Telegram Web Link
حروف مقطعه و ترتیب نزول سوره‌های قرآن در روایت ابن‌عباس - ۳ (پایانی)

اما نکته اینجا است قرائنی که این گمانه را تقویت کنند نیز وجود دارند؛ یکی از این سه سوره، سوره‌ای است که اساسا در مورد زمان کلی نزول آن، مناقشه وجود دارد؛ بسیاری، مدنی بودن سوره رعد را بر اساس روایت ابن عباس و روایات مشابه(۱۴)، قبول ندارند و این سوره را مکی می‌دانند. در این مورد، هم روایات متعارضی با گاهشماری ابن‌عباس وجود دارد(۱۵) و هم استدلال‌های متعارضی بیان شده‌اند.(۱۶)

قرینه دیگر توجه به مصحف عثمانی است:
البته مصحف عثمانی ادعای ترتیب نزول ندارد و اگر نظم خاصی در ترتیب سوره‌ها در آن یافت شود طبعا نمی‌تواند چیزی بیشتر از اعمال ذوق و سلیقه ترتیب دهندگان تلقی شود. با این حال ضمن توجه به نکته مذکور، ما در مصحف عثمانی دو دوره از پنج دوره مذکور را «عینا» می‌بینیم؛ دوره سوره‌های طواسیم و دوره سوره‌های حوامیم.(۱۷) می‌گوییم «عینا»، چون توالی سوره‌ها درون هر یک از دوره‌ها نیز کاملا مطابق با روایت ابن‌ عباس است. اما دوره «الر» در مصحف عثمانی، با کمی گسیختگی رعایت شده و از دوره «الم» و از دوره «حروف یکبار به کار رفته»، خبری نیست. گرچه رگه‌هایی از رعایت دوره «الم» نیز دیده می‌شود.
به این نکته اشاره شد که در مصحف عثمانی دوره «الر» با کمی از هم گسیختگی دیده می‌شود. این از هم گسیختگی ناشی از حضور سوره رعد با افتتاحیه «المر» در میان سوره‌های «الر» است. دقت داشته باشید! سوره رعد.
اما «المر» (افتتاحیه سوره رعد) نیز ترکیبی است که تنها یک‌بار در قرآن به کار رفته. این نکته می‌تواند قرینه‌ای در تایید نظریه مکی بودن سوره رعد باشد چرا که می‌توان با قرار دادن این سوره در دوره اول سوره‌های مقطعات (سوره‌هایی که با حرف یا ترکیبی از حروف مقطعه آغاز شده‌اند که فقط یک‌بار به کار رفته‌اند)، فهرست ابن‌عباس را منظم‌تر کرد و این دوره نیز، طبعا دوره‌ای مکی است.
اما سوره لقمان (با افتتاحیه الم) و سوره ابراهیم (با افتتاحیه الر) چطور؟
سوره ابراهیم در مصحف عثمان در توالی سوره‌های الر و سوره لقمان در توالی یکی از دو گروه مجزا شده سوره‌های الم قرار دارد.

حروف مقطعه و گاهشماری‌های مشهور دیگر

در گاهشماری‌های معروف دیگر، که عمدتا جدید هستند، ترتیب نزول سوره‌های مقطعات، روایت‌گر نظم یا دوره‌بندی خاصی نیستند و تفاوت آن‌ها از این لحاظ با روایت ابن‌عباس مشهود است. در ادامه ترتیب حروف مقطعه را بر اساس سه نمونه مشهور (گاهشماری‌های نولدکه، مویر و بازرگان) آورده‌ام.

ترتیب نزول حروف مقطعه در گاهشماری نولدکه:

شماره سوره در فهرست رسمی / حروف مقطعه اول سوره

۶۸ ن
۴۴ حم
۵۰ ق
۲۰ طه
۲۶ طسم
۱۵ الر
۱۹ کهیعص
۳۸ ص
۳۶ یس
۴۳ حم
۲۷ طس
۳۲ الم
۴۱ حم
۴۵ حم
۳۰ الم
۱۱ الر
۱۴ الر
۱۲ الر
۴۰ حم
۲۸ طسم
۲۹ الم
۳۱ الم
۴۲ حم.عسق
۱۰ الر
۷ المص
۴۶ حم
۱۳ المر
۲ الم
۳ الم (۱۸)

در گاهشماری ویلیام مویر ترتیب نزول
حروف مقطعه به شرح زیر است:

ردیف سوره در فهرست رایج / حروف مقطعه آغاز سوره

۳۲ الم
۳۱ الم
۶۸ ن
۴۱ حم
۵۰ ق
۴۵ حم
۴۴ حم
۳۰ الم
۲۶ طسم
۱۵ الر
۴۶ حم
۳۶ یس
۱۹ کهیعص
۲۷ طس
۴۲ حم.عسق
۴۰ حم
۳۸ ص
۲۰ طه
۴۳ حم
۱۲ الر
۱۱ الر
۱۰ الر
۱۴ الر
۲۸ طسم
۱۳ المر
۲۹ الم
۷ المص
۲ الم
۳ الم (۱۹)


در گاهشماری بازرگان، ترتیب نزول حروف مقطعه به شرح زیر است:


ردیف سوره در فهرست رسمی / حروف مقطعه آغاز سوره

۶۸ ن
۱۵ الر
۴۴ حم
۲۰ طه
۲۶ طسم
۳۸ ص
۵۰ ق
۳۶ یس
۴۱ حم
۴۳ حم
۱۹ کهیعص
۳۱ الم
۳۰ الم
۳۲ الم
۴۰ حم
۲ الم
۲۷ طس
۴۵ حم
۱۱ الر
۲۹ الم
۱۲ الر
۲۸ طسم
۱۴ الر
۴۲ حم.عسق
۴۶ حم
۳ الم
۷ المص
۱۰ الر
۱۳ المر (۲۰)

-----
پاورقی‌ها نزد نگارنده محفوظ هستند.

۶ فروردین ۱۴۰۳ / چهاردهم رمضان المبارک
بشارت‌ها
رمضان و قرآن - ۱۸ (جزء ۱۱) فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿یونس / ۹۴﴾
رمضان و قرآن - ۱۹
(جزء ۱۹)

سوره شعراء:

وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۹۲﴾
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ ﴿۱۹۳﴾
عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۱۹۴﴾
بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ ﴿۱۹۵﴾
وَ إِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۹۶﴾
أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۹۷﴾
رمضان و قرآن - ۲۰
(جزء ۲۳)

ابتدا فرازی از سوره صافات و بعد نکته‌ای کمتر مورد توجه قرار گرفته. به قسمت‌های بولد شده بیشتر توجه کنید:

رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۰۰}
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ ﴿۱۰۱﴾
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۰۲﴾
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿۱۰۳}
وَ نَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۱۰۴﴾
 قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۰۵﴾
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ ﴿۱۰۶﴾
وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۷﴾
وَ تَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿۱۰۸﴾
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۱۰۹﴾
كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۰﴾
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۱﴾
وَ بَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۱۲﴾
وَ بَارَكْنَا عَلَيْهِ وَ عَلَى إِسْحَاقَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿۱۱۳﴾

ابراهیم در ابتدای فراز، از خدا درخواست فرزند یا فرزندانی از صالحین می‌کند.
در ادامه فرزند یا فرزندانی که به او داده می‌شود با دو گونه وصف معرفی شده‌اند:
- حلم و صبر (آیه ۱۰۱ و ۱۰۲)
- صالح بودن (آیه ۱۱۲)

در مورد این آیات، اختلاف است که آیا فقط در مورد یک فرزند ابراهیم است (اسحاق) یا در مورد دو‌ فرزند او (اسماعیل و اسحاق). به عبارت دقیق‌تر، بر سر این بحث است که بر اساس این آیات، فرزندی که به قربانگاه برده شده، اسماعیل است که نام او نیامده یا اسحاق است که نام او در ادامه آمده است.
یک قرینه کمتر مورد توجه قرار گرفته به نفع کسانی که این آیات را در مورد دو‌ فرزند و ذبیح را اسماعیل می‌دانند این است که در آیات دیگر قرآن، صفت «صالح» بودن در مورد هر دو فرزند ابراهیم به کار رفته، ولی صفت «صابر» بودن، فقط در مورد اسماعیل به کار رفته‌است؛

صابر و صالح بودن اسماعیل:
وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَاالْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۸۵﴾ وَ أَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ{انبیاء / ۸۶}

صالح بودن اسحاق که البته در همین آیات مورد مناقشه نام او نیز آمده، با این حال آیه دیگری با همین وصف در مورد او را نقل می‌کنیم:
وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ نَافِلَةً وَ كُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿انبیاء / ۷۲﴾

این هم نکته‌ای است که صفت صبر که از دو فرزند، فقط در مورد اسماعیل در جای دیگر قرآن به کار رفته، در آیات محل مناقشه، بدون اینکه تصریح شود در مورد کدام یک از فرزندان ابراهیم است، در عوض دو بار، با الفاظی هم معنی (صبر و حلم) به کار رفته است. گویا قصد توجه دادن بیشتر مخاطب به این صفت، مورد نظر بوده است.

مطالب مرتبط از آرشیو کانال:
https://www.tg-me.com/besharatha/60
https://www.tg-me.com/besharatha/74
بشارت‌ها
تناقض تورات در مورد ذبیح اهمیت بالای اقدام ابراهیم به قربانی پسرش، به این دلیل بوده است که آن پسر، در آن زمان، تنها پسر و فرزند او بوده و ابراهیم و همسرش نیز در سن و شرایطی بوده اند که پس از قربانی این فرزند، دیگر امیدی به داشتن فرزندی جدید نداشته اند. این…
قدمت یک استدلال

اخیرا ملتفت شدم این استدلال که با «یکی یک دانه» معرفی شدن ذبیح در تورات، او نمی‌تواند اسحاق بوده باشد و اینکه تورات او را اسحاق معرفی کرده تناقض است (چرا که اسماعیل زودتر از اسحاق به دنیا آمده و فقط او می‌توانسته تا قبل از تولد اسحاق، یکی یک دانه ابراهیم باشد)، حداقل تا میانه قرن ۷ هجری قمری سابقه دارد.
در تصویر، فصل کوتاه ۳۳ از باب ۱ کتاب «سعد السعود»، تالیف «سیدبن طاووس» را می‌بینید که مولف همین استدلال را بیان کرده‌است. سعد السعود حوالی سال‌های ۶۵۰ تا ۶۶۰ هجری قمری، تالیف شده‌است. تصویر را از نسخه منتشر شده در سال ۱۳۷۹ شمسی در قم، به تحقیق «فارس تبریزیان» (انتشارات عترت) برداشته‌ام.

مطالب مرتبط از آرشیو کانال:
https://www.tg-me.com/besharatha/60
https://www.tg-me.com/besharatha/74
https://www.tg-me.com/besharatha/180
قدمت یک استدلال - ۲
(ارسالی مخاطب)

جلد اول تفسیر ابن‌عاشور (التحریر و التنویر) که انتشار اول آن در قاهره، سال ۱۲۸۴ هجری قمری (۶۰ سال پیش) بوده‌است.

مطالب مرتبط از آرشیو کانال:
https://www.tg-me.com/besharatha/60
https://www.tg-me.com/besharatha/74
https://www.tg-me.com/besharatha/180
https://www.tg-me.com/besharatha/181
رمضان و قرآن - ۲۰
(جزء ۲۸)

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿سوره صف / ۶﴾
فیلم Dune 1 (تلماسه ۱) را ندیده‌ام. اما در فیلم سینمایی Dune 2، به اندازه یا بیشتر از آنکه «مهدی» موعود تلقی شدن قهرمان فیلم توجهم را جلب کند، اقتباس و برداشت و تصوری که نویسنده داستان یا فیلمنامه، از واژه و مفهوم «دابة‌الارض» داشت، جالب توجه بود. کاری به اینکه این برداشت درست بود یا غلط ندارم، اما به دلیل آشنایی نویسنده با نام و مفهوم مهدی، بسیار می‌توان احتمال داد که نویسنده از مفهوم «دابة‌الارض» نیز الهام گرفته باشد. در این فیلم، کرم خاکی‌های فوق غول پیکر و بسیار تندرویی را می‌بینیم که زیر زمین مخفی هستند و فراخواندن آن‌ها روی خاک و کنترل کردن آن‌ها و سواری گرفتن از آن‌ها را فقط مهدی و قومی که منتظر و یاور او هستند بلدند.
ممکن است کسانی بگویند این موجودات یادآور «لویاتان» عهدین هم هستند. احتمال مطلقا اشتباهی نیست، اما باید توجه داشت که لویاتان عهدین، موجودی دریایی و آبزی است و در برخی اشارات به او، از داشتن چند سر سخن رفته است.
اینکه مهدی فیلم (که خودش قبول ندارد مهدی است، اما در آخر فیلم و عملا می‌بینیم که مهدی است)، چهره مثبتی داشت و جبهه مقابل او، جبهه شر بود، موضوعی قابل تامل است و خوب است فکر کنیم چرا چنین فیلمی در این روزگار ساخته شده.
اینکه نام سرزمین قوم منتظر و یاور مهدی، «آراکیس» (شبیه گویش انگلیسی عراق) بود و مادر مهدی نیز شاهزاده بود، می‌تواند از اشارات دیگر فیلمنامه و داستان فیلم به اقتباسش از منابع اسلامی و شیعی تلقی شود. همینطور استفاده از صفت عربی «لسان الغیب» به عنوان یکی از القاب مهدی.
فقط توجه به انتخاب بازیگر نقش مهدی و شکل و شمایل او در فیلم Dune برای اینکه بخواهیم تحلیل‌های سر راست بدبینانه از تولید این فیلم پرخرج و با جلوه‌های ویژه درخشان را بدهیم، سخت می‌کند. بگذریم که پرداخت شخصیت او هم مثبت است و مخاطب او را دوست می‌دارد و پس از فیلم قرار نیست از شنیدن نام مهدی به هراس بیفتد.
این فیلم اگر هم ضد مهدوی باشد، در لایه‌های دیگری است. اما این لایه‌ها کدامند و آیا آنقدر نیرومند هستند که اثر لایه‌های آشکارتر فیلم را خنثی کنند؟
بشارت‌ها
رمضان و قرآن - ۲۰ (جزء ۲۸) وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ…
در این ماه رمضان، آیاتی از قرآن را که با موضوع اصلی کانال مرتبطند را متذکر شدیم.
در زیر این پست هم آن‌چنان که گفته بودم به مرور آدرس آیاتی را که ارتباط ضعیف‌تری با موضوع دارند اما قابل تامل هستند به مرور اضافه کردم:

https://www.tg-me.com/besharatha/158

ان‌شاء‌الله عمر و توانی باشد در رمضان‌های آینده، متذکر موضوعات دیگری خواهیم شد. خدا توفیق دهد، هر رمضان یک موضوع.
فهرست گزیده مطالب کانال بشارت‌ها

برکت‌های پرداختن به موضوع بشارت‌های انبیاء

بشارات، رکن معناآفرین ادیان

جستارهایی نو در مورد «پیشگویی کودک» کتاب دیده نشده یهودیان (هفت قسمت)

تکمله جستارها در مورد «پیشگویی کودک»

احترام یا رنج

ابهام زدایی از کلمه‌ای بحث برانگیز در تورات

باز هم در مورد وصیت یعقوب (کلمه بحث‌انگیز در تورات)

اشاره امام محمد باقر به وصیت یعقوب

سوره فجر، امام حسین و بنی‌اسرائیل

تکمیلی امام حسین و بنی‌اسرائیل

معمای سفر الیاس به حوریب

معراج پیامبر در مکاشفات یوحنا

مکه و پایتخت منجی آخرالزمان در یک کتاب مسیحی ماقبل اسلامی (دو قسمت)

تناقض تورات در مورد ذبیح

تکمیلی تناقص تورات در مورد ذبیح

تکمیلی دیگری در مورد ذبیح در تورات

قدمت اشاره به تناقض تورات در مورد ذبیح

معضل سن ازدواج ربکا و ذبیح دانستن اسحاق

وحشی یا پرثمر (فعلا دوازده قسمت)

آمدن پیامبر به مسجدالاقصی در کتاب «حگی نبی»

تکمیلی آمدن پیامبر به مسجدالاقصی در کتاب «حگی نبی»

صاحب روز شنبه در کلام عیسی

وعده عیسی به اینکه خودش «پسر انسان» را تا قبل مرگ خواهد دید

وعده عیسی به اینکه کلیسایش را بر پتروس بنا می‌کند چه معنایی می‌تواند داشته باشد

نام‌های عایشه و فاطمه در یک متن قدیمی یهودی

حروف مقطعه و ترتیب نزول سوره‌های قرآن در روایت ابن‌عباس (سه قسمت)

طراحی خدایی

دعای سمات و یهودیان تازه مسلمان (سه قسمت)

بکه در سوره آل عمران و مزمور ۸۴
(دو قسمت)

پاران بر اساس کتاب مقدس در کجا واقع شده است؟

استاندارد دوگانه اسلام‌ستیزان در مواجهه با منابع اسلامی و منابع یهودی- دو قسمت
بشارت‌ها
تصویری از بند 7 از باب 2 کتاب «حگی نبی» از اسفار عهد عتیق ترجمه: «همه ملتها را تکان خواهم داد و "حِمدَه" تمام ملتها خواهد آمد و این خانه (معبد اورشلیم) را مملو از جلال خواهم کرد، خداوند لشکرها چنین می گوید.» توضیح: «حِمدَه»، که در حالت اضافه به شکل حمدت…
اینکه ما مثلا کلمه «حمدت» در کتاب «حگی نبی» را می‌توانیم «احمد» یا «محمد» تعبیر کنیم، نباید امری عجیب و بعید تلقی شود و اصرار بر تطابق عین به عین حروف دو اسم وجود داشته باشد. خود علمای یهود، همین سیاق تعبیرها را در موارد دیگری داشته‌اند. مثلا در متن «پیشگویی کودک» که قبلا قدری به آن پرداخته‌ام، سوای نام محمد، نام پادشاهی به نام «حمد» هم آمده است. ربی «ابراهام بن الیعازر هالوی»، کابالیست بزرگ اسپانیایی، در تفسیر خود بر پیشگویی کودک که اوایل قرن ۱۶ میلادی آن را نوشته است، این «حمد» را سلطان «محمد» عثمانی معرفی کرده‌‌است.

https://www.tg-me.com/besharatha/76

۲۸ فروردین ۱۴۰۳
طراحی خدایی؟

در تورات و در فراز دوم از باب ۱۷ کتاب آفرینش، از قول خدا آمده‌‌است:

ואתנה בריתי ביני ובינך וארבה אותך במאד מאד

و اتنا بریتی بنی و بنخا و اربه اوتخا بمئود مئود

این آیه به طور معمول این‌گونه ترجمه می‌شود:
 
«و عهدم را بین خودم و تو (ابراهیم) قرار دهم و تو را بسیار کثیر گردانم.» (برگرفته از ترجمه فارسی «ماشاءالله رحمان پورداود» و خاخام «مشه زرگری»)

در همین باب، فراز شش نیز آمده است:
והפרתי אתך במאד מאד ונתתיך לגוים ומלכים ממך יצאו

و هیفرتی اوتخا بمئود مئود و نتیخا لگوییم و ملاخیم ممخا یصئو

به سیاق آیه قبلی این آیه نیز معمولا اینگونه ترجمه شده‌است:

«تو را بسیار زیاد بارور خواهم کرد و تو را به قوم‌ها مبدل خواهم نمود و پادشاهانی از تو به وجود خواهند آمد» (برگرفته از همان ترجمه)

به عبارت دیگر، عبارت מאד מאד (مئود مئود) در هر دو فراز، قید تلقی شده و «بسیار زیاد» تعبیر می‌شود.
بسیاری توجه داده‌اند که این عبارت، اگر قید بود، حرف ב (ب) بر سر آن زائد است و حرف «ب» خوانش آیه را ناهموار کرده است مگر اینکه این حرف را نشانه اسم بودن «مئود مئود» تلقی کنیم:

«... و تو را به واسطه مئود مئود، کثیر گردانم»
«تو را به واسطه مئود مئود، بارور خواهم کرد...»

آقای «هادی علی تقوی» در مقاله‌ای علمی پیشنهاد کرده‌اند که کلمه «مئود» می‌تواند از ریشه «یادا» (ידה) به معنی ستایش باشد و معنی ستوده شده بدهد. بر اساس این پیشنهاد دوبار تکرار کلمه مئود، می‌تواند معنی «ستود شده ستوده شده» و به عبارتی «بسیار ستوده شده» بدهد.

نکته‌ای که می‌خواهم بگویم نامی است که در طی قرون، بر صاحبان و حاملان کتاب تورات باقی مانده‌است: «یهود»
خود تورات نام «یهودا» را که عناوین یهود و یهودی از آن برگرفته شده، از ریشه «یادا» معرفی کرده و به معنی این ریشه نیز متذکر شده‌است:

کتاب آفرینش باب ۲۹، فراز ۳۵:
«(لئا) باز باردار شد و پسر زائیده، گفت: این بار خدا را ستایش می‌کنم (אודה)، به این جهت نامش را یهودا گذاشت.»

کتاب آفرینش، باب ۴۹، فراز ۸:
«ای یهودا برادرانت تو را خواهند ستود (יודוך)»

تو گویی یکی از طرح‌‌های خداوندی این بوده که حاملان تورات، به خوبی با این ریشه و معنی آن و مشتقاتش آشنا باشند و پیوسته این معنی جلوی چشمشان باشد تا باب ۱۷ کتاب آفرینش تورات را بهتر فهم کنند و عذری برای سوء فهم از آن نداشته باشند.

تصویر مرتبط:
https://www.tg-me.com/besharatha/194

۲۸ فروردین ۱۴۰۳
مرتبط با پست قبلی:

پاورقی گروه مترجمان هزاره نو کتاب مقدس در انتشارات ایلام، برای فراز ۸ از باب ۴۹ کتاب آفرینش (چاپ دوم، ۲۰۱۴ میلادی، صفحه ۷۱)
همچنانکه گفته‌ام عهد خدا در تورات انجام شده‌است و اتفاقا و دقیقا موجودیت فعلی اسرائیل است که در برابر آن قرار دارد؛ احتمال اینکه یک فلسطینی از نسل ابراهیم باشد، چه از طریق اسحاق و یعقوب و چه از طریق اسماعیل، بسیار بسیار بیشتر از آن است که یک اسراییلی امروزی از نسل ابراهیم و بنی‌اسرائیل باشد.‌ همچنانکه آرتور کستلر در کتاب خزران نشان داده‌است، حدود ۹۰ درصد از یهودیان فعلی جهان از تبار یهودی شده‌های خزر و نه بنی اسرائیل هستند. و البته همچنانکه قبلا گفته‌ام چقدر این سوء برداشت‌ها از کتاب مقدس، در جهان سیاست اثرگذارند و چقدر لازم است روی آن‌ها کار شود.

https://www.tg-me.com/maktubaaat/21211
دعای سمات و یهودیت-۱


همیشه کلماتی مثل «جبل حوریث» و «ساعیر» و «فاران» در دعای سمات توجهم را جلب می‌‌کرد که مشخص است مثلا «جبل حوریث» همان «کوه حوریب» تورات است. همین باعث شد به این دعا با دقت بیشتری توجه کنم. واقعا از کنار این نکات در دعای سمات نمی‌شود به راحتی گذشت:

- به جز حضرت محمد، پیامبرانی که نام آن‌ها در دعا آمده، موسی (۵ بار)، اسحاق (۳ بار)، یعقوب (۳ بار)، ابراهیم (۵ بار) و آدم (۱ بار) هستند. یاد کردن از موسی و ابراهیم و آدم، مطابق روال معمول ادعیه است اما یاد کردن از اسحاق و یعقوب کمی غیرمعمول است. این را بگذارید کنار اینکه از عیسی و نوح، بر خلاف رویه معمول در ادعیه، مستقیما یاد نشده. از نوح یاد نشده و از عیسی نیز فقط یکبار به صورت ضمنی و در عبارتی گنگ یا نیازمند به تفسیر یاد شده:

«و ببرکات التی ... بارکت لاسحاق صفیک فی امة عیسی» (این جمله در فرازی است که در آن به ارتباط ابراهیم با امت محمد، ارتباط یعقوب با امت موسی و ارتباط محمد با عترت و امتش یاد شده. ارتباط اسحاق با امت عیسی چیست و چگونه در تناظر مفهومی با این ارتباطات قرار می‌گیرد؟)
از اسماعیل نیز یاد نشده که خیلی غیرمعمول نیست، اما وقتی از اسحاق سه بار یاد شده، یاد نکردن از اسماعیل قدری به چشم می‌آید.

- نام دیگر دعای سمات، دعای شبور است. گفته می‌شود این کلمه، همان شوفار (شیپور) عبری است. به خاطر بیاورید جایگاه ویژه‌ای را که شوفار در آیین‌های یهودی دارد.

- زمان فضیلت خواندن این دعا نیز غروب جمعه است. همان زمانی که یهودیان آن را «عرو شبات» (غروب جمعه) می‌خوانند و عباداتی مخصوص آن برای شنبه دارند. عرو شبات برای یهودیان از نظر آیینی و قداست، چیزی مثل شب جمعه برای مسلمانان است.

- بسیاری از مضامین این دعا عینا در تورات موجودند. مثل کلمات و اعلامی که ابتدائا ذکر شد یا عبارات «ربوات المقدسین» (کتاب تثنیه، باب ۳۳، فراز ۲)، «کروبین»، «بحر سوف»، «بیت شبع»، «بیت ایل» (این کلمات و اعلام به کرات در تورات به کار رفته‌اند و نیاز به آدرس‌دهی دقیق ندارند) و..
برای عبارت «قبة الرمان» هر تفسیری ارائه شود در بافت این دعا و با توجه به سایر کلیدواژه‌های مذکور نمی‌تواند مخاطب آشنا را یاد این فرازها از کتاب خروج در وصف لباس مخصوص هارون، به عنوان تنها کسی که به جز موسی اجازه داشت به قدس‌الاقداس (محرمانه‌ترین مکان مسکن عهد) وارد شود نیندازد:

«بر گرد دامن ردا، انارهایی با نخ‌های آبی، ارغوانی و قرمز بدوز و زنگوله‌هایی از طلا میان آن‌ها قرار ده. زنگوله‌های طلا و انارها یکی در میان، بر گرد دامن ردا باشد. هارون ردا را به هنگام خدمت بر تن کند. چون به پیشگاه خدا در قدس داخل شود یا از آنجا بیرون آید، صدای زنگوله‌ها شنیده خواهد شد، مبادا بمیرد.» (سفر خروج، باب ۲۸، فرازهای ۳۳ تا ۳۵)

به هر حال به نظر می‌آید این دعا، می‌تواند دعایی باشد باب طبع یهودیان تازه مسلمان و دلگرم بودن آنان به دین جدیدشان به واسطه این دعا.

۱ خرداد ۱۴۰۳

(ادامه دارد)

پی‌نوشت: در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، پاراگراف آخر یادداشت، ویرایش شده‌است.
این را یکی از اعضای گروهی تلگرامی با موضوع تراث اسلامی، در واکنش به یادداشت قبلی کانال نوشته‌اند. شما هم اگر احیانا چنین گزارش‌ها یا مشاهداتی داشتید لطفا آن را ارسال کنید
بشارت‌ها
دعای سمات و یهودیت-۱ همیشه کلماتی مثل «جبل حوریث» و «ساعیر» و «فاران» در دعای سمات توجهم را جلب می‌‌کرد که مشخص است مثلا «جبل حوریث» همان «کوه حوریب» تورات است. همین باعث شد به این دعا با دقت بیشتری توجه کنم. واقعا از کنار این نکات در دعای سمات نمی‌شود به…
دعای سمات و یهودیت- ۲

تکمیلی در مورد عبارت «قبة‌الرمان» در دعای سمات:

«پس حیرام تمام کار خانه خداوند را که برای سلیمان پادشاه انجام می‌داد، به پایان رسانید:
دو ستون
دو تاج به شکل پیاله بر سر ستونها
دو تاج برای پوشانیدن دو تاج پیاله شکل واقع بر سر ستون‌ها
چهار صد انار برای آن دو شبکه، یعنی دو ردیف انار برای هر شبکه، جهت پوشانیدن تاجهای پیاله شکل سر ستون‌ها.» (کتاب اول پادشاهان، باب ۷، فرازهای ۴۰ تا ۴۲) / همچنین بنگرید به ارمیا، باب ۵۲، فرازهای ۲۲ و ۲۳

مقارناتی بین باب اول کتاب آفرینش و فرازهایی از دعا:

وَبِكَلِمَتِكَ الَّتِى خَلَقْتَ بِهَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ، وَبِحِكْمَتِكَ الَّتِى صَنَعْتَ بِهَا الْعَجائِبَ، وَخَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَجَعَلْتَها لَيْلاً، وَجَعَلْتَ اللَّيْلَ سَكَناً، وَخَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَجَعَلْتَهُ نَهاراً، وَجَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً مُبْصِراً، وَخَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَجَعلْتَ الشَّمْسَ ضِياءً، وَخَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ وَجَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً؛ خَلَقْتَ بِهَا الْكَوَاكِبَ وَ جَعَلْتَهَا نُجُوما وَ بُرُوجا وَ مَصَابِيحَ وَ زِينَةً وَ رُجُوما وَ جَعَلْتَ لَهَا مَشَارِقَ وَ مَغَارِبَ وَ جَعَلْتَ لَهَا مَطَالِعَ وَ مَجَارِيَ وَ جَعَلْتَ لَهَا فَلَكا وَ مَسَابِحَ وَ قَدَّرْتَهَا فِي السَّمَاءِ مَنَازِلَ فَأَحْسَنْتَ تَقْدِيرَهَا وَ صَوَّرْتَهَا فَأَحْسَنْتَ تَصْوِيرَهَا وَ أَحْصَيْتَهَا بِأَسْمَائِكَ إِحْصَاءً وَ دَبَّرْتَهَا بِحِكْمَتِكَ تَدْبِيرا و أَحْسَنْتَ‏ تَدْبِيرَهَا وَ سَخَّرْتَهَا بِسُلْطَانِ اللَّيْلِ وَ سُلْطَانِ النَّهَارِ وَ السَّاعَاتِ وَ عَدَدِ السِّنِينَ وَ الْحِسَابِ

این فراز از دعای سمات با فرازهای اول تا هیجدهم باب اول کتاب آفرینش بسیار همخوانی دارد که جهت جلوگیری از اطناب، آن را کامل نقل نمی‌کنم. اما به عنوان نمونه به این موارد اشاره می‌کنم:
اینکه پس از خلقت آسمان و زمین، ابتدا به تاریکی و بعد از آن روشنایی اشاره شده یا اینکه از خورشید و ماه و ستارگان به عنوان سلاطین روز و شب یاد شده:

«خداوند دو نورافشان بزرگ ساخت، نورافشان بزرگتر را برای فرمانروایی بر روز و نورافشان کوچکتر را برای فرمانروایی بر شب و نیز ستارگان را. خدا آن‌ها را در فلک آسمان نهاد تا بر زمین روشنایی بخشند و بر روز و شب سلطنت کنند.» (سفر آفرینش، باب ۱، فرازهای ۱۶ تا ۱۸)

۲ خرداد ۱۴۰۳


ادامه دارد:


قسمت سوم
به بهانه عید اضحی

ترجمه فارسی ماشاءالله رحمان‌پور و موشه زرگری (هر دو یهودی) از پنج سفر تورات، ترجمه‌ای کمتر دیده شده از این کتاب است که اولین انتشار آن در دهه ۱۳۶۰ شمسی بوده‌است.
باب ۲۲ از سفر پیدایش، روایت قربانی پسر ابراهیم است. در ترجمه مذکور، فراز ۱۴ از باب ۲۲، به گونه‌ای ترجمه شده که می‌تواند توجه مخاطب را نسبت به سایر ترجمه‌ها به خود جلب کند:

"اوراهام نام آن محل [محل قربانی] را خدا ییرئه نامید. (اوراهام با خود گفت) در آینده (واقعه) امروز شهرت خواهد یافت و در این کوه خدا متجلی خواهد شد."

همچنانکه برای مخاطب مشخص است، عباراتی که مترجمان در پرانتز گذاشته‌اند، نقش توضیحی دارند و عینا در متن عبری نیستند (عبارت داخل کروشه نیز از خودم است). بنابراین ترجمه خالص این فراز، از نظر مترجمان مذکور چنین است:

"اوراهام نام آن محل را خدا ییرئه نامید. در آینده امروز شهرت خواهد یافت و در این کوه خدا متجلی خواهد شد."

می‌توان پذیرفت منظور از "امروز" در عبارت بولد شده، آنچنانکه مترجمان نیز با توضیح داخل پرانتز متذکر شده‌اند "واقعه امروز" و به عبارتی خود ماجرای قربانی است. اما اگر منظور از امروز، خود "روز" قربانی باشد (که نه با منظور دیگر، غیرقابل جمع است و نه می‌‌توان بر انحصار آن به چنین منظوری اصرار کرد) می‌توان گفت آنچه بر اساس این ترجمه پیشگویی شده، فقط با مشخص شدن تاریخ آن روز در سنت محمدی (۱۰ ذی‌الحجه) و بزرگ‌داشت آن روز (عید اضحی/قربان) در این سنت، محقق شده‌است. حتی می‌توان در تاویلی ذوقی، عنوان اضحی بر عید قربان را نیز در سنت اسلامی، کنایه‌ای از روشنی و وضوح و درخشندگی این روز و به عبارت دیگر، شهرت و نامی شدن آن قلمداد کرد یا آن را مرتبط با تجلی وعده داده شده خدا در آن کوه دانست. (با فلسفه‌های نامگذاری این روز به اضحی آشنا هستم و این نکته را صرفا به عنوان یک فرضیه، طرح کردم).

۲۸ خرداد ۱۴۰۳
بشارت‌ها
وحشی یا پرثمر (قسمت پنجم) در یادداشت قبلی به رویه معمول در تورات عبری، در نام‌گذاری اماکن یا فلسفه اسامی اماکن، اشاره‌ای اجمالی داشتم. گفته شد که با در نظر داشتن این رویه، شاید بتوان لقب פרא را برای اسماعیل با نام פארן (پاران) که سکونت‌گاه اسماعیل است نیز…
وحشی یا پرثمر - قسمت ششم

در میان شواهد و قرائنی که می‌تواند به نفع این نظر باشد که פרא، در عبارت פרא אדם (فراز ۱۲، باب ۱۶، کتاب آفرینش) در اصل פרה بوده و به اشتباه פרא ضبط شده‌است، دو جمله‌ای است که در ادامه همین عبارت، در وصف اسماعیل آمده‌است:

"ידו בכל ויד כל בו"

این عبارت به صورت تحت‌اللفظی اینگونه ترجمه می‌شود:

"دست او به همه و دست همه به او است."

اما ترجمه مفهومی رایج از این عبارت، چیزی قریب به این مضمون است:

"دست او بر ضد همه و دست همه بر ضد او خواهد بود / یا:
او با همه در افتاده و همه با او درخواهند افتاد."

این‌گونه ترجمه کردن این عبارت، ترجمه بیراهی نیست (به دلیل یکی از چند نقشی است که حرف ب / ב در زبان عبری می‌تواند داشته باشد).
با ذکر این نکته که اصطلاح "دست کسی به دست کسی بودن"، فقط در همین یک مورد در مجموعه تنخ (مجموعه ۳۹ کتاب عهد عتیق) به کار رفته و بنابراین جا برای اینکه ترجمه جدیدی برای آن پیشنهاد شود باز است، به گمانه مورد نظرم در مورد این عبارت می‌پردازم:

"دست او به همه و دست همه به او است"

چرا همه؟
از آنجایی که این جمله، شرح و بسط این عبارت است که اسماعیل פרא אדם خواهد بود، ما می‌توانیم אדם (آدم) را در عبارت פרא אדם، نوع آدم و این عبارت را از جنس عبارتی همچون "پسر انسان" بدانیم. پس چون به نوع آدم اشاره شده، در شرح عبارت نیز از لفظ "همه" استفاده شده. این تلقی، با عبارت פרה אדם سنخیت بیشتری دارد و به این عبارت معنایی قریب به معنی "مایه برکت بنی‌آدم" می‌دهد و عبارت بعدی آن نیز از لحاظ مفهومی چنین معنایی خواهد داد: "دست برکت دهنده او به همه و دست برکت گیرنده همه به او خواهد بود."

نکته: قبلا اشاره کرده بودیم که اگر قرار بود פרא אדם معنی آدم وحشی بدهد باید به صورت אדם פרא می‌آمد نه פרא אדם.

۵ تیر ۱۴۰۳

ادامه دارد:
قسمت هفتم

@besharatha
2025/07/13 20:24:00
Back to Top
HTML Embed Code: