Telegram Web Link
ران هرون در سال ۱۹۶۴ با این ترسیم ایده یک معماری که شهری را در درون خود جای داده و میتواند روی پاهای خود حرکت کند را به تصور درآورد. شکل رادیکالی از ماشینی برای زندگی که کوربوزیه احتمالا امکان فکر کردن به آن را نداشت. اما قدم زدن یک شهر به چه امکان های تازه ای منجر میشد؟
برونو لاتور در سال ۲۰۰۸ مقاله ای با این عنوان نوشت که، یک تفنگ به من بدهید تا تمام ساختمان ها را به حرکت در بیاورم. لاتور هستی شناسی خود را در تداوم نگاهی دلوزی و تخت به هستی پیشنهاد میدهد. در این نگاه به هستی که نامش را نظریه شبکه کنش‌گر ها میگذارد، چه انسان و چه غیرانسان همگی کنشگرانی هستند که در قالب یک شبکه روی یکدیگر تأثیرات متقابل می‌گذارند و با هم مذاکره میکنند. او معتقد است پاستور به همان اندازه که برای کشف واکسیناسیون نیازمند مذاکره با گروه هایی از دانشمندان و نهادهای علمی بوده نیازمند مذاکره با میکروب ها و حتی گاوهایی که نمونه های آزمایش او به حساب می آمدند نیز بوده است.
در این هستی شناسی معماری کنش‌گر کندی به حساب می آید مگر اینکه ظرفیت های تازه خودش را برای مشارکت بیشتر در فرآیندهای کنشگری فعال کند.
در همان سالهای انتشار این مقاله رم کولهاس دست به اسلحه شد و در پاویون پرادا از طریق طراحی یک چند وجهی با قاعده های مختلف، فضایی را طراحی کرد که می تواند روی وجه های مختلفش سوار شود و پتانسیل های متفاوتی را در تعامل با برنامه خود بروز دهد و با کنشگرهای اقتصادی و اجتماعی به رقابت برخیزد.
بدون شک پرادا سمبلی از سرمایه است و شاید کولهاس با این نقد مواجه باشد که همگی امکانات بسط یافته این پروژه پیشاپیش توسط مقاصد خاص یک برند مشخص و کنش‌گران گردن کلفت تر مصادره شده است. با این حال آنچه ران هرون و لاتور هر کدام به شکلی در سر میپروراندند در این پروژه بروزی بسیار رام شده اما محقق شده یافت و اتصال تاریخی معماری با زمین، در عمل مخدوش شد.
#محمدیاسر_موسی_پور
@archresearchmethod
‎⁨محمدیاسر_موسی_پور،_گزیده_یادداشت‌هایی.pdf
1.5 MB
‎⁨محمدیاسر موسی پور، گزیده یادداشت‌هایی پیرامون هنر و معماری⁩.pdf
معماری پژوهی (معماری، نظریه و پژوهش)
‎⁨محمدیاسر_موسی_پور،_گزیده_یادداشت‌هایی.pdf
به همت یکی از دانشجویان قدیم گزیده ای از یادداشت های سالیان گذشته در این فایل پی دی اف گردآوری شده است.
[ دیالکتیک دیگرخواهی ]
تاملی در باب امکانهای معماری برای بهبود زندگی
نویسنده: محمدیاسر موسی پور
...
عنوان و مضمون كلی این یادداشت برگرفته از سخنرانی نگارنده در برنامه مثلث پنج، برگزار شده در خانه هنرمندان تهران است و در ارتباط با موضوع برنامه يعني "ماموریت معماری" ارائه شده است.
...
☑️ انتشار برای نخستین بار
مطالعه کنیم...
www.caoi.ir/en/note/1186
...
@caoi_ir
.
تکنولوژی دو تا رو دارد...یک روی منطقی که از آن ابزاری برای رفع نیاز و حل مسئله میسازد...و یک روی خیالبافانه و لذت جو که آن را به استعاره و رویا پیوند میزند.
این چیدمان از الیزابت دیلر و اسکوفیدیو در لیورپول نمایشی از همان روی دوم است. جایی که تکنولوژی نه با طبیعت است و نه بر طبیعت. بلکه تنها یک وسوسه کامجویانه در دفرمه کردن آن است. تصویری از یک واقعیت طبیعی معوج شبیه به نقاشی های دالی...

#دیلر_اسکوفیدیو
#هنر_چیدمان
#dillerscofidiorenfro
.
اضافه کردن یک برج به منهتن که خود کاتالوگ فشرده ای از برج های رنگارنگ است کار بسیار دشواری است.

بیارک اینگلس اما در سال دو هزار و شانزده توانست در دل این وضعیت یک امر نو تولید کند و چیزی به مفهوم برج و تایپولوژی آن بیفزاید. شبیه کاری که آیزنمن در ماکس راینهارت یا کولهاس در سی سی تی وی انجام داد.
با این حال پیگیری پروژه اینگلس برای ما نکته های دیگری هم دارد.
عبور از منتهتنیزم مستقر شده و ابداع شکل تازه ای از برج در قابل تعمیم ترین و ژنریک ترین صورت آن، الزاما با خط زدن موقعیت اسکاندیناویایی بیارک اینگلس محقق نشده است‌. از قضا اینگلس از همان اسکاندیناوی و حیاط های مرکزی آن شروع میکند. به نقل از توضیح پروژه توسط خودش. او حیاط مرکزی دانمارک را از موقعیت محلی آن خارج میکند و هسته قابل تعمیم آن را بیرون می‌کشد تا از طریق پیوند زدن این هسته با تایپ برج همچون سمبلی از مدرنیزم، یک حیاط برج یا کورت اسکراپر خلق کند. تایپی که هم مفهوم حیاط و هم مفهوم برج را وارد موقعیت تازه ای میکندم.
البته بیش از آن که سخن بر سر بیارک و پروژه اش باشد، سخن بر سر پرسش هایی است که این پروژه میتواند پیش بکشد و بهانه هایی برای فکر کردن بسازد.
اولین پرسش آن است که چطور می توان از موقعیتی کاملا جزئی و محلی آغاز کرد، بدون اینکه لزوما سخن از پافشاری روی هویت دانمارکی و یا معماری دانمارکی در میان باشد. نقطه ای که عطفش از ابتدا به آینده و افق یونیورسال خود است.
به عبارت دیگر آیا میتوان به حیاطهای اسکاندیناوی بیرون از گفتمان هویت، و به مثابه یک پرسیدنت از معرفت معماری رجوع نمود که با استخراج ظرفیت های تعمیم پذیر آن میتوان دانش معماری را منبسط کرد؟

پرسش بعدی این است که اگر خرده دانش‌های مستتر در تاریخ محلی ظرفیت های دارند که میتواند به تولید امر نو در موقعیتی غیر محلی بیانجامد آیا لزومی دارد بر نابینایی نسبت به جایی که در آن ایستاده ایم به عنوان شرط لازم برای تولید فکر پافشاری کنیم؟
در حقیقت پرسش اصلی در اینجا آن نیست که حیاط های مرکزی مختص اسکاندیناوی است یا در نقاط دیگری از جمله ایران نیز حاضر است؟ همچنین پرسش این نیست که بیارکه در بیان منبع الهام خود صادق است یا خیر؟ پرسش اصلی آن است که آیا میتوان با مشاهده فعال یک امر جزئی و لوکال، در تولید دانش کلی و یونیورسال معماری مشارکت کرد؟ و اگر میشود چرا در جغرافیا های دیگری که حیاط مرکزی در آنها حاضر بوده چیزی مشابه اتفاق فوق رخ نداده است
.
@archresearchmethod
. مستندهای منتخب حرفه هنرمند را از دست ندهید.

این مستند به تاریخ ضربه قلم پیش از هنر مدرن میپردازد.
اما این از چه رو واجد اهمیت است؟
چون ما همیشه هنر کلاسیک را هنری صرفا درباره تقلید از امر واقع فهمیده ایم که خود را تنها با رفرنس جهان واقعی محک میزند.
فرض مسلط این است که مدرنیسم هنر را واجد ساحتی معطوف به خود کرد و فرم های هنری را نه در ارتباط با جهان بیرون که در ارتباط با دیگر فرم های پیش و پس از خود محک زد.

این مستند بر آن است تا نشان دهد که ضربه قلم به بوم به عنوان یک امر درونی برای هنر حتی پیش از مدرنیزم هم واجد یک تاریخ معنادار است.
من این را همیشه در مورد معماری باور دارم. اینکه معماری پیش از مدرنیزم تنها پاسخی منطقی به مجموعه ای از نیازها بوده است را یک افسانه میدانم و فکر میکنم که معماری و منجمله معماری تاریخی ایران در کنار پاسخ های ناگزیر به مجموعه ای از تقاضاها، واجد هسته های خودآیینی بوده است که آن را در ارتباط خودش با خودش نیز قرار می‌داده است.

اگر هنر همواره مازادی بر بازنمایی و تقلید بوده است، معماری هم همواره مازادی بر تقاضای قدرت، کاربر و ... بوده است.

برای مطالعه بیشتر میتوانید یادداشت نگارنده را در پرونده معماری و خیر مشترک در وبسایت اتووود مطالعه فرمایید

#حرفه_هنرمند
#هنر_کلاسیک
#هنر_مدرن
#معماری_ایرانی
#محمدیاسر_موسی_پور
@archresearchmethod
معماری پژوهی (معماری، نظریه و پژوهش)
http://www.eghtesadhonaronline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-77/514-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88-%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%AF
وبسایت اقتصاد هنر آنلاین یادداشت اخیر پیرامون ایران مال را به نقل از شماره جدید معمار بازنشر کرده است که به صورت آنلاین قابل دسترس است
@archresearchmethod
.
آیا معماری وظیفه ای برای تغییر دنیا دارد؟ آیا اساسا چنین توانی دارد؟ با اشتیاق بیش از حد برای این تغییر معماری چه چیزی را از دست میدهد و تا کجا عقب نشینی میکند؟
یک محل مناسب برای فکر کردن به این پرسش ها همین پروژه است
پروژه ای از بیارکه اینگلس که بلاخره به بهره‌برداری رسید و حالا آدم هایی واقعی بیرون از دنیای رندر و ترسیم روی بام یک نیروگاه تولید برق، واقعا اسکی میکنند...
پرده برداری دیگری از امکان معماری برای تغییر در میزانسن زندگی و دنیای واقعی که میتواند اسکی کردن را از روی کوه بردارد و روی بام نیروگاهی بگذارد که چند صد تن زباله را روزانه به برق تبدیل میکند. مشابه چیزی که کولهاس آن را کیمیاگری معمارانه مینامید.
کولهاس قبلاً به نوع خودش فضای به شدت نظری دهه هفتاد و هشتاد معماری را تقدس زدایی کرده بود اما حالا بیارکه در حال کاهش دادن همان پیچیدگی های باقیمانده دنیای کولهاسی است اگرچه در حال گرفتن نتایج تقریبا مشابهی باشد.
نتایجی که اجازه نمی‌دهد او را در حد یک سازشکار فاقد نظریه تقلیل دهیم
به عبارت بهتر او دنیای فکری کولهاس را آموخته و بدون انگیزه ای برای جرح و تعدیل نظری در آن، پرکتیس خود را بر خلاصه ای از آن استوار کرده و در حال آشکار کردن ظرفیت های آن است. از این رو اگرچه مولف هیچ فکر و ایده تازه ای در باب چیستی معماری به شمار نمی رود اما موتور بی وقفه ای برای دنبال کردن یک جهان بینی مشخص برای دستکاری در واقعیت است.

#بیارکه_اینگلس
#معماری_معاصر
#محمدیاسر_موسی_پور

@archresearchmethod
2025/07/09 09:25:24
Back to Top
HTML Embed Code: