@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴پرداخت یارانه در ایران از سال 1389 شروع شد. با مبلغ 44000 تومان. که با دلار حدود 1000 تومان یعنی به هر نفر 44 دلار پرداخت می شد.
امسال مبلغ یارانه 300000 تومان است با دلار 100000 تومان یعنی 3 دلار.
این یعنی چه؟
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴پرداخت یارانه در ایران از سال 1389 شروع شد. با مبلغ 44000 تومان. که با دلار حدود 1000 تومان یعنی به هر نفر 44 دلار پرداخت می شد.
امسال مبلغ یارانه 300000 تومان است با دلار 100000 تومان یعنی 3 دلار.
این یعنی چه؟
@amookhtan
❤1
🔴دانشمندان برای نخستینبار از دیانای پوست انسان جنین ساختند
🔴دانشمندان آمریکایی موفق شدند برای اولین بار با استفاده از دیانای گرفتهشده از سلولهای پوستی انسان و ترکیبش با اسپرم، جنینهای اولیه تولید کنند.
این دستاورد میتواند انقلابی در درمان ناباروری ایجاد کند و حتی امکان فرزندآوری برای زوجهای همجنس را فراهم کند.
به گزارش نشریه «نیچر کامیونیکیشن»، تیم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اورگان با روشی نوین توانست ۸۲ تخمک فعال ایجاد کند که پس از لقاح با اسپرم تا مراحل اولیه رشد جنینی پیش رفتند، هرچند هیچکدام بیش از ۶ روز دوام نیاوردند.
این روش شامل انتقال هسته سلول پوستی (که حامل کد ژنتیکی کامل بدن است) به درون تخمک اهداکنندهای است که اطلاعات ژنتیکیاش حذف شده است. سپس با فرآیندی موسوم به «میتومئوز» تخمک وادار میشود نیمی از کروموزومهای خود را کنار بگذارد.
درصد موفقیت هم در حالحاضر حدود ۹ درصد گزارش شده است که بسیار ناچیز است.
آنها معتقدند این فناوری میتواند به زنانی که تخمک سالم ندارند، مردانی که اسپرم کافی تولید نمیکنند و بیماران سرطانی نابارور کمک کند.
@amookhtan
🔴دانشمندان آمریکایی موفق شدند برای اولین بار با استفاده از دیانای گرفتهشده از سلولهای پوستی انسان و ترکیبش با اسپرم، جنینهای اولیه تولید کنند.
این دستاورد میتواند انقلابی در درمان ناباروری ایجاد کند و حتی امکان فرزندآوری برای زوجهای همجنس را فراهم کند.
به گزارش نشریه «نیچر کامیونیکیشن»، تیم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اورگان با روشی نوین توانست ۸۲ تخمک فعال ایجاد کند که پس از لقاح با اسپرم تا مراحل اولیه رشد جنینی پیش رفتند، هرچند هیچکدام بیش از ۶ روز دوام نیاوردند.
این روش شامل انتقال هسته سلول پوستی (که حامل کد ژنتیکی کامل بدن است) به درون تخمک اهداکنندهای است که اطلاعات ژنتیکیاش حذف شده است. سپس با فرآیندی موسوم به «میتومئوز» تخمک وادار میشود نیمی از کروموزومهای خود را کنار بگذارد.
درصد موفقیت هم در حالحاضر حدود ۹ درصد گزارش شده است که بسیار ناچیز است.
آنها معتقدند این فناوری میتواند به زنانی که تخمک سالم ندارند، مردانی که اسپرم کافی تولید نمیکنند و بیماران سرطانی نابارور کمک کند.
@amookhtan
❤1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (16) نوشته: #بابمايرز ترجمهي: لعيا هوشياري #تروتسکيسم، #آنتيتز_استالينيسم؟ همانگونه که تکامل طبيعت گاه شاخههايي عجيبوغريب از حيات پديد ميآورد ــ با ويژگيهايي منفي و ناسازگار که سرانجام به انقراض…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
#ازآناکسيماندرتامارکس (17)
نوشته: #بابمايرز
ترجمهي: لعيا هوشياري
#تروتسکيسم، #آنتيتز_استالينيسم؟
اين روزها، با دلگرمي و لذتي خاص در کنار زنان ايراني در منچستر ايستادهام و به آنان کمک کردهام تا تظاهراتي در حمايت از جنبش «زن، زندگي، آزادي» سازمان دهند. شايد اين، تاواني کوچک باشد براي حماقتها و خودبزرگبينيهاي گذشتهام.
#گريز_از_جزم_کار_آساني_نيست!
اخراج هيلي در سال ۱۹۸۵ راه را بهسوي انديشهي انتقادي گشود، اما عادتهاي ديرينه به اين راحتي نميميرند. چند سال پس از اخراج او، در يکي از نشستهاي جنبشمان شرکت داشتم، جنبشي که با وجود انشعابها و طوفانهاي بسيار هنوز نفس ميکشيد. يکي از اعضا نامهاي فرستاده بود و نوشته بود که در جلسه شرکت نميکند، چون همچنان هيچکس حاضر نيست دربارهي مسائل بنيادين بحثي جدي داشته باشد. در نامهاش آمده بود که بايد اين فريب را کنار بگذاريم که گويي هنوز يک «حزب انقلابي» هستيم؛ بهتر است خود را صادقانه يک گروه گفتوگو بناميم. اين نامه با واکنشهاي تند روبهرو شد، از جمله از سوي من. يکي از چهرههاي باسابقهي حزب که سالها در رأس آن بود، گفت: «مرحلهي بعدي لابد اين است که بيايد و لنين را زير سؤال ببرد!» آمين! مبادا حزب انقلابي جرئت کند بنيانگذارش را نقد کند. زمين مسطح است و همين بايد کافي باشد!
من آکادميک نيستم. ميدانم که اگر روايتام را با نقلقولها و مثالهاي متعدد تزئين ميکردم، کاملتر و مستندتر ميشد، اما نه آموزش اين کار را دارم، نه طبع و حوصلهاش را. تازه، هدفم از نوشتهام اين نيست که در بحثي برنده شوم. فرد جزمانديش همواره باور دارد که تصوير نيمهکارهاش از واقعيت، به همان اندازه واقعي است که نگاه ديگران. راههاي بسياري براي نگاه کردن به تاريخ چپ وجود دارد، و اين روايت من تنها يکي از آن رشتههاست.
اما در دل تمام مسيرهاي متنوعي که انسانها براي تغيير جامعهي آينده در پيش خواهند گرفت، يک نياز مشترک وجود دارد: درک همهي تاريخ انساني، همهي دانشي که در طول قرنها اندوختهايم ــ از جمله بصيرتهاي مارکس دربارهي تکامل و سازوکار جامعه ــ و مشارکت در گفتوگويي پيوسته، جمعي و انتقادي دربارهي اينکه اکنون کجاييم، به کجا ميخواهيم برويم، و چگونه ميتوانيم به آنجا برسيم.
اين گفتوگو بايد بکوشد خود را از عادتهاي تفکر مذهبيگونه رهايي بخشد. جزمانديشي و جزوههاي عقيدتي به کار نخواهند آمد، چراکه وظيفهي پيشرو، بازگرداندن عقلانيت به جامعهي انسانيست. و منظورم از عقلانيت اين است که فرآيند تأمين نيازهاي زندگي انسان، تابع ارادهاي جمعي، مشارکتي و انساني شود.
توليد و توزيع بايد در خدمت رفاه انسان باشد، نه در خدمت بازتوليد سرمايه. چنين عقلانيتي، امروز نيز همانند روزگار آناکسيماندر، در تضادي کامل با جهانبيني جزمي ايستاده است. زماني که گاليله براي نخستين بار از درون تلسکوپ تازهاختراعشده به آسمان نگريست، جزئياتي را ديد که پيش از آن از چشم انسان پنهان مانده بود. او با تکيه بر تحقيقات خود و بهرهگيري از آثار يونانيان و کوپرنيکْ اعلام کرد که زمين مرکز جهان نيست.
دادگاه تفتيش عقايد کليساي رم در ۱۶۱۵ حکم داد که ديدگاههاي او با کتاب مقدس در تضاد است. گاليله در کتاب خود #گفتوگو_دربارهي_دو_نظام_اصلي_جهان در برابر بناي عظيم و مقدس کليسا ايستادگي کرد. او به جرم ارتداد محاکمه شد، وادار به پس گرفتن گفتههايش شد و باقي عمر خود را در حبس خانگي گذراند. اما تراژدي آنجاست که بسياري از جوانان، از جمله خود من، وقتي به جامعهاي که در آن زندگي ميکنند نگاه انتقادي پيدا ميکنند و به اين يا آن سازمان ميپيوندند، بيآنکه کسي مجبورشان کند، خود را در همان «حبس خانگي» ذهني گرفتار ميسازند که گاليله روزي به اجبار در آن زيست.
تفکر انتقادي درست همانجا متوقف ميشود که پاي سازمانشان به ميان ميآيد. اما يک تفاوت وجود دارد، گاليله نه تنها به تلاش براي نگاه انتقادي به جهانبيني رايج ادامه داد، بلکه انتقاد او از جهانِ زمينمحور از چنگال کليسا گريخت، زمين مرکز جهان نبود و تفکر ديني ضربه ديگري خورد.
براي مثالي از اينکه جزمگرايي چگونه در جهان امروز عمل ميکند، کافيست نگاهي به واکنشها نسبت به دو جنگ متفاوت بيندازيم. در دوران حملهي آمريکا به عراق، در بريتانيا ائتلافي با عنوان «توقف جنگ» شکل گرفت که ميليونها نفر را به خيابانهاي لندن کشاند. شعار اصلي اين جنبش «مرگ بر امپرياليسم آمريکا» بود و تحليلي که ارائه ميداد، تماماً پيرامون تلاش ايالات متحده براي کنترل منابع نفتي ميچرخيد.
ادامه در پست بعدی👇
🔴 #حافظه_تاريخي
#ازآناکسيماندرتامارکس (17)
نوشته: #بابمايرز
ترجمهي: لعيا هوشياري
#تروتسکيسم، #آنتيتز_استالينيسم؟
اين روزها، با دلگرمي و لذتي خاص در کنار زنان ايراني در منچستر ايستادهام و به آنان کمک کردهام تا تظاهراتي در حمايت از جنبش «زن، زندگي، آزادي» سازمان دهند. شايد اين، تاواني کوچک باشد براي حماقتها و خودبزرگبينيهاي گذشتهام.
#گريز_از_جزم_کار_آساني_نيست!
اخراج هيلي در سال ۱۹۸۵ راه را بهسوي انديشهي انتقادي گشود، اما عادتهاي ديرينه به اين راحتي نميميرند. چند سال پس از اخراج او، در يکي از نشستهاي جنبشمان شرکت داشتم، جنبشي که با وجود انشعابها و طوفانهاي بسيار هنوز نفس ميکشيد. يکي از اعضا نامهاي فرستاده بود و نوشته بود که در جلسه شرکت نميکند، چون همچنان هيچکس حاضر نيست دربارهي مسائل بنيادين بحثي جدي داشته باشد. در نامهاش آمده بود که بايد اين فريب را کنار بگذاريم که گويي هنوز يک «حزب انقلابي» هستيم؛ بهتر است خود را صادقانه يک گروه گفتوگو بناميم. اين نامه با واکنشهاي تند روبهرو شد، از جمله از سوي من. يکي از چهرههاي باسابقهي حزب که سالها در رأس آن بود، گفت: «مرحلهي بعدي لابد اين است که بيايد و لنين را زير سؤال ببرد!» آمين! مبادا حزب انقلابي جرئت کند بنيانگذارش را نقد کند. زمين مسطح است و همين بايد کافي باشد!
من آکادميک نيستم. ميدانم که اگر روايتام را با نقلقولها و مثالهاي متعدد تزئين ميکردم، کاملتر و مستندتر ميشد، اما نه آموزش اين کار را دارم، نه طبع و حوصلهاش را. تازه، هدفم از نوشتهام اين نيست که در بحثي برنده شوم. فرد جزمانديش همواره باور دارد که تصوير نيمهکارهاش از واقعيت، به همان اندازه واقعي است که نگاه ديگران. راههاي بسياري براي نگاه کردن به تاريخ چپ وجود دارد، و اين روايت من تنها يکي از آن رشتههاست.
اما در دل تمام مسيرهاي متنوعي که انسانها براي تغيير جامعهي آينده در پيش خواهند گرفت، يک نياز مشترک وجود دارد: درک همهي تاريخ انساني، همهي دانشي که در طول قرنها اندوختهايم ــ از جمله بصيرتهاي مارکس دربارهي تکامل و سازوکار جامعه ــ و مشارکت در گفتوگويي پيوسته، جمعي و انتقادي دربارهي اينکه اکنون کجاييم، به کجا ميخواهيم برويم، و چگونه ميتوانيم به آنجا برسيم.
اين گفتوگو بايد بکوشد خود را از عادتهاي تفکر مذهبيگونه رهايي بخشد. جزمانديشي و جزوههاي عقيدتي به کار نخواهند آمد، چراکه وظيفهي پيشرو، بازگرداندن عقلانيت به جامعهي انسانيست. و منظورم از عقلانيت اين است که فرآيند تأمين نيازهاي زندگي انسان، تابع ارادهاي جمعي، مشارکتي و انساني شود.
توليد و توزيع بايد در خدمت رفاه انسان باشد، نه در خدمت بازتوليد سرمايه. چنين عقلانيتي، امروز نيز همانند روزگار آناکسيماندر، در تضادي کامل با جهانبيني جزمي ايستاده است. زماني که گاليله براي نخستين بار از درون تلسکوپ تازهاختراعشده به آسمان نگريست، جزئياتي را ديد که پيش از آن از چشم انسان پنهان مانده بود. او با تکيه بر تحقيقات خود و بهرهگيري از آثار يونانيان و کوپرنيکْ اعلام کرد که زمين مرکز جهان نيست.
دادگاه تفتيش عقايد کليساي رم در ۱۶۱۵ حکم داد که ديدگاههاي او با کتاب مقدس در تضاد است. گاليله در کتاب خود #گفتوگو_دربارهي_دو_نظام_اصلي_جهان در برابر بناي عظيم و مقدس کليسا ايستادگي کرد. او به جرم ارتداد محاکمه شد، وادار به پس گرفتن گفتههايش شد و باقي عمر خود را در حبس خانگي گذراند. اما تراژدي آنجاست که بسياري از جوانان، از جمله خود من، وقتي به جامعهاي که در آن زندگي ميکنند نگاه انتقادي پيدا ميکنند و به اين يا آن سازمان ميپيوندند، بيآنکه کسي مجبورشان کند، خود را در همان «حبس خانگي» ذهني گرفتار ميسازند که گاليله روزي به اجبار در آن زيست.
تفکر انتقادي درست همانجا متوقف ميشود که پاي سازمانشان به ميان ميآيد. اما يک تفاوت وجود دارد، گاليله نه تنها به تلاش براي نگاه انتقادي به جهانبيني رايج ادامه داد، بلکه انتقاد او از جهانِ زمينمحور از چنگال کليسا گريخت، زمين مرکز جهان نبود و تفکر ديني ضربه ديگري خورد.
براي مثالي از اينکه جزمگرايي چگونه در جهان امروز عمل ميکند، کافيست نگاهي به واکنشها نسبت به دو جنگ متفاوت بيندازيم. در دوران حملهي آمريکا به عراق، در بريتانيا ائتلافي با عنوان «توقف جنگ» شکل گرفت که ميليونها نفر را به خيابانهاي لندن کشاند. شعار اصلي اين جنبش «مرگ بر امپرياليسم آمريکا» بود و تحليلي که ارائه ميداد، تماماً پيرامون تلاش ايالات متحده براي کنترل منابع نفتي ميچرخيد.
ادامه در پست بعدی👇
❤3🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (16) نوشته: #بابمايرز ترجمهي: لعيا هوشياري #تروتسکيسم، #آنتيتز_استالينيسم؟ همانگونه که تکامل طبيعت گاه شاخههايي عجيبوغريب از حيات پديد ميآورد ــ با ويژگيهايي منفي و ناسازگار که سرانجام به انقراض…
ادامه از پست قبلی👇👆
اما وقتي روسيه به اوکراين حمله کرد، همين ائتلاف دوباره با همان تحليل پيشين به خيابان آمد، با اين تفاوت که اينبار تنها چند صد نفر شرکت کردند، و نه يک سخنران اوکرايني در ميانشان بود، نه نشاني از همدلي واقعي. مردم آگاه بودند که اينبار مهاجم نه آمريکا بلکه روسيه است. اما «ائتلاف» صرفاً روايت قديمي خود را اندکي تغيير داد و گفت اين جنگ هم نوعي جنگ نيابتي آمريکا عليه روسيه است.
نه پرسشي در مورد واقعيتهاي عيني ميدان، نه تحليلي از جاهطلبيهاي امپرياليستي خودِ روسيه، نه توجهي به روند پيچيدهي روابط ميان آمريکا و روسيه، و نه حتي اندکي درک از انگيزهي ميليونها کارگر و شهروند اوکرايني که از سلطهي امپراتوري روسيه گريخته بودند و نميخواستند به گذشته بازگردند.
بيترديد دربارهي وضعيت واقعي جهان امروز، سخنهاي بسيار بيشتري ميتوان گفت. اما براي «ائتلاف توقف جنگ»، کافيست همان تصوير کهنه و آشنا از جهان را، بيهيچ درنگي، بر هر وضعيت نو بچسبانند. اين ديگر تحليل سياسي نيست، بلکه نوعي تفکر مذهبيست:
جزم به تمام معنا. مسئلهي جزمانديشي اين است که امکان گفتوگويي واقعي، جمعي و ثمربخش دربارهي پيچيدگيهاي واقعيت را از ميان ميبرد. در چنين وضعيتي، هيچگونه زبان مشترکي ميان کساني که از جايگاه دانستن مطلق آغاز ميکنند، و کساني که در پي فهميدن از راه جستوجو، مشاهده و بررسي دادهها هستند، وجود ندارد.
تفاوتي ندارد کسي بگويد «دنيا چنين است، چون خدا چنين گفته» يا بگويد «دنيا اينگونه است، چون مارکس، لنين يا حزب چنين گفتهاند»، در هر دو حال، با ذهني که ايمانِ مطلق دارد، نميتوان از مسير اطلاعات وارد گفتوگو شد. برو و سعي کن در دل کمربند انجيلي آمريکا، بحثي معنادار دربارهي تکامل انسان راه بيندازي؛ نتيجه از پيش روشن است.
#آيا_ميتوانيم_به_شيوهاي_ديگر_سازمان_يابيم؟
ادامه دارد
@amookhtan
اما وقتي روسيه به اوکراين حمله کرد، همين ائتلاف دوباره با همان تحليل پيشين به خيابان آمد، با اين تفاوت که اينبار تنها چند صد نفر شرکت کردند، و نه يک سخنران اوکرايني در ميانشان بود، نه نشاني از همدلي واقعي. مردم آگاه بودند که اينبار مهاجم نه آمريکا بلکه روسيه است. اما «ائتلاف» صرفاً روايت قديمي خود را اندکي تغيير داد و گفت اين جنگ هم نوعي جنگ نيابتي آمريکا عليه روسيه است.
نه پرسشي در مورد واقعيتهاي عيني ميدان، نه تحليلي از جاهطلبيهاي امپرياليستي خودِ روسيه، نه توجهي به روند پيچيدهي روابط ميان آمريکا و روسيه، و نه حتي اندکي درک از انگيزهي ميليونها کارگر و شهروند اوکرايني که از سلطهي امپراتوري روسيه گريخته بودند و نميخواستند به گذشته بازگردند.
بيترديد دربارهي وضعيت واقعي جهان امروز، سخنهاي بسيار بيشتري ميتوان گفت. اما براي «ائتلاف توقف جنگ»، کافيست همان تصوير کهنه و آشنا از جهان را، بيهيچ درنگي، بر هر وضعيت نو بچسبانند. اين ديگر تحليل سياسي نيست، بلکه نوعي تفکر مذهبيست:
جزم به تمام معنا. مسئلهي جزمانديشي اين است که امکان گفتوگويي واقعي، جمعي و ثمربخش دربارهي پيچيدگيهاي واقعيت را از ميان ميبرد. در چنين وضعيتي، هيچگونه زبان مشترکي ميان کساني که از جايگاه دانستن مطلق آغاز ميکنند، و کساني که در پي فهميدن از راه جستوجو، مشاهده و بررسي دادهها هستند، وجود ندارد.
تفاوتي ندارد کسي بگويد «دنيا چنين است، چون خدا چنين گفته» يا بگويد «دنيا اينگونه است، چون مارکس، لنين يا حزب چنين گفتهاند»، در هر دو حال، با ذهني که ايمانِ مطلق دارد، نميتوان از مسير اطلاعات وارد گفتوگو شد. برو و سعي کن در دل کمربند انجيلي آمريکا، بحثي معنادار دربارهي تکامل انسان راه بيندازي؛ نتيجه از پيش روشن است.
#آيا_ميتوانيم_به_شيوهاي_ديگر_سازمان_يابيم؟
ادامه دارد
@amookhtan
❤1👌1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
957.اگر آقاى رئيسالوزرا(رضاخان) پادشاه شدما سير قهقرايى ميکنيم امروزمملکت مابعدازبيست سال واين همه خونريزيها ميخواهدسير قهقرايى بکندومثل زنگبار بشودکه گمان نميکنم درزنگبارهم اينطورباشدکه يک شخص هم پادشاه باشدوهم مسئول مملکت باشد.»این متن گفته کیست؟
958.او به تبعيت از ارسطو معتقد بود زن اصلا" براي فرمانبرداري آفريده شده و ميل به اطاعت از مرد، ميلي ذاتي در وجود اوست. او سرشت مرد را مناسب فرمانراندن و سرشت زن را مناسب فرمانبردن ميدانست. زن عقل کمتري دارد وشعورش چندان بالا نيست! نام این جانور کیست؟
Anonymous Quiz
62%
1. جان استوارت میل (1806–1873)
38%
2. آرتور شوپنهاور (1788-1860)
🙏2❤1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (17) نوشته: #بابمايرز ترجمهي: لعيا هوشياري #تروتسکيسم، #آنتيتز_استالينيسم؟ اين روزها، با دلگرمي و لذتي خاص در کنار زنان ايراني در منچستر ايستادهام و به آنان کمک کردهام تا تظاهراتي در حمايت از جنبش…
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
#ازآناکسيماندرتامارکس (18)
نوشته: #بابمايرز
ترجمهي: لعيا هوشياري
#آيا_ميتوانيم_به_شيوهاي_ديگر_سازمان_يابيم؟
از #مارکس_آموختهام که جهان هر روز در حال دگرگونيست، و اين دگرگوني نگرشها، انگيزهها و کنشهاي انسانها را نيز در بر ميگيرد. هيچ دانشي از گذشته و هيچ ارجاعي به کتابها و نظريههاي کهن نميتواند بهطور خودکار درک ما از امر نو را تضمين کند. بيترديد، #آن_دانش_انباشتهشده_بر_فهم_امروز ما تأثير دارد[برای شناخت ویژهگیهای شیوهی تولید سرمایهداری]، اما اين خودِ امر نو است که بايد بهدقت بررسي و انديشيده شود و همان امر نو ممکن است دانش ديروز را اصلاح يا حتي نفي کند[در شرایط سرمایهداری هیچ دانشی نمیتواند استثمار را نفی کند]، نه آنکه صرفاً در قالب تصويرهاي کهنه جا داده شود.
#مارکس خدا نيست و کتابهايش نيز کتاب #مقدس نيستند. خواندن آثار او شما را بدل به کشيشي نميکند که بدون انديشيدن به رويدادهاي جديد، از موضع يقين دربارهي حال و آينده سخن بگويد. درست همانگونه که آناکسيماندر و دموکريتوس تنها متفکراني منزوي نبودند، فهم جهان امروز نيز تنها از مسير #کوششهاي_جمعي_براي_گردآوري_اطلاعات و تأمل جمعي بر معناي آنها ممکن است. حتي در دنياي فيزيک کوانتومي، آنچه بهعنوان «حقيقت» شناخته ميشود، ميتواند تفسيرهاي متفاوتي برانگيزد، و اين اختلاف ديدگاهها تا زماني ادامه دارد که پژوهش يا کشفي تازه، گفتوگو را دگرگون کند.
درک تغييرات اجتماعي در زمانهي ما حتي دشوارتر است. عوامل بيشماري در اين فرآيند دخيلاند، و حتي اگر در ظاهر دربارهي «واقعيتهاي» موجود توافقي حاصل شود، باز هم ميتوان از زاويههايي متفاوت به آنها نگاه کرد، تنها با اين تفاوت که بر يک عامل بيش از عامل ديگر تأکيد شود. اما دستکم اگر افراد از قيد جزم و اين يقين خطرناک که حقيقت را از پيش ميدانند رها شده باشند، امکان يک گفتوگوي سودمند دربارهي ديدگاهها و گامهاي عملي متفاوت فراهم خواهد بود و آن گامها ميتوانند در عمل آزموده و ارزيابي شوند.
#بگذاريد مردم با شور ديدگاههاي خود را مطرح کنند، آنها را در معرض #نقد بگذارند، اما در عين حال فروتني داشته باشند و بدانند که احتمالاً فقط بخشي از حقيقت را درک کردهاند، و شايد اساساً اشتباه کرده باشند. اما #جزمانديشهايي که با انجيل مارکسيستي خود وارد ميدان ميشوند، هيچ سهمي در چنين گفتوگويي ندارند. در واقع، همانطور که در بسياري از نشستهاي عمومي ديدهام، وقتي مارکسيست انجيلي وارد ميشود، بحث از حرکت بازميماند. نه فقط به اين دليل که او پاسخ تمام پرسشها را در آستين دارد، بلکه چون معتقد است تنها کار مفيد اين است که بقيه به کليساي او بپيوندند. نجات؟ فقط کافيست اين فرم عضويت را پر کنيد: رستگاريد!
يکي از اميدبخشترين تغييراتي که در سالهاي اخير ديدهام، حضور پرشور #زنان جوان مهاجريست که در اعتراضات «جان سياهان مهم است» و تظاهرات اخير غزه، ميکروفنها را به دست گرفتند و خود را بهمرکز صحنه آوردند. شايد ــ فقط شايد ــ روزگار مرشدهاي پيرِ سفيدپوست رو به پايان باشد. #بگذار_ارتجاع، #ترامپاش_را_داشته_باشد؛ ما هم نوجوان فلسطينياي را ميخواهيم که شعرش را برايمان بخواند.
در روز تولد شصتسالگيام ــ به لطف گارسونهاي رستوراني که در آن بهعنوان سرآشپز کار ميکردم ــ براي نخستين بار با امدياماي و موسيقي رقص الکترونيک آشنا شدم. چه شور و شادماني جمعياي بود. حالا، در روزهاي آفتابي که در پارک محلهام قدم ميزنم، جواناني را ميبينم که دور هم نشستهاند، موسيقي پخش ميکنند، گپ ميزنند و سيگاري ميکشند. با خودم فکر ميکنم چقدر از لذت زندگي در دوران جواني محروم ماندم.
چه اتلاف وقت بزرگي در يک فرقهي احمقانه. اما گذشته گذشته است. پشيماني ديگر چه سود؟ اگر آن تجربهي کاملاً منفي بتواند به نوشتن چنين متني منجر شود، متني که شايد کمک کند جوان ديگري عمرش را صرف رسيدن به همين بينش نکند، پس شايد، بله، همهاش اتلاف وقت نبوده باشد.
نميخواهم خودم را همسطح او بدانم، اما هميشه به واسيلي گروسمان [Vassilly Grossman]، نويسندهي بزرگ روسي، فکر ميکنم. او روزنامهنگاري وفادار به رژيم استاليني بود. در جنگ جهاني دوم، در زمان محاصرهي استالينگراد توسط نازيها، در همانجا حضور داشت و گزارشهايي در ستايش قهرماني سربازان شوروي نوشت، گزارشهايي که تأييد حزب را داشتند. پس از جنگ، همان گزارشها را به رمان # استالينگراد تبديل کرد؛ باز هم با تأييد حکومت (هرچند برخي مقامات بلندپايه از آن ناراضي بودند، چون گروسمان يهودي بود).
ادامه در پست بعدی👇
🔴 #حافظه_تاريخي
#ازآناکسيماندرتامارکس (18)
نوشته: #بابمايرز
ترجمهي: لعيا هوشياري
#آيا_ميتوانيم_به_شيوهاي_ديگر_سازمان_يابيم؟
از #مارکس_آموختهام که جهان هر روز در حال دگرگونيست، و اين دگرگوني نگرشها، انگيزهها و کنشهاي انسانها را نيز در بر ميگيرد. هيچ دانشي از گذشته و هيچ ارجاعي به کتابها و نظريههاي کهن نميتواند بهطور خودکار درک ما از امر نو را تضمين کند. بيترديد، #آن_دانش_انباشتهشده_بر_فهم_امروز ما تأثير دارد[برای شناخت ویژهگیهای شیوهی تولید سرمایهداری]، اما اين خودِ امر نو است که بايد بهدقت بررسي و انديشيده شود و همان امر نو ممکن است دانش ديروز را اصلاح يا حتي نفي کند[در شرایط سرمایهداری هیچ دانشی نمیتواند استثمار را نفی کند]، نه آنکه صرفاً در قالب تصويرهاي کهنه جا داده شود.
#مارکس خدا نيست و کتابهايش نيز کتاب #مقدس نيستند. خواندن آثار او شما را بدل به کشيشي نميکند که بدون انديشيدن به رويدادهاي جديد، از موضع يقين دربارهي حال و آينده سخن بگويد. درست همانگونه که آناکسيماندر و دموکريتوس تنها متفکراني منزوي نبودند، فهم جهان امروز نيز تنها از مسير #کوششهاي_جمعي_براي_گردآوري_اطلاعات و تأمل جمعي بر معناي آنها ممکن است. حتي در دنياي فيزيک کوانتومي، آنچه بهعنوان «حقيقت» شناخته ميشود، ميتواند تفسيرهاي متفاوتي برانگيزد، و اين اختلاف ديدگاهها تا زماني ادامه دارد که پژوهش يا کشفي تازه، گفتوگو را دگرگون کند.
درک تغييرات اجتماعي در زمانهي ما حتي دشوارتر است. عوامل بيشماري در اين فرآيند دخيلاند، و حتي اگر در ظاهر دربارهي «واقعيتهاي» موجود توافقي حاصل شود، باز هم ميتوان از زاويههايي متفاوت به آنها نگاه کرد، تنها با اين تفاوت که بر يک عامل بيش از عامل ديگر تأکيد شود. اما دستکم اگر افراد از قيد جزم و اين يقين خطرناک که حقيقت را از پيش ميدانند رها شده باشند، امکان يک گفتوگوي سودمند دربارهي ديدگاهها و گامهاي عملي متفاوت فراهم خواهد بود و آن گامها ميتوانند در عمل آزموده و ارزيابي شوند.
#بگذاريد مردم با شور ديدگاههاي خود را مطرح کنند، آنها را در معرض #نقد بگذارند، اما در عين حال فروتني داشته باشند و بدانند که احتمالاً فقط بخشي از حقيقت را درک کردهاند، و شايد اساساً اشتباه کرده باشند. اما #جزمانديشهايي که با انجيل مارکسيستي خود وارد ميدان ميشوند، هيچ سهمي در چنين گفتوگويي ندارند. در واقع، همانطور که در بسياري از نشستهاي عمومي ديدهام، وقتي مارکسيست انجيلي وارد ميشود، بحث از حرکت بازميماند. نه فقط به اين دليل که او پاسخ تمام پرسشها را در آستين دارد، بلکه چون معتقد است تنها کار مفيد اين است که بقيه به کليساي او بپيوندند. نجات؟ فقط کافيست اين فرم عضويت را پر کنيد: رستگاريد!
يکي از اميدبخشترين تغييراتي که در سالهاي اخير ديدهام، حضور پرشور #زنان جوان مهاجريست که در اعتراضات «جان سياهان مهم است» و تظاهرات اخير غزه، ميکروفنها را به دست گرفتند و خود را بهمرکز صحنه آوردند. شايد ــ فقط شايد ــ روزگار مرشدهاي پيرِ سفيدپوست رو به پايان باشد. #بگذار_ارتجاع، #ترامپاش_را_داشته_باشد؛ ما هم نوجوان فلسطينياي را ميخواهيم که شعرش را برايمان بخواند.
در روز تولد شصتسالگيام ــ به لطف گارسونهاي رستوراني که در آن بهعنوان سرآشپز کار ميکردم ــ براي نخستين بار با امدياماي و موسيقي رقص الکترونيک آشنا شدم. چه شور و شادماني جمعياي بود. حالا، در روزهاي آفتابي که در پارک محلهام قدم ميزنم، جواناني را ميبينم که دور هم نشستهاند، موسيقي پخش ميکنند، گپ ميزنند و سيگاري ميکشند. با خودم فکر ميکنم چقدر از لذت زندگي در دوران جواني محروم ماندم.
چه اتلاف وقت بزرگي در يک فرقهي احمقانه. اما گذشته گذشته است. پشيماني ديگر چه سود؟ اگر آن تجربهي کاملاً منفي بتواند به نوشتن چنين متني منجر شود، متني که شايد کمک کند جوان ديگري عمرش را صرف رسيدن به همين بينش نکند، پس شايد، بله، همهاش اتلاف وقت نبوده باشد.
نميخواهم خودم را همسطح او بدانم، اما هميشه به واسيلي گروسمان [Vassilly Grossman]، نويسندهي بزرگ روسي، فکر ميکنم. او روزنامهنگاري وفادار به رژيم استاليني بود. در جنگ جهاني دوم، در زمان محاصرهي استالينگراد توسط نازيها، در همانجا حضور داشت و گزارشهايي در ستايش قهرماني سربازان شوروي نوشت، گزارشهايي که تأييد حزب را داشتند. پس از جنگ، همان گزارشها را به رمان # استالينگراد تبديل کرد؛ باز هم با تأييد حکومت (هرچند برخي مقامات بلندپايه از آن ناراضي بودند، چون گروسمان يهودي بود).
ادامه در پست بعدی👇
🙏1👌1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtan 🔴 #حافظه_تاريخي #ازآناکسيماندرتامارکس (17) نوشته: #بابمايرز ترجمهي: لعيا هوشياري #تروتسکيسم، #آنتيتز_استالينيسم؟ اين روزها، با دلگرمي و لذتي خاص در کنار زنان ايراني در منچستر ايستادهام و به آنان کمک کردهام تا تظاهراتي در حمايت از جنبش…
ادامه از پست قبلی👆👇
حتي وقتي همسرش به گولاگ فرستاده شد، هنوز به خط رسمي حزب وفادار ماند. وقتي استالين موجي از هيستري ضديهودي به راه انداخت، گروسمان نامش را پاي آن گذاشت. اما وقتي خروشچف پرده از جنايات برداشت، گروسمان بازنگري در تمام تجربههايش را آغاز کرد. او #استالينگراد را بهطور کامل بازنويسي کرد و آن را با عنوان #زندگي_و_سرنوشت منتشر کرد. اين کتاب اثري شگفتانگيز است، نه دربارهي ميهن قهرمانانهاي که زير رهبري استالين و حزب کمونيست است، بلکه دربارهي انسانهاي معمولي و شجاعي که توسط احمقها، افراطيون و چاپلوسان بوروکرات خيانت ديدند، فريب خوردند و به مسلخ فرستاده شدند: همگي ساکت، تسليم، زير سلطهي رژيمي سراسر ترس.
کتابش توسط کا.گ.ب توقيف و ممنوع شد، اما پس از مرگش، نسخهاي از آن از روسيه قاچاق شد. در اين رمان و همهي نوشتههاي بعدياش، گويي تمام حس همبستگي انساني، تمام رؤياي خدشهناپذيرش از سوسياليسم، پس از آنهمه سال سوءاستفاده، تحريف و فدا شدن در پاي «رهبر بزرگ» و «ميهن بلعندهي جان»، رها ميشود و به بلنداي تازهاي پرواز ميکند. اميدوارم اين نگاه کوچک من به سالهايي از وفاداري کور به جزم، بتواند به کسي کمک کند تا زودتر از اين دام بگريزد، يا حتي دقيقتر مانع شود که کسي اصلاً در اين گودال بيفتد.
* مقالهي حاضر ترجمهاي است از
From Anaximander to Marx or how I spent half my life in a ‘revolutionary’ cult and the other half working out why.
نوشتهي: Bob Myers اين متن براي نخستين بار و به زبان فارسي منتشر ميشود و به زودي به زبان اصلي نيز منتشر خواهد شد.
منبع:https://wp.me/p9vUft-4Nc
پایان
@amookhtan
حتي وقتي همسرش به گولاگ فرستاده شد، هنوز به خط رسمي حزب وفادار ماند. وقتي استالين موجي از هيستري ضديهودي به راه انداخت، گروسمان نامش را پاي آن گذاشت. اما وقتي خروشچف پرده از جنايات برداشت، گروسمان بازنگري در تمام تجربههايش را آغاز کرد. او #استالينگراد را بهطور کامل بازنويسي کرد و آن را با عنوان #زندگي_و_سرنوشت منتشر کرد. اين کتاب اثري شگفتانگيز است، نه دربارهي ميهن قهرمانانهاي که زير رهبري استالين و حزب کمونيست است، بلکه دربارهي انسانهاي معمولي و شجاعي که توسط احمقها، افراطيون و چاپلوسان بوروکرات خيانت ديدند، فريب خوردند و به مسلخ فرستاده شدند: همگي ساکت، تسليم، زير سلطهي رژيمي سراسر ترس.
کتابش توسط کا.گ.ب توقيف و ممنوع شد، اما پس از مرگش، نسخهاي از آن از روسيه قاچاق شد. در اين رمان و همهي نوشتههاي بعدياش، گويي تمام حس همبستگي انساني، تمام رؤياي خدشهناپذيرش از سوسياليسم، پس از آنهمه سال سوءاستفاده، تحريف و فدا شدن در پاي «رهبر بزرگ» و «ميهن بلعندهي جان»، رها ميشود و به بلنداي تازهاي پرواز ميکند. اميدوارم اين نگاه کوچک من به سالهايي از وفاداري کور به جزم، بتواند به کسي کمک کند تا زودتر از اين دام بگريزد، يا حتي دقيقتر مانع شود که کسي اصلاً در اين گودال بيفتد.
* مقالهي حاضر ترجمهاي است از
From Anaximander to Marx or how I spent half my life in a ‘revolutionary’ cult and the other half working out why.
نوشتهي: Bob Myers اين متن براي نخستين بار و به زبان فارسي منتشر ميشود و به زودي به زبان اصلي نيز منتشر خواهد شد.
منبع:https://wp.me/p9vUft-4Nc
پایان
@amookhtan
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
از آناکسیماندر تا مارکس
نوشتهی: باب مایرز ترجمهی: لعیا هوشیاری متنی که میخوانید، ترکیبیست از روایت شخصی، نقد سیاسی و تأملی صادقانه بر مسیرهای طیشده و طینشدنی چپ رادیکال در قرن بیستم و بیستویکم. این نوشته، نه صرفاً…
❤1🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
958.او به تبعيت از ارسطو معتقد بود زن اصلا" براي فرمانبرداري آفريده شده و ميل به اطاعت از مرد، ميلي ذاتي در وجود اوست. او سرشت مرد را مناسب فرمانراندن و سرشت زن را مناسب فرمانبردن ميدانست. زن عقل کمتري دارد وشعورش چندان بالا نيست! نام این جانور کیست؟
959.اگرمقداري پودرآهن رادريک ظرف مخصوص،گرما دهيم،بهتدريج دچارتغييرات کمي افزايش دما ميشود بهطوري که بعدازمدتي و در 1538 درجه سانتیگرادبلافاصله وارد تغييرات کيفي (تبديل پودر جامد به آهن مايع) ميشود. نقطه عطف اين تغييرات کمي به کيفي کدام گزينه زير است؟
Anonymous Quiz
6%
1. نقطه انجماد
3%
2. نقطه جوش
69%
3. نقطه ذوب
22%
4. نقطه میعان یا چگالش
❤1👏1🙏1
🔴 مارکس در گروندریسه میگوید:
سرمایه، تا آنجا که نمایانگر شکل کلی ثروت -پول- است گرایشی است بی حد و اندازه برای فرارفتن از محدودیتهای خود. هر حدی فقط میتواند برای او محدود شود. در غیر این صورت، دیگر سرمایه نخواهد بود: پول تا جایی که خود را تولید میکند [پول است]. (…) این حرکتی دائمی است که تمایل دارد همیشه بیشتر خلق کند.»
این تحلیلی است که در جلد اول سرمایه بسط داده میشود. طبق نظر مارکس سرمایهدار شخصی است که تنها بهمثابه «سرمایهی تشخصیافته» عمل میکند. به همین ترتیب، سرمایهدار ضرورتاً «عامل متعصب انباشت» است که «افراد را بدون رحم و بیامان مجبور میکند که صرفاً محض تولید، تولید کنند.» این رفتار «نتیجهی یک مکانیسم اجتماعی است که او صرفاً چرخدندهاش است». حال این «مکانیسم اجتماعی» چیست که حد اعلای تجلی روانیاش در سرمایهدارِ «فرومایهی آزمندِ تنگچشم با روحیهی محاسبهگر» است؟ از نظر مارکس، این پویه:
گسترش تولیدسرمایهداری نیازمندازدیادمداوم سرمایهی بهکار گرفته دربنگاهها است ورقابت، قانونِ ذاتیِ تولید سرمایهداری را بهمثابه قانونِ قهریِ بیرونی بر هر سرمایهدار منفرد تحمیل میکند.
@amookhtan
سرمایه، تا آنجا که نمایانگر شکل کلی ثروت -پول- است گرایشی است بی حد و اندازه برای فرارفتن از محدودیتهای خود. هر حدی فقط میتواند برای او محدود شود. در غیر این صورت، دیگر سرمایه نخواهد بود: پول تا جایی که خود را تولید میکند [پول است]. (…) این حرکتی دائمی است که تمایل دارد همیشه بیشتر خلق کند.»
این تحلیلی است که در جلد اول سرمایه بسط داده میشود. طبق نظر مارکس سرمایهدار شخصی است که تنها بهمثابه «سرمایهی تشخصیافته» عمل میکند. به همین ترتیب، سرمایهدار ضرورتاً «عامل متعصب انباشت» است که «افراد را بدون رحم و بیامان مجبور میکند که صرفاً محض تولید، تولید کنند.» این رفتار «نتیجهی یک مکانیسم اجتماعی است که او صرفاً چرخدندهاش است». حال این «مکانیسم اجتماعی» چیست که حد اعلای تجلی روانیاش در سرمایهدارِ «فرومایهی آزمندِ تنگچشم با روحیهی محاسبهگر» است؟ از نظر مارکس، این پویه:
گسترش تولیدسرمایهداری نیازمندازدیادمداوم سرمایهی بهکار گرفته دربنگاهها است ورقابت، قانونِ ذاتیِ تولید سرمایهداری را بهمثابه قانونِ قهریِ بیرونی بر هر سرمایهدار منفرد تحمیل میکند.
@amookhtan
👏2❤1🙏1
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴#آموختن: اخترتابناک جنبش جهانی کارگران: #امیل_زولا
روشنفکر و روشنفکری عبارتی است که با نام و زندگی «امیل زولا» نویسندهی معروف فرانسوی قرن نوزدهم گره خورده است. بعد از خطای آشکار سیستم قضایی فرانسه در پروندهی «دریفوس» (افسری یهودی) که درواقع نتیجهی همدستی بزدلانهی دستگاه قضایی و فرماندهان عالیرتبهی ارتش فرانسه در محکوم کردن افسری بیگناه بود، امیل زولا در روز ۱۲ ژانویه ۱۸۹۸ در روزنامهای به سردبیری «ژرژ کلمانسو» با نگارش نامهای سرگشاده به رییسجمهور «فلیکس فور» پرده از این رسوایی قضایی برداشت.
این نامه به پیشنهاد سردبیر با عنوان «من متهم میکنم» انتشار یافت. این عنوان پرسروصدا و برانگیزنده مثل انفجار بمبی فضای اجتماعی فرانسه را بههم ریخت و باعث فشردهشدن صفوف راستگرایان بهظاهر ملیگرا در مقابل زولا و دوستانش شد. (متن کامل این نامه در کتاب «دفاع از روشنفکران» اثر «ژان پل سارتر» منتشر شده است).
شرحی مختصر از ماجرای فراخوانده شدن زولا به دادگاه، محکومیت او به جرم اهانت به ارتش و به خاک مقدس فرانسه، محکومیت او به زندان، جلای وطن به مدت یکسال، و مدتی بعد برملا شدن حقیقت درپی اقرار مجرم واقعی به گناه خودش، خودکشی فرماندهی ارتش، تغییر رأی دادگاه، اعلام عفو عمومی با هدف ماستمالی کردن آن دادرسی ناعادلانه، پیگیری مجدد پرونده توسط وکلای زولا تا اعادهی دادرسی، اعلام بیگناهی دریفوس و اعادهی حیثیت از او، و در نهایت اعلام پیروزی امیل زولا در آن پرونده که اخبار آن از مرزهای فرانسه گذشته بود، و البته سکوت ناگزیر راستگرایان که پیش از آن یقه پاره کرده و عربدههای وطنپرستانهشان گوش فلک را کر کرده بوده و زولا را دشمن فرانسه خوانده بودند، همهی اینها در بخشهای پایانی کتاب «زندگی و نقد آثار امیل زولا» اثر «هانری تراویا» آمده است.
شهرت امیل زولا در سالهای پایانی قرن نوزدهم از مرزهای اروپا فراتر رفته بود. انتشار بیش از ۳۰ جلد رمان و دهها مقاله و نقد در طول سالهای فعالیتش، جایگاهی رفیع و یگانه به او بخشیده بود. کتابهای او گاهی به چاپ سیوپنجم هم رسیدند.
هیچ نویسندهی فرانسوی در قرن نوزدهم و قبل از آن نتوانسته بود به آن میزان از شهرت، ثروت و محبوبیت دست یابد. با وجود این، او نتوانست در مقابل بیعدالتی حتی درحق یک نفر سکوت کند و با تنزهطلبی و محافظهکاری خود را در معرض ناسزاها و حملات راستگرایان افراطی قرار ندهد. از نگاه او بیمعنا بود اگر در آن وضعیت در برج زیبایش در املاک ۴۵،۰۰۰ متری خودش در مدان (حومه پاریس) مینشست و دربارهی زندگی کارگران و طبقات محروم داستانها روایت میکرد اما در مقابل ظلم آشکار به یک افسر یهودی که ازقضا و علیرغم بیگناهی مطیع حکم ارتش بود، لباس عافیت بپوشد و نبیند و نشنود.
در واقع زولا با ورود به ماجرای دریفوس نقش تازهای به روشنفکران داد و آن اعتراض به بیعدالتی ودفاع از حقوق مردم بود. روشنفکر صرفاً فردی متفکر با ایدههای تازه و خلاق، هنرمند یا نویسنده یا واضع تئوریهای جدید نیست. بلکه روشنفکر واقعی کسی است که همواره بر نابرابری و تبعیض، بر کاستیها و نقصانها، بر رفتار مستبدانه و ضد آزادی انگشت میگذارد و حکومت را بهخاطر آنها به نقد میکشد.
روشنفکر قدرت را به چالش کشیده و در برابر قدرت میایستد. او یک کنشگر اجتماعی است و در منازعه بین قدرت و مردم طرف مردم میایستد. روشنفکر داوری نمیکند نقش او همواره دیدن نیمهی خالی لیوان است. روشنفکر ناظر رفتار حکومت است. فرض کنید در ساخت یک ساختمان بزرگ همه چیز بر طبق اصول مهندسی پیش رفته باشد و ساختمان محکم و پایدار و زیبا باشد. آیا بهقاعده بودنِ همه چیز را میتوان دلیلی بر نادیده گرفتن یک شکاف ریز در سیستم لولهکشی دانست.
بدیهی است که آن شکاف کوچک بهتدریج باعث آسیب به ساختمان و فروریختن آن خواهد شد. نقش روشنفکر انگشت گذاردن برهمان شکاف ولو کوچک است. او میبایست همواره در جایگاه ناقد و ناظر بنشیند و بر هیچ چیز چشم نبندد. متفکری که طرف قدرت میایستد را نمیتوان روشنفکر خواند. به همین دلیل به افراد خوشفکر و حتی نخبهای همچون «داریوش همایون»، «علینقی عالیخانی»، «احسان نراقی»، «هوشنگ نهاوندی» و… نمیتوان عنوان روشنفکر داد.
امیل زولا روشنفکران را از برج عاج بیرون آورد و به آنها نقشی اجتماعی داد. نویسندگان بسیاری همچون «میشل وینوک» در کتاب «قرن روشنفکران»، یا ژان پل سارتر در کتاب «دفاع از روشنفکران» و «ژولین بندا» در «خیانت روشنفکران» امیل زولا و ماجرای دریفوس را مَطلع جریان روشنفکری در جهان میدانند.
متن کامل
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴#آموختن: اخترتابناک جنبش جهانی کارگران: #امیل_زولا
روشنفکر و روشنفکری عبارتی است که با نام و زندگی «امیل زولا» نویسندهی معروف فرانسوی قرن نوزدهم گره خورده است. بعد از خطای آشکار سیستم قضایی فرانسه در پروندهی «دریفوس» (افسری یهودی) که درواقع نتیجهی همدستی بزدلانهی دستگاه قضایی و فرماندهان عالیرتبهی ارتش فرانسه در محکوم کردن افسری بیگناه بود، امیل زولا در روز ۱۲ ژانویه ۱۸۹۸ در روزنامهای به سردبیری «ژرژ کلمانسو» با نگارش نامهای سرگشاده به رییسجمهور «فلیکس فور» پرده از این رسوایی قضایی برداشت.
این نامه به پیشنهاد سردبیر با عنوان «من متهم میکنم» انتشار یافت. این عنوان پرسروصدا و برانگیزنده مثل انفجار بمبی فضای اجتماعی فرانسه را بههم ریخت و باعث فشردهشدن صفوف راستگرایان بهظاهر ملیگرا در مقابل زولا و دوستانش شد. (متن کامل این نامه در کتاب «دفاع از روشنفکران» اثر «ژان پل سارتر» منتشر شده است).
شرحی مختصر از ماجرای فراخوانده شدن زولا به دادگاه، محکومیت او به جرم اهانت به ارتش و به خاک مقدس فرانسه، محکومیت او به زندان، جلای وطن به مدت یکسال، و مدتی بعد برملا شدن حقیقت درپی اقرار مجرم واقعی به گناه خودش، خودکشی فرماندهی ارتش، تغییر رأی دادگاه، اعلام عفو عمومی با هدف ماستمالی کردن آن دادرسی ناعادلانه، پیگیری مجدد پرونده توسط وکلای زولا تا اعادهی دادرسی، اعلام بیگناهی دریفوس و اعادهی حیثیت از او، و در نهایت اعلام پیروزی امیل زولا در آن پرونده که اخبار آن از مرزهای فرانسه گذشته بود، و البته سکوت ناگزیر راستگرایان که پیش از آن یقه پاره کرده و عربدههای وطنپرستانهشان گوش فلک را کر کرده بوده و زولا را دشمن فرانسه خوانده بودند، همهی اینها در بخشهای پایانی کتاب «زندگی و نقد آثار امیل زولا» اثر «هانری تراویا» آمده است.
شهرت امیل زولا در سالهای پایانی قرن نوزدهم از مرزهای اروپا فراتر رفته بود. انتشار بیش از ۳۰ جلد رمان و دهها مقاله و نقد در طول سالهای فعالیتش، جایگاهی رفیع و یگانه به او بخشیده بود. کتابهای او گاهی به چاپ سیوپنجم هم رسیدند.
هیچ نویسندهی فرانسوی در قرن نوزدهم و قبل از آن نتوانسته بود به آن میزان از شهرت، ثروت و محبوبیت دست یابد. با وجود این، او نتوانست در مقابل بیعدالتی حتی درحق یک نفر سکوت کند و با تنزهطلبی و محافظهکاری خود را در معرض ناسزاها و حملات راستگرایان افراطی قرار ندهد. از نگاه او بیمعنا بود اگر در آن وضعیت در برج زیبایش در املاک ۴۵،۰۰۰ متری خودش در مدان (حومه پاریس) مینشست و دربارهی زندگی کارگران و طبقات محروم داستانها روایت میکرد اما در مقابل ظلم آشکار به یک افسر یهودی که ازقضا و علیرغم بیگناهی مطیع حکم ارتش بود، لباس عافیت بپوشد و نبیند و نشنود.
در واقع زولا با ورود به ماجرای دریفوس نقش تازهای به روشنفکران داد و آن اعتراض به بیعدالتی ودفاع از حقوق مردم بود. روشنفکر صرفاً فردی متفکر با ایدههای تازه و خلاق، هنرمند یا نویسنده یا واضع تئوریهای جدید نیست. بلکه روشنفکر واقعی کسی است که همواره بر نابرابری و تبعیض، بر کاستیها و نقصانها، بر رفتار مستبدانه و ضد آزادی انگشت میگذارد و حکومت را بهخاطر آنها به نقد میکشد.
روشنفکر قدرت را به چالش کشیده و در برابر قدرت میایستد. او یک کنشگر اجتماعی است و در منازعه بین قدرت و مردم طرف مردم میایستد. روشنفکر داوری نمیکند نقش او همواره دیدن نیمهی خالی لیوان است. روشنفکر ناظر رفتار حکومت است. فرض کنید در ساخت یک ساختمان بزرگ همه چیز بر طبق اصول مهندسی پیش رفته باشد و ساختمان محکم و پایدار و زیبا باشد. آیا بهقاعده بودنِ همه چیز را میتوان دلیلی بر نادیده گرفتن یک شکاف ریز در سیستم لولهکشی دانست.
بدیهی است که آن شکاف کوچک بهتدریج باعث آسیب به ساختمان و فروریختن آن خواهد شد. نقش روشنفکر انگشت گذاردن برهمان شکاف ولو کوچک است. او میبایست همواره در جایگاه ناقد و ناظر بنشیند و بر هیچ چیز چشم نبندد. متفکری که طرف قدرت میایستد را نمیتوان روشنفکر خواند. به همین دلیل به افراد خوشفکر و حتی نخبهای همچون «داریوش همایون»، «علینقی عالیخانی»، «احسان نراقی»، «هوشنگ نهاوندی» و… نمیتوان عنوان روشنفکر داد.
امیل زولا روشنفکران را از برج عاج بیرون آورد و به آنها نقشی اجتماعی داد. نویسندگان بسیاری همچون «میشل وینوک» در کتاب «قرن روشنفکران»، یا ژان پل سارتر در کتاب «دفاع از روشنفکران» و «ژولین بندا» در «خیانت روشنفکران» امیل زولا و ماجرای دریفوس را مَطلع جریان روشنفکری در جهان میدانند.
متن کامل
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
959.اگرمقداري پودرآهن رادريک ظرف مخصوص،گرما دهيم،بهتدريج دچارتغييرات کمي افزايش دما ميشود بهطوري که بعدازمدتي و در 1538 درجه سانتیگرادبلافاصله وارد تغييرات کيفي (تبديل پودر جامد به آهن مايع) ميشود. نقطه عطف اين تغييرات کمي به کيفي کدام گزينه زير است؟
960. رئاليسم يا واقعگرايي درواقع واکنشي بود در مقابل رمانتيسيسم ادبیات در نیمه دوم قرن نوزده. بيان صريح واقعيت و تشريح جامعهي انساني بدون پيش داوريهاي اخلاقي و بدون درگيرشدن عواطف و احساسات نويسنده از ويژگيهاي مکتب واقعگرايي بود. این گزاره ...
Anonymous Quiz
92%
1. درست است.
8%
2. درست نيست.
❤1🙏1
🔴انفجار اتمی؛ طرح انهدام یک سیارک پیش از برخورد آن با ماه
🔴پژوهشگران میگویند، در حال بررسی طرحی هستند که به آنها امکان میدهد سیارکی را که در احتمال دارد در دسامبر سال ۲۰۳۲ به ماه برخورد کند به کمک انفجار اتمی از بین ببرند. به گفته آنها، ویرانههای ناشی از برخورد این سیارک با ماه ممکن است در ماهوارههای مدار زمین اختلال ایجاد کند.
با وجود این که احتمال برخورد سیارک 2024 YR4 با زمین، کم ارزیابی شده است اما رصدهای تکمیلی از این سیارک نشان داد که احتمال برخورد آن با ماه وجود دارد.
به گفته دانشمندان، این سیارک که ابعاد آن بین ۵۳ تا ۶۷ متر برآورد شده است، در صورت برخورد با ماه ممکن است ابری از آوار و غبار از ماه به وزن بیش از صد میلیون کیلوگرم ایجاد کند.
چنین برخوردی میتواند دهانهای بر روی ماه ایجاد کند که ممکن است یک کیلومتر پهنا داشته باشد و به گفته دانشمندان، در صورت وقوع، این برخورد، بزرگترین برخورد بر روی ماه در ۵۰۰۰ سال گذشته خواهد بود.
این اتفاق ممکن است ماهوارههای موجود در مدار زمین را به مدت سالها در معرض برخورد خردهسنگهای فضایی قرار دهد.دویچه وله
@amookhtan
🔴پژوهشگران میگویند، در حال بررسی طرحی هستند که به آنها امکان میدهد سیارکی را که در احتمال دارد در دسامبر سال ۲۰۳۲ به ماه برخورد کند به کمک انفجار اتمی از بین ببرند. به گفته آنها، ویرانههای ناشی از برخورد این سیارک با ماه ممکن است در ماهوارههای مدار زمین اختلال ایجاد کند.
با وجود این که احتمال برخورد سیارک 2024 YR4 با زمین، کم ارزیابی شده است اما رصدهای تکمیلی از این سیارک نشان داد که احتمال برخورد آن با ماه وجود دارد.
به گفته دانشمندان، این سیارک که ابعاد آن بین ۵۳ تا ۶۷ متر برآورد شده است، در صورت برخورد با ماه ممکن است ابری از آوار و غبار از ماه به وزن بیش از صد میلیون کیلوگرم ایجاد کند.
چنین برخوردی میتواند دهانهای بر روی ماه ایجاد کند که ممکن است یک کیلومتر پهنا داشته باشد و به گفته دانشمندان، در صورت وقوع، این برخورد، بزرگترین برخورد بر روی ماه در ۵۰۰۰ سال گذشته خواهد بود.
این اتفاق ممکن است ماهوارههای موجود در مدار زمین را به مدت سالها در معرض برخورد خردهسنگهای فضایی قرار دهد.دویچه وله
@amookhtan
❤1
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴انفجار اتمی؛ طرح انهدام یک سیارک پیش از برخورد آن با ماه
🔴پژوهشگران میگویند، در حال بررسی طرحی هستند که به آنها امکان میدهد سیارکی را که در احتمال دارد در دسامبر سال ۲۰۳۲ به ماه برخورد کند به کمک انفجار اتمی از بین ببرند. به گفته آنها، ویرانههای ناشی از برخورد این سیارک با ماه ممکن است در ماهوارههای مدار زمین اختلال ایجاد کند.
با وجود این که احتمال برخورد سیارک 2024 YR4 با زمین، کم ارزیابی شده است اما رصدهای تکمیلی از این سیارک نشان داد که احتمال برخورد آن با ماه وجود دارد.
به گفته دانشمندان، این سیارک که ابعاد آن بین ۵۳ تا ۶۷ متر برآورد شده است، در صورت برخورد با ماه ممکن است ابری از آوار و غبار از ماه به وزن بیش از صد میلیون کیلوگرم ایجاد کند.
چنین برخوردی میتواند دهانهای بر روی ماه ایجاد کند که ممکن است یک کیلومتر پهنا داشته باشد و به گفته دانشمندان، در صورت وقوع، این برخورد، بزرگترین برخورد بر روی ماه در ۵۰۰۰ سال گذشته خواهد بود.
این اتفاق ممکن است ماهوارههای موجود در مدار زمین را به مدت سالها در معرض برخورد خردهسنگهای فضایی قرار دهد.
اکنون دانشمندان راههایی را پیشنهاد کردهاند که به کمک آنها میتوان یا مسیر این سیارک را منحرف کرد یا این که آن را با یک انفجار اتمی به قطعات کوچکتری تقسیم کرد.
دانشمندان میگویند، اجرای سناریوی مشابه با پروژه "آزمایش تغییر جهت سیارک دوگانه" ناسا (ماموریت دارت) که در سال ۲۰۲۲ انجام شد، چندان عملی نیست. ناسا پیش از این با کوبیدن عامدانه یک فضاپیما با سرعت بسیار بالا به سیارکی به نام دیمورفوس، این سیارک را از مسیر خود منحرف کرده بود.
به گفته پژوهشگران به دلیل نامشخص بودن اندازه و جرم دقیق سیارک 2024 YR4 اما چنین اقدامی کافی نخواهد بود.
محققان میگویند، در قالب ماموریت پیشنهادی برای ایجاد انفجار و تبدیل این سیارک به قطعات کوچک، دو ابزار اتمی به فضا فرستاده خواهد شد که به کمک آنها بتوان این سیارک را از بین برد.
پیش از این و در پی انتشار اطلاعات تکمیلی درباره این سیارک، دانشمندان جزییات جدیدتری در خصوص زمان و مکان برخورد احتمالی آن با زمین را منتشر کرده بودند. به گفته ناسا، به رغم آن که احتمال برخورد سیارک مذکور با زمین بیش از سه درصد تخمین زده شده بود اما این میزان احتمال در علوم سیارکی به عنوان هشدار واقعی و جدی در نظر گرفته میشود.
کمی پس از کشف این سیارک که در دسامبر سال گذشته و به کمک تلسکوپهای پیشرفته در ریو وورتادو در شیلی پیدا شد، دانشمندان آن را در صدر فهرست سیارکهای خطرناک قرار داده و سامانههای هشداردهنده در این زمینه را فعال کردند.
برآوردها و محاسبات آنها، حاکی از آن بود که برخورد احتمالی این سیارک در چهارشنبه ۲۲ دسامبر ۲۰۳۲ (۲ دی ماه سال ۱۴۱۱) صورت خواهد گرفت. در آن زمان تصور میشد که این سیارک ممکن است به زمین برخورد کند و جایی در اقیانوس آرام شرقی، شمال آمریکای جنوبی، اقیانوس اطلس، آفریقا یا جنوب آسیا سقوط کند.
محافظت از زمین در برابر تهدیدات سیارکی
محققان میگویند، سیاره ما همه روزه با بیش از ۱۰۰ تن غبار و ذرات ریز از فضا بمباران میشود، اما به دلیل آن که این ذرات بسیار کوچکاند، غالبا قبل از رسیدن به سطح زمین در جو میسوزند و از بین میروند.
به گفته محققان، اگر این سیارک به زمین برسد، سرعت ورود آن به جو بیش از ۶۱هزار کیلومتر بر ساعت خواهد بود. اگر اندازه این سیارک ۴۰ متر باشد، در نهایت ممکن است به انفجاری در جو منجر شود که احتمالا باعث شکستن پنجرهها میشود، اما آسیب چندان زیادی به دنبال نخواهد داشت.
آنها در عین حال میگویند که اگر اندازه این سیارک حدود ۹۰ متر باشد، نتیجه متفاوت خواهد بود و برای مثال اگر این سیارک به یک شهر مهم برخورد کند، احتمال بروز فاجعه دور از ذهن نیست.
برخورد سیارکها و دنبالهدارهای ویرانگر به زمین اصولا در مقیاس زمانی زمینشناسی چندان نادر نیست. از جمله مشهورترین این رخدادها برخورد سیارکی به طول ده کیلومتر بود که در حدود ۶۶ میلیون سال پیش به زمین برخورد کرد و دایناسورها و همچنین ۷۵ درصد از گونههای زنده روی زمین را از بین برد و یک زمستان طولانی در سراسر زمین به دنبال داشت.
در سال ۱۹۰۸ میلادی نیز یک جرم آسمانی به ابعاد ۳۰ تا ۶۰ متر، به حوالی رود پودکامنایا تونگوسکا در یک جنگل دورافتاده در سیبری خورد که در اثر آن ۸۰ میلیون درخت از بین رفت و جنگلی وسیع نابود شد.
همچنین در سال ۲۰۱۳ نیز ورود یک شهاب ۲۰ متری به آسمان شهر چلیابینسک روسیه و انفجار شدید آن به بیش از ۷ هزار ساختمان آسیب رساند و حدود ۱۵۰۰ نفر را زخمی کرد.
هرچند برخورد سیارک "وایآر۴-۲۰۲۴" با زمین رد شده است و اکنون صحبت از احتمال برخورد آن با ماه است، اما دانشمندان بر لزوم آمادگی برای مقابله با چنین تهدیداتی تاکید دارند
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴انفجار اتمی؛ طرح انهدام یک سیارک پیش از برخورد آن با ماه
🔴پژوهشگران میگویند، در حال بررسی طرحی هستند که به آنها امکان میدهد سیارکی را که در احتمال دارد در دسامبر سال ۲۰۳۲ به ماه برخورد کند به کمک انفجار اتمی از بین ببرند. به گفته آنها، ویرانههای ناشی از برخورد این سیارک با ماه ممکن است در ماهوارههای مدار زمین اختلال ایجاد کند.
با وجود این که احتمال برخورد سیارک 2024 YR4 با زمین، کم ارزیابی شده است اما رصدهای تکمیلی از این سیارک نشان داد که احتمال برخورد آن با ماه وجود دارد.
به گفته دانشمندان، این سیارک که ابعاد آن بین ۵۳ تا ۶۷ متر برآورد شده است، در صورت برخورد با ماه ممکن است ابری از آوار و غبار از ماه به وزن بیش از صد میلیون کیلوگرم ایجاد کند.
چنین برخوردی میتواند دهانهای بر روی ماه ایجاد کند که ممکن است یک کیلومتر پهنا داشته باشد و به گفته دانشمندان، در صورت وقوع، این برخورد، بزرگترین برخورد بر روی ماه در ۵۰۰۰ سال گذشته خواهد بود.
این اتفاق ممکن است ماهوارههای موجود در مدار زمین را به مدت سالها در معرض برخورد خردهسنگهای فضایی قرار دهد.
اکنون دانشمندان راههایی را پیشنهاد کردهاند که به کمک آنها میتوان یا مسیر این سیارک را منحرف کرد یا این که آن را با یک انفجار اتمی به قطعات کوچکتری تقسیم کرد.
دانشمندان میگویند، اجرای سناریوی مشابه با پروژه "آزمایش تغییر جهت سیارک دوگانه" ناسا (ماموریت دارت) که در سال ۲۰۲۲ انجام شد، چندان عملی نیست. ناسا پیش از این با کوبیدن عامدانه یک فضاپیما با سرعت بسیار بالا به سیارکی به نام دیمورفوس، این سیارک را از مسیر خود منحرف کرده بود.
به گفته پژوهشگران به دلیل نامشخص بودن اندازه و جرم دقیق سیارک 2024 YR4 اما چنین اقدامی کافی نخواهد بود.
محققان میگویند، در قالب ماموریت پیشنهادی برای ایجاد انفجار و تبدیل این سیارک به قطعات کوچک، دو ابزار اتمی به فضا فرستاده خواهد شد که به کمک آنها بتوان این سیارک را از بین برد.
پیش از این و در پی انتشار اطلاعات تکمیلی درباره این سیارک، دانشمندان جزییات جدیدتری در خصوص زمان و مکان برخورد احتمالی آن با زمین را منتشر کرده بودند. به گفته ناسا، به رغم آن که احتمال برخورد سیارک مذکور با زمین بیش از سه درصد تخمین زده شده بود اما این میزان احتمال در علوم سیارکی به عنوان هشدار واقعی و جدی در نظر گرفته میشود.
کمی پس از کشف این سیارک که در دسامبر سال گذشته و به کمک تلسکوپهای پیشرفته در ریو وورتادو در شیلی پیدا شد، دانشمندان آن را در صدر فهرست سیارکهای خطرناک قرار داده و سامانههای هشداردهنده در این زمینه را فعال کردند.
برآوردها و محاسبات آنها، حاکی از آن بود که برخورد احتمالی این سیارک در چهارشنبه ۲۲ دسامبر ۲۰۳۲ (۲ دی ماه سال ۱۴۱۱) صورت خواهد گرفت. در آن زمان تصور میشد که این سیارک ممکن است به زمین برخورد کند و جایی در اقیانوس آرام شرقی، شمال آمریکای جنوبی، اقیانوس اطلس، آفریقا یا جنوب آسیا سقوط کند.
محافظت از زمین در برابر تهدیدات سیارکی
محققان میگویند، سیاره ما همه روزه با بیش از ۱۰۰ تن غبار و ذرات ریز از فضا بمباران میشود، اما به دلیل آن که این ذرات بسیار کوچکاند، غالبا قبل از رسیدن به سطح زمین در جو میسوزند و از بین میروند.
به گفته محققان، اگر این سیارک به زمین برسد، سرعت ورود آن به جو بیش از ۶۱هزار کیلومتر بر ساعت خواهد بود. اگر اندازه این سیارک ۴۰ متر باشد، در نهایت ممکن است به انفجاری در جو منجر شود که احتمالا باعث شکستن پنجرهها میشود، اما آسیب چندان زیادی به دنبال نخواهد داشت.
آنها در عین حال میگویند که اگر اندازه این سیارک حدود ۹۰ متر باشد، نتیجه متفاوت خواهد بود و برای مثال اگر این سیارک به یک شهر مهم برخورد کند، احتمال بروز فاجعه دور از ذهن نیست.
برخورد سیارکها و دنبالهدارهای ویرانگر به زمین اصولا در مقیاس زمانی زمینشناسی چندان نادر نیست. از جمله مشهورترین این رخدادها برخورد سیارکی به طول ده کیلومتر بود که در حدود ۶۶ میلیون سال پیش به زمین برخورد کرد و دایناسورها و همچنین ۷۵ درصد از گونههای زنده روی زمین را از بین برد و یک زمستان طولانی در سراسر زمین به دنبال داشت.
در سال ۱۹۰۸ میلادی نیز یک جرم آسمانی به ابعاد ۳۰ تا ۶۰ متر، به حوالی رود پودکامنایا تونگوسکا در یک جنگل دورافتاده در سیبری خورد که در اثر آن ۸۰ میلیون درخت از بین رفت و جنگلی وسیع نابود شد.
همچنین در سال ۲۰۱۳ نیز ورود یک شهاب ۲۰ متری به آسمان شهر چلیابینسک روسیه و انفجار شدید آن به بیش از ۷ هزار ساختمان آسیب رساند و حدود ۱۵۰۰ نفر را زخمی کرد.
هرچند برخورد سیارک "وایآر۴-۲۰۲۴" با زمین رد شده است و اکنون صحبت از احتمال برخورد آن با ماه است، اما دانشمندان بر لزوم آمادگی برای مقابله با چنین تهدیداتی تاکید دارند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴روابط مياننسلى از پايههاى اصلى سلامت روان و انسجام اجتماعى اند و زمينهاى براى انتقال تجربه، خرد و احساس تعلق از نسلى به نسل ديگر را فراهم ميكنند. چنين پيوندهايى نهتنها به رشد عاطفى و افزايش تابآورى كمك ميكنند، بلكه در شكلگيرى هويت فردى و اجتماعى نيز نقش دارند. پژوهشهاى عصبروانشناختى نشان ميدهند پيوند منظم و صميمى ميان نسلها، بهويژه در فضايى بدون قضاوت و سلطه، فعاليت بخشهاى مغز مرتبط با همدلى، تنظيم احساسات و انعطافپذيرى فكرى را افزايش ميدهد. اين امر واكنشهاى دفاعى مغز را كاهش داده و درك متقابل را تقويت ميكند؛ نتيجه آن، كاهش خطر افسردگى، تنهايى و زوال فكرى در سالمندان و رشد احساسى و اجتماعى در جوانترهاست. در مقابل، روابط آميخته با قضاوت و مقايسه ميتوانند شبكههاى عصبى مرتبط با تهديد اجتماعى را فعال و به اضطراب و گسست عاطفى منجر شوند.كيفيت ارتباط مياننسلى به ميزان گشودگى، احترام متقابل و پذيرش تفاوتها بستگى دارد، جايى كه نسلها نه در برابر، بلكه در كنار هم پلى بين گذشته، حال و آينده ميسازند و در آن، ثبات و رشد انسانى پرورش مىيابد.
دكتر نورايمان قهارى، روانشناس✍️
@amookhtan
دكتر نورايمان قهارى، روانشناس✍️
@amookhtan
❤2🙏1
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
960. رئاليسم يا واقعگرايي درواقع واکنشي بود در مقابل رمانتيسيسم ادبیات در نیمه دوم قرن نوزده. بيان صريح واقعيت و تشريح جامعهي انساني بدون پيش داوريهاي اخلاقي و بدون درگيرشدن عواطف و احساسات نويسنده از ويژگيهاي مکتب واقعگرايي بود. این گزاره ...
961. انگلس در کتاب «وضعيت طبقهي کارگر انگلستان»، در اوايل ۱۸۴۰، توصيف ميکند:چهگونه کودکان ششساله در کارخانهها و کارگاهها به کارگمارده ميشوند.در چنين شرايط طاقتفرسايي به معلوليتهاي جسمي مادامالعمر و حتا مرگ آنها منجر ميشد.اين رويهي راچه ناميد؟
Anonymous Quiz
100%
1. «قتل اجتماعي»
0%
2. «قتل فردی»
❤1🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #ديالکتيک_طبيعت
🔴کیلاویا در هاوایی: گدازهها در فوران آتشین اول اکتبر 2025، ۳۳۰ فوت به هوا پرتاب شدند
@amookhtan
🔴کیلاویا در هاوایی: گدازهها در فوران آتشین اول اکتبر 2025، ۳۳۰ فوت به هوا پرتاب شدند
@amookhtan
❤1