Telegram Web Link
🚗💬 چرا این همه ماشین‌نوشت منتشر می‌کنم؟

🚗 همیشه برایم سوال است که در ذهن یک نفر چه می‌گذرد که از میان میلیون‌ها کلمه و جمله، چیزی انتخاب می‌کند و روی ماشینش می‌نویسد. این کار شبیه خالکوبی کردن است، جزیی از آدم می‌شود، هر جا بروی نگاهش می‌کنند، غریبه، آشنا.

🚖 تقریباً هیچ‌کس پشت بنز یا BMW چیزی نمی‌نویسد، این کار را بیشتر افراد طبقه متوسط و پایین می‌کنند، روی ماشینی که بخش بزرگی از زندگی‌شان است چیزی می‌نویسند و می‌زنند به دل جاده و خیابان … انگار حرفی توی دلشان است که می‌خواهند اینطور جار بزنند و بیش از هر کتاب و فیلم و مقاله‌ای هر روز دیده و خوانده می‌شوند.

🚛 پشت هر جمله بیشتر وقت‌ها قصه‌ای هست که ما چیزی از آن نمی‌دانیم، یک دلتنگی، یک گله از روزگار یا فک و فامیل، یک دعا برای احساس امنیت، یک شوخی و کنایه و متلک … اینها گاهی کوتاهترین قصه‌های رمزنگاری شده‌ی جهانند و ماشین «رسانه»!

احسان محمدی🍏
@ehsanmohammadi95
🆔 @safar_chehelsalegi
👏30👍189👌3🔥1
آرامش (چهلسالگي)...
🌻آخرین بار که " رقصیدیم " آذر هفتاد و شش که ایران استرالیا را برد ؛ خیابان جمهوری بودم. ملت میزدند و می رقصیدند. ایستاده بودم کنار دکه روزنامه فروشی مردم را نگاه میکردم. پیر مرد کنارم ایستاده بود و نگاه میکرد. چشمم افتاد به چشم غم دارش. خوشحالی من را…
💬حالا که دو تا دست بیشتر نداریم....!

اول: یک بار یک آدم پولدار که دو دستی به پولهایش چسبیده بود آهی کشید و گفت پول آدم را تنها می‌کند. پول آدم را منزوی می‌کند.

دوم: یک بار یک دوست تحصیلکرده و موفق و "آبرودار" که دو دستی چسبده بود به آبرو  تعریف کرد که چطور همسرش کتکش می‌زند. بعد هم گفت تو خبرنداری آبرو داری آدم را تنها می‌کند. آبروداری آدم را بیچاره می‌کند.

سوم : یک بار یک همکار که تازه استخدام شده بود با اولین کسی که ایمیل زد و به جای دکتر فلانی نام کوچکش را استفاده کرد کلی دعوا راه انداخت که باید احترامم را نگه دارید.  آن همکار دودستی چسبیده بود به احترامش.  آن همکار حالا سالهاست احترام فراوان دارد ولی دوستان زیادی ندارد. اصرار به احترام، آدم را تنها می‌کند.
@chehel_salegi
آخر:  من آدم پولدار، آبرودار، و احترام دار زیاد دیده‌ام که اتفاقا تنها هم نبوده‌اند. فرقشان با بالایی ها این بود که هیچکدام به پول، آبرو و احترام دو دستی نچسبیده بودند.
دو تا دست که بیشتر نداریم. یکی از دو دست را بگذاریم برای گرفتن دست دیگری. دو دستی چسبیدن آدم ها را تنها می‌کند.

#امیر_علی_بنی_اسدی🍏
46👍41👏7👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬 شادمانی چیست؟

استاد کزازی؛ خیلی خیلی کوتاه اما بسیار ساده و روان ؛ خوشبختی و شادمانی رو توضیح میدن : اگه از خودت رضایت داری؛ تو خوشنودی 👏👏🍏🍏


کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
@safar_chehelsalegi
👍389👏3👎2👌1
آرامش (چهلسالگي)...
🌻زماني براي مستي زوجها زوج های خوشبخت چه کار می کنند؟ گاتمن در پژوهش‌هایش دریافته است که اگر هر زوج در هفته فقط ۵ ساعت را صرف زندگی مشترکشان کنند روابط شان بهتر خواهد شد. کاری که زوج‌های خوشبخت می‌کنند را به شما توصیه می‌کنیم که عبارتند از: خداحافظی:…
💬اصلی‌ترین ملاک سلامت یه رابطه عاطفی چیه؟

. به زبون خیلی ساده : احساس امنیتی که به هم میدیم و از هم می‌گیریم....یه رابطه خوب رابطه‌ایه که با احساس امنیتی که بهت میده؛ احساس ارزشمندیت رو ببره بالا و حس خوب زندگی کردن رو بهت هدیه بده؛
@chehel_salegi
رابطه‌ای که همه‌ش با خودت بگی؛ نکنه زشتم، نکنه بدهیکلم، نکنه صدام بده، نکنه خیلی حرف میزنم، نکنه ولم کنه، نکنه بره با یکی دیگه! و مدام در معرض قضاوت‌ها و احساس بد ناکافی بودن‌ها باشی که رابطه نیست! منبع نا امنیه و در بلند مدت آدم رو فرسوده می‌کن.

جان گاتمن استاد دانشگاه واشنگتن . کتاب "عشق پایدار"🍏

کانالی برای دوستداران سفر 👇
🆔
@safar_chehelsalegi
25👍15👏4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬یه سورپرایز عالی برای پدرها و دخترها!

بالاخره تو دنیا باید یه چیزی باشه که حالتو خوب کنه مثلا ؛ دارویی؛
قرصی؛
تویی؛
تویی؛
تووووییی...❤️🍏

روح‌ پدر و مادرهایی که آسمونی شدن ؛ سبکبال باشه الهی 🙏

لینک چن مطلب که در مورد پدر نوشتم‌👇
https://www.tg-me.com/chehel_salegi/29750
55💔9👍3🔥2
💬بودن در میان آدم‌ها" یا به‌دنبال "بودن با خویش"!

کسی نوشت و خوب هم نوشت: دیگر انرژی لازم برای دوستی‌های بی‌معنی،  تعاملات اجباری و مکالمه‌های غیرضروری را ندارم.‌این جمله، بازتاب لحظه‌ای‌ست که انسان دیگر به‌جای "بودن در میان آدم‌ها"، به‌دنبال "بودن با خویش" است. نه از سر قهر و تنهایی، بلکه از سر انتخاب و آگاهی. ما گاهی در وضعیتی به‌سر می‌بریم که «دیگران» ما را تعریف می‌کنند. ما در «آن‌ها» و انتظاراتشان حل می‌شویم و از خود دور می‌افتیم. این نقل‌قول ساده، یک شورش نجیب و آرام علیه همین حل‌شدگی‌ست.
@chehel_salegi
[آدمیزاد به روابط سطحی و معاشرت‌های گذرا و سرگرمی‌های کوچک هم نیاز دارد اما نه به‌عنوان جایگزینی بر روابط عمیق و اصیل، بلکه به‌عنوان مکمل روانی_اجتماعی. ما برای کاهش اضطراب‌ها و حفظ پایداری روان، به درجات مختلفی از رابطه‌ها احتیاج داریم. بجای حذف، بهتر است پالایش کنیم و فاصله‌ها را تنظیم کنیم.]

معین دهاز 🍏
👍368👏4
💬مامان پروانه عزیز !

امروز فیلم گریه‌داری دیدم از دختری که داشت به مادر پیرش غذا می‌داد. مادره اول‌های فیلم، بی‌‌حواس بود. خالی خالی. انگار هیچ چیزی یادش نمی‌آمد. بعد، یک‌هو، نگاه کرد به صورت دختر و دقیق شد توی جزئیات چهره‌اش. معجزه شد یک آن. فهمید که او دخترش است. و در آن لحظه کوتاه، شاید خواست مهم‌ترین حرف زندگی‌ش را به جگر گوشه‌اش بزند. به دختر گفت دوستت دارم. بعد بغض کرد. من همان‌جا با دختره گریه کردم و گفتم منم دوستت‌دارم.

مامان پروانه عزیز

ایکاش حرف بابا را گوش می‌دادی و یخچال روشن را دستمال خیس نمی‌کشیدی، و برق نمی‌گرفت تو را که آن طور بیفتی توی تراس خانه. من هم خیال نمی‌کردم که داری سرم را گول می‌مالی و کف‌پاهات را قلقلک نمی‌دادم که بخندی. که نخندیدی و به جاش، برق کوفتی، من را پرت کرد و خوردم توی دیوار. آن وقت همسایه‌ها از صدای جیغ آخرت نمی‌ریختند توی خانه‌مان، تو را نمی‌پیچیدند لای پتوی سبز یک نفره که رویش عکس پلنگ داشت.

و من بابا را نمی‌دیدم که چند نفری دست‌هاش را گرفته بودند که توی سر خودش نکوبد و وادارش نمی‌کردند جلوی درمسجد بایستد و کمتر گریه کند و من، مجبور نمی‌شدم توی مراسم سوم و هفتم و چهلم و سالت، بیسم الله عبدالباسطی بگویم و اذالشمس کورت بخوانم، و حالم بد بشود از ماچ خیس آدم‌ها و خودم را بزنم به آن راه وقتی بهم می‌گفتند حیوونکی یا طفلی یا مادر مرده.
@chehel_salegi
مامان پروانه عزیز!
نوشتن این حرف‌ها سخت است. اما ایکاش من جای دختره بودم و تو زنده بودی. زنده بودی و بی‌حواس. هی خانه‌ات را گم می‌کردی و اشتباهی می‌امدی خانه ما. مثل مامان بهمن خان. و من ازت می‌پرسیدم مامان جان، اینجا چیکار می‌کنی؟ و ‌می‌گفتی خودت اینجا چیکار می‌کنی؟ آن وقت بغلت می‌کردم. سفت. و می‌گذاشتم بوی نارنگی‌ دست‌هات و بوی کرم صورتت بریزد توی تنم. بعد، منتظر می‌شدم تا مرا بشناسی. حتا شده یک‌بار. و بعد تو نگاهم می‌کردی و می‌گفتی دوستت دارم، مُتی.

من بغض می‌کردم و می‌گفتم منم دوستت دارم مامان. و هی ماچت می‌کردم. ماچ های محکم. بعد می‌آمدم اینجا و برای رفیق‌هام می‌نوشتم که امروز مامان پروانه، من را شناخت. اما حالا که نیستی، نمی دانم  باید چه کنم. نمی‌دانم باید چطور اشک‌هام را قورت بد‌هم و یک‌جوری وانمود کنم که انگار سرما خورده‌ام. ایکاش نمی‌رفتی یک‌جای دور و خوابت نمی‌گرفت به این زودی. اصلا دلت برای ما تنگ می‌شود؟

پی‌نوشت: این کلمات غمگین، برای گریستن نیست. برای این است که قدر آدم‌های عزیز زندگی‌تان بدانید...

#مرتضی_برزگر🍏
@chehel_salegi
💔103😭40👍1411🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرخِ گردون خیلی منو گردونده اما توی تمام این دوران و گردش‌، هیچوقت از آدم‌ها بدم نیومده.
من آدم‌ها رو دوست دارم.

اما در معاشرت با آدم‌های نزدیکِ جهانم، عبارتی دارم تحت عنوانِ «تو می‌دونی!».تو می‌دونی، یعنی تمام چیزهایی که حتا اگه من زیاد توضیح ندم خودت می‌دونی!تو می‌دونی، یعنی من بگم «ف» تو رفتی فرحزاد و قلیونت هم سفارش دادی.تو می‌دونی، یعنی نمی‌خوام زیاد از این درد حرف بزنم و خوبه که خودت می‌دونی.تو می‌دونی، یعنی نه تنها به قلبم نشستی بلکه مغز و احساسم رو توی مشتت داری و‌ من از اینکه دستم برات روعه، نمی‌ترسم و خوشحالم.
@chehel_salegi
عاشقِ معدود آدم‌های «تو می‌دونی» ِ زندگی‌مَم!
و دوست‌شون دارم بخاطر لحظه‌های خوب و خنده‌ها و آغوشی که ازشون داشتم.دوست‌شون دارم بخاطر اینکه می‌تونم کنارشون خودم باشم و ازشون یاد بگیرم و باهاشون زندگی‌م رو زندگی کنم.
همین.🍏
👍3327🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬مهربانی ؛ تزیین لحظه های زندگی هست ❤️

هر انسانی
برای زنده ماندن
نیازمند این است که دستی را بگیرد


#سابیر_هاکا🍏
86👏17😭5👍3🙏1🤝1
آرامش (چهلسالگي)...
💬رسم وفا (۱۲۳) من میخوام‌ با تو پیر شم…♥️🫂 کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻 @chehel_salegi ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌@safar_chehelsalegi
💬رسم وفا (۱۲۴)

🇪🇸 یامال: بدون مادربزرگم عکس تمدید قرارداد نمی‌گیرم!
لامین یامال که دیروز قراردادش را تا ٢٠٣١ با بارسلونا تمدید کرد اما از لحظه امضای قرارداد او هیچ تصویری نیست. دلیل این اتفاق هم عدم حضور مادربزرگ او در روز تمدید قرارداد بود. در واقع یامال گفت اگر مادربزرگش هم به مانند دیگر اعضای خانواده کنارش نباشند، عکسی نخواهد گرفت🍏

کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
@safar_chehelsalegi
55👍9🔥2😡1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬سلام به تو که گاهی توی سینه من ؛ تکون میخوری !

عزیز من، مهم نیست که در آخر چه می‌شود. من به دوست داشتنِ تو ادامه می‌دهم.❤️

واکنش این خانم به قدردانی جهانی شد!چقدر خوبه که آدما هوای همو داشته باشن...

#خستگی_روانی
#قدردانی
#زن_بودن🍏
@chehel_salegi
91💔26👏8😭5👍4
نوشته که:به جایی توی فیلمی، مرد رو به زن میگه: "می‌بخشمت چون کامل نیستی"
توقعات ما از دیگران و خودمان همیشه در حد غایت است. چه در انجام کارهای مورد نظرمان و چه برای خطا نکردن و همیشه درست‌ترین بودن!
انتظار داریم همیشه، همه‌چیزمان بسیار خوب و عالی باشد. من از عالی‌هایی که زیر برگه دانش‌آموزهایم می‌نوشتم، ناراضی‌ام. کمال‌گرایش می‌کرد. باید خوب و بسیار خوب می‌گذاشتم! اینطوری می‌فهمید که بی‌نقص نیست.
در مورد اشتباهات خودمان هم؛ چرا کنار نیامده‌ایم با خودمان؟! چون خودمان را کامل و بدون نقص تصور داریم و این غلط است.

#محبوبه_احمدی🍏
@mahmadi_b
🆔 @safar_chehelsalegi
👏3316👍2🕊1
Bad Az To
Mohsen Chavoshi
💬هر چیز زیبا می‌شود اگر تو به همراه من باشی حتّی اندوهم...!

چاوشی می‌خوند.
آقای راننده گفت زندان که بودم همیشه به صدای زنم فکر می‌کردم وقتی که برام چاوشی می‌خوند.
گفتم واسه چی زندون بودی؟
گفت مهریه.

بعدش دیگه چاوشی خوند و ما ساکت به ترافیک تهران نگاه کردیم... 🍏

@hamid59salimi
@chehel_salegi
💔326👏2👎1
آرامش (چهلسالگي)...
🪻چرا این روزها اینقدر خسته ایم ؟ ... کاش آدم مدتی از خودش مرخصی بگیره و دوباره به خودش برگرده ! فکر می‌کنم به این خستگی مفرط نشسته بر جانم که در لحظه‌هایی خودش را تمام‌وکمال نشانم می‌دهد. زیاد همه‌چیز را بالا و پایین می‌کنم تا بفهمم این خستگی از کجا آب می‌خورد.…
💬رها ؛ رها ؛ رها من ! (۱۸۴)

به یکی از دوستام یک پیشنهاد کاری فوق العاده شد.
اون قبول نکرد و من در دلم تحسینش کردم.

چون نمیخواست این عمر کوتاه و اونقدر کوتاهو ؛ بیشترشو کنار آدمهایی که دوست نداره تو محیطی که دوست نداره منتظر باشه که فقط نصف روزش تموم شه تا تازه زندگی شروع بشه.

آفرین بهت علی جون🥰🍏

کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
@safar_chehelsalegi
👍47👏1311👎1
💬 به لطف شما دیگه از جهنم نمی‌ترسیم!!


بالاخره وعده فرمانده یکی از نهادهای نظامی در شمال کشور محقق شد و از جهنم وعده داده شده همراه با گذر از پل صراط و شب اول قبر رونمایی گردید. واقعیت اما این است که ویدئوهای منتشر شده از این سازه در روزهای اخیر اسباب استهزاء بسیاری از ایرانیان را فراهم آورده تا جایی که حتی عبورکنندگان از پل صراط هم به جای هراس از دیدن صحنه‌های جهنم آشکارا خنده و شوخی می‌کنند. حال با این اوصاف شایسته است بپرسیم که چرا با هجوم ایده‌های مسخره روبرو شده‌ایم؟

نگاه اغراق شده به نقش رسانه‌ها: در جمهوری اسلامی با نگرشی نسبت به رسانه‌ها روبرو هستیم که آن‌را بیش از توانایی خود ارزیابی می‌کند. نگاهی که معتقد است رسانه می‌تواند روز را شب و شب را روز به مخاطب خود معرفی کند. دیدگاهی که باور دارد روایت‌ها می‌توانند واقعیت‌ها را بر خلاف ماهیت خود به مخاطبان بفروشند. این در حالی‌است که دلایلی از جمله شکل‌گیری مخاطب فعال، تکثر رسانه‌های مختلف، و نقش آفرینی هر چه بیشتر مخاطبان در دیالوگ با رسانه‌ها این باور را سست کرده است. اکنون روشن است که بدون هم‌سویی واقعیت‌ها با روایت‌ها، رسانه‌ها قادر نیستند تاثیرگذاری زیادی داشته باشند. به نظر می‌رسد نهادهای دست‌اندرکار در بازآفرینی جهنم هم‌چنان در کمند این نگاه اغراق‌شده به رسانه‌ها گرفتار‌اند.

غفلت از تحولات دین‌داری: به باور جامعه‌شناسان‌دین ایران در ۴۶ سال گذشته با تغییرات جدی در عرصه دین‌داری مواجه شده است به طوری که با وجود فربه شدن ابعاد مناسکی آن مانند برگزاری اعتکاف، راه‌پیمایی اربعین، زیارت اماکن مقدس، و نوآوری‌هایی مانند تجمعات جاماندگان، اکنون ما شاهد کاهش ابعاد اعتقادی دین‌داری به‌ویژه در میان نوجوانان هستیم. برخی از جامعه‌شناسان‌دین حتی آشکارا از ورود ایران به عصرپسادینی سخن می‌گویند و این واقعیت را بر شواهد تجربی مبتنی می‌سازند. بر همین اساس به جرئت می‌توان ادعا کرد که بانیان جهنم‌ساز در پروژه مذکور از این تحولات مطالعه شده اخیر در عرصه‌دین‌داری آگاه نبوده‌اند.

عدم آشنایی با ویژگی‌های نسل زد: پروژه بازنمایی جهنم به احتمال زیاد برای ایجاد هراس در نوجوانانی طراحی شده است که به نسل زد شهره بوده و از سال ۱۴۰۱ نقش پررنگی در تحولات فرهنگی جامعه ایفا نموده‌اند. نسلی که قائل به پرسش‌گری‌های رادیکال در عرصه‌های دین‌داری بوده و این برنامه‌ها را عمدتا به صورت فان تلقی می‌کند. از همین رو به جرئت می‌توان ادعا کرد که هدف‌‌گذاری این پروژه قطعا با ناکامی مواجه شده و بر تشکیک هر‌چه بیشتر این نسل درباره برخی از باورهای دینی خواهد افزود. امری که باعث می‌شود تا انبان مبلغان دینی در مواجهه با این نسل و اقناع ایشان از گذشته هم خالی‌تر شود.

🔹 نکته پایانی: به نظر می‌رسد هراس از مجازات دنیوی یا اخروی زمانی موثر است که زندگی برای انسان‌ها از فرط شیرینی صبغه غافلانه به خود گرفته باشد (هراس از جهنم بر مخاطبانی تاثیر دارد که با بهشت بر روی زمین سروکار داشته باشند). حال فارغ از کژسلیقه‌گی های فراوان در این پروژه که آن را بیشتر به یک فانتزی شبیه ساخته است با دو پرسش جدی مواجهیم که طراحان این برنامه باید به آن‌ها پاسخ دهند؛ یکم: چرا ایشان به جای جهنم به بازآرایی بهشت نپرداخته‌اند؟ و دوم: زیست روزمره ایرانیان چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با پروژه ساخته شده از سوی آن‌ها دارد؟

مهران صولتی🍏
@chehel_salegi
👏6012👍12👎1😁1👌1
آرامش (چهلسالگي)...
🌻حسرتهای تلخ و شیرین افسوس که من و " تو " دور از هم پیر میشویم ! و طعم شیرین تاب دادن نوه هایمان را هیچوقت نمیچشیم ... چقدر حیف که حساب موهای سپیدت را نمیتوانم نگه دارم و چروک دور چشمهایت دور از چشم من عمیق میشوند چقدر دلم میخواست وقتی نمره…
💬بغل ؛ مغل ؛ بوغاله! (۱۸۴)

از متن سریال سووشون:
یک )میگه چرا چراغ و خاموش میکنی
از جای بخیه هات خجالت نکش
اونها جغرافیای زندگی منه
@chehel_salegi
(چون اون زمان سزارین شده بوده و هنوز جاافتاده نبوده این عمل خانومه خجالت میکشید) 🍏

دو ) میگه پاشو لباست رو عوض کن
دلم هوا تو کرده🍏
62💔7😁4😢3👏1👌1
تمام لحظه‌های "نمانده در دلم دگر توان دوری" داشتم به تنهایی‌ام می‌رسیدم تا مثل یک بذرکوچک قد بکشد. و تو، تویِ همیشه‌محبوبِ این روزها، همان‌طور، دور ایستاده بودی به تماشاکردن. و تو خودت نمی‌دانی که وقت‌های تماشا، چقدر تماشاکردنی می‌شوی.

و من همه این لحظه‌ها سپاسگزار و منت‌دارت بودم که به‌انتظار و صبر می‌ایستادی، تا زنی مثلِ من حواس‌جمع تنها دارایی‌اش -تنهایی‌اش- باشد. چراکه بین من و تو، آن‌که توقعِ انتظار و صبر بیشتری دارد، منم. منی که هنوز مثلِ تو، با تنهایی ذاتی و خودخواسته‌اش عجین نشده . تو آدم بالغ‌ترِ این باهم‌بودنی که تنهایی‌ات حالا ثمردار شده و از آن، هزار کلمه می‌چکد که دلم را قرص می‌کند.

آدم‌ها خیال‌شان اینست که آمده‌اند همدیگر را از تنهایی دربیاورند و کدامشان جز ما دونفر میتواند چنین باهم‌بودنی را در اوج تنهایی تجربه کنند. برای همین است که برایت گفتم نمی‌خواهم نگاه کسی به ما بیفتد. برای این‌که آدمها عادت دارند به کج‌فهمی و قضاوت‌کردن دیگری. گفتم بیا پناه بگیریم کنارِ هم و اجازه ندهیم این لحظه‌ها، حواسِ کسی را پرتِ ما کند. چراکه گفتن‌های مکرر و صداهای بلند، مرامِ من و تو نیست!

فاطمه بهروز فخر 🍏
35👏9👍2😢2🕊2
آرامش (چهلسالگي)...
💬 پیامک صبح شمبه (۲۴۸) یک ) بوسه نه ؛ خنده‌ ی گرم از دهنت کافی بود این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود حامدعسکری🍏 دو ) یک شب تو به خوابِ من مرا بوسیدی؛ یک هفته بعد صورتم را شستم حامد عسکری🍏 @chehel_salegi ............................................. غم‌انگیزترین…
💬 پیامک صبح شمبه (۲۴۹)

تصدقت بگردم! دیری است از سلامتی وجود مبارک خبری ندارم. امیدوارم انشالله وجود عزیزت در کمال صحت بوده باشد، اگر از حال من بخواهید الحمدلله سلامت هستم ولی چه سلامتی؟ از دوری جان عزیزم تمام مرض‌های دنیا را دارم، نمی‌دانید شبانه روز چه بر من می‌گذرد از عشق تو؛
به قربان چشم‌های قشنگت! عکسی که وعده فرموده بودید التفات بفرمایید، دلم را به عکست خوش کنم دستم که از دامن خودت کوتاه است . .
بوسه به پیوست هست💋

از کتاب نامه های پریدخت 🍏
@chehel_salegi
......................................................
باشد که روزگار بچرخد به کام دل ؛ باشد که غم خجل شود از صبر قلب ما🙏

ارادتمند: حلاجیان 🍏
66💋7🔥4👏4🙏4
آرامش (چهلسالگي)...
یک بار است زندگانی . یک بار ! همان یک بار که نسیم صبح را به سینه فرو می‌دهیم ، همان یک بار که عطش خود را با قدحی آب خنک فرو می‌نشانیم،همان یک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت می‌کنیم . یک بار ، یک بار و نه بیشتر ! زندگانی یک بار است در هر فصل ... محمود دولت…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬یادمرگ (۱۱۳)

چهارماه قبل فوت بابا رفتیم نمک آبرود. سرطان ریه داشت. با تلکابین رفتیم بالا؛ مشغول عکاسی شدیم یک دفعه دیدم بابا نیست؛ دنبالش گشتیم که تو کافه پیداش کردم برای خودش چای و آش سفارش داده بود.
@chehel_salegi
گفتم همه دنبالت هستند دیر شده، عجله عجله‌ای بلند شد و یک حسرت همیشگی برای من. چرا یه چایی نگرفتم بشینم کنارش باهم بخوریم و من بگم بابا بذار همه ی دنیا منتظرمون باشند. نبودنت؛ ۹ سال شد بابا و من در حسرت اون چایی دو نفره آخر که باهات نخوردم.
نویسنده‌ :؟ 🍏
😢79💔56😭3413👏3👌1
💬چقدر زود میگذره !

این تصویر بی‌نظیره .میون اون دو نفر در ظاهر دو متر فاصله‌ هست ولی در اصل ؛ هفتاد یا هشتاد سال فاصله وجود داره!!!

انگار کودک به آینده‌اش نگاه می‌کنه و مادر سالخورده به گذشته‌اش نگاه میکنه . زندگی چیزی جز شمارش چند عدد نیست.🍏
85💔41👍14🤔4
2025/07/14 18:38:50
Back to Top
HTML Embed Code: