Telegram Web Link
BBCPersian
آلبرت اینشتین صد سال پیش از وجود امواجی گرانشی خبر داده بود که به تازگی برای اولین بار دیده و شنیده شده‌اند. @bbcpersian
وقتی شما به دنبال تولید نظریه باشید، دو الگوی مشخص در کار است...یا از حلاجی داده های واقعیت و تحلیل آنها مفاهیم و سازمان نظری خود را برپا میکنید و یا از یک نظام مفهومی که روی کاغد معقول و منطقی است آغاز میکنید و سپس آن را با داده های تجربی و واقعی می آزمایید...
اینشتین به گروه دوم تعلق دارد...او نابغه ای است که سالها بر روی فرمولاسیونی از منطق حاکم بر فیزیک این عالم پشت میزش تمرکز کرد و به نظریه ای رسید که اگرچه آزمون آن با داده های تجربی دشوار و پیچیده است اما هر چه بیشتر میگذرد داده های بیشتری از واقعیت آشکار می شوند تا نشان دهند آنچه او پشت میزش می اندیشیده تا چه میزان با آنچه در پلتفرم های واقعیت مستتر است، سازگار بوده است...

@archresearchmethod
.
مهم نیست در کجای قلمرویی که هنر برپا میکند ایستاده باشی... مهم ترین چیز این است که با ظرافتی وسواس گونه، پتانسیل ها و ظرفیت هایی که به واسطه یک مدیوم در اختیارت قرار. میدهد را شناسایی کنی...
بی شک فراسوی شباهت های عام، نقاشی، تئاتر، سینما و دیگر مدیوم های هنری هر کدام عناصر و مولفه هایی حیاتی و درونی در خود پنهان دارند که اثر هنری می تواند در خلال متاثر کردن مخاطب از خود به میانجی این ظرفیت ها، مانیفستی تمام عیار بر چیستی یک مدیوم باشد.
این تصویری از نمایش شام کوتاه کریسمس است که مدتها پیش دیدم و تصویرش دوباره آن را در من زنده کرد.
درونمایه نمایش تنهایی فزاینده انسان در خلال تجربه زندگی بود که به واسطه کاهش تدریجی اعضای خانواده ای که صحنه ی ثابت نمایش را دور یک میز تشکیل میدادند رفته رفته بر ما آشکار میشد...
برای ظاهر کردن امری که غایب است هر مدیوم هنری چیزی در دست دارد و بدن در بی واسطه ترین حضورش از گرانبها ترین ظرفیت های نمایش است.
امید طاهری، کارگردان این نمایش ماهرانه به غیاب میزانسن داده بود...مرگ تدریجی اعضای خانواده رخ میداد اما آنها صحنه را ترک نمی‌کردند، بلکه می ماندند و تنها با یک پارچه آبی پوشانده می شدند...و با رفته رفته آبی کردن صحنه این غیاب تنها کننده را دراماتیزه میکردند...این تئاتر توانسته بود غیاب، به مثابه آن امر حاضری که دیگر حاضر نیست را به ظهور برساند اما درون مولفه های مدیوم خودش... با مرز بندی قاطع با هر مدیومی دیگر همچون نقاشی، سینما و یا ادبیات...

@archresearchmethod
👍1
معماری به واسطه کنش های متقابلش با نیروهای گوناگونی که قصد مداخله در صورت بندی آن را دارند، در معرض تاثیر و تاثرات دائم بوده است. در این بین، به لحاظ تاریخی، معماری شکل های متنوعی از مواجهه با این نیروها را تجربه کرده است. از انفعال کامل و پذیرش موضع خدمت رسانی به آنها گرفته تا تلاش برای خودآیینی و بیرون کشیدن پای خود از قلمرو همه این نیروهای کوناگون.
با این حال در قرائت آنچه که بر معماری میگذرد، میتوان بیرون از دو قطبی انفعال یا خودآینی، ردپای نوعی دیالوگ متقابل را نیز شناسایی کرد. جایی که معماری با نیروهای متقابل خود گفتگو میکند و از خلال این گفتگو امکان نفوذ در این نیروها را فعال می نماید...

@archresearchmethod
«تقسیم بندی علوم» از مصطفی ملکیان:

۱. گستره ی علوم تاریخی:

الف) خود تاریخ مثل: تاریخ اقتصادی جهان، تاریخ سیاسی جهان، تاریخ حقوق، تاریخ علم و فن و هنر، تاریخ دین و مذهب، تاریخ نهاد خانواده و...
ب) لغت شناسی یک علم تاریخی است زیرا محقق با تتبعات تاریخی به معنای لغات می پردازد.
ج) دستور زبان یا علم صرف و نحو.
د) جغرافیای تاریخی، مانند: تاریخ شهر تهران، تاریخ شهر قاهره و یا تاریخ کشور ایران و ... در جغرافیای تاریخی تحولات و تغییرات جغرافیایی شهر و کشور و ... را مطالعه می کنند.

۲. گستره علوم تجربی:

علوم تجربی به دو دسته بزرگ علوم تجربی طبیعی و علوم تجربی انسانی قابل تقسیم است. علوم تجربی طبیعی، سه رشته ی علمی دارد. فیزیک، شیمی و زیست شناسی. علوم تجربی انسانی شامل روان شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست، حقوق، اخلاق می شود.

۳. گستره علوم فلسفی:

علوم فلسفی به چهار گروه بزرگ تقسیم می شود. اصناف علوم فلسفی را می توان در چهار دایره محیط بر یکدیگر ترسیم کرد. در دایره کوچک (دایره اول)، مابعدالطبیه، معرفت شناسی و فلسفه منطق قرار می گیرد. در دایره بزرگتر(دوم) این زیر شاخه ها قرار دارند: فلسفه ذهن. فلسفه زبان، فلسفه عمل، فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، فلسفه دین، فلسفه عرفان، فلسفه هنر. در دایره سوم، این گروه قرار می گیرند: فلسفه تجربی انسان، فلسفه تاریخ، فلسفه الهیات، فلسفه علوم تجربی طبیعی، فلسفه اخلاق(به معنای دوم) ، فلسفه زیبا شناختی، فلسفه حیات، فلسفه علوم تفسیری، فلسفه علوم اجتماعی. در دایره چهارم: فلسفه فیزیک، فلسفه شیمی، فلسفه زیست شناسی، فلسفه سیاست، فلسفه جامعه شناسی و ...

دو نکته: در هر دایره یی که بخواهید اتخاذ موضوع کنید، ابتدا باید در موضع تان در دایره قبل از آن روشن و شفاف شده باشد. بنابر این تمام شاخه های فلسفی به مابعدالطبیعه، معرفت شناسی و فلسفه ی منطق محتاجند. و نکته دوم این که سه قسم مابعدالطبیعه و معرفت شناسی و منطق با یک دیگر، نیاز دو سویه دارند.

۴. گستره علوم تفسیری:

گستره علوم تفسیری و به یک معنا، آن چه امروزه با عنوان هرمنوتیک از آن یاد می کنند، به این بستگی دارد که کدام متن مورد تفسیر قرار می گیرد. به تعبیر دیگر به تعداد متونی که مورد تفسیر هرمنوتیکی قرار می گیرد، شاخه های علم تفسیری داریم. مثلا: هرمنوتیک متن، هرمنوتیک دینی و مذهبی (به معنای تفسیر متون دینی و مذهبی)، هرمنوتیک ادبی، هرمنوتیک فلسفی. هرمنوتیک فلسفی وقتی ممکن است که همه ی موجودات و هستی را چون هایدگر و گادامر، به منزله ی یک متن و موجود دال بدانیم.

@archresearchmethod
کلید فهم این پروژه محمدرضا قدوسی بی ارتباط به نام آن یعنی، چشم چران نیست. هرچند این تنها خوانش شیطنت آمیز من از این نامگذاری باشد. باید پذیرفت که امروزه چشم چرانی یا نگاه خیره امر مسلط بر معماری است. نگاهی که معماری برای آن خود را به مثابه یک شی زیبا و اغواکننده صورت بندی می کند. این رویه به شکلی کنایی در این ویلا وارونه شده است و معماری به جای تن دادن به نگاه خیره، جایگاه نگاه خیره را به اشغال خود درآورده است. به همین دلیل، سیمای یکدست و ساده و ارزان آن، امتناع از شی بودن را به نمایش میگذارد و اجازه داده بنا به یک زیبایی شناسی انتقادی دست یابد. یعنی سنخی از زیبایی که با قرائت مسلط آن سر ناسازگاری دارد. احتمالا این استتیک در نگاه اول غریب به نظر می آید چون قرائت مسلط را سرمایه در اختیار خود دارد و آن را همچون یک ایدئولوژی برای به گردش درآوردن خود فراگیر کرده است...شاید... به هر حال این گویاترین زاویه نگریستن برای فهم این پروژه است


@archresearchmethod
«فقط استدلال» اثر مایکل بروس و استیون باربن

@archresearchmethod
تاریخ هنر مصادیق زیادی از آثاری دارد که محصول ور رفتن با فلسفه اند...این اثر از رنه ماگریت اما، شانس آن را داشته که فلسفه با آن ور برود...آن هم میشل فوکو در کتابی با همین نام...این یک چپق نیست
@archresearchmethod
Forwarded from PagardBookClub
مراسم رونمایی از کتاب " فلسفه برای معماران "
با حضور:
آرش بصیرت، علیرضا تغابنی، محمدیاسر موسی پور و احسان حنیف

پنجشنبه 2 آذرماه
ساعت 16:30

محل برگزاری نشست:
تهران، شهرک غرب، خیابان حسن سیف، کوچه دوم، پلاک هفت
کانون معماران معاصر

حضور برای عموم آزاد است.
برای حضور رزرو الزامی ست.
www.ARCHCA.com
برنار شومی، با نقد معماری مدرن، ایونت یا رویداد را جایگزین عملکرد یا فانکشن میکند...
@archresearchmethod
برنار شومی، با نقد معماری مدرن، ایونت یا رویداد را جایگزین عملکرد یا فانکشن میکند...فانکشن زیر سیطره سودمندی است اما ایونت تعامل آزاد بدن ها با فضاست و بیش از سودمندی مبتنی بر لذت است...شومی در بیانیه آتش بازی می گوید، کبریتی که روشن میکنید یا به منظور درست کردن قهوه است که مبتنی بر فایده است و یا فقط برای تماشای سوختن و لذت بردن محض...فولی های لاویلت نمونه ای از پیوند لذت و رویداد است...
فانشکن معنای مرکزی معماری مدرن است که وقتی پای دیکانستراکت کردن معماری به میان می آید توسط معماران این سبک واسازی و خنثی میشود

بخشی از ارائه جلسه امروز به مناسبت رونمایی کتاب

@archresearchmethod
.
مهم ترین مسئله در ارتباط میان طبیعت، معماری و انسان این است که طبیعت در طبیعی ترین شکل خودش اگرچه ملغمه ای از منابغ غذایی و پتانسیل های مختلف بوده اما در خود سرپناهی برای انسان به همراه نداشته است.

تنها چیزی که بشود آن را سرپناه نامید غارهایی بوده که آنها هم در برابر دیگر ابعاد وحشی طبیعت آسیب پذیر بوده است.

انسان پس از کشف آتش و افروختن آن در دهانه غارها چیزی به وضعیت طبیعی محیط افزوده تا آن را با حیات خود متناسب کند.

جیمز اسکات در کتاب علیه غله نشان میدهد که چگونه مرز میان خوردن حیوانات توسط انسان و خوردن انسان توسط حیوانات، تنها توسط آتش دهانه غار معین میشده است.

افروختن آتش شروع یک فعالیت فکری به نفع تغییر سکونت در طبیعت است و به نظر من معماری از همان نقطه آغاز می شود.

بشر نیاز به معماری کردن داشته چراکه طبیعت در این حوزه هرکز به اندازه عرضه منابع غذایی و غیره با او سخاوتمند نبوده است.

مهم ترین مسئله بشر پس از جدا شدن از طبیعت چگونگی در امان ماندن از آن بوده است...مسئله ای که امروز در خلال زلزله های مختلف دوباره خودش را به سطح آگاهی ما برمیگرداند

هرچند گفتمان هایی در معماری یا کسانی همچون کریستوفر الکساندر، با تقلیل طبیعت به گل و آب و درخت، به شکلی ایدئولوژیک نه تنها مناسبات معماری و طبیعت که اساسا خود طبیعت را بازتولید میکنند تا یک تفسیر یکنواخت از آن را ممکن کنند.

محمدیاسر موسی پور

@archresearchmethod
2025/07/13 22:01:50
Back to Top
HTML Embed Code: