آرامش (چهلسالگي)...
. 💬 بزرگسالی : رسیدن به بلوغ غربالگری حالا دیگر دوستان زیادی ندارم و آدمهای نزدیکِ خیلی صمیمی در تعاملهای دوستانه. در جهان بزرگسالی، سرانجام یک لحظه شهود و ادراک غمانگیز -اما روشنگرانه- از راه میرسد تا تو متقاعد شوی که هیچ تضمینی بر پایداری و دوام…
💬قرار بود پذیرش، آرامش بیاورد اما وادادگی، کرختی و بیرمقی را نتیجه داده !
" از پذیرش تا پذیرش "
خامی و پختگی؛ دو صفت از صفاتِ منازل سفر زندگی هستند که در اکثر مقولات انسانی مصداق دارند.
مثلا مقوله پذیرش را بنگرید. زمانی که آدمی به دلیل ترس، نگرانی و اضطراب از موقعیت حاضر نیست با واقعیت روبرو شود پس پا پس میکشد و پشت مفهومی بنام پذیرش پنهان میشود. او از اراده برای تغییر هراس دارد اما بنا را بر پذیرشِ وضعِ کنونی میگذارد، نمیداند که میان پذیرش اولیه و پذیرش ثانویه تفاوت است.
پذیرش خام را آنهایی انتخاب میکنند که هنوز گامی برنداشتند، سفری نکردند و جادهای را نپیمودند. اینان مدام از وظیفه و مسئولیتی که باید برای زندگی و خودشان انجام دهند، فرار میکنند. این خامی در طول زمان تولید خشم میکند و انفعال و واپسروی را در جان و روان آنها فعال میکند.
یکجای کار میلنگد!
قرار بود پذیرش، آرامش بیاورد اما وادادگی، کرختی و بیرمقی را نتیجه داده است.
چرا برای زندگیم کاری نمیکنم!؟
اما پذیرشی که از پختگیِ ناشی از طیِ سفر میآيد اینگونه است که آدمی با تجربه زیسته غنی در متن جان خویش یافته است که او بخشی از ماجراست نه همه آن؛ پس آنچه بر عهده نقش اوست را بازی میکند و وارد گود میشود و فراز و فرود زیستن را میچشد اما میداند که کجا باید رها کند تا باقیِ هستی؛ نقش خود را بازی کنند تا قصه به سرانجام برسد.
چنین مسافری در طول زمان در متن طوفان نیز آرامش دارد و پذیرفته است که الخیر فی ما وقع (هرچه پیش آید خیر در همان است.) او از بر عهده گرفتن مسولیتِ نقش خویش فرار نمیکند و این پذیرشِ مسئولیت برای او آرامش خاطر میاورد که من آنچه از عهدهام برمیامد را انجام دادم.
@chehel_salegi
پذیرشِ مسئولیتِ زیستن در نهایت، پذیرشِ ماجرای کلِ قصه را در پی دارد و آرامش، نتیجه آن خواهد بود.
مولانا در وصف پذیرشِ دوم سروده است:
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو بیباکتر از شیرم
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
یونگ گفته است:
آنچه انکار میکنی تو را شکست میدهد
و آنچه میپذیری تو را تغییر خواهد داد.
باگوان راجنیش اشو در وصف پختگیِ پذیرش پس از شیرجه زدن در دریای زندگی، اینگونه میگوید:
"خود را کاملا به او بسپار.
درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است.
نباید پارو بزنی، فقط طناب را شل کن نباید شنا کنی، فقط شناور باش.
آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد. دریا بسیار نزدیک است، دریای او در جان ماست اما فقط برای کسانی که شناورند، نه برای کسانی که شنا میکنند. از غرق شدن نترس زیرا ترس، تو را وادار به شنا میکند.
حقیقت آن است که کسانیکه خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند برای همیشه نجات میابند.
مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن زیرا کسیکه هدف تعیین میکند، شروع میکند به شنا کردن.
همواره به یاد داشته باش، زمانیکه قایق زندگیات را به جریان اراده الهی بسپاری، به هر جا برسی
مقصد همانجاست."
با مهر 🌱
" دکتر منوچهر خادمی "🍏
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
" از پذیرش تا پذیرش "
خامی و پختگی؛ دو صفت از صفاتِ منازل سفر زندگی هستند که در اکثر مقولات انسانی مصداق دارند.
مثلا مقوله پذیرش را بنگرید. زمانی که آدمی به دلیل ترس، نگرانی و اضطراب از موقعیت حاضر نیست با واقعیت روبرو شود پس پا پس میکشد و پشت مفهومی بنام پذیرش پنهان میشود. او از اراده برای تغییر هراس دارد اما بنا را بر پذیرشِ وضعِ کنونی میگذارد، نمیداند که میان پذیرش اولیه و پذیرش ثانویه تفاوت است.
پذیرش خام را آنهایی انتخاب میکنند که هنوز گامی برنداشتند، سفری نکردند و جادهای را نپیمودند. اینان مدام از وظیفه و مسئولیتی که باید برای زندگی و خودشان انجام دهند، فرار میکنند. این خامی در طول زمان تولید خشم میکند و انفعال و واپسروی را در جان و روان آنها فعال میکند.
یکجای کار میلنگد!
قرار بود پذیرش، آرامش بیاورد اما وادادگی، کرختی و بیرمقی را نتیجه داده است.
چرا برای زندگیم کاری نمیکنم!؟
اما پذیرشی که از پختگیِ ناشی از طیِ سفر میآيد اینگونه است که آدمی با تجربه زیسته غنی در متن جان خویش یافته است که او بخشی از ماجراست نه همه آن؛ پس آنچه بر عهده نقش اوست را بازی میکند و وارد گود میشود و فراز و فرود زیستن را میچشد اما میداند که کجا باید رها کند تا باقیِ هستی؛ نقش خود را بازی کنند تا قصه به سرانجام برسد.
چنین مسافری در طول زمان در متن طوفان نیز آرامش دارد و پذیرفته است که الخیر فی ما وقع (هرچه پیش آید خیر در همان است.) او از بر عهده گرفتن مسولیتِ نقش خویش فرار نمیکند و این پذیرشِ مسئولیت برای او آرامش خاطر میاورد که من آنچه از عهدهام برمیامد را انجام دادم.
@chehel_salegi
پذیرشِ مسئولیتِ زیستن در نهایت، پذیرشِ ماجرای کلِ قصه را در پی دارد و آرامش، نتیجه آن خواهد بود.
مولانا در وصف پذیرشِ دوم سروده است:
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو بیباکتر از شیرم
هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
یونگ گفته است:
آنچه انکار میکنی تو را شکست میدهد
و آنچه میپذیری تو را تغییر خواهد داد.
باگوان راجنیش اشو در وصف پختگیِ پذیرش پس از شیرجه زدن در دریای زندگی، اینگونه میگوید:
"خود را کاملا به او بسپار.
درست مانند قایقی که بر روی رودخانه شناور است.
نباید پارو بزنی، فقط طناب را شل کن نباید شنا کنی، فقط شناور باش.
آنگاه رودخانه خودش تو را به دریا خواهد برد. دریا بسیار نزدیک است، دریای او در جان ماست اما فقط برای کسانی که شناورند، نه برای کسانی که شنا میکنند. از غرق شدن نترس زیرا ترس، تو را وادار به شنا میکند.
حقیقت آن است که کسانیکه خود را بدون واهمه در خدا غرق میکنند برای همیشه نجات میابند.
مقصدی را هم برای خودت تعیین مکن زیرا کسیکه هدف تعیین میکند، شروع میکند به شنا کردن.
همواره به یاد داشته باش، زمانیکه قایق زندگیات را به جریان اراده الهی بسپاری، به هر جا برسی
مقصد همانجاست."
با مهر 🌱
" دکتر منوچهر خادمی "🍏
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
👍27❤12🕊1
آرامش (چهلسالگي)...
بافتن موهای تو کار هر کسی نیست هیچکس با دست خودش... گور خودش را نمیکند !!! #کوروش_نامی💐 @chehel_salegi
در خياباني كه تو در آن زندگي مي كني، نُه زن ديگر هستند كه از تو زيباترند، پنج زن كه از تو بلند ترند و هفت زن كه از تو كوتاه ترند و يك زن ديگر كه مرا بيش از تو دوست مي دارد،
در محل كارم، زني هست كه به من لبخند مي زند(....)
پيشخدمت كافه برايم به جاي شكر، عسل در چاي مي ریزد و زن فروشنده به من می گوید: سیب را از جای دیگری نخری...!
اما من «تو» را دوست دارم.
أنور عمران🍏
در محل كارم، زني هست كه به من لبخند مي زند(....)
پيشخدمت كافه برايم به جاي شكر، عسل در چاي مي ریزد و زن فروشنده به من می گوید: سیب را از جای دیگری نخری...!
اما من «تو» را دوست دارم.
أنور عمران🍏
❤93👏13🤔6👍4😁4😢4🕊1
آرامش (چهلسالگي)...
🌻چرا از حس چهلسالگی خوشم میآد ؟ من از اینکه چهل و چند ساله هستم حظ می کنم. چهل سال زندگیم را مثل شربت خوشمزه می نوشم. چهل سالگی سن زیبایی است، چهل و یک سال و چهل و دو سال و چهل و سه و چهار و پنج همه زیبا هستند. برای اینکه آدم احساس آزادی می کند. احساس…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬چهل سالگی و خوبیهاش!
کارل یونگ گفته: «زندگی واقعاً از چهل سالگی شروع میشه؛ تا اون موقع فقط داشتی تحقیق میکردی.»
خب...منم رسماً از فاز "تحقیق و توسعه" وارد فاز "هرچی باشه دیگه اینم خودمم" شدم! ...دلم آرومتره.دعوا با خودم تموم شده، معاهده صلح امضا شده.دیگه نه دنبال اثباتم، نه دنبال تایید.
و مهمتر از همه؟
تو این سن تازه میفهمی "هیچ کاری نکردن" یعنی داری زندگی میکنی...یه عمر راه رفتی، زمین خوردی، بلند شدی، غرق شدی، خندیدی، عاشق شدی، بریدی، جنگیدی... و هنوز اینجایی ..و این یعنی موفقی.
چون اگه مسیرت طبق نقشه نبوده، تو زنده موندی، رشد کردی، و یه جایی تو این بالا و خم، کمکم خودتو پیدا کردی.
حالا وقتشه یه چیزایی رو بذاری زمین:سنگینی توقع بقیه، دلخوریهای کهنه، جنگهای بیثمر.و وقتشه یه چیزایی رو محکمتر بگیری:آرامشتو بدون دلیل، دوستیهای عمیق، و سکوتهایی که توش خودتو پیدا میکنی.
پس از خودت ممنون باش.نه فقط برای چیزایی که ساختی...بلکه برای جاهایی که شکست خوردی ولی دست از خودت نکشیدی...
حسین گازر🍏
@chehel_salegi
کارل یونگ گفته: «زندگی واقعاً از چهل سالگی شروع میشه؛ تا اون موقع فقط داشتی تحقیق میکردی.»
خب...منم رسماً از فاز "تحقیق و توسعه" وارد فاز "هرچی باشه دیگه اینم خودمم" شدم! ...دلم آرومتره.دعوا با خودم تموم شده، معاهده صلح امضا شده.دیگه نه دنبال اثباتم، نه دنبال تایید.
و مهمتر از همه؟
تو این سن تازه میفهمی "هیچ کاری نکردن" یعنی داری زندگی میکنی...یه عمر راه رفتی، زمین خوردی، بلند شدی، غرق شدی، خندیدی، عاشق شدی، بریدی، جنگیدی... و هنوز اینجایی ..و این یعنی موفقی.
چون اگه مسیرت طبق نقشه نبوده، تو زنده موندی، رشد کردی، و یه جایی تو این بالا و خم، کمکم خودتو پیدا کردی.
حالا وقتشه یه چیزایی رو بذاری زمین:سنگینی توقع بقیه، دلخوریهای کهنه، جنگهای بیثمر.و وقتشه یه چیزایی رو محکمتر بگیری:آرامشتو بدون دلیل، دوستیهای عمیق، و سکوتهایی که توش خودتو پیدا میکنی.
پس از خودت ممنون باش.نه فقط برای چیزایی که ساختی...بلکه برای جاهایی که شکست خوردی ولی دست از خودت نکشیدی...
حسین گازر🍏
@chehel_salegi
👏50❤19👍9👌9🔥3
آرامش (چهلسالگي)...
💬 بغل ؛ مغل ؛ بوغاله (۱۸۱) رنجهای زمانه از حد گذشتهاند؛ اگر میتوانی قدری بغل بیاور که حرفهای زیبا دیگر اثر نمیکنند! #فاطمه_اندربای🍏 @chehel_salegi در نهضت عظیم دو بازویش؛ من گریهام گرفته که آخر چرا پرنده به دنیا نیامدم؟ #رضا_براهنی🍏
💬 بغل ؛ مغل ؛ بوغاله (۱۸۲)
نیاز دارم بغل بشم! نیاز دارم به بوسیده شدن!نیاز دارم نازم کشیده بشه! نیاز دارم با نوازش، زمختیِ روحم رو نرم کنی!
نیاز دارم بگی دوستت دارم. بلند!نیاز دارم بگی قربونت برم!طوری که حرف (ر) تشدید داشته باشه! نیاز دارم بگی قشنگ شدی.بگی جون بابا!
از همین حرفهایی که بقیه پُزِ شنیدنش رو میدن !
من همهی زندگیم رو دویدم!میونِ این همه مدلِ دلبر؛من یه مدلِ سادهی نابلدِ دل نَبَرَم!اما تو ببین منو!بذار حس نکنم کمام! بذار حس نکنم لای غبارِ جنگِ زندگی، گم شدم وُ فراموش!...بذار باور کنم بعد از این همه سختی، سزاوار دوست داشته شدنام!
#علی_سلطانی🍏
عکس : 🔺+بغلم کن
-اما ما درختیم !
+اشکال نداره فقط بغلم کن
-باشه پس بیا بغلم❤️
نیاز دارم بغل بشم! نیاز دارم به بوسیده شدن!نیاز دارم نازم کشیده بشه! نیاز دارم با نوازش، زمختیِ روحم رو نرم کنی!
نیاز دارم بگی دوستت دارم. بلند!نیاز دارم بگی قربونت برم!طوری که حرف (ر) تشدید داشته باشه! نیاز دارم بگی قشنگ شدی.بگی جون بابا!
از همین حرفهایی که بقیه پُزِ شنیدنش رو میدن !
من همهی زندگیم رو دویدم!میونِ این همه مدلِ دلبر؛من یه مدلِ سادهی نابلدِ دل نَبَرَم!اما تو ببین منو!بذار حس نکنم کمام! بذار حس نکنم لای غبارِ جنگِ زندگی، گم شدم وُ فراموش!...بذار باور کنم بعد از این همه سختی، سزاوار دوست داشته شدنام!
#علی_سلطانی🍏
عکس : 🔺+بغلم کن
-اما ما درختیم !
+اشکال نداره فقط بغلم کن
-باشه پس بیا بغلم❤️
❤48😢28💔17😭7👍4
قبلترها، بیشتر کارها را با هم انجام میدادیم. سبزی میگرفتیم به هم خبر میدادیم بنشینیم با هم پاک کنیم. بابا دو کله قند میگرفت فردایش مادر میفرستاد دنبال همسایه که بیاید با هم قند خرد کنند. با هم رب میجوشوندند، ترشی و شوری میانداختند.
قبلترها، وقت خوردن چای صبح و چای عصر، دور هم جمع میشدیم.
سماور خاموش میشد تا «وقت چای» بعدی! با هم محصول باغ و زمین را جمع میکردیم. لحاف درست میکردیم. نان میپختیم. با هم شبچراغونی همدیگه میرفتیم. کیف داشت با هم بودنها؛
#محبوبه_احمدی🍏
@mahmadi_b
@chehel_salegi
قبلترها، وقت خوردن چای صبح و چای عصر، دور هم جمع میشدیم.
سماور خاموش میشد تا «وقت چای» بعدی! با هم محصول باغ و زمین را جمع میکردیم. لحاف درست میکردیم. نان میپختیم. با هم شبچراغونی همدیگه میرفتیم. کیف داشت با هم بودنها؛
#محبوبه_احمدی🍏
@mahmadi_b
@chehel_salegi
❤83👌12👍9😢7👏3
آرامش (چهلسالگي)...
همه ما از این آدمها در زندگیمان داریم آدمهایی که الکی و تکراری حالتان را میپرسند که آخرِ تلفن آدرسِ فلان جا و تلفنِ فلان دوست را میگیرند و خلاصه دلیلِ الو گفتنشان؛ خودِ خودت نیستی. اما من عاشقِ آنهایی هستم که شاید ماهی یکبار، اسمشان روی موبایلت میافتد،…
💬گوشه ی دنج دلم باش !
برایِ آنان كه بايد؛ شبيه جايی باشيد، تا در شما آرام بگيرند؛ به چيزی فكر نكنند؛ نفس تازه كنند :جایِ دنجِ يار باشيد و رفيقِ خوب!
@chehel_salegi
شبيه بالكنی باشيد كه تنها نقطه ای از خانه است كه ميشود در آن نشست و ماه را ديد، شبيه آن نيمكتی باشيد كه در انتهای پارک زير درخت شاهتوت سايه ای بزرگ دارد و سنگفرش هایِ پارک به آنجا راهی ندارند، شبيه يک خانه قديمی باشيد،كه نمایِ آجريش را پيچکِ سبزی پوشانده و در انتهای يک بن بست در سكوتی عجيب؛ انگار نه انگار كه در شهر است...خلاصه برای بعضی ها گوشه یِ دنجشان باشید
#صابر_ابر🍏
کانالی برای عاشقان سفر 👇
🆔 @safar_chehelsalegi
برایِ آنان كه بايد؛ شبيه جايی باشيد، تا در شما آرام بگيرند؛ به چيزی فكر نكنند؛ نفس تازه كنند :جایِ دنجِ يار باشيد و رفيقِ خوب!
@chehel_salegi
شبيه بالكنی باشيد كه تنها نقطه ای از خانه است كه ميشود در آن نشست و ماه را ديد، شبيه آن نيمكتی باشيد كه در انتهای پارک زير درخت شاهتوت سايه ای بزرگ دارد و سنگفرش هایِ پارک به آنجا راهی ندارند، شبيه يک خانه قديمی باشيد،كه نمایِ آجريش را پيچکِ سبزی پوشانده و در انتهای يک بن بست در سكوتی عجيب؛ انگار نه انگار كه در شهر است...خلاصه برای بعضی ها گوشه یِ دنجشان باشید
#صابر_ابر🍏
کانالی برای عاشقان سفر 👇
🆔 @safar_chehelsalegi
❤50👍17👏4💔3🙏2
آرامش (چهلسالگي)...
💬 زنانگی (۵۶) یادت هست... گفتی: تو دلبری بلد نیستی! زنانگی را نمیدانی...یادت هست؟ بعدش هم همینها را انکار کردی و گفتی که الکی گفتهای... هیچ میدانی که تو با همین حرفی که الکی گفته بودی با من چه کردی؟! با زن بودگیهایم. با دلی که از تو نبرده بودم در آن…
زن ها زود خام می شوند؛ همین که درِ نوشیدنیشان را باز کنید و با احترام دستشان بدهید.همین که سردشان شد روپوشتان را دربیاورد و روی شانه هایش بیاندازد.همین که موقع عبور از خط عابر پیاده دستتان را پشتشان بگذارید؛ خام می شوند.
@chehel_salegi
اگر کمی ته ریش هم داشته باشید که دیگر فَبَهاا !
اما این پایان ماجرا نیست .قدم اول است.هیچ زنی را ته ریش خوشبخت نکرده است.باید نگه داشتنش را بلد باشید.اگر از پسِ جا به جا کردن کوه برمی آیید: بسم الله! .... اگر نه ته ریشتان را بگذارید دم کوزه آبش را بخورید
#راضیه_محتشمى🍏
اینجا دوستداران طبیعتگردی جمع شدن👇
🆔 @safar_chehelsalegi
@chehel_salegi
اگر کمی ته ریش هم داشته باشید که دیگر فَبَهاا !
اما این پایان ماجرا نیست .قدم اول است.هیچ زنی را ته ریش خوشبخت نکرده است.باید نگه داشتنش را بلد باشید.اگر از پسِ جا به جا کردن کوه برمی آیید: بسم الله! .... اگر نه ته ریشتان را بگذارید دم کوزه آبش را بخورید
#راضیه_محتشمى🍏
اینجا دوستداران طبیعتگردی جمع شدن👇
🆔 @safar_chehelsalegi
👍92👏32❤16👎4👀2🤔1💔1
+ از کجا میدونی اون عاشقِته؟
- چون اون بدترین چیزها رو در موردِ من میدونه و مشکلی نداره .🍏
...........................
نمیدونم چنین رفیقی داریم یا نه ؟ ... امن و بسیار گشاده دل .... گاهی حتی نمیتونیم حرفی رو به خودمون بزنیم . اما راحت به اینجور از رفقا میگیم ... خیلی کم هستن اما بسیار کمنظیر و پرقیمت ❤️
حلاجیان 🍏
@chehel_salegi
- چون اون بدترین چیزها رو در موردِ من میدونه و مشکلی نداره .🍏
...........................
نمیدونم چنین رفیقی داریم یا نه ؟ ... امن و بسیار گشاده دل .... گاهی حتی نمیتونیم حرفی رو به خودمون بزنیم . اما راحت به اینجور از رفقا میگیم ... خیلی کم هستن اما بسیار کمنظیر و پرقیمت ❤️
حلاجیان 🍏
@chehel_salegi
👏33❤18👍12🔥1💔1
آرامش (چهلسالگي)...
💬 رها ؛ رها ؛ رها من ! (۲۳۴) در یک گروه کوچک تلگرامی، خانم و آقایی فوقالعاده _زن و شوهر_ حضور دارند که اتفاقا همخط فکری در زمینه سیاست نیستند. برایم جالباند! گاهی در فاصله دو متری هم در اتاق خانهشان نشستهاند و در گروه حرفهای هم را به چالش میکشند و…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬 رها ؛ رها ؛ رها من ! (۲۳۵)
براشون جشن پایانی کلاس اول گرفتن ! حواستون به وسطی باشه 😂😍❤️🍏
نمیدونم بعد از دیپلم و لیسانس ؛ این عزیز دلمون با چه سیستمی رشد میکنه ؟ آیا همچنان رها و متفاوت به زندگیش ادامه میده یا نه ؟ ... اما از الانش و حس قشنگی که داره ؛ خیلی کیف کردم .👏
حلاجیان 🍏
@chehel_salegi
براشون جشن پایانی کلاس اول گرفتن ! حواستون به وسطی باشه 😂😍❤️🍏
نمیدونم بعد از دیپلم و لیسانس ؛ این عزیز دلمون با چه سیستمی رشد میکنه ؟ آیا همچنان رها و متفاوت به زندگیش ادامه میده یا نه ؟ ... اما از الانش و حس قشنگی که داره ؛ خیلی کیف کردم .👏
حلاجیان 🍏
@chehel_salegi
❤128👍20😁15👎5👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💬 تویی که نمیشناختمت!
علی حسن پور عزیز !قشنگترین سورپـرایزی بود که دیدم برای پدر و مادر🥲❤️! درسته نمی شناسمت اما مبارکت باشه! خیلی گلی ، موفق و همینجور با شعور و خانواده دوست و متخصص بمونی ، دکتر جان 🍏
@chehel_salegi
علی حسن پور عزیز !قشنگترین سورپـرایزی بود که دیدم برای پدر و مادر🥲❤️! درسته نمی شناسمت اما مبارکت باشه! خیلی گلی ، موفق و همینجور با شعور و خانواده دوست و متخصص بمونی ، دکتر جان 🍏
@chehel_salegi
❤121👏26👍7
آرامش (چهلسالگي)...
💬 رها ؛ رها ؛ رها من ! (۲۳۵) براشون جشن پایانی کلاس اول گرفتن ! حواستون به وسطی باشه 😂😍❤️🍏 نمیدونم بعد از دیپلم و لیسانس ؛ این عزیز دلمون با چه سیستمی رشد میکنه ؟ آیا همچنان رها و متفاوت به زندگیش ادامه میده یا نه ؟ ... اما از الانش و حس قشنگی که داره…
💬 رها ؛ رها ؛ رها من ! (۲۳۶)
شرح عکس : طرف از سیگارش حاضر نیست بگذره
بعد بعضیا انتظار دارن از خاکش بگذره
@chehel_salegi
..................................................
کاری به موضوع سیاسی این تصویر ندارم .... اما از نگاه من ؛ نوعی رهاشدن در عین شجاعت در چهره ی این مرد سیاهپوش به چشم میخوره که قابل تامل هست 🍏
شرح عکس : طرف از سیگارش حاضر نیست بگذره
بعد بعضیا انتظار دارن از خاکش بگذره
@chehel_salegi
..................................................
کاری به موضوع سیاسی این تصویر ندارم .... اما از نگاه من ؛ نوعی رهاشدن در عین شجاعت در چهره ی این مرد سیاهپوش به چشم میخوره که قابل تامل هست 🍏
👍56❤9👌5😁2😢1
آرامش (چهلسالگي)...
🪴یه رابطه رو چه چیزی زنده نگه میداره؟! و فکر کردم: صحبت کردن!و صحبت کردن این نیست که بگی خوبم تو چطوری؟! مرسی و ناهار فلان چیزو خوردم!صحبت کردن یعنی بگی حالم بخاطر فلان چیز خوب نیست!یعنی بگی اومدم نشستم فلان جا مشغول نوشتنم .یعنی بگی دوست دارم اما احتیاج…
.
💬چی یه رابطه رو زنده نگه میداره؟
جوابش برام شد: صحبت کردن!
گفتوگوهای واقعی که از دلِ دغدغههای هر آدمی برمیاد.
مثلا وقتی میتونی راحت بگی:
"حال روحیم خوب نیست ."
یا مثلاً بگی:
"الان نشستم یه گوشه که تمرکز کنم، فقط خواستم بدونی که اگه نیستم دلیلش اینه."
یا حتی خیلی ساده بگی:
"دوستت دارم، ولی یه ساعت خلوت میخوام که با خودم باشم."
اون وقتهایی که میتونی بگی:
"من خیلی تلاش کردم، واقعاً خستهام...
میشه امروز رو تو جای هر دومون هندل کنی؟"
و گاهی هم بیهوا بگی:
"میدونی؟
الان بیشتر از همیشه نیاز دارم حس کنم دوستم داری...
نیاز دارم توی نگاهت، توی حرفهات، توی بودنت… بیشتر از همیشه باشی."
رابطه وقتی میمونه که تو بتونی بینقاب حرف بزنی، و یکی باشه که نه فقط گوش بده،
که بفهمه، بخواد بفهمه، و بلد باشه بفهمه...🍏
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
💬چی یه رابطه رو زنده نگه میداره؟
جوابش برام شد: صحبت کردن!
گفتوگوهای واقعی که از دلِ دغدغههای هر آدمی برمیاد.
مثلا وقتی میتونی راحت بگی:
"حال روحیم خوب نیست ."
یا مثلاً بگی:
"الان نشستم یه گوشه که تمرکز کنم، فقط خواستم بدونی که اگه نیستم دلیلش اینه."
یا حتی خیلی ساده بگی:
"دوستت دارم، ولی یه ساعت خلوت میخوام که با خودم باشم."
اون وقتهایی که میتونی بگی:
"من خیلی تلاش کردم، واقعاً خستهام...
میشه امروز رو تو جای هر دومون هندل کنی؟"
و گاهی هم بیهوا بگی:
"میدونی؟
الان بیشتر از همیشه نیاز دارم حس کنم دوستم داری...
نیاز دارم توی نگاهت، توی حرفهات، توی بودنت… بیشتر از همیشه باشی."
رابطه وقتی میمونه که تو بتونی بینقاب حرف بزنی، و یکی باشه که نه فقط گوش بده،
که بفهمه، بخواد بفهمه، و بلد باشه بفهمه...🍏
کانالهایی برای درک حس آرامش👇🏻
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
👍43💔13❤9
💬بهداشت ِ قبل و بعد از چهلسالگی!
ترسناک اما واقعی : این یک عکس اشعه ایکس واقعی اسکلت هست که رابطه بین اسکلت و توده بدن رو در یک فرد مبتلا به چاقی شدید نشون میده. استخوان ها مثل ماست. اما اونها باید خیلی بیشتر بار رو حمل کنن.
@chehel_salegi
ما فقط در مورد زانو صحبت نمی کنیم. ستون فقرات فشرده شده . باسن تغییر شکل میده. قلب با فشار بیش از حد کار میکنه. کبد ؛چربی رو جمع می کنه. پانکراس دچار بحران میشه. خطر ابتلا به سرطان سر به فلک میکشه. چاقی یک مسئله زیبایی شناسی نیست. این در مورد “داشتن استخوان های بزرگ” نیست. این یک بیماری مزمن، پیچیده و چند عاملی هست که البته قابل پیشگیری و درمانه .
ترسناک اما واقعی : این یک عکس اشعه ایکس واقعی اسکلت هست که رابطه بین اسکلت و توده بدن رو در یک فرد مبتلا به چاقی شدید نشون میده. استخوان ها مثل ماست. اما اونها باید خیلی بیشتر بار رو حمل کنن.
@chehel_salegi
ما فقط در مورد زانو صحبت نمی کنیم. ستون فقرات فشرده شده . باسن تغییر شکل میده. قلب با فشار بیش از حد کار میکنه. کبد ؛چربی رو جمع می کنه. پانکراس دچار بحران میشه. خطر ابتلا به سرطان سر به فلک میکشه. چاقی یک مسئله زیبایی شناسی نیست. این در مورد “داشتن استخوان های بزرگ” نیست. این یک بیماری مزمن، پیچیده و چند عاملی هست که البته قابل پیشگیری و درمانه .
👍40😢9👏5❤4👎1
آرامش (چهلسالگي)...
💬چهل سالگی و خوبیهاش! کارل یونگ گفته: «زندگی واقعاً از چهل سالگی شروع میشه؛ تا اون موقع فقط داشتی تحقیق میکردی.» خب...منم رسماً از فاز "تحقیق و توسعه" وارد فاز "هرچی باشه دیگه اینم خودمم" شدم! ...دلم آرومتره.دعوا با خودم تموم شده، معاهده صلح امضا شده.دیگه…
هوش مصنوعی می گوید بدنم به شرایط موجود عادت کرده. یعنی به همین دریافت کم کالری و فقط هشت ساعت در روز غذا خوردن و اینطور صحبت ها. استپ وزنی هم به خاطر همین است. پیشنهاد می دهد، چند روزی قانون های خودم را منعطف بکنم. کالری های دریافتی را بالاتر، تعداد ساعت های غذا خوردن را بیشتر. بعد از چند روز برگردم به حالت سابقم.
@chehel_salegi
فکری می شوم؛
به گمانم روابط انسانی هم گاهی اینطور می شود. آدم ها از یک جایی به بعد، به کم و زیادی که از هم دریافت می کنند، عادت می کنند و دچار استپ عاطفی می شوند. هرچند وقت یک بار، شاید یک شوک اساسی لازم است تا شبیه تناسب اندام، جان آنها هم، فرم قشنگ و درست خودش را بگیرد ...
#مریم_عندلیب🍏
@chehel_salegi
فکری می شوم؛
به گمانم روابط انسانی هم گاهی اینطور می شود. آدم ها از یک جایی به بعد، به کم و زیادی که از هم دریافت می کنند، عادت می کنند و دچار استپ عاطفی می شوند. هرچند وقت یک بار، شاید یک شوک اساسی لازم است تا شبیه تناسب اندام، جان آنها هم، فرم قشنگ و درست خودش را بگیرد ...
#مریم_عندلیب🍏
👏47❤17👍5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میان آن صدای ضبط شده و این چهره، بیست سال فاصله است تا مردی میانسال روز تولدش را به گذر عمر گره بزند و صدایش را برای بیست سال دیگر در چنین روزی ضبط کند... آنگاه که شصت و سه ساله شد... این فاصلهها بیش از آنکه نوستالژیک باشد، تراژیک است که در تقدیر جمعی ما، تقویمها به سوگنامه شبیهاند تا سالنامه...
@chehel_salegi
خاطراتی که خیلیهایش به مخاطراتش نمیارزید و چیزی جز خیالی خراشیده بر جای نگذاشت... هیچ چیز، هیچ چیز اندوهناکتر از عمر تباه شده نیست... و تباهی، تبلور رنجهای بیهودهاست که حاصلی نداشته جز حوصلهای که هوایش ابریست.. کاش آنگاه که تقویمها را ورق میزنیم، عرق شرم از نزیستنها بر پیشانی ننشیند و با حسرت نخوانیم: عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم... تقویمها گفتند و ما باور نکردیم!🍏
@chehel_salegi
خاطراتی که خیلیهایش به مخاطراتش نمیارزید و چیزی جز خیالی خراشیده بر جای نگذاشت... هیچ چیز، هیچ چیز اندوهناکتر از عمر تباه شده نیست... و تباهی، تبلور رنجهای بیهودهاست که حاصلی نداشته جز حوصلهای که هوایش ابریست.. کاش آنگاه که تقویمها را ورق میزنیم، عرق شرم از نزیستنها بر پیشانی ننشیند و با حسرت نخوانیم: عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم... تقویمها گفتند و ما باور نکردیم!🍏
👏27❤14😢7👍4🤔2👎1💔1
آرامش (چهلسالگي)...
💬 بغل ؛ مغل ؛ بوغاله (۱۸۲) نیاز دارم بغل بشم! نیاز دارم به بوسیده شدن!نیاز دارم نازم کشیده بشه! نیاز دارم با نوازش، زمختیِ روحم رو نرم کنی! نیاز دارم بگی دوستت دارم. بلند!نیاز دارم بگی قربونت برم!طوری که حرف (ر) تشدید داشته باشه! نیاز دارم بگی قشنگ شدی.بگی…
💬 بغل ؛ مغل ؛ بوغاله (۱۸۳)
هر چهقدر هم که به وقتِ پریشونیت محتاجِ تنهایی و سکوتی...یادت نره که...یه زنِ آشفته رو هیچ وقت نباید بیحرف و تنها رها کرد به حالِ خودش!
@chehel_salegi
مشکلاتِ هیچ زنی با منطق و استدلالِ مردانهیِ تو حل نمیشه! بزرگترین غم هایِ یه زن رو میشه با چند تا جملهیِ عاشقانه ...و یه بوسه و آغوش...و کمی نوازش ...و یک دوستت دارم از بین برد...
یادت باشه قهرمانِ قصههایِ زنی که بهت پناه میاره خدایِ احساسه، نه منطق!🍏
کانالی برای عاشقان سفر 👇
@safar_chehelsalegi
هر چهقدر هم که به وقتِ پریشونیت محتاجِ تنهایی و سکوتی...یادت نره که...یه زنِ آشفته رو هیچ وقت نباید بیحرف و تنها رها کرد به حالِ خودش!
@chehel_salegi
مشکلاتِ هیچ زنی با منطق و استدلالِ مردانهیِ تو حل نمیشه! بزرگترین غم هایِ یه زن رو میشه با چند تا جملهیِ عاشقانه ...و یه بوسه و آغوش...و کمی نوازش ...و یک دوستت دارم از بین برد...
یادت باشه قهرمانِ قصههایِ زنی که بهت پناه میاره خدایِ احساسه، نه منطق!🍏
کانالی برای عاشقان سفر 👇
@safar_chehelsalegi
❤55👏16😢8💔3👎2
آرامش (چهلسالگي)...
💬 پیامک صبح شمبه (۲۴۷) شدیدا به یک عشق ترجیحا خنده رو با شرایط زیر نیازمندیم :دارای آغوشی مسکونی مجهز به سیستم گرمایشی بوسه دارای سند شــش دانگ غیر قابل فروش ومعاوضه با قابلیت نگفتن جمله ی: " باشه هـــرطور راحــتی " در هنگام قهر و نازهایمان... #الناز_شهرکی…
💬 پیامک صبح شمبه (۲۴۸)
یک ) بوسه نه ؛ خنده ی گرم از دهنت کافی بود
این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود
حامدعسکری🍏
دو ) یک شب تو به خوابِ من مرا بوسیدی؛
یک هفته بعد صورتم را شستم
حامد عسکری🍏
@chehel_salegi
.............................................
غمانگیزترین لحظهٔ آدمی همون لحظههایی هست که خودش هم نمیتونه به خودش دلداری بده یا شرّ ِ ترسهای بدون دلیل رو از دلِ کوچیکِ محزونش دور کنه!
آه اِی خدایِ آدمهای خوبِ نترسیده! ما رو با این حجم از ترس و طفلکیبودن در پناهِ خودت بگیر! 🙏( متن دعا از خانم فاطمه بهروز فخر)
دوستدارتون: حلاجیان 🍏
یک ) بوسه نه ؛ خنده ی گرم از دهنت کافی بود
این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود
حامدعسکری🍏
دو ) یک شب تو به خوابِ من مرا بوسیدی؛
یک هفته بعد صورتم را شستم
حامد عسکری🍏
@chehel_salegi
.............................................
غمانگیزترین لحظهٔ آدمی همون لحظههایی هست که خودش هم نمیتونه به خودش دلداری بده یا شرّ ِ ترسهای بدون دلیل رو از دلِ کوچیکِ محزونش دور کنه!
آه اِی خدایِ آدمهای خوبِ نترسیده! ما رو با این حجم از ترس و طفلکیبودن در پناهِ خودت بگیر! 🙏( متن دعا از خانم فاطمه بهروز فخر)
دوستدارتون: حلاجیان 🍏
❤46🙏9😢7👍6💋1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدم ها همونقدر زیبا هستن که اندوه رو از قلب دیگران کم میکنن... مهم نیس صاحب چه چهره ای باشی ...مهربانی؛ تو رو تبدیل به زیباترین آدم دنیا میکنه. 🍏
واقعاً رضا عطاران نون قلبشو میخوره .تولدشو رو تو یه موسسه توانبخشی تو مشهد گرفتن!❤️
اگه تمایل به مشارکت در کار خیر در خیریه ای رو دارین که ۱۸ خانواده یتیم رو تحت پوشش داره، لطفا به بنده پیام بدین👈@ghasemhalajian
واقعاً رضا عطاران نون قلبشو میخوره .تولدشو رو تو یه موسسه توانبخشی تو مشهد گرفتن!❤️
اگه تمایل به مشارکت در کار خیر در خیریه ای رو دارین که ۱۸ خانواده یتیم رو تحت پوشش داره، لطفا به بنده پیام بدین👈@ghasemhalajian
❤79👍8👏5
💬 عزت نفس و مثالهاش در زندگی روزمره ژاپنی ها !
یک مثال شاخص در عزت نفس اینه که اونقدر برای خودت احترام قائلی که رفتار ناپسند و غیر عقلانی انجام ندی....این لینک رو باهم ببینیم 👇
https://www.tg-me.com/safar_chehelsalegi/47452
مثلاً یه ژاپنی هرکجای جهان بره زباله نمیریزه یا قوانین راهنمایی رانندگی رو رعایت میکنه، چون بهش برمیخوره کاری بکنه که شایسته یک انسان شعورمند نیست! حتی اگر کسی نبینه یا تو اون محیط اون رفتار عادی باشه!
زینب بهرامی؛ ژاپن 🍏
@chehel_salegi
یک مثال شاخص در عزت نفس اینه که اونقدر برای خودت احترام قائلی که رفتار ناپسند و غیر عقلانی انجام ندی....این لینک رو باهم ببینیم 👇
https://www.tg-me.com/safar_chehelsalegi/47452
مثلاً یه ژاپنی هرکجای جهان بره زباله نمیریزه یا قوانین راهنمایی رانندگی رو رعایت میکنه، چون بهش برمیخوره کاری بکنه که شایسته یک انسان شعورمند نیست! حتی اگر کسی نبینه یا تو اون محیط اون رفتار عادی باشه!
زینب بهرامی؛ ژاپن 🍏
@chehel_salegi
❤47👏18👍6
💬فقط همین چای که الان در نعلبکی ریخته؛ واقعیه!
خیلیسالپیش، یک غروبِ زمستانی، با صمد طاهری جلوی دربِ شرکت ایستاده بودیم و گپ میزدیم. گفت آرامش و بیخیالیِ عمیق و غیرنمایشیِ پیرها را دوست دارد. بعد مثالی زد از آن دورهای که تازهجوان بودیم و اوجِ دورهی خاتمی و اصلاحات و اینچیزها بود. روزهایی که در جمعهای فامیلی، ما جوانترها با شور و حرارت و صورتهای برافروخته بحث میکردیم و توی سر و کلهی هم میزدیم و صدا به صدا نمیرسید، و در همان حال اگر پیرمردی توی جمع بود، وقتی نگاهش میکردی میدیدی یک گوشهای در سکوت برای خودش نشسته و فارغ از همه چیز، چایِ توی نعلبکی را فوت میکند و فلانجایش را میخاراند! خندیدم و تایید کردم!
آنروز که با صمد حرف میزدیم، نظرم این بود که همهچیز زیر سرِ "ترس از آینده" است. پیرمرد آرام است، چون دیگر از "آینده" نمیترسد. چون "هرچه قرار بوده بیاید" آمده. عملا آینده را زیسته، و زورِ هراس از آن، مستهلک شده. و طبیعتا چون آیندهای نمانده، ترس و نگرانی برای آینده هم بیمعنا شده و بارِ آن از دوشِ روانش برداشته شده. میداند دیگر قرار نیست پیشرفت یا پسرفتِ عظیمی کند. هرچه قرار بوده بشود شده است. و برای همین است که اکثرشان، فارغ از اینکه زندگیِ خوبی داشتهاند یا نه، ظاهرا راضیاند!
ولی اینروزها که دیگر اندازهی آن غروبِ زمستانی جوان نیستم، نظر دیگری دارم. پیر نیستم، ولی حالا دیگر انقدر عمر کردهام که بتوانم با قطعیت بگویم آدم از جایی به بعد، هر یک قدمی که به خط پایان نزدیکتر میشود، بیشتر میفهمد خیلیچیزها انقدرها هم مهم نبودهاند... اگر به آن غروبِ زمستانی برگردم، جای آنهمه حرف، به صمد فقط همین را میگویم: پیرمرد آرام است، چون شاید فردا بمیرد! پس تا جایی که به او مربوط میشود فقط همین چای که الان در نعلبکی ریخته است واقعیست و باقی همه فِسانه است...
حمید باقرلو🍏
@RadioLoo
@chehel_salegi
خیلیسالپیش، یک غروبِ زمستانی، با صمد طاهری جلوی دربِ شرکت ایستاده بودیم و گپ میزدیم. گفت آرامش و بیخیالیِ عمیق و غیرنمایشیِ پیرها را دوست دارد. بعد مثالی زد از آن دورهای که تازهجوان بودیم و اوجِ دورهی خاتمی و اصلاحات و اینچیزها بود. روزهایی که در جمعهای فامیلی، ما جوانترها با شور و حرارت و صورتهای برافروخته بحث میکردیم و توی سر و کلهی هم میزدیم و صدا به صدا نمیرسید، و در همان حال اگر پیرمردی توی جمع بود، وقتی نگاهش میکردی میدیدی یک گوشهای در سکوت برای خودش نشسته و فارغ از همه چیز، چایِ توی نعلبکی را فوت میکند و فلانجایش را میخاراند! خندیدم و تایید کردم!
آنروز که با صمد حرف میزدیم، نظرم این بود که همهچیز زیر سرِ "ترس از آینده" است. پیرمرد آرام است، چون دیگر از "آینده" نمیترسد. چون "هرچه قرار بوده بیاید" آمده. عملا آینده را زیسته، و زورِ هراس از آن، مستهلک شده. و طبیعتا چون آیندهای نمانده، ترس و نگرانی برای آینده هم بیمعنا شده و بارِ آن از دوشِ روانش برداشته شده. میداند دیگر قرار نیست پیشرفت یا پسرفتِ عظیمی کند. هرچه قرار بوده بشود شده است. و برای همین است که اکثرشان، فارغ از اینکه زندگیِ خوبی داشتهاند یا نه، ظاهرا راضیاند!
ولی اینروزها که دیگر اندازهی آن غروبِ زمستانی جوان نیستم، نظر دیگری دارم. پیر نیستم، ولی حالا دیگر انقدر عمر کردهام که بتوانم با قطعیت بگویم آدم از جایی به بعد، هر یک قدمی که به خط پایان نزدیکتر میشود، بیشتر میفهمد خیلیچیزها انقدرها هم مهم نبودهاند... اگر به آن غروبِ زمستانی برگردم، جای آنهمه حرف، به صمد فقط همین را میگویم: پیرمرد آرام است، چون شاید فردا بمیرد! پس تا جایی که به او مربوط میشود فقط همین چای که الان در نعلبکی ریخته است واقعیست و باقی همه فِسانه است...
حمید باقرلو🍏
@RadioLoo
@chehel_salegi
👏47👍30❤12😢11👌5🔥1