Telegram Web Link
🔘 بی‌عقلی، بدتر از بی‌عفتی است!

✍️ اکبر اعلمی

یکی از صاحبان تریبون نزدیک به جبهه پایداری این روزها مدعی شده: «میان خشکسالی و برهنگی رابطه مستقیمی برقرار است؛ هر چه بی‌حجابی رواج بیشتری پیدا می‌کند، کمبود آب هم بیشتر می‌شود!»
اگر این ادعا درست باشد، لابد کشورهایی چون نروژ، سوئیس، کانادا، نیوزیلند و ژاپن باید در بی‌آبی مطلق دست‌وپا بزنند و یمن، افغانستان، سودان، پاکستان و امثالشان ـ با پوشش کامل و حجاب اجباری ـ سرزمین‌هایی پرآب و سبز باشند! اما واقعیت معکوس است.
میانگین بارندگی سالانه ایران فقط ۲۵۰ میلی‌متر است؛ درحالی‌که در کشورهای اصطلاحاً بی‌حجاب، این عدد گاه ۵ تا ۱۰ برابر است.
یمن و سودان با یکی از سخت‌گیرانه‌ترین الگوهای پوشش، جزو کم‌آب‌ترین کشورهای جهان‌اند.
در مقابل، برزیل با پوششی کاملاً آزاد، صاحب ۱۲٪ منابع آب شیرین جهان است و در برخی مناطقش ۳۰۰۰ میلی‌متر بارندگی دارد!
قطر و عمان نیز با وجود حجاب سنتی، سالانه فقط حدود ۷۰ تا ۱۰۰ میلی‌متر بارندگی دارند.
واقعاً تا کی قرار است ناکارآمدی‌ در مدیریت منابع، سدسازی‌های ویرانگر، انتقال‌های بی‌رویه و فسادهای زیست‌محیطی را با خرافات و فرافکنی‌هایی از این جنس پنهان کنیم؟
شخصاً بانوان را به عفاف و حجاب اختیاری توصیه می‌کنم، اما اگر قرار باشد هر بحران محیط‌زیستی را با «روسری و مانتو» تحلیل کنیم، نه عقل، نه آب، نه اعتبار، هیچ‌کدام باقی نخواهد ماند!
خشکسالی، زاییده سوءمدیریت است؛
نه تار موی بانوان!

و باید پذیرفت که بی‌خردی، خطرناک‌تر از بی‌حجابی است!
@alami_akbar
🔘 مرد بحران‌ها نیستید، آقای رئیس‌جمهور!

✍️ اکبر اعلمی

🔻در روزگاری که کشور در گردابی از بحران‌های تو‌در‌تو فرو رفته—از آب و برق و محیط زیست، تا رکود اقتصادی، فرسایش سرمایه‌ی اجتماعی و تهدیدهای امنیتی و منطقه‌ای—رئیس‌جمهور، به‌جای حضور در جلسات کارشناسی و اتاق فکر، گویی هنوز در هوای تبلیغات انتخاباتی تنفس می‌کند.
🔻گاه و بی‌گاه، با حلقه‌ای از محافظان و تیم رسانه‌ای پرهزینه، از ختمی به عزایی، از محفلی به مجلسی دیگر می‌شتابد. محصول این ترددها؟ مجموعه‌ای از فیلم‌ها و عکس‌های احساسی و ویترینی در فضای مجازی.
در شگفتم که چگونه تنها در چند ماه، جناب پزشکیان در میدان نمایش‌های پوپولیستی، گوی سبقت را از احمدی‌نژادی ربوده که زمانی نماد تصمیم‌گیری‌های هیجانی و خلق‌الساعه بود!
🔻آقای پزشکیان! ریاست‌جمهوری جای «همراهی با این گروه و آن جمع» نیست؛ جای «کار برای همه‌ی مردم» است. این منصب، ریاست ده‌ها نهاد کلیدی کشور است، نه موقعیتی برای دیده‌شدن و ثبت لحظات احساسی.
🔻در وضعیتی که حتی در شرایط عادی، فرصت اصلاح ساختارها اندک است، چگونه وقت ارزشمندتان صرف محافل عاطفی می‌شود؟ آن‌هم وقتی هر ساعت تعلل، می‌تواند به خشکیدن یک دریاچه، سقوط یک صنعت، شعله‌ور شدن یک بحران اجتماعی، یا حتی تدوین و قالب‌کردن لایحه‌ شرم‌آوری چون "لایحه دوفوریتی مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی" بینجامد.
چنین رفتارهایی شاید از یک نماینده مجلس یا فعال اجتماعی پذیرفتنی باشد، اما از مجری قانون اساسی، فقط غفلت و بی‌عملی است. شما رئیس ستاد مدیریت بحران‌اید، نه رئیس ستاد ختم و عزاداری و گعده‌های بی‌حاصل!
🔻مردم خسته‌اند؛ نه فقط از فقر، بلکه از بی‌برنامگی. نه صرفاً از سختی، بلکه از وعده‌های بی‌پشتوانه. نه فقط از درد، بلکه از بی‌پناهی در برابر حکمرانی شلخته و بی‌جهت.
اکنون زمان آن است که همه‌ی توانتان را، با کمک متخصصان واقعی، صرف یک چیز کنید: مدیریتی فعال، علمی و واقع‌گرا برای عبور از بحران‌های انباشته‌شده.
در دورانی که مداهنه‌گویی برای قدرت، سکه‌ی رایج شده، من آن‌چه شرط بلاغ است با تو می‌گویم؛
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
وقت آن رسیده است که حصار اطرافیان ناکارآمد، حلقه‌ی مشاوران بی‌اثر و تیم رسانه‌ای متملق و بعضا مساله‌دار و تاجرمسلک را بشکنید؛ از سایه‌ی پوپولیسم بیرون بیایید، به اتاق شفاف تصمیم‌سازی بازگردید و پاسخ‌گوی کارنامه‌ی خود باشید؛ نه سرگرم ساختن ویترینی تازه برای محبوبیت‌سازی نزد اصناف خاص.
ضمناً مراقب برخی اطرافیان بی‌خرد و فرصت‌‌طلب، و اشخاصی باشید که نان نام و موقعیت شما را می‌خورند؛ بگیر و ببندهایی که اخیراً در تبریز رخ داد، زنگ هشداری است که نباید به‌سادگی از کنار آن گذشت!
🔗 لینک مرتبط:
https://www.tg-me.com/alami_akbar/2805
▫️دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴
🔗 لینک‌ها:
اینجا | اینجا | اینجا | اینجا | اینجا | اینجا |اینجا | اینجا | اینجا | اینجا | اینجا
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 گاهی ایستادن، یعنی تنها ماندن…
اما نیفتادن، یعنی بزرگی.


✍️ اکبر اعلمی

در این سرزمین، سکوت هنر است، احتیاط فضیلت، و بی‌موضعی رمز بقا.
آنان که آهسته می‌روند، نه حقیقتی می‌گویند،
نه برخلاف جریان آب شنا می‌کنند.
نرم سخن می‌گویند و با همه می‌سازند؛
هم محبوب‌ترند، هم موفق‌تر، و هم تحسین می‌شوند…
و البته: امن‌ترند.
اما همیشه کسانی هستند
که نه با قوم و خویش معامله می‌کنند،
نه با قدرت، نه با جناح.
بی‌پروا می‌گویند، صادقانه می‌نویسند،
و بهایش را با تنهایی، شماتت، بایکوت، و حتی فراموشی می‌پردازند.
کسی که برای مردم می‌جنگد،
اغلب، در روزِ حمایت، تنهاست.
اکثریت منتظرند یکی فریادشان شود،
اما همان‌ها، برای شنیده شدنِ صدای او،
حتی یک گام کوچک هم برنمی‌دارند
🔻 و در این میان،
آزادگان خاموش نمی‌شوند،
اما تنها می‌مانند…
خسته نمی‌شوند،
اما زخمی‌اند.

و شاید، اگر قرار است فقط «زنده ماند»
نه ایستاد، نه جنگید، نه تاوان داد…
باید همان رفت که بسیاری رفته‌اند.
سیاست‌پیشه مردم حیله‌سازند
نه مانند من و تو پاکبازند…

این مسیر، راه همه نیست.
اما اگر قدر آن را ندانیم،
فردا، حتی ردّ قدم‌های آن پاک‌باختگان نیز نخواهد ماند…
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 از زبان خودشان بشنوید؛ نه افسانه است، نه شعار!

اکبر اعلمی

🔻 «تنها چیزی که باید به غزه منتقل شود، بمب است؛ برای نابودی، فرار ساکنان، و پیروزی در جنگ!»
این نه حرف یک رهبر داعش است، نه سخن یک جنایتکار جنگی از قرن گذشته!
این سخن رسمی یک وزیر کابینه‌ی رژیم اشغالگر اسرائیل است؛ «ایتامار بن‌گویر»، تروریست شناخته‌شده، آشوب‌طلب یهودی و نماینده‌ تام‌الاختیار پروژه‌ آپارتاید، نسل‌کشی و کوچ‌اجباری در دولت فعلی تل‌آویو.
🔻 بن‌گویر تنها یک سیاستمدار درنده‌خو نیست؛ او محصول ساختاری‌ست که از دل نفرت، نژادپرستی و خون فلسطینی‌ها تغذیه می‌کند. کسی که علناً خواهان تبدیل نوار غزه به ویرانه‌ای خالی از سکنه است.
📌 او نه فقط از بمباران غیرنظامیان دفاع می‌کند، بلکه از فراری‌دادن جمعی مردم و تصرف سرزمین‌شان به‌عنوان «پیروزی اخلاقی» یاد می‌کند!
🔻 این جنایتکار، عضو حزبی‌ست که عکس قاتل «باروخ گلدشتاین» (عامل کشتار ۲۹ نمازگزار فلسطینی در مسجد ابراهیمی) را در خانه‌اش قاب کرده بود!
🔻 سکوت جهان در برابر این جنایت‌ها و ددمنشی‌ها چراغ سبزی است به تکرار تاریخ؛ با قربانیانی تازه، در سرزمینی دیگر.
▫️دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴

@alami_akbar
🔘 روزی که دریاچه خشمگین شد؛ و امروز که از تشنگی جان می‌دهد…

✍️ اکبر اعلمی

این اسکرین‌شات، آیینه‌ای است که نشان می‌دهد چه داشتیم، چه کردیم، و چه از دست دادیم.
در ۴ اردیبهشت ۱۳۷۴، فرماندار ارومیه خبر داد:
آب دریاچه ارومیه چنان بالا آمده بود که دولت را به اختصاص ۱۰ میلیارد ریال برای مهار خروش آن واداشت.
📌 آن روز، دریاچه تهدید بود؛
امروز، طلبِ یک قطره آب دارد…
چه شد که ظرف کمتر از سه دهه، نگین آبی شمال‌غرب ایران از آغوش پرآب، به بستر نمکین افتاد؟
آیا آسمان قهر کرد؟
واقعیت این است که از همان سال‌های پایانی دولت رفسنجانی، با آغاز سدسازی‌های گسترده، پروژه‌های انتقال آب، و توسعه‌ی شتاب‌زده‌ی کشاورزی در حوضه آبریز، رگ‌های حیاتی دریاچه را یکی‌یکی بستیم.
دولت خاتمی آمد، فرصت جبران بود؛ اما نشد.
روحانی، رئیسی و به‌ویژه احمدی‌نژاد… هر یک به نام توسعه، سهمی در خشکاندن آن داشتند.
ارومیه قربانی سوءمدیریت‌ها شد؛ نه قهر طبیعت.
"ما" بودیم که رودخانه‌ها را سد کردیم، آب زیرزمینی را بی‌رحمانه بالا کشیدیم و صرف کشاورزی کردیم، دریاچه را تشنه رها کردیم.
و امروز، نظاره‌گر وعده‌هایی هستیم که هرگز به سطح تراز نرسیدند…
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 پزشکیان: به پیر، به پیغمبر، من همان آدم سابق‌ام!

📍پزشکیان:
«به پیر، به پیغمبر، من همان آدم سابقم؛ اگر اشتباه کردم، انذارم کنید!»

✍️ اکبر اعلمی

به دین و پیغمبر، ما منتقدان مشفق هم، بارها از سر خیرخواهی انذارتان دادیم؛ از انتصابات مسئله‌دار و چیدمان شگفت‌آور کابینه گرفته تا لایحه‌ی دوفوریتی مهار رسانه‌ها.
اما کو گوش شنوا؟ نه تنها اعتنایی نکردید، که حتی واکنشی هم نشان ندادید—دریغ از یک توضیح ساده!
کسی که صدای نقد مشفقانه‌ی حامیان دیروزش را هم نمی‌شنود، آیا واقعاً آماده‌ی شنیدن انذار است؟ یا این‌ها صرفاً نمایشی‌ست برای تداوم توهمِ «مردمی‌ماندن»؟
واقعیت این است که قدرت و اطرافیان متملق، انسان را کر و کور می‌کنند.
﴿لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلون؟﴾
@alami_akbar
منشور نوفل لوشاتو.pdf
327.9 KB
🔘 منشوری برای عبور؛ واقع‌گرایانه، نه آرمان‌خواهانه

✍️ اکبر اعلمی

این منشور که در بهار ۱۳۹۲ به‌عنوان برنامه انتخاباتی عرضه کردم(اینجا و اینجا)، راه‌حلی واقع‌گرایانه برای بحران‌های عمیق و چندوجهی است که سال‌هاست بر کشور سایه افکنده‌اند. آن زمان شاید گوش شنوا کمتر بود، اما امروز زخم‌ها عمیق‌تر و واقعیت‌ها تلخ‌تر شده‌اند: کاستی‌ها و بحران‌های تو‌در‌تو، همه ملموس‌اند و بر زندگی روزمره مردم سنگینی می‌کنند. با این حال، هنوز راه نجاتی هست؛ اگر اراده‌ای واقعی برای بازگشت به مردم، قانون، و عقلانیت ملی وجود داشته باشد. این منشور شعار یا رؤیا نیست، بلکه نقشه راهی است برای گشودن روزنه‌ای از امید و اصلاح. بازنشر آن امروز نه از سر حسرت، بلکه با اعتقاد به آینده‌ای بهتر است؛ برای کسانی که همچنان به «ایرانِ آزاد و عادلانه» باور دارند و اصلاحات بنیادین و صادقانه را ممکن می‌دانند. این سند به ما یادآوری می‌کند که راه‌حل‌های واقعی ممکن است، هرچند مستلزم اصلاح قانون اساسی، و این راه می‌تواند پیوند میان ملت و حاکمیت را ترمیم کند، جمهوریت را زنده کند و شأن ایران را در داخل و خارج مرزها احیا سازد.
🔗 | لینک | لینک |

@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 وقتی مسئولیت با رفاقت اشتباه گرفته می‌شود

پزشکیان:
«من همان آدمم که در مجلس با هم راه می‌رفتیم، دست می‌دادیم و شوخی می‌کردیم. هیچ فرقی نکردم!»

اکبر اعلمی

اتفاقا همین، نگران‌کننده است. کشورداری با همان روحیه‌ی سابق مجلس‌گردی و شوخی، نشانه‌ی بی‌توجهی به اقتضائات مسئولیت است. ریاست‌جمهوری میدان تصمیم‌های بزرگ است، نه تداوم گعده‌های محفلی و تعارفات سیاسی.
تلخ‌تر آن‌که این رویکرد اکنون در لباس «وفاق» عرضه می‌شود؛ اما آنچه دیده می‌شود، نه وفاق، که آمیزه‌ای التقاطی از افکار و چهره‌های آزموده‌شده‌ی جناحی است.
توزیع قدرت نه بر پایه شایستگی، بلکه براساس سفارش، رفاقت و مصلحت، نه نشانه‌ی تدبیر، که عقب‌گردی در پوشش عقلانیت است.
مردمی که از ترس افراطی‌گری، به شما رأی دادند، در پی دولتی مسئول و کارآمد بودند، نه مجموعه‌ای از چپ و راست که در بزنگاه‌ها تنها در مماشات و سکوت شریک‌اند.
تعلل در تدوین حتی یک لایحه‌ی رسمی – آن هم برای مهار رسانه‌ها و منتقدان، که خود ضروری‌اش دانسته‌اید – نشانه‌ای‌ست از همان سبک رفاقتی و بی‌عملی ساختاری.
مردم تغییر خواستند، نه تکرار همان آدمی که تنها جایگاهش عوض شده، نه نگاهش.

@alami_akbar
🔘 عقب‌نشینی دولت از لایحه جنجالی؛ درسی برای آینده

در پی موجی از انتقادات گسترده نسبت به لایحه‌ی «مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی» که با قید دوفوریت و با امضای رئیس‌جمهور و وزیر دادگستری به مجلس شورای اسلامی تقدیم شده بود، هیئت دولت در آخرین جلسه‌ی خود، تصمیم به استرداد این لایحه گرفت.
این تصمیم، درست در واپسین ساعات مهلت قانونی اتخاذ شد؛ چراکه بر اساس قانون، دولت پس از تصویب دوفوریت یک طرح یا لایحه در مجلس، تنها ۷۲ ساعت برای پس‌گرفتن آن فرصت دارد. مطابق ماده ۱۳۴ آیین‌نامه داخلی مجلس، استرداد لوایح پیش از تصویب کلیات، تنها مستلزم تصویب هیئت وزیران و ارسال نامه‌ی رسمی رئیس‌جمهور به مجلس است و در چنین شرایطی، صرفاً گزارش آن در صحن علنی قرائت شده و نیازی به رأی‌گیری نیست.
🔻بی‌تردید این عقب‌نشینی، که در پاسخ به هشدارهای نخبگان، فعالان اجتماعی و افکار عمومی صورت گرفت، گامی شایسته در جهت اصلاح مسیر و احترام به خواست جامعه مدنی به‌شمار می‌رود و قابل تقدیر است. اما هم‌زمان، باید آن را هشداری جدی برای آقای پزشکیان دانست؛ که پیش از امضای هر لایحه و ابلاغ هر تصمیمی، با دقتی مضاعف به پیامدهای آن بیندیشد و نسبت به پایگاه رأی و مطالبات حامیان خویش بی‌اعتنا نباشد.
در شرایطی که اعتماد عمومی سرمایه‌ای گرانبها و آسیب‌پذیر است، هیچ دولتمردی مجاز نیست با سهل‌انگاری، اعتبار خود و دولتش را در معرض آزمون‌های پرهزینه قرار دهد.
🔻شایسته است رئیس‌جمهور درخصوص نحوه همکاری با برخی منصوبان خود، به‌ویژه معاون حقوقی و نماینده پارلمانی‌اش، نیز بازنگری جدی کند؛ چراکه این تصمیمات نسنجیده، نه‌فقط حاصل ضعف کارشناسی، بلکه ثمره مشاوره‌های ناصواب نیز هست.
فراموش نکنیم: منتقدان مشفق، دشمن نیستند؛ بلکه دوستان واقعی‌اند که خیر دولت را بی‌چشم‌داشت می‌خواهند و صداقت‌شان پشت گرمی مردان صادق عرصه سیاست است.
▫️چهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 پزشکیان در میانه‌ی اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی

اکبر اعلمی

مادامی‌که دکتر پزشکیان همچنان دچار فقر گفتمانی است و میان مفاهیم «اصول‌گرایی» و «اصلاح‌طلبی—در دو شکل جعلی و واقعی‌اش» تمایزی قائل نمی‌شود، ناگزیر اظهارات متناقض او درباره نسبتش با این دو جریان، به سردرگمی خود و افکار عمومی خواهد انجامید.
او نیز، ظاهراً—همچون عوام—اصلاح‌طلبی را محدود به قبیله‌ای شخصیت‌محورِ منفعت‌طلب تلقی می‌کند؛ بی‌آن‌که نسبت خود را با اصلاح‌طلبی واقعیِ مطالبه‌محور تعریف کند.
در منظومه‌ی سیاسی ایران، «اصول‌گرایی» در معنای رایج آن، ترجیح ثبات بر تغییر، استمرار بر اصلاح، و اطاعت بر نقد است؛ و در مقابل، «اصلاح‌طلبی» در معنای واقعی و مأموریت‌محورش، تلاشی تدریجی، مسالمت‌آمیز و واقع‌گرایانه برای عبور از اقتدارگرایی و استقرار مردم‌سالاری به‌کم‌هزینه‌ترین شیوه ممکن است.
تا زمانی‌که این مرزبندی‌های مفهومی و راهبردی به رسمیت شناخته نشود، سیاست‌ورزی—حتی در تراز ریاست‌جمهوری—ممکن است به حرکتی میان الفاظ و عناوینی تقلیل یابد که فاقد پشتوانه‌ی نظری روشن و چشم‌انداز عملی منسجم است و نتیجه‌اش سرگردانی میان اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی است!
@alami_akbar
🔘 روز عزای کیهان و حسین شریعتمداری، روز عقلانیت دولت

✍️ اکبر اعلمی

🔻امروز لابد روز عزا برای حسین شریعتمداری است؛ عزای لایحه‌ای که قرار بود با پوشش «مقابله با محتوای خلاف واقع» پا به میدان بگذارد، اما در افکار عمومی به‌درستی به عنوان پروژه‌ای امنیتی و محدودساز شناخته شد. شریعتمداری خشمگین از عقب‌نشینی دولت، پزشکیان را به ایستادگی در برابر مردم فراخوانده، گویی جمهور باید در برابر جمهوریت مقاومت کند.

🔻جناب شریعتمداری! شما البته حق دارید از تصویب چنین لوایحی دفاع کنید؛ چراکه برخلاف بسیاری از اهالی رسانه، در سایه‌ی مصونیتی آهنین و در پناه هیأت‌های منصفه‌ی منصوب، نه با محکمه‌ی واقعی طرفید، نه با خشم مردمی که دهانشان را بسته‌اید. اما در همین سرزمین، روزنامه‌نگاران و منتقدان، برای جمله‌ای پرسشگرانه احضار و محکوم می‌شوند. مخالفت با این لایحه، مخالفت با پالایش دروغ نبود؛ دفاع از حق پرسشگری بود.
با سانسور، نه حقیقت تقویت می‌شود، نه دروغ ریشه‌کن. این را شما بهتر از هر کسی می‌دانید. لایحه صیانت، حتی در بسته‌بندی جدیدش، طرحی بود از همان جنس که به‌جای مرزبندی با جعلیات، به جنگ شفافیت می‌رفت. آن‌چه شما "ضرورت" می‌نامید، برای جامعه رسانه‌ای کشور، فاجعه‌ای بالقوه بود؛ تهدیدی علیه اعتماد، آزادی و جمهور.

🔻در این میان، تلاش کیهان برای بازگرداندن لایحه به مجلس، در پوشش تفسیر اصول قانون اساسی، نه نشانه پایبندی به قانون که ترفندی برای زنده‌نگه‌داشتن پروژه‌ای شکست‌خورده است. اینکه دولت "پستچی محض" باشد و حق استرداد نداشته باشد، تصوری است از حکومت، نه در چارچوب قانون، بلکه در سایه ولایت بی‌پاسخ‌خواهی. اگر دولت موظف به دفاع از لایحه‌ای باشد که به آن باور ندارد، جمهور چه جایگاهی دارد؟
🔻این دعوا، حقوقی نیست؛ سیاسی است. دعوا میان دولتی است که می‌خواهد – هرچند لرزان – اندکی از فضای خفقان‌زده فاصله بگیرد، و جریانی که شکست در میدان افکار عمومی را برنمی‌تابد. کیهان به‌درستی دریافته که عقب‌نشینی دولت، پایان یک مسیر اقتدارگرایانه است، نه فقط توقف یک لایحه.
امروز، عقب‌نشینی دولت نه شکست که پیروزی عقلانیت و فشار افکار عمومی بود. برای شما اما، فقط یک روز ناخوشایند دیگر در تقویم کیهان است؛ تقویمی که گویی هیچ‌گاه ورق نمی‌خورد.
▫️پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴
🔗 | لینک |
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘حتی ضرغامی هم پذیرفت که شیوه حکمرانی اشتباه بوده.

"عده‌ای به رهبری پیشنهاد می‌دادند که خیلی حرف ملی نزنید. ۱۵-۱۰ درصد فدایی نظام داریم که در هر شرایطی پای نظام هستند و همین تعداد کافی‌ست که در انتخابات شرکت کنند و با پشتوانه همین‌ها کشور را اداره می‌کنیم و ...."

اکبر اعلمی

گرچه افراد بی‌بصیرتی مثل ما از سال‌های دور فریاد زده‌ایم که مهم‌ترین مؤلفه اقتدار ملی، مردم و تقویت جمهوریت و بازگشت به آرمان‌های متروک انقلاب است، نه‌تنها گوش کسی بدهکار نبوده بلکه انگ ضدیت با نظام را به ما زدند، اما هرچند دیرهنگام، بالاخره امثال ضرغامی رییس پیشین صداوسیما و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم پس از جنگ ۱۲ روزه با ما هم‌صدا شد و انتقادات چند دهه منتقدین دلسوز را بر زبان جاری ساخت.
🔻در ۲۰ اردیبهشت ۹۲ که کاندیدای ریاست‌جمهوری بودم، برنامه ۱۴ ماده‌ای خود را با عنوان "احیای منشور نوفل‌لوشاتو" مطرح کردم(اینجا) که در صدر آن "تشویق روحانیون به بازگشت به حوزه علمیه" قرار داشت و ۱۳ ماده دیگر آن معطوف به راه‌های خروج از بحران بود. اکنون نیز راه نجات کشور و خروج از بحران را در همین می‌دانم.👇
www.tg-me.com/alami_akbar/3266

@alami_akbar
🔘 اداره‌شدن به جای اداره‌کردن؛ یک‌سالگی دولت پزشکیان زیر ذره‌بین

🔻یک‌سال از تشکیل دولت مسعود پزشکیان گذشت؛ دولتی که قرار بود چهره‌ای متفاوت، زبانی صادق و رویکردی عدالت‌محور داشته باشد. اما آن‌چه امروز پیش روی ماست، کابینه‌ای‌ست از همه‌کس و هیچ‌کس؛ دولتی با شعارهای جسور، عملکردی محافظه‌کار و رئیس‌جمهوری که هنوز نمی‌داند دقیقاً کیست و در کجای سپهر سیاست ایران ایستاده است.

🔻پزشکیان نه اصلاح‌طلب به معنای دقیق کلمه است، نه اصولگرا، نه خارج از ساختار، و نه حتی منتقد جدی وضع موجود و بانیان اصلی آن. او هرگز نتوانست برای خود هویت روشنی تعریف کند: روزی خود را اصولگرای عدالت‌خواه می‌نامد، روزی دیگر اصلاح‌طلب مستقل؛ گاه هر دو، و گاه هیچیک و گاه تأکید می‌کند تنها از دل حاکمیت برآمده است.

🔻این فقر گفتمانی و سرگردانی در عالم سیاست، صرفاً یک ویژگی شخصی نیست؛ بلکه در جان دولتش نیز رسوخ کرده است.
کابینه‌ی او ترکیبی است از افراد خنثی و سرگردان در ستادهای انتخاباتی مختلف، ابن‌الوقت‌ها، زنبیل‌بدستان، مجاهدان شنبه، سهم‌خواهان سنتی، نیروهای امنیتی کم‌حاشیه، تکنوکرات‌های سال‌خورده و چند مدیر خاک‌خورده که جز حفظ توازن قدرت، هدفی روشن نداشتند. نه نشانی از اصلاحات هر چند سطحی دیده شد، نه چهره‌هایی جسور و تحول‌خواه به میدان آمدند، نه حلقه‌ای از نخبگان نوگرا در اطراف رئیس‌جمهور شکل گرفت.

🔻اگر هدف، تنها اداره‌ی کشور با کمترین تنش درون‌ساختاری بود، این هدف محقق شد؛ اما اگر قرار بود صدای مردم شنیده شود، فساد به چالش کشیده شود، وضع موجود به سمت وضع مطلوب هدایت و امیدی تازه دمیده شود، باید گفت دولت از همان ماه‌های نخست، خود را از جامعه کنار کشید.
نه اصلاح‌طلبان واقعی حامی دولت مانده‌اند، نه اصولگرایان به آن دل بسته‌اند، نه بدنه اجتماعی انگیزه‌ای برای دفاع از آن دارد. در سیاست خارجی، دولت فقط مدیریت شده؛ در سیاست داخلی، ساکت مانده؛ و در اقتصاد، از برنامه‌ریزی عاجز است. مردم اما این‌بار حتی برای اعتراض هم انگیزه‌ای ندارند؛ چرا که این دولت نه آن‌قدر تند است که کسی را بترساند، نه آن‌قدر روشن که کسی را امیدوار کند.

🔻دولت پزشکیان، یعنی دولتی که «برای اداره‌شدن در درون نظام و تبعیت از منویات بالادستی طراحی شده، نه برای اصلاح و تحول‌خواهی.» بنابراین، این دولت نه گامی به جلوست، نه گامی به عقب؛ بلکه نوعی درجا زدن محافظه‌کارانه برای بقای دولت در ساختاری است که مخالف هرگونه تحول بنیادی و حتی سطحی است.
دولتی که نخواهد بگوید کیست، ناچار است با همه کنار بیاید؛ و دولتی که با همه کنار بیاید، سرانجام با هیچ‌کس نخواهد ماند. این نه شکستی در سیاست، که نوعی فراموش‌شدگی است. و چه چیزی برای یک دولت تلخ‌تر از آن‌که جامعه حتی زحمت خشمگین‌شدن از آن را هم به خود ندهد؟
و شاید به همین دلیل است که رئیس‌جمهور در برابر یک پرسش ساده پاسخ می‌دهد:
«اصلاحات با یک‌سال و دو سال نمی‌شود، ده سال صبر کنید!»
🔗 | لینک |
@alami_akbar
🔘 از خاکستر رایش تا دولت صهیونیست؛ ورق‌خوردنِ تاریخ به زیان یهود

اکبر اعلمی

🔻شاید برای شما هم این پرسش پیش آمده باشد که چرا قساوت آدولف هیتلر تا آن‌جا پیش رفت که فرمان نابودی نظام‌مند شمار زیادی از یهودیان را صادر کرد؟
پاسخ این پرسش را باید در آمیزه‌ای از زمینه‌های تاریخی، بحران‌های سیاسی، توهمات توطئه‌محور، و ایدئولوژی نژادی او جست‌وجو کرد که در ادامه، فهرست‌وار مرور می‌شوند:
1️⃣ یهودستیزی تاریخی در اروپا
سده‌ها تعصب، کلیشه‌سازی و فضای منفی علیه یهودیان — از اتهام «قتل مسیح» گرفته تا نظریه‌های مالی و فرهنگی — بستری دیرپا برای پذیرش نفرت نازیستی در جوامع اروپایی فراهم کرده بود.
2️⃣ شکست آلمان در جنگ جهانی اول و نظریه‌ی «خنجر از پشت»
پس از شکست تحقیرآمیز در جنگ و تحمیل قرارداد ورسای، هیتلر و همفکرانش یهودیان را به خیانت و تضعیف جبهه‌ی داخلی متهم کردند. این روایت در تبلیغات نازی‌ها به ابزاری برای برانگیختن خشم عمومی بدل شد.
3️⃣ باور به «پروتکل‌های زعمای صهیون»
هیتلر به پروتکل‌های زعمای صهیون ـ سندی مشکوک و ضدیهودی ـ باور داشت؛ متنی که مدعی طرح جهانی یهودیان برای سلطه بر جهان بود و در محافل ضدیهودی به‌عنوان «مدرک» تلقی می‌شد.
4️⃣ ایدئولوژی نژادی و نگاه بیولوژیکی به یهودیان
در کتاب نبرد من، هیتلر یهودیان را تهدیدی نژادی، منشأ فساد فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی می‌دانست و بقای ملت آلمان را در گرو حذف آنان تصور می‌کرد.
📌 نمونه‌هایی از دیدگاه او در این کتاب:
«اگر ملت‌ها بخواهند زنده بمانند، باید به دشمن نژادی‌شان — یعنی یهودیان — پایان دهند.»
«یهودیان دشمنان ملت‌ها و عوامل فساد فرهنگی و اخلاقی‌اند.»

«یهودیان با استفاده‌ی هم‌زمان از سرمایه‌داری و بلشویسم، قصد سلطه بر جهان را دارند.»
«حل نهایی مسئله‌ی یهود، شرط بقای ملت آلمان است.»

5️⃣ از ایدئولوژی تا نسل‌کشی صنعتی
با به قدرت رسیدن نازی‌ها در ۱۹۳۳، حذف تدریجی یهودیان از حیات اجتماعی و سپس فیزیکی آغاز شد، از جمله:
📍 تصویب قوانین نژادی نورنبرگ (۱۹۳۵)
📍 اخراج از نظام آموزشی، مصادره‌ی اموال، حذف از مشاغل و سلب تابعیت
📍 و در نهایت اجرای «راه‌حل نهایی» در کنفرانس وان‌زه (۱۹۴۲) که به کشتار صنعتی صدها هزار یهودی در اردوگاه‌هایی چون آشویتس، تربلینکا و مایدانک انجامید.
🔻 نتیجه
📌هولوکاست را نمی‌توان تنها محصول جنون فردی دانست؛ این فاجعه در بستری از شکست‌های ملی، باورهای توطئه‌محور، نژادپرستی ایدئولوژیک، نارضایتی از نفوذ برخی چهره‌های یهودی در عرصه‌های حساس اقتصادی، رسانه‌ای و سیاسی در آلمان بحران‌زده، و مهم‌تر از همه، در سایه‌ی سکوت جامعه‌ی آلمانی شکل گرفت؛ سکوتی که به افروخته شدن شعله‌های کوره‌های آدم‌سوزی انجامید.
📌امروز نیز، در سرزمین‌های اشغالی، فاجعه‌ای از جنسی دیگر در حال رخ دادن است: از جنایات بی‌سابقه‌ی ارتش اسرائیل، روایت‌سازی برای غیرانسانی جلوه‌دادن مردم غزه با برچسب‌هایی چون «تروریست» یا «سپر انسانی»، تا محاصره، بمباران کور، و کشتار غیرنظامیان.
📌 این اقدامات نه‌تنها با اصول انسانی و اخلاقی یهودیت در تضادند، بلکه سکوت برخی محافل یهودی در برابر آن‌ها می‌تواند ناخواسته زمینه را برای بازتولید توهمات تاریخی خطرناک و توجیه هولوکاست توسط نازی‌ها فراهم کند؛ توهماتی که شعله‌های کوره‌های مرگ را افروختند.
📌در این میان، مسئولیت اخلاقی و تاریخی یهودیان آزاده، به‌ویژه مخالفان صهیونیسم، آن است که به‌صراحت و بدون ملاحظات سیاسی، این جنایات را محکوم کنند؛ تا هم از میراث انسانی یهودیت پاسداری شود و هم از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری گردد.
▫️شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
🔘 از پدافند چندلایه تا فرسودگی و ناکارآمدی یک ساختار

اکبر اعلمی

🔻لایحه‌ی دوفوریتی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» گرچه با فشار افکار عمومی پس گرفته شد، اما همچنان سندی زنده و تکان‌دهنده از نحوه‌ی تصمیم‌گیری در ساختار دولت است. نه به‌خاطر محتوای خود، بلکه به‌سبب مسیری که طی کرد و اعترافی که ناخواسته از زبان نزدیک‌ترین فرد به رئیس‌جمهور بیان شد؛ اعترافی که مُهر تأییدی بود بر ناکارآمدی ساختار دولت.

🔻یوسف پزشکیان، فرزند رئیس‌جمهور که اکنون مشاور رسانه‌ای رئیس دفتر او نیز هست، در یادداشتی با عنوان «پدافند چندلایه نهاد ریاست‌جمهوری» تلاش کرد با زبانی به‌اصطلاح فنی، فرآیند تصویب این لایحه را تبیین کرده و بار مسئولیت را از دوش پدر بردارد. اما آنچه در عمل منتشر شد، نه یک دفاعیه کارشناسی، که شرحی تلخ از زوال شایسته‌گزینی، فرسایش منطق و افول نظارت در دل ساختار دولت بود. او نوشته:  این لایحه از ۹ لایه‌ی تصمیم‌سازی و نظارتی گذشته است: از شورای عالی فضای مجازی و قوه‌ی قضائیه گرفته تا کمیسیون‌های دولت، وزرا، معاونان، دبیرخانه‌ی دولت، دفتر ریاست‌جمهوری، هیات دولت و در نهایت خود رئیس‌جمهور. اما در هیچ‌کدام از این سطوح، بررسی عمیق، نقد کارشناسی یا حتی خواندن متن لایحه صورت نگرفته است!
به‌نقل از خودش، یکی از اعضای دولت که با لایحه مخالفت کرده بود، وقتی پرسیدند "آیا متن را خوانده‌ای؟" پاسخ داده بود: "نه!" و با همین سطح از آگاهی ــ یا بی‌اعتنایی ــ، لایحه تصویب شده است!

🔻پزشکیانِ پسر کوشید با ارجاع به مشغله‌ی فراوان رئیس‌جمهور، امضای نهایی را توجیه کند. اما اگر این توجیه پذیرفته شود، معنایش آن است که نهاد ریاست‌جمهوری با آن‌همه تشکیلات و معاونت و نیرو، حتی نتوانسته فیلتر حداقلی برای تصمیمی تا این اندازه مناقشه‌برانگیز فراهم کند. بدتر آن‌که لایه‌ای که می‌بایست نظرات مردم، خبرنگاران، حقوقدانان و فعالان رسانه‌ای را بشنود، اساساً در این فرآیند غایب بوده است. ماجرا فراتر از یک لایحه است.

🔻این یادداشت، آینه‌ای‌ست روبه‌روی ساختاری که مدعی عقلانیت و شفافیت است، اما نه متن‌ها را پیش از ارسال می‌خواند، نه نظر کارشناسان مستقل را جویا می‌شود، و نه حتی فرصتی می‌دهد تا رئیس‌جمهور از محتوای آنچه امضا می‌کند، آگاه باشد. اگر این اختلال صرفاً خطایی موردی بوده، باید پرسید چرا همین یک مورد تا این حد فاجعه‌بار پیش رفته است؟ و اگر روندی تکرارشونده است ــ که شواهد مؤید آن‌اند ــ چگونه می‌توان به سلامت دیگر تصمیمات این دولت یا دولت‌های پیشین و پسین اعتماد کرد؟

🔻حذف لایحه، شاید عقب‌نشینی‌ای ظاهری باشد، اما توجیهات آقازاده و افشاگری ناخواسته‌اش نشان داد که مسئله در یک متن نیست، بلکه در بنیانی معیوب و سامانه‌ای ازکارافتاده است؛ ساختاری که نه اهل تدبیر است، نه مشورت‌پذیر، و نه پاسخ‌گوی مردم. لایحه لغو شد، اما آنچه باید لغو می‌شد، سازوکار پوسیده‌ای‌ست که کشور را تا این اندازه به تصمیمات خطا و بحران‌های خودساخته دچار کرده است.
▫️یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 استحاله یک انقلاب و نقش انقلابيون کج فهم در آن

اکبر اعلمی

در سال ۱۳۸۷ در نطقی در مجلس هشدار دادم که گاه سقوط یک انقلاب نه به‌دست دشمنان خارجی، بلکه به‌واسطه‌ی مدعیان داخلی آن رقم می‌خورد؛ کسانی که با نام انقلاب و عدالت‌خواهی، حقیقت را ذبح کرده و مسیر را وارونه می‌روند.
وقتی تبصره‌ی نانوشته‌ای به اصول انقلاب اضافه می‌شود با این مضمون که «این اصول، برای همه نیست»، همه‌چیز دگرگون می‌شود:
حق، با قدرت تفسیر می‌شود؛ عدالت، گزینشی می‌شود؛ و ظلم، لباسی از شرع و قانون بر تن می‌کند.
تاریخ نشان داده است که استحاله‌ی یک انقلاب، اغلب با حفظ ظاهر و تغییر باطن آغاز می‌شود. میراث‌خواران و کج‌فهمان، همان‌هایی هستند که برای حفظ جایگاه خود، انقلاب را به «ملک شخصی» تقلیل می‌دهند و آن را از درون تهی می‌کنند.
«جرج اورول» در مزرعه حیوانات با زبان تمثیل، و «کرین برینتون» در کالبدشکافی چهار انقلاب با نگاه تحلیلی، نشان داده‌اند که چگونه قدرت، حتی انقلابی‌ترین شعارها را نیز مصادره می‌کند؛ به‌ویژه اگر مردمانش خاموش بمانند و فریب تابلوها را بخورند.
برای انقلابی‌ماندن، باید نخست با انقلابی‌نماها رودررو شد.
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 هشدار نازل شد، اما در به همان پاشنه چرخید!

اکبر اعلمی

📌در بدو ورود به پاستور، پزشکیان تفألی به قرآن زد. آیه آمد: «شما هم با آن گروه که پیش از شما بودند به دوزخ داخل شوید...»؛ هشداری از سرنوشت امت‌هایی که پیش از او آمدند، گمراه شدند، مسئولیت را وانهادند و در آتش خودساخته افتادند.
📌آن روز، قرآن نه قضا و قدر، بلکه نقشه‌ی مسیری بود که اگر از آن جدا نشوی، به همان پرتگاه ختم می‌شود.
📌و ختم شد: ناترازی‌ها قد کشیدند، خشکسالی شانه زد، ترورها از حفره‌ها خزیدند، تأسیسات شکافت، و آتش جنگ بی‌درنگ از زمین شعله کشید؛ در میانه‌ی میدان، کوتوله‌ها بر دوش توصیه بالا رفتند، عدالت در صف تبعیض ماند، و سفره‌ها سبک‌تر از همیشه شدند.
📌پزشکیان در زنجان گفت: «از روزی که آمدیم، همش مصیبت می‌باره…»؛ اما این باران، بارانی نبود که از آسمان نازل شده باشد؛ از ترک سقف همان خانه‌ای می‌چکید که خود ساختند و باز هم بدان بازگشت.
📌اگر آن تفأل فقط هشدار بود، پس چرا همان مسیر، همان چهره‌ها، و همان فرجام تکرار شد؟ چون نه دری گشوده شد، نه دیواری شکسته. و آنان که از راه سوخته بازنگردند، تنها خاکستر تازه‌تری بر جای خواهند گذاشت.

@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر امثال من و برخی نمایندگان تحول‌خواه مجلس، به‌ویژه چهره‌هایی چون مرحوم منتظری و بازرگان، به دلیل نقد شیوه‌ی حکمرانی حذف شدیم و پس از آن نیز بر مدار نقد مشفقانه ماندیم، بسیاری دیگر نیز هستند که به مدد مجیز، مجامله و مماشات در قدرت مانده‌اند؛ حتی خطاهای فاحش‌شان نادیده گرفته می‌شود.
آنان تا وقتی بر مسندند، گوش‌شان کر، چشم‌شان کور، و زبان‌شان جز مدح حاکمان نمی‌چرخد؛ هر مخالفتی را کفر ابلیس می‌دانند و وضع موجود را با هزار توجیه می‌ستایند. اما همین‌که از دایره‌ی قدرت بیرون افتادند، ناگاه منتقد می‌شوند و شمشیر می‌کشند.
از یکی از وزرای دهه‌ی ۶۰ نقل است که پس از پایان وزارتش، وقتی پرسیدند چرا قبلا از آزادی نمی‌گفتی، اما حالا آزادی‌طلب شده‌ای، گفت: «وقتی آن‌ور میز باشی، صدای مردم را نمی‌شنوی؛ این‌ور میز که آمدی، تازه گوش باز می‌شود!»
حال حکایت صدیقی است: آن‌روز که بر کرسی قدرت بود، با حدیث و خرافه وضع موجود را توجیه می‌کرد؛ امروز که کنار رفته، مردم را ولی‌نعمت می‌خواند و از لزوم شنیدن انتقادات می‌گوید!
بی‌سبب نیست اگر گفته‌اند: قدرت، کور و کر و فاسد می‌کند؛ و قدرت مطلق، مطلقاً کور و کر و فاسد می‌کند.
@alami_akbar
🔘 حاکمیت عصا و تبعیض؟

اکبر اعلمی

شیخی که با قامتی خمیده، بر ویلچر نشسته، احمد جنتی است؛
پدری که پسرش سال‌هاست به‌دلیل کبر سن بازنشسته شده، اما خودش همچنان:
▪️ عضو مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان رهبری‌ست،
▪️ ریاست نهادی را برعهده دارد که مصوبات نمایندگان ملت را وتو یا تأیید می‌کند،
▪️ نظارت بر انتخابات و تشخیص صلاحیت نامزدهای ریاست‌جمهوری، مجلس و خبرگان را غالبا او و برخی هم‌سن‌وسالانش بر عهده دارند،
▪️ و تصویب نهایی لوایح دولت نیز، پس از تأیید مجلس، باید از صافی نگاه او بگذرد!
این در حالی‌ست که هزاران نخبه‌ی فقهی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی، با بیش از ۳۰ سال سن کمتر، با وجود توانمندی‌هایشان، یا بازنشسته‌اند، یا خانه‌نشین!
📌 جالب‌تر آنکه همین شیخ، موظف به صیانت از قانونی‌ست که طبق بند ۹ اصل سوم آن؛
«رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه‌های مادی و معنوی» را یکی از وظایف حاکمیت برشمرده است.
حال پرسش اینجاست، نظامی که برای سرپا ماندن، متکی به پیرمردانی چون جنتی است که خود، حتی برای ایستادن، محتاج دیگران‌اند تا عصای دستشان شوند، آیا رسیدن به توسعه پایدار ممکن است؟
@alami_akbar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 افزایش رنج مردم، فرجام محتوم دولتی که کابینه را به سهم‌الارث بدل کرد.

اکبر اعلمی

وقتی دولت چهاردهم بدل به مؤسسه‌ای سهامی می‌شود و پزشکیان برای بقای خویش، به هر گروهی بجز ملت از غنایم انتخاباتی باج می‌دهد و با همان چهره‌های تکراری، محافظه‌کار، چاکرمسلک، سفارشی، دست‌دو و سه و حتی مسأله‌دار و منفور پیشین ـ که بعضاً ناشی‌تر از خود اویند ـ پوسته قدرت را قبضه می‌کند و انتصاباتش، از "جعفر" تا "شهرام"، از "علیرضا" تا "مصطفی"، از "م.ش" و "غ.ن" تا "ا.د" و "ر.ر"، شامل برخی افراد ناتوان و ناکارآمد می‌شود، و شایسته‌سالاری همچنان مهجور و در غفا می‌ماند و جایش را به مشتی متملق، ابن‌الوقت و زنبیل‌به‌دست ستادها می‌دهد و خود نیز بدل به مجری همان منویات پیشین می‌گردد، مردمی که معیشت‌شان با بحران گره خورده، با دیدن خیل اطرافیان شاغل اما ناشی و بی‌تجربه‌ی رئیس‌جمهور نهج‌البلاغه‌خوان و کابینه‌اش ـ از بستگان تا رفقای ناکارآمد و بی‌خبر از گرانی و بیکاری ـ حق دارند چنین عنان از کف دهند و همان شعارهای پوپولیستی دوران تبلیغات پزشکیان را به رخش بکشند و بپرسند؛ گوشت چنده؟ مرغ چنده؟ برنج و روغن چنده؟ چند بود و چند شد؟
@alami_akbar
2025/10/24 05:47:45
Back to Top
HTML Embed Code: