ریشه اگه ریشه باشه خاصیتش دیده نشدنه، ریشه‌ای که اصرار به دیده شدن داره، درخت کنده شده است.

هر وقت حالت بد بود، برو ماه رو ببین، دوش آب سرد بگیر، موزیک گوش بده، فیلم ببین، قدم بزن، بنویس، نقاشی بکش، با آدم‌ها حرف بزن، بیرون برو، برای خودت هدیه بخر، کلاس جدید برو، کتاب بخون، قهوه بخور، گل و گیاه بخر، بخواب، خوراکی بخر و خیلی کارهای دیگه که دوست داری، اما نذار داخل خودت فرو بری، نذار ناراحتیت بشه، افسردگی و اون تو رو ببلعه، یادت باشه کسی برای نجات تو نمیاد، خودت خودت رو نجات بده.

‏در واقع ما منتظر برگشتن هیچ آدمی نیستیم ‏فقط منتظر برگشت خودمونیم که با اون آدم رفته.

من نمیخوام مست کنی بهم زنگ‌ بزنی بگی دوستم داری میخوام با هم مست کنیم بیشتر از قبل به هم اعتراف کنیم.

تنهایی از پس یه چیزهایی براومدم که یه لشکر آدم با داشتن هزار تا تکیه‌گاه کم میاوردن، اما من بی هیچکسی وایسادم.

بشین رو به روم و از چیزهایی که فکر میکنی واسه هیچکس مهم نیست و هیچکس نمیفهمه برام بگو، واسه من مهمه، من میفهمم، درک میکنم و از حرف زدن با تو حتی حرف‌هایی که فکر میکنی احمقانه است، لذت میبرم.

انقدر بدم میاد که مثلا آدم‌ها میگن وای شاید در جهانی دیگر، زهرمار ادایی بزدل، آدم بودی تو همین جهان میتونستی درستش کنی.

تعریف از خودم تو این برهه از زندگیم، بی‌ رحم، بی‌ ذوق، بی‌ حوصله، وحشی و مملو از بغض.

آرزو میکنم با آدم‌های چشم و دل سیر معاشرت کنید، با آدم‌های چشم و دل شراکت کنید، با آدم‌های چشم و دل رفاقت کنید و با آدم‌های چشم و دل سیر همکار باشید، نود درصد مشکلات از گشنه بودن و تنگ نظریه، گشنه در مال دنیا، گشنه در جنس مخالف، گشنه در هر چیزی.

🥇 آپدیت اپلیکیشن MelBet

📱کاملترین برنامه موبایل
🤝 اسپانسر رسمی لالیگا
🎖صرافی معتبر
🤖 ربات راهنما

🇮🇷 برای تغییر زبان برنامه، زبان موبایل خود را تغییر دهید.
☑️ ورود به اپلیکیشن با فیلترشکن

حق 🤌

همیشه ازم میپرسن چرا اینقدر خواب رو دوست داری؟ چرا همه‌اش خوابی؟ من وقتی میخوابم از خانواده، دلتنگی، انتظار و هر چیز بدی که توی این دنیاست دور میشم و چیزایی که از زندگی میخوام رو رویا میبینم و تجربه میکنم بدون اینکه بدونم خوابه، این میتونه یکم حالم رو بهتر کنه.

فقط یک سوال؟ چطور میشه بدون عشق زندگی کرد؟ واقعا به ازدواج‌های سنتی نگاه میکنم غمم میگیره، فکر کن برات همسر انتخاب میکنن، تو باید بری جلو و سعی کنی دوستش داشته باشی، اگه این قمار نیست پس چیه؟

با اینکه پیش هیچکس اعتراف نمیکرد، از دلتنگی تقریبا فلج شده بود.

اما من هیچوقت قوی نبودم، حتی یه جاهایی دل نازک تر و لوس تر از خیلیا بودم، اما چون میدونستم نمیتونم روی هیچکس حساب باز کنم خیلی جاها وانمود کردم همه چی اوکیه و اصلا ناراحت نیستم.

از لحاظ روحی نیاز دارم تو یه کلبه کنار دریا باشم، جایی که هیچ‌کس رو نشناسم، هیچ‌کسی هم منو نشناسه، نه به کسی فکر کنم، نه نگران چیزی باشم، من نیاز دارم مدتی در خنثی‌ترین حالت ممکن باشم.

اون هزاران زن در یک بدن بود، همزمان قوی و شکننده، شیرین و سرکش، طوفانی و آرام، اما آن لبخند، همیشه همان بود و همان تنها چیزی بود که میتوانست در عین حال که تو رو ویران میکند، نجات بخشت باشد.

دوستان لطفا کمتر ناراحتم کنید، دیگه پولی تو حسابم نمونده بخوام خرید کنم و خودم رو خوشحال کنم.

‏دلم می‌خواهد برای یک بار هم که شده، نباشم، کسی حضور مرا حس نکند. از اینکه همیشه بوده‌ام، خسته‌ام. دلم می‌خواهد روزی کسی با دیدنِ چیزی، یاد من بیوفتد و با خودش بگوید "چرا نیست، چرا رفت...