Telegram Web Link
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
قدرت کلام

کلام ما دارای قدرت بسیاری هست، قدرت کلام می‌تواند باعث شود، فردی از زندگی ناامید شده و یا به زندگی امیدوار گردد.
کلمات می توانند باعث گریاندن و یا خنداندن ‌شوند.
کلام بر احساس و عواطف خود ما و دیگران تأثیر مستقیمی داشته و می تواند انسان را به قله های رفیع موفقیت برساند یا اینکه او را به زیر بکشد.
در دو نوع گفت و گو یعنی گفتگو کلامی با دیگر انسان ها (دنیای بیرونی و گفتگو های درونی خودِمون با خودمون (دنیای درون) باید هوشیار باشیم ببینیم گفتگو درونی و بیرونی ما «نیکو» هست؟
زبان نمایانگر آنچه در ذهن ماست، هست...
ورودی های ذهنی یعنی چیزایی که « میبینیم، میخونیم،گوش میدیم، میل میکنیم و به هر نحوی اطلاعات (نور، فرکانس، انرژی) وارد سیستم وجودی ما شوند، میتوانند به
«کلام» ما تبدیل بشوند، و بر روی گفتگوهای ما چه درونی و چه بیرونی اثر گذار باشند.
پروسه پاکسازی گفتار درونی و بیرونی، میتواند با استفاده از جملات تاکیدی مثبت، انتخاب کلمات زیبا، توجه به زیبایی ها انجام شود، کافیست نسبت به استفاده خودتون از کلام هوشیار باشید، همینطور روزه ی «سکوت» به مدت ۳ تا ۱۰ روز میتواند، بسیار مفید باشد در پاکسازی کلامی.

#قدرت_کلام

@aramesh_ba_meditation🕊
به یاد داشته باش:
وقتی که نفست ناپدید می‌شود،
ضرورتاً به معنای این نیست که تو از دنیا ناپدید می‌شوی،
دنیا ادامه می‌يابد.

كبیر، نفسش ناپدید شد
اما او يک بافنده باقی‌ ماند،
به کار ادامه داد
اما حالا دیگر جدی نیست،
حالا زندگی فقط يک رویاست
تو می‌توانی ناپدید شوی ولی
همچنان اجاره خانه‌ات را بپردازی.
نگران نباش، مگر این که
نخواهی اجاره‌ات را بپردازی
و فقط به خاطر آن بخواهی ناپدید شوی، این موضوع دیگری است
وگرنه مشکل چیست؟

ناپديد شو و همچنان اجاره را بپرداز، اگر ما در بازار زندگی کنیم
و طبیعی و صحیح زندگی کنیم،
پول مشکلی به وجود نخواهد آورد.
پول هرگز مشکل‌ساز نیست
مگر این که تو از آن مشكل بسازی
تو از تجربه کردن می‌ترسی.
و ترجیح می‌دهی به نتایج تجربه دیگران اعتمادی عمیق داشته باشی، تا این که خودت زندگی را
لمس و تجربه کنی.

مدت‌های مديدی است که آن مردم به اصطلاح مذهبی بسیار نگران پول بوده‌اند
چنین چیز ابلهانه‌ای همچون پول!
و چه بسیار نگرانی نکبت‌باری.

با پول بازی کن، اگر آن را داری، لذت ببر؛ اگر آن را نداری، لذت ببر.

چه کار دیگری می توانی بكنی
وقتی آن را نداری؟
لذت ببر!
وقتی که آن را داری،
چه کار دیگری می‌توانی بکنی؟
لذت ببر!
مشکل غیرضروری‌ از آن نساز
پول يک وسیلهٔ بازی است.
گاهی که آن را داری،
با آن بازی کن.

@aramesh_ba_meditation 🕊
🌸" هر چیزی که برای شماست سراسر مملو از عشق است. خیری که سهم شماست همانقدر که شما دوستش دارید، شما را دوست دارد. برکتی که سهم شما است، شما را می‌جوید. اگر به این حقیقت پی ببرید که آنچه که به آن عشق می‌ورزید خود " دوست داشتن" است، پرواز کنان به سمت شما می‌آید.

@aramesh_ba_meditation
ㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤㅤ
کسی را امتحان ناکرده صد بار مگردانش بر خود صاحب اسرار

مگردان هیچ احمق را گرامی که احمق در غلط افتد ز خامی

مگو هرگز به پیش ابلهان راز مده هرگز جواب احمقان باز



#عطار
آرامش با مدیتیشن 🕊
#Anicca #ناپایداری
📌"همه چیز ناپایدار است."

به زبان پالی: Anicca

بودا می‌گفت هیچ‌چیزی در این دنیا ثابت و همیشگی نیست
نه شادی‌ها، نه غم‌ها، نه آدم‌ها، نه شرایط. و دلیل بسیاری از رنج‌های ما، وابستگی به چیزهایی‌ست که دیر یا زود تغییر می‌کنن.

وقتی این حقیقت رو بپذیریم، نه به خوشی‌ها بیش از حد می‌چسبیم، نه از سختی‌ها می‌ترسیم. یاد می‌گیریم با جریان زندگی همراه بشیم، نه در برابرش مقاومت کنیم.

این درس، به ظاهر ساده‌ست… ولی اگه واقعاً درک بشه، می‌تونه آرامش عمیقی بیاره.
یادآور اینه که حتی تاریک‌ترین لحظه‌ها هم گذرا هستن. و همین، امیدی بزرگه. 🌱

@aramesh_ba_meditation 🕊
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در این روزگاران، مردم و به ویژه آن هایی که در شهرهای بزرگ به سر می برند از احساس وحشتناکِ تهی بودن و اندوه رنج می برند؛

گویی انتظار چیزی را می کشند که هرگز فرا نمی رسد.

گرچه سینما، تلوزیون، نمایش های ورزشی و رویدادهای سیاسی آن ها را برای مدتی محدود سرگرم می سازد،

اما باز ناکام و درمانده در برابر کویر زندگی خویش قرار می گیرند.

تنها حادثه ای که هنوز هم برای انسان امروزی ارزشمند است، در پهنه ی درونِ روان ناخودآگاه قرار دارد.

و از همین رو و با همین انگاره ی مبهم است که بسیاری از مردم به یوگا و دیگر رسوم معمول در مشرق زمین روی آورده اند...

#یونگ
@aramesh_ba_meditation 🕊
🦋تنها هدف از خلقت انسان، افروختن نوری است که تاریکی را نه می‌شکند، بلکه آن را معنا می‌بخشد. ما زاده شده‌ایم تا در دل بی‌کرانِ سکوت هستی، آهنگی از روشنایی بیافرینیم؛ نوری که از جنس آگاهی و عشق است، نوری که مرزهای وجود را در می‌نوردد و به تاریک‌ترین گوشه‌های خلقت جانی تازه می‌بخشد. هر تپش قلب ما، پژواکی است از حقیقتی عمیق؛ که وجود ما، مشعلی است برای عبور از سایه‌ها و پُر کردن خلأ با حضور.
ما چراغانی هستیم در شبی بی‌پایان،
سفیرانی برای بیداریِ جهان.
🪷🌕

برگرفته از این جمله ی عمیق و مفهومی
((تنها هدف از خلقت انسان، برافروختنِ نوریست در دل تاریکِ محض هستی))
از #کارل _گوستاو_یونگ

با مهر نیلا🦋

@aramesh_ba_meditation 🕊
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کسی که آرامش را در درون خود نیابد، در هزار معبد هم آن را نخواهد یافت؛ چرا که حقیقت، نه در جهان بیرون، که در سکوت روشنِ درون نهفته است.💐



@aramesh_ba_meditation 🕊
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📌تا حالا شده از کسی فقط یه بُعد خاص رو ببینی و فکر کنی «خب این آدم همینه»؟

یا مثلاً یکیو همیشه جدی دیدی، بعد یه‌هو ازش یه شوخی شنیدی که کامل متعجبت کرده؟

🟡یا ما معمولاً آدم‌ها رو با یه ویژگی بولد می‌کنیم: فلانی همیشه عصبانیه، فلانی همیشه مهربونه، فلانی سرده… اما واقعاً همیشه‌ان؟ یا ما فقط یه چهره‌شون رو دیدیم و بقیه‌شو ندیدیم یا نخواستیم ببینیم؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آرامش با مدیتیشن 🕊
مولانا میگه:
چنبرهٔ دید جهان ادراک تست
پردهٔ پاکان حس ناپاک تست

مدتی حس را بشو ز آب عیان
این چنین دان جامه‌شوی صوفیان

چون شدی تو پاک پرده بر کند
جان پاکان خویش بر تو می‌زند

جمله عالم گر بود نور و صور
چشم را باشد از آن خوبی خبر

چشم بستی گوش می‌آری به پیش
تا نمایی زلف و رخسارهٔ به تیش

گوش گوید من به صورت نگروم
صورت ار بانگی زند من بشنوم

عالمم من لیک اندر فن خویش
فن من جز حرف و صوتی نیست بیش

هین بیا بینی ببین این خوب را
نیست در خور بینی این مطلوب را

گر بود مشک و گلابی بو برم
فن من اینست و علم و مخبرم

کی ببینم من رخ آن سیم‌ساق
هین مکن تکلیف ما لیس یطاق

باز حس کژ نبیند غیر کژ
خواه کژ غژ پیش او یا راست غژ

چشم احول از یکی دیدن یقین
دانک معزولست ای خواجه معین

تو که فرعونی همه مکری و زرق
مر مرا از خود نمی‌دانی تو فرق

منگر از خود در من ای کژباز تو
تا یکی تو را نبینی تو دوتو

بنگر اندر من ز من یک ساعتی
تا ورای کون بینی ساحتی

وا رهی از تنگی و از ننگ و نام
عشق اندر عشق بینی والسلام

پس بدانی چونک رستی از بدن
گوش و بینی چشم می‌داند شدن

راست گفتست آن شه شیرین‌زبان
چشم گردد مو به موی عارفان

چشم را چشمی نبود اول یقین
در رحم بود او جنین گوشتین

علت دیدن مدان پیه ای پسر
ورنه خواب اندر ندیدی کس صور

آن پری و دیو می‌بیند شبیه
نیست اندر دیدگاه هر دو پیه

نور را با پیه خود نسبت نبود
نسبتش بخشید خلاق ودود

آدمست از خاک کی ماند به خاک
جنیست از نار بی‌هیچ اشتراک

نیست مانندای آتش آن پری
گرچه اصلش اوست چون می‌بنگری

مرغ از بادست و کی ماند به باد
نامناسب را خدا نسبت به داد

نسبت این فرعها با اصلها
هست بی‌چون ار چه دادش وصلها

آدمی چون زادهٔ خاک هباست
این پسر را با پدر نسبت کجاست

نسبتی گر هست مخفی از خرد
هست بی‌چون و خرد کی پی برد

باد را بی چشم اگر بینش نداد
فرق چون می‌کرد اندر قوم عاد

چون همی دانست مؤمن از عدو
چون همی دانست می را از کدو

آتش نمرود را گر چشم نیست
با خلیلش چون تجشم کردنیست

گر نبودی نیل را آن نور و دید
از چه قبطی را ز سبطی می‌گزید

گرنه کوه و سنگ با دیدار شد
پس چرا داود را او یار شد

این زمین را گر نبودی چشم جان
از چه قارون را فرو خورد آنچنان

گر نبودی چشم دل حنانه را
چون بدیدی هجر آن فرزانه را

سنگ‌ریزه گر نبودی دیده‌ور
چون گواهی دادی اندر مشت در

ای خرد بر کش تو پر و بالها
سوره بر خوان زلزلت زلزالها

در قیامت این زمین بر نیک و بد
کی ز نادیده گواهیها دهد

که تحدث حالها و اخبارها
تظهر الارض لنا اسرارها

این فرستادن مرا پیش تو میر
هست برهانی که بد مرسل خبیر

کین چنین دارو چنین ناسور را
هست درخور از پی میسور را

واقعاتی دیده بودی پیش ازین
که خدا خواهد مرا کردن گزین

من عصا و نور بگرفته به دست
شاخ گستاخ ترا خواهم شکست

واقعات سهمگین از بهر این
گونه گونه می‌نمودت رب دین

در خور سر بد و طغیان تو
تا بدانی کوست درخوردان تو

تا بدانی کو حکیمست و خبیر
مصلح امراض درمان‌ناپذیر

تو به تاویلات می‌گشتی از آن
کور و گر کین هست از خواب گران

وآن طبیب و آن منجم در لمع
دید تعبیرش بپوشید از طمع

گفت دور از دولت و از شاهیت
که درآید غصه در آگاهیت

از غذای مختلف یا از طعام
طبع شوریده همی‌بیند منام

زانک دید او که نصیحت‌جو نه‌ای
تند و خون‌خواری و مسکین‌خو نه‌ای

پادشاهان خون کنند از مصلحت
لیک رحمتشان فزونست از عنت

شاه را باید که باشد خوی رب
رحمت او سبق دارد بر غضب

نه غضب غالب بود مانند دیو
بی‌ضرورت خون کند از بهر ریو

نه حلیمی مخنث‌وار نیز
که شود زن روسپی زان و کنیز

دیوخانه کرده بودی سینه را
قبله‌ای سازیده بودی کینه را

شاخ تیزت بس جگرها را که خست
نک عصاام شاخ شوخت را شکست
اگر بخواین معنیش رو براتون میزارم
حالا یا وویس یا متن🩵
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چنان روزی رسان روزی رساند
که صد عاقل از آن حیران بماند💚
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/06/29 16:43:18
Back to Top
HTML Embed Code: