Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ابنبطوطه نقل میکند که مردم برای زیارت قبر سعدی و خوردن غذا در سفرهخانه و شستن لباس به آنجا میآمدند. همچنین در چهارشنبۀ آخر سال در چشمۀ آرامگاه شیخ آبتنی میکنند تا هر دردی دارند، مداوا شود. مردم شیراز و اطراف، باورهایی خاص نسبت به حوض ماهی دارند و عدهای بر آناند که صاحب این آب، حضرت امام حسن (ع) است. گروهی دیگر معتقدند اگر دختر یا پسری دست و روی خود را با این آب بشوید، بختش باز میشود. در گذشته با جام چهلکلید روی سر خود آب میریختند. مردم معتقدند که این آب، مشکلات و گرفتاریها را نیز حل میکند. در گذشته مردم باور داشتند که این آبْ سحر و جادو را باطل میکند. برخی نیز معتقدند که اگر لباسهایشان در این آب شسته شود، بیماریها را از بدن صاحب لباس میزداید؛ ازاینرو در کوچۀ حمام سعدی لباس میشویند و در گذشته تمام صحرای سعدی محل شستن و خشککردن لباس بود.
▫️متن کامل مقاله آرامگاه سعدی به قلم دکتر حسن ذوالفقاری را در صفحات ٢٣٠ تا ٢٣۵ از جلد پنجم دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران بخوانید:
https://www.cgie.org.ir/Fa/article/257641/%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C
▫️متن کامل مقاله آرامگاه سعدی به قلم دکتر حسن ذوالفقاری را در صفحات ٢٣٠ تا ٢٣۵ از جلد پنجم دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران بخوانید:
https://www.cgie.org.ir/Fa/article/257641/%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C
❤2
کتب الی الشیخ العارف السعدی الشیرازی
سیف فرغانی
نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن
به دریا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن
شبی بیفکر این قطعه بگفتم در ثنای تو
ولیکن روزها کردم تأمل در فرستادن
مرا از غایت شوقت نیامد در دل این معنی
که آب پارگین نتوان سوی کوثر فرستادن
مرا آهن در آتش بود از شوقت، ندانستم
که مس از ابلهی باشد به کان زر فرستادن
چو بلبل در فراق گل ازین اندیشه خاموشم
که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن
حدیث شعر من گفتن به پیش طبع چون آبت
به آتشگاه زردشت است خاکستر فرستادن
بر آن جوهری بردن چنین شعر آنچنان باشد
که دست افزار جولاهان بر زرگر فرستادن
ضمیرت جام جمشید است و در وی نوشِ جانپرور
بر او جرعهای نتوان ازین ساغر فرستادن
سوی فردوس باغی را نزیبد میوه آوردن
سوی طاوس زاغی را نشاید پر فرستادن
بر جمع ملک نتوان به شب قندیل بر کردن
سوی شمع فلک نتوان به روز اختر فرستادن
اگر از سیم و زر باشد ور از دُرّ و گهر باشد
به ابراهیم چون شاید بت آزر فرستادن
ز باغ طبع بیبارم ازین غوره که من دارم
اگر حلوا شود نتوان بدان شکر فرستادن
تو کشورگیر آفاقی و شعر تو ترا لشکر
چنین لشکر ترا زیبد به هر کشور فرستادن
مسیح عقل میگوید که چون من خرسواری را
به نزد مهدیای چون تو سزد لشکر فرستادن؟
چو چیزی نیست در دستم که حضرت را سزا باشد
ز بهر خدمت پایت بخواهم سر فرستادن
سعادت میکند سعیی که با شیرازم اندازد
ولکن خاک را نتوان به گردون بر فرستادن
اگر با یکدگر ما را نیفتد قرب جسمانی
نباشد کم ز پیغامی به یکدیگر فرستادن
سراسر حامل اخلاص ازین سان نکتهها دارم
ز سلطان سخن دستور و از چاکر فرستادن
در آن حضرت که چون خاک است زر خشک سلطانی
گدایی را اجازت کن به شعر تر فرستادن
روز سعدی مبارک
سیف فرغانی
نمیدانم که چون باشد به معدن زر فرستادن
به دریا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن
شبی بیفکر این قطعه بگفتم در ثنای تو
ولیکن روزها کردم تأمل در فرستادن
مرا از غایت شوقت نیامد در دل این معنی
که آب پارگین نتوان سوی کوثر فرستادن
مرا آهن در آتش بود از شوقت، ندانستم
که مس از ابلهی باشد به کان زر فرستادن
چو بلبل در فراق گل ازین اندیشه خاموشم
که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن
حدیث شعر من گفتن به پیش طبع چون آبت
به آتشگاه زردشت است خاکستر فرستادن
بر آن جوهری بردن چنین شعر آنچنان باشد
که دست افزار جولاهان بر زرگر فرستادن
ضمیرت جام جمشید است و در وی نوشِ جانپرور
بر او جرعهای نتوان ازین ساغر فرستادن
سوی فردوس باغی را نزیبد میوه آوردن
سوی طاوس زاغی را نشاید پر فرستادن
بر جمع ملک نتوان به شب قندیل بر کردن
سوی شمع فلک نتوان به روز اختر فرستادن
اگر از سیم و زر باشد ور از دُرّ و گهر باشد
به ابراهیم چون شاید بت آزر فرستادن
ز باغ طبع بیبارم ازین غوره که من دارم
اگر حلوا شود نتوان بدان شکر فرستادن
تو کشورگیر آفاقی و شعر تو ترا لشکر
چنین لشکر ترا زیبد به هر کشور فرستادن
مسیح عقل میگوید که چون من خرسواری را
به نزد مهدیای چون تو سزد لشکر فرستادن؟
چو چیزی نیست در دستم که حضرت را سزا باشد
ز بهر خدمت پایت بخواهم سر فرستادن
سعادت میکند سعیی که با شیرازم اندازد
ولکن خاک را نتوان به گردون بر فرستادن
اگر با یکدگر ما را نیفتد قرب جسمانی
نباشد کم ز پیغامی به یکدیگر فرستادن
سراسر حامل اخلاص ازین سان نکتهها دارم
ز سلطان سخن دستور و از چاکر فرستادن
در آن حضرت که چون خاک است زر خشک سلطانی
گدایی را اجازت کن به شعر تر فرستادن
روز سعدی مبارک
❤4
💢 تاریخیت و ضرورت فهم تاریخی از دیپلماسی در ایران
سخنرانان
حسین سلیمی
محمدکاظم سجادپور
الهه کولایی
اسماعیل شمس
زمان برگزاری: سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:٣٠ تا ١٥
مکان برگزاری: بزرگراه چمران جنوب، پل مدیریت، خیابان علامه طباطبائی جنوبی، دانشکده ادبیات و زبانها، طبقه سوم، سالن شهید مطهری
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
سخنرانان
حسین سلیمی
محمدکاظم سجادپور
الهه کولایی
اسماعیل شمس
زمان برگزاری: سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:٣٠ تا ١٥
مکان برگزاری: بزرگراه چمران جنوب، پل مدیریت، خیابان علامه طباطبائی جنوبی، دانشکده ادبیات و زبانها، طبقه سوم، سالن شهید مطهری
🔻نشست اول از سلسله نشستهای سهشنبههای گفتگوی تاریخی گروه تاریخ دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجه دانشگاه علامه طباطبائی
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
🔥6
از چهار گوشهٔ ایران
چرکنویسی به یاد زنی که تنها در کنار پل قدم میزد به یاد میداشت چون شاخهای از پی هر زمستانی روییدن و شکفتن را به یاد میداشت فصلهای تنهایی و شبها را که زیر پا خرد میشدند . بر بلندای پل مینگریست در نور که آهسته بر پیکر رود لبخند میزد و نجوا میکرد…
چرکنویسی
به یاد شعر که مرده بود
ای مسکین
در زیر جبین چه بهر فروختن داری؟
شاعرم، شعرهایم را
جان و کلام؟
کان را نیست بها
زین رو کس خریدار تو نیست
سنگبهبالینبگذاشته شاعر
دیده اشکآلود و تهماندهتن
کز کرده در گوشه، رها رها
بیدگران
بیدگران
نالهی دوری سر میدهد
.
مینگرد حکیم در آن تن
در آن تهی تن
مرده کنار میزند
به سوگ بنشسته
میخواند
شعر پشت شعر
اشک پشت اشک
آراماش نمییابد
به سنگش بالین خون مینویسد
مصرع از مصرع
کلام از کلام
انسان از انسان
تا صبحدمش بر بالین
خنجر فرو میبرد به جان
.
و دگر مانده است
نه او
نه او
و نه کس
...
به یاد شعر که مرده بود
ای مسکین
در زیر جبین چه بهر فروختن داری؟
شاعرم، شعرهایم را
جان و کلام؟
کان را نیست بها
زین رو کس خریدار تو نیست
سنگبهبالینبگذاشته شاعر
دیده اشکآلود و تهماندهتن
کز کرده در گوشه، رها رها
بیدگران
بیدگران
نالهی دوری سر میدهد
.
مینگرد حکیم در آن تن
در آن تهی تن
مرده کنار میزند
به سوگ بنشسته
میخواند
شعر پشت شعر
اشک پشت اشک
آراماش نمییابد
به سنگش بالین خون مینویسد
مصرع از مصرع
کلام از کلام
انسان از انسان
تا صبحدمش بر بالین
خنجر فرو میبرد به جان
.
و دگر مانده است
نه او
نه او
و نه کس
...
❤9
بازقند.pdf
333.7 KB
روستای بازقند سبزوار
گردآوری: ریحانه مهدیانی، دانشجوی تاریخ دانشگاه علامه طباطبائی
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
گردآوری: ریحانه مهدیانی، دانشجوی تاریخ دانشگاه علامه طباطبائی
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
👍8
بازیهای ویدیویی.pdf
4.9 MB
بازیهای ویدیویی و تاریخ
مهدی شیرازی، دانشجوی ترم دوم تاریخ دانشگاه علامه طباطبائی
مهدی شیرازی، دانشجوی ترم دوم تاریخ دانشگاه علامه طباطبائی
👏12
به اطلاع دانشجویان و دانش آموختگانی که در آزمون ارشد امسال شرکت کرده اند یا قصد دارند در سال آینده شرکت کنند، میرساند که خوشبختانه گروه تاریخ دانشگاه علامه طباطبائی برای نخستین بار در مهر ماه امسال طبق جدول پیوست در گرایش تاریخ ایران اسلامی دانشجو میپذیرد.
با آرزوی موفقیت برای همه داوطلبان دانش آموخته دوره کارشناسی گروه تاریخ دانشگاه علامه
با آرزوی موفقیت برای همه داوطلبان دانش آموخته دوره کارشناسی گروه تاریخ دانشگاه علامه
👏18
تاریخ فقط کتیبه ، سکه ، آثار باستانی و نوشته های مکتوب نیست بلکه نانوشته ها و گفته هایی است که در هیچ کجایی ثبت نشده! و.... حتی دور از دسترس هم نیست که نتوانیم به آنها دست بیابیم بلکه با کمی تامل میتوان اسناد باارزشی را از اجداد خود به دست آوریم.
و خود مورخی برای تاریخ خانواده و محله و روستا و شهر خویش باشیم 😊
•○•○•○•○•○•○•○•○•○•
{آرمیتا سادات کاظمیان}
دانشجوی کارشناسی
دانشگاه علامه طباطبایی
•○•○•○•○•○•○•○•○•○•○•○•○•
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
و خود مورخی برای تاریخ خانواده و محله و روستا و شهر خویش باشیم 😊
•○•○•○•○•○•○•○•○•○•
{آرمیتا سادات کاظمیان}
دانشجوی کارشناسی
دانشگاه علامه طباطبایی
•○•○•○•○•○•○•○•○•○•○•○•○•
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
👏10
Forwarded from انجمن روانشناسی ایران
راهنمای سلامت روان برای شرایط جنگ
کمیته مداخله در بحران انجمن روانشناسی ایران
www.iranpa.org
انجمن روان شناسی ایران ضمن تسلیت به ملت بزرگ ایران و محکوم نمودن جنگ و تجاوز، اعتقاد راسخ دارد صلح و آرامش بنیان سلامت روانی و اجتماعی جوامع انسانی است. این انجمن در پی تجاوز اخیر به سرزمینمان ایران، نگرانی جدی خود را در زمینۀ سلامت روانی جامعه به ویژه کودکان، نوجوانان و سالمندان ابراز می دارد. از این رو، کمیته مداخله در بحران انجمن روانشناسی ایران راهنمای سلامت روان در شرایط بحران جنگ را منتشر می نماید.
به نام زندگی، به احترام امید
در شرایطی که صدای انفجار جای صدای آرام طبیعت را میگیرد لازم است بیش از هر زمان دیگری از سلامت روان خود و اطرافیانمان مراقبت کنیم. جنگ نهتنها سلامت جسمی را تهدید میکند، بلکه سلامت روانی را نیز در معرض آسیبهای جدی قرار میدهد: ترس، اضطراب، ناتوانی، درماندگی، سوگ، بیخوابی و بسیاری احساسات دیگر، بخشی از تجربه روانی افراد در بحرانهای جنگی است .
راهنمای زیر با بهرهگیری از توصیههای منابع بینالمللی نظیر سازمان بهداشت جهانی و با هدف ارتقای سلامت روانی در جامعه و حمایت از تابآوری فردی و جمعی نگارش شده است. نکاتی که در ادامه میآید، میتواند به کاهش آسیبهای روانی ناشی از جنگ و تقویت سازگاری در این شرایط دشوار کمک کند.
۱. احساسات خود را بپذیرید، سرکوب نکنید.
ترس، اندوه، خشم و اضطراب در زمان جنگ طبیعیاند. انکار یا سرکوب این احساسات نهتنها آنها را از بین نمیبرد، بلکه فشار روانی را افزایش میدهد. آگاهی از هیجانهایی که تجربه میشود، نامگذاری و پذیرش آن هیجانها، پایه بسیاری از درمانهای روانشناختی مبتنی بر تروماست.
۲. به اطلاعات موثق و محدود دسترسی داشته باشید.
دریافت بیش از حد اخبار، بهویژه از منابع غیررسمی، اضطراب و نگرانی را تشدید میکند. راهکار توصیهشده، استفاده از منابع خبری معتبر و در عین حال محدودسازی میزان استفاده از اخبار است.
۳. از ارتباط انسانی غافل نشوید.
ارتباط اجتماعی یکی از مهمترین عوامل محافظتکننده در برابر اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و افسردگی است. ایجاد یا حفظ ارتباطات خانوادگی، دوستی و اجتماعی باعث کاهش احساس انزوا و افزایش تابآوری روانی میشود .
۴. روال زندگی را تا حد امکان حفظ کنید.
حفظ عادات روزمره، به افراد حس پیشبینیپذیری، کنترل و ثبات میدهد که برای مقابله با بحران بسیار ضروری است. این توصیه در برنامههای MHPSS (خدمات سلامت روان و حمایت رواناجتماعی سازمان ملل) نیز تاکید شده است.
۵. تکنیکهای ساده آرامسازی را تمرین کنید.
نفسعمیق، تمرینهای توجهآگاهی (Mindfulness) و حرکات بدنی ساده از ابزارهای مهم برای تنظیم هیجانی هستند. این تکنیکها توسط سازمان جهانی بهداشت بهعنوان مداخلات سطح اول توصیه میشوند.
۶. مراقب کودکان و سالمندان باشید
در بحرانها، کودکان و سالمندان نیازمند توجه ویژه هستند. صحبت با زبان ساده، مداخلات مبتنی بر بازی، و ایجاد محیطی امن برای کودکان و مراقبت روانی مداوم برای سالمندان توصیه میشود.
۷. در صورت نیاز، از کمک حرفهای استفاده کنید.
در صورت بروز نشانههای هشداردهنده مانند افکار آسیبرسان، اختلال خواب شدید یا بحران روانی، دریافت کمک تخصصی بسیار ضروری است. در کشور عزیزمان ایران، خدمات روانشناسی زیادی به صورت حضوری یا تلفنی، مانند خط 1480 سازمان بهزیستی کشور ارایه میشود و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره انجمن روانشناسی ایران با آدرس (https://iranpa.org/clinic/ ) از جمله این مراکز است.
در پایان...
در دوران جنگ، لازم است هر انسان نهفقط مراقب جسم، بلکه روان خود باشد. کمیتۀ مداخله در بحران انجمن سعی خواهد کرد با انتشار مطالب علمی مبتنی بر شواهد، در کنار هممیهنان عزیز باشد. مراقبت از سلامت روان، نهتنها حق ماست، بلکه مسئولیت ما در برابر خود و جامعه نیز هست.
با هم، از این بحران عبور خواهیم کرد.
کمیته مداخله در بحران انجمن روانشناسی ایران
1404/03/23
کمیته مداخله در بحران انجمن روانشناسی ایران
www.iranpa.org
انجمن روان شناسی ایران ضمن تسلیت به ملت بزرگ ایران و محکوم نمودن جنگ و تجاوز، اعتقاد راسخ دارد صلح و آرامش بنیان سلامت روانی و اجتماعی جوامع انسانی است. این انجمن در پی تجاوز اخیر به سرزمینمان ایران، نگرانی جدی خود را در زمینۀ سلامت روانی جامعه به ویژه کودکان، نوجوانان و سالمندان ابراز می دارد. از این رو، کمیته مداخله در بحران انجمن روانشناسی ایران راهنمای سلامت روان در شرایط بحران جنگ را منتشر می نماید.
به نام زندگی، به احترام امید
در شرایطی که صدای انفجار جای صدای آرام طبیعت را میگیرد لازم است بیش از هر زمان دیگری از سلامت روان خود و اطرافیانمان مراقبت کنیم. جنگ نهتنها سلامت جسمی را تهدید میکند، بلکه سلامت روانی را نیز در معرض آسیبهای جدی قرار میدهد: ترس، اضطراب، ناتوانی، درماندگی، سوگ، بیخوابی و بسیاری احساسات دیگر، بخشی از تجربه روانی افراد در بحرانهای جنگی است .
راهنمای زیر با بهرهگیری از توصیههای منابع بینالمللی نظیر سازمان بهداشت جهانی و با هدف ارتقای سلامت روانی در جامعه و حمایت از تابآوری فردی و جمعی نگارش شده است. نکاتی که در ادامه میآید، میتواند به کاهش آسیبهای روانی ناشی از جنگ و تقویت سازگاری در این شرایط دشوار کمک کند.
۱. احساسات خود را بپذیرید، سرکوب نکنید.
ترس، اندوه، خشم و اضطراب در زمان جنگ طبیعیاند. انکار یا سرکوب این احساسات نهتنها آنها را از بین نمیبرد، بلکه فشار روانی را افزایش میدهد. آگاهی از هیجانهایی که تجربه میشود، نامگذاری و پذیرش آن هیجانها، پایه بسیاری از درمانهای روانشناختی مبتنی بر تروماست.
۲. به اطلاعات موثق و محدود دسترسی داشته باشید.
دریافت بیش از حد اخبار، بهویژه از منابع غیررسمی، اضطراب و نگرانی را تشدید میکند. راهکار توصیهشده، استفاده از منابع خبری معتبر و در عین حال محدودسازی میزان استفاده از اخبار است.
۳. از ارتباط انسانی غافل نشوید.
ارتباط اجتماعی یکی از مهمترین عوامل محافظتکننده در برابر اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و افسردگی است. ایجاد یا حفظ ارتباطات خانوادگی، دوستی و اجتماعی باعث کاهش احساس انزوا و افزایش تابآوری روانی میشود .
۴. روال زندگی را تا حد امکان حفظ کنید.
حفظ عادات روزمره، به افراد حس پیشبینیپذیری، کنترل و ثبات میدهد که برای مقابله با بحران بسیار ضروری است. این توصیه در برنامههای MHPSS (خدمات سلامت روان و حمایت رواناجتماعی سازمان ملل) نیز تاکید شده است.
۵. تکنیکهای ساده آرامسازی را تمرین کنید.
نفسعمیق، تمرینهای توجهآگاهی (Mindfulness) و حرکات بدنی ساده از ابزارهای مهم برای تنظیم هیجانی هستند. این تکنیکها توسط سازمان جهانی بهداشت بهعنوان مداخلات سطح اول توصیه میشوند.
۶. مراقب کودکان و سالمندان باشید
در بحرانها، کودکان و سالمندان نیازمند توجه ویژه هستند. صحبت با زبان ساده، مداخلات مبتنی بر بازی، و ایجاد محیطی امن برای کودکان و مراقبت روانی مداوم برای سالمندان توصیه میشود.
۷. در صورت نیاز، از کمک حرفهای استفاده کنید.
در صورت بروز نشانههای هشداردهنده مانند افکار آسیبرسان، اختلال خواب شدید یا بحران روانی، دریافت کمک تخصصی بسیار ضروری است. در کشور عزیزمان ایران، خدمات روانشناسی زیادی به صورت حضوری یا تلفنی، مانند خط 1480 سازمان بهزیستی کشور ارایه میشود و مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره انجمن روانشناسی ایران با آدرس (https://iranpa.org/clinic/ ) از جمله این مراکز است.
در پایان...
در دوران جنگ، لازم است هر انسان نهفقط مراقب جسم، بلکه روان خود باشد. کمیتۀ مداخله در بحران انجمن سعی خواهد کرد با انتشار مطالب علمی مبتنی بر شواهد، در کنار هممیهنان عزیز باشد. مراقبت از سلامت روان، نهتنها حق ماست، بلکه مسئولیت ما در برابر خود و جامعه نیز هست.
با هم، از این بحران عبور خواهیم کرد.
کمیته مداخله در بحران انجمن روانشناسی ایران
1404/03/23
Telegram
attach 📎
👍6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*♦️تاریخ پر از آدم هایی است که نوری را خاموش کردند*
❤5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به یاد شادروان دکتر کریم سلیمانی دهکردی
تصویر را به صورت افقی بازدید فرمایید نمایی فوق العاده زیبا از "سرزمین من" با آوایی دلنشین...
این کلیپ را چهار روز پیش، روز جمعه، زندهیاد دکتر کریم سلیمانی در گروهی که خود ادمین آن بود و تنها شماری محدود از دوستان عضو آن بودند، گذاشته بود. چه کسی فکرش را میکرد که او امروز در میان ما نیست. چقدر بیرحم و نامروت است این چرخ چپگرد که خوبان و نیکانی چون او را اینهمه زود از ما میگیرد. همین چند روز پیش بود که شمارهای دیگر از رشته یادداشتهایش را در نقد دکتر موسی غنینژاد — که دکتر مصدق را کودتاچی خوانده بود — منتشر کرد و وعده شماره بعدی را داد. اما زهی افسوس که روزگار به او مجال نداد. او سالها استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی بود که خیلی زود و چند وقت پیش بازنشسته شد. او عاشق ایران به معنای واقعی بود؛ از شمال تا جنوبش و از شرق تا غربش با همه مردمان و ادیان و مذاهبش درود بر این مرد بزرگ دیار بختیاری که همچون کوههای زاگرس در برابر ناملایمات، محکم و استوار ایستاد و سر برای کس خم نکرد. روحش شاد و یادش گرامی.
اسماعیل شمس
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
تصویر را به صورت افقی بازدید فرمایید نمایی فوق العاده زیبا از "سرزمین من" با آوایی دلنشین...
این کلیپ را چهار روز پیش، روز جمعه، زندهیاد دکتر کریم سلیمانی در گروهی که خود ادمین آن بود و تنها شماری محدود از دوستان عضو آن بودند، گذاشته بود. چه کسی فکرش را میکرد که او امروز در میان ما نیست. چقدر بیرحم و نامروت است این چرخ چپگرد که خوبان و نیکانی چون او را اینهمه زود از ما میگیرد. همین چند روز پیش بود که شمارهای دیگر از رشته یادداشتهایش را در نقد دکتر موسی غنینژاد — که دکتر مصدق را کودتاچی خوانده بود — منتشر کرد و وعده شماره بعدی را داد. اما زهی افسوس که روزگار به او مجال نداد. او سالها استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی بود که خیلی زود و چند وقت پیش بازنشسته شد. او عاشق ایران به معنای واقعی بود؛ از شمال تا جنوبش و از شرق تا غربش با همه مردمان و ادیان و مذاهبش درود بر این مرد بزرگ دیار بختیاری که همچون کوههای زاگرس در برابر ناملایمات، محکم و استوار ایستاد و سر برای کس خم نکرد. روحش شاد و یادش گرامی.
اسماعیل شمس
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
❤10
از خون جوانان وطن
Mohammad Reza Shajarian
امروز ۱۴مرداد سالگرد امضای فرمان مشروطیت است
تصنیف « از خون جوانان وطن لاله دمیده » مشهورترین تصنیف از مجموعه سرودههای عارف قزوینی است.این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شدهاست.
تصنیف « از خون جوانان وطن لاله دمیده » مشهورترین تصنیف از مجموعه سرودههای عارف قزوینی است.این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران بیاد اولین قربانیان آزادی سروده شدهاست.
❤6
Forwarded from اتچ بات
🔹مشروطهٔ مشروط
✍ اسماعیل شمس
🔻"مشروط" ، اصطلاحی دانشگاهی است و در تعریف آن آمده است که هرگاه "معدل دانشجوی مقطع کارشناسی در هر نیمسال تحصیلی کمتر از ۱۲ باشد، به او دانشجوی مشروط گفته میشود. چنانچه دانشجویی در دوره کارشناسی ناپیوسته در دو نیمسال تحصیلی و در دوره کارشناسی پیوسته در سه نیمسال تحصیلی معدل کمتر از ۱۲ کسب نموده باشد، از ادامه تحصیل محروم میگردد".
🔻اگر بخواهیم تعریف دانشگاهی مشروط را در حوزه ادبیات سیاسی به کار بگیریم باید بگوییم که مشروطه در ایران هم مانند دانشجوی دوره کارشناسی پیوسته در سه نوبت مشروط شد و سرانجام عملاً از ساختار سیاسی جامعه ایرانی حذف گردید. فایل صوتی پیوست، سخنرانی نگارنده در روز شنبه یازدهم مرداد ۱۴۰۴ در نشست جمعی از نویسندگان و استادان دانشگاه و اهل فرهنگ و سیاست در استان آذربایجان شرقی است. در این سخنرانی یکساعته ابتدا معنا و مفهوم مشروطیت توضیح داده شد. مراحل سهگانه مشروطیت یعنی امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه و تدوین نظامنامه اساسی به عنوان اصلاح از بالا، متمم قانون اساسی، انقلاب از بالا و فتح تهران و عزل محمدعلیشاه به نام انقلاب از پایین معرفی شد. به تلاش مشروطهخواهان در مجلس اول شورای ملی برای تثبیت مشروطه و دوبار احیای آن پس از بمباران و تعطیل مجالس دوم و سوم توسط استعمارگران روسی و انگلیسی و در مجموع سهبار ناکامی مشروطیت اشاره شد. مطالبات مردم در قالب سه گفتمان راعی رعیت، اصالت و هویت و دموکراسی صورتبندی گردید. علل شکست و ناکامی مشروطه در دو سطح داخلی و خارجی تحلیل و بررسی شد. در سطح داخلی بر مواردی مانند نادیده گرفتن مطالبات بیش از نوددرصد از مردم ایران و تٲکید محض مشروطه بر شهرنشینان و طبقات باسواد و نادیده گرفتن بیسوادان، زنان، غیر مسلمانان و غیرشیعیان در قانون اساسی، اختلافات گفتمانی و بنیادین میان سه رویکرد دموکراسیخواه، یعنی مشروطهخواهان میانهرو(مدافعان لیبرال دموکراسی و نظام مشروطه سلطنتی)، طرفداران سوسیال دموکراسی و سوسیالیستهای انقلابی که جمهوریخواه بودند، تٱکید گردید. در سطح خارجی هم مخالفت دولتهای استعمارگر آن زمان با تٲسیس یک دولت ملی و مردممحور واقعی در ایران از عوامل ناکامی مشروطه معرفی شد. دیدگاه افرادی که معتقدند آرمان مشروطهخواهان تنها دموکراسیخواهی نبود و کودتای ۱۲۹۹ و آغاز پادشاهی رضاخان پهلوی را فاز تکاملی مشروطه میدانند، نقد شد.
در این جلسه که خوشبختانه با استقبال خوب مخاطبان تبریزی و آذربایجانی مواجه شد، سعی کردم آخرین یافتههای پژوهشی و دیدگاههایم را در موضوع مشروطیت، مطالبات مشروطهخواهان و علل و اسباب ناکامی مشروطیت با آنان در میان بگذارم. پرسشهای خوب و دقیقی مطرح شد و تقریباً نیمساعت هم صرف پرسش و پاسخ شد. در بخش پرسش و پاسخ بر این نکته تٲکید شد که قانون اساسی مشروطه روحانیت را سیاسی کرد و فتوای آنان را به شکل رسمی و قانونی برتر از قانون مصوب مجلس قرار داد و حق وتوی قوانین توسط آنان را در قانون اساسی گنجاند. همچنین گنجاندن محتوا و مفاهیم مدرن در واژگان تاریخی و سنتی سبب نوعی بدفهمی در شناخت مدرنیته و اصطلاحات مدرن گردید. برای نمونه برای واژه ناسیون که در غرب ریشه شناسی و تبار تاریخی خاصی داشت معادل ملت قرار داده شد که در تاریخ اسلام و ایران به معنای دین و دینداران بود. با سرکوب مشروطهخواهان سکولار، ملیگرایان و حامیان گفتمان چپ توسط دو پادشاه پهلوی جریان اصلی روحانیت سیاسی که مدافع مشروطه در چارچوب شرع بود، ابتکار عمل را در سطح اجتماع در دست گرفت و سرانجام سقوط نظام پهلوی را رقم زد.
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
✍ اسماعیل شمس
🔻"مشروط" ، اصطلاحی دانشگاهی است و در تعریف آن آمده است که هرگاه "معدل دانشجوی مقطع کارشناسی در هر نیمسال تحصیلی کمتر از ۱۲ باشد، به او دانشجوی مشروط گفته میشود. چنانچه دانشجویی در دوره کارشناسی ناپیوسته در دو نیمسال تحصیلی و در دوره کارشناسی پیوسته در سه نیمسال تحصیلی معدل کمتر از ۱۲ کسب نموده باشد، از ادامه تحصیل محروم میگردد".
🔻اگر بخواهیم تعریف دانشگاهی مشروط را در حوزه ادبیات سیاسی به کار بگیریم باید بگوییم که مشروطه در ایران هم مانند دانشجوی دوره کارشناسی پیوسته در سه نوبت مشروط شد و سرانجام عملاً از ساختار سیاسی جامعه ایرانی حذف گردید. فایل صوتی پیوست، سخنرانی نگارنده در روز شنبه یازدهم مرداد ۱۴۰۴ در نشست جمعی از نویسندگان و استادان دانشگاه و اهل فرهنگ و سیاست در استان آذربایجان شرقی است. در این سخنرانی یکساعته ابتدا معنا و مفهوم مشروطیت توضیح داده شد. مراحل سهگانه مشروطیت یعنی امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه و تدوین نظامنامه اساسی به عنوان اصلاح از بالا، متمم قانون اساسی، انقلاب از بالا و فتح تهران و عزل محمدعلیشاه به نام انقلاب از پایین معرفی شد. به تلاش مشروطهخواهان در مجلس اول شورای ملی برای تثبیت مشروطه و دوبار احیای آن پس از بمباران و تعطیل مجالس دوم و سوم توسط استعمارگران روسی و انگلیسی و در مجموع سهبار ناکامی مشروطیت اشاره شد. مطالبات مردم در قالب سه گفتمان راعی رعیت، اصالت و هویت و دموکراسی صورتبندی گردید. علل شکست و ناکامی مشروطه در دو سطح داخلی و خارجی تحلیل و بررسی شد. در سطح داخلی بر مواردی مانند نادیده گرفتن مطالبات بیش از نوددرصد از مردم ایران و تٲکید محض مشروطه بر شهرنشینان و طبقات باسواد و نادیده گرفتن بیسوادان، زنان، غیر مسلمانان و غیرشیعیان در قانون اساسی، اختلافات گفتمانی و بنیادین میان سه رویکرد دموکراسیخواه، یعنی مشروطهخواهان میانهرو(مدافعان لیبرال دموکراسی و نظام مشروطه سلطنتی)، طرفداران سوسیال دموکراسی و سوسیالیستهای انقلابی که جمهوریخواه بودند، تٱکید گردید. در سطح خارجی هم مخالفت دولتهای استعمارگر آن زمان با تٲسیس یک دولت ملی و مردممحور واقعی در ایران از عوامل ناکامی مشروطه معرفی شد. دیدگاه افرادی که معتقدند آرمان مشروطهخواهان تنها دموکراسیخواهی نبود و کودتای ۱۲۹۹ و آغاز پادشاهی رضاخان پهلوی را فاز تکاملی مشروطه میدانند، نقد شد.
در این جلسه که خوشبختانه با استقبال خوب مخاطبان تبریزی و آذربایجانی مواجه شد، سعی کردم آخرین یافتههای پژوهشی و دیدگاههایم را در موضوع مشروطیت، مطالبات مشروطهخواهان و علل و اسباب ناکامی مشروطیت با آنان در میان بگذارم. پرسشهای خوب و دقیقی مطرح شد و تقریباً نیمساعت هم صرف پرسش و پاسخ شد. در بخش پرسش و پاسخ بر این نکته تٲکید شد که قانون اساسی مشروطه روحانیت را سیاسی کرد و فتوای آنان را به شکل رسمی و قانونی برتر از قانون مصوب مجلس قرار داد و حق وتوی قوانین توسط آنان را در قانون اساسی گنجاند. همچنین گنجاندن محتوا و مفاهیم مدرن در واژگان تاریخی و سنتی سبب نوعی بدفهمی در شناخت مدرنیته و اصطلاحات مدرن گردید. برای نمونه برای واژه ناسیون که در غرب ریشه شناسی و تبار تاریخی خاصی داشت معادل ملت قرار داده شد که در تاریخ اسلام و ایران به معنای دین و دینداران بود. با سرکوب مشروطهخواهان سکولار، ملیگرایان و حامیان گفتمان چپ توسط دو پادشاه پهلوی جریان اصلی روحانیت سیاسی که مدافع مشروطه در چارچوب شرع بود، ابتکار عمل را در سطح اجتماع در دست گرفت و سرانجام سقوط نظام پهلوی را رقم زد.
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
Telegram
attach 📎
❤12
Forwarded from کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (Ras)
3600 عکس تاریخی کتابخانه مرکزی روی وبسایت
به اطلاع پژوهشگران محترم می رساند
بیش از 3600 عنوان عکس تاریخی کتابخانه مرکزی روی وبسایت کتابخانه دیجیتال به آدرس
utdlib.ut.ac.ir
قرار گرفت.
علاقمندان می توانند در قسمت پیش نمایش این عکسها را با کیفیت متوسط مشاهده کنند و برای دریافت عکس با کیفیت بالا از طریق درگاه تعریف شده آن را دریافت نمایند.
https://www.tg-me.com/UT_Central_Library
به اطلاع پژوهشگران محترم می رساند
بیش از 3600 عنوان عکس تاریخی کتابخانه مرکزی روی وبسایت کتابخانه دیجیتال به آدرس
utdlib.ut.ac.ir
قرار گرفت.
علاقمندان می توانند در قسمت پیش نمایش این عکسها را با کیفیت متوسط مشاهده کنند و برای دریافت عکس با کیفیت بالا از طریق درگاه تعریف شده آن را دریافت نمایند.
https://www.tg-me.com/UT_Central_Library
❤11
📚 کنکور و عدالت از دسترفته؛ علم بهتر است یا ثروت؟
✍ اسماعیل شمس
🔻مهمترین پرسش و موضوع انشای نسل ما دانشآموزان دهه شصت و هفتاد برتری علم یا ثروت بود که پاسخ آن نزد بیشتر ما علم بود. اکنون که پس از ۴۰ سال به گذشته مینگریم، به نتیجه عجیبی میرسیم: آن اقلیتی که همان زمان در پاسخ این پرسش، ثروت را بهتر میدانستند، از نظر موقعیت اقتصادی و سبک زندگی به مراتب وضعشان از آنانی که علم را برگزیدند، بهتر است؛ کسانی هم که در انتخاب رشته دانشگاهی سراغ رشتههای پولساز رفتند، باز هم وضع بهتری از کسانی دارند که علم را برای علم و نه ثروت میخواستند.
🔻امروز دیگر پرسش علم بهتر است یا ثروت در هیچ جا پرسیده نمیشود و فلسفه وجودی خود را از دست داده است. بحث من هم امر مسلم برتری ثروت بر علم در ایران کنونی نیست، بلکه این قاعده تلخ و رعبآور است که امروز تنها دانشآموزانی موفق به گشودن دروازه علم و دانشگاه به روی خود میشوند که پدران آنان در آن دو دهه به سراغ قدرت و ثروت یا رشتههای ثروتساز دانشگاهی رفتند. مهمترین سند این ادعا نتایج کنکور امسال و البته سالهای گذشته است که به شیوه محیرالعقولی بر درستی این گزاره مهر تٲیید میزنند. بیش از ۹۵ درصد رتبههای برتر کنکور امسال از مدارس غیردولتی سمپاد، نمونه دولتی و غیرانتفاعی هستند. حداقل شهریه این مدارس در نوبت متوسطه دوم پارسال چقدر بود؟ جواب را از مدیر کل مدارس غیردولتی کشور بشنویم. سالی ۱۴۵ میلیون تومان؛ تازه این مبلغ شامل هزینه سرویس، غذا، کلاسهای فوقالعاده مدرسه و سایر موارد جانبی نمیشود. افزون بر این، اگر هزینه شرکت در کلاسها و آزمونهای مٶسسات عریض و طویل کنکور و خرید کتابهای تست و حل مسئله را هم به این رقم اضافه کنیم، به رقم سرسامآور ۲۵۰ میلیون تومان میرسیم. از سوی دیگر حداقل حقوق وزارت کار برای کارگران در سال ۱۴۰۴ چقدر بود؟ اگر این لینک را ببینید، متوجه میشوید که میانگین حقوق کارگری که همسر و یک فرزند دارد، نزدیک پانزده میلیون تومان است. این رقم به ما میگوید که اگر این کارگر همه حقوق دوازده ماه خود را هم صرف تحصیل فرزندش در مدرسه غیردولتی کند، باز هم کفاف نمیدهد. این، تازه درباره افراد شاغل است؛ حال آنکه اگر به نقشه بیکاری کشور در سال ۱۴۰۳ نگاه کنیم، در مییابیم که در برخی استانها نرخ بیکاری سر به فلک میزند و فرزند یک پدر بیکار حتی نمیتواند به ادامه تحصیل فکر کند.
🔻بحران بزرگتر کنکور این است که تقریباً همه رتبههای برتر از استانها و شهرهای برخوردار هستند. ما هیچ رتبه برتری را در شهرهای اشنویه و سردشت تا مریوان و پاوه و از آنجا تا سرپلزهاب و ایلام و لرستان و البته تا سراوان و خاش در بلوچستان و جنوب خراسان نمیبینیم. این موضوع به ما میگوید که فرزندان خانوادههای کمدرآمد در این مناطق از محرومیت و تبعیض مضاعف رنج میبرند، زیرا قبولی دانشآموزان مدارس غیر دولتی تنها محدود به شهرهای بزرگ و برخوردار نیست، بلکه حتی در شهرهایی که ذکر کردم صرفاً دانشآموزانی حائز رتبه برتر شدهاند که در مدارس غیردولتی درس خوانده و توان مالی شرکت در کلاسهای کنکور و آزمونهای مٶسسات را داشتهاند. به عنوان مثال در شهر پاوه از توابع استان کرمانشاه با رتبه اول نرخ بیکاری کشور در سال ۱۴۰۳ همه ۱۴ نفر رتبه برتر کنکور زیر ۱۰۰۰ در مدارس غیر دولتی تحصیل کردهاند. اینجاست که ما متوجه عمق فاجعه در میان جوانان خانوادههای محروم در مناطق محروم میشویم. آن ۱۴ دانش آموز رتبه برتر در پاوه و البته دیگر نواحی محروم کشور به سبب فقر استان و شهر خود هرگز توان رقابت با دانشآموزان شهرها و استانهای برخوردار را ندارند؛ که اگر داشتند، نام یکی از آنان در فهرست رتبههای برتر کشوری بود. آنان فقط میتوانند در شهرهای محروم خود از دانشآموزانی پیشی بگیرند که از خودشان محرومترند.
🔻در اینجا پرسش این است که گناه یک دانشآموز باهوش روستایی چیست که به سبب فقر مالی پدر نمیتواند در مدرسه غیردولتی ثبتنام نماید و در کلاسها و آزمونهای کنکور مٶسسات شرکت کند و کتابهای گرانقیمت تستی بخرد؟ دیگر، سهمیههای رنگارنگ و آنچنانی هم که عرصه رقابت را بر او تنگ کردهاند، بماند که موضوع این یادداشت نیست. آیا آنان که این روزها برای مصاحبه با رتبههای برتر کنکور سر از پا نمیشناسند به این اندیشیدهاند که برتری این افراد نتیجه یک معادله ناعادلانه است که در تاروپود این جامعه رسوخ کرده است؟ من منکر استعداد فردی و تلاشهای شخصی رتبههای برتر نیستم که اگر نبود، قطعاً هیچگاه به صِرف اینکه پدر آنان پولدار است به این جایگاه نمیرسیدند؛ من به سیستمی معترضم که فرزندان تیزهوش سرزمینم را تنها به سبب فقر مالی از بازی در یک مسابقه عادلانه محروم میکند.
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
✍ اسماعیل شمس
🔻مهمترین پرسش و موضوع انشای نسل ما دانشآموزان دهه شصت و هفتاد برتری علم یا ثروت بود که پاسخ آن نزد بیشتر ما علم بود. اکنون که پس از ۴۰ سال به گذشته مینگریم، به نتیجه عجیبی میرسیم: آن اقلیتی که همان زمان در پاسخ این پرسش، ثروت را بهتر میدانستند، از نظر موقعیت اقتصادی و سبک زندگی به مراتب وضعشان از آنانی که علم را برگزیدند، بهتر است؛ کسانی هم که در انتخاب رشته دانشگاهی سراغ رشتههای پولساز رفتند، باز هم وضع بهتری از کسانی دارند که علم را برای علم و نه ثروت میخواستند.
🔻امروز دیگر پرسش علم بهتر است یا ثروت در هیچ جا پرسیده نمیشود و فلسفه وجودی خود را از دست داده است. بحث من هم امر مسلم برتری ثروت بر علم در ایران کنونی نیست، بلکه این قاعده تلخ و رعبآور است که امروز تنها دانشآموزانی موفق به گشودن دروازه علم و دانشگاه به روی خود میشوند که پدران آنان در آن دو دهه به سراغ قدرت و ثروت یا رشتههای ثروتساز دانشگاهی رفتند. مهمترین سند این ادعا نتایج کنکور امسال و البته سالهای گذشته است که به شیوه محیرالعقولی بر درستی این گزاره مهر تٲیید میزنند. بیش از ۹۵ درصد رتبههای برتر کنکور امسال از مدارس غیردولتی سمپاد، نمونه دولتی و غیرانتفاعی هستند. حداقل شهریه این مدارس در نوبت متوسطه دوم پارسال چقدر بود؟ جواب را از مدیر کل مدارس غیردولتی کشور بشنویم. سالی ۱۴۵ میلیون تومان؛ تازه این مبلغ شامل هزینه سرویس، غذا، کلاسهای فوقالعاده مدرسه و سایر موارد جانبی نمیشود. افزون بر این، اگر هزینه شرکت در کلاسها و آزمونهای مٶسسات عریض و طویل کنکور و خرید کتابهای تست و حل مسئله را هم به این رقم اضافه کنیم، به رقم سرسامآور ۲۵۰ میلیون تومان میرسیم. از سوی دیگر حداقل حقوق وزارت کار برای کارگران در سال ۱۴۰۴ چقدر بود؟ اگر این لینک را ببینید، متوجه میشوید که میانگین حقوق کارگری که همسر و یک فرزند دارد، نزدیک پانزده میلیون تومان است. این رقم به ما میگوید که اگر این کارگر همه حقوق دوازده ماه خود را هم صرف تحصیل فرزندش در مدرسه غیردولتی کند، باز هم کفاف نمیدهد. این، تازه درباره افراد شاغل است؛ حال آنکه اگر به نقشه بیکاری کشور در سال ۱۴۰۳ نگاه کنیم، در مییابیم که در برخی استانها نرخ بیکاری سر به فلک میزند و فرزند یک پدر بیکار حتی نمیتواند به ادامه تحصیل فکر کند.
🔻بحران بزرگتر کنکور این است که تقریباً همه رتبههای برتر از استانها و شهرهای برخوردار هستند. ما هیچ رتبه برتری را در شهرهای اشنویه و سردشت تا مریوان و پاوه و از آنجا تا سرپلزهاب و ایلام و لرستان و البته تا سراوان و خاش در بلوچستان و جنوب خراسان نمیبینیم. این موضوع به ما میگوید که فرزندان خانوادههای کمدرآمد در این مناطق از محرومیت و تبعیض مضاعف رنج میبرند، زیرا قبولی دانشآموزان مدارس غیر دولتی تنها محدود به شهرهای بزرگ و برخوردار نیست، بلکه حتی در شهرهایی که ذکر کردم صرفاً دانشآموزانی حائز رتبه برتر شدهاند که در مدارس غیردولتی درس خوانده و توان مالی شرکت در کلاسهای کنکور و آزمونهای مٶسسات را داشتهاند. به عنوان مثال در شهر پاوه از توابع استان کرمانشاه با رتبه اول نرخ بیکاری کشور در سال ۱۴۰۳ همه ۱۴ نفر رتبه برتر کنکور زیر ۱۰۰۰ در مدارس غیر دولتی تحصیل کردهاند. اینجاست که ما متوجه عمق فاجعه در میان جوانان خانوادههای محروم در مناطق محروم میشویم. آن ۱۴ دانش آموز رتبه برتر در پاوه و البته دیگر نواحی محروم کشور به سبب فقر استان و شهر خود هرگز توان رقابت با دانشآموزان شهرها و استانهای برخوردار را ندارند؛ که اگر داشتند، نام یکی از آنان در فهرست رتبههای برتر کشوری بود. آنان فقط میتوانند در شهرهای محروم خود از دانشآموزانی پیشی بگیرند که از خودشان محرومترند.
🔻در اینجا پرسش این است که گناه یک دانشآموز باهوش روستایی چیست که به سبب فقر مالی پدر نمیتواند در مدرسه غیردولتی ثبتنام نماید و در کلاسها و آزمونهای کنکور مٶسسات شرکت کند و کتابهای گرانقیمت تستی بخرد؟ دیگر، سهمیههای رنگارنگ و آنچنانی هم که عرصه رقابت را بر او تنگ کردهاند، بماند که موضوع این یادداشت نیست. آیا آنان که این روزها برای مصاحبه با رتبههای برتر کنکور سر از پا نمیشناسند به این اندیشیدهاند که برتری این افراد نتیجه یک معادله ناعادلانه است که در تاروپود این جامعه رسوخ کرده است؟ من منکر استعداد فردی و تلاشهای شخصی رتبههای برتر نیستم که اگر نبود، قطعاً هیچگاه به صِرف اینکه پدر آنان پولدار است به این جایگاه نمیرسیدند؛ من به سیستمی معترضم که فرزندان تیزهوش سرزمینم را تنها به سبب فقر مالی از بازی در یک مسابقه عادلانه محروم میکند.
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
Telegram
از چهار گوشهٔ ایران
از چهار گوشهٔ ایران کانالی است برای شناساندن گوشههایی از تاریخ ناخوانده و نانوشته ایران. این کانال میخواهد با ثبت و ضبط روایت مردم و جاینامهای چهارگوشهٔ ایران صفحه تازهای به دفتر تاریخ این سرزمین اضافه کند.
👏19
📚و من همچنان علم را بهتر از ثروت میدانم.
✍ اسماعیل شمس
🔻یادداشت اخیرم بازخورد زیادی در میان مخاطبان داشت و چند نقد و حاشیه جدی بر آن نوشته شد. یکی از برکات فضای مجازی و ارتباط مستقیم با مخاطبان همین است که نویسنده، بلافاصله نقدها را میشنود و از آنها در راه تصحیح و تکمیل یا توضیح اندیشه خود بهره میبرد. عزیزی نوشته بود که "مدارس سمپاد و نمونه دولتی، مدرسه دولتی محسوب میشوند و مقایسه آنان با مدارس غیرانتفاعی خطاست. این مدارس عصاره دانشآموزان نخبه کشور هستند و با شهریهای اندک به توسعه آموزشی کمک میکنند". در پاسخ این مخاطب گرامی میگویم بله در ظاهر همینطور است، اما مدرسه دولتی مدرسهای است که تحصیل در آن رایگان و مشروط به آزمون ورودی نیست.این دو مدرسه، هم آزمون ورودی دارند و هم شهریه؛ که در برخی جاها به ویژه تهران و مراکز استان گاه شهریه آنها از مدارس غیرانتفاعی هم بیشتر است. از نظر قانونی نیز این مدارس باید بودجه خود را به شکل مستقل و با شهریه دانشآموزان تٲمین کنند. برای ورود به آنها هم دانشآموز ناچار است در کلاسها و آزمونهای خاص شرکت کند و کتابهای تست مخصوص بخرد. از سوی دیگر همچنانکه تفکیک دانشآموزان بر اساس ضریب مالی در مدارس غیر انتفاعی تبعیضآمیز است، تفکیک آنان بر اساس ضریب هوشی هم ناعادلانه است. به راستی دانشآموز خانواده محروم که همزمان این دو نوع تبعیض را میبیند و در کلاسی مینشیند که میداند جای "از او برتران" نیست، چه احساسی دارد؟ دیگر، وضعیت کسی هم که از آغاز به او تیزهوش و نمونه گفته میشود، بماند. متٲسفانه سرمایهداری افسارگسیخته به سرعت، عاطفه و عدالت و اخلاق و البته توجه به کرامت انسانی را در میان ما ذوب میکند.
🔻نقد دوم این بود که اگر دانشآموزان مناطق محروم توان رقابت با نواحی برخوردار را ندارند، خود شما چگونه رتبه ۴ را کسب کردی...؟ در پاسخ این منتقد عزیز عرض کنم که دوره تحصیلی من از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲ بود و قیاس آن زمان با دوران کنونی از اساس، غلط است. برخلاف تصور عمومی موفقیت هر فرد تنها حاصل استعداد و سختکوشی خود او نیست، بلکه طبق نظریه ساختار و کارگزار یک دانشآموز متٲثر از ساختار حاکم است و باز بر پایه نظریه تفسیری تاریخ هیچ انسان انتزاعی و سوژه مستقل از تٲثیر زمان و مکان و انسانهای هممکان و همزمان او وجود ندارد. این را گفتم تا بر این نکته تٲکید کنم که در دوران تحصیل ما هیچ کدام از مدارس غیرانتفاعی و تیزهوشان و سمپاد و نمونه دولتی و ... نبودند. مٶسسات کنکور مانند قلمچی و گاج و امثالهم وجود نداشتند. خبری از کلاسهای کنکور مانند امروز نبود و تنها کتابهای تستی یکی دو مٶسسه مانند آیندهسازان و هیٲت رزمندگان بود که تٲثیر چندانی در رقابت کنکور نداشتند. علاوه بر همه اینها رقابت در کنکور و پذیرش در دانشگاه و پیداکردن شغل هم آسان بود و از آسمان تا زمین با امروز فرق داشت.حتی فاصله اقتصادی میان من روستانشین با یک مرکز استاننشین چندان زیاد نبود و جامعه هنوز این همه پولپرست و مادیاتزده نشده بود. بنابراین رتبه بالای من به عنوان یک دانشآموز روستایی متعلق به طبقه محروم و منطقه محروم تنها به سبب سختکوشی و استعدادم نبود، بلکه متٲثر از ساختار حاکم بر آموزش و پرورش و به شکل عام، ساختار حاکم آن روز و فرامتن جامعه آن زمان بود. یقین دارم اگر امروز دوباره در کنکور شرکت کنم نهتنها آن رتبه را نمیآورم، بلکه سرنوشتی بهتر از دانشآموزان کنکوری امسال روستایم که متعلق به خانواده محروم و بیبهره از مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی و کلاسها و آزمونهای کنکور بودند، نخواهم داشت.
🔻نقد دیگر این بود که از نوشته شما چنین برمیآید که در حال حاضر ثروت را بهتر از علم میدانید و اگر ۳۲ سال پیش با تفکر امروز در کنکور شرکت میکردید، تاریخ را برنمیگزیدید و سراغ رشتههای پولساز میرفتید. در جواب به این گمانهزنی هم قاطعانه میگویم که اگر با تفکرات کنونیام به ۳۲ سال پیش برگردم باز هم رشته تجربی و قبولی قطعی در پزشکی دانشگاه تهران را رها خواهم کرد؛ به علوم انسانی تغییر رشته خواهم داد و رتبه ۴ سهل است؛ حتی اگر رتبه یک کشوری را هم بیاورم باز هم انتخاب اول برگه انتخابرشتهام، تاریخ خواهد بود. هرچند امروز از نظر اقتصادی متعلق به طبقه متوسط پایین هستم و در مقایسه با برخی همکلاسان آن روزم که راه ثروت و نزدیکی به ارباب قدرت را برگزیدند، یک زندگی معمولی دارم، اما هرگز از تصمیم ۳۲ سال پیشم پشیمان نیستم و آن را بهترین تصمیم همه عمرم میدانم. شاید این حرفها برای خوانندگان عجیب باشد، اما از آنجا که این روزها خیلیها و شاید اعضای این کانال هم مشغول انتخاب رشته برای نزدیکانشان هستند، بهرغم اینکه هرگز دوست ندارم درباره خودم بنویسم کمی از دلایل آن تصمیم میگویم؛ شاید در انتخاب دقیقتری به آنان کمک کند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✍ اسماعیل شمس
🔻یادداشت اخیرم بازخورد زیادی در میان مخاطبان داشت و چند نقد و حاشیه جدی بر آن نوشته شد. یکی از برکات فضای مجازی و ارتباط مستقیم با مخاطبان همین است که نویسنده، بلافاصله نقدها را میشنود و از آنها در راه تصحیح و تکمیل یا توضیح اندیشه خود بهره میبرد. عزیزی نوشته بود که "مدارس سمپاد و نمونه دولتی، مدرسه دولتی محسوب میشوند و مقایسه آنان با مدارس غیرانتفاعی خطاست. این مدارس عصاره دانشآموزان نخبه کشور هستند و با شهریهای اندک به توسعه آموزشی کمک میکنند". در پاسخ این مخاطب گرامی میگویم بله در ظاهر همینطور است، اما مدرسه دولتی مدرسهای است که تحصیل در آن رایگان و مشروط به آزمون ورودی نیست.این دو مدرسه، هم آزمون ورودی دارند و هم شهریه؛ که در برخی جاها به ویژه تهران و مراکز استان گاه شهریه آنها از مدارس غیرانتفاعی هم بیشتر است. از نظر قانونی نیز این مدارس باید بودجه خود را به شکل مستقل و با شهریه دانشآموزان تٲمین کنند. برای ورود به آنها هم دانشآموز ناچار است در کلاسها و آزمونهای خاص شرکت کند و کتابهای تست مخصوص بخرد. از سوی دیگر همچنانکه تفکیک دانشآموزان بر اساس ضریب مالی در مدارس غیر انتفاعی تبعیضآمیز است، تفکیک آنان بر اساس ضریب هوشی هم ناعادلانه است. به راستی دانشآموز خانواده محروم که همزمان این دو نوع تبعیض را میبیند و در کلاسی مینشیند که میداند جای "از او برتران" نیست، چه احساسی دارد؟ دیگر، وضعیت کسی هم که از آغاز به او تیزهوش و نمونه گفته میشود، بماند. متٲسفانه سرمایهداری افسارگسیخته به سرعت، عاطفه و عدالت و اخلاق و البته توجه به کرامت انسانی را در میان ما ذوب میکند.
🔻نقد دوم این بود که اگر دانشآموزان مناطق محروم توان رقابت با نواحی برخوردار را ندارند، خود شما چگونه رتبه ۴ را کسب کردی...؟ در پاسخ این منتقد عزیز عرض کنم که دوره تحصیلی من از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲ بود و قیاس آن زمان با دوران کنونی از اساس، غلط است. برخلاف تصور عمومی موفقیت هر فرد تنها حاصل استعداد و سختکوشی خود او نیست، بلکه طبق نظریه ساختار و کارگزار یک دانشآموز متٲثر از ساختار حاکم است و باز بر پایه نظریه تفسیری تاریخ هیچ انسان انتزاعی و سوژه مستقل از تٲثیر زمان و مکان و انسانهای هممکان و همزمان او وجود ندارد. این را گفتم تا بر این نکته تٲکید کنم که در دوران تحصیل ما هیچ کدام از مدارس غیرانتفاعی و تیزهوشان و سمپاد و نمونه دولتی و ... نبودند. مٶسسات کنکور مانند قلمچی و گاج و امثالهم وجود نداشتند. خبری از کلاسهای کنکور مانند امروز نبود و تنها کتابهای تستی یکی دو مٶسسه مانند آیندهسازان و هیٲت رزمندگان بود که تٲثیر چندانی در رقابت کنکور نداشتند. علاوه بر همه اینها رقابت در کنکور و پذیرش در دانشگاه و پیداکردن شغل هم آسان بود و از آسمان تا زمین با امروز فرق داشت.حتی فاصله اقتصادی میان من روستانشین با یک مرکز استاننشین چندان زیاد نبود و جامعه هنوز این همه پولپرست و مادیاتزده نشده بود. بنابراین رتبه بالای من به عنوان یک دانشآموز روستایی متعلق به طبقه محروم و منطقه محروم تنها به سبب سختکوشی و استعدادم نبود، بلکه متٲثر از ساختار حاکم بر آموزش و پرورش و به شکل عام، ساختار حاکم آن روز و فرامتن جامعه آن زمان بود. یقین دارم اگر امروز دوباره در کنکور شرکت کنم نهتنها آن رتبه را نمیآورم، بلکه سرنوشتی بهتر از دانشآموزان کنکوری امسال روستایم که متعلق به خانواده محروم و بیبهره از مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی و کلاسها و آزمونهای کنکور بودند، نخواهم داشت.
🔻نقد دیگر این بود که از نوشته شما چنین برمیآید که در حال حاضر ثروت را بهتر از علم میدانید و اگر ۳۲ سال پیش با تفکر امروز در کنکور شرکت میکردید، تاریخ را برنمیگزیدید و سراغ رشتههای پولساز میرفتید. در جواب به این گمانهزنی هم قاطعانه میگویم که اگر با تفکرات کنونیام به ۳۲ سال پیش برگردم باز هم رشته تجربی و قبولی قطعی در پزشکی دانشگاه تهران را رها خواهم کرد؛ به علوم انسانی تغییر رشته خواهم داد و رتبه ۴ سهل است؛ حتی اگر رتبه یک کشوری را هم بیاورم باز هم انتخاب اول برگه انتخابرشتهام، تاریخ خواهد بود. هرچند امروز از نظر اقتصادی متعلق به طبقه متوسط پایین هستم و در مقایسه با برخی همکلاسان آن روزم که راه ثروت و نزدیکی به ارباب قدرت را برگزیدند، یک زندگی معمولی دارم، اما هرگز از تصمیم ۳۲ سال پیشم پشیمان نیستم و آن را بهترین تصمیم همه عمرم میدانم. شاید این حرفها برای خوانندگان عجیب باشد، اما از آنجا که این روزها خیلیها و شاید اعضای این کانال هم مشغول انتخاب رشته برای نزدیکانشان هستند، بهرغم اینکه هرگز دوست ندارم درباره خودم بنویسم کمی از دلایل آن تصمیم میگویم؛ شاید در انتخاب دقیقتری به آنان کمک کند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
❤10
🔻من معتقد هستم که انسان باید به ندای درونش گوش دهد و رشتهای را انتخاب کند که به آن علاقه دارد و شغل او هم منطبق بر همان رشته باشد و از همان طریق امرار معاش کند. خودم از بچگی به علوم انسانی و بهویژه رشته تاریخ علاقه داشتم، اما محیط زندگی و انتظارات خانواده و اطرافیان وادارم کرد که به امید پزشکی رشته تجربی را انتخاب کنم. در کنکور آزمایشی آیندهسازان هم در سال سوم تجربی رتبه هفت آوردم، اما هرگز ته دلم راضی نبودم و از خواندن درسهایم لذت نمیبردم. عاقبت به رغم مخالفت سرسختانه مدرسه و معلمان و دوستان و خانواده در سال چهارم(سال کنکور) درسهای سوم علوم انسانی را در اواخر شهریور خواندم و کمی پس از آغاز سال تحصیلی ۷۱- ۷۲ تغییر رشته دادم. آن روزها خیلیها مرا سرزنش میکردند و این سرزنش زمانی به اوج خود رسید که با کسب رتبه ۴ به جای انتخاب رشتههای پولساز آن زمان علوم انسانی مانند حقوق، حسابداری و مدیریت، تاریخ را انتخاب اول و آخرم قرار دادم. با جرٲت میگویم که ابتدا هیچ کس جز معلم تاریخم، آقای قرباننژاد با این انتخاب موافق نبود، اما من تصمیمم را گرفته بودم و بالاخره انتخابم را کردم. این تصمیم نوعی سرکشی و طغیان هم بود، چون من هم مثل برخی دیگر از همکلاسیهایم از خانواده محروم و روستایی برخاسته بودم. از اول دبیرستان و در سن ۱۴ سالگی تنها و دور از خانواده و در شهر غریب و در خانه استیجاری زندگی میکردم و صبحانه و ناهار و شام را خودم میپختم. طبعاً پدری که مخارج خانه مستقل مرا در شهر تٲمین میکرد، انتظار داشت که رشته نان و آبداری را برگزینم تا دستم به جیبم برسد و او هم به بقیه فرزندانش برسد.
🔻از روزی که در مهرماه سال ۱۳۷۲ وارد رشته تاریخ در دانشگاه شدم تا به امروز حتی یک لحظه هم از تحصیل و تدریس و کار در این رشته احساس خستگی و رنج نکردهام. من هیچ باوری به کشیدن رنج برای رسیدن به گنج ندارم، زیرا به جدً معتقدم که اگر انسان عاشق رشته و شغل و کار منطبق بر آن باشد، نه تنها از کار خسته و رنجور نمیشود، بلکه لحظهلحظه ساعات کاریاش همراه با شور و عشق و لذت است؛ به همین سبب به عنوان برادری کوچک به خوانندگانی که برای خود یا عزیزانشان انتخاب رشته میکنند، توصیه میکنم مبنا را علاقه دانشآموز به آن رشته بگذارند و رسم زمانه و حرف و حدیث مردم و سودای ثروت را در آن دخالت ندهند.البته طبیعی است که مخاطب من کسانی هستند که دنبال یک زندگی انسانی و شرافتمندانه برای خود و فرزندانشان میباشند.
🔻این مطالب به معنای مخالفت با انتخاب رشتههای پولساز نیست. من با انتخابی مخالفم که دانشآموز از ته دل با آن موافق نیست و با اصرار خانواده و معلمان و مشاوران و فضای غالب جامعه یا به امید کسب ثروت و قدرت آن را برمیگزیند، اما پس از ورود به دانشگاه هیچگاه از حضور در سر کلاس یا مطالعه کتابها و درسهایش لذت نمیبرد و در فردای اشتغال هم وقتی به خانه برمیگردد از خستگی و کوفتگی مینالد و میگوید این هم شد کار؟ امیدوارم پدران و مادران به هیچ وجه فرزندانشان را مجبور به تحصیل در رشتهای نکنند که به آن علاقه ندارند. از قدیم گفتهاند: "شرف المکان بالمکین". هیچ مدرک دانشگاهی و هیچ موقعیت شغلی و اداری به خودی خود دارای ارزش ذاتی نیست. رشته تحصیلی نیز از همین قاعده پیروی میکند. کسی که عاشق رشتهاش است و از تحصیل و کار در آن لذت میبرد؛ هرچند بیارزشترین رشته از نظر مردم هم باشد، او میتواند در آن به موفقیت مطلوب خود برسد.
🔻و حرف آخر اینکه اعتقاد دارم که فرد یا ملت فاقد ثروت هیچ جایی در آینده جهان ندارد؛ مشکل من نه خود ثروت، بلکه راه رسیدن به آن است. ثروتی که با تملق و چاپلوسی برای ارباب قدرت یا از راه رانت و مافیا و دزدی و چپاول اموال مردم و به صورت کلی به هر شیوه غیراخلاقی و غیر انسانی به دست آید از نظر من مذموم و مطرود است. در مقابل؛ شیرینترین و لذتبخشترین شیوه کسب ثروت را از مسیر علم میدانم. اگر کسی با عشق و علاقه، رشته پزشکی را برگزیند و با استعداد، تلاش و پشتکار فردی؛ و بدون استفاده از هیچ رانت و شیوه غیر اخلاقی در کنکور قبول شود و فردا با تخصص و علمش و بدون انگیزه سودجویی و گرفتن زیرمیزی جان مردم را نجات دهد، چه اشکالی دارد که صاحب ثروت شود؟ اگر ثروتمندی ثروتش را به فرزندان محروم ببخشد تا با خیال راحت درس بخوانند، چه عیبی دارد؟ وقتی آدمهای کوشا و متخصصی را میبینم که به سبب بیپولی کاری غیر از حوزه تخصص و علاقه خود میکنند،حسرت میخورم که چرا آنقدر پولدار نیستم تا بیآنکه کسی بداند و بیآنکه در مقابل، چیزی از آنان بخواهم خرج زندگیشان را تٲمین کنم که بدون غم نان و بیهیچ دغدغهای در کتابخانه خود بنشینند و فقط مشغول پژوهش باشند. ایکاش صاحبان ثروت از اهل علم پشتیبانی میکردند تا دیگر شاهد دوگانه علم و ثروت در این سرزمین نباشیم.
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
🔻از روزی که در مهرماه سال ۱۳۷۲ وارد رشته تاریخ در دانشگاه شدم تا به امروز حتی یک لحظه هم از تحصیل و تدریس و کار در این رشته احساس خستگی و رنج نکردهام. من هیچ باوری به کشیدن رنج برای رسیدن به گنج ندارم، زیرا به جدً معتقدم که اگر انسان عاشق رشته و شغل و کار منطبق بر آن باشد، نه تنها از کار خسته و رنجور نمیشود، بلکه لحظهلحظه ساعات کاریاش همراه با شور و عشق و لذت است؛ به همین سبب به عنوان برادری کوچک به خوانندگانی که برای خود یا عزیزانشان انتخاب رشته میکنند، توصیه میکنم مبنا را علاقه دانشآموز به آن رشته بگذارند و رسم زمانه و حرف و حدیث مردم و سودای ثروت را در آن دخالت ندهند.البته طبیعی است که مخاطب من کسانی هستند که دنبال یک زندگی انسانی و شرافتمندانه برای خود و فرزندانشان میباشند.
🔻این مطالب به معنای مخالفت با انتخاب رشتههای پولساز نیست. من با انتخابی مخالفم که دانشآموز از ته دل با آن موافق نیست و با اصرار خانواده و معلمان و مشاوران و فضای غالب جامعه یا به امید کسب ثروت و قدرت آن را برمیگزیند، اما پس از ورود به دانشگاه هیچگاه از حضور در سر کلاس یا مطالعه کتابها و درسهایش لذت نمیبرد و در فردای اشتغال هم وقتی به خانه برمیگردد از خستگی و کوفتگی مینالد و میگوید این هم شد کار؟ امیدوارم پدران و مادران به هیچ وجه فرزندانشان را مجبور به تحصیل در رشتهای نکنند که به آن علاقه ندارند. از قدیم گفتهاند: "شرف المکان بالمکین". هیچ مدرک دانشگاهی و هیچ موقعیت شغلی و اداری به خودی خود دارای ارزش ذاتی نیست. رشته تحصیلی نیز از همین قاعده پیروی میکند. کسی که عاشق رشتهاش است و از تحصیل و کار در آن لذت میبرد؛ هرچند بیارزشترین رشته از نظر مردم هم باشد، او میتواند در آن به موفقیت مطلوب خود برسد.
🔻و حرف آخر اینکه اعتقاد دارم که فرد یا ملت فاقد ثروت هیچ جایی در آینده جهان ندارد؛ مشکل من نه خود ثروت، بلکه راه رسیدن به آن است. ثروتی که با تملق و چاپلوسی برای ارباب قدرت یا از راه رانت و مافیا و دزدی و چپاول اموال مردم و به صورت کلی به هر شیوه غیراخلاقی و غیر انسانی به دست آید از نظر من مذموم و مطرود است. در مقابل؛ شیرینترین و لذتبخشترین شیوه کسب ثروت را از مسیر علم میدانم. اگر کسی با عشق و علاقه، رشته پزشکی را برگزیند و با استعداد، تلاش و پشتکار فردی؛ و بدون استفاده از هیچ رانت و شیوه غیر اخلاقی در کنکور قبول شود و فردا با تخصص و علمش و بدون انگیزه سودجویی و گرفتن زیرمیزی جان مردم را نجات دهد، چه اشکالی دارد که صاحب ثروت شود؟ اگر ثروتمندی ثروتش را به فرزندان محروم ببخشد تا با خیال راحت درس بخوانند، چه عیبی دارد؟ وقتی آدمهای کوشا و متخصصی را میبینم که به سبب بیپولی کاری غیر از حوزه تخصص و علاقه خود میکنند،حسرت میخورم که چرا آنقدر پولدار نیستم تا بیآنکه کسی بداند و بیآنکه در مقابل، چیزی از آنان بخواهم خرج زندگیشان را تٲمین کنم که بدون غم نان و بیهیچ دغدغهای در کتابخانه خود بنشینند و فقط مشغول پژوهش باشند. ایکاش صاحبان ثروت از اهل علم پشتیبانی میکردند تا دیگر شاهد دوگانه علم و ثروت در این سرزمین نباشیم.
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
👏19
تدریس تاریخ.pdf
381.5 KB
✅ ضرورتی ندارد کلاس های تاریخ کسل کننده باشند
📝دیوید کاتلر
✅مقالهی حاضر نوشتهی یک معلّم تاریخ است. دغدغه و مسألهی پیشاروی نویسنده، به نحوی فوقالعاده بغرنجتر و هولناکتر پیشاروی دستاندرکاران تاریخ در کشور ما ایران قرار دارد. این مسأله، همانا وضع نامطلوب آموزش درس تاریخ و ثمره و محصول غیرقابلدفاع و شرمآور آن در مدارس و حتّی دانشگاههای جامعهی ماست. توجه به پیشنهادها و تجربیات نویسنده، و بروس لِش، دیگر معلّم تاریخ، میتواند در یافتن چارهی این درد یاریگر باشد.
... بیش از صد سال است که تاریخ را به سان کاری خشک و کسالتآور همراه با حفظکردن مطالبی تکراری و استفراغ چندین و چندبارهی آنها بر صفحهی کاغذ تدریس میکنند؛ و معلمانی که تدریس تاریخ را بر عهده داشتهاند نیز پاداش و نمره را همواره به دانشآموزی اعطاء کردهاند که بیشترین محفوظات را در کلّهی مملو از اطلاعات خویش، بچپاند. اما امر گیجکننده برای من، این است که علیرغم قدم گذاشتن به سدهی بیست و یکم و این همه تغییر و تحول باورنکردنی و بیشمار، اما هنوز هم معلمهای تاریخ، کلاس درس را یک بازی تدارکاتی...
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
📝دیوید کاتلر
✅مقالهی حاضر نوشتهی یک معلّم تاریخ است. دغدغه و مسألهی پیشاروی نویسنده، به نحوی فوقالعاده بغرنجتر و هولناکتر پیشاروی دستاندرکاران تاریخ در کشور ما ایران قرار دارد. این مسأله، همانا وضع نامطلوب آموزش درس تاریخ و ثمره و محصول غیرقابلدفاع و شرمآور آن در مدارس و حتّی دانشگاههای جامعهی ماست. توجه به پیشنهادها و تجربیات نویسنده، و بروس لِش، دیگر معلّم تاریخ، میتواند در یافتن چارهی این درد یاریگر باشد.
... بیش از صد سال است که تاریخ را به سان کاری خشک و کسالتآور همراه با حفظکردن مطالبی تکراری و استفراغ چندین و چندبارهی آنها بر صفحهی کاغذ تدریس میکنند؛ و معلمانی که تدریس تاریخ را بر عهده داشتهاند نیز پاداش و نمره را همواره به دانشآموزی اعطاء کردهاند که بیشترین محفوظات را در کلّهی مملو از اطلاعات خویش، بچپاند. اما امر گیجکننده برای من، این است که علیرغم قدم گذاشتن به سدهی بیست و یکم و این همه تغییر و تحول باورنکردنی و بیشمار، اما هنوز هم معلمهای تاریخ، کلاس درس را یک بازی تدارکاتی...
https://www.tg-me.com/chahargosheiran
❤12
