Telegram Web Link
📝مأموریت قالیباف در لبنان

🔻قالیباف برای دومین بار در روزهای پر خطر منطقه راهی لبنان شد. از نگاه راقم این سطور چنین سفرهایی از وظایف یک مقام سیاسی است و نباید بیش از آنچه باید، بزرگ‌نمایی شود، اما همین هم نباید باعث ‌شود که شأن و جایگاه سیاسی چنین سفری و چنین حضوری را تبیین نکنیم. توجه کنیم که این سفر، سفر قالیباف نیست؛ سفر رئیس مجلس شورای اسلامی ایران به لبنان و حضور نماینده جمهوری اسلامی ایران در مراسم تاریخی تشییع سید مقاومت است.

🔻قالیباف در سفر این بار به بیروت خلبان هواپیما نبود، اما در رأس هیئتی عازم لبنان شد که به لحاظ ترکیب کم ‌نظیر و شاید حتی بی نظیر بود، شاید به این دلیل که این بار برای اتفاقی بی نظیر هم مقاماتی از ایران راهی لبنان می‌شدند، برای وداع با سید حسن نصرالله. از فعالان رسانه‌ای تا نمایندگان رهبری، از نمایندگان مجلس تا فرماندهان نظامی، از مداح تا خانواده شهدا، از عضو مجمع تشخیص تا نمایندگان دستگاه قضایی و ... در این پرواز خاص حضور داشتند.

🔻برای بدرقه پیکر سید مقاومت، باید هیئتی عالی‌رتبه از ایران در بیروت حضور پیدا می‌کرد. این «باید» صرف نظر از سابقه تعامل میان ایران و شخص سید حسن نصرالله که خود دلیل محکمی برای حضور بود، دو جهت اصلی داشت:

اول آنکه حزب‌الله هم‌پیمان وفادار ایران است و جمهوری اسلامی هم نشان داده که در روزهای سخت دوستانش را تنها نمی‌گذارد و در کنار آنها می‌ایستد. حضور عالی رتبه ایران در تشییع دبیر کل حزب‌الله بخشی از این «تنها نگذاشتن دوستان» بود. فقط هم نه برای اینکه خود حزب‌الله بداند که در کنارش هستیم. از قضا برخلاف جوسازی مسموم برخی ساده لوحان سیاسی در داخل که ایران را متهم به کم گذاشتن برای مقاومت می‌کنند، خود اهل مقاومت، از لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها و سوری‌ها تا عراقی‌ها و یمنی‌ها به نقش ایران در محور مقاومت واقف هستند. لذا حضور ایران نه فقط برای دلگرمی لبنانی‌ها، بلکه پیامی به همه جهان است که ایران هیچگاه دوستان وفادار خود را تنها نمی‌گذارد.

دوم آنکه برخی پی راندن ایران از لبنان هستند. هم راندن از خود لبنان و هم قطع مسیر تعامل با محور مقاومت. بخشی از این پیگیری با ترورهای مقامات ایران در لبنان از سوی صهیونیست‌ها انجام شد و بخشی دیگر را هم اکنون و پس از ترور سید، این ایرانی‌دوست‌ترین خارجی، از طریق فشار سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی بر دولت لبنان در تلاش هستند تا انجام دهند. هم از این رو، مسیر پروازهای ایرانی به بیروت بسته شد و هم از این رو مواضعی از برخی مقامات لبنانی، پس از فقدان سید دیده می‌شود که توجیهی ندارد. ایران طبعاً نباید بگذارد این تلاش‌ و پیگیری‌ها به موفقیت برسد.

🔻لذا ایران یک ماموریت مهم تعریف کرد و آن هم حضور در تشییع سید حسن نصرالله در بیروت بود. برای انجام این ماموریت تاریخی هم محمدباقر قالیباف و در واقع رئیس مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. گرچه روشن است سایر مقامات عالی‌رتبه ایران هم آمادگی انجام آن را داشتند. حضور قالیباف در لبنان را باید از جهت انجام این ماموریت تاریخی برای ایران، برای لبنان و برای محور مقاومت در جایگاه حقوقی او ببینیم.

🔻ماموریت قالیباف اما فقط حضور در تشییع سید نبود؛ بخشی مهمی از کار او دیدارهای دیپلماتیکش بود؛ با رئیس‌جمهور، با رئیس‌مجلس و با نخست‌وزیر لبنان. مقاماتی که در لبنان هر کدام سهم جریان و گروه و مذهبی خاص هستند و مواضع یکسان سیاسی هم ندارند. نماینده ایران باید با آنها می‌نشست و صحبت می‌کرد. در خلال همین صحبت‌ها بود که کنایه رئیس جمهور لبنان به ایران و البته پاسخ نماینده ایران به او خبرساز شد.

🔻دفتر ریاست جمهوری لبنان پس از دیدار رئیس جمهوری لبنان با قالیباف توییتی منتشر کرد و نوشت: «جوزف عون در دیدار با هیات ایرانی گفته: لبنان از جنگ‌های دیگران در سرزمین خود خسته شده است.»
در پاسخ به این طعنه، قالیباف مجبور شد به او یادآوری کند که: «تمامیت ارضی و آرامشی که در لبنان حاکم شده از ثمرات مقاومت است. تجاوزهای رژیم اشغالگر و سخنان ترامپ نشانگر دخالت آن‌ها در امور کشورها است. حزب الله همیشه در کنار مردم و ارتش برای استقلال و امنیت لبنان بوده است. ما حزب‌الله را بخشی از قدرت و امنیت ملی لبنان می‌دانیم. شما به عنوان فرمانده کل (سابق) ارتش لبنان به درستی واقفید که حزب‌الله تا چه میزان در امنیت لبنان در مقابله با داعش و تجاوزات اسرائیل موثر بوده است.»

🔻پیوند میان ایران و مردم لبنان تاکنون فراتر از تعاملات دیپلماتیک دولت‌ها بوده و زین پس هم چنین خواهد بود. اما ایران تلاش می‌کند مسیر دیپلماتیک هم باز بماند و ماموریت قالیباف در لبنان بخشی از این تلاش بود.

سایت مشرق
۸ اسفند ۴۰۳
https://www.tg-me.com/asoupar
🔴گروگان‌گیری با هستهٔ سخت

کبری آسوپار، دبیر گروه سیاست فرهیختگان نوشت:
🔹 اگر تا دیروز فقط اصلاح‌طلبان خود را مدعی‌العموم مردم می‌دانستند و آرزوهایشان را با نام مطالبات مردمی مطرح می‌کردند، حالا در طیفی از جریان انقلابی هم کسانی مدعی‌العموم مردم شده‌اند، مدعی‌العموم هستۀ سخت، مدعی‌العموم حامیان نظام و مدعی‌العموم همه کسانی که حاضرند برای حفظ و بقای جمهوری اسلامی هزینه بدهند.
رأی آوردن در انتخابات همیشه می‌تواند فریبنده باشد و فرد یا جریان سیاسی پیروز را در ورطه‌ای از غرور بیندازد که خود را مالک همه افکار عمومی بداند یا حتی با وهم آنکه اصالت بر دوقطبی مردم و حاکمیت است، در عین حضور در حاکمیت، ژست اپوزیسیونی بگیرد. مسیری که اصلاح‌طلبان بار‌ها و بلکه همیشه آن را پیموده و می‌پیمایند. حال‌آنکه نه مردم الزاماً در برابر حاکمیت تعریف می‌شوند و نه آن‌هایی که برای حضور در دل همین حاکمیت، مردم را با خود همراه کرده‌اند، می‌توانند هم‌زمان جایگاهی در تقابل با حاکمیت برای خود تعریف کنند. فرقی هم نمی‌کند انتخابات مجلس باشد یا ریاست‌جمهوری، وهم قدرت شخصی، اهل سیاست را به‌اشتباه و محاسبات غلط می‌رساند. 

🔹 از روز‌های بعد از انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ جریانی را وهم پیروزی گرفت و آن‌ها با شعار تغییر ترکیب هیئت‌رئیسه مجلس مانور قدرت خود را شروع کردند. گرچه در همان آغازین روز‌های شکل‌گیری مجلس جدید و عیان شدن وزن جریان‌های مختلف، دریافتند آنقدر‌ها هم که فکر می‌کردند، پیروز نبوده‌اند!
این جریان بعدتر سراغ مدل دیگری از کنشگری رفت و با ادعای نمایندهٔ هستۀ سخت نظام بودن، در لفافه‌ای از مطالبه‌گری، نظام را تهدید کرد که اگر فلان نشود و بهمان نشود، هستۀ سخت نظام که حاضر است برای حفظ جمهوری اسلامی همه هزینه‌ای بدهد، از نظام ناامید می‌شود و عبور می‌کند و دیگر فاتحه نظام را باید خواند! یا در جایی دیگر به تجمعات غیرقانونی که خود همیشه منتقد آن بوده‌اند، رسمیت بخشیدند.  حتی اگر بپذیریم که هستۀ سخت و وفادار نظام الزاماً به همین افراد رأی داده - که نداده است - آن رأی هم برای این بود که این افراد را نیرو‌های نظام جمهوری اسلامی و خدمتگزاران میهن تشخیص داد، نه اینکه آن‌ها پایگاه رأی خود را همچون سیاست اصلاح‌طلبانهٔ «فشار از بالا و چانه‌زنی از پایین» قطبی در مقابل نظام تعریف کنند و بخواهند به پشتوانه رأی حامیان نظام، ژست‌های اپوزیسیونی بگیرند.

🔹 این قسم مواضع بیش از آنکه توصیه‌ای دلسوزانه به نظام تلقی شود، بوی گروگان‌گیری هستۀ سخت را می‌دهد تا نظام مجبور شود بدون خون و خونریزی! تن به خواسته‌های آنان دهد که شاید در نگاه اول هم خواسته‌ای به حق دیده شود. شاید هم خود را در نقش حاج کاظم آژانس شیشه‌ای تصور می‌کنند، اما او - صرف‌نظر از آنکه کارش را درست بدانیم یا غلط - برای دفاع از هستۀ سخت - عباس - آبرویش را به مسلخ برد و دیگران را شاهدانی اجباری قرار داد، نه آنکه هستۀ سخت را برای تحت‌فشار قرار دادن و تهدید تلویحی نظام، گروگان خود بگیرد.

🔹 از قضا، هستۀ سخت سوی مظلوم ماجراست، قشری که بی‌انتظار و بی‌توقع، هزینه می‌دهد و بعد، هر کسی از راه می‌رسد، می‌خواهد فریاد دادخواهی برای هزینه‌ای را بلند کند که آنان داده‌اند و حالا این‌ها می‌خواهند وکیل ناخوانده شوند. هستۀ سخت نظام نیازی ندارد، نظام را تهدید کند یا طلبکار نظام باشد و در برابر هزینه‌ای که برای حفظ نظام داده است، مطالبه‌ای داشته باشد که خلاف مصلحت کشور باشد. اویی را که برای نظام جان می‌دهد، نباید سپر و بهانه مطالبات خود کرد یا به مسیری هدایت کرد که برای ایستادن مقابل نظام متبوع خود تحریک شود.

🔹 این قسم مواضع از سویی تهدید حاکمیت و از دیگر سو، تحریک هستۀ سخت است. تصویرسازی «بی‌تفاوت نسبت به نظام» از حامیان پروپاقرص جمهوری اسلامی در واقع نشان‌دادن راهی به این حامیان است که آن‌ها برای خود محال می‌دانند، اما این موضع می‌گوید که همین محال هم می‌تواند مورد انتخاب قرار بگیرد و محال نباشد!
از سویی دیگر، شناخت درست جمهوری اسلامی اتفاقاً باید آن‌ها را به این نتیجه برساند که این نظام را نمی‌توان با تهدید مجبور به تصمیم و اجرا کرد.

🔹 در این زمینه رجوع به خاطرات اصلاح‌طلبان که خود مبدع این تز‌های چانه‌زنی و فشار بودند، می‌تواند برای این طیف سیاسی هم راهگشا باشد. کمااینکه بالاترین انواع تهدید هم از اردوکشی خیابانی سال ۱۳۸۸ گرفته تا خانه‌نشینی شخص اول اجرایی کشور در سال ۱۳۹۰، نتوانست نظام را به رفتاری خلاف قانون یا خلاف مصلحت مجبور کند. لذا خوب است که با شناخت حدّ خود و سطح نظام مواضعی واقع‌بینانه بگیریم، دوقطبی خطرناک ملت و دولت نسازیم و خود را مدعی‌العموم هستۀ سخت نبینیم.

📌متن کامل را در سایت فرهیختگان بخوانید…

🔴 @FarhikhteganOnline
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📝وعده‌ای که صادق می‌ماند!

🔻وعده صادق یک می‌توانست خیلی زودتر از ۲۵ فروردین ۴۰۳ اتفاق بیفتد، اگر فرماندهی کل قوا هم همچون برخی کنش‌گران سیاسی، تصمیمات جدی حاکمیتی را از سر احساسات هیجانی می‌گرفتند و تصمیم کلان امنیتی- نظامی را با رجزخوانی‌های جنگ روانی اشتباه می‌گرفتند! اما حضرت آیت‌الله خامنه‌ای زمانی تصمیم به انجام این حمله گرفتند که بزرگ‌ترین حامیان اسرائیل هم در اوج موضع جانبدارانه نسبت به صهیونیست‌ها فقط توانستند در لفظ، ایران را محکوم کنند، اما کسی در عمل برای دفاع از اسرائیل، اسلحه به‌دست نگرفت.

🔻و البته وعده صادق یک می‌توانست اصلاً هم صورت نگیرد، نه در ۲۵ فروردین ۴۰۳ و نه در هیچ وقت دیگری، اگر فرماندهی کل قوا همچون برخی کنش‌گران سیاسی دیگر، عزت ملی را جدی نمی‌گرفتند یا با فراموشی عرف بین‌الملل، حمله به سفارت ایران را حمله به «خاک» کشورمان تعبیر نمی‌کردند و از این تجاوز آشکار با تغافل می‌گذشتند. اما ایشان از همان پیام اولیه‌ تسلیت برای ترور مقامات نظامی کشورمان در حمله به سفارت ایران در سوریه، از «مجازات» رژیم به دست «دلاورمردان ما» گفتند و شنیده‌های غیررسمی هم از تأکید ایشان برای پاسخ به صهیونیست‌ها از داخل «خاک» کشور خودمان حکایت می‌کرد.

🔻این رفتار ایران با اسرائیل، ۶ ماه بعد از وعده صادق یک، در نماز جمعه و در کلام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اینگونه تصریح شد که «نه تعلّل می‌کنیم، نه شتاب‌زده می‌شویم»؛ آن هم چه زمانی؛ در هنگامه‌ای که سیدحسن نصرالله ترور شده بود و جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر از دست دادن هم‌پیمان عزیز و وفادار خود، زیر فشار انتقاد آشنا و بیگانه هم رفته بود، بیگانه به طعنه و شعف که چطور ایران نتوانست مانع این ترور شود و آشنا به اعتراض و خشم که چرا ایران پس از ترور اسماعیل هنیه، وعده صادق بعدی را عملی نکرد که به زعم‌شان مانع ترور سید شود. در گیرودار چنین هنگامه‌ای آمیخته از غم و خشم و حرمان و فشار سیاسی و امنیتی و اجتماعی و...، رهبر انقلاب ایستاد و از سیاست ایران در مقابل اسرائیل دفاع کرد. دفاعی که هم انجام وعده صادق یک و دو را در بر می‌گرفت و هم عدم انجام حمله‌ای را که برخی دوست داشتند وعده صادق سه باشد.

🔻در اولین سالگرد انجام وعده صادق یک، سخن گفتن از اینکه این حمله، فراتر از یک حمله نظامی، معادله‌ای بود که ژئوپلیتیک منطقه را در روز‌های حساسی که می‌گذراند، تغییر داد، شاید همچنان سخت باشد. چه آنکه در این یک سال، ایران و محور مقاومت روز‌های سختی از فقدان را گذراندند، اما اتفاقات تلخی که رژیم‌صهیونیستی همیشه مترصد انجام آن‌ها بود، یعنی ترور رهبران مقاومت و عملیات‌هایی از این دست، همچون ماجرای پیجر‌ها، گرچه پس از وعده صادق روی داد، اما دلیل بی فایده بودن آن نبود و وعده صادق قرار نبود بازدارنده آن باشد.

🔻وعده صادق معادله‌ای جدید برای منطقه تعریف کرد و آن هم ورود ایران به فاز نظامی مستقیم در پاسخ به حمله اسرائیل به خاک خود یا هر جایی است که در حکم حمله به خاکش است. این اتفاق که پیش از این فقط در مواضع سیاسی بیان می‌شد، حالا به عمل رسیده بود که آن هم البته محدود بود و می‌تواند به درستی فقط «یک آغاز» تعبیر شود. آغازی بر فصل جدید زیست نامشروع اسرائیل در منطقه غرب آسیا که تنش‌های میان ایران و رژیم‌صهیونیستی را به قبل و بعد خود تقسیم می‌کند. نتیجه وعده صادق چنین چیزی است، نه آنکه انتظار داشته باشیم که رژیم‌صهیونیستی از همه برنامه‌های تروریستی خود که سال‌ها برای اجرایشان نقشه کشیده و مترصد فرصت اجرا بوده، با اجرای وعده صادق دست بکشد!

🔻بازدارندگی با آن مفهوم فانتزی که در ذهن برخی افراد وجود دارد که اگر حمله کنیم، نمی‌زند، در دنیای سیاسی نمی‌تواند میان ایران و اسرائیل معنا یابد. چه آنکه دو طرف مترصد ضربه زدن به همدیگر هستند و از هر فرصتی برای چنین کاری بهره می‌برند، لذا هر حمله و پاسخی، بهانه حمله و پاسخ بعدی است و نباید انتظار داشت طرفی دست از دشمنی با طرف مقابل بردارد. طبعاً ما معتقدیم رژیم نامشروع با ملتی جعلی و سرزمینی اشغالی در مسیر اضمحلال است و محور مقاومت پیروز میدان خواهد بود، اما توحش صهیونیسم تا آخرین نفس‌ها دست و پا خواهد زد. چه آنکه بر سر موجودیت خود در حال جنگ است. این همه را گفتیم که نتیجه بگیریم، وعده جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه با صهیونیست، وعده حقی است که در همه عمر این نظام تحقق یافته است و با افتخار هم بیان می‌شود. وعده‌ای که متناسب با اتفاقات روی داده، در برهه‌ای هم از مسیر نظامی و حمله مستقیم محقق شد و صرف‌نظر از نتیجه، باید محقق می‌شد تا حمله به خاکی که در حکم خاک ایران است، بی‌جواب نماند. هر آنچه پس از این حمله روی داد، چیزی از صداقت جمهوری اسلامی در تحقق آن کم نمی‌کند و وعده صادق برای همیشه وعده‌ای صادق باقی می‌ماند.

۲۵ فروردین ۴۰۴
روزنامه فرهیختگان
@asoupar
📝اصلاح‌طلبان رادیکال علیه توافق!

🔻شاید در نگاه اول عجیب باشد که در مورد اصلاح‌طلبان و در واقع تندروترین آن‌ها، کسانی که هر مذاکره‌ای با غرب را تقدیس می‌کنند و حتی هر توافقی هم برای‌شان باشکوه است، ادعا کنیم که خلاف رسیدن به توافق و مذاکره عمل کرده‌اند، اما نتایج ناگزیر عملکرد‌ها گاه هماهنگ با آن هدفی نیست که از ابتدا در نظر افراد بوده است. یعنی اصلاح‌طلبان گرچه همواره تلاش کرده‌اند رویکردی کاملاً موافق با مذاکره و توافق با غرب داشته باشند، اما در عمل برخی اصلاح‌طلبان تندروی‌ها و اقداماتی داشته‌اند که نتیجه ناگزیر آن، ارسال پیام ضعف از ایران به جهان و در نتیجه دوری غربی‌ها از میز مذاکره و توافق با ایران بوده است.

🔻اقداماتی از اصلاح‌طلبان را که نتیجه آن علیه مذاکره و توافق بوده، می‌توان در سه بخش مورد توجه قرار داد: 

اول؛ اردوکشی‌ها و آشوب‌های خیابانی. به‌طور مشخص پس از وقایع فتنه ۸۸، آمریکا که پیش از آن مشغول نامه‌نگاری به رهبر انقلاب بود، از این اقدام عقب کشید و پس از آن هم تحریم‌های علیه ایران را افزایش داد. چه آنکه تصور می‌کرد ایران ضعیف شده و حالا می‌تواند شلیک نهایی را انجام دهد!

سال ۸۸ نامه‌هایی از سوی باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا برای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب نوشته شد، نامه‌ اولیه به تعبیر خود رهبری «نامه‌ فدایت شوم» بود. رهبر انقلاب به او جواب داد و او هم نامه دوم را نوشت و از سوی ایران قرار بود پاسخ‌نامه دوم او هم داده شود. اما فتنه تقلب رخ داد و آمریکا با فراموشی آنچه نوشته بود، از ذوق قدرت گرفتن براندازی علیه جمهوری اسلامی ایران، بی‌خیال نامه‌نگاری شد و به جریان فتنه علیه جمهوری اسلامی پیوست و همچون همه ادوار خود که دنبال نامه‌نگاری با رهبر ایران نبود، سراغ حمایت از براندازی رفت.

پس از وقایع و آشوب‌های پاییز ۱۴۰۱، موسوم به زن، زندگی، آزادی، آمریکایی‌ها میز مذاکره را ترک کردند، زیرا تصورشان بر این شد که با کمک اپوزیسیون ایرانی و جماعت برانداز می‌توانند تغییر نظام را در ایران به سرانجام برسانند و حکومت دلخواه خود را در ایران بر سر کار بیاورند و در آن صورت هم دیگر بحث مذاکره با جمهوری اسلامی ایران، سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود.

دوم؛ ذوق‌زدگی از مذاکره و گره زدن همه امور به مذاکرات و ترسیم نتایج فانتزی و تخیلی برای توافق احتمالی، برخلاف تصور اصلاح‌طلبان که تمایل به غرب باعث تمایل متقابل غرب به ما هم خواهد شد، سیاست و مذاکره و توافق، دنیای دیگری دارد و فضای نرد عشق باختن نیست. همچون هر معامله دیگری، وقتی طرف مقابل رضایت که هیچ، ذوق‌زدگی و خیال‌بافی ما از مذاکره را ببیند، قیمت را بالا خواهد برد و در قبال هر امتیازی، هزینه بیشتری طلب خواهد کرد. چون می‌داند که در مقابلش کسانی هستند که هر قیمتی را برای رسیدن به هر نتیجه‌ای پرداخت خواهند کرد. لذا خیلی خود را متمایل به ایران نشان نخواهند داد و در واقع نیازی به آن نمی‌بینند. از سویی همین ذوق‌زدگی هم پیامی از ضعف مخابره می‌کند، زیرا تا کشوری خود را ضعیف نداند، اینگونه برای یک توافق نیم‌بند و غیر‌قابل اعتماد ذوق‌زده نخواهد بود و همه امور کشورش را نیازمند آن ترسیم نخواهد کرد. ایران البته ضعیف نیست، بلکه منظور ما نتیجه مواضع این جماعت است و پیامی که مخابره می‌کنند.

سوم، دامن زدن به اختلاف ‌نظرات داخلی پیرامون مذاکره نیز بخشی از کاری است که اصلاح‌طلبان رادیکال در هنگامه مذاکرات و حتی در زمانی که دولت را در دست دارند، انجام می‌دهند. آن‌ها در همه سال‌های گذشته، منتقدان داخلی برجام را در برهم خوردن برجام، مقصرتر قلمداد کردند تا دولت آمریکا را و تیغ تیز قلم‌ها و سخنرانی‌هایشان علیه داخلی‌ها بلندتر بود تا غربی‌ها. داخلی‌ها را حتی با اسرائیل و نتانیاهو همسو دانستند، اما به همان نسبت، اروپا و آمریکا را زیر سؤال نبردند و تخطئه نکردند. پیام بیرونی چنین رویکردی آن است که دولت مستقر در ایران، غرب را ارجح از بخشی از مردم خود می‌داند و طبیعی است در چنین شرایطی غرب باز هم قیمت توافق را بالا ببرد.

🔻اینگونه است که تندرو‌های اصلاح‌طلب به خیال خود موافق توافق هستند، اما در عمل باعث بالا رفتن هزینه توافق و در نتیجه دوری از آن می‌شوند یا آنکه غرب را به این نتیجه می‌رسانند که توافق لازم نیست. 

۲۸ فروردین ۴۰۴
روزنامه فرهیختگان
https://www.tg-me.com/asoupar
می‌توانید از روی شکل و رنگ دود، تعداد انفجار، شدت تخریب و تحلیل شخصی، در مورد علت انفجار بندر رجایی گمانه‌زنی کنید. اما ادای همه‌چیزدانی جای دانایی را نمی‌گیرد و خالی از دروغگویی هم نیست. مخاطب هم کدبازی را، گرچه بی سند، می‌پسندد، اما ما باید به مخاطب جهت دهیم یا مخاطب به ما؟

۶ اردیبهشت ۴۰۴
https://www.tg-me.com/asoupar
📝دیپلماسی انفجار

🔻در هفته‌های پس از زلزله بم، یکی از موضوعات مورد علاقه رسانه‌های حامی دولت وقت، گفتن و نوشتن از کمک‌رسانی آمریکا و اروپا به مردم ایران بود. ذوق‌زده از اینکه برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، یعنی پس از ۲۵ سال، یک هواپیمای آمریکایی در خاک ایران به زمین نشسته است. تحلیل‌های هیجانی و ذوق زدگی از حضور غربی‌ها در بم زلزله‌زده چنان بود که هنوز هم در سالگرد این زلزله، برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب با سرخوشی خاصی از آن می‌نویسند و حتی گاه مسیر خودتحقیری پیش می‌گیرند، چنانچه دی ماه ۴۰۲ یکی از این رسانه‌ها با اشاره به مرگ یک گردشگر آمریکایی در زلزله بم نوشت: «بعد از انقلاب مشروطه که یک آمریکایی در تبریز در کنار ایرانیان کشته شد، این نخستین بار بود که یک آمریکایی در کنار ایرانیان کشته می‌شد.» یا رسانه‌های دیگری در سالگردهایی از زلزله، با تیترهای «حادثه‌ای که بعد از ۲۵ سال پای آمریکایی‌ها را به ایران باز کرد»، «روزی که آمریکایی‌ها کمک فرستادند و بیمارستان صحرایی زدند» و «زلزله بم و آشتی غیرسیاسی ایران و آمریکا/ یک آمریکایی و یک انگلیسی در میان قربانیان» کل فاجعه زلزله بم را به حضور آمریکایی‌ها تقلیل دادند.

🔻جالب آنکه همان زمان زلزله بم، محمد خاتمی در کنفرانس خبری ضمن تشکر از کمک همه کشورها و از جمله آمریکا، همگان را از تحلیل سیاسی این اتفاق بر حذر داشت. اما رسانه‌های اصلاح‌طلب که انتظار خود در برقراری رابطه دیپلماتیک ایران و آمریکا در دولت خاتمی را، در یکی دو سال پایانی دولتش برآورده نشده می‌دیدند، این اتفاق را به مثابه آخرین فرصت قلمداد کردند.

🔻دو سال قبل از آن، محمد خاتمی از اولین روسای جمهور جهان بود که بیانیه رسمی در محکومیت حملات ۱۱ سپتامبر، در همان روز اول واقعه صادر کرده بود، اما کمتر از ۴ ماه بعد، رئیس جمهور آمریکا، ایران را جزیی از محور شرارت نامید و تشکر وزارت خارجه آمریکا از بیانیه خاتمی هم ۱۰ سال بعد یعنی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ انجام گرفت!

🔻روسای جمهور آمریکا هیچ گاه در هیچ واقعه غم‌بار ایرانیان بیانیه همدلی و محکومیت نداده‌اند و تنها پس از حمله داعش به ساختمان مجلس شورای اسلامی، دونالد ترامپ بیانیه‌ای داد که آن هم محکومیت ایران بود، نه داعش؛ چنانچه جواد ظریف وزیر خارجه وقت ایران هم مجبور به واکنش شد و آن بیانیه را «نفرت‌انگیز» نامید.

🔻در تاریخ تعاملات سیاسی ایران با آمریکا و اروپا، از این نمونه‌های محکومیت و همدلی یک طرفه متعدد است و بم صرفاً یک نمونه خاص بود که نمی‌توان از آن برداشتی سیاسی کرد. چه شاخه گل‌ها و شمع‌ها که برخی‌ مقابل سفارت سوییس (دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران) و فرانسه گذاشتند، اما سهم مردم ایران از این ژست‌های انسان‌دوستانه که فقط هم برای همدلی با غربی‌ها فعال می‌شود، چه بوده است؟

🔻در هفته‌ای که گذشت، داغ انفجار در بندر شهید رجایی بر جان ایران نشست، بسیاری کشورها با تسلیتی همراه غم مردم ایران شدند، اما از اروپا و آمریکا خبری نشد. در حالی که همین چند ماه پیش سخنگوی دولت ایران پیام ویدئویی برای آتش سوزی‌های گسترده در آمریکا منتشر کرد و شاید کسانی در دولت، آن را بهانه‌ای برای دیپلماسی تصور کردند، اما حالا بی اعتنایی غرب به داغ مردم ایران، نشان می‌دهد که آنها حتی برای حفظ ظاهر دیپلماتیک و انسانی هم علاقه ندارند وارد فضای دیپلماسی در بحران‌ها شوند. حال اگر از انگشت یک تروریست یا اهل آشوب در ایران خونی بریزد یا قاتلی اعدام شود، همه غربی‌ها برای بیانیه و واکنش صف می‌کشند و نامش را هم دلسوزی برای مردم ایران می‌گذارند.

🔻موضوع بی اعتنایی به غم مردم ایران در ندادن پیام تسلیت و همدلی خلاصه نمی‌شود و اگر به تحریم‌های غرب علیه ایران توجه کنیم، عمق فاجعه‌ای روشن می‌شود که بود و نبود دو خط تسلیت را کاملاً بی اهمیت می‌کند. مسئولین سازمان‌های امدادی ایران بارها تاکید کرده‌اند که به دلیل وجود تحریم‌ها امکان بروزرسانی و تأمین کامل تجهیزات مورد نیاز را ندارند. ایران حتی بارها درخواست کرد که تجهیزات امداد و نجات از تحریم مستثنی شود، اما نیاز مردم ایران برای غربی‌ها مهم نبود. چنانچه بعضاً نرسیدن تجهیزات درمانی و بیمارستانی به دلیل تحریم‌ها، درد بیماری مردم را افزون کرد.

🔻لذا اگر پیامی هم می‌رسید، ذوق جریان سیاسی حامی دولت را برمی‌انگیخت، اما هیچ چیز دست مردم ایران را نمی‌گرفت و سهم این ملت همچنان تحریم‌ بود. این جریان البته علاقه ندارد همانند حضور آمریکایی‌ها در بم، از این پیام‌های ارسال نشده تحلیل سیاسی دربیاورد، اما باید این درس برای دولتمردان باشد که دنیای غرب، دیپلماسی انسانیت را نمی‌فهمد و نه دلخوش به بودشان و نه غمگین از نبودشان نباید شد. 

۱۰ اردیبهشت ۴۰۴
روزنامه فرهیختگان
https://www.tg-me.com/asoupar
🔻‏عدم حضور عراقچی در اجلاس بریکس در برزیل و نیز بی اعتنایی دولت به فراهم کردن مقدمات برای اجرایی شدن توافق راهبردی ایران و روسیه، نشان می‌دهد که نگاه دولت پزشکیان به مذاکره با آمریکا، صرفاً «یکی» از ده‌ها کار وزارت خارجه نیست.
https://www.tg-me.com/asoupar
🔻یاد دیالوگ سریال خاتون زمان آغاز اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ افتادم:

سنگری: تحرک (نظامی) ما روس‌ها رو‌ جری می‌کنه.
تیمسار: تحرک روس‌ها چرا شما رو جری نمی‌کنه سرهنگ؟!

🔻همیشه نگران‌اید این سو اتفاقی نیفتد که اسراییل و آمریکا ناراحت شوند؛ چرا فشار و تهدید آنها شما را ناراحت نمی‌کند؟

https://www.tg-me.com/asoupar
📝سیاست و قطار خالی حوزه

🔻این فقط سهراب سپهری نبود که قطار فقه را سنگین و قطار سیاست را خالی می‌دید، برخی اهل فقاهت هم سیاست را دون شأن خویش و کاری دنیایی می‌دیدند. سیاست در نگاه روحانیت سنتی، مکر بود و سوی متقابل صداقت دینی؛ اگر به منصبی حکومتی هم منتج می‌شد که دیگر انتهای قاذورات دنیایی بود و اهل دین را با آن چه کار؟! اما سؤال مهمی وجود دارد؛ آیا نباید چنین دیدگاهی در دوران حاکمیت ولی‌فقیه، با زمان حاکمیت طاغوت متفاوت باشد؟ نه فقط ازآن‌رو که پذیرش مسئولیت در نظام اسلامی، کیفیتی متفاوت با دوران طاغوت دارد و می‌تواند از مسیر خدمت به استقرار اسلام، فرد را به کمال برساند، بلکه علاوه‌ بر آن، نظام اسلامی برای طی مسیر خود به نیروهایی نیاز دارد که اسلام را بلد باشند و طبعاً چنین نیروهایی باید از خروجی‌های حوزه‌های علمیه تأمین شوند.

🔻تعبیر امامین انقلاب در مورد وسوسه‌هایی که سطح قدسی دین را مبری از فعالیت سیاسی می‌داند، «تحجر و تقدس‌نمایی» است؛ توهم باطلی که در بعد عملی به سود جریان ضداسلامی در جهان است، اما به‌لحاظ تئوریک، پوشش تطهیر دین به تن می‌کند. پذیرش منصب در حکومت جور طبعاً مورد مذمت است، اما این مذمت نباید به انفعال روحانیت در برابر طاغوت منجر شود و فعالیت سیاسی در آن دوران در قالب مبارزه بروز و ظهور می‌یابد. در دوره نظام اسلامی اما بخشی از نیاز حکومت به مدیران و نیروی انسانی باید از سوی حوزه‌های علمیه تأمین شود.

🔻آیا حوزه علمیه توانسته نیاز نظام جمهوری اسلامی به نیروهایی از قشر روحانیت را تأمین کند؟ شاید هم لازم است سؤال ماقبل این سؤال را بپرسیم؛ آیا این دغدغه در حوزه‌های علمیه وجود دارد که برای نظام اسلامی نیرو تربیت کند؟

🔻اگر فرض کنیم حوزه‌های علمیه این تکلیف را برای خود قائل بوده‌اند - که خود این فرض جای مناقشه دارد! - باید بگوییم حوزه نتوانسته این تکلیف را به‌درستی به مرحله عمل برساند و جاهای خالی زیادی در جمهوری اسلامی وجود دارد که خروجی‌های حوزه باید آن را پر می‌کردند، اما نکردند.

🔻نگاهی به تریبون‌های نمازجمعه در سراسر کشور، نشان می‌دهد این منبرها نتوانسته‌اند چنانچه باید و شاید مردم و خصوصاً قشر جوان را به خود جذب کنند. در پایتخت عملاً تریبون نمازجمعه از چهره‌های جدید و جوانی که مورد اعتماد برای چنین منصبی قرار بگیرند، خالی شده و فضای سنتی نمازجمعه می‌گوید حوزه نتوانسته پیشنهادهای مناسبی از خروجی‌های جدید خود برای این رسانه مهم دینی و سیاسی ارائه دهد.

🔻جایگاهی به‌مراتب مهم‌تر از تریبون نمازجمعه وجود دارد که آن هم جز با خروجی‌های حوزه‌های علمیه نمی‌تواند پر شود؛ مجلس خبرگان رهبری. در آخرین انتخابات این مجلس، نقدها و تخریب‌های رسانه‌ای - حال ناشی از دلسوزی یا شیطنت - وجود داشت که تعداد کم نامزدها یا میانگین سنی بالای آن‌ها را محور قرار داده بود. خبرگان رهبری ناظر بر عملکرد رهبری است و البته در بزنگاهی سخت، قرار است کاشف ولی‌فقیه باشد و مسیر حرکت آینده نظام را ترسیم کند، کجا جز حوزه‌های علمیه باید نیروهای جدید برای این مجلس مهم معرفی کند و در معرض انتخاب مردم قرار دهد تا علاوه بر بالا بردن کیفیت این مجلس، بخشی از جمهوریت و اسلامیت نظام مصداق عینی یابد؟ مثال‌های دیگر هم می‌توان زد.

🔻به این عبارت در پیام اخیر رهبری به حوزه‌های علمیه توجه کنیم که «مسیر حرکت این ملت و آینده انقلاب را نیروهایی ترسیم خواهند کرد که امروز در حوزه علمیه تربیت می‌شوند.» آیا حوزه‌های علمیه متوجه این مسئولیت خطیر خود هستند؟

🔻در سطحی دیگر، همین سؤالات در مورد حوزه‌های علمیه خواهران مطرح است که آیا توانسته نیاز جامعه اسلامی به زن اسلام‌بلد و فقه‌آموخته را در تعلیم‌ و تربیت اقشار مختلف و تصدی جایگاه‌های مورد نیاز تأمین کند؟ و آیا در بزنگاه اجتماعی و سیاسی همچون وقایع پاییز ۴۰۱، توانسته نقشی شایسته و بایسته با هویت حوزوی خود ایفا کند یا در موضوعات مرتبط با زنان، همچون طرح و لوایح مرتبط با مهریه یا امنیت زنان، تبیین‌گر و مشاور و کنشگری مناسب باشد؟

🔻۴۵ سال پس از استقرار جمهوری اسلامی، عملکرد حوزه‌های علمیه و اهل فقه و اصول در تأمین نیروی انسانی برای این نظام، باید به‌نحوی می‌بود که شعر معروف سهراب سپهری (من قطاری دیدم فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت. من قطاری دیدم، که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت) دیگر مصداق نداشته باشد و سرنشینان قطار سنگین فقه، قطار سیاست را هم وزین کرده باشند، اما به نظر می‌رسد قطار حوزه به مقصد سیاست، صندلی‌های خالی زیادی دارد که در پیام اخیر رهبری به حوزه‌های علمیه هم شاید بتوان مصداق آن را یافت: «باید تربیت نیرو برای وظایف خاص در نظام و اداره‌ کشور مورد توجه قرار گیرد»

🔻قطار فقاهت و سیاست هر دو می‌تواند سنگین باشد، اگر قطار حوزه‌های علمیه در شناسایی مقصد دچار اشتباه نشود.

۲۳ اردیبهشت ۴۰۴
روزنامه فرهیختگان
@asoupar
📝۶ کلاس اخلاق رئیسی

🔻کلیدواژه‌های متعددی را می‌توان نوشت که حول آن بتوان درباره حجم بی‌اخلاقی سیاسی به کار رفته علیه سید‌ابراهیم رئیسی صحبت کرد؛ از ۶ کلاسه بودن و ۳۸ سال زندان و اعدام که هر دو از عقل شیطانی دارودسته رجوی جرقه‌اش‌ زده شد و به متن جدل‌های انتخاباتی ایران آمد تا ناهار خوردی؟ و تعارف شکلات و یک امام رضا(ع) را بگذارید برای مردم بماند و دغدغه‌مندی کذایی برخی‌ها پیرامون مالیات آستان قدس. حالا حجم بالا از تمسخرِ حرف زدن او و بد جلوه دادن کار‌های خوبش و مطالب تخریبی علیه او و... بماند. 

🔻اما حول همین کلیدواژه‌ها که روی چرکینی از سیاست را مقابل چشم همه بی‌پرده نمایش می‌دهد، می‌توان درباره اخلاق‌مداری هم صحبت کرد، آن روی سکه تصویر روشنی از سیاست دینی است که اخلاق را حتی مقابل بی‌اخلاقی‌ها هم رعایت می‌کند. 

🔻اولین باری که آیت‌الله رئیسی کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری شد، برخی بیشتر به انتخابات حساس شدند. او قاضی‌القضات بود و تا می‌شد، آمار و پرونده و اطلاعات درباره این و آن دستش بود و دشمنان دانا و دوستان نادانی بودند که علاقه داشتند رئیسی پشت میز مناظره‌های انتخاباتی حرف‌های نگو بگوید و هیجان انتخابات را بالا ببرد. او اما در کرسی سیاست با تجربه‌تر و انقلابی‌تر از آن بود که از مسیر خودداری عاقلانه بیرون بزند. هم از این رو بود که نتوانست به انتخابات هیجان کاذب بدهد و پرچم بگم‌بگم بلند کند. این خودداری عاقلانه اما برای همه قابل فهم نبود.

🔻تخریب رقبا که هیچ، اما حداقل از خودش که می‌توانست دفاع کند؟ می‌توانست؛ کسی که دادستان و قاضی بوده، مگر می‌شود راه دفاع را بلد نباشد، اما دأب او رفتار دیگری بود.

🔻خیلی از حامیان او وقتی پاسخی به توهین‌ها نمی‌داد، از دست او عصبانی می‌شدند؛ گویی بازیکن محبوب‌شان پاس گل صد در صدی را ر‌ها کرده تا به اوت برود! رئیسی اما می‌خواست نشان دهد که انتخابات و دنیای سیاست، استادیوم فوتبال نیست که هوادار در هر حالی برای تیم محبوبش هورا بکشد. این درس اول او به حامیانش بود که همه رقم انتظاری از من نداشته باشید و منتظر هورا کشیدن برای هر کار من نباشید.

🔻رئیسی می‌خواست نشان دهد بدون جنگ و جدل و دعوا هم می‌شود پای میز مناظره انتخاباتی نشست و برای اثبات این نظر، با سکوت خودش شروع کرد؛ سکوت مقابل بی‌اخلاقی‌ها و تخریب‌ها، صبوری کرد تا اهل سیاست یاد بگیرند، گرچه به قیمت سکوت او هم برخی یاد نگرفتند! این درس دوم او بود که البته مردودی‌های زیادی داشت. برخی اهل سیاست به‌جای آنکه از این مشی رئیسی، اخلاق سیاست‌ورزی بیاموزند، سوءاستفاده سیاسی آموختند و بیشتر تاختند، چون می‌دانستند او سکوت می‌کند.

🔻مردودی‌ها فقط هم از مخالفان او نبودند، بسیاری هم از رئیسی زیاد می‌گفتند و می‌گویند، اما تعجب آن بود آنان که از او می‌گفتند، خود مثل او نبودند! برخی حتی پس از شهادت آیت‌الله رئیسی، پرچم هواخواهی امتداد دولت او را بلند کردند، اما در زمانی که او در قید حیات بود، چندان هواخواه دولت او نبودند.

🔻مردم‌داری، نداشتن تفرعن در برخورد با مردم، ولایتمداری، دوری از حواشی و آرام نگه داشتن فضای روانی جامعه، پر کاری و به معنای واقعی اهل خدمت به مردم بودن، کلاس‌های درس دیگر رئیسی بود. ۶ کلاسه بودن رئیسی شاید فقط با این مصداق درست باشد. بماند که برخی پس از مرگ هم یقه تخریب او را ر‌ها نکردند و اکنون می‌گویند چرا برای رئیسی سالگرد می‌گیرید و...

🔻آیت‌الله سید‌ابراهیم رئیسی مثل همه انسان‌ها دیر یا زود دار دنیا را ترک می‌کرد، «اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد، حسین که از من و تو شایسته‌تر است»، اما هر مرگ و رفتنی باید ذهن دیگران را - موافق و مخالف سیاسی فرقی ندارد - به دنیای آخرت نزدیک‌تر کند. آیا مخالفان او پس از شهادتش توانستند تخریب‌ها - و نه انتقادها که انتقاد حق همه است - علیه او را جبران کنند؟ آیا موافقان او پس از شهادتش توانستند خود را به دنیای اخلاقی او نزدیک‌تر کنند؟ کمی فکر کنیم شاید مصداق‌های دیگری هم برای آن «دلم سوخت» معروفی که رهبری در مورد شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی گفتند، بیابیم.

۳۰ اردیبهشت ۴۰۴
اولین سالگرد پرواز شهید رییسی
روزنامه فرهیختگان
https://www.tg-me.com/asoupar
📝سرباز دشمن را به خانه‌تان راه ندهید!

🔻اینترنشنال از اسراییل پول می‌گیرد، بی‌بی‌سی از انگلیس؛ روشن است در نبرد ایران و اسراییل کدام سو می‌ایستند، اما شمای ایرانی چرا با صفحه‌ی تلویزیونت سرباز دشمن را به خانه راه داده‌ای؟!

🔻اشغال خاک از مسیر اشغال فکر می‌گذرد. کانال‌های تلگرامی یا صفحات اینستاگرام منوتو و بی‌بی‌سی و اینترنشنال و همه‌ی رسانه‌های فارسی‌زبان غربی را تحریم کنید. فکرتان را از کسانی که حامی تجاوز به خاک وطن‌مان هستند، نگیرید.

🔻هر کسی به زبان فارسی صحبت کرد، ایرانی نیست؛ چه اویی که داخل کشور پهپاد اسراییل را هوا می‌کند، چه اویی که اتوکشیده و شیک در استدیویی خارج از کشور، جنایات اسراییل را توجیه می‌کند. خائن در هر لباسی خائن است. رسانه‌های فارسی‌زبان حامی تجاوز به ایران را تحریم کنیم.

۲۷ خرداد ۴۰۴
https://www.tg-me.com/asoupar
Forwarded from کبری آسوپار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻«اینم یادت باشه که ما نمی‌جنگیم؛ از خونه زندگی‌مون دفاع می‌کنیم»

ساعتی قبل از اعلام رسمی شهادت سید حسن نصرالله، در توییتر نوشتم:

🔻تدبر در نحوه مدیریت کشور توسط آیت‌الله خامنه‌ای نشان می‌دهد از اصلی‌ترین سیاست‌های او، عمل به نحوی است که ایران در اوج تهدیدات و مناقشات نظامی منطقه و جهان، مورد حمله قرار نگیرد.
اما جهان دست زورگویانی‌ست که به هر طریق می‌خواهند راهی جز ورود به جنگ نظامی برای ایران باقی نگذارند.

@asoupar
📝ترامپ، نتانیاهو؛ آینه‌های روبرو

🔻آغاز مرحله‌ای جدید از جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی این قدرت را دارد تا توهمات دوگانگی میان اسرائیل و آمریکا و غیریت‌سازی میان نتانیاهو و ترامپ را فرو بریزد. روز ۲۳ خرداد ۴۰۴ تازه می‌خواست در ایران آغاز شود که موشک‌های صهیونیستی به بخش‌های مختلف این سرزمین اصابت کرد. ۱۲ ساعت بعد در آغاز روز در آمریکا، دونالد ترامپ در واکنش به این تجاوز، نه تنها اطلاع از آن را تکذیب نکرد، بلکه حتی اذعان کرد این حمله مرتبط با مهلت ۶۰ روزه‌ای بوده که او به زعم خودش به ایران داده تا توافق کند و در روز شصت و یکم حمله اتفاق افتاده است!

🔻ایران مذاکره هم کرد، زیر بارش مداوم تحریم و فشار‌ سیاسی و تهدید‌ نظامی که هر کدام به تنهایی برای ویرانی یک میز مذاکره کفایت می‌کرد، اما جمهوری اسلامی ایران گویی اراده کرده بود تا هیچ بهانه‌ای دست اهالی زور و تزویر باقی نماند؛ هم از این رو، تا پایان ماجرا می‌خواست که بماند، گرچه تقریباً روشن بود که پایان این ماجرا توافق نیست. با این حال کسی هم این تصور را نداشت که موشک‌های متجاوز اسرائیل پایان مذاکرات را رقم بزند. البته پایان رسمی مذاکرات اعلام نشده است، اما پیکر‌های شهدای حملات صهیونیست‌ها به کشورمان و اصل تجاوز به خاک ایران، یعنی موضوع مذاکره هدف قرار گرفته است و زین پس می‌توان مذاکره را سالبه به انتفاء موضوع دانست.

🔻هنوز اما این ساده لوحی برای واقعی دانستن دوگانه اسرائیل-آمریکا وجود دارد و برخی می‌گویند تجاوز، کار اسرائیل است و مذاکره کار آمریکا؛ چرا برای اقدام یکی، تعامل‌مان با آن دیگری را برهم بزنیم؟! هنوز بیان می‌شود که اسرائیل برای برهم زدن مذاکرات ایران و آمریکا این تجاوز وحشیانه را رقم زده است. یعنی هنوز آمریکا و اسرائیل را دو هویت جداگانه می‌دانند که یکی دنبال مذاکره با ایران و دیگری به دنبال جنگ با ایران است! در واقعیت اما مذاکرات گویی مانند یک سرگرمی سیاسی بود که سنگ‌اندازی‌های مکرر روبیو و ویتکاف و ترامپ، آن را از مسیر یک توافق واقعی دور می‌کرد تا به چهره اصلی خود یعنی ابزاری برای توجیه حمله نظامی نزدیک و نزدیک‌تر شوند و در نهایت بتوانند برچسب اتهام را روی پیشانی ایران بزنند که این تو بودی که توافق را نخواستی، پس حالا حمله را دریافت کن! یک کار تیمی از رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا، اما هنوز کسانی نمی‌خواهند باور کنند که ایران، چه در مذاکره و چه در جنگ، یک تیم ثابت را مقابل خود دارد؛ تیم مشترک نتانیاهو و ترامپ.

🔻ترامپ و نتانیاهو همچون آیینه‌های روبروی یکدیگرند؛ آن، این است و این، آن؛ بی تغییری و تبدلی، یک تصویر واحد می‌سازند. فقط تقسیم کاری حرفه‌ای کرده‌اند چنانچه گویی ایران یا حتی جهان با دو حاکمیت روبروست. دو روی یک سکه که تلاش می‌کنند خود را متفاوت و مستقل از دیگری به تصویر بکشند.

🔻همان روز‌هایی که ترامپ از نزدیک بودن توافق با ایران می‌گفت، نتانیاهو مشغول آماده‌سازی آخرین مقدمات حمله به ایران بود. ترامپ گرچه در ژستی ظاهری از دیپلماسی و توافق می‌گفت، اما در عمل همسو با نتانیاهو عمل می‌کرد و به خوبی می‌دانست جنگ روانی او در بخش‌هایی می‌تواند موفق عمل کند و همسویی او را با مسیر سخت و تندی که در مواضع اسرائیلی‌ها علیه ایران هویدا بود، پوشش دهد و پنهان کند. حالا شاید ادعای گزافی نباشد که بگوییم ترامپ بیشتر از توافق با ایران، به دنبال خرید زمان و کنترل فضا تا رسیدن به زمان تجاوز اسرائیل به ایران بود.
مواضع آمریکایی‌ها پیرامون فعالیت هسته‌ای ایران را یک بار مرور کنیم. آنچه از جمع‌بندی سخنان ترامپ و ویتکاف و روبیو بدست می‌آید، غنی‌سازی صفر و نبود تاسیسات هسته‌ای است. آیا حرف نتانیاهو غیر حرف دولتمردان آمریکاست و آیا عملکرد او چیزی غیر از تحقق عملی مواضع آمریکایی‌هاست؟
اسرائیل نه به عنوان یک رژیم سیاسی مستقل که به مثابه نیروی نظامی دولت آمریکا وارد عمل می‌شود. یکی از دلایلی که باعث می‌شود میز مذاکره برای ایران همیشه شکننده و طرف آمریکایی همیشه غیرقابل اعتماد باشد، همین است. فرض کنید پای معامله خودروی خود نشسته‌اید و خودرو را طرف مذاکره ویران می‌کند، حالا قرار است در چه موردی مذاکره کنیم؟

🔻دلیل تجاوز اسرائیل به ایران، برهم زدن مذاکرات نیست، بلکه تلاش برای تکمیل سیاست ترامپ است. نمایش دیپلماتیک را حمله خود آمریکایی‌ها کامل نمی‌کرد، بلکه برهم می‌زد و نقاب ترامپ را فرومی‌ریخت، اما تجاوز صهیونیست‌ها آن نقاب را محکم‌تر و آن نمایش را کامل می‌کند. اگر می‌گوییم دنیای امروز دنیای دیپلماسی نیست، برای آن است که پشت نقاب دیپلماسی ترامپ، موشک‌های نتانیاهو است. دیپلماسی‌شان هم میزی موقت برای آن است که خواسته‌هایشان را بشنویم و چشم بگوییم؛ وگرنه روال دنیایی که آمریکا تصمیم‌گیر آن است، تا همیشه جنگ است.

۲۵ خرداد ۴۰۴
روزنامه فرهیختگان
www.tg-me.com/asoupar
📝صلح تحمیلی همان جنگ ماندگار

🔻«صلح تحمیلی» ترکیب متناقضی است، مثل خوبی که بد باشد! همین تناقض یعنی نباید آن را بپذیریم. چرایی این نپذیرفتن استدلال خلاصه و روشنی دارد.

🔻صلح نمی‌شود که تحمیل شود، مگر به کسی که متجاوز باشد. ایران متجاوز نیست؛ هیچ وقت نبوده است. بلکه از قضا هدف تجاوز قرار گرفته تا تسلیم شود و صلح تحمیلی همان تسلیم است که نباید اتفاق بیافتد.

🔻قدم اول را با تجاوز نظامی شروع می‌کنند، چون قرار است، هم بترسانند، هم اعمال فشار حداکثری داشته باشند و هم توان دفاعی را به چالش بکشند و اگر بتوانند ضعیفش کنند. یعنی تجاوز نظامی اولیه فقط یک مقدمه است.
موشک‌ها که فرود می‌آید، می‌گویند بیایید مذاکره کنیم برای صلح؛ پیشنهادی که ظاهری فریبنده دارد، اما مگر قبل از آمدن موشک‌های متجاوز مذاکره نمی‌کردیم؟ مگر مشغول همان مذاکرات نبودیم که تجاوز اتفاق افتاد؟

🔻فشار سیاسی را هم در این مرحله تشدید می‌کنند، حرف از تجاوز و شروع‌کننده جنگ نمی‌زنند و می‌گویند چرا ایران نمی‌آید صلح کنیم! و با دوگانه صلح و جنگ در داخل فضای سیاسی کشور دوقطبی می‌آفرینند. چنانچه در لبنان چنین کردند و حزب‌الله را حامی جنگ معرفی کردند و باقی حاکمیت لبنان را از آن دور کردند.

🔻اما صلح از نگاه آنان پذیرش همانی است که آنها می‌گویند؛ تن دادن به خواسته‌های آنان تا موشکی به کشور نزنند. یعنی حمله را خلق می‌کنند تا در ازای مطالبه‌ی خواسته‌هایشان، عدم همین حمله را بفروشند، نه آنکه به خواسته‌های بحقی که ایران دارد، تن دهند، یعنی تحریم‌های ظالمانه را بردارند. فضا را به گونه‌ای پیش می‌برند که یعنی همین که به شما حمله نظامی نمی‌شود، خوشحال باشید!

🔻در واقعیت هم صلحی اتفاق نمی‌افتد؛ آتش بسی موقتی را به عنوان صلح می‌فروشند، ژست دیپلماتیک می‌گیرند و بعد که همه چیز تمام شد، می‌روند نفسی تازه می‌کنند و هزار بار این آتش‌بس کذایی را که حکم وقت‌کشی برای تجدیدنفس را دارد، نقض خواهند کرد. طرف مقابل هم چون به لحاظ نظامی و سیاسی ضعیف شده، اجباراً پای‌بندی یک طرفه به آتش‌بس را حفظ می‌کند و نامش می‌شود صلح تحمیلی. ترکیب متناقضی که روشن است نباید بپذیریم. دلیل؟ تجربه! لبنان و غزه پیش روی ما هستند.

🔻همچنان که مشغول مذاکره بودیم و تجاوز اسراییل روی داد، ما را می‌خواهند مشغول این صلح تحمیلی کنند تا آن هزاربار تجاوز بعدی را آسوده پیش ببرند.

🔻ایران کشوری با تفرقه‌ی لبنان و تنهایی حزب‌الله در دفاع از سرزمین و یا باریکه‌ای کوچک و تحت ظلم و محاصره نیست. مختصات ماجرای حمله به ایران بسیار متفاوت از غزه و لبنان است که بیان مولفه‌های این تفاوت، مجالی طولانی می‌طلبد.

🔻اشتباه محاسباتی دشمن همین است که حساب نکرده بود از سوی ایران، موشک جواب موشک خواهد شد و اگر قرار است آتش بس در سایه‌ی موشک باشد، در سایه‌ی بالستیک‌های ایران روی خواهد داد و نه تجاوز صهیونیست‌ها.

🔻جمهوری اسلامی ایران از قضا همواره به دنبال صلح است. هیچ‌گاه هم آغازگر هیچ جنگی نبوده است، اما تجاوز را هم قرار نیست بپذیرد. وقتی هم مورد تجاوز قرار بگیرد، از خود دفاع می‌کند تا وقتی آتش‌بسی روی میز بیاید که منافع ملت ایران تأمین کند، نه متجاوز را؛ آتش‌بسی که دائمی باشد، در آن به شکل رسمی متجاوز معرفی شود و ...

🔻موشک‌های ایران شاید در ظاهر فقط مراکز خاص اسراییل را نابود کند، اما هدف اصلی‌اش آن است که محاسبات اشتباه اسراییل و امریکا را ویران کند. هر وقت نتانیاهو و آمریکا متوجه این اشتباه محاسباتی شدند و آن را پذیرفتند، یعنی ایران را در چارچوب واقع‌گرایی و نه فانتزی‌های سیاسی دیدند، تصمیمات درست خواهند گرفت و آن وقت می‌شود از آتش‌بس هم صحبت کرد.

۲۹ خرداد ۴۰۴
روزنامه فرهیختگان
https://www.tg-me.com/asoupar
📝مردم با نظام هستند که ایران هست...

🔻یک نفر از براندازان در ایکس (توییتر) نوشته که «فکر کن ۵ روزه فرماندهان ارشدش رو کشته، صداوسیماش رو آتیش زده و جاهای مهم نظامیش رو یه بند زده، هنوز سقوط نکرده، ما می‌خواستیم ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۴۰۱ با دست خالی اینا سقوط کنند».

🔻برخی پیام‌های رفقایش زیر همین توییت به تمسخر خودشان مشغول است که با زدن اتوها به برق یا پیامک به برنامه ورزشی ۹۰ می‌خواستند براندازی کنند! برخی دیگر هم تاکید دارند که پس متوجه شدید بدون دخالت نظامی خارجی امکان براندازی جمهوری اسلامی وجود ندارد؟

🔻توییت اولیه و کامنت اول، اذعان به اشتباه بودن رویای براندازی است و تمسخر توهمی که با واقعیت فرسنگ‌ها فاصله داشت و هر چه هم آن زمان به آنها گفتیم که جمهوری اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزد، گفتند بلوف می‌زنید! حرف‌های غربی‌ها و رسانه‌های فارسی‌زبان غربی را باور کردند که نظام تضعیف شده و نفس‌‌های آخر است. حالا بخشی از قدرت ایران را عیان‌تر می‌بینند.

🔻کامنت‌هایی با مضمون دوم و لزوم دخالت خارجی نشان می‌دهد برخی‌ها همان توهم را با حماقتی بیشتر می‌خواهند ادامه بدهند.‌ یعنی اگر در آن روزهای آشوب، به خیال خود برای ایران به خیابان آمده بودند و امنیت شهر را بهم ریخته بودند و با همان به قول خودشان دست‌های خالی، حتی آدم هم می‌کشتند، حالا دیگر در ظاهر هم طرف ایران نیستند و تجاوز به خاک میهن آشفته‌شان نمی‌کند که هیچ، مدافع تجاوز خارجی هم هستند، فقط برای آنکه آنها جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند. یعنی حاضرند ایران ویران شود، اما نظر آنها حاکم شود!

🔻فقط هم اکنون نیست که طرف اسراییل ایستاده‌اند؛ در همان اغتشاشات هم پیاده‌نظام همین اسراییل و آمریکا بودند و با حرف رسانه‌های آنها و مقامات آنها به خیابان آمدند.

🔻اما یک چیز را نمی‌توانند بفهمند و آن اینکه مشکل آنها در ضعف و قدرت نظامی نیست؛ بلکه در پایگاه اجتماعی‌ست.‌ هنوز این توهم را دارند که مردم با آنها هستند، در حالی که اگر مردم با آنها بودند و اعتراضات واقعاً «مردمی» بود، نظام با دست خالی آنها هم سقوط می‌کرد، چنانچه مردم پهلوی را نخواستند و حکومت پهلوی با دستان خالی مردم و امام مردم سقوط کرد.

🔻اکنون هم مردم پشت سر نظام ایستاده‌اند، چه مردم حامی نظام و چه منتقد نظام؛ و برای همین است که نظام می‌تواند حتی پس از ترور فرماندهان و اساتید، آسیب به مراکز خاص و صداوسیما و... همچنان بایستد و به اسراییل هم آسیب متقابل بزند. توییت اولیه اذعان به قدرت ایران دارد، اما هنوز درک نکرده‌اند منشأ این قدرت کجاست و نفهمیده‌اند آیت‌الله خامنه‌ای به پشتوانه‌ی مردم مقابل اسراییل ایستاده است.

🔻نکته‌ی مهم آن است که بسیاری از کسانی که ۴۰۱ در آشوب‌ها بودند و حتی سابقه بازداشت هم داشتند، اکنون توییت و استوری علیه اسراییل و برای ایران دارند. ایرانی واقعی چنین چیزی است و سر وطنش کوتاه نمی‌آید. یعنی حتی همان‌ها هم که سال ۴۰۱ کنار این ویرانی‌طلبان شعار می‌دادند، اکنون کنارشان نیستند؛ چه رسد به مردم ایران جان!

۳۱ خرداد ۴۰۴
www.tg-me.com/asoupar
📝اروپا در کنار آمریکا و اسراییل

🔻هفته پیش اسمش تجاوز «اسراییل» به ایران بود، اما در واقع «اسراییل و آمریکا» همراه با هم و در قالب اعضای یک تیم کار می‌کردند، نه آنکه برخی ساده‌لوحانه تصور می‌کردند اسراییل آمده تا با موشک‌هایش مذاکره ایران و آمریکا را بر هم بزند. اسراییل جزیی از بازی آمریکا بود.

🔻اکنون هم اسمش تجاوز «امریکا» به ایران و حمله به سایت‌های هسته‌ای ماست، اما در واقع اتحادیه اروپا و همه دولت‌های غربی برای بمب‌های آمریکا که بر نطنز و فردو و اصفهان فرود آمد، هورا می‌کشند!

🔻حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای خلاف قوانین بین‌الملل است، اما دولت‌های اروپایی علیرغم ژست حقوقی و دیپلماتیک‌شان آن را محکوم نمی‌کنند. بله جنتلمن‌های پشت میز مذاکره همان تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند که لباس عوض کرده‌اند. آنها همه‌شان همان آلمان هستند که می‌گوید اسراییل کار کثیف را برای همه آنها انجام می‌دهد.

🔻یک مرور کوتاهی بر بخشی‌ از سخنان رهبری در نمازجمعه‌ی پس از ترور حاج قاسم بکنیم: «یکی از کارهای دیگر همین کاری است که این سه دولت اروپایی کردند؛ دولت خبیث انگلیس، دولت فرانسه، و دولت آلمان؛ تهدید ایران که ما مسئله‌ی هسته‌ای را بار دیگر به شورای امنیّت می‌بریم... اینها به معنای واقعی کلمه، پادو آمریکا هستند... اینها مذاکره هم که می‌کنند، مذاکره‌شان آمیخته‌ی با دغل و فریب‌کاری است؛ این کسانی که پشت میز مذاکره ظاهر می‌شوند، آن جنتلمن‌های پشت میز مذاکره، همان تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند، اینها همان‌ها هستند؛ تفاوتی نمی‌کنند؛ لباس عوض می‌کنند...»

اول تیر ۴۰۴
http://www.tg-me.com/asoupar
📝چند نکته درباره تخلیه پایگاه آمریکایی قبل از حمله ایران

🔻هنوز آمریکایی‌ها فرصت نکرده‌اند خسارت وارد شده به پایگاه العدید را برآورد کنند که برخی در داخل تکرار می‌کنند این پایگاه نظامی آمریکا از قبل تخلیه شده بود تا بگویند ایران کار خاصی هم نکرده است!

چند نکته در این زمینه قابل ذکر است:

🔻اولاً تخلیه پایگاه نظامی آمریکا قبل از حمله ایران، تخفیف شأن عملیات بشارت فتح نیست؛ از قضا نشان می‌دهد آمریکایی‌ها قدرت ایران را می‌شناسند و می‌دانند تجاوزشان به خاک ایران بی جواب نمی‌ماند و وقتی ایران می‌گوید پاسخ می‌دهیم، یعنی پاسخ می‌دهد.

🔻ثانیاً تاسیسات هسته‌ای ایران هم قبل از حمله‌ی آمریکا تخلیه شده بود؛ هم از نیروی انسانی، هم از تجهیزات و هم از اورانیوم.

🔻ثالثاً در فضا که زندگی نمی‌کنیم؛ در این دنیا کسی جرأت نگاه کردن به پایگاه‌های آمریکا را هم ندارد. در همین دنیا ایران به این پایگاه نظامی که در واقع مرکز فرماندهی نیروهای آمریکا در منطقه است، حمله کرده است. همین اتفاق برای تحقیر آمریکا کافی است.

🔻رابعاً سخنگوی غیررسمی ارتش تروریستی آمریکا نباشیم؛ آنها به قدر کفایت انواع دروغ‌ها و حیله‌ها و عملیات‌های روانی را برای توجیه جنایات خود و توجیه ضرباتی که می‌خورند، بلد هستند و همه رسانه‌های جهان هم در اختیار آنهاست. آنها خودشان سخنگو دارند.

۲ تیر ۴۰۴
http://www.tg-me.com/asoupar

لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝روایت فتح را باید ساخت (بخش اول)

🔻گفتن از آنکه کدام طرف پیروز نبرد ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل است، کار ساده‌ای نیست. چه آنکه طرف مقابل، اولین کنش پیرامون آتش‌بس - در واقع توقف حملات - را چنان قهرمانی که فاتح میدان است، انجام داد و همان‌گونه هم پیش برد. اما آنجایی که ترامپ و به تبع او نتانیاهو، دور افتخار می‌زنند و پرچم پیروزی بر فرازش می‌کوبند، میدان واقعی جنگ نیست، بلکه فضای رسانه و افکارعمومی است. هم از این رو تبیین اینکه چرا صهیونیست‌ها بازنده این هماورد تحمیلی بر ایران بودند، ضروری به نظر می‌رسد. حتی خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی، رسانه‌ای که از حامیان اسرائیل در این جنگ بود، اذعان دارد که «گفتن از اینکه پیروز چه کسی است، به تبلیغات گره می‌خورد.» و همین تبلیغات، کاری است که ترامپ، در غیاب حضور رسانه‌ای مقامات ایران با کنش‌های مجازی‌اش انجام می‌دهد. لذا روایت جنگ را باید درست ارائه داد تا حیله‌های عمروعاصی ترامپ اذهان عمومی را اشغال نکند.

🔻اسرائیل آمده بود که چه کند؟ پاسخ به این سؤال اهمیت دارد؛ از این جهت که قضاوت در مورد پیروزی و شکست را باید با توجه به میزان تحقق اهداف هر طرف انجام داد. رژیم صهیونیستی گرچه در اولین بیانیه خود پیرامون تجاوز به ایران، از بین بردن ذخایر اورانیوم غنی‌سازی شده و در کل انرژی هسته‌ای در ایران را به عنوان هدف اعلام کرد، اما اهداف او از این یک گزینه فراتر بود و حملات و ترور‌های این ۱۲ روز و موضع‌گیری‌های مقامات صهیونیست نشان می‌دهد پای اهداف دیگر در میان بوده است. 
از بین بردن سامانه دفاع موشکی، نابودی برنامه هسته‌ای، فروپاشی سازمان رزم نظامی و ایجاد شورش اجتماعی همه اهدافی بود که به عنوان مقدمه دو هدف بزرگ‌تر در برنامه رژیم دنبال می‌شد. آن دو هدف بزرگ‌تر سرنگونی نظام و سپس تجزیه ایران بود که با توجه به عدم تحقق آن چهار هدف مقدماتی، صحبت از این دو هدف دیگر محلی از اعراب ندارد.

🔻اول آنکه، در آغاز تجاوز صهیونیست‌ها تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی ایران ترور شدند. صحبت از آنکه تروریسم دولتی اسرائیل چطور از سوی جهان محکوم نمی‌شود، در کنار یکه تازی توحش صهیونیسم در جهان و حمایت غرب شاید یک شوخی تلخ باشد و بماند؛ اما آن حجم ترور قرار بود فروپاشی سازمان رزم نظامی ایران را رقم بزند تا ایران نتواند در برابر تجاوز نظامی صهیونیست‌ها از خود دفاع کند. اما نه تنها سیستم نظامی ایران به هم نریخت، بلکه سرزمین‌های اشغال شده توسط صهیونیست‌ها حجمی از حملات موشکی را دیدند که تاکنون آن را تجربه نکرده بودند.

🔻فقدان فرماندهان نظامی ایران که هر کدام تکیه‌گاهی برای ملت بودند، یقیناً برای ما حزنی ناگفتنی دارد؛ اما سیستم دفاعی ایران مبتنی بر اشخاص نیست و دفاع نظامی ایران در این ۱۲ روز چنان پیشرفته عمل کرد که گویی همه فرماندهان شهید ما حیّ و حاضر در اتاق عملیات حضور دارند. واقعیت هم آن است که فکر را نمی‌توان ترور کرد و دانش نظامی امثال باقری و سلامی و حاجی‌زاده و رشید و... متکثر در کل نیرو‌های مسلح ایران است. شکست اسرائیل در این بخش را همه جهان به چشم دیدند وقتی موشک‌های ایران بر تل‌آویو و حیفا فرود آمد.

🔻دوم آنکه ترور دانشمندان و حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران بخشی از پروژه نابودی برنامه هسته‌ای ایران بود که در این جنگ از سوی رژیم دنبال شد. تأسیسات که با حملات اسرائیل اتفاق خاصی برایشان نیفتاد. لذا نتانیاهو مجبور شد دست به دامن ترامپ شود که همین هم بخشی از دلیلی است که برای اثبات شکست اسرائیل بیان می‌شود. اگر اسرائیل موفق بود که نیازی نبود آمریکا با ژست منجی صهیونیست‌ها وارد میدان شود! 
اما همان تأسیساتی هم که ترامپ مدعی نابودی آن‌ها شد، تخلیه شده بودند؛ چه از نیروی انسانی، چه از تجهیزات و دستگاه‌ها و چه از اورانیوم غنی‌شده. لذا فناوری هسته‌ای گرچه آسیب دیده، اما نمی‌توان آن را جدی تلقی کرد و خیلی روشن است که ایران آنچه را که از صفر ساخته و بنا کرده، اکنون هم می‌تواند آسیب اندکش را برطرف کند.

🔻در این میان فقدان دانشمندان هسته‌ای ایران آسیب بیشتری است که درخصوص آن همان مطلبی که در مورد فقدان فرماندهان نظامی گفتیم، قابل بیان است. حزن ما از این فقدان بی‌نهایت است، اما در سوگواری متوقف نیستیم و می‌دانیم که دانش هسته‌ای ایران متکثر در همه بدنه است و قابل ترور کردن نیست. اورانیوم غنی‌شده ایران هم که فی‌الحال معلوم نیست کجاست و دست دشمن به آن نرسیده است.

ادامه در فرسته‌ی بعدی...

۴ تیر ۴۰۴
روزنامه فرهیختگان
http://www.tg-me.com/asoupar

لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/kobra_asoupar
📝روایت فتح را باید ساخت (بخش دوم)

🔻سوم آنکه اسرائیل تصمیم گرفته بود سامانه موشکی ایران را از بین ببرد و گاه ادعا‌هایی مبنی بر تخریب تونل‌های موشکی ایران هم مطرح کردند، اما ایران برای تکذیب این ادعا‌ها عجله نکرد و اجازه داد خود موشک‌ها به صهیونیست‌ها ثابت کنند که وجود دارند و تا اسرائیل هم می‌آیند!

🔻چهارم آنکه نتانیاهو کوشید فضای اجتماعی ایران را دچار به هم ریختگی، دوقطبی‌سازی و در نهایت آشوب کند. او شعار کذایی زن، زندگی، آزادی را تکرار کرد و از مردم ایران خواست ادامه کار حملات اسرائیل را تکمیل کنند و به خیابان‌ها بیایند. مردم ایران البته به خیابان‌ها آمدند، اما دقیقاً در مسیر مخالف هدفی که نتانیاهو می‌خواست، برای نمایش اتحاد ملی، برای دفاع از ایران و برای تجدید بیعت با رهبر به خیابان آمدند. آیا همین کافی نبود تا نتانیاهو شکست را بفهمد؟ او البته می‌فهمد، اما تلاش می‌کند در فضای رسانه‌ای و برای فریب افکارعمومی ژست قهرمان پیروز بگیرد.

🔻جدا از این چهار هدف اسرائیل که در این ۱۲ روز گم شد، پدیده‌های دیگری در این نبرد روی داد که رد شکست بر صورت تل‌آویو را پررنگ‌تر می‌کند. تجاوز اسرائیل به ایران، فرصتی برای قدرت‌نمایی نظامی و نیز اجتماعی ایران فراهم کرد و نتانیاهو و ترامپ با عملیات‌های روانی تلاش می‌کنند این اتفاق دیده نشود.

🔻علاوه بر این، اسرائیل که خود را مقابل دفاع ایران، در مسیر ناتوانی دید، التماس ترامپ کرد تا به میدان بیاید و پس از آن هم پیشنهاد آتش بس را مطرح کرد. او همه این کنش‌ها را که دلیلی بر شکست اوست، با پوشش نمایشی رندانه و به کمک رسانه‌های حامی پیش برد تا بزک پیروزی داشته باشد. آیا ما باید فریب نمایش نتانیاهو و ترامپ را بخوریم و تصور کنیم آن‌ها همان‌قدر که در ظاهر نقاب پیروزی‌زده‌اند، در باطن هم خوشحال هستند؟

🔻بخشی از پیروزی ایران هم نگاهی است که مردم جهان به این نبرد داشتند و پرچم‌های برافراشته ایران در لندن و آمستردام و نیویورک و دهلی و شهر‌هایی دیگر در مخالفت با تجاوز اسرائیل به کشورمان، سند حقانیت ایران در باور عمومی مردم بود. از سویی جدا از مردم منطقه، جهان هم تجربه جدیدی را پیش روی خود دید، کشوری که می‌تواند به خوبی مقابل اسرائیل بایستد و حتی پس از ورود آمریکا برای کمک به اسرائیل، بزرگ‌ترین پایگاه منطقه‌ای آمریکا را هم هدف قرار می‌دهد. نتانیاهو و ترامپ دشمنانی هستند که حداقل در این مورد سبب خیر شدند و ناخواسته و خلاف منافع خود، باعث شدند یک قهرمان به جهان معرفی شود که قدرتمندانه مقابل توحش اسرائیل و آمریکا می‌ایستد؛ قهرمانی به نام ایران!

🔻از شهریور ۱۳۵۹ که صدام می‌خواست سه روزه به تهران برسد تا خرداد ۱۴۰۴ که نتانیاهو با هدف نابودی فناوری هسته‌ای ایران حملات به کشورمان را آغاز کرد، ۴۵ سال می‌گذرد؛ ایران در هر دو توانسته در مقابل تجاوز بایستد و از این هر دو جنگ تحمیلی بگذرد. اما پیروزی را باید روایت کرد و مقهور مکر دشمن نشد؛ روایت فتح باید گفته و ساخته شود تا مردم ایران بدانند چه قهرمانان بزرگی هستند.

۴ تیر ۱۴۰۴
روزنامه فرهیختگان
http://www.tg-me.com/asoupar

لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/kobra_asoupar
🔻رافائل ‏گروسی، دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، پیوست سیاسی حملات نظامی نتانیاهو و ترامپ را اجرا می‌کند؛ چه قبل از حملات و چه پس از آن.‌ زین پس هم عملکرد او چیزی جز نسخه سیاسی موشک‌هایی که دانشمندان هسته‌ای ما را کشتند، نیست. ممنوعیت ورود او به ایران تنها کاری است که از دست ما برمی‌آید. سر امنیت و منافع ملی نباید کوتاه آمد.

http://www.tg-me.com/asoupar

لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/kobra_asoupar
2025/06/27 04:38:34
Back to Top
HTML Embed Code: