Telegram Web Link
‏ادبیات از آغاز تا اکنون و تا زمانی که وجود داشته باشد فصل مشترک تجربیات آدمی بوده و خواهد بود و به واسطه آن انسان‌ها می‌توانند یکدیگر را بازشناسند و با یکدیگر گفتگو کنند.

📚| چرا ادبیات
👤| ماریو بارگاس یوسا

🔥| #دیالوگ

✏️ @benevis_s
#میم📝
کدوم نویسنده به ذهنت اومد؟🤡

✏️ @benevis_s
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
از زبان بدن می‌توانید برای تعیین حال و هوای صحنه استفاده کنید.

📘|• مثال: یک شخصیت لبه کلاه خود را پایین آورده است، صورتش را در یقه کتش مخفی کرده و با قامتی خمیده در تاریکی شب حرکت می‌کند. زبان بدن این شخصیت لحن یا فضای مرموزی را نشان می‌دهد.

📕|• زبان بدن شامل حالات چهره نیز می‌شود. تقریباً 90 عضله در صورت برای نشان دادن احساسات وجود دارد. کج کردن سر، تماس چشمی، حرکات ابروها، خطوط پیشانی و لب‌ها همه حکایت از داستانی دارند.

منبع

✏️ @benevis_s
#میم📝
بعد از تایپ اون کلمه سه هفته استراحت مطلق لازم دارم.🫠

✏️ @benevis_s
👤| هوشنگ ابتهاج
📚| بهار غم‌انگیز

بهار آمد، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد

پرستو آمد و از گل خبر نیست
چرا گل با پرستو همسفر نیست؟

چه افتاد این گلستان را، چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد

چرا می‌نالد ابر برق در چشم
چه می‌گرید چنین زار از سر خشم؟

چرا خون می چکد از شاخه‌ی گل
چه پیش آمد ؟ کجا شد بانگ بلبل؟

چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟
که در گلزار ما این فتنه کردست؟

چرا در هر نسیمی بوی خون است؟
چرا زلف بنفشه سرنگون است؟

چرا سر برده نرگس در گریبان؟
چرا بنشسته قمری چون غریبان؟

چرا پروانگان را پر شکسته ست؟
چرا هر گوشه گرد غم نشسته ست؟

چرا مطرب نمی‌خواند سرودی؟
چرا ساقی نمی‌گوید درودی؟

چه آفت راه این هامون گرفته ست؟
چه دشت است این که خاکش خون گرفته ست؟

چرا خورشید فروردین فروخفت؟
بهار آمد گل نوروز نشکفت

مگر خورشید و گل را کس چه گفته ست؟
که این لب بسته و آن رخ نهفته ست؟

مگر دارد بهار نورسیده
دل و جانی چو ما در خون کشیده؟

مگر گل نو عروس شوی مرده ست
که روی از سوگ و غم در پرده برده ست؟

مگر خورشید را پاس زمین است؟
که از خون شهیدان شرمگین است

بهارا، تلخ منشین، خیز و پیش ای
گره وا کن ز ابرو، چهره بگشای

بهارا خیز و زان ابر سبک رو
بزن آبی به روی سبزه ی نو

سر و رویی به سرو و یاسمن بخش
نوایی نو به مرغان چمن بخش

بر آر از آستین دست گل افشان
گلی بر دامن این سبزه بنشان

گریبان چاک شد از ناشکیبان
برون آور گل از چاک گریبان

نسیم صبحدم گو نرم برخیز
گل از خواب زمستانی برانگیز

بهارا بنگر این دشت مشوش
که می‌بارد بر آن باران آتش

بهارا بنگر این خاک بلاخیز
که شد هر خاربن چون دشنه خون ریز

بهارا بنگر این صحرای غمناک
که هر سو کشته‌ای افتاده بر خاک

بهارا بنگر این کوه و در و دشت
که از خون جوانان لاله گون گشت

بهارا دامن افشان کن ز گلبن
مزار کشتگان را غرق گل کن

بهارا از گل و می آتشی ساز
پلاس درد و غم در آتش انداز

بهارا شور شیرینم برانگیز
شرار عشق دیرینم برانگیز

بهارا شور عشقم بیشتر کن
مرا با عشق او شیر و شکر کن

گهی چون جویبارم نغمه آموز
گهی چون آذرخشم رخ برافروز

مرا چون رعد و توفان خشمگین کن
جهان از بانگ خشمم پر طنین کن

بهارا زنده مانی، زندگی بخش
به فروردین ما فرخندگی بخش

هنوز اینجا جوانی دلنشین است
هنوز اینجا نفس‌ها آتشین است

مبین کاین شاخه‌ی بشکسته خشک است
چو فردا بنگری، پر بید مشک است

مگو کاین سرزمینی شوره‌زار است
چو فردا در رسد، رشک بهار است

بهارا باش کاین خون گل آلود
بر آرد سرخ گل چون آتش از دود

بر اید سرخ گل، خواهی نخواهی
وگر خود صد خزان آرد تباهی

بهارا، شاد بنشین  شاد بخرام
بده کام گل و بستان ز گل کام

اگر خود عمر باشد، سر بر آریم
دل و جان در هوای هم گماریم

میان خون و آتش ره گشاییم
ازین موج و ازین توفان براییم

دگربارت چو بینم، شاد بینم
سرت سبز و دلت آباد بینم

به نوروز دگر، هنگام دیدار
به آیین دگر ایی پدیدار

🕊| #شعر

✏️ @benevis_s
|• پزشکی قانونی در دادگاه: علم در صحنه‌ی جنایت چه چیزهایی رو می‌گه؟

● آنالیز مواد مخدر
● شیوه پاشش خون
● اثر انگشت‌ها
● آثار گاز گرفتن
● اسلحه و ابزارهای جرم
● سم‌شناسی
● پاتولوژی قانونی
● بررسی نمونه‌ها (مو و غیره)
● بررسی آثار و خرابه‌های آتش‌سوزی
● بررسی صحنه‌ی جرم
● نوشتن مدارک دادگاهی

✏️ @benevis_s
ارتداد را اغلب مفتشان به‌وجود می‌آورند. و نه تنها به این معنی که مرتدانی را که وجود خارجی ندارند در تخیل خود می‌سازند، بلکه با چنان شدّت و حدّتی به سرکوب فساد ارتداد می‌پردازند که خیلی‌ها به سبب نفرت از قاضیان به سویش رانده می‌شوند.

📚| آنک نام گل
👤| اومبرتو اکو

🔥| #دیالوگ

✏️ @benevis_s
@benevis_s.نفرتی.که.تو.می‌کاری.pdf
34.8 MB
#کتاب 📚
🌀 نام: نفرتی که تو می‌کاری
🌀 نویسنده: انجی توماس

داستان درباره نوجوانی شانزده ساله به نام استار کاتر است. او در محله‌ای فقیر نشین زندگی می‌کند اما در یک مدرسه پرزرق و برق درس می‌خواند. او در تلاش است تا بین این دو دنیایی که در آن زندگی می‌کند تعادلی نسبی برقرار کند اما این تعادل با حادثه‌ای از بین می‌رود. استار، شاهد کشته شدن دوست نزدیکش، خلیل، به دست افسر پلیس است. خبر کشته شدن او، به سرعت به یکی از مهم‌ترین اخبار کشور تبدیل می‌شود...

✏️ @benevis_s
📘|• عده‌ای گمان می‌کنند نوشتن فقط به فکر بکر نیاز دارد و اغلب هم تصور می‌کنند آن فکر بکر در حالت خلسه یا زیر دوش یا در خواب به نویسنده الهام می‌شود؛ اما حتی اگر چنین باشد، به‌هرحال آن ایدهٔ ناب را باید با شیوه‌ای شیوا و زبانی گویا بیان داشت.

📗|• این‌که عده‌ای ساده‌دل فکر می‌کنند با بنگ‌زدن یا الکل‌نوشیدن یا کارهای نامتعارفی از این‌ قبیل می‌توانند مسیر نویسنده‌شدن را دور بزنند و رنج‌نابُرده اثری مبدعانه و خلاقانه بیافرینند، چیزی جز سفاهت نیست.

📒|• فکر بکر را ذهن ورزیده می‌آفریند، نه مغز افیون‌زده!

📙|• نویسنده‌ای که با ساختار و سازوکارِ زبان آشنا نباشد، نمی‌تواند درست از آن بهره گیرد. او به اطلاعات بسیاری از زبان نیازمند است تا بتواند بر بارهٔ بیان سوار گردد و آن را به هر سو می‌‌خواهد بکشاند.

📕|• آدمی‌زاد برای این‌که بتواند از یک واژه یا ساختار نحوی استفاده کند، باید حتماً پیش‌تر آن را در جایی دیده یا شنیده باشد؛ حتی اگر این دیدن یا شنیدنْ ناخودآگاه بوده باشد.

📓|• اثر بدیع از هیچ پدید نمی‌آید، بلکه در اصلْ ترکیبی آگاهانه یا ناآگاهانه از عنصرها و الگوهای پیشین است که در کالبدی نو جلوه‌گر شده است.

📘|• پس باید بسیار خواند و متنوع خواند و عمیق خواند تا عاقبتْ چیزی به چنگ آورد.

📗|• اِشراف بر واژه‌ها و احاطه بر سازه‌های نحوی و چیرگی بر موضوعِ نوشته، اگر با تفکر نقادانه و ذهن ورزیده بیامیزد، می‌تواند طرحی نو دراندازد.

📒|• برای رسیدن به همهٔ این‌ها، به تمرین هدف‌مندانه، سامان‌یافته، همه‌جانبه و کنترل‌شده نیاز است.

منبع: معین پایدار

✏️ @benevis_s
یک بار مادرم به من گفت مقابل عشق، نفرت نیست، بی‌تفاوتی است.

📚| از ترس تنهایی
👤| امیلی گیفین

🔥| #دیالوگ

✏️ @benevis_s
بنویس :)
چند #writing_prompt برای نوشتن قطعه‌هایی شاعرانه و زیبا🌿 1⃣ دروغ‌های ناگفته. 2⃣ سقوط آزاد. 3⃣ فرار از چاه سیاه. 4⃣ زنجیرهای زیبا. 5⃣ پرندگان تابستان. 6⃣ نمک در زخم. 7⃣ وقت خداحافظی. 8⃣ بال‌های بریده. 9⃣ خفته زیر خاک. ✏️ @benevis_s
چند #writing_prompt برای نوشتن قطعه‌هایی شاعرانه و زیبا🌿

1⃣ چشم در چشم.
2⃣ لکه‌های اشک.
3⃣ خاطره‌های غبارگرفته.

4⃣ زیر درختان زیتون.
5⃣ رد پای نیمه‌شبی.
6⃣ گیتار زنگ‌زده.

7⃣ دست خالی.
8⃣ قلب پاره‌پاره.
9⃣ نام او روی لب‌ها.

✏️ @benevis_s
#میم📝
چه بلاهای بدی سر شخصیت‌هات آوردی؟

✏️ @benevis_s
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کتابخونه + تخت = بهشت💫📚

✏️ @benevis_s
📖|• یه چالش و #تمرین بامزه!

📖|• داستانت رو توی یک جمله توصیف کن.
اما یه جور خیلی خیلی بد و مضحک!

✏️ @benevis_s
بنویس :)
•|📝💖|• چند #writing_prompt عاشقانه.🙂 «این گل منو یاد تو انداخت.» «صبحونه چی دوست داری؟» «بذار ببرمت خونه.» «می‌شه لبخند قشنگت رو ببینم؟» «تپش قلبت رو حس می‌کنم.» «کاش این لحظه تا ابد کش بیاد.» «نمی‌خوام از تخت پا شیم.» «به نیمه‌ی گمشده اعتقاد داری؟» «تا حالا…
•|📝💖|• چند #writing_prompt عاشقانه.🙂

«گاز آخر رو می‌خوای؟»
«با هم یه کاریش می‌کنیم.»
«منم همین حس رو دارم.»
«می‌خوای بیشتر بمونم؟»
«یه پتوی دیگه بیارم؟»
«برات چای آوردم.»
«بیا با هم بریم اونجا.»
«ژاکت منو بپوش.»
«گرسنه نیستی؟»
«خونه رسیدی؟»
«چطور بهت عشق بورزم؟»
«معلومه که یادم مونده.»

✏️ @benevis_s
2025/07/04 20:40:36
Back to Top
HTML Embed Code: