This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🦷بلایی که دندان عفونی سرتان میآورد.
🔥3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایلان_ماسک : پروزه سرن دروازه جهنم است و ممکن است زمین را به یک سیاهچاله خطرناک وصل کند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاثیر شکر بر مغز
چرا مقاومت در مقابل غذاهای شیرین سخت است
چرا مقاومت در مقابل غذاهای شیرین سخت است
👌3👍1
وضعیتهای خاص جسمی میتوانند در تصمیمگیری ما دخیل باشند.
عواطف، علاوهبر غنیترکردن زندگی ما، نقشهای دیگری نیز دارند. عواطف، عناصر پشت پاصحنهای هستند که جهت حرکت ما را برای انجامدادن امور، بهشکل گامبهگام مشخص میکنند ذبا مروری بر وضعیت خانم تامی مایرز، مهندسی که در سانحهی رانندگی آسیب دید، این مسئله بهتر روشن میشود. بهدنبال این تصادف، قسمت چشمی-پیشانی کرتکس مغز تامی، یعنی قسمتی که بالای حفرهی چشمها قرار دارد آسیب دید. این ناحیه از مغز، برای یکپارچهسازی سیگنالهایی که از بدن میرسند اهمیت بسیار دارد. این سیگنالها به سایر قسمتهای بدن اعلام میکنند که بدن در چه شرایطی قرار دارد: مثلاً گرسنه، عصبی، بیقرار، آشفته، تشنه یا شاد و سرحال است.
ظاهر تامی شباهتی به کسی که دچار ضربهی مغزی شده باشد ندارد اما کافی است ۵ دقیقه کنارش بنشینید تا پی ببرید که در اخذ تصمیمهای روزمرهی زندگی مشکل دارد. تامی اگرچه قادر به بیان دلایلی که به سود یا زیان گزینهای معینی که در برابرش قرار دارد نیست اما حتی در وضعیتهای بسیار ساده نیز بلاتکلیف میماند. از آنجا که او قادر به درک عواطف خود نیست، تصمیمگیری در هر زمینهای که با آن روبهرو باشد برایش بسیار دشوار است. تامی باتوجهبه عدم توانایی در اخذ تصمیم، کار چندانی انجام نمیدهد و خودش تمام روز را روی مبل لم میدهد.
آسیب مغزی تامی، نکتهی مهمی را دربارهی روند تصمیمگیری آشکار میکند. شاید بهتر باشد که تصور کنیم مغز همچون فرمانروایی است که از بالا به بدن فرمان میدهد اما درواقع، مغز بهطور پیوسته اطلاعاتی را از بدن دریافت میکند. سیگنالهای فیزیکی که از بدن به مغز میرسند، خلاصهای از مسائل جاری و نیازها را ارائه میکنند. بنابراین، برای اخذ تصمیم، مغز و بدن باید با یکدیگر همکاری تنگاتنگ داشته باشند.
مثالی میزنیم: فرض کنید میخواهید بستهای را که اشتباهی به شما دادهاند به همسایهی بغلی خود بدهید اما وقتی به در حیاط آنها نزدیک میشوید و سگشان پارس میکند و دندانهایش را نشان میدهد، آیا در حیاط را باز میکنید و بهطرف در اصلی منزل میروید؟ در اینجا اطلاعات آماری شما دربارهی سگها عامل تصمیمگیری نخواهد بود، بلکه حالت تهدیدآمیز سگ، واکنشهای فیزیولوژیکی در بدن شما ایجاد کند. مثلاً تعداد ضربان قلب افزایش مییابد، احساس فشار در شکم بهوجود میآید، عضلات بدن منقبض میشوند، مردمکها گشاد میشوند و سطح هورمونهای خون تغییر میکند، دهانه غدد عرق باز میشود و غیره. این پاسخها خودبهخودی و ناآگاهانه بروز میکنند.
در این لحظه که دستتان را روی در حیاط گذاشتهاید، میتوانید به جزئیات بسیاری (مثلاً رنگ قلادهی سگ) توجه کنید اما مغز شما فقط میخواهد بداند آیا باید با سگ طرف شوید یا بسته را به طریق دیگری به صاحبش برسانید. حالات بدن شما به این تصمیمگیری کمک میکند و خلاصهای از وضعیت را به مغز ارائه میدهد. گزارش فیزیولوژیک بدن شما میتواند سرفصلی کوتاه باشد نظیر «وضع خراب است.» یا «اوضاع امن است.» و بهاینترتیب، مغز میتواند تصمیم بگیرد باید چه راهی را در پیش بگیرد.
بیشتر وضعیتها حاوی جزئیاتی هستند که رسیدن به تصمیمی مشخص را صرفاً با تکیه بر منطق ناممکن میسازند. برای هدایت روند تصمیمگیری، باید خلاصه و فشردهای از مسائل را در نظر بگیریم. مثلاً اینکه «اوضاع امن است» یا «وضع خطرناک است» حالت فیزیولوژیک بدن امکان برقراری نوعی گفتگوی دوجانبه با مغز را میسر میکند.
ما هر روز با مسائلی مانند آنچه گفته شد روبهرو میشویم. سیگنالهای فیزیولوژیک معمولاً پنهان هستند و ما در بیشتر موارد از آنها باخبر نمیشویم. این سیگنالها در تصمیمهایی که میگیریم نقش مهمی بازی میکنند. فرض کنیم داریم به سوپرمارکت میرویم. سوپرمارکت یکی از آن جاهایی است که اگر تامی واردش شود دچار سردرگمی میشود. اینکه کدام سیب را بخرد؟ کدام نوع نان را انتخاب کند؟ کدام بستنی را بردارد؟ هریک از خریداران با هزاران انتخاب روبهرو هستند. بههمین دلیل است که ما هزاران ساعت از عمر خود را در راهروهای فروشگاهها سپری میکنیم تا شبکههای عصبی مغزمان فلان تصمیم را بگیرند. با وجودی که خود نمیدانیم اما بدن ما برای رهایی از این پیچیدگی حیرتآور به ما کمک میکند.
مثلاً فرض کنید میخواهید یک قوطی سوپ بخرید. برای تصمیمگیری در اینباره، عوامل گوناگونی مانند میزان کالری و نمک، قیمت، طعم، نوع بستهبندی و غیره مطرح هستند. اگر شما یک روبات بودید، برای اخذ تصمیم باید تمام روز را سرجای خود میماندید و به نتیجهی مشخصی هم نمیرسیدید. برای رسیدن به تصمیم، باید بتوانید به نوعی مسائل را خلاصه کنید.
عواطف، علاوهبر غنیترکردن زندگی ما، نقشهای دیگری نیز دارند. عواطف، عناصر پشت پاصحنهای هستند که جهت حرکت ما را برای انجامدادن امور، بهشکل گامبهگام مشخص میکنند ذبا مروری بر وضعیت خانم تامی مایرز، مهندسی که در سانحهی رانندگی آسیب دید، این مسئله بهتر روشن میشود. بهدنبال این تصادف، قسمت چشمی-پیشانی کرتکس مغز تامی، یعنی قسمتی که بالای حفرهی چشمها قرار دارد آسیب دید. این ناحیه از مغز، برای یکپارچهسازی سیگنالهایی که از بدن میرسند اهمیت بسیار دارد. این سیگنالها به سایر قسمتهای بدن اعلام میکنند که بدن در چه شرایطی قرار دارد: مثلاً گرسنه، عصبی، بیقرار، آشفته، تشنه یا شاد و سرحال است.
ظاهر تامی شباهتی به کسی که دچار ضربهی مغزی شده باشد ندارد اما کافی است ۵ دقیقه کنارش بنشینید تا پی ببرید که در اخذ تصمیمهای روزمرهی زندگی مشکل دارد. تامی اگرچه قادر به بیان دلایلی که به سود یا زیان گزینهای معینی که در برابرش قرار دارد نیست اما حتی در وضعیتهای بسیار ساده نیز بلاتکلیف میماند. از آنجا که او قادر به درک عواطف خود نیست، تصمیمگیری در هر زمینهای که با آن روبهرو باشد برایش بسیار دشوار است. تامی باتوجهبه عدم توانایی در اخذ تصمیم، کار چندانی انجام نمیدهد و خودش تمام روز را روی مبل لم میدهد.
آسیب مغزی تامی، نکتهی مهمی را دربارهی روند تصمیمگیری آشکار میکند. شاید بهتر باشد که تصور کنیم مغز همچون فرمانروایی است که از بالا به بدن فرمان میدهد اما درواقع، مغز بهطور پیوسته اطلاعاتی را از بدن دریافت میکند. سیگنالهای فیزیکی که از بدن به مغز میرسند، خلاصهای از مسائل جاری و نیازها را ارائه میکنند. بنابراین، برای اخذ تصمیم، مغز و بدن باید با یکدیگر همکاری تنگاتنگ داشته باشند.
مثالی میزنیم: فرض کنید میخواهید بستهای را که اشتباهی به شما دادهاند به همسایهی بغلی خود بدهید اما وقتی به در حیاط آنها نزدیک میشوید و سگشان پارس میکند و دندانهایش را نشان میدهد، آیا در حیاط را باز میکنید و بهطرف در اصلی منزل میروید؟ در اینجا اطلاعات آماری شما دربارهی سگها عامل تصمیمگیری نخواهد بود، بلکه حالت تهدیدآمیز سگ، واکنشهای فیزیولوژیکی در بدن شما ایجاد کند. مثلاً تعداد ضربان قلب افزایش مییابد، احساس فشار در شکم بهوجود میآید، عضلات بدن منقبض میشوند، مردمکها گشاد میشوند و سطح هورمونهای خون تغییر میکند، دهانه غدد عرق باز میشود و غیره. این پاسخها خودبهخودی و ناآگاهانه بروز میکنند.
در این لحظه که دستتان را روی در حیاط گذاشتهاید، میتوانید به جزئیات بسیاری (مثلاً رنگ قلادهی سگ) توجه کنید اما مغز شما فقط میخواهد بداند آیا باید با سگ طرف شوید یا بسته را به طریق دیگری به صاحبش برسانید. حالات بدن شما به این تصمیمگیری کمک میکند و خلاصهای از وضعیت را به مغز ارائه میدهد. گزارش فیزیولوژیک بدن شما میتواند سرفصلی کوتاه باشد نظیر «وضع خراب است.» یا «اوضاع امن است.» و بهاینترتیب، مغز میتواند تصمیم بگیرد باید چه راهی را در پیش بگیرد.
بیشتر وضعیتها حاوی جزئیاتی هستند که رسیدن به تصمیمی مشخص را صرفاً با تکیه بر منطق ناممکن میسازند. برای هدایت روند تصمیمگیری، باید خلاصه و فشردهای از مسائل را در نظر بگیریم. مثلاً اینکه «اوضاع امن است» یا «وضع خطرناک است» حالت فیزیولوژیک بدن امکان برقراری نوعی گفتگوی دوجانبه با مغز را میسر میکند.
ما هر روز با مسائلی مانند آنچه گفته شد روبهرو میشویم. سیگنالهای فیزیولوژیک معمولاً پنهان هستند و ما در بیشتر موارد از آنها باخبر نمیشویم. این سیگنالها در تصمیمهایی که میگیریم نقش مهمی بازی میکنند. فرض کنیم داریم به سوپرمارکت میرویم. سوپرمارکت یکی از آن جاهایی است که اگر تامی واردش شود دچار سردرگمی میشود. اینکه کدام سیب را بخرد؟ کدام نوع نان را انتخاب کند؟ کدام بستنی را بردارد؟ هریک از خریداران با هزاران انتخاب روبهرو هستند. بههمین دلیل است که ما هزاران ساعت از عمر خود را در راهروهای فروشگاهها سپری میکنیم تا شبکههای عصبی مغزمان فلان تصمیم را بگیرند. با وجودی که خود نمیدانیم اما بدن ما برای رهایی از این پیچیدگی حیرتآور به ما کمک میکند.
مثلاً فرض کنید میخواهید یک قوطی سوپ بخرید. برای تصمیمگیری در اینباره، عوامل گوناگونی مانند میزان کالری و نمک، قیمت، طعم، نوع بستهبندی و غیره مطرح هستند. اگر شما یک روبات بودید، برای اخذ تصمیم باید تمام روز را سرجای خود میماندید و به نتیجهی مشخصی هم نمیرسیدید. برای رسیدن به تصمیم، باید بتوانید به نوعی مسائل را خلاصه کنید.
👍5
اندیشه ی سبز
وضعیتهای خاص جسمی میتوانند در تصمیمگیری ما دخیل باشند. عواطف، علاوهبر غنیترکردن زندگی ما، نقشهای دیگری نیز دارند. عواطف، عناصر پشت پاصحنهای هستند که جهت حرکت ما را برای انجامدادن امور، بهشکل گامبهگام مشخص میکنند ذبا مروری بر وضعیت خانم تامی…
فکرکردن دربارهی قیمت ممکن است باعث شود دستتان عرق کند یا اگر یاد آخرین باری که نودل مرغ خوردید بیفتید ممکن است آب از لبولوچهتان سرازیر شود. از طرفی فکرکردن در اینباره که بعضی از سوپها خیلی چرب و چیلی هستند، ممکن است باعث دلپیچه شود. تجربهی جسمی شما ممکن است به نفع انتخاب فلان یا بهمان نوع سوپ باشد و بهاینترتیب، اخذ تصمیم نهایی برای شما آسانتر شود. برای رسیدن به تصمیم نهایی، شما نوشتههای روی قوطی را فقط نمیخوانید، بلکه مفهوم آنها را حس میکنید. این علائم عاطفی، خفیفتر از آنهایی هستند که در هنگام روبهروشدن با سگ خشمگین در شما ایجاد شده بود. اما اصل مطلب همان است: هر گزینهای با یک علامت جسمی همراه است و این نکته در تصمیمگیری به شما کمک میکند.
قبلاً گفتیم که موقع انتخاب بین بستنی نعنایی و لیمویی، بین شبکههای عصبی مغزتان نبردی درمیگیرد. حالت فیزیولوژیک بدنتان در این نبرد اهمیت بسیار دارد و میتواند سبب پیروزی یکی از شبکههای دستاندرکار در این تصمیمگیری شود. تامی قادر به یکپارچهسازی سیگنالهای جسمی خود برای اخذ تصمیم نیست. بنابراین، نمیتواند مقایسهی سریعی بین گزینههای موجود بهی مل آورد و راهی برای مقدمدانستن برخی از ویژگیهای آشنا بر آنهای دیگر بیابد. بههمین دلیل است که همیشه روی مبل لم میدهد، چون هیچیک از گزینههایی که در برابرش قرار دارند حامل بار عاطفی نیستند. تامی راهی برای پیروزکردن این یا آن شبکهی عصبی که درگیر این انتخاب هستند ندارد. بههمین دلیل بحث و گفتگوهایی که در مغزش جریان دارند سرانجام به بنبست میرسند.
چون ذهن خودآگاه ما پهنای باند محدودی دارد، ما همیشه به سیگنالهای جسمی که در تصمیمگیری مؤثرند دسترسی نداریم. بیشتر اعمال بدن ما بدون آنکه باخبر باشیم انجام میشوند. با اینهمه، این سیگنالها پیامدهای بسیاری دربارهی چگونگی درک ما از خود دارند، مثلاً یکی از دانشمندان علوم اعصاب به نام رید مونتاگ به وجود رابطهای بین خط مشی یک فرد و چگونگی پاسخهای عاطفی او پی برد. او داوطلبان را در یک اسکنر مغز قرار داد تا بتواند پاسخ آنها را به تصاویری که برانگیزانندهی حس بیزاری بودند (از تصویر مدفوع گرفته تا اجساد و غذاهای پوشیده از مگس) بررسی کند. بهمحض خروج داوطلبان از اسکنر، از آنها میپرسیدند «آیا دوست دارند باز هم در آزمون مشابهی شرکت کنند؟» اگر جواب مثبت بود از آنها میخواستند بهمدت ده دقیقه پرسشنامههایی دربارهی ایدئولوژی سیاسی را پر کنند. در این پرسشنامه، از آنها دربارهی مسائلی چون حمل اسلحه، سقط جنین، روابط جنسی خارج از محدودهی ازدواج و غیره سوال میشد. مونتاگ دریافت داوطلبانی که از دیدن این تصاویر بیشتر بیزار میشدند، از نظر سیاسی محافظهکارتر بودند و آنهایی که از دیدن تصاویر کمتر بیزار میشدند گرایشهای آزادانهتری داشتند. این همبستگی چنان قوی بود که پاسخ فرد به دیدن حتی یک تصویر زشت میتوانست با دقتی معادل ۹۵٪ ایدئولوژی سیاسی فرد را پیشبینی کند. بنابراین، میتوان گفت گرایشهای سیاسی افراد از همکاری جسم و ذهن بهوجود میآیند.
قبلاً گفتیم که موقع انتخاب بین بستنی نعنایی و لیمویی، بین شبکههای عصبی مغزتان نبردی درمیگیرد. حالت فیزیولوژیک بدنتان در این نبرد اهمیت بسیار دارد و میتواند سبب پیروزی یکی از شبکههای دستاندرکار در این تصمیمگیری شود. تامی قادر به یکپارچهسازی سیگنالهای جسمی خود برای اخذ تصمیم نیست. بنابراین، نمیتواند مقایسهی سریعی بین گزینههای موجود بهی مل آورد و راهی برای مقدمدانستن برخی از ویژگیهای آشنا بر آنهای دیگر بیابد. بههمین دلیل است که همیشه روی مبل لم میدهد، چون هیچیک از گزینههایی که در برابرش قرار دارند حامل بار عاطفی نیستند. تامی راهی برای پیروزکردن این یا آن شبکهی عصبی که درگیر این انتخاب هستند ندارد. بههمین دلیل بحث و گفتگوهایی که در مغزش جریان دارند سرانجام به بنبست میرسند.
چون ذهن خودآگاه ما پهنای باند محدودی دارد، ما همیشه به سیگنالهای جسمی که در تصمیمگیری مؤثرند دسترسی نداریم. بیشتر اعمال بدن ما بدون آنکه باخبر باشیم انجام میشوند. با اینهمه، این سیگنالها پیامدهای بسیاری دربارهی چگونگی درک ما از خود دارند، مثلاً یکی از دانشمندان علوم اعصاب به نام رید مونتاگ به وجود رابطهای بین خط مشی یک فرد و چگونگی پاسخهای عاطفی او پی برد. او داوطلبان را در یک اسکنر مغز قرار داد تا بتواند پاسخ آنها را به تصاویری که برانگیزانندهی حس بیزاری بودند (از تصویر مدفوع گرفته تا اجساد و غذاهای پوشیده از مگس) بررسی کند. بهمحض خروج داوطلبان از اسکنر، از آنها میپرسیدند «آیا دوست دارند باز هم در آزمون مشابهی شرکت کنند؟» اگر جواب مثبت بود از آنها میخواستند بهمدت ده دقیقه پرسشنامههایی دربارهی ایدئولوژی سیاسی را پر کنند. در این پرسشنامه، از آنها دربارهی مسائلی چون حمل اسلحه، سقط جنین، روابط جنسی خارج از محدودهی ازدواج و غیره سوال میشد. مونتاگ دریافت داوطلبانی که از دیدن این تصاویر بیشتر بیزار میشدند، از نظر سیاسی محافظهکارتر بودند و آنهایی که از دیدن تصاویر کمتر بیزار میشدند گرایشهای آزادانهتری داشتند. این همبستگی چنان قوی بود که پاسخ فرد به دیدن حتی یک تصویر زشت میتوانست با دقتی معادل ۹۵٪ ایدئولوژی سیاسی فرد را پیشبینی کند. بنابراین، میتوان گفت گرایشهای سیاسی افراد از همکاری جسم و ذهن بهوجود میآیند.
👍3👏1
نور با سرعتی در حدود ۳۰۰هزارکیلومتر بر ثانیه در کیهان در حال حرکت میباشد، نور در ۱ دقیقه مسافتی معادل با ۱۸ میلیون کیلومتر را میپیماید. در یک ساعت مسافتی در حدود ۱ میلیارد و ۸۰ میلیون کیلومتر، و در یک روز مسافتی در حدود ۲۵ میلیارد و ۹۲۰ میلیون کیلومتر را میپیماید. عدد بدست آمده را در ۳۶۵ ضرب نمایید. این فاصلهی عجیب و غریب مسافتی است که نور در یک سال میپیماید! در واقع این همان «یک سال نوری» است!😶
👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیر تکاملی اندام تناسلی حیوانات - منو شیلتوایزن
زبان زیرنویس
اندام تناسلی در قلمرو حیوانات با بیشترین سرعت تکامل پیدا کرده است. اما چرا اینطور است؟ و فایده داشتن اندامهای خصوصی زینتی چیست؟ منو شیلتوایزن توضیح میدهد چگونه زیست شناسی تکاملی بخشهای پایینتنهی طبیعت پرده از اسرار دنیای پنهان اغوا، مبارزه و رقابت برمیدارد.
زبان زیرنویس
اندام تناسلی در قلمرو حیوانات با بیشترین سرعت تکامل پیدا کرده است. اما چرا اینطور است؟ و فایده داشتن اندامهای خصوصی زینتی چیست؟ منو شیلتوایزن توضیح میدهد چگونه زیست شناسی تکاملی بخشهای پایینتنهی طبیعت پرده از اسرار دنیای پنهان اغوا، مبارزه و رقابت برمیدارد.
جایزه نوبل فیزیک ۲۰۲۴ به جان هاپفیلد(لهستانی-آمریکایی) و جفری هینتون(انگلیسی) به خاطر «اکتشافات بنیادی» آنها که امکان یادگیری ماشینی با شبکههای عصبی مصنوعی را میدهد، اعطا شد.
اگرچه کامپیوترها نمی توانند فکر کنند، اما ماشین ها اکنون می توانند عملکردهایی مانند حافظه و یادگیری را تقلید کنند. کمیته نوبل در بیانیه ای اعلام کرد که برندگان جایزه فیزیک امسال به این امکان کمک بزرگی کرده اند.
این کمیته روز دوشنبه این افتخار معتبر را که به عنوان اوج دستاورد علمی در سوئد تلقی می شود، اعلام کرد. این جایزه شامل جایزه نقدی ۱۱ میلیون کرون سوئد (تقریبا ۱ میلیون دلار) است.
هاپفیلد در دانشگاه پرینستون و هینتون در دانشگاه تورنتو به دلیل پایه گذاری یادگیری ماشینی که قدرت بسیاری از محصولات امروزی را فراهم می کند مورد ستایش قرار گرفتند.
این کمیته گفت: آنها با استفاده از مفاهیم و روشهای اساسی فیزیک، فناوریهایی را توسعه دادهاند که از ساختارهایی در شبکهها برای پردازش اطلاعات استفاده میکنند. این امر باعث شده است که پیشرفت یادگیری ماشین در دو دهه گذشته "تصاعدی" شود.
هینتون که به او لقب "پدرخوانده" هوش مصنوعی (AI) داده اند، گفت که از دریافت این جایزه "متحیر" شده است.
او در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد اهمیت بالقوه فناوری که تحقیقات او به توسعه آن کمک کرده است، گفت که هوش مصنوعی «تأثیر عظیمی» بر جوامع ما خواهد داشت. «این با انقلاب صنعتی قابل مقایسه خواهد بود. اما به جای اینکه از نظر قدرت بدنی از افراد فراتر رود، از نظر توانایی فکری از افراد فراتر خواهد رفت و ما هیچ تجربه ای در مورد چگونگی داشتن اشیا باهوش تر از خود نداریم.»
هینتون پیشبینی کرد که این فناوری چیزهایی مانند مراقبتهای بهداشتی را متحول خواهد کرد و منجر به "بهبود عظیم در بهرهوری" خواهد شد.
او هشدار داد: «اما ما همچنین باید نگران تعدادی از عواقب بد احتمالی، به ویژه خطر خارج شدن این چیزها از کنترل باشیم».
اگرچه کامپیوترها نمی توانند فکر کنند، اما ماشین ها اکنون می توانند عملکردهایی مانند حافظه و یادگیری را تقلید کنند. کمیته نوبل در بیانیه ای اعلام کرد که برندگان جایزه فیزیک امسال به این امکان کمک بزرگی کرده اند.
این کمیته روز دوشنبه این افتخار معتبر را که به عنوان اوج دستاورد علمی در سوئد تلقی می شود، اعلام کرد. این جایزه شامل جایزه نقدی ۱۱ میلیون کرون سوئد (تقریبا ۱ میلیون دلار) است.
هاپفیلد در دانشگاه پرینستون و هینتون در دانشگاه تورنتو به دلیل پایه گذاری یادگیری ماشینی که قدرت بسیاری از محصولات امروزی را فراهم می کند مورد ستایش قرار گرفتند.
این کمیته گفت: آنها با استفاده از مفاهیم و روشهای اساسی فیزیک، فناوریهایی را توسعه دادهاند که از ساختارهایی در شبکهها برای پردازش اطلاعات استفاده میکنند. این امر باعث شده است که پیشرفت یادگیری ماشین در دو دهه گذشته "تصاعدی" شود.
هینتون که به او لقب "پدرخوانده" هوش مصنوعی (AI) داده اند، گفت که از دریافت این جایزه "متحیر" شده است.
او در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد اهمیت بالقوه فناوری که تحقیقات او به توسعه آن کمک کرده است، گفت که هوش مصنوعی «تأثیر عظیمی» بر جوامع ما خواهد داشت. «این با انقلاب صنعتی قابل مقایسه خواهد بود. اما به جای اینکه از نظر قدرت بدنی از افراد فراتر رود، از نظر توانایی فکری از افراد فراتر خواهد رفت و ما هیچ تجربه ای در مورد چگونگی داشتن اشیا باهوش تر از خود نداریم.»
هینتون پیشبینی کرد که این فناوری چیزهایی مانند مراقبتهای بهداشتی را متحول خواهد کرد و منجر به "بهبود عظیم در بهرهوری" خواهد شد.
او هشدار داد: «اما ما همچنین باید نگران تعدادی از عواقب بد احتمالی، به ویژه خطر خارج شدن این چیزها از کنترل باشیم».
Wikipedia
John Hopfield
American scientist (born 1933)
در مورد هینتون ۷۶ ساله:
هر دو همسر او در ۹۴ و ۲۰۱۸ از سرطان مردند.
هینتون نوه ی ریاضی دان مری اورست بول و همسرش، منطق دان جورج بول است.
کار جورج بول در نهایت به یکی از پایه های علم کامپیوتر مدرن تبدیل شد. جد پدری او جراح و نویسنده جیمز هینتون بود که پدر چارلز هوارد هینتون ریاضیدان بود.
در کل نسل در نسل، در خانوداه ای بوده است که سرو کارشان با «منطق و ریاضیات» بوده است.
ولی پدر هینتون، هاوارد هینتون حشره شناس بود. نام میانی او از یکی دیگر از خویشاوندانش، جورج اورست، نقشه بردار کل هند، که این کوه به نام او نامگذاری شده است، آمده است. او برادرزاده کالین کلارک اقتصاددان است.
در مورد هاپفیلد ۹۱ ساله :
جان جوزف هاپفیلد در سال ۱۹۳۳ از فیزیکدان لهستانی جان جوزف هاپفیلد و فیزیکدان هلن هاپفیلد به دنیا آمد.
در سال ۱۹۸۶ او یکی از بنیانگذاران برنامه PhD محاسبات و سیستم های عصبی در Caltech بود.
تأثیرگذارترین مقالات او :
«مشارکت اکسیتون ها در ثابت دی الکتریک پیچیده کریستال ها» (۱۹۵۸) بوده است که پلاریتون را توصیف می کند.
"انتقال الکترون بین مولکول های بیولوژیکی توسط تونل زنی فعال شده حرارتی" (۱۹۷۴)، که مکانیک کوانتومی انتقال الکترون های دوربرد را توصیف می کند.
"تصحیح جنبشی: مکانیزم جدیدی برای کاهش خطاها در فرآیندهای بیوسنتزی که نیاز به ویژگی بالا دارند" (۱۹۷۴);
"شبکه های عصبی و سیستم های فیزیکی با توانایی های محاسباتی جمعی نوظهور" (۱۹۸۲) (معروف به شبکه هاپفیلد) و با D. W. Tank "محاسبات عصبی تصمیمات در مسائل بهینه سازی" (۱۹۸۵).
تحقیقات کنونی و مقالات اخیر او عمدتاً بر روشهایی متمرکز شدهاند که در آن زمانبندی و همزمانی پتانسیل کنش را میتوان در محاسبات عصببیولوژیکی استفاده کرد.
او چگونگی رسیدن به بیوفیزیک و سپس تحقیقات شبکه عصبی را در یک مقاله زندگینامهای شرح داده است.
هر دو همسر او در ۹۴ و ۲۰۱۸ از سرطان مردند.
هینتون نوه ی ریاضی دان مری اورست بول و همسرش، منطق دان جورج بول است.
کار جورج بول در نهایت به یکی از پایه های علم کامپیوتر مدرن تبدیل شد. جد پدری او جراح و نویسنده جیمز هینتون بود که پدر چارلز هوارد هینتون ریاضیدان بود.
در کل نسل در نسل، در خانوداه ای بوده است که سرو کارشان با «منطق و ریاضیات» بوده است.
ولی پدر هینتون، هاوارد هینتون حشره شناس بود. نام میانی او از یکی دیگر از خویشاوندانش، جورج اورست، نقشه بردار کل هند، که این کوه به نام او نامگذاری شده است، آمده است. او برادرزاده کالین کلارک اقتصاددان است.
در مورد هاپفیلد ۹۱ ساله :
جان جوزف هاپفیلد در سال ۱۹۳۳ از فیزیکدان لهستانی جان جوزف هاپفیلد و فیزیکدان هلن هاپفیلد به دنیا آمد.
در سال ۱۹۸۶ او یکی از بنیانگذاران برنامه PhD محاسبات و سیستم های عصبی در Caltech بود.
تأثیرگذارترین مقالات او :
«مشارکت اکسیتون ها در ثابت دی الکتریک پیچیده کریستال ها» (۱۹۵۸) بوده است که پلاریتون را توصیف می کند.
"انتقال الکترون بین مولکول های بیولوژیکی توسط تونل زنی فعال شده حرارتی" (۱۹۷۴)، که مکانیک کوانتومی انتقال الکترون های دوربرد را توصیف می کند.
"تصحیح جنبشی: مکانیزم جدیدی برای کاهش خطاها در فرآیندهای بیوسنتزی که نیاز به ویژگی بالا دارند" (۱۹۷۴);
"شبکه های عصبی و سیستم های فیزیکی با توانایی های محاسباتی جمعی نوظهور" (۱۹۸۲) (معروف به شبکه هاپفیلد) و با D. W. Tank "محاسبات عصبی تصمیمات در مسائل بهینه سازی" (۱۹۸۵).
تحقیقات کنونی و مقالات اخیر او عمدتاً بر روشهایی متمرکز شدهاند که در آن زمانبندی و همزمانی پتانسیل کنش را میتوان در محاسبات عصببیولوژیکی استفاده کرد.
او چگونگی رسیدن به بیوفیزیک و سپس تحقیقات شبکه عصبی را در یک مقاله زندگینامهای شرح داده است.
👍4
🔴آیا سکس می تواند باعث سلامت و افزایش طول عمر شود؟
✅محققان می گویند رابطه جنسی مرتب می تواند به افزایش طول #عمر انسان کمک کند.
هنگام رابطه جنسی، یکی از هورمون های مهمی که تولید می شود هورمون اکسیتوسین است. به نوشته دیلی میل، دکتر آرون غوش، مختصص #سلامت جنسی در بیمارستان اسپایر در لیورپول می گوید این هورمون حالت تدافعی فرد را کاهش می دهد و باعث می شود ما به شریک جنسی، اعتماد بیشتری کنیم.
اکسیتوسین همچنین باعث تقویت پیوند ها می شود و حس هم دلی را تقویت می کند.
این هورمون در زنان بیشتر تولید می شود. اگرچه هنوز دلیل آن به روشنی معلوم نیست، اما معنی آن این است که زنان اجازه می دهند حالت تدافعی آنها بیشتر کاهش یابد و پس از سکس، عاشق مردی شوند که شریک جنسی است.
اما مشکل اینجا است که بدن فرد نمی تواند تشخیص دهد که آیا با کسی که رابطه جنسی دارید، در یک رابطه #زناشویی هستید و یا صرفا برای سکس با او هستید و تعهدی نسبت به هم ندارید. در هر دو صورت، هورمون اکسیتوسین در بدن شما تولید خواهد شد. به همین دلیل است که پس از پایان یک رابطه کوتاه نیز ممکن است باز شما احساس بدبختی کنید.
دکتر آرون می گوید اما در مردان پس از رسیدن به ارگاسم، هورمون اصلی که تولید می شود دوپامین است: هورمون لذت؛ و این می تواند اعتیاد آورد باشد و به گفته او، به همین دلیل است که مردان زیادی به سکس معتاد شده اند.
⬅️خبر بد و خبر خوب
بسیاری می دانند که با افزایش سن، سلول های مغز انسان نیز کاهش می یابد. گفته می شود زمانی که به ۳۵ سالگی می رسید، معادل ۷۰۰۰ سلول در روز از سلول های مغز شما از بین می رود.
اما خبر خوب این است که پژوهشگران دانشگاه معتبر پرینستون در ایالات متحده آمریکا می گویند داشتن رابطه جنسی به طور مرتب، می تواند باعث رشد سلول های جدید در مغز شود؛ و هرچه دفعات سکس شما بیشتر باشد، سلول های بیشتری در مغز نیز تولید خواهد شد.
بر اساس یک تحقیق که روی حیوانات انجام شده و نتایج آن در ژورنال (پلاس وان) PLoS ONE منتشر شده، به نظر می رسد که سکس باعث رشد سلول ها در قسمت هیپوکمپوس مغز می شود که مسئول #حافظه انسان است و همچنین فرایند یادگیری در آن صورت می گیرد.
⬅️عواملی نظیر #استرس، و #افسردگی نشان داده اند که باعث کوچک شدن هیپوکمپوس می شوند ولی ورزش و سکس با این کوچک شدن مقابله می کنند. سکس همچنین می تواند از مغز در مقابل کاهش سلول ها، محافظت کند.
به نوشته دیلی میل، برخی شواهد نشان می دهد افراد مسن که از نظر #جنسی فعالیت دارند نیز کمتر ممکن است به دمانس (زوال عقل) دچار شوند که بیماری آلزایمز که می تواند مرگبار باشد، یکی از شایع ترین آنها است. سکس می تواند جریان رسیدن خون به مغز را بیشتر کند و به بالا رفتن سطح اکسیژن کمک کند.
بری کمیساروک، استاد دانشگاه روانشناسی دانشگاه راتگرز در آمریکا می گوید تصاویر ام.آر.آی نشان می دهد هنگام #ارگاسم، نورون های مغز فعالیت بیشتری دارند و از اکسیژن بیشتری نیز استفاده می کنند.
⬅️دکتر آرون می گوید سکس همچنین می تواند در #زنان به تقویت #تمرکز و افزایش #سرعت واکنش آنها کمک کند چرا که هورمون های سکس، به ویژه تستوسترون تولید خواهند شد که با این دو مورد مرتبط است.
جایگزینی برای قرص خواب، تقویت کننده استخوان
سکس همچنین می تواند به خواب بهتر کمک کند. به گفته دکتر آرون ، اگر مشکل خوابیدن دارید، به جای خوردن داروهای خواب آور، سکس داشته باشید. او می گوید در حقیقت، #سکس #شبانه بهتر از سکس اول صبح است چرا که بدن شما پس از رابطه جنسی می خواهد استراحت کند، نه اینکه برای کارکردن و رفتن به اداره آماده شود.
🔴به گفته محققان آمریکایی، زنانی که هر هفته #سکس داشتند، سطح استروژن در بدن آنها تقریبا دو برابر زنانی بود که سکس نداشتند. #هورمون استروژن برای سلامت #استخوان اهمیت زیادی دارد و نبود آن پس از #یائسگی، با پوکی استخوان مرتبط دانسته شده است.
✅محققان می گویند رابطه جنسی مرتب می تواند به افزایش طول #عمر انسان کمک کند.
هنگام رابطه جنسی، یکی از هورمون های مهمی که تولید می شود هورمون اکسیتوسین است. به نوشته دیلی میل، دکتر آرون غوش، مختصص #سلامت جنسی در بیمارستان اسپایر در لیورپول می گوید این هورمون حالت تدافعی فرد را کاهش می دهد و باعث می شود ما به شریک جنسی، اعتماد بیشتری کنیم.
اکسیتوسین همچنین باعث تقویت پیوند ها می شود و حس هم دلی را تقویت می کند.
این هورمون در زنان بیشتر تولید می شود. اگرچه هنوز دلیل آن به روشنی معلوم نیست، اما معنی آن این است که زنان اجازه می دهند حالت تدافعی آنها بیشتر کاهش یابد و پس از سکس، عاشق مردی شوند که شریک جنسی است.
اما مشکل اینجا است که بدن فرد نمی تواند تشخیص دهد که آیا با کسی که رابطه جنسی دارید، در یک رابطه #زناشویی هستید و یا صرفا برای سکس با او هستید و تعهدی نسبت به هم ندارید. در هر دو صورت، هورمون اکسیتوسین در بدن شما تولید خواهد شد. به همین دلیل است که پس از پایان یک رابطه کوتاه نیز ممکن است باز شما احساس بدبختی کنید.
دکتر آرون می گوید اما در مردان پس از رسیدن به ارگاسم، هورمون اصلی که تولید می شود دوپامین است: هورمون لذت؛ و این می تواند اعتیاد آورد باشد و به گفته او، به همین دلیل است که مردان زیادی به سکس معتاد شده اند.
⬅️خبر بد و خبر خوب
بسیاری می دانند که با افزایش سن، سلول های مغز انسان نیز کاهش می یابد. گفته می شود زمانی که به ۳۵ سالگی می رسید، معادل ۷۰۰۰ سلول در روز از سلول های مغز شما از بین می رود.
اما خبر خوب این است که پژوهشگران دانشگاه معتبر پرینستون در ایالات متحده آمریکا می گویند داشتن رابطه جنسی به طور مرتب، می تواند باعث رشد سلول های جدید در مغز شود؛ و هرچه دفعات سکس شما بیشتر باشد، سلول های بیشتری در مغز نیز تولید خواهد شد.
بر اساس یک تحقیق که روی حیوانات انجام شده و نتایج آن در ژورنال (پلاس وان) PLoS ONE منتشر شده، به نظر می رسد که سکس باعث رشد سلول ها در قسمت هیپوکمپوس مغز می شود که مسئول #حافظه انسان است و همچنین فرایند یادگیری در آن صورت می گیرد.
⬅️عواملی نظیر #استرس، و #افسردگی نشان داده اند که باعث کوچک شدن هیپوکمپوس می شوند ولی ورزش و سکس با این کوچک شدن مقابله می کنند. سکس همچنین می تواند از مغز در مقابل کاهش سلول ها، محافظت کند.
به نوشته دیلی میل، برخی شواهد نشان می دهد افراد مسن که از نظر #جنسی فعالیت دارند نیز کمتر ممکن است به دمانس (زوال عقل) دچار شوند که بیماری آلزایمز که می تواند مرگبار باشد، یکی از شایع ترین آنها است. سکس می تواند جریان رسیدن خون به مغز را بیشتر کند و به بالا رفتن سطح اکسیژن کمک کند.
بری کمیساروک، استاد دانشگاه روانشناسی دانشگاه راتگرز در آمریکا می گوید تصاویر ام.آر.آی نشان می دهد هنگام #ارگاسم، نورون های مغز فعالیت بیشتری دارند و از اکسیژن بیشتری نیز استفاده می کنند.
⬅️دکتر آرون می گوید سکس همچنین می تواند در #زنان به تقویت #تمرکز و افزایش #سرعت واکنش آنها کمک کند چرا که هورمون های سکس، به ویژه تستوسترون تولید خواهند شد که با این دو مورد مرتبط است.
جایگزینی برای قرص خواب، تقویت کننده استخوان
سکس همچنین می تواند به خواب بهتر کمک کند. به گفته دکتر آرون ، اگر مشکل خوابیدن دارید، به جای خوردن داروهای خواب آور، سکس داشته باشید. او می گوید در حقیقت، #سکس #شبانه بهتر از سکس اول صبح است چرا که بدن شما پس از رابطه جنسی می خواهد استراحت کند، نه اینکه برای کارکردن و رفتن به اداره آماده شود.
🔴به گفته محققان آمریکایی، زنانی که هر هفته #سکس داشتند، سطح استروژن در بدن آنها تقریبا دو برابر زنانی بود که سکس نداشتند. #هورمون استروژن برای سلامت #استخوان اهمیت زیادی دارد و نبود آن پس از #یائسگی، با پوکی استخوان مرتبط دانسته شده است.
👍4
🔵 مغز انسان معیوب است
۱- مغز ما نمی تواند بفهمد که بخش عمده فکر انسان برخاسته از ترشحات هورمون ها، خستگی، گرسنگی، مقدار شکر و چربی و سایر جزئیات جسمانی درون بدن است.
۲- مغز ما نمی تواند قبل از تصمیم، درنگ کند. برای مغز ما راحت تر است اول عمل کند و بعد به نتایجش بیندیشد. فکر کردن و درنگ، سبب نگرانی و تشویش و حتی خطر بوده است. برای همین از تفکر و تحلیل قبل از تصمیم می گریزیم. ذهن ما در شرایط بحرانی اصلا دوست ندارد به تنهایی فکر کند و تصمیم بگیرد و ترجیح اصلی اش بر فرار و دور زدن و انکار مشکل است.مغز ما داور خوبی در باره تصمیم و رفتار دیگران است ولی به خودش که می رسد گیج و منگ می شود و خطاها و ضعف های خودش را نمی بیند. ذهن ما نمیتواند بر خودش نظارت داشته باشد.
۳- مغز ما مدام ذوق زده چیزهای می شود که برای ما خوب نیست. نیازها و تمایلات ما برای دستیابی به غذای پر انرژی و لذت سریع از سکس بدون دردسر و تعهد، بخشی از دنیای ساده اولیه و باستانی ما بود. ولی مغز ما با وجود افزایش لایه های پیچیده تمدنی، هنوز به همان تمایلات سریع اولیه واکنش جذابی دارد و متوجه آشوبی که ممکن است ایجاد کند نیست.
۴- ذهن ما فقط به منافع شخص ما فکر می کند. مغز ما برایش دشوار است بپذیرد که شیوه نگاه و راه حل دیگر هم می تواند اصالت و حقانیت داشته باشد. ما البته در آخرین لحظات تحول مغزمان و فقط این اواخر یاد گرفتیم خودمان را به جای دیگران تصور کنیم و از دید آنها به زندگی بنگریم. ولی این خصیصه بسیار شکننده است و به محض اینکه در خطر مضیقه وسایل حیاتی باشیم یا خسته و عصبی و نگران باشیم به سرعت وجود نظرات و افکار و بخصوص ایده های جدید را انکار می کنیم.
۵- مغز ما اطلاعات ناراحت کننده را دوست ندارد. نمی خواهد برایش از مشکلات بگویند. ذهن ما مدام به دنبال اطلاعاتی است که تائید کننده آن چیزی است که باور دارد. از توصیه و راهنمای مستقیم می گریزد. مغز ما منافع لحظه ای را بر دوست داشتنی های درازمدت ترجیح می دهد. مغز ما برای دفاع از ما، هر حقیقتی را دور می زند.
۶- حیات انسان و بقایش در گرو زندگی جمعی و قبیله بوده است. مغز ما نیز دوست ندارد مستقل و مجزا فکر کند و با تمام وجود خواهان همراهی با باور و اخلاق و ارزش های اجتماع است. در دوران باستان نخستین، طرد شدن از جمع مصادف با مرگ بود. مغز ما معمولا دوست ندارد فکر کند منبع اصلی و اولیه یک ایده باشد. ما راحت تریم که با عقیده مورد پسند جامعه همراه باشیم و مهم هم نیست چقدر احمقانه و حتی مخرب باشد.
۷- در ابتدا، مغز ما فکر می کرد که رفتار و نیات ما باعث و بانی زمین لرزه و طوفان و مصیبت های طبیعی است(تفکر مذهبی) ما کمابیش آن دوران را سپری کردیم ولی هنوز خواسته ها و انرژی فردی ما را به اتفاقات دنیای پیرامون ربط می دهیم. ذهن ما دوست دارد در دام دنیای شخصی که در ذهن خودمان ساخته ایم(مانند خدا) بماند تا اینکه به آمار و تجربیات عینی تکیه کند.
پذیرش ضعف های مغز ما به ما آموزد که هم نسبت به خودمان زیاد سخت گیر نباشیم و هم در پذیرش دیگران و ایده های شان و منافع شان، گذشت بیشتری داشته باشیم
۱- مغز ما نمی تواند بفهمد که بخش عمده فکر انسان برخاسته از ترشحات هورمون ها، خستگی، گرسنگی، مقدار شکر و چربی و سایر جزئیات جسمانی درون بدن است.
۲- مغز ما نمی تواند قبل از تصمیم، درنگ کند. برای مغز ما راحت تر است اول عمل کند و بعد به نتایجش بیندیشد. فکر کردن و درنگ، سبب نگرانی و تشویش و حتی خطر بوده است. برای همین از تفکر و تحلیل قبل از تصمیم می گریزیم. ذهن ما در شرایط بحرانی اصلا دوست ندارد به تنهایی فکر کند و تصمیم بگیرد و ترجیح اصلی اش بر فرار و دور زدن و انکار مشکل است.مغز ما داور خوبی در باره تصمیم و رفتار دیگران است ولی به خودش که می رسد گیج و منگ می شود و خطاها و ضعف های خودش را نمی بیند. ذهن ما نمیتواند بر خودش نظارت داشته باشد.
۳- مغز ما مدام ذوق زده چیزهای می شود که برای ما خوب نیست. نیازها و تمایلات ما برای دستیابی به غذای پر انرژی و لذت سریع از سکس بدون دردسر و تعهد، بخشی از دنیای ساده اولیه و باستانی ما بود. ولی مغز ما با وجود افزایش لایه های پیچیده تمدنی، هنوز به همان تمایلات سریع اولیه واکنش جذابی دارد و متوجه آشوبی که ممکن است ایجاد کند نیست.
۴- ذهن ما فقط به منافع شخص ما فکر می کند. مغز ما برایش دشوار است بپذیرد که شیوه نگاه و راه حل دیگر هم می تواند اصالت و حقانیت داشته باشد. ما البته در آخرین لحظات تحول مغزمان و فقط این اواخر یاد گرفتیم خودمان را به جای دیگران تصور کنیم و از دید آنها به زندگی بنگریم. ولی این خصیصه بسیار شکننده است و به محض اینکه در خطر مضیقه وسایل حیاتی باشیم یا خسته و عصبی و نگران باشیم به سرعت وجود نظرات و افکار و بخصوص ایده های جدید را انکار می کنیم.
۵- مغز ما اطلاعات ناراحت کننده را دوست ندارد. نمی خواهد برایش از مشکلات بگویند. ذهن ما مدام به دنبال اطلاعاتی است که تائید کننده آن چیزی است که باور دارد. از توصیه و راهنمای مستقیم می گریزد. مغز ما منافع لحظه ای را بر دوست داشتنی های درازمدت ترجیح می دهد. مغز ما برای دفاع از ما، هر حقیقتی را دور می زند.
۶- حیات انسان و بقایش در گرو زندگی جمعی و قبیله بوده است. مغز ما نیز دوست ندارد مستقل و مجزا فکر کند و با تمام وجود خواهان همراهی با باور و اخلاق و ارزش های اجتماع است. در دوران باستان نخستین، طرد شدن از جمع مصادف با مرگ بود. مغز ما معمولا دوست ندارد فکر کند منبع اصلی و اولیه یک ایده باشد. ما راحت تریم که با عقیده مورد پسند جامعه همراه باشیم و مهم هم نیست چقدر احمقانه و حتی مخرب باشد.
۷- در ابتدا، مغز ما فکر می کرد که رفتار و نیات ما باعث و بانی زمین لرزه و طوفان و مصیبت های طبیعی است(تفکر مذهبی) ما کمابیش آن دوران را سپری کردیم ولی هنوز خواسته ها و انرژی فردی ما را به اتفاقات دنیای پیرامون ربط می دهیم. ذهن ما دوست دارد در دام دنیای شخصی که در ذهن خودمان ساخته ایم(مانند خدا) بماند تا اینکه به آمار و تجربیات عینی تکیه کند.
پذیرش ضعف های مغز ما به ما آموزد که هم نسبت به خودمان زیاد سخت گیر نباشیم و هم در پذیرش دیگران و ایده های شان و منافع شان، گذشت بیشتری داشته باشیم
👍4❤1
💜 سه اتفاق تکاملی در اندام تناسلی مردان
🔹 عضو تناسلی بی استخوان
بعضی از حیوانات همچنان از استخوان موجود در عضو تناسلی بهره مند هستند اما حذف آن در موجودات پیشرفته تر، ضرورتی بود که به بقا و ماندگاری بیشتر حیوانات منجر گشت. البته اکثر پستانداران نزدیک به نوع بشر هنوز از آنها برخوردارند. داشتن استخوان که به طور دائم عضو تناسلی را در حالت برافراشته قرار می دهد می تواند فریب دهنده باشد و بخشی از بیماری های ژنتیک و حتی ضعف های جنسی مذکر را بپوشاند.
ریچارد داوکینز در کتاب معروفش « ژن خودخواه» می گوید برای زنان، هزینه جفت گیری خیلی بالا است. زنان تعداد محدودی تخمک دارند و شانس باروری شان یکبار در سال است. به همین خاطر برای شان ضرورت داشت که با کمترین خطا، مرد منتخب شان را برگزینند. وجود استخوان در آلت تناسلی مرد، باعث می شد که نسبت به قدرت جنسی مردی که برمی گزیدند اشتباه کنند.
برای حل این مشکل، به مرور حذف استخوان در عضو تناسلی مردان در دستور کار طبیعت قرار گرفت. عملی که باعث شد قدرت تشخیص قدرت تولیدِ مثل مردان از طریق انتقال سریعتر خون در آلت مشاهده شود. از آن پس، زنان از این طریق، قادر به تشخیص واضحترِ قابلیت کاربردی عضو تناسلی مردان گشته اند.
شاید برای مردان، نداشتن استخوان در عضو تناسلی دردسر آفرین شده است! مردان از آن به بعد نمی توانستند به عضو همیشه ایستاده خود تکیه کنند. بدن مرد می بایست انرژی و تلاش بیشتری برای جابجایی سریع خون به خرج دهد. ولی بقای بشر، مدیون بی استخوان شدن عضو تناسلی است چون از آن طریق، سالمترین و قوی ترین های نوع بشر فرصت ادامه بقا یافته اند.
🔹 خاردار بودن عضو تناسلی
تکامل فیزیکی بشر در طی ۶ میلیون سال گذشته منجر به تغییر و تصحیح بخش بزرگی از عضو تناسلی بشر شده است. به گفته دانشمندان، اجداد خیلی قدیمی بشر و میمونها، از حدود ۷۰۰ هزار سال پیش، حالت خاردار بودن عضو تناسلی را بعد از حذف گیرنده های آندروژنی، از دست داده اند. البته شمپانزه ها و بسیاری از پستانداران نظیر گربه همچنان مسلح به برآمدگی های کوچک خار مانند هستند.
از نظر زیست شناسان یکی از ضرورت های داشتن عضو تناسلی خاردار در این است که سرعت جفت گیری را افزایش میداد. سرعت هر چه بیشتر جفت گیری به خاطر خطرات مختلف محیط وحش است یک موهبت حیاتی بود و شانس آسیب پذیری حیوانات در حین سکس را به حداقل می رساند.
🔹 عضو تناسلی همیشه بیدار
اعضای تولید مثلِ مردان هر چه بیشتر کار کند و از انبساط و انقباض برخوردار گردد سالم تر خواهد ماند. برای همین وقتی که همه اعضای دیگر بدن به خواب می روند آنها در طول شب به طور مداوم بیدار می شوند. به طور متوسط هر مرد در طول شب بین ۳ تا ۵ بار به طور خودکار خون وارد مویرگ های عضو تناسلی شان می شود و آنها را بیدار می کند.
نکته دیگری که می توان به لیست خصوصیات مثبت بیدارباش شبانگاهی اعضای تناسلی مردان افزود این است که « انبساط و انقباض پوست های اطراف عضو تولید مثل» آنها را از کوچک شدن و سفت و سخت شدن مصون نگه می دارد. محققین با اندازه گیری دقیق ثابت کرده اند افرادی که به دلائل مختلف، چه در خواب یا در حین خرناس کشیدن نتوانند با بلند شدن، پوست اطراف الت تناسلی را انبساط بخشند اندام تناسلی شان، در مجموع بین ۱ تا ۲ سانتیمتر کوچکتر می شوند
🔹 عضو تناسلی بی استخوان
بعضی از حیوانات همچنان از استخوان موجود در عضو تناسلی بهره مند هستند اما حذف آن در موجودات پیشرفته تر، ضرورتی بود که به بقا و ماندگاری بیشتر حیوانات منجر گشت. البته اکثر پستانداران نزدیک به نوع بشر هنوز از آنها برخوردارند. داشتن استخوان که به طور دائم عضو تناسلی را در حالت برافراشته قرار می دهد می تواند فریب دهنده باشد و بخشی از بیماری های ژنتیک و حتی ضعف های جنسی مذکر را بپوشاند.
ریچارد داوکینز در کتاب معروفش « ژن خودخواه» می گوید برای زنان، هزینه جفت گیری خیلی بالا است. زنان تعداد محدودی تخمک دارند و شانس باروری شان یکبار در سال است. به همین خاطر برای شان ضرورت داشت که با کمترین خطا، مرد منتخب شان را برگزینند. وجود استخوان در آلت تناسلی مرد، باعث می شد که نسبت به قدرت جنسی مردی که برمی گزیدند اشتباه کنند.
برای حل این مشکل، به مرور حذف استخوان در عضو تناسلی مردان در دستور کار طبیعت قرار گرفت. عملی که باعث شد قدرت تشخیص قدرت تولیدِ مثل مردان از طریق انتقال سریعتر خون در آلت مشاهده شود. از آن پس، زنان از این طریق، قادر به تشخیص واضحترِ قابلیت کاربردی عضو تناسلی مردان گشته اند.
شاید برای مردان، نداشتن استخوان در عضو تناسلی دردسر آفرین شده است! مردان از آن به بعد نمی توانستند به عضو همیشه ایستاده خود تکیه کنند. بدن مرد می بایست انرژی و تلاش بیشتری برای جابجایی سریع خون به خرج دهد. ولی بقای بشر، مدیون بی استخوان شدن عضو تناسلی است چون از آن طریق، سالمترین و قوی ترین های نوع بشر فرصت ادامه بقا یافته اند.
🔹 خاردار بودن عضو تناسلی
تکامل فیزیکی بشر در طی ۶ میلیون سال گذشته منجر به تغییر و تصحیح بخش بزرگی از عضو تناسلی بشر شده است. به گفته دانشمندان، اجداد خیلی قدیمی بشر و میمونها، از حدود ۷۰۰ هزار سال پیش، حالت خاردار بودن عضو تناسلی را بعد از حذف گیرنده های آندروژنی، از دست داده اند. البته شمپانزه ها و بسیاری از پستانداران نظیر گربه همچنان مسلح به برآمدگی های کوچک خار مانند هستند.
از نظر زیست شناسان یکی از ضرورت های داشتن عضو تناسلی خاردار در این است که سرعت جفت گیری را افزایش میداد. سرعت هر چه بیشتر جفت گیری به خاطر خطرات مختلف محیط وحش است یک موهبت حیاتی بود و شانس آسیب پذیری حیوانات در حین سکس را به حداقل می رساند.
🔹 عضو تناسلی همیشه بیدار
اعضای تولید مثلِ مردان هر چه بیشتر کار کند و از انبساط و انقباض برخوردار گردد سالم تر خواهد ماند. برای همین وقتی که همه اعضای دیگر بدن به خواب می روند آنها در طول شب به طور مداوم بیدار می شوند. به طور متوسط هر مرد در طول شب بین ۳ تا ۵ بار به طور خودکار خون وارد مویرگ های عضو تناسلی شان می شود و آنها را بیدار می کند.
نکته دیگری که می توان به لیست خصوصیات مثبت بیدارباش شبانگاهی اعضای تناسلی مردان افزود این است که « انبساط و انقباض پوست های اطراف عضو تولید مثل» آنها را از کوچک شدن و سفت و سخت شدن مصون نگه می دارد. محققین با اندازه گیری دقیق ثابت کرده اند افرادی که به دلائل مختلف، چه در خواب یا در حین خرناس کشیدن نتوانند با بلند شدن، پوست اطراف الت تناسلی را انبساط بخشند اندام تناسلی شان، در مجموع بین ۱ تا ۲ سانتیمتر کوچکتر می شوند
👍5
آیا حساسیت فصلی دارید؟
احتمالا اجداد دور شما با نئاندرتال ها سکس داشته اند!
براساس تحقیقات ژنتیکی که بر روی انواع آلرژی های معاصر انجام شده ، جفتگیری انسان های نخستین با رسته ی پیش انسانیان، دلیل اصلی انواع حساسیت های انسان معاصر اعلام شده است.
در این تئوری، عنوان شده که در دوره ی پس از مهاجرتِ انسان های اولیه از افریقا به آسیا، ژن های غیر عادی که می توانند باعث بروز حساسیت شوند، پس از جفتگیری برخی از انسان های اولیه با رسته ی پیش انسانیان (نئاندرتال ها و دنیسوان ها) به گروهی از انسان های اولیه به نام همونوئیدها سرایت کرد
صدها هزار سال قبل از آن که پای انسان به اروپا و آسیای غربی برسد، نئاندرتال ها و دنیسوان ها در این بخش زمین زندگی می کرده اند و زمان کافی در اختیار داشتند تا با عوامل بیماری زا، سازگاری پیدا کنند.
با آمیزش این دو گونه، عوامل بیماری زا به انسان های اولیه منتقل شدند و در عین حال، "پیش انسانیان" هم در برابر این عوامل مقاوم تر شدند.
در طی پروژه ای با عنوان 1,000 Genomes ، تیم پژوهشی مردمشناسی تکاملی موسسه ماکس پلانک در لایپزیک آلمان، سه گونه ژن یافت که هنوز در «مصونیت ذاتی/ایمنی ذاتی» نقش دارند.
این ژن ها که به سرعت به پاتوژن های مضر محیط واکنش نشان می دهند می تواند باعث شوند که سیستم ایمنی بدن در برابر برخی عوامل محیط واکنش اغراق شده ای از خود نشان دهند به طوری که مواردی چون «غبار»، «گرده گیاهان» و یا «موی حیوانات» می تواند در برخی از افراد ناقل این ژن ها به آلرژی منجر شود
ژانت کلسو، پژوهشگر می گوید:
«گمان می کنم تقصیر حساسیت فصلی برخی از ما، مثلا زکام بهاره، را می توان گردن نئاندرتال ها انداخت!»
در حالی که ریشه های آلرژی انسان معاصر ممکن است جالب توجه باشد، ولی کشف این ژنها از نظر درک تاریخ بشر بسیار قابل توجه است؛ از آن رو زوایای تاریکی از گذشته انسان را روشن می کند؛ این که آمیزش گونه های اولیه انسان، با "پیش انسانیان" چگونه بر تکامل انسان تاثیر داشته است.
احتمالا اجداد دور شما با نئاندرتال ها سکس داشته اند!
براساس تحقیقات ژنتیکی که بر روی انواع آلرژی های معاصر انجام شده ، جفتگیری انسان های نخستین با رسته ی پیش انسانیان، دلیل اصلی انواع حساسیت های انسان معاصر اعلام شده است.
در این تئوری، عنوان شده که در دوره ی پس از مهاجرتِ انسان های اولیه از افریقا به آسیا، ژن های غیر عادی که می توانند باعث بروز حساسیت شوند، پس از جفتگیری برخی از انسان های اولیه با رسته ی پیش انسانیان (نئاندرتال ها و دنیسوان ها) به گروهی از انسان های اولیه به نام همونوئیدها سرایت کرد
صدها هزار سال قبل از آن که پای انسان به اروپا و آسیای غربی برسد، نئاندرتال ها و دنیسوان ها در این بخش زمین زندگی می کرده اند و زمان کافی در اختیار داشتند تا با عوامل بیماری زا، سازگاری پیدا کنند.
با آمیزش این دو گونه، عوامل بیماری زا به انسان های اولیه منتقل شدند و در عین حال، "پیش انسانیان" هم در برابر این عوامل مقاوم تر شدند.
در طی پروژه ای با عنوان 1,000 Genomes ، تیم پژوهشی مردمشناسی تکاملی موسسه ماکس پلانک در لایپزیک آلمان، سه گونه ژن یافت که هنوز در «مصونیت ذاتی/ایمنی ذاتی» نقش دارند.
این ژن ها که به سرعت به پاتوژن های مضر محیط واکنش نشان می دهند می تواند باعث شوند که سیستم ایمنی بدن در برابر برخی عوامل محیط واکنش اغراق شده ای از خود نشان دهند به طوری که مواردی چون «غبار»، «گرده گیاهان» و یا «موی حیوانات» می تواند در برخی از افراد ناقل این ژن ها به آلرژی منجر شود
ژانت کلسو، پژوهشگر می گوید:
«گمان می کنم تقصیر حساسیت فصلی برخی از ما، مثلا زکام بهاره، را می توان گردن نئاندرتال ها انداخت!»
در حالی که ریشه های آلرژی انسان معاصر ممکن است جالب توجه باشد، ولی کشف این ژنها از نظر درک تاریخ بشر بسیار قابل توجه است؛ از آن رو زوایای تاریکی از گذشته انسان را روشن می کند؛ این که آمیزش گونه های اولیه انسان، با "پیش انسانیان" چگونه بر تکامل انسان تاثیر داشته است.
👍3
🔻نوعی عفونت ویروسی در دوران بارداری می تواند خطر اوتیسم در نوزاد را افزایش دهد
🔸مطالعهای جدید روی موشها نشان میدهد که ابتلا به نوعی عفونت ویروسی در دوران بارداری میتواند باعث ابتلای نوزادان به اوتیسم شود.
🔸ایرنه سانچز مارتین، محقق فوقدکترا در آزمایشگاه کلد اسپرینگ هاربر در لانگآیلند، میگوید: پس از قرار گرفتن مادر در معرض یک ویروس، ممکن است در جنینهای موش بهسرعت علائم نقص رشد مشاهده شود.
🔸مطالعهای جدید روی موشها نشان میدهد که ابتلا به نوعی عفونت ویروسی در دوران بارداری میتواند باعث ابتلای نوزادان به اوتیسم شود.
🔸ایرنه سانچز مارتین، محقق فوقدکترا در آزمایشگاه کلد اسپرینگ هاربر در لانگآیلند، میگوید: پس از قرار گرفتن مادر در معرض یک ویروس، ممکن است در جنینهای موش بهسرعت علائم نقص رشد مشاهده شود.
شعور جنسی یعنی چه
مشاور زناشویی و نویسنده کتاب پر سر و صدای « زناشویی در قفس» Esther Perel که به شکل خارق العاده ایی به درون امیال جنسی بشر معاصر نقب می زند مصاحبه ایی داشته است با مجله سلامت مردان که بخش هایی از آن را برای تان تهیه کرده ایم:
منظورت از شعور جنسی چیست؟
من در طی سال ها مشاوره زناشویی مدام این بحث زوج هایی که از هم ناراضی هستند را می شنوم که مرد به همسرش می گوید « « همه این سال ها انگار با یک جسد سکس داشتم. هیچوقت احساسی از خودت بروز ندادی» که زنها هم معمولا جواب می دهند « این همه سال تو فقط می خواستی سریع تموم بشی و من رو وسط زمین و آسمون رها کنی»
این همان اتفاقی است که من آن را کمبود شعور جنسی می دانم. اکثر مردان و زنان یاد نگرفتند از مرحل سکس حیوانی عبور کنند. یاد نگرفتند در خصوصی و شکننده ترین حالت شان یعنی وقتی در کنار هم لخت درازکشیده اند با هم صمیمی و صادق باشند....
ادامه
مشاور زناشویی و نویسنده کتاب پر سر و صدای « زناشویی در قفس» Esther Perel که به شکل خارق العاده ایی به درون امیال جنسی بشر معاصر نقب می زند مصاحبه ایی داشته است با مجله سلامت مردان که بخش هایی از آن را برای تان تهیه کرده ایم:
منظورت از شعور جنسی چیست؟
من در طی سال ها مشاوره زناشویی مدام این بحث زوج هایی که از هم ناراضی هستند را می شنوم که مرد به همسرش می گوید « « همه این سال ها انگار با یک جسد سکس داشتم. هیچوقت احساسی از خودت بروز ندادی» که زنها هم معمولا جواب می دهند « این همه سال تو فقط می خواستی سریع تموم بشی و من رو وسط زمین و آسمون رها کنی»
این همان اتفاقی است که من آن را کمبود شعور جنسی می دانم. اکثر مردان و زنان یاد نگرفتند از مرحل سکس حیوانی عبور کنند. یاد نگرفتند در خصوصی و شکننده ترین حالت شان یعنی وقتی در کنار هم لخت درازکشیده اند با هم صمیمی و صادق باشند....
ادامه