Audio
نشست و گفتگو درباره مقاله
«تأملاتی درباره نظریه طبقه» از تئودور آدورنو
🔹قسمت ۲: صابر دشتآرا
دربارهی نمایشناپذیری طبقه (طرح یک دعوی در محکمهای کانتی)
مهسا اسدالهنژاد، صابر دشتآرا و آیدین کیخایی
پنجشنبه، ۳ خرداد ۱۴۰۳
قسمت_دوم_نشست_درباره_مقاله_تأملاتی_درباره_نظریه_طبقه_از_cOXPjsLvd3k.m4a
اطلاعات بیشتر👇
https://www.tg-me.com/bidarcourses/576
@bidarschool
«تأملاتی درباره نظریه طبقه» از تئودور آدورنو
🔹قسمت ۲: صابر دشتآرا
دربارهی نمایشناپذیری طبقه (طرح یک دعوی در محکمهای کانتی)
مهسا اسدالهنژاد، صابر دشتآرا و آیدین کیخایی
پنجشنبه، ۳ خرداد ۱۴۰۳
قسمت_دوم_نشست_درباره_مقاله_تأملاتی_درباره_نظریه_طبقه_از_cOXPjsLvd3k.m4a
اطلاعات بیشتر👇
https://www.tg-me.com/bidarcourses/576
@bidarschool
Audio
نشست و گفتگو درباره مقاله
«تأملاتی درباره نظریه طبقه» از تئودور آدورنو
🔹قسمت ۳: مهسا اسدالهنژاد
طبقهیِ آدورنو، ظهور یک طبقهی بیثباتکار*؟
مهسا اسدالهنژاد، صابر دشتآرا و آیدین کیخایی
پنجشنبه، ۳ خرداد ۱۴۰۳
قسمت_سوم_نشست_درباره_مقاله_تأملاتی_درباره_نظریه_طبقه_تئ_WiUDYq5eI6o.m4a
اطلاعات بیشتر👇
https://www.tg-me.com/bidarcourses/576
@bidarschool
«تأملاتی درباره نظریه طبقه» از تئودور آدورنو
🔹قسمت ۳: مهسا اسدالهنژاد
طبقهیِ آدورنو، ظهور یک طبقهی بیثباتکار*؟
مهسا اسدالهنژاد، صابر دشتآرا و آیدین کیخایی
پنجشنبه، ۳ خرداد ۱۴۰۳
قسمت_سوم_نشست_درباره_مقاله_تأملاتی_درباره_نظریه_طبقه_تئ_WiUDYq5eI6o.m4a
اطلاعات بیشتر👇
https://www.tg-me.com/bidarcourses/576
@bidarschool
Audio
نشست و گفتگو درباره مقاله
«تأملاتی درباره نظریه طبقه» از تئودور آدورنو
🔹قسمت ۴: پرسش و پاسخ
مهسا اسدالهنژاد، صابر دشتآرا و آیدین کیخایی
پنجشنبه، ۳ خرداد ۱۴۰۳
قسمت_چهارم_نشست_درباره_مقاله_تأملاتی_درباره_نظریه_طبقه_xrH_SidiZao.m4a
اطلاعات بیشتر👇
https://www.tg-me.com/bidarcourses/576
@bidarschool
«تأملاتی درباره نظریه طبقه» از تئودور آدورنو
🔹قسمت ۴: پرسش و پاسخ
مهسا اسدالهنژاد، صابر دشتآرا و آیدین کیخایی
پنجشنبه، ۳ خرداد ۱۴۰۳
قسمت_چهارم_نشست_درباره_مقاله_تأملاتی_درباره_نظریه_طبقه_xrH_SidiZao.m4a
اطلاعات بیشتر👇
https://www.tg-me.com/bidarcourses/576
@bidarschool
کارگاه (حضوری)
چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟
کارتوگرافی یک آرشیو قریبالوقوع
بههدایت آرش دهقانی و نوید قویدل
طول دوره: ۳ جلسهی ۴ ساعته
دوشنبه ۱۱، سهشنبه ۱۲، و چهارشنبه ۱۳ تیر
@bidarschool
@bidarcourses
چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟
کارتوگرافی یک آرشیو قریبالوقوع
بههدایت آرش دهقانی و نوید قویدل
طول دوره: ۳ جلسهی ۴ ساعته
دوشنبه ۱۱، سهشنبه ۱۲، و چهارشنبه ۱۳ تیر
@bidarschool
@bidarcourses
کارگاه (حضوری)
چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟
کارتوگرافی یک آرشیو قریبالوقوع
بههدایت آرش دهقانی و نوید قویدل
طول دوره: ۳ جلسهی ۴ ساعته
دوشنبه ۱۱، سهشنبه ۱۲، و چهارشنبه ۱۳ تیر
افق خالی خواهد شد و هوا رو به تاریکشدن خواهد رفت. باد خنکی صورت غ.ع را نوازش خواهد کرد. او روی جعبهای چوبی مینشیند. آرام چشم از دریا برمیدارد و به چهرهی همسرش خیره میشود: «تا حالا پاکتی پر از گوشماهی کنار خیابان پیدا کردی؟» او سپس برای ساعتها خواهد گریست.
در پی این اتفاق، غ.ع از اردیبهشت ۱۴۵۳ تا خرداد ۱۴۵۷ در یک بیمارستان
روانی بستری خواهد شد. پزشکان ابتدا این وضعیت را به خودکشی فرزندش ربط خواهند داد، اما به مرور این اتفاق به رویدادهای تروماتیک دوران جوانی
غ.ع گره میخورد. همسر او، کارآگاه م.ن. در تلاش برای پی بردن به علت این عارضه آرشیوهای متعددی را زیر و رو خواهد کرد. در این میان یک آرشیو در ادارهی بایگانی آموزش عمومی توجهاش را جلب خواهد کرد: «چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟»
«چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟؛ کارتوگرافی یک آرشیو قریبالوقوع» کارگاهی مشارکتی برای ساختن این آرشیو خیالی است. این آرشیو جمعی به کارآگاه م.ن. کمک میکند تا رخدادها و مکانهای تروماتیک زندگی غ.ع در سالهای ۱۳۹۸-۱۴۰۲ را به مرگ او در سال ۱۴۵۷ مرتبط کند.
این کارگاه حول سه محور میگردد:
۱. آرشیو ساختن
آرشیوها اغلبْ یادآور نگهداری، بازیابی و ضبط هستند؛ اسناد و فایلهای فیزیکی یا مجازی که نهادها و افراد آنها را کنترل میکنند؛ گاه اجازه نداریم به مخزنشان وارد شویم؛ گاه پیش از سر رسیدنمان سوزانده میشوند؛ و گاه مانند یک دفینه اصلا نمیدانیم وجود دارند. با اینحال اگر آنها را بیابیم، معمولا به اتفاقات گذشته وصلشان میکنیم.
این کارگاه میپرسد: آیا میتوان جور دیگری به زمان آرشیو اندیشید؟ مردگان و زندگان و زادهشدگان کجای آن زمان ایستادهاند؟
۲. نقشه کشیدن
نقشهای را باز کنید. میبینیم چیزهایی بودند که دیگر نیستند و چیزهایی هستند که پیشتر نبودهاند. نقشهها چیزها را دفن میکنند، اما چیزها مانند خاطرات لجوجند و با هر تلنگر سر از خاک بر میآورند. اگر جایی که الان حضور دارید را بکاوید به نظر چه تاریخی مییابید؟ اصلا میشود چیزی یافت؟ چرا لایههای یک مکان میتوانند برای یک پژوهشگر، کنشگر، نویسنده یا دانشجو اهمیت داشته باشند؟
این کارگاه میپرسد: چگونه میتوان تاریخها و قصههای یک مکان را ورقه ورقه کرد و دوباره به هم گره زد؟
۳. بازیابی احساس
احساسات همواره در معرض اتهام بیمعنیبودن قرار دارند. طوری به حوزهی فردی پسزده میشوند که گویی در فضایی ایزوله و به دور از «دانش» شکل گرفتهاند. دوگانهسازی دانش/احساس علاوه بر زندگی روزمره، بر ساختار ادراک، علوم و بازنمایی سایه انداخته است: دوگانهای که در آن علم، بیغرض و واقعیست و هنر احساسی و خیالی.
این کارگاه میپرسد: با چه شیوههایی میتوان رابطهی تازهای میان دانش، هنر، و احساسات ایجاد کرد؟ و چگونه میتوان شکلهایی از دانش را تخیل کرد که به شکل جمعی، با تکیه بر زندگی روزمره ساخته میشوند؟
در این کارگاه دقیقا چه چیزی یاد میگیریم؟
در این کارگاه یاد میگیریم چطور میشود دربارهی احساسات حرف زد. چطور این تجربیات بهظاهر فردی میتوانند به روایتهای جمعی و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی وصل شوند و معناهای جدید پیدا کنند.
برای این کار از سه ابزار آرشیو، کارتوگرافی و درام استفاده میکنیم. با درام اتفاقات را میکاویم، کارتوگرافی انتقادی به ما میآموزد این اتفاقات در فضایی خنثی رخ نمیدهد و برای بیانشان به چیزهایی بیشتر از عکس و متن نیاز داریم. با آرشیو جمعی نیز یاد میگیریم چه راههایی برای کنارهم قرار دادن آنها پیدا کنیم و امکانهای عاملیت موجود در یک تجربه در کجاها پراکنده شدهاند.
خروجی کارگاه چه خواهد بود؟
محصول نهایی کارگاه یک پوشهی آرشیوی خواهد بود متشکل از اسناد، نامهها، عکس، صدا، طراحی و نقشهها. این پوشه به عنوان فصل اول در اختیار شرکتکنندگان کارگاههای بعدی قرار خواهد گرفت تا با آن پروژه را بسط دهند. در انتها، کتابچهی «چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟ کارتوگرافی یک آرشیو قریبالوقوع» به عنوان محصول یک کارگاه گروهی، ویرایش و منتشر خواهد شد.
در مورد مدرسین👇
@bidarschool
@bidarcourses
چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟
کارتوگرافی یک آرشیو قریبالوقوع
بههدایت آرش دهقانی و نوید قویدل
طول دوره: ۳ جلسهی ۴ ساعته
دوشنبه ۱۱، سهشنبه ۱۲، و چهارشنبه ۱۳ تیر
افق خالی خواهد شد و هوا رو به تاریکشدن خواهد رفت. باد خنکی صورت غ.ع را نوازش خواهد کرد. او روی جعبهای چوبی مینشیند. آرام چشم از دریا برمیدارد و به چهرهی همسرش خیره میشود: «تا حالا پاکتی پر از گوشماهی کنار خیابان پیدا کردی؟» او سپس برای ساعتها خواهد گریست.
در پی این اتفاق، غ.ع از اردیبهشت ۱۴۵۳ تا خرداد ۱۴۵۷ در یک بیمارستان
روانی بستری خواهد شد. پزشکان ابتدا این وضعیت را به خودکشی فرزندش ربط خواهند داد، اما به مرور این اتفاق به رویدادهای تروماتیک دوران جوانی
غ.ع گره میخورد. همسر او، کارآگاه م.ن. در تلاش برای پی بردن به علت این عارضه آرشیوهای متعددی را زیر و رو خواهد کرد. در این میان یک آرشیو در ادارهی بایگانی آموزش عمومی توجهاش را جلب خواهد کرد: «چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟»
«چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟؛ کارتوگرافی یک آرشیو قریبالوقوع» کارگاهی مشارکتی برای ساختن این آرشیو خیالی است. این آرشیو جمعی به کارآگاه م.ن. کمک میکند تا رخدادها و مکانهای تروماتیک زندگی غ.ع در سالهای ۱۳۹۸-۱۴۰۲ را به مرگ او در سال ۱۴۵۷ مرتبط کند.
این کارگاه حول سه محور میگردد:
۱. آرشیو ساختن
آرشیوها اغلبْ یادآور نگهداری، بازیابی و ضبط هستند؛ اسناد و فایلهای فیزیکی یا مجازی که نهادها و افراد آنها را کنترل میکنند؛ گاه اجازه نداریم به مخزنشان وارد شویم؛ گاه پیش از سر رسیدنمان سوزانده میشوند؛ و گاه مانند یک دفینه اصلا نمیدانیم وجود دارند. با اینحال اگر آنها را بیابیم، معمولا به اتفاقات گذشته وصلشان میکنیم.
این کارگاه میپرسد: آیا میتوان جور دیگری به زمان آرشیو اندیشید؟ مردگان و زندگان و زادهشدگان کجای آن زمان ایستادهاند؟
۲. نقشه کشیدن
نقشهای را باز کنید. میبینیم چیزهایی بودند که دیگر نیستند و چیزهایی هستند که پیشتر نبودهاند. نقشهها چیزها را دفن میکنند، اما چیزها مانند خاطرات لجوجند و با هر تلنگر سر از خاک بر میآورند. اگر جایی که الان حضور دارید را بکاوید به نظر چه تاریخی مییابید؟ اصلا میشود چیزی یافت؟ چرا لایههای یک مکان میتوانند برای یک پژوهشگر، کنشگر، نویسنده یا دانشجو اهمیت داشته باشند؟
این کارگاه میپرسد: چگونه میتوان تاریخها و قصههای یک مکان را ورقه ورقه کرد و دوباره به هم گره زد؟
۳. بازیابی احساس
احساسات همواره در معرض اتهام بیمعنیبودن قرار دارند. طوری به حوزهی فردی پسزده میشوند که گویی در فضایی ایزوله و به دور از «دانش» شکل گرفتهاند. دوگانهسازی دانش/احساس علاوه بر زندگی روزمره، بر ساختار ادراک، علوم و بازنمایی سایه انداخته است: دوگانهای که در آن علم، بیغرض و واقعیست و هنر احساسی و خیالی.
این کارگاه میپرسد: با چه شیوههایی میتوان رابطهی تازهای میان دانش، هنر، و احساسات ایجاد کرد؟ و چگونه میتوان شکلهایی از دانش را تخیل کرد که به شکل جمعی، با تکیه بر زندگی روزمره ساخته میشوند؟
در این کارگاه دقیقا چه چیزی یاد میگیریم؟
در این کارگاه یاد میگیریم چطور میشود دربارهی احساسات حرف زد. چطور این تجربیات بهظاهر فردی میتوانند به روایتهای جمعی و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی وصل شوند و معناهای جدید پیدا کنند.
برای این کار از سه ابزار آرشیو، کارتوگرافی و درام استفاده میکنیم. با درام اتفاقات را میکاویم، کارتوگرافی انتقادی به ما میآموزد این اتفاقات در فضایی خنثی رخ نمیدهد و برای بیانشان به چیزهایی بیشتر از عکس و متن نیاز داریم. با آرشیو جمعی نیز یاد میگیریم چه راههایی برای کنارهم قرار دادن آنها پیدا کنیم و امکانهای عاملیت موجود در یک تجربه در کجاها پراکنده شدهاند.
خروجی کارگاه چه خواهد بود؟
محصول نهایی کارگاه یک پوشهی آرشیوی خواهد بود متشکل از اسناد، نامهها، عکس، صدا، طراحی و نقشهها. این پوشه به عنوان فصل اول در اختیار شرکتکنندگان کارگاههای بعدی قرار خواهد گرفت تا با آن پروژه را بسط دهند. در انتها، کتابچهی «چطور برای گوشماهی کنار خیابان نقشه بکشیم؟ کارتوگرافی یک آرشیو قریبالوقوع» به عنوان محصول یک کارگاه گروهی، ویرایش و منتشر خواهد شد.
در مورد مدرسین👇
@bidarschool
@bidarcourses
آرش دهقانی، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشتهی عکاسی از دانشگاه هنر تهران و کاندیدای دکتری هنرهای زیبا از دانشگاه لیل فرانسه است. کتابهای «آرشیو و عکاسی» ( ۱۳۹۹) و «رؤیتپذیری و عکاسی»
(۱۴۰۰) به سعی و ویرایش او به فارسی منتشر شده است.
نوید قویدل فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشتهی فلسفهی هنر از دانشگاه هنر تهران و مؤسس مدرسهی تمرین است.
او به عنوان تسهیلگر فرآیندهای یادگیری و خلاقیت مشارکتی فعالیت میکند و مقالههایی دربارهی هنر، آرشیو و سیاست منتشر کرده است.
لطفا در صورت تمایل به شرکت در این دوره، از طریق یکی از راههای ارتباطی زیر با ما در تماس باشید.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
سایت: www.bidar.school
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
اینستاگرام: bidar.school
کانال یوتیوب:Bidar School
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
(۱۴۰۰) به سعی و ویرایش او به فارسی منتشر شده است.
نوید قویدل فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشتهی فلسفهی هنر از دانشگاه هنر تهران و مؤسس مدرسهی تمرین است.
او به عنوان تسهیلگر فرآیندهای یادگیری و خلاقیت مشارکتی فعالیت میکند و مقالههایی دربارهی هنر، آرشیو و سیاست منتشر کرده است.
لطفا در صورت تمایل به شرکت در این دوره، از طریق یکی از راههای ارتباطی زیر با ما در تماس باشید.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
سایت: www.bidar.school
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
اینستاگرام: bidar.school
کانال یوتیوب:Bidar School
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
درسگفتار (آفلاین)
از حال و هوای بنیادین به سوی رخداد و آزادی
چرا نباید از دلهرهها و ملالهایمان بترسیم؟
بههدایت احسان پویافر
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
👇اطلاعات بیشتر
از حال و هوای بنیادین به سوی رخداد و آزادی
چرا نباید از دلهرهها و ملالهایمان بترسیم؟
بههدایت احسان پویافر
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
👇اطلاعات بیشتر
درسگفتار (آفلاین)
از حال و هوای بنیادین به سوی رخداد و آزادی
چرا نباید از دلهرهها و ملالهایمان بترسیم؟
بههدایت احسان پویافر
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
در اين دوره مفهوم حال و هوای بنيادين( Grundstimmung) را با تأکيد بر ديدگاه هايدگر مورد توجه قرار خواهیم داد. آدمی با موقعيت متأثرشدن از جهان پيرامونی و متأثرشدگی از چیزها و انسانهای دیگر در نسبتهای پرتاب شدهای است که به او اصابت میکند و در اين موقعيت دست به نسبت-رفتاری از آن خود میزند. نزد هایدگر حالوهوای بنيادين امری سرآغازين و پيشانظری است که اگزيستانس و گشودگی انسان را زنده نگه میدارد و سبب میشود شور و اشتياق او به سوی چيزها به امر خاص و غيرسرآغازين تقليل نيابد. اين درسگفتار در نظر دارد با موضوعی کردن حال و هوا اين موقعيت بنيادين-سرآغازين را نشان دهد.
جهت فهم بنيادين و يا سرآغازين ديدن حالاتْ بدوا موقعيتهای ماهيتمحور و متافيزيکی شده از چيزها، بر مبنای لوگوسمحوری و تفکرات تئولوژيک به مثابه انتوتئولوژیْ، ساختگشايی و ويران میشود تا امکانی ديگری از موقعيتمندی سرآغازين براساس حال و هواها و اتمسفرها بتواند از سرآغازی ديگر برساخت شود. براين اساس بدواً با رفتن به لحظات سرآغازين یعنی جایی-موقعیتی که گشودگی هستی رخ میدهد و امر گشودهای را ممکن میسازد، گامی بهسوی ویرانسازیِ برساختهای موجود برداشته میشود تا شور و سرزندگی زندگی-هستی در نسبتمندی زمانی براساس حال وهواهای بنيادين ممکن شود. مسئلهی حالوهوای بنيادين به مثابه امرسرآغازين اين است که پرواها، التفاتها، شور و اشتياقها و اتمسفرهايی که ما را در برمیگيرند فهم شود و سبب رفتن ما به سوی امکان ديگر از مواجهه با چيزها شود. اين آشکارسازی در برخی حالات بنيادين همچون دلهره، ملال عميق و خويشتنداری امکان بروز دارند و مواجهه با آنها سبب میشود فهمی سرآغازين از هستی آدمی بدست آيد.
پرسش اين است که چرا حالوهوای بنيادين در برابر اموری چون لوگوسمحوی و تئولوژی (انتوتئولوژی) پس زده شده و امور فرعی پنداشته شده؟ با اين پس زدن چه امکاناتی مسدود شده؟ چرا اموری همچون بو، لمس، احساسات، تن و اتمسفرها در تفکر فلسفی اموری غايب و يا حاشيهای است؟ چرا دلهره و ملال عميقْ اموری است که پسزده میشود و چگونه میتوان آنها را بهمثابه امور بنيادين فهم کرد؟ اگر احساسات و حالوهواهای بنيادين و اتمسفرها که پيشاپيش بر ما اصابت میکنند جدی گرفته شود چه افقهايی گشوده خواهد شد؟ وقتی ما تاريخمندی و تاريخ خود را فهم میکنيم آيا به اتمسفرها و حال وهواها توجه داريم؟ تاريخنگاری مبتنی بر اتمسفر و حال وهوا چه نوع تاريخنگاری است؟ حال و هوا، اتمسفر و بوی شهرها و روستاها، بدن آدمی، احساسات، لمس کردنها چه تجربياتی را در ما ممکن میسازد؟ آيا ما برخی حسهايمان را از دست دادهايم؟ آيا فهم حالات سبب میشود گونهای ديگر از حافظه و خاطرهی تاريخی بر ما اصابت کند و امكان ديگری از مواجههی ما با جهان پيرامونی و چيزها گشوده شود؟
احسان پويافر متولد ۱۳۵۷، فارغالتحصیلِ کارشناسی حقوق و زبان و ادبيات آلمانی و دکتری فلسفهی تربيت است. او تز دکترايش را دربارهی «پديدارشناسی تربيت بر مبنای بازخوانی مفاهيم حال وهوای (اشتيمونگ) بنيادين و پروا نزد هايدگر» نوشته است. عمده تحقيقات او در حوزهی پديدارشناسی و از نقطه عزيمتهاي هايدگر -البته نه لزوما خود هايدگر- است، او اينك در حال پژوهش دربارهی نسبت راديكاليسمِ بنيادينِ ماركس و هايدگر به مثابه يك امكان بنيادين است. از او مقالاتی در نشريات مختلف به چاپ رسيده است. همچنين از او ترجمهی کتاب «سوژه و دازاين» از فردريش ويلهلم فون هرمان (آخرين دستيار مارتين هايدگر) از آلمانی به فارسی ترجمه و چاپ شده است. اکنون علاوه بر تدريس و پژوهش در حوزههای پديدارشناسی و فلسفه با موضوعات پيشگفته، ترجمهی مقالاتی از جلد 9 مجموعه آثار گادامر با عنوان «زیباییشناسی و شاعرانگی» و نيز ترجمه کتابی با عنوان «تاريخ فرهنگی آب» از اوته گوتسونی را در دست انجام و اتمام دارد.
@bidarschhool
@bidarcourses
شرح جلسات👇
از حال و هوای بنیادین به سوی رخداد و آزادی
چرا نباید از دلهرهها و ملالهایمان بترسیم؟
بههدایت احسان پویافر
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
در اين دوره مفهوم حال و هوای بنيادين( Grundstimmung) را با تأکيد بر ديدگاه هايدگر مورد توجه قرار خواهیم داد. آدمی با موقعيت متأثرشدن از جهان پيرامونی و متأثرشدگی از چیزها و انسانهای دیگر در نسبتهای پرتاب شدهای است که به او اصابت میکند و در اين موقعيت دست به نسبت-رفتاری از آن خود میزند. نزد هایدگر حالوهوای بنيادين امری سرآغازين و پيشانظری است که اگزيستانس و گشودگی انسان را زنده نگه میدارد و سبب میشود شور و اشتياق او به سوی چيزها به امر خاص و غيرسرآغازين تقليل نيابد. اين درسگفتار در نظر دارد با موضوعی کردن حال و هوا اين موقعيت بنيادين-سرآغازين را نشان دهد.
جهت فهم بنيادين و يا سرآغازين ديدن حالاتْ بدوا موقعيتهای ماهيتمحور و متافيزيکی شده از چيزها، بر مبنای لوگوسمحوری و تفکرات تئولوژيک به مثابه انتوتئولوژیْ، ساختگشايی و ويران میشود تا امکانی ديگری از موقعيتمندی سرآغازين براساس حال و هواها و اتمسفرها بتواند از سرآغازی ديگر برساخت شود. براين اساس بدواً با رفتن به لحظات سرآغازين یعنی جایی-موقعیتی که گشودگی هستی رخ میدهد و امر گشودهای را ممکن میسازد، گامی بهسوی ویرانسازیِ برساختهای موجود برداشته میشود تا شور و سرزندگی زندگی-هستی در نسبتمندی زمانی براساس حال وهواهای بنيادين ممکن شود. مسئلهی حالوهوای بنيادين به مثابه امرسرآغازين اين است که پرواها، التفاتها، شور و اشتياقها و اتمسفرهايی که ما را در برمیگيرند فهم شود و سبب رفتن ما به سوی امکان ديگر از مواجهه با چيزها شود. اين آشکارسازی در برخی حالات بنيادين همچون دلهره، ملال عميق و خويشتنداری امکان بروز دارند و مواجهه با آنها سبب میشود فهمی سرآغازين از هستی آدمی بدست آيد.
پرسش اين است که چرا حالوهوای بنيادين در برابر اموری چون لوگوسمحوی و تئولوژی (انتوتئولوژی) پس زده شده و امور فرعی پنداشته شده؟ با اين پس زدن چه امکاناتی مسدود شده؟ چرا اموری همچون بو، لمس، احساسات، تن و اتمسفرها در تفکر فلسفی اموری غايب و يا حاشيهای است؟ چرا دلهره و ملال عميقْ اموری است که پسزده میشود و چگونه میتوان آنها را بهمثابه امور بنيادين فهم کرد؟ اگر احساسات و حالوهواهای بنيادين و اتمسفرها که پيشاپيش بر ما اصابت میکنند جدی گرفته شود چه افقهايی گشوده خواهد شد؟ وقتی ما تاريخمندی و تاريخ خود را فهم میکنيم آيا به اتمسفرها و حال وهواها توجه داريم؟ تاريخنگاری مبتنی بر اتمسفر و حال وهوا چه نوع تاريخنگاری است؟ حال و هوا، اتمسفر و بوی شهرها و روستاها، بدن آدمی، احساسات، لمس کردنها چه تجربياتی را در ما ممکن میسازد؟ آيا ما برخی حسهايمان را از دست دادهايم؟ آيا فهم حالات سبب میشود گونهای ديگر از حافظه و خاطرهی تاريخی بر ما اصابت کند و امكان ديگری از مواجههی ما با جهان پيرامونی و چيزها گشوده شود؟
احسان پويافر متولد ۱۳۵۷، فارغالتحصیلِ کارشناسی حقوق و زبان و ادبيات آلمانی و دکتری فلسفهی تربيت است. او تز دکترايش را دربارهی «پديدارشناسی تربيت بر مبنای بازخوانی مفاهيم حال وهوای (اشتيمونگ) بنيادين و پروا نزد هايدگر» نوشته است. عمده تحقيقات او در حوزهی پديدارشناسی و از نقطه عزيمتهاي هايدگر -البته نه لزوما خود هايدگر- است، او اينك در حال پژوهش دربارهی نسبت راديكاليسمِ بنيادينِ ماركس و هايدگر به مثابه يك امكان بنيادين است. از او مقالاتی در نشريات مختلف به چاپ رسيده است. همچنين از او ترجمهی کتاب «سوژه و دازاين» از فردريش ويلهلم فون هرمان (آخرين دستيار مارتين هايدگر) از آلمانی به فارسی ترجمه و چاپ شده است. اکنون علاوه بر تدريس و پژوهش در حوزههای پديدارشناسی و فلسفه با موضوعات پيشگفته، ترجمهی مقالاتی از جلد 9 مجموعه آثار گادامر با عنوان «زیباییشناسی و شاعرانگی» و نيز ترجمه کتابی با عنوان «تاريخ فرهنگی آب» از اوته گوتسونی را در دست انجام و اتمام دارد.
@bidarschhool
@bidarcourses
شرح جلسات👇
جلسهی اول: در اين جلسه به نقاط عطف و عزیمتی که هايدگر از آنها به حالوهواهای بنيادين میرسد توجه خواهد شد؛ به خصوص مفهوم پاتوس. بر اين اساس توجهی گذرا به بحث انفعالات و احساسات در تاريخ فلسفه خواهيم داشت و با تکیه بر آنها، به نقاط اتصال و نوع مفصلبندی هايدگر به آن مباحث خواهيم پرداخت. هايدگر با فهمی ديگرگونه از پاتوس ارسطويی مواجهه با احساسات را به نحو انتولوژيك و بنيادين در بستری تازه فهم میكند كه در اين بستر احساسات و تأثيرپذيری و نهايتا حال و هوای بنيادين اموری سرآغازين فرض میشوند.
جلسهی دوم: در اين جلسه مفهومِ يافتگی يا حال و هوای بنيادين با تأكيد بر دلهره در آثار هايدگر مورد توجه قرار میگيرد. بدواً به يافتگی به مثابه يک اگزيستانسيال بنيادين که سبب گشودگی دازاين میشود میپردازیم و نشان میدهیم كه آدمی پيش از اين که يک موجود مقيد و متعينشده به تعريفهايی مبتنی بر منطق يا تئولوژی و يک ذات منطبق و درونماندگار باشد اساساً در نسبتمندی و گشودگی و متاثرشدگی است که خود را در جهان میيابد. بنابراين در اين درسگفتار، نقش دلهره در گشودگی اگزيستانس آدمی در اين بستر فهم میشود. نشان داده خواهد شد كه آدمی نه يک ذات برآمده و درونماندگار که سر در خود فرو برده باشد بلكه گشوده و فراباش به سوی ... است. براين اساس برای فهمِ يافتگی و سپس حالوهوای بنيادينْ توجه به مفهوم تجربه (Erfarung) در برابر تجربهی زيسته (Erlebnis)، استعلاء در برابر درونماندگاری، متأثرشدگی و نسبتمندی در برابر اينهمانی و ذاتِ در خود فروبسته، و نگاه پيراموننگر در برابر سوژهی خيره مورد توجه قرار میگيرد تا فهم مفهوم حالوهوای بنيادين فراهم شود.
جلسهی سوم: در اين جلسه سير مفهومِ حالوهوای بنيادين و يافتگیْ نزد هايدگر با توجه به حال و هوای بنيادين ملالِ عميق مورد توجه قرار میگيرد و نشان داده میشود حالوهواها عوارضی جانبی نیستند كه گاهی باشند و گاهی نباشند، بلکه چیزهایی هستند که از پیش، با یکدیگر بودنِ ما را متعین میکنند و به ما اصابت میكنند. در واقع گویی حالوهواها همواره و از پیش آنجا هستند، همچون اتمسفری كه نخست خود را در آن مستغرق میيابيم كه کاملاً حالمندمان میکند. در اين جلسه خصوصيات حالوهوای بنيادينِ ملال عميق مورد توجه قرار میگيرد و به ويژگی تهیوانهادگی و در تعليق قرار گرفتن و پا در هوا شدن كه در ملال به سراغمان میآيد میپردازیم. بيدارسازی و جدی گرفتن ملالْ آدمی را به سوی امكانی راديكال و از آنِ خود پرتاب میكند كه در آن موقعيت با اضطرار ترکشدگی از موقعيت کنونی، رفتن به سوی رخداد و امکان ديگر و نه-هنوزی مهيا میشود.
جلسهی چهارم: در اين جلسه به نقش حالوهوای بنيادينِ خودداری كه هايدگر در كتاب «افاداتی به فلسفه؛ رخداد» به آن پرداخته است توجه میكنيم که گونهای نسبت-رفتارِ خود را نگه داشتن، مکث و تن ندادن، شکيبايی و هوشياری است كه در لحظهی ديدار، تصميمی با دل و جرات را مهیا میکند. البته آن را در كنار حالوهواهای بنيادينِ دلهره و ملالِ عميق فهم خواهيم كرد. بر اين اساس نشان خواهیم دادكه حالوهواها نه تنها نبايد خاموش و سركوب شود بلكه اگزيستانس و گشودگی آدمی از آنها سرچشمه میگيرد و بايد بيدارسازی شود. نهايتا جمعبندی خواهد شد كه دلهره، ملال عميق و خودداری كه سبب گشودگی امكانات میشود در نسبت با مفاهيم حقيقت و آزادی قرار دارند.
از اين جهت طردِ دلهره و ملالِ عميق كه در دانش روانپزشكی و رواندرمانیِ غالبْ حاكم است، در نگاه روانپزشكی و رواندرمانیِ اگزيستانسِ متأثر از هايدگر، نزد بنتسوانگر و مدارد بوس، گونهای امكان جهت يافتن امكانات خود در جهان است. همچنین در اين جلسه، با توجه به موقعيت رخدادگونه و دربرگيرندهی حالوهواها كه سبب رفتن به موقعيت ديگر از مواجهه با هستی و چيزها و آدمها میشود، به مفهوم آزادی نزد هايدگر نيز اشاراتی خواهد شد و اينكه ذات آزادی بشر و مجال دادن به چيزها در گرو جدی گرفتن و بيدارسازی حال وهواهای بنيادين است.
لطفا در صورت تمایل به شرکت در این دوره، از طریق یکی از راههای ارتباطی زیر با ما در تماس باشید.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
سایت: www.bidar.school
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
اینستاگرام: bidar.school
کانال یوتیوب:Bidar School
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
جلسهی دوم: در اين جلسه مفهومِ يافتگی يا حال و هوای بنيادين با تأكيد بر دلهره در آثار هايدگر مورد توجه قرار میگيرد. بدواً به يافتگی به مثابه يک اگزيستانسيال بنيادين که سبب گشودگی دازاين میشود میپردازیم و نشان میدهیم كه آدمی پيش از اين که يک موجود مقيد و متعينشده به تعريفهايی مبتنی بر منطق يا تئولوژی و يک ذات منطبق و درونماندگار باشد اساساً در نسبتمندی و گشودگی و متاثرشدگی است که خود را در جهان میيابد. بنابراين در اين درسگفتار، نقش دلهره در گشودگی اگزيستانس آدمی در اين بستر فهم میشود. نشان داده خواهد شد كه آدمی نه يک ذات برآمده و درونماندگار که سر در خود فرو برده باشد بلكه گشوده و فراباش به سوی ... است. براين اساس برای فهمِ يافتگی و سپس حالوهوای بنيادينْ توجه به مفهوم تجربه (Erfarung) در برابر تجربهی زيسته (Erlebnis)، استعلاء در برابر درونماندگاری، متأثرشدگی و نسبتمندی در برابر اينهمانی و ذاتِ در خود فروبسته، و نگاه پيراموننگر در برابر سوژهی خيره مورد توجه قرار میگيرد تا فهم مفهوم حالوهوای بنيادين فراهم شود.
جلسهی سوم: در اين جلسه سير مفهومِ حالوهوای بنيادين و يافتگیْ نزد هايدگر با توجه به حال و هوای بنيادين ملالِ عميق مورد توجه قرار میگيرد و نشان داده میشود حالوهواها عوارضی جانبی نیستند كه گاهی باشند و گاهی نباشند، بلکه چیزهایی هستند که از پیش، با یکدیگر بودنِ ما را متعین میکنند و به ما اصابت میكنند. در واقع گویی حالوهواها همواره و از پیش آنجا هستند، همچون اتمسفری كه نخست خود را در آن مستغرق میيابيم كه کاملاً حالمندمان میکند. در اين جلسه خصوصيات حالوهوای بنيادينِ ملال عميق مورد توجه قرار میگيرد و به ويژگی تهیوانهادگی و در تعليق قرار گرفتن و پا در هوا شدن كه در ملال به سراغمان میآيد میپردازیم. بيدارسازی و جدی گرفتن ملالْ آدمی را به سوی امكانی راديكال و از آنِ خود پرتاب میكند كه در آن موقعيت با اضطرار ترکشدگی از موقعيت کنونی، رفتن به سوی رخداد و امکان ديگر و نه-هنوزی مهيا میشود.
جلسهی چهارم: در اين جلسه به نقش حالوهوای بنيادينِ خودداری كه هايدگر در كتاب «افاداتی به فلسفه؛ رخداد» به آن پرداخته است توجه میكنيم که گونهای نسبت-رفتارِ خود را نگه داشتن، مکث و تن ندادن، شکيبايی و هوشياری است كه در لحظهی ديدار، تصميمی با دل و جرات را مهیا میکند. البته آن را در كنار حالوهواهای بنيادينِ دلهره و ملالِ عميق فهم خواهيم كرد. بر اين اساس نشان خواهیم دادكه حالوهواها نه تنها نبايد خاموش و سركوب شود بلكه اگزيستانس و گشودگی آدمی از آنها سرچشمه میگيرد و بايد بيدارسازی شود. نهايتا جمعبندی خواهد شد كه دلهره، ملال عميق و خودداری كه سبب گشودگی امكانات میشود در نسبت با مفاهيم حقيقت و آزادی قرار دارند.
از اين جهت طردِ دلهره و ملالِ عميق كه در دانش روانپزشكی و رواندرمانیِ غالبْ حاكم است، در نگاه روانپزشكی و رواندرمانیِ اگزيستانسِ متأثر از هايدگر، نزد بنتسوانگر و مدارد بوس، گونهای امكان جهت يافتن امكانات خود در جهان است. همچنین در اين جلسه، با توجه به موقعيت رخدادگونه و دربرگيرندهی حالوهواها كه سبب رفتن به موقعيت ديگر از مواجهه با هستی و چيزها و آدمها میشود، به مفهوم آزادی نزد هايدگر نيز اشاراتی خواهد شد و اينكه ذات آزادی بشر و مجال دادن به چيزها در گرو جدی گرفتن و بيدارسازی حال وهواهای بنيادين است.
لطفا در صورت تمایل به شرکت در این دوره، از طریق یکی از راههای ارتباطی زیر با ما در تماس باشید.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
سایت: www.bidar.school
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
اینستاگرام: bidar.school
کانال یوتیوب:Bidar School
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
نشست آزاد دربارهی کناب «مردانگی ایرانی در اواخر قاجار و اوایل پهلوی»
شنبه ۱۶ تیر، ساعت ۱۶ تا ۱۸
در این نشست که پس از متنخوانی جمعی کتاب «مردانگی ایرانی در اواخر قاجار و اوایل پهلوی» در طی سه جلسه و به گردانندگی المیرا بهمنی انجام شد، قصد داریم با حضور منتقدان سید مهدی یوسفی و سحر کریمی، به نقد و بررسی کتاب بپردازیم و در حضور مخاطبین آزاد که به شکل حضوری یا آنلاین در جلسه حاضر خواهند شد از فرآیند پژوهش، روش تحقیق و مسائلی که پیش رو نهاده است پرسش کنیم. لازم به ذکر است که مخاطبین آنلاین میبایست از پیش با ما تماس حاصل کنند تا لینک ورود به جلسه در اختیارشان قرار گیرد.
@bidarschool
@bidarcourses
شنبه ۱۶ تیر، ساعت ۱۶ تا ۱۸
در این نشست که پس از متنخوانی جمعی کتاب «مردانگی ایرانی در اواخر قاجار و اوایل پهلوی» در طی سه جلسه و به گردانندگی المیرا بهمنی انجام شد، قصد داریم با حضور منتقدان سید مهدی یوسفی و سحر کریمی، به نقد و بررسی کتاب بپردازیم و در حضور مخاطبین آزاد که به شکل حضوری یا آنلاین در جلسه حاضر خواهند شد از فرآیند پژوهش، روش تحقیق و مسائلی که پیش رو نهاده است پرسش کنیم. لازم به ذکر است که مخاطبین آنلاین میبایست از پیش با ما تماس حاصل کنند تا لینک ورود به جلسه در اختیارشان قرار گیرد.
@bidarschool
@bidarcourses
درسگفتار (آفلاین)
ورای کلمات: زبان در مقام روح حیات؛
پازولینی و راههای نرفته
بههدایت صالح نجفی
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
ورای کلمات: زبان در مقام روح حیات؛
پازولینی و راههای نرفته
بههدایت صالح نجفی
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
درسگفتار (آفلاین)
ورای کلمات: زبان در مقام روح حیات؛
پازولینی و راههای نرفته
بههدایت صالح نجفی
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
پازولینی فقط فیلمساز نبود. پیش از آنکه آغاز فیلم ساختن کند، رمان مینوشت و شعر میگفت و نقاشی میکرد، مقالههای جدلی مینوشت و در قلمرو زبانشناسی و فیلمپژوهی نظرپردازی و نظریهپردازی میکرد. پازولینی پنجم مارس ۱۹۲۲ به دنیا آمد، شش ماه پیش از قشونکشی موسولینی به رُم. در دوم نوامبر ۱۹۷۵ او را کشتند، سه هفته پیش از اکران واپسین فیلمش، سالو یا ۱۲۰ روز در سدوم، اقتباسی آزاد از رمان ناتمام مارکی دُ ساد. پازولینی از واپسین مردان رنسانسی قرن بیستم بود و به شکلی غریب جمع اضداد بود: اخلاقگرا بود و لذتپرست، انقلابی بود و افکار ارتجاعی داشت، نابغه بود و اهل تفنّن، کاتولیک بود و مُلحد، کفرگوی بود و شهید – پازولینی تنها پانزده سال فرصت آزمون و خطا در عرصهی سینما یافت اما این مدت کوتاه از شورانگیزترین و پربارترین کوششها برای نوآوری در فیلمسازی قرن بیستم به شمار میآید.
قریب به نیم قرن از جان باختن پیِر پائولو گذشته است و میراثی غنی از او به یادگار مانده است: شمار زیادی فیلم بلند و کوتاه و مستند؛ شمار زیادی رمان و شعر و جُنگهای ادبی؛ شمار زیادی نمایشنامه و جستار و نقاشی و طراحی؛ صدها مقاله در ستون روزنامهها... پازولینی چهرهی اجتماعی-سیاسییی سرشار از تناقض داشت. اما اینکه انسانی چنین فعال و خلاق پیش از پنجاه و سه سالگی از دنیا رفت معنایش این است که افزون بر مرور کارنامهی بالفعلش باید به سراغ مجموعه کارهای «مجازی»ش رفت، کارهایی که میتوانست (و شاید میبایست) بکند اما نکرد، راههای نویی که میتوانست در آنها پا گذارد اما اجل مجالش نداد.
در این دوره میکوشیم به راههای نرفتهی پازولینی بیندیشیم. پازولینی در نخستین فیلمهایش به صورتی بنیادستیز از راهبرد آلودهسازی بهره میگرفت: ساختن تمثالی شهیدگونه از پااندازی یکلاقبا در ویرانههای حومهی رُم در ایتالیای معاصر و بهرهگیری از موسیقیِ «آسمانیِ» باخ در «زمینی»ترین تجربههای زندگی پاپتیهایی که عملاً از نزاعهای طبقاتی و حزبی و روایتهای رسمیِ «انقلابی» بیرون بودند. پازولینی شاعر خاکسترهای گرامشی بود. معاصر بودن در دنیای او به معنای بیوقت بودن است و جستجوی روشنایی در ظلمات یأس و حرمان ... پازولینی در فیلمهای اولش از موسیقی متن استفاده نمیکرد: منظرهی صوتیِ شاهکارهای نیمهی اول دههی شصتِ او کیفیتی کلاژ-پاستیشگونه دارد که همچنان بیننده-شنونده را به تأمل در نسبت خود با دنیای تصویرها و آواها دعوت میکند ... پازولینی نسبتی مشابه این با تاریخ نقاشی داشت، از لا ریکوتا تا تئورِما و سهگانهی زندگی به انحای مختلف به واسازی نسبت سینما و نقاشی کمر بست، از نقاشان منریست تا نقاشی اطواری، از فضای غریب کارهای جوتّو تا رؤیا-کابوسهای بصری هیرونیموس بوش.
در کنار اینها، پازولینی در جستار «سینمای شعر» نظریهای نه چندان منسجم دربارهی زبان سینما و ماهیتِ رؤیایی جهان فیلم تدوین کرد. پازولینی در مجموعه جستارهایی که با عنوان تجربهباوری بدعتگذار منتشر شد از عناصر جنبش نشانهشناسی بهره گرفت تا نظریهای تازه دربارهی سینما بپردازد ... در پایان مسیری که در این درسگفتار خواهیم پیمود به سراغ فیلمنامهی کمنظیری میرویم که پازولینی بر پایهی زندگی و نامههای پولس رسول تحریر کرد. آلن بدیو این متن را از رادیکالترین کوششها برای بازیابیِ جنبهی مدرن تفکر پولس رسول در مقام شاعر-متفکرِ رخداد میداند.
صالح نجفی متولد تهران در ۱۳۵۴، فارغ التحصیل رشتهی معماری از دانشکدهی هنرهای زیبا و ادبیات فارسی از پژوهشگاه علوم انسانی است. او از سال ۱۳۸۳ کار ترجمه و تالیفِ متون گوناگونی را در حوزهی فلسفه، سینما و هنر آغاز کرده است و در حال حاضر ترجمهی آثار سورن کیرکگور را در دست دارد. او از سال ۱۳۹۰ در دانشکدهی هنرهای زیبا، دانشگاه هنر و موسسهی پرسش به تدریس تاریخ فلسفه و نقد اشتغال داشته است. صالح نجفی در دو مجموعه کتاب به نامهای فیلم بهمثابهی فلسفه ، ۱۳۹۶ و عشق در سینما، ۱۳۹۷، نوعی دیگر از تأمل در سینما و متفاوت از نقد فیلم را پیشنهاد میکند؛ رویکردی که تلاش دارد فیلم را در جهانِ وسیعتری که احاطهاش کرده است، چون متنی فلسفی بخواند.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
ورای کلمات: زبان در مقام روح حیات؛
پازولینی و راههای نرفته
بههدایت صالح نجفی
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
پازولینی فقط فیلمساز نبود. پیش از آنکه آغاز فیلم ساختن کند، رمان مینوشت و شعر میگفت و نقاشی میکرد، مقالههای جدلی مینوشت و در قلمرو زبانشناسی و فیلمپژوهی نظرپردازی و نظریهپردازی میکرد. پازولینی پنجم مارس ۱۹۲۲ به دنیا آمد، شش ماه پیش از قشونکشی موسولینی به رُم. در دوم نوامبر ۱۹۷۵ او را کشتند، سه هفته پیش از اکران واپسین فیلمش، سالو یا ۱۲۰ روز در سدوم، اقتباسی آزاد از رمان ناتمام مارکی دُ ساد. پازولینی از واپسین مردان رنسانسی قرن بیستم بود و به شکلی غریب جمع اضداد بود: اخلاقگرا بود و لذتپرست، انقلابی بود و افکار ارتجاعی داشت، نابغه بود و اهل تفنّن، کاتولیک بود و مُلحد، کفرگوی بود و شهید – پازولینی تنها پانزده سال فرصت آزمون و خطا در عرصهی سینما یافت اما این مدت کوتاه از شورانگیزترین و پربارترین کوششها برای نوآوری در فیلمسازی قرن بیستم به شمار میآید.
قریب به نیم قرن از جان باختن پیِر پائولو گذشته است و میراثی غنی از او به یادگار مانده است: شمار زیادی فیلم بلند و کوتاه و مستند؛ شمار زیادی رمان و شعر و جُنگهای ادبی؛ شمار زیادی نمایشنامه و جستار و نقاشی و طراحی؛ صدها مقاله در ستون روزنامهها... پازولینی چهرهی اجتماعی-سیاسییی سرشار از تناقض داشت. اما اینکه انسانی چنین فعال و خلاق پیش از پنجاه و سه سالگی از دنیا رفت معنایش این است که افزون بر مرور کارنامهی بالفعلش باید به سراغ مجموعه کارهای «مجازی»ش رفت، کارهایی که میتوانست (و شاید میبایست) بکند اما نکرد، راههای نویی که میتوانست در آنها پا گذارد اما اجل مجالش نداد.
در این دوره میکوشیم به راههای نرفتهی پازولینی بیندیشیم. پازولینی در نخستین فیلمهایش به صورتی بنیادستیز از راهبرد آلودهسازی بهره میگرفت: ساختن تمثالی شهیدگونه از پااندازی یکلاقبا در ویرانههای حومهی رُم در ایتالیای معاصر و بهرهگیری از موسیقیِ «آسمانیِ» باخ در «زمینی»ترین تجربههای زندگی پاپتیهایی که عملاً از نزاعهای طبقاتی و حزبی و روایتهای رسمیِ «انقلابی» بیرون بودند. پازولینی شاعر خاکسترهای گرامشی بود. معاصر بودن در دنیای او به معنای بیوقت بودن است و جستجوی روشنایی در ظلمات یأس و حرمان ... پازولینی در فیلمهای اولش از موسیقی متن استفاده نمیکرد: منظرهی صوتیِ شاهکارهای نیمهی اول دههی شصتِ او کیفیتی کلاژ-پاستیشگونه دارد که همچنان بیننده-شنونده را به تأمل در نسبت خود با دنیای تصویرها و آواها دعوت میکند ... پازولینی نسبتی مشابه این با تاریخ نقاشی داشت، از لا ریکوتا تا تئورِما و سهگانهی زندگی به انحای مختلف به واسازی نسبت سینما و نقاشی کمر بست، از نقاشان منریست تا نقاشی اطواری، از فضای غریب کارهای جوتّو تا رؤیا-کابوسهای بصری هیرونیموس بوش.
در کنار اینها، پازولینی در جستار «سینمای شعر» نظریهای نه چندان منسجم دربارهی زبان سینما و ماهیتِ رؤیایی جهان فیلم تدوین کرد. پازولینی در مجموعه جستارهایی که با عنوان تجربهباوری بدعتگذار منتشر شد از عناصر جنبش نشانهشناسی بهره گرفت تا نظریهای تازه دربارهی سینما بپردازد ... در پایان مسیری که در این درسگفتار خواهیم پیمود به سراغ فیلمنامهی کمنظیری میرویم که پازولینی بر پایهی زندگی و نامههای پولس رسول تحریر کرد. آلن بدیو این متن را از رادیکالترین کوششها برای بازیابیِ جنبهی مدرن تفکر پولس رسول در مقام شاعر-متفکرِ رخداد میداند.
صالح نجفی متولد تهران در ۱۳۵۴، فارغ التحصیل رشتهی معماری از دانشکدهی هنرهای زیبا و ادبیات فارسی از پژوهشگاه علوم انسانی است. او از سال ۱۳۸۳ کار ترجمه و تالیفِ متون گوناگونی را در حوزهی فلسفه، سینما و هنر آغاز کرده است و در حال حاضر ترجمهی آثار سورن کیرکگور را در دست دارد. او از سال ۱۳۹۰ در دانشکدهی هنرهای زیبا، دانشگاه هنر و موسسهی پرسش به تدریس تاریخ فلسفه و نقد اشتغال داشته است. صالح نجفی در دو مجموعه کتاب به نامهای فیلم بهمثابهی فلسفه ، ۱۳۹۶ و عشق در سینما، ۱۳۹۷، نوعی دیگر از تأمل در سینما و متفاوت از نقد فیلم را پیشنهاد میکند؛ رویکردی که تلاش دارد فیلم را در جهانِ وسیعتری که احاطهاش کرده است، چون متنی فلسفی بخواند.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
Telegram
Bidar
School for art and literature
www.bidar.school
www.bidar.school
درسگفتار (آفلاین)
آشنایی با موسیقی اقوام ایرانی
بههدایت تارا الهوردی
طول دوره: ۸ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
آشنایی با موسیقی اقوام ایرانی
بههدایت تارا الهوردی
طول دوره: ۸ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
درسگفتار (آفلاین)
آشنایی با موسیقی اقوام ایرانی
بههدایت تارا الهوردی
طول دوره: ۸ جلسهی ۲ ساعته
موسیقی اقوام ایرانی که به نامهای دیگری مانند موسیقی فولکلوریک، نواحی، مردمی، محلی نیز خوانده میشود، به موسیقی مناطق مختلف ایران اطلاق میشود؛ این موسیقی ارتباط تنگاتنگی با بسترهای فرهنگی، اعتقادی، آئینی و اقلیم سکونتِ هر قوم دارد و به همین دلیل از تنوع موسیقایی گستردهای برخوردار است. این گوناگونی از حیث سازبندی، فواصل موسیقایی، نحوهی مواجهه با وزن و ریتم، ساختار ملودی و بیان است.
در این دوره به بررسی تحلیلی-شنیداری موسیقی اقوام مختلف ایرانی از جمله مناطق کردستان، لرستان، کرمانشاهان، گیلان و مازندران، سیستان و بلوچستان ، خراسان، آذربایجان شرقی و غربی و فارس (قشقایی) میپردازیم و در این راستا سازشناسی مختص هر منطقه، مقامهای مهم اجرایی و گونههای رایج موسیقایی آن را معرفی و بررسی خواهیم کرد و تمامی نمونهها با شنیدار همراه خواهد شد. این دوره میتواند برای تمامی علاقهمندان موسیقی نواحی ایران مفید باشد
تارا الهوردی متولد سال ۱۳۶۵، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشتهی قومموسیقیشناسی از دانشگاه هنر تهران، نوازندهی تار و سهتار است. او از سال ۱۳۷۲ نوازندگی سهتار را نزد بهروز همتی آغاز کرد و نزد مسعود شعاری ادامه داد. در پی آن، تار را از اساتیدی چون داریوش طلائی، مجید کیانی و محمدرضا لطفی فرا گرفت و نزد آنها دورههای تکمیلی ردیف را گذراند. مطالعات او بیشتر در حوزهی موسیقی مناطق کرد و لک نشین بوده است و در اینباره مقالهی «مقایسهی سه شیوهی تنبورنوازی در مناطق صحنه، گوران و لکستان» در مجلهی هنرموسیقی و مقالهی «ویژگیهای قطعات رقص در رپرتوار موسیقی تنبور» نشریه فراهنگ، کتاب آموزش مقدماتی تنبور و موسیقی لرستان (تنبور لکی، امام قلی امامی) به چاپ رسیده است.
او همچنین در حوزهی موسیقی کلاسیک ایرانی مقالات و نوشتههایی دارد؛ از آن جمله گفتگو با حسین علیزاده و داریوش طلایی دربارهی حضور علی اکبر شهنازی در هنرستان موسیقی (فصلنامه ماهور ۸۲)، سرآمدان موسیقی کلاسیک ایرانی (فصلنامه نگاه نو۱۱۹)، یادداشتی به یاد حسین دهلوی، مدخل علی اکبر شهنازی و احمد عبادی در بنیاد دایره المعارف اسلامی، تاثیر نورعلی برومند در تدوین ردیف میرزا عبدالله در مقایسه با اجرای اسماعیل قهرمانی (انجمن مفاخر)، نگاهی تطبیقی به اجراهای اسماعیل قهرمانی و نورعلی برومند (دو فصلنامه ماهور ۱) را میتوان نام برد. وی همچنین در کنسرتهای پژوهشی، تکنوازی و گروهی شرکت داشته است.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
آشنایی با موسیقی اقوام ایرانی
بههدایت تارا الهوردی
طول دوره: ۸ جلسهی ۲ ساعته
موسیقی اقوام ایرانی که به نامهای دیگری مانند موسیقی فولکلوریک، نواحی، مردمی، محلی نیز خوانده میشود، به موسیقی مناطق مختلف ایران اطلاق میشود؛ این موسیقی ارتباط تنگاتنگی با بسترهای فرهنگی، اعتقادی، آئینی و اقلیم سکونتِ هر قوم دارد و به همین دلیل از تنوع موسیقایی گستردهای برخوردار است. این گوناگونی از حیث سازبندی، فواصل موسیقایی، نحوهی مواجهه با وزن و ریتم، ساختار ملودی و بیان است.
در این دوره به بررسی تحلیلی-شنیداری موسیقی اقوام مختلف ایرانی از جمله مناطق کردستان، لرستان، کرمانشاهان، گیلان و مازندران، سیستان و بلوچستان ، خراسان، آذربایجان شرقی و غربی و فارس (قشقایی) میپردازیم و در این راستا سازشناسی مختص هر منطقه، مقامهای مهم اجرایی و گونههای رایج موسیقایی آن را معرفی و بررسی خواهیم کرد و تمامی نمونهها با شنیدار همراه خواهد شد. این دوره میتواند برای تمامی علاقهمندان موسیقی نواحی ایران مفید باشد
تارا الهوردی متولد سال ۱۳۶۵، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشتهی قومموسیقیشناسی از دانشگاه هنر تهران، نوازندهی تار و سهتار است. او از سال ۱۳۷۲ نوازندگی سهتار را نزد بهروز همتی آغاز کرد و نزد مسعود شعاری ادامه داد. در پی آن، تار را از اساتیدی چون داریوش طلائی، مجید کیانی و محمدرضا لطفی فرا گرفت و نزد آنها دورههای تکمیلی ردیف را گذراند. مطالعات او بیشتر در حوزهی موسیقی مناطق کرد و لک نشین بوده است و در اینباره مقالهی «مقایسهی سه شیوهی تنبورنوازی در مناطق صحنه، گوران و لکستان» در مجلهی هنرموسیقی و مقالهی «ویژگیهای قطعات رقص در رپرتوار موسیقی تنبور» نشریه فراهنگ، کتاب آموزش مقدماتی تنبور و موسیقی لرستان (تنبور لکی، امام قلی امامی) به چاپ رسیده است.
او همچنین در حوزهی موسیقی کلاسیک ایرانی مقالات و نوشتههایی دارد؛ از آن جمله گفتگو با حسین علیزاده و داریوش طلایی دربارهی حضور علی اکبر شهنازی در هنرستان موسیقی (فصلنامه ماهور ۸۲)، سرآمدان موسیقی کلاسیک ایرانی (فصلنامه نگاه نو۱۱۹)، یادداشتی به یاد حسین دهلوی، مدخل علی اکبر شهنازی و احمد عبادی در بنیاد دایره المعارف اسلامی، تاثیر نورعلی برومند در تدوین ردیف میرزا عبدالله در مقایسه با اجرای اسماعیل قهرمانی (انجمن مفاخر)، نگاهی تطبیقی به اجراهای اسماعیل قهرمانی و نورعلی برومند (دو فصلنامه ماهور ۱) را میتوان نام برد. وی همچنین در کنسرتهای پژوهشی، تکنوازی و گروهی شرکت داشته است.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
Telegram
Bidar
School for art and literature
www.bidar.school
www.bidar.school
درسگفتار (آفلاین)
سینما و مارکسیسم
بههدایت رضا غیاث
طول دوره: ۸ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
سینما و مارکسیسم
بههدایت رضا غیاث
طول دوره: ۸ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
درسگفتار (آفلاین)
سینما و مارکسیسم
بههدایت رضا غیاث
طول دوره: ۸ جلسهی ۲ ساعته
سنتی که هنرمندان رمانتیک و رئالیست قرن نوزده در نقد نتایج عینی و ضمنی فرهنگ سرمایهداری بر جا نهادند در قرن بیستم وارثان گوناگونی داشته است. از همان نخستین دهههای شکلگیری هنر هفتم، هر اندازه که سینمای ژنریک امریکا ـ به ویژه پس از سالهای رکود بزرگ و آغاز دخالتهای والاستریت در هالیوود ـ نمایندهی فرهنگ سرمایهداری بوده است به همان نسبت بخشهایی از سینمای مدرن اروپا، همسو و همگام با مکاتب مترقی هنری، کوشیده تا مسیر اسلاف قرن نوزدهمی خود را گسترش دهد. رئالیستهای خیابانی آلمانِ دههی ۲۰؛ رئالیستهای شاعرانهی جبههی مردمی فرانسه در دههی ۳۰؛ نئورئالیستهای برخاسته از ویرانههای جنگ دوم در ایتالیای دههی ۴۰؛ مستندسازان اگزیستانسیالیست فرانسوی دههی ۵۰ و شمار قابل توجهی از سینماگران بدعتگذار در موجهای نوین سینمایی دهههای ۶۰ و ۷۰، تنها چند نمونهی کلی برای ادعای یاد شدهاند. با اینحال همانقدر که رمانتیسیسم و رئالیسم در ادبیات، صرفا به عنوان رویکردهایی بالقوه میتوانستند ناقد دستآوردهای سرمایهداری شوند، در مورد بخش عمدهای از اَخلافِ سینمایی این سنت نیز چنین واقعیتی صدق میکند.
بحث جدی در موضوع «مارکسیسم و سینما» از نقطهای آغاز میشود که سینماگرانی از کشورهای گوناگون، با آگاهی درخور از مبانی این گرایش نظری/انتقادی، خلق آثاری پیشرو و رادیکال را در برنامه قرار میدهند؛ نهالی که به همیاری فرمالیستهای اولین جامعهی سوسیالیستی قرن بیستم، تحت عنوان مکتب مونتاژ کاشته میشود و پس از ظهور نخستین جوانههای قدرتمند در خاک روسیه، شاخ و برگهایی به وسعت کل قاره پیدا میکند. در مسیر رشد و نموّ این درخت تناور و گسترهی عظیم سایهاش، چند نکته، محرز و قابل توجه به نظر میرسد. اگر هدف هر مارکسیست معتقدی را ـ بنا بر تز یازدهم فوئرباخ در «ایدئولوژی آلمانیِ» مارکس ـ تغییر جهان بدانیم و در مسیر تحقق آن، بر رابطهی متقابل عمل و نظر تأکید بگذاریم آنگاه سخن گفتن از وفاداری مارکسیسمِ سینمایی به مهمترین ادعای ماتریالیسم تاریخی ـ یعنی اصل پراتیک ـ کار دشواری نیست. از نخستین آثار مکتب مونتاژ تا رادیکالترین فیلمهای ژان لوک گدار و ژان ماری اشتراوب، نظریهی فیلم برای اکثر این فیلمسازان همواره ارتباط آشکاری با کنش فیلمسازی داشته است.
تولید هر فیلم به قصد تغییر ذائقهی عمومی مخاطبان معتاد به فرهنگ سرمایهداری، همزمان آزمایشی نظری بوده در امکانات هنر هفتم برای برکشیدن فرمهایی از اساس متفاوت با زیباشناسی رسمی سینما. نکتهی بعدی به مقولهی همیشگیِ فرم و محتوا برمیگردد و (در صورت محدود کردن بحث به سنت مارکسیستی) سرچشمههای نظری آن به جدل معروف لوکاچ و برشت (و بعدها آدورنو، بنیامین و بلوخ) بر سر بنبستهای رئالیسم و مدرنیسم میرسد. آیا بر توانمندی سینما در بازنمایی بیچون و چرای واقعیت باید تأکید صرف گذاشت یا مداخله در نحوهی بازنمایی واقعیت مهمتر است؟ بازتاب واقعیت یا واقعیت بازتاب؟ از منظر انتقادی، اگر رویکرد نخست در توجه به طیف گستردهای از مخاطبان موفق مینماید همواره در سایهی این تهدید نیز به سر میبرد که مسیر را برای گرایشاتی تودهفریب مسطح کند. فرق چندانی نمیکند: رئالیسم سوسیالیستی مدّ نظر استالینیستها باشد یا رئالیسم نمادین استودیوهای هالیوودی؛ مادامی که پای فرمی آسانیاب و آشنا برای همه در میان است، بیم بدل شدن آن به ابزاری برای بازتولید ایدئولوژی مسلط نیز میرود.
ادامه شرح درس👇
@bidarschool
سینما و مارکسیسم
بههدایت رضا غیاث
طول دوره: ۸ جلسهی ۲ ساعته
سنتی که هنرمندان رمانتیک و رئالیست قرن نوزده در نقد نتایج عینی و ضمنی فرهنگ سرمایهداری بر جا نهادند در قرن بیستم وارثان گوناگونی داشته است. از همان نخستین دهههای شکلگیری هنر هفتم، هر اندازه که سینمای ژنریک امریکا ـ به ویژه پس از سالهای رکود بزرگ و آغاز دخالتهای والاستریت در هالیوود ـ نمایندهی فرهنگ سرمایهداری بوده است به همان نسبت بخشهایی از سینمای مدرن اروپا، همسو و همگام با مکاتب مترقی هنری، کوشیده تا مسیر اسلاف قرن نوزدهمی خود را گسترش دهد. رئالیستهای خیابانی آلمانِ دههی ۲۰؛ رئالیستهای شاعرانهی جبههی مردمی فرانسه در دههی ۳۰؛ نئورئالیستهای برخاسته از ویرانههای جنگ دوم در ایتالیای دههی ۴۰؛ مستندسازان اگزیستانسیالیست فرانسوی دههی ۵۰ و شمار قابل توجهی از سینماگران بدعتگذار در موجهای نوین سینمایی دهههای ۶۰ و ۷۰، تنها چند نمونهی کلی برای ادعای یاد شدهاند. با اینحال همانقدر که رمانتیسیسم و رئالیسم در ادبیات، صرفا به عنوان رویکردهایی بالقوه میتوانستند ناقد دستآوردهای سرمایهداری شوند، در مورد بخش عمدهای از اَخلافِ سینمایی این سنت نیز چنین واقعیتی صدق میکند.
بحث جدی در موضوع «مارکسیسم و سینما» از نقطهای آغاز میشود که سینماگرانی از کشورهای گوناگون، با آگاهی درخور از مبانی این گرایش نظری/انتقادی، خلق آثاری پیشرو و رادیکال را در برنامه قرار میدهند؛ نهالی که به همیاری فرمالیستهای اولین جامعهی سوسیالیستی قرن بیستم، تحت عنوان مکتب مونتاژ کاشته میشود و پس از ظهور نخستین جوانههای قدرتمند در خاک روسیه، شاخ و برگهایی به وسعت کل قاره پیدا میکند. در مسیر رشد و نموّ این درخت تناور و گسترهی عظیم سایهاش، چند نکته، محرز و قابل توجه به نظر میرسد. اگر هدف هر مارکسیست معتقدی را ـ بنا بر تز یازدهم فوئرباخ در «ایدئولوژی آلمانیِ» مارکس ـ تغییر جهان بدانیم و در مسیر تحقق آن، بر رابطهی متقابل عمل و نظر تأکید بگذاریم آنگاه سخن گفتن از وفاداری مارکسیسمِ سینمایی به مهمترین ادعای ماتریالیسم تاریخی ـ یعنی اصل پراتیک ـ کار دشواری نیست. از نخستین آثار مکتب مونتاژ تا رادیکالترین فیلمهای ژان لوک گدار و ژان ماری اشتراوب، نظریهی فیلم برای اکثر این فیلمسازان همواره ارتباط آشکاری با کنش فیلمسازی داشته است.
تولید هر فیلم به قصد تغییر ذائقهی عمومی مخاطبان معتاد به فرهنگ سرمایهداری، همزمان آزمایشی نظری بوده در امکانات هنر هفتم برای برکشیدن فرمهایی از اساس متفاوت با زیباشناسی رسمی سینما. نکتهی بعدی به مقولهی همیشگیِ فرم و محتوا برمیگردد و (در صورت محدود کردن بحث به سنت مارکسیستی) سرچشمههای نظری آن به جدل معروف لوکاچ و برشت (و بعدها آدورنو، بنیامین و بلوخ) بر سر بنبستهای رئالیسم و مدرنیسم میرسد. آیا بر توانمندی سینما در بازنمایی بیچون و چرای واقعیت باید تأکید صرف گذاشت یا مداخله در نحوهی بازنمایی واقعیت مهمتر است؟ بازتاب واقعیت یا واقعیت بازتاب؟ از منظر انتقادی، اگر رویکرد نخست در توجه به طیف گستردهای از مخاطبان موفق مینماید همواره در سایهی این تهدید نیز به سر میبرد که مسیر را برای گرایشاتی تودهفریب مسطح کند. فرق چندانی نمیکند: رئالیسم سوسیالیستی مدّ نظر استالینیستها باشد یا رئالیسم نمادین استودیوهای هالیوودی؛ مادامی که پای فرمی آسانیاب و آشنا برای همه در میان است، بیم بدل شدن آن به ابزاری برای بازتولید ایدئولوژی مسلط نیز میرود.
ادامه شرح درس👇
@bidarschool
در طیف مقابل، این پرسش نیز همیشه حساسیتهایی برانگیخته است: سرحدات آشنازدایی از فرمهای تثبیتشده به قصد آگاهی بخشیدن به مخاطب دقیقا تا کجاست؟ آنهم در ارتباط با هنری ـ که به رغم رشتههای هنریِ پیشین ـ گره تنگاتنگی با سرمایه خورده است و هر فیلم همانقدر که اثری هنریست کالایی برای فروش نیز محسوب میشود. تحلیلی که آدورنو در مواجهه با چنین تناقضی ( در «تصریح نکاتی در باب سینما») به دست داده همچنان سودمند به نظر میرسد. نکتهی سوم مرتبط است با تحولات جهان پس از جنگ دوم و واکنش مارکسیسم به رویکردهای نوین استثمارگران. به راستی اگر فاشیسم در اَشکال نو خود را احیا نمیکرد چپ نو (نیو لفت) نیز هیچگاه متولد نمیشد. بخش عمدهی تولیدات سینمای مارکسیستی دههی ۶۰ به بعد را با هر کم و کیف میباید در ارتباط با فرهنگ گستردهی این گرایش بازخوانی کنیم. کلگراییِ لوکاچی و دیگر مارکسیستهای هگلیِ نیمهی اول قرن بیست، که به هر نحو سایهاش بر مارکسیسم سینماییِ این سالها غیر قابل انکار است، از منظر سینماگران متعلق به چپ نو، زیر سوال میرود. در گرایش نخست، دیالکتیک کل و جزء میتوانست به کلیت بینجامد اما در گرایش اخیر، منفی بودن این دیالکتیک برجستهتر است.
و عجیب اینکه چنین پیامدی فراتر از فیلمهای سینماگران مارکسیست بلوک غرب، در کار همتایان بلوک شرقیشان، به صورت انضمامیتری قابل ردگیری است. نفی کلیت به اقتضای برجسته کردن حقوق لگدمالشدهی اجزای آن، محتوای مارکسیستیِ مشترکیست که آثار بسیاری از موج نوئیهای بلوک شرق را به هم پیوند میزند. بیسبب نیست که در شورشهای دانشجویی ۶۸ تا ۷۰ ، معترضان جوان، در هر دو بلوک، درگیر دیده میشوند و از آن فراتر ـ همانند رخدادهای ۱۸۴۸ ـ دامنهای به وسعت کل جهان پیدا میکند. عاملی که بیدرنگ ما را به نکتهی چهارم و نهایی این مقدمه رهنمون میشود. پیروِ مطالبات چپ نو و فرهنگ اعتراضی ۶۸، سینمای مارکسیستی دیگر گرایشی جهانی است و در هر قاره، به اقتضای مناسباتش با سرمایهداری، میتواند نمایندگانی را بسیج کند. غنای نظری و عملی «سینمای سوم» در امریکای لاتین، یا آنچه به مرور «فیلمسازی چریکی» نام گرفت، با طیف مختلفی از فیلمسازان در نقاط مختلف این قارهی همواره آشنا با استعمار و امپریالیسم، تنها یکی از مشخصههای جهانی شدن مارکسیسمِ سینمایی در دهههای ۶۰ و ۷۰ است. میتوان به این سیاهه چپگرایانی از موج نو سینمای ژاپن، سینمای هند، سینمای افریقا و دیگر نقاط آسیا را نیز اضافه کرد.
در دورهی ۸ جلسهای «مارکسیسم و سینما» قرار است به این فصل پربار از تاریخ سینما و مارکسیسم بپردازیم؛ از نخستین روزهای شکلگیری این گرایش تا ایام اوج آن در دهههای ۶۰ و ۷۰ . سپس به علل افول آن در دههی ۸۰ خواهیم رسید؛ اگرچه حضور بعضی میراثداران آن در کنار و گوشهی جهان معاصر، گواهی است بر ریشههای کماکان پابرجای این درخت تناور. در هرجلسه، به اقتضای موضوع بحث، یک یا چند فیلم برجسته، مورد تحلیل قرار میگیرند و به میانجی چنین روشی، به مصادیقی از زیباشناسیِ سینمای مارکسیستی در دهههای گوناگون دست پیدا میکنیم.
جلسهی اول: ۱۷ اکتبر و ظهور سینمای مارکسیستی؛ بررسی مکتب مونتاژ و تحلیل فیلمهای «رزمناو پوتمکین» (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) و «بابل جدید» (گریگوری کوزینتسف و لئونید تراوبرگ، ۱۹۲۹)
جلسه دوم: دههی پرآشوب ۳۰؛ بحران جهانی سرمایه؛ تقابل سوسیالیسم و فاشیسم؛ سینمای جبههی مردمی فرانسه و تحلیل فیلم «جنایت آقای لانژ» (ژان رنوار، ۱۹۳۶)
جلسهی سوم: شکست فاشیسم نظامی در دههی ۴۰؛ سالهای امید و خیانت؛ نئورئالیسم ایتالیا و شاخهی مارکسیستی آن. تحلیل فیلمهای «رُم، ساعت یازده» (جیوزوپه د سانتیس، ۱۹۵۲) و «ارگانیزر» (ماریو مونیچلی، ۱۹۶۳)
جلسهی چهارم: نقش اگزیستانسیالیسم در مستندنگاری فرانسوی دههی ۵۰ و حضور وارثان سینمای جبههی مردمی در سینمای پس از جنگ فرانسه. تحلیل فیلمهای «اسکله» (کریس مارکر، ۱۹۶۲) و «حفره» (ژاک بکر، ۱۹۶۰)
جلسهی پنجم: انقلاب زیباشناختی ژان لوگ گدار و نقش چپ نو در موجهای نوین سینماییِ فرانسه، ایتالیا و آلمان. تحلیل فیلمهای «تعطیلات آخر هفته» (ژان لوک گدار، ۱۹۶۷)، «طبقه کارگر به بهشت میرود» (الیو پتری، ۱۹۷۲) و «روابط طبقاتی» (ژان ماری اشتراوب و دنیل اویه، ۱۹۸۴)
جلسهی ششم: الهیات مارکسیستی در سینما؛ تحلیل فیلمهای «انجیل به روایت متی» (پیر پائولو پازولینی، ۱۹۶۴) و «نبرد الجزیره» (جیلو پونته کوروو، ۱۹۶۶)
جلسهی هفتم: مواجههی استتیک با استعمار؛ سینمای مارکسیستی در جهان سوم. تحلیل فیلم «ساعات آتشافروزی» (فرناندو سولاناس و اکتاویو گتینو، ۱۹۶۸)
جلسهی هشتم: شورش علیه کل؛ سینمای مارکسیستی در بلوک شرق؛ تحلیل فیلمهای «مهمانی و مهمانان» (یان نِهمک، ۱۹۶۶) و «دبلیو. آر: اسرار ارگانیسم» (دوشان ماکاوییف، ۱۹۷۱)
درباره مدرس👇
و عجیب اینکه چنین پیامدی فراتر از فیلمهای سینماگران مارکسیست بلوک غرب، در کار همتایان بلوک شرقیشان، به صورت انضمامیتری قابل ردگیری است. نفی کلیت به اقتضای برجسته کردن حقوق لگدمالشدهی اجزای آن، محتوای مارکسیستیِ مشترکیست که آثار بسیاری از موج نوئیهای بلوک شرق را به هم پیوند میزند. بیسبب نیست که در شورشهای دانشجویی ۶۸ تا ۷۰ ، معترضان جوان، در هر دو بلوک، درگیر دیده میشوند و از آن فراتر ـ همانند رخدادهای ۱۸۴۸ ـ دامنهای به وسعت کل جهان پیدا میکند. عاملی که بیدرنگ ما را به نکتهی چهارم و نهایی این مقدمه رهنمون میشود. پیروِ مطالبات چپ نو و فرهنگ اعتراضی ۶۸، سینمای مارکسیستی دیگر گرایشی جهانی است و در هر قاره، به اقتضای مناسباتش با سرمایهداری، میتواند نمایندگانی را بسیج کند. غنای نظری و عملی «سینمای سوم» در امریکای لاتین، یا آنچه به مرور «فیلمسازی چریکی» نام گرفت، با طیف مختلفی از فیلمسازان در نقاط مختلف این قارهی همواره آشنا با استعمار و امپریالیسم، تنها یکی از مشخصههای جهانی شدن مارکسیسمِ سینمایی در دهههای ۶۰ و ۷۰ است. میتوان به این سیاهه چپگرایانی از موج نو سینمای ژاپن، سینمای هند، سینمای افریقا و دیگر نقاط آسیا را نیز اضافه کرد.
در دورهی ۸ جلسهای «مارکسیسم و سینما» قرار است به این فصل پربار از تاریخ سینما و مارکسیسم بپردازیم؛ از نخستین روزهای شکلگیری این گرایش تا ایام اوج آن در دهههای ۶۰ و ۷۰ . سپس به علل افول آن در دههی ۸۰ خواهیم رسید؛ اگرچه حضور بعضی میراثداران آن در کنار و گوشهی جهان معاصر، گواهی است بر ریشههای کماکان پابرجای این درخت تناور. در هرجلسه، به اقتضای موضوع بحث، یک یا چند فیلم برجسته، مورد تحلیل قرار میگیرند و به میانجی چنین روشی، به مصادیقی از زیباشناسیِ سینمای مارکسیستی در دهههای گوناگون دست پیدا میکنیم.
جلسهی اول: ۱۷ اکتبر و ظهور سینمای مارکسیستی؛ بررسی مکتب مونتاژ و تحلیل فیلمهای «رزمناو پوتمکین» (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) و «بابل جدید» (گریگوری کوزینتسف و لئونید تراوبرگ، ۱۹۲۹)
جلسه دوم: دههی پرآشوب ۳۰؛ بحران جهانی سرمایه؛ تقابل سوسیالیسم و فاشیسم؛ سینمای جبههی مردمی فرانسه و تحلیل فیلم «جنایت آقای لانژ» (ژان رنوار، ۱۹۳۶)
جلسهی سوم: شکست فاشیسم نظامی در دههی ۴۰؛ سالهای امید و خیانت؛ نئورئالیسم ایتالیا و شاخهی مارکسیستی آن. تحلیل فیلمهای «رُم، ساعت یازده» (جیوزوپه د سانتیس، ۱۹۵۲) و «ارگانیزر» (ماریو مونیچلی، ۱۹۶۳)
جلسهی چهارم: نقش اگزیستانسیالیسم در مستندنگاری فرانسوی دههی ۵۰ و حضور وارثان سینمای جبههی مردمی در سینمای پس از جنگ فرانسه. تحلیل فیلمهای «اسکله» (کریس مارکر، ۱۹۶۲) و «حفره» (ژاک بکر، ۱۹۶۰)
جلسهی پنجم: انقلاب زیباشناختی ژان لوگ گدار و نقش چپ نو در موجهای نوین سینماییِ فرانسه، ایتالیا و آلمان. تحلیل فیلمهای «تعطیلات آخر هفته» (ژان لوک گدار، ۱۹۶۷)، «طبقه کارگر به بهشت میرود» (الیو پتری، ۱۹۷۲) و «روابط طبقاتی» (ژان ماری اشتراوب و دنیل اویه، ۱۹۸۴)
جلسهی ششم: الهیات مارکسیستی در سینما؛ تحلیل فیلمهای «انجیل به روایت متی» (پیر پائولو پازولینی، ۱۹۶۴) و «نبرد الجزیره» (جیلو پونته کوروو، ۱۹۶۶)
جلسهی هفتم: مواجههی استتیک با استعمار؛ سینمای مارکسیستی در جهان سوم. تحلیل فیلم «ساعات آتشافروزی» (فرناندو سولاناس و اکتاویو گتینو، ۱۹۶۸)
جلسهی هشتم: شورش علیه کل؛ سینمای مارکسیستی در بلوک شرق؛ تحلیل فیلمهای «مهمانی و مهمانان» (یان نِهمک، ۱۹۶۶) و «دبلیو. آر: اسرار ارگانیسم» (دوشان ماکاوییف، ۱۹۷۱)
درباره مدرس👇
رضا غیاث. منتقد و مدرس سینما از ۱۳۸۷ با مطبوعات فرهنگی و سینمایی گوناگونی از قبیل فصلنامهی سینما و ادبیات، ماهنامهی ۲۴، روزنامهی شرق و لوموند دیپلماتیک همکاری داشته است. او همچنین کارگاههای متعددی در تحلیل فیلم در دانشگاههای دولتی و خصوصی و مراکز سینمای جوان برگزار کرده است. او از ۱۳۹۹ موسس و مدرس «کارگاه مجازی تحلیل فیلم» بوده است که برای بررسی و بازخوانی مقاطع مختلف تاریخ سینما دورههای گوناگونی را تحت عناوین زیر برگزار کرده است: «مدرنیسم سینمایی؛ مکاتب، موجها و مؤلفان» (زمستان ۱۴۰۰) ؛ «سینمای مدرن ایتالیا» (بهار ۱۴۰۱) ؛ «موج نو سینمای امریکا» (تابستان ۱۴۰۱)؛ «سینمای سیاسی، سیاست سینمایی» (زمستان ۱۴۰۱) ؛ «سینمای فرانسه؛ از رئالیسم شاعرانه تا موج نو» ، (تابستان ۱۴۰۲) ؛ «رئالیسم و سینمای نوین ایران» (پاییز ۱۴۰۱)؛ «سینمای نوین آلمان» (زمستان ۱۴۰۲) ؛ «درام تاریخی در سینمای ژاپن» (بهار ۱۴۰۳). کتاب «سینمای ناصر تقوایی» که در همکاری مشترک با سعید عقیقی به نگارش درآمده از تألیفات اوست.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
درسگفتار (آفلاین)
سرآغاز نفت در ایران:
بازخوانی یک وضعیت استعماری
بههدایت مریم دژمخوی
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
سرآغاز نفت در ایران:
بازخوانی یک وضعیت استعماری
بههدایت مریم دژمخوی
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
@bidarschool
@bidarcourses
درسگفتار (آفلاین)
سرآغاز نفت در ایران:
بازخوانی یک وضعیت استعماری
بههدایت مریم دژمخوی
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
درسگفتار «سرآغاز نفت در ایران: بازخوانی یک وضعیت استعماری» اولین دوره از درسگفتارهاییست دربارهی استعمار کهن و نو استعمار که در قالب سرفصلهایی بههمپیوسته ارائه خواهد شد. هدف این درسگفتارها بازخوانی انتقادی شکلهای کلاسیک و نو استعماری با تأکید بر سرکوب و تاریخ محذوفان در جریان تحولات قرون نوزدهم و بیستم است.
کشف و استخراج نفت در ایران بیشتر با رویکردی توصیفی در تاریخنگاری قرن بیستم دیده شده است. حال آنکه سرآغاز داستان نفت در ایران با تحولات گستردهی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران همزمانی و همآیندی دارد. در این درسگفتار به دنبال آنیم تا نفت و نخستین قراردادهای نفتی را در بستر تحولات سیاسی-اجتماعی ایران در آغاز قرن بیستم بررسیم. تمرکز اصلی دوره بر واکاوی نقش نفت در شکلگیری دولت-ملت و تغییر شیوهی حکمرانی خواهد بود. برای نیل به این هدف رویکردی خردنگر و همزمانی، و رویکردی بلندمدتی و در زمانی را پیش خواهیم گرفت. درسگفتار از دو بخش توصیفی (ارائهی مقدمات تاریخی) و تحلیلی (کاربست مفاهیم و ابزارهای نظری برای خوانش انتقادی از وضعیت) تشکیل شده است. این درسگفتار برای دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی رشتههای تاریخ، باستانشناسی، علوم اجتماعی و علاقهمندان به پژوهشهای تاریخی و باستانشناختی، جامعهشناسی تاریخی و مطالعات نفت سودمند است.
دکتر مریم دژمخوی دانشآموختهی باستانشناسی دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزهی باستانشناسی معاصر است. جنسیت، استعمار، کشمکش و خشونت، و فرودستان زبالهگرد از حوزههای مطالعاتی اوست. رسالهی دکترایش با عنوان «فرایند هویتیابی جنسیتی در مردان خاندان شاهی ساسانی» اولین رساله در زمینهی باستانشناسی جنسیت در ایران به شمار میرود و از آن پس، ساخت جنسیت در ایران عصر قاجار، تغییرات در نظم جنسیتی پس از مدرنیزاسیون و جنبشهای زنان به مهمتریم حوزههای پژوهشی او تبدیل شدهاند. دژمخوی دورهی پسادکتری خود با موضوع «نفت و استعمار در ایران عصر پهلوی اول» را در دانشگاه هایدلبرگ گذرانده، مدتی پژوهشگر دانشگاه فرایبرلین بوده، و اکنون پژوهشگر دائم در بنیاد تحقیقاتی الکساندر فون هومبولت، و مدرس و پژوهشگر دانشگاه هایدلبرگ است. او همچنین عضو گروه مطالعاتی AGE (Archaeology and Gender in Europe) است و از او چندین مقاله در مجموعه مقالات، مجلات معتبر بین المللی، علمی و پژوهشی در زمینههای یاد شده منتشر شده است. کتاب باستانشناسی سیاستهای جنسی و جنسیتی در عصر قاجار و پهلوی اول که با همکاری دکتر لیلا پاپلی یزدی منتشر شده، جدیدترین پژوهش منتشر شدهی او به زبان فارسی است. کتاب اخیر او به نام Women and the Politics of Resistance توسط نشر اسپرینگر به تازگی منتشر شده است.
لطفا در صورت تمایل به شرکت در این دوره، از طریق یکی از راههای ارتباطی زیر با ما در تماس باشید.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
سایت: www.bidar.school
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
اینستاگرام: bidar.school
کانال یوتیوب:Bidar School
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
سرآغاز نفت در ایران:
بازخوانی یک وضعیت استعماری
بههدایت مریم دژمخوی
طول دوره: ۴ جلسهی ۲ ساعته
درسگفتار «سرآغاز نفت در ایران: بازخوانی یک وضعیت استعماری» اولین دوره از درسگفتارهاییست دربارهی استعمار کهن و نو استعمار که در قالب سرفصلهایی بههمپیوسته ارائه خواهد شد. هدف این درسگفتارها بازخوانی انتقادی شکلهای کلاسیک و نو استعماری با تأکید بر سرکوب و تاریخ محذوفان در جریان تحولات قرون نوزدهم و بیستم است.
کشف و استخراج نفت در ایران بیشتر با رویکردی توصیفی در تاریخنگاری قرن بیستم دیده شده است. حال آنکه سرآغاز داستان نفت در ایران با تحولات گستردهی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران همزمانی و همآیندی دارد. در این درسگفتار به دنبال آنیم تا نفت و نخستین قراردادهای نفتی را در بستر تحولات سیاسی-اجتماعی ایران در آغاز قرن بیستم بررسیم. تمرکز اصلی دوره بر واکاوی نقش نفت در شکلگیری دولت-ملت و تغییر شیوهی حکمرانی خواهد بود. برای نیل به این هدف رویکردی خردنگر و همزمانی، و رویکردی بلندمدتی و در زمانی را پیش خواهیم گرفت. درسگفتار از دو بخش توصیفی (ارائهی مقدمات تاریخی) و تحلیلی (کاربست مفاهیم و ابزارهای نظری برای خوانش انتقادی از وضعیت) تشکیل شده است. این درسگفتار برای دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی رشتههای تاریخ، باستانشناسی، علوم اجتماعی و علاقهمندان به پژوهشهای تاریخی و باستانشناختی، جامعهشناسی تاریخی و مطالعات نفت سودمند است.
دکتر مریم دژمخوی دانشآموختهی باستانشناسی دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزهی باستانشناسی معاصر است. جنسیت، استعمار، کشمکش و خشونت، و فرودستان زبالهگرد از حوزههای مطالعاتی اوست. رسالهی دکترایش با عنوان «فرایند هویتیابی جنسیتی در مردان خاندان شاهی ساسانی» اولین رساله در زمینهی باستانشناسی جنسیت در ایران به شمار میرود و از آن پس، ساخت جنسیت در ایران عصر قاجار، تغییرات در نظم جنسیتی پس از مدرنیزاسیون و جنبشهای زنان به مهمتریم حوزههای پژوهشی او تبدیل شدهاند. دژمخوی دورهی پسادکتری خود با موضوع «نفت و استعمار در ایران عصر پهلوی اول» را در دانشگاه هایدلبرگ گذرانده، مدتی پژوهشگر دانشگاه فرایبرلین بوده، و اکنون پژوهشگر دائم در بنیاد تحقیقاتی الکساندر فون هومبولت، و مدرس و پژوهشگر دانشگاه هایدلبرگ است. او همچنین عضو گروه مطالعاتی AGE (Archaeology and Gender in Europe) است و از او چندین مقاله در مجموعه مقالات، مجلات معتبر بین المللی، علمی و پژوهشی در زمینههای یاد شده منتشر شده است. کتاب باستانشناسی سیاستهای جنسی و جنسیتی در عصر قاجار و پهلوی اول که با همکاری دکتر لیلا پاپلی یزدی منتشر شده، جدیدترین پژوهش منتشر شدهی او به زبان فارسی است. کتاب اخیر او به نام Women and the Politics of Resistance توسط نشر اسپرینگر به تازگی منتشر شده است.
لطفا در صورت تمایل به شرکت در این دوره، از طریق یکی از راههای ارتباطی زیر با ما در تماس باشید.
شمارهی تماس و واتس اپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳
سایت: www.bidar.school
ایمیل: [email protected]
تلگرام: www.tg-me.com/bidarschool
اینستاگرام: bidar.school
کانال یوتیوب:Bidar School
آدرس: مدرسهی بیدار، خیابان نجات الهی، کوچهی نوید، پلاک ۴، طبقهی همکف شرقی
@bidarschool
@bidarcourses
Telegram
Bidar
School for art and literature
www.bidar.school
www.bidar.school