Telegram Web Link
🔘 آتش‌بس در مه؛ سناریوها، ابهامات و چشم‌انداز آینده - بخش پایانی

اکبر اعلمی

🔻با گذشت تنها یک روز از اعلام رسمی آتش‌بس میان ایران و اسرائیل، گرچه آرامشی نسبی در فضای عمومی حاکم شده، اما موجی از پرسش‌ها، تردیدها و گمانه‌زنی‌ها پیرامون ماهیت، اهداف و پیامدهای این آتش‌بس به جریان افتاده است. تحلیل این وضعیت، مستلزم بررسی هم‌زمان سناریوهای ممکن، بازیگران آشکار و پنهان، و منطق ژئوپلیتیکی حاکم بر این توافق موقت است.

🔻 ۱. آتش‌بس؛ هماهنگی تاکتیکی یا وقفه برای بازسازی؟

شواهد میدانی نظیر حملات محدود آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران بدون خسارات جدی، هم‌زمان با اظهاراتی چون «آتش‌بس کامل» از سوی ترامپ، این تصور را تقویت کرده که نه از سر صلح‌طلبی، بلکه با هدف مدیریت بحران و کنترل افکار عمومی داخلی و منطقه‌ای، نوعی هماهنگی غیررسمی میان واشنگتن، تهران و برخی بازیگران ثالث شکل گرفته است.
از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی که طی این نبرد متحمل ضربات راهبردی، از جمله اختلال در عملکرد گنبد آهنین، فشار روانی داخلی، مهاجرت معکوس و کاهش مشروعیت منطقه‌ای شد، اکنون آتش‌بس را فرصتی برای ترمیم توان نظامی، بازیابی بازدارندگی و تدارک اقدامات آتی تلقی می‌کند. در مجموع، این آتش‌بس بیش از آن‌که پایان درگیری باشد، وقفه‌ای تاکتیکی در دل یک بازی چندلایه برای بازتنظیم موقعیت و کاهش فشارهاست—نه تضمینی برای صلح پایدار.

🔻 ۲. ایران؛ وقفه استراتژیک یا عقب‌نشینی پرهزینه؟

پذیرش آتش‌بس، در صورت فقدان دستاورد عینی و تضمین‌های معتبر، ممکن است به عقب‌نشینی‌ای پرهزینه و فرساینده تعبیر شود. در نقطه مقابل، اگر این وقفه با هوشمندی راهبردی، انسجام داخلی و دیپلماسی فعال منطقه‌ای همراه گردد، می‌تواند فرصتی برای بازتنظیم سیاست‌ها، ترمیم بازدارندگی و مهار تهدیدها تلقی شود.

🔻 ۳. ابهامات و پرسش‌های کلیدی

فقدان شفافیت درخصوص مفاد توافق، طرف‌های اجرایی، و نهادهای ضامن، این پرسش‌ها را برمی‌انگیزد:

آیا آتش‌بس شامل توقف حملات سایبری، عملیات ایذایی و اقدامات عوامل نفوذی و ترورهای محتمل نیز می‌شود؟
چرا اعلام رسمی آن نه از سوی نهادهای عالی مانند رهبری، رئیس‌جمهور یا شورای عالی امنیت ملی، بلکه از سوی وزیر خارجه انجام شد؟
در غیاب ناظر بی‌طرف و به‌ویژه در نبود قطعنامه شورای امنیت، چه نهادی ضامن اجرای توافق است؟
آیا آتش‌بسی که صرفاً بر اراده ترامپ تکیه دارد، به ابزاری برای تحمیل‌های بعدی او تبدیل نمی‌شود؟
و با توجه به اظهارات اخیر نتانیاهو مبنی بر «تداوم آزادی عمل اسرائیل»، چه تضمینی برای عدم تکرار تجاوز وجود دارد؟

🔻 ۴. آتش‌بس؛ فرصت یا تله؟

در خوش‌بینانه‌ترین تحلیل، این آتش‌بس می‌تواند آغازی برای کاهش تنش، احیای دیپلماسی و کاهش تحریم‌ها باشد. اما این چشم‌انداز تنها در صورتی قابل تحقق است که آمریکا و متحدانش از بهره‌برداری‌های تبلیغاتی دست بکشند و رویکردی واقع‌گرایانه در پیش گیرند. در مقابل، ایران باید با تقویت پیوندهای منطقه‌ای، انسجام درونی و استفاده هوشمندانه از ظرفیت بازدارندگی، این وقفه را به سکویی برای تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی خود بدل سازد.

🔻 ۵. نه جنگ نه صلح؛ گزینه‌ای مغفول اما محتمل

اگرچه این سناریو در حال حاضر پررنگ نیست، اما نمی‌توان احتمال گذار به وضعیت نه جنگ نه صلحِ پایدار را نادیده گرفت؛ به‌ویژه با توجه به فرسایش راهبردی طرفین، فشار افکار عمومی و بحران‌های درونی در اسرائیل و آمریکا. با این‌حال، تحقق چنین وضعیتی نیازمند رفع تدریجی تحریم‌ها، ارائه تضمین‌های متقابل، توقف سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی، تن دادن آن به طرح دوکشوری و پایان‌دادن به کشتار مردم بی‌گناه غزه و نیز احترام عملی به خطوط قرمز امنیتی ایران است. در غیر این‌صورت، این آتش‌بس چیزی جز سکوتی ناپایدار پیش از توفانی دوباره نخواهد بود.

🔻 نهایتا اینکه؛ با درنظر گرفتن سابقه و شخصیت بازیگرانی چون ترامپ و نتانیاهو، این آتش‌بس را نمی‌توان پایانی بر بحران دانست، بلکه باید آن را وقفه‌ای تاکتیکی در دل یک بازی چندلایه قدرت و نمایش موازنه‌ی ترس قلمداد کرد.
در جهانی سیال، پرمخاطره و آکنده از بی‌اعتمادی، استفاده هوشمندانه از فرصت‌ها، تمایز میان صلح و فاجعه را رقم می‌زند.
در کوتاه‌مدت، محتمل‌ترین سناریو همان آتش‌بس تاکتیکی برای بازتنظیم مواضع طرفین است؛ اما اگر بحران‌های داخلی اسرائیل و فشارهای بین‌المللی فزونی گیرد، سناریوی نه جنگ نه صلحِ پایدار نیز ممکن است تقویت شود.
و برای ایران، صرف‌نظر از رفتار طرف‌های مقابل، تنها تکیه بر بازدارندگی پایدار، دیپلماسی مقتدرانه، انسجام ملی و شفافیت در تصمیم‌گیری است که می‌تواند این وقفه را به آغازی برای صلحی پایدار، رفع تحریم‌ها و صیانت از امنیت و منافع ملی تبدیل کند.
▫️چهارشنبه، ۴ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 ان‌پی‌تی، آژانس و ایران؛ ادامه همکاری یا توقف راهی یک‌طرفه؟ - ۱

اکبر اعلمی

🔻در شرایطی که تأسیسات هسته‌ای ایران بارها هدف حمله مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفته و هم‌زمان، فشارها و تحریم‌ها نیز تشدید شده، پرسش از چرایی ادامه همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و باقی‌ماندن در معاهده NPT، به یکی از سوالات اساسی و راهبردی بدل شده است.
🔻واقعیت آن است که آژانس طی سال‌های اخیر، نه‌تنها نقش بی‌طرف و فنی خود را ایفا نکرده، بلکه عملاً به ابزار سیاسی آمریکا و اسرائیل بدل شده است. این نهاد با گزارش‌های هدفمند، رفتارهای دوگانه، و نادیده‌گرفتن تجاوزات آشکار به تأسیسات صلح‌آمیز ایران، خود به بخشی از مسئله تبدیل شده است.
🔻حضور ایران در NPT نیز نه امنیت ایجاد کرده، نه مانع تحریم و حمله شده، و نه حتی مسیر مذاکرات را هموار کرده است. همکاری‌های یک‌سویه، تنها به افزایش ابزارهای فشار، استمرار نظارت‌های نامتوازن و تسهیل اقدامات خرابکارانه منجر شده است.
🔻تا پیش از تجاوزات آشکار اخیر، این باور وجود داشت که خروج شتاب‌زده از NPT، می‌تواند زمینه‌ساز اجماع جهانی و مشروعیت‌بخشی به تهدیدات جدید باشد. اما اکنون که تفاوتی میان عضویت و عدم عضویت ایران و اسرائیل در NPT نیست و آژانس حتی در برابر حملات مستقیم به تأسیسات ایران سکوت کرده، بازنگری اساسی در نحوه تعامل با این نهاد اجتناب‌ناپذیر است.
🔻از این رو، ایران باید صریحاً اعلام کند که ادامه همکاری با آژانس، از این پس مشروط به رعایت عدالت، رفتار غیرسیاسی و توقف فشارهای یک‌جانبه خواهد بود. در غیر این صورت، اتخاذ تدابیر محدودکننده، توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، و حتی بررسی خروج مرحله‌ای از NPT، نباید تابو تلقی شود.
🔻اگر پس از این‌همه تهدید و تجاوز، موضع ما همان موضع پیش از حملات باشد، دشمن تنها یک پیام دریافت خواهد کرد: «فشار جواب می‌دهد».
و این خطرناک‌ترین نتیجه برای امنیت ملی ایران است.
(ادامه دارد)
▫️ چهارشنبه، ۴ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 پاسخی به‌موقع به آژانس؛ همکاری مشروط، نه ادامه‌ی باج‌دهی

اکبر اعلمی

🔻درخواست اخیر آژانس برای انجام بازرسی‌های فوری از تأسیسات هسته‌ای ایران—آن‌هم در فاصله‌ای کوتاه پس از حملات خرابکارانه و سایبری به برخی زیرساخت‌های اتمی کشور—سؤالاتی جدی درباره ماهیت این درخواست و اهداف آن ایجاد کرده است.
🔻چه دلیلی وجود دارد که آژانس درست پس از حمله، خواستار دسترسی فوری شود؟ آیا این نهاد بین‌المللی، به ابزاری برای تکمیل پازل اطلاعاتی متجاوزان بدل نشده؟ آیا ادامه‌ی این همکاری، چیزی جز تسهیل جاسوسی رسمی و تکرار تراژدی نطنز، اصفهان یا کرج خواهد بود؟
🔻در پاسخ به این درخواست، ایران می‌تواند بر اساس مفاد حقوقی موجود، این خط‌مشی را اتخاذ کند:
تعلیق فوری اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و لغو دسترسی‌های فراتر از تعهدات پادمانی؛
بر اساس مصوبه مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها)، دولت ایران مجاز به محدودسازی نظارت‌هاست.
ممنوعیت کامل ورود بازرسان به بخش‌هایی که اخیراً هدف حمله قرار گرفته‌اند؛
با استناد به ضرورت حفظ محرمانگی امنیتی و حفاظت از اطلاعات طبقه‌بندی‌شده.
اعلام رسمی مشروط‌بودن هرگونه همکاری آتی با آژانس، به رعایت موارد زیر:
اعلام رسمی محکومیت حملات اخیر؛
ارائه تضمین کتبی برای پرهیز از سیاسی‌کاری؛
تعیین جدول زمانی برای عادی‌سازی و لغو تحریم‌ها.
تهدید رسمی و مرحله‌ای به بازنگری در کل رابطه با آژانس و عضویت در NPT،
در صورت ادامه رفتار خصمانه و سکوت آژانس در قبال حملات.
🔻اگر اکنون اقدام نکنیم، نه‌تنها اطلاعات فنی ارزشمندی به رایگان در اختیار دشمنان قرار خواهد گرفت، بلکه حملات بعدی مشروع جلوه داده خواهد شد.
🔻آژانس باید بفهمد که دوران همکاری بی‌هزینه، یک‌سویه و خفت‌بار به پایان رسیده است. اگر انصاف، بی‌طرفی و فنی‌بودن به وظایف آژانس بازنگردد، ایران هم مجبور است ملاحظات راهبردی خود را در تعامل با این نهاد بازتعریف کند.
▫️چهارشنبه، ۴ تیر ۱۴۰۴
👈لینک مرتبط:
https://www.tg-me.com/alami_akbar/3193

@alami_akbar
🔘اکبر اعلمی: درخواست گروسی برای بازدید فوری تلاش برای جاسوسی با برچسب فنی است/ همکاری با آژانس باید محدود و مشروط شود - تسنیم

🔻وقتی تأسیسات ما هدف حمله قرار گرفته، تحریم‌ها با شدت ادامه دارد و آژانس هم به‌جای حمایت از حقوق ایران، همسو با اسرائیل و آمریکا در نقش ابزار فشار عمل می‌کند، باید صریح گفت: ادامه همکاری یک‌طرفه نه تنها نفعی ندارد، بلکه تهدید مضاعف است.
به گزارش خبرگزاري تسنیم، اکبر اعلمی، نماینده مردم تبریز در دوره‌های ششم و هفتم مجلس (عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی) در مصاحبه ای به سوالات درباره اقدامات آژانس انرژی اتمی، NPT و واکنش ایران پاسخ داد. مشروح این گفتگو به شرح زیر است:👇👇
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1404/04/04/3342494/

@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 وقتی داماد شاه، شرافت رضا پهلوی و ایران‌اینترنشنال را به چالش کشید

اردشیر زاهدی، داماد محمدرضا شاه و وزیر خارجه پیشین ایران، با صراحتی که از بسیاری مدعیان امروزی بعید است، گفت:
«اون کسی که می‌گه بمب بندازید به ایران، شرف نداره؛ اصلاً نمی‌شه بهش گفت ایرانی.»

اکبر اعلمی
مخاطب مستقیم این جمله، کسی نیست جز #رضا_پهلوی؛ برادر همسرش، که سال‌هاست دست در دست صهیونیست‌ها، در آرزوی حمله به خاک مادری‌اش لحظه‌شماری می‌کند.
اما فریاد زاهدی تنها متوجه او نیست.
تمام دست‌اندرکاران شبکه‌ی صهیونیستی ایران‌اینترنشنال، کارشناسان فاندبگیرش، و بنگاه سخن‌پراکنی بریتانیا (BBC فارسی) نیز، در دایره همین بی‌وطنی‌اند.
🔻وای بر آنان که با لبخند و تحلیل، گرای خانه و هم‌میهن‌شان را به دشمن می‌دهند تا کودکی زیر آوار جان دهد یا مادری، پاره‌های بدن فرزندش را بغل بگیرد.
این‌ها نه ایرانی‌اند، نه انسان.
فقط مزدورانی‌اند که حتی بوی شرافت را هم استشمام نکرده‌اند.
#بی‌شرف‌ها #ایران_اینترنشنال

@alami_akbar
🇮🇷 ایران در خطر است؛ و ما ناگزیر از انتخابیم.

اکبر اعلمی

در روزهایی که دشمنان این سرزمین، شمشیر را از رو بسته‌اند و جنگ نرم و سخت را هم‌زمان پیش می‌برند،
خوشبختانه این کانال نیز آرام‌آرام دارد یک‌دست‌تر می‌شود و به فضای روشن‌تری می‌رسد؛
جایی که مرز میان دغدغه‌مندان واقعی ایران با آنان که در بزنگاه‌ها، سکوت یا انحراف را ترجیح می‌دهند،
آشکارتر شده است.
🔻 از زمانی که جهت‌گیری این صفحه، هم‌راستا با شرایط جنگی،
به سمت دفاع از امنیت ملی و همراهی با نیروهای پاسدار تمامیت ارضی کشور تغییر یافت،
شاهد ریزش‌هایی در میان مخاطبان بوده‌ایم.
طبیعی‌ست که برخی، هنوز در حال‌وهوای تحلیل‌های روزمره‌اند و نتوانسته‌اند خطر را با عمقش درک کنند.
🔻 اینجانب، سال‌ها پیش از بسیاری از مدعیان امروز،
زبان به نقد حاکمیت، تریبون‌های رسمی و چهره‌های فاسد و ناکارآمد گشودم؛
و همچنان نیز به آن نقدها – که امروز حقانیتشان آشکارتر شده – وفادارم و خواهم بود.
🔻 اگر حفظ تریبون، قربانی کردن باور، و سخن گفتن باب میل دیگران برایم اولویت داشت،
همان روزها، زمانی که هنوز بسیاری خاموش بودند،
می‌توانستم به‌جای بیان صریح و صادقانه، لب به مصلحت بسته و نان به نرخ روز بخورم
و نه‌تنها تریبون‌هایی به وسعت مجلس را برای خود حفظ کنم،
بلکه امروز مانند بسیاری دیگر، نه خانه‌نشین بلکه صاحب مقام و موقعیتی بالاتر از نمایندگی باشم.
اما حقیقت را به مصلحت نفروختم و امروز نیز نخواهم فروخت.
اما امروز، در شرایطی که وطن در تیررس تهدید دشمن است،
هم‌صدا شدن با نیروهای مدافع ایران، نه عقب‌نشینی از آرمان‌ها، که وفاداری به خاک است.
مثلاً اگر حضور در یک آیین عبادی-سیاسی، تنها به نیت دفاع از میهن و اعلام وحدت ملی،
برخی را آزرده، بی‌تردید از سر سوءتفاهم بوده است؛
و جای دلخوری نیست. ما هنوز در یک جبهه‌ایم، اگر وطن را دوست داریم.
با این‌همه، صراحتاً می‌گویم:
یک تار موی مدافعان تمامیت ارضی ایران را با هزاران مدعی بی‌عمل عوض نخواهم کرد؛
حتی اگر به قیمت ریزش یا تعطیلی این کانال تمام شود.
🌿 اینجا پناهگاه کسانی‌ست که اگرچه منتقدند،
اما هرگز پشت به خاک نکرده‌اند و در سخت‌ترین روزها، کنار ایران مانده‌اند.
🇮🇷 پاینده باد وطن
زنده‌باد مردم شجاع،
و آنان که حتی در دل بحران، «بصیرت» را با «بزدلی» اشتباه نمی‌گیرند.
▫️پنج‌شنبه، ۵ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 تحلیلی بر پیام اخیر رهبری؛ اقتدار در کلام، واقع‌بینی در میدان

🔻پیام اخیر رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به حملات ایالات متحده و تهدیدهای آشکار رژیم صهیونیستی، واجد مؤلفه‌هایی از اعتمادبه‌نفس راهبردی و تلاشی آشکار برای تقویت انسجام روانی در داخل کشور بود. تأکید بر پیروزی‌های مداوم جمهوری اسلامی و بی‌اثر بودن حملات آمریکا به تأسیسات هسته‌ای، در کنار یادآوری ضربات متقابل ایران، در چارچوبی قابل درک برای حفظ روحیه ملی و مقابله با جنگ روانی دشمن قرار می‌گیرد.

🔻با این حال، اگر منافع ملی را معیار تحلیل قرار دهیم، باید پذیرفت که میدان، پیچیده‌تر از آن است که همواره، صرف‌نظر از نتیجه، با روایت‌هایی از جنس پیروزی مطلق به استقبال آن برویم. اصرار بر نمایش همیشگی پیروزی، حتی در موقعیت‌های مبهم یا پرهزینه، نه‌تنها واقع‌بینی را تضعیف می‌کند، بلکه ممکن است ما را از درک دقیق صحنه و اصلاح مسیر باز دارد. حملات بی‌سابقه‌ای که منجر به شهادت ده‌ها فرمانده ارشد نظامی و دانشمند هسته‌ای، شهادت صدها شهروند بی‌گناه و آسیب به برخی زیرساخت‌ها شد، در کنار نفوذهای امنیتی و شکاف‌های پدافندی، نمی‌تواند صرفاً بی‌اثر یا نمایشی تلقی شود.

🔻در همین حال، ایران نشان داده است که توانایی پاسخ‌گویی در سطحی فراتر از پیش‌بینی دشمن را دارد. اثبات قابلیت حمله به عمق سرزمین اشغالی و برهم‌زدن معادلات پدافندی حامیان غربی آن، بی‌تردید دستاوردی راهبردی و بازدارنده است. با این‌وجود، تحقق کامل اهداف در مسیر تضعیف پایدار رژیم صهیونیستی، مستلزم تداوم هوشمندانه این مسیر و تثبیت شرایط جدید منطقه‌ای است. اسرائیل کماکان از پشتیبانی پدافندی ایالات متحده، فرانسه، آلمان، بریتانیا و حتی اردن برخوردار است؛ واقعیتی که نشان می‌دهد صورت‌بندی تازه‌ی منطقه، هنوز به مرحله تثبیت نرسیده است.

🔻در این میان، یک نکته ظریف اما بسیار حیاتی وجود دارد: شخصیتی مانند دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، که در پی بازسازی تصویری مقتدرانه از خود نزد افکار عمومی آمریکاست، به‌شدت مستعد تأثیرپذیری از روایت‌های رسانه‌ای و القای تحقیر است. از منظر روان‌شناختی، چنین فردی با گرایش‌های پررنگ خودشیفتگی، در برابر کوچک‌ترین بی‌اعتنایی یا تصویر ضعف، ممکن است واکنش‌هایی ناگهانی، پرهزینه و خارج از محاسبه نشان دهد.

🔻از این‌رو، ضروری است که دستگاه حکمرانی و رسانه‌ای کشور در این مقطع حساس، که مردم و سرزمین‌مان بیش از هر زمان دیگری به آرامش و مدیریت عقلانی نیاز دارند، در بیان مواضع و روایت‌ها، هم اقتدار ملی را منتقل کنند و هم از تحریک بی‌مورد این بازیگر پرخطر پرهیز نمایند؛ چراکه ممکن است هر فرصت کوچک بهانه‌ای برای نمایش‌سازی‌های خطرناک او شود.
جمهوری اسلامی ایران، اگر بخواهد این مرحله پرفشار را با کمترین هزینه و بیشترین دستاورد طی کند، باید در میدان، با صلابت ظاهر شود و در کلام، با حکمت. نه عقب‌نشینی، نه هیجان‌زدگی؛ بلکه توازنی سنجیده میان قدرت و تدبیر، رمز عبور از این میدان مین رسانه‌ای و امنیتی است.

🔻 در نهایت، مردم ایران از حاکمیت انتظار دارند نه‌تنها مقتدر، بلکه هوشمند نیز باشد. این هوشمندی گاه در صلابت میدان بروز می‌یابد و گاه در سکوتی مدبرانه که دشمن را از درک نیت و پیش‌بینی واکنش ما ناتوان سازد.
جنگ امروز، جنگ عقل‌هاست؛ و ایران زمانی پیروز است که هم سلاح داشته باشد و هم سنجش.
▫️پنج‌شنبه، ۵ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘🇮🇷 در ستایش یک جو شرافت ایرانی

اکبر اعلمی

✳️ در روزهایی که ایران در تیررس تهاجم دشمن است، گاه صدایی از دل مخالفانِ نظام بلند می‌شود که صداقت و شرافتش، از صدها به‌ظاهر هم‌وطن، رساتر است.

🔻شهرام همایون، مدیر شبکه «کانال یک» در لس‌آنجلس و از هواداران محمدرضا پهلوی، بی‌هیچ قرابتی با جمهوری اسلامی، در پیامی صریح گفت:
«ایران هیبت اسرائیل را فرو ریخت؛ آمریکا و اسرائیل شکست خوردند؛ ملت قهرمان ایران پیروز این جنگ هستند.»
کاش آن‌هایی که با پول و تریبون صهیونیست‌ها و غربی‌ها، شبانه‌روز علیه ایران سم‌پاشی کرده و بر طبل حمایت از صهیونیست‌ها و آمریکا می‌کوبند، از ایران‌ستیزی دست‌بردار بودند.
از فاندبگیران رسانه‌هایی چون ایران‌اینترنشنال و BBC، تا تجزیه‌طلبان بی‌ریشه و حامی اسراییل و رضا پهلوی و هم‌پالگی‌هایش، هیچ‌کدام به اندازه این مخالف تبعیدی، شرافت ایستادن در کنار وطن در روز خطر را ندارند.
🔻 در بزنگاه تهدید، فرق وطن‌دوست و وطن‌فروش، خود را خوب نشان می‌دهد.
و اگر قرار باشد کسی را «اپوزیسیون شریف» بنامیم، او کسی‌ست که حتی در دل مخالفت، در کنار خاکش می‌ایستد؛ نه آن‌که در قامت سرباز دشمن، خنجر بزند.

@alami_akbar
کانال اطلاع‌رسانی اکبر اعلمی/خط آزادگی pinned «🔘 تحلیلی بر پیام اخیر رهبری؛ اقتدار در کلام، واقع‌بینی در میدان 🔻پیام اخیر رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به حملات ایالات متحده و تهدیدهای آشکار رژیم صهیونیستی، واجد مؤلفه‌هایی از اعتمادبه‌نفس راهبردی و تلاشی آشکار برای تقویت انسجام روانی در داخل کشور بود. تأکید…»
🔘🇮🇷 «اثر پرچم در ستیز»؛ پرچم، نه نماد حکومت، که سنگر ملت است

اکبر اعلمی

🔻در کشاکش نبردها و تهدیدهای بیرونی، سیاست از منطق عرفی خارج می‌شود و افکار عمومی، ناخودآگاه به سمت انسجام و تمرکز بر بقاء سوق پیدا می‌کند. این پدیده که در ادبیات سیاسی به آن «اثر پرچم در ستیز» (Rally 'round the flag effect) می‌گویند، به‌روشنی توضیح می‌دهد که چرا رهبران بحران‌زده، درست در لحظه‌هایی که باید سقوط کنند، با اوج‌گیری محبوبیت مواجه می‌شوند.

🔻این اثر، نوعی همبستگی روانی و ملی کوتاه‌مدت است؛ واکنشی غریزی از سوی ملت‌ها که در برابر تهدید خارجی، حتی ناکارآمدترین یا منفورترین حاکمان خود را قابل تحمل‌تر از دشمن می‌یابند. در چنین لحظاتی، پرچم ملی صرفاً یک نماد نیست؛ سنگری روانی برای بقای جمعی و بازتعریف هویت مشترک است.

📌 جورج بوش پسر که پیش از حملات ۱۱ سپتامبر درگیر نقدهای شدید بود، با آن حادثه به محبوبیتی بی‌سابقه دست یافت و در سایه همین اثر، جنگ‌های افغانستان و عراق را آغاز کرد.

📌 مارگارت تاچر با بحران اقتصادی دست‌به‌گریبان بود، اما با جنگ فالکلند و بازپس‌گیری جزایر، محبوبیتش احیا شد و به قدرت بازگشت.

📌 نتانیاهو که تا پیش از جنگ مستقیم با ایران با پرونده‌های فساد و اعتراضات داخلی روبه‌رو بود، پس از آغاز جنگ، در سایه همین پدیده، شاهد افزایش محبوبیت شد؛ نه به دلیل تدبیر، بلکه به‌واسطه‌ ناخودآگاه دفاعی افکار عمومی اسرائیل.

🔻در ایران نیز، با وجود انبوهی از دلخوری‌ها و فاصله‌ها میان مردم و حاکمیت، جنگ اخیر نخستین نشانه‌های ملموس همدلی عمومی با نهادهای دفاعی و سربازان وطن را به همراه آورد؛ حتی از سوی منتقدانی که تا پیش از این، زبان به تندی داشتند. این، نه تغییر در اصل سیاست‌ها، که نشانه‌ای از عملکرد طبیعی یک جامعه در برابر تهدید بیرونی است.

🔻در چنین بزنگاه‌هایی، هویت ملی، برتر از هویت‌های جناحی، قومی و سلیقه‌ای می‌نشیند. در این لحظات، ترک و فارس، کرد و عرب، لر و بلوچ، مازنی و گیلکی، قشقایی و ترکمن و همه اقوام ایران، مرزهای واژه‌ها را در می‌نوردند و یک‌صدا می‌گویند: «ما، ایرانیم.» یک ملت، یک پرچم، یک خاک.

🔻پیامد این پدیده، دوگانه است؛ تهدید می‌تواند هم موجب احیای اقتدار پوشالی رهبران بی‌ریشه شود و هم فرصتی برای بازسازی سرمایه اجتماعی و همبستگی داخلی بیافریند. راه میان این دو، از درایت حاکمیت و بلوغ مردم می‌گذرد. باید مراقب بود تا اقدامی هیجانی علیه دشمن، ناخواسته موجب بقای سیاسی او نشود، چنان‌که در مورد ترامپ و نتانیاهو باید این درس را آموخت.

🔻و نهایتاً، امروز که جنگ روانی و میدانی درگرفته، این ماییم که باید معنای پرچم را بازتعریف کنیم: پرچم، نه تملک حکومت، بلکه تجلی غیرت ملتی‌ است که می‌خواهد بماند.

📢 با توجه به بایکوت سنگین این صدا از سوی رسانه‌های وابسته به باندهای مافیایی قدرت، ثروت و فساد در هر دو سوی طیف، اگر دل در گرو ایران دارید، در بازنشر این یادداشت بکوشید.
▫️جمعه، ۶ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🇮🇷 زنده‌باد ایران؛ خانه همه ما.
🔘 خطر در رگ، نه در رقیب؛ زخم‌خورده از خودیِ ظاهرالصلاح

اکبر اعلمی

🔻در روزهای بحران، جایی برای پرده‌پوشی باقی نمی‌ماند. نه در میدان جنگ، نه بر پیکر بی‌جان فرمانده‌ای که در خانه‌ی خود ترور شد، و نه در برابر مردمِ نگران و آگاه.
جنگ اخیر، تنها نبردی میان ایران و دشمنان آشکار نبود؛ بازتاب تلخِ اعتماد بی‌چون‌وچرا به کسانی بود که با ظاهری مذهبی، با چفیه و تسبیح، خود را به نظام نزدیک‌تر از رگ گردن نشان می‌دادند، اما در بزنگاه، گرای دقیق فرماندهان و دانشمندان و زیرساخت‌ها و اسرار مگو را به دشمن دادند.

🔻فرماندهان ارشد و دانشمندان هسته‌ای، نه در خط مقدم، که در خانه‌ی خود یا اماکن خاص، به شکلی حساب‌شده هدف قرار گرفتند؛ خانه‌هایی که نه اپوزیسیون بیرونی از آن خبر داشت و نه منتقدان محروم‌شده‌ی داخلی، حتی خواب دیدنش را می‌دیدند.
نه این ترورها از زندان‌های سیاسی طراحی شد، نه از تلگرام و واتساپ مدیریت شد. فیلتر اصلی، نه بر شبکه‌های مجازی، که بر اعتماد عمومی اعمال شد؛ و گرای حملات نه از سوی مخالفان، که از دل حلقه‌های ظاهراً امن قدرت داده شد؛ حلقه‌هایی که برچسب "خودی" داشتند، مهر بر پیشانی، ذکر بر زبان و "آقا آقا" در هر جمله‌شان، اما خیانت در دلشان بود.

🔻منتقدانی که سال‌ها پیش‌دستی کرده و نسبت به چنین روزهایی هشدار داده بودند، به‌واسطه‌ی نظارت استصوابی، اتهام بی‌التزامی، و برچسب «غیرخودی» و قوانین محدود کننده‌ای مانند "قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس" و "قانون گزينش معلمان و كاركنان آموزش و پرورش"، از هرگونه مسئولیت و اطلاعات امنیتی محروم شدند.
جرم آنان این بود که با علم به پرداخت هزینه، ریا نمی‌کردند و صادقانه سخن می‌گفتند و حاضر نبودند برای دست‌یابی به قدرت، نفاق‌پیشه شوند. این خلوص، آنان را از ساختار رسمی به بیرون پرتاب کرد؛ اما خیانت، درست از دل همان ساختار رسمی سر برآورد.

🔻بزرگ‌ترین آسیب، نه از دشمن بیرونی، بلکه از اعتماد بی‌ضابطه به حلقه‌ای خودی‌نما وارد شد؛ حلقه‌ای که نقدناپذیر، پاسخ‌گریز، و مصون از ارزیابی بود.
تا زمانی که «خودی» بودن با ظاهر و تملق تعریف شود و نه با صداقت، شایستگی و راستی‌آزمایی، تکرار این خیانت‌ها قطعی است.

🔻 اما هنوز می‌توان از این تلخ‌ترین تجربه‌ها، درسی بزرگ گرفت. اگر سیاست‌ها و ساختار گزینش و اعتماد، بازنگری شود؛ اگر جمهوریت، شفافیت، و مشارکت اکثریت جایگزین حلقه‌های بسته شود؛ اگر مرز میان «خودی و غیرخودی» نه در ظاهر، بلکه در کفایت و صداقت ترسیم گردد؛ آنگاه شاید سرمایه‌های از دست‌رفته، با بازسازی اعتماد عمومی و احیای حق حاکمیت ملت، جبران‌پذیر باشد.

🔚 این زخم، تا زمانی که بر صورت آن نور انداخته نشود، التیام نمی‌یابد. باید حقیقت را دید، گفت، و از تکرار خطا جلوگیری کرد—حتی اگر تلخ باشد.

📢 با توجه به بایکوت سنگین این صدا از سوی رسانه‌های وابسته به باندهای مافیایی قدرت، ثروت و فساد در هر دو سوی طیف، اگر دل در گرو ایران دارید، در بازنشر این یادداشت بکوشید.
▫️جمعه، ۶ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 تنها بودیم، اما نباختیم

اکبر اعلمی

تحلیل اینکه چرا به اینجا رسیدیم و چه کسانی مسبب آن بودند، بماند برای پس از خروج کامل از بحران. اما در شرایطی که پروپاگاندا و رسانه‌های معاند می‌کوشند شکست‌های راهبردی رژیم صهیونیستی را وارونه جلوه دهند، و برخی داخل نیز دچار خودتحقیری شده‌اند، این یادداشت قصد دارد واقعیت آنچه در میدان جنگ ۱۲ روزه رخ داد را بدون اغراق و انکار، بازخوانی کند.
📌 در هفت دهه گذشته، اعراب بارها در قالب ائتلاف‌هایی نظامی و با حمایت بلوک شرق، خصوصاً اتحاد جماهیر شوروی، به جنگ با اسرائیل رفته‌اند. ارتش‌هایی از مصر، سوریه، اردن، عراق و لبنان با تجهیزاتی گسترده و مستشارانی حرفه‌ای وارد نبرد شدند، اما به دلیل ضعف هماهنگی، رقابت‌های درون‌عربی و کارآمدی نظامی اسرائیل، این جنگ‌ها عمدتاً با شکست و از دست رفتن سرزمین‌ها پایان یافت.

📌 خرداد ۱۴۰۴ اما، ایران در اوج تحریم و انزوای دیپلماتیک، بی‌اتکا به ائتلاف‌های رسمی و دولتی، به تنهایی با رژیمی وارد جنگ شد که نه‌فقط مجهز به پیشرفته‌ترین فناوری‌های غربی بود، بلکه از حمایت عملیاتی همه‌جانبه آمریکا، ناتو، بریتانیا، فرانسه، آلمان و برخی کشورهای دیگر برخوردار بود. جنگی که در بطن گفتگو با آمریکا، با فریب و حملات ترکیبی و غافلگیرکننده به تأسیسات حیاتی ایران کلید خورد. پاسخ ایران اما صرفاً واکنشی نبود؛ بلکه تلفیقی از قدرت موشکی پیشرفته و حملات دقیق پهپادی، معادلات دشمن را دگرگون ساخت.

📌 ایران نه تنها ایستاد، بلکه بسیاری از پیش‌بینی‌های دشمن را نقش بر آب کرد. نقاط حساس حیفا و تل‌آویو زیر آتش قرار گرفت؛ زیرساخت‌های کلیدی مختل شد و اقتصاد اسرائیل با لرزه مواجه گشت. برای اولین بار در تاریخ، تل‌آویو مجبور به درخواست مداخله مستقیم و آشکار آمریکا گردید.

📌 البته، هزینه‌های این نبرد برای ایران سنگین بود؛ شهادت ده‌ها فرمانده و دانشمند، آسیب به زیرساخت‌ها و فشار روانی بر جامعه از واقعیت‌های غیرقابل انکار جنگ است. اما نه حکومت متزلزل شد، نه نیروهای مسلح ناتوان و نه اراده ملی تضعیف گردید. حتی در سطحی غیرمنتظره، شکاف‌های داخلی تا حدی در پرتو تهدید خارجی ترمیم شد.

📌 از سوی دیگر، اسرائیل از رسیدن به اهداف کلان خود بازماند. توان نظامی ایران محدود نشد و پایان جنگ با واسطه‌گری مستقیم آمریکا رقم خورد؛ نشانه‌ای آشکار از ناکامی تل‌آویو در مقابله با کشوری که تنها ایستاده بود.

📌 اگر تاریخ جنگ‌های منطقه نشان داده که پیروزی معمولاً به اشغال سرزمین محدود می‌شود، این بار «نباختن» برابر دشمنی برتر، به وسعت ناتو، خود یک موفقیت تاریخی برای ایران است. جنگ ۱۲ روزه نه پیروزی مطلق ایران بود و نه شکست بی‌چون‌وچرای اسرائیل، اما بی‌تردید پایان افسانه شکست‌ناپذیری دشمن و نقطه آغاز توازن نوینی در منطقه محسوب می‌شود.

🔻 در دنیای امروز، پیروزی تنها در میدان نبرد رقم نمی‌خورد، بلکه مقاومت هوشمندانه در برابر سیطره قدرت‌های برتر جهان نیز شکلی از پیروزی است؛ و ایران در این آزمون بزرگ، سربلند بیرون آمد.
🇮🇷 پاینده باد ایران
زنده‌باد شرافت بی‌قیمتِ قلم‌های آزاد


📢 با توجه به بایکوت سنگین این صدا از سوی رسانه‌های وابسته به باندهای مافیایی قدرت، ثروت و فساد در هر دو سوی طیف، اگر دل در گرو ایران دارید، در بازنشر این یادداشت بکوشید.
▫️جمعه، ۶ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 سکوتی که گاهی بلندتر از پاسخ است

در پی سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری خودشیفته و آشکارا دچار بی‌ثباتی و اختلالات شخصیتی آمریکا با شکلک‌ها و رفتاری دلقک‌گونه—که پیش‌تر بارها شاهدش بوده‌ایم—و همان لحن تحقیرآمیز، سخیف و خودبزرگ‌بینانه‌ای که ریشه در شخصیت نارسیستی آنتاگونیستی‌اش دارد، ایران را تهدید به توقف روند رفع تحریم‌ها و حمله مجدد نظامی کرد. مردی که پیشینه‌اش آکنده از دروغ، هیاهو، شومن‌بازی و بی‌ثباتی‌ است، این‌بار نیز از تریبون جهانی‌اش برای تحریک، باج‌خواهی و نمایش‌های توخالی استفاده کرد.
ایکاش یادداشت اینجانب با عنوان «تحلیلی بر پیام اخیر رهبری؛ اقتدار در کلام، واقع‌بینی در میدان»، به سمع و نظر رهبری می‌رسید.
واقعیت آن است که گاهی در برابر شخصیتی با اوصاف اشاره شده و اختلالاتی—که از "نه شنیدن" تغذیه می‌کند و تشنه تأیید حتی برای دروغ‌هایش است—بهترین پاسخ، و بلکه سیاستی راهبردی، همان سکوتی‌ست که او را در خلأ واکنش، به زوال تدریجی بکشاند؛ نه آن‌که با تأیید ناخواسته یا پاسخ شتاب‌زده، سوخت آتش‌افروزی‌اش را تأمین کنیم.
👈لینک مرتبط:
https://www.tg-me.com/alami_akbar/3198

@alami_akbar
🔘 وقتی «نخست‌بودن» وسوسه‌ای مرگبار می‌شود
چگونه باید با ترامپ، رئیس‌جمهور خودشیفته، متزلزل و قربانی بلندپروازی نتانیاهو مواجه شد؟

تحلیلی بر پاشنه‌آشیل روانی رئیس‌جمهور آمریکا و شکاف پنهان در رابطه او با نتانیاهو

اکبر اعلمی

🔻 دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، صرفاً یک کنشگر سیاسی نیست؛ او پدیده‌ای روان‌رفتاری‌ست با نشانه‌های روشن از شخصیت نارسیستی آنتاگونیستی، که ده‌ها تحلیل و ارزیابی بالینی در سال‌های گذشته به آن اشاره کرده‌اند. نیاز بیمارگونه به تحسین، عدم تحمل انتقاد، حساسیت افراطی به مقایسه یا تحقیر، و تلاش مداوم برای برجسته‌سازی «نخست‌بودن» خویش، به رفتارهایی نمایشی، غیرمتعادل و گاه دلقک‌گونه در عرصه سیاسی و رسانه‌ای انجامیده است.

🔻 چنین ساختار روانی، نه تنها او را به فردی غیرقابل پیش‌بینی تبدیل کرده، بلکه پاشنه‌آشیلی قابل بهره‌برداری در میدان دیپلماسی و جنگ رسانه‌ای نیز فراهم آورده است. به‌ویژه در مواجهه با شخصیتی چون بنیامین نتانیاهو که خود در بهره‌برداری از مناسبات قدرت مهارت دارد، ترامپ بارها احساس کرده که در سایه قرار گرفته و «مورد استفاده» واقع شده است.

🔻 افزون بر این، ترامپ در تجربه زمامداری‌اش، بارها نشان داده که فردی متزلزل، ناپایدار و غیرقابل اعتماد در سطوح راهبردی است. تصمیمات ناگهانی و متناقض او—از خروج یک‌شبه از توافق‌های بین‌المللی و پیمان‌های امنیتی تا لغو حملات نظامی در آخرین لحظه—نشان می‌دهد که تعهدات او به هیچ ارزش پایدار یا اصول راهبردی گره نخورده است. این بی‌ثباتی رفتاری، که ریشه در اختلالات شخصیتی و خودمحوری افراطی‌اش دارد، سبب شده حتی نزدیک‌ترین متحدانش نیز از پشت خنجر بخورند، و بر عهد او اعتماد نکنند.

🔻 در چنین بستری، ایران و کنشگران فعال در سیاست خارجی باید رویکردی چندلایه و هوشمندانه در مواجهه با ترامپ در پیش بگیرند:
▪️ نخست، تعامل علنی با ترامپ باید سنجیده و کاملاً کنترل‌شده باشد. هرگونه پاسخ مستقیم، تهدید متقابل، یا تمجید ناآگاهانه از او، ممکن است به سوختی برای آتش‌افروزی رسانه‌ای‌اش تبدیل شود. در برابر شخصیتی که از «نه شنیدن» تغذیه می‌کند و از دیده‌نشدن رنج می‌برد، گاه بهترین سیاست، «سکوت تحقیرآمیز» است.
▪️ دوم، باید با ظرافت، به شکاف پنهان میان ترامپ و نتانیاهو دامن زد؛ با القای این پیام که نتانیاهو از ترامپ استفاده می‌کند و در لحظه حساس، پشت او را خالی خواهد کرد—همان‌گونه که در ۲۰۲۰ کرد. حتی اشاره‌های تلویحی در رسانه‌های جهانی به اینکه نتانیاهو با رفتارهای افراطی خود، ترامپ را به یک جنگ غیرضروری با ایران کشاند، می‌تواند این گسل را فعال کند.
▪️ سوم، کنشگران رسانه‌ای باید تصویر ترامپ را به‌عنوان «قربانی اسرائیل» برجسته کنند، نه حامی استراتژیک آن. در همین جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز، او تلاش کرد با مصادره‌ی موفقیت‌های میدانی اسرائیل، خود را به‌عنوان طراح اصلی صحنه معرفی کند: از ادعای «نجات خامنه‌ای از مرگ ننگین» گرفته تا نسبت دادن پایان جنگ به تصمیم شخصی‌اش، و حتی اعلام اینکه بمباران مراکز هسته‌ای ایران توسط B‑2 با فرمان مستقیم او صورت گرفته است. این تلاش‌های نمایشی و اغراق‌شده، نه نشانه قدرت، بلکه بازتاب همان عطش عمیق روانی برای دیده‌شدن و «اول‌بودن» است—نقطه ضعفی که می‌توان با هوشمندی روی آن دست گذاشت و درون پایگاه اجتماعی او، تردیدهایی مؤثر برانگیخت.
▪️ چهارم، گفتمان America First باید بازتعریف شود؛ به‌گونه‌ای که هرگونه هزینه‌دادن برای اسرائیل، به‌ویژه در شرایط جنگی، خیانت به منافع طبقه متوسط آمریکا و مردم خسته از جنگ تعبیر شود.

🔻 در دنیای پرآشوب سیاست، شناخت اختلالات شخصیتی رهبران، گاه مهم‌تر از تحلیل مواضع رسمی آنان است. ترامپ، با تمام هیاهو، خودشیفتگی، تردیدپذیری و ناپایداری‌اش، نه چهره‌ای شکست‌ناپذیر، بلکه انسانی آسیب‌پذیر با زخم‌هایی قدیمی‌ست. کافی‌ست به‌جای فریاد، با درایت، به همان زخم‌ها انگشت گذاشت و قواعد بازی را به‌گونه‌ای چید که نفع ملی ما از لابه‌لای شیشه‌های شکسته غرورش عبور کند.
📢 با توجه به بایکوت سنگین این صدا از سوی رسانه‌های وابسته به باندهای مافیایی قدرت، ثروت و فساد در هر دو سوی طیف، اگر دل در گرو ایران دارید، در بازنشر این یادداشت بکوشید.
▫️شنبه، ۷ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔘 آن روزها غوغا کردند، امروز از ترس، در برابر حمله به ایران، ساکتند...

اکبر اعلمی

۳ بهمن ۱۳۸۵، مجلس هفتم؛ وزیر خارجه دولت احمدی‌نژاد را به صحن کشاندم تا درباره «سیاست خارجی فاقد راهبرد» و اظهارات نسنجیده رئیس‌جمهور وقت در موضوعاتی چون هولوکاست و اسرائیل پاسخ دهد.
صریح گفتم: ماجراجویی‌ها و غوغاسالاری‌هایی که از تریبون رسمی کشور شنیده می‌شود، نه در خدمت منافع ملی است، نه منطبق بر خاستگاه نظام.
همان روز، چاکران احمدی‌نژاد در مجلس، از جمله باهنر نایب‌رئیس وقت، با غوغا، فضا را متشنج کردند. چرا؟ چون حقیقتی تلخ شنیدند.
امروز، همان‌ها که دیروز بی‌منطق، پرچم نابودی اسرائیل را در دست داشتند و با لفاظی‌های خام، صهیونیسم را مظلوم و جهان را علیه ایران یکپارچه کردند، حالا در برابر جنایات علنی اسرائیل در غزه و جنگ ۱۲روزه علیه ایران، کاملاً سکوت کرده‌اند و احمدی‌نژاد پس از سال‌ها سکوت، اخیراً با بیان دو کلمه خنثی به محکومیت تجاوز بسنده کرد!
نه تحلیلی، نه حمایتی، نه حتی یک جمله...
آن روز که بذر فتنه امروز را می‌کاشتند، گفتم: سیاست خارجی جای خودنمایی نیست. امروز، در حال برداشت محصولی هستیم که نباید کاشته می‌شد.
@alami_akbar
🔘 مار را قلقلک ندهید؛ لبه‌ی بحران را مدیریت کنید

پیشنهادی برای عبور از لبه‌ی بحران؛ در آستانه یک تصمیم ملی


اکبر اعلمی

🔻در شرایطی که کشور با وضعیتی بی‌سابقه مواجه است؛ نه در حال جنگی تمام‌عیاریم و نه در سایه‌ی صلحی پایدار، مسئولیت نهادهای عالی کشور بیش از هر زمان دیگری تعیین‌کننده است.
اگر این لحظات به‌درستی مدیریت نشود، ممکن است حتی یک حمله‌ی محدود – اگر جدی گرفته نشود یا با پاسخ و روایت نادرست همراه گردد – به سوءبرداشت دشمن و آغاز دومینویی از اقدامات متقابل تبدیل شود؛ یا از سوی دیگر، یک رجز یا جمله‌ی نسنجیده، بهانه‌ای برای شعله‌ورتر شدن آتش بحران گردد.

🔻بر پایه‌ی تجارب گذشته و ضرورت‌های راهبردی امروز، به‌ویژه با توجه به ویژگی‌های خاص شخصیتی و رفتاری دونالد ترامپ، چند نکته‌ی بنیادین به‌عنوان پیشنهاد برای تصمیم‌سازان ارائه می‌شود:
📌 ۱. روایت بحران، نباید پراکنده و بی‌نقشه باشد
در چنین وضعیتی، تعدد صداها و مواضع ناهم‌ساز و رجزخوانی‌هایی که متأسفانه این روزها افزایش یافته، نه‌تنها وحدت ملی را تضعیف می‌کند، بلکه دشمن را نیز در تحلیل محاسباتی دچار سوءبرداشت می‌سازد.
ضروری است روایت رسمی، تنها از طریق یا با هماهنگی یک مرجع واحد – ترجیحاً ذیل شورای عالی امنیت ملی – بیان شود.
سایر اشخاص و نهادها، به‌ویژه نیروهای مسلح، تا پایان بحران از هرگونه اظهارنظر مستقیم منع گردند.
در مواردی که ضرورت ایجاب می‌کند، این وظیفه می‌تواند به‌صورت کنترل‌شده به نهادهای مدنی، اهل قلم، سازمان‌هایی چون تبلیغات اسلامی و حتی صداوسیما واگذار گردد.
📌 ۲. پرهیز از رجزخوانی‌های تحریک‌آمیز
نفی آسیب یا تحقیر حمله‌ی دشمن – حتی اگر از موضع قدرت باشد – ممکن است بهانه‌ای برای اقدام دوم و شدیدتر فراهم آورد؛
به‌ویژه در شرایطی که جریان‌های جنگ‌طلب آمریکایی، رئیس‌جمهور کنونی‌شان را با همان ویژگی‌های شناخته‌شده، به‌خاطر ناکافی بودن حملات نخست، شماتت و تحریک می‌کنند.
در چنین فضایی، حتی یک جمله‌ی ناپخته، یک شعار نسنجیده، یا طعنه‌ای از سوی مقام رسمی و مؤثر، می‌تواند آتش جنگی را برافروزد که هیچ‌کس واقعاً قصد آن را نداشته باشد.
به بیان دیگر در چنین وضعیتی، باید بیش از همیشه مراقب زبان و پیام بود؛
چنان‌که حکمت عامیانه می‌گوید:
«مار را با چوب‌دستی قلقلک نمی‌دهند» و «سرِ مار را نباید با انگشت خودت در سوراخ کنی.»
هر سخن نسنجیده، ممکن است دشمن را از تردید به تصمیم، و از بازدارندگی به تهاجم سوق دهد.

🔻چنان‌که تاریخ بارها نشان داده است:
جنگ‌ها همیشه از تصمیم به جنگ آغاز نمی‌شوند؛ گاهی از سوءبرداشت، تحقیر یا رجزخوانی آغاز می‌شوند و سپس کنترلشان از دست همه خارج می‌شود.
📌 جنگ ۳۳ روزه لبنان (۲۰۰۶) تنها یک نمونه است: اسرائیل در واکنش به اسارت دو سرباز خود، گمان می‌برد وارد عملیاتی محدود شده، اما به درگیری‌ای کشیده شد که ماه‌ها به طول انجامید، صدها کشته برجای گذاشت و هیچ‌یک از اهدافش محقق نشد.
امیل لحود، رئیس‌جمهور وقت لبنان، بعدها گفت:
«اسرائیل این جنگ را با یک عملیات محدود آغاز کرد؛ اما نتوانست آن را محدود نگه دارد.»
📌 ۳. نگاه راهبردی، سرمایه‌ای است که باید حفظ شود
در چنین لحظاتی که جامعه نیازمند آرامش و انسجام است، تجربه‌های گذشته نشان داده‌اند که هرگاه مرجعیت عالی کشور در سطح راهبردی باقی مانده و پیام‌ها از طریق قالب‌های سنجیده، عقلانی و متوازن منتشر شده‌اند، افکار عمومی همسوتر و فضای ملی منسجم‌تر شده است.
ازاین‌رو، انتقال پیام‌های کلان، ترجیحاً از مسیرهای رسمی و هماهنگ با نهادهای تصمیم‌ساز، به تقویت اقتدار و ثبات کشور خواهد انجامید.
📌 ۴. درِ مذاکره، اگر باز نماند، هزینه‌ها ممکن است دوچندان شود
در وضعیت فعلی، گشودن مسیرهای نیمه‌رسمی و هوشمندانه‌ی مذاکره – کم‌وبیش همان‌گونه که عراقچی آن را روایت و شاید پیگیری می‌کند – نه نشانه‌ی ضعف، بلکه نماد بلوغ سیاسی و هنر تبدیل تهدید به فرصت است.
طرف مقابل نیز، به‌ویژه با فشارهای داخلی و الزامات رسانه‌ای، بیش از همیشه نیازمند یک خروج آبرومندانه از وضعیت فعلی است.
🔻 سخن پایانی
ایران امروز، بیش از آن‌که به صدای بلند نیاز داشته باشد، به صدایی دقیق، هماهنگ و شنیده‌شدنی در سطح جهانی نیازمند است.
اگر خواهان صلحی مقتدرانه‌ایم، باید نشان دهیم که توان جنگ را داریم؛ اما مهم‌تر آن‌که اراده‌ی مدیریت عقلانی و گفت‌وگو در لحظه‌ی مناسب را نیز در اختیار داریم.
▫️شنبه، ۷ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 میان استخوان و آتش؛ روایت صریح یک سرزمین

اکبر اعلمی

اینکه نباید از آغاز، چوب در لانه‌ی مار می‌کردیم، درست.
اینکه اشغال سفارت آمریکا، هرچند با شعار استقلال، اما بی‌تدبیر و بی‌حساب، کشور را ۴۴۴ روز در بحران فرو برد و مستعد تجاوز ۸ ساله‌ی عراق و تحریم‌های اقتصادی خانمان‌سوز شد، درست.
اینکه از آن نماد، جشنی جناحی ساختیم و برای ۱۳ آبان، تا سال‌ها چپ و راست به رقابت پرداختند، درست.
اینکه پروژه‌ی پرهزینه‌ی هسته‌ای، بی‌آن‌که پیوست دیپلماتیک مؤثری داشته باشد، میلیاردها دلار از ثروت این مردم را بلعید، درست.
و اینکه در نقش کاتولیک‌تر از پاپ، با شعار نابودی یک رژیم—هرچند اشغال‌گر و جنایت‌کار—بیش از توان خود بر طبل جنگ کوبیدیم، درست.
اینکه فاجعه به همین‌جا ختم نشد، و کشور به‌جای آن‌که بر مدار جمهوریت و خواست مردم سامان یابد، به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم شد، درست.
به‌جای اتکا به مردم، به حلقه‌های بسته‌ی قدرت و رانت تکیه شد.
جمهوریت به حاشیه رفت و نظارت استصوابی، راه را بر اراده‌ی ملت بست.
عدالت، قربانی مصلحت شد.
انتخابات، به انتصابات مطلوب هیأت حاکمه بدل گشت.
نهادهای انتصابی، نهادهای انتخابی را بلعیدند.
در مواردی، نخبگان کنار زده شدند و فرومایگان بر صدر نشستند.
فساد و تبعیض گسترش یافت.
مردم، به‌جای شنیده‌شدن، سرکوب شدند؛
و کشور، به‌جای توسعه و رفاه، به حفظ وضع موجود خو کرد—این هم درست.
و اینکه این‌همه، در کنار هم، نه‌فقط شکاف میان ملت و حاکمیت را عمیق کرد، بلکه امید را فرسود، آن هم درست.
و اینکه ملتی خسته، نسلی عصیانگر، و حکومتی که گوشش را بر صدای جامعه بسته بود، در برابر هم صف کشیدند، آن هم درست.
اما...
اما در لحظه‌ای ناگهانی،
در میانه‌ی باران آتش،
در جنگی ۱۲ روزه، که نه‌فقط اسرائیل، بلکه آمریکا، اروپا و برخی دولت‌های منطقه نیز مستقیم و غیرمستقیم در آن مشارکت داشتند،
چیزی در این سرزمین ترک برداشت، و چیزی دیگر به هم پیوست.
آنجا که موشک آمد،
مرز میان خائن و خادم، وطن‌دوست و وطن‌فروش جدا شد، و اختلافات رنگ باخت.
ماهیت واقعی رجال و رجاله‌ها، و چهره‌ی رزمی و بزمیِ دفاع از مردم و کشور، آشکار شد.
آنجا که پای امنیت آمد، حتی منتقدان، دست از طعنه برداشتند.
و آنان که تا دیروز مورد نقد بودند،
در خط مقدم، بی‌ادعا ایستادند.
نه برای جناح، نه برای قدرت؛
برای خاک، برای ملت.
در روز آتش،
نه سلبریتی‌های مزدور، نه روشنفکران تبعیدی، نه رقاصان استوری‌ساز—هیچ‌کدام حامی این مردم نبودند.
در لحظه‌ی خطر، آن‌که ماند و ایستاد و جان داد،
همان نیرویی بود که سال‌ها، با همه‌ی انتقادها، موشک ساخت، سنگر ساخت، و امنیت آفرید؛
و در کنار او، مردمی بودند که با همه‌ی زخم‌ها و دلخوری‌ها،
با همه‌ی نقدها و رنج‌ها،
اما در بزنگاه، به جای قهر، وفادارانه ایستادند؛
نه برای تأیید گذشته، که برای صیانت از آینده.
آری،
امنیت را نه می‌توان از رسانه‌های دشمن قرض گرفت،
نه از لبخند سیاست‌مداران غربی خرید.
امنیت را باید ساخت؛ با خون، با غیرت، با ایستادگی.

درست است که ساختارها نیاز به اصلاح دارند،
که جمهوریت باید بازگردد،
که آزادی‌های مشروع باید بسط یابد،
که عدالت نباید اسیر مصلحت باشد،
که صداوسیما باید رسانه‌ای ملی باشد، نه جناحی،
و که کشور باید از نو، شنیدن را یاد بگیرد.
اما پیش‌شرط همه‌ی این‌ها،
باقی ماندن این خانه است.
و امروز، پس از سال‌ها شکاف،
شاید همین جنگ، همین تهدید، همین آتش،
برای لحظه‌ای دوباره، ملت و حکومت را کنار هم نشاند.
این لحظه را نباید از دست داد.
و شاید همه‌ی این‌ها، مقدمه‌ای باشد برای:
بازنگری در قانون اساسی،
اصلاحات ساختاری،
آشتی ملی، و تنش‌زدایی با همه‌ی کشورهای دنیا،
آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی،
تبدیل زندان به دانشگاه،
نوسازی سیاسی و اقتصادی،
تغییر سیاست‌ها به‌سوی توسعه و رفاه مردم،
پایان سرک کشیدن به حریم خصوصی مردم،
اندیشیدن پیش از رجزخوانی و شعار دادن،
رفع تبعیض‌ها و پایان بی‌عدالتی‌ها در همه‌ی سطوح و زمینه‌ها،
محو سخت‌گیری‌های بی‌مورد،
و احترام به حاکمیت ملی.

باشد که این آتش، خاک را نسوزاند؛ تطهیرش کند.
و باشد که مصداق آیه باشد:
«وَعَسىٰ أَن تَكرَهوا شَيئًا وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم»
شاید آنچه امروز فاجعه می‌نماید،
دروازه‌ی نجات فردا باشد.
و اگر چنین شود،
این‌بار نه با حذف، بلکه با همراهی؛
نه با سرکوب، بلکه با اصلاح؛
نه با دشمن‌تراشی، بلکه با هم‌سازی،
سرزمین‌مان را از نو خواهیم ساخت.


📢 با توجه به بایکوت سنگین این صدا از سوی رسانه‌های وابسته به باندهای مافیایی قدرت، ثروت و فساد در هر دو سوی طیف، اگر دل در گرو ایران دارید، در بازنشر این یادداشت بکوشید.
▫️یکشنبه، ۸ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 آلمان؛ از اردوگاه‌های مرگ تا استمرار سیاست‌های کثیف در خاورمیانه

اکبر اعلمی

🔻تاریخ آلمان، سرشار از صفحات تاریکی است که نشان‌دهنده نقش این کشور در سیاست‌های تجاوزکارانه و جنایت‌آمیز است. از دوران قرون وسطی که آلمان با شوالیه‌های تیوتونی و مشارکت فعال در جنگ‌های صلیبی به اشغال سرزمین‌های مسلمان و یهودیان دست زد، تا جنگ‌های جهانی اول و دوم که میلیون‌ها انسان بی‌گناه قربانی سیاست‌های نژادپرستانه و توسعه‌طلبانه این کشور شدند.
این تاریخ سیاه ادامه یافت؛ در دهه ۱۹۸۰ شرکت‌های آلمانی با ارسال مواد شیمیایی و تسلیحات به رژیم صدام، نقش مهمی در تجهیز عراق برای استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه ایران و کشتار مردم بی‌دفاع حلبچه ایفا کردند.

🔻امروز، صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، نماینده حزب راست‌میانه CDU/CSU، به‌صراحت اذعان کرده که اسرائیل «کارهای کثیف» آلمان و غرب را در ایران انجام می‌دهد؛ همان سیاست‌هایی که از جنگ‌های صلیبی تا نسل‌کشی نازی‌ها و حمایت از صدام حسین علیه ایران امتداد یافته‌اند.
این اعتراف تلخ نشان می‌دهد که آلمان، با ظاهری مدرن و رویکردی به‌ظاهر متفاوت از گذشته، همچنان به همان سیاست‌های تجاوزکارانه ادامه می‌دهد؛ با این تفاوت که این‌ بار، حمایتش معطوف به رژیمی اشغال‌گر و جنایت‌کار است که حتی رهبر آن به اتهام جنایت علیه بشریت تحت پیگرد بین‌المللی قرار دارد. غافل از اینکه چنین حمایت‌ها و خوش‌رقصی‌هایی نه‌تنها تاریخ آلوده خود را تطهیر نمی‌کند، بلکه آن را آلوده‌تر و شریک جنایات روز می‌سازد.

🔻به‌نظر می‌رسد این حمایت‌های بی‌چون‌وچرا، برخاسته از ترکیبی است از احساس گناه تاریخی نسبت به یهودیان و خودشیرینی ژئوپلیتیک در برابر آمریکا برای حفظ جایگاه خود در ناتو و ساختار قدرت غرب. اما نتیجه آن، چیزی نیست جز مشروعیت‌بخشی به تجاوز، اشغال و خشونت مستمر.

🔻تاریخ به ما آموخته که جنایت، حتی اگر با نقابی از مدرنیته و حقوق بشر همراه شود، همچنان جنایت است. آلمان اگر حقیقتاً به دنبال صلح و پذیرش مسئولیت تاریخی است، باید به‌جای هم‌پیمانی با جنایتکاران امروز، با شجاعت و صداقت، راهی متفاوت برگزیند.
▫️یکشنبه، ۸ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 ترامپ، نتانیاهو و اتحاد جنایتکاران جهانی

اکبر اعلمی

کور، کور را می‌جوید؛ آب هم گودال را. یک رئیس‌جمهور قانون‌گریز و پرونده‌دار در آمریکا، حالا شده مدافع یک جنایتکار جنگی!
ترامپ با حمله به دادگاه‌های اسرائیل، محاکمه را «مضحکه عدالت» خوانده وتهدید کرده اگر محاکمه نتانیاهو ادامه یابد، کمک‌های میلیاردی به اسرائیل را قطع می‌کند. چرا؟ چون به‌زعم او، «بی‌بی» باید آزاد باشد تا به مقابله با ایران و مذاکره با حماس برسد؛ نه اینکه برای «چیزهای کوچکی» مثل فساد و رشوه در دادگاه بنشیند!
این وقاحت فقط در همین خلاصه نمی‌شود: همین ترامپ، پیش‌تر پستی را بازنشر کرده بود که در آن نتانیاهو "حرامزاده‌ای" توصیف شده بود که می‌خواهد آمریکا را به جنگ با ایران بکشاند. حالا همان شخص، تبدیل به "قهرمان جنگ" و متحد راهبردی او شده!
در دموکراسی آمریکایی، جنایتکار اگر با ما باشد، تقدیس می‌شود؛ و اگر علیه ما، تروریست خوانده می‌شود. این است حقیقت عریانِ اخلاق سیاسی غرب.
کشوری که رئیس‌جمهور محبوبش فردی چون ترامپ است، قهرا متحدش نیز باید جنایتکاری چون نتانیاهو باشد؛ هر دو تحت تعقیب، هر دو خطرناک، و هر دو تشنه‌ی جنگ و قدرت.

@alami_akbar
🔘 کنشگری بر لبه‌ی تیغ؛ از سوءتفاهم تا مسئولیت تاریخی

✍️ اکبر اعلمی

سخت‌ترین بخش کنشگری، نه ایستادگی در دوران اقتدار قدرت، بلکه موضع‌گیری در روزگار تهدید و تلاطم است؛ آنجا که هر اشتباه راهبردی می‌تواند سرنوشت ایران را به سرنوشت عراق، سوریه یا لیبی گره بزند.
در چنین شرایطی، نقد اولویت‌سنجی می‌طلبد؛ نه از سر مصلحت‌جویی، بلکه برآمده از تعهد به وطن.
شاید برخی مواضع امروز، برای مخاطبی ناآشنا با گذشته‌ام «ملایم» جلوه کند؛ اما حقیقت آن است که من، از ابتدا تا امروز، جز با صداقت ننوشته‌ام و جز به نفع مردم و کشورم سخن نگفته‌ام.
افسوس که جامعه‌ای با حافظه‌ای کوتاه، تنها بر اساس «آخرین موضع» قضاوت می‌کند، نه بر پایه دهه‌ها کنش مداوم. از سال ۶۸ تاکنون، به‌طور مستمر، هزاران یادداشت، سخنرانی، نطق، مصاحبه و هشدار صریح در برابر فساد و خودکامگی ارائه داده‌ام که ردپای آن‌ها در گوگل، وب‌سایت شخصی‌ام، فیسبوک، تلگرام، آپارات و یوتیوب به‌روشنی ثبت است.
اما اگر امروز، شخصی بی‌اطلاع از آن مواضع، در تلگرام یا اینستاگرام، موضعی میانه ببیند، گویی همه‌ی آن کارنامه را از یاد می‌برد؛ یا بر پایه‌ی جهل و بی‌اطلاعی خود، قضاوتم می‌کند و می‌پرسد: «پس تاکنون کجا بودی؟»
و حال آن‌که کمتر کسی چون من، در تمام این سال‌ها ـ چه درون قدرت و چه بیرون آن ـ بی‌وقفه ایستاده است.
اما امروز، در میانه‌ی تهدیدهای خارجی و طمع بیگانگان، اگر همچون هفته‌ها، ما‌ه‌ها و سال‌های قبل نقدی از نیام بیرون نمی‌آید، دلیلش عقب‌نشینی از اصول نیست؛ بلکه ترجیح منافع ملی است بر طعنه‌های موسمی.
ما تماشاچی نبوده‌ایم، پا پس نکشیده‌ایم؛ فقط شمشیر را به‌وقت از نیام در می‌آوریم.
در خط مقدم ایستاده‌ایم؛ این‌بار با سلاحی دیگر: درک شرایط، شناخت اولویت‌ها و محافظت از ایران.
قرار نیست ما که تجربه‌ای متفاوت و درکی عمیق‌تر از مختصات زمان و مکان داریم، مثل هم فکر کنیم.
چنان‌که زنده‌یاد خسرو شکیبایی گفت:
«اگه من اونی باشم که تو می‌خوای، پس دیگه من، من نیست؛ یعنی خودم نیستم.»
▫️دوشنبه، ۹ تیر ۱۴۰۴
@alami_akbar
2025/10/25 16:19:32
Back to Top
HTML Embed Code: