Forwarded from باورهای قدیم و اندیشه های نو
پیامبران نیامده اند چیز جدیدی یاد بشر بدهند
پیامبران نیامده اند چیز جدیدی به بشر ياد دهند ، بلکه آمده اند :
• به او یاد آوری کنند ، به آنچه را در درون خود دارد :
فذكر انما انت مذکر (غاشيه آيه 21 )
پس بياد مردم بياور ، كه تو فقط براي هشيار كردنشان هستي .
• و به عقلش بخوانند ، تا به تقلید کسی نرود و به خرافات کسانی باور نکند .
ارسل الیهم رسله … یثیروا لهم دفائن العقول ( خطبه اول نهج البلاغه )
خداوند سبحان از ميان فرزندان آدم ، پيامبرانى برگزيد ....تا خردهاشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته ، برانگيزاند .
• اینکه فکر کنیم آنها آمده اند یک سیستم خاص و نو بنا کنند بسی اشتباه است .
چرا که هیچ عقل سلیمی نمی تواند به یکباره از همه گذشته خود فرار کرده و به چیز جدیدی که از آن بی اطلاع بوده ایمان بياورد .
نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه ( آل عمران آيه 3 )
اين كتاب را كه تصديق كننده كتابهاي پيش از آن است به حق بر تو نازل كرد .
و امروز آنچه که از پیامبر به ما ارزاني شده است ، همان دو اصل فوق است :
۱ - ریشه همه اخلاقیات و معنویات ، در درون انسانست و اگر خود را از اسارت شهوات و تمایلات نفسانی و بیرونی آزاد کند ، حتما به سرمایه روحانی درونی خود هشیار خواهد شد .
و نفس و ما سويها ، فالهمها فجورها و تقويها ( شمس آيات 7 و 8 )
و سوگند به نفس و آن كه نيكويش بيافريده ، سپس زشتيها و زيبائيهايش را به او الهام كرده .
۲ - گنجینه عظیم عقل ، سرمایه پنهانی است که خداوند به بشر هدیه داده است و آنچه خداوند بر ما می پسندد بازگشت به آن گنجینه و بهره گیری کامل از آنست .
و ما الحياة الدنيا الا لعب و لهو و للدار الآخرة خير للذين يتقون ا فلا تعقلون ( انعام آيه 32 )
حيات دنيا بازيچه اي بيش نيست ( براي شادبودن و از آن گذشتن كه راه تا خداگونگي و جاودانه شدن ، در آنست) و قطعا مقصود جاودانه ، بهترين گزينش آنهاييست كه فريفته بازيچه هاي دنيايي نشده اند . پس چرا تعقل نميكنيد ؟
محمد صالحي – 1/7/95
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com
پیامبران نیامده اند چیز جدیدی به بشر ياد دهند ، بلکه آمده اند :
• به او یاد آوری کنند ، به آنچه را در درون خود دارد :
فذكر انما انت مذکر (غاشيه آيه 21 )
پس بياد مردم بياور ، كه تو فقط براي هشيار كردنشان هستي .
• و به عقلش بخوانند ، تا به تقلید کسی نرود و به خرافات کسانی باور نکند .
ارسل الیهم رسله … یثیروا لهم دفائن العقول ( خطبه اول نهج البلاغه )
خداوند سبحان از ميان فرزندان آدم ، پيامبرانى برگزيد ....تا خردهاشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته ، برانگيزاند .
• اینکه فکر کنیم آنها آمده اند یک سیستم خاص و نو بنا کنند بسی اشتباه است .
چرا که هیچ عقل سلیمی نمی تواند به یکباره از همه گذشته خود فرار کرده و به چیز جدیدی که از آن بی اطلاع بوده ایمان بياورد .
نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه ( آل عمران آيه 3 )
اين كتاب را كه تصديق كننده كتابهاي پيش از آن است به حق بر تو نازل كرد .
و امروز آنچه که از پیامبر به ما ارزاني شده است ، همان دو اصل فوق است :
۱ - ریشه همه اخلاقیات و معنویات ، در درون انسانست و اگر خود را از اسارت شهوات و تمایلات نفسانی و بیرونی آزاد کند ، حتما به سرمایه روحانی درونی خود هشیار خواهد شد .
و نفس و ما سويها ، فالهمها فجورها و تقويها ( شمس آيات 7 و 8 )
و سوگند به نفس و آن كه نيكويش بيافريده ، سپس زشتيها و زيبائيهايش را به او الهام كرده .
۲ - گنجینه عظیم عقل ، سرمایه پنهانی است که خداوند به بشر هدیه داده است و آنچه خداوند بر ما می پسندد بازگشت به آن گنجینه و بهره گیری کامل از آنست .
و ما الحياة الدنيا الا لعب و لهو و للدار الآخرة خير للذين يتقون ا فلا تعقلون ( انعام آيه 32 )
حيات دنيا بازيچه اي بيش نيست ( براي شادبودن و از آن گذشتن كه راه تا خداگونگي و جاودانه شدن ، در آنست) و قطعا مقصود جاودانه ، بهترين گزينش آنهاييست كه فريفته بازيچه هاي دنيايي نشده اند . پس چرا تعقل نميكنيد ؟
محمد صالحي – 1/7/95
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com
Telegram
باورهای قدیم و اندیشه های نو
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه - زمر ۱۸
محمد صالحی
[email protected]
@m_salehy
محمد صالحی
[email protected]
@m_salehy
Forwarded from باورهای قدیم و اندیشه های نو
قرآن #هدلایت** است نه #زنجیر پا
#انسان بقول سارتر در میانه دو عدم، تنها به دنیا پا می گذارد و روزی نیز از آن رخت برمی بندد و تنها از آن خارج می شود.
در دوره نامعلوم #عمر باید برای خود سرگذشتی بسازد آنگونه که در میان همه سختیها، فراز و فرودها، شکست و پیروزیها، غم و شادیها، راه و بیراهه ها و همه غیرمترقبه های زندگی، هرگز #ضربه_گیری برای رنجهای آن نباشد تا بخواهد روزی از شر آنها یا رها کند خود را و یا رها شود.
این #مسیر از تولد تا مرگ، نه راهی است روشن و معلوم که #دغدغه ای در چگونه رفتن ایجاد نکند و به همین دلیل است که از گذشته های دور تا امروز هزاران فیلسوف و عارف و عالم و کاهن و پیامبر و روانشناس و ... تلاش کردند تا نحوه ای #نگریستن به هستی و چرایی خلقت و مرگ و نیز شیوه ای از #زیستن را به او توصیه کنند، باشد با آرامشی درخور، راه را به انجام رساند.
و #قرآن نیز یکی از آن راه نمایانی است که اعلام کرده برای آنانی که به او ایمان بیاورند می تواند:
1️⃣ #آرامش_راه (هدی و رحمه للمومنین1 – یونس 57 )
2️⃣ #رستگاری_سرانجام (فمن تبع هداى فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون2 بقره 38 )
3️⃣ و #شادمانی و #رضایت_جاودانی را برایش به ارمغان بیاورد.( فرحین بما آتاهم الله3 آل عمران 170 )
در مقام #نظر آنچه او گفته، #ساده و همه فهم است (ولقد يسرنا القرءان للذكر4 قمر 32 )
و در مقام #عمل نیز در همان چند #فرمان اندکی که داده، صراحت کرده که بدنبال #سخت کردن زندگی نیست( و لایرید بکم العسر5 بقره 185 )
او تنها همچون #چراغی است که بر بالای سر مومن خود می نشیند تا راه های پیش رویش را روشن کرده و #مستقیم از غیر مستقیم را برای رسیدن به وادی صلح و آرامش بنمایاند.( والله یدعوا الی دار السلام و یهدی من یشا الی صراط مستقیم6 یونس 25)
#پذیرش این شیوه زیستن را #اجبار نکرده( لا اکراه فی الدین7 بقره 256)
و برای کسی که آن را برمی گزیند #زندگی اینجهانش را فدای جهانی دیگر ننموده(يا أيها الذين آمنوا لا تحرِّموا طيِّبات ما أحل الله لكم8 مائده 87)
و #احکام اندکش را صرفا برای #مراقبه (اقم الصلوه ان الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر9 عنکبوت 45)
و تقویت #ارتباط شخص با خداوند (الذين ءامنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله ألا بذكر الله تطمئن القلوب10 رعد 28 )
و تضمین #نیک_سرانجامی بیان کرده است.(لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون11 - آل عمران ۹۲)
🙏و در یک کلام:
#قرآن نحوه ای از #پاسخ به سوالها و دغدغه های انسان در چرایی خلقت، جایگاه او در هستی، کجا بودنش در پس مرگ و آرزوی جاودانگی و نیز #شیوه ای از زیستن است بگونه ای که در جهان سراسر اضطراب و حسرت و آرزوهای بی سرانجام، بتواند به #ادامه ای آرامش بخش بیندیشد.
به عبارت دیگر، قرآن چونان #چراغ همراهی است که راهش از بیراهه روشن می کند(یـاایها النبی انا ارسلنـک ... داعیـا الی الله باذنه و سراجـا منیرا ۱۲ احزاب ۴۶)
و به #حیات_جاودانه می خواند(فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا۱۳ کهف 110).
نه آنکه #زنجیری به پایش ببندد که در همان آغاز بر زمینش زده آرزوی مرگ نماید، که برعکس، آمده تا او را از #زنجیرهای ذهنی و عملی آزاد کند.(يضع عنهم اِصرَهم و الاغلال اللتی کانت علیهم۱۴ اعراف ۱۵۷)
محمد صالحی – 1/2/1403
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2614
👇زیرنویسها:
** #چراغ نصب روی سر
1- کتاب #هدایت و رحمتِ آرامش بخشی است برای کسانی که در جستجوی #پناهگاه امنی در این جهان پر اضطرابند.
2- کسی که همراه هدایت من شود، هیچ حزن و اندوهی نخواهد داشت.
3- خداوند به داده های خود شادمانشان می کند.
4- و ما قرآن را برای ذکر و عمل، ساده کردیم.
5- و نمىخواهد برای شما سختى و مشقت را.
6- و خداوند به سراى صلح و آرامش دعوت مىكند؛ و هر كس که بخواهد، به راه راست هدايتش مى کند.
7- هیچ اجباری از طرف ما نیست که کسی دین را به اکراه بپذیرد.
8- ای کسانی که به من مومن شده اید، آنچه خداوند حلالتان کرده را بر خود حرام نکنید.
9- نماز را اقامه کن که نماز بازدارنده از زشتیها و منکرات است.
10- آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست.
11- تنها راه #رستگاری و نیک سرانجامی، خیرورزی پیوسته و بی منت است.
12- ای پیامبر ما تو را ... فرستادیم؛ دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک.
13- هر انکس که در #جستجوی کشف و لمس #جاودانگی است، خود را از تعلق به هر آنچه غیز خداست برکند و بر اخلاقی زیستن اهتمام ورزد.
14- قرآن آمده تا بندها و زنجیرهای ذهنی و عملی مردمان را برگیرد.
#انسان بقول سارتر در میانه دو عدم، تنها به دنیا پا می گذارد و روزی نیز از آن رخت برمی بندد و تنها از آن خارج می شود.
در دوره نامعلوم #عمر باید برای خود سرگذشتی بسازد آنگونه که در میان همه سختیها، فراز و فرودها، شکست و پیروزیها، غم و شادیها، راه و بیراهه ها و همه غیرمترقبه های زندگی، هرگز #ضربه_گیری برای رنجهای آن نباشد تا بخواهد روزی از شر آنها یا رها کند خود را و یا رها شود.
این #مسیر از تولد تا مرگ، نه راهی است روشن و معلوم که #دغدغه ای در چگونه رفتن ایجاد نکند و به همین دلیل است که از گذشته های دور تا امروز هزاران فیلسوف و عارف و عالم و کاهن و پیامبر و روانشناس و ... تلاش کردند تا نحوه ای #نگریستن به هستی و چرایی خلقت و مرگ و نیز شیوه ای از #زیستن را به او توصیه کنند، باشد با آرامشی درخور، راه را به انجام رساند.
و #قرآن نیز یکی از آن راه نمایانی است که اعلام کرده برای آنانی که به او ایمان بیاورند می تواند:
1️⃣ #آرامش_راه (هدی و رحمه للمومنین1 – یونس 57 )
2️⃣ #رستگاری_سرانجام (فمن تبع هداى فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون2 بقره 38 )
3️⃣ و #شادمانی و #رضایت_جاودانی را برایش به ارمغان بیاورد.( فرحین بما آتاهم الله3 آل عمران 170 )
در مقام #نظر آنچه او گفته، #ساده و همه فهم است (ولقد يسرنا القرءان للذكر4 قمر 32 )
و در مقام #عمل نیز در همان چند #فرمان اندکی که داده، صراحت کرده که بدنبال #سخت کردن زندگی نیست( و لایرید بکم العسر5 بقره 185 )
او تنها همچون #چراغی است که بر بالای سر مومن خود می نشیند تا راه های پیش رویش را روشن کرده و #مستقیم از غیر مستقیم را برای رسیدن به وادی صلح و آرامش بنمایاند.( والله یدعوا الی دار السلام و یهدی من یشا الی صراط مستقیم6 یونس 25)
#پذیرش این شیوه زیستن را #اجبار نکرده( لا اکراه فی الدین7 بقره 256)
و برای کسی که آن را برمی گزیند #زندگی اینجهانش را فدای جهانی دیگر ننموده(يا أيها الذين آمنوا لا تحرِّموا طيِّبات ما أحل الله لكم8 مائده 87)
و #احکام اندکش را صرفا برای #مراقبه (اقم الصلوه ان الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر9 عنکبوت 45)
و تقویت #ارتباط شخص با خداوند (الذين ءامنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله ألا بذكر الله تطمئن القلوب10 رعد 28 )
و تضمین #نیک_سرانجامی بیان کرده است.(لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون11 - آل عمران ۹۲)
🙏و در یک کلام:
#قرآن نحوه ای از #پاسخ به سوالها و دغدغه های انسان در چرایی خلقت، جایگاه او در هستی، کجا بودنش در پس مرگ و آرزوی جاودانگی و نیز #شیوه ای از زیستن است بگونه ای که در جهان سراسر اضطراب و حسرت و آرزوهای بی سرانجام، بتواند به #ادامه ای آرامش بخش بیندیشد.
به عبارت دیگر، قرآن چونان #چراغ همراهی است که راهش از بیراهه روشن می کند(یـاایها النبی انا ارسلنـک ... داعیـا الی الله باذنه و سراجـا منیرا ۱۲ احزاب ۴۶)
و به #حیات_جاودانه می خواند(فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه احدا۱۳ کهف 110).
نه آنکه #زنجیری به پایش ببندد که در همان آغاز بر زمینش زده آرزوی مرگ نماید، که برعکس، آمده تا او را از #زنجیرهای ذهنی و عملی آزاد کند.(يضع عنهم اِصرَهم و الاغلال اللتی کانت علیهم۱۴ اعراف ۱۵۷)
محمد صالحی – 1/2/1403
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2614
👇زیرنویسها:
** #چراغ نصب روی سر
1- کتاب #هدایت و رحمتِ آرامش بخشی است برای کسانی که در جستجوی #پناهگاه امنی در این جهان پر اضطرابند.
2- کسی که همراه هدایت من شود، هیچ حزن و اندوهی نخواهد داشت.
3- خداوند به داده های خود شادمانشان می کند.
4- و ما قرآن را برای ذکر و عمل، ساده کردیم.
5- و نمىخواهد برای شما سختى و مشقت را.
6- و خداوند به سراى صلح و آرامش دعوت مىكند؛ و هر كس که بخواهد، به راه راست هدايتش مى کند.
7- هیچ اجباری از طرف ما نیست که کسی دین را به اکراه بپذیرد.
8- ای کسانی که به من مومن شده اید، آنچه خداوند حلالتان کرده را بر خود حرام نکنید.
9- نماز را اقامه کن که نماز بازدارنده از زشتیها و منکرات است.
10- آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست.
11- تنها راه #رستگاری و نیک سرانجامی، خیرورزی پیوسته و بی منت است.
12- ای پیامبر ما تو را ... فرستادیم؛ دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک.
13- هر انکس که در #جستجوی کشف و لمس #جاودانگی است، خود را از تعلق به هر آنچه غیز خداست برکند و بر اخلاقی زیستن اهتمام ورزد.
14- قرآن آمده تا بندها و زنجیرهای ذهنی و عملی مردمان را برگیرد.
Telegram
باورهای قدیم و اندیشه های نو
#قرآن کتاب #هدایت است، نه کتاب #تاریخ (یا #علم و #سیاست)
هدی و رحمه للمومنین – یونس 57
کتاب #هدایت و رحمتِ آرامش بخشی است برای کسانی که در جستجوی #پناهگاه امنی در این جهان پر اضطرابند.
لذا از نگاه من، #قرآن کتاب تاریخ نیست که بخواهیم نقل از واقع را از آن…
هدی و رحمه للمومنین – یونس 57
کتاب #هدایت و رحمتِ آرامش بخشی است برای کسانی که در جستجوی #پناهگاه امنی در این جهان پر اضطرابند.
لذا از نگاه من، #قرآن کتاب تاریخ نیست که بخواهیم نقل از واقع را از آن…
Audio
کارکردهای دین
گفتوگوی متفاوت در نهمین برنامه «با فرهنگ» با #مهدیه_کساییزاده قرآنپژوه
از نگاه قرآن، دین راهی برای بهتر زیستن است، نه تکلیف/ نهاد دین در تمام جهان در حال سست شدن است/ دینگریزی و سرگردانی معنوی، خطری جدی است.
کل سخنرانی👇
https://www.tg-me.com/sokhanranihaa/46546
گفتوگوی متفاوت در نهمین برنامه «با فرهنگ» با #مهدیه_کساییزاده قرآنپژوه
از نگاه قرآن، دین راهی برای بهتر زیستن است، نه تکلیف/ نهاد دین در تمام جهان در حال سست شدن است/ دینگریزی و سرگردانی معنوی، خطری جدی است.
کل سخنرانی👇
https://www.tg-me.com/sokhanranihaa/46546
#کارکردهای_دین
دکتر مهدیه کسایی زاده
4 کارکرد برای دین قابل تصور است:
البته بدین معنا نیست که هر دینی هر چهار کاربرد را داراست و یا حفظ کرده است.
1⃣ #کارکرد_تبیینی
#دین به ما از #چیستی جهان و انسان می گوید و مختصاتی از انسان در جهان به ما می دهد که بدانیم جایگاهمان در آن چیست.
اینکه بسیاری امروزه برای پاسخ اولی سراغ علوم تجربی و برای دومی سراغ علوم انسانی می روند بحث دیگر است و بحث ما ارزش داوری نیست.
اتفاقا ما در برهه ای از تاریخ قرار داریم که به ان #پست_مدرن می گویند که مولفه های مختلفی دارد از جمله:
💥کثرت گرایی: به این معنا که قائل به هیچ واقعیت قطعی نیست.
💥مهمتر بودن برداشتهای انسانی نسبت به واقعیتهای بیرونی: به این معنا که انسان پست مدرن بر خلاف انسان مدرن، واقعیت جهان را از دید انسان می بیند. ( مثال از دمای این لحظه اطاق که دماسنج چه می گوید و افراد مستقر که هر کدام حس خود را از میزان گرما می گویند)
و نکته مهم اینکه هیچ ارزش و امتیازی برای یکی بیش از واقعیت دیگری قائل نیست.
با توجه به این نکات، #انسان امروز کمتر سراغ #دین برای #تبیین جهان و انسان می رود، چرا که دین واقعیت را از منظر انسانی و استدلالهای عقلی و یا تجربی نگاه نمی کند.
2⃣ #کارکرد_سازمان_بخشی
دین #نظمی را در جهان فرض می گیرد و بر ارزشهایی تاکید دارد که به هدف خاصی برسد، مثل عدالت، صلح، معنویت و ....
لذا یک فرد #دیندار بر اساس این #نظم_دینی است که زندگی خود را تنظیم می کند. و یا یک سیستم سیاسی نیز بر اساس قرائتی که از دین برمیگزیند بر نظمی که بر مبنای منافع سیاسی خود است تاکید می ورزد و اقتدار خود را بر آن استوار می کند.( مثل حجاب اجباری یا راهپیمایی اربعین و .. ).
اما انسان حتی دیندار امروز، با توجه به آنکه ملاکهای خودش را برای یک زندگی مطلوب دارد، آنچنان پایبند دین نیست که بر آن نظم تعریف شده بماند.
3⃣ #کارکرد_عاطفی یا #امنیت_بخشی
یکی از دلایل #ماندگاری دین در جهان سکولار امروز اینست که دین #جاذبه های عاطفی از جمله امید بخشی دارد، چرا که انسان تمایل دارد یک اتکایی داشته باشد و از نظر عاطفی یک حمایتی در زندگی ببیند.
اگر انسان بر دینی تاریخی باشد، آن نقش حمایتگر را از #خدا می گیرد در غیر اینصورت بدنبال بدیلی خواهد رفت و در اینصورت هم هنوز دیندار است.
توجه شود که #جاذبه_عاطفی فقط به روابط معنوی نیست بلکه می تواند بر اساس #باورهای_دینی ایجاد شود.
مثل باوری که فرد در مواجهه با یک مصیبت می گوید حکمتی در آنست و یا خدا بزرگ است.
البته این کارکرد هم در دنیای امروز لطمه خورده است، چرا که انسان حس می کند نظام جهان در مقابل فجیعترین وقایع در حال وقوع و یا حتی خوب و بد بودن آدمها بی اعتنا است و انگار سامانه اخلاقی جهان کار نمی کند.
و این باعث شده #سطح_دینداری مردم کاهش یابد که موجب شده امنیت روانی بسیاری از آنها بخصوص در مواقع خطر و شکست و فقدان و .. به خطر بیفتد و همینجاست که دین هنوز می تواند با امور معنوی خود در زندگی شخصی کارکرد عاطفی و امنیت بخشی اش را داشته باشد.
4⃣ #کارکرد_یکپارچه_کنندگی
هر عاملی که از یک جمع، یک #جماعت بسازد کارکرد یکپارچه کننده دارد مانند مناسک جمعی در ادیان.
هرچند قبل از مناسک، همان احساس تعلق به یک دین، چنین کارکردی را بوجود می آورد و هویت مرا در نسبت به آن دین خاص تعریف می کند.
البته این کارکرد هم در حال افول است، چرا که دین برای افراد در حال تبدیل شدن به #امری_شخصی است که آنهم سیال است.
چکیده : محمد صالحی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2821
دکتر مهدیه کسایی زاده
4 کارکرد برای دین قابل تصور است:
البته بدین معنا نیست که هر دینی هر چهار کاربرد را داراست و یا حفظ کرده است.
1⃣ #کارکرد_تبیینی
#دین به ما از #چیستی جهان و انسان می گوید و مختصاتی از انسان در جهان به ما می دهد که بدانیم جایگاهمان در آن چیست.
اینکه بسیاری امروزه برای پاسخ اولی سراغ علوم تجربی و برای دومی سراغ علوم انسانی می روند بحث دیگر است و بحث ما ارزش داوری نیست.
اتفاقا ما در برهه ای از تاریخ قرار داریم که به ان #پست_مدرن می گویند که مولفه های مختلفی دارد از جمله:
💥کثرت گرایی: به این معنا که قائل به هیچ واقعیت قطعی نیست.
💥مهمتر بودن برداشتهای انسانی نسبت به واقعیتهای بیرونی: به این معنا که انسان پست مدرن بر خلاف انسان مدرن، واقعیت جهان را از دید انسان می بیند. ( مثال از دمای این لحظه اطاق که دماسنج چه می گوید و افراد مستقر که هر کدام حس خود را از میزان گرما می گویند)
و نکته مهم اینکه هیچ ارزش و امتیازی برای یکی بیش از واقعیت دیگری قائل نیست.
با توجه به این نکات، #انسان امروز کمتر سراغ #دین برای #تبیین جهان و انسان می رود، چرا که دین واقعیت را از منظر انسانی و استدلالهای عقلی و یا تجربی نگاه نمی کند.
2⃣ #کارکرد_سازمان_بخشی
دین #نظمی را در جهان فرض می گیرد و بر ارزشهایی تاکید دارد که به هدف خاصی برسد، مثل عدالت، صلح، معنویت و ....
لذا یک فرد #دیندار بر اساس این #نظم_دینی است که زندگی خود را تنظیم می کند. و یا یک سیستم سیاسی نیز بر اساس قرائتی که از دین برمیگزیند بر نظمی که بر مبنای منافع سیاسی خود است تاکید می ورزد و اقتدار خود را بر آن استوار می کند.( مثل حجاب اجباری یا راهپیمایی اربعین و .. ).
اما انسان حتی دیندار امروز، با توجه به آنکه ملاکهای خودش را برای یک زندگی مطلوب دارد، آنچنان پایبند دین نیست که بر آن نظم تعریف شده بماند.
3⃣ #کارکرد_عاطفی یا #امنیت_بخشی
یکی از دلایل #ماندگاری دین در جهان سکولار امروز اینست که دین #جاذبه های عاطفی از جمله امید بخشی دارد، چرا که انسان تمایل دارد یک اتکایی داشته باشد و از نظر عاطفی یک حمایتی در زندگی ببیند.
اگر انسان بر دینی تاریخی باشد، آن نقش حمایتگر را از #خدا می گیرد در غیر اینصورت بدنبال بدیلی خواهد رفت و در اینصورت هم هنوز دیندار است.
توجه شود که #جاذبه_عاطفی فقط به روابط معنوی نیست بلکه می تواند بر اساس #باورهای_دینی ایجاد شود.
مثل باوری که فرد در مواجهه با یک مصیبت می گوید حکمتی در آنست و یا خدا بزرگ است.
البته این کارکرد هم در دنیای امروز لطمه خورده است، چرا که انسان حس می کند نظام جهان در مقابل فجیعترین وقایع در حال وقوع و یا حتی خوب و بد بودن آدمها بی اعتنا است و انگار سامانه اخلاقی جهان کار نمی کند.
و این باعث شده #سطح_دینداری مردم کاهش یابد که موجب شده امنیت روانی بسیاری از آنها بخصوص در مواقع خطر و شکست و فقدان و .. به خطر بیفتد و همینجاست که دین هنوز می تواند با امور معنوی خود در زندگی شخصی کارکرد عاطفی و امنیت بخشی اش را داشته باشد.
4⃣ #کارکرد_یکپارچه_کنندگی
هر عاملی که از یک جمع، یک #جماعت بسازد کارکرد یکپارچه کننده دارد مانند مناسک جمعی در ادیان.
هرچند قبل از مناسک، همان احساس تعلق به یک دین، چنین کارکردی را بوجود می آورد و هویت مرا در نسبت به آن دین خاص تعریف می کند.
البته این کارکرد هم در حال افول است، چرا که دین برای افراد در حال تبدیل شدن به #امری_شخصی است که آنهم سیال است.
چکیده : محمد صالحی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2821
Telegram
باورهای قدیم و اندیشه های نو
کارکردهای دین
گفتوگوی متفاوت در نهمین برنامه «با فرهنگ» با #مهدیه_کساییزاده قرآنپژوه
از نگاه قرآن، دین راهی برای بهتر زیستن است، نه تکلیف/ نهاد دین در تمام جهان در حال سست شدن است/ دینگریزی و سرگردانی معنوی، خطری جدی است.
کل سخنرانی👇
https://t.m…
گفتوگوی متفاوت در نهمین برنامه «با فرهنگ» با #مهدیه_کساییزاده قرآنپژوه
از نگاه قرآن، دین راهی برای بهتر زیستن است، نه تکلیف/ نهاد دین در تمام جهان در حال سست شدن است/ دینگریزی و سرگردانی معنوی، خطری جدی است.
کل سخنرانی👇
https://t.m…
Forwarded from باورهای قدیم و اندیشه های نو
شصت_نكته_ناب_از_كتب_مرحوم_استاد_صالحي.pdf
182.9 KB
#شصت_نکته ناب از مرحوم #استاد_صالحی نجف آبادی
به مناسبت #سالگرد رحلت حضرت آیه اله صالحی نجف آبادی، از بزرگان حوزه فقه و تاریخ و عقاید ، چکیده ای از #شخصیت، روش #تحقیق و #کتب چاپ شده ایشان جهت اطلاع دوستان ارائه می شود.
او که با #دیدی_نقادانه وارد آن علوم شده و اساس همه مباحث خود را بر #قرآن،
و معیار فهم درست آن را #عقل می دانستند.
رحلت: اردیبهشت ۱۳۸۵
محمد صالحی
☄ @beshnofekrkon
به مناسبت #سالگرد رحلت حضرت آیه اله صالحی نجف آبادی، از بزرگان حوزه فقه و تاریخ و عقاید ، چکیده ای از #شخصیت، روش #تحقیق و #کتب چاپ شده ایشان جهت اطلاع دوستان ارائه می شود.
او که با #دیدی_نقادانه وارد آن علوم شده و اساس همه مباحث خود را بر #قرآن،
و معیار فهم درست آن را #عقل می دانستند.
رحلت: اردیبهشت ۱۳۸۵
محمد صالحی
☄ @beshnofekrkon
4_6050750549375058026.pdf
888.6 KB
16اردیبهشت سالروز وفات مرحوم آیت الله #صالحی نجف آبادی محقق، قرآن پژوه عقل گرا و فقیه کم نظیر است.
نگاهی به شخصیت، زندگی و آثار ایشان که استاد محمد علی #کوشا ازشاگردان قرآن پژوه او سال ها پیش درباره آن بزرگوار ارائه نموده است تقدیم دوستان این گروه می شود.
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2824
نگاهی به شخصیت، زندگی و آثار ایشان که استاد محمد علی #کوشا ازشاگردان قرآن پژوه او سال ها پیش درباره آن بزرگوار ارائه نموده است تقدیم دوستان این گروه می شود.
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2824
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قسمت اول ویدیو: قطبالدین صادقی، کارگردان، مترجم و نمایشنامهنویس:
دنبال #خوشبختی نگرد...
۰۰۰۰۰۰۰
قسمت دوم ویدیو: مجتبی شکوری:
گرونترین جملهای که لحظه آخر زندگی میشه به خودمون بگیم اینه که: من همه #تلاشمو کردم...
مستقل از اینکه #نتیجه اون بیرون چیست.
[انسان بودن، دشواری وظیفهست]
پ.ن:
رضا و توکل👇
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
دنبال #خوشبختی نگرد...
۰۰۰۰۰۰۰
قسمت دوم ویدیو: مجتبی شکوری:
گرونترین جملهای که لحظه آخر زندگی میشه به خودمون بگیم اینه که: من همه #تلاشمو کردم...
مستقل از اینکه #نتیجه اون بیرون چیست.
[انسان بودن، دشواری وظیفهست]
پ.ن:
رضا و توکل👇
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
🔴نسبیبودن خیر و شر در رویدادهای زندگی
✍️مصطفی ملکیان
🔹 گفته شده است که در روستایی، کسی یک اسب داشت و این اسب روزی گریخت. مردم روستا آمدند و به صاحب این اسب دلداری میدادند که تو فقط یک اسب داشتی و بسیاری از کارهایت متوقف بر وجود این اسب بود، و اکنون که اسب گریخته، آسیب زیادی دیدهای. آن فرد در پاسخ گفت: مگر واقعاً رفتن اسب اتفاق بدی است که آمدهاید به من دلداری بدهید؟
🔹فردای آن روز، این اسب به همراه یک گله اسب وحشی بازگشت. مردم همه نزد او آمدند تا تبریک بگویند و اظهار شادمانی کنند و بگویند چه خوب شد که یک اسب رفت و خودش بازگشت و یک گله اسب وحشی هم با خود آورد. او در پاسخ گفت: مگر بازگشت یک اسب به همراه یک گله اسب وحشی اتفاق خوبی است که شما اینگونه شاد باش میگویید؟
🔹روز بعد، پسر این مرد در حال تربیت آن اسبهای وحشی بود تا آنها را رام کند. در این میان، از اسب به پایین پرتاب شد و پایش شکست. مردم باز آمدند تا تسلیت بگویند و به او دلداری بدهند که پای فرزندت شکسته است. او گفت: مگر شکستن پای فرزند انسان چیز بدی است؟
🔹روز بعد، سربازان امپراتور آمدند و گفتند جنگی در گرفته است. آنها به روستا آمدند تا جوانان را برای جنگ ببرند. دیدند که این پسر پایش شکسته است و او را از جنگ معاف کردند. باز مردم آمدند و گفتند چه خوب شد که پایتان شکست و از مرگ و جنگ نجات پیدا کردید و این واقعه خوبی برای شما بود. او در پاسخ گفت: مگر نرفتن فرزند انسان به جنگ، واقعاً اتفاق خوبی است؟
🔹شما از این داستان چه میفهمید؟ از این میفهمید که هیچ رویدادی در زندگی شما رخ نداده است که بتوانید ادعا کنید این رویداد قطعاً تا پایان عمرتان به نفع شما خواهد بود. از طرف دیگر نیز هیچ رویدادی در زندگی شما اتفاق نخواهد افتاد که بتوانید با اطمینان بگویید این رویداد حتماً تا آخر عمر به ضرر شماست.
🔹هیچ متدولوژیای تاکنون توسط عقل بشر کشف نشده که با استفاده از آن بتوان گفت فلان رویداد در زندگی من باعث بیچارگی من شد و مرا نابود کرد. از سوی دیگر نیز هیچ متدولوژیای کشف نشده که بتوان با آن انگشت گذاشت روی یک رویداد و گفت این رویداد آمد تا مرا حتماً خوشبخت کند و تا پایان به نفع من باشد.
🔹بنابراین، هر رویدادی، هر چقدر شادی لحظهای در شما ایجاد کند، میتوانید آن شادی لحظهای که بهصورت رفلکسی و غیرارادی ایجاد شده را تجربه کنید، اما فقط در همان حد. گمان نکنید که این شادی نشانهای از سعادتمندی تضمینشده است.
🔹از سوی دیگر، اگر رویدادی اتفاق افتاد که بهصورت رفلکسی، غریزی و غیرارادی، اندوهی در شما ایجاد کرد، آن اندوه نیز مشکلی ندارد، چون غیرارادی است. اما فقط در همان لحظه. اصلاً گمان نکنید که این رویداد آمده تا بدبختی زندگیتان را امضا کند و زندگیتان تا پایان بد خواهد بود.
🔹ما هیچ کشفی در این زمینه نمیتوانیم بکنیم که آیا این واقعه تا پایان با ما چه خواهد کرد. هرچقدر ظاهرش مهیب و هولناک باشد، ممکن است مقدمه یک اتفاق مثبت باشد. و از سوی دیگر، هیچ واقعهای هرچقدر هم دلپذیر و شادیآور باشد، نمیتوان گفت که آمده است تا ما را قطعاً سعادتمند کند.
🔹و این یعنی رویدادها بههیچوجه معلوم نیست که با شما چه خواهند کرد. اگر چنین است، پس هیچ رویدادی را نباید آگاهانه و ارادی موجب شادی یا اندوه خود بدانید. چون زمانی که آگاهانه شاد یا غمگین میشوید، بهنوعی گویی مطمئن هستید که این رویداد تا پایان به نفع یا ضرر شما خواهد بود.
🔹چه زندگی را فقط در دنیا ببینید و چه به زندگی اخروی نیز معتقد باشید، در هر دو صورت نمیتوانید بگویید این واقعه آمده تا وضعیت من را بهتر کند.
@mostafamalekian
پ.ن:
رضا و توکل👇
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
✍️مصطفی ملکیان
🔹 گفته شده است که در روستایی، کسی یک اسب داشت و این اسب روزی گریخت. مردم روستا آمدند و به صاحب این اسب دلداری میدادند که تو فقط یک اسب داشتی و بسیاری از کارهایت متوقف بر وجود این اسب بود، و اکنون که اسب گریخته، آسیب زیادی دیدهای. آن فرد در پاسخ گفت: مگر واقعاً رفتن اسب اتفاق بدی است که آمدهاید به من دلداری بدهید؟
🔹فردای آن روز، این اسب به همراه یک گله اسب وحشی بازگشت. مردم همه نزد او آمدند تا تبریک بگویند و اظهار شادمانی کنند و بگویند چه خوب شد که یک اسب رفت و خودش بازگشت و یک گله اسب وحشی هم با خود آورد. او در پاسخ گفت: مگر بازگشت یک اسب به همراه یک گله اسب وحشی اتفاق خوبی است که شما اینگونه شاد باش میگویید؟
🔹روز بعد، پسر این مرد در حال تربیت آن اسبهای وحشی بود تا آنها را رام کند. در این میان، از اسب به پایین پرتاب شد و پایش شکست. مردم باز آمدند تا تسلیت بگویند و به او دلداری بدهند که پای فرزندت شکسته است. او گفت: مگر شکستن پای فرزند انسان چیز بدی است؟
🔹روز بعد، سربازان امپراتور آمدند و گفتند جنگی در گرفته است. آنها به روستا آمدند تا جوانان را برای جنگ ببرند. دیدند که این پسر پایش شکسته است و او را از جنگ معاف کردند. باز مردم آمدند و گفتند چه خوب شد که پایتان شکست و از مرگ و جنگ نجات پیدا کردید و این واقعه خوبی برای شما بود. او در پاسخ گفت: مگر نرفتن فرزند انسان به جنگ، واقعاً اتفاق خوبی است؟
🔹شما از این داستان چه میفهمید؟ از این میفهمید که هیچ رویدادی در زندگی شما رخ نداده است که بتوانید ادعا کنید این رویداد قطعاً تا پایان عمرتان به نفع شما خواهد بود. از طرف دیگر نیز هیچ رویدادی در زندگی شما اتفاق نخواهد افتاد که بتوانید با اطمینان بگویید این رویداد حتماً تا آخر عمر به ضرر شماست.
🔹هیچ متدولوژیای تاکنون توسط عقل بشر کشف نشده که با استفاده از آن بتوان گفت فلان رویداد در زندگی من باعث بیچارگی من شد و مرا نابود کرد. از سوی دیگر نیز هیچ متدولوژیای کشف نشده که بتوان با آن انگشت گذاشت روی یک رویداد و گفت این رویداد آمد تا مرا حتماً خوشبخت کند و تا پایان به نفع من باشد.
🔹بنابراین، هر رویدادی، هر چقدر شادی لحظهای در شما ایجاد کند، میتوانید آن شادی لحظهای که بهصورت رفلکسی و غیرارادی ایجاد شده را تجربه کنید، اما فقط در همان حد. گمان نکنید که این شادی نشانهای از سعادتمندی تضمینشده است.
🔹از سوی دیگر، اگر رویدادی اتفاق افتاد که بهصورت رفلکسی، غریزی و غیرارادی، اندوهی در شما ایجاد کرد، آن اندوه نیز مشکلی ندارد، چون غیرارادی است. اما فقط در همان لحظه. اصلاً گمان نکنید که این رویداد آمده تا بدبختی زندگیتان را امضا کند و زندگیتان تا پایان بد خواهد بود.
🔹ما هیچ کشفی در این زمینه نمیتوانیم بکنیم که آیا این واقعه تا پایان با ما چه خواهد کرد. هرچقدر ظاهرش مهیب و هولناک باشد، ممکن است مقدمه یک اتفاق مثبت باشد. و از سوی دیگر، هیچ واقعهای هرچقدر هم دلپذیر و شادیآور باشد، نمیتوان گفت که آمده است تا ما را قطعاً سعادتمند کند.
🔹و این یعنی رویدادها بههیچوجه معلوم نیست که با شما چه خواهند کرد. اگر چنین است، پس هیچ رویدادی را نباید آگاهانه و ارادی موجب شادی یا اندوه خود بدانید. چون زمانی که آگاهانه شاد یا غمگین میشوید، بهنوعی گویی مطمئن هستید که این رویداد تا پایان به نفع یا ضرر شما خواهد بود.
🔹چه زندگی را فقط در دنیا ببینید و چه به زندگی اخروی نیز معتقد باشید، در هر دو صورت نمیتوانید بگویید این واقعه آمده تا وضعیت من را بهتر کند.
@mostafamalekian
پ.ن:
رضا و توکل👇
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
Telegram
باورهای قدیم و اندیشه های نو
رضا و توکل
شاید والاترین #مقامی که انسان می تواند به آن برسد و در آن مقیم شود، مقام #رضا و #توکل باشد.
ما در دنیایی زیست می کنیم که بر #منطق و #آرزوهای ما استوار نیست و به همین دلیل شاید بتوان گفت منطقی در آن نباید جستجو کرد و بدنبال تحقق آرزوها توسط آن…
شاید والاترین #مقامی که انسان می تواند به آن برسد و در آن مقیم شود، مقام #رضا و #توکل باشد.
ما در دنیایی زیست می کنیم که بر #منطق و #آرزوهای ما استوار نیست و به همین دلیل شاید بتوان گفت منطقی در آن نباید جستجو کرد و بدنبال تحقق آرزوها توسط آن…
جهانِ قلب و جهانِ مغز
جهان فقط این لایه و سطحی که با حواس ظاهری خود درک می کنیم نیست، بلکه از لایه ها و ابعاد متعددی تشکیل شده است.
ما در لایه ای که حس می کنیم و زندگی می کنیم منطق و قواعد خاص خودش را دارد،
و این در حالیست که ما برای خود منطق و قواعد ذهنی ای ساخته ایم که بر آرزوهای ما بنا شده اند،
و این دو در کمتر جائیست که همپوشانی دارند.
و مهمتر اما،
با گونه ای از #جهان نیز مواجهیم که اصلا این منطق را نمیفهمد، منطقی که از طریق عقل و #ذهن پرورانده شده است،
و بلکه تنها از طریق #قلب(دل) است که می توان با آن مواجه شد و در آن زیست.
بله،
#دل بر جهانی حاکم است که مغز و ذهن و حتی قواعد منطقی عقلی را به آن پایی نیست.
محمد صالحی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2655
جهان فقط این لایه و سطحی که با حواس ظاهری خود درک می کنیم نیست، بلکه از لایه ها و ابعاد متعددی تشکیل شده است.
ما در لایه ای که حس می کنیم و زندگی می کنیم منطق و قواعد خاص خودش را دارد،
و این در حالیست که ما برای خود منطق و قواعد ذهنی ای ساخته ایم که بر آرزوهای ما بنا شده اند،
و این دو در کمتر جائیست که همپوشانی دارند.
و مهمتر اما،
با گونه ای از #جهان نیز مواجهیم که اصلا این منطق را نمیفهمد، منطقی که از طریق عقل و #ذهن پرورانده شده است،
و بلکه تنها از طریق #قلب(دل) است که می توان با آن مواجه شد و در آن زیست.
بله،
#دل بر جهانی حاکم است که مغز و ذهن و حتی قواعد منطقی عقلی را به آن پایی نیست.
محمد صالحی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2655
Telegram
باورهای قدیم و اندیشه های نو
#یونگ در کتاب سرخ می نویسد:
#قلب دلایل خود را دارد که خرد( #عقل) هیچ از آن نمی داند.
در واقع #دو نوع روش تفکر وجود دارد:
1️⃣ یکی بر مبنای #ذهن و عقل
2️⃣ و دیگری بر مبنای #قلب
راه #دستیابی به دومی، به #تمامی_زندگی کردن زندگی است،
آنطور که #صادق باشی،…
#قلب دلایل خود را دارد که خرد( #عقل) هیچ از آن نمی داند.
در واقع #دو نوع روش تفکر وجود دارد:
1️⃣ یکی بر مبنای #ذهن و عقل
2️⃣ و دیگری بر مبنای #قلب
راه #دستیابی به دومی، به #تمامی_زندگی کردن زندگی است،
آنطور که #صادق باشی،…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جهانِ اینجا هیچ #منطق و یا فرم و قالبی که #مطلوب ما آدمیان باشد ندارد..
او هست و ما در آن #زاده می شویم بی آنکه بپرسند #چگونگیش را.
و اینکه #میراث دار کدام خصوصیات جسمی و روحی بشویم نیز سهمی است که در بسته می دهند..
و همه اینها می تواند مولد هر #رنجی در هر اتفاق و لحظه ای بشود.
اما آنچه می توانیم کمی تا قسمتی #تغییر دهیم، همان #رنجی است که #ذهنمان بخاطر #تفسیرهایش از اتفاقات و #انتظاراتش از زندگی بر ما فرو می ریزد..
و آن چیزی نیست جز:
#پذیرش همه آنچه که در پدید شدنشان، #اراده ما دخلی ندارد،
و #کنترل و تربیت #ذهن، که دل مشغولمان به #تفسیرهای ناواقع و #انتظارات موهوم نکند.
محمد صالحی 30/2/1404
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2828
او هست و ما در آن #زاده می شویم بی آنکه بپرسند #چگونگیش را.
و اینکه #میراث دار کدام خصوصیات جسمی و روحی بشویم نیز سهمی است که در بسته می دهند..
و همه اینها می تواند مولد هر #رنجی در هر اتفاق و لحظه ای بشود.
اما آنچه می توانیم کمی تا قسمتی #تغییر دهیم، همان #رنجی است که #ذهنمان بخاطر #تفسیرهایش از اتفاقات و #انتظاراتش از زندگی بر ما فرو می ریزد..
و آن چیزی نیست جز:
#پذیرش همه آنچه که در پدید شدنشان، #اراده ما دخلی ندارد،
و #کنترل و تربیت #ذهن، که دل مشغولمان به #تفسیرهای ناواقع و #انتظارات موهوم نکند.
محمد صالحی 30/2/1404
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2828
Forwarded from باورهای قدیم و اندیشه های نو
در سیره پیامبر(ص) #اخلاق مقدم بر #فقه بود
آنچه که از #آموزه های قرآن و پیامبر فهمیده می شود، #دینداری ، به زیست #مومنانه_اخلاقی است:
..من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون 1
به همین دلیل، انجام #مناسک مختلف، در صورتی که مترتب بر یک #فعل_اخلاقی و عمل انسانی نباشد هیچ ارزش ماهوی ندارد:
حتي اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحا فيما تركت 2
آیات و روایات متعددی در این رابطه وجود داشته که هیچگونه شکی باقی نمی گذارد که #احکام_فقهی، زمانی #ارزش وجودی پیدا می کنند که منتج به یک فعل #اخلاقی و مترتب بر یک ارزش #ایمانی باشند و در غیر اینصورت هیچگونه اصالت و #ارزش_ذاتی ندارند.
بطور مثال خداوند #هدف ارسال پیامبران را #تزکیه ای دانسته که مقدم بر حتی آموزشهای کلامی و فلسفی اعلام کرده است:
..بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة..3
و پیامبر(ص) نیز #هدف خود را به تمامیت رساندن فضائل و #ارزشهای اخلاقی در جامعه بیان فرموده و بقول مرحوم استاد #منتظری، هرگز نفرمود که هدفم به تمامیت رساندن احکام و #قوانین_فقهی است:
انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق 4
😍در این رابطه، موارد متعددی در سیره پیامبر(ص) وجود داشته که به #دو_مورد آنها اشاره می شود:
1⃣ماجرای حج #خانمی_مسن از نزدیکان پیامبر(ص) در حجه الوداع:
وقتی پیامبر(ص) در سال دهم هجرت قصد آخرین حج خود را کردند، همه مسلمانان را به حج فراخواندند.
در این میان حتی از #دختر_عموی خود 5 نیز که مسن و در بستر بیماری بود #سوال کرد: آیا اراده حج نداری؟
و او با توجه به کهولت و بیماری خود #پاسخ داد: دوست دارم ولی با این اوصاف جز مسیری کوتاه نمی توانم بیایم.
پیامبر(ص) #فرمود: از مدينه به نيت حج بيرون شو و شرط بگذار تا #هر_جا كه توانستی ادامه بدهی.
عَنْ عَائِشَةَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَ عَلَى ضُبَاعَةَ بِنْتِ الزُّبَيْرِ، فَقَالَ لَهَا: «لَعَلَّكِ أَرَدْتِ الحَجَّ؟» قَالَتْ: وَاللَّهِ لاَ أَجِدُنِي إِلَّا وَجِعَةً، فَقَالَ لَهَا: " حُجِّي وَ اشْتَرِطِي، وَ قُولِي: اللَّهُمَّ مَحِلِّي حَيْثُ حَبَسْتَنِي " وَ كَانَتْ تَحْتَ المِقْدَادِ بْنِ الأَسْوَدِ 6
2⃣تقدم و تاخر #اعمال_حاجیان در حجه الوداع
نقل است كه در حجه الوداع، حاجيان بدليل اينكه هنوز به #ترتيب مناسك وارد نبودند، با #نگراني از تقدم و يا تاخر اعمالي كه انجام داده بودند، پيش پيامبر آمده و يكي عرض ميكرد كه قبل از طواف، سعي را انجام دادم؛ ديگري ميگفت كه فلان عمل را اول انجام دادم و شخص ديگري ميگفت بهمان عمل را آخر كار انجام دادم و حال #چكار كنم؟
#پيامبر (ص) فرمودند: #نگران چيزي نباش، #اشكالي ندارد. آنچه بايد بنده را نگران كند، ريختن #آبروي مسلمان است كه قطعا از مصاديق ظلم بوده و او را هلاك خواهد كرد.
أُسَامَةَ بْنِ شَرِيكٍ، قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ النَّبِيِّ ص حَاجًّا فَكَانَ النَّاسُ يَأْتُونَهُ ، فَمَنْ قَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ، سَعَيْتُ قَبْلَ أَنْ أَطُوفَ أَوْ قَدَّمْتُ شَيْئًا أَوْ أَخَّرْتُ شَيْئًا فَكَانَ يَقُولُ: لَا حَرَجَ لَا حَرَجَ، إِلَّا عَلَى رَجُلٍ اقْتَرَضَ عِرْضَ رَجُلٍ مُسْلِمٍ وَهُوَ ظَالِمٌ، فَذَلِكَ الَّذِي حَرِجَ وَ هلک ۷
..أن رسول الله ص وقف في حجة الوداع بمنى للناس يسألونه، فجاءه رجل فقال: لم أشعر فحلقت قبل أن أذبح؟ فقال: اذبح و لا حرج. فجاء آخر فقال: لم أشعر فنحرت قبل أن أرمي؟ قال: ارم و لا حرج. فما سئل النبي ص عن شيء قدم ولا أخر إلا قال: افعل و لا حرج 8
😍و اما #دو_نکته مهم:
1⃣در ماجرای #اول، با آنکه آن خانم مسن از #نزدیکان پیامبر(ص) بوده و در خانواده ایشان افراد #قوی و یا #متمول وجود داشت، ولی پیامبر(ص) #فتوا نداده و امر نکردند که لازم است برایش #وسیله حرکت تهیه و یا بر #دوش کسی حمل شود تا به #مناسک برسد، بلکه بدلیل ناتوانی او، همان #توجه_باطنی او را بر این عمل کافی دانسته و عملش را بر کسی دیگر تحمیل نکردند، چرا که بر این امر واقف بودند که #عبادات، اموری شخصی بوده که در راستای #تزکیه نفس و #برونداد اخلاقی معنا میابندو اینکه دیگری به آن اقدام نماید #هدف تربیت معنوی آنبرای شخص محقق نخواهد شد.
2⃣ در ماجرای #دوم، علیرغم #اشتباهات مکرر حاجیان در تقدم و تاخر اعمال از قبیل رمی و قربانی و تراشیدن سر و ..، پیامبر(ص) نه تنها هیچگونه #ایرادی بر آنها نگرفته، بلکه از فرصت استفاده کرده، ضمن آنکه آنها را از توجه به #ظاهر منصرف کرده، ضرورت نگرانی آنها را به سمت #بی_اخلاقی های ممکن در زندگی اجتماعی سوق دادند.
#زیرنویسها:
1⃣بقره 62
2⃣مومنون 99 و 100
3⃣آل عمران 164
4⃣مستدرک ج11 ص 187باب6، ح1
5⃣ضباعه بنت زبير ابن عبد المطلب
6⃣صحيح بخاری،حديث 5089
7⃣سنن ابو داود،حديث 2015
8⃣صحيح بخاری حديث 83
محمد صالحی 2/1/98
☄@beshnofekrkon
آنچه که از #آموزه های قرآن و پیامبر فهمیده می شود، #دینداری ، به زیست #مومنانه_اخلاقی است:
..من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون 1
به همین دلیل، انجام #مناسک مختلف، در صورتی که مترتب بر یک #فعل_اخلاقی و عمل انسانی نباشد هیچ ارزش ماهوی ندارد:
حتي اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحا فيما تركت 2
آیات و روایات متعددی در این رابطه وجود داشته که هیچگونه شکی باقی نمی گذارد که #احکام_فقهی، زمانی #ارزش وجودی پیدا می کنند که منتج به یک فعل #اخلاقی و مترتب بر یک ارزش #ایمانی باشند و در غیر اینصورت هیچگونه اصالت و #ارزش_ذاتی ندارند.
بطور مثال خداوند #هدف ارسال پیامبران را #تزکیه ای دانسته که مقدم بر حتی آموزشهای کلامی و فلسفی اعلام کرده است:
..بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة..3
و پیامبر(ص) نیز #هدف خود را به تمامیت رساندن فضائل و #ارزشهای اخلاقی در جامعه بیان فرموده و بقول مرحوم استاد #منتظری، هرگز نفرمود که هدفم به تمامیت رساندن احکام و #قوانین_فقهی است:
انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق 4
😍در این رابطه، موارد متعددی در سیره پیامبر(ص) وجود داشته که به #دو_مورد آنها اشاره می شود:
1⃣ماجرای حج #خانمی_مسن از نزدیکان پیامبر(ص) در حجه الوداع:
وقتی پیامبر(ص) در سال دهم هجرت قصد آخرین حج خود را کردند، همه مسلمانان را به حج فراخواندند.
در این میان حتی از #دختر_عموی خود 5 نیز که مسن و در بستر بیماری بود #سوال کرد: آیا اراده حج نداری؟
و او با توجه به کهولت و بیماری خود #پاسخ داد: دوست دارم ولی با این اوصاف جز مسیری کوتاه نمی توانم بیایم.
پیامبر(ص) #فرمود: از مدينه به نيت حج بيرون شو و شرط بگذار تا #هر_جا كه توانستی ادامه بدهی.
عَنْ عَائِشَةَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَ عَلَى ضُبَاعَةَ بِنْتِ الزُّبَيْرِ، فَقَالَ لَهَا: «لَعَلَّكِ أَرَدْتِ الحَجَّ؟» قَالَتْ: وَاللَّهِ لاَ أَجِدُنِي إِلَّا وَجِعَةً، فَقَالَ لَهَا: " حُجِّي وَ اشْتَرِطِي، وَ قُولِي: اللَّهُمَّ مَحِلِّي حَيْثُ حَبَسْتَنِي " وَ كَانَتْ تَحْتَ المِقْدَادِ بْنِ الأَسْوَدِ 6
2⃣تقدم و تاخر #اعمال_حاجیان در حجه الوداع
نقل است كه در حجه الوداع، حاجيان بدليل اينكه هنوز به #ترتيب مناسك وارد نبودند، با #نگراني از تقدم و يا تاخر اعمالي كه انجام داده بودند، پيش پيامبر آمده و يكي عرض ميكرد كه قبل از طواف، سعي را انجام دادم؛ ديگري ميگفت كه فلان عمل را اول انجام دادم و شخص ديگري ميگفت بهمان عمل را آخر كار انجام دادم و حال #چكار كنم؟
#پيامبر (ص) فرمودند: #نگران چيزي نباش، #اشكالي ندارد. آنچه بايد بنده را نگران كند، ريختن #آبروي مسلمان است كه قطعا از مصاديق ظلم بوده و او را هلاك خواهد كرد.
أُسَامَةَ بْنِ شَرِيكٍ، قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ النَّبِيِّ ص حَاجًّا فَكَانَ النَّاسُ يَأْتُونَهُ ، فَمَنْ قَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ، سَعَيْتُ قَبْلَ أَنْ أَطُوفَ أَوْ قَدَّمْتُ شَيْئًا أَوْ أَخَّرْتُ شَيْئًا فَكَانَ يَقُولُ: لَا حَرَجَ لَا حَرَجَ، إِلَّا عَلَى رَجُلٍ اقْتَرَضَ عِرْضَ رَجُلٍ مُسْلِمٍ وَهُوَ ظَالِمٌ، فَذَلِكَ الَّذِي حَرِجَ وَ هلک ۷
..أن رسول الله ص وقف في حجة الوداع بمنى للناس يسألونه، فجاءه رجل فقال: لم أشعر فحلقت قبل أن أذبح؟ فقال: اذبح و لا حرج. فجاء آخر فقال: لم أشعر فنحرت قبل أن أرمي؟ قال: ارم و لا حرج. فما سئل النبي ص عن شيء قدم ولا أخر إلا قال: افعل و لا حرج 8
😍و اما #دو_نکته مهم:
1⃣در ماجرای #اول، با آنکه آن خانم مسن از #نزدیکان پیامبر(ص) بوده و در خانواده ایشان افراد #قوی و یا #متمول وجود داشت، ولی پیامبر(ص) #فتوا نداده و امر نکردند که لازم است برایش #وسیله حرکت تهیه و یا بر #دوش کسی حمل شود تا به #مناسک برسد، بلکه بدلیل ناتوانی او، همان #توجه_باطنی او را بر این عمل کافی دانسته و عملش را بر کسی دیگر تحمیل نکردند، چرا که بر این امر واقف بودند که #عبادات، اموری شخصی بوده که در راستای #تزکیه نفس و #برونداد اخلاقی معنا میابندو اینکه دیگری به آن اقدام نماید #هدف تربیت معنوی آنبرای شخص محقق نخواهد شد.
2⃣ در ماجرای #دوم، علیرغم #اشتباهات مکرر حاجیان در تقدم و تاخر اعمال از قبیل رمی و قربانی و تراشیدن سر و ..، پیامبر(ص) نه تنها هیچگونه #ایرادی بر آنها نگرفته، بلکه از فرصت استفاده کرده، ضمن آنکه آنها را از توجه به #ظاهر منصرف کرده، ضرورت نگرانی آنها را به سمت #بی_اخلاقی های ممکن در زندگی اجتماعی سوق دادند.
#زیرنویسها:
1⃣بقره 62
2⃣مومنون 99 و 100
3⃣آل عمران 164
4⃣مستدرک ج11 ص 187باب6، ح1
5⃣ضباعه بنت زبير ابن عبد المطلب
6⃣صحيح بخاری،حديث 5089
7⃣سنن ابو داود،حديث 2015
8⃣صحيح بخاری حديث 83
محمد صالحی 2/1/98
☄@beshnofekrkon
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اختصاص فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان
آیت الله جوادی آملی در در مراسم اهدای تفسیر «تسنیم» به آستان مقدس علوی اظهار داشته است که فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان او اختصاص دارد؛ چون قرآن را فقط مطهران میفهمند و فقط اینان هستند که مطهرند.
آیت الله جوادی آملی در در مراسم اهدای تفسیر «تسنیم» به آستان مقدس علوی اظهار داشته است که فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان او اختصاص دارد؛ چون قرآن را فقط مطهران میفهمند و فقط اینان هستند که مطهرند.
🟠 ارزیابی اختصاص فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان
🔸نگاهی انتقادی به دیدگاه انحصارگرایانه آیتالله جوادی آملی در فهم قرآن
✍️ جعفر نکونام با دستیاری هوش مصنوعی
📅 5 خرداد 1404
🔸آیتالله جوادی آملی در مراسم اهدای تفسیر «تسنیم» به آستان مقدس علوی اظهار داشته است که فهم درست قرآن فقط در انحصار مطهرون است، و مصداق این مطهران را ائمه شیعه و شیعیان معرفی کرده است. این دیدگاه بر پایۀ تفسیری خاص از آیۀ تطهیر (احزاب:۳۳) و آیۀ «لایمسه إلا المطهرون» (واقعه:۷۹) استوار است؛ اما این انگاره در تعارض با بسیاری از دادههای تاریخی، زبانشناختی، و حتی درونمتنی قرآن است.
🔸در این نوشتار، نشان خواهیم داد که چگونه چنین برداشتی، ضمن نادیده گرفتن بافت تاریخی و ساختار زبانی قرآن، به شکل ناخواستهای آن را از حیات اجتماعیاش جدا کرده و از کارکرد هدایتگرایانهاش تهی میسازد.
🔶۱. نگاهی تاریخی به گیرندگان نخستین قرآن
🔸بیش از دو سوم سورههای قرآن (حدود ۹۰ سوره) در مکه نازل شدهاند و مستقیماً خطاب به جامعهای مشرک بودهاند که نه تنها هیچ آشنایی با نهاد شیعه نداشته، بلکه هنوز خود را مسلمان نیز نمیدانستهاند. در مدینه نیز، چنانکه تاریخنگاری اسلامی گزارش میکند، شکلگیری مفهومی به نام «شیعه اهلبیت» به معنای فرقهای مجزا، تا سالها پس از رحلت پیامبر رخ نداد.
🔸اگر قرآن صرفاً برای «مطهرون» قابل فهم باشد، باید نتیجه گرفت که در زمان نزولش، فهم آن از دسترس مخاطبانش خارج بوده است. این فرض با ادعای عمومی بودن هدایت قرآن، ناسازگار است.
🔶۲. مغالطه در تفسیر «لایمسه إلا المطهرون»
🔸آیتالله جوادی آملی و برخی مفسران متأخر، آیه ۷۹ سوره واقعه را به معنای انحصار فهم قرآن در مطهرین گرفتهاند. اما:
▪️نخست، واژه «مَسّ» در زبان عربی به معنای تماس فیزیکی است، نه فهم قرآن.
▪️دوم، آیه ساختار خبری دارد، نه انشایی «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» به معنای "کسی آن را لمس نمیکند مگر پاکان"، نه "نباید لمس کند".
▪️سوم، این آیه بخشی از وصف «قرآن مکنون» در لوح محفوظ است و به عقیده بسیاری از مفسران اشاره به ملائکهای دارد که آن را از خدا برای ارسال به پیامبر اسلام(ص) دریافت میکنند، نه انسانها.
🔸در نتیجه، این آیه بههیچوجه نمیتواند مبنایی برای انحصار فهم قرآن در افراد خاص باشد.
🔶۳. تعارض با هدف قرآن در هدایت عمومی
🔸خود قرآن بارها بر «هدایت همگان» تأکید کرده است:
▪️«هُدًى لِّلنَّاسِ» (بقره:۱۸۵)،
▪️«بِیَانًا لِّلنَّاسِ» (آل عمران:۱۳۸)،
🔸اگر فهم قرآن فقط از عهدهٔ شیعیان خاص برمیآمد، دیگر مخاطب قرار دادن مشرکان، اهل کتاب، منافقان و عموم مردم در سراسر قرآن، نوعی خطاب بیثمر و بیمخاطب تلقی میشد؛ امری که با حکمت و فصاحت ادعایی قرآن ناسازگار است.
🔶۴. انحصار فهم در عمل، انکار عقلانیت دینی
🔸هر متنی، از جمله متن مقدس، وقتی در جامعهای انسانی وارد میشود، تابع قواعد عمومی فهم و زبان است.
🔸اگر قرآن از این قاعده مستثنا شود و فهم آن در انحصار یک گروه محدود قرار گیرد، دیگر از آن نمیتوان انتظار داشت که در فرآیند گفتوگو، تفسیر، و حتی نقد علمی وارد شود.
🔸چنین برداشتی، راه را برای هرمنوتیک مشارکتی و عقلانیت تاریخی در مواجهه با دین میبندد و دین را به منطقهای بسته و درونگروهی تبدیل میکند.
🔶۵. ریشههای اجتماعی دیدگاه انحصارگرایانه
🔸دیدگاه امثال آیتالله جوادی آملی در بستری از الهیات سیاسی غالیان شیعه شکل گرفته که هدف آن انحصارسازی جایگاه ائمه شیعه در تفسیر دین است.
🔸اختصاص فهم قرآن به ائمه، در عمل به انحصار معرفت دینی در روات احادیث ائمه شیعه میانجامد که خود را وارثان تفسیر حقیقی میدانند.
🔶جمعبندی
🔸انحصار فهم قرآن در ائمه و شیعیان، نه تنها با ساختار زبانی و تاریخی قرآن ناسازگار است، بلکه در تعارض با فلسفه بعثت، عمومی بودن رسالت، و اصول عقلگرایانهی فهم متون است.
🔸این نگرش بیشتر از آنکه ریشه در متن قرآن داشته باشد، حاصل ساختار قدرت درونمذهبی و تلاش برای حفظ مرجعیت تفسیری گروهی خاص است.
🔸برای بازگشت به گوهر هدایتگر قرآن، باید آن را متنی تاریخی، عقلپذیر، و قابل گفتوگو برای همگان دانست، نه رمزنامهای برای عدهای خاص.
🔸نقد اظهارات آیتالله جوادی آملی درباره تازگی و منحصر به فرد بودن قرآن
🔸تفسیر آیۀ «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»
https://www.tg-me.com/dineaqlani
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2831
🔸نگاهی انتقادی به دیدگاه انحصارگرایانه آیتالله جوادی آملی در فهم قرآن
✍️ جعفر نکونام با دستیاری هوش مصنوعی
📅 5 خرداد 1404
🔸آیتالله جوادی آملی در مراسم اهدای تفسیر «تسنیم» به آستان مقدس علوی اظهار داشته است که فهم درست قرآن فقط در انحصار مطهرون است، و مصداق این مطهران را ائمه شیعه و شیعیان معرفی کرده است. این دیدگاه بر پایۀ تفسیری خاص از آیۀ تطهیر (احزاب:۳۳) و آیۀ «لایمسه إلا المطهرون» (واقعه:۷۹) استوار است؛ اما این انگاره در تعارض با بسیاری از دادههای تاریخی، زبانشناختی، و حتی درونمتنی قرآن است.
🔸در این نوشتار، نشان خواهیم داد که چگونه چنین برداشتی، ضمن نادیده گرفتن بافت تاریخی و ساختار زبانی قرآن، به شکل ناخواستهای آن را از حیات اجتماعیاش جدا کرده و از کارکرد هدایتگرایانهاش تهی میسازد.
🔶۱. نگاهی تاریخی به گیرندگان نخستین قرآن
🔸بیش از دو سوم سورههای قرآن (حدود ۹۰ سوره) در مکه نازل شدهاند و مستقیماً خطاب به جامعهای مشرک بودهاند که نه تنها هیچ آشنایی با نهاد شیعه نداشته، بلکه هنوز خود را مسلمان نیز نمیدانستهاند. در مدینه نیز، چنانکه تاریخنگاری اسلامی گزارش میکند، شکلگیری مفهومی به نام «شیعه اهلبیت» به معنای فرقهای مجزا، تا سالها پس از رحلت پیامبر رخ نداد.
🔸اگر قرآن صرفاً برای «مطهرون» قابل فهم باشد، باید نتیجه گرفت که در زمان نزولش، فهم آن از دسترس مخاطبانش خارج بوده است. این فرض با ادعای عمومی بودن هدایت قرآن، ناسازگار است.
🔶۲. مغالطه در تفسیر «لایمسه إلا المطهرون»
🔸آیتالله جوادی آملی و برخی مفسران متأخر، آیه ۷۹ سوره واقعه را به معنای انحصار فهم قرآن در مطهرین گرفتهاند. اما:
▪️نخست، واژه «مَسّ» در زبان عربی به معنای تماس فیزیکی است، نه فهم قرآن.
▪️دوم، آیه ساختار خبری دارد، نه انشایی «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» به معنای "کسی آن را لمس نمیکند مگر پاکان"، نه "نباید لمس کند".
▪️سوم، این آیه بخشی از وصف «قرآن مکنون» در لوح محفوظ است و به عقیده بسیاری از مفسران اشاره به ملائکهای دارد که آن را از خدا برای ارسال به پیامبر اسلام(ص) دریافت میکنند، نه انسانها.
🔸در نتیجه، این آیه بههیچوجه نمیتواند مبنایی برای انحصار فهم قرآن در افراد خاص باشد.
🔶۳. تعارض با هدف قرآن در هدایت عمومی
🔸خود قرآن بارها بر «هدایت همگان» تأکید کرده است:
▪️«هُدًى لِّلنَّاسِ» (بقره:۱۸۵)،
▪️«بِیَانًا لِّلنَّاسِ» (آل عمران:۱۳۸)،
🔸اگر فهم قرآن فقط از عهدهٔ شیعیان خاص برمیآمد، دیگر مخاطب قرار دادن مشرکان، اهل کتاب، منافقان و عموم مردم در سراسر قرآن، نوعی خطاب بیثمر و بیمخاطب تلقی میشد؛ امری که با حکمت و فصاحت ادعایی قرآن ناسازگار است.
🔶۴. انحصار فهم در عمل، انکار عقلانیت دینی
🔸هر متنی، از جمله متن مقدس، وقتی در جامعهای انسانی وارد میشود، تابع قواعد عمومی فهم و زبان است.
🔸اگر قرآن از این قاعده مستثنا شود و فهم آن در انحصار یک گروه محدود قرار گیرد، دیگر از آن نمیتوان انتظار داشت که در فرآیند گفتوگو، تفسیر، و حتی نقد علمی وارد شود.
🔸چنین برداشتی، راه را برای هرمنوتیک مشارکتی و عقلانیت تاریخی در مواجهه با دین میبندد و دین را به منطقهای بسته و درونگروهی تبدیل میکند.
🔶۵. ریشههای اجتماعی دیدگاه انحصارگرایانه
🔸دیدگاه امثال آیتالله جوادی آملی در بستری از الهیات سیاسی غالیان شیعه شکل گرفته که هدف آن انحصارسازی جایگاه ائمه شیعه در تفسیر دین است.
🔸اختصاص فهم قرآن به ائمه، در عمل به انحصار معرفت دینی در روات احادیث ائمه شیعه میانجامد که خود را وارثان تفسیر حقیقی میدانند.
🔶جمعبندی
🔸انحصار فهم قرآن در ائمه و شیعیان، نه تنها با ساختار زبانی و تاریخی قرآن ناسازگار است، بلکه در تعارض با فلسفه بعثت، عمومی بودن رسالت، و اصول عقلگرایانهی فهم متون است.
🔸این نگرش بیشتر از آنکه ریشه در متن قرآن داشته باشد، حاصل ساختار قدرت درونمذهبی و تلاش برای حفظ مرجعیت تفسیری گروهی خاص است.
🔸برای بازگشت به گوهر هدایتگر قرآن، باید آن را متنی تاریخی، عقلپذیر، و قابل گفتوگو برای همگان دانست، نه رمزنامهای برای عدهای خاص.
🔸نقد اظهارات آیتالله جوادی آملی درباره تازگی و منحصر به فرد بودن قرآن
🔸تفسیر آیۀ «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»
https://www.tg-me.com/dineaqlani
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2831
Telegram
دین عقلانی | جعفر نکونام
🟠 اختصاص فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان
آیت الله جوادی آملی در در مراسم اهدای تفسیر «تسنیم» به آستان مقدس علوی اظهار داشته است که فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان او اختصاص دارد؛ چون قرآن را فقط مطهران میفهمند و فقط اینان هستند که مطهرند.
آیت الله جوادی آملی در در مراسم اهدای تفسیر «تسنیم» به آستان مقدس علوی اظهار داشته است که فهم قرآن به ائمه شیعه و شیعیان او اختصاص دارد؛ چون قرآن را فقط مطهران میفهمند و فقط اینان هستند که مطهرند.
شاید وقتی دیگر
که چه شود؟
و یا من چکنم؟
می گویند قرار است هر کس چیزی به جهان #اضافه کند که بدون او ممکن نمیشده است!
نمیدانم آن چیز چه باید باشد؟
اصلا مگر #میلیاردها انسان که در #زندگی غرقند، جز #گذران عمر چه با سختی و چه در لذت، چه #افزونه ای برای جهان دارند؟
و مگر #اکثریت رنج کشان عالم می توانند به آن اندیشه کنند جز گذر از #رنجی بنام #زندگیشان؟
و آیا این #انتخاب آنها بوده است؟
و در بعد این دنیا، در نتیجه اعمال اینجا، باز باید رنج بکشند؟
مگر همگی #محصول دی ان ای، ژنتیک، میراث تاریخی، شرایط زمان و زمین تولد، خانواده و جامعه تربیتی شان نیستند؟
و مگر هر #انتخاب، باز در همین پروسه شکل نمی گیرد؟
پس چرا هر کس که می خواهد #راه_حلی بدهد بر اساس #زندگی و یا #محصول_زندگی پیامبران، فیلسوفان، عارفان و بعض دیگر که #اقلیتی بیش نیستند #نسخه می پیچد؟
پس واقعا آیا قرار است هر کس چیزی به این جهان بیفزاید؟
و آیا به همین دلیل نیست که بسیاری فقط گفته اند:
#مرنج و #مرنجان
بله،
و #نرنجیدن را می توان با کنترل و #تربیت_ذهن تمرین کرد حتی در هر سختی و دردی
و #نرنجاندن را نیز می توان با #گذشت و بخشیدن تمرین کرد حتی با همه سختیهایش
و #تجربه زیسته من می گوید برای #تحقق آن دو، باید دست از #تفسیرهای متوهمانه از #خوشبختی، شادی، موفقیت، پیشرفت و .. کشید و از #آرزوهایی که بر اساس آن تفسیرها شکل #انتظار از زندگی، عالم و خدا گرفته اند دور شد.
#باقی را بگذاریم برای هر آنچه در این گذران عمر #حادث می شود.
محمد صالحی ۹/۳/۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2829
که چه شود؟
و یا من چکنم؟
می گویند قرار است هر کس چیزی به جهان #اضافه کند که بدون او ممکن نمیشده است!
نمیدانم آن چیز چه باید باشد؟
اصلا مگر #میلیاردها انسان که در #زندگی غرقند، جز #گذران عمر چه با سختی و چه در لذت، چه #افزونه ای برای جهان دارند؟
و مگر #اکثریت رنج کشان عالم می توانند به آن اندیشه کنند جز گذر از #رنجی بنام #زندگیشان؟
و آیا این #انتخاب آنها بوده است؟
و در بعد این دنیا، در نتیجه اعمال اینجا، باز باید رنج بکشند؟
مگر همگی #محصول دی ان ای، ژنتیک، میراث تاریخی، شرایط زمان و زمین تولد، خانواده و جامعه تربیتی شان نیستند؟
و مگر هر #انتخاب، باز در همین پروسه شکل نمی گیرد؟
پس چرا هر کس که می خواهد #راه_حلی بدهد بر اساس #زندگی و یا #محصول_زندگی پیامبران، فیلسوفان، عارفان و بعض دیگر که #اقلیتی بیش نیستند #نسخه می پیچد؟
پس واقعا آیا قرار است هر کس چیزی به این جهان بیفزاید؟
و آیا به همین دلیل نیست که بسیاری فقط گفته اند:
#مرنج و #مرنجان
بله،
و #نرنجیدن را می توان با کنترل و #تربیت_ذهن تمرین کرد حتی در هر سختی و دردی
و #نرنجاندن را نیز می توان با #گذشت و بخشیدن تمرین کرد حتی با همه سختیهایش
و #تجربه زیسته من می گوید برای #تحقق آن دو، باید دست از #تفسیرهای متوهمانه از #خوشبختی، شادی، موفقیت، پیشرفت و .. کشید و از #آرزوهایی که بر اساس آن تفسیرها شکل #انتظار از زندگی، عالم و خدا گرفته اند دور شد.
#باقی را بگذاریم برای هر آنچه در این گذران عمر #حادث می شود.
محمد صالحی ۹/۳/۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2829
🏆شیعه، فوکویاما و افسانهای که حقیقت نداشت و درسی که باید از آن گرفت
🟥برای سالها، نقل قولی بهظاهر تحلیلی از #فرانسیس_فوکویاما، نظریهپرداز معروف آمریکایی، در فضای رسانهای و مذهبی ایران، عراق و لبنان با اطمینان تکرار شد.
گفته میشد فوکویاما در اسرائیل اظهار کرده است که « #شیعه دو بال دارد:
یکی #سرخ، که یادآور قیام عاشورا و شهادتطلبی است؛ و دیگری #سبز، که نماد انتظار و مهدویت است؛ و تا زمانی که این دو بال در حرکتاند، نمیتوان این پرنده را متوقف کرد».
این جمله، سالها سوخت فکریِ خطابهها، کتابها، تحلیلهای سیاسی، و حتی منابر و میتینگهای دانشگاهی و نمازجمعهها و رسانهها شد.
اما واقعیت این بود: چنین سخنی هرگز از دهان فوکویاما بیرون نیامده بود.
پس از پیگیریها و استعلام مستقیم از خود او، مشخص شد که نهتنها این عبارت و موضوع کلی سخنرانی جعلیست، بلکه اساساً هیچگاه در آثار یا مصاحبههایش چیزی با این مضمون نگفته است.
سؤال اکنون این است: چگونه ممکن است چنین دروغ بزرگی، بدون هیچ منبع اولیه یا سند معتبر، بهصورتی فوق متواتر در میان نخبگان، روحانیون، نویسندگان و رسانههای رسمی تکرار شود؟ و مهمتر از آن:
اگر چنین خطای بزرگی در دنیای معاصر، با اینهمه ابزار راستیآزمایی و درحالی که خود فوکویاما در قید حیات است، رخ میدهد، چگونه انتظار داریم که نقلهای ۱۲۰۰ سال پیش را ـ که در بستر جنگهای ایدئولوژیک، رقابتهای قبیلهای و فقدان ابزار ثبت دقیق رخ دادهاند ـ بهصورت مطلق و بدون نقد و احتمال خطا بپذیریم؟
آیا این ماجرا هشدار نیست برای #بازنگری در شیوه اعتماد ما به منابع تاریخی و روایی؟
وقتی که در زمانهی اینترنت، رسانه و چاپ، جعل سخن یک اندیشمند زنده به این گستردگی پذیرفته میشود، باید با چه میزان از دقت و احتیاط به احادیث، تاریخنگاریها و نقلقولهایی که قرنها دهانبهدهان و کتاببهکتاب نقل شدهاند، بنگریم؟
🟥نقد منابع، نه نشانه ضعف ایمان، بلکه لازمه عقل و مسئولیتپذیری در برابر حقیقت است.
مسعود سلطانی
اینجا ، اینجا و اینجا را ببینید.
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2834
🟥برای سالها، نقل قولی بهظاهر تحلیلی از #فرانسیس_فوکویاما، نظریهپرداز معروف آمریکایی، در فضای رسانهای و مذهبی ایران، عراق و لبنان با اطمینان تکرار شد.
گفته میشد فوکویاما در اسرائیل اظهار کرده است که « #شیعه دو بال دارد:
یکی #سرخ، که یادآور قیام عاشورا و شهادتطلبی است؛ و دیگری #سبز، که نماد انتظار و مهدویت است؛ و تا زمانی که این دو بال در حرکتاند، نمیتوان این پرنده را متوقف کرد».
این جمله، سالها سوخت فکریِ خطابهها، کتابها، تحلیلهای سیاسی، و حتی منابر و میتینگهای دانشگاهی و نمازجمعهها و رسانهها شد.
اما واقعیت این بود: چنین سخنی هرگز از دهان فوکویاما بیرون نیامده بود.
پس از پیگیریها و استعلام مستقیم از خود او، مشخص شد که نهتنها این عبارت و موضوع کلی سخنرانی جعلیست، بلکه اساساً هیچگاه در آثار یا مصاحبههایش چیزی با این مضمون نگفته است.
سؤال اکنون این است: چگونه ممکن است چنین دروغ بزرگی، بدون هیچ منبع اولیه یا سند معتبر، بهصورتی فوق متواتر در میان نخبگان، روحانیون، نویسندگان و رسانههای رسمی تکرار شود؟ و مهمتر از آن:
اگر چنین خطای بزرگی در دنیای معاصر، با اینهمه ابزار راستیآزمایی و درحالی که خود فوکویاما در قید حیات است، رخ میدهد، چگونه انتظار داریم که نقلهای ۱۲۰۰ سال پیش را ـ که در بستر جنگهای ایدئولوژیک، رقابتهای قبیلهای و فقدان ابزار ثبت دقیق رخ دادهاند ـ بهصورت مطلق و بدون نقد و احتمال خطا بپذیریم؟
آیا این ماجرا هشدار نیست برای #بازنگری در شیوه اعتماد ما به منابع تاریخی و روایی؟
وقتی که در زمانهی اینترنت، رسانه و چاپ، جعل سخن یک اندیشمند زنده به این گستردگی پذیرفته میشود، باید با چه میزان از دقت و احتیاط به احادیث، تاریخنگاریها و نقلقولهایی که قرنها دهانبهدهان و کتاببهکتاب نقل شدهاند، بنگریم؟
🟥نقد منابع، نه نشانه ضعف ایمان، بلکه لازمه عقل و مسئولیتپذیری در برابر حقیقت است.
مسعود سلطانی
اینجا ، اینجا و اینجا را ببینید.
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2834
🔵 غلو، خاستگاه انگارۀ عصمت تکوینی
🔹تفسیر آیۀ تطهیر-قسمت46
✍️ جعفر نکونام
📅 ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
🔷 ۱. خاستگاه انگاره عصمت تکوینی
🔹انگاره «عصمت تکوینی» که در آن، پیامبران و امامان شیعه از بدو خلقت با ساختاری متفاوت و معصوم آفریده شدهاند، در بستر تاریخ حدیث و کلام امامی، ریشه در روایتهایی دارد که بهروشنی میتوان آنها را به جریانهای غالی نسبت داد.
🔹این روایات، پیامبران و بهویژه امامان را واجد «طینتی خاص» میدانند که آنان را از سایر انسانها متمایز میکند. در چنین روایاتی، امامان، نه با تمرین و ریاضت، بلکه به سبب طینت و سرشت از گناه و خطا و حتی از خطای شناختی و حالتهای فراموشی یا تردید نیز مبرا شمرده میشوند.
🔷 ۲. غلو در طینت: از باور به طینت خاص تا مقام فراانسانی
🔹ادبیات غالیان، امامان را با مقامی ماورای انسان عادی توصیف میکند؛ گاه آنان را سرشته از نور و گاه موجوداتی خلقشده پیش از خلقت جهان میداند.
🔹اینگونه نگاهها نه تنها با عقل و دانش بشری ناسازگار است، بلکه با نص آیات قرآن هم فاصله معنادار دارد.
🔹چنین نگاهی، از سوی غالیان شیعه جعل و بهتدریج در الهیات شیعی نهادینه شده و در قالب عقیده رسمی عصمت تکوینی درآمده است.
🔷۳. تعارض با آیات قرآن: خلقت مشترک و آزمون همگانی
🔹این انگاره، با بسیاری از آیات قرآن در تعارض است. برای نمونه:
▪️قرآن در آیات متعددی از «خلقکم من نفس واحدة» سخن میگوید و بر اشتراک همۀ انسانها در اصل خلقت تأکید دارد (نساء: 1، اعراف: 189).
▪️پیامبران نیز در قرآن افرادی معرفی میشوند که در معرض ترس، خطا، غفلت و حتی خطای اخلاقی قرار میگیرند:
▫️موسی(ع) انسانی است که خشم میگیرد و الواح را میشکند (اعراف: 150).
▫️یونس(ع) به دلیل ترک مسئولیت مورد سرزنش قرار میگیرد (صافات: 139-142).
▫️محمد(ص) نیز مورد عتاب الهی واقع میشود که چرا به خاطر منافقان به خود سخت میگیرد (توبه: 43).
🔹این شواهد نشان میدهد که انبیاء نیز در فرآیند رشد، انتخاب، و آزمون قرار دارند و از موهبتی تکوینی برای پرهیز از خطا برخوردار نبودهاند.
🔷 ۴. ناسازگاری انگاره عصمت تکوینی با عقل و تجربه بشر
🔹از منظر خرد جمعی و دانش بشری نیز، اگر انسانهایی با «طینت معصوم» وجود داشته باشند، باید از قواعد عمومی روانشناسی، جامعهشناسی، و فلسفه اخلاق مستثنا شوند.
🔹اما چنین گزارهای، نه قابل اثبات با دلایل علمی است و نه پایهای برای گفتوگوی عقلانی باقی میگذارد، چرا که در آن صورت، تحلیل فضیلت اخلاقی یا سلوک دینی آنان بیمعنا خواهد شد؛ چون وقتی خطا برای کسی ممکن نباشد، اجتناب از خطا نیز فضیلت بهشمار نمیآید.
🔷 ۵. بازنگری در انگارۀ عصمت برای رهایی از میراث غالیانه
🔹با توجه به شواهد تاریخی، قرآنی، و عقلانی، به نظر میرسد که انگارۀ عصمت تکوینی ریشه در غلوهای غالیان شیعه دارد.
🔹بازنگری در این آموزه، گامی ضروری در جهت پالایش کلام اسلامی و بازیابی چهرۀ انسانی و اخلاقمحور پیامبران و پیشوایان دینی است.
🔹از این منظر، عصمت باید نه بهعنوان یک ویژگی تکوینی، بلکه نتیجهای از رشد اخلاقی، تهذیب مستمر، و تعهد عملی به حق و عدالت تلقی شود.
🔸یادداشتهای مربوط به تفسیر آیۀ تطهیر
@dineaqlani
تشیع، به دو روایت - روايتي كه در قرن ششم معروف بوده است و روايت پس از آن 👇
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/1806
🔹تفسیر آیۀ تطهیر-قسمت46
✍️ جعفر نکونام
📅 ۲۱ خرداد ۱۴۰۴
🔷 ۱. خاستگاه انگاره عصمت تکوینی
🔹انگاره «عصمت تکوینی» که در آن، پیامبران و امامان شیعه از بدو خلقت با ساختاری متفاوت و معصوم آفریده شدهاند، در بستر تاریخ حدیث و کلام امامی، ریشه در روایتهایی دارد که بهروشنی میتوان آنها را به جریانهای غالی نسبت داد.
🔹این روایات، پیامبران و بهویژه امامان را واجد «طینتی خاص» میدانند که آنان را از سایر انسانها متمایز میکند. در چنین روایاتی، امامان، نه با تمرین و ریاضت، بلکه به سبب طینت و سرشت از گناه و خطا و حتی از خطای شناختی و حالتهای فراموشی یا تردید نیز مبرا شمرده میشوند.
🔷 ۲. غلو در طینت: از باور به طینت خاص تا مقام فراانسانی
🔹ادبیات غالیان، امامان را با مقامی ماورای انسان عادی توصیف میکند؛ گاه آنان را سرشته از نور و گاه موجوداتی خلقشده پیش از خلقت جهان میداند.
🔹اینگونه نگاهها نه تنها با عقل و دانش بشری ناسازگار است، بلکه با نص آیات قرآن هم فاصله معنادار دارد.
🔹چنین نگاهی، از سوی غالیان شیعه جعل و بهتدریج در الهیات شیعی نهادینه شده و در قالب عقیده رسمی عصمت تکوینی درآمده است.
🔷۳. تعارض با آیات قرآن: خلقت مشترک و آزمون همگانی
🔹این انگاره، با بسیاری از آیات قرآن در تعارض است. برای نمونه:
▪️قرآن در آیات متعددی از «خلقکم من نفس واحدة» سخن میگوید و بر اشتراک همۀ انسانها در اصل خلقت تأکید دارد (نساء: 1، اعراف: 189).
▪️پیامبران نیز در قرآن افرادی معرفی میشوند که در معرض ترس، خطا، غفلت و حتی خطای اخلاقی قرار میگیرند:
▫️موسی(ع) انسانی است که خشم میگیرد و الواح را میشکند (اعراف: 150).
▫️یونس(ع) به دلیل ترک مسئولیت مورد سرزنش قرار میگیرد (صافات: 139-142).
▫️محمد(ص) نیز مورد عتاب الهی واقع میشود که چرا به خاطر منافقان به خود سخت میگیرد (توبه: 43).
🔹این شواهد نشان میدهد که انبیاء نیز در فرآیند رشد، انتخاب، و آزمون قرار دارند و از موهبتی تکوینی برای پرهیز از خطا برخوردار نبودهاند.
🔷 ۴. ناسازگاری انگاره عصمت تکوینی با عقل و تجربه بشر
🔹از منظر خرد جمعی و دانش بشری نیز، اگر انسانهایی با «طینت معصوم» وجود داشته باشند، باید از قواعد عمومی روانشناسی، جامعهشناسی، و فلسفه اخلاق مستثنا شوند.
🔹اما چنین گزارهای، نه قابل اثبات با دلایل علمی است و نه پایهای برای گفتوگوی عقلانی باقی میگذارد، چرا که در آن صورت، تحلیل فضیلت اخلاقی یا سلوک دینی آنان بیمعنا خواهد شد؛ چون وقتی خطا برای کسی ممکن نباشد، اجتناب از خطا نیز فضیلت بهشمار نمیآید.
🔷 ۵. بازنگری در انگارۀ عصمت برای رهایی از میراث غالیانه
🔹با توجه به شواهد تاریخی، قرآنی، و عقلانی، به نظر میرسد که انگارۀ عصمت تکوینی ریشه در غلوهای غالیان شیعه دارد.
🔹بازنگری در این آموزه، گامی ضروری در جهت پالایش کلام اسلامی و بازیابی چهرۀ انسانی و اخلاقمحور پیامبران و پیشوایان دینی است.
🔹از این منظر، عصمت باید نه بهعنوان یک ویژگی تکوینی، بلکه نتیجهای از رشد اخلاقی، تهذیب مستمر، و تعهد عملی به حق و عدالت تلقی شود.
🔸یادداشتهای مربوط به تفسیر آیۀ تطهیر
@dineaqlani
تشیع، به دو روایت - روايتي كه در قرن ششم معروف بوده است و روايت پس از آن 👇
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/1806
Telegram
باورهای قدیم و اندیشه های نو
تشیع، به دو روایت - روايتي كه در قرن ششم معروف بوده است و روايت پس از آن
از مهمترِین و ارزشمندترين کتب کلامی شیعه، «بعضُ مثالب النّواصب فی نقض بعض فضائح الرّوافض» است که به کتاب «نقض» یا «النقض» شهره است.
این کتاب مهم را عبدالجلیل قزوینی رازی در نیمۀ…
از مهمترِین و ارزشمندترين کتب کلامی شیعه، «بعضُ مثالب النّواصب فی نقض بعض فضائح الرّوافض» است که به کتاب «نقض» یا «النقض» شهره است.
این کتاب مهم را عبدالجلیل قزوینی رازی در نیمۀ…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from باورهای قدیم و اندیشه های نو
خطبه #غدیر در كلام مرحوم (آیه اله) #غروی
#حكومت را يك امر #دنيايي نه الهي مي داند كه مردم بر اساس همفكري و مشورت و ايجاد هم رايي به تشكيل آن مبادرت مي كنند و استدلال او اين است كه :
كلمه #امر كه جمع آن امور است در قرآن به معناي كارهاي دنيايي مردم از جمله تشكيل دولت و حكومت است .
پيامبر اكرم (ص) هم در يك عبارت كوتاه فرموده : «كما تكونون يولي عليكم» همانگونه كه شما هستيد بر شما حكومت مي شود .
اگر مردمي هستيد مسلمان و مومن و اهل تقوي و خداترس و عادل و صادق ، حكومت و دولت شما هم همين طور خواهد بود و اگر ظالم و فاسق و خائن باشيد ، حكمروايي بر شما نيز همين گونه است .
بناءبراين #وصايت پيامبر در #غدير خم و معرفي مولي امير المومنين (ع) براي جانشيني او، در امور #دنيوي و #حكومتي نبود ضمن اينكه يك امر #الهي هم در اين باب نبود .
اگر امر خدا بود ، علي (ع) نبايد اجراء آن را به تعويق مي انداخت و ناديده مي گرفت و بيست و پنج سال سكوت مي كرد.
پس « #غدير_خم» يك وصيت بود به مردم كه #علوم_دين خود را از چه كساني فراگيرند و #الگوهاي عملي دين چه كساني هستند ؟
از اين گذشته ، #علي (ع) حداقل دريازده جاي نهج البلاغه تاكيد مي كند كه من #حكومت را به #خواست شما مردم قبول كردم و هرگاه از سپردن آن بدست من ناخشنوديد ،همان لحظه افسارش را بر گردنش انداخته رهايش مي كنم .
(ر.ک. چندگفتار ، نشر نگارش ، 1381 ، گفتار اول: غدير خم / ر.ك. مباني حقوق در اسلام ، نشر جهاد دانشگاهي ، 1373، فصل ششم: حقوق ملت و دولت / ر.ك. حكومت در اسلام )
محمد صالحی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2332
#حكومت را يك امر #دنيايي نه الهي مي داند كه مردم بر اساس همفكري و مشورت و ايجاد هم رايي به تشكيل آن مبادرت مي كنند و استدلال او اين است كه :
كلمه #امر كه جمع آن امور است در قرآن به معناي كارهاي دنيايي مردم از جمله تشكيل دولت و حكومت است .
پيامبر اكرم (ص) هم در يك عبارت كوتاه فرموده : «كما تكونون يولي عليكم» همانگونه كه شما هستيد بر شما حكومت مي شود .
اگر مردمي هستيد مسلمان و مومن و اهل تقوي و خداترس و عادل و صادق ، حكومت و دولت شما هم همين طور خواهد بود و اگر ظالم و فاسق و خائن باشيد ، حكمروايي بر شما نيز همين گونه است .
بناءبراين #وصايت پيامبر در #غدير خم و معرفي مولي امير المومنين (ع) براي جانشيني او، در امور #دنيوي و #حكومتي نبود ضمن اينكه يك امر #الهي هم در اين باب نبود .
اگر امر خدا بود ، علي (ع) نبايد اجراء آن را به تعويق مي انداخت و ناديده مي گرفت و بيست و پنج سال سكوت مي كرد.
پس « #غدير_خم» يك وصيت بود به مردم كه #علوم_دين خود را از چه كساني فراگيرند و #الگوهاي عملي دين چه كساني هستند ؟
از اين گذشته ، #علي (ع) حداقل دريازده جاي نهج البلاغه تاكيد مي كند كه من #حكومت را به #خواست شما مردم قبول كردم و هرگاه از سپردن آن بدست من ناخشنوديد ،همان لحظه افسارش را بر گردنش انداخته رهايش مي كنم .
(ر.ک. چندگفتار ، نشر نگارش ، 1381 ، گفتار اول: غدير خم / ر.ك. مباني حقوق در اسلام ، نشر جهاد دانشگاهي ، 1373، فصل ششم: حقوق ملت و دولت / ر.ك. حكومت در اسلام )
محمد صالحی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2332
#سخنی با خودم و شما
در این #روزهای پر #التهاب
#شجاعت به معنی نترسیدن نیست؛ شجاعت یعنی وقتی خودت می لرزی همچنان بتونی اطرافیانت رو #آروم کنی.
ما اولین انسانهایی نیستیم که با #آسمانی_ناآرام و #آینده ای نامعلوم روبه رو شدیم.
در سال ۶۲ میلادی #روم میلرزید.
زلزله ای بزرگ شهر رو ویران کرده بود، آتش شهر رو گرفته بود و #فضای سیاسی ملتهب تر از هر زمان دیگه ای بود.
در همین دوران، #سنكا، مشاور نرون در خانه ای دورتر از مرکز قدرت روی چیزی کار می کرد که بعدها شد یکی از تأثیرگذارترین متون فلسفى دنيا.
در دل #طوفان باید #ذهنی_آرام ساخت
چون فقط ذهن آرامه که میتونه درست ببینه، #تصمیم بگیره و زنده بمونه.
امروز در دل اتفاقاتی که آسمون شهرهامونو ناآروم کرده ما دقیقا همون چیزی رو نیاز داریم که سنکا تمرین میکرد ساختن یک #پناهگاه_درونی
#مارکوس اورلیوس امپراتور روم در دل بدترین نا آرامی ها هر شب توی دفترش برای خودش این #جمله ی درخشان رو می نوشت:
با #تمرین چیزهایی که #فراموش کردیم
#تمرکز بر چیزهایی که در #کنترل ماست.
مثل #واكنشت، گفتارت و تمرکز بر #عزیزانت و
#کاهش مصرف خوراک فکری.
هر #خبر بیشتر، لزوماً #آگاه ترت نمی کنه؛ بعضی وقت ها فقط بی قرارترت میکنه.
#فلاسفه نمیگفتن #دنیا آسونه، میگفتن دنیا پر از #رنج وبي عدالتيه ولی اگه نتونی خودتو توی دل رنج، سرپا نگه داری نمیتونی هیچ کس دیگه ای رو هم #نجات بدی.
@Spirit_and_life
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2838
در این #روزهای پر #التهاب
#شجاعت به معنی نترسیدن نیست؛ شجاعت یعنی وقتی خودت می لرزی همچنان بتونی اطرافیانت رو #آروم کنی.
ما اولین انسانهایی نیستیم که با #آسمانی_ناآرام و #آینده ای نامعلوم روبه رو شدیم.
در سال ۶۲ میلادی #روم میلرزید.
زلزله ای بزرگ شهر رو ویران کرده بود، آتش شهر رو گرفته بود و #فضای سیاسی ملتهب تر از هر زمان دیگه ای بود.
در همین دوران، #سنكا، مشاور نرون در خانه ای دورتر از مرکز قدرت روی چیزی کار می کرد که بعدها شد یکی از تأثیرگذارترین متون فلسفى دنيا.
در دل #طوفان باید #ذهنی_آرام ساخت
چون فقط ذهن آرامه که میتونه درست ببینه، #تصمیم بگیره و زنده بمونه.
امروز در دل اتفاقاتی که آسمون شهرهامونو ناآروم کرده ما دقیقا همون چیزی رو نیاز داریم که سنکا تمرین میکرد ساختن یک #پناهگاه_درونی
#مارکوس اورلیوس امپراتور روم در دل بدترین نا آرامی ها هر شب توی دفترش برای خودش این #جمله ی درخشان رو می نوشت:
با #تمرین چیزهایی که #فراموش کردیم
#تمرکز بر چیزهایی که در #کنترل ماست.
مثل #واكنشت، گفتارت و تمرکز بر #عزیزانت و
#کاهش مصرف خوراک فکری.
هر #خبر بیشتر، لزوماً #آگاه ترت نمی کنه؛ بعضی وقت ها فقط بی قرارترت میکنه.
#فلاسفه نمیگفتن #دنیا آسونه، میگفتن دنیا پر از #رنج وبي عدالتيه ولی اگه نتونی خودتو توی دل رنج، سرپا نگه داری نمیتونی هیچ کس دیگه ای رو هم #نجات بدی.
@Spirit_and_life
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2838
جهانِ اینجا مطابق منطق مطلوب ما آدمیان نمی چرخد.
ما دوست داریم #تلاشهایمان به مقصد برسند ولی چه بسیار که چنین نمی شود.
ما دوست داریم #اعمال_نیکمان و یا دستگیریمان از نیازمندان، دستمان را در سختیها و درماندگیهایمان بگیرد ولی چه بسیار که #ناامیدمان می کند.
ما دوست داریم #خوبترها، سالمتر و شادتر باشند و عمرشان بیشتر شود ولی چه بسیارشان که اینگونه نمی شود.
ما دوست داریم #ظالمان به نتیجه اعمال خود رسیده و از زندگی زودتر فارغ بشوند ولی شاید حتی عکس شود.
و ما دوست داریم #کارما مطابق منطق منطبق بر آرزوها، خواسته ها و #باورهای ما عمل کند.
اما چه بسیار که اینها #خواب و خیالی بیش نمی شوند.
بله، شاید اگر #جهان ما به دیگر جهان هم کشیده شود، #برایند کلی آن همانی خواهد شد که #منطق_عدل می پنداریم؛
ولی هیچ #ضمانت و یا هیچ آمار مطمئنی برای وقوع آن در همین زندگی #اینجهانی وجود ندارد.
درست است که گاها #نمونه هایی را می بینیم و یا میشنویم که به نظر می رسد مطابق عدالت کارمایی و یا #منطق_اعتقادی ما بوده است ولی اگر دقیقتر به آنها بنگریم متوجه خواهیم شد که #باورهای ما بصورتی عجیب، کل #نمونه های اتفاق افتاده را به نفع خود #فیلتر کرده تا #شواهد و قرائنی برای #تایید خود ایجاد کنند و الا می توان چندین برابر آن شواهد ایجابی، #نمونه هایی پیدا کرد که باورهای ما را به #محاق می برند.
پس دنبال آن نباشیم که #بزودی، هر #عمل هر فرد به #عکس_العملی مطابق #منطق_ذهنی ما منجر شود.
اگر خود می توانیم، #کاری بکنیم، و الا مانند یک #مشاهده گر آنرا بپذیریم و بگذریم و به خدا و یا کاینات و یا هر باور دیگر واگذاریم.
محمد صالحی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
ما دوست داریم #تلاشهایمان به مقصد برسند ولی چه بسیار که چنین نمی شود.
ما دوست داریم #اعمال_نیکمان و یا دستگیریمان از نیازمندان، دستمان را در سختیها و درماندگیهایمان بگیرد ولی چه بسیار که #ناامیدمان می کند.
ما دوست داریم #خوبترها، سالمتر و شادتر باشند و عمرشان بیشتر شود ولی چه بسیارشان که اینگونه نمی شود.
ما دوست داریم #ظالمان به نتیجه اعمال خود رسیده و از زندگی زودتر فارغ بشوند ولی شاید حتی عکس شود.
و ما دوست داریم #کارما مطابق منطق منطبق بر آرزوها، خواسته ها و #باورهای ما عمل کند.
اما چه بسیار که اینها #خواب و خیالی بیش نمی شوند.
بله، شاید اگر #جهان ما به دیگر جهان هم کشیده شود، #برایند کلی آن همانی خواهد شد که #منطق_عدل می پنداریم؛
ولی هیچ #ضمانت و یا هیچ آمار مطمئنی برای وقوع آن در همین زندگی #اینجهانی وجود ندارد.
درست است که گاها #نمونه هایی را می بینیم و یا میشنویم که به نظر می رسد مطابق عدالت کارمایی و یا #منطق_اعتقادی ما بوده است ولی اگر دقیقتر به آنها بنگریم متوجه خواهیم شد که #باورهای ما بصورتی عجیب، کل #نمونه های اتفاق افتاده را به نفع خود #فیلتر کرده تا #شواهد و قرائنی برای #تایید خود ایجاد کنند و الا می توان چندین برابر آن شواهد ایجابی، #نمونه هایی پیدا کرد که باورهای ما را به #محاق می برند.
پس دنبال آن نباشیم که #بزودی، هر #عمل هر فرد به #عکس_العملی مطابق #منطق_ذهنی ما منجر شود.
اگر خود می توانیم، #کاری بکنیم، و الا مانند یک #مشاهده گر آنرا بپذیریم و بگذریم و به خدا و یا کاینات و یا هر باور دیگر واگذاریم.
محمد صالحی
https://www.tg-me.com/beshnofekrkon/2779
Telegram
باورهای قدیم و اندیشه های نو
رضا و توکل
شاید والاترین #مقامی که انسان می تواند به آن برسد و در آن مقیم شود، مقام #رضا و #توکل باشد.
ما در دنیایی زیست می کنیم که بر #منطق و #آرزوهای ما استوار نیست و به همین دلیل شاید بتوان گفت منطقی در آن نباید جستجو کرد و بدنبال تحقق آرزوها توسط آن…
شاید والاترین #مقامی که انسان می تواند به آن برسد و در آن مقیم شود، مقام #رضا و #توکل باشد.
ما در دنیایی زیست می کنیم که بر #منطق و #آرزوهای ما استوار نیست و به همین دلیل شاید بتوان گفت منطقی در آن نباید جستجو کرد و بدنبال تحقق آرزوها توسط آن…