Telegram Web Link
آیا گربه ها واقعا ما را دوست دارند؟


گربه‌‌ها در مقایسه با سگ‌‌ها حیواناتی گوشه‌‌گیر، مرموز و مستقل هستند؛ اما این بدان معنی نیست که آن‌‌ها فقط به‌‌خاطر غذا به ما اهمیت می‌‌دهند.
 بسیاری از افراد معتقد هستند که سگ‌‌ها بهترین حیوانات خانگی از لحاظ توانایی برقراری ارتباطات اجتماعی هستند؛ در حالی که برخی شیفته‌‌ی جانورانی ملوس‌‌تر  هستند که شاید از لحاظ وفاداری به پای رقیبان خود نرسند ولی آن‌‌قدر جذاب هستند که دل صاحبان خود را بربایند.
سگ‌‌ها قطعا بهترین دوست انسان‌‌ها به‌‌شمار می‌‌آیند. آن‌‌ها اجتماعی، وفادار و مطیع هستند. با این حال، روابط ما با گربه‌‌ها کمی متفاوت‌‌تر است. این حیوانات در مقایسه با سگ‌‌ها، گوشه‌‌گیر، مرموز و مستقل‌‌ هستند. گفته می‌شود گربه‌‌ها تنها به این خاطر با ما می‌‌مانند که به آن‌‌ها غذا می‌‌دهیم؛ دست‌کم این چیزی بود که تاکنون فکر می‌‌کردیم. نتایج پژوهش‌‌های تازه برای طرفدران این حیوانات خانگی ملوس امیدوارکننده‌‌تر از قبل است. پژوهشگران می‌‌گویند گربه‌‌ها از لحاظ احساسی همان‌‌قدر به ما وابسته هستند که سگ‌‌ها‌‌ یا نوزادان به ما وابستگی دارند.
تصور اکثر دانشمندان این‌‌گونه بود که گربه‌‌ها موجوداتی اجتماعی نیستند و تعامل با آن‌‌ها دشوار است. اما مطالعات تازه نگاهی ژرف‌‌تر به عمق زندگی اجتماعی گربه‌‌ها داشته است. دکتر ویتال می‌‌گوید:
این ایده که گربه‌‌ها واقعا اهمیتی به انسان‌‌ها نمی‌‌دهند یا هیچ واکنشی نسبت‌‌به آن‌‌ها ندارند، درست نیست.
طی مطالعه‌‌ای در سال ۲۰۱۷ که ازسوی دکتر ویتال و همکارانش انجام شد، پژوهشگران دریافتند که گربه‌‌ها تعامل با انسان‌‌ها را به خوردن غذا یا بازی با یک اسباب‌بازی ترجیح می‌‌دهند. در سال ۲۰۱۹ نیز پژوهشگران دریافتند که گربه‌‌ها رفتار خود را با یک انسان براساس میزان توجهی که وی از خود نشان می‌‌دهد، تنظیم می‌‌کند. پژوهشگران دیگری نیز کشف کردند که گربه‌‌ها نسبت‌‌به عواطف و احساسات انسان‌‌ها حساس هستند و حتی نامی که انسان‌‌ها برایشان درنظر گرفته‌‌اند را تشخیص می‌‌دهند.
گربه‌‌ها تعامل با انسان‌‌ها را به خوردن یا بازی با اسباب‌بازی ترجیح می‌‌دهند
در این مدت، دانشمندان درمورد میزان تعلق‌‌خاطر گربه‌‌ها نسبت‌‌به صاحبان خود همواره اختلاف‌‌نظر داشتند. با این حال، دکتر ویتال و همکارانش موفق شدند آزمایشی را طراحی کنند تا بتواند با دقت بیش‌‌تری نظریات خود را به بوته‌‌ی آزمایش بگذارند. ۳۸ فرد بالغ به‌‌همراه ۷۹ بچه‌‌گربه در مطالعه‌‌ی اخیر شرکت جستند؛ مطالعه‌‌ای که در آن یکی از آزمایش‌‌های معروف برای اندازه‌‌گیری پیوند میان سگ‌‌ها و صاحبان آن‌‌ها پیاده‌‌سازی شد. این آزمایش که با نام «secure base test» شناخته می‌‌شود، پیش‌‌تر برای نوزادان انسان مورد استفاده قرار می‌‌گرفت و هدف از آن بررسی درستی نظریه‌‌ای است که از وجود یک پیوند ذاتی میان نوزادان و افرادی که از آن‌‌ها مراقبت می‌‌کنند، حکایت دارد. نمود ظاهری این پیوند به‌‌شکل تمایل نوزاد برای نزدیک‌‌بودن به مراقبان خود توصیف می‌‌شود.
به عقیده‌‌ی دکتر ویتال، این ایده که گربه‌‌ها واقعا اهمیتی به انسان‌‌ها نمی‌‌دهند یا هیچ واکنشی نسبت‌‌به آن‌‌ها ندارند، درست نیست.
در این آزمایش ۶ دقیقه‌‌ای، گربه‌‌ها و صاحبان آن‌‌ها وارد اتاقی ناآشنا شدند. پس از دو دقیقه، صاحب گربه از اتاق خارج شد و حیوان را تنها گذاشت. این شرایط برای حیوان، به‌‌صورت بالقوه استرس‌‌زا تلقی می‌‌شود. پس از دو دقیقه صاحب گربه دوباره به اتاق بازگشت تا پژوهشگران بتوانند واکنش حیوان را ارزیابی کنند.
حدود دوسوم از گربه‌‌ها با بازگشت صاحبانشان به استقبال وی رفتند و در سیری متناوب به گشت‌‌وگذار در اتاق و بازگشت به‌‌سوی صاحبانشان ادامه دادند. پژوهشگران با مشاهده‌‌ی این رفتار چنین نتیجه‌‌گیری کردند که این حیوانات از لحاظ احساس امنیت با صاحبانشان پیوند دارند. بدین معنی که جانور در شرایط ناآشنا، صاحب خود را به‌‌عنوان یک پایگاه ایمن تلقی می‌‌کند. دکتر ویتال می‌‌گوید:
این رفتار می‌‌تواند اقتباسی از پیوند میان حیوان و والدینش در سنین جوانی باشد. چنین رفتاری ممکن است بدان معنی باشد که: «همه‌‌چیز روبه‌‌راه است. صاحب من بازگشته است. من احساس راحتی و اطمینان خاطر می‌کنم و حالا می‌‌توانم به گشت‌‌وگذار خود ادامه دهم.»
برای حدود ۳۵ درصد از گربه‌‌ها و بچه‌‌گربه‌‌ها نشانه‌‌ای از پیوند احساس امنیت با صاحبانشان دیده نشد. بدین معنی که گربه‌‌ها از صاحبانشان دوری جستند یا اینکه پس از بازگشت صاحبانشان به آن‌‌ها چسبیدند. دکتر ویتال می‌‌گوید که البته این رفتار به‌‌معنای ارتباط بد میان آن‌‌ها نیست؛ ولی نشان‌‌دهنده‌‌ی آن است که حیوان، صاحب خود را به‌‌عنوان یک پایگاه ایمن و منبع آسودگی خاطر خود نمی‌‌بیند.
👍2
ادامه 👇

یافته‌‌های اخیر همان چیزی بود که در مطالعات پیشین درمورد سگ‌‌ها و نوزادان انسان دیده شده بود. نتایج آن پژوهش‌‌ها نیز نشان می‌‌داد که ۶۵ درصد از نوزادان و ۵۸ درصد از سگ‌‌ها نیز دارای پیوند احساس امنیت نسبت‌‌به مراقبان خود هستند. آتسوکو سایتو، دانشمند رفتارشناس از دانشگاه سوفیای توکیو در این مورد می‌‌گوید:
بررسی این پدیده به ما کمک خواهد کرد تا بهتر بتوانیم تکامل رفتار اجتماعی را در حیوانات و خودمان درک کنیم.
بعد از پایان دور اول آزمایش‌‌ها، پژوهشگران نیمی از بچه‌‌گربه‌‌ها را طی دوره‌‌های تربیت و اجتماعی‌‌سازی آموزش دادند؛ در حالی که نیمی دیگر به‌‌عنوان گروه کنترلی هیچ آموزشی ندیدند. برای مدت ۶ هفته و هر هفته یک‌‌بار، بچه‌‌گربه‌‌ها با یکدیگر بازی کردند و آموزش دیدند که چطور بنشینند، بایستند و کارهای مختلف را انجام دهند. بعد از پایان این دوره‌‌ی آموزشی، پژوهشگران دوباره آزمایش پیوند احساس امنیت را تکرار کردند.
نتایج با قبل همچنان یکسان بود. این بدان معنا است که آموزش‌‌ها تأثیری در تقویت پیوند میان گربه‌‌ها و صاحبانشان نداشته است. از دیدگاه دکتر ویتال، این رفتار نشان‌‌دهنده‌‌ی آن است که زمانی‌که در یک گربه اولین پیوند شکل می‌‌گیرد، به‌‌نظر می‌‌رسد در طول زمان همچنان ثابت می‌‌ماند.
همانند سگ‌‌ها و نوزادان، درمورد گربه‌‌ها نیز نمی‌‌دانیم چه عامل‌‌هایی در شکل‌‌گیری رابطه‌‌ میان آن‌‌ها و افرادی که از آن‌‌ها نگه‌داری می‌‌کنند، مؤثر است؛ ولی پیش‌‌بینی می‌‌شود که مجموعه‌‌ای از عوامل ژنتیکی، شخصیتی و تجربی در این امر دخیل باشند.
مایکل دیلگادو، پژوهشگر رفتارشناسی جانوری از دانشگاه کالیفرنیا در دیویس بر این باور است که احتمال دارد تعداد گربه‌‌هایی که دارای پیوند احساس امنیت با صاحبانشان هستند، بیش‌‌تر از مقدار برآورد شده باشد. او می‌‌گوید برخلاف سگ‌‌ها و نوزادان، بسیاری از گربه‌‌ها بیش‌‌تر وقت خود را در فضاهای داخلی به‌‌سر می‌‌برند. بنابراین قرار گرفتن در یک محیط ناآشنا می‌‌تواند برایشان تجربه‌‌ی غریب و ترسناکی باشد. برای برخی گربه‌‌ها، واکنش وحشت‌‌آمیز ناشی از تجربه‌‌ی یک محیط استرس‌‌زا ممکن است حتی بر پیوند احساس امنیت جانور نیز غلبه کند. بنابراین نتایج حاصل از این مطالعه شاید نتواند به‌‌خوبی ابعاد عمیق پیوند عاطفی میان گربه‌‌ها و صاحبانشان را روشن کند.
دکتر دلگادو می‌‌افزاید، بررسی واکنش گربه‌‌ها نسبت‌‌به غریبه‌‌ها به‌‌جای صاحبانشان شاید بتواند روشن کند که آیا این حیوانات واقعا با یک شخص خاص ارتباط برقرار می‌‌کنند یا اینکه آن‌‌ها تنها موجوداتی اجتماعی هستند که رابطه‌‌ی خوبی با تمام انسان‌‌ها دارند. دکتر ویتال و همکارانش قصد دارند به بررسی عمیق‌‌تر خود درمورد ارتباط میان گربه‌‌ها و انسان‌‌ها ادامه دهند و ببینند که آیا می‌‌توان تغییراتی در میزان پیوند و احساس امنیت حیوان نسبت به صاحبانشان به‌‌وجود آورد یا خیر. او در انتها می‌‌گوید:
هرچه دانسته‌‌های ما درمورد گربه‌‌ها بیش‌‌تر می‌‌شود، بهتر درک می‌‌کنیم که این موجودات تا چه اندازه اجتماعی هستند و پیوندهای اجتماعی تا چه حد برایشان اهمیت دارد.
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلیل عجیبی که باعث می‌شود ماهیچه‌های ما خسته شوند.

در حال وزنه زدن هستید. اولی راحت است، اما هر بلند کردن تلاش بیشتری می‌خواهد تا آنجا که دیگر نمی‌توانید ادامه دهید. در بازوانتان ماهیچه‌ای که کارش بلند کردن است، نمی‌تواند منقبض شود. چه اتفاقی افتاده؟ کریستین مورو توضیح می‌دهد ماهیچه‌ها دقیقا چگونه عمل می‌کنند، و چه چیزی آنها را خسته می‌کند.
👍2
پاسخی جدید به معمای چگونگی بزرگ‌شدن مغز انسان طی تکامل
 
احتمالا جلوی بسیاری از رستوران‌ها و فروشگاه‌ها دیده‌اید، که افرادی جهت جذب مشتری، تن‌پوشی عروسکی، با سری بسیار بزرگ‌تر از ابعاد بدن می‌پوشند. چنین ظاهری خنده‌دار به نظر می‌رسد. این‌طور نیست؟!

حالا اگر از منظر بسیاری از دیگر نخستی‌ها به آناتومی انسان بنگریم، این عدم‌تناسب (احتمالا خنده‌دار) در نسبت سر به جثه را در انسان شاهدیم. در مقایسه با سایر نخستی‌ها سر انسان نامتناسب بزرگ است.

مغز انسان بیست‌درصد از قند و اکسیژن بدن را مصرف می‌کند درحالی‌که حدود دودرصد از وزن بدن را شکل می‌دهد. به‌عبارتی، مغز عضوی بسیار پرمصرف است. اگر جانورانی مانند شامپانزه و گربه که نسبت مغز به بدن‌شان بسیار کوچک‌تر از این نسبت در انسان است زنده‌مانده‌اند، چرا انتخاب طبیعی چنین عضو پرمصرفی را در انسان به‌وجود آورده است؟ (بعلاوه در انسان‌ها، بزرگی نامتناسب سر و ضعیف بودن و آسیب‌پذیر بودن جمجمه‌، از علل اصلی مرگ و میر در سوانح است.)

پاسخ‌های متنوعی به این پرسش داده می‌شود. از جمله اینکه در افزایش نسبت سر به بدن نشانه‌ای از کاهش خشونت دیده‌می‌شود و در دسته‌های نیاکان ما بزرگ شدن سر و مغز ماحصل هم‌سویی انتخاب طبیعی (مثلا برای بهتر حل‌کردن مسائل محیطی از جمله چگونگی مهار آتش، یا ساخت ابزار)، انتخاب جنسی (مثلا به‌عنوان نشانه‌ای از کاهش خشونت و وفاداری به همسر)، و انتخاب گروه (مثلا به دلیل کاهش خشونت در سطح گروه و افزایش همکاری متعاقب آن) بوده است. نظریه‌های متنوع دیگری نیز موجود است.

هرچند یافته‌ی جدیدی که در بخش ارتباطات زیست‌شناسی نشریه‌ی نیچر منتشر شده به این سوال نمی‌پردازد که کارکرد مغز بزرگ چه بوده که بخواهد میان نظریه‌های متنوع و رقیب موجود داوری کند، اما به پرسش مرتبط دیگری می‌پردازد که اهمیت زیادی در بازبینی فهم ما از چگونگی تکامل انسان خواهد داشت. 

معمولا گفته می‌شود که هزینه‌ی مغز پرمصرف با کاهش حجم دستگاه گوارش جبران شده است. این فرضیه به نقش مهار آتش و آشپزی در بزرگ شدن مغز و کوچک‌شدن دستگاه‌گوارش اشاره دارد و فرضیه‌ای بسیار مقبول به‌نظرمی‌رسد: وقتی فرایند هضم غذا در خارج از بدن انجام شد دیگر نیازی به دستگاه گوارش بزرگی به ابعاد دستگاه گوارش گوریل نداشتیم. انرژی‌ای که بابت فعال‌کردن روده‌ها به‌هدر نمی‌رود صرف مغز پرمصرف می‌شود.

اما معمایی در اینجا شکل می‌گیرد که یافته‌ی جدید به آن جواب می‌دهد: از یکسو، مهار آتش و آشپزی فرایندهای شناختی پیچیده‌ای هستند (نشان به آن نشان که بونوبوها و شامپانزه‌ها که از نزدیک‌ترین خویشاوندان ما و از هوشمندترین نخستی‌ها هستند از پس این کار برنمی‌آیند)، و از سوی دیگر، چنین فعالیت شناختی پیچیده، مغزی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر می‌طلبد.

معما: آشپزی و مهار آتش نیازمند مغزی بزرگ است و مغز بزرگ نیازمند آشپزی و مهار آتش! اما کدام اول بوده؟

به‌طورمتعارف، تکامل‌دان‌ها، نخستین و دم‌دست‌ترین پاسخی که به این پرسش (و پرسشهایی از این دست) می‌دهند این است: این فرایندها هم‌تکاملی تدریجی داشته‌اند. از اشکال ساده‌تر آشپزی و مهار آتش آغاز کرده‌ایم، که مغز کوچک‌تری می‌طلبد، و بعد حرکتی مارپیچ آغاز می‎شود که طی آن اندکی مغز بزرگ‌تر می‌شود و قدری آشپزی پیچیده‌تر. پیشرفت در آشپزی کمک کرده‌است که مغز بزرگ‌تر شود و طی دومیلیون‌سال هم‌تکاملی به‌جایی رسیده است که امروزه می‌بینیم.

حالا یافته‌ی جدید قدری از وجه رازآمیز این فرایند می‌کاهد و کاتالیزوری را برای این هم‌تکاملی معرفی می‌کند: شواهد تجربی یافت‌شده نشان می‌دهند که نیاکان ما، قبلا از آنکه موفق به مهار آتش و آشپزی متعاقب آن شوند، از مواد غذایی تخمیر شده که بخش مهمی از فرایند هضم آنها در خارج از بدن انجام می‌شده بهره می‌برده‌اند و قبل از شروع به مهار کردن آتش، دستگاه گوارش رو به کوچک شدن داشته و متناسب با آن، مغز شروع به بزرگتر شدن کرده است.

مطابق این شواهد محل تخمیر موادغذایی از جمله حبوبات و غلات وحشی نیز در لای شکاف‌های موجود در غارها و چاله‌هایی در زمین بوده است.
👍1
اندیشه ی سبز
Photo
یکی از شگفت‌انگیزترین واقعیت‌های کیهان این است که فاقدِ هر رنگ و  صدا و بویی است. در واقع، این ابزارهای ادراکی ماست که کیهان را رنگی و صدادار و بودار می‌فهمد، ابزارهایی که در ما پدید آمده‌اند تا در جهان بقا پیدا کنیم و از بین نرویم و آن را آن‌گونه که متناسب با خودمان است درک ‌کنیم، نه آن‌گونه که جهان واقعاً هست.

هر جانداری تقریباً جهان را، متفاوت با ما، به‌شکلی ویژه‌ی خود می‌بیند و ادراک می‌کند. از همین رو، می‌توان گفت که جهان را آن‌گونه که واقعاً هست هیچ جانداری نمی‌تواند کاملاً ادراک کند.

از مرزهای حیات زمینی فراتر برویم. حتی اگر روزی روزگاری با یک موجود بیگانه‌ی فرازمینی با هوشی صدها بار بیشتر از انسان هم برخورد کنیم، می‌بینیم او هم محصور در ابزارهای ادراکیِ خود است.

چشم انسان بین ۳۰ تا ۶۰ فریم در ثانیه تصویر ثبت می‌کند یعنی در واقع چیزی که به مغز می‌رسد ۳۰ تا ۶۰ تصویر در ثانیه است. اما مغز به‌گونه‌ای این عکس‌ها را تفسیر می‌کند که گویی ما روندی پیوسته و ممتد از اتفاقات را می‌بینم. این در صورتی است که هیچ پیوستگی‌ای وجود ندارد و همه بازی‌های مغز است که تصایر گسسته را به‌شکل روندی به‌هم‌پیوسته در ذهن ما ایجاد می‌کند.

ادراکِ زمان هم، از این رو، ناشی از همین پدیده است. مغز به‌راستی می‌پندارد همه‌ی وقایع به دنبال هم و در روندی غیر قابل بازگشت اتفاق می‌افتند. در صورتی که چنین نیست. اگر این نوع سیستم تفسیر در مغز نبود، امکان نداشت ما درکی از گذر زمان داشته باشیم.

هر چیزی که از زمان می‌دانیم از همین به‌هم‌پیوستگیِ تک‌فریم‌ها ناشی می‌شود. این واقعیت درباره‌ی سایر جانداران هم صدق می‌کند. همین تصاویری که ما از جنب‌و‌جوش‌های پیرامونی می‌بینیم، جانداری دیگر به‌شکلی سریع‌تر یا آهسته‌تر (اسلوموشن) می‌بیند.

چشمان مگس به‌صورت میانگین ۲۵۰ فریم در ثانیه را ثبت می‌کند و می‌بیند (هرچند بازه‌ای از ۱۲۰ تا ۳۰۰ فریم در ثانیه را برای این حشره ذکر کرده‌اند). در واقع، مگس تمامی حرکات ما را به‌شکل اسلوموشن می‌بیند و به‌همین دلیل است که کشتن آنها برای ما اینقدر سخت است و مدام از دست ما فرار می‌کنند.

دید انسان هم در شرایط مختلف البته تغییر می‌کند. در شرایط شدیداً استرس‌زا چشم ممکن است تا ۸۰ فریم در ثانیه هم ضبط ‌کند. افراد هنگام اتفاقات بسیار ناگهانی و ناگوار، مثل سانحه‌ی رانندگی، گذر زمان را به‌گونه‌ای دیگر گزارش می‌کنند؛ انگار یک ثانیه برای این افراد یک دقیقه گذشته است. این پدیده ناشی از همین تفاوت در فریم‌های دریافتی از چشم است.

جالب است که چشمان لاک‌پشت فقط بین ۱۰ تا ۱۵ فریم در ثانیه ثبتِ تصویر می‌کند. به همین دلیل، دنیای اطراف لاک‌پشت‌ها تندتر در جنب‌و‌جوش است.

این احتمال هست که با پیشرفت در زمینه‌ی علوم اعصاب (نوروساینس) بتوان مراکز پردازش بینایی در مغز را به‌گونه‌ای دستکاری کرد که فریم‌های بیشتر یا کمتری در ثانیه ببیند، یعنی انسان قادر شود از نگاه جانداران مختلف جهان را ادراک کند. در این صورت، فهم آدمی از مفهوم زمان هم دستخوش دگرگونی می‌شود و درست به همین دلیل است که واقعاً اصلاً  نمی‌دانیم بیگانگان هوشمند فضایی جهان و از جمله ما را چگونه ادراک می‌کنند.

البته هنوز هم در نحوه‌ی ادراک مغز پستانداران که با ما خویشاوندی نزدیک دارند پرسش‌های بی‌جوابِ بسیاری داریم، چه رسد به بیگانگان.

برای این کار، باید خودِ چشم را از نو طراحی کنیم، چون شبکیه‌ی چشم انسان نیز محدودیت دارد. از آن مهم‌تر این‌که هنوز نمی‌دانیم اگر مغز انسان با چشم دیگری جهان را ببیند، آن ‌را چگونه تفسیر می‌کند. شاید هم چنین قابلیتی در مغز نهفته باشد که خودش را با ابزار جدید تطبیق دهد.

- عبدالرضا شهبازی
🥰2👏2👍1
درفضا اگر فیلتر طلایی را پایین نیاورید،  صورت شما خواهد سوخت.

در زمین، جو از مردم در برابر تشعشعات بی رحم خورشید محافظت می کند. ولی در فضا، هیچ محافظ طبیعی نیست

تنها چند دقیقه زیر پرتوهای مستقیم در مدار می تواند منجر به سوختگی درجه یک شود! و حتی باعث نابینایی شود و شبکیه به معنای واقعی کلمه می سوزد.

بنابراین هنگام راهپیمایی فضایی مرکز کنترل ماموریت زمانی که ایستگاه از سایه زمین خارج می شود، به کیهانوردان هشدار می دهد.

فیلتر نور کلاه مانند پنجره ها از پلی کربنات ساخته شده است. ولی یک لایه ضد تشعشع از طلا دارد و ضخامت آن فقط چند میکرون است.
این فلز گرانبها به دلیل خاصیت بازتابی عالی استفاده می شود

.
فیلتر نور اینها را فیلتر می کند:

تقریبا ۱۰۰٪ اشعه مادون قرمز و ماوراء بنفش؛

تا ۶۵ درصد تابش در طیف مرئی.

و البته طلا در برابر خوردگی نیز مقاوم است.

در نتیجه، کیهانوردان حتی در زیر نور شدید خورشید می‌توانند با خیال راحت کار کنند.
ماده‌ی تاریک برخلاف ماده‌ی مرئی با نور برهم کنش ندارد. به همین دلیل «تاریک» درنظر گرفته می‌شود. ماده‌ی تاریک را می‌توان از طریق تأثیر گرانشی‌اش برای حفظ کهکشان‌ها کنار یکدیگر شناخت. 
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه آدامس را قورت بدهید چه اتفاقی می‌افتد ؟
مغز چه مدت پس از جدا شدن سر از بدن زنده می‌ماند؟


تحقیقات علمی نشان می‌دهد که مغز انسان حدود یک پنجم اکسیژن بدن را مصرف می‌کند. هنگامی که رگ‌های خونی که اکسیژن را به مغز می‌رسانند قطع شوند اکسیژن کافی به جمجمه نرسیده و ظرف چند ثانیه مغز می‌میرد.

زمانی که شارلوت کوردی، قاتل ژان پل مارا، یکی از چهره‌های سرشناس انقلاب فرانسه در سال ۱۷۹۳ گردن زده شد مردی از میان حضار سر قطع شده او را برداشت و از سر خشم به گونه‌های او کشیده زد. به گفته حاضران در میدان اعدام چهره شارلوت برافروخته شد و در چشم‌هایش خشم موج زد.
گزارش‌های دیگری نیز در تاریخ در مورد سرهای بریده شده‌ای که رفتارهای مشابهی نشان دارند، ارائه شده است. آیا این داستان‌ها وقایعی حقیقی هستند یا از سر تخیل به تاریخ وارد شده‌اند؟

مساله ادامه یافتن حیات پس از قطع سر و یا پیوند مجدد سر به پیکر یکی از مباحث جنجالی تاریخ علم پزشکی است. تحقیقات علمی نشان می‌دهد که مغز انسان حدود یک پنجم اکسیژن بدن را مصرف می‌کند. هنگامی که رگ‌های خونی که اکسیژن را به مغز می‌رسانند قطع شوند، اکسیژن کافی به جمجمه نمی رسد و ظرف چند ثانیه مغز می‌میرد.
از سوی دیگر با قطع شدن سر، فرمان‌های حیاتی به دیگر اعضای بدن صادر نشده و آنها نیز طرف مدت کوتاهی می‌میرند. حرکاتی که پس از جدا شدن سر از بدن در صورت و دیگر اعضای بدن مشاهده می‌شود تنها واکنش‌های سلول‌های عصبی است که فعالیت پیام‌رسان‎های عصبی در آنها برای مدت بسیاری کوتاهی همچنان فعال است.

نکته دیگر در مورد افرادی است که تجربه نزدیک به مرگ دارند. به عنوان مثال کسانی که دچار حمله قلبی شده و قلب آنها از حرکت ایستاده از اتفاقات اطراف خود باخبرند. در این حالت مغز همچنان زنده است و اتفاقات اطراف را ثبت می‌کند. مطالعات نشان می‌دهند که مغز گاهی تا ۳۰ دقیقه پس از توقف ضربان قلب زنده است و فعالیت آن همچنان ادامه می‌یابد.
این مساله ممکن است در مورد حیواناتی که سیستم عصبی ساده‌تری نسبت به انسان دارد متفاوت باشد. مایک، خروس بی‌سر یکی از استثنائی‌ترین موجوداتی است که در تاریخ ثبت شده است. این حیوان ۱۸ ماه پس از بریده شدن سرش، همچنان به زندگی خود ادامه داد. دلیل زنده ماندن مایک آن بود که بخش‌هایی از مغز و گوش او به طور کامل قطع نشده بود.

دانشمندان هلندی در سال ۲۰۱۱ با استفاده از دستگاه الکتروکاردیوگراف (نوار مغزی) فعالیت مغز موش‌ها را قبل و بعد از جدا کردن سر آنها اندازه گرفتند. آنها دریافتند که فرکانس‌های مربوط به هوشیاری حدود ۴ ثانیه پس از قطع شدن سر ادامه می‌یابد. تحقیقات مشابهی که بر روی حیوانات با سیستم‌های عصبی ساده‌تر صورت گرفته نشان می‌دهد که صدور فرکانس‌های حیاتی از مغز آنها ممکن است برای مدت طولانی‌تری پس از قطع سر ادامه یابد.
دکتر سرجیو کاناورو، جراح مغز و اعصاب اهل ایتالیا در سال ۲۰۱۵ ادعا کرد که پیوند سر جدا شده به بدن امکان‌پذیر است. این ادعا توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد اما از سوی بسیاری از دانشمندان و جراحان علوم مغز و اعصاب رد شد.

با توجه به این که وی تاکنون مدارک قابل توجهی در مورد ادعای خود ارائه نداده بسیاری این مساله را یک «خبر جعلی و جنجال مطبوعاتی» خوانده‌اند. دانشمندان بر این باورند که ادعاهای نادرست و جعلی علمی باید به شدت محکوم شوند چرا که به ترویج خرافات در جامعه کمک می‌کنند، کاری که با علم در تضاد مطلق است.
آیا واقعا از ۱۰ درصد مغز استفاده می‌کنیم؟


مغز همیشه فعال‌ است تا یاخته‌های عصبی‌اش سالم بمانند.

دهه‌ها است که ادعا می‌شود انسان‌ها فقط از ۱۰ درصد مغزشان استفاده می‌کنند. آیا این ادعا واقعیت دارد؟

ارین هکت، استاد علوم اعصاب تکاملی در دانشگاه هاروارد، به لایو ساینس می‌گوید: «ما همیشه از همه مغزمان استفاده می‌کنیم.»

او فعالیت مغز را به فعالیت قلب هنگام استراحت بدن تشبیه می‌کند؛ قلب همچنان خون را پمپ می‌کند حتی اگر با تمام ظرفیت کار نکند. مغز هم همین‌طور است، همیشه فعال‌ است حتی اگر فقط در سطح پایه باشد، تا بدین‌ ترتیب، یاخته‌های عصبی‌اش سالم بمانند.

به گفته هکت، هرچند مغز به نواحی مجزا تقسیم می‌شود، از طریق شبکه‌های گوناگون فعالیت می‌کند و هیچ ناحیه‌ای به‌تنهایی کار نمی‌کند.

اما از کجا بفهمیم کدام بخش‌های مغز فعال‌اند؟ بهترین ابزاری که در اختیار داریم تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI) است. در این روش تغییرات جریان خون مغز اندازه‌گیری می‌شود که افزایش مصرف انرژی در نواحی گوناگون مغز را نشان می‌دهد.

هکت می‌گوید: «بخش‌هایی از مغز که خون بیشتری دریافت می‌کنند انرژی بیشتری مصرف می‌کنند، و بنابراین، با آنچه درباره‌اش فکر می‌کنید بیشتر درگیرند.»

او در ادامه اشاره می‌کند وقتی در کاری ماهرتر می‌شوید، از فعالیت مغز هنگام انجام آن کار کاسته می‌شود.

جولی فراتنتونی، دانشمند علوم اعصاب شناختی از دانشگاه تگزاس، می‌گوید انرژی ذهنی یا تلاش آگاهانه برای انجام کار یک روش کارآمد دیگر برای اندازه‌گیری میزان استفاده از مغز است. او در ادامه می‌افزاید اندازه‌گیری انرژی ذهنی از لحاظ علمی ممکن نیست، اما با این روش می‌توان برآوردی نظری داشت.  

نظریه استفاده از ۱۰ درصد مغز نه تنها نادرست، بلکه نامربوط است. هکت می‌گوید برخی افراد پس از آسیب یا سکته مغزی، می‌توانند با استفاده از سایر بخش‌های مغز که گویی به‌نوعی مسئولیت ناحیه آسیب‌دیده را بر عهده می‌گیرند، توانایی‌هایشان را تقویت کنند. وقتی منطقه‌ای از مغز آسیب می‌بیند یا از دست می‌رود، کارایی مغز با شرایط جدید تطبیق پیدا می‌کند و آنچه ۱۰۰ درصد ظرفیتش را تشکیل می‌دهد تغییر می‌کند. حتی اگر بخشی از مغز آسیب ببیند یا برداشته شود، مغز راهی پیدا می‌کند تا با تمام ظرفیت کار کند.

© The Independent
5👍1
وقتی پاها بیماری‌های قلبی را فاش می‌کنند

اگر پایین پاها ناگهان خیلی سردتر شوند، ممکن است نشانه انسداد عروق باشد.

مشکلاتی که قلب و عروق خونی را تحت تاثیر قرار می‌دهند، معمولا ابتدا در پاها ظاهر می‌شوند. علائمی که باید به آن‌ها توجه کنیم عبارت‌اند از: تورم از جمله ورم زانو، تغییر رنگ و سردی انگشتان پاها.

بنا به گزارش اس‌سی‌ام‌پی، پاها در مورد سلامت قلب و گردش خون اطلاعات زیادی به ما می‌دهند. شان فرنان، متخصص کلینیک پا در هنگ‌کنگ، می‌گوید: «نقش اصلی سیستم قلبی عروقی این است که خون حاوی اکسیژن را به سراسر بدن ما انتقال دهد، در حالی که پاها هنگام حرکت به کمک ما می‌آیند.»

همه ما برای حفظ سلامت قلب و عروق باید تحرک داشته باشیم، اما رابطه بین قلب و پاها عمیق‌تر از این است و برخی از مشکلات مربوط به قلب و رگ‌های خونی معمولا ابتدا در پاها ظاهر می‌شوند.

از علائم شناخته‌شده اولیه بیماری‌های قلبی عروقی، تنگی نفس، ضربان نامنظم قلب و درد قفسه سینه‌ است اما دکتر دیوید لوکاییپ، مشاور قلب و عروق در بیمارستان ادونتیست هنگ‌کنگ، می‌گوید یکی دیگر از علائم کلیدی که باید مراقب آن باشیم، «تورم در اندام‌های تحتانی و پاها» است.

ورم یا پف‌کردگی به‌دلیل حبس مایعات در بافت‌های بدن به وجود می‌آید و می‌تواند در هر بخش از بدن رخ دهد، اما بیشتر احتمال دارد که در پاها ظاهر شود. یکی از دلایل رایج ایجاد ورم در پاها نارسایی احتقانی قلب است که باعث می‌شود یک یا هر دو حفره پایینی قلب پمپاژ را متوقف کنند. در نتیجه خون در پاها، قوزک‌ها و ساق‌ها جمع می‌شود و تورم ایجاد می‌کند.

کاهش مصرف نمک یکی از را‌ه‌های مقابله با ورم یا همان پف‌کردگی است. کارشناسان توصیه می‌کنند روزانه کمتر از دوهزار میلی‌گرم نمک مصرف کنید و همواره برچسب مواد غذایی را با دقت بخوانید تا متوجه شوید چقدر سدیم مصرف می‌کنید.

یکی دیگر از راه‌های برطرف کردن ورم پا بالا نگه‌داشتن آن‌ها است. اگر نارسایی قلبی دارید باید بدانید که پمپاژ قلب شما با شدت کمتری انجام می‌شود. در این حالت می‌توانید به محض دیدن تورم در پاها، دراز بکشید و پاها را به سمت بالا بگیرید. با این کار، نیروی جاذبه به یاری قلب و گردش خون می‌شتابد.

فرنان می‌گوید چندین علامت دیگر در پاها هم نشان‌دهنده مشکلاتی در سلامتی قلبی و عروقی‌ است که یکی از این علائم سردی پا‌ها است. کاهش نسبتا تدریجی دمای پوست از بالا تا پایین پا طبیعی است اما اگر پایین پاها ناگهان خیلی سردتر شوند ممکن است نشانه انسداد عروق باشد.

فرنان می‌افزاید: «اگر ناخن‌های پای شما کندتر از حد معمول رشد می‌کنند، احتمالا به‌ دلیل کاهش جریان خون در پاها است. البته کاهش تدریجی جریان خون با افزایش سن، طبیعی است اما تغییرات سریع نشانه‌ای است که با مشاهده آن باید به پزشک یا متخصص مراجعه کنیم.»

تغییر رنگ پوست هم ممکن است یک هشدار باشد. همان‌طور که به سمت پاهایتان نگاه می‌کنید، تغییر ظریف در رنگ پوست طبیعی است اما فرنان می‌گوید چنانچه پوست پایین‌تر بسیار رنگ‌پریده‌تر باشد، می‌تواند نشانه‌ای از کاهش جریان خون به اندام‌ها باشد؛ وضعیتی که به‌عنوان کاهش پرفیوژن شریانی شناخته می‌شود.

اگر دیابت دارید، سالانه به پزشک متخصص پا هم مراجعه کنید و هر گونه تغییر در رشد ناخن و رنگ پوست را جدی بگیرید. اگر در پایتان زخم یا بریدگی ایجاد شد هم به‌دقت از آن مراقبت کنید.

درد و گرفتگی ماهیچه ساق پا به‌ویژه هنگام دراز کشیدن نیز هشداردهنده است. یه گفته فرنان، «دراز کشیدن و خوابیدن به کاهش جریان خون در پاها منجر می‌شود و ممکن است مشکلات اساسی سلامتی را بزرگ‌تر کند و نشانه‌ای از بیماری شریان محیطی باشد.»

یکی دیگر از علائم بالقوه جدی‌تر، لنگش متناوب
(intermittent claudication; IC)
است؛ احساس درد، درد عمیق و گرفتگی در پاها که فقط هنگام ورزش رخ می‌دهد و با توقف ورزش به‌سرعت فروکش می‌کند. این علامت را نادیده نگیرید. چرا که احتمالا نشانه بیماری پیشرفته‌تر است و می‌تواند هشداری برای بیماری‌های جدی‌تر باشد، بنابراین مراجعه به پزشک و متخصص ضروری است.

در اینجا پنج راهکار برای حفظ سلامت قلب و عروق آمده است که با انجام دادن آن‌ها می‌‌توانید عملکرد قلبتان را بهبود ببخشید.

۱. سیگار نکشید

۲. رژیم غذایی حاوی نمک، چربی، شکر کم و سبزیجات فراوان را دنبال کنید

۳. دست‌کم ۳۰ دقیقه در روز ورزش کنید

۴. فشار خون، قند خون و سطح کلسترول خون در بدنتان را کنترل کنید

۵. معاینه پزشکی منظم داشته باشید

© The Inde_pendent
👍6
🔻یک تیم ستاره شناسان به رهبری استرالیا چیزی که می‌تواند درخشان‌ترین جرم جهان باشد را کشف کرده‌اند. گزارش این تیم ستاره شناسان که در مجله Nature Astronomy چاپ شده می‌گوید، سیاهچاله‌ای که به این اختروش دوردست نیرو می‌دهد، بیش از ۱۷ میلیارد برابر بزرگتر از خورشید ما و درخشندگی آن ۵۰۰ تریلیون بار بیشتر از خورشید ما است.
😱6
اندیشه ی سبز pinned «نام کتاب : صدایی از چرنوبیل - صوتی نویسنده : سوتلانا آلکسویچ مترجم : نازلی اصغرزاده سوتلانا آلکسویج در این کتاب در گفت‌و‌گو با بیش از ۵۰۰ نفر از کسانی که حادثه چرنوبیل را به چشم دیده و این فاجعه را از سر گذرانده‌اند گفت‌و‌گو کرده و حاصل این گفت‌و‌گو‌ها…»
ایران رتبه دوم «فرونشست» جهان شد 📊

🔹️ محققین دانشگاه کلرادو در همکاری با دانشگاه تکنولوژی هامبورگ، تحقیقی درباره پدیده فرونشست زمین در سراسر جهان انجام داده‌اند.

🔹 بر اساس این مطالعات، پنج کشور نخست از نظر بیشترین میانگین فرونشست، به ترتیب شامل فیلیپین، ایران، کاستاریکا، اندونزی، ازبکستان و همچنین پنج کشور نخست از نظر وسعت مناطق تحت تأثیر فرونشست، شامل چین، اندونزی، ایران، هند و پاکستان هستند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مکانیزم جالب استخراج نفت 🛢
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر خورشید زمین را روشن می‌کند پس چرا فضا تاریک است؟ چند اتفاق شگفت‌انگیز در این امر موثر است که داخل ویدئو توضیح دادیم.

در خلاء فضا، ذرات و مواد زیادی برای پراکنده کردن نور خورشید وجود ندارد. در واقع چون نور خورشید در فضا منعکس یا پراکنده نمی‌شود، فضا سیاه دیده می‌شود. وقتی نور خورشید وارد جو زمین می‌شود، مولکول‌ها و ذرات جو را پراکنده می‌کند. به همین دلیل آسمان، در طول روز به رنگ آبی دیده می‌شود.

رنگ آبی آسمان ناشی از برهم‌کنش نور خورشید با مولکول‌های گازی است که در جو زمین وجود دارند و به آن پراکندگی رایلی می‌گویند. در واقع رنگ آبی با طول موج کوتاه بیشتر از رنگ قرمز در آسمان منتشر می‌شود، بنابراین چشم ما نور آبی را بیشتر و بهتر تشخیص داده و آسمان را به رنگ آبی می‌بینیم.

به طور کلی نور خورشید، زمین را به دلیل داشتن جو و انعکاس آن روشن می‌کند. اما فضا ماده و ذرات کمی دارد و بسیار بسیار وسیع می‌باشد! در واقع این ذرات و ماده‌ی اندک نمی‌توانند نور خورشید را پراکنده کنند. جالب اینکه در فاصلهٔ میان مدار زمین و خورشید، در هر ۱۰۰ سانتی‌متر مکعب، یک اتم هیدروژن خنثی وجود دارد.
👍3👏1
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
4
🔻مجله نیچر: احتمال وجود حیات در مریخ کمتر از تصورات قبلی ماست.
👍4
سال نو بر دوستان و اعضای گروه مبارک... لازم دانستیم به مناسبت سال نو. این آرزوها را برای تک تک اعضای عزیز داشته باشیم.🌹🌹. اول از همه برايت آرزومندم كه عاشق شوي،
و اگر هستي،كسي هم به تو عشق بورزد،
و اگر اينگونه نيست،تنهائيت كوتاه باشد،
و پس از تنهائيت ،نفرت از كسي نيابي.
آرزومندم كه اينگونه پيش نيايد، اما اگر پيش آمد،
بداني چگونه به دور از نااميدي زندگي كني.
برايت همچنان آرزو دارم دوستاني داشته باشي ،
ازجمله دوستان بد و ناپايدار،
برخي نادوست، و برخي دوستدار
كه دست كم يكي در ميانشان
بي ترديد مورد اعتمادت باشد.
وچون زندگي بدين گونه است،
برايت آرزو مندم كه دشمن نيز داشته باشي ،
نه كم و نه زياد ، درست به اندازه ،
تا گاهي باورهايت را مورد پرسش قرار دهد ،
كه دست كم يكي از آنها اعتراضش به حق باشد ،
تا كه زياده به خود غره نشوي .
و نيز آرزومندم مفيد فايده باشي


.
همچنين ، برايت آرزومندم صبور باشي
نه با كساني كه اشتباهات كوچك ميكنند
چون اين كار ساده اي است ،
بلكه با كساني كه اشتباهات بزرگ و جبران ناپذير ميكنند
و با كاربرد درست صبوري ات براي ديگران نمونه شوي .
و اميدوارم اگر جوان هستي
خيلي به تعجيل، رسيده نشوي
و اگر رسيده اي، به جوان نمائي اصرار نوررزي
و اگر پيري ، تسليم نااميدي نشوي
چرا كه هر سني خوشي و ناخوشي خودش را دارد
و لازم است بگذاريم در ما جريان يابند.
اميدوارم حيواني را نوازش كني
به پرنده اي دانه بدهي ، و به آواز يك سهره گوش كني
وقتي كه آواي سحرگاهيش را سر مي دهد .
چرا كه به اين طريق
احساس زيبائي خواهي يافت ، به رايگان.
اميدوارم كه دانه اي هم بر خاك بفشاني
هرچند خرد بود باشد
و با روئيدنش همراه شوي
تا دريابي چقدر زندگي در يك درخت وجود دارد....
بعلاوه آرزومندم پول داشته باشي
زيرا در عمل به آن نيازمندي
و براي اينكه سالي يك بار
پولت را جلو رويت بگذاري و بگوئي : اين مال من است.
فقط براي اينكه روشن كني كدامتان ارباب ديگري است!
و در پايان ، اگر مرد باشي ، آرزومندم زن خوبي داشته باشي
واگر زني ، شوهر خوبي داشته باشي
كه اگر فردا خسته باشيد ، يا پس فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانيد تا از نو بياغازيد .
اگر همه ي اينها كه گفتم فراهم شد
ديگر چيزي ندارم برايتان آرزو كنم!
5
2025/10/22 04:32:43
Back to Top
HTML Embed Code: