Telegram Web Link
اعتراضات آرژانتین: حلقه‌ای دیگر در زنجیره فروپاشی اجتماعی


"بازنشستگان شورشی" سازمانی متشکل از بازنشستگانی با گرایش‌های سیاسی گوناگون است که در سال ۲۰۱۹ شکل گرفت. این سازمان ساختاری افقی دارد و به دلیل تأثیرات آنارشیستی، هیچ رهبری در آن وجود ندارد. بسیاری از اعضای قدیمی آن، عمری را در فعالیت‌های آنارشیستی سپری کرده‌اند. برخی از آن‌ها از نسلی هستند که در دوران دیکتاتوری نظامی، در گروه‌های مقاومت مسلحانه مخفی مانند Resistencia Libertaria و OPR 33 حضور داشتند؛ گروه‌هایی که پایگاه آنارشیست‌ها در مبارزه علیه دیکتاتوری‌های جنایتکار آمریکای لاتین محسوب می‌شدند. به همین دلیل، هرگاه در رویدادهای آنارشیستی ظاهر می‌شوند، با تشویق ایستاده حاضران روبه‌رو می‌شوند.

این گروه از سال ۲۰۱۹ هر پنجشنبه در اطراف ساختمان کنگره راهپیمایی می‌کند و نسبت به حقوق بازنشستگی ناکافی، کاهش خدمات درمانی و وضعیت وخیمی که دولت میلی برای بازنشستگان رقم زده، اعتراض دارد. تنها پاسخی که دولت به آن‌ها داده، سرکوب بوده است؛ اعضای این گروه بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته، با گاز فلفل هدف قرار داده شده و بازداشت شده‌اند. به مرور، تصاویر درگیری این بازنشستگان با پلیس به یک رخداد هفتگی تبدیل شد و حمایت‌های بیشتری را به خود جلب کرد.

نقطه عطف این جنبش، انتشار ویدیویی از ضرب و شتم یکی از بازنشستگان، که عضو باشگاه فوتبال چاکاریتا بود، توسط پلیس بود. پس از انتشار این ویدیو، هفته بعد، ۵۰ تا ۱۰۰ نفر از هواداران این تیم فوتبال برای حمایت از بازنشستگان به اعتراضات پیوستند. اما زمانی که آن‌ها نیز سرکوب شدند، فراخوانی گسترده برای پیوستن هواداران تمامی تیم‌های فوتبال منتشر شد؛ فراخوانی که برخی از اتحادیه‌های کارگری نیز از آن حمایت کردند.

در سرکوب بعدی، خشونت پلیس به مراتب شدیدتر شد. برآوردها نشان می‌دهند که دست‌کم ۴۶ نفر مجروح شدند، از جمله پابلو گریلو، عکاسی که از ناحیه سر با یک کپسول گاز اشک‌آور هدف قرار گرفت و همچنان برای زندگی خود مبارزه می‌کند. یک معترض دیگر نیز بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی بینایی یک چشم خود را از دست داد. با این حال، حمایت از بازنشستگان همچنان در حال افزایش است.

هم‌زمان، در داخل کنگره نیز نزاعی میان اعضای حزب حاکم شکل گرفت که بهانه‌ای شد برای به تعویق انداختن تشکیل کمیسیون محاکمه سیاسی و تحقیق در مورد رسوایی مربوط به ارز دیجیتال لیبرا. این تعلیق کاملاً غیرقانونی بود، چرا که هیچ نهادی حق ندارد یک‌جانبه جلسه کنگره را لغو کند.
پس از سرکوب‌ها، اتفاقات همیشگی رخ داد: تصاویر مأموران لباس‌شخصی که برای تبلیغات دولتی، صحنه‌سازی می‌کردند، انکارهای دولت، توهین‌ها و تمسخرهای مقامات به معترضان در رسانه‌های اجتماعی و تلویزیون، و تلاش برای تقسیم معترضان به «خوب» و «خشونت‌طلب».
وضعیت مقاومت در حال حاضر چندان مساعد نیست. برخی مقالات، مانند آنچه در Freedom News منتشر شد، تصویری اغراق‌آمیز و حماسی از مبارزه‌ای حماسی علیه فاشیسم ارائه دادند، اما در واقعیت، مقاومت ضعیف و ناهماهنگ بوده است. نویسنده این مقاله به دلیل سوگیری‌های پیشین خود، در انتشار اطلاعات نادرست غافلگیرکننده نیست.

اما شرایط کنونی پیچیده‌تر از یک جنبش اعتراضی است. آرژانتین در بحران اقتصادی، بی‌رحمی اجتماعی و غارت دولتی منابع طبیعی به دست شرکت‌های چندملیتی و قدرت‌های خارجی گرفتار شده است. مقاومت در برابر میلی هنوز سازمان‌یافته و نیرومند نیست، اما چیزی زیر سطح جامعه در حال شکل‌گیری است—چیزی که شاید در آینده بتواند ورق را برگرداند.

Olivera
The argentina protests. Just another link in the chain of social descompoition.

"Jubilados Insurgentes" is an organization of pensioneers with diverse political afinities formed in 2019. It's horizontal structure with no leadership due to anarchist influence. Many of the old timers there have a lifetime of anarchist militancy under their belt. Some of them were members come from an era of active resistance against the military dictatorship where clandestine armed organizations like the legendary "resistencia libertaria" and "opr 33" were an anarchist bastion of resistance against genocidal latin american dictatorships. This is the reason they are recibed with an standing obasion in any anarchist event they show up.
They began marching arround the congress every thursday protesting for insuficient pensions, theshorcuts on medical benefits and the utter poverty condition Milei's goverment forced most pensioneers to live in.
The only answer the goverment gave is represion, they got peper sprayed, betean and arrested. Seen this old pensioneers get in brawls with police became a weekly ocurrence. And they were slowly gaining suport.
Then a video went viral of a pensioneer member of chacarita fc being beaten up. Next week 50- 100 chacarita soccer fans showed up in suport.
When they were represed too there was a masive calling to all soccer fans regardless of their teams, also suported by some trade unions.
Then represion was even crueler leaving a n estimate of 46 injured including the fotografer pablo grillo who was shot with a tear gas canister in the head and is still fighting for his life. And another man lost vision of one eye due to rubber bullets.
Still suport for the pensioneers is increased. At the same time inside the congress a brawl insued betwen members of the goverment party and it was an excuse not to form the comision of political trial and the comision of investigation for libra crypto currency scam. Which is completely ilegal to unilateraly suspend a congress sesion.
After represion the usual stuff hapened. Images of undercover cops seting up a montage for the propaganda. The goverment denying everything and mocking nad insulting the protestirs on tv and with their social media trolls. Trying to divide protestors into good or violent ones.
The state of the resistance is not that good at the moment. Some articles like the one published by freedom news painted this dilucional epic picture of an epic resistence against fascism. When in reality resistance was few and disorganised. Knowing who wrote this article, there is no surprises on the misinformation.
The context is complex, one of economic catastrofe, social cruelty and state sponsored stealing of natural resources by corporatiins and foreing powers alike.
The resistence to milei is ill prepared but something promising is beginig to boil under the surface.


Olivera
گزارش ۲۷ ام اسفند ماه

قیمت دلار در ایران از مرز نود و پنج هزار و پانصد تومان گذشت.

قیمت ها در آستانه سال نو با شتاب در حال بالا رفتن هستند.

بازنشستگان مخابرات در گیلان دست به تجمع اعتراضی زدند و مطالبات صنفی و سیاسی خودشان را در ارتباط با عدم هماهنگی بین میزان دستمزد و گرانی ها اعلام کردند.

باتوجه به افزایش درگیری ها در بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا و همچنین طرف عربستانی،وضعیت اضطراری و جنگی برای نیروهای نظامی گزارش شده است.

گروه های مردمی برای به پا داشتن رسومات مرتبط با چهارشنبه آخر سال و همچنین آتش بازی و رقص و پایکوبی اعتراضی آماده می‌شوند.

اعتراضات بازنشستگان در شیراز دنبال شد.

https://www.tg-me.com/asranarshism
خصوصی‌سازی در ایران: از فرسایش اقتصادی تا بن‌بست ایدئولوژیک


در سال‌های اخیر، جمهوری اسلامی به دلیل تحریم‌ها، کاهش منابع مالی و ناکارآمدی ساختاری، ناگزیر به کاهش تصدی‌گری خود بر صنایع میانی شده است. روندی که در ظاهر با عنوان خصوصی‌سازی انجام می‌شود، اما در واقعیت، انتقال مالکیت از دولت به الیگارشی داخلی و نهادهای شبه‌دولتی است. این فرایند نه‌تنها به بازسازی اقتصادی منجر نشده، بلکه به فرسایش زیرساخت‌های صنعتی، بحران نیروی کار، و در نهایت تضعیف عاملیت سیاسی دولت انجامیده است. در این شرایط، ایدئولوژی «مقاومت اقتصادی» که جمهوری اسلامی برای بقای خود به آن تکیه دارد، نیز به مرحله‌ای از بن‌بست رسیده است، چرا که بدون زیرساخت‌های صنعتی و اقتصادی قدرتمند، هیچ مقاومتی ممکن نیست.

خصوصی‌سازی در یک اقتصاد بسته و رانتی

خصوصی‌سازی در ایران، برخلاف مدل‌های موفق در اقتصادهای آزاد، نه به دلیل رشد رقابت‌پذیری، بلکه به علت ناتوانی دولت در مدیریت صنایع صورت می‌گیرد. با توجه به تحریم‌ها، رکود اقتصادی و هزینه‌های بالای کنترل‌گری، دولت امکان و یا حتی تمایل به نگه داشتن صنایع میانی را ندارد. اما از آنجا که ایران یک اقتصاد بسته با بازیگران محدود است، این صنایع اغلب به سرمایه‌گذارانی واگذار می‌شود که خود به نحوی وابسته به نهادهای دولتی، نظامی یا بنیادهای حکومتی هستند. در این میان، رقابت بین همین معدود مالکان و سرمایه‌گذاران جدید نیز در بالاترین سطح جریان دارد.

اثرات کوتاه‌مدت و بلندمدت بر صنایع

در شرایطی که دولت، هم به دلیل میل به کنترل و هم به علت نیاز به درآمدهای مالیاتی، سرمایه‌گذاری در این صنایع را در بلندمدت زیان‌ده می‌کند، مالکان جدید به این حوزه‌ها به چشم فرصت‌های کسب سود حداکثری و سپس ترک سریع آن‌ها نگاه می‌کنند. این یعنی صنایع و نهادهای تولیدی، به‌جای آنکه رشد کنند، تحت مدیریت کوتاه‌مدت و بهره‌کشی حداکثری قرار می‌گیرند. چنین شرایطی، همراه با عقب‌ماندگی تکنولوژیک ناشی از تحریم‌ها و بسته بودن مراودات علمی-اقتصادی، باعث فرسایش این بخش‌ها شده و در آینده‌ای نه‌چندان دور، شکاف صنعتی و تکنولوژیک ایران با سایر کشورها را به‌شدت افزایش خواهد داد.

تأثیر بر نیروی کار: تقویت گسست از دولت

در مدیریت کوتاه‌مدت، توجه به نیروی کار پایین‌ترین اولویت را دارد. مدیرانی که صرفاً به دنبال سود سریع هستند، نه در آموزش نیروی کار سرمایه‌گذاری می‌کنند، نه امنیت شغلی را تضمین می‌کنند. این روند، از یک سو موجب افزایش نارضایتی کارگران و تشدید اعتراضات صنفی می‌شود و از سوی دیگر، حس استقلال نیروی کار از دولت را تقویت می‌کند. با واگذار شدن هزینه‌های آموزش و تخصص‌یابی به خود جامعه، دولت بیش از پیش کنترل خود را بر نیروی انسانی از دست می‌دهد و این می‌تواند در بلندمدت تهدیدی برای بقای سیاسی آن باشد.

عقب‌نشینی دولت و ظهور فئودالیسم اقتصادی

یکی از سناریوهای احتمالی این است که با شکست الگوی کنونی خصوصی‌سازی، نهادهای ثروتمند داخلی، مانند سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان یا آستان قدس، به‌عنوان بازیگران نهایی وارد میدان شوند و کنترل این صنایع را در اختیار بگیرند. اما سؤال کلیدی اینجاست: آیا این نهادها اساساً ظرفیت مدیریت اقتصادی این صنایع را دارند؟
در شرایطی که اقتصاد ایران به‌طور فزاینده‌ای به سمت فقر زیرساختی و کاهش سرمایه‌گذاری در تولید پیش می‌رود، احتمال شکل‌گیری نوعی فئودالیسم اقتصادی وجود دارد، جایی که هر نهاد شبه‌دولتی، یک قلمرو اقتصادی مختص خود را در اختیار بگیرد. در چنین ساختاری، دولت مرکزی به‌جای کنترل اقتصاد، نقش واسطه‌ای بین این مراکز قدرت اقتصادی را ایفا خواهد کرد. این روند، نه‌تنها باعث چندپارگی و کاهش کارآمدی سیاست‌گذاری اقتصادی خواهد شد، بلکه در بلندمدت، قدرت دولت را نیز از درون تضعیف می‌کند.

فرسایش زیرساخت‌ها و شکست ایدئولوژی مقاومت

ایدئولوژی «مقاومت اقتصادی» که جمهوری اسلامی در دو دهه اخیر بر آن تأکید کرده، بر یک پیش‌فرض اساسی استوار بوده است: وجود زیرساخت‌های صنعتی و اقتصادی قدرتمند که بتوانند فشارهای تحریم و جنگ اقتصادی را تحمل کنند. اما این زیرساخت‌ها طی سال‌ها استفاده بیش‌ازحد، نبود سرمایه‌گذاری و مدیریت ناکارآمد، در حال استهلاک جدی هستند.
در شرایطی که صنایع داخلی در حال فروپاشی و ظرفیت‌های تولیدی تحلیل رفته‌اند، دیگر نمی‌توان از مقاومت اقتصادی سخن گفت. اگر اقتصاد ایران به‌جای تولید، به سمت واسطه‌گری، دلالی و اقتصاد غیرمولد سوق پیدا کند، نه‌تنها این ادعا که کشور در برابر تحریم‌ها «خودکفا» شده، معنای خود را از دست می‌دهد، بلکه جمهوری اسلامی در برابر هر شوک اقتصادی یا سیاسی، بیش از پیش آسیب‌پذیر خواهد شد.
در نگاه اول، خصوصی‌سازی صنایع میانی به نظر می‌رسد که یک گام در جهت کاهش تصدی‌گری دولت باشد، اما در عمل، این روند نه‌تنها به رشد اقتصادی منجر نمی‌شود، بلکه با فرسایش زیرساخت‌های صنعتی، تضعیف نیروی کار و افزایش چنددستگی در مدیریت اقتصادی، موقعیت جمهوری اسلامی را بیش از پیش شکننده خواهد کرد.
در این وضعیت، نه‌تنها عاملیت اقتصادی دولت به مرور از بین می‌رود، بلکه حتی ایدئولوژی مقاومت نیز که یکی از آخرین ابزارهای مشروعیت‌بخش به نظام بوده، در عمل غیرممکن می‌شود. بدون زیرساخت‌های قوی، بدون صنایع پایدار و بدون یک اقتصاد تولیدی، هیچ مقاومتی ممکن نیست.

نویسنده : راوی
Spring: Either in Revolution or in Prison

As the scent of spring fills the streets of Iran, so too does the stench of poverty and misery rise from the empty tables of the people. Nowruz, once a celebration of nature’s rebirth and a time of hope, has become a bitter reminder of soaring prices, economic stagnation, and financial ruin. For many, the new year is not a time for joy but rather a deeper descent into debt and despair. But who is responsible for this crisis? And more importantly, what path remains for the people?

The Cost of Living: More Expensive Than Death

Each passing year, the people’s tables grow emptier. Rice, fruit, legumes, and even fresh herbs are no longer daily essentials but luxury items. Runaway inflation and the collapse of the national currency have made life unbearable for the working class and even for the middle class. According to statistics, the inflation rate has continuously risen in recent years, reaching 47.7% in 2022 and 52.2% in 2023.
However, this economic catastrophe is not merely the result of external sanctions or internal mismanagement; it is the product of a corrupt economic system that prioritizes its survival over the well-being of the people. The regime has taken the people hostage through crippling taxes, skyrocketing exchange rates, and the elimination of direct and indirect subsidies. Banks hand out loans with usurious interest rates, but the money ultimately ends up in the pockets of regime elites, funding luxury real estate purchases in Europe and Canada.

The “Neutral Class” No Longer Exists

Among those affected are small business owners and merchants who once formed a so-called “neutral class”—a group that avoided direct confrontation with the regime while trying to navigate the system. Today, they can no longer afford to play this game. Crushing debt and financial collapse have pushed them toward the ranks of the poor, leaving them with only two options: submission to the ruling class or rebellion against it.
The regime is well aware that a relatively stable middle class could become a powerful force for change. Therefore, it systematically pushes this class either into submission or into poverty through economic pressure. This is a common strategy among authoritarian states—keeping the middle class so burdened by survival that they are too exhausted to resist.
Revolution or Prison? There Is No Other Choice
Today, workers, teachers, retirees, and even small business owners find themselves at a crossroads, facing only two options:

Submission and endurance:

Continuing to live under ever-worsening conditions, while the regime brutally suppresses any protest and eliminates even the smallest possibility of reform. In the end, many will drown in debt and land in prison.
Revolt and transformation: Refusing to accept this cycle of poverty, exploitation, and humiliation.

If the people do not rise up and protest , everyone—business owners, workers, and professionals alike—will eventually be crushed under the weight of debt and oppression. Those who once hoped for gradual reform will soon find themselves bankrupt and behind bars. However, if workers, entrepreneurs, and the struggling middle class stand together and join the ranks of the protesters, there might still be a chance for change. But what would this change look like?

Anarchist Strategies for Resistance and Struggle

Unlike those who still cling to the illusion of reform within the system, anarchists advocate for self-organization, direct action, and decentralized resistance. Some of the primary anarchist strategies for breaking free from this crisis include:
1. Workers’ Self-Management
Workers’ self-management—seizing control of workplaces and running them without reliance on capitalists—is a core principle of anarchist struggle. Examples of this can be seen in the Zapatista movement in Mexico and the communes of Rojava.
2. Building People’s Cooperatives and Independent Economic Networks

Rather than depending on the state-controlled economy, people can reduce their reliance on the regime by forming workers’ and production cooperatives, independent markets, and using cryptocurrencies and direct barter systems. These strategies redirect financial control from the Iranian regime back into the hands of the people. Similar models have succeeded in Spain.

3. Decentralized Resistance and Street Struggles
Anarchist movements emphasize that resistance should not be limited to peaceful protests alone. Decentralized resistance means employing a wide range of tactics, from forming local communes to direct action in the streets and self-defense against state repression.
The people have been left with no middle ground—either they rise up, or they will be buried under the weight of oppression. If there is to be a future, it will not come from within the system but from the destruction of its foundations.
4. Boycotts and Widespread Civil Disobedience

Civil disobedience is another powerful tool in the fight against tyranny. Boycotting state policies—from refusing to pay taxes to rejecting government-imposed laws—can gradually weaken and destabilize the regime. The state relies on compliance to sustain itself; mass noncooperation can bring it to its knees.

5. Education and Awareness for Building a Free Society

No change can be truly sustainable without education and awareness.

Anarchists believe that a society must break through the state’s media censorship and foster class consciousness through grassroots education. In this struggle, independent online information networks, the publication of books and educational materials, and local discussion groups play a crucial role in empowering people with knowledge.

Break the Chains, or Rot in Them.

Media Division of the Anarchist Union of Afghanistan and Iran

As part of the self-organized initiatives within the Federation of Anarchism Era
ما بر علیه جنگ دولت ها می جنگیم


جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، آکنده از جنگ‌هایی است که دولت های متمرکز طراحی می‌کنند، اما رنج و ویرانی‌اش را مردم به دوش می‌کشند. ما نه می‌توانیم و نه باید از هیچ جنگی حمایت کنیم که در چهارچوب نظمی نوین، طراحی‌شده توسط آمریکا و اسرائیل، پیش می‌رود. این قدرت‌ها آزادی را نه برای انسان‌ها، بلکه برای استمرار سلطه‌ی خود مطالبه می‌کنند.

آزادی‌ای که با جنگ آن‌ها وعده داده می‌شود، چیزی جز نابودی زیرساخت‌ها، وابستگی هرچه بیشتر، و زیستن در مدار جدیدی از سلطه نیست.

جنگ‌هایی که به نام رهایی به راه می‌افتند، در نهایت انسان را بیش از پیش اسیر چرخه‌ی سلطه و استثمار می‌کنند. ما با این نظم و معمارانش همبستگی نداریم و پیروزی آن‌ها را پیروزی بر علیه آزادی می‌دانیم.

با این‌حال، این موضع هرگز به معنای همراهی با جمهوری اسلامی نیست. حمایت از این حکومت و دولت، دفاع از نیرویی در دوگانه‌ی ساختگی «بیگانه و خودی» است؛ دوگانه‌ای که همواره در نهایت به نفع حاکمیت و علیه مردم عمل کرده است. جمهوری اسلامی، حتی در منطق ناسیونالیستی شیعی خود، هیچ‌گاه با ما در یک جبهه نخواهد بود. مسیر آن، از آغاز تاکنون، از جامعه‌ای که بر آن حکومت می‌کند جدا بوده است.

در حالی که مردم همواره در تغییر و پویایی‌اند، این نظام خود را مالک جان و مال آنان می‌داند و بر آن است که سهمی بر سرنوشت‌شان دارد. اما حقیقت این است که ما با هیچ سرکوبگری—چه در میان قدرت‌های جهانی، چه در میان حاکمان محلی—سهمی مشترک نداریم.

موضع ما، نه در میان دولت‌ها، که در کنار مردم است. آزادی نه از دل جنگ برمی‌آید و نه در سایه‌ی استمرار جمهوری اسلامی محقق می‌شود. تحقق حداکثری آزادی انسان‌ها، تنها در پرتو اراده‌ی مستقل و مبارزه‌ی مردمی ممکن خواهد شد—مبارزه‌ای که مرزهای تحمیل‌شده را در هم می‌شکند و از هیچ قدرت بیرونی مشروعیت نمی‌طلبد.
از این‌رو، ما بر ضرورت مبارزه‌ای همه‌جانبه تأکید می‌کنیم—مبارزه‌ای علیه هر نیروی اقتدارگرایی که بخواهد سرنوشت انسان‌ها را در چنگال خود گیرد، چه با جنگ و ویرانی، چه با سرکوب و سلطه.

آزادی را نه از قدرت‌ها که در کنار مردم باید طلب کرد، و این راه، جز با ایستادگی و مبارزه، پیموده نخواهد شد.


«نه به جنگ دولت‌ها ، آری به جنگ طبقاتی »


فدراسیون عصر آنارشیسم
By Hasse-Nima Golkar
ALL KINDS OF HAPPINESS, ESPECIALLY THE NOWROUZ CELEBRATION IN ITS ENTIRETY, ARE A POISONOUS AND DEADLY SPEAR IN THE HEART OF THE FASCIST SHIA ISLAMIC STATE IN IRAN!
Nowrouz (Nevrouz) is a folk festival derived from the combination of the words “New” and “Day.” It marks the first day of spring — the Spring Equinox — and the beginning of the new year in the Iranian calendar. This event occurs annually between March 20-21.
The spring equinox takes place when the center of the solar disk crosses the boundary between the southern and northern hemispheres. It is not a day-long event but a precise moment that occurs at different times worldwide, depending on the time zone.
This year, that moment occurs on Thursday, March 20, 2025, precisely at 10:01:30 CET and 12:31:30 in Iran. From the exact 31th second, the first day of the Iranian New Year begins. However, from a cultural-political perspective, this calculation may vary among some Iranians. The "official" year in today’s Iran is Islamic Sun Year 1404.
Although the historical origins of Nowrouz remain unclear, it has been celebrated as a Spring Festival for over 3,000 years throughout the Iranian Plateau. Its observance has spread to many parts of the world, including Afghanistan, Albania, Armenia, Azerbaijan, Georgia, Iraq, Kazakhstan, Kosovo, Kyrgyzstan, Kurdistan, Russia, Syria, Tajikistan, Turkey, Turkmenistan, Uzbekistan, and beyond.
The UN General Assembly officially recognized Nowrouz as an international day on February 23, 2010.
Nowrouz celebrations are traditionally divided into three parts:
- The Fire Celebration / Chahar Shanbeh Soori
- New Year's Eve with HAFT-SIN
- Thirteen Day (Sizdah Bedar)
1. The Fire Celebration (Chahar Shanbeh Soori)
The final evening before the last Wednesday of the year is known as "Chahar Shanbeh Soori" (Wednesday Festivity). This evening features unique customs and rituals, most notably jumping over fire flames, which symbolizes purification, enlightenment, and joy for the upcoming year. Participants usually create seven fires in a row and leap over them while chanting: “Zardi-e-man-az-to, Sorkhi-e-to-az-man!”
This translates to: “My sickly yellow color for you, and your healthy red color for me!”
2. New Year’s Eve with HAFT-SIN (Seven S’s)
The New Year’s Eve celebration (Eid) involves setting a symbolic table called HAFT-SIN, which displays seven edible items whose names begin with the letter “S.” While interpretations vary, the most widely accepted symbols are:
1. Sabzeh (Green Grass): Symbol of Rebirth and Growth
2. Samanu (Memma/Mämmi): Symbol of Power and Strength
3. Senjed (Dried Lotus Fruit): Symbol of Love and Compassion
4. Siir (Garlic): Symbol of Medicine and Health
5. Siib (Apple): Symbol of Beauty and Well-being
6. Somagh (Sumac Powder): Symbol of Sunrise and Patience
7. Serkeh (Vinegar): Symbol of Wisdom, Age, and Endurance
Additional items often found on the table include:
• Hyacinth (Flower): Symbol of Spring’s Arrival
• Coins: Symbol of Wealth and Prosperity
• Mirror: Symbol of Reflection and Truth
• Light (Candles): Symbol of Knowledge, Happiness, and Clarity
• Painted Eggs: Symbol of Fertility and Human Creation
• Sweets & Nuts: Symbol of Celebration and Joy
• Books: Symbol of Knowledge and Awareness, often featuring the poetry of Hafiz Shirazi or other classic Iranian literature.
3. Thirteen Day (Sizdah Bedar)
The final component of Nowrouz celebrations is Sizdah Bedar, known as the “13th Day.” This joyful occasion, falling this year on April 1, 2025, is a Nature Festival deeply rooted in ancient traditions.
On this day, most Iranians leave their homes and spend the day outdoors, celebrating with picnics, dancing, music, and laughter. They take the special green grass (Sabzeh) grown for Nowrouz and release it into rivers or streams, symbolizing a return to nature.
Cultural and Political Resilience
Since the medieval, fascist Shia Islamic state seized power in 1979, it has continually promoted Shiite mourning through its propaganda apparatus. As part of this agenda, the regime has unofficially banned Nowrouz celebrations and repeatedly attempted to restrict them. However, despite all its efforts, it has never succeeded in completely suppressing these joyful festivities.
LONG LIVE THE NOWROUZ CELEBRATIONS!
UNIFIED PEOPLE ARE INVINCIBLE!
By Hasse-Nima Golkar
همه گونه شادمانی، به ویژه جشن نوروز در تمامیّت آن، نیزه ای زَهرآگین و مَرگبار
در قلب دولتِ فاشیستی اسلامی حاکم بر ایران است!
نوروز جشنی مردمی است که از ترکیب دو واژه «نو» و «روز» به‌وجود آمده است. این جشن نخستین روز بهار - اِعتدال بهاری - و آغاز سال نو در تقویم ایرانی را نشان می‌دهد. این رویداد هر ساله بین ۲۰ تا ۲۱ مارس اتّفاق می‌اوفتد.
اعتدال بهاری هنگامی رُخ می‌دهد که مرکز قُرص خورشید از مرز بین نیمکُره جنوبی و شمالی عبور می‌نماید. این یک رویداد روزانه نیست بلکه لحظه دقیقی است که وابسته به منطقه زمانی در سراسر جهان در زمان‌های گوناگونی رُخ می‌دهد.
امسال، این لحظه در روز پنجشنبه ۲۰ مارس ۲۰۲۵، دقیقاً در ساعت ۱۰:۰۱:۳۰ به وقت اُروپای مرکزی و ۱۲:۳۱:۳۰ در ایران اتفاق می‌اُفتد. از ثانیه ۳۱ دقیقَن، نخستین روز سال نو ایرانی آغاز می‌شود. با این حال، از دیدگاه فرهنگی-سیاسی، این محاسبه ممکن است در میان برخی از ایرانیان متفاوت باشد. سال «رسمی» در ایرانِ امروز، سال خورشیدی-اسلامی ۱۴۰۴ است.
اگرچه ریشه‌های تاریخی نوروز هنوز روشن نیست، اما به عنوان جشن بهاری بیش از ۳۰۰۰ سال است که در سراسر فلات ایران برگزار می‌شود. برگزاری آن به بسیاری از نقاط جهان از جمله افغانستان، آلبانی، ارمنستان، آذربایجان، گُرجستان، عراق، قزاقستان، کوزوو، قِرقیزستان، کوردستان، روسیه، سوریه، تاجیکستان، تورکیه، تورکمنستان، اوزبکستان و فراتر از آن گسترش یافته است.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد به طور رسمی نوروز را به عنوان یک روز بین‌المللی در تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ به رسمّیت شناخت.
جشن‌های نوروز به‌طور سُنتی به سه بخش مُتوالی تقسیم می‌شوند:
- جشن آتش / چهارشنبه سوری
- شب سال نو
- روز سیزدَه (سیزده به دَر)
۱- جشن آتش (چهارشنبه سوری)
آخرین شب قبل از چهارشنبه ی آخر سال به عنوان «چهارشنبه سوری» شناخته می‌شود. این شب شامل آداب و رسوم خاصی است، به‌ویژه پَریدن از روی آتش که نمادی از پاکیزگی، روشنائی و شادی برای سال آینده است. شرکت‌ کنندگان معمولَن هفت بوته آتش را به صف روشن کرده و از روی آنها می‌ پَرند و شعار می‌دهند: «زَردیِ من از تو، سُرخی تو از من!». این عبارت به مفهوم: «زردی بیمارگونه من برای تو و سرخی سالم تو برای من» است.
۲- شب سال نو همراه با هفت سین
جشن شب سال نو (عید) شامل چیدمان سُفره‌ای نمادین به نام هفت‌ سین است که هفت مواد خوراکی که نامشان با حرف «س» شروع می‌شود روی آن قرار می‌گیرد. در حالی که تفسیرهای متفاوتی وجود دارد، اما نمادهای مورد قبول عمومی عبارتند از:
۱- سَبزه (علف سبز): نمادِ زایش و رُشد
۲- سَمنو: نمادِ قدرت و استقامت
۳- سِنجد: (میوه خشک شده سنجد): نمادِ عشق و شفقّت
۴- سیر: نمادِ دارو و سلامت
۵- سیب: نمادِ زیبائی و سلامتی
۶- سُماق (پودر سماق): نماد طلوع خورشید و بُردباری
۷- سِرکه: نمادِ خردمندی، طول عُمر و پایداری
معمولَن علاوه بر هفت مواد فوق با این اَقلام نیز سفره تزئین می شود:
گُل سُنبل: نمادِ آمدن بَهار
سِکّه: نمادِ ثروت و فراوانی
آئینه: نمادِ بازتاب و حقیقت
نور (شَمع): نمادِ شادی و شفافیّت
تُخم‌مرغ‌های رَنگ‌ شده: نمادِ باروَری و آفرینش انسان
شیرینی و آجیل: نمادِ جشن و شادمانی
کتاب: نمادِ دانش و آگاهی، بیشتر شامل دیوان اشعار حافظ شیرازی یا دیگر ادبیات کلاسیک ایرانی
۳- روز سیزده (سیزده به دَر)
آخرین بخش جشن‌های نوروز، سیزده به دَر است که به عنوان «روز سیزدهم» شناخته می‌شود. این جشنِ شاد که امسال در تاریخ ۱ آوریل ۲۰۲۵ برگزار می‌شود، جشن طبیعت است که عمیقن در سُنت‌های باستانی ریشه دارد.
در این روز، بیشتر ایرانیان خانه‌های خود را تَرک کرده و روز را در فضای باز سپَری می‌کُنند و با پیک‌ نیک، رقص، موسیقی و خنده جشن می‌گیرند. آنها سبزه‌ای که برای نوروز رُشد داده‌اند را به رودخانه‌ها یا جویبارها می‌ریزند که نمادی از بازگشت به طبیعت می باشد.
مقاومت فرهنگی و سیاسی
از زمانی که دولت فاشیستی قرون وسطائی اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی قدرت را به دست گرفت، همواره با تبلیغات خود عزاداری شیعی را ترویج کرده است. به عنوان بخشی از این برنامه، رژیم به طور غیررسمی جشن‌های نوروز را ممنوع کرده و بارها سَعی نموده آنها را محدود کُند. با این حال و با وجود تمام تلاش‌هایش، هرگز نتوانسته است این جشن‌های شاد را به طور کامل سرکوب نماید.
پایدار باد جشن های نوروز!
مَردم مُتحد شکست‌ ناپذیرند!
By Hasse-Nima Golkar
ALLA FORMER AV LYCKA, SÄRSKILT NOWROUZ-FIRANDET I SIN HELHET, ÄR ETT GIFTIGT OCH DÖDLIGT SPJUT I HJÄRTAT AV DEN FASCISTISKA SHIAISLAMISKA STATEN I IRAN!
Nowrouz (Nevrouz) är en folklig högtid som har sitt ursprung i kombinationen av orden "Ny" och "Dag." Den markerar vårdagjämningen — den första vårdagen — och början på det nya året i den iranska kalendern. Detta inträffar årligen mellan den 20 och 21 mars.
Vårdagjämningen sker när solens mittpunkt passerar gränsen mellan den södra och norra hemisfären. Det är inte en heldagshändelse, utan ett exakt ögonblick som inträffar vid olika tidpunkter världen över beroende på tidszon.
I år infaller detta ögonblick torsdagen den 20 mars 2025, exakt klockan 10:01:30 CET och 12:31:30 i Iran. Från och med den exakta 31:a sekunden börjar den första dagen av det iranska nyåret. Ur ett kulturpolitiskt perspektiv kan denna beräkning dock variera bland vissa iranier. Det "officiella" året i dagens Iran är Islamiska Solåret 1404.
Även om Nowrouz historiska ursprung är oklart, har det firats som en vårfestival i över 3 000 år över hela den iranska platån. Firandet har spridit sig till många delar av världen, inklusive Afghanistan, Albanien, Armenien, Azerbajdzjan, Georgien, Irak, Kazakstan, Kosovo, Kirgizistan, Kurdistan, Ryssland, Syrien, Tadzjikistan, Turkiet, Turkmenistan, Uzbekistan och flera andra länder.
FN:s generalförsamling erkände officiellt Nowrouz som en internationell dag den 23 februari 2010.
Nowrouz-firandet delas traditionellt in i tre delar:
• Eldfesten / Chahar Shanbeh Soori
• Nyårsafton med HAFT-SIN
• Trettondedagen (Sizdah Bedar)
1. Eldfesten (Chahar Shanbeh Soori)
Den sista kvällen före årets sista onsdag kallas "Chahar Shanbeh Soori" (Onsdagsfesten). Under denna kväll utförs unika ritualer och traditioner, framför allt att hoppa över eldslågor, vilket symboliserar rening, upplysning och glädje inför det kommande året. Deltagarna brukar tända sju eldar i rad och hoppa över dem medan de ropar: "Zardi-e-man-az-to, Sorkhi-e-to-az-man!"
Detta översätts till: "Min sjuka gula färg till dig, och din friska röda färg till mig!"
2. Nyårsafton med HAFT-SIN (De sju S:en)
Nyårsaftonsfirandet (Eid) innebär att man dukar ett symboliskt bord kallat HAFT-SIN, som innehåller sju ätbara föremål vars namn börjar med bokstaven "S." Även om tolkningarna varierar, är de mest accepterade symbolerna:
1. Sabzeh (Grönt gräs): Symbol för återfödelse och tillväxt.
2. Samanu (Memma/Mämmi): Symbol för styrka och kraft.
3. Senjed (Torkad lotusfrukt): Symbol för kärlek och medkänsla.
4. Siir (Vitlök): Symbol för hälsa och medicin.
5. Siib (Äpple): Symbol för skönhet och välbefinnande.
6. Somagh (Sumakpulver): Symbol för soluppgång och tålamod.
7. Serkeh (Vinäger): Symbol för visdom, ålder och uthållighet.
Andra föremål som ofta finns på bordet inkluderar:
• Hyacint (Blomma): Symbol för vårens ankomst.
• Mynt: Symbol för rikedom och välstånd.
• Spegel: Symbol för reflektion och sanning.
• Ljus (Stearinljus): Symbol för kunskap, lycka och klarhet.
• Målade ägg: Symbol för fruktbarhet och skapelse.
• Sötsaker och nötter: Symbol för glädje och fest.
• Böcker: Symbol för kunskap och medvetenhet, ofta med poesi av Hafiz Shirazi eller andra klassiska iranska författare.
3. Trettondedagen (Sizdah Bedar)
Den sista delen av Nowrouz-firandet är Sizdah Bedar, känd som "Den 13:e dagen." Denna glädjefyllda högtid, som i år infaller den 1 april 2025, är en naturfestival djupt rotad i forntida traditioner.
På denna dag lämnar de flesta iranier sina hem för att tillbringa dagen utomhus, där de firar med picknick, dans, musik och skratt. Det speciella gröna gräset (Sabzeh) som odlats för Nowrouz släpps ut i floder eller bäckar, vilket symboliserar en återgång till naturen.
Kulturellt och Politiskt Motstånd
Sedan den medeltida, fascistiska shiaislamiska staten tog makten 1979 har regimen kontinuerligt främjat shiitisk sorg genom sin propagandamaskin. Som en del av denna agenda har regimen inofficiellt förbjudit Nowrouz-firandet och upprepade gånger försökt begränsa det. Men trots alla dess ansträngningar har den aldrig lyckats helt undertrycka detta glädjefyllda firande.
LÄNGE LEVE NOWROUZ-FIRANDET!
FÖRENADE MÄNNISKOR ÄR OÖVERVINNERLIGA!
Forwarded from Soheil Arabi_سهیل عربی (Soheil_Arabi سهیل عربی)
گزارش_از_مبارزۀ_هر_روزۀ_آنارشیستی_علیه_تمامی_اشکال_تبعیض_جنسیتی.pdf
2.9 MB
کدام زن، کدام مرد، کدام طبقه، کدام مبارزه؟

گزارش از مبارزۀ هر روزۀ آنارشیستی علیه تمامی اشکال تبعیض جنسیتی
نویسندگان: سهیل عربی و دانیال دبیری


با سپاس فراوان از رفیق گرامی #رضا_نساجی عزیز بابت همفکری و ویرایش.

پیشکش به روژان نجاتی و تمام قربانیان تبعیض جنسیتی
#علیه_آپارتاید
#برای_برابری
#دانیال_دبیری
#سهیل_عربی
مطلب دریافتی (۱)


«گرانی به مرحله‌ی تازه‌ای رسیده.

حساب کرده بودم دو تا پیراهن ساده بخرم، اما با بالا رفتن قیمت دلار همین امشب، به نظر می‌رسد دیگر ممکن نیست. یک تولیدی ساده با لباس‌های ساده و پارچه‌ی ایرانی، و با این حال، بعد از عید حتی همین هم امکان‌پذیر نخواهد بود.
البته اگر نخرم، چیزی از دست نمی‌دهم. مسئله اما چیزی فراتر از این است؛ نمی‌دانم چطور می‌توان در این شرایط زندگی کرد. اگر روزی ۹ ساعت کار کنم، درآمدم به اندازه‌ی دو ساندویچ هم نخواهد شد، و این اغراق نیست.
از سوی دیگر، در همین وضعیت، پناهجویان افغانستانی بدون اجازه‌ی کار، و تنها با پرداخت رشوه، در تلاش برای ادامه‌ی زندگی هستند. اگر در سال آینده بساط این نظم فرو نپاشد، خطر قحطی اقتصادی و مرگ انسان‌ها بر اثر گرسنگی و بی‌خانمانی بیش از هر زمان دیگری جدی خواهد بود.»

پاینوشت : مطالب خود را در این ارتباط می توانید برای ما ارسال کنید تا اقدام به انتشار آن کنیم

آیدی تماس در تلگرام : @Asranarchism1



https://www.tg-me.com/asranarshism
https://www.tg-me.com/asranarshism/11623

مطلب دریافتی ( ۲)

این متن از اون وضعیتی حرف میزنه که دیگه کارد به استخون رسیده(حال و حکایت الان ما) گرونی، حقوقای بی‌ارزش، کار بی‌سود، و یه سیستم که فقط داره آدمارو می‌چاپه. از هر طرف نگاه کنی، یه مشت آدم بالای هرم نشستن، پولارو می‌کشن بالا، بقیه هم فقط دارن جون می‌کنن که زنده بمونن
اول از همه، این وضع مستقیم به دولت و سرمایه‌دارا برمی‌گرده. اینکه مردم صبح تا شب کار کنن ولی پولشون حتی به یه وعده غذای درست‌ودرمان نرسه، یعنی سیستم فقط واسه چاپیدن ساخته شده. اینا با حقوقا بازی می‌کنن، قیمتارو بالا می‌برن، بعدم می‌گن باید بیشتر کار کنید! انگار مشکل از مردمه، نه از خودشون.
بعدشم، بحث کارگر و استثمارِ خالصه. گفته شد۹ ساعت کار می‌کنه ولی هیچی تهش نمی‌مونه. خب این یعنی بردگی مدرن. مردم دارن تموم وقتشونو می‌ذارن، ولی سهمشون از زندگی یه مشت خُرده‌پوله که هیچی رو پوشش نمیده. این سیستمیه که همیشه یه عده رو پایین نگه می‌داره تا یه عده دیگه بالا بمونن.
ماجرای مهاجرا هم یه بُعد دیگه‌ست. وقتی یه نفر برای زنده موندن باید رشوه بده که اصلاً دیده بشه، معلومه که این سیستم برا هیچ‌کسی نیست، جز همونایی که تو رأسش نشستن. فرق نمی‌کنه کجایی باشی، تهش اگه جزو اون حلقه‌ی بالا نباشی، دارن ازت کار می‌کشن و هیچی بهت نمیدن
آخر متن هم یه جورایی داره هشدار میده که این وضع پایدار نیست. یعنی اگه این سیستم به این شکل بمونه، کارش به فروپاشی می‌رسه. گرسنگی، بی‌خانمانی، مرگ آدمایی که حتی یه وعده غذا هم نمی‌تونن جور کنن، همش واقعی‌تر از همیشه شده. تهش چی؟ یا این بساط جمع می‌شه، یا باید خودمون یه جوری جمعش کنیم. هیچ سیستمی که این‌جوری مردمشو له کنه، تا ابد دووم نمیاره


پاینوشت : مطالب خود را در این ارتباط می توانید برای ما ارسال کنید تا اقدام به انتشار آن کنیم

آیدی تماس در تلگرام : @Asranarchism1
مطلب دریافتی (۳)
بهار سیاه (گزارشی از ایران در آستانۀ سال نو)



۱.فروپاشی ساختار شهری

شهر به شکل و معنای کنونی آن حاصل استبداد اقتصادی و سیاسی و در خدمت این دو نهاد سرکوب است. اما ظلم مضاعف یعنی چه؟ آخرین آمارها حاکی از آن است که فروریزش اصفهان به مراتب بالاتر از میانگین جهانی بوده؛ عددی که رسماً ۷ برابر آن اعلام شده است. این رقم نه تنها نشان‌دهنده ضعف‌های مدیریتی و فساد ساختاری است، بلکه بیانگر بی‌توجهی یک سیستم متمرکز است که در آن تصمیم‌گیری‌ها بدون شفافیت و پاسخگویی انجام می‌شود. چنین شرایطی نشانگر فروپاشی زیرساخت‌های شهری و بروز فجایعی است که پیامد آن‌ها بر دوش مردم می‌افتد.




۲. نابودی میراث فرهنگی و تاریخی

آثار باستانی و تاریخی به دلیل بی‌توجهی مداوم و سیاست‌های کوتاه‌مدت در حال نابودی است. این روند نه تنها میراث فرهنگی ما را از بین می‌برد، بلکه ارزش‌های عمیق انسانی، هنر و تاریخ را در زیر چرخ‌های طمع و قدرت استبدادی له می‌کند. در این میان، فراموشی گذشته و بی‌توجهی به گنجینه‌های اساطیری و فرهنگی، نشانگر اولویت ندادن به تفکر است.



۳. بحران منابع آب: خشک‌شدگی سدها در بهار

بهاری که باید نوید بارندگی و تازگی باشد، در برابر خشک‌شدگی کامل سدها قرار گرفته است. ورود بهار بدون آب، تصویری زجرآور از مدیریت نادرست منابع طبیعی است؛ از دست رفتن تعادل اکولوژیکی و عدم برنامه‌ریزی بلندمدت برای بهره‌برداری پایدار از آب، همگی از عوارض مستقیم قدرت‌های متمرکز هستند. این بحران، نه تنها معیشت کشاورزان و روستاییان را تهدید می‌کند بلکه به پیامدهای جدی زیست‌محیطی نیز منجر شده است.




۴. بحران آموزشی: از دست رفتن نسل آینده

حدود یک‌ونیم میلیون دانش‌آموز از ادامه تحصیل محروم مانده‌اند؛ وضعیتی که نمایانگر بی‌توجهی سیستم آموزشی به سرمایه‌گذاری در نسل جوان است. این ترک تحصیل گسترده، نه تنها آینده یک نسل را به مخاطره می‌اندازد، بلکه نشانگر سیاست‌های ناکارآمد در ترویج عدالت آموزشی و توانمندسازی فردی است. آموزش که باید محرک رشد و نوآوری باشد، به ابزاری برای تثبیت قدرت‌های موجود بدل گشته و نسل‌های آینده را از افق‌های آزاد اندیشه محروم می‌کند.



۵. بحران مسکن: خرید خانه؟ یک شوخی تلخ!

در زمانی که داشتن خانه باید یک امر بدیهی باشد، خرید خانه تبدیل به یک «جک» یا شوخی تلخ شده است. افزایش بی‌رویه قیمت‌ها و سیاست‌های حاکمیت، دسترسی به این نیاز اولیه را برای عموم مردم غیرممکن ساخته است. این وضعیت تصویر واضحی از نابرابری اقتصادی و تمرکز ثروت در دست عده‌ای محدود ارائه می‌دهد، جایی که منافع سرمایه‌داران و نخبگان! بر حقوق اساسی جامعه مقدم شمرده می‌شود.



۶. بحران معیشتی: دستمزدهای ناکافی در برابر هزینه‌های اساسی

زندگی امروزی در کشوری که هزینه‌های اساسی مانند خرید حبوبات، سبزیجات و میوه با دستمزدهای ناکافی همخوانی ندارد، به یک مبارزه همیشگی بدل شده است. افزایش قیمت‌ها در کنار کاهش قدرت خرید، نقطه ضعف ساختار اقتصادی و عدم حمایت از طبقه کارگر را به وضوح نشان می‌دهد. این بحران معیشتی، نه تنها رفاه روزمره مردم را تهدید می‌کند بلکه به عنوان عاملی محرک نارضایتی‌های اجتماعی و افزایش فاصله طبقاتی عمل می‌کند.



۷. بحران زباله: نابودی شهرها و به‌هم‌ریختگی زندگی

ناتوانی در مدیریت صحیح زباله‌ها، منجر به ایجاد بحران‌های زیست‌محیطی در شهرها شده. تجمع زباله و عدم توجه به بهداشت محیطی، شهرها را به نقاطی غیرقابل سکونت تبدیل کرده و سلامت جامعه را به خطر انداخته است. این معضل، نشانی از بی‌توجهی قدرت‌های حاکم به مسائل زیست‌محیطی و کوتاه‌مدت بودن سیاست‌هایشان است.



۸. بحران بهداشت: شیوع سرطان و پیامدهای صنعتی

سرطان، به عنوان یکی از بیماری‌های کشنده، به دلیل آلودگی‌های ناشی از مازوت‌سوزی‌های سیستماتیک و استفاده بی‌رویه از سوخت‌های آلوده، شیوع فزاینده‌ای پیدا کرده است. نداشتن استانداردهای نظارتی و اجرای سیاست‌های صنعتی بی‌مسئولیت، زمینه‌ساز بروز این معضل بهداشتی شده‌اند. این موضوع نه تنها سلامت عمومی را به خطر می‌اندازد بلکه نشانگر فاجعه‌ای است که در سایهٔ بی‌توجهی به زندگی انسان‌ها رقم می‌خورد.





این گزارش، دعوتی است برای آنانی که از محدودیت‌ها، فساد و استبداد به ستوه آمده‌اند؛ بگذارید بهار تنها نماد شکوفایی طبیعت نباشد، بلکه نمادی از شکوفایی روح و مقاومت مردمی در برابر ساختارهای استبدادی گردد.


پاینوشت : مطالب خود را در این ارتباط می توانید برای ما ارسال کنید تا اقدام به انتشار آن کنیم

آیدی تماس در تلگرام : @Asranarchism1


https://www.tg-me.com/asranarshism
فدراسیون عصر آنارشيسم / Federation of Anarchism Era
مردم خود را برای قیامِ نهایی آماده می‌کنند. در این یادداشت فدراسیونِ عصرِآنارشیسم، به صورتِ نظری، به توصیفِ گام‌هایی پیشنهادی، برای نتیجه‌ای بهتر در قیامِ نهاییِ مردمِ منطقۀ جغرافیاییِ ایران می‌پردازد. مهمترین و تأثیرگذارترین گام، گامِ اول برای شروعِ…
در این یادداشت فدراسیونِ عصرِآنارشیسم، به صورتِ نظری، به توصیفِ گام‌هایی پیشنهادی، برای نتیجه‌ای بهتر در قیامِ نهاییِ مردمِ منطقۀ جغرافیاییِ ایران می‌پردازد.

مهمترین و تأثیرگذارترین گام، گامِ اول برای شروعِ قیام است، اعتراضاتِ محله‌محور و خودسازماندهی محلّاتی، (https://www.tg-me.com/asranarshism/5867) کنشی ست که نمودِ آلترناتیوِ جامعه‌گرایی در برابر دولت‌‌گرایی ست. این خودسازماندهی کنشی ست براساسِ نظامِ ارزش‌های انسانی و نوعِ موردِقبول ساماندهی/سازماندهی یعنی خودسازماندهیِ از پایین به بالای اجتماعی.
دربابِ شورش‌های محله‌محور باید تاکید کرد که هسته‌های شورشی از ابزارهای متنوعِ صوتی و سلاح‌ها و... برای دفاع‌وحمله استفاده کنند. هر ابزاری که برای نیروهای سرکوب ایجاد زحمت کند مفید است. هدف از این نوعِ اعتراض بین‌بردنِ هماهنگیِ بینِ نیروهای سیستم و در نهایت گروگانگیری ایشان است. گام بعد تسخیر و تسلطِ بر محله است که هسته‌ها با پشتکار و همبستگی و ارائه‌دادنِ ایده‌های مستقل باید به برداشتنِ این گام کمک کنند. به نیروهای سرکوب‌گر، تا جایی که به نفعِ قیام تمام شود، نباید اجازۀ حمله داد. پس از قیام‌ها در محلات، مردم باید به سرعت بعد از تسخیر محله‌ها، پایگاه‌های خود را ایجاد کنند و هدفِ خود یعنی اتحاد را فراموش نکنند و پیشگامِ گسترشِ زنجیرۀ اتحاد و همبستگی با محله‌های دیگر باشند و برای پیروزیِ نهایی خود را آماده کنند.

آنارشیسم، خواهانِ نظم و مروجِ نظم است. آزادی مادرِ نظم است. جامعه‌گرایی و خودآموزشی/خودسازماندهی‌/خودتجهیزی‌های کمیونتی‌های محلاتی، در برابرِ سیوسایتیِ تحتِ‌سلطه، نه تنها آغازِ قدرت‌مندی در روندِ قیامِ نهایی ست، بلکه می‌تواند پایانی باشد بر هرج‌ومرج‌هایی که سیستم‌های حاکم به جامعه تزریق می‌کند.
شکل‌گیریِ کمیونتی‌های محلاتی نه تنها چنان که توصیف شد، مهره‌ای کلیدی در پایانِ هر نظامِ توتالیتر می‌تواند باشد بلکه امکانی ست بر خودآموزشیِ خودمدیریتی و مشارکتِ همگانی محلاتی و یادگیریِ دفاع از کمیونتی در برابر سوسایتی. كميته هاي مخفي محلات در مرحله قيام كنترل محلات را به دست مي گيرند و بعد از سرنگوني دولت به جاي كميته هاي مخفي موقت محلات، شوراي محلات توسط همه مردم ، اداره محلات را تشكيل و به عهده مي گيرند تا مانع ايجاد دولتي جديد گردند و فورا شورا هاي شهر و روستا و ادارات و كارخانه جات و همه مشاغل ، شوراي خود را جهت خودمديريتي جمعي تشكيل مي دهند و هسته هاي مخفي مقاومت مردمي از الان تا زمان شورش و انقلاب نقش ضربه زدن به اهداف نظامي و ارگان هاي حساس و مهم رژيم را ايفا خواهند كرد. همچنین اتحاد را نباید فراموش کرد و در موقعِ قیام از آن غافل شد. هرچه پیشروی شورش‌ها در محله‌ها سرعت و قدرت داشته باشد، سونامی اتحادِ مردم با سرعت و قدرت بیشتری تشکیل می‌شود. مردم عاصی و معترض تجمع‌کننده تا وقتی که نیروهای سیستم به منطقه نزدیک نشده‌اند باید باز هم تلاش به گسترش تجمع کنند و سلاح جمع‌آوری بکنند.

آماده شدن برای رودررویی با نیروهای سیستم، گام بعدی است که باید زنجیرۀ اتحادِ مردم با سرعتِ هرچه بیشتر، نیروهای سرکوب‌گرِ رژیم را خلع سلاح کنند و آن‌ها را به عنوانِ گروگان در ردیف‌های زنجیرۀ اتحادِ خود جای دهند تا سپری تهیه شود که سیستم به سهولت نتواند دستور تیر به نیروهای خود بدهد. این چنین قیام‌هایی باید به صورتِ مستقل و محله ای انجام شود تا سیستم نتواند نیروهای خود را به جاهای دیگر منتقل و متمرکز کند.
مردم می‌دانند که اتحاد کلیدِ پیروزی است.

نه بد می‌خوایم نه بدتر
نه پارلمان نه رهبر
شورا به جای دولت
نه ملیت نه قدرت. https://www.tg-me.com/asranarshism
2025/07/06 18:59:42
Back to Top
HTML Embed Code: