.
چشم ِ ساقی
چو من از باده
خرابست امشب ،
حیف از آن دیده
ڪه آمادهٔ خوابست امشب ...
قمرا !
پرده برافڪن
ڪه ز شرم رخ تو ،
چهرهٔ ماه فلڪ
زیر نقابست امشب ...!!
#ملک_الشعرای_بهار
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
چشم ِ ساقی
چو من از باده
خرابست امشب ،
حیف از آن دیده
ڪه آمادهٔ خوابست امشب ...
قمرا !
پرده برافڪن
ڪه ز شرم رخ تو ،
چهرهٔ ماه فلڪ
زیر نقابست امشب ...!!
#ملک_الشعرای_بهار
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
هر روز خورشید
از چشمهایت
طلوع میڪند...
و نڪَاهت مثل نسیم صبح
به قلبم نوید زند.ڪَی میدهد
چه چیزی میتواند قلبم را
تا این اندازه از من بڪَیرد و
وجودم را
سرشار کند از ؏ـاشقانههایی ڪه
ناتمام است...
جز نڪَاهت....!!
#مژگان_م
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
هر روز خورشید
از چشمهایت
طلوع میڪند...
و نڪَاهت مثل نسیم صبح
به قلبم نوید زند.ڪَی میدهد
چه چیزی میتواند قلبم را
تا این اندازه از من بڪَیرد و
وجودم را
سرشار کند از ؏ـاشقانههایی ڪه
ناتمام است...
جز نڪَاهت....!!
#مژگان_م
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
مرا آشفتهٔ خود ڪردهاے
اما ببین مویت ،
چڪَونه رام خود ڪردهست
خودڪار سیاهم را ...
برای بردن ایمان ِ
من لبخند هم ڪافیست ،
همینیڪشعله
آتش میزند انبارڪاهم را ...!!
#هوشنگابتهاج
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
مرا آشفتهٔ خود ڪردهاے
اما ببین مویت ،
چڪَونه رام خود ڪردهست
خودڪار سیاهم را ...
برای بردن ایمان ِ
من لبخند هم ڪافیست ،
همینیڪشعله
آتش میزند انبارڪاهم را ...!!
#هوشنگابتهاج
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
چڪَونه مرا
هوایی ڪردهای و
در آسمان دلم جاخوش ڪردهای
خبر داری یا نه
هنوز تورا بانفسهایم اشتباه میڪَیرم
و در هوای پراز دوستت دارم
عاشقانه تو را نفس میڪشم ...!!
#نسیم_دادستان
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
چڪَونه مرا
هوایی ڪردهای و
در آسمان دلم جاخوش ڪردهای
خبر داری یا نه
هنوز تورا بانفسهایم اشتباه میڪَیرم
و در هوای پراز دوستت دارم
عاشقانه تو را نفس میڪشم ...!!
#نسیم_دادستان
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
ڪَـر برڪنم دل از تو وُ بردارم از تو مهر
آن مهر بر ڪِه افڪنم... ؟ آن دل ڪجا برم...؟
#کمالاادین_اسمائیل
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
ڪَـر برڪنم دل از تو وُ بردارم از تو مهر
آن مهر بر ڪِه افڪنم... ؟ آن دل ڪجا برم...؟
#کمالاادین_اسمائیل
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
اين بهارميشد دو نفره باشد!
غرورَت اڪَر پا درميانى نميڪرد..
اين بهار ميشد تڪرارِ زمستان نباشد!
ڪمی ڪوتاه اڪَر مىآمدى..
تمامِ درختان؛ تا بهارِ بعد
به يُمنِ حضورت،
شڪوفههايشان را نڪَه ميداشتند!
شانه به شانه ام اڪَر مىبودى..
رسمِ زمانه است شايد؛
تمامِ اتفاقاتِ خوب،
تمامِ دلنشينها
آنجا ڪه بايد رُخ دهند،
نيست میشوند!
يا آنقدر دير اتفاق مى افتند،
ڪه تمامِ فصلها زمستان شده است،
يا آنقدر زود ڪه
درختان هنوز شڪوفه نزده اند...!!
#علي_قاضي_نظام
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
اين بهارميشد دو نفره باشد!
غرورَت اڪَر پا درميانى نميڪرد..
اين بهار ميشد تڪرارِ زمستان نباشد!
ڪمی ڪوتاه اڪَر مىآمدى..
تمامِ درختان؛ تا بهارِ بعد
به يُمنِ حضورت،
شڪوفههايشان را نڪَه ميداشتند!
شانه به شانه ام اڪَر مىبودى..
رسمِ زمانه است شايد؛
تمامِ اتفاقاتِ خوب،
تمامِ دلنشينها
آنجا ڪه بايد رُخ دهند،
نيست میشوند!
يا آنقدر دير اتفاق مى افتند،
ڪه تمامِ فصلها زمستان شده است،
يا آنقدر زود ڪه
درختان هنوز شڪوفه نزده اند...!!
#علي_قاضي_نظام
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
از وقتی نیستی
به شب پناه آورده ام ،
تاریڪیش را ،
آرامشش را
و تنهاییش را دوست دارم !
مرا رها میڪند از دلتنڪَی ،
بغضهای ڪَلوڪَیرم را میتڪاند
و خاطرم را
در بستری از فراموشی میپوشاند
شب را دوست دارم ...
آخر از یادم میبرد دوستداشتنم را
آخر مرا بیخیال تماشایت میسازد
و اینڪَونه من آرام میشوم ،
دوباره متولد میشوم ،
و خون تازه ای از عشق
در رڪَهایم جاری میڪَردد ..
شب را دوست دارم .. آخر شب
آغاز دوباره زیستن من است
و ڪَذشته ام را در
چمدان تاریڪی ِخلوتِ خویش جا مینهد
تا چراغ ِآینده پیش رویم روشن ڪَردد...!!
#امیرعباس_خالق_وردی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
از وقتی نیستی
به شب پناه آورده ام ،
تاریڪیش را ،
آرامشش را
و تنهاییش را دوست دارم !
مرا رها میڪند از دلتنڪَی ،
بغضهای ڪَلوڪَیرم را میتڪاند
و خاطرم را
در بستری از فراموشی میپوشاند
شب را دوست دارم ...
آخر از یادم میبرد دوستداشتنم را
آخر مرا بیخیال تماشایت میسازد
و اینڪَونه من آرام میشوم ،
دوباره متولد میشوم ،
و خون تازه ای از عشق
در رڪَهایم جاری میڪَردد ..
شب را دوست دارم .. آخر شب
آغاز دوباره زیستن من است
و ڪَذشته ام را در
چمدان تاریڪی ِخلوتِ خویش جا مینهد
تا چراغ ِآینده پیش رویم روشن ڪَردد...!!
#امیرعباس_خالق_وردی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
نفهميدم چه رازى
درحريم چشمهايٺ بود
ڪه ديڪَر حال من با
ديدنت مانند سابق نيسٺ
نميدانم ڪه من
عاشقٺرم، فرهاد يا مجنون؟
ولى درعصر ما هرڪَزڪسى
مثل من ؏ـاشق نيسٺ...!!
#كارن_مقدم
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
نفهميدم چه رازى
درحريم چشمهايٺ بود
ڪه ديڪَر حال من با
ديدنت مانند سابق نيسٺ
نميدانم ڪه من
عاشقٺرم، فرهاد يا مجنون؟
ولى درعصر ما هرڪَزڪسى
مثل من ؏ـاشق نيسٺ...!!
#كارن_مقدم
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
من همان
دورافتادهے غریبم
ڪـه به اشتیاق دیدار تو ،
به خورشید تابندهے ؏شـق ،
به اندوه و غربت و دلتنڪَی
به تمام روشناییها
و تاریڪی ها به تو ایمان دارد...!!
#مینو_پناهپور
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
من همان
دورافتادهے غریبم
ڪـه به اشتیاق دیدار تو ،
به خورشید تابندهے ؏شـق ،
به اندوه و غربت و دلتنڪَی
به تمام روشناییها
و تاریڪی ها به تو ایمان دارد...!!
#مینو_پناهپور
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
چه خوب ڪـه هستی
آشوب دلم
و این امواج بیقرار را
تو ساحل آرامشی.....
ڪه آهسته آهسته
خسته از خروشانیِ دریا
می آیم سر در آغوش مهربانت میڪَـذارم
و در ڪَـوشم لالاییِ ؏شـق میخوانی....!!
#امیر_محمدی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
چه خوب ڪـه هستی
آشوب دلم
و این امواج بیقرار را
تو ساحل آرامشی.....
ڪه آهسته آهسته
خسته از خروشانیِ دریا
می آیم سر در آغوش مهربانت میڪَـذارم
و در ڪَـوشم لالاییِ ؏شـق میخوانی....!!
#امیر_محمدی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
در جهانی دیڪَـر
در آغوشت خواهم ڪَرفت
آن جا ڪه عطر درختان ڪهنسال
و سروهاے در دست بادهاے آزاد ،
با طعم لیموے تنت آمیخته شوند...!!
#هومن_داوودی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
در جهانی دیڪَـر
در آغوشت خواهم ڪَرفت
آن جا ڪه عطر درختان ڪهنسال
و سروهاے در دست بادهاے آزاد ،
با طعم لیموے تنت آمیخته شوند...!!
#هومن_داوودی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
زیبای من!
دوست داشتن تو،
مثل ڪَلهای یاس حیاطمان
میماند ...
خوشرنڪَ، خوش عطر،
معطر، وسوسه انڪَیز
ڪه آدم دلش میخواهد
عطرت را بجای هوا نفس بڪشد
ریههایش را پر ڪند از عشق ...
از زندڪَی ...
از دوست داشتن ...
و دستهایش را به اندازهی ِ
در آغوش ڪشیدنت باز ڪند
و برایت به اندازه ی تمام بغلها ،
بغل بغل عاشقانه بمیرد ....!!
#امید_آذر
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
زیبای من!
دوست داشتن تو،
مثل ڪَلهای یاس حیاطمان
میماند ...
خوشرنڪَ، خوش عطر،
معطر، وسوسه انڪَیز
ڪه آدم دلش میخواهد
عطرت را بجای هوا نفس بڪشد
ریههایش را پر ڪند از عشق ...
از زندڪَی ...
از دوست داشتن ...
و دستهایش را به اندازهی ِ
در آغوش ڪشیدنت باز ڪند
و برایت به اندازه ی تمام بغلها ،
بغل بغل عاشقانه بمیرد ....!!
#امید_آذر
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
عید و بهارِ من
لحظهایست ڪه تو
روسریِ سبزت را سرڪنی
پیرهنِ ڪَل دارت را بپوشی
و به دیدارم بیایی...
من در آغوشت بڪَیرم
بر چشمانت بوسه بزنم
و با انڪَشتانم
لابلایِ جنڪَلِ موهایت
بذرِ عشق بڪارم ...!!
#آزی_فرهادی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
عید و بهارِ من
لحظهایست ڪه تو
روسریِ سبزت را سرڪنی
پیرهنِ ڪَل دارت را بپوشی
و به دیدارم بیایی...
من در آغوشت بڪَیرم
بر چشمانت بوسه بزنم
و با انڪَشتانم
لابلایِ جنڪَلِ موهایت
بذرِ عشق بڪارم ...!!
#آزی_فرهادی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
ڪَفتی سپیده دم
چـه دلانڪَـیز و دلرباست
ڪَـفتم تبسم تو بسی دلرباتر است
ڪَـفتی چه دلڪَـشاست
افق در طلوع صبح
ڪفتم ڪه چهرهی تو از آن دلڪَشاتر است...!!
#فریدونمشیری
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
ڪَفتی سپیده دم
چـه دلانڪَـیز و دلرباست
ڪَـفتم تبسم تو بسی دلرباتر است
ڪَـفتی چه دلڪَـشاست
افق در طلوع صبح
ڪفتم ڪه چهرهی تو از آن دلڪَشاتر است...!!
#فریدونمشیری
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
به چشم کسی جز خودم نیا...
این روزها هیچڪس جز تو
به چشمم نمیآید....
بڪَـذار مردم نبودنت را
از چشم من ببینند،من چشم هاے تو را
به چشم خودم دیدهام....!!
#کامران_رسولزاده
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
به چشم کسی جز خودم نیا...
این روزها هیچڪس جز تو
به چشمم نمیآید....
بڪَـذار مردم نبودنت را
از چشم من ببینند،من چشم هاے تو را
به چشم خودم دیدهام....!!
#کامران_رسولزاده
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
از وجودش
هیچڪَـاه سیراب نخواهم شد
او سرابی است در ڪـویرے دور...
من تشنهاے نیمه جان....
او می فریبد و من نمیرسم...!!
#مریم_گودرزی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
از وجودش
هیچڪَـاه سیراب نخواهم شد
او سرابی است در ڪـویرے دور...
من تشنهاے نیمه جان....
او می فریبد و من نمیرسم...!!
#مریم_گودرزی
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
سیب بهانه اے بیش نبود
حوا خوب میدانست
روزے جهان پر از
؏شـقهاے ممنوعه میشود....!!
#فاطمه_دلخواه
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
سیب بهانه اے بیش نبود
حوا خوب میدانست
روزے جهان پر از
؏شـقهاے ممنوعه میشود....!!
#فاطمه_دلخواه
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
ز غمها خستهام يا رب ، دلم تيمار ميخواهد
نڪَارى، هم دمى، يارى، دلم غمخوار ميخواهد
بهار آمد ولى بلبل نمىخواند به ڪَلزارم
دلم پژمرده از لالى ، ڪمی ڪَفتار ميخواهد
ڪَرفتارم به زير بار اين آوار تنهايى
بنالد طفلڪى دل ، دلبر و دلدار ميخواهد
هزاران بار جنڪَيدش دلم با لشڪر غمها
دلم شد خسته، اين ميدان سپهسالار ميخواهد
دلم زخمى و خونين است، ز دست بىوفايىها
توانش رفته اين دل ، يار بى آزار ميخواهد
به مردن حاضرم ديڪَر، اڪَر ڪَورم بياسايم
بڪَورستان، تنم، يڪ ڪَور بىڪفتار ميخواهد
#ناشناس
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
ز غمها خستهام يا رب ، دلم تيمار ميخواهد
نڪَارى، هم دمى، يارى، دلم غمخوار ميخواهد
بهار آمد ولى بلبل نمىخواند به ڪَلزارم
دلم پژمرده از لالى ، ڪمی ڪَفتار ميخواهد
ڪَرفتارم به زير بار اين آوار تنهايى
بنالد طفلڪى دل ، دلبر و دلدار ميخواهد
هزاران بار جنڪَيدش دلم با لشڪر غمها
دلم شد خسته، اين ميدان سپهسالار ميخواهد
دلم زخمى و خونين است، ز دست بىوفايىها
توانش رفته اين دل ، يار بى آزار ميخواهد
به مردن حاضرم ديڪَر، اڪَر ڪَورم بياسايم
بڪَورستان، تنم، يڪ ڪَور بىڪفتار ميخواهد
#ناشناس
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
.
تو را ڪَم ڪرده ام اما ڪجا یادم نمیآید
ڪجا ول ڪرده ای دست مرا یادم نمیآید
به بدبختی به دست آورده بودم قلب سنڪَت را
چرا آسان مرا ڪردی رها یادم نمیآید
میان خواب و بیداری ڪَمانم دیدمت با او
چه ظلمی ڪرده ای بر من روا یادم نمیآید
چهشبها تاسحر با اشڪخودچونشمع خوڪردم
چه شبها تا سحر ڪَفتم خدا یادم نمیآید
سراسر سوختی جان مرا با بی وفاییها
به دل داغی زدی دیڪَر چرا یادم نمیآید
برایم یادڪَاری ماند تنها زخم و دلتنڪَی
خودت را بعد عمری بی وفا یادم نمیآید
شبیه صخره ای سنڪَی برای عاشقی بودی
من از تو غیر پژواڪ صدا یادم نمیآید
خودم را درتو ڪَمڪردم شبی بارانی و غمڪَین
تو را ڪَم ڪردهام اما ڪجا یادم نمیآید ....!!
#طاهره_اباذری_هریس
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
تو را ڪَم ڪرده ام اما ڪجا یادم نمیآید
ڪجا ول ڪرده ای دست مرا یادم نمیآید
به بدبختی به دست آورده بودم قلب سنڪَت را
چرا آسان مرا ڪردی رها یادم نمیآید
میان خواب و بیداری ڪَمانم دیدمت با او
چه ظلمی ڪرده ای بر من روا یادم نمیآید
چهشبها تاسحر با اشڪخودچونشمع خوڪردم
چه شبها تا سحر ڪَفتم خدا یادم نمیآید
سراسر سوختی جان مرا با بی وفاییها
به دل داغی زدی دیڪَر چرا یادم نمیآید
برایم یادڪَاری ماند تنها زخم و دلتنڪَی
خودت را بعد عمری بی وفا یادم نمیآید
شبیه صخره ای سنڪَی برای عاشقی بودی
من از تو غیر پژواڪ صدا یادم نمیآید
خودم را درتو ڪَمڪردم شبی بارانی و غمڪَین
تو را ڪَم ڪردهام اما ڪجا یادم نمیآید ....!!
#طاهره_اباذری_هریس
࿐ྀུ༅࿇༅═┅─