نگرانم ! ولی چه باید کرد؟
عشق، دلواپسی نمی فهمد !
درد من، خطِ میخی است عزیز
درد من را کسی نمی فهمد !
بغض کردن میان خندیدن
تکیه دادن به کوه ِ نامرئی
خسته ام از ضوابط عُرفی
خسته ام از روابط شرعی
هیچ کس، هیچ کس نمی داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی کند دیگر
اینکه با تو چه نسبتی دارم …
تف به هر چه اصول، هر چه فُروع
تف به هرچه ثواب ، هرچه گناه
توی تاریک خانه ی دنیا
عقل، جنّ است و عشق، بسم الله !
چشم هایت نگاه خیسم را
مثل ِ برق سه فاز میگیرد
تو برایم جرقه ای وقتی
خانه را بوی گاز می گیرد !
زیر آتش فشان ِ جنگ تو
یخ ِ هر چیز آب خواهد شد
مثل یک سرزمین ِ بی سرباز
همه چیزم خراب خواهد شد …
تو مرا زجر می دهی عشقم
مــازوخیسمی که دوستش دارم
من به اِشغال تو درآمده ام
صهیونیسمی که دوستش دارم !
#یاسر_قنبرلو
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
عشق، دلواپسی نمی فهمد !
درد من، خطِ میخی است عزیز
درد من را کسی نمی فهمد !
بغض کردن میان خندیدن
تکیه دادن به کوه ِ نامرئی
خسته ام از ضوابط عُرفی
خسته ام از روابط شرعی
هیچ کس، هیچ کس نمی داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی کند دیگر
اینکه با تو چه نسبتی دارم …
تف به هر چه اصول، هر چه فُروع
تف به هرچه ثواب ، هرچه گناه
توی تاریک خانه ی دنیا
عقل، جنّ است و عشق، بسم الله !
چشم هایت نگاه خیسم را
مثل ِ برق سه فاز میگیرد
تو برایم جرقه ای وقتی
خانه را بوی گاز می گیرد !
زیر آتش فشان ِ جنگ تو
یخ ِ هر چیز آب خواهد شد
مثل یک سرزمین ِ بی سرباز
همه چیزم خراب خواهد شد …
تو مرا زجر می دهی عشقم
مــازوخیسمی که دوستش دارم
من به اِشغال تو درآمده ام
صهیونیسمی که دوستش دارم !
#یاسر_قنبرلو
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤15👍7👎1
به خودت زُل بزن کمی ، به خودت
به زن خسته ی کلافه شده
به خودت زل بزن فقط ، بشمار
چند موی سپید اضافه شده
پوست بودی و هی ورم کردی
زخم بودی و هی نمک خوردی
آینه دارد از تو می پرسد
آخرین بار کی کتک خوردی
آخرین بار کی کتک خوردی ؟
وقت صبحانه بود یا که ناهار!
جنس دوم شدی که گریه کنی
همه ی عمر با سیمون دو بووآر
باز بشکن …چقدر جا داری؟
چند تا امشب است سهمیه ات؟
چند تا دیس ؟ چند تا لیوان ؟
چند بشقاب از جهیزیه ات ؟
نامه بنویس و فکر کن که چرا
با خودت فکر کن : به خاطر چی؟
نامه به کودکی که زاده نشد
گریه کن زیر نامه با فالاچی
گریه کن پشت پرده های ضخیم
گریه کن با چراغ های نِئون
گریه کن روی رخت های کثیف
گریه کن پشت گوشی تلفن …
تیغ بردار و حمله کن ، سمت ِ
خاطراتی که قتل عام شدند
گریه کن … تیغ با رگت قهر است
گریه کن …قرص ها تمام شدند
سوختی ، سوختی مچاله شدی
وسط زندگیِ دود شده
چند چین زیر پلکت افتاده
چند جای تنت کبود شده؟
#حامد_ابراهیم_پور
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
به زن خسته ی کلافه شده
به خودت زل بزن فقط ، بشمار
چند موی سپید اضافه شده
پوست بودی و هی ورم کردی
زخم بودی و هی نمک خوردی
آینه دارد از تو می پرسد
آخرین بار کی کتک خوردی
آخرین بار کی کتک خوردی ؟
وقت صبحانه بود یا که ناهار!
جنس دوم شدی که گریه کنی
همه ی عمر با سیمون دو بووآر
باز بشکن …چقدر جا داری؟
چند تا امشب است سهمیه ات؟
چند تا دیس ؟ چند تا لیوان ؟
چند بشقاب از جهیزیه ات ؟
نامه بنویس و فکر کن که چرا
با خودت فکر کن : به خاطر چی؟
نامه به کودکی که زاده نشد
گریه کن زیر نامه با فالاچی
گریه کن پشت پرده های ضخیم
گریه کن با چراغ های نِئون
گریه کن روی رخت های کثیف
گریه کن پشت گوشی تلفن …
تیغ بردار و حمله کن ، سمت ِ
خاطراتی که قتل عام شدند
گریه کن … تیغ با رگت قهر است
گریه کن …قرص ها تمام شدند
سوختی ، سوختی مچاله شدی
وسط زندگیِ دود شده
چند چین زیر پلکت افتاده
چند جای تنت کبود شده؟
#حامد_ابراهیم_پور
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
😢10👍4
شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست
عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست
تطاول سر زلف تو و شبان دراز
چه داند، آنکه گرفتار بند و سودا نیست
غم ملامت دشمن، ز هر غمی بترست
مرا ملامت هجران دوست، پیدا نیست
پدر به دست خودم، توبه میدهد وین کار
به دست و پای من رند بی سر و پا نیست
خدنگ غمزه گذر میکند ز جوشن جان
اگر تو را، سپر صبر هست ما را نیست
من آن نیم، که ز راز تو دم زنم، چون نی
وگر رود سخن از ناله، ناله از ما نیست
تو راست، بر سر من جای تا سرم بر جاست
دریغ عمر عزیزم، که پای بر جا نیست
حدیث شوق، چو زلف دراز گشت، دراز
بجان دوست، که یک موی، زیر بالا نیست
خیال زلف و رخت، روز و شب برابر ماست
کجاست، نقش دهانت که هیچ پیدا نیست
من از طبیب، مداوای عشق پرسیدم
جواب داد، که سلمان به جز مدارا نیست
#سلمان_ساوجی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست
تطاول سر زلف تو و شبان دراز
چه داند، آنکه گرفتار بند و سودا نیست
غم ملامت دشمن، ز هر غمی بترست
مرا ملامت هجران دوست، پیدا نیست
پدر به دست خودم، توبه میدهد وین کار
به دست و پای من رند بی سر و پا نیست
خدنگ غمزه گذر میکند ز جوشن جان
اگر تو را، سپر صبر هست ما را نیست
من آن نیم، که ز راز تو دم زنم، چون نی
وگر رود سخن از ناله، ناله از ما نیست
تو راست، بر سر من جای تا سرم بر جاست
دریغ عمر عزیزم، که پای بر جا نیست
حدیث شوق، چو زلف دراز گشت، دراز
بجان دوست، که یک موی، زیر بالا نیست
خیال زلف و رخت، روز و شب برابر ماست
کجاست، نقش دهانت که هیچ پیدا نیست
من از طبیب، مداوای عشق پرسیدم
جواب داد، که سلمان به جز مدارا نیست
#سلمان_ساوجی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
👍9❤6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان...
#موسیقی
#سعدی
#محمد_رضا_شجریان
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان...
#موسیقی
#سعدی
#محمد_رضا_شجریان
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤12👍12
مثل گلدانی کـــه از پروانگـــی بویی ندارد
دم به دم می سوزم از شمعی که سوسویی ندارد
هر نفس می میرم و می کوچم از شهری که آنجا
زیر سقف ســادگی هایش پرســـتویی ندارد
پیش دردم می نشینی، قصه می گویی از آدم
قصــه اویی که در آیینه مهــرویی ندارد
قصه کوه و عمو زنجیر باف و غول دریا
کودکی هایی که طعم خواب لولویی ندارد
قصــه پوشـــالی نا پهــلوانی هـــای او که
شیر بازوش اشکم و دم، یال و پهلویی ندارد
قهـرمانِ کوچه یِ ما ... راستش از تو چه پنهان
روی بازویش همین هایی که می گویی ندارد
باز با این حال او چشم و چراغ کوچه ماست
گر چه از آن روزها جز چشم بی سویی ندارد
قهــــرمانِ سـاده یِ بی ادعایِ کوچه یِ ما
دست و بازو داده در خون، زور بازویی ندارد
گل به گل گردیده ام پروانگی های تنش را
جز صدای سرفه این ویرانه کوکویی ندارد
گردبـــادِ بی قرارِ روزهایِ خشم و آتش
مثـل آن دیروزهــــا دیگر هیاهویی ندارد
هر نفس می میرد و می کوچد از شهری که آنجا
زیر سقف سادگی هایش پرستویی ندارد
آخر این قصه تاریک است، حتی این غزل هم
مرگ ســـهراب دلم را نوشدارویی ندارد
من به آتش می کشم خود را ولی در سطر آخر
یک نفر می سوزد از شمعی که سوسویی ندارد
#محمد_حسین_بهرامیان
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
دم به دم می سوزم از شمعی که سوسویی ندارد
هر نفس می میرم و می کوچم از شهری که آنجا
زیر سقف ســادگی هایش پرســـتویی ندارد
پیش دردم می نشینی، قصه می گویی از آدم
قصــه اویی که در آیینه مهــرویی ندارد
قصه کوه و عمو زنجیر باف و غول دریا
کودکی هایی که طعم خواب لولویی ندارد
قصــه پوشـــالی نا پهــلوانی هـــای او که
شیر بازوش اشکم و دم، یال و پهلویی ندارد
قهـرمانِ کوچه یِ ما ... راستش از تو چه پنهان
روی بازویش همین هایی که می گویی ندارد
باز با این حال او چشم و چراغ کوچه ماست
گر چه از آن روزها جز چشم بی سویی ندارد
قهــــرمانِ سـاده یِ بی ادعایِ کوچه یِ ما
دست و بازو داده در خون، زور بازویی ندارد
گل به گل گردیده ام پروانگی های تنش را
جز صدای سرفه این ویرانه کوکویی ندارد
گردبـــادِ بی قرارِ روزهایِ خشم و آتش
مثـل آن دیروزهــــا دیگر هیاهویی ندارد
هر نفس می میرد و می کوچد از شهری که آنجا
زیر سقف سادگی هایش پرستویی ندارد
آخر این قصه تاریک است، حتی این غزل هم
مرگ ســـهراب دلم را نوشدارویی ندارد
من به آتش می کشم خود را ولی در سطر آخر
یک نفر می سوزد از شمعی که سوسویی ندارد
#محمد_حسین_بهرامیان
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤7👍7😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدما میتونن مهم باشن ولی آدم عاشقشون نباشه
#دیالوگ
#سریال_قورباغه
#سحر_دولتشاهی
#صابر_ابر
#هومن_سیدی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
#دیالوگ
#سریال_قورباغه
#سحر_دولتشاهی
#صابر_ابر
#هومن_سیدی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
👍11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای روزگار! از چه کسی میتوان گرفت
تاوان این جوانی از دست رفته را؟
#مجید_ترکابادی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
تاوان این جوانی از دست رفته را؟
#مجید_ترکابادی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
😢7❤🔥4👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاییز را دوست دارم…
ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ !
ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ!
ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭘﺎﯾﯿﺰ ؛ ﻟﻪ ﻧﮑﻨﻢ؛ ﺑﺮﮔﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ …!!!
#ابی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
ﭘﺎﯾﯿﺰ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ!
ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ !
ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ!
ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﭘﺎﯾﯿﺰ ؛ ﻟﻪ ﻧﮑﻨﻢ؛ ﺑﺮﮔﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧﺪ …!!!
#ابی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
👍21❤14
😢19❤16❤🔥7👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها ...
#خسرو_شکیبایی
#فروغ_فرخزاد
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
ببر به شهر شعرها و شورها ...
#خسرو_شکیبایی
#فروغ_فرخزاد
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤17👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر پاییز نبود
هیچ اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد
و من هیچ بهانه ای برای بوسیدن تو
در این شعر نداشتم ...
#بهرام_محمودی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
هیچ اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد
و من هیچ بهانه ای برای بوسیدن تو
در این شعر نداشتم ...
#بهرام_محمودی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤13👍3😍2
در جوابِ دل بریدن ها، سکوتت پس چراست ؟
آرزومندم ولیکن راه خوشبختی کجاست ؟
می روم چون رود جاری سوی دریایی وسیع
سد راهم هست مردابی که از دریا جداست !
توی رویایی خیالی می زنم پر سویِ دوست
*گرچه می دانم بدون پر؛ سفر کردن خطاست!!*
هر که در این آرزوها دل به دنیا بسته است
عاقبت در حسرتی ، فهمیده دنیا بی وفاست
سویِ چشم و رنگِ موها را به یغما برده است
حیف و صد حسرت؛ برایم شادمانی را نخواست
پیله ی دنیا نمی خواهد کمی پروانگی
هر که این نخ ها گُشاید از تنش؛ بی شک رهاست
قطره ای بی رنگ هستم توی اقلیم وجود
رنگ دریا ، حاصلش پیوستنِ این قطره هاست
#مهشاد_محمدی_راد
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
آرزومندم ولیکن راه خوشبختی کجاست ؟
می روم چون رود جاری سوی دریایی وسیع
سد راهم هست مردابی که از دریا جداست !
توی رویایی خیالی می زنم پر سویِ دوست
*گرچه می دانم بدون پر؛ سفر کردن خطاست!!*
هر که در این آرزوها دل به دنیا بسته است
عاقبت در حسرتی ، فهمیده دنیا بی وفاست
سویِ چشم و رنگِ موها را به یغما برده است
حیف و صد حسرت؛ برایم شادمانی را نخواست
پیله ی دنیا نمی خواهد کمی پروانگی
هر که این نخ ها گُشاید از تنش؛ بی شک رهاست
قطره ای بی رنگ هستم توی اقلیم وجود
رنگ دریا ، حاصلش پیوستنِ این قطره هاست
#مهشاد_محمدی_راد
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
👍17❤7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرا کمی بیشتر
دوست داشته باش ،
چرا که فکر میکنم
پایان غم انگیزی خواهم داشت...
#ناشناس
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
دوست داشته باش ،
چرا که فکر میکنم
پایان غم انگیزی خواهم داشت...
#ناشناس
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
😢17👎5❤🔥4❤3👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دعوا؟! نه عزیزم، خودمو ازت دریغ میکنم
#دیالوگ
#دوران_عاشقی
#شهاب_حسینی
#لیلا_حاتمی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
#دیالوگ
#دوران_عاشقی
#شهاب_حسینی
#لیلا_حاتمی
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤7👍7👎1
وقتی سه تار چشم تو ماهور می زند
بانو، دلم برای خودم شور می زند
آخر دل است، آجر و دیوار نیست که ...
با دیدن تو ــ یکدفه ــ ناجور می زند...ا
ز آن زمان که دست مرا لمس کرده ای
دستم به رقص آمده تنبور می زند
از روی متن چهره به یکباره برندار ــ
روبند را، که چشم مرا نور می زند
این دیگر از قواعد بازی جداست که
بی بی ت روی شاه دلم سور می زند
#پوریا_سوری
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
بانو، دلم برای خودم شور می زند
آخر دل است، آجر و دیوار نیست که ...
با دیدن تو ــ یکدفه ــ ناجور می زند...ا
ز آن زمان که دست مرا لمس کرده ای
دستم به رقص آمده تنبور می زند
از روی متن چهره به یکباره برندار ــ
روبند را، که چشم مرا نور می زند
این دیگر از قواعد بازی جداست که
بی بی ت روی شاه دلم سور می زند
#پوریا_سوری
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤14👍6❤🔥2
رسیدم با تو در دنیا به عشـــق و آرزوهــایم
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
به عشقت سبز و زیبا شد دوباره باز دنیایم
دلم گرم است و میدانم هوای عاشقی داری
شبی با مهر می ایی به شهر عشق و رویایم
ندارم غصه ای دیگر اسیر ظلمتی باشم
تویی در اسمان دل ،چراغ صبح فردایم
چو خون جاری شدی در تن ، چو روح تازه ای در من
نباشم از دلت غافل به هر جایی و هر جایم
تو را چون اشنا دیدم به راه عشق و شیـدایی
به دنبالت به هر جا با دوچشم بسته می ایم
#اسماعیل_حاج_علیان
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤9👍3❤🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نامه آخرت به دستم رسید
بالاخره تونستی پستش کنی
خیلی پلا میونمون خراب شد
دیگه نمی تونی درستش کنی
جون به لبم رسید تا رامم بشی
چه جوری این شعله رو خاموش کنم
شاید ببخشمت ولی محاله
نامه آخرو فراموش کنم
نوشتی آسمونمون تموم شد
هرچی که بوده بینمون تموم شد
تو ساده رد شدی ولی جدایی
خیلی برای من گرون تموم شد
تو آسمون قلب من پریدن
یه ذره بال و پر می خواس نداشتی
به من نگو تقصیر سرنوشته
عاشق شدن جگر می خواس نداشتی
با این حساب حرفی دیگه نمونده
منم دیگه حرفامو جم می کنم
چندتا غزل میمونه چندتا نامه
اونم یه خاکی تو سرم میکنم
ازما گذشته اینو بشنو برو
که چوب حراج نزنی دلت رو
دل به کسی بده که وقتی میره
رژت رو پاک کنه نه ریملت رو
#شعر_خوانی
#حامد_عسکری
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
بالاخره تونستی پستش کنی
خیلی پلا میونمون خراب شد
دیگه نمی تونی درستش کنی
جون به لبم رسید تا رامم بشی
چه جوری این شعله رو خاموش کنم
شاید ببخشمت ولی محاله
نامه آخرو فراموش کنم
نوشتی آسمونمون تموم شد
هرچی که بوده بینمون تموم شد
تو ساده رد شدی ولی جدایی
خیلی برای من گرون تموم شد
تو آسمون قلب من پریدن
یه ذره بال و پر می خواس نداشتی
به من نگو تقصیر سرنوشته
عاشق شدن جگر می خواس نداشتی
با این حساب حرفی دیگه نمونده
منم دیگه حرفامو جم می کنم
چندتا غزل میمونه چندتا نامه
اونم یه خاکی تو سرم میکنم
ازما گذشته اینو بشنو برو
که چوب حراج نزنی دلت رو
دل به کسی بده که وقتی میره
رژت رو پاک کنه نه ریملت رو
#شعر_خوانی
#حامد_عسکری
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
👍18❤6👎3❤🔥1
وا می کنم با بوسه قرآن لبانت
تا بشنوم انا فتحنا از زبانت
مستی چشمان شما ذاتی ست یا نه
جام شراب افتاده توی سرمه دانت
بر تا موهایت بزن دستی که از شوق
دل می شود هر گوشه ای جامه درانت
شاید خدا قسمت کند روزی خصوصی
چشمم ملاقاتی کند با گیسوانت
من کهنه سربازی که مفقودالاثر شد
در نقشه ی جغرافیای بازوانت ...
#هادی_باباقصابها
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
تا بشنوم انا فتحنا از زبانت
مستی چشمان شما ذاتی ست یا نه
جام شراب افتاده توی سرمه دانت
بر تا موهایت بزن دستی که از شوق
دل می شود هر گوشه ای جامه درانت
شاید خدا قسمت کند روزی خصوصی
چشمم ملاقاتی کند با گیسوانت
من کهنه سربازی که مفقودالاثر شد
در نقشه ی جغرافیای بازوانت ...
#هادی_باباقصابها
#کافه_تنهایی
🎴 @cafe_tanhaee
❤14👍3👎1