آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (64) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار جنبش کارگري دوران محمدرضاشاه الف:ضربات حزب توده بر جنبش مستقل کارگران يوسف افتخاري از حزب توده ميگويد اکنون در ادامه اين قسمت،…
#تاريخ_معاصر_ايران (65)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
جنبش کارگري دوران محمدرضاشاه
الف:ضربات حزب توده بر جنبش مستقل کارگران
يوسف افتخاري از حزب توده ميگويد
بعد از اين قضيه يک روز مرا به کنسولگري شوروي احضار کردند. يک جواني کنسول بود اسمش يميليانوف بود. چند نفر ديگر هم آنجا نشسته بودند. از موي مشکي و اين چيزهاشون که روس نبودند، مشخص بود که از ارامنه و غير روس بودند. گفتم: چه فرمايشي داريد؟ که نظر استالين اين است که فعلا" حزب توده باشد و ممکن است فردا نباشد. اين يک چيز دائمي نيست. شما بهتر است به حزب توده برويد و در آنجا فعاليت کنيد. گفتم من با آنها نميتوانم کار بکنم. آنها کساني هستند که به رفقايشان خيانت کردند. همديگر را گير دادند. اينها اصلا" اين کاره نيستند.
گفت: شما برويد اصلاحشان کنيد. گفتم آنها نميپذيرند که من داخلشان بروم و يک عده را بيرون کنم، يک عدهي ديگر را بياورم و يا اصلاحاتي بدهم. گفت: ما دستور ميدهيم و شما را قبول ميکنند. برو اصلاحاتي هم بده. نظر استالين هم همين است. گفتم: شما دستور بدهيد قبول ميکنند؟ گفت: بله، قبول ميکنند. گفتم: اختلاف ما سر همين است. ما اختلاف ديگري نداريم. ما ميگوييم که با ارادهي خودمان بايد يک کاري را شروع بکنيم و به آخر برسانيم. اينها اين اراده از خودشان ندارند چون مردمان بيارادهيي هستند ما نميتوانيم با اينها کار بکنيم. کنسول و ديگران اوقاتشان تلخ شد و حالا خوب شد مرا نگرفتند. نگه دارند که پنهاني به روسيه رد کنند. بلند شدم خوشحال بودم که از آن جا به سلامت بيرون آمدم.» (خاطرات افتخاري:92)
بعد از سرکوبي جنبش طبقات اجتماعي آذربايجان و کردستان با چراغ سبز کامل استالين، توسط محمدرضاشاه، در آذر 1325، جنبش مستقل کارگري يوسف افتخاري و دوستاناش هم توسط حزب توده، قلع و قم گرديد. با واقعه بهمن 1327، که منجر به تيراندازي به محمدرضاشاه شد، سران حزب توده هم فرار را برقرار ترجيح دادند، و به همانجايي رفتند، که دستآموز شده بودند.
در ماجراي کودتاي 28 مرداد 1332، هم طبقه کارگران ايران به حاشيه رانده شد، و با ظهور جنايتکارترين سازمان مخوف خاورميانه در سال 1335، يعني ساواک و آموزش کادرهاي آن توسط سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريکا، انگليس و اسرائيل، و حضور دائم يک نفر ساواکي در هر کارخانه، مدرسه، دانشگاه، و ادارهيي، عملا" جامعهي ايران رو به قهقرا رفت. و کوچکترين اعتراضي از هر صنف و طبقهيي، با گلوله پاسخ ميگرفت. مشت نمونه خروار است:
واقعه تاريخي هشت ارديبهشت ۱۳۵۰ چه بود؟
کارخانه جهان چيت کرج متعلق به يکي از بزرگترين سرمايهداران ايران يعني فاتح يزدي بود. اين کارخانه با تجهيزات آلماني در سال ۱۳۳۴ آغاز به کار نمود و در زمان وقوع فاجعه هشت ارديبهشت بيش از ۱۵۰۰ کارگر داشت.
کارگران اين شرکت بزرگ، در نخستين روزهاي ماه ارديبهشت با اعتصاب و تجمع مسالمتآميز در محوطه کارخانه، نسبت به شرايط غيرانساني کار اعتراض کرده و خواستههاي صنفي خود را مطرح کردند. اما با تهديد عوامل کارفرما و نيز مامورين اعزامي سرهنگ منصوري روبرو شدند. به همين خاطر ۱۵۰۰ کارگر جهان چيت در اوج اختناق آريامهري و در يک حرکت شجاعانه، تصميم گرفتند که در مسير جاده قديم کرج – تهران به سوي پايتخت و مجلس حرکت کنند.
به درخواست کارفرما – فاتح غارتگر و جنايتکار- مامورين ژاندارمري در منطقه کاروانسراي سنگي راه را بر انبوه کارگران بستند و زمانيکه قادر نشدند کارگران را پراکنده کنند و به محل کارشان برگردانند، به دستور سرهنگ منصوري، وحشيانه به سوي آنها آتش گشودند و کارگران بيدفاع را به رگبار گلوله بستند.
در اين جنايت هولناک حداقل سه کارگر جان خود را از دست دادند و حدود هشتاد نفر مجروح شدند. جانباختهگان را شبانه و بدون همراهي خانوادههايشان دفن کردند و مجروحين را براي لاپوشاني جنايت، به جاي بيمارستانهاي عمومي، به بيمارستان تحت حفاظت ارتش يعني بيمارستان ۵۰۱ منتقل کردند.
سه سال بعد، چريکهاي فدايي خلق در يک اقدام مسلحانه، صاحب کارخانه جهان چيت _فاتح يزدي_ را در حاليکه از ويلاي خود در تجريش عازم محل کارش بود ترور کردند و کشتند. در اعلاميهيي که اين سازمان منتشر کرد، دليل اين اقدام را جنايت کارفرما و رژيم در ۸ ارديبهشت 1350، اعلام ميکرد.
(منبع:آرش کمانگر مقاله: سرکوب کارگران، نابرابري طبقاتي، غارت و فساد سيستماتيک در دوران پهلوي)
ادامه دارد
@amookhtan
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
جنبش کارگري دوران محمدرضاشاه
الف:ضربات حزب توده بر جنبش مستقل کارگران
يوسف افتخاري از حزب توده ميگويد
بعد از اين قضيه يک روز مرا به کنسولگري شوروي احضار کردند. يک جواني کنسول بود اسمش يميليانوف بود. چند نفر ديگر هم آنجا نشسته بودند. از موي مشکي و اين چيزهاشون که روس نبودند، مشخص بود که از ارامنه و غير روس بودند. گفتم: چه فرمايشي داريد؟ که نظر استالين اين است که فعلا" حزب توده باشد و ممکن است فردا نباشد. اين يک چيز دائمي نيست. شما بهتر است به حزب توده برويد و در آنجا فعاليت کنيد. گفتم من با آنها نميتوانم کار بکنم. آنها کساني هستند که به رفقايشان خيانت کردند. همديگر را گير دادند. اينها اصلا" اين کاره نيستند.
گفت: شما برويد اصلاحشان کنيد. گفتم آنها نميپذيرند که من داخلشان بروم و يک عده را بيرون کنم، يک عدهي ديگر را بياورم و يا اصلاحاتي بدهم. گفت: ما دستور ميدهيم و شما را قبول ميکنند. برو اصلاحاتي هم بده. نظر استالين هم همين است. گفتم: شما دستور بدهيد قبول ميکنند؟ گفت: بله، قبول ميکنند. گفتم: اختلاف ما سر همين است. ما اختلاف ديگري نداريم. ما ميگوييم که با ارادهي خودمان بايد يک کاري را شروع بکنيم و به آخر برسانيم. اينها اين اراده از خودشان ندارند چون مردمان بيارادهيي هستند ما نميتوانيم با اينها کار بکنيم. کنسول و ديگران اوقاتشان تلخ شد و حالا خوب شد مرا نگرفتند. نگه دارند که پنهاني به روسيه رد کنند. بلند شدم خوشحال بودم که از آن جا به سلامت بيرون آمدم.» (خاطرات افتخاري:92)
بعد از سرکوبي جنبش طبقات اجتماعي آذربايجان و کردستان با چراغ سبز کامل استالين، توسط محمدرضاشاه، در آذر 1325، جنبش مستقل کارگري يوسف افتخاري و دوستاناش هم توسط حزب توده، قلع و قم گرديد. با واقعه بهمن 1327، که منجر به تيراندازي به محمدرضاشاه شد، سران حزب توده هم فرار را برقرار ترجيح دادند، و به همانجايي رفتند، که دستآموز شده بودند.
در ماجراي کودتاي 28 مرداد 1332، هم طبقه کارگران ايران به حاشيه رانده شد، و با ظهور جنايتکارترين سازمان مخوف خاورميانه در سال 1335، يعني ساواک و آموزش کادرهاي آن توسط سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريکا، انگليس و اسرائيل، و حضور دائم يک نفر ساواکي در هر کارخانه، مدرسه، دانشگاه، و ادارهيي، عملا" جامعهي ايران رو به قهقرا رفت. و کوچکترين اعتراضي از هر صنف و طبقهيي، با گلوله پاسخ ميگرفت. مشت نمونه خروار است:
واقعه تاريخي هشت ارديبهشت ۱۳۵۰ چه بود؟
کارخانه جهان چيت کرج متعلق به يکي از بزرگترين سرمايهداران ايران يعني فاتح يزدي بود. اين کارخانه با تجهيزات آلماني در سال ۱۳۳۴ آغاز به کار نمود و در زمان وقوع فاجعه هشت ارديبهشت بيش از ۱۵۰۰ کارگر داشت.
کارگران اين شرکت بزرگ، در نخستين روزهاي ماه ارديبهشت با اعتصاب و تجمع مسالمتآميز در محوطه کارخانه، نسبت به شرايط غيرانساني کار اعتراض کرده و خواستههاي صنفي خود را مطرح کردند. اما با تهديد عوامل کارفرما و نيز مامورين اعزامي سرهنگ منصوري روبرو شدند. به همين خاطر ۱۵۰۰ کارگر جهان چيت در اوج اختناق آريامهري و در يک حرکت شجاعانه، تصميم گرفتند که در مسير جاده قديم کرج – تهران به سوي پايتخت و مجلس حرکت کنند.
به درخواست کارفرما – فاتح غارتگر و جنايتکار- مامورين ژاندارمري در منطقه کاروانسراي سنگي راه را بر انبوه کارگران بستند و زمانيکه قادر نشدند کارگران را پراکنده کنند و به محل کارشان برگردانند، به دستور سرهنگ منصوري، وحشيانه به سوي آنها آتش گشودند و کارگران بيدفاع را به رگبار گلوله بستند.
در اين جنايت هولناک حداقل سه کارگر جان خود را از دست دادند و حدود هشتاد نفر مجروح شدند. جانباختهگان را شبانه و بدون همراهي خانوادههايشان دفن کردند و مجروحين را براي لاپوشاني جنايت، به جاي بيمارستانهاي عمومي، به بيمارستان تحت حفاظت ارتش يعني بيمارستان ۵۰۱ منتقل کردند.
سه سال بعد، چريکهاي فدايي خلق در يک اقدام مسلحانه، صاحب کارخانه جهان چيت _فاتح يزدي_ را در حاليکه از ويلاي خود در تجريش عازم محل کارش بود ترور کردند و کشتند. در اعلاميهيي که اين سازمان منتشر کرد، دليل اين اقدام را جنايت کارفرما و رژيم در ۸ ارديبهشت 1350، اعلام ميکرد.
(منبع:آرش کمانگر مقاله: سرکوب کارگران، نابرابري طبقاتي، غارت و فساد سيستماتيک در دوران پهلوي)
ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
470.«تنها تماس اجتماعي افرادبا يکديگر دربسياري از صنايع،سبب ايجادنوعي حس رقابت وتحريک احساس سرزندهگي(animal spirit) ميشود که کارآيي هرفرد کارگر را بالا ميبرد، به نحوي که توليد 12 کارگرکه به اتفاق و همزمان در يک کار روزانهي 144 ساعته کار ميکنند.....
471.يک درخ گردو در آب و هواي مناسب را در نظر بگيريد. در سالهاي جواني پربار و مفيد، اما با کهولت سن، گرفتار انواع بيمارها و پس مدتي دچار کرمخوردهگي، ناچارا" بايد تعويض و جايگزين شود. عينا" شبيه ...
Anonymous Quiz
9%
1.صورت بنديهاي اجتماعي، اقتصادی که تاريخ مصرف آنها توسط ديالکتيک حرکت به پايان ميرسد.
3%
2. عينا" شبيه زندهگي همهي موجودات زنده که براساس قوانين ديالکتيک سير تکاملي خود را طي ميکنند.
88%
3. گزينهي (1و2) درست هستند زير توسط زيستشناسان و جامعهشناسان، طي دو قرن اخير به اثبات رسيده است.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 امسال هشتادمین سالگرد نگارش و انتشار بیانیه کارگران است. این بیانیه را سههزار نفر از کارگران قزوینی در دیماه سال ۱۳۲۳ صادر کردند:
🔴«همشهریهای عزیز، لابد اطلاع پیدا کردهاید که عدهی زیادی کارگر در این شهر بیکار شدهاند. قطعاً صحبتها و حرفهای زیادی هم که در این خصوص زدهاند به گوش شماها رسیده است. بعضی اینطور گفتهاند که بیکارها میخواهند آشوب برپا کنند… از همهی این حرفها چیزی که … حقیقت دارد آن است که عدهی زیادی بیکار ماندهاند. بیکاری هم بد دردی است. آنهایی که مزهی تلخ گرسنگی و برهنگی را چشیدهاند میفهمند بیکاری یعنی چه و میدانند ما در چه آتشی میسوزیم و چه دردی داریم. ما که بیکار ماندهایم همه ایرانی … هستیم… ما هیچ فکری نداریم مگر آن که خودمان را از بیکاری و اهل و عیالمان را از گرسنگی و برهنگی نجات دهیم. بیکاری دروازهی مرگ است. ما حق داریم از این مرگ که با آن روبرو شدهایم فرار کنیم. ما میخواهیم داد بزنیم و فریاد کنیم تا صدای ما به گوش سنگین و ناشنوای زمامداران مملکت برسد. ما حق داریم از دولت کار بخواهیم … اما برای آن که نگذارند ما صدای خودمان را بلند کنیم … ما را میترسانند و میخواهند با توپ و تشر از میدان به در کنند و از طرف خائنین و عملهی ارتجاع در شهر شهرت میدهند که بیکاران مردمان خطرناکی هستند و میخواهند آشوب برپا کنند. ای همشهریهای عزیز، تمام این حرفهایی که میزنند تهمت و دروغ است. ما مردمان زحمتکش هستیم. ما غارتگر نیستیم بلکه عمری است که ماها را غارت میکنند. ما برای زحمت کشیدن و کار کردن حاضر هستیم. ما کار میخواهیم … ما با دولت حرف داریم و به دولت اعتراض میکنیم. دولت مسئول تمام بدبختیها و بیکاریهاست. اگر دولتهای ما برگزیدهی ملت بودند قطعاً نه ما و نه شما چنین روزهای سیاهی را نمیدیدیم. امروز روزبهروز بر عدهی بیکاران افزوه میشود اما دولت به چیزی که توجه ندارد همان مسئلهی بیکاری و فقر و بدبختی عمومی است. همه را به حرف و به وعدهی سر خرمن میگذرانند. همشهریهای عزیز، باید کاری کرد که دولت از ما و شما باشد. در چنین صورتی میتوانیم بهتدریج این بدبختیها را که امروز دامنگیر عموم شده است از میان برداریم. بیایید به جای این که از ما دوری کنید، به جای این که حرفهای دروغی را که دربارهی ما زده میشود باور نمایید با ما همآواز و همصدا شوید و ما را کمک و یاری نمایید و الا اگر دولت را به خیال خود بگذاریم فردا کارگران دیگری که امروز مشغول کار هستند و پسفردا شما کسبهی بازار و پیشهوران به روز ما خواهید افتاد و یکباره ما و شما و همه در چنگال گرسنگی و در چنگال بیکاری دچار خواهیم شد…».
منبع:https://wp.me/p2GDHh-7Ku
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴 امسال هشتادمین سالگرد نگارش و انتشار بیانیه کارگران است. این بیانیه را سههزار نفر از کارگران قزوینی در دیماه سال ۱۳۲۳ صادر کردند:
🔴«همشهریهای عزیز، لابد اطلاع پیدا کردهاید که عدهی زیادی کارگر در این شهر بیکار شدهاند. قطعاً صحبتها و حرفهای زیادی هم که در این خصوص زدهاند به گوش شماها رسیده است. بعضی اینطور گفتهاند که بیکارها میخواهند آشوب برپا کنند… از همهی این حرفها چیزی که … حقیقت دارد آن است که عدهی زیادی بیکار ماندهاند. بیکاری هم بد دردی است. آنهایی که مزهی تلخ گرسنگی و برهنگی را چشیدهاند میفهمند بیکاری یعنی چه و میدانند ما در چه آتشی میسوزیم و چه دردی داریم. ما که بیکار ماندهایم همه ایرانی … هستیم… ما هیچ فکری نداریم مگر آن که خودمان را از بیکاری و اهل و عیالمان را از گرسنگی و برهنگی نجات دهیم. بیکاری دروازهی مرگ است. ما حق داریم از این مرگ که با آن روبرو شدهایم فرار کنیم. ما میخواهیم داد بزنیم و فریاد کنیم تا صدای ما به گوش سنگین و ناشنوای زمامداران مملکت برسد. ما حق داریم از دولت کار بخواهیم … اما برای آن که نگذارند ما صدای خودمان را بلند کنیم … ما را میترسانند و میخواهند با توپ و تشر از میدان به در کنند و از طرف خائنین و عملهی ارتجاع در شهر شهرت میدهند که بیکاران مردمان خطرناکی هستند و میخواهند آشوب برپا کنند. ای همشهریهای عزیز، تمام این حرفهایی که میزنند تهمت و دروغ است. ما مردمان زحمتکش هستیم. ما غارتگر نیستیم بلکه عمری است که ماها را غارت میکنند. ما برای زحمت کشیدن و کار کردن حاضر هستیم. ما کار میخواهیم … ما با دولت حرف داریم و به دولت اعتراض میکنیم. دولت مسئول تمام بدبختیها و بیکاریهاست. اگر دولتهای ما برگزیدهی ملت بودند قطعاً نه ما و نه شما چنین روزهای سیاهی را نمیدیدیم. امروز روزبهروز بر عدهی بیکاران افزوه میشود اما دولت به چیزی که توجه ندارد همان مسئلهی بیکاری و فقر و بدبختی عمومی است. همه را به حرف و به وعدهی سر خرمن میگذرانند. همشهریهای عزیز، باید کاری کرد که دولت از ما و شما باشد. در چنین صورتی میتوانیم بهتدریج این بدبختیها را که امروز دامنگیر عموم شده است از میان برداریم. بیایید به جای این که از ما دوری کنید، به جای این که حرفهای دروغی را که دربارهی ما زده میشود باور نمایید با ما همآواز و همصدا شوید و ما را کمک و یاری نمایید و الا اگر دولت را به خیال خود بگذاریم فردا کارگران دیگری که امروز مشغول کار هستند و پسفردا شما کسبهی بازار و پیشهوران به روز ما خواهید افتاد و یکباره ما و شما و همه در چنگال گرسنگی و در چنگال بیکاری دچار خواهیم شد…».
منبع:https://wp.me/p2GDHh-7Ku
@amookhtan
قدرت پول.pdf
53.9 KB
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
@amookhtan
ذات واقعي آدمها را زماني ميتوان فهميد که ديگر منفعتي (پول) براي آنها نداشته باشيد. يعني طبق گفته مارکس، در جامعهي سرمايهداري، اين پول است که پايهي تمام روابط انساني و اخلاقي در خانوادهها و در جامعه و در جهان تعيين ميکند. در جامعهي سرمايهداري پول همه چيز، اما انسان و انسانيت هيچ چيز!
با حوصله متن کوتاه زير را مطالعه کنيد تا به قدرت پول در جامعهي سرمايهداري پي ببريد:
🔴 #قدرت_پول
«پول با تصاحب توانايي خريد هرچيز، با تصاحب توانايي تملك همهي اشيا، ابژهي تصاحبي آشكار و معلوم است. جهان شمولي توانايي آن، همانا بيانگر قدرقدرتي آن است. بنابراين، پول چون قادري مطلق عمل ميكند. پول دلال محبت ميان نياز آدمي و ابژه، ميان زندگي او و ابزار حياتش است. اما آنچه براي من ميانجي زندگيم است، در مورد هستي اشخاص ديگر نيز حكم ميانجي را برايم دارد. پول برايم، شخص ديگري است.»
🔴 #حافظه_تاريخي
@amookhtan
ذات واقعي آدمها را زماني ميتوان فهميد که ديگر منفعتي (پول) براي آنها نداشته باشيد. يعني طبق گفته مارکس، در جامعهي سرمايهداري، اين پول است که پايهي تمام روابط انساني و اخلاقي در خانوادهها و در جامعه و در جهان تعيين ميکند. در جامعهي سرمايهداري پول همه چيز، اما انسان و انسانيت هيچ چيز!
با حوصله متن کوتاه زير را مطالعه کنيد تا به قدرت پول در جامعهي سرمايهداري پي ببريد:
🔴 #قدرت_پول
«پول با تصاحب توانايي خريد هرچيز، با تصاحب توانايي تملك همهي اشيا، ابژهي تصاحبي آشكار و معلوم است. جهان شمولي توانايي آن، همانا بيانگر قدرقدرتي آن است. بنابراين، پول چون قادري مطلق عمل ميكند. پول دلال محبت ميان نياز آدمي و ابژه، ميان زندگي او و ابزار حياتش است. اما آنچه براي من ميانجي زندگيم است، در مورد هستي اشخاص ديگر نيز حكم ميانجي را برايم دارد. پول برايم، شخص ديگري است.»
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (65) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار جنبش کارگري دوران محمدرضاشاه الف:ضربات حزب توده بر جنبش مستقل کارگران يوسف افتخاري از حزب توده ميگويد بعد از اين قضيه يک روز…
#تاريخ_معاصر_ايران (66)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
نتيجه خفتبار دو جنگ گلستان و ترکمانچاي سران جاهل و مرتجع قاجار با روسيه، تسليم بيچون چراي آنها به تزار روس بود. نه تنها قفقاز را به طور کامل به روسيه تحويل دادند، بلکه از نظر سياسي هم تسليم تزار روس شدند و منابع طبیعی و تولیدی ساکنین شمال و شمال غرب ايران را براي دهها سال در اختيار روسها قرار دادند. انگليسيها که ناظر بر اين اوضاع و احوال سران قاجار بود، با بند و بست کردن با روسيه تزاري، جنوب ايران را جولانگاه خود قرار دادند. و با دادن رشوه به تمام ارگانيسم سلسله قاجار، شروع به غارت منابع طبيعي ايران کردند. يکي از اين منابع طلاي سياه ايران بود.
طبقه حاکمه انگليس همراه با مقامات انگليسي، شرکت انگليسي نفت ايران و انگليس، عملا" به عنوان طبقه حاکمه در ايران عمل ميکردند و همهي امتيازات چه دلاري و چه رفاهي در اختيار انگليسيها بود، در عوض کارگران ايراني که بيشترين عملياتهاي شرکت را بر دوش آنان انجام ميگرفت، با زندهگي رقت باري دست و پنجه نرم ميکردند؛ دستمزد بسيار ناچيز در سال 1308 ماهانه کمتر از هشت تومان، در حالي که يک لنگه آرد حدود پنجاه کيلويي در آبادان هشت تومان قيمت داشته است، آنها در آلونکها و بيغولههايي زندهگي ميکردند که شايسته هيچ انساني نبود. روساي شرکت و کارمندان انگليسي شرکت:
«سرشان تشر بزنيد، بترسانيدشان، تا در برابرتان سر اطاعت فرود آورند.»
در آن زمان(1300 خورشيدي) بحرين به ازاي هر بشکه نفت 35 سنت، عربستان بشکهيي56 سنت، عراق بشکهيي60 سنت حق امتياز ميگرفتند اما ايران 2500 ساله هخامنشي بشکهيي 8 سنت! دريافت ميکرد.
امتياز نفت جنوب ايران معروف به دارسي،(1) در سال1900/ 1279 خورشيدي توسط طبقه حاکمه رشوهبگير قاجار به يک شرکت انگليسي داده شد و بعد از کشف نفت در سال1908/ 1287، شرکت نفت ايران و انگليس تشکيل گرديد که در آن سهمي جزيي از سود خالص شرکت نفت ايران و انگليس به ايران داده ميشد.
بنابراين در سال ۱۹۰0/1279 «ويليام ناکس دارسي»، (تصویر پست قبلی👆)«حق تفحص و استخراج و حمل و نقل و فروش نفت» در سراسر ايران را به استثنايي ۵ ايالت شمالي براي خود به دست آورد. «ويليام ناکسي دارسي» يک ميليونر استراليايي، نخستين کسي بود که با روشهاي جديد روز و دستگاههاي حفاري مکانيکي در ايران به اکتشاف نفت و حفرچاه پرداخت. او ابتدا گروهي فني را به سرپرستي زمينشناسي به نام «برلز» استخدام و به ايران اعزام کرد. اين گروه پس از بررسيهاي زمينشناسي، احتمال وجود نفت در حوالي قصرشيرين و شوشتر را زياد و در ديگر نقاط اميدوارکننده دانست. پس از دريافت اين گزارش، دارسي نمايندهيي به نام «ماريوت» را در سال 1280/۱۹۰۱ به دربار قاجار فرستاد. ماريوت امتياز اکتشاف و استخراج نفت در تمام ايران، به جز پنج ايالت شمالي را از مظفرالدينشاه به مدت 60 سال گرفت. چند ماه پس از امضاي قرارداد، حفاري اولين چاه در محلي به نام چياسرخ يا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشيرين آغاز شد.
کار حفاري به علت نبود راه و ناامني به کندي پيش ميرفت، تا آنکه در تابستان ۱۹۰۳/1282 در عمق ۵۰۷ متري به گاز و کمي نفت رسيد. چاه دوم هم در همين ناحيه در عمقي مشابه به نفت رسيد. بهرهدهي اين چاه در حدود ۱۷۵ بشکه در روز بود. دارسي با ارزيابي نتايج دريافت، اگر در ناحيه چياسرخ نفتي بيش از اين مقدار هم بيابد به علت دوري از دريا و نبود امکان حمل به بازار مصرف، سودي عايد او نخواهد شد. بنابراين ناحيه را ترک کرد و به خوزستان روي آورد. منطقه چياسرخ در مرزبنديهاي بعدي به دولت عثماني واگذار شد و اکنون چياسرخ يک ميدان نفتي کوچک در عراق است.
ادامه دارد
@amookhtan
(1): امتيازنامه دارسى داراى صحهى شاه و امضا و مهر اتابک صدراعظم و ميرزا نصراللّهخان مشيرالدوله و نظامالدين غفارى مهندس الممالك است و در دفاتر ديوانى به ثبت و ضبط رسيده است.البته در اين ميان، كتابچىخان ايراني متصدى اداره گمرك ايران، که زمينه اجراي امتياز نامه دارسي فراهم کرده بود، نيز حق دلالى خوبى از اين معامله برد و توانست براى خود و اولادش زندهگانى با رفاهى در اروپا تهيه نمايد و به غير از او، نمايندهى دارسى در حدود ده هزار ليره رشوه هم به اتابك و مشيرالدوله، مهندس الممالك نقدا" پرداخت کرد.
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
نتيجه خفتبار دو جنگ گلستان و ترکمانچاي سران جاهل و مرتجع قاجار با روسيه، تسليم بيچون چراي آنها به تزار روس بود. نه تنها قفقاز را به طور کامل به روسيه تحويل دادند، بلکه از نظر سياسي هم تسليم تزار روس شدند و منابع طبیعی و تولیدی ساکنین شمال و شمال غرب ايران را براي دهها سال در اختيار روسها قرار دادند. انگليسيها که ناظر بر اين اوضاع و احوال سران قاجار بود، با بند و بست کردن با روسيه تزاري، جنوب ايران را جولانگاه خود قرار دادند. و با دادن رشوه به تمام ارگانيسم سلسله قاجار، شروع به غارت منابع طبيعي ايران کردند. يکي از اين منابع طلاي سياه ايران بود.
طبقه حاکمه انگليس همراه با مقامات انگليسي، شرکت انگليسي نفت ايران و انگليس، عملا" به عنوان طبقه حاکمه در ايران عمل ميکردند و همهي امتيازات چه دلاري و چه رفاهي در اختيار انگليسيها بود، در عوض کارگران ايراني که بيشترين عملياتهاي شرکت را بر دوش آنان انجام ميگرفت، با زندهگي رقت باري دست و پنجه نرم ميکردند؛ دستمزد بسيار ناچيز در سال 1308 ماهانه کمتر از هشت تومان، در حالي که يک لنگه آرد حدود پنجاه کيلويي در آبادان هشت تومان قيمت داشته است، آنها در آلونکها و بيغولههايي زندهگي ميکردند که شايسته هيچ انساني نبود. روساي شرکت و کارمندان انگليسي شرکت:
«سرشان تشر بزنيد، بترسانيدشان، تا در برابرتان سر اطاعت فرود آورند.»
در آن زمان(1300 خورشيدي) بحرين به ازاي هر بشکه نفت 35 سنت، عربستان بشکهيي56 سنت، عراق بشکهيي60 سنت حق امتياز ميگرفتند اما ايران 2500 ساله هخامنشي بشکهيي 8 سنت! دريافت ميکرد.
امتياز نفت جنوب ايران معروف به دارسي،(1) در سال1900/ 1279 خورشيدي توسط طبقه حاکمه رشوهبگير قاجار به يک شرکت انگليسي داده شد و بعد از کشف نفت در سال1908/ 1287، شرکت نفت ايران و انگليس تشکيل گرديد که در آن سهمي جزيي از سود خالص شرکت نفت ايران و انگليس به ايران داده ميشد.
بنابراين در سال ۱۹۰0/1279 «ويليام ناکس دارسي»، (تصویر پست قبلی👆)«حق تفحص و استخراج و حمل و نقل و فروش نفت» در سراسر ايران را به استثنايي ۵ ايالت شمالي براي خود به دست آورد. «ويليام ناکسي دارسي» يک ميليونر استراليايي، نخستين کسي بود که با روشهاي جديد روز و دستگاههاي حفاري مکانيکي در ايران به اکتشاف نفت و حفرچاه پرداخت. او ابتدا گروهي فني را به سرپرستي زمينشناسي به نام «برلز» استخدام و به ايران اعزام کرد. اين گروه پس از بررسيهاي زمينشناسي، احتمال وجود نفت در حوالي قصرشيرين و شوشتر را زياد و در ديگر نقاط اميدوارکننده دانست. پس از دريافت اين گزارش، دارسي نمايندهيي به نام «ماريوت» را در سال 1280/۱۹۰۱ به دربار قاجار فرستاد. ماريوت امتياز اکتشاف و استخراج نفت در تمام ايران، به جز پنج ايالت شمالي را از مظفرالدينشاه به مدت 60 سال گرفت. چند ماه پس از امضاي قرارداد، حفاري اولين چاه در محلي به نام چياسرخ يا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشيرين آغاز شد.
کار حفاري به علت نبود راه و ناامني به کندي پيش ميرفت، تا آنکه در تابستان ۱۹۰۳/1282 در عمق ۵۰۷ متري به گاز و کمي نفت رسيد. چاه دوم هم در همين ناحيه در عمقي مشابه به نفت رسيد. بهرهدهي اين چاه در حدود ۱۷۵ بشکه در روز بود. دارسي با ارزيابي نتايج دريافت، اگر در ناحيه چياسرخ نفتي بيش از اين مقدار هم بيابد به علت دوري از دريا و نبود امکان حمل به بازار مصرف، سودي عايد او نخواهد شد. بنابراين ناحيه را ترک کرد و به خوزستان روي آورد. منطقه چياسرخ در مرزبنديهاي بعدي به دولت عثماني واگذار شد و اکنون چياسرخ يک ميدان نفتي کوچک در عراق است.
ادامه دارد
@amookhtan
(1): امتيازنامه دارسى داراى صحهى شاه و امضا و مهر اتابک صدراعظم و ميرزا نصراللّهخان مشيرالدوله و نظامالدين غفارى مهندس الممالك است و در دفاتر ديوانى به ثبت و ضبط رسيده است.البته در اين ميان، كتابچىخان ايراني متصدى اداره گمرك ايران، که زمينه اجراي امتياز نامه دارسي فراهم کرده بود، نيز حق دلالى خوبى از اين معامله برد و توانست براى خود و اولادش زندهگانى با رفاهى در اروپا تهيه نمايد و به غير از او، نمايندهى دارسى در حدود ده هزار ليره رشوه هم به اتابك و مشيرالدوله، مهندس الممالك نقدا" پرداخت کرد.
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
471.يک درخ گردو در آب و هواي مناسب را در نظر بگيريد. در سالهاي جواني پربار و مفيد، اما با کهولت سن، گرفتار انواع بيمارها و پس مدتي دچار کرمخوردهگي، ناچارا" بايد تعويض و جايگزين شود. عينا" شبيه ...
472. «سرمايه کار مردهيي است که خونآشام وار تنها با مکيدن کار زنده ميتواند زندهگي کند و هرچه کار بيشتري را [ميمکد] بيشتر زنده ميماند.» این گزاره ...
Anonymous Quiz
12%
1. درست نیست.
88%
2. درست است.
@amookhtan
🔴رآکتور همجوشی هستهای WEST رکورد زد؛ حفظ پلاسمای 50 میلیون درجهای بهمدت 6 دقیقه
این رکوردشکنی ما را به تولید انرژی عظیم و پاک همجوشی هستهای نزدیکتر کرده است.
یک رآکتور همجوشی در فرانسه بهنام «WEST»، بهتازگی به یک نقطه عطف مهم دست یافته و ما را یک قدم به انرژی پاک و پایدار نزدیک کرده است. دانشمندان آزمایشگاه فیزیک پلاسمای پرینستون که در این پروژه همکاری داشتند، اعلام کردند که این رآکتور، ماده فوقالعاده داغ پلاسما را ایجاد و به مدت 6 دقیقه آن را در دمای 50 میلیون درجه سانتیگراد حفظ کرده است.
براساس گزارش اینسایدر، هدف نهایی رآکتورهایی مثل WEST این است که یک پلاسمای فوقالعاده داغ را برای ساعتها حفظ کنند، اما 6 دقیقه در این رآکتور یک رکورد جهانی جدید محسوب میشود. سایر رآکتورهای هستهای پلاسماهای داغتر از رکورد جدید WEST ایجاد کرده بودند، اما دوام چندانی نداشتهاند.
رآکتور همجوشی WEST و تولید انرژی پاک
به رآکتورهایی مانند WEST توکامک (Tokamak) میگویند. هدف ساخت این رآکتورها تولید همان نوع از انرژی است که در خورشید وجود دارد. به همین دلیل است که دانشمندان گاهی توکامکها را «خورشید مصنوعی» مینامند.
خورشید با فرایند همجوشی هستهای انرژی خود را تأمین میکند که با فرایند شکافت هستهای متفاوت است. در رآکتورهای هستهای فعلی از شکافت هستهای برای تولید انرژی استفاده میشود. بااینحال انرژی همجوشی از هر شکلی از انرژی که امروز داریم، قدرتمندتر است. اگر بتوان این نیرو را مهار کرد، میتوان تقریباً 4 میلیون برابر بیشتر از سوختهای فسیلی انرژی تولید کرد؛ همچنین انرژی همجوشی پاک است.
دانشمندان برای رسیدن به این انرژی، قصد دارند توکامک ITER (رآکتور گرماهستهای آزمایشی بینالمللی) را در جنوب فرانسه تأسیس کنند. اما مشخص نیست که ساخت و توسعه ITER چه زمانی بهپایان میرسد. بااینحال، برای کاهش هزینهها و دستیابی به فناوری موردنظر، سایر تأسیسات مانند WEST درحال انجام آزمایشهایی هستند تا بفهمند چگونه میتوان این رآکتور غول پیکر را به بهترین نحو ایجاد کرد.
برای اینکه همجوشی روی زمین اتفاق بیفتد، سوخت باید حداقل به 50 میلیون درجه سانتیگراد برسد. یکی از موانع اصلی دستیابی به انرژی همجوشی این است که برای تولید آن دماهای شدید زیادی لازم است، و تاکنون رآکتورها نتوانستهاند پلاسما را به اندازه کافی برای بهدستآوردن انرژی حفظ کنند. درحالحاضر، معمولاً رآکتورهای همجوشی انرژی کمتری نسبت به میزانی که مصرف میکنند، تولید کردهاند.
رآکتور WEST نیز از این قاعده مستثنی نبود. بااینحال، محققان میگویند که این رآکتور 15 درصد انرژی همجوشی بیشتری در مقایسه با دفعات قبلی تولید کرد.
@amookhtan
🔴رآکتور همجوشی هستهای WEST رکورد زد؛ حفظ پلاسمای 50 میلیون درجهای بهمدت 6 دقیقه
این رکوردشکنی ما را به تولید انرژی عظیم و پاک همجوشی هستهای نزدیکتر کرده است.
یک رآکتور همجوشی در فرانسه بهنام «WEST»، بهتازگی به یک نقطه عطف مهم دست یافته و ما را یک قدم به انرژی پاک و پایدار نزدیک کرده است. دانشمندان آزمایشگاه فیزیک پلاسمای پرینستون که در این پروژه همکاری داشتند، اعلام کردند که این رآکتور، ماده فوقالعاده داغ پلاسما را ایجاد و به مدت 6 دقیقه آن را در دمای 50 میلیون درجه سانتیگراد حفظ کرده است.
براساس گزارش اینسایدر، هدف نهایی رآکتورهایی مثل WEST این است که یک پلاسمای فوقالعاده داغ را برای ساعتها حفظ کنند، اما 6 دقیقه در این رآکتور یک رکورد جهانی جدید محسوب میشود. سایر رآکتورهای هستهای پلاسماهای داغتر از رکورد جدید WEST ایجاد کرده بودند، اما دوام چندانی نداشتهاند.
رآکتور همجوشی WEST و تولید انرژی پاک
به رآکتورهایی مانند WEST توکامک (Tokamak) میگویند. هدف ساخت این رآکتورها تولید همان نوع از انرژی است که در خورشید وجود دارد. به همین دلیل است که دانشمندان گاهی توکامکها را «خورشید مصنوعی» مینامند.
خورشید با فرایند همجوشی هستهای انرژی خود را تأمین میکند که با فرایند شکافت هستهای متفاوت است. در رآکتورهای هستهای فعلی از شکافت هستهای برای تولید انرژی استفاده میشود. بااینحال انرژی همجوشی از هر شکلی از انرژی که امروز داریم، قدرتمندتر است. اگر بتوان این نیرو را مهار کرد، میتوان تقریباً 4 میلیون برابر بیشتر از سوختهای فسیلی انرژی تولید کرد؛ همچنین انرژی همجوشی پاک است.
دانشمندان برای رسیدن به این انرژی، قصد دارند توکامک ITER (رآکتور گرماهستهای آزمایشی بینالمللی) را در جنوب فرانسه تأسیس کنند. اما مشخص نیست که ساخت و توسعه ITER چه زمانی بهپایان میرسد. بااینحال، برای کاهش هزینهها و دستیابی به فناوری موردنظر، سایر تأسیسات مانند WEST درحال انجام آزمایشهایی هستند تا بفهمند چگونه میتوان این رآکتور غول پیکر را به بهترین نحو ایجاد کرد.
برای اینکه همجوشی روی زمین اتفاق بیفتد، سوخت باید حداقل به 50 میلیون درجه سانتیگراد برسد. یکی از موانع اصلی دستیابی به انرژی همجوشی این است که برای تولید آن دماهای شدید زیادی لازم است، و تاکنون رآکتورها نتوانستهاند پلاسما را به اندازه کافی برای بهدستآوردن انرژی حفظ کنند. درحالحاضر، معمولاً رآکتورهای همجوشی انرژی کمتری نسبت به میزانی که مصرف میکنند، تولید کردهاند.
رآکتور WEST نیز از این قاعده مستثنی نبود. بااینحال، محققان میگویند که این رآکتور 15 درصد انرژی همجوشی بیشتری در مقایسه با دفعات قبلی تولید کرد.
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (66) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار #شرکت_نفت_انگليس_و_ايران نتيجه خفتبار دو جنگ گلستان و ترکمانچاي سران جاهل و مرتجع قاجار با روسيه، تسليم بيچون چراي آنها به تزار روس…
#تاريخ_معاصر_ايران (67)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
در منطقه خوزستان، نخستين و دومين چاه حفرشده شرکت، خشک بودند. در نيمه اول سال ۱۹۰۸/1278 سرمايه شرکت رو به پايان بود و هنوز نفتي کشف نشده بود. روساي شرکت به مسئول عمليات که مهندسي به نام «دينولدز» بود، دستور توقف عمليات را دادند، ولي او که در محل وضع را بهتر ارزيابي کرده بود چند روزي از اجراي دستور توقف خودداري کرد و بهحفاري ادامه داد.
در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷/۱۹۰۸ مته حفاري به لايه نفتدار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد.(1) عمق چاه ۳۶۰ متر بود و دومين چاه که ده روز بعد به نفت رسيد ۳۰۷ متر عمق داشت. با به نفت رسيدن اين دو چاه، وجود نفت به مقدار زياد در ايران به اثبات رسيد. پس از کشف نفت در ايران در سال ۱۹۰۹/1288 شرکت نفت ايران و انگليس تشکيل شد.
گفته ميشود هنگامي که دارسي کارشناسان خود را به مسجد سليمان فرستاده بود تا وضعيت نفت را در منطقه وسيعي بررسي کنند، قبيله هفت لنگ بختياري از هم ميپرسيدند مگر دارسي چند تا خر دارد که اين همه نفت را ميخواهد؟ چرا که يگانه مصرف نفت طبيعي که سر از زمين بيرون ميآورد، نزد آنان درمان زخم خرانشان بود. اما امپرياليسم انگلستان دريافته بود که او طلاي سياه را يافته است و براي آن برنامه ريزي صد ساله ريخته است. هر چند نخستين مصرف آن در کشتيهاي بخاري بود که از زغال سنگ استفاده ميکردند که جاگير و کم بازده بود، بعدا" که موتورهاي گرمايي خلق شد، استفاده از آن گسترش يافت.
در ۱۹۰۷/1286 انگليسيها به منظور حفاظت از عمليات حفاري نفت و بدون توجه به حاکميت ايران، قواي خود را به اين کشور اعزام داشتند و قراردادي هم بدون مشارکت ايران، در مورد تقسيم ايران به مناطق نفوذ با روسها امضا کردند: روسها در شمال و انگليسيها در جنوب و يک منطقه اصطلاحا" بيطرف بين آن دو که در اختيار دولت ايران قرار گرفته باشد، که عملا" چنين چيزي وجود خارجي نداشت. بنابراين در ۱۹۰۸/1287 نفت در مسجد سليمان کشف شد و يک سال بعد انگليسيها «شرکت نفت انگليس و ايران» را تاسيس کردند.
از سال ۱۹۰۸/1287 تا سال ۱۹۲۸/1307 تمام نفت توليدي ايران از ميدان نفتي مسجدسليمان استخراج شد. در اين سال ميدان نفتي هفتکل و در سال ۱۹۳۰/1309 ميدان نفتي گچساران، در سال ۱۹۳۶/1315ميدان نفتي آغاجاري و در سال ۱۹۳۸/1317 ميدانهاي نفتي لالي و نفت سفيد، کشف شدند و خزانه انگليسيها پر از طلاي سياه گرديد. ميدان نفتخانه را در عراق، در سال ۱۹۲۷/1306، شرکت نفت انگليسي و عراق کشف کرد. نيمي از اين ميدان در خاک ايران قرار دارد که اکنون نفتشهر ناميده ميشود. با کشف اين هفت ميدان نفتي حوزه مورد قرارداد شرکت نفت سابق ايران و انگليس به صورت يکي از مناطق مهم نفتي جهان درآمد.
تلاش براي تجديدنظر در امتياز نامهي 1901 دارسي، از سال 1305 شروع شد. که در هنگام قرارداد با اعتصاب کارگري کارگران شرکت به رهبري يوسف افتخاري و دوستان کارگرش روبرو شد. تيمورتاش و داور و فيروز از مذاکره کنندهگان بودند. شرکت نفت ايران و انگليس با وجود تقريبا" غارت نفت ايران، باز هم به بهانه فني و تجاري، خواهان کاهش حق امتياز ايران شد. با مقاومت پوچ ايران روبروي ميشود و رضاشاه امتياز نفت را يک جانبه لغو ميکند. شرکت انگليسي به جامعهي بين المللي شکايت ميبرد و جامعه هم توصيه ميکنند دو طرف وارد مذاکرات دو جانبه شوند که در نهايت موفق ميشود:
ادامه دارد
@amookhtan
(1): سرانجام در ساعت 4 صبح 26 ماه مه 1908 متهي حفاري در عمق 1180 پايي به نفت رسيد و منجر به فوران 50 متري نفت شد. در تاريخ 14 آوريل 1909 شرکت نفت ايران و انگليس (APOC) با سرمايهي دو ميليون ليره استرلينگ تاسيس شد، بدين ترتيب شرکتي پا به عرصهي وجود گذاشت که طي دو جنگ جهاني نعمتهاي فراواني براي طرف انگليسي داشت و بدل به تأمينکنندهي اصلي سوخت نيروي دريايي انگليس گشت و از سوي ديگر براي طرف ايراني بدبختيهاي بسيار به همراه داشت. هرچند در نهايت اين مسئله به قول لرد کرزن «متفقين را بر امواج نفت ايران شناور کرده و رقصکنان خود را به ساحل پيروزي رساندند. اما سرنوشت اين قرارداد بالا و پايين بسياري را در سياست ايران ايجاد کرد، از شکست مذاکرات تيمورتاش تا به دست گرفتن رهبري مذاکرات مجدد با انگليسيها توسط رضاخان و تمديد قرارداد به مدت سي سال ديگر، با شرايط جديدي که فقط مناطق تحت تسلط شرکت نفت را کاهش و پرداختيهاي ايران را افزايش نداد. https://wp.me/p2GDHh-6Jw
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
در منطقه خوزستان، نخستين و دومين چاه حفرشده شرکت، خشک بودند. در نيمه اول سال ۱۹۰۸/1278 سرمايه شرکت رو به پايان بود و هنوز نفتي کشف نشده بود. روساي شرکت به مسئول عمليات که مهندسي به نام «دينولدز» بود، دستور توقف عمليات را دادند، ولي او که در محل وضع را بهتر ارزيابي کرده بود چند روزي از اجراي دستور توقف خودداري کرد و بهحفاري ادامه داد.
در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷/۱۹۰۸ مته حفاري به لايه نفتدار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد.(1) عمق چاه ۳۶۰ متر بود و دومين چاه که ده روز بعد به نفت رسيد ۳۰۷ متر عمق داشت. با به نفت رسيدن اين دو چاه، وجود نفت به مقدار زياد در ايران به اثبات رسيد. پس از کشف نفت در ايران در سال ۱۹۰۹/1288 شرکت نفت ايران و انگليس تشکيل شد.
گفته ميشود هنگامي که دارسي کارشناسان خود را به مسجد سليمان فرستاده بود تا وضعيت نفت را در منطقه وسيعي بررسي کنند، قبيله هفت لنگ بختياري از هم ميپرسيدند مگر دارسي چند تا خر دارد که اين همه نفت را ميخواهد؟ چرا که يگانه مصرف نفت طبيعي که سر از زمين بيرون ميآورد، نزد آنان درمان زخم خرانشان بود. اما امپرياليسم انگلستان دريافته بود که او طلاي سياه را يافته است و براي آن برنامه ريزي صد ساله ريخته است. هر چند نخستين مصرف آن در کشتيهاي بخاري بود که از زغال سنگ استفاده ميکردند که جاگير و کم بازده بود، بعدا" که موتورهاي گرمايي خلق شد، استفاده از آن گسترش يافت.
در ۱۹۰۷/1286 انگليسيها به منظور حفاظت از عمليات حفاري نفت و بدون توجه به حاکميت ايران، قواي خود را به اين کشور اعزام داشتند و قراردادي هم بدون مشارکت ايران، در مورد تقسيم ايران به مناطق نفوذ با روسها امضا کردند: روسها در شمال و انگليسيها در جنوب و يک منطقه اصطلاحا" بيطرف بين آن دو که در اختيار دولت ايران قرار گرفته باشد، که عملا" چنين چيزي وجود خارجي نداشت. بنابراين در ۱۹۰۸/1287 نفت در مسجد سليمان کشف شد و يک سال بعد انگليسيها «شرکت نفت انگليس و ايران» را تاسيس کردند.
از سال ۱۹۰۸/1287 تا سال ۱۹۲۸/1307 تمام نفت توليدي ايران از ميدان نفتي مسجدسليمان استخراج شد. در اين سال ميدان نفتي هفتکل و در سال ۱۹۳۰/1309 ميدان نفتي گچساران، در سال ۱۹۳۶/1315ميدان نفتي آغاجاري و در سال ۱۹۳۸/1317 ميدانهاي نفتي لالي و نفت سفيد، کشف شدند و خزانه انگليسيها پر از طلاي سياه گرديد. ميدان نفتخانه را در عراق، در سال ۱۹۲۷/1306، شرکت نفت انگليسي و عراق کشف کرد. نيمي از اين ميدان در خاک ايران قرار دارد که اکنون نفتشهر ناميده ميشود. با کشف اين هفت ميدان نفتي حوزه مورد قرارداد شرکت نفت سابق ايران و انگليس به صورت يکي از مناطق مهم نفتي جهان درآمد.
تلاش براي تجديدنظر در امتياز نامهي 1901 دارسي، از سال 1305 شروع شد. که در هنگام قرارداد با اعتصاب کارگري کارگران شرکت به رهبري يوسف افتخاري و دوستان کارگرش روبرو شد. تيمورتاش و داور و فيروز از مذاکره کنندهگان بودند. شرکت نفت ايران و انگليس با وجود تقريبا" غارت نفت ايران، باز هم به بهانه فني و تجاري، خواهان کاهش حق امتياز ايران شد. با مقاومت پوچ ايران روبروي ميشود و رضاشاه امتياز نفت را يک جانبه لغو ميکند. شرکت انگليسي به جامعهي بين المللي شکايت ميبرد و جامعه هم توصيه ميکنند دو طرف وارد مذاکرات دو جانبه شوند که در نهايت موفق ميشود:
ادامه دارد
@amookhtan
(1): سرانجام در ساعت 4 صبح 26 ماه مه 1908 متهي حفاري در عمق 1180 پايي به نفت رسيد و منجر به فوران 50 متري نفت شد. در تاريخ 14 آوريل 1909 شرکت نفت ايران و انگليس (APOC) با سرمايهي دو ميليون ليره استرلينگ تاسيس شد، بدين ترتيب شرکتي پا به عرصهي وجود گذاشت که طي دو جنگ جهاني نعمتهاي فراواني براي طرف انگليسي داشت و بدل به تأمينکنندهي اصلي سوخت نيروي دريايي انگليس گشت و از سوي ديگر براي طرف ايراني بدبختيهاي بسيار به همراه داشت. هرچند در نهايت اين مسئله به قول لرد کرزن «متفقين را بر امواج نفت ايران شناور کرده و رقصکنان خود را به ساحل پيروزي رساندند. اما سرنوشت اين قرارداد بالا و پايين بسياري را در سياست ايران ايجاد کرد، از شکست مذاکرات تيمورتاش تا به دست گرفتن رهبري مذاکرات مجدد با انگليسيها توسط رضاخان و تمديد قرارداد به مدت سي سال ديگر، با شرايط جديدي که فقط مناطق تحت تسلط شرکت نفت را کاهش و پرداختيهاي ايران را افزايش نداد. https://wp.me/p2GDHh-6Jw
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
472. «سرمايه کار مردهيي است که خونآشام وار تنها با مکيدن کار زنده ميتواند زندهگي کند و هرچه کار بيشتري را [ميمکد] بيشتر زنده ميماند.» این گزاره ...
473.هنگامي که سرمايهدارميکوشد که کارروزانه راتاحدممکن بيشتر کندودرصورت امکان،از يک روزکار دوروز کاردرآورد،از حق خود به عنوان خريداردفاع ميکند.وکارگر نيز هنگامي که خواهان کاهش کار روزانه به ميزان متعارف مشخصي است از حق خود به عنوان فروشنده دفاع ميکند.
Anonymous Quiz
26%
1.در اينجا تعارضي وجود دارد: حق در برابر حق، و مهر قانون مبادله به يکسان بر هر دو آنها خورده است.
74%
2. ميان حقوق برابر، زور فرمان ميراند.
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴«موسس هس که از چهرههاي نامدار جنبش هگليان جوان بود و به سبب ديدگاههاي چپگرايانهاش "خاخام کمونيست" نام گرفته بود، در نامهاي (2سپتامبر 1841) به برتولد اُرباخ، دوست داستاننويس خود، مارکس را "يگانه فيلسوف راستين زندهي روزگار" خواند که "نگرشي ژرف و ذهني بُرا در فلسفه" را در وجود خود به هم پيوسته است. "مجسم کن روسو، ولتر، هلباخ، لسينگ، هاينه در وجود يک نفر (....) در هم جمع شده باشند و نه اين که در کنار هم قرار گرفته باشند، در اين صورت دکتر مارکس را در پيشرو داري.»
📚جدال علم و فلسفه در انديشه مارکس/ ص 6 / ✍️نادر انتخابي/ تهران/هرمس 1383
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴«موسس هس که از چهرههاي نامدار جنبش هگليان جوان بود و به سبب ديدگاههاي چپگرايانهاش "خاخام کمونيست" نام گرفته بود، در نامهاي (2سپتامبر 1841) به برتولد اُرباخ، دوست داستاننويس خود، مارکس را "يگانه فيلسوف راستين زندهي روزگار" خواند که "نگرشي ژرف و ذهني بُرا در فلسفه" را در وجود خود به هم پيوسته است. "مجسم کن روسو، ولتر، هلباخ، لسينگ، هاينه در وجود يک نفر (....) در هم جمع شده باشند و نه اين که در کنار هم قرار گرفته باشند، در اين صورت دکتر مارکس را در پيشرو داري.»
📚جدال علم و فلسفه در انديشه مارکس/ ص 6 / ✍️نادر انتخابي/ تهران/هرمس 1383
@amookhtan
🔴یک دختر ۱۸ ماهه در بریتانیا که ناشنوا به دنیا آمده بود، با کمک ژندرمانی شنوایی خود را به دست آورده است.
روند درمان این دختر بچه که اوپال سندی نام دارد، ۶ ماه پیش در بیمارستانی در کمبریج آغاز شد. اوپال اکنون حتی صداهای خفیفی چون زمزمه را هم میشنود و شروع به حرف زدن کرده است.
در این شیوه درمانی، یک ویروس بیخطر، ژن لازم برای درمان سلولهای حساس به صدا در گوش درونی را به این سلولها منتقل میکند.
اوپال اولین کسی است تحت چنین شیوه ژن درمانی قرار میگیرد. بیش از نیمی از مشکلات ناشنوایی کودکان دلایل ژنتیکی دارد و پزشکان امیدوارند که با این شیوه درمانی بیماران دیگری را که از انواع مختلف ناشنوایی رنج می برند درمان کنند./بی بی سی
@amookhtan
روند درمان این دختر بچه که اوپال سندی نام دارد، ۶ ماه پیش در بیمارستانی در کمبریج آغاز شد. اوپال اکنون حتی صداهای خفیفی چون زمزمه را هم میشنود و شروع به حرف زدن کرده است.
در این شیوه درمانی، یک ویروس بیخطر، ژن لازم برای درمان سلولهای حساس به صدا در گوش درونی را به این سلولها منتقل میکند.
اوپال اولین کسی است تحت چنین شیوه ژن درمانی قرار میگیرد. بیش از نیمی از مشکلات ناشنوایی کودکان دلایل ژنتیکی دارد و پزشکان امیدوارند که با این شیوه درمانی بیماران دیگری را که از انواع مختلف ناشنوایی رنج می برند درمان کنند./بی بی سی
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
473.هنگامي که سرمايهدارميکوشد که کارروزانه راتاحدممکن بيشتر کندودرصورت امکان،از يک روزکار دوروز کاردرآورد،از حق خود به عنوان خريداردفاع ميکند.وکارگر نيز هنگامي که خواهان کاهش کار روزانه به ميزان متعارف مشخصي است از حق خود به عنوان فروشنده دفاع ميکند.
474.هنگام انداختن بمب اتمي برروي هيروشيما،حدود ۱۴۰ هزار نفر کشته،بيش از ۶۰ هزارساختمان بکلي ويران شدند. گرماي ساطع شده از بمب اتمي در هيروشيما در سه ثانيه اول در شعاع سه کيلومتري از مرکز انفجار حدود ۴۰ برابر بيشتر از خورشيد بوده است. چه چيزي زنده ماند؟
Anonymous Quiz
37%
1.چندين درخت زنده ماند.چون ريشه آنها ازانفجاردر امان مانده وهمين باعث شدتا به حيات خود ادامه دهند.
63%
2.اين غير واقعي است، در آن دماي 40 برابر دماي سطح خورشيد(6 هزاردرجه سانتيگراد)،چيزي زنده نميماند.
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (67) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار #شرکت_نفت_انگليس_و_ايران در منطقه خوزستان، نخستين و دومين چاه حفرشده شرکت، خشک بودند. در نيمه اول سال ۱۹۰۸/1278 سرمايه شرکت رو به…
#تاريخ_معاصر_ايران (68)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
رضاشاه تيمورتاش را مامور مذاکره با روساي شرکت نفت ايران و انگليس کرد او ۶ سال مذاکره کرد و آخرش به نتيجه نرسيد. ايران ۲۵ درصد سهم ميخواست، و در هيات مديره شرکت هم ميخواست دو نفر داشته باشد چون قبلا" هيچ فردي در هيئت مديره نداشت، و حق وتو نيز ميخواست داشته باشد.
آخرش رضاشاه در جلسهيي به تيمورتاش تشر زد که چرا اينقدر بيعرضهايد و نتوانستيد به نتيجه برسانيد. رضاشاه دستور داد قرارداد را بياورند و تنها سندي که ايران از اين قرارداد داشت و در دادگاه ميتوانست به آن استناد کند را در آتش بخاري انداخت و آن را لغو کرد.
بعد از کشتن تيمورتاش به دست رضاشاه، مذاکرات به دعوا و شکايت و محاکمه بينالمللي کشيد و رضاشاه علا و علياکبر داور و نصرالله انتظام را از طرف ايران براي دفاع فرستاد که دو نفرشان به مفاد قرارداد آشنايي نداشتند. نتيجه محاکمه اين بود که انگليس و ايران بايد مشکلشان را خودشان با هم حل کنند!!! در نهايت انگليس تصميم گرفت با شخص رضاشاه مذاکره کند و رضاشاه از سهم ۲۵ درصد و حق وتو و داشتن عضو در هيات مديره و کوتاه مدت بودن قرارداد چشم پوشي کرد و سهم ايران همان روال سابق به اضافهي افزايش سي و سه سال ديگر به مدت قرارداد، شد.
بنابراين رضاشاه در سال 1312/1933 تسليم انگليس ميشود و قرارداد نفت را با آن کشور ميبندند و 33 سال بر طول مدت امتياز نفت قبلي افزوده و تا سال 1372/1993 قطعي ميشود. براي ايران قرارداد جديد اگر بدتر از امتيازنامه دارسي نباشد، بهتر از آن نيست. و در عوض بر درآمدهاي ايران از حق امتياز و ساير حقوق، نسبت به قبل، تغيير چنداني نکرد. چون رئيس شرکت سِرجان کدمن، به پشتيباني از قدرت نظامي که در نزديک آبادان، آماده کرده بود و رضاشاه هم از ترس خلع يد، تسليم رئيس انگليسي شرکت نفت شد. حتا تقيزاده که وزير دارايي رضاشاه بود، بعدها گفت که قرارداد را برخلاف ميل خود امضا کرده و در عين حال گفته بود که رضاشاه هم به خاطر تسليم در برابر شرکت چيزي نمانده بود به گريه بيافتد. (امتياز نامه 1901 دارسي)
در چنين شرايطي نيروهاي دريايي بريتانيا سوخت ناوگان خود را از زغال سنگ به نفت تبديل کردند و با شروع جنگ جهاني اول نياز بيشتري به اين ذخاير جديد و با ارزش ايران پيدا کردند. دولت انگلستان هم به منظور تقويت موقعيت خود در برابر ديگر امپرياليستها، بخش عمده سهام «شرکت نفت انگليس و ايران» را خريد و شرکت مزبور از آن تاريخ با شرايطي در ايران به فعاليت پرداخت که بيشتر به نفع انگليسيها بود تا ايران. اين شرکت که هم اکنون با نام بي پي بريتيش پتروليوم فعاليت ميکند و خسارتهاي بسيار جبرانناپذيري بر طبيعت کره زمين وارد کرده است، با استفاده اوليه از نفت ايران، تشکيل شد.
غارت نفت ايران توسط انگليسيها، اوضاع اقتصادي، اجتماعي و سياسي انگلستان را بسيار دگرگون کرد. به طوري که «براي خزانه داري انگليس 24 ميليون پوند در آمد به صورت ماليات و 92 ميليون پوند ارز تامين ميکرد؛ تامين 85% از سوخت مورد نياز ناوگان نيروي دريايي انگليسيها را بر عهده داشت و همچنين 75% سود سالانه داشت که بخش عمدهيي از آن در اختيار سهامداران انگليسي و همچنين ديگر سرمايهگذاريهاي نفتي در کويت، عراق و اندونزي قرار ميگرفت.»( تاريخ ايران مدرن؛ يرواند آبراهاميان؛ ترجمه ابراهيم فتاحي؛ ص218)
و در سال 1326/1947 در مورد شرکت نفت ايران و انگليس قرارداد جديد معروف به گس-گشاييان عملا" به نفع انگليس بسته شد. گشاييان ميگويد: «اما بايد يک چيز را محرمانه به شما بگويم. اگر مداخله شخص نخست وزير (ساعد) و اعليحضرت (محمدرضا) نبود، من ميتوانستم قرارداد بهتري منعقد کنم. ... انگليسيها ميدانستند که من از حمايت شاه و ساعد برخوردار نيستم و تنها هستم. اگر جز اين بود دريافتي ما از اين هم بالاتر بود.»
(مصدق و نبرد قدرت؛ نوشته همايون کاتوزيان؛ ترجمه احمد تدين ص 140)
ادامه دارد
@amookhtan
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
رضاشاه تيمورتاش را مامور مذاکره با روساي شرکت نفت ايران و انگليس کرد او ۶ سال مذاکره کرد و آخرش به نتيجه نرسيد. ايران ۲۵ درصد سهم ميخواست، و در هيات مديره شرکت هم ميخواست دو نفر داشته باشد چون قبلا" هيچ فردي در هيئت مديره نداشت، و حق وتو نيز ميخواست داشته باشد.
آخرش رضاشاه در جلسهيي به تيمورتاش تشر زد که چرا اينقدر بيعرضهايد و نتوانستيد به نتيجه برسانيد. رضاشاه دستور داد قرارداد را بياورند و تنها سندي که ايران از اين قرارداد داشت و در دادگاه ميتوانست به آن استناد کند را در آتش بخاري انداخت و آن را لغو کرد.
بعد از کشتن تيمورتاش به دست رضاشاه، مذاکرات به دعوا و شکايت و محاکمه بينالمللي کشيد و رضاشاه علا و علياکبر داور و نصرالله انتظام را از طرف ايران براي دفاع فرستاد که دو نفرشان به مفاد قرارداد آشنايي نداشتند. نتيجه محاکمه اين بود که انگليس و ايران بايد مشکلشان را خودشان با هم حل کنند!!! در نهايت انگليس تصميم گرفت با شخص رضاشاه مذاکره کند و رضاشاه از سهم ۲۵ درصد و حق وتو و داشتن عضو در هيات مديره و کوتاه مدت بودن قرارداد چشم پوشي کرد و سهم ايران همان روال سابق به اضافهي افزايش سي و سه سال ديگر به مدت قرارداد، شد.
بنابراين رضاشاه در سال 1312/1933 تسليم انگليس ميشود و قرارداد نفت را با آن کشور ميبندند و 33 سال بر طول مدت امتياز نفت قبلي افزوده و تا سال 1372/1993 قطعي ميشود. براي ايران قرارداد جديد اگر بدتر از امتيازنامه دارسي نباشد، بهتر از آن نيست. و در عوض بر درآمدهاي ايران از حق امتياز و ساير حقوق، نسبت به قبل، تغيير چنداني نکرد. چون رئيس شرکت سِرجان کدمن، به پشتيباني از قدرت نظامي که در نزديک آبادان، آماده کرده بود و رضاشاه هم از ترس خلع يد، تسليم رئيس انگليسي شرکت نفت شد. حتا تقيزاده که وزير دارايي رضاشاه بود، بعدها گفت که قرارداد را برخلاف ميل خود امضا کرده و در عين حال گفته بود که رضاشاه هم به خاطر تسليم در برابر شرکت چيزي نمانده بود به گريه بيافتد. (امتياز نامه 1901 دارسي)
در چنين شرايطي نيروهاي دريايي بريتانيا سوخت ناوگان خود را از زغال سنگ به نفت تبديل کردند و با شروع جنگ جهاني اول نياز بيشتري به اين ذخاير جديد و با ارزش ايران پيدا کردند. دولت انگلستان هم به منظور تقويت موقعيت خود در برابر ديگر امپرياليستها، بخش عمده سهام «شرکت نفت انگليس و ايران» را خريد و شرکت مزبور از آن تاريخ با شرايطي در ايران به فعاليت پرداخت که بيشتر به نفع انگليسيها بود تا ايران. اين شرکت که هم اکنون با نام بي پي بريتيش پتروليوم فعاليت ميکند و خسارتهاي بسيار جبرانناپذيري بر طبيعت کره زمين وارد کرده است، با استفاده اوليه از نفت ايران، تشکيل شد.
غارت نفت ايران توسط انگليسيها، اوضاع اقتصادي، اجتماعي و سياسي انگلستان را بسيار دگرگون کرد. به طوري که «براي خزانه داري انگليس 24 ميليون پوند در آمد به صورت ماليات و 92 ميليون پوند ارز تامين ميکرد؛ تامين 85% از سوخت مورد نياز ناوگان نيروي دريايي انگليسيها را بر عهده داشت و همچنين 75% سود سالانه داشت که بخش عمدهيي از آن در اختيار سهامداران انگليسي و همچنين ديگر سرمايهگذاريهاي نفتي در کويت، عراق و اندونزي قرار ميگرفت.»( تاريخ ايران مدرن؛ يرواند آبراهاميان؛ ترجمه ابراهيم فتاحي؛ ص218)
و در سال 1326/1947 در مورد شرکت نفت ايران و انگليس قرارداد جديد معروف به گس-گشاييان عملا" به نفع انگليس بسته شد. گشاييان ميگويد: «اما بايد يک چيز را محرمانه به شما بگويم. اگر مداخله شخص نخست وزير (ساعد) و اعليحضرت (محمدرضا) نبود، من ميتوانستم قرارداد بهتري منعقد کنم. ... انگليسيها ميدانستند که من از حمايت شاه و ساعد برخوردار نيستم و تنها هستم. اگر جز اين بود دريافتي ما از اين هم بالاتر بود.»
(مصدق و نبرد قدرت؛ نوشته همايون کاتوزيان؛ ترجمه احمد تدين ص 140)
ادامه دارد
@amookhtan
Forwarded from نقد اقتصاد سیاسی
در اینجا قصد ندارم دربارهی تمام استدلالهایی که مدافعان مالکیت خصوصی بر زمین ازجمله حقوقدانان، فیلسوفان و اقتصادسیاسیدانان مطرح میکنند، بحث کنم. با این حال بدواً به بیان این نکته اکتفا میکنم که همهی آنها بهسختی تلاش کردهاند تا واقعیت بدوی «تصرف» را زیر ردای «حق طبیعی» پنهان کنند. اگر تصرف برای معدودی از افراد برسازندهی یک حق طبیعی است، پس آنها که بسیارند باید نیروی کافی گردآوردند تا حق طبیعی بازتصرف چیزی را که از ایشان سلب شده است، فراهم آورند.
_________
👈متن کامل
_________
👈متن کامل
@amookhtan
🔴چرا نباید قبل از خواب از تلفن همراه استفاده کرد و چگونه میتوان این عادت را ترک کرد؟
با وجود هشدارهایی که در مورد استفاده بیش از حد از صفحه نمایش در شب وجود دارد، بسیاری از مردم هنوز قبل از رفتن به رختخواب از تلفن خود استفاده می کنند.
لیزا اشتراس، روانشناس و متخصص درمان شناختی رفتاری اختلالات خواب می گوید: «میلیونها دلیل وجود دارد که نشان میدهد صفحه نمایش برای خواب افراد مشکلات فراوانی ایجاد میکند.»
او در ادامه میافزاید: «مغز نور الکتریکی را به عنوان نور خورشید که تولید ملاتونین را سرکوب می کند شناسایی کرده و این باعث میشود خواب عمیق را به تاخیر بیفتد.»
این مطلب را بخوانید: http://tiny.cc/9h01yz
@amookhtan
🔴چرا نباید قبل از خواب از تلفن همراه استفاده کرد و چگونه میتوان این عادت را ترک کرد؟
با وجود هشدارهایی که در مورد استفاده بیش از حد از صفحه نمایش در شب وجود دارد، بسیاری از مردم هنوز قبل از رفتن به رختخواب از تلفن خود استفاده می کنند.
لیزا اشتراس، روانشناس و متخصص درمان شناختی رفتاری اختلالات خواب می گوید: «میلیونها دلیل وجود دارد که نشان میدهد صفحه نمایش برای خواب افراد مشکلات فراوانی ایجاد میکند.»
او در ادامه میافزاید: «مغز نور الکتریکی را به عنوان نور خورشید که تولید ملاتونین را سرکوب می کند شناسایی کرده و این باعث میشود خواب عمیق را به تاخیر بیفتد.»
این مطلب را بخوانید: http://tiny.cc/9h01yz
@amookhtan
@amookhtan
🔴کشف سیارهای با اتمسفر غلیظ در فاصله ۴۱ سال نوری زمین؛ آیا در این ابرزمین حیات یافت میشود؟
دانشمندان از کشف اتمسفر غلیظ دور «ابرزمینی» در فاصله ۴۱ سال نوری از ما خبر دادند. اندازه این «ابرزمین» دوبرابر کره زمین و هشت برابر سنگینتر از آن است. آیا با توجه به وجود این اتمسفر و درنتیجه آن ثبات دمای این سیاره نزدیک، زندگی بر روی آن امکان پذیر است؟
بنابر مطالعه جدیدی که در روز چهارشنبه ۸ مه در مجله نیچر به چاپ رسید، ستارهشناسان اتمسفر غلیظی را در اطراف سیارهای به اندازه دوبرابر زمین در یک منظومه شمسی دیگر در نزدیکی زمین کشف کردند.
این مطلب را بخوانید: http://tiny.cc/50c1yz
@amookhtan
🔴کشف سیارهای با اتمسفر غلیظ در فاصله ۴۱ سال نوری زمین؛ آیا در این ابرزمین حیات یافت میشود؟
دانشمندان از کشف اتمسفر غلیظ دور «ابرزمینی» در فاصله ۴۱ سال نوری از ما خبر دادند. اندازه این «ابرزمین» دوبرابر کره زمین و هشت برابر سنگینتر از آن است. آیا با توجه به وجود این اتمسفر و درنتیجه آن ثبات دمای این سیاره نزدیک، زندگی بر روی آن امکان پذیر است؟
بنابر مطالعه جدیدی که در روز چهارشنبه ۸ مه در مجله نیچر به چاپ رسید، ستارهشناسان اتمسفر غلیظی را در اطراف سیارهای به اندازه دوبرابر زمین در یک منظومه شمسی دیگر در نزدیکی زمین کشف کردند.
این مطلب را بخوانید: http://tiny.cc/50c1yz
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (68) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار #شرکت_نفت_انگليس_و_ايران رضاشاه تيمورتاش را مامور مذاکره با روساي شرکت نفت ايران و انگليس کرد او ۶ سال مذاکره کرد و آخرش به نتيجه نرسيد.…
#تاريخ_معاصر_ايران (69)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
انگليسيها منبع اصلي درآمد نفت ايران را به نفع خود کنترل ميکردند به طوري که يکي از مقامات انگليسي گفته بود؛ بريتانيا «در واقع تبديل شد به يک امپراتوري در دلِ امپراتوري در ايران».(1)
بعد از اينکه زمزمه ملي شدن صنعت نفت از طرف مصدق پيگيري ميشود، سفير بريتانيا در تهران، سر فرانسيس شپرد، که نگاهي استعمارگرانه به اين وضعيت داشت در اسناد از طبقهبندي خارج شده نشان ميدهد که او نوشته است:
«بسيار مهم است که نگذاريم ايرانيها با تلاشکردن براي اداره [شرکت نفت ايران و انگليس] به دست خودشان منبع اصلي درآمدشان را نابود سازند». در ادامه مينويسد:
«ايران احتياج ندارد که صنعت نفت را به دست خودش اداره کند (کاري که از پس آن برنميآيد) بلکه نياز دارد از توانايي فني غرب بهره ببرد.»
البته ايران کاملا" توانايي ادارهي صنعت نفتاش را داشت. در اسفندماه سال 1329 مجلس ايران لايحهي مليکردن صنعت نفت، در دست گرفتن کنترل نفت ايران و انگليس و سلب مالکيت از داراييهاي اين شرکت را تصويب کرد. ... بعدها يک مقام بريتانيايي نوشت:
«سياست ما اين بود که هر چه زودتر از شرّ مصدق خلاص شويم». (پيشين)
در 5 تيرماه 1329 خورشيدي کميسيون ويژهي نفت در مجلس به رياست محمدمصدق تشکيل شد و در 17 اسفند همين سال گزارش کامل خود را مبني بر ملي کردن صنعت نفت در ايران به مجلس شوراي ملي تقديم کرد که آن را در 24 اسفند و سپس مجلس کذايي سنا هم در تاريخ 29 اسفند 1329 آن را به تصويب رساند و بدين ترتيب نفت ملي شد، و تعطيلي رسمي روز 29 اسفند هر سال، به خاطر اين موضوع بوده است.
اما«با قبول هر يک از قراردادهاي پيشنهادي شرکت نفت ايران و انگليس، اين گونه ملي شدن کاريکاتوري از ملي شدن بود، که دقيقا" پس از کودتاي 28 مرداد 1332 و بازگرداندن محمدرضاشاه فراري، با امضاي علي اميني در 28 شهريور 1333 خورشيدي به نام قرارداد کنسرسيوم به دولت وظيفهشناس کودتا تکليف شد.
به عبارت ديگر، به لحاظ سياسي تاريخي، بازگشت شاه فراري [به ايتاليا به همراه ثريا اسفندياري همسرش]، با بازگشت نفت استعماري/انحصاري ارتباطي ارگانيک و مستقيم داشت. و حتا، برخلاف وارونه نگاري تاريخ از جانب برخي از سلطنتطلبان بيسواد و خشمگين، قرارداد کودتايي کنسرسيوم نه تنها از نوع 50/50 نبود، بلکه به شهادت و شکايت فواد روحاني بسيار ظالمانهتر از قرارداد پيشنهادي هندرسن بود. »( مصدق، کودتاي آمريکايي/انگليسي و مهار استقلال و دموکراسي در ايران/ سيروس بينا ص13-14 سرسخن)
چند سال قبل از کودتاي 28 مرداد 1332، مصدق و ياراناش در صدد برآمدند که صفر تا 100 نفت را از دست انگليسيها خارج نمايند، اما کودتاي 28 مرداد 1332 به رهبري انگليسيها و آمريکاييها، که سبب سرنگوني محمد مصدق شد، آن طرح به سرانجام نرسيد.
يکي از يادداشتهاي محرمانهي انگليسيها در مورد ملي شدن صنعت نفت ايران در مقطع 28 مرداد 1332، و تحريم خريد نفت از ايران در زمان دولت مصدق، که نظر سلطنتطلبان را در مورد کودتا 28 مرداد 1332، که آن را به جنگ سرد بين بلوک شرق و غرب، ربط ميدهند، بي ربط ميکند:
«ادامهي فعاليت حداقلي صنعت نفت بدون مديريت خارجي احتمالا" براي ايرانيان مطلوب خواهد بود؛ اما مشکلاتي براي ما به وجود خواهد آورد: امنيت جهان آزاد به ميزان بالاي استخراج نفت از منابع منطقهي خاورميانه وابستهگي دارد. اگر نگرش موجود در ايران به کشورهاي عربستان سعودي يا عراق سرايت کند، کل ساختار موجود به همراه توانايي ما در دفاع از خود، دچار فروپاشي خواهد شد. بنابراين خريد نفت استخراجي از ايران حتا در حجم کوچک احتمالا" پيامدهاي خطرناک را به همراه خواهد داشت. ...
از دست دادن نفت که در حکم تنها مادهي خام مهمي است که ما در اختيار داريم، عواقبي ادامه دار و محاسبهناپذير به دنبال خواهد داشت. ... ايرانيان ميتوانند نفت و ارز خارجي مورد نياز خود را با استخراج مقادير بسيار کمتر نيز به دست آورند. بنا بر تمام اين دلايل، پادشاهي متحدهي انگلستان بايد کنترل بر منابع واقعي موجود را همچنان براي خود حفظ کنند.»( تاريخ ايران مدرن؛ يرواند آبراهاميان؛ ترجمه ابراهيم فتاحي؛ ص218-219-220)
ادامه دارد
@amookhtan
(1): https://wp.me/p2GDHh-6Ws کودتاي 28 مرداد: تباني بريتانيا و اسلامگرايان راديکال / مارک کُرتيس
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
انگليسيها منبع اصلي درآمد نفت ايران را به نفع خود کنترل ميکردند به طوري که يکي از مقامات انگليسي گفته بود؛ بريتانيا «در واقع تبديل شد به يک امپراتوري در دلِ امپراتوري در ايران».(1)
بعد از اينکه زمزمه ملي شدن صنعت نفت از طرف مصدق پيگيري ميشود، سفير بريتانيا در تهران، سر فرانسيس شپرد، که نگاهي استعمارگرانه به اين وضعيت داشت در اسناد از طبقهبندي خارج شده نشان ميدهد که او نوشته است:
«بسيار مهم است که نگذاريم ايرانيها با تلاشکردن براي اداره [شرکت نفت ايران و انگليس] به دست خودشان منبع اصلي درآمدشان را نابود سازند». در ادامه مينويسد:
«ايران احتياج ندارد که صنعت نفت را به دست خودش اداره کند (کاري که از پس آن برنميآيد) بلکه نياز دارد از توانايي فني غرب بهره ببرد.»
البته ايران کاملا" توانايي ادارهي صنعت نفتاش را داشت. در اسفندماه سال 1329 مجلس ايران لايحهي مليکردن صنعت نفت، در دست گرفتن کنترل نفت ايران و انگليس و سلب مالکيت از داراييهاي اين شرکت را تصويب کرد. ... بعدها يک مقام بريتانيايي نوشت:
«سياست ما اين بود که هر چه زودتر از شرّ مصدق خلاص شويم». (پيشين)
در 5 تيرماه 1329 خورشيدي کميسيون ويژهي نفت در مجلس به رياست محمدمصدق تشکيل شد و در 17 اسفند همين سال گزارش کامل خود را مبني بر ملي کردن صنعت نفت در ايران به مجلس شوراي ملي تقديم کرد که آن را در 24 اسفند و سپس مجلس کذايي سنا هم در تاريخ 29 اسفند 1329 آن را به تصويب رساند و بدين ترتيب نفت ملي شد، و تعطيلي رسمي روز 29 اسفند هر سال، به خاطر اين موضوع بوده است.
اما«با قبول هر يک از قراردادهاي پيشنهادي شرکت نفت ايران و انگليس، اين گونه ملي شدن کاريکاتوري از ملي شدن بود، که دقيقا" پس از کودتاي 28 مرداد 1332 و بازگرداندن محمدرضاشاه فراري، با امضاي علي اميني در 28 شهريور 1333 خورشيدي به نام قرارداد کنسرسيوم به دولت وظيفهشناس کودتا تکليف شد.
به عبارت ديگر، به لحاظ سياسي تاريخي، بازگشت شاه فراري [به ايتاليا به همراه ثريا اسفندياري همسرش]، با بازگشت نفت استعماري/انحصاري ارتباطي ارگانيک و مستقيم داشت. و حتا، برخلاف وارونه نگاري تاريخ از جانب برخي از سلطنتطلبان بيسواد و خشمگين، قرارداد کودتايي کنسرسيوم نه تنها از نوع 50/50 نبود، بلکه به شهادت و شکايت فواد روحاني بسيار ظالمانهتر از قرارداد پيشنهادي هندرسن بود. »( مصدق، کودتاي آمريکايي/انگليسي و مهار استقلال و دموکراسي در ايران/ سيروس بينا ص13-14 سرسخن)
چند سال قبل از کودتاي 28 مرداد 1332، مصدق و ياراناش در صدد برآمدند که صفر تا 100 نفت را از دست انگليسيها خارج نمايند، اما کودتاي 28 مرداد 1332 به رهبري انگليسيها و آمريکاييها، که سبب سرنگوني محمد مصدق شد، آن طرح به سرانجام نرسيد.
يکي از يادداشتهاي محرمانهي انگليسيها در مورد ملي شدن صنعت نفت ايران در مقطع 28 مرداد 1332، و تحريم خريد نفت از ايران در زمان دولت مصدق، که نظر سلطنتطلبان را در مورد کودتا 28 مرداد 1332، که آن را به جنگ سرد بين بلوک شرق و غرب، ربط ميدهند، بي ربط ميکند:
«ادامهي فعاليت حداقلي صنعت نفت بدون مديريت خارجي احتمالا" براي ايرانيان مطلوب خواهد بود؛ اما مشکلاتي براي ما به وجود خواهد آورد: امنيت جهان آزاد به ميزان بالاي استخراج نفت از منابع منطقهي خاورميانه وابستهگي دارد. اگر نگرش موجود در ايران به کشورهاي عربستان سعودي يا عراق سرايت کند، کل ساختار موجود به همراه توانايي ما در دفاع از خود، دچار فروپاشي خواهد شد. بنابراين خريد نفت استخراجي از ايران حتا در حجم کوچک احتمالا" پيامدهاي خطرناک را به همراه خواهد داشت. ...
از دست دادن نفت که در حکم تنها مادهي خام مهمي است که ما در اختيار داريم، عواقبي ادامه دار و محاسبهناپذير به دنبال خواهد داشت. ... ايرانيان ميتوانند نفت و ارز خارجي مورد نياز خود را با استخراج مقادير بسيار کمتر نيز به دست آورند. بنا بر تمام اين دلايل، پادشاهي متحدهي انگلستان بايد کنترل بر منابع واقعي موجود را همچنان براي خود حفظ کنند.»( تاريخ ايران مدرن؛ يرواند آبراهاميان؛ ترجمه ابراهيم فتاحي؛ ص218-219-220)
ادامه دارد
@amookhtan
(1): https://wp.me/p2GDHh-6Ws کودتاي 28 مرداد: تباني بريتانيا و اسلامگرايان راديکال / مارک کُرتيس
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
474.هنگام انداختن بمب اتمي برروي هيروشيما،حدود ۱۴۰ هزار نفر کشته،بيش از ۶۰ هزارساختمان بکلي ويران شدند. گرماي ساطع شده از بمب اتمي در هيروشيما در سه ثانيه اول در شعاع سه کيلومتري از مرکز انفجار حدود ۴۰ برابر بيشتر از خورشيد بوده است. چه چيزي زنده ماند؟
475.انسان دو نياز ذاتي؛رواني (لذت در خوردن غذا،جنسي و اجتماعي بودن) ومادي دارد.طبيعت آنها را در ژنهاکاشته: انسانها ذاتا" اجتماعي،وبدون کمک ديگران نميتوانند، خلاقيتهاي خود را خلق و تکامل دهند. نيازهاي مادي پايهي نيازهاي روانياند. آنها کداماند؟
Anonymous Quiz
7%
1. خوراک
0%
2. پوشاک
0%
3. مسکن
93%
4. خوراک، پوشاک، مسکن
@amookhtan
🔴نتیجه تحقیقی ۳۰ ساله: خوردن غذاهای فوق فرآوری شده با خطر مرگ زودهنگام مرتبط است
مطالعهای جدید که نتایج آن چهارشنبه در مجله BMJ منتشر شد، حاکی از آن است که خوردن غذاهای فوق فرآوری شده با خطر مرگ زودهنگام مرتبط است.
محققان در این مطالعه دادههای سلامت بیش از ۱۰۰ هزار نفر در ایالات متحده، بدون سابقه بیماری سرطان، بیماری قلبی عروقی یا دیابت را بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۸ میلادی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. شرکت کنندگان هر دو سال یک بار اطلاعاتی در مورد سلامتی و عادات سبک زندگی خود ارائه میکردند.
بیشتر بخوانید: http://tiny.cc/pzf1yz
@amookhtan
🔴نتیجه تحقیقی ۳۰ ساله: خوردن غذاهای فوق فرآوری شده با خطر مرگ زودهنگام مرتبط است
مطالعهای جدید که نتایج آن چهارشنبه در مجله BMJ منتشر شد، حاکی از آن است که خوردن غذاهای فوق فرآوری شده با خطر مرگ زودهنگام مرتبط است.
محققان در این مطالعه دادههای سلامت بیش از ۱۰۰ هزار نفر در ایالات متحده، بدون سابقه بیماری سرطان، بیماری قلبی عروقی یا دیابت را بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۸ میلادی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. شرکت کنندگان هر دو سال یک بار اطلاعاتی در مورد سلامتی و عادات سبک زندگی خود ارائه میکردند.
بیشتر بخوانید: http://tiny.cc/pzf1yz
@amookhtan