپذیرد. کافی است به رویکردهای فراملی نواب صفوی مراجعه شود. ولی این رویکرد در تناقض و تقابل بنیادی با قانون اساسی است، و حداقل با ده اصل این قانون مغایرت کامل دارد. از این نظر رویکرد مزبور براندازانه محسوب می‌شود.

🔘حکومت جالبی داریم. این گونه مخالفان قانون اساسی که در واقع براندازان اصیل هستند و در عمل نیز آن را استحاله کرده‌اند؛ می‌توانند بدون مجوز اعتراض نمایند ولی دیگران مجاز به دفاع از ارزش‌های قانونی مورد حمایت خود نیستند.
آینده (عباس عبدی)
🔴حرف درست یک روحانی برانداز 🔺چهارم فروردین ۱۴۰۴ 🔘یک روحانی که از برگزار کنندگان تظاهرات علیه توقف مصوبه حجاب است نکات جالبی گفته است. نکاتی که در چارچوب اسلام آقای مصباح یزدی حرف‌های درستی است. او گفته: «این‌ور مرز و سیم خاردار، با آن‌ور مرز و سیم‌خاردار…
🔴 مغایر با کلیت قانون اساسی

🔘این متن دقیق را در تکمیل این متن کوتاه دریافت کردم که کاملا درست است و مخالفت با یکی از آن ده اصل هم به گونه‌ای است که مخالفت با کل قانون اساسی تلقی می‌شود.

🔹این سخنان تنها با ۱۰ اصل قانون اساسی مخالف نیست، بلکه با اصل قانون اساسی سر ستیز دارد.
اولاً به این دلیل که قانون اساسی متنی ایرانی است و تصویب کنندگان آن ایرانیان هستند (میثاقی میان آنها که ایرانی خوانده می‌شوند).
از آن مهم‌تر، اینکه این سخنان در مغایرت کامل با اصل حاکمیت ملی است که قانون اساسی، با استناد این اصل تصویب می‌شود. بدون اعتقاد به «حاکمیت ملی» نمی‌توان متنی مانند قانون اساسی را انشاء کرد.

وجه براندازانه این سخنان حتی از سلب تابعیت ایرانیان و یا اعطای تابعیت به بیگانگان (یعنی تغییر در عنصر «جمعیت») و یا تغییر در خطوط مرزی (یعنی تغییر در عنصر «سرزمین» و نقض تمامیت ارضی کشور) و حتی واگذاری حکومت ایران به خارجیان (یعنی تغییر در عنصر «حکومت») هم مهم‌تر است زیرا مهم‌ترین عنصر دولت ملی را، که عنصر «حاکمیت» است، هدف قرار می‌دهد.

این سخنان، سرزیر نهایی قرار گرفتن یک رویکرد جهانی (غیرملی) در مصدر یک حکمرانی ملی است و بخش مهمی از آنچه امروزه تحت عنوان ناکارآمدی حکمرانی در کشور می‌شناسیم و می‌بینیم، ناشی از همین امر است.
رویکردهای حقوق بشری و زیست محیطی خالص هم، رویکردهایی جهانی‌اند، به این معنا که، از زاویه نظری، خود را در چارچوب دولتهای ملی محدود نمی‌بینند. اما، بدون تردید، هیچ دولت ملی‌ای را سراغ نداریم که از زاویه حقوق بشری یا زیست محیطی خالص در حال حکمرانی باشد، زیرا همه آنها می‌دانند که در دنیایی زندگی می‌کنند که بستر کنش در آن مبتنی بر دولت-کشورها و منافع مرتبط با آن است. در حال حاضر تنها «کشوری» در عالم که از موضع«غیرکشوری» در حال حکمرانی است، ایران است و تبعات آن را در سیاست خارجی (هزینه‌های غیر قابل توجه از منظر ملی) و داخلی کشور (...) تا عمق وجود خود لمس می‌کنیم. از منابع محدود یک «دولت ملی» خرج ایده‌های «غیرملی» می‌شود و اگر این موضوع ادامه پیدا کند، تا هزینه کردن از آخرین رمق‌های جامعه ایران ادامه پیدا خواهد کرد.
هیچ چیز در یک «دولت ملی» براندازانه‌تر از برانداختن وصف «ملی» نیست. امنیت «ملی» نیز چنین است.
«امنیت ملی» نیازمند به رسمیت شناخت «ملی» در این اصطلاح است. دیدگاههایی شبیه به سخنان این روحانی، اصولاً قائل به ملیت و ملی نیستند تا بتوانند معتقد به امنیت «ملی» باشند. تقصیر این روحانی نیست. او بر اساس مبادی نظری‌اش صحبت می‌کند. مشکل آنجاست که این «مبادی نظری» از منابع عمومی یک دولت ملی تغذیه شوند.
2025/07/06 05:01:45
Back to Top
HTML Embed Code: