Telegram Web Link
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴#تکامل_انسان (65) @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان #نژادانسان‌ها #علم‌عليه‌تبعيض‌نژادي امروزه تحت تاثير فرهنگ‌هاي مذهبي، قومي، ملي و مردسالاري، تبعيض نژادي (آپارتايد) به صورت گسترده‌اي در گوشه و کنار جهان به وفور يافت مي‌شود. اين…
🔴#تکامل_انسان (66)
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان
🔴 #تکامل‌اجتماعي
1- #آغازتاريخ‌بشر (1)
"اما آن‌چه در مورد طبيعت صدق مي‌كند و از اين‌رو به منزله‌ي يك فرايند تاريخي تكامل، پذيرفته شده است، در مورد تاريخ نيز در تمام شاخه‌هايش و در مورد تمامي علومي كه با امور انساني (و ايزدي) سروكار دارند نيز صادق است. ... ولي در يك نكته، تاريخ تكامل جامعه اساسا" با تاريخ تكامل طبيعت، تفاوت پيدا مي‌كند. در طبيعت اگر از واكنش انسان برآن بگذريم، تنها عوامل ناآگاه و كور بر يك‌ديگر عمل مي‌كنند و از تأثير متقابل آن‌هاست كه قانون عام وارد عمل مي‌شود. در اين‌جا، هيچ كدام از رويدادها، چه رويدادهاي ظاهرا" تصادفي بي‌شماري كه در سطح قابل مشاهده‌اند و چه نتايج نهايي‌اي كه انتظام دروني اين تصادف‌ها را تأييد مي‌كنند، هم‌چون هدفي كه آگاهانه اراده شده باشد روي نمي‌دهد. برعكس در تاريخ جامعه، همه‌ي عوامل داراي آگاهي هستند، همه انسان‌هايي هستند كه سنجيده يا از روي شور و هيجان، به سوي هدف‌هاي معيني در حركت‌‌اند. هيچ چيز بدون قصدي آگاهانه، بدون هدفي سنجيده روي نمي‌دهد. اما اين تمايز اگر چه براي بررسي تاريخ و به ويژه بررسي رويدادها و اعصار جداگانه اهميت دارد نمي‌تواند اين واقعيت را تغيير دهد كه بر سير تاريخ نيز قوانين عام دروني حاكم است."(مارکس.انگلس: ايدئولوژي آلماني، ص59-60)

مردان و زنان موجودات طبيعي‌اند، جزيي از نظام طبيعت‌اند. همه‌ي موجودات زنده با طبيعت رابطه‌ي ناگسستني دارند به طوري که سوخت و ساز خود را از آن مي‌گيرند. بر طبيعت اثر مي‌گذارند و از طبيعت متأثر مي‌شوند. تنها انسان است که آگاهانه مي‌تواند نقشي مثبت و يا منفي بر طبيعت داشته باشد. اين نقش به جهت تهيه‌ي نيازهاي واقعي مادي زنده‌گي، انسان را مجبور مي‌نمايد که با استفاده از طبيعت توليد نمايد. موجودات زنده ديگر، توليدکننده‌ي نيازهاي خود نيستند.

توليد نمودار فعاليت‌هايي است که خود فرايند زنده‌گي انساني آن را ايجاد مي‌کند، يعني به کار انداختن واقعي نيروهاي ذاتي انساني که به صورت آگاهانه و نقشه‌مند نمود پيدا مي‌کند.

مردم توليد مي‌کنند براي آن که مصرف کنند و مصرف مي‌کنند تا شايد قادر شوند که توليد کنند. علاوه بر اين، نحوه و محتواي توليد و مصرف آنان، متقابلا" بر يک‌ديگر تاثير مي‌گذارد. آن‌چه مردم توليد مي‌کنند به نيازشان، و به نوع محصولات مصرفي‌اي که نياز آنان‌ها را برآورده مي‌کند بسته‌گي دارد. ولي نيازها نيز مستقيما" از طريق توليد پديد مي‌آيند، هم به اين دليل که نيازهاي مردم صرفا" لوازم حفظ شيوه‌ي زنده‌گي توليدي‌اي است که درگير آنند، و هم به اين دليل که نيازها و خواست‌هاي انساني خود متأثر از چيزهايي است که براي مصرف آنان موجود است.

"داستان اين كه انسان اوليه تمام مايحتاج خود را مانند تحفه‌اي به رايگان از طبيعت دريافت مي‌كرده افسانه‌ي ابلهانه‌اي بيش نيست... قبل از عصر ما عصر طلايي وجود نداشته است؛ انسان اوليه در زير بار زنده‌گي در برابر مشكلات مبارزه با طبيعت مطلقا" خرد مي‌شد."

"بقاياي وسايل كار در گذشته براي تحقيق در اشكال اقتصادي منقرض شده اجتماع همان اندازه اهميت دارد كه استخوان‌هاي فسيل شده براي تعيين انواع حيوانات منقرض شده. براي تشخيص دوره‌هاي مختلف اقتصاد بشر وسايل ساخته شده نيست كه به ما كمك مي‌كنند، بل‌كه چه‌گونگي ساختن آن‌ها و وسايلي كه براي ساختن آن‌ها به كار مي‌رود اهميت دارد." به بياني ديگر، کارکرد ابزار در تکامل انسان اين نيست که آن‌ها صرفا" از ابزارها استفاده کرده‌اند، بل‌که ساختن، چه‌گونه ساختن، يا سرهم کردن آن ابزارهاست که نقش تعيين کننده‌اي در تکامل دماغي انسان بازي کرده است. کارل مارکس به همين دليل تعريف بنيامين فرانکلين را تأييد مي‌کند که انسان را "حيوان ابزارساز" مي‌نامد.

به گفته‌ي کارل مارکس، انسان‌ها به دليل استفاده از ابزار "چيزي که خود طبيعي است اندامي از فعاليت [آدمي] مي‌شود، و او آن را به اندام‌هاي خود مي‌افزايد، و به رغم کتاب مقدس به قامت طبيعي‌اش مي‌افزايد." (MEW 23:194/ capital 1:179/ cf. Matthew 6:27.)

"در حالي که [آدمي] بر طبيعت کار مي‌کند و آن را تغيير مي‌دهد، در همان حال سرشت خود را نيز تغيير مي‌دهد. او استعدادهايي را که در آن خفته است پرورش مي‌دهد، و ميدان حرکت قواي آن را تابع نفوذ خود مي‌کند." (MEW 23:192/ capital 1:177)
ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
910. موارد پنج‌گانه زير را مطالعه کنيد و سپس بيان نماييد که به مجموع آن‌ها چه مي‌گويند؟
911. در ادبيات اقتصادي، رانت (Rent) به درآمدي گفته مي‌شود که بدون توليد واقعي و خلق ارزش اضافی به دست مي‌آيد. به‌عبارتي، «رانت» پولي‌ست که فرد يا نهادي دريافت مي‌کند صرفا" به‌خاطر موقعيت خاصي که دارد، نه به‌خاطر تولید و عرضه ی کالا، خدمات و يا مهارت. ...
Anonymous Quiz
96%
1. درست است.
4%
2. درست نيست.
2👍1🙏1👌1
🔴مدفون شدن خانه ای در گِل و لای سیل در هند/ EPA

@amookhtan
🙏2👏1
🔴 #حافظه_تاريخي
@amookhtan
🔴شعارهاي رهبرمحورِ اقتدارگرا، هم‌چون «جاويد شاه»

پرستش رهبر وضعيتي است که در آن رهبر، با بهره‌گيري از تبليغات، کنترل رسانه و سرکوب مخالفان، به‌صورت اسطوره‌يي و بي‌خطا نشان داده مي‌شود و وفاداري به او به معيار اصلي براي سنجش حقانيت حکومت و تعيين هويت جمعي مردم بدل مي‌گردد. چنين بازنمايي اغراق‌آميز و تقدس‌گونه، اغلب از طريق شعارهاي رهبرمحور و تکرار آييني آن‌ها در جمع تقويت مي‌شود؛ شعارهايي که نه صرفاً بيان وفاداري، بل‌که سازوکاري رواني-اجتماعي براي تحکيم اقتدار رهبرند. شعارهاي رهبرمحورِ اقتدارگرا، هم‌چون «جاويد شاه» بازتاب سازوکارهاي پيچيده روان‌شناختي و جامعه‌شناختي‌اند، که بيش‌تر در شرايط بي‌ثباتي سياسي، فروپاشي نظم اجتماعي، افزايش نابرابري و فقر، و تجربه تحقير ملي، شکل مي‌گيرند. در چنين فضايي، اضطراب جمعي و «احساس ناتوانى آموخته‌شده» شدت مي‌گيرد و نياز به يک مرجع قدرت‌مند براي بازگرداندن نظم و معنا تقويت مي‌شود.

شعار «جاويد شاه» اول‌بار در دوران محمدرضا پهلوي مطرح شد، و شکل سازمان‌يافته و حکومتي آن پس از کودتاي آمريکايي-انگليسي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به‌طور گسترده رواج يافت. در اين دوره، دولت و دربار با استفاده از مراسم رسمي، رژه‌هاي نظامي، مدارس، رسانه‌ها و کتاب‌هاي درسي، اين شعار را به ابزار اصلي مشروعيت‌بخشي به سلطنت و القاي جاودانه‌گي پادشاه بدل کردند. هدف، ايجاد حس ثبات پس از بحران سياسي، تقويت کيش‌شخصيت شاه و حاشيه‌راندن مخالفان بود، به‌گونه‌يي که وى در ذهن حاميان، به نمادي بي‌خطا و فراتر از نقد تبديل شود. استمرار اين شعار در ميان بخشي از ايرانيان امروز سه معنا دارد: نوستالژي نسبت به «عظمت» دوران پيش از قيام ۱۳۵۷، رؤياي قدرت متمرکز براي مهار بحران‌هاي کنوني، و ترميم هويت جمعي در برابر احساس تحقير ملي.

در چنين فضايي، پيوند هويتي با قدرت به‌عنوان مکانيسم دفاعي عمل مي‌کند. فرد با يکي دانستن خود با رهبر مقتدر، اضطراب و احساس بي‌قدرتي را کاهش مي‌دهد. در جوامعي که با بحران‌هاي حياتي، فرسايش ارزش‌ها يا بحران اقتصادي روبه‌رو هستند، نياز به ثبات افزايش مي‌يابد و «رهبر الهام‌بخش» به «پدر نمادين» بدل مي‌شود، نقشي که در ناخودآگاه جمعي، مشابه »مرجع نهايي» در روان‌کاوي لاکاني‌ست؛ يعني، ساختاري نمادين و بيروني که به‌عنوان منبع نهايي قانون، معنا و مشروعيت ديده مي‌شود، حتا اگر وجود عيني نداشته باشد، و وعده انسجام رواني مي‌دهد. تکرار اين شعارها به‌مثابه عمل نمادين، اين پيوند عاطفي را تحکيم و تصور جاودانه‌گي رهبر را بازتوليد مي‌کند.

اما اين الگو محدود به ايران نيست. در آلمان نازي، شعار «هايل هيتلر» اعلام روزانه وفاداري مطلق بود و «يک ملت، يک رايش، يک پيشوا» وحدت ملي را به شخص رهبر پيوند مي‌زد. در ايتاليا، عبارت «موسوليني هميشه حق دارد» به بي‌خطاسازي و آيين‌پردازي سياسي خدمت مي‌کرد. در خاورميانه معاصر نيز، شعارهايي چون «خدا، سوريه، بشار و بس» يا «با جان و خون، فدايت مي‌شويم اي صدام» با ترکيب تقدس، ملي‌گرايي و وفاداري شخصي، رهبر را تنها تجسم مشروع ملت معرفي مي‌کردند.

جدا از تفاوت‌هاي فرهنگي و ايده‌ئولوژيک، اين شعارها سه ويژه‌گي مشترک دارند: رهبر به‌عنوان منبع وحدت و معنا، تصوير جاودانه‌گي و بي‌خطايي، و تکرار جمعي براي تثبيت وفاداري و سرکوب فرديت. مخالفت در چنين چارچوبي نه انتقاد سياسى بل‌كه خيانت به «تماميت جمع» تلقي مي‌شود و اغلب با برچسب‌زني، طرد اجتماعي، سرکوب سياسي و مجازات‌هاي سنگين پاسخ داده مي‌شود. چنين مكانيزمى، که وفاداري را با هويت جمعي گره مي‌زند و مخالفت را به خيانت تعبير مي‌کند، بستر اجتماعي و رواني پايداري براي بازتوليد اقتدارگرايي مي‌سازد. آگاهي از اين فرايند و شکستن پيوند کاذب ميان بقا و اطاعت، نخستين گام براي خروج از اين چرخه است. راه رهايي ستم‌ديده‌گان از چرخه تحقير و بي‌قدرتي، نه در اميد به نجات بيروني يا تقديس رهبر، بل‌که در #شناخت‌قدرت‌واقعي‌خود از راه #آگاهي‌انتقادي، #هم‌بستگي‌جمعي و #تشکل‌يابي‌سازمان‌يافته است.
@amookhtan

دکتر نورايمان قهارى روانشناس✍️
👍1👏1🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از منظر روان‌شناسی انتقادی، "قدرت مردم" مفهومی ست که فراتر از توانایی فردی، به ظرفیت جمعی برای تغییر ساختارهای قدرت، نظام اقتصادی و وضعیت موجود اشاره دارد. این رویکرد بر این باور است که بسیاری از مشکلات روانی و رفتاری، ریشه در نظام‌های ناعادلانه، ساختارهای سلطه و تبعیض‌هایی همچون تبعيض جنسيتى، نژادپرستی و تبعيض طبقاتی دارند. روان‌شناسی جریان اصلی، با تمرکز بر فرد و بی‌توجهی به زمینه‌های اجتماعی، اغلب ناخواسته در بازتولید این نابرابری‌ها سهیم بوده است. در مقابل، روان‌شناسی انتقادی بر شکل‌گیری آگاهی انتقادی تأکید میکند تا افراد مشکلات خود را نه بعنوان مسائل شخصی، بلکه بعنوان پیامدهای ساختارهای سرکوبگر درک کنند و از این آگاهی برای کنش جمعی، مقاومت و بازسازی روابط اجتماعی بهره بگیرند. درمان و مداخله روان‌شناختی نیز در این چارچوب، بخشی از فرایند دگرگونی بنیادی این ساختارهاست، نه صرفاً کاهش رنج فردی.

دكتر نورايمان قهارى، روانشناس
https://www.tg-me.com/drnourimanghahary
1👍1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴#تکامل_انسان (66) @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان 🔴 #تکامل‌اجتماعي 1- #آغازتاريخ‌بشر (1) "اما آن‌چه در مورد طبيعت صدق مي‌كند و از اين‌رو به منزله‌ي يك فرايند تاريخي تكامل، پذيرفته شده است، در مورد تاريخ نيز در تمام شاخه‌هايش و در مورد…
🔴#تکامل_انسان (67)
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان
#تکامل‌اجتماعي
1- #آغازتاريخ‌بشر (2)
بنابراين، موجودات انساني ذاتا" موجودات توليدکننده هستند به اين دليل که آنان ذاتا" موجودات طبيعي‌اند و به اين دليل که فعاليت توليدي جنبه‌ي فراگيرِ عينيتِ ذاتي آنان است. اين رمز و راز تکامل‌اجتماعي انسان است که کارل مارکس آن را تبيين کرده است. با اين وجود، اکنون مي‌خواهيم زمان آغاز تاريخ بشر را مشخص نماييم. تاريخ مورد نظر ما مطالعه و تحقيق شيوه توليد امرار معاش در جوامع گذشته و تا کنون است. مي‌خواهيم بدانيم که اجداد گذشته ما چه‌گونه نيازهاي مادي خود را تهيه مي‌کردند؟ چه‌گونه مورد دست‌برد حاکمان ثروت و قدرت قرار مي‌گرفته‌اند؟ چه‌گونه دنياي واقعي آن‌ها را مي‌ربودند و وعده‌ي يک دنياي عالي خيالي را در دنياي ديگري که وجود خارجي ندارد، مي‌دادند؟

تاريخ از کجا و در چه زماني آغاز مي‌شود؟ تاريخ از جايي در بخش شرقي آفريقا از لحظه‌اي كه يكي از اجداد اوليه‌ي انسان يعني هومو اِرِکتوس يك پاره سنگ از زمين برداشت و شروع به شكل دادن به آن كرد و آن را به صورت يك ابزارسنگي در آورد، شروع مي‌شود. با معيار امروز اين كار بسيار ساده و بدوي دانسته مي‌شود. اما همين كار موجب شد كه چيزي به وجود بيايد كه از آن‌چه در طبيعت موجود بود بي‌اندازه كارايي بيش‌تري داشت. اين نخستين ابداع، ابتكار، و ساخته دست انسان بود و در اين لحظه انسان حركت و سيري را آغاز كرد كه تا به امروز ادامه داشته است. اين سير و حركت ما را از بقيه‌ي حيوانات جدا کرد. اکنون مي‌دانيم اساسي‌ترين تفاوت بين انسان و حيوان در ابداع، ابتکار و خلق کردن کردن است. هيچ موجود زنده ديگري قادر به ابداع، ابتکار و خلق کردن نيست.

نخستين ابزارهاي سنگي در اتيوپي پيدا شده و قدمت آن‌ها كه با روش علمي به دست آمده به حدود دوميليون وپانصد هزار سال پيش بر مي‌گردد. اين‌ها قديم‌ترين ابزارسنگي ساخته دست انسان‌اوليه است. و حتا در مقايسه با همه‌ي ابزارهاي سنگي ديگر بسيار ساده است. اين ابزار‌ها قلوه سنگ‌هاي درشت و بسيار ساده‌اي است كه آن‌ها را از بستر يك رودخانه برداشته‌اند و بعد آن‌ها را شكسته‌اند و براي اين كار از يك پاره سنگ ديگر به صورت چكش استفاده كرده‌اند، سنگ چكشي را در يك دست گرفتند و آن را بر سنگي كه مي‌خواستند از آن ابزار درست كنند، كوبيده‌اند و به اين ترتيب از اين سنگ تيكه‌هاي نازك تيغه مانند جدا شده است. اين جور شكسته‌گي‌ها در قلوه سنگ‌ها نشان‌دهنده‌ي آن است كه با يك سنگ ديگر ضربه‌اي محكم و ماهرانه بر آن‌ها وارد شده است.

در دو ميليون سال پيش واقعا" انسان در جريان سازگاري تحول عظيمي پيدا كرد. و تغييراتي بنيادي در ساختمان جسمي او به وجود آمد و سرانجام شكل انسان امروزي به خود گرفت.

اين‌طور به‌ نظر مي‌آيد كه آدم‌هاي عصر سنگ قديم پا در ركاب سرعت گذاشته بودند و به تاخت از دايره‌ي طبيعت دور مي‌شدند. در دايره‌ي طبيعت گياهان و جانوران تغيير و تكامل‌شان بسيار آهسته است، و سير تكاملي بيولوژيكي آن‌ها ميليون‌ها سال طول مي‌كشد. اما انسان در جهتي كه آن را تاريخ اجتماعي مي‌ناميم بي‌وقفه مي‌شتافت و در سير تاريخ اجتماعي تغييرات بسيار بسيار سريع بود و به اين ترتيب انسان جهاني را كه امروز در آن زنده‌گي مي‌كنيم به وجود آورد.

گفته شده كه كمكي كه اين ابزارها‌ي سنگي به اجداد اوليه‌ي انسان كرد و قدرتي كه به آن‌ها داد حاصل همين عمل و عکس‌العمل –کنش و واکنش- بريدن و خردكردن و كوبيدن در زنده‌گي روزمره بود.

همين انگيزه‌ي جبري براي ابتكار، ابداع و ساختن است كه خصوصيت اصلي نوع انسان را مشخص مي‌كند. همين قوه‌ي ابتكار، ابداع و ساختن است كه از ما انسان ساخته است. نقطه شايان توجه در تاريخ تکامل انسان اين است كه اين قوه يا توانايي، چه‌گونه به وجود آمد و توسعه پيدا كرد؟ نخستين نشانه‌هاي عملي آن‌چه بود؟ و چه‌گونه يك ابداع زمينه‌اي براي ابداع ديگر شد؟ و به چه ترتيب در مجموع، به صورت امروزي درآمد؟ بنابراين پي بردن به اين واقعيت بخش اصلي در شناخت تاريخ تكامل بشر است. از آن‌جا که انسان از نظر سيستم بدني با طبيعت سازگار شده است و بيش‌ترين تغييرات ژنتيکي پيکرش طي 5/2 ميليون سال گذشته از سر گذرانده است و اکنون به مرحله‌اي نقل مکان کرده است که تکامل عضوي ديگر نقش آن‌چناني در زنده‌گي‌اش بازي نمي‌کند.

و از آن‌جا که انسان‌هاي امروزي از نظر ساختمان بدني با محيط طبيعي خود کاملا" سازگاري پيدا کرده‌اند، در صورتي که تغييرات ژنتيکي (جهش) در پيکر انسان‌هاي امروزي روي دهد، اين‌گونه جهش‌ها معمولا" غيرمفيد و ناسازگار با محيط طبيعي خواهند بود، در نتيجه حذف و نمي‌تواند از نسلي به نسل ديگر منتقل شود.
ادامه در پست بعدی👇👇
👍1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴#تکامل_انسان (66) @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان 🔴 #تکامل‌اجتماعي 1- #آغازتاريخ‌بشر (1) "اما آن‌چه در مورد طبيعت صدق مي‌كند و از اين‌رو به منزله‌ي يك فرايند تاريخي تكامل، پذيرفته شده است، در مورد تاريخ نيز در تمام شاخه‌هايش و در مورد…
ادامه از پست قبلی👇👆

به همين دلايل تکامل‌اجتماعي در جوامع انساني معاصر نقش محوري و تعيين‌کننده دارد و تکامل عضوي نقش فرعي را بازي مي‌کند. اين نقش که از چندين هزار سال پيش شروع شده و هم‌اکنون نيز ادامه دارد.

ما اين سير تکامل‌اجتماعي را در "کتاب اقتصاد سياسي به زبان ساده" را مورد بررسي قرار داده‌ايم و در آن به طور مشروح شيوه‌ي توليد جوامع اوليه، برده‌داري، فئودالي و سرمايه‌داري را بيان نموده‌ايم. بنابراين در اين‌جا ديگر لازم نمي‌بينيم که در مورد فورماسيون‌هاي اجتماعي مطالبي را بنويسيم. فقط عواملي را که در سير تکامل‌اجتماعي نقش داشته‌اند به ترتيب اهميت مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

به هرحال، هم‌بسته بودن دو عامل، در تكامل بشر يعني رابطه‌ي بين تكنولوژي ساده و تكامل بيولوژيكي است كه نوع انسان را در ميان جانوران مشخص مي‌كند.
مي‌توانيم بگوييم كه بين نخستين ابزارهاي سنگي عصر سنگ و تازه‌ترين نرم‌افزار‌هاي كامپيوتري مانند "تلگرام"، امروز پيوندي مستقيم وجود دارد و اين قوه ابتكار، ابداع و ساختن است كه رشته اين ارتباط را تشكيل مي‌دهد. اکنون ببينيم چه عواملي در سير تکامل اجتماعي انسان نقش اصلي را ايفا کرده‌اند:

ادامه دارد
@amookhtan
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴«براساس قانون مدني ايران، مادر هيچ وقت نمي‌تواند سرپرست فرزندش باشد و در صورت نبودن پدر و جد پدري نيز سرپرستي فرزندان به او تعلق نمي‌گيرد و تنها مي‌تواند قيم فرزند خود باشد. البته در آن صورت هم اداره سرپرستي (زير نظر دادستان) بر کارهاي مادر نظارت دارد و حتا حق فروش اموال فرزندان نيز به عهده اداره سرپرستي است.

مادر به‌جز افتتاح حساب قرض‌الحسنه حتا نمي‌تواند براي فرزندش حسابي باز کند، يا بدون امضا شوهرش براي کودک‌اش خانه‌يي بخرد. اگر مادري با اجازه پدر کودک و با پول خود براي فرزندش خانه‌يي بخرد، پدر مي‌تواند هر موقع دل‌اش به‌خواهد آن خانه را به‌فروشد يا اجاره دهد و مادر در اين موارد هيچ حقي ندارد. يا مادري که فرزندش به دليل بيماري در بيمارستان و نياز به عمل جراحي داشته باشد، اين پدر است که بايد اجازه‌ي عمل را بدهد و مادر نمي‌تواند بدون امضاي پدر، از پزشکان به‌خواهد که کودک‌اش را عمل جراحي کنند. اين در حالي است که طبق قانون، سرپرستي و ولايت پدر، «قهري» است. يعني حتا اگر خود پدر هم به‌خواهد نمي‌تواند سرپرستي کودک را به همسر خود واگذار کند!»

منبع: جزوه يک ميليون امضا

#آموختن: حقوق اجتماعی مادر کدام است؟



@amookhtan
👏1🙏1
🔴 به سوی «تمدن بزرگ» محمدرضا پهلوی!!!


منبع:عکس از آرشیو خصوصی من (دکتر قهاری)است و توسط برادرم در سال 1978 در جنوب شهر تهران گرفته شده.
@amookhtan
👍1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴واکنشی به نوشته ای به نام «اشرف پهلوی، زنی که قدرت رهبری اش را به سخره گرفتند» نوشتۀ خانم مهر انگیز کار در سایت ایران وایرIranwire.comنوشته‌شده در 16 ژانویه 2016
نویسنده:
Dr. Nouriman Ghahary


«افسوس» که تحلیل خانم مهرانگیز کار از مقایسۀ بد و بدتر جلوتر نمی رود، همان نگاهی که ما را سی و چند سال است اسیر اصلاح طلبان دولتی و غیر دولتی کرده است، و با تمرکز بر روی مسئلۀ جنسیت فاکتورهای مهم دیگری که در اعمال قدرت حاکمیت بر یک جامعه نقش دارند را نادیده می گیرد. زنان تحت ستم ایران در زیر سلطۀ حاکمیت اسلامی را با زنی که خود در حاکمیت و سلطۀ دیکتاتوری در یک کشور سهیم بوده مقایسه کردن را می گویم. بنظر میاید خانم مهرانگیز کار هنوز به این مسئلۀ واقف نشده اند که صرف زن بودن، صرف هم جنس بودن زنان را در یک صف کنار هم قرار نمی دهد. مثل اینکه زنان درون حاکمیت امروزی را با زنان تحت ستم در جامعه ایران مقایسه کنیم. اشرف پهلوی بخشی از چرخ قدرت در رژیم پهلوی بوده است. او در کودتای 28 مرداد ، برنامه ریزی شده توسط وزارت اطلاعات سیا عیله ملی شدن صنعت نفت در ایران و خفقانی که پس از آن در این کشور حاکم شد نقش داشته است.

فساد اخلاقی و مالی وی بر بسیاری که آن دوران را زندگی کرده اند و یا تاریخ کشورشان را مطالعه، پوشیده نسیت. اشرف پهلوی در سال 1961 میلادی به اتهام قاچاق هروئین به ارزش 2 میلیون دلار در فرودگاه ژنو بازداشت شد و دفتر مبارزه با مواد مخدر در امریکا درخواست کرده بود که بخاطر قاچاق مواد مخدر دیگر به او اجازه ورود به امریکا داده نشود (اسناد عمومی شده توسط وزارت خارجه امریکا – در اینترنت). اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی در خاطراتش می نویسد که ارتشبد فتح الله مین باشیان، در جلسه‌ای با وزیر دارایی پیشنهاد داده بوده که کمک مالیی که به افسران ارتش می‌شده تا برای مداوای خاص به خارج بروند افزایش یابد و در بحث بر سر این قضیه گفته بوده: “این کار اگر با هزینه‌های فسق و فجور والاحضرت اشرف (خواهرشاه) مقایسه شود مثل قطره‌ای در اقیانوس است”. در سال 1978، نیویورک تایمز گزارشی زنوشت مبنی بر اینکه اشرف پهلوی درخواست کرده از حساب بانکی اش در ایران مبلغ 708,000.00 دلار به حساب بانکی در سوئیس واریز شود. این در حالی ست که در دهۀ 1970 در ایران، علیرغم برخی پیشرفت ها بسوی مدرنیسم، هنوز 96 درصد روستاها برق نداشتند (ایران بین دوانقلاب- آبراهامیان). قصد نداشتم وقت زیادی بر سر پرداختن به این مسئله صرف کنم، با وجود آشوبی که در جهان امروزبرپاست و وظایفی که پیش روی مان گذاشته است تا سهم خود در حفظ کرامت انسانی را ادا کنیم. اما لازم دیدم این حرف آخر را اینجا بنویسم: بازنویسی تحریف شدۀ تاریخ، به فراموشی سپردن خاطرات مربوط به سرکوب و آزار سیاسی، معمولا با استدلالاتی همراه است که با نظم و آرایش و تشریفات آماده و ارائه داده می شوند. این استدلا ل ها از آشکارترین انکارها گرفته تا پیچیده ترین و ظریف ترین انطباق ها با اصول عقلانی را در خود جای می دهند و پتانسیل بالایی برای گیج کردن ما دارند. و اگر نه، چه کسی ست که نداند هیچ انسانی وجود ندارد که بطور مطلق از خصوصیات منفی برخوردار باشد و هر انسانی حتما دارای توانایی های مثبت نیز هست، و حتما کسانی هستند که او را دوست می دارند و بخاطر توانایی ها و مهربانی هایش نسبت به آنان او را تحسین می کنند، و این شامل دیکتاتورهای سراسر تاریخ بشری نیز می شود. مسئله اما حتی بر سر یک فرد نیست. مسئله بر سر بازنویسی تحریف شده تاریخ است. بازنویسی ای که نکات مهمی از تاریخ یک کشور را پاک می کند، نادیده می گیرد، مغشوش می کند و بعنوان بازنگری ای «مدرن و عاری از تعصبات» به دیگران ارائه داده می شود. آگاهی نسبت به تاریخمان و مقابله با بازنویسی تحریف شدۀ آن درجا زدن و گیر کردن در سی و هفت سال پیش نیست، و فجایع امروز در کشورمان دلیلی برای فراموش کردن و انکار آنچه در گذشته اتفاق افتاده است نمی تواند باشد. درجا زدن و گیر کردن در گذشته اتفاقا ناآگاهی نسبت به تاریخ یک کشور، رویاپردازی مطلق در مورد عظمت گذشتۀ آن در ذهن، و بی توجهی به برخی واقعیات تاریخی ست که سرچشمۀ مشکلات امروزند. سی و هفت سال از امروز، من قطعنا زنده نخواهم بود تا ببینم چه کسانی بر روی توانایی های دولتمردان امروز ایران اصرار می ورزند، ولی حدسم این است که حتما کسانی از این دست خواهند بود، افرادی به مانند ابراهیم نبوی، که همین امروز از ما می خواهد تا کشتار دهۀ 60 را فراموش کنیم.

منبع: https://drnourimanghahary.com/2016/01/16/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C%D8%8C-%D8%B2/
1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
911. در ادبيات اقتصادي، رانت (Rent) به درآمدي گفته مي‌شود که بدون توليد واقعي و خلق ارزش اضافی به دست مي‌آيد. به‌عبارتي، «رانت» پولي‌ست که فرد يا نهادي دريافت مي‌کند صرفا" به‌خاطر موقعيت خاصي که دارد، نه به‌خاطر تولید و عرضه ی کالا، خدمات و يا مهارت. ...
912. در کيهان هيچ چيز ثابت نيست. همه‌ چيز در حال تغيير و حرکت‌اند. تنها چيزي که تغيير نمي‌کند اين جمله است: «همه‌ چيز در حال تغيير و دگرگوني‌اند.» بنابراین براساس ديالکتيک ماترياليستي حرکت، هيچ چيز مقدس نيست. آيا قوانين اجتماعي ساخته بشر هم تغيير مي‌کنند؟
Anonymous Quiz
94%
1. بله
6%
2. خير
2🙏1👌1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴#تکامل_انسان (67) @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان #تکامل‌اجتماعي 1- #آغازتاريخ‌بشر (2) بنابراين، موجودات انساني ذاتا" موجودات توليدکننده هستند به اين دليل که آنان ذاتا" موجودات طبيعي‌اند و به اين دليل که فعاليت توليدي جنبه‌ي فراگيرِ…
🔴#تکامل_انسان (68)
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان
#تکامل‌اجتماعي

2- #كشف‌آتش(1)

بيش‌تر جانوران از آتش مي‌ترسند و ما نمي‌دانيم اجداد ما چه‌طور توانستند بر اين ترس غلبه كنند؟ تصور شرايطي كه انسان توانست به كشف آتش بي‌انجامد، مشكل است. اما بدون ترديد انسان خود تحت شرايطي آتش را كشف كرد و اين واقعيت را يافته‌هاي باستان شناسي به خوبي نشان مي‌دهد.

كارهاي ديگري هم هست كه آگاهانه و با قصد انجام مي‌گيرد، مثل ساختن خانه كه جانوران ديگري هم كه براي خودشان لانه مي‌سازند به‌طور ژنتيكي و غريزي استعداد اين كار را دارند اما مسلما" هيچ جانور ديگري نيست كه به‌طور ژنتيكي و غريزي استعداد درست كردن آتش را داشته باشد و بديهي است كه درست كردن آتش در مورد انسان استعداد ژنتيكي و غريزي نيست.

بهره‌گيري از آتش‌هايي كه به واسطه عوامل طبيعي به‌وجود مي‌آيد در حد خود كاري بود كه مهارت زيادي مي‌خواست و زماني كه انسان اين كار را آغاز كرد دوران بسيار درازي مي‌گذرد. نخستين نشانه‌اي كه در مورد بهره‌گيري از آتش موجود است به بيش از يك ميليون سال پيش بر مي‌گردد و محل آن آفريقا است. اين مهارت را انسان خيلي پيش از آن در خود آفريقا در نقاطي از علف‌زارها كه هواي خشك دارد، آموخته بود و شكي نيست كه در اين علف‌زارها به‌وجود آمدن آتش به واسطه عوامل طبيعي امري غير عادي نبود به اين ترتيب كاري كه انسان‌ها ياد گرفتند اين بود كه از آتش بهره بگيرند. آن را حفظ كنند و نگذارند خاموش شود. به احتمال زياد اين آتش‌ها به واسطه‌ي آذرخش به‌وجود مي‌آمد و انسان‌ها مي‌كوشيدند كه آن‌ها را روشن نگه دارند.

اين يكي از چيزهايي است كه به انسان اين امكان را داد كه در زنده‌گي خود روش تازه‌اي را در پيش بگيرد، و به زيست‌گاه‌هاي جديدي روي بياورد. ابداع آتش از طريق مالش هم يکي ديگر از راه‌هايي کشف آتش بوده است. امروزه قبايلي را که از تکامل اجتماعي جا مانده‌اند به اين طريق آتش روشن مي‌کنند. استفاده از آتش فقط وسيله‌اي براي پختن نيست بل‌كه از لحاظ ايجاد خانه و قبيله نقش اساسي دارد و در واقع كانون قبيله و خانواده بر آن استوار شده است.

بيش‌تر باستان شناسان بر اين عقيده‌اند كه انسان وقتي شروع به معاشرت و هم نشيني كرد كه در مسكن خود آتش‌دان يا اجاقي داشت. افراد دور آتش جمع مي‌شدند و به اين ترتيب هم‌بسته‌گي بيش‌تري پيدا مي‌كردند. اهميت آتش در زنده‌گي اجتماعي انسان از زماني آغاز مي‌شود كه با روشنايي آن، به طول روز مي‌افزايد به عبارتي ديگر آتش به افراد اين امكان را مي‌دهد، كه به كارهايي بپردازند كه از لحاظ اجتماعي سودمند است.

در قبر‌هايي كه در ناحيه‌ي "مونرويا" در جمهوري چك پيدا شده است و قدمت آن‌ها به 26 تا 27 هزار سال پيش مي‌رسد، نشانه‌هايي از كاربرد آتش مشاهده مي‌شود. از يافته‌هاي چند قبر ديگر مربوط به همين دوره كه يكي از آن‌ها در غاري در شمال ايتاليا پيدا شده چنين به نظر مي‌آيد كه از آتش در هنگام تدفين جسد استفاده مي‌شده است.

خلاصه آن‌كه در روي زمين تنها انسان بوده است كه آتش شناخته، پديد آورده، مهار كرده و از آن بهره‌هاي بي‌شماري گرفته است. شايد بتوان گفت كه آتش سمبل بي‌نظير بودن انسان است.

در واقع آتش تا به امروز به نقش موثر خود در پيش‌رفت‌هاي انسان ادامه داده است. در تغيير صورت و كيفيت مواد وسيله‌اي ضروري و اساسي است. از جمله در تبديل ساخته‌هاي گلي به سفالي و زمينه را براي فن‌هاي جديدي كه مستلزم استفاده از فلزات بود، آماده ‌كرد. ابتدا به ذوب فلزاتي مانند مس و قلع پرداختند و سرانجام در همين چند هزار سال پيش استفاده از آهن كه مهم‌ترين فلز است آغاز شد. و سرانجام از آتش در به كار انداختن دستگاه‌‌هاي ماشيني، توليد بخار، و در عمل موتورهاي مبتني بر بخار، كه انقلاب صنعتي را به‌وجود آورد، تاثير بسيار و تعيين كننده‌اي داشته است. به‌طوري كه اگر امروز گرما را از زنده‌گي مردم حذف كنيم، زنده‌گي تقريبا" غير ممكن مي‌شود. بدون كشف آتش جهان ما هرگز نمي‌توانست به پايه امروز برسد.


ادامه دارد
@amookhtan
🙏1👌1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
912. در کيهان هيچ چيز ثابت نيست. همه‌ چيز در حال تغيير و حرکت‌اند. تنها چيزي که تغيير نمي‌کند اين جمله است: «همه‌ چيز در حال تغيير و دگرگوني‌اند.» بنابراین براساس ديالکتيک ماترياليستي حرکت، هيچ چيز مقدس نيست. آيا قوانين اجتماعي ساخته بشر هم تغيير مي‌کنند؟
913. از نظر مارکس در شيوه‌ي توليد سرمايه‌داري تنها دو کار وجود دارد: کار work ذاتي و طبيعي انسان براي بقا که ارزش مصرفي خلق مي‌کند و از لحاظ کيفي سنجيده مي‌شود، و کار بيگانه Labour که ارزش خلق مي‌کند و فقط از لحاظ کمّي اندازه‌گيري مي‌شود. بنابراين ...
Anonymous Quiz
24%
1. مارکس مهم‌ترين کاررا،کاري دانسته است که فارغ استثمار،براي بقا و لذت بردن از زنده‌گي صورت مي‌گيرد.
3%
2. هاناآرنت کاربراي بقارا معادلLabour وکاربيگانه را معادل work واستثمار را ناديده در نظر گرفته است.
3%
3. به نظر شما نظر مارکس درست است يا نظر هانا آرنت؟
69%
الف: نظر مارکس درست است
0%
ب: نظر هانا آرنت درست است
1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴کشف یکی از غول‌پیکرترین سیاهچاله‌های جهان؛ ۳۵ میلیارد برابر خورشید


🔴ستاره‌شناسان می‌گویند سیاهچاله‌ای را شناسایی کرده‌اند که می‌تواند در میان سنگین‌ترین اجرام کیهان جای بگیرد؛ جرمی به اندازهٔ ۳۵ میلیارد خورشید که در قلب ساختاری موسوم به «نعل اسب کیهانی» پنهان شده است.

این سیاهچاله به قدری بزرگ است که جرمش به حد و مرز بالایی می‌رسد که دانشمندان بر اساس قوانین فیزیک برای سیاهچاله‌ها در جهان تصور می‌کنند. وزن سیاهچالهٔ نعل اسب کیهانی حدود ۱۰ هزار برابر سیاهچاله‌ای است که در مرکز کهکشان راه شیری قرار دارد.

سیاهچاله‌ها مناطقی در فضا هستند که گرانش در آن‌ها به قدری شدید است که حتی نور هم نمی‌تواند از آن‌ها بگریزد.

«نعل اسب کیهانی»، یکی از شگفت‌انگیزترین ساختارهای فضایی است که در سال ۲۰۰۷ با تلسکوپ فضایی هابل دیده شد و حدود ۵٫۶ میلیارد سال نوری از زمین فاصله دارد. در مرکز آن، کهکشانی بسیار بزرگ به نام ال‌آرجی ۷۵۷-۳ قرار گرفته که جرمش حدود صد برابر کهکشان راه شیری است. دور این کهکشان، یک حلقهٔ آبی ناقص دیده می‌شود که در واقع نور یک کهکشان دورتر است. این نور هنگام عبور از کنار کهکشان مرکزی، به دلیل گرانش بسیار شدید آن خمیده و کشیده شده است؛ پدیده‌ای که به آن «عدسی گرانشی» می‌گویند.

روش تازه برای سنجش غول‌های کیهانی
کارلوس روبرتو ده ملو-کارنیرو، دانشجوی دکترا در دانشگاه فدرال ریو گرانده دو سول برزیل و نویسندهٔ اصلی این پژوهش، در حال بررسی مادهٔ تاریک و تحول کهکشان‌ها در این ساختار بود که نشانه‌های این سیاهچاله را یافت. او و همکارانش با ترکیب دو روش، بررسی سرعت حرکت ستارگان در بخش‌های داخلی کهکشان و تحلیل چگونگی خمیدگی نور در حلقهٔ نعل اسب، توانستند جرم این سیاهچاله را با دقتی بی‌سابقه برآورد کنند.

به گفته توماس کولت، استاد اخترفیزیک در دانشگاه پورتسموث بریتانیا و از نویسندگان مقاله، این روش دوگانه باعث شده که اطمینان از وجود و جرم این سیاهچاله به مراتب بیشتر از اغلب موارد مشابه باشد: «با ترکیب این دو اندازه‌گیری، می‌توانیم با اطمینان بگوییم این سیاهچاله واقعی است».

در دنیای نجوم، نام‌هایی مانند «تون ۶۱۸»، یعنی سیاهچاله‌ای با برآورد جرمی معادل ۶۶ میلیارد خورشید، اغلب به‌عنوان رکوردداران بزرگ مطرح می‌شوند. اما پژوهشگران پورتسموث یادآور می‌شوند که فاصله بسیار زیاد این اجرام (بیش از ۱۰ میلیارد سال نوری) و نبود داده‌های دقیق از کهکشان میزبان‌شان، برآوردها را با عدم قطعیت بالایی مواجه می‌کند. در مقابل، سیاهچالهٔ نعل اسب کیهانی، با فاصله کمتر و داده‌های رصدی روشن‌تر، می‌تواند مدعی عنوان «بزرگ‌ترین سیاهچالهٔ تأییدشده» باشد.

این تحقیق جدید با استفاده از داده‌های هابل در سال ۲۰۱۴ و رصدخانه بزرگ شیلی در سال ۲۰۱۷ انجام شده است.

جرم این سیاهچاله حدود ۱۰ هزار برابر بیشتر از سیاهچاله مرکز راه شیری است. پژوهشگران می‌گویند چنین جرمی احتمالاً حاصل ادغام دو یا چند سیاهچاله ابرپُرجرم بوده که در پی برخورد کهکشان‌های میزبانشان به هم پیوسته‌اند.

ده ملو-کارنیرو تأکید می‌کند که این کشف نه‌تنها به درک بهتر چگونگی شکل‌گیری سیاهچاله‌های غول‌آسا کمک می‌کند، بلکه راهی تازه برای شناسایی «سیاهچاله‌های خفته»، یعنی آن‌هایی که در حال حاضر ماده‌ای را به درون نمی‌کشند و تابش پرانرژی ندارند، پیش پای دانشمندان می‌گذارد.

پیش‌بینی‌هایی که به واقعیت پیوستند
پریاموادا ناتاراجان، اخترفیزیکدان نظری دانشگاه ییل که اصطلاح «سیاهچاله فراغول‌آسا» را نخستین‌بار در سال ۲۰۰۹ به کار برد، می‌گوید از شنیدن این کشف هیجان‌زده شده اما چندان شگفت‌زده نیست: «مدل‌های ما پیش‌بینی چنین اجرامی را کرده بودند».

او توضیح می‌دهد که دو مسیر اصلی برای رشد سیاهچاله‌ها وجود دارد: ادغام‌های پی‌درپی کهکشان‌ها و تغذیه مداوم از گازهای پیرامون.

با این حال، او تأکید می‌کند که روش تازه به‌کاررفته در این پژوهش، ابزاری نیرومند برای یافتن و سنجش این غول‌های کیهانی خواهد بود: «شاید وقت آن رسیده که به دنبال یافتن ساختارهای مشابه بیشتری باشیم».

این یافته در نشریهٔ «اخترشناسی سلطنتی بریتانیا» منتشر شده و به گفته پژوهشگران، تنها بخشی از معمای بزرگ‌تر در زمینهٔ درک چگونگی تولد و تحول بزرگ‌ترین سیاهچاله‌های کیهان است.


@amookhtan
🙏2
🔴آنچه پلاستیک با اکوسیستم‌ها و انسان انجام می‌دهد
پلاستیک دریاها و محیط زیست را آلوده کرده و اکوسیستم‌ها را مسموم می‌کند، ماهی‌ها و دیگر موجودات زنده را می‌کشد و سلامت انسان را به خطر می‌اندازد. ذرات بسیار ریز به طور فزاینده‌ای در اندام‌ها و حتی در مغز یافت می‌شوند.

نانو و میکروپلاستیک‌ها طبق پژوهش‌ها، از جمله، سیستم ایمنی را تضعیف کرده و می‌توانند در شریان‌ها رسوب و التهاب را تشدید کنند.

آمارهای متعددی درباره آلودگی وجود دارد. بر اساس آمارهای وزارت محیط زیست آلمان، تولید پلاستیک از دهه ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۲۰ هفت برابر شده و به ۳۶۷ میلیون تن در سال رسیده است و ممکن است بدون اقدامات بازدارنده تا سال ۲۰۵۰ به نزدیک ۶۰۰ میلیون تن در سال برسد.

بخش بزرگی از این مقدار را محصولات یک‌بارمصرف، از جمله بسته‌بندی‌ها، تشکیل می‌دهند. در مجموع تاکنون ۸.۳ میلیارد تن پلاستیک تولید شده که از این مقدار ۶.۳ میلیارد تن به زباله تبدیل شده و عمدتاً در محل‌های دفن زباله انباشته شده است.

بنا بر برآوردها، در رودخانه‌ها و اقیانوس‌ها در سراسر جهان ۱۵۲ میلیون تن زباله پلاستیکی انباشته شده است.

#آموختن : راه نجات طبیعت، عبور از سرمایه
2👍2🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
913. از نظر مارکس در شيوه‌ي توليد سرمايه‌داري تنها دو کار وجود دارد: کار work ذاتي و طبيعي انسان براي بقا که ارزش مصرفي خلق مي‌کند و از لحاظ کيفي سنجيده مي‌شود، و کار بيگانه Labour که ارزش خلق مي‌کند و فقط از لحاظ کمّي اندازه‌گيري مي‌شود. بنابراين ...
914. حدود ۱۸۰ کشور سرمايه‌داري امپرياليستي پس ازسه سال مذاکره،درهفته پاياني نشست درژنو در15 اوت 2025، نتوانستند بر سر متن قرارداد کاهش جزيي پلاستيک به توافق برسند! کيسه پلاستيکي يک‌بار مصرف تا چند سال در طبيعت باقي مي‌ماند و ذرات آن وارد بدن انسان مي‌شود؟
Anonymous Quiz
32%
1. تا صد سال
6%
2. تا دویست سال
3%
3. تا سیصد سال
6%
4. تا چهارصد سال
53%
5. تا پانصدصد سال
👏1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴#تکامل_انسان (68) @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان #تکامل‌اجتماعي 2- #كشف‌آتش(1) بيش‌تر جانوران از آتش مي‌ترسند و ما نمي‌دانيم اجداد ما چه‌طور توانستند بر اين ترس غلبه كنند؟ تصور شرايطي كه انسان توانست به كشف آتش بي‌انجامد، مشكل…
🔴#تکامل_انسان (70)
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان
#تکامل‌اجتماعي

2- #كشف‌آتش(2)

رمز اصلي در نقشي كه آتش در تکامل جامعه‌ي بشري در دوره‌هاي جديدتر داشته است، درجات حرارت آن است. اجداد اوليه انسان نمي‌دانستند كه به چه ترتيب مي‌توان درجه حرارت آتش را بالا ببرند اما به تدريج به اين موضوع پي‌بردند و در استفاده از آتش امكانات تازه‌اي به‌وجود آمد اما در ابتدا از خاصيت‌هايي كه در آتش شناخته شده بود، براي مقاصدي محدود استفاده مي‌كردند.

مي‌دانيم كه در حدود 25 هزار سال پيش در بخش مركزي اروپا از آتش براي سفاله كردن اشياي گلي استفاده مي‌كردند. ولي تعجب‌آور است كه در آن دوره اين كار را براي ساختن ظرف‌هاي سفالي انجام نمي‌دادند بل‌كه در ساختن آدمك‌هاي با گل پخته، از آتش استفاده مي‌كردند و اين آدمك‌ها را مي‌ساختند. باستان شناساني كه در حفاري‌هاي اكتشافي اين ناحيه مشاركت داشته‌اند نظرشان اين است كه شايد اين آدمك‌هاي گلي را عمدا" در آتش مي‌انداختند تا با سوزاندن آن‌ها آينده را پيش بيني كنند.

يا اين كار نوعي افسون براي خوش‌بختي و يا خرافاتي از اين قبيل بوده است. اين كار يعني پختن و سفالي شدن آدمك‌هاي گلي، در حدود 15 هزار سال پيش از استفاده از آتش، براي ساختن ظرف‌هاي سفالي، انجام مي‌گرفته است. به اين ترتيب مي‌بينيم از يك خاصيت آتش در دوره‌اي براي مقصودي استفاده مي‌شده و بعد به مدت 15 هزار سال ديگر از اين خاصيت استفاده نكرده‌اند تا اين‌كه دوره‌ي ساختن ظرف‌هاي سفالي آغاز شد. بنابراين مي‌توان گفت كه #نيازاجتماعي در بهره‌گيري فني از اين خاصيت آتش در آن دوره وجود نداشته است.

اين امر حاكي از يك واقعيت مهم در مورد ابتكارها و ابداع‌هاست. مثلا" اگر در يك جامعه نيازي به استفاده از ظرف‌هاي سفالي وجود نداشته باشد، در آن صورت پي بردن به خاصيت سفال‌سازي آتش الزاما" در آن جامعه افراد را به ساختن ظرف‌هاي سفالي وا نمي‌دارد. اما در زماني كه اجداد اوليه انسان در حدود 10 هزار سال پيش كار كشاورزي را به‌طور جدي شروع كردند به ضرورت استفاده از ظرف‌هاي مختلف پي‌بردند.

همين كه سفالينه‌سازي رايج شد. زمينه را براي فن‌هاي جديدي كه مستلزم استفاده از فلزات بود، آماده كرد. ابتدا به ذوب فلزاتي مانند مس و قلع پرداختند و سرانجام در همين چند هزار سال پيش استفاده از آهن كه مهم‌ترين فلز است آغاز شد. تكنيك‌هاي لازم براي ذوب فلزات در واقع دنباله‌ي همان تكنيك‌هاي مربوط به سفالينه‌سازي است. اگر بخواهيم ظرف‌هاي سفالي را در حد مطلوب حرارت دهيم، ميزان حرارت بايد به حدود 700 تا 800 درجه سانتي‌گراد برسد و مي‌دانيم كه مس در 1083 درجه سانتي‌گراد ذوب مي‌شود. به اين ترتيب استفاده از درجه حرارت‌هاي بسيار بالا به حيطه‌ي تجربه انسان در مي‌آيد و اين تجربه به نوبه خود پايه‌اي براي بخش مهمي از تجربه‌هاي شيميايي مي‌شود. مصنوعات ديگري مثل شيشه، لعاب و مانند اين‌ها در همين مرحله از پيش‌رفت در استفاده از آتش، توليد مي‌شود. در طي اين‌هاست كه انسان به ابتكارها و ابداعات فني پيچيده‌تر و پيش‌رفته‌تري نائل مي‌شود، كه بدون آن‌ها جهان ما هرگز نمي‌توانست به پايه امروز برسد.

ذوب فلزات يعني استفاده از آتش براي تغيير شيميايي سنگ‌ها يا كاني‌هاي مس و آهن و توليد فلز در حالت مذاب يا به‌صورت مايعي كه بتوان آن را در قالب‌هاي مختلف ريخت يا با چكش زدن آن را به شكل‌هاي مختلف در آورد. اين يكي از بزرگ‌ترين دستاوردهاي فني انسان در دوران ماقبل تاريخ بود و به‌صورت تكنولوژيي درآمد كه به انسان اين امكان را داد كه بسياري از لوازم را به شكلي كه مي‌خواهد، بسازد. بديهي است كه بدون ذوب فلز بعيد بود كه بتواند اين لوازم را با ساير مواد موجود در طبيعت براي كاربردهاي مختلف به شكل‌هاي مورد نظر در آورد.

ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴#تکامل_انسان (70) @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان #تکامل‌اجتماعي 2- #كشف‌آتش(2) رمز اصلي در نقشي كه آتش در تکامل جامعه‌ي بشري در دوره‌هاي جديدتر داشته است، درجات حرارت آن است. اجداد اوليه انسان نمي‌دانستند كه به چه ترتيب مي‌توان…
🔴#تکامل_انسان (71)
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 #ظهور_و_تکامل_انسان
#تکامل‌اجتماعي

3- #ابداع‌كشاورزي‌و‌دام‌داري (1)

زراعت يا مزرعه‌داري به مفهوم توليد مواد غذايي از گياهان و جانوران اهلي، امروزه حتا در مورد كساني كه مستقيما" با كشاورزي سر و كار ندارند، چنان با زنده‌گي روزمره‌ي آدميان هم‌راه شده است، كه تصور زماني كه مردم بدون پرداختن به كار دام‌داري و زراعت زنده‌گي مي‌كردند، بسيار دشوار است. همين ابداع و ابتكار در توليد محصولات كشاورزي، كيفيت زنده‌گي انسان را به‌طور كلي دگرگون كرد و تحولاتي كه با كشاورزي هم‌راه بود، تا به امروز ادامه داشته است.

بشر در تمام دوره‌ي پيدايش خود تا حدود 10 هزار سال پيش با شكار جانوران و گرد آوردن خوردني‌هاي گياهي گذران زنده‌گي كرده است. بنابراين زنده‌گي بشر در 10 هزار سال اخير كيفيت خاصي داشته و در اين دوره است كه هيچ چيز به حالت وقفه و سكون درنيامده و هم‌واره در حال تغيير و دگرگوني بوده و سرعت اين تغيير و تحولات بيش‌تر و بيش‌تر شده است.

امروز تكنولوژي جديد كامپيوتر افراد سال‌مند را گيج مي‌كند. چون همه چيز، حتا در همان دوره‌ي عمر يك فرد هم‌واره در تغيير است. به يك تعبير آغاز كشاورزي هم يكي از همين جهش‌هاي بسيار سريع در سير تغيير و تحول بود. امروزه به دليل اين‌كه بسياري از ما در شهرها زنده‌گي مي‌كنيم و سرعت زنده‌گي در شهر‌ها بيش از آن است كه در محيط‌هاي روستايي مشاهده مي‌شود. شايد نتوانيم به خوبي حس كنيم كه ابداع زراعت و دام‌داري در سير تمدن بشر تا چه حد اهميت داشته است؟ اما به هر حال مي‌پذيريم كه اين تغيير واقعا" #انقلاب‌بزرگي بوده است.

در جاهايي كه اهلي كردن گياهان و اهلي كردن حيوانات انجام گرفت، تغيير بزرگي در شيوه‌ي زنده‌گي به‌وجود آمد. همه‌ي پيش‌رفت‌هاي فني بشر، حاصل اين نحوه‌ي زنده‌گي بوده، كه انسان توانسته است در محلي ثابت، سكونت پيدا كند و اين امكان را، مبادرت انسان به كشاورزي يعني دام‌داري و زراعت، به‌وجود آورد.

در حدود 10 هزار سال پيش وضعيت جوي و اقليمي شديدا" در حال تغيير بود. عصر يخ‌بندان كه ما هنوز در آن زنده‌گي مي‌كنيم البته بر اثر دخالت‌هاي سودپرستانه‌ي سرمايه‌داران، سال 2015 را تبديل به گرم‌ترين سال از زمان ساختن دماسنج تاکنون نموده است، با دوره‌هاي درازي از آب و هواي سرد و خشك مشخص مي‌شده است. اما در حدود 10 هزار سال پيش، آب و هواي سرد جاي خود را به آب و هواي گرم داد. كه با بارنده‌گي بيش‌تر هم‌راه بود.

در آغاز همين مرحله‌ي گرم در حدود 10 هزار سال پيش بود كه نياز اجتماعي در انسان فكر و علاقه به كشاورزي را به وجود آورد. و زراعت و دام‌داري در سه منطقه از جهان آغاز شد. منطقه‌اي كه درباره‌ي پيدايش و تحول كشاورزي در آن اطلاعات بيش‌تري در دست داريم "لوان" در بخش شرقي مديترانه بود و اين منطقه‌اي است كه امروز شامل اسرائيل، فلسطين، سوريه و شمال عراق مي‌شود. از طرف ديگر به‌طور كاملا" مستقل در چين و سپس در قاره‌ي آمريكا، در آمريكاي مركزي در مكزيك و هم چنين تا اندازه‌اي در پرو آغاز شد.

باستان‌شناسان اين تغيير در شيوه‌ي زنده‌گي انسان از شكار حيوانات و گرد‌آوري خوردني‌هاي گياهي، به دام‌داري و زراعت را انقلاب "نئوليتيك" يا دوره‌ي نو سنگي (دوره‌ي نوسنگي که دوره‌ي پاياني عصر سنگ است و تقريبا" از 10 هزار سال پيش از ميلاد تا آغاز عصر مفرغ حدود 2500 سال پيش از ميلاد، به طول انجاميد.)مي‌نامند. در حقيقت سرآغاز کشاورزي از مشخصه‌هاي دوره‌ي نوسنگي است. کشاورزان عصر نوسنگي، ناچار شدند در يک جا و به صورت ثابت زنده‌گي کنند. از اين‌رو دست به کار ساختن ابزارهايي شبه داس و شبه گاوآهن و چرخ شدند. و با ساختن مسکن مناسب خود دهکده‌ها را به وجود آوردند و با دست کشيدن از پيگردي جانوران مهاجر براي تامين خوراک خود، پرورش جانوران اهلي را شروع کردند. مهم‌ترين جانوراني که اهلي کردند، گاو، بز، گوسفند و در اواخر نوسنگي، خوک بود. آنان به رام کردن اسب و الاغ هم پرداختند، اما نه براي تغذيه‌ي خود، بل‌که به منظور بارکشي و کار، و آن را براي انجام بسياري از کارهاي مفيد تربيت کردند.

ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
914. حدود ۱۸۰ کشور سرمايه‌داري امپرياليستي پس ازسه سال مذاکره،درهفته پاياني نشست درژنو در15 اوت 2025، نتوانستند بر سر متن قرارداد کاهش جزيي پلاستيک به توافق برسند! کيسه پلاستيکي يک‌بار مصرف تا چند سال در طبيعت باقي مي‌ماند و ذرات آن وارد بدن انسان مي‌شود؟
915. در تمام طول تاريخ بشری، همه‌ی انسان‌ها در اثر تغيير شرايط اقليم و زيست مهاجرت کرده‌اند. عده‌يي که خود را نژاد برتر آريايي مي‌دانند به‌تر است به ياد بياورند که آريايي‌ها نیز خود قومي مهاجر و مهاجم بوده‌اند. ...
Anonymous Quiz
19%
1. هنگامي که شرايط زيست برخی جوامع تنگ مي‌شود طبيعي‌ترين راه مهاجرت است.
0%
2. مرزها بعد از انسان‌ها، و آن‌هم در ادوار اخير، به‌وجود آمدند.
0%
3. قالب‌هاي پيش‌ساخته‌يي مقرر نشده بودند تا انسان‌ها در آن قرارگيرند.
81%
4. گزینه‌های 1 تا 3 پایه‌ی واقعی دارند.
1🙏1
@amookhtan

🔴 #حافظه_تاريخي

🔴 در ۱۷ فروردین ۱۳۵۵ مقاله‌ای در سه بخش به سفارش غلامرضا کیانپور وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت امیرعباس هویدا در روزنامه «تایمز لندن» (روزنامه‌ی "تایمز لندن"/ ۶ آوریل ۱۹۷۶)منتشر شد که بخش نخست آن به اندیشه‌های #فرح_پهلوی اختصاص داشت. ملکه ایران در آن مقاله گفته بود:

«#اسلام نیروی معنوی تازه‌ای به جامعه ایرانی آورد و فصل جدید و درخشانی در تاریخ طولانی این کشور گشود و همزمان ایران به مرکز اصلی ایجاد #تمدن_اسلامی تبدیل شد و به عنوان پایه‌ای بود که اسلام از آن به شرق گسترش یافت. تمدن اسلامی یک تمدن وسیع و جهانی ایجاد کرد که به اندیشمندان و هنرمندان ایرانی اجازه داد تا در مقیاس بین‌المللی بیشتر و سریع‌تر از همیشه شنیده شوند....
ایرانیان اسلام را با زور نپذیرفتند چنان که اغلب ادعا می‌شود بلکه با اعتقاد درونی آن را پذیرفتند به همین دلیل است که آنها نقشی کلیدی در توسعه علوم دینی مانند جمع‌آوری سنت‌های پیامبر و همچنین در الهیات، فلسفه، علوم و هنرهای گوناگون ایفا کردند....
برای همه کسانی که تلاش می‌کنند غنای تمدن اسلامی را به مردم جهان اسلام و فراتر از آن معرفی کنند آرزوی موفقیت می‌کنم.»



@amookhtan
🙏21👍1
2025/10/26 04:41:27
Back to Top
HTML Embed Code: