تو وقتی یکی رو با تموم وجود دوست داری چطوری بعدش میتونی تموم وجودت و تک تک سلولهای بدنت رو قانع کنی که دیگه دوستش نداشته باشن؟
غمگینم، دوست دارم یکی از ته دل دوستم داشته باشه، حواسش بهم باشه، نگرانم شه، حالم براش مهم باشه، سراغم رو بگیره، فراموشم نکنه و وقتی حتی یه کلمه هم حرف نمیزنم از تو چشمهام بفهمه چمه.
فردا آشتی میکنم، فردا کاری رو که دلم میخواد انجام میدم، فردا معذرت خواهی میکنم، فردا قدر چیزهایی که دارم رو بیشتر میدونم، فردا، شاید دیگه فردایی نباشه قدر هم رو بدونید.
تا لحظه آخر برای بودن آدمها تلاش میکنم ولی یهو یطوری میرم که انگار هیچوقت با هم در ارتباط نبودیم.
اونی که با بیرحمی تنهات گذاشت و رفت آخرش عاشق کسی میشه که تلافی همه دوستت دارمهایی که نادیده گرفته رو سرش خالی کنه.
تو مسئول احساسات کسی نیستی ولی مسئول گفتن احساسات واقعیت هستی، اگه میدونی این رابطه راهی نداره، موندن از سر دلسوزی یه بیانصافیه، آدمها با حقیقت تلخ راحتتر کنار میان تا با بلاتکلیفی.
مراقب خودت باش دلگرم کنندهترین و غمانگیزترین چیزیه که تو این شرایط میتونی بشنوی.
من مدت زیادیه منتظر چیزی نیستم، نه آدمها، نه یه خوشحالیه از ته دل نه حتی آینده، همین الانش هم همه زورم رو زدم با زندگی کنار بیام، که فردا از پا نیفتم هر چی شد، خوشحال نیستم هر کاری هم میکنم، هر جا میرم یجای کار میلنگه اما منتظر تغییر هم نیستم، شاید عادت کردم، شب میخوابم و صبح که بیدار میشم، فقط وقت گذرونیه نه لذت میبرم ازش نه اذیتم میکنه، یاد گرفتم خوب باشم، تا میشه محبت کنم، حواسم به بقیه باشه اما دردهای خودم رو بذارم کنار تا به چشم نیاد، چه زندگیه قشنگی، البته اگه اسمش زندگی باشه.
میگن که سگها وقتی کار اشتباهی انجام میدن سرشون رو میندازن پایین، ولی مارها مستقیم تو چشمات نگاه میکنن، این رو دو بار بخون.
قلبم خیلی میشکنه اون موقعهایی که مچ خودم رو میگیرم و میبینم دارم ازت میخوام که بهم توجه و محبت کنی، مثل این میمونه که قلبم رو گذاشته باشم کف دستم و بگم لطفا بردار.
اینبار دیگه نمیخوام در موردش صحبت کنم، اینبار فقط میخوام در موردش تا جایی که میتونم دور بشم، ساکت شم و برم تو خودم.
مراقب خودت باش، یعنی نمیر، یعنی دوستت دارم، یعنی دلم نمیخواد برات اتفاقی بیفته، یعنی دستم کوتاهه، یعنی کاش کاری از دستم برمیومد، یعنی حاضرم برای من اتفاقی بیفته اما برای تو نه.
لطفا هیچوقت دست از کنار من بودن، همه چیز من بودن، آرامش من بودن، دلخوشی من بودن، مرهم زخمهای من بودن، گوش شنوای من بودن، خونه امن من بودن برندار، باشه؟