@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴کشف فَک انسان ۱.۸ میلیونساله در گرجستان
🔹باستانشناسان بقایای استخوان فَک انسان ۱.۸ میلیون ساله را در جمهوری گرجستان کشف کردهاند که ممکن است قدیمیترین شواهد از «انسان راستقامت» باشد.
👇👇👇
asriran.com/004ZsG
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴کشف فَک انسان ۱.۸ میلیونساله در گرجستان
🔹باستانشناسان بقایای استخوان فَک انسان ۱.۸ میلیون ساله را در جمهوری گرجستان کشف کردهاند که ممکن است قدیمیترین شواهد از «انسان راستقامت» باشد.
👇👇👇
asriran.com/004ZsG
@amookhtan
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴یافتههای تازه ناسا: سفر به فضا میتواند روند پیری زیستی را تسریع کند
بر اساس نتایج این مطالعه که با پشتیبانی ناسا انجام شد، سلولهای خونی انسان که به فضا فرستاده شدند بخشی از توانایی خود برای تولید سلولهای سالم جدید را از دست دادند و نشانههایی از آسیب ژنتیکی در آنها بروز کرد که هر دو از علائم پیری شتابگرفته محسوب میشوند.
دکتر کاترایونا جمیسون، یکی از نویسندگان این پژوهش و مدیر مؤسسه سلولهای بنیادی «سانفورد» در دانشگاه کالیفرنیا سندیگو، گفت:
«فضا، نهاییترین آزمایش فشار بر بدن انسان است
جزئیات بیشتر:https://l.euronews.com/N21B
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴یافتههای تازه ناسا: سفر به فضا میتواند روند پیری زیستی را تسریع کند
بر اساس نتایج این مطالعه که با پشتیبانی ناسا انجام شد، سلولهای خونی انسان که به فضا فرستاده شدند بخشی از توانایی خود برای تولید سلولهای سالم جدید را از دست دادند و نشانههایی از آسیب ژنتیکی در آنها بروز کرد که هر دو از علائم پیری شتابگرفته محسوب میشوند.
دکتر کاترایونا جمیسون، یکی از نویسندگان این پژوهش و مدیر مؤسسه سلولهای بنیادی «سانفورد» در دانشگاه کالیفرنیا سندیگو، گفت:
«فضا، نهاییترین آزمایش فشار بر بدن انسان است
جزئیات بیشتر:https://l.euronews.com/N21B
@amookhtan
🙏2
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
933. «انسان راستقامت» (هومو ارکتوس) حدود ۲ ميليون سال پيش در آفريقا تکامل يافت. او نخستين نياي انساني بود که آفريقا را ترک کرد و بخشهايي از اروپا، آسيا و اقيانوسيه را جستوجو کرد. تفاوت هومو ارکتوس با بقيهي انساننماهاي قبل از خود چه بود؟
Anonymous Quiz
16%
1. هومو ارکتوس با ایستادن روی پا، نخستین ابزار بشریت (دستها) را خلق کرد.
0%
2. هومو ارکتوس با دستهایش، در يک نقطه عطف تاريخي، آتش را مهار و ابزارساز شد.
0%
3. همين دو کشف بالا، هومو ارکتوس را به نخستين انسان تاریخ بشری تبديل کرد.
5%
4. بقيهي ميمونهاي انساننماي قبل از هومو ارکتوس، دو ويژهگي هومو ارکتوس را نداشتند.
5%
5. ميمونهاي انساننماي قبل از هومو ارکتوس، بدون دستبردن در طبيعت، از آن، استفاده ميکردند.
68%
6. گزينههاي 1 تا 5، با شواهد علمي تاريخ طبيعت، به اثبات رسيدهاند.
5%
7. گزينههاي 1 تا 5، با شواهد علمي تاريخ طبيعت، به اثبات نهرسيدهاند.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 کاربری در فضای مجازی نوشت:
🔴درمورد گزینهسازی از پهلوی!
"یا همه با هم برابرند، یا هیچکس انسان نیست"
کیهان لندن مینویسد، تلاش برای حذف رضا پهلوی، تکرار خطای تاریخی در لباس دموکراسی است. اینجا دیگر با یک نظر مواجه نیستیم، که با تحریف زبان، با وارونهسازی واژگان، با بازسازی نابرابری در پوشش مشروعیت روبرو هستیم. اونهایی که در نظامهای سلطنتی اروپا زیستهاند و از امنیت تختنشینِ خود برای ما نسخه سلطنتی میپیچند، نه درک درستی از وضعیت انسان ایرانی دارند و نه شرافتی برای سکوت. آنچه به ما عرضه میکنند، دموکراسی نیست، بلکه بازآرایی تحقیر است در لباس رأی. میخواهند بگویند که چون شکست خوردهاید، چون پراکندهاید، چون رهبر ندارید، پس بازگردید به همان تبار، به همان تاج، به همان نام نانجیب که گویا برای حکومت ساخته شده. اما آنچه این نسخهنویسی پلشت پنهان میکند، بازگشت نابرابری وجودی انسانهاست.
سلطنت، نه یک انتخاب سیاسی، نه یک فرم حکمرانی، که ساختاریست برای طبقهبندی انسانها پیش از آنکه سخن بگویند. سلطنت، حکم میدهد که بعضی انسانها، تنها بهواسطهی خوناشان اعتبار بیشتری دارند و انسانترند، نه بهخاطر فهماشان، نه بهخاطر رنجاشان و نه بهخاطر رزماشان، که چون از ژنی ویژهاند. اینجاست که مسئله دیگر مسئلهی جمهوری یا مشروطه نیست، اینجا ما با مسئلهی کرامت انسان روبهرو هستیم.
سلطنت نه تنها تبار را به جای تن مینشاند، که از همان لحظهی زاده شدن، مشروعیت را از رحم استخراج میکند، گویی انسان پیش از آنکه بپرسد، پیش از آنکه بیندیشد، پیش از آنکه بایستد، باید در شجرهنامهاش جستوجو شود، و اگر نبود نه حق زیستن، که حتی حق شمردهشدن ندارد.
آنکه از سلطنت دفاع میکند نه فقط به مردم خیانت کرده، که در ساختاری ایستاده که وجود انسان را به امتیاز بدل کرده، چون پیشاپیش پذیرفته که عدهای باید پیشتر شنیده شوند، دیده شوند، و برایشان پرچم بالا رود، نه به خاطر شایستگی، که به خاطر خون.
در منطق سلطنت اندیشه هیچ ارزشی ندارد اگر از دهان تبارنیامده باشد، مقاومت شنیده نمیشود مگر از حنجرهی کسی که تاریخ بهجای او ایستاده، یعنی کرامت کالاییست که فقط وارثان مجاز به مالکیتاش هستند.
سلطنت اشتباه تاریخی نیست، که توهین سازمانیافتهایست به ایدهی انسانی که میتواند بدون تبار مشروع باشد. به همین دلیل، نه باید نقد شود، نه باید اصلاح شود، بلکه باید با تمام قوای زبانی، فکری، اخلاقی و انسانی از پیکر زبان و حافظه استفراغ شود.
سلطنت نه فقط باید از عرصهی قدرت حذف شود، نه فقط از میدان سیاست کنار رود، که باید از حافظهی جمعی چون تهوعی که از ژرفای بدن برخاسته، دفع شود، باید از ذهن این جامعه پاک شود، نه به دلیل مخالفت با جمهوری نه بهخاطر ناسازگاری با دموکراسی، نه بهسبب ناساز بودن با زمانه، اصلا موضوع سیاست نیست بلکه به این دلیل بنیادین که سلطنت، در ذات خود، اهانت به انسان است. سلطنت، تحقیر نهادینهی کرامت است، آپارتاید است، خشونت نمادین علیه برابریست و تثبیت ساختار بیاخلاقیایست که در آن ارزش انسان، نه از فهم، نه از رنج، که از تبار و تملک برمیخیزد.
هیچ اصلاحی، هیچ تطهیری، هیچ رأیی، نمیتواند سلطنت را مشروع کند، همانگونه که نمیتوان بردهداری را با پوشاندن لباس مدرن، به یک امکان تاریخی بدل کرد. سلطنت، باید از جانِ جمعی یک ملت، از زبان، از خاطره، از جملهها، از شوخیها، از نوستالژیها، از حافظهی ملی، همچون تهوعِ یک وجدان بیدارشده استفراغ شود. تا زمانی که حتی در پستوهای ذهن، تاجی بر سر کسی مجاز تصور شود، هیچ انسانی در این خاک، انسان کامل نیست. یا همه با هم برابریم، یا هیچ کس انسان نیست.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 کاربری در فضای مجازی نوشت:
🔴درمورد گزینهسازی از پهلوی!
"یا همه با هم برابرند، یا هیچکس انسان نیست"
کیهان لندن مینویسد، تلاش برای حذف رضا پهلوی، تکرار خطای تاریخی در لباس دموکراسی است. اینجا دیگر با یک نظر مواجه نیستیم، که با تحریف زبان، با وارونهسازی واژگان، با بازسازی نابرابری در پوشش مشروعیت روبرو هستیم. اونهایی که در نظامهای سلطنتی اروپا زیستهاند و از امنیت تختنشینِ خود برای ما نسخه سلطنتی میپیچند، نه درک درستی از وضعیت انسان ایرانی دارند و نه شرافتی برای سکوت. آنچه به ما عرضه میکنند، دموکراسی نیست، بلکه بازآرایی تحقیر است در لباس رأی. میخواهند بگویند که چون شکست خوردهاید، چون پراکندهاید، چون رهبر ندارید، پس بازگردید به همان تبار، به همان تاج، به همان نام نانجیب که گویا برای حکومت ساخته شده. اما آنچه این نسخهنویسی پلشت پنهان میکند، بازگشت نابرابری وجودی انسانهاست.
سلطنت، نه یک انتخاب سیاسی، نه یک فرم حکمرانی، که ساختاریست برای طبقهبندی انسانها پیش از آنکه سخن بگویند. سلطنت، حکم میدهد که بعضی انسانها، تنها بهواسطهی خوناشان اعتبار بیشتری دارند و انسانترند، نه بهخاطر فهماشان، نه بهخاطر رنجاشان و نه بهخاطر رزماشان، که چون از ژنی ویژهاند. اینجاست که مسئله دیگر مسئلهی جمهوری یا مشروطه نیست، اینجا ما با مسئلهی کرامت انسان روبهرو هستیم.
سلطنت نه تنها تبار را به جای تن مینشاند، که از همان لحظهی زاده شدن، مشروعیت را از رحم استخراج میکند، گویی انسان پیش از آنکه بپرسد، پیش از آنکه بیندیشد، پیش از آنکه بایستد، باید در شجرهنامهاش جستوجو شود، و اگر نبود نه حق زیستن، که حتی حق شمردهشدن ندارد.
آنکه از سلطنت دفاع میکند نه فقط به مردم خیانت کرده، که در ساختاری ایستاده که وجود انسان را به امتیاز بدل کرده، چون پیشاپیش پذیرفته که عدهای باید پیشتر شنیده شوند، دیده شوند، و برایشان پرچم بالا رود، نه به خاطر شایستگی، که به خاطر خون.
در منطق سلطنت اندیشه هیچ ارزشی ندارد اگر از دهان تبارنیامده باشد، مقاومت شنیده نمیشود مگر از حنجرهی کسی که تاریخ بهجای او ایستاده، یعنی کرامت کالاییست که فقط وارثان مجاز به مالکیتاش هستند.
سلطنت اشتباه تاریخی نیست، که توهین سازمانیافتهایست به ایدهی انسانی که میتواند بدون تبار مشروع باشد. به همین دلیل، نه باید نقد شود، نه باید اصلاح شود، بلکه باید با تمام قوای زبانی، فکری، اخلاقی و انسانی از پیکر زبان و حافظه استفراغ شود.
سلطنت نه فقط باید از عرصهی قدرت حذف شود، نه فقط از میدان سیاست کنار رود، که باید از حافظهی جمعی چون تهوعی که از ژرفای بدن برخاسته، دفع شود، باید از ذهن این جامعه پاک شود، نه به دلیل مخالفت با جمهوری نه بهخاطر ناسازگاری با دموکراسی، نه بهسبب ناساز بودن با زمانه، اصلا موضوع سیاست نیست بلکه به این دلیل بنیادین که سلطنت، در ذات خود، اهانت به انسان است. سلطنت، تحقیر نهادینهی کرامت است، آپارتاید است، خشونت نمادین علیه برابریست و تثبیت ساختار بیاخلاقیایست که در آن ارزش انسان، نه از فهم، نه از رنج، که از تبار و تملک برمیخیزد.
هیچ اصلاحی، هیچ تطهیری، هیچ رأیی، نمیتواند سلطنت را مشروع کند، همانگونه که نمیتوان بردهداری را با پوشاندن لباس مدرن، به یک امکان تاریخی بدل کرد. سلطنت، باید از جانِ جمعی یک ملت، از زبان، از خاطره، از جملهها، از شوخیها، از نوستالژیها، از حافظهی ملی، همچون تهوعِ یک وجدان بیدارشده استفراغ شود. تا زمانی که حتی در پستوهای ذهن، تاجی بر سر کسی مجاز تصور شود، هیچ انسانی در این خاک، انسان کامل نیست. یا همه با هم برابریم، یا هیچ کس انسان نیست.
@amookhtan
🙏2👌2
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 عبدالستار دوشوکی که مدت زیادی با سلطنتطلبان و از جمله با رضا پهلوی همکاری میکرده است و اکنون بدون نقد گذشته خود، نوشت:
🔴شاه نیز از مجلس فرمایشی بعنوان مهر تایید لاستیکی (rubber stamp) استفاده می کرد. و نمایندگان گماشته های رژیم بودند. بعنوان مثل در بلوچستان برای انتخاب نمایندگان مجلس از شهرهای مختلف فقط یک نفر حق رای داشت, و آن هم اسدالله علم بود که تصمیم می گرفت کدام خان یا سردار به مجلس می رود. شاه که در سالهای آخر استبداد خویش حتی معترض به غربی ها بود و مثلا سیستم عمدتا دو حزبی انگلیس (حزب محافظه کار و کارگر) و آمریکا (حزب جمهوریخواه و حزب دموکرات) را “سوسول بازی” می خواند و به همین دلیل دو حزب ساختگی و مطیع امر همایونی یعنی حزب مردم و و حزب ایران نوین را منحل و فرمان داد در کشور فقط یک حزب می تواند وجود داشته باشد (حزب رستاخیز همایونی)
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 عبدالستار دوشوکی که مدت زیادی با سلطنتطلبان و از جمله با رضا پهلوی همکاری میکرده است و اکنون بدون نقد گذشته خود، نوشت:
🔴شاه نیز از مجلس فرمایشی بعنوان مهر تایید لاستیکی (rubber stamp) استفاده می کرد. و نمایندگان گماشته های رژیم بودند. بعنوان مثل در بلوچستان برای انتخاب نمایندگان مجلس از شهرهای مختلف فقط یک نفر حق رای داشت, و آن هم اسدالله علم بود که تصمیم می گرفت کدام خان یا سردار به مجلس می رود. شاه که در سالهای آخر استبداد خویش حتی معترض به غربی ها بود و مثلا سیستم عمدتا دو حزبی انگلیس (حزب محافظه کار و کارگر) و آمریکا (حزب جمهوریخواه و حزب دموکرات) را “سوسول بازی” می خواند و به همین دلیل دو حزب ساختگی و مطیع امر همایونی یعنی حزب مردم و و حزب ایران نوین را منحل و فرمان داد در کشور فقط یک حزب می تواند وجود داشته باشد (حزب رستاخیز همایونی)
@amookhtan
❤3👍1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
933. «انسان راستقامت» (هومو ارکتوس) حدود ۲ ميليون سال پيش در آفريقا تکامل يافت. او نخستين نياي انساني بود که آفريقا را ترک کرد و بخشهايي از اروپا، آسيا و اقيانوسيه را جستوجو کرد. تفاوت هومو ارکتوس با بقيهي انساننماهاي قبل از خود چه بود؟
934. ماهگرفتگی (خسوف) یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ در تمام ایران قابل مشاهده است. آغاز گرفت جزيی این رخداد در ایران در ساعت ۱۹:۵۶ به وقت محلی و پایان گرفت جزيی مرحله دوم در ساعت ۲۳:۲۶ دقیقه است. علت علمی خسوف چیست؟
Anonymous Quiz
83%
1. زمانی که خورشید و زمین و ماه در یک راستا قرار گیرند، سایه زمین بر ماه میافتد.
17%
2. زمانی که خورشید و ماه و زمین در یک راستا قرار گیرند، سایه ماه بر زمین میافتد.
❤3🙏1
Forwarded from احمد شاملو
❑ هجرانی
چه هنگام میزیستهام؟
کدام مجموعهی پیوستهی روزها و شبان را
من ــ
اگر این آفتاب
هم آن مشعلِ کال است
بیشبنم و بیشفق
که نخستین سحرگاهِ جهان را آزموده است.
چه هنگام میزیستهام،
کدام بالیدن و کاستن را
من
که آسمانِ خودم
چترِ سرم نیست؟ ــ
آسمانی از فیروزه نیشابور
با رگههای سبزِ شاخساران،
همچون فریادِ واژگونِ جنگلی
در دریاچهیی،
آزاد و رها
همچون آینهیی
که تکثیرت میکند.
ـ□
بگذار
آفتابِ من
پیرهنم باشد
و آسمانِ من
آن کهنهکرباسِ بیرنگ.
بگذار
بر زمینِ خود بایستم
بر خاکی از بُرادهی الماس و رعشهی درد.
بگذار سرزمینم را
زیرِ پای خود احساس کنم
و صدای رویشِ خود را بشنوم:
رُپرُپهی طبلهای خون را
در چیتگر
و نعرهی ببرهای عاشق را
در دیلمان.
وگرنه چه هنگام میزیستهام؟
کدام مجموعهی پیوستهی روزها و شبان را من؟
۱۵ اسفند ۱۳۵۶
پرینستون
■ شعر هجرانی | از دفتر ترانههای کوچک غربت | تلگرام و ایکس احمد شاملو
■ Ahmad Shamlou
چه هنگام میزیستهام؟
کدام مجموعهی پیوستهی روزها و شبان را
من ــ
اگر این آفتاب
هم آن مشعلِ کال است
بیشبنم و بیشفق
که نخستین سحرگاهِ جهان را آزموده است.
چه هنگام میزیستهام،
کدام بالیدن و کاستن را
من
که آسمانِ خودم
چترِ سرم نیست؟ ــ
آسمانی از فیروزه نیشابور
با رگههای سبزِ شاخساران،
همچون فریادِ واژگونِ جنگلی
در دریاچهیی،
آزاد و رها
همچون آینهیی
که تکثیرت میکند.
ـ□
بگذار
آفتابِ من
پیرهنم باشد
و آسمانِ من
آن کهنهکرباسِ بیرنگ.
بگذار
بر زمینِ خود بایستم
بر خاکی از بُرادهی الماس و رعشهی درد.
بگذار سرزمینم را
زیرِ پای خود احساس کنم
و صدای رویشِ خود را بشنوم:
رُپرُپهی طبلهای خون را
در چیتگر
و نعرهی ببرهای عاشق را
در دیلمان.
وگرنه چه هنگام میزیستهام؟
کدام مجموعهی پیوستهی روزها و شبان را من؟
۱۵ اسفند ۱۳۵۶
پرینستون
■ شعر هجرانی | از دفتر ترانههای کوچک غربت | تلگرام و ایکس احمد شاملو
■ Ahmad Shamlou
Telegram
احمد شاملو
■ کانال تلگرام احمد شاملو
■ Twitter: @ShamlouHouse
■ Clubhouse: Ahmad Shamlou احمد شاملو
■ Twitter: @ShamlouHouse
■ Clubhouse: Ahmad Shamlou احمد شاملو
❤1
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود،
✍️علي شاکري زند
بخش الف
از زبان خودشان، به اسبابچينيهايشان بنگريم
هدف از اين نوشته، که با استفاده از پژوهشهاي گرانبهاي دکتر مصطفي علم صورت گرفته، به هيچوجه انکار اعتبار مشروطهي سلطنتي در ايران نيست. درست به عکس. نظام مشروطهي ايران هيچگاه با راي آزاد ملت ايران تغيير نيافته است؛ حقيقتي که نويسنده در مقالهي «واکنشها به بيانيهي موسوي» بهطور انکارناپذير نشان داده است. اما اين بدان معني نيست که حقيقت تاريخي را نهپذيريم. حقيقت تاريخي تضادي با اعتبار قانون اساسي ندارد که هيچ؛ درست بهسود آن است.(نفت، قدرت و أصول، دکتر مصطفي علم
ترجمهي غلامحسين صالحيار
ص. ۴۵۶.
Mostafa Elm
Oil, power and principls)
«بيش از دو سال بود که براي بريتانيا سرنگون کردن مصدق هدف شمارهي يک را تشکيل ميداد اما بهرغم تمام فشارهاي اقتصادي و سياسي که براي رسيدن به اين هدف بر ايران اعمال کردند نتوانسته بودند به آن دست يابند. عمليات پنهاني کريستوفر وودهاوس از سرويس اطلاعاتي بريتانيا (ام آي 6) و رابين زيهنر از دانشگاه آکسفورد نيز که براي ايجاد عدم ثبات رژيم به تهران فرستاده بودند به جايي نرسيد. گرچه قبل از بستن سفارت انگليس اين دو نفر توانسته بودند روابط خود با سه برادر رشيديان را مجددا" برقرار کرده، همچنين چند عامل جديد اجير کنند که در ميان آنها از ارنست پرون مصاحب سويسي شاه و شاپور ريپورتر، يك تن از پارسيان هند که معلم انگليسي ملکه ثريا بود، ميتوان نام برد. همچنين جستوجوي آنان براي يافتن شخصي که بهتواند اپوزيسيون را عليه مصدق رهبري کند سرانجام به انتخاب ژنرال فضلالله زاهدى، يك افسر بازنشسته که سعي ميکرد ائتلافي از نيروهاي ضد مصدق به وجود آورد، منجر شدهبود.
با وجود اين، تکيهگاه اصلي عمليات خرابکارانهي انگليسها را برادران رشيديان تشکيل ميدادند که ارتباطات وسيعي، هم در ميان همکاران حرفهيي خود و هم در بين سياستمداران گارد قديم، که به کارکردن با انگليسيها عادت کرده بودند، داشتند.» (نامهاي کوچک برادران رشيديان به ترتيب سيفالله، اسدالله و قدرتالله بود.)
وودهاس قبل از ترک تهران به تحکيم شبکه(ام آي 6) پرداخت و ترتيبي داد که تعدادي از اتباع بريتانياي مقيم تهران به عمليات پنهاني بهاتفاق برادران رشيديان ادامه دهند و يك فرستندهي راديويي مجهز نيز به رشيديانها داد تا ارتباط خويش با (ام آي 6) را از طريق قبرس حفظ کنند. همچنين وودهاوس با نمايندهي «سيا» در تهران هم روابط دوستانه وسيعي برقرار کرد و قرارشد به عنوان وسيلهي کانال ارتباطي ديگري از او نيز استفاده شود. وودهاوس و زيهنر پس از بازگشت به لندن گزارش عمليات خود را در اختيار ايدن وزير خارجه قراردادند. زيهنر عقيده داشت انگلستان براي برکناري مصدق کار زيادي از دستاش ساخته نيست. ايدن که معتقد بود در اين مورد همکاري آمريکا ضروري است هيئتي از اعضاي وزارت خارجه و (ام آي 6) را در نيمهي ماه نوامبر سال ۱۹۵۲ به واشنگتن فرستاد که در ميان آنان وودهاوس و سام خال نيز ديده ميشدند و وظيفهشان ترتيب توطئه مشترکي با سيا در راه سرنگونکردن مصدق بود. براي متقاعد ساختن آمريکاييها به ضرورت اين کار وودهاوس و همکاراناش باز همان بهانهي قديمي خطر کمونيسم را مطرح کردند ولي همکاران آمريکايي آنها پاسخ دادند براي مقابله با کمونيسم بهترين راه آن است که از شخصيت ضدکمونيستي نظير مصدق پشتيباني کرد. وقتي انگليسها اصرار ورزيدند که مشکل اساسي خود مصدق است ژنرال بيدل اسميت که در آن زمان رياست سيا را به عهده داشت پاسخ داد ممکن است شما در برکناري مصدق موفق شويد اما هرگز براي جانشيني او فرد مناسب مورد نظرتان را پيدا نخواهيدکرد.»
«معذالك وودهاوس از رو نرفت و طرحي براي ايجاد يك قيام عليه مصدق پيشنهاد کرد و براي جانشيني او نيز يك ليست ۱۵ نفري ارائه نمود که توسط وزارت خارجه انگليس تهيه شده بود. وزارت خارجهي آمريکا که نسبت به موفقيت اجراي اين طرح ترديد داشت، تصميم گرفت يك محقق تعيين کند تا او مطالعهي کاملي دربارهي اوضاع به عمل آورده، نتايج آنرا به سيا گزارش نمايد.»( وودهاوس اقدامي مخاطره انگيز صفحات ۱۸-۱۱۶.)
«در واقع در اين مورد دو محقق براي مشورت با سيا برگزيده شده بودند. يکي از آنها دونالد ويلبر عامل سابق دفتر خدمات استراتژيك (OSS) بود که طي جنگ جهاني دوم در ايران به عمليات پنهاني اشتغال داشت و در سال ۱۹۴۷ بهعنوان مشاور به «سيا» پيوسته بود.(همان منبع:ص ۴۵۷)
ادامه دارد
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود،
✍️علي شاکري زند
بخش الف
از زبان خودشان، به اسبابچينيهايشان بنگريم
هدف از اين نوشته، که با استفاده از پژوهشهاي گرانبهاي دکتر مصطفي علم صورت گرفته، به هيچوجه انکار اعتبار مشروطهي سلطنتي در ايران نيست. درست به عکس. نظام مشروطهي ايران هيچگاه با راي آزاد ملت ايران تغيير نيافته است؛ حقيقتي که نويسنده در مقالهي «واکنشها به بيانيهي موسوي» بهطور انکارناپذير نشان داده است. اما اين بدان معني نيست که حقيقت تاريخي را نهپذيريم. حقيقت تاريخي تضادي با اعتبار قانون اساسي ندارد که هيچ؛ درست بهسود آن است.(نفت، قدرت و أصول، دکتر مصطفي علم
ترجمهي غلامحسين صالحيار
ص. ۴۵۶.
Mostafa Elm
Oil, power and principls)
«بيش از دو سال بود که براي بريتانيا سرنگون کردن مصدق هدف شمارهي يک را تشکيل ميداد اما بهرغم تمام فشارهاي اقتصادي و سياسي که براي رسيدن به اين هدف بر ايران اعمال کردند نتوانسته بودند به آن دست يابند. عمليات پنهاني کريستوفر وودهاوس از سرويس اطلاعاتي بريتانيا (ام آي 6) و رابين زيهنر از دانشگاه آکسفورد نيز که براي ايجاد عدم ثبات رژيم به تهران فرستاده بودند به جايي نرسيد. گرچه قبل از بستن سفارت انگليس اين دو نفر توانسته بودند روابط خود با سه برادر رشيديان را مجددا" برقرار کرده، همچنين چند عامل جديد اجير کنند که در ميان آنها از ارنست پرون مصاحب سويسي شاه و شاپور ريپورتر، يك تن از پارسيان هند که معلم انگليسي ملکه ثريا بود، ميتوان نام برد. همچنين جستوجوي آنان براي يافتن شخصي که بهتواند اپوزيسيون را عليه مصدق رهبري کند سرانجام به انتخاب ژنرال فضلالله زاهدى، يك افسر بازنشسته که سعي ميکرد ائتلافي از نيروهاي ضد مصدق به وجود آورد، منجر شدهبود.
با وجود اين، تکيهگاه اصلي عمليات خرابکارانهي انگليسها را برادران رشيديان تشکيل ميدادند که ارتباطات وسيعي، هم در ميان همکاران حرفهيي خود و هم در بين سياستمداران گارد قديم، که به کارکردن با انگليسيها عادت کرده بودند، داشتند.» (نامهاي کوچک برادران رشيديان به ترتيب سيفالله، اسدالله و قدرتالله بود.)
وودهاس قبل از ترک تهران به تحکيم شبکه(ام آي 6) پرداخت و ترتيبي داد که تعدادي از اتباع بريتانياي مقيم تهران به عمليات پنهاني بهاتفاق برادران رشيديان ادامه دهند و يك فرستندهي راديويي مجهز نيز به رشيديانها داد تا ارتباط خويش با (ام آي 6) را از طريق قبرس حفظ کنند. همچنين وودهاوس با نمايندهي «سيا» در تهران هم روابط دوستانه وسيعي برقرار کرد و قرارشد به عنوان وسيلهي کانال ارتباطي ديگري از او نيز استفاده شود. وودهاوس و زيهنر پس از بازگشت به لندن گزارش عمليات خود را در اختيار ايدن وزير خارجه قراردادند. زيهنر عقيده داشت انگلستان براي برکناري مصدق کار زيادي از دستاش ساخته نيست. ايدن که معتقد بود در اين مورد همکاري آمريکا ضروري است هيئتي از اعضاي وزارت خارجه و (ام آي 6) را در نيمهي ماه نوامبر سال ۱۹۵۲ به واشنگتن فرستاد که در ميان آنان وودهاوس و سام خال نيز ديده ميشدند و وظيفهشان ترتيب توطئه مشترکي با سيا در راه سرنگونکردن مصدق بود. براي متقاعد ساختن آمريکاييها به ضرورت اين کار وودهاوس و همکاراناش باز همان بهانهي قديمي خطر کمونيسم را مطرح کردند ولي همکاران آمريکايي آنها پاسخ دادند براي مقابله با کمونيسم بهترين راه آن است که از شخصيت ضدکمونيستي نظير مصدق پشتيباني کرد. وقتي انگليسها اصرار ورزيدند که مشکل اساسي خود مصدق است ژنرال بيدل اسميت که در آن زمان رياست سيا را به عهده داشت پاسخ داد ممکن است شما در برکناري مصدق موفق شويد اما هرگز براي جانشيني او فرد مناسب مورد نظرتان را پيدا نخواهيدکرد.»
«معذالك وودهاوس از رو نرفت و طرحي براي ايجاد يك قيام عليه مصدق پيشنهاد کرد و براي جانشيني او نيز يك ليست ۱۵ نفري ارائه نمود که توسط وزارت خارجه انگليس تهيه شده بود. وزارت خارجهي آمريکا که نسبت به موفقيت اجراي اين طرح ترديد داشت، تصميم گرفت يك محقق تعيين کند تا او مطالعهي کاملي دربارهي اوضاع به عمل آورده، نتايج آنرا به سيا گزارش نمايد.»( وودهاوس اقدامي مخاطره انگيز صفحات ۱۸-۱۱۶.)
«در واقع در اين مورد دو محقق براي مشورت با سيا برگزيده شده بودند. يکي از آنها دونالد ويلبر عامل سابق دفتر خدمات استراتژيك (OSS) بود که طي جنگ جهاني دوم در ايران به عمليات پنهاني اشتغال داشت و در سال ۱۹۴۷ بهعنوان مشاور به «سيا» پيوسته بود.(همان منبع:ص ۴۵۷)
ادامه دارد
@amookhtan
🔴فرجامِ یکی از تاجبخش ها!
✍️ علی مرادی مراغه ای
طیب حاجرضایی قمه کشِ میدان ترهبار یکی از دو تاجبخش در کودتای ۲۸مرداد بود بقول خودش در کودتا از شاپور غلامرضا پول گرفته تا بر ضد مصدق، جاوید شاه گوید! البته مثل شعبان، مزدش را از حکومت کودتا گرفت و وارد کننده موز شد! درجشنهای تولد رضا پهلوی در ۹آبان۱۳۳۹ سنگ تمام گذاشته طاق نصرت می بست...!
اما برای دیکتاتورها خود آدمها و تیپ شان مهم نیست وفاداری شان مهم است، اگر تاریخ مصرفشان تمام شود کنار گذاشته حذف میشوند. به همین خاطر، وقتی طیب در ۱۵ خرداد بر علیه انقلاب سفید شاه عمل کرد به جرم حمله به کتابخانه پارک، آتش زدن ورزشگاه و حمله به بانوان بدون حجاب و مجروح کردنشان...دستگیر و در سحرگاه ۱۱ آبان ۱۳۴۲ در میدان تیر پادگان حشمتیه اعدام شد!
در دادگاه وقتی او را خیانتکار نامیدند گفت:
اتهام خیانت برمن نمی چسبد آنگاه پیراهنش را بالا زد و گفت زمانیکه دیگران عکس لنین و استالین را بر بدنشان می زدند من عکس رضاشاه را بر بدنم خالکوبی می کردم!
پس از انقلاب نیز در تاریخنویسی رسمی حر شد، مستندها و فیلم سینمایی از او ساخته شد اما تاریخنویسی مستقل راه خودش را می رود...
@amookhtan
✍️ علی مرادی مراغه ای
طیب حاجرضایی قمه کشِ میدان ترهبار یکی از دو تاجبخش در کودتای ۲۸مرداد بود بقول خودش در کودتا از شاپور غلامرضا پول گرفته تا بر ضد مصدق، جاوید شاه گوید! البته مثل شعبان، مزدش را از حکومت کودتا گرفت و وارد کننده موز شد! درجشنهای تولد رضا پهلوی در ۹آبان۱۳۳۹ سنگ تمام گذاشته طاق نصرت می بست...!
اما برای دیکتاتورها خود آدمها و تیپ شان مهم نیست وفاداری شان مهم است، اگر تاریخ مصرفشان تمام شود کنار گذاشته حذف میشوند. به همین خاطر، وقتی طیب در ۱۵ خرداد بر علیه انقلاب سفید شاه عمل کرد به جرم حمله به کتابخانه پارک، آتش زدن ورزشگاه و حمله به بانوان بدون حجاب و مجروح کردنشان...دستگیر و در سحرگاه ۱۱ آبان ۱۳۴۲ در میدان تیر پادگان حشمتیه اعدام شد!
در دادگاه وقتی او را خیانتکار نامیدند گفت:
اتهام خیانت برمن نمی چسبد آنگاه پیراهنش را بالا زد و گفت زمانیکه دیگران عکس لنین و استالین را بر بدنشان می زدند من عکس رضاشاه را بر بدنم خالکوبی می کردم!
پس از انقلاب نیز در تاریخنویسی رسمی حر شد، مستندها و فیلم سینمایی از او ساخته شد اما تاریخنویسی مستقل راه خودش را می رود...
@amookhtan
❤1👍1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
934. ماهگرفتگی (خسوف) یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ در تمام ایران قابل مشاهده است. آغاز گرفت جزيی این رخداد در ایران در ساعت ۱۹:۵۶ به وقت محلی و پایان گرفت جزيی مرحله دوم در ساعت ۲۳:۲۶ دقیقه است. علت علمی خسوف چیست؟
935.انسانها سه نياز ذاتي؛ خوراک، پوشاک و مسکن دارند، بايد آنها برآورده شوند. چون نميشوند. بنابراين ما در محاصره مشکلات سختي هستيم که هيچ راهحل ساده و فوری ندارند و همين باعث ميشود نوعي خیالبافی غیرواقعی براي يافتن پاسخهاي ساده شکل بگيرد. مانند:
Anonymous Quiz
10%
1. طالعبيني که هيچگونه پايه علمي ندارد.
0%
2. افرادي بهسراغ طالعبيني ميروند، که در زندهگي واقعي نيازهای مادی و روانی،آنها برآورده نميشود.
0%
3. افرادنيازمند،به خاطر آرامش خوددر زندهگي واقعي، معتقد ميشوند که نوعي نظم کيهاني فراگيروجود دارد.
0%
4. افرادنيازمند،به خاطرآرامش خوددر زندهگي واقعي، معتقد ميشوندکه يک نيروي غيبي حق آنها راميستاند.
0%
5.رمالي،فالگيري،طالعبيني،معبودگاه افرادي است که خوراک،پوشاک و مسکن آنها به سادهگي تامين نميشود.
81%
6. گزينههاي 1 تا 5 درست هستند.
10%
7. گزينههاي 1 تا 5 درست نيستند.
❤1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي 🔴نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود، ✍️علي شاکري زند بخش الف از زبان خودشان، به اسبابچينيهايشان بنگريم هدف از اين نوشته، که با استفاده از پژوهشهاي گرانبهاي دکتر مصطفي علم صورت گرفته، به هيچوجه انکار اعتبار مشروطهي سلطنتي…
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (2)
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
ديگري ريچارد کاتم که در سالهاي ۵۲ - ۱۹۵۱ در دانشگاه تهران کار کرده و بعدا" در امور ايران کارشناس برجستهيي شده بود. طبق نظر کاتم انگليسها که به عمق جنون ضدکمونيستي در ايالات متحده آگاهي داشتند در استفاده از آن براي رسيدن به اهداف خويش با مهارت بسيار رفتار ميکردند.
در زماني که سناتور جوزف مک کارتي نطقهاي پرسر و صدايي که اثر بسياري نيز داشت، درباره تهديد کمونيسم ايراد کرده بود، انگليسها آگاهانه از جوي که بر اثر اين نطقها به وجود آمده بود استفاده کرده ترس ما را از کمونيسم به عنوان وسيلهيي براي تشويقمان به شرکت در توطئه کودتا مورد بهرهبرداري قرار دادند. (بريان لبينگ پايان امپراتوري صفحه ۲۱۸.) با وجود اين تيم انگليسي واشنگتن را بدون به دست آوردن نتيجه قابل ملاحظهيي ترک گفت.»
«اما خود (AIOC) ش. ن. ا. اي. بود که بالاخره ماشين کودتا را به حرکت درآورد. در ماه نوامبر ۱۹۵۲ وقتي کرميت روزولت فرمانده عمليات سيا در خاورميانه پس از بازديدي از تهران سر راه بازگشت به آمريکا در لندن توقف داشت مقامات ش. ن. ا. اي. با اجازه رسمي دولت انگليس با وي تماس گرفتند و طرحي را براي انجام يك كودتا در ايران به وي ارائه کردند. روزولت به آنان پاسخ داد اجازه ندارد درباره حمايت آمريکا از اين کودتا با آنان وارد مذاکره شود. از اين گذشته وي با طرح آنان که عقيده داشت خيلي شباهت به يک نقشه نظامي دارد موافقت نداشت. در بازگشت به واشنگتن وي آلن دالس را که در آن زمان معاون سيا بود در جريان کودتاي پيشنهادي انگليسها گذارد. اين درست در ماه نوامبر و پس از پيروزي آيزنهاور در انتخابات بود. دالس به روزولت دستور داد طرح کودتا را محرمانه تلقي کند و بهويژه نگذارد ترومن و آچسن، که نسبت به مصدق سمپاتي داشتند، از آن با خبر گردند تا آيزنهاور رسما" مقام رياست جمهوري را احراز کند و او به سمت رئيس سيا و برادرش جان فاستر دالس به وزارت خارجه آمريکا منصوب گردند.
اما انگليسها نميتوانستند صبر کنند. طي همان ماه سفارت بريتانيا در واشنگتن مذاکراتي درباره طرح کودتا که نام رمزي آنرا «عمليات چکمه» گذارده بودند به عمل آورد اما وزارت خارجه آمريکا که از فرجام سقوط مصدق بيمناك بود آنرا رد کرد و عقيده داشت که بهتر است مذاکرات با مصدق دنبال شود. از اين رو انگليسها تقريبا" به اين نتيجه رسيدند که بايد از اجراي نقشه خويش صرف نظر کنند و مقرري ماهانه برادران رشيديان، به مبلغ ماهي ۱۰ هزار ليره را، که تا آن زمان جمعا" يك ميليون و نيم ليره از بابت آن گرفته بودند، قطع نمايند. معذالك سرانجام تصميم گرفتند که فعلا" صبر کنند تا مردان آيزنهاور زمام امور را در دست گيرند.»( دونالد ويلبر ماجرا در خاورميانه، گشت و بازگشت صفحات ۱۵۷-۱۱۱)
«انگليسها در اين ميان بر شدت تهديدات خود عليه مصدق افزودند و اپوزيسيون ضد او به تحريك زاهدي و رشيديانها در مجلس شکلگرفت. مصدق براي آنکه موقعيت خود را تحکيم بخشد درخواست کرد لايحهي اختيارات نخستوزير به مدت يکسال ديگر تمديدشود. تعدادي از نمايندهگان، از جمله آيتالله کاشاني که رياست مجلس را به عهده داشت، با تمديد مدت اختيارات وي مخالفت کردند ولي پس از برگذاري يك سلسله تظاهرات وسيع خياباني بهپشتيباني از مصدق بالاخره مجلس به نفع او رأي داد.» (بريان لبينگ پايان امپراتوري صفحه 458.)
ادامه دارد
در پست بعدی👇
@amookhtan
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
ديگري ريچارد کاتم که در سالهاي ۵۲ - ۱۹۵۱ در دانشگاه تهران کار کرده و بعدا" در امور ايران کارشناس برجستهيي شده بود. طبق نظر کاتم انگليسها که به عمق جنون ضدکمونيستي در ايالات متحده آگاهي داشتند در استفاده از آن براي رسيدن به اهداف خويش با مهارت بسيار رفتار ميکردند.
در زماني که سناتور جوزف مک کارتي نطقهاي پرسر و صدايي که اثر بسياري نيز داشت، درباره تهديد کمونيسم ايراد کرده بود، انگليسها آگاهانه از جوي که بر اثر اين نطقها به وجود آمده بود استفاده کرده ترس ما را از کمونيسم به عنوان وسيلهيي براي تشويقمان به شرکت در توطئه کودتا مورد بهرهبرداري قرار دادند. (بريان لبينگ پايان امپراتوري صفحه ۲۱۸.) با وجود اين تيم انگليسي واشنگتن را بدون به دست آوردن نتيجه قابل ملاحظهيي ترک گفت.»
«اما خود (AIOC) ش. ن. ا. اي. بود که بالاخره ماشين کودتا را به حرکت درآورد. در ماه نوامبر ۱۹۵۲ وقتي کرميت روزولت فرمانده عمليات سيا در خاورميانه پس از بازديدي از تهران سر راه بازگشت به آمريکا در لندن توقف داشت مقامات ش. ن. ا. اي. با اجازه رسمي دولت انگليس با وي تماس گرفتند و طرحي را براي انجام يك كودتا در ايران به وي ارائه کردند. روزولت به آنان پاسخ داد اجازه ندارد درباره حمايت آمريکا از اين کودتا با آنان وارد مذاکره شود. از اين گذشته وي با طرح آنان که عقيده داشت خيلي شباهت به يک نقشه نظامي دارد موافقت نداشت. در بازگشت به واشنگتن وي آلن دالس را که در آن زمان معاون سيا بود در جريان کودتاي پيشنهادي انگليسها گذارد. اين درست در ماه نوامبر و پس از پيروزي آيزنهاور در انتخابات بود. دالس به روزولت دستور داد طرح کودتا را محرمانه تلقي کند و بهويژه نگذارد ترومن و آچسن، که نسبت به مصدق سمپاتي داشتند، از آن با خبر گردند تا آيزنهاور رسما" مقام رياست جمهوري را احراز کند و او به سمت رئيس سيا و برادرش جان فاستر دالس به وزارت خارجه آمريکا منصوب گردند.
اما انگليسها نميتوانستند صبر کنند. طي همان ماه سفارت بريتانيا در واشنگتن مذاکراتي درباره طرح کودتا که نام رمزي آنرا «عمليات چکمه» گذارده بودند به عمل آورد اما وزارت خارجه آمريکا که از فرجام سقوط مصدق بيمناك بود آنرا رد کرد و عقيده داشت که بهتر است مذاکرات با مصدق دنبال شود. از اين رو انگليسها تقريبا" به اين نتيجه رسيدند که بايد از اجراي نقشه خويش صرف نظر کنند و مقرري ماهانه برادران رشيديان، به مبلغ ماهي ۱۰ هزار ليره را، که تا آن زمان جمعا" يك ميليون و نيم ليره از بابت آن گرفته بودند، قطع نمايند. معذالك سرانجام تصميم گرفتند که فعلا" صبر کنند تا مردان آيزنهاور زمام امور را در دست گيرند.»( دونالد ويلبر ماجرا در خاورميانه، گشت و بازگشت صفحات ۱۵۷-۱۱۱)
«انگليسها در اين ميان بر شدت تهديدات خود عليه مصدق افزودند و اپوزيسيون ضد او به تحريك زاهدي و رشيديانها در مجلس شکلگرفت. مصدق براي آنکه موقعيت خود را تحکيم بخشد درخواست کرد لايحهي اختيارات نخستوزير به مدت يکسال ديگر تمديدشود. تعدادي از نمايندهگان، از جمله آيتالله کاشاني که رياست مجلس را به عهده داشت، با تمديد مدت اختيارات وي مخالفت کردند ولي پس از برگذاري يك سلسله تظاهرات وسيع خياباني بهپشتيباني از مصدق بالاخره مجلس به نفع او رأي داد.» (بريان لبينگ پايان امپراتوري صفحه 458.)
ادامه دارد
در پست بعدی👇
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (2) علي شاکري زند✍️ @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي ديگري ريچارد کاتم که در سالهاي ۵۲ - ۱۹۵۱ در دانشگاه تهران کار کرده و بعدا" در امور ايران کارشناس برجستهيي شده بود. طبق نظر کاتم انگليسها که به عمق جنون ضدکمونيستي در ايالات…
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (3)
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
«در واقع کاشاني و چند تن از رهبران پر سروصداي جبهه ملي از جمله مکي و بقايي از مدتي قبل نسبت به مصدق سردي نشان ميدادند. آنها به عنوان پاداشي در برابر حمايتهايي که از مصدق کرده بودند انتظار داشتند که در مسئلهي عزل و نصب وزيران کابينه و تعيين سياستهاي دولت صاحبنظر باشند و همچنين امتيازاتي شخصي نيز براي خودشان ميخواستند. اما در تمام اين زمينهها ناراضي شدند. کاشاني نظير آيتالله خميني در ۲۵ سال بعد اصرار داشت که تغييرات بنيادين، اجتماعي بر اساس موازين شرعي در کشور انجام شود. از اين هم بالاتر کاشاني براي آنکه خود را بهعنوان يك چهرهي برتر و رهبري کنندهي اسلامي نشاندهد ميخواست يك کنفرانس بينالمللي اسلامي در تهران تشکيل دهد و انتظار داشت مخارج تشکيل اين کنفرانس را دولت بهپردازد. وقتي به مصدق گفته شد از لحاظ سياسي مصلحت در آن است که درخواست کاشاني براي تأمين مخارج کنفرانس اسلامي را دولت تأمين کند، مصدق جواب داد: «من اينك ۷۴ سال دارم و تا اين سن به کسي حقالسکوت نپرداختهام. با مکي و بقايي نيز رفتار بهتري نشد. مصدق تأکيد ميکرد او به خاطر هدفي قدرت را در دست گرفته است و آنها که تصميم گرفتهاند از وي پيروي کنند نيز بايد به اين هدف اعتقاد داشته باشند بدون آنکه در مقابل امتيازي مطالبه نمايند.» (رابرت شير چهگونه سيا کودتاي ۱۹۵۳ را در ايران هماهنگ کرد؟ لسآنجلس تايمز شماره ۲۹ مارس ۱۹۷۹.)
«زاهدي و عمال ايراني ام - آي – ۶، اين اختلاف بين مصدق و بعضي طرفداراناش را مغتنم شمردند و بعضي از نمايندهگان و عناصر ناراضي را تشويق کردند که به آنان بهپيوندند. در تاريخ فوريه ۱۹۵۳ نيز سران بختياري را تحريك به شورش عليه دولت کردند. عشاير بختياري که به وسيلهي عمال ام - آي – ۶، و افسران طرفدار شاه مسلح شده بودند پاسگاههاي ژاندارمري در مناطق خود را اشغال کردند و اعلاميههايي برضد مصدق و به نفع شاه انتشار دادند. دولت شورش بختياري را درهم شکست و رهبر آنها و همچنين زاهدي و چند تن را توقيف کرده به زندان انداخت.
مصدق که دست شاه را در اين توطئه ميديد به او اخطار کرد از شرکت در چنين اقدامات خرابکارانهيي عليه دولت خودداري نمايد. اين اخطار شاه را خجلتزده کرد بهطوري که تصميم گرفت براي مدت ۲ ماه کشور را ترکگفته، سفري به اروپا انجام دهد ولي اين سفر اگر انجام ميشد در حکم تأييد پيروزي مصدق بود.» (و ودهاوس اقدامي مخاطره انگيز صفحات۳ ۲ ـ ۱۲۱ـ لبينگ پايان امپراتوري صفحه ۵ ۲۱.)
«کاشاني و محمـد بهبهاني، يکي ديگر از سران مذهبي، باپشتيباني افسران بازنشسته، گروهي را تشکيل دادند که روز ۲۸ فوريه بهسوي کاخ سرازير شد تا از شاه بهخواهد که از کشور خارج نشود. سپس جمعيت بهسوي خانهي مصدق رفت و در حالي که نخست وزير در بستر خويش سرگرم رسيدهگي به کارهاي روزانه بود، جمعيت سعي کرد وارد خانه شود و فرياد ميکشيد براي کشتن مصدق آمدهايم. مصدق همانطور که پيژاما به تن داشت از راه ديوار عقب منزل به خيابان آمد و از آنجا يکراست خود را به مجلس رساند و به نمايندهگان اظهار داشت جمعي از اعضاي دربار به خانهاش ريخته قصد داشتند او را به قتل برسانند. ضمنا" براي مقابله با اين خطر سرتيپ تقي رياحي را که مورد اعتمادش بود به رياست ستاد نيروهاي مسلح منصوب کرد.» (مصاحبه نويسنده کتاب با محمـد حسين قشقايي لندن، آوريل ۱۹۸۵)
«به ايدن اطلاع داده شده سر و صداي برخاسته از مردم، مسلما" توسط کاشاني سازمان داده شده... شاه طي ملاقاتهايي که در طول سال ۱۹۵۲ با ميدلتون کاردار سفارت انگليس داشت هميشه ترجيعبند دائمي سخناناش اين بود که «هيچکس مرا دوست ندارد.» و در واقع نيز اين احساس گاه او را تحريك به استعفا ميکرد و شايد اگر مصدق منصرفاش نکرده بود او دست به اين اقدام زده بود. (مصاحبه با سرهنگ م. متين لندن ۴ ژانويه ۱۹۸۴ در سال ۱۹۵۳ سرهنگ متين آجودان فرمانده پادگان اصفهان بود.)
ادامه دارد
در پست بعدی👇
@amookhtan
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
«در واقع کاشاني و چند تن از رهبران پر سروصداي جبهه ملي از جمله مکي و بقايي از مدتي قبل نسبت به مصدق سردي نشان ميدادند. آنها به عنوان پاداشي در برابر حمايتهايي که از مصدق کرده بودند انتظار داشتند که در مسئلهي عزل و نصب وزيران کابينه و تعيين سياستهاي دولت صاحبنظر باشند و همچنين امتيازاتي شخصي نيز براي خودشان ميخواستند. اما در تمام اين زمينهها ناراضي شدند. کاشاني نظير آيتالله خميني در ۲۵ سال بعد اصرار داشت که تغييرات بنيادين، اجتماعي بر اساس موازين شرعي در کشور انجام شود. از اين هم بالاتر کاشاني براي آنکه خود را بهعنوان يك چهرهي برتر و رهبري کنندهي اسلامي نشاندهد ميخواست يك کنفرانس بينالمللي اسلامي در تهران تشکيل دهد و انتظار داشت مخارج تشکيل اين کنفرانس را دولت بهپردازد. وقتي به مصدق گفته شد از لحاظ سياسي مصلحت در آن است که درخواست کاشاني براي تأمين مخارج کنفرانس اسلامي را دولت تأمين کند، مصدق جواب داد: «من اينك ۷۴ سال دارم و تا اين سن به کسي حقالسکوت نپرداختهام. با مکي و بقايي نيز رفتار بهتري نشد. مصدق تأکيد ميکرد او به خاطر هدفي قدرت را در دست گرفته است و آنها که تصميم گرفتهاند از وي پيروي کنند نيز بايد به اين هدف اعتقاد داشته باشند بدون آنکه در مقابل امتيازي مطالبه نمايند.» (رابرت شير چهگونه سيا کودتاي ۱۹۵۳ را در ايران هماهنگ کرد؟ لسآنجلس تايمز شماره ۲۹ مارس ۱۹۷۹.)
«زاهدي و عمال ايراني ام - آي – ۶، اين اختلاف بين مصدق و بعضي طرفداراناش را مغتنم شمردند و بعضي از نمايندهگان و عناصر ناراضي را تشويق کردند که به آنان بهپيوندند. در تاريخ فوريه ۱۹۵۳ نيز سران بختياري را تحريك به شورش عليه دولت کردند. عشاير بختياري که به وسيلهي عمال ام - آي – ۶، و افسران طرفدار شاه مسلح شده بودند پاسگاههاي ژاندارمري در مناطق خود را اشغال کردند و اعلاميههايي برضد مصدق و به نفع شاه انتشار دادند. دولت شورش بختياري را درهم شکست و رهبر آنها و همچنين زاهدي و چند تن را توقيف کرده به زندان انداخت.
مصدق که دست شاه را در اين توطئه ميديد به او اخطار کرد از شرکت در چنين اقدامات خرابکارانهيي عليه دولت خودداري نمايد. اين اخطار شاه را خجلتزده کرد بهطوري که تصميم گرفت براي مدت ۲ ماه کشور را ترکگفته، سفري به اروپا انجام دهد ولي اين سفر اگر انجام ميشد در حکم تأييد پيروزي مصدق بود.» (و ودهاوس اقدامي مخاطره انگيز صفحات۳ ۲ ـ ۱۲۱ـ لبينگ پايان امپراتوري صفحه ۵ ۲۱.)
«کاشاني و محمـد بهبهاني، يکي ديگر از سران مذهبي، باپشتيباني افسران بازنشسته، گروهي را تشکيل دادند که روز ۲۸ فوريه بهسوي کاخ سرازير شد تا از شاه بهخواهد که از کشور خارج نشود. سپس جمعيت بهسوي خانهي مصدق رفت و در حالي که نخست وزير در بستر خويش سرگرم رسيدهگي به کارهاي روزانه بود، جمعيت سعي کرد وارد خانه شود و فرياد ميکشيد براي کشتن مصدق آمدهايم. مصدق همانطور که پيژاما به تن داشت از راه ديوار عقب منزل به خيابان آمد و از آنجا يکراست خود را به مجلس رساند و به نمايندهگان اظهار داشت جمعي از اعضاي دربار به خانهاش ريخته قصد داشتند او را به قتل برسانند. ضمنا" براي مقابله با اين خطر سرتيپ تقي رياحي را که مورد اعتمادش بود به رياست ستاد نيروهاي مسلح منصوب کرد.» (مصاحبه نويسنده کتاب با محمـد حسين قشقايي لندن، آوريل ۱۹۸۵)
«به ايدن اطلاع داده شده سر و صداي برخاسته از مردم، مسلما" توسط کاشاني سازمان داده شده... شاه طي ملاقاتهايي که در طول سال ۱۹۵۲ با ميدلتون کاردار سفارت انگليس داشت هميشه ترجيعبند دائمي سخناناش اين بود که «هيچکس مرا دوست ندارد.» و در واقع نيز اين احساس گاه او را تحريك به استعفا ميکرد و شايد اگر مصدق منصرفاش نکرده بود او دست به اين اقدام زده بود. (مصاحبه با سرهنگ م. متين لندن ۴ ژانويه ۱۹۸۴ در سال ۱۹۵۳ سرهنگ متين آجودان فرمانده پادگان اصفهان بود.)
ادامه دارد
در پست بعدی👇
@amookhtan
❤1👏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (3) علي شاکري زند✍️ @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي «در واقع کاشاني و چند تن از رهبران پر سروصداي جبهه ملي از جمله مکي و بقايي از مدتي قبل نسبت به مصدق سردي نشان ميدادند. آنها به عنوان پاداشي در برابر حمايتهايي که از مصدق…
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (4)
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
«معذالک اين واقعيت وجود داشت که اين دو نفر نميتوانند با هم کنار بيايند و به طور مداوم ميان آنها تصادم و درگيري وجود داشت. ريشهي اين تصادمات هم در اين بود که هر طرف تصور ميکرد، طرف مقابل خارج از حدود اختياراتي که به موجب قانون اساسي کشور برايش تعيين شده عمل ميکند. براي رفع اين اختلاف مجلس کميتهيي را تعيين کرد که دقيقا" حدود اختيارات هر يك را مشخص کند و کميته سرانجام چنين نتيجه گرفت که به موجب قانون اساسي ايران هيئت دولت است نه شاه که مسئوليت ادارهي امور را چه از لحاظ کشوري و چه از لحاظ لشگري به طور کامل به عهده دارد. ولي وقتي مصدق از مجلس خواست که نتيجهگيري کميته در محلي علني به رأي گذارده شود. اپوزيسيون به رهبري جمال امامي جلوي اين کار را گرفت. در تاريخ اول مارس ۱۹۵۳، روز بعد از آنکه به خانه مصدق حمله شد، سيا به آيزنهاور گزارش داد: حذف مصدق از طريق قتل او يا هر راه ديگر ممکن است منجر به وقوع هرگونه رويداد مهم، ولي از نظر ما بيهوده، گردد مگر اين احتمال ضعيف که شايد شاه جرئت و قاطعيت ازدسترفتهي خود را بازيابد. گرچه کاشاني يك معارض جدي براي مصدق محسوب ميشود که احتمالا" ميتواند جانشين او گردد، ولي مصدق از او نيرومندتر است و از تمام مخالفان خويش از جمله زاهدي نيز زمينهي وسيعتري از لحاظ برخورداري از پشتيباني افکار عمومي دارد و به نظر سيا پيروزي زاهدي مشكوك و غيرمحتمل مينمايد.» (بزرگمهر تقريرات مصدق صفحات ۱۲۸.۳۱)
«اما انگليسها که مصمم به اجراي نقشهي کودتا بودند بهمحض آنکه دوران زمامداري آيزنهاور رسما" آغاز شد هيئتي را به واشنگتن فرستادند و براي آنکه آمريکاييها را به شرکت در اين نقشه تشويق کرده سيا را به طور کامل در آن آلوده سازند پيشنهاد کردند هرگونه عملياتي براي سرنگون کردن مصدق بايد زير نظر کرميت روزولت انجام شود.»
«نام کرميت روزولت به عنوان نوادهي پرزيدنت تئودور روزولت از شهرت و اعتبار خانوادهگي بسيار برخوردار بود و از آن گذشته انگليسها ميگفتند نکتهي مهم اين است که شاه شخصا" او را ميشناسد.» (سند شماره ۳۷۱/۱۰۵۶۲ وزارت خارجه انگليس از وزارت خارجه انگليس به وزير خارجه آمريکا ۳ مارس ۱۹۵۳.)
«براي آنکه فشار انگليس تداوم داشته باشد در ماه مارس ۱۹۵۳ شخص ايدن در رأس هيئتي از مقامات برجستهي وزارتخانه و ام آي ۶ به واشنگتن رفت. در همان حال که ايدن ميکوشيد آيزنهاور را متقاعد کند که مصدق يك تهديد جدي براي منافع آمريکا و انگليس در سراسر خاورميانه است اعضاي ام آي ۶ با مقامات سيا تماس داشته روي زمينهي ترس آمريکا از کمونيسم در ايران کار ميکردند.
حال که آلن دالس رئيس سيا شده بود فرانك ويلتر مدير كل عمليات پنهاني «سيا» و روزولت موافق انجام کودتايي عليه مصدق بودند، اما بسياري ديگر از جمله رئيس پايگاه سيا در تهران با اجراي اين طرح که ميگفتند «بوي استعمار از آن به مشام ميرسد مخالفت ميکرد.» (سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۳ وزارت خارجه انگليس از ميدلتون به وزارت خارجه. ۲۸ اوت ۱۹۵۲ سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۶ وزارت خارجه انگليس از سفارت انگليس در واشنگتن به وزارت خارجه ۲۴ دسامبر ۱۹۵۲.)
«قبل از آنکه دربارهي خود کودتا توافقي ميان آمريکا و انگليس بهدست آيد ايدن اصرار داشت بر سر جانشين مصدق ميان دو کشور تفاهمي حاصل شود. بهنظر ايدن کاشاني جاذبهي بيشتري داشت. ايدن به بايرود و ژنرال بيدل اسميت معاون جديد وزارت خارجهي آمريکا گفت کاشاني در تاريخچهي مناقشه نفت کولهبار سبكترى بر دوش دارد و از اين رو شايد انجام معاملهيي با وي در اين مورد آسانتر باشد.» (اسناد وزارت خارجه آمريکا قفسه ۵۵۰۹ اطلاعات امنيتي محرمانه يادداشت براي رياست جمهوري درباره اوضاع ايران اول مارس ۱۹۵۳.)
ادامه دارد
در پست بعدی👇
@amookhtan
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
«معذالک اين واقعيت وجود داشت که اين دو نفر نميتوانند با هم کنار بيايند و به طور مداوم ميان آنها تصادم و درگيري وجود داشت. ريشهي اين تصادمات هم در اين بود که هر طرف تصور ميکرد، طرف مقابل خارج از حدود اختياراتي که به موجب قانون اساسي کشور برايش تعيين شده عمل ميکند. براي رفع اين اختلاف مجلس کميتهيي را تعيين کرد که دقيقا" حدود اختيارات هر يك را مشخص کند و کميته سرانجام چنين نتيجه گرفت که به موجب قانون اساسي ايران هيئت دولت است نه شاه که مسئوليت ادارهي امور را چه از لحاظ کشوري و چه از لحاظ لشگري به طور کامل به عهده دارد. ولي وقتي مصدق از مجلس خواست که نتيجهگيري کميته در محلي علني به رأي گذارده شود. اپوزيسيون به رهبري جمال امامي جلوي اين کار را گرفت. در تاريخ اول مارس ۱۹۵۳، روز بعد از آنکه به خانه مصدق حمله شد، سيا به آيزنهاور گزارش داد: حذف مصدق از طريق قتل او يا هر راه ديگر ممکن است منجر به وقوع هرگونه رويداد مهم، ولي از نظر ما بيهوده، گردد مگر اين احتمال ضعيف که شايد شاه جرئت و قاطعيت ازدسترفتهي خود را بازيابد. گرچه کاشاني يك معارض جدي براي مصدق محسوب ميشود که احتمالا" ميتواند جانشين او گردد، ولي مصدق از او نيرومندتر است و از تمام مخالفان خويش از جمله زاهدي نيز زمينهي وسيعتري از لحاظ برخورداري از پشتيباني افکار عمومي دارد و به نظر سيا پيروزي زاهدي مشكوك و غيرمحتمل مينمايد.» (بزرگمهر تقريرات مصدق صفحات ۱۲۸.۳۱)
«اما انگليسها که مصمم به اجراي نقشهي کودتا بودند بهمحض آنکه دوران زمامداري آيزنهاور رسما" آغاز شد هيئتي را به واشنگتن فرستادند و براي آنکه آمريکاييها را به شرکت در اين نقشه تشويق کرده سيا را به طور کامل در آن آلوده سازند پيشنهاد کردند هرگونه عملياتي براي سرنگون کردن مصدق بايد زير نظر کرميت روزولت انجام شود.»
«نام کرميت روزولت به عنوان نوادهي پرزيدنت تئودور روزولت از شهرت و اعتبار خانوادهگي بسيار برخوردار بود و از آن گذشته انگليسها ميگفتند نکتهي مهم اين است که شاه شخصا" او را ميشناسد.» (سند شماره ۳۷۱/۱۰۵۶۲ وزارت خارجه انگليس از وزارت خارجه انگليس به وزير خارجه آمريکا ۳ مارس ۱۹۵۳.)
«براي آنکه فشار انگليس تداوم داشته باشد در ماه مارس ۱۹۵۳ شخص ايدن در رأس هيئتي از مقامات برجستهي وزارتخانه و ام آي ۶ به واشنگتن رفت. در همان حال که ايدن ميکوشيد آيزنهاور را متقاعد کند که مصدق يك تهديد جدي براي منافع آمريکا و انگليس در سراسر خاورميانه است اعضاي ام آي ۶ با مقامات سيا تماس داشته روي زمينهي ترس آمريکا از کمونيسم در ايران کار ميکردند.
حال که آلن دالس رئيس سيا شده بود فرانك ويلتر مدير كل عمليات پنهاني «سيا» و روزولت موافق انجام کودتايي عليه مصدق بودند، اما بسياري ديگر از جمله رئيس پايگاه سيا در تهران با اجراي اين طرح که ميگفتند «بوي استعمار از آن به مشام ميرسد مخالفت ميکرد.» (سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۳ وزارت خارجه انگليس از ميدلتون به وزارت خارجه. ۲۸ اوت ۱۹۵۲ سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۶ وزارت خارجه انگليس از سفارت انگليس در واشنگتن به وزارت خارجه ۲۴ دسامبر ۱۹۵۲.)
«قبل از آنکه دربارهي خود کودتا توافقي ميان آمريکا و انگليس بهدست آيد ايدن اصرار داشت بر سر جانشين مصدق ميان دو کشور تفاهمي حاصل شود. بهنظر ايدن کاشاني جاذبهي بيشتري داشت. ايدن به بايرود و ژنرال بيدل اسميت معاون جديد وزارت خارجهي آمريکا گفت کاشاني در تاريخچهي مناقشه نفت کولهبار سبكترى بر دوش دارد و از اين رو شايد انجام معاملهيي با وي در اين مورد آسانتر باشد.» (اسناد وزارت خارجه آمريکا قفسه ۵۵۰۹ اطلاعات امنيتي محرمانه يادداشت براي رياست جمهوري درباره اوضاع ايران اول مارس ۱۹۵۳.)
ادامه دارد
در پست بعدی👇
@amookhtan
❤1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (4) علي شاکري زند✍️ @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي «معذالک اين واقعيت وجود داشت که اين دو نفر نميتوانند با هم کنار بيايند و به طور مداوم ميان آنها تصادم و درگيري وجود داشت. ريشهي اين تصادمات هم در اين بود که هر طرف تصور…
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (5)
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
«جرج ميدلتون کاردار سفارت انگليس در تهران قبلا گزارش کردهبود: کاشاني يك عنصر ارتجاعي است از اين رو مذاکره با وي دشوار خواهدبود. او مکي و فاطمي را بهعنوان رفرميستها طبقهبندي کرده و احساس ميکرد مکي بهترين شانس را براي اينکه سرانجام به صورت رهبر ملي ظاهر شود دارد و انگليسها در آينده خواهند ديد کارکردن با وي آسان است. ولي آلن روتني در وزارت خارجهي انگليس در ظهور مکي به عنوان رهبر ملي نفعي نميديد و ميگفت: کرارا" به ما گزارش ميرسد اگر پول خوبي به او بدهيم حاضر است از جبهه ملي کنار بکشد. به اين ترتيب گزينش انگليسها بهعنوان جانشين مصدق در دايرهي محدود کاشاني و زاهدي دور ميزد و بالاخره هم به اين نتيجه رسيدند ممکن است انتخاب کاشاني تبديل وضع از بد به بدتر باشد. از اين رو انگليس و آمريکا با زاهدي بهتر ميتوانند کنار بيايند.» (کرميت روزولت. ضد کودتا. مبارزه بر سر کنترل ايران صفحه ۱۲۱.)
گرچه ايدن عمليات کودتا را در واشنگتن به جريان انداخته بود ولي، بهدنبال عمل جراحي او، چرچيل بسيار راضي بود از اينکه دنباله اقدامات او را شخصا" به عهده بگيرد.
«بلافاصله پس از مذاکرات مارس ۱۹۵۳ در واشنگتن سيا روزولت را به تهران فرستاد که در محل به بررسي امکانات اجراي طرح کودتا با همکاري عوامل ام آي ۶ در ايران بهپردازد. تا آن زمان کار سيا در تهران عمدتا" متوجه دنبالکردن فعاليتهاي حزب توده و شوروي و دادن کمکهاي مالي به روزنامهها و سازمانهاي سياسي دستراستي و بعضي از عناصر مذهبي براي حملهکردن به حزب توده و کوشش در اعمال نفوذ بر عناصري نظير مکي و بقايي بود تا ارتباط آنان با مصدق را قطع کند و از اين راه فشار افراطيها بر مصدق را کم کرده او را آماده کند که به راه حل مصالحهآميزي در مورد مسئله نفت تن در دهد.» (مارك كاسيور ووسکي. کودتاي ۱۹۵۳ در ايران. مجله بينالمللي مطالعات خاورميانه شماره ۱۹ اوت ۱۹۸۷ صفحات ۲۶۱.۸۶.)
«به دنبال سفر روزولت به تهران، سيا به بررسي طرح «عمليات چکمه» پرداخت که اصولا از طرف ش. ن. ا. اي. و ام آي ۶ تنظيم شده و بهنظر آمريکاييها بسيار پيچيده، سخت و چند جانبه ميرسيد. از اين رو به دونالد ويلبر مأموريت داده شد طرح قابل انعطافتري تهيه کند و او هم اين کار را انجام داد و طرح جديد «عمليات آژاکس» نام گرفت. ويلبر با روزولت در بيروت ملاقات کرد و آنها بهاتفاق عمال ديگر سيا طرح آژاکس را مورد بررسي قرار دادند و پس از اين بررسيها طرح به لندن فرستاده شد و بهوسيله مأموران ام آي ۶ تکميل نهايي آن در ژوئن سال ۱۹۵۳ انجام گرفت و بالاخره چرچيل که سرش براي ماجراهاي هيجانانگيز و دراماتيک درد ميکرد و از اين قبيل کارها لذت ميبرد آنرا مورد تصويب قرار داد.» (سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۶۱۴ وزارت خارجه انگليس از ايدن در واشنگتن به وزارت خارجه انگليس. ۹ مارس ۱۹۵۳.)
«در اين ميان مصدق شاه را زير فشار گذارده بود که به هيچوجه در کارهاي دولت مداخله نکند. شاه که فکر ميکرد پشت هر حادثهيي که در ايران اتفاق ميافتد دست انگليسها وجود دارد، به اين اعتقاد قطعي رسيده بود که دولت بريتانيا از هر اقدام مصدق پشتيباني کرده و پشت سر آن قرار دارد و حتا خيال ميکرد تعطيل سفارت انگليس در تهران نقشهي خود آنها بوده که بهوسيلهي مصدق بهموقع اجرا درآوردهاند.» (سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۶ وزارت خارجه انگليس. يادداشت از ملاقات غير رسمي ميان ميدلتون و نمايندهگان ۴ کشور عضو جامعه مشترك المنافع بريتانيا. ۲۵ نوامبر ۱۹۵۲.)
ادامه دارد
در پست بعدی👇
@amookhtan
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
«جرج ميدلتون کاردار سفارت انگليس در تهران قبلا گزارش کردهبود: کاشاني يك عنصر ارتجاعي است از اين رو مذاکره با وي دشوار خواهدبود. او مکي و فاطمي را بهعنوان رفرميستها طبقهبندي کرده و احساس ميکرد مکي بهترين شانس را براي اينکه سرانجام به صورت رهبر ملي ظاهر شود دارد و انگليسها در آينده خواهند ديد کارکردن با وي آسان است. ولي آلن روتني در وزارت خارجهي انگليس در ظهور مکي به عنوان رهبر ملي نفعي نميديد و ميگفت: کرارا" به ما گزارش ميرسد اگر پول خوبي به او بدهيم حاضر است از جبهه ملي کنار بکشد. به اين ترتيب گزينش انگليسها بهعنوان جانشين مصدق در دايرهي محدود کاشاني و زاهدي دور ميزد و بالاخره هم به اين نتيجه رسيدند ممکن است انتخاب کاشاني تبديل وضع از بد به بدتر باشد. از اين رو انگليس و آمريکا با زاهدي بهتر ميتوانند کنار بيايند.» (کرميت روزولت. ضد کودتا. مبارزه بر سر کنترل ايران صفحه ۱۲۱.)
گرچه ايدن عمليات کودتا را در واشنگتن به جريان انداخته بود ولي، بهدنبال عمل جراحي او، چرچيل بسيار راضي بود از اينکه دنباله اقدامات او را شخصا" به عهده بگيرد.
«بلافاصله پس از مذاکرات مارس ۱۹۵۳ در واشنگتن سيا روزولت را به تهران فرستاد که در محل به بررسي امکانات اجراي طرح کودتا با همکاري عوامل ام آي ۶ در ايران بهپردازد. تا آن زمان کار سيا در تهران عمدتا" متوجه دنبالکردن فعاليتهاي حزب توده و شوروي و دادن کمکهاي مالي به روزنامهها و سازمانهاي سياسي دستراستي و بعضي از عناصر مذهبي براي حملهکردن به حزب توده و کوشش در اعمال نفوذ بر عناصري نظير مکي و بقايي بود تا ارتباط آنان با مصدق را قطع کند و از اين راه فشار افراطيها بر مصدق را کم کرده او را آماده کند که به راه حل مصالحهآميزي در مورد مسئله نفت تن در دهد.» (مارك كاسيور ووسکي. کودتاي ۱۹۵۳ در ايران. مجله بينالمللي مطالعات خاورميانه شماره ۱۹ اوت ۱۹۸۷ صفحات ۲۶۱.۸۶.)
«به دنبال سفر روزولت به تهران، سيا به بررسي طرح «عمليات چکمه» پرداخت که اصولا از طرف ش. ن. ا. اي. و ام آي ۶ تنظيم شده و بهنظر آمريکاييها بسيار پيچيده، سخت و چند جانبه ميرسيد. از اين رو به دونالد ويلبر مأموريت داده شد طرح قابل انعطافتري تهيه کند و او هم اين کار را انجام داد و طرح جديد «عمليات آژاکس» نام گرفت. ويلبر با روزولت در بيروت ملاقات کرد و آنها بهاتفاق عمال ديگر سيا طرح آژاکس را مورد بررسي قرار دادند و پس از اين بررسيها طرح به لندن فرستاده شد و بهوسيله مأموران ام آي ۶ تکميل نهايي آن در ژوئن سال ۱۹۵۳ انجام گرفت و بالاخره چرچيل که سرش براي ماجراهاي هيجانانگيز و دراماتيک درد ميکرد و از اين قبيل کارها لذت ميبرد آنرا مورد تصويب قرار داد.» (سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۶۱۴ وزارت خارجه انگليس از ايدن در واشنگتن به وزارت خارجه انگليس. ۹ مارس ۱۹۵۳.)
«در اين ميان مصدق شاه را زير فشار گذارده بود که به هيچوجه در کارهاي دولت مداخله نکند. شاه که فکر ميکرد پشت هر حادثهيي که در ايران اتفاق ميافتد دست انگليسها وجود دارد، به اين اعتقاد قطعي رسيده بود که دولت بريتانيا از هر اقدام مصدق پشتيباني کرده و پشت سر آن قرار دارد و حتا خيال ميکرد تعطيل سفارت انگليس در تهران نقشهي خود آنها بوده که بهوسيلهي مصدق بهموقع اجرا درآوردهاند.» (سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۰۶ وزارت خارجه انگليس. يادداشت از ملاقات غير رسمي ميان ميدلتون و نمايندهگان ۴ کشور عضو جامعه مشترك المنافع بريتانيا. ۲۵ نوامبر ۱۹۵۲.)
ادامه دارد
در پست بعدی👇
@amookhtan
❤1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (5) علي شاکري زند✍️ @amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي «جرج ميدلتون کاردار سفارت انگليس در تهران قبلا گزارش کردهبود: کاشاني يك عنصر ارتجاعي است از اين رو مذاکره با وي دشوار خواهدبود. او مکي و فاطمي را بهعنوان رفرميستها طبقهبندي…
🔴 نيرنگ در تاريخ، کودتا بود يا نبود (6)
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
«شاه، بيخبر از توطئهي کودتاي آمريکا و انگليس اين فشار را ناشي از تمايل بريتانيا به محروم کردن وي از اختيارات و پرستيژ و اعتبار خويش تلقي ميکرد... .
«نگرانيهاي شاه به اطلاع چرچيل رسيد و وي يك پيام شخصي از طريق هندرسن برايش فرستاد که در آن گفته ميشد ابدا" چنين نقشههايي در کار نيست و ما بسيار متأسف خواهيم شد اگر ببينيم که شاه قدرت خود را از دست داده، از مقاماش کنارهگيري کرده، يا بيروناش انداختهاند. ...» (سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۵۶۱ وزارت خارجه انگليس. پيشنويس از روتني براي مديرکل اطلاعات نظامي ژانويه ۱۹۵۳)
«هندرسن که قصد داشت تهران را بهقصد واشنگتن ترك گويد تا دربارهي طرح کودتا با او مشورت شود، از شاه پرسيد آيا او از زاهدي براي جانشيني مصدق پشتيباني ميکند، گرچه کوچکترين اشارهيي به طرح کودتايي که قرار بود انجام شود به وي نکرد. جواب شاه اين بود که ژنرال زاهدي نه يک غول روشنفکر است نه مردي که بهنظر برسد بهتواند پيروزمندانه يك كودتاي نظامي را به سرانجام برساند. شاه اظهار نظر کرد برادران اميني چه در ميان نظاميان و چه سياستمداران بسيار نيرومندتر از زاهدي هستند و اگر بهخواهند ميتوانند جلوي اقدامات زاهدي را بگيرند.» (سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۶۱۵ وزارت خارجه انگليس. خلاصه گزارش براي وزير مشاور ۲۰ آوريل ۱۹۵۳.)
«آمريکاييها روي برادران اميني کار کردند اما نتوانستند موافقت آنها را جلب کنند. ابوالقاسم اميني که در آن زمان کفيل وزارت دربار بود ميگفت: نمايندهيي از يک سفارت خارجي به او گفته است سفارت او حاضر است براي سرنگون کردن مصدق علاوه بر مخارج لازم، ۵ ميليون دلار هم نقدا" به برادران اميني بدهد، ولي او اين پيشنهاد را ردکرده است.» (جيمز ايدن صفحات ۱۶۲.۶۳.)
انگليسيها به تهديد و تخويف مصدق از تمام راههاي ممکن ادامه ميدادند. در اواخر آوريل ۱۹۵۳ عوامل ايراني ام آي ۶ سرلشگر افشارطوس رئيس کل شهرباني را ربوده به قتل رساندند.
هدف آنها از اين اقدام آن بود که اولا" ثابت کنند دولت مصدق وضع متزلزلي دارد و ثانيا" افسر قابلي را که احساس ميکردند ممکن است بهصورتي مؤثر جلوي اقدامات آنها را در اجراي کودتا بگيرد از سر راه خود بردارند. سرلشگر زاهدي همراه با بقايي و چند تن از افسران بازنشسته در اجراي نقشهي اين قتل دخالت داشتند. زاهدي که اندکي قبل از اين حادثه از زندان آزاد شده بود براي فرار از دستگيري مجدد در مجلس بست نشست و در آنجا ميتوانست از حمايت کاشاني و ديگر نمايندهگان مخالف مصدق بهرهمند شود. (گاسيورووسکي با چند تن از افسران سيا که در آن زمان در ايران فعال بودهاند مصاحبه کرده مينويسد سيا به افرادي رشوه داده بود. رساله او را با عنوان کودتاي ۱۹۵۳ صفحه ۲۶۹ و پينويسهاي صفحات ۴۲ و ۴۵ مطالعه کنيد.)
قتل افشار طوس معناي ديگري نيز داشت به اين ترتيب که به آمريکاييها هشدار ميداد مصدق بر اوضاع مسلط نيست و اين مسئله به نگرانيهاي موجود آنها در مورد بهرهبرداري کمونيستها از اوضاع کشور دامن ميزد.
پایان
@amookhtan
علي شاکري زند✍️
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
«شاه، بيخبر از توطئهي کودتاي آمريکا و انگليس اين فشار را ناشي از تمايل بريتانيا به محروم کردن وي از اختيارات و پرستيژ و اعتبار خويش تلقي ميکرد... .
«نگرانيهاي شاه به اطلاع چرچيل رسيد و وي يك پيام شخصي از طريق هندرسن برايش فرستاد که در آن گفته ميشد ابدا" چنين نقشههايي در کار نيست و ما بسيار متأسف خواهيم شد اگر ببينيم که شاه قدرت خود را از دست داده، از مقاماش کنارهگيري کرده، يا بيروناش انداختهاند. ...» (سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۵۶۱ وزارت خارجه انگليس. پيشنويس از روتني براي مديرکل اطلاعات نظامي ژانويه ۱۹۵۳)
«هندرسن که قصد داشت تهران را بهقصد واشنگتن ترك گويد تا دربارهي طرح کودتا با او مشورت شود، از شاه پرسيد آيا او از زاهدي براي جانشيني مصدق پشتيباني ميکند، گرچه کوچکترين اشارهيي به طرح کودتايي که قرار بود انجام شود به وي نکرد. جواب شاه اين بود که ژنرال زاهدي نه يک غول روشنفکر است نه مردي که بهنظر برسد بهتواند پيروزمندانه يك كودتاي نظامي را به سرانجام برساند. شاه اظهار نظر کرد برادران اميني چه در ميان نظاميان و چه سياستمداران بسيار نيرومندتر از زاهدي هستند و اگر بهخواهند ميتوانند جلوي اقدامات زاهدي را بگيرند.» (سند شماره ۳۷۱/۱۰۴۶۱۵ وزارت خارجه انگليس. خلاصه گزارش براي وزير مشاور ۲۰ آوريل ۱۹۵۳.)
«آمريکاييها روي برادران اميني کار کردند اما نتوانستند موافقت آنها را جلب کنند. ابوالقاسم اميني که در آن زمان کفيل وزارت دربار بود ميگفت: نمايندهيي از يک سفارت خارجي به او گفته است سفارت او حاضر است براي سرنگون کردن مصدق علاوه بر مخارج لازم، ۵ ميليون دلار هم نقدا" به برادران اميني بدهد، ولي او اين پيشنهاد را ردکرده است.» (جيمز ايدن صفحات ۱۶۲.۶۳.)
انگليسيها به تهديد و تخويف مصدق از تمام راههاي ممکن ادامه ميدادند. در اواخر آوريل ۱۹۵۳ عوامل ايراني ام آي ۶ سرلشگر افشارطوس رئيس کل شهرباني را ربوده به قتل رساندند.
هدف آنها از اين اقدام آن بود که اولا" ثابت کنند دولت مصدق وضع متزلزلي دارد و ثانيا" افسر قابلي را که احساس ميکردند ممکن است بهصورتي مؤثر جلوي اقدامات آنها را در اجراي کودتا بگيرد از سر راه خود بردارند. سرلشگر زاهدي همراه با بقايي و چند تن از افسران بازنشسته در اجراي نقشهي اين قتل دخالت داشتند. زاهدي که اندکي قبل از اين حادثه از زندان آزاد شده بود براي فرار از دستگيري مجدد در مجلس بست نشست و در آنجا ميتوانست از حمايت کاشاني و ديگر نمايندهگان مخالف مصدق بهرهمند شود. (گاسيورووسکي با چند تن از افسران سيا که در آن زمان در ايران فعال بودهاند مصاحبه کرده مينويسد سيا به افرادي رشوه داده بود. رساله او را با عنوان کودتاي ۱۹۵۳ صفحه ۲۶۹ و پينويسهاي صفحات ۴۲ و ۴۵ مطالعه کنيد.)
قتل افشار طوس معناي ديگري نيز داشت به اين ترتيب که به آمريکاييها هشدار ميداد مصدق بر اوضاع مسلط نيست و اين مسئله به نگرانيهاي موجود آنها در مورد بهرهبرداري کمونيستها از اوضاع کشور دامن ميزد.
پایان
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
935.انسانها سه نياز ذاتي؛ خوراک، پوشاک و مسکن دارند، بايد آنها برآورده شوند. چون نميشوند. بنابراين ما در محاصره مشکلات سختي هستيم که هيچ راهحل ساده و فوری ندارند و همين باعث ميشود نوعي خیالبافی غیرواقعی براي يافتن پاسخهاي ساده شکل بگيرد. مانند:
936. ریاضی: اگر 5 = x باشد، ارزش عبارت (2x+5 ) برابر است با:
Anonymous Quiz
17%
1. ده
6%
2. سیزده
74%
3. پانزده
3%
4. بیست
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 17 شهریور 1357 ، میدان ژاله تهران
🔴 کشتار مردم توسط رژیم محمدرضا پهلوی
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 17 شهریور 1357 ، میدان ژاله تهران
🔴 کشتار مردم توسط رژیم محمدرضا پهلوی
@amookhtan
👍2🙏1