Telegram Web Link
📝سلام به اعضای کانال باشگاه کتاب، طاعات و عبادات مقبول درگاه حق

🔻قصد داریم در ایام ماه مبارک رمضان کتاب‌هایی مرتبط با این ایّام رو به شما معرفی کنیم تا کنار همدیگه بتونیم بیشتر از این ایام بهره ببریم و معرفتمون رو بیشتر کنیم، به همین دلیل ازتون میخوایم که کتابایی رو که متناسب با این ایام خوندید و دوست دارید بقیه هم استفاده بکنن به ما معرفی کنید که داخل کانال بذاریم.

🔹در کنار معرفی کتاب‌هایی که شما به ما پیشنهاد میدید خودمون هم یک لیستی تهیه کردیم از کتاب‌هایی که ادمین‌ها به تناسب این ایام به شما عزیزان بزرگوار پیشنهاد میدن که در ادامه اسم این کتب رو نوشتیم:

♦️شرح دعای سحر / امام خمینی(ره)
♦️طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کریم / آیت‌الله سید علی خامنه‌ای
♦️انسان ۲۵۰ ساله / آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای
♦️اخبات / مرحوم صفایی حائری
♦️جاذبه و دافعه علی(ع) / شهید مطهری
♦️رسائل بندگی / آقا مجتبی تهرانی
♦️علی از زبان علی / حجت الاسلام محمد محمدیان
♦️ترجمه الغارات / سید محمود زارعی
♦️اسرار ماه رمضان / محمدتقی فیاض بخش
♦️شهر خدا / علیرضا پناهیان
♦️امیر گل‌ها / حسین سیدی
♦️خودشناسی برای خودسازی / علامه مصباح یزدی
♦️بهار رویش / مرحوم صفایی حائری
♦️کهکشان نیستی / محمدهادی اصفهانی
♦️ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند / ابراهیم حسن بیگی
♦️دویدن تا مردی که جلوتر است / سید محمد سادات اخوی
♦️عشق در برابر عشق / امید کوره‌چی
♦️حیدر / آزاده اسکندری
♦️هفت جن / امید کوره‌چی

🆔 @bookclubir
👍32👎2
باشگاه کتاب
Photo
📚نام کتاب: خانه‌یی برای شب
✍🏻نام نویسنده: #نادر_ابراهیمی
📘انتشارات: روزبهان

🔰قبل از هر گفته‌ای جا داره متنی که نادر ابراهیمی در تقدیم کتاب به دوستش رحیم قاضی‌مقدم نوشته رو بیارم، حکایت خیلی از دوستی‌های ما هم است.

"این کتاب را به رحیم قاضی‌مقدم - که با دوستیم بیش از همه‌کس او را عذاب داده‌ام - تقدیم می‌کنم.

▪️کتاب "خانه‌یی برای شب" نوشته نادر ابراهیمی مجموعه داستان کوتاه است. این داستان‌ها شامل «خانه‌یی برای شب»، «بیگانگی»، «بیمار»، «خالی»، «دشنام»، «خروج»، «خانواده بزرگ۱»، «خانواده بزرگ۲»، «آسمان در تسخیر کلاغ‌ها» و «کبوتر چاهی به خانه ات برگرد» می باشند.

▪️نادرخان ابراهیمی در ابتدای کتاب "خانه‌یی برای شب" مقدمه‌ای در مورد مفهوم داستان نوشته و بسیار زیبا و تامل برانگیز تعریف خودش از داستان و هدف اصلی نوشتن را، در پاسخ به کسانی که او را به شعار دادن محکوم می کنند و نوشته هایش را داستان نمی‌دانند، شرح می‌دهد.

بخش از مقدمه درباره مفهوم داستان:
🔹بی‌شک نویسنده باید از علاقه مردم به نوشته های خود برخوردار باشد، اما این علاقه را باید ایجاد کند نه خود را با علایق پیشین مردم منطبق سازد. تمایلات شکل گرفته و گوناگون خواننده نباید مورد قبولی قطعی نویسنده قرار بگیرد. هدف نهایی نویسنده باید مورد قبول خوانندگان او واقع شود. به این ترتیب وظیفه من، فقط، ایجاد وحدت عقیده میان خوانندگانم نیست، بلکه نشان دادن نقطه مشترکی میان همه ی آن ها و آگاه کردن آنها به وجود چنین نقطه مشترکی است.

بخشی از داستان دشنام:
🔸سنجاب تنها شد و تنهایی به او امان اندیشیدن داد. با خود گفت: «دنیا پر از همه چیز است، و بی شک جنگل در میان آنها چیزی است، مرا جنگل‌های دیگر و درختان سیب وحشی دیگری خانه خواهد شد» و همچنان‌که یکی از ترانه‌های قدیمی جنگل بزرگ را می‌خواند، به راه افتاد.

🆔 @bookclubir
3
باشگاه کتاب
Photo
📚نام کتاب: مکان‌های عمومی
✍🏻نام نویسنده: #نادر_ابراهیمی
📘انتشارات: روزبهان

🔰تعابیر نادر واقعا فو‌العادست، قبل از هر گفته‌ای، این‌جا هم میطلبه متنی که نادر ابراهیمی در تقدیم این کتاب به همسرش نوشته رو بیارم:

"به من می‌گفتند که زندگی مشترک فصلِ‌پایان است
و اینک،
این کتاب را به همسرم تقدیم می‌کنم که سرفصلِ فصل‌هاست."

▪️کتاب «مکان‌های عمومی» نادر ابراهیمی از گفت‌وگوهای عامیانه میان مردمان ساده دل، با نثر روان حکایت دارد و درباره آدمی است که به دلیل سرخوردگی در ایده‌هایش تصمیم به انزوا می‌گیرد اما بودن او در مکان‌های عمومی و موقعیت‌های مردمی و اجتماعی نوعی تضاد و تقابل را برای او به همراه دارد.

▪️ این کتاب‌های کوتاه و جمع و جور نادرخان ابراهیمی که داستان‌های کوتاهی در قالب گفتگو است هر کدام یک کلاس کامل داستان نویسی است، توصیه می‌کنم حتما مطالعه کنید. اگر بشینید پای کتاب تو چند ساعت راحت می‌شه مطالعش کرد.

بخشی از گفتگو‌ی "کائوجو":
🔸... - فرجام، کجا بودی؟
- هیچ کجا پدر. از مدرسه آمده ام منزل.
- فرجام به من دروغ نگو. اگر اولین پله‌ی نردبانت "دروغ" باشد به جهنم می رسی نه به آرزو. پسرم! مرا نگاه کن! من از تو انتظار ندارم که به من دروغ بگویی. من از آن پدرهایی نیستم که دستشان را روی بچه‌هایشان دراز می‌کنند، ما با هم دوست هستیم فرجام، بیشتر از آنکه پسر و پدر باشیم. این همیشه آرزوی من بوده که با بچه‌هایم رفیق باشم، مثل خود آنها زندگی را حس کنم‌ ازشان عقب نمانم کهنه و فرسوده نشوم. حالا به من بگو روزها کجا میروی که یک ساعت دیر می آیی؟
- پدر، شما نمی توانید بفهمید! زندگی ما طور دیگری ست. شما مال یک نسل قبل هستید، پدر، بهترین کاری که در حق پسرتان میتوانید بکنید این است که آزادش بگذارید. ما را آزاد بگذارید تا خودمان تصمیم بگیریم. شما پدرها دلتان میخواهد ما را مثل خودتان بار بیاورید، شما می خواهید از ما عکس برگردانهای بی‌رنگی بسازید و ما را همچون آینه جیوه‌ریخته‌یی در برابر خود ببینید. شما نمیخواهید خودتان را عوض بکنید. شما نمی‌خواهید و نمی‌توانید واقعیتهای دنیای امروز را بپذیرید. ما -نسل امروز- رفقای شما نیستیم، رفقای شما همان‌ها هستند که دورتان جمع میشوند تخته نرد و بِلوت میزنند، و روزهای جمعه دسته جمعی می‌روند یک گوشه بیرون شهر و بساطشان را پهنمی‌کنند؛ عرق کشمشی می‌خورند و شعر حافظی می‌خوانند. نسل شما با نسل من غریبه است پدر! فقط سربه‌سرمان نگذارید!
- های فرجام! مواظب حرفهایت باش! این طور به من بی احترامی نکن پسرجان. وقتی به تو میگویم باید بدانم کدام جهنّم‌دّره میروی باید فورا جواب بدهی، نه اینکه این مزخرفات را سرهم کنی و تحویلم بدهی. همین ها که حالا عرق کشمش میخورند و شعر حافظ می خوانند، یک روز صد تا مثل تو را توی جیبشان می‌گذاشتند. ما سرتا پا تجربه‌بیم پسرجان، سرتاپا...
- میبینی پدر؟ میبینی؟ اشتباه تو همین جاست. ما یک نسل دیگریم با انرژی و شعوری دیگر. اسم مجموعه‌ی شکست هایتان را تجربه گذاشته‌یید و مرتّب آن را توی سر ما می کوبید. ما چه‌قدر باید بدهیم تا از این تجربه‌های گران‌بهای شما استفاده نکنیم؟ ما مثل شما در خماری بزرگ نشده‌ییم پدر. ما نمی‌خواهیم از زندگیمان یک افسانه بسازیم و تحویل بچه‌هایمان بدهیم. آدمیم و احساس مسئولیت می‌کنیم. پدر! من میدانم که منطق شما قوی‌ست، من میدانم که شما مظهر شهادت تاریخ هستید، اما یکی از دوستان بزرگ من میگوید: هیچ منطقی قوی تر از ترس نیست، و به همین دلیل قوی ترین منطق‌ها متعلق به ضعیف ترین انسان‌هاست. میفهمی پدر؟ میفهمی؟
- آه... آنارشیست‌ها، دیوانه ها...
- آنارشیست من نیستم پدر، شما هستید. شما پیرهای زوار در رفته‌ی ترشیده‌ی شکست خورده‌ی تسلیم شده، راه آینده ی ما را خراب می کنید. آنارشیست کسی ست که خودش را به یک زندگی آسوده فروخته است و وجود رنج را در قلب و روح دیگران احساس نمی‌کند. آنارشیست من نیستم پدر. من فقط میگویم "جامعه"ی ما باید ترقی کند. باید "زنجیر"ها را پاره کرد. باید "فساد و فحشا" تمام شود. باید ملت از "بیمه" و "حقوق" اجتماعی" برخوردار شود. "میهن" ما به ما "احتیاج" دارد. و سرانجام ما پیروز خواهیم شد. ...

🆔 @bookclubir
👍21👎1
Forwarded from باشگاه کتاب (Kamyar.kh)
📚نام کتاب: #الغارات
✍🏻نویسنده : ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی کوفی
مترجم: #سید_محمود_زارعی

هروقت بخواهیم مثالی در مورد حکومت اسلامی بزنیم، بالاتفاق چهار سال و نُه ماه خلافت امام علی را بعنوان حکومت اسلامی مثال میزنیم که همشم جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین ه، اما داستان ازونجایی جالب میشه که این سه تا جنگ (جمل، صفین و نهروان) تقریبا در دوسال ابتدایی حکومت امام علی هستن و تا شهادت امام علی تقریبا سه سال باقیمونده.
این کتاب داستان اون سه سال رو روایت میکنه که بطور کلی چی میشه که حکومت امام علی تضعیف میشه و بعد از شهادتشان قدرت دست بنی امیه میفته لازم به ذکر است، استفاده خیلی زیاد از خطبه های امام علی در اون بازه زمانی به جذابیت کتاب اضافه کرده.
مجددا لازم به ذکر است که،
الغارات، جمع غارت اشاره به غارت ها و نیرنگ های معاویه در زمان حکومت امام علی داره و این کتاب از قدیمی ترین کتب شیعه ست که تالیفش به قرن سوم برمیگرده.

🆔 @bookclubir
2
باشگاه کتاب
Photo
📚نام کتاب : بیست گفتار
✍🏻نام نویسنده : #شهید_مطهری

جود بهتر است یا عدل؟
اول جمله ای از خودش در جواب سؤالی نقل میکنم کسی از علی مرتضی (سلام الله علیه) پرسید: آیا جود بهتر است یا عدالت ؟

أَيُّهُما أَفْضَلُ؟ العَدْلُ أوِ الْجُودُ؟ فَقَالَ اللا : الْعَدْلُ يَضَعُ الأمورَ مَواضِعَها، وَ الْجُودُ يُخْرِجُها مِنْ جَهَيّها.

فرمود: عدل بهتر است از جود، به دلیل اینکه عدل هر چیزی را در جای خود قرار میدهد و هر حقی را به ذیحق واقعی خود میرساند اما جود و بخشش امور را و جریانها را از محل خودشان و مدارشان خارج میکند. جود این است که آدمی از حق مسلم خود صرف نظر کند به دیگری که ذیحق نیست ببخشد، پس جود اشیاء را از موضع خود خارج میکند.

وَ الْعَدْلُ سائس عام، و الجودُ عارِض خاص دیگر اینکه عدالت سائس و اداره کننده عموم است، چیزی است که پایه و مبنای زندگی عمومی و اساس مقررات است، اما جود و بخشش یک حالت استثنایی است که در موقع خاص کسی به کسی جود میکند و ایثار
میکند.

جود و ایثار را نمیتوان مبنای اصلی زندگی عمومی قرار داد و بر اساس آنها مقررات و قانون وضع و آن را اجرا کرد. اگر جود و احسان و ایثار تحت قانون و مقررات لازم الاجراء درآید. دیگر جود و احسان و ایثار نام ندارد به اصطلاح از وجودش عدمش لازم می‌آید. جود و ایثار وقتی جود و ایثار است که هیچ قانون و مقررات حتمی و لازم الاجراء نداشته باشد و آدمی صرفاً به خاطر کرم و بزرگواری و گذشت و نوع دوستی و بلکه حیات دوستی جود کند پس بنابراین عدل از جود افضل است.

❗️این بود جواب علی مرتضی عالی در مورد افضلیت عدل از جود.

هرگز یک انسانی که تفکر اجتماعی ندارد و با مقیاس‌های فردی اندازه گیری میکند این طور جواب نمیدهد نمیگوید عدل از جود بالاتر است اما علی در این سخن بسیار پرقیمت ،خود به عدل از نظر اجتماعی نگاه میکند و با مقیاس اجتماعی اندازه گیری
میکند این سخن سخن کسی است که فلسفه اجتماعی روشنی دارد.

▪️این کتاب نسبت به سایر کتاب‌ها مطالب فلسفی‌تر و سنگین‌تری داشت فصولی که درباره عدل نوشته شده بود به شدت کاربردی و جذاب بود ، پیشنهاد میکنم مطالعه این کتاب رو از دست ندید.

🆔 @bookclubir
3
باشگاه کتاب
Photo
📖نام کتاب : هدف زندگی
✍🏻نام نویسنده : #شهید_مطهری

«ایمان» هدف است نه وسیله!

به هر حال از نظر ما «ایمان» در اسلام هدف است نه وسیله. این، خلاصه حرف است. در اینجا سؤالی مطرح میشود و آن اینکه وقتی می گوییم: یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنوا آمِنوا آيا ايمان هدف است یا وسیله؟ شک ندارد که ایمان آثار زیادی هم دارد ولی آیا ایمان را به خاطر آثارش گفته اند؟ و انسان باید ایمان داشته باشد تا از اضطراب رهایی پیدا کند ایمان داشته باشد تا به دیگران تعدی ،نکند ایمان داشته باشد تا افراد به هم اعتماد متقابل داشته باشند و....؟ آیا ایمان مقدمه اینهاست؟ یا اینها آثار آن است و ایمان قطع نظر از اینها خود هدف است چون ایمان پیوند انسان با حق
و حقیقت است.
پس، از نظر ما خود ایمان به خدا هدف است و به عبارت دیگر خود خدا هدف است و ایمان با این همه آثار زیادی که دارد، در اسلام به. این دلیل واجب نشده است که آن آثار پیدا شود؛ چون آن آثار فواید ایمان است ایمان از آن جهت واجب است که خودش پیوند انسان با نه علم
حق است و نفس پیوند انسان با حق از نظر اسلام کمال است. نه هدف است علم به یک معنا همان حکمت است که علم به حقایق اشیاء است نه زیبایی هدف است نه عدالت هدف است و نه محبت، بلکه هدف فقط و فقط خداست و حقیقت ولی حقیقتی که توأم است با ایــن
چیزهای دیگر یا از باب مقدمه و یا از باب نتیجه. این بحث ماست در باب آخرین هدف و آرمان اصلی در ایدئولوژی اسلام که جز خداوند چیز دیگری نیست و از این رو عبادت اعلا که در اوج است وسیله پیوند انسان با خداست و نه وسیله پیوند انسان با مطلوبهای دیگر.

▪️این کتاب یکی از بهترین کتاب‌هایی بود که تا الان خوندم ، به شدت به دلم نشست ، کتاب به شدت عمیق بود و مکاتب مختلف رو از جهت هدفی که برای زندگی متصور شدن مورد بررسی قرار داده است و به شدت پیشنهاد میکنم این کتاب رو مطالعه کنید ، چون واقعا کتاب متفا‌وتی هست.

🆔@bookclubir
3
باشگاه کتاب
Photo
📚نام کتاب : رسائل بندگی
✍🏻نام نویسنده : حاج آقا مجتبی تهرانی

🔻در علم نحو به ترکیبی از حروف، «کلمه» اطلاق می شود. کلمه به معنای اصطلاحی ما، یعنی آن چیزی که مرکب از حروف است، دارای حالات و حرکاتی چهارگانه میباشد. هنگامی که کلمه در زمره کلام قرار بگیرد، چهار حالت اعرابی پیدا میکند. به تعبیری اعراب کلمه در حالت رفع مرفوع و در حالت ،فتح مفتوح و در حالت خفض، مجرور و در حالت وقف، مجذوم است. کلمۀ اصطلاحی در کلام دارای اعراب چهارگانه رفع فتح کسر و وقف میگردد.

🔻از باب اینکه دل «کلمة الله» است قلب را به کلمه تشبیه فرموده اند. این «کلمة الله» نیز دارای اعراب چهارگانه است. دارای رفع و فتح و خفض و وقف میباشد. این تشبیه به اعتبار حالاتی است که بر دل عارض می شود. به تعبیر دیگر این «کلمة الله» گاهی حالت رفع و گاهی حالت فتح و گاهی حالت خفض و کسر و گاهی حالت وقف پیدا میکند. جهت و علت این بحث در روایت شریفه آمده است. امام صادق ع فرمودند: «إِعْرَابُ الْقُلُوبِ عَلَى أَرْبَعَةِ أَنْوَاعِ ؛ حرکات قلب بر چهار نوع است. «رَفْعِ وَفَتْحِ وَخَفْضٍ وَوَقْفٍ»؛ حرکات قلب عبارتند از حالت رفع حالت فتح، حالت خفض و حالت وقف. بعد حضرت فرمودند: «فَرَفْعُ الْقَلْبِ فِي ذِكْرِ اللَّهِ وَفَتْحُ الْقَلْبِ فِي الرِّضَا عَنِ اللَّهِ وَخَفْضُ الْقَلْبِ فِي الِاشْتِغَالِ بِغَيْرِ اللهِ وَوَقْفُ الْقَلْبِ فِي الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّه»؛ حالت «رفع دل» آنگاه است که به یاد خدا باشد. حالت «فتح دل» آنجا است که از خداوند خشنود باشد و بپسندد آنچه را که او می پسندد. حالت کسرو خفض «قلب» آنگاه است که دل مشغول به غیر خدا گردد و حالت ایستایی
و «وقف قلب جایی است که از خدا غفلت پیدا کند.


▪️این کتاب به حالات دل میپردازد و حاج اقا محتبی تهرانی در ماه رمضان در قالب جلساتی به این موضوع پرداخته‌اند ، قلم کتاب به شدت شیوا و قابل فهم است و در کنار هر پاراگراف موضوع کلی به صورت خلاصه عنوان‌بندی شده است ، به شدت مطالعه این کتاب رو پیشنهاد میکنم چون خیلی موضوع جدید و جذابی داره.

🆔 @bookclubir
👍3
📚نام #کتاب : مادام کاملیا
✍🏻نام نویسنده : الکسندر دوما

آرمان دووال، جوانی برآمده از جامعه‌ ی بورژوازی فرانسه در قرن نوزدهم در یک نگاه به مارگریت گوتیه دل می بازد که عیاشی و سبکسری اش زبانزد است و این آغازگر جدالی است چند جانبه میان ،دلدادگی ،پول، حسادت محافظه کاری بیماری و مرگ

▫️داستان واقعی که اولش خیلی جذاب نبود ولی هر چی ادامه دادم قشنگ‌تر شد در کل پیشنهاد میکنم مطالعه این کتاب رو ولی نه به عنوان اولویت مطالعه!

🆔 @bookclubir
3
📚نام کتاب: #ابوالمشاغل
✍🏻نویسنده : #نادر_ابراهیمی

بارزترین ویژگی نادر که به چشم میاد حریت و صداقت وی در نویسندگی ست که بدون هرگونه ملاحظه و سانسور توامان با سادگی قلم خودش رو به حرکت درمیاره.
این صداقت و سادگی در دو جلدی #ابن_مشغله و #ابوالمشاغل که داستان زندگی کاری نادر ابراهیمی از کودکی تا پیری هستش، خیلی به چشم میاد، البته پیش تر ابن مشغله رو معرفی کرده بودم و حالا اندکی به ابوالمشاغل می‌پردازم.
(خاطرتون باشه ابن مشغله شرح مشاغلی بود که نادر از کودکی تا جوانی داشت)
پس از سیزده سال از نوشتن ابن مشغله نادر شروع به نوشتن ادامه ی زندگی کاری در این کتاب کرد که در اینجا مجددا میبینیم نادر فردی نیست که پای بند یک شغل باشد و هرکدام را به دلیلی ترک می‌کند و به پیشه دیگری روی می‌آورد اما تفاوتی که نادر ابوالمشغال با نادر ابن مشغله دارد، پخته تر شدن وی و کسب تجربیات فراوان اوست، همچنین در این کتاب خاطرات و چالش های خودش را برای ساخت مجموعه‌های تلویزیونی آتش بدون دود و سفرهای دور و دراز هامی و کامی تشریح می‌کند که در خلال آن به وضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با چاشنی تحلیل های روشنفکرانه‌ی خودش میپردازد که حقیقتا جذاب هست البته که بعضی جاها انقد روی یک موضوع تمرکز میکنه و گیر میده که یکمقدار رو مخ میره.
لازم به ذکر است که تجربه‌ی نادر ابراهیمی از حضور در گروه‌های انقلابی چپ و همزمانی روایت داستان با انقلاب اسلامی، به قول برخی باعث شده این اثر بیانیه اعتقادی-سیاسی- فرهنگی نادر ابراهیمی شمرده شود.

🆔 @bookclubir
👍3
به یادم هست که روزی، به آقای مدیری که دائماً برای شاگردانِ مدرسهٔ خود، «مسابقه» ترتیب می‌داد و برنده انتخاب می‌کرد و جایزه می‌داد و باز از میان برندگان، برندگانِ دیگری انتخاب می‌کرد و جایزه می‌داد و به همین ترتیب می‌رفت تا جایی که برندهٔ همهٔ برندگان، یا «برنده‌ترین برنده» را پیدا کند و به او جایزه بدهد، گفتم: در این اوضاع، دیگرْ مسابقه هیچ دردی را دوا نمی‌کند. من این حرف را به‌عنوانِ یک متخصّصِ تعلیم و تربیت به شما می‌گویم؛ به‌عنوان آدمی که به کمک یک گروه، دائماً روی اینطور مسائل کار می‌کند. شما، با این «مسابقه‌بازی» و «جایزه‌بازی»، سرانجام، به جایی می‌رسید که یک «یکه‌تاز» پیدا می‌کنید؛ یعنی کسی که آشکارا جلوتر از دیگرانْ می‌تازد؛ یعنی، به بیان دیگر، یک گروهِ عظیمِ «عقب‌مانده» پیدا می‌کنید که محکومِ به عقبْ‌ماندگی شده است و بی‌خود و بی‌جهت هم محکوم شده است، و هر قدر هم که این گروه، تُند و تُند بتازد، خسته و خسته‌تر، خشمگین و خشمگین‌تر می‌شود؛ امّا باز هم، از یک نفر، ناگزیر، عقب می‌ماند؛ یعنی شما، یک گروه را، فقط به خاطر یک نفر، عقب‌مانده نگه می‌دارید، آقا!

#برشی_از_کتاب
#ابوالمشاغل

🆔 @bookclubir
👍3
پيتر دراكر، كه از نظر من پدر تفكر مديريت امروزى است، استاد هنر مؤدبانه نه گفتن هم بود. وقتى ميهای چیک سنت ميهايى، پروفسور مجارستانى كه بيشتر به دليل نگارش كتابى به نام تعليق ذهنى مشهور است، سعى داشت برای كتابى كه درباره خلاقيت مى نوشت با برخى افراد خلاق مصاحبه كند، پاسخ درار آنقدر برايش جالب بود كه آن را واو به واو نقل كرد: «نامه ى محبت أميز شما در ۱۴ فوريه مايه ى افتخار و خرسند من است، زيرا سال هاست شما و كارهاى تان را تحسين می كنم و چيزهای زيادى از شمایادگرفته ام. ولی پروفسور چیک سنت میهایی عزیز، متاسفانه باید ناامیدتان کنم. احتمالا نمى توانم به سؤالات تان پاسخ دهم. به من گفته اند خلاقم، نمی دانم خلاقيت يعنى چه.....
فقط لِک لِک کنان پیش می‌روم...
امیدوارم مرا گستاخ يا بی ادب ندانيد كه می‌گویم یکی از راه های بهره وری(كه آن را باور دارم، در حالى كه به خلاقيت اعتقادى ندارم) داشتن سطل آشغال بزرگى براى پرت كردن همه ى دعوت نامه هاى مشابه دعوت نامه شماست؛ طبق تجربه ام، بهره ورى به معناى انجام کارهایی نیست كه به كارهای ديگران كمک میكند، بلكه به معناى آن است تمام وقتم را روى كارى صرف كنم كه خداى بزرگ مرا براى انجام آن ساخته است و أن كار را به نحو احس انجام دهم»

#برشی_از_کتاب
#اصل_گرایی
🆔 @bookclubir
👍2
2025/10/20 01:10:42
Back to Top
HTML Embed Code: