نگاهی به آیات ۹۶ تا ۱۰۰ سوره آل عمران و مزمور ۸۴ از کتاب مزامیر عهد عتیق / قسمت اول
ابتدا متن کامل آیات ۹۶ تا ۱۰۰ آل عمران را می آوریم و بعد به نکاتی در آنها که مرتبط با موضوع یادداشت است اشاره می کنیم:
إِنَّ أَوَّلَ بَيۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِينَ ٩٦ فِيهِ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِيمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧ قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لِمَ تَكۡفُرُونَ بِـَٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِيدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ ٩٨ قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٩٩ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقٗا مِّنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ يَرُدُّوكُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡ كَٰفِرِينَ ١٠٠
اما نکاتی در مورد آیات فوق الذکر:
۱- شاید برای مخاطب جالب باشد که او را توجه دهیم در قرآن کریم تنها دو بار به نام شهر مکه با نام خاص آن تصریح شده. سایر اشارات، با اوصافی همچون بلد امین و... است. یکی از دو مورد مذکور، همین آیه ۹۶ سوره آل عمران است. در این آیه به اینکه بیت در این شهر واقع شده اشاره شده. در مورد دوم به مناسبت دیگری به شهر مکه (صلح حدیبیه) اشاره شده. پس تنها جایی در قرآن که به واقع شدن بیتی که حج گذاردن در آن فریضه شده به همراه نام شهر آن اشاره شده همین آیه است. در این موضع نیز، به مکه با نام نامتعارفتر آن، بکه اشاره شده. پس نام شهر حج گذاشتن، فقط یکبار در قرآن آمده که آن هم با عنوان بکه است.
۲- در این اشاره، کلمات «بیت» و «مبارک» را در خاطر نگه دارید. (آیه ۹۶)
۳- در آیه بعدی این عبارت آمده: «و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا / و برای خدا بر مردم است که حج خانه را بگذارند؛ کسانی از آنها که توانایی داشتن راهی به سوی آن را دارند»
کلمه راه (سبیل) را در این آیه به خاطر بسپارید.
۴- بلافاصله بعد از این آیات، سرزنش اهل کتاب آمده. در بحث ما به خصوص این عبارات جالب توجه هستند:
«بگو ای اهل کتاب، برای چه از راه (سبیل) خدا باز می دارید؟ برای کسی که ایمان آورده، آن را کج و معوج می کنید در حالی که شاهد هستید.» (آیه ۹۹)
آیا این سرزنش، با آیات قبلی که مربوط به واقع شدن خانه در بکه و لزوم حج گذاردن بر آن است ارتباطی دارد؟ به دو دلیل این ارتباط محتمل است: اولا اینکه این سرزنش بلافاصله پس از اطلاع دادن از واقع شدن بیت در بکه صورت گرفته، ثانیا وجود کلمه مشترک سبیل که اولی برای بیان اینکه حج گذاشتن بر کسانی واجب است که توانایی راه یافتن به بکه را دارند و در سرزنش نیز از بازداشتن از راه خدا سخن رفته است. به هر حال در این سرزنش به این نکته اشاره شده که چیزی هست که اهل کتاب شاهد آن هستند (یعنی آن را می دانند ولی خلاف آن وانمود و عمل می کنند.) این شاهد بودن را در نیز در خاطر داشته باشید.
ادامه در پست بعدی
ابتدا متن کامل آیات ۹۶ تا ۱۰۰ آل عمران را می آوریم و بعد به نکاتی در آنها که مرتبط با موضوع یادداشت است اشاره می کنیم:
إِنَّ أَوَّلَ بَيۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِينَ ٩٦ فِيهِ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِيمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَيۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَيۡهِ سَبِيلٗاۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٧ قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لِمَ تَكۡفُرُونَ بِـَٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِيدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ ٩٨ قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٩٩ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقٗا مِّنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ يَرُدُّوكُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡ كَٰفِرِينَ ١٠٠
اما نکاتی در مورد آیات فوق الذکر:
۱- شاید برای مخاطب جالب باشد که او را توجه دهیم در قرآن کریم تنها دو بار به نام شهر مکه با نام خاص آن تصریح شده. سایر اشارات، با اوصافی همچون بلد امین و... است. یکی از دو مورد مذکور، همین آیه ۹۶ سوره آل عمران است. در این آیه به اینکه بیت در این شهر واقع شده اشاره شده. در مورد دوم به مناسبت دیگری به شهر مکه (صلح حدیبیه) اشاره شده. پس تنها جایی در قرآن که به واقع شدن بیتی که حج گذاردن در آن فریضه شده به همراه نام شهر آن اشاره شده همین آیه است. در این موضع نیز، به مکه با نام نامتعارفتر آن، بکه اشاره شده. پس نام شهر حج گذاشتن، فقط یکبار در قرآن آمده که آن هم با عنوان بکه است.
۲- در این اشاره، کلمات «بیت» و «مبارک» را در خاطر نگه دارید. (آیه ۹۶)
۳- در آیه بعدی این عبارت آمده: «و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا / و برای خدا بر مردم است که حج خانه را بگذارند؛ کسانی از آنها که توانایی داشتن راهی به سوی آن را دارند»
کلمه راه (سبیل) را در این آیه به خاطر بسپارید.
۴- بلافاصله بعد از این آیات، سرزنش اهل کتاب آمده. در بحث ما به خصوص این عبارات جالب توجه هستند:
«بگو ای اهل کتاب، برای چه از راه (سبیل) خدا باز می دارید؟ برای کسی که ایمان آورده، آن را کج و معوج می کنید در حالی که شاهد هستید.» (آیه ۹۹)
آیا این سرزنش، با آیات قبلی که مربوط به واقع شدن خانه در بکه و لزوم حج گذاردن بر آن است ارتباطی دارد؟ به دو دلیل این ارتباط محتمل است: اولا اینکه این سرزنش بلافاصله پس از اطلاع دادن از واقع شدن بیت در بکه صورت گرفته، ثانیا وجود کلمه مشترک سبیل که اولی برای بیان اینکه حج گذاشتن بر کسانی واجب است که توانایی راه یافتن به بکه را دارند و در سرزنش نیز از بازداشتن از راه خدا سخن رفته است. به هر حال در این سرزنش به این نکته اشاره شده که چیزی هست که اهل کتاب شاهد آن هستند (یعنی آن را می دانند ولی خلاف آن وانمود و عمل می کنند.) این شاهد بودن را در نیز در خاطر داشته باشید.
ادامه در پست بعدی
نگاهی به آیات ۹۶ تا ۱۰۰ سوره آل عمران و مزمور ۸۴ از کتاب مزامیر عهد عتیق / قسمت دوم و پایانی
حالا فرازهایی از مزمور ۸۴ از عهد عتیق و پس از آن ذکر نکات مورد نظر:
«ای خداوند لشکرها، چه دلپذیر است مسکنهای تو!
جان من مشتاق بلکه مدهوش گشته است برای صحنهای خداوند!...
خوشا به حال آنان که در خانه تو ساکنند و همواره تو را می ستایند...
خوشا به حال مردمانی که نیروی شان از توست و دلشان در شاهراههای تو.
چون از وادی بکا می گذرند، آن را به چشمه بدل می سازند
و باران برکات نیز آن را می پوشاند.
از قوت تا به قوت پیش می روند و هر یک در پیشگاه خدا در صهیون حاضر می شوند...» (مزمور ۸۴، فرازهای ۱ تا ۷)
نکات مورد نظر از فرازهای یاد شده:
۱- همچنانکه از فراز اول مزمور مشخص است، سخن از مسکنهای خدا است، نه مسکن خدا (گرچه مثلا در برخی ترجمه های جدید فارسی، مسکن ترجمه شده، لابد بدون هیچ غرضی)، پس نمی توان کل مزمور را به مسکن خدا در صهیون یا اطراف آن با اسامی جعلی و جدیدالاختراع فروکاست.
۳- صراحتا کلمه بکا را در این فرازها می بینیم. تفاوت بکا و بکه کاملا قابل اغماض است. به خصوص از لحاظ جنس حروف پایانی دو کلمه که در انتقالهای بین زبانی زبانهای سامی و حتی در اینکه کلمه ای با حرف پایان ه در همان زبان عبری جایی با الف نیز نوشته شود (یا بالعکس) متداول است.
۲- تبدیل وادی بکا به چشمه ساران، نمی تواند تداعی کننده ماجرای جوشش چشمه زمزم در مجاورت کعبه نباشد.
۳- گفته بودیم کلمات خانه، مبارک و سبیل را از آیات سوره آل عمران در خاطر داشته باشید. در مزمور ۸۴ به خانه، به ریزش باران برکت بر بکا و به شاهراههای خدا اشاره شده.
۳- اگر عنایت داشته باشیم که این مزمور، در مورد یک خانه یا حرم نیست (آنچنانکه برخی توجیه گران بر خلاف نص مزمور اصرار دارند)، انسجام درونی متن آن بیشتر می شود. مثلا می توان وجه اشاره به شاهراهها را مسیری دانست که در آن دو خانه خدا قرار دارد. یا عبارت «از قوت تا به قوت پیش می روند» را نیز طی مسیر از یک حرم تا حرمی دیگر تلقی کرد.
در این مزمور البته به کلماتی همچون مذبح ها یا صحن های (در عبری: حصروت) خدا اشاره شده که آنها را برجسته یا نقل نکردیم چون می توان متصور شد یک خانه، چند مذبح یا صحن داشته باشد، با این حال با توجه به تصریح ابتدای مزمور که سخن از مسکنهای خدا است، ترجمه مناسبتر برای کلمه جمع حصروت (که یادآور ريشه حضر در عربی و مشتقات آن همچون حضرت و محضر و ... است) را حرمها یا بارگاهها پیشنهاد می کنیم.
حامد فتاحی
۲۸ بهمن ۱۴۰۳، ۱۷ شعبان ۱۴۴۶
@besharatha
حالا فرازهایی از مزمور ۸۴ از عهد عتیق و پس از آن ذکر نکات مورد نظر:
«ای خداوند لشکرها، چه دلپذیر است مسکنهای تو!
جان من مشتاق بلکه مدهوش گشته است برای صحنهای خداوند!...
خوشا به حال آنان که در خانه تو ساکنند و همواره تو را می ستایند...
خوشا به حال مردمانی که نیروی شان از توست و دلشان در شاهراههای تو.
چون از وادی بکا می گذرند، آن را به چشمه بدل می سازند
و باران برکات نیز آن را می پوشاند.
از قوت تا به قوت پیش می روند و هر یک در پیشگاه خدا در صهیون حاضر می شوند...» (مزمور ۸۴، فرازهای ۱ تا ۷)
نکات مورد نظر از فرازهای یاد شده:
۱- همچنانکه از فراز اول مزمور مشخص است، سخن از مسکنهای خدا است، نه مسکن خدا (گرچه مثلا در برخی ترجمه های جدید فارسی، مسکن ترجمه شده، لابد بدون هیچ غرضی)، پس نمی توان کل مزمور را به مسکن خدا در صهیون یا اطراف آن با اسامی جعلی و جدیدالاختراع فروکاست.
۳- صراحتا کلمه بکا را در این فرازها می بینیم. تفاوت بکا و بکه کاملا قابل اغماض است. به خصوص از لحاظ جنس حروف پایانی دو کلمه که در انتقالهای بین زبانی زبانهای سامی و حتی در اینکه کلمه ای با حرف پایان ه در همان زبان عبری جایی با الف نیز نوشته شود (یا بالعکس) متداول است.
۲- تبدیل وادی بکا به چشمه ساران، نمی تواند تداعی کننده ماجرای جوشش چشمه زمزم در مجاورت کعبه نباشد.
۳- گفته بودیم کلمات خانه، مبارک و سبیل را از آیات سوره آل عمران در خاطر داشته باشید. در مزمور ۸۴ به خانه، به ریزش باران برکت بر بکا و به شاهراههای خدا اشاره شده.
۳- اگر عنایت داشته باشیم که این مزمور، در مورد یک خانه یا حرم نیست (آنچنانکه برخی توجیه گران بر خلاف نص مزمور اصرار دارند)، انسجام درونی متن آن بیشتر می شود. مثلا می توان وجه اشاره به شاهراهها را مسیری دانست که در آن دو خانه خدا قرار دارد. یا عبارت «از قوت تا به قوت پیش می روند» را نیز طی مسیر از یک حرم تا حرمی دیگر تلقی کرد.
در این مزمور البته به کلماتی همچون مذبح ها یا صحن های (در عبری: حصروت) خدا اشاره شده که آنها را برجسته یا نقل نکردیم چون می توان متصور شد یک خانه، چند مذبح یا صحن داشته باشد، با این حال با توجه به تصریح ابتدای مزمور که سخن از مسکنهای خدا است، ترجمه مناسبتر برای کلمه جمع حصروت (که یادآور ريشه حضر در عربی و مشتقات آن همچون حضرت و محضر و ... است) را حرمها یا بارگاهها پیشنهاد می کنیم.
حامد فتاحی
۲۸ بهمن ۱۴۰۳، ۱۷ شعبان ۱۴۴۶
@besharatha
این کانال که به تازگی راه افتاده، انشاءالله کانال مفید و جذابی در موضوع فقه اللغه زبانهای سامی خواهد بود:
https://www.tg-me.com/semitic_philology
https://www.tg-me.com/semitic_philology
Telegram
یادداشتهای فقه اللُّغَوی | Semitic Philology
جُستارهایی فقه اللغوی در باب زبانهای سامی
یادداشتهای وحید صفا
یادداشتهای وحید صفا
گوش دادن به این 20 جلسه درسگفتار دکتر حسن انصاری (شامل لینک به ویدئوهای درسگفتار در یوتیوب یا فایلهای صوتی در تلگرام) در نقد نظریه علمای ابرار محسن کدیور توصیه میشود.
توضیح اینکه، این 20 جلسه (هر جلسه به طور متوسط 2 ساعت) برای اینکه متوجه شویم برخی امهات و اصول اندیشه و اعتقاد غالب شیعیان امروز، آیا ذاتی تشیع بوده یا اموری عارضی هستند که در گذر زمان پدید آمده اند و در صدر تشیع رواج نداشته اند، بسیار مفید هستند:
https://www.tg-me.com/zekrMIT/1534
توضیح اینکه، این 20 جلسه (هر جلسه به طور متوسط 2 ساعت) برای اینکه متوجه شویم برخی امهات و اصول اندیشه و اعتقاد غالب شیعیان امروز، آیا ذاتی تشیع بوده یا اموری عارضی هستند که در گذر زمان پدید آمده اند و در صدر تشیع رواج نداشته اند، بسیار مفید هستند:
https://www.tg-me.com/zekrMIT/1534
Telegram
ZEKR, MIT Shia Muslim Association
مجموعه درسگفتار «امامت و نظريه موسوم به "علمای ابرار"» (۲۰ جلسه)
حسن انصاری
موسسه مطالعات پیشرفته، پرینستون، نیوجرسی
فایل های تصویری و صوتی جلسات:
▪️ویدیوی درسگفتارها:
مجموعه یوتیوب را می توانید در اینجا پیدا نمایید
▪️عنوان و پیوند فایلهای صوتی…
حسن انصاری
موسسه مطالعات پیشرفته، پرینستون، نیوجرسی
فایل های تصویری و صوتی جلسات:
▪️ویدیوی درسگفتارها:
مجموعه یوتیوب را می توانید در اینجا پیدا نمایید
▪️عنوان و پیوند فایلهای صوتی…
چقدر عجیب است که در این مقاله علمی
https://www.tg-me.com/elahiatik/601
هیچ اشاره ای به منبعی همچون کتاب "محمد در تورات و انجیل" نشده است. (منبعی که در حدود صد سال گذشته بارها به انگلیسی منتشر شده و ترجمه فارسی آن نیز تاکنون سه چاپ خورده است.)
در حالی که فصلی از این کتاب به این موضوع اختصاص دارد که صبغة الله قرآن به معنی تعمید گرفتن از خدا است.
این عدم اشاره به این معنی است که علاوه بر نویسندگان مقاله، راهنمایان و داوران آنها نیز از چنین سابقه ای بی اطلاع بوده اند.
قبلا (حدود هشت سال پیش) در چهار یادداشت کوتاه، گزارشی از این نظر عبدالاحد داود را به همراه تکمله هایی منتشر کرده بودم:
https://www.tg-me.com/besharatha/4
https://www.tg-me.com/elahiatik/601
هیچ اشاره ای به منبعی همچون کتاب "محمد در تورات و انجیل" نشده است. (منبعی که در حدود صد سال گذشته بارها به انگلیسی منتشر شده و ترجمه فارسی آن نیز تاکنون سه چاپ خورده است.)
در حالی که فصلی از این کتاب به این موضوع اختصاص دارد که صبغة الله قرآن به معنی تعمید گرفتن از خدا است.
این عدم اشاره به این معنی است که علاوه بر نویسندگان مقاله، راهنمایان و داوران آنها نیز از چنین سابقه ای بی اطلاع بوده اند.
قبلا (حدود هشت سال پیش) در چهار یادداشت کوتاه، گزارشی از این نظر عبدالاحد داود را به همراه تکمله هایی منتشر کرده بودم:
https://www.tg-me.com/besharatha/4
Telegram
الهیاتیک | سجاد سرگلی
رنگ یا تعمید؟
پژوهشی دربارهٔ آیهٔ «صبغة الله و من أحسن من الله صبغة»
نویسندگان: معصومه خاتمی و سید کاظم طباطبایی
@elahiatik
پژوهشی دربارهٔ آیهٔ «صبغة الله و من أحسن من الله صبغة»
نویسندگان: معصومه خاتمی و سید کاظم طباطبایی
@elahiatik
بشارتها
این کانال که به تازگی راه افتاده، انشاءالله کانال مفید و جذابی در موضوع فقه اللغه زبانهای سامی خواهد بود: https://www.tg-me.com/semitic_philology
در ادامه معرفی پایگاههای اینترنتی مفید، کانال تلگرامی «بین دوگانگیها» را معرفی میکنم. البته موضوعاتی که در آن منتشر می شوند متنوع هستند و همگی به موضوع کانال بشارتها ارتباطی ندارند. اما سوای مباحث اسلام شناسی و ادیانی، در حوزه مسائل بین الملل، سیاستهای آمریکا و اسرائیل، تکنولوژی و... مطالب نابی در آن منتشر میشوند که در هرجایی آنها را نخواهید یافت:
https://www.tg-me.com/BetweenDichotomies
https://www.tg-me.com/BetweenDichotomies
Telegram
بین دوگانگیها
بین دوگانگی ها ( Between Dichotomies)
فرهاد قدوسی (Farhad Ghoddoussi)
مرتبط با اکانت X (توئیتر)
https://x.com/FGhoddoussi
در اینکانال عمدتا مطالبی که بر روی X (توئیتر) پست شده اند گذاشته خواهند شد.
فرهاد قدوسی (Farhad Ghoddoussi)
مرتبط با اکانت X (توئیتر)
https://x.com/FGhoddoussi
در اینکانال عمدتا مطالبی که بر روی X (توئیتر) پست شده اند گذاشته خواهند شد.
جمع بندی من از سه کتاب مقدس ادیان ابراهیمی:
عهد عتیق (به محوریت تورات): در این مجموعه خشم، غضب، خشونت، عقوبت، انذار و خوف از خدا پررنگ است
عهد جدید (به محوریت اناجیل):
در این مجموعه لطافت، رحمت، بخشش، بشارت و رجا پررنگ تر است. شاید برای بالانس کردن اثر مطالعه عهد عتیق.
قرآن: چیزی بین این دو است با ذره ای تمایل به سمت اولی. شاید چون طبع عموم بشر، با خوف بیشتر به سمت صلاح می رود تا با فقط رجا.
عهد عتیق (به محوریت تورات): در این مجموعه خشم، غضب، خشونت، عقوبت، انذار و خوف از خدا پررنگ است
عهد جدید (به محوریت اناجیل):
در این مجموعه لطافت، رحمت، بخشش، بشارت و رجا پررنگ تر است. شاید برای بالانس کردن اثر مطالعه عهد عتیق.
قرآن: چیزی بین این دو است با ذره ای تمایل به سمت اولی. شاید چون طبع عموم بشر، با خوف بیشتر به سمت صلاح می رود تا با فقط رجا.
وحشی یا پرثمر- ۱۱
در ترگوم انکلوس که قدیمیترین و به نوعی اصلیترین ترجمه آرامی از تورات محسوب میشود، عبارت ידו בכל ויד כל בו (ترجمه تحت اللفظی: دست او در دست همه و دست همه در دست او است) اینگونه ترجمه شده:
הוא יהי צריך לכולא ואף אינשא יהון צריכין ליה
«او به همه نیازمند خواهد بود و همچنین مردم به او نیاز خواهند داشت.»
این ترجمه متفاوت، از درون دنیای یهودیت، به تنهایی کافی است برای اینکه بتوانیم بگوییم ترجمه رایج و امروزی (او بر ضد همه و همه بر ضد او خواهند بود) از این عبارت (سفر آفرینش، باب ۱۶، فراز ۱۲)، نمیتواند ترجمه قطعی و نهایی باشد و راه برای ترجمه های دیگر باز است و آنچه در این ترگوم باقی مانده، رگه ای است از وجود خوانشی متفاوت و قدیمی تر که خوانشهای متاخر، نتوانسته اند آن را یکسره محو کنند. ضمن اینکه خود ترجمه، قرابت معنایی به ترجمه مورد نظر و پیشنهادی ما هم دارد.
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
ادامه دارد: قسمت دوازدهم
لینک: فهرست مجموعه یادداشتهای وحشی یا پرثمر
@besharaha
در ترگوم انکلوس که قدیمیترین و به نوعی اصلیترین ترجمه آرامی از تورات محسوب میشود، عبارت ידו בכל ויד כל בו (ترجمه تحت اللفظی: دست او در دست همه و دست همه در دست او است) اینگونه ترجمه شده:
הוא יהי צריך לכולא ואף אינשא יהון צריכין ליה
«او به همه نیازمند خواهد بود و همچنین مردم به او نیاز خواهند داشت.»
این ترجمه متفاوت، از درون دنیای یهودیت، به تنهایی کافی است برای اینکه بتوانیم بگوییم ترجمه رایج و امروزی (او بر ضد همه و همه بر ضد او خواهند بود) از این عبارت (سفر آفرینش، باب ۱۶، فراز ۱۲)، نمیتواند ترجمه قطعی و نهایی باشد و راه برای ترجمه های دیگر باز است و آنچه در این ترگوم باقی مانده، رگه ای است از وجود خوانشی متفاوت و قدیمی تر که خوانشهای متاخر، نتوانسته اند آن را یکسره محو کنند. ضمن اینکه خود ترجمه، قرابت معنایی به ترجمه مورد نظر و پیشنهادی ما هم دارد.
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
ادامه دارد: قسمت دوازدهم
لینک: فهرست مجموعه یادداشتهای وحشی یا پرثمر
@besharaha
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این تنها یک نمونه صریح، آگاهانه و بدون تعارف است. ایشان دارد با استناد به فرازی از تورات (سفر آفرینش، باب 16، فراز 12) که در این کانال به آن پرداختهایم این سخنان را میگوید. بنگرید که تغییر احتمالی یک حرف، چه فجایعی را میتواند مشروعیت ببخشد و موضوع مورد بحث ما چقدر مهم است
لینکهای مرتبط:
مجموعه یادداشتهای وحشی یا پرثمر
کارکرد حقوق بشری بحث ما
لینکهای مرتبط:
مجموعه یادداشتهای وحشی یا پرثمر
کارکرد حقوق بشری بحث ما
بشارتها
وحشی یا پرثمر- ۱۱ در ترگوم انکلوس که قدیمیترین و به نوعی اصلیترین ترجمه آرامی از تورات محسوب میشود، عبارت ידו בכל ויד כל בו (ترجمه تحت اللفظی: دست او در دست همه و دست همه در دست او است) اینگونه ترجمه شده: הוא יהי צריך לכולא ואף אינשא יהון צריכין ליה «او…
وحشی یا پرثمر-۱۲
ترجمه عربی و قدیمی (با حروف عبری) سعدیا گائون (ربی سعدیا یوسف) از فراز ۱۲، باب ۱۶، کتاب پیدایش:
«یده فی الکل و ید الکل فیه»
«دست او در همه و دست همه در او است»
به جای ترجمه متاخر و رایج شده: «دست او بر ضد همه و دست همه بر ضد او است»
مشخص است که در دوره سعدیا (قرن دهم میلادی)، هنوز توافق و اجماع صورت نگرفته بوده که برای تثبیت و جا انداختن گزاره مشکوک و نامتناسب با بافت «و او وحشی/گورخر خواهد بود»، باید جمله بعد آن را جور دیگر و غیرمعمول ترجمه کرد تا قدری با بافت همخوان شود.
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
لینک: فهرست مجموعه یادداشتهای وحشی یا پرثمر
ترجمه عربی و قدیمی (با حروف عبری) سعدیا گائون (ربی سعدیا یوسف) از فراز ۱۲، باب ۱۶، کتاب پیدایش:
«یده فی الکل و ید الکل فیه»
«دست او در همه و دست همه در او است»
به جای ترجمه متاخر و رایج شده: «دست او بر ضد همه و دست همه بر ضد او است»
مشخص است که در دوره سعدیا (قرن دهم میلادی)، هنوز توافق و اجماع صورت نگرفته بوده که برای تثبیت و جا انداختن گزاره مشکوک و نامتناسب با بافت «و او وحشی/گورخر خواهد بود»، باید جمله بعد آن را جور دیگر و غیرمعمول ترجمه کرد تا قدری با بافت همخوان شود.
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
لینک: فهرست مجموعه یادداشتهای وحشی یا پرثمر
ترانه مایکل جکسون برای فلسطین
چون دیدم به این ترانه در حدی که لازم است پرداخته نشده، متن آن را به همراه توضیحاتی در اینجا میگذارم. مایکل، ترانه Palestine, Don't cry (فلسطين گریه نکن) را در سال ۱۹۹۳ (دوران انتفاضه اول) سروده است اما اجرایی از این ترانه که قرار بوده در آلبوم HIStory: Book1 (1995) باشد، منتشر نشده است و موجود نیست. دستنویس ترانه «فلسطین، گریه نکن» به خط خود جکسون در سال ۲۰۱۰ میلادی در حراجی Julien's Auctions که در لاس وگاس برگزار شد به فروش رفته است و در حال حاضر در یک مجموعه خصوصی نگهداری می شود.
متن انگلیسی ترانه:
Palestine, Don’t Cry
See the plains
Of the days of old
Just a century ago
When stories of peace were told.
Of how Galilee ran through
The Jordan River.
What remains are cold
Tales of war,
Of the death and dying
Bomb shells are flying
Bodies multiplying,
See the children crying.
What are they fighting for?
I will pray for you,
Oh, Palestine.
Oh, Palestine,
I will carry you, oh,
Palestine, Palestine.
Palestine
Come deep in
My heart.
I’ll always love you.
Palestine, don’t cry,
I will pray for you,
Oh, Palestine. Oh, Palestine,
Oh, Palestine.
God’s a place for you
Oh, Palestine.
And, I believe in you. Oh,
Palestine, I will die for you.
ترجمه فارسی:
فلسطین، گریه نکن
دشتها را ببین
از روزگاران گذشته
فقط یک قرن پیش
وقتی داستانهایی از صلح گفته میشد
از اینکه چگونه جلیل
به رود اردن میپیوست.
آنچه باقی مانده،
افسانههایی سرد از جنگ است،
از مرگ و مردن
گلولهها در حال پروازند
بدنها در حال زیاد شدناند
کودکانی که گریه میکنند را ببین
برای چه میجنگند؟
من برایت دعا خواهم کرد،
ای فلسطین.
ای فلسطین،
تو را بر دوش خواهم کشید،
ای فلسطین، فلسطین.
فلسطین،
در ژرفای قلبم بیا
همیشه دوستت خواهم داشت.
فلسطین، گریه نکن،
من برایت دعا خواهم کرد،
ای فلسطین. ای فلسطین،
ای فلسطین.
خداوند جایی برای تو دارد،
ای فلسطین.
و من به تو ایمان دارم،
ای فلسطین، من برایت خواهم مرد.
گفتنی است جکسون در بخشی از ترانه Earth Song که اجرا هم شده است و در آلبوم مذکور منتشر شده، به اشاره و با استفاده از کلیدواژه هایی همچون «سرزمین مقدس» و «ابراهیم» در کنار مظالم و تجاوزها و جنگهایی که در دیگر نقاط جهان صورت گرفته به ظلم جاری در فلسطین نیز اعتراض کرده است.
@besharatha
چون دیدم به این ترانه در حدی که لازم است پرداخته نشده، متن آن را به همراه توضیحاتی در اینجا میگذارم. مایکل، ترانه Palestine, Don't cry (فلسطين گریه نکن) را در سال ۱۹۹۳ (دوران انتفاضه اول) سروده است اما اجرایی از این ترانه که قرار بوده در آلبوم HIStory: Book1 (1995) باشد، منتشر نشده است و موجود نیست. دستنویس ترانه «فلسطین، گریه نکن» به خط خود جکسون در سال ۲۰۱۰ میلادی در حراجی Julien's Auctions که در لاس وگاس برگزار شد به فروش رفته است و در حال حاضر در یک مجموعه خصوصی نگهداری می شود.
متن انگلیسی ترانه:
Palestine, Don’t Cry
See the plains
Of the days of old
Just a century ago
When stories of peace were told.
Of how Galilee ran through
The Jordan River.
What remains are cold
Tales of war,
Of the death and dying
Bomb shells are flying
Bodies multiplying,
See the children crying.
What are they fighting for?
I will pray for you,
Oh, Palestine.
Oh, Palestine,
I will carry you, oh,
Palestine, Palestine.
Palestine
Come deep in
My heart.
I’ll always love you.
Palestine, don’t cry,
I will pray for you,
Oh, Palestine. Oh, Palestine,
Oh, Palestine.
God’s a place for you
Oh, Palestine.
And, I believe in you. Oh,
Palestine, I will die for you.
ترجمه فارسی:
فلسطین، گریه نکن
دشتها را ببین
از روزگاران گذشته
فقط یک قرن پیش
وقتی داستانهایی از صلح گفته میشد
از اینکه چگونه جلیل
به رود اردن میپیوست.
آنچه باقی مانده،
افسانههایی سرد از جنگ است،
از مرگ و مردن
گلولهها در حال پروازند
بدنها در حال زیاد شدناند
کودکانی که گریه میکنند را ببین
برای چه میجنگند؟
من برایت دعا خواهم کرد،
ای فلسطین.
ای فلسطین،
تو را بر دوش خواهم کشید،
ای فلسطین، فلسطین.
فلسطین،
در ژرفای قلبم بیا
همیشه دوستت خواهم داشت.
فلسطین، گریه نکن،
من برایت دعا خواهم کرد،
ای فلسطین. ای فلسطین،
ای فلسطین.
خداوند جایی برای تو دارد،
ای فلسطین.
و من به تو ایمان دارم،
ای فلسطین، من برایت خواهم مرد.
گفتنی است جکسون در بخشی از ترانه Earth Song که اجرا هم شده است و در آلبوم مذکور منتشر شده، به اشاره و با استفاده از کلیدواژه هایی همچون «سرزمین مقدس» و «ابراهیم» در کنار مظالم و تجاوزها و جنگهایی که در دیگر نقاط جهان صورت گرفته به ظلم جاری در فلسطین نیز اعتراض کرده است.
@besharatha
یادداشت / در حد گمانه زنی
در عبری، کلمه گاگ (גג) به معنی سقف و بام است. گرچه ظاهرا در تفاسیر، چندان ارتباطی بین این کلمه و عناوین کتاب مقدسی گوگ و ماگوگ (در عربی و قرآن: یاجوج و ماجوج) دیده نمیشود، اما می توان گمان کرد در قرآن و با جمله «حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ» (سوره انبیاء، آیه ۹۶) نظری هم به اطلاع دادن ضمنی به آگاهی داشتن از ارتباط لغتی احتمالی کلمات جوج و ماجوج با مفهوم بلندی در برخی زبانهای سامی بوده است.
در عبری، کلمه گاگ (גג) به معنی سقف و بام است. گرچه ظاهرا در تفاسیر، چندان ارتباطی بین این کلمه و عناوین کتاب مقدسی گوگ و ماگوگ (در عربی و قرآن: یاجوج و ماجوج) دیده نمیشود، اما می توان گمان کرد در قرآن و با جمله «حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ» (سوره انبیاء، آیه ۹۶) نظری هم به اطلاع دادن ضمنی به آگاهی داشتن از ارتباط لغتی احتمالی کلمات جوج و ماجوج با مفهوم بلندی در برخی زبانهای سامی بوده است.
حرم و بارگاه، محل بار یافتن است. بارگاه، محل بار یافتن در پیشگاه مقدسان است. هر کسی نمی تواند به بارگاه برود. بار یافتن، شرایط و محدودیتهایی دارد که اگر نداشت بارگاه نبود. اگر هم هر کس بتواند به بارگاهی برود در هر حالت و شرایط و هر زمانی نمی تواند برود. تازه شرایط هم که لحاظ شود، بارگاهها معمولا از لحاظ مکانی، سلسله مراتبهایی دارند که هر چه درجه شان بالاتر می رود، تعداد اشخاص کمتری حق قدم گذاشتن به آنها را دارند. به عنوان تنها یک مثال، در سنت یهودی، فقط یک نفر، آن هم فقط یک روز در سال، اجازه ورود به قدس الاقداس را داشت...
حجاب، آنچنانکه من حس می کنم، حرم و بارگاه زن است. بخشهایی از بدن مادران ما را در تمام عمرشان، فقط پدران ما دیدند و بخشهای دیگری را فقط گروه کم شمار محرمان آنها. و محرم آن است که به حرم (بارگاه) راه دارد. حتی آن بخشهایی از بدن مادران ما که کسی جز پدرانمان آنها را ندید، در نسلهای جدیدتر، روز به روز رو به سوی عمومیتر شدن دارند و من به شخصه هیچگاه نتوانستم این میل بیرون پریدن مقدس، از حرم قدسش را و زدودن هالههای رازآلودگی اش به دست خودش را، آن هم با احساس اینکه فتح الفتوحی کرده و کاری کرده است کارستان بفهمم.
حجاب، آنچنانکه من حس می کنم، حرم و بارگاه زن است. بخشهایی از بدن مادران ما را در تمام عمرشان، فقط پدران ما دیدند و بخشهای دیگری را فقط گروه کم شمار محرمان آنها. و محرم آن است که به حرم (بارگاه) راه دارد. حتی آن بخشهایی از بدن مادران ما که کسی جز پدرانمان آنها را ندید، در نسلهای جدیدتر، روز به روز رو به سوی عمومیتر شدن دارند و من به شخصه هیچگاه نتوانستم این میل بیرون پریدن مقدس، از حرم قدسش را و زدودن هالههای رازآلودگی اش به دست خودش را، آن هم با احساس اینکه فتح الفتوحی کرده و کاری کرده است کارستان بفهمم.
بشارتها
در ادامه معرفی پایگاههای اینترنتی مفید، کانال تلگرامی «بین دوگانگیها» را معرفی میکنم. البته موضوعاتی که در آن منتشر می شوند متنوع هستند و همگی به موضوع کانال بشارتها ارتباطی ندارند. اما سوای مباحث اسلام شناسی و ادیانی، در حوزه مسائل بین الملل، سیاستهای آمریکا…
در ادامه معرفی پایگاههای اینترنتی مفید، صفحه فیس بوک یک رابی یهودی را معرفی میکنم که معتقد است قدیمیترین دين جهان، اسلام است و هر یک از پیامبران در عین تفاوت در شریعتشان، پایبند به اصول مشترک اسلام بوده اند: رابی بن آبراهامسون.
https://m.facebook.com/ben613/
در صفحه فیس بوک ایشان، لینک به پایگاه اینترنتی موسسه شان موسوم به «الصادقین» نیز موجود است.
از جناب سپهری بابت معرفی ایشان تشکر میکنم.
https://m.facebook.com/ben613/
در صفحه فیس بوک ایشان، لینک به پایگاه اینترنتی موسسه شان موسوم به «الصادقین» نیز موجود است.
از جناب سپهری بابت معرفی ایشان تشکر میکنم.
مستندی که در این لینک گذاشته شده را ببینید. شمهای از آنچه قبل از 7 اکتبر در فلسطین میگذشته و بعد 7 اکتبر نیز در کرانه باختری میگذرد اما نسل کشی در غزه، باعث شده کمتر دیده شوند:
https://www.simafekr.com/post/366
https://www.simafekr.com/post/366
Simafekr
سیمافکر، ویدئو رسانه فرهنگ و سیاست
ویدئو رسانه سیمافکر، وبسایتی است که از سال ۹۲ تا کنون فعالیت خود را در زمینه فرهنگ، سیاست و علوم انسانی به صورت انتشار ویدئو فیلم، آغاز کرده است.
دین، سالمترین راه برای آگاهانه زیستن در جهان است.
دین با قدسی کردن زمانها و مکانها، به ما فرصتهایی برای آرام گرفتن و پناه بردن از فشار واقعیت میدهد. اگر جا و زمانی برایت مقدس باشد در آن آرامش میگیری و خوب اگر در جا و زمانی که برای برخی مقدس است آرامش نمگیری، آنجا برای تو مقدس نیست. اما به هر حال این نگاه دینی است که به جا و زمانی قداست می دهد یا نمی دهد.
دین، خود ما را نیز با اعمالی، مقدس می کند. وضو داشتن و نهی از برهنگی و حال مستی مثلا، یا طهارت از نجاسات و پلیدیها. و انسانی که حس تقدس دارد، خود به خود در آرامش بیشتری است.
آگاهی، بی برو و برگرد تلخکامی در پی دارد و برای تحمل این تلخکامی یا باید جلوی حصول آن آگاهی را گرفت و آگاهیهایی که حاصل شده را زدود (یعنی یا از ابتدا سطحی و بی درد تربیت شد و بارآمد یا ممارستی طولانی در تبدیل شدن به شخصیتی بی خیال و غرق در غفلت و بی درد و فارغ از جهان پیدا کرد که معلوم نیست چقدر موفق باشد و به نتایج خودویرانگرایانه ای منجر نشود یا اینکه با وسایلی موقتی و بلکه دائم این آگاهی را زدود)، یا قابل تحملش کرد. به نظرم دین، اگر نگوییم تنها، لااقل موفقترین روش قابل تحمل کردن آگاهی است. سوای اعطای زمان و مکان قدسی و مقدس کردن خودمان، با دیدگاهی که به ما میدهد برای نگریستن به جهان؛ خلقت حکیمانه آن، خلقت عادلانه یا جبران کننده آن و...
بله، به نوعی می شود گفت دین افیون توده ها و دقیقتر بگوییم افیون نوع انسان است. اما از افیون، گریزی نیست (اگر نمیخواهیم سطحی باشیم، نمیخواهیم افسرده باشیم و نمیخواهیم خودکشی کنیم) و می توان گفت وقتی ناچار به انتخاب افیونی هستیم، دین سالمترین افیون است.
دین با قدسی کردن زمانها و مکانها، به ما فرصتهایی برای آرام گرفتن و پناه بردن از فشار واقعیت میدهد. اگر جا و زمانی برایت مقدس باشد در آن آرامش میگیری و خوب اگر در جا و زمانی که برای برخی مقدس است آرامش نمگیری، آنجا برای تو مقدس نیست. اما به هر حال این نگاه دینی است که به جا و زمانی قداست می دهد یا نمی دهد.
دین، خود ما را نیز با اعمالی، مقدس می کند. وضو داشتن و نهی از برهنگی و حال مستی مثلا، یا طهارت از نجاسات و پلیدیها. و انسانی که حس تقدس دارد، خود به خود در آرامش بیشتری است.
آگاهی، بی برو و برگرد تلخکامی در پی دارد و برای تحمل این تلخکامی یا باید جلوی حصول آن آگاهی را گرفت و آگاهیهایی که حاصل شده را زدود (یعنی یا از ابتدا سطحی و بی درد تربیت شد و بارآمد یا ممارستی طولانی در تبدیل شدن به شخصیتی بی خیال و غرق در غفلت و بی درد و فارغ از جهان پیدا کرد که معلوم نیست چقدر موفق باشد و به نتایج خودویرانگرایانه ای منجر نشود یا اینکه با وسایلی موقتی و بلکه دائم این آگاهی را زدود)، یا قابل تحملش کرد. به نظرم دین، اگر نگوییم تنها، لااقل موفقترین روش قابل تحمل کردن آگاهی است. سوای اعطای زمان و مکان قدسی و مقدس کردن خودمان، با دیدگاهی که به ما میدهد برای نگریستن به جهان؛ خلقت حکیمانه آن، خلقت عادلانه یا جبران کننده آن و...
بله، به نوعی می شود گفت دین افیون توده ها و دقیقتر بگوییم افیون نوع انسان است. اما از افیون، گریزی نیست (اگر نمیخواهیم سطحی باشیم، نمیخواهیم افسرده باشیم و نمیخواهیم خودکشی کنیم) و می توان گفت وقتی ناچار به انتخاب افیونی هستیم، دین سالمترین افیون است.
بشارتها
در ادامه معرفی پایگاههای اینترنتی مفید، صفحه فیس بوک یک رابی یهودی را معرفی میکنم که معتقد است قدیمیترین دين جهان، اسلام است و هر یک از پیامبران در عین تفاوت در شریعتشان، پایبند به اصول مشترک اسلام بوده اند: رابی بن آبراهامسون. https://m.facebook.com/ben613/…
در ادامه معرفی پایگاههای اینترنتی مفید:
کانال یوتیوبی Blogging Theology به مدیریت پائول ویلیامز. پر از گفتگوهای پربار مبتنی بر عهدین و قرآن.
ویلیامز، تحصیل کرده رشته فلسفه و الهیات در دانشگاه لندنه. او ابتدا یک مسیحی اوانجلیکال بوده. مدتی بی خدا میشه و از سال 2017 مسلمان شده. البته اسم خودش رو تغییر نداده:
https://youtube.com/@bloggingtheology?si=Kt0wbLFmZRn9Jfe2
کانال یوتیوبی Blogging Theology به مدیریت پائول ویلیامز. پر از گفتگوهای پربار مبتنی بر عهدین و قرآن.
ویلیامز، تحصیل کرده رشته فلسفه و الهیات در دانشگاه لندنه. او ابتدا یک مسیحی اوانجلیکال بوده. مدتی بی خدا میشه و از سال 2017 مسلمان شده. البته اسم خودش رو تغییر نداده:
https://youtube.com/@bloggingtheology?si=Kt0wbLFmZRn9Jfe2
واقعیتی که کمتر به آن پرداخته می شود این است که در آخرالزمان شناسی یهودی، بزرگترین، آخرین و طولانیترین نیروی شر که مسیحا به آن پایان خواهد داد: "روم مسیحی" یا "روم-مسیحیت" است.
در این آخرالزمان شناسی، مسیحا نابودگر چهارمین پادشاهی (حیوان ترسناک آهنین با شاخهای متعدد) در دو رویای دانیال است. از آنجا که هنوز مسیحا نیامده و سه پادشاهی قبلی در رویای دانیال نیز مشخص هستند (بابل، پارس، یونان) و پادشاهی روم در توالی اینها قرار میگرفته است و تعداد پادشاهیها نیز منحصرا چهار تا هستند، آخرالزمان شناسی یهودی ناچار شده تعریفی حداکثری به پادشاهی روم بدهد. با سقوط امپراتوری روم غربی، امپراتوری بیزانس (روم شرقی) و کلیسای کاتولیک و کشورهای قلمرو روم غربی و کشورهایی که در حوزه تمدنی آن قرار می گرفتند به موازات هم مصداق روم بودند و با سقوط بیزانس، کلیت دنیای مسیحیت-غرب-اروپا و به خصوص کلیسای کاتولیک مصداق روم هستند.
این واقعیتی است که همچون مضامین ضدعیسوی و ضد مریمی مجموعه تلمود، احتمالا صهیونیستها، به خصوص صهیونیستهای آخرالزمان گرا که در حال حاضر دولت اسرائیل را در دست دارند، خیلی خوش نمیدارند اروپایی-آمریکاییها چندان از آن مطلع باشند. چرا که فعلا به صلاح سواری گرفتن صهیونیستها از آنها نیست.
در این آخرالزمان شناسی، مسیحا نابودگر چهارمین پادشاهی (حیوان ترسناک آهنین با شاخهای متعدد) در دو رویای دانیال است. از آنجا که هنوز مسیحا نیامده و سه پادشاهی قبلی در رویای دانیال نیز مشخص هستند (بابل، پارس، یونان) و پادشاهی روم در توالی اینها قرار میگرفته است و تعداد پادشاهیها نیز منحصرا چهار تا هستند، آخرالزمان شناسی یهودی ناچار شده تعریفی حداکثری به پادشاهی روم بدهد. با سقوط امپراتوری روم غربی، امپراتوری بیزانس (روم شرقی) و کلیسای کاتولیک و کشورهای قلمرو روم غربی و کشورهایی که در حوزه تمدنی آن قرار می گرفتند به موازات هم مصداق روم بودند و با سقوط بیزانس، کلیت دنیای مسیحیت-غرب-اروپا و به خصوص کلیسای کاتولیک مصداق روم هستند.
این واقعیتی است که همچون مضامین ضدعیسوی و ضد مریمی مجموعه تلمود، احتمالا صهیونیستها، به خصوص صهیونیستهای آخرالزمان گرا که در حال حاضر دولت اسرائیل را در دست دارند، خیلی خوش نمیدارند اروپایی-آمریکاییها چندان از آن مطلع باشند. چرا که فعلا به صلاح سواری گرفتن صهیونیستها از آنها نیست.
آدم از این حجم از اعتماد به نفس و پررویی در فریبکاری، نمیتواند عصبی نشود:
https://www.tg-me.com/BetweenDichotomies/2057
این اعتماد به نفس را فقر شدید اطلاعات لازم در افکار عمومی به وجود آورده. فقری که به قدری حاد است که حتی نخبگان و رسانه های مستقل، از آن بی خبرند.
در این مصاحبه بارها از ارزشهای مشترک یهودی و مسیحی به قصد فریفتن مخاطب مسیحی استفاده شده. در اواخر مصاحبه از وضعیت پست مدرن که در آن تمایزات مشخص نيستند و حق و باطل مطلقی وجود ندارد انتقاد شده.
بسیار خوب، اگر شما قدری در این فضا باسواد باشید، روی این نکته دست خواهید گذاشت که بر اساس باورهای انجیلی، یهودیان مورد حمله عیسی بودند و آنها هم دست آخر عیسی را کشتند.
اما این بحث کمتر از این سطح بالاتر می رود که در تلمود یهودیان، هم به قتل عیسی توسط یهودیان اعتراف شده و هم ضمن اعتراف، افتخار.
کمتر به این سطح می رود که کسانی که در تلمود به آنها بیشترین توهینهای رکیک صورت گرفته، عیسی، مادرش مریم و پیروان آنها هستند.
و این بحث تقریبا اصلا به این سطح نمی رود که در آخرالزمان شناسی یهودی (که تعلیم دیدگان و متاثران آن بیشتر از همیشه در تاریخ 70 ساله اسرائیل سوار کار هستند) از کتابهایی چون سفر زروبابل و اسرار شمعون بریوحا تا منابع جدیدتر، شر مطلق، ممتد و آنچه مسیحای موعود آن را نابود خواهد کرد، «بنی ادوم» و آخرین پادشاه آنها «آرمیلوس» (معادل دجال) است که به صورت ممتد با دیانت و دنیای مسیحی، تمدن روم و وارثان آنها مطابقت داده می شوند. (این همان گفتمانی است که در آن، فلسطینیها، عمالقه ای هستند که باید قتل عام شوند، اما فعلا به صلاح نیست که بروز داده شود در این ادبیات، بنی ادومی هم هست که مطابق با مسیحیت است و آن هم باید نابود شود.)
دقیقا به دلیل فقر حاد اطلاعات عمومی در این حوزه، اگر هم کسی دعوت کند که در این مورد باید اطلاع رسانی شود، اساسا ایده هایش مورد توجه قرار نمی گیرد و خوب نتیجه این می شود که بشرستیزانی (به معنای واقعی و مطلق کلمه) که فعلا درگیر پاکسازی قومی فلسطینیها هستند، بتوانند از دیگر کسانی که آنها را شر اصلی می دانند برای این پاکسازی کمک بگیرند و در جاده یکطرفه، آنها را فریب دهند.
https://www.tg-me.com/BetweenDichotomies/2057
این اعتماد به نفس را فقر شدید اطلاعات لازم در افکار عمومی به وجود آورده. فقری که به قدری حاد است که حتی نخبگان و رسانه های مستقل، از آن بی خبرند.
در این مصاحبه بارها از ارزشهای مشترک یهودی و مسیحی به قصد فریفتن مخاطب مسیحی استفاده شده. در اواخر مصاحبه از وضعیت پست مدرن که در آن تمایزات مشخص نيستند و حق و باطل مطلقی وجود ندارد انتقاد شده.
بسیار خوب، اگر شما قدری در این فضا باسواد باشید، روی این نکته دست خواهید گذاشت که بر اساس باورهای انجیلی، یهودیان مورد حمله عیسی بودند و آنها هم دست آخر عیسی را کشتند.
اما این بحث کمتر از این سطح بالاتر می رود که در تلمود یهودیان، هم به قتل عیسی توسط یهودیان اعتراف شده و هم ضمن اعتراف، افتخار.
کمتر به این سطح می رود که کسانی که در تلمود به آنها بیشترین توهینهای رکیک صورت گرفته، عیسی، مادرش مریم و پیروان آنها هستند.
و این بحث تقریبا اصلا به این سطح نمی رود که در آخرالزمان شناسی یهودی (که تعلیم دیدگان و متاثران آن بیشتر از همیشه در تاریخ 70 ساله اسرائیل سوار کار هستند) از کتابهایی چون سفر زروبابل و اسرار شمعون بریوحا تا منابع جدیدتر، شر مطلق، ممتد و آنچه مسیحای موعود آن را نابود خواهد کرد، «بنی ادوم» و آخرین پادشاه آنها «آرمیلوس» (معادل دجال) است که به صورت ممتد با دیانت و دنیای مسیحی، تمدن روم و وارثان آنها مطابقت داده می شوند. (این همان گفتمانی است که در آن، فلسطینیها، عمالقه ای هستند که باید قتل عام شوند، اما فعلا به صلاح نیست که بروز داده شود در این ادبیات، بنی ادومی هم هست که مطابق با مسیحیت است و آن هم باید نابود شود.)
دقیقا به دلیل فقر حاد اطلاعات عمومی در این حوزه، اگر هم کسی دعوت کند که در این مورد باید اطلاع رسانی شود، اساسا ایده هایش مورد توجه قرار نمی گیرد و خوب نتیجه این می شود که بشرستیزانی (به معنای واقعی و مطلق کلمه) که فعلا درگیر پاکسازی قومی فلسطینیها هستند، بتوانند از دیگر کسانی که آنها را شر اصلی می دانند برای این پاکسازی کمک بگیرند و در جاده یکطرفه، آنها را فریب دهند.
Telegram
بین دوگانگیها
👆👆👆👆👆👆
متن ترجمه کامل اینمصاحبه در فایل pdf.
این مصاحبه مهم است.
گرچه هدف اولیه ان فریب دادن رای دهنده محافظه کار/مسیحی آمریکایی است منتها ذهنیت و برنامه ها از ان اشکار میشود.
👇👇👇👇👇👇
متن ترجمه کامل اینمصاحبه در فایل pdf.
این مصاحبه مهم است.
گرچه هدف اولیه ان فریب دادن رای دهنده محافظه کار/مسیحی آمریکایی است منتها ذهنیت و برنامه ها از ان اشکار میشود.
👇👇👇👇👇👇
یادداشتهایی در مورد آخرالزمان یهودی-۱
در دو یادداشت قبلی به اینکه در آخرالزمان یهودی، بنی ادوم شر اصلی هستند که مسیحای موعود آن را نابود خواهد کرد و اینکه بنی ادوم با روم-مسیحیت تطبیق داده می شود سخن گفتیم.
کمی در این باره توضیح می دهم. ادوم در زبان عبری به معنی سرخ است و این کلمه، لقب عیسو، برادر دوقلوی یعقوب که زودتر از او به دنیا آمد است. عیسو به ادوم ملقب شده به دو دلیل: سرخ بودن رنگ پوستش در زمان تولد و اینکه او امتیاز نخست زادگی خود را به آشی که یعقوب با عدس سرخ درست کرده بود به یعقوب فروخت. البته در کتاب اشعیا به سرخ بودن لباس فرزندان او نیز اشاره شده. این از فلسفه نام آنها.
بنی ادوم در داستانهای عهد عتیق پیوسته آزاردهنده بنی اسرائیل بوده اند. این از وجهه منفی آنها.
در کتب آخرالزمانی یهودیان از ابتدای قرون میانه، دجال که در ادبیات یهودی به او آرمیلوس گفته می شود، از بنی ادوم است.
از سوی دیگر، آن سلطنتی که مسیحا آن را نابود خواهد کرد، سلطنت چهارم در رویاهای دانیال است که با پادشاهی-تمدن روم تطبیق داده می شود.
این همانی بنی ادوم و روم که در ادبیات آخرالزمانی یهود، به تواتر رسیده به نظر می آید حداقل دو منشا داشته باشد:
۱- صفو بن الیفاز، نوه عیسو و از امیران بنی ادوم است. در قصص یهودی، صفو در ناحیه ای به نام کیتیم، پادشاهی تشکیل می دهد که منطقه کیتیم، با بخشهایی از ایتالیا و روم منطبق است.
۲- در زمان تسلط رومیان به بنی اسرائیل، هرود از طرف رومیان به حکومت بر بنی اسرائیل گمارده می شود. هرود شخصی از بنی ادوم بوده.
از آنجا که مسیحا هنوز ظهور نکرده و او است که سلطنت چهارم را که روم است نابود خواهد کرد، مفهوم روم، مفهومی وسیع شده است و با وارثان پادشاهی روم منطبق شده. به خصوص که علی رغم نابود شدن اسمی پادشاهی روم، رسم او که بارزترین ویژگی اش در این ادبیات، عیسوی (مسیحی) بودن آن است باقی مانده. پس بنی ادوم برابر می شود با تسلط عیسوی. گفتیم که نام دجال، در سنت یهودی آرمیلوس است و او شخصی از نسل بنی ادوم است. در این سنت، آرمیلوس، شخصی است که از باکره ای زیبا و از وصلت نامشروع این باکره زیبا با سنگ، بت یا موجودی شیطانی به دنیا آمده است. آرمیلوس دیگران را وادار به پرستش مجسمه های مادر زیبایش می کند. مشخص است که باکره زیبا و رابطه نامشروع او و زاده شدن آرمیلوس از او و تقدس یافتن مجسمه های مادر او، آشکارا طعنه ای به هویت عیسوی و دیانت مسیحی است که البته به آن تصریح نمی شود اما برای مخاطب نکته یاب یهودی دلالتهای این طعنه مشخص است.
ادامه دارد
در دو یادداشت قبلی به اینکه در آخرالزمان یهودی، بنی ادوم شر اصلی هستند که مسیحای موعود آن را نابود خواهد کرد و اینکه بنی ادوم با روم-مسیحیت تطبیق داده می شود سخن گفتیم.
کمی در این باره توضیح می دهم. ادوم در زبان عبری به معنی سرخ است و این کلمه، لقب عیسو، برادر دوقلوی یعقوب که زودتر از او به دنیا آمد است. عیسو به ادوم ملقب شده به دو دلیل: سرخ بودن رنگ پوستش در زمان تولد و اینکه او امتیاز نخست زادگی خود را به آشی که یعقوب با عدس سرخ درست کرده بود به یعقوب فروخت. البته در کتاب اشعیا به سرخ بودن لباس فرزندان او نیز اشاره شده. این از فلسفه نام آنها.
بنی ادوم در داستانهای عهد عتیق پیوسته آزاردهنده بنی اسرائیل بوده اند. این از وجهه منفی آنها.
در کتب آخرالزمانی یهودیان از ابتدای قرون میانه، دجال که در ادبیات یهودی به او آرمیلوس گفته می شود، از بنی ادوم است.
از سوی دیگر، آن سلطنتی که مسیحا آن را نابود خواهد کرد، سلطنت چهارم در رویاهای دانیال است که با پادشاهی-تمدن روم تطبیق داده می شود.
این همانی بنی ادوم و روم که در ادبیات آخرالزمانی یهود، به تواتر رسیده به نظر می آید حداقل دو منشا داشته باشد:
۱- صفو بن الیفاز، نوه عیسو و از امیران بنی ادوم است. در قصص یهودی، صفو در ناحیه ای به نام کیتیم، پادشاهی تشکیل می دهد که منطقه کیتیم، با بخشهایی از ایتالیا و روم منطبق است.
۲- در زمان تسلط رومیان به بنی اسرائیل، هرود از طرف رومیان به حکومت بر بنی اسرائیل گمارده می شود. هرود شخصی از بنی ادوم بوده.
از آنجا که مسیحا هنوز ظهور نکرده و او است که سلطنت چهارم را که روم است نابود خواهد کرد، مفهوم روم، مفهومی وسیع شده است و با وارثان پادشاهی روم منطبق شده. به خصوص که علی رغم نابود شدن اسمی پادشاهی روم، رسم او که بارزترین ویژگی اش در این ادبیات، عیسوی (مسیحی) بودن آن است باقی مانده. پس بنی ادوم برابر می شود با تسلط عیسوی. گفتیم که نام دجال، در سنت یهودی آرمیلوس است و او شخصی از نسل بنی ادوم است. در این سنت، آرمیلوس، شخصی است که از باکره ای زیبا و از وصلت نامشروع این باکره زیبا با سنگ، بت یا موجودی شیطانی به دنیا آمده است. آرمیلوس دیگران را وادار به پرستش مجسمه های مادر زیبایش می کند. مشخص است که باکره زیبا و رابطه نامشروع او و زاده شدن آرمیلوس از او و تقدس یافتن مجسمه های مادر او، آشکارا طعنه ای به هویت عیسوی و دیانت مسیحی است که البته به آن تصریح نمی شود اما برای مخاطب نکته یاب یهودی دلالتهای این طعنه مشخص است.
ادامه دارد