و خوش به حال کسانی که میتوانند در بیداری به خواب عمیق وارد شوند بدون اینکه بخابند (منظور رفتن در حالت بی ذهنی و مراقبه هست)

اکثر شما ترجیح میدهید فرشتگانی سقوط کرده به زمین باشید تا شامپانزهایی تکامل یافته به همین دلیل به مذهب بیشتر از علم علاقه و باور دارید حال اینکه چون در خوابید ، نمیدانید که بدن شما از جد مشترک با شامپانزها تکامل یافته اما خود شما ، خود من هستید
(یعنی من انرژی خودم رو به شکل شما در آوردم)

قسمت اول
من حقیقی شما بودن_هستی یا همون اگاهی هست (منبع_تائو_کل_خدا_زندگی) من حقیقی شمایید در خارج از این دنیا و بدن من حقیقی هرگز متولد نشده و هرگز نمیمیرد و هیچ صفتی ندارد

من واقعی اون منیت مثبت و سازنده ی ماست که شامل بدن_ذهن می‌شود و من حقیقی اونو آفریده تا باهاش درون دنیا زندگی کند من واقعی شمایید در سطح بدن_ذهن و این دنیا من واقعی شامل کلیه ی صفات مثبت هست و به اگاهی به زندگی وصل هست

من کاذب همون ایگو هست که ویروسی در ذهن هست من کاذب تنها یک خیال و یک فکر هست و شامل تمام صفت های منفی
من کاذب یا همون ایگو از اگاهی از زندگی قطع هست

دوستان توجه کنند که به سه گانگی نیوفتید چون سه تا من وجود نداره تنها من حقیقی وجود داره و من واقعی و کاذب هر دو بخشی از ذهن هستند و درون ذهن صحبت میکنند
من حقیقی خارج از ذهنه و ذهن و بدن درون اونه
شما باید در درون دنیا بر اساس من واقعی عمل کنید چون من کاذب یا همون ایگو دروغ میگه بهمون
من حقیقی یا همون اگاهی که ساکته و فقط هست و شاهد کل ذهن (من واقعی _من کاذب) و البته خرد و عقل ش رو به صورت من واقعی در ذهن بیان میکنه

قسمت دوم
چگونه بفهمیم که کدام من مون حقیقی کدوم من مون واقعیه کدوم من مون کاذب ؟
من حقیقی تنها یک سکوت ، یک خالیا ، یک بینهایت ، یک انرژی خام و یک اگاهی محض هست و فقط و فقط در مراقبه و بی ذهنی دیده میشه اونهم مراقبه عمیق حدالامکان با راهنمایی گورو

من واقعی و من کاذب هر دو بخشی از ذهن هستند و درون ذهن ما ، صوتی و تصویری حرف میزنند
چهار روش شناختشون :
اول : مشاهده ی ذهن یعنی مشاهده ی کل ذهن و دیدن همه ی افکار
دوم : شناخت صفات و رفتار من واقعی و من کاذب (ایگو) با خوندن مطالب معنوی و صحبت با اساتید زنده
سوم : تسلیم اگاهانه و عمل بر مبنای تسليم (پذیرش کارماها)
چهارم : به طور کلی زندگی معنوی کردن در همه ی جنبه ها

وقتی فرد شروع به این خوندن تئوری ها و انجام تمرین های عملی میکنه کم کم اگاهی در ذهن باز میشه و در هر موقعیت تشخیص میده که چی به چیه
البته مراقبه ی سطحی یا دهارانا (تمرکز) هم کمک میکنه و لازمه
در صورتی که دوستان دوست دارند بهتر ذهن خودشون رو بشناسند اگر انشالله کلاسی زدم شرکت کنید تا با گفتگو راجب به صفات من واقعی و من کاذب خودتون به صورت خصوصی با من این مساله بیشتر روشن بشه براتون

قسمت سوم باور به خدا
من حقیقی همون خداست که ما میگیم اگاهی نامهای زیادی داره الله god یهوه برهمن انرژی کیهانی کندالینی شیوا شاکتی زندگی تائو و......
تنها وتنها درصورتیکه به حرف من واقعی که متصل هست به من حقیقی گوش کنید و مراقبه کنید میتونید برید در بی ذهنی عمیق و من حقیقی(خدا) رو ببینید
در غیر این صورت باور شما یک باور ایگویی معنوی هست که بازی من کاذب یا همون ایگو هست
من کاذب یا یک خدای توهمی میسازه و بهش باور داره یا ضد اونو میسازه و میشه خداناباور (آتئیست )
تنها و تنها در صورت روشن ضمیری حقیقی و نه لفظی_خوندنی هست که فرد خدای حقیقی رو میبینه و من واقعی ش متصل میشه به من حقیقی یا همون خدا و کم کم از اونجا عمل و زندگی میکنه در صورت خوندن در مورد روشن ضمیری باز ایگو همون حقه رو میزنه و فرد باور داره که اگاهیه(ندیده) و در صورت رخ دادن یک اتفاق مهم بد ، همه ی خوندن ها میره کنار و ایگو جولان میده
اینجاست که میبینید 20 ساله در عرفانید و هنوز گرفتارید
در صورت اینکه من حقیقی یا همون اگاهی حقیقتا بیدار بشه و در من واقعی مستقر بشه شما هرگز تحت تاثیر هیچ چیزی قرار نمی‌گیرید

قسمت چهارم
ما سه تا من داریم که فقط یکیش حقیقی هست
من به عنوان بودن : ترکیبی از اگاهی و انرژی کیهانی هست و تنها حقیقت عالمه و من حقیقی هست (ست چیت اناندا )
و همیشه و همه جا هست (فراتر از مکان و زمانه) و در سکوت کامل ذهن و مراقبه درک میشه ، در غیر مراقبه هم هست ولی فقط و فقط در مراقبه درک میشه (خیلی قابل توضیح نیست باید مراقبه کنید تا ببینید)
من به عنوان شخص : ترکیب ذهن بدن و شخص داخل ذهن که به دو نوع تبدیل میشه واقعی و کاذب
من واقعی شخصیت درست و سالم ما و متصل به زندگی هست
من کاذب ایگو ی ما و قطع از زندگی هست البته کاملا قطع نیست و کمی از سرور بودن گاهی بهش میرسد
(نهایتا من کاذب و من واقعی هر دو در ذهنن و ذهن در اگاهیه و اگاهی من حقیقی ما)
مثالی برای درک من واقعی کودکان زیر 4_5 سال هست اگر دیده باشید دائما شادن و تنها وقتی بدنشون خسته یا مریض هست در عین نجابت و پذیرفتن کمی ناشاد هستن که طبیعیه
عرفای بیدار و واقعی در عین داشتن ذهن تیز و بالغ مثل کودکان هستند (من واقعی دارند و شادن )

اگر سوالی دارید در دایرکت بپرسید

قسمت پنجم چه کسی کارها را میکند؟
نهایتا تنها من حقیقی وجود داره و کارها را نیز تنها او میکنه اما از طریق من واقعی یا من کاذب
من حقیقی همون بودن _ اگاهی وانرژی عشق هست (ست چیت اناندا ) و بخش انرژی عشق اون همه ی کارها رو میکنه و بخش اگاهی اون شاهده منتها اگر بیدارهست از طریق من واقعی با عشق و زیبایی و خردمندی کارها رو انجام میده و ساختارهای زیبا میسازه
و اگر خواب هست از طریق من کاذب با نفرت خشم ترس کار میکنه و ساختار های زشت میسازه
شما اگر میخاهید زندگیتون و زندگی جمعی زیبا باشه باید از طریق من واقعی عمل کنید
من واقعی ما چون متصل هست به من حقیقی و ذات من حقیقی شادی بی دلیل (آناندا) هست اگر بتونید در من واقعی مستقر بشید 99 درصد اوقات در شادی هستید و شادی می افرینید
دوستان توجه کنند که بعد انرژی اون وجود به صورت کارها و اشکال و این جهان در میاد و بعد اگاهی اون وجود شاهده و خود اون وجود و بودن فقط هست

قسمت اول
اقای زرگر سلام اکهارت تله و امثالهم میگویند صدای داخل سر شما ایگو هست و به حرف ایگو گوش نکنید . خب من از کجا بفهمم که در زندگی باید چه کنم؟ اگر طبق حرف ذهنم عمل نکنم طبق حرف کی عمل بکنم؟

سلام عزیز البته اقای اکهارت دقیقا اینجوری نمیگه اما آموزشش یه کم اشکالات این شکلی داره به هر حال اگر بخای کلا به حرف ذهن گوش نکنی آدرس خونه ت هم نمیتونی پیدا کنی ذهن مهمترین چیز در دنیای مادی هست
اصلا اینجوری نیست که ایگو معادل ذهنه
در ذهن ما دو بخش وجود داره قسمت خردمند و قسمت احمق و هر دو در ذهن ما حرف میزنند

قسمت احمق همون ایگو هست که بر مبنای ترس رنج خشم و خلاصه افکار و احساسات منفی عمل میکنه و از اگاهی تقریباً قطع هست و یک احمق به تمام معناست و بهت آسیب میزنه

قسمت خردمند به اگاهی متصل هست و بر مبنای عقل سلیم _افکار و احساسات متعالی(عشق شادی بخشش) و بااصالت بدن عمل میکنه و بسیار قدرتمند و قاطع هست
باید با مشاهده ی ذهن و شناخت ایگو کم کم متوجه بشی که خردمندی چه جوریه
در پست های بعدی با ذکر مثال بیشتر توضیح بدم

سوالی راجب به پست های اخیر دارید بپرسید ای دی تلگرام @mzy1364

:
سلام استادعزیزم. حال احوالتون خوبه؟ یه سوالی داشتم از حضورتان.
یه مطلبی خوندم راجع به این که این دنیا توهمه مثل خواب و رویا. منتها میگه الان که من در این جهان هستم، این جهان با هر چی که داخلشه خانواده و دوستان و جامعه و هر چی که هست با تولد من به وجود اومده و با مرگ من تموم میشه. یعنی الان شما هم تو جهان خیالی من هستید که ذهن من بازتاب داده حصور شما. هر چی که هست در ذهن منه .مثل خواب من. آیا این حقیقت داره؟ اگر حقیقت داره چطوره که شما بیشتر از من میدونید؟ اگر حقیقت داره مفهوم نیکوکاری خیرخواهی و تلاش برای آگاه کردن دیگران چی میشه؟ چون وقتی هیچ چیز جز من وجود نداره هر جی هست ذهن من ساخته چرا باید برای جیزی غیر خودم تلاش کنم؟ محبت کنم؟ آگاهی بدم؟ ممنون میشم پاسخ بدید.

البته من خودم این رو تا حدودی درک کردم که من اصلی همه ما خداست و در حقیقت همه ما یکی هستیم ولی این که همه چیز ذهنی باشه و با مرگ من کل این دنیا تموم بشه و هیچ چیز و هیچ کس ادامه نداشته باشه درکش برام سخته.

استاد؟ من واقعا میفهمم شما جی میگید و کاملا موافقم باهاتون یعنی داشتم حقیقتش سکته میکردم این که پدرم مادرم شهرم کره زمین با تولد من یا تولد ذهنم به وحود اونده باشن و من داخل من ذهنی زندگی بکنم و بعدش با مرگ من همه این ها درهم بپیچند و محو بشند و انگار داخل یک سیاهجاله بیفتند وحشتناک بود. استاد این عارفای اینستاگرامی یکیش پیج ... اینو مدام القا میکنه جهانی که مشاهده میکنید با تولد شما بوجود اومده با مرگ فقط شخص شما کلا تموم میشه.وگرنه من قبلا با فرمایشات شما هم عقیده بودم که دیگران هم کالبدی از من هستند من نباشم اون ها ادامه خواهند داشت . این مطلب غایی و حقیقی هست . درسته؟

بله اون پیج های اینستاگرامی که میگی بلاگر عرفانی هستند دوره میفروشن و اینا
خودشون عارف و بیدار نیستند که بدانند

قسمت دوم مثالی برای درک دوقسمت ذهن
فرض کن شما اضافه وزن مرض قند یا چربی داری و دکتر گفته مطلقا باید رژیم باشی بعد رفتی مهمونی و اضافه تر هم شام و اینها خوردی حالا برای دسر نون خامه ای میارن😄
قسمت خردمند ذهن میگه بگو نمیخام و برندار قسمت ایگو میگه غمی نیست حالا یکی دونه بخور طوری نمیشه و اینجا کسی که سطح اگاهیش بالاتر باشه و ذهنش رو بهتر ببینه اتوماتیک اراده اعمال بر ایگوی ذهنش بهتره و میتونه نون خامه ای رو نخوره

این مثال معمولی و ساده ای از این مساله س که واضحه و مربوط به بدنه
در پست های بعدی مثال های بیشتری میزنم که به ذهن مربوط هست و پیچیده تر هست البته برای درک این موضوع به صورت دقیق و خصوصی اگر در آینده کلاسی زدیم شرکت کنید تا بتونم در مورد ایگوی شخصی خودتون راهنمایی تون بکنم

قسمت سوم
مثال در مورد روابط انسانی
تمثیل مادرشوهر
فرض کنید مادرشوهر شما به شما متلک گفته قسمت خردمند ذهن میگه ولش کن جواب نده این یک انسان ایگویی هست و حالیش نمیشه که چی میگه لازم نیست خودتو ناراحت کنی
قسمت ایگوی ذهن میگه نه جیغ بکش جوابشو بده باید سر جاش بشونیش به من توهین کرده..... ال شده و ول شده .....
دوستان به دو نکته توجه کنند قسمت خردمند ذهن لزوما همیشه پذیرنده و ساکت نیست و اینکه کوتاه بیاد مثلا در مثال بالا ممکنه قسمت خردمند ذهن بگه جیغ بکش و جواب بده
به همین خاطر باید سطح اگاهی بالا باشه که ببینه که باید چیکار بکنه
و اینکه اگر از قسمت خردمند ذهن عمل کنید بعدش دیگه ناراحتی _خودخوری و سرزنش درونی نیست مثلا در مثال بالا اگر خشمتون رو فرو خوردید و هیچی به مادرشوهر نگفتید و بعد در درون خودتون رو خوردید این عمل از قسمت خردمند ذهن نیست و این از ایگوی ترس_خجالت میاد بنابراین اینکه میگم این مساله ی شناخت دو قسمت ذهن یه کم پیچیده س به این دلیله
حالا من مثال زدم میتونید به جای مادرشوهر بذارید همکار همسر دوست یا هر چی .....

آقای زرگر آیا قسمت خردمند ذهن همون من واقعی هست؟
اگر از جنبه ی هویتی نگاه کنیم _ بله _ حس منیتی که مبتنی بر خردمندی ذهن و مبتنی بر اصالت بدن هست رو میگیم من واقعی
توجه کن که بدن ما و ذهن ما هر چند در عمق و باطن با کل کائنات یکیه اما در سطح وظاهر جداست و داشتن یک من واقعی و درست در جامعه لازمه
مثلا نمیشود که من از مادرم بخاهم منو اگاهی صدا کنه باید ممد صدا کنه 😄
همینطور اینجا درسته که من اگاهی هستم ولی شما منو آقای زرگر صدا میکنید
اگاهی جهانی من حقیقی ماست اما میخاسته که ما یک من واقعی هم داشته باشیم و نه من کاذب(ایگو)
زمانی ما خردمند هستیم و من واقعی داریم که از من حقیقی خبر داشته باشیم
بیخبری از من حقیقی من واقعی و خردمند ما رو به من کاذب احمق (ایگو) تبدیل میکنه و تنها تفاوت انسان بیدار و خواب همینه و الا در عمق هر دوشون یک چیزن